افعال پرکاربرد انگلیسی – لیست ۱۰۰۰ فعل + معنی

۹۸۷۷ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ خرداد ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۴۹ دقیقه
افعال پرکاربرد انگلیسی – لیست ۱۰۰۰ فعل + معنی

در آموزش‌های قبلی «مجله فرادرس» با انواع فعل در زبان انگلیسی آشنا شدیم. در این آموزش قصد داریم بیش از ۱۰۰۰ نوع از افعال پرکاربرد انگلیسی را معرفی5:00 کنیم و به کمک مثال با نحوه کاربرد آن‌ها در جمله آشنا شویم. همچنین برای یادگیری بهتر، در انتهای مطلب آزمون‌هایی طراحی شده است که به کمک آن‌ها می‌توانید عملکرد خود را در رابطه با این مطلب ارزیابی و نتیجه آن را مشاهده کنید.

فهرست مطالب این نوشته

فعل در زبان انگلیسی چیست ؟

«فعل» در زبان انگلیسی جزو اجزای کلام به شمار می‌رود و شاید هر کسی بتواند آن را تعریف کند. به زبان ساده، فعل در جمله نشان‌دهنده عمل انجام شده است و بدون آن جمله کامل نمی‌شود. فعل‌ نقش اصلی را در جمله دارد، زیرا زمان جمله را مشخص می‌کند. به جمله ساده زیر توجه کنید.

Sandy visits his parents on the weekends.

«سندی» آخر هفته‌ها به دیدن پدر و مادرش می‌رود.

در این مثال، «visit» فعل جمله است که عمل فاعل جمله، یعنی «Sandy» را توصیف می‌کند. در واقع فعل به ما نشان می‌دهد که شخص چه کاری انجام می‌‌دهد. چون دیدن پدر و مادر سندی هر آخر هفته اتفاق می‌افتد، فعل جمله باید در زمان حال ساده به کار برود تا تکرار عمل را نشان دهد. بنابراین فعل تعیین‌کننده زمان جمله است. به مثال دیگری توجه کنید.

Sandy visited his parents last Saturday.

«سندی» شنبه گذشته به دیدن پدر و مادرش رفت.

در این مثال، فعل جمله در زمان گذشته ساده به کار رفته است، زیرا درباره شنبه گذشته صحبت شده و زمان جمله به گذشته برمی‌گردد.

بنابراین، فعل کلمه‌ای است که عمل، وقوع یا حالت انجام کاری را توصیف می‌کند. هنگامی که «to» قبل از فعل قرار می‌گیرد، در واقع به مصدر بودن آن اشاره دارد، مانند مثال‌های زیر:

  • to bake
  • to clean
  • to cook
  • to sing

فعل‌های زیاد و متنوعی در زبان انگلیسی وجود دارد، اما برخی از آن‌ها کاربردهای بیشتری دارند. به همین دلیل در دسته افعال پرکاربرد قرار می‌گیرند. برای درک بهتر افعال پرکاربرد انگلیسی در این آموزش قصد داریم بیش از ۱۰۰۰ فعل را آموزش دهیم و به کمک مثال به نحوه کاربرد آن‌ها در جمله اشاره کنیم.

نکته: یادگیری افعال پرکاربرد انگلیسی به‌تنهایی نمی‌تواند کمک زیادی به بهبود مهارت‌های زبانی ما بکند. بلکه باید در جمله به کار بروند تا بتوانیم نحوه استفاده و کالوکیشن‌های آن‌ها را بهتر یاد بگیریم.

فعل در زبان انگلیسی انواع مختلفی دارد. بعضی از فعل‌ها باقاعده و برخی بی‌قاعده هستند. همچنین فعل می‌تواند به صورت فعل ربطی یا فعل حالتی و حرکتی باشد. افعال لازم و متعدی نیز در دسته‌بندی دیگری قرار می‌گیرند. هر یک از این فعل‌ها کاربردهای مختلفی دارند، اما در زبان انگلیسی برخی از آن‌ها را بیشتر در محاوره می‌شنویم یا در متن‌های انگلیسی می‌بینیم.

افعال پرکاربرد انگلیسی در زمان های مختلف

همان‌طور که اشاره شد، بدون یادگیری کاربرد فعل در جمله نمی‌توانیم آن را خوب یاد بگیریم. به همین دلیل در ادامه این مطلب قصد داریم به فهرستی از افعال پرکاربرد انگلیسی اشاره کنیم که به‌ترتیب حروف الفبای انگلیسی فهرست شده‌اند. اما قبل از آن، ابتدا مثال‌هایی از فعل در زمان‌های مختلف خواهیم داشت، زیرا زمان جمله توسط فعل تعیین می‌شود.

مثال فعل زمان‌‌های ساده

زمان‌های ساده در زبان انگلیسی به چهار دسته زیر تقسیم می‌شوند:

  • «زمان حال ساده» (Present Simple Tense)
  • «زمان گذشته ساده» (Past Simple Tense)
  • «زمان آینده ساده» (Future Simple Tense)

حال ساده برای توصیف عملی به کار می‌رود که به طور منظم تکرار می‌شود. زمان گذشته ساده برای توصیف عملی در زمان گذشته و زمان آینده ساده نیز برای توصیف عملی در زمان آینده به کار می‌‌رود. به مثال‌های زیر توجه کنید که هر یک با زمان‌های حال، گذشته و آینده ساده ساخته شده است.

I bake a carrot cake every day.

من هر روز کیک هویج می‌پزم. (حال ساده)

I baked a carrot cake yesterday.

من دیروز کیک هویج پختم. (گذشته ساده)

I will bake a carrot cake tomorrow.

من فردا کیک هویج خواهم پخت. (آینده ساده)

(در این جمله بین فاعل و فعل اصلی، از فعل وجهی «will» استفاده شده است که زمان آینده را نشان می‌دهد.)

در جدول زیر می‌توانید فرمول فعل را برای زمان‌های ساده مشاهده کنید.

فرمول فعل زمان‌های ساده
  (verb (simple presentحال ساده

 verb (regular & irregular)

گذشته ساده
will + verbآینده ساده

مثال فعل زمان‌‌های استمراری

علاوه بر زمان‌های ساده، فعل در زمان‌های استمراری نیز به کار می‌رود. برای زمان استمراری نیز سه حالت مختلف تعریف شده است که عبارتند از:

حال استمراری برای توصیف موقعیتی به کار می‌رود که در همین لحظه در حال انجام دادن آن هستیم. گذشته استمراری عملی را توصیف می‌کند که در زمان گذشته طی مدت زمان مشخصی در حال انجام شدن بوده، اما حادثه دیگری آن را متوقف کرده است. آینده استمراری نیز برای توصیف عملی به کار می‌رود که در زمان آینده تا مدت مشخصی ادامه خواهد داشت. برای درک بهتر کاربرد و ساختار زمان‌های استمراری، به مثال‌های زیر توجه کنید.

I was cleaning when you arrived.

داشتم تمیز می‌کردم که شما رسیدید.

I am cleaning right now.

من الآن مشغول تمیز کردنم.

I will be cleaning when you get here.

وقتی شما اینجا برسید، من مشغول تمیز کردن خواهم بود.

در جدول زیر می‌توانید فرمول فعل را برای زمان‌های استمراری مشاهده کنید.

فرمول فعل زمان‌های استمراری
am/is/are + v (ing)حال استمراری
was/were + v (ing)گذشته استمراری
will be + v (ing)آینده استمراری

مثال فعل زمان‌‌های کامل

بهترین حالت برای نشان دادن زمان این است که بگوییم برای اشاره به چیزی به کار می‌روند که در گذشته کامل شده، همین چند لحظه پیش کامل شده یا در آینده کامل خواهد شد. بر این اساس سه حالت مختلف برای زمان‌های کامل تعریف می‌شود:

حال کامل برای توصیف عملی به کار می‌رود که در زمان گذشته شروع و کامل شده اما اثر آن تا به این لحظه باقی مانده است. گذشته کامل برای اشاره به عملی به کار می‌رود که در زمان گذشته، قبل از وقوع عمل دیگری، شروع و کامل شده است. زمان آینده کامل نیز برای بیان عملی به کار می‌رود که در زمان آینده کامل خواهد شد. به مثال‌های زیر توجه کنید تا با کاربرد زمان‌های کامل فعل در جمله بیشتر آشنا شوید.

I had cooked everything before you arrived.

قبل از رسیدن شما، همه‌چیز پخته بودم.

I have cooked everything.

من همه‌چیز پخته‌ام.

I will have prepared everything when you arrive.

تا موقع رسیدن شما من همه‌چیز را پخته‌ام.

در جدول زیر می‌توانید فرمول فعل را برای زمان‌های کامل مشاهده کنید.

فرمول فعل زمان‌های کامل
have/has + p.pحال کامل
had + p.pگذشته کامل
will have + p.pآینده کامل

مثال فعل زمان‌‌های کامل استمراری

زمان‌های کامل استمراری برای توصیف استمرار عمل در بازه زمانی مشخصی به کار می‌روند که می‌تواند در زمان گذشته، حال یا آینده باشد. این زمان‌های به سه دسته زیر تقسیم می‌شوند:

I had been singing for an hour when you arrived.

وقتی آمدی، یک ساعتی می‌شد که در حال آواز خواندن بوده‌ام.

I have been singing for an hour.

یک ساعتی می‌شود که مشغول آواز خواندنم.

I will have been singing for an hour when you arrive.

تا موقع رسیدن شما، به مدت یک ساعت مشغول آواز خواندن خواهم بود.

در جدول زیر می‌توانید فرمول فعل را برای زمان‌های کامل استمراری مشاهده کنید.

فرمول فعل زمان‌های کامل استمراری
have/has been + v (ing)حال کامل استمراری
had been + v (ing)گذشته کامل استمراری
 will have been + verb (ing)آینده کامل استمراری

لیست افعال پرکاربرد به ترتیب حروف الفبا

اکنون که با افعال پرکاربرد انگلیسی برای زمان‌های مختلف آشنا شدیم، می‌توانیم انواع فعل را در فهرستی بررسی کنیم. در ادامه این مطلب، می‌توانید با بیش از ۱۰۰۰ نوع مختلف از افعال پرکاربرد انگلیسی آشنا شوید و در دسته‌بندی‌های مختلف و در قالب مثال آن‌ها را بیاموزید. در فهرست زیر افعال پرکاربرد انگلیسی را به ترتیب حروف الفبا مشاهده می‌کند.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با A

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با A شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Accept
پذیرفتن
I accept your apology.
عذرخواهی شما را می‌پذیرم.
Accuse
تهمت زدن
Tom accused me of lying.
«تام» من را به دروغ گفتن متهم کرد.
Achieve
به دست آوردن
She achieved remarkable results.
او به نتایج قابل‌توجهی دست یافت.
Acknowledge
پذیرفتن؛ قبول کردن
She acknowledged receiving assistance.
او دریافت کمک را پذیرفت.
Acquire
به دست آوردن
Meg acquired many new friends.
«مگ» دوستان جدید زیادی پیدا کرد.
Adapt
وفق دادن
He adapted himself to his new life.
او خود را با زندگی جدیدش وفق داد.
Add
افزودن
I added a room to my house.
من اتاقی به خانه خود اضافه کردم.
Adjust
تنظیم کردن
You will soon adjust to living in a dormitory.
به زودی به زندگی کردن در خوابگاه عادت می‌کنی.
Admire
تحسین کردن
I admire your confidence.
من اعتمادبه‌نفس شما را تحسین می‌کنم.
Admit
اعتراف کردن
He was embarrassed to admit to making a mistake.
او از اعتراف به اشتباه خجالت می‌کشید.
Adopt
پذیرفتن
I liked your idea and adopted it.
از ایده شما خوشم آمد و آن را پذیرفتم.
Adore
ستایش کردن
He adores his grandfather.
او پدربزرگش را ستایش می‌کند.
Advise
نصیحت کردن
The doctor advised me to go to bed early at night.
دکتر توصیه کرد که شب‌ها زود بخوابم.
Afford
بضاعت مالی داشتن
I can’t afford to spend any more money this week.
من نمی‌توانم این هفته پول بیشتری خرج کنم.
Agree
موافقت کردن
Why did you agree to meet her in the first place?
چرا از همان اول با او موافقت کردید؟
Aim
قصد داشتن
We aim to increase the speed of delivery.
هدف ما افزایش سرعت تحویل دادن است.
Allow
اجازه دادن
Swimming isn’t allowed here.
اینجا شنا کردن ممنوع است.
Announce
اعلام کردن
She announced her intention to retire.
او اعلام کرد که قصد بازنشستگی دارد.
Anticipate
پیش‌بینی کردن
I didn’t anticipate having to do the cooking myself!
انتظار نداشتم که آشپزی را خودم انجام دهم!
Apologize
عذرخواهی کردن
You don’t have to apologize.
لازم نیست عذرخواهی کنید.
Appear
به نظر رسیدن
Jack appears to be tired today.
به نظر می‌رسد «جک» امروز خسته است.
Apply
درخواست کردن
Tom applied for a leave of absence.
«تام» درخواست مرخصی داد.
Appreciate
قدردانی کردن
I appreciate the time you have taken to review my application letter.
از زمانی که برای بررسی نامه درخواست همکاری من صرف کرده‌اید سپاس‌گزارم.
Approach
نزدیک شدن
She approached him with a smile on her face.
با لبخندی بر لب به او نزدیک شد.
Approve
تصویب کردن
I don’t think Tom would approve.
فکر نمی‌کنم «تام» تأیید کند.
Argue
بحث کردن
I don’t want to argue with you.
نمی‌خواهم با شما بحث کنم.
Arise
به وجود آمدن؛ رخ دادن
The problem has arisen simply because you didn’t follow my instructions.
مشکل صرفاً به این دلیل به وجود آمده است که شما دستورالعمل‌های من را دنبال نکردید.
Arrange
ترتیب دادن
Have you arranged to meet Mark this weekend?
آیا این آخر هفته با «مارک» قرار ملاقات گذاشته‌اید؟
Arrive
رسیدن
We arrived home late.
دیر به خانه رسیدیم.
Ask
پرسیدن؛ درخواست کردن
Historians frequently ask to consult the collection.
مورخان، به طور مکرر خواستار مشورت کردن با مجموعه هستند.
Assume
فرض کردن؛ فکر کردن
I assume Tom didn’t show up.
فکر می‌کنم «تام» نیاید.
Assure
اطمینان دادن
I assure you Tom will be perfectly safe.
من به شما اطمینان می‌دهم که «تام» کاملاً در امان خواهد بود.
Astonish
متعجب ساختن
I was astonished by his ignorance.
از نادانی او متحیر شدم.
Attach
ضمیمه کردن
You need to attach your photo to the application form.
باید عکس خود را به فرم درخواست پیوست کنید.
Attempt
تلاش کردن
Are you going to attempt to pass the exam?
آیا برای قبولی در امتحان تلاش می‌کنید؟
Attend
حضور داشتن
She attends school at night.
او شب‌ها به مدرسه می‌رود.
Attract
جذب کردن؛ توجه جلب کردن
Tom certainly attracted a lot of attention.
«تام» بدون شک توجه زیادی را به خود جلب کرد.
Avoid
اجتناب کردن
She decided to avoid meeting Harry.
او تصمیم گرفت از ملاقات با «هری» اجتناب کند.
Awake
بیدار ماندن
Tom awoke at daybreak.
«تام» سپیده‌دم از خواب بیدار شد.
لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با B

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با B

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با B شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Bake
پختن [کیک، نان]
Tom baked some muffins.
تام مقداری کیک مافین پخت.
Bathe
حمام کردن
I bathe every day.
من هر روز حمام می‌کنم.
Be
بودن
He is immature.
او به سن بلوغ نرسیده است.
Bear
تحمل کردن
I wish she wouldn’t eat so fast. I can’t bear watching her.
کاش این‌قدر سریع غذا نمی‌خورد. تحمل دیدنش را ندارم.
Beat
شکست دادن
You can’t beat me.
نمی‌توانی من را شکست دهی.
Become
شدن
John became very sick.
«جان» سخت مریض شد.
Beg
التماس کردن؛ خواهش کردن
I beg to differ with you.
خواهش می‌کنم بگذار انجامش دهم.
Begin
شروع کردن
The leaves begin to fall when autumn comes.
با آمدن پاییز برگ‌ها شروع به ریزش می‌کنند.
Behave
رفتار کردن
Tom always behaves well. However, Mary does not.
«تام» همیشه خوب رفتار می‌کند. اما «ماری» این‌طور نیست.
Believe
باور داشتن
I believe you’re right.
معتقدم حق با توست.
Belong
تعلق داشتن
This bicycle belongs to me.
این دوچرخه مال من است.
Bend
خم کردن
Lie flat and let your knees bend.
صاف دراز بکشید و زانوهای خود را خم کنید.
Bet
شرط بستن
I bet you know French.
شرط می‌بندم فرانسوی بلدی.
Bind
صحافی کردن؛ سیمی کردن [کتاب]
Do you bind books?
آیا کتاب صحافی می‌کنید؟
Bite
گزیدن
I got bitten by mosquitoes.
پشه‌ها مرا گزیدند.
Boil
جوشاندن؛ آب‌پز کردن
Please boil an egg for me.
لطفاً یک تخم‌مرغ برای من آب‌پز کنید.
Borrow
قرض گرفتن
I need to borrow your car.
باید ماشینت را قرض بگیرم.
Bounce
پرتاب کردن
Bounce the ball and try and hit it over the net.
توپ را پرتاب و سعی کنید از روی تور رد شود.
Bow
تعظیم کردن
Every child bowed to the teacher.
همه بچه‌ها در برابر معلم، سر تعظیم فرود آوردند.
Break up
پایان دادن به رابطه
We broke up.
ما از هم جدا شدیم.
Breed
تولیدمثل کردن
Rabbits breed quickly.
خرگوش‌ها به سرعت تولیدمثل می‌کنند.
Bring
آوردن
I brought some dessert.
مقداری دسر آوردم.
Broadcast
پخش کردن [اخبار]
We broadcast news on the hour.
ما اخبار را رأس ساعت پخش می‌کنیم.
Build
ساختن؛ درست کردن
We need to build a fire.
ما باید آتش درست کنیم.
Burn
سوزاندن
The spy burned the papers.
جاسوس اوراق را سوزاند.
Burst
[ناگهان] وارد شدن
John burst into the room.
«جان» ناغافل وارد اتاق شد.
Buy
خرید کردن
I’ll buy a lot of candies for you.
من برای شما آب‌نبات‌های زیادی می‌خرم.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با C

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با C شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Calculate
محاسبه کردن
A computer can calculate very rapidly.
کامپیوتر می‌تواند سریع محاسبه کند.
Can/Could
کلمات پرسشی برای درخواست کردن (محترمانه)
Can you give me a ring at about 10
ممکن است حول‌وحوش ساعت ۱۰ به من زنگ بزنی؟
Care
اهمیت دادن
He threatened to fire me as if I care!
او تهدید کرد که اخراجم می‌کند، انگار برایم مهم است!
Carry
حمل کردن
I don’t carry cash anymore.
من دیگر با خودم پول نقد حمل نمی‌کنم.
Catch
گرفتن
 They caught a fish in the river.
آن‌ها از رودخانه ماهی گرفتند.
Celebrate
جشن گرفتن
We’re celebrating Tom’s birthday.
ما تولد «تام» را جشن می‌گیریم.
Change
تغییر دادن
I changed my mind.
من نظرم را تغییر دادم.
Choose
انتخاب کردن
Every day is beautiful if you choose to see it.
هر روز زیباست به شرطی که بخواهید آن را ببینید.
Chop
خرد کردن
Tom chopped down the tree that was in our front yard.
«تام» درخت مقابل حیاط جلویی ما را تکه‌تکه کرد.
Claim
تقاضا کردن؛ ادعا کردن
This diet claims to eliminate toxins from the body.
این رژیم غذایی ادعا دارد که مواد سمی را از بدن حذف می‌کند.
Climb
بالا رفتن
Carlos climbed the mountain.
«کالوس» به کوه رفت.
Cling
محکم نگه داشتن
The mud clung to his shoes.
گل محکم به کفش‌‌‌هایش چسبیده بود.
Come
آمدن
I’m coming today.
امروز می‌آیم.
Commit
مرتکب شدن
David didn’t commit those crimes.
«دیوید» آن جنایت‌ها را مرتکب نشد.
Communicate
ارتباط برقرار کردن
I can’t communicate with Anna like I used to.
نمی‌توانم مثل گذشته با آنا ارتباط برقرار کنم.
Compare
مقایسه کردن
They compared the new car with the old one.
آن‌ها ماشین جدید را با ماشین قدیمی مقایسه کردند.
Compete
رقابت کردن
I competed with him for the first prize.
من با او برای [بردن] جایزه اول رقابت کردم.
Complain
اعتراض کردن
John complained about the weather.
او نسبت به آب و هوا اعتراض کرد.
Complete
کامل کردن
He completed drawing his pictures.
او طراحی تصاویرش را تمام کرد.
Concern
نگران بودن
I’m concerned for Anna’s safety.
نگران امنیت آنا هستم.
Confirm
تأیید شدن
The report has yet to be confirmed.
گزارش باید تأیید شود.
Consent
رضایت دادن
 Her father reluctantly consented to their marriage.
پدرش با بی‌میلی به ازدواج‌ آن‌ها رضایت داد.
Consider
در نظر گرفتن
Investors should consider putting some money into an annuity.
سرمایه‌گذاران باید در نظر بگیرند که مقداری پول در سهام شرکت‌ها بگذارند.
Consist
شامل شدن؛ تشکیل شدن
A soccer team consists of eleven players.
تیم فوتبال از ۱۱ بازیکن تشکیل شده است.
Consult
مشورت کردن
You’d better consult your doctor.
بهتر است با پزشکت مشورت کنی.
Contain
شامل بودن؛ وجود داشتن
This box contains five apples.
در جعبه ۵ سیب هست.
Continue
ادامه دادن
The finance minister will continue to make Poland’s economic reforms.
وزیر دارایی به ایجاد اصلاحات اقتصادی لهستان ادامه خواهد داد.
Convince
متقاعد کردن
I’m not totally convinced of that.
من اصلاً در رابطه با آن، متقاعد نشدم.
Cook
آشپزی کردن
The pizza will then take about twenty minutes to cook.
حدود بیست دقیقه طول می‌کشد تا پیتزا بپزد.
Cost
قیمت داشتن؛ ارزش مادی داشتن
It’ll cost about 10,000 yen.
ارزش آن تقریباً ۱۰٬۰۰۰ ین است.
Count
شمردن؛ حساب کردن
We’re counting on you.
ما روی تو حساب می‌کنیم.
Crawl
چهاردست‌وپا راه رفتن
Tom crawled into bed just before midnight.
«تام» درست قبل از نیمه‌شب به رختخواب رفت.
Create
خلق کردن
I have to create a new website.
من باید وب‌سایت جدیدی ایجاد کنم.
Creep
خزیدن؛ سینه‌خیز رفتن
We crept toward the enemy.
ما سینه‌خیز به‌سوی دشمن پیش رفتیم.
Criticize
انتقاد کردن
Tom criticized Mary for not doing the job correctly.
«تام» از «ماری» برای درست انجام ندادن کارش انتقاد کرد.
Cry
گریه کردن
The baby is crying.
بچه در حال گریه کردن است.
Cut
بریدن
John cut his finger.
«جان» انگشتش را برید.
لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با D

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با D

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با D شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Dance
رقصیدن
I want to dance.
من می‌خواهم برقصم.
Dare
جرئت داشتن
He didn’t dare to speak to her.
جرئت نکرد با او صحبت کند.
Deal
کنار آمدن
I have to deal with it.
باید با آن کنار بیایم.
Decide
تصمیم گرفتن
He has decided to live in France.
او تصمیم گرفته در فرانسه زندگی کند.
Defer
به تعویق انداختن
She deferred writing my thesis.
او نوشتن پایان‌نامه من را به تعویق انداخت.
Delay
تأخیر داشتن
Big companies often delay paying their bills.
شرکت‌های بزرگ، اغلب پرداخت صورت‌حساب‌های خود را به تأخیر می‌اندازند.
Deliver
تحویل دادن
Letters are delivered every day.
نامه‌ها هر روز تحویل داده می‌شود.
Demand
تقاضا داشتن؛ خواستن
I demand to know what’s going on.
می‌خواهم بدانم چه خبر است.
Deny
انکار کردن
She denied taking the money.
او گرفتن پول را انکار کرد.
Depend
وابسته بودن
I can’t depend on you anymore.
من دیگر نمی‌توانم به تو وابسته باشم.
Describe
توصیف کردن
John can’t describe how painful it was.
«جان» نمی‌تواند توصیف کند که چقدر دردناک بود.
Deserve
مستحق بودن
They didn’t deserve to win.
آن‌ها مستحق پیروزی نبودند.
Desire
تمایل داشتن
We all desire success.
همه ما آرزوی موفقیت داریم.
Destroy
ویران کردن
John’s house was destroyed by a hurricane.
خانه «جان» در اثر توفان ویران شد.
Determine
تصمیم گرفتن
I am determined to carry out this plan.
من بر اجرای این طرح مصمم هستم.
Develop
توسعه دادن؛ بهبود بخشیدن
Swimming develops our muscles.
شنا عضلات ما را تقویت می‌کند.
Differ
فرق داشتن
My opinion differs from yours.
نظر من با شما متفاوت است.
Disagree
مخالفت کردن
It pains me to disagree with your opinion.
برای من ناراحت‌کننده است که با نظر شما مخالفت کنم.
Discover
کشف کردن
The miner discovered a valuable pocket of gold.
معدن‌چی پاکت باارزش طلا را کشف کرد.
Discuss
بحث کردن
We briefly discussed buying a second car.
ما درباره خرید ماشین دوم بحث کوتاهی داشتیم.
Dislike
دوست نداشتن
I dislike being the center of attention.
دوست ندارم مرکز توجه باشم.
Distribute
توزیع کردن
The teacher distributed the leaflets.
معلم جزوه‌ها را توزیع کرد.
Dive
شیرجه زدن
John learned to dive when he was five.
«جان» در پنج‌سالگی شیرجه زدن را یاد گرفت.
Do
انجام دادن
He did his job well.
او کارش را خوب انجام داد.
Doubt
شک داشتن
I doubt if it’ll snow.
شک دارم برف ببارد.
Drag
بیرون کشیدن
I had to drag him out of bed.
مجبور شدم او را از تخت بیرون بکشم.
Dream
خواب دیدن
I dreamt about you.
خواب تو را دیدم.
Drill
حفاری کردن
They intended to drill for oil.
آن‌ها قصد حفاری برای نفت داشتند.
Drink
نوشیدن
Can I have something to drink?
می‌توانم چیزی بنوشم؟
Drive
رانندگی کردن
He drives a truck.
او راننده کامیون است.
Drop
انداختن
I dropped my sandwich.
ساندویچم را انداختم (ساندویچ از دستم افتاد).
Dry
خشک کردن
He was drying his hair with a towel.
او داشت سرش را با حوله‌ای خشک می‌کرد.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با E

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با E شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Earn
پول درآوردن
He earns three times more than me.
درآمد او سه برابر من است.
Eat
خوردن
You can’t eat your cake and have it.
نمی‌توانی هم کیک را بخوری و هم آن را داشته باشی.
(معادل اصطلاح: نمی‌توانی هم خدا را بخواهی هم خرما را)
Emphasize
تأکید کردن
I want to emphasize this point in particular.
من می‌خواهم به طور ویژه بر این نکته تأکید داشته باشم.
Enable
قادر ساختن
His wealth enables him to do anything.
ثروت او را قادر به انجام هر کاری می‌کند.
Encourage
تشویق کردن
John encouraged Mary to learn how to speak French.
«جان»، «ماری» را به صحبت کردن به زبان فرانسوی تشویق کرد.
Engage
نامزد بودن
We used to be engaged.
ما قبلاً نامزد بودیم.
Enhance
بهبود بخشیدن؛ تقویت کردن
Can we enhance the image?
می‌توانیم کیفیت تصویر را بهتر کنیم؟
Enjoy
لذت بردن
I really enjoy talking to you.
من واقعاً از صحبت کردن با شما لذت می‌برم.
Ensure
تضمین کردن
This medicine will ensure you a good night’s sleep.
این دارو خواب خوب خوبی را برای شما تضمین می‌کند.
Entail
مستلزم بودن
This review procedure entails repeating the test.
این روش بررسی، به تکرار تست نیاز دارد.
Enter
وارد شدن
He entered the room.
او وارد اتاق شد.
Establish
تأسیس کردن
The school was established in 1650.
مدرسه در سال 1650 تأسیس شد.
Examine
امتحان کردن
The doctor examined the patients.
پزشک بیماران را معاینه کرد.
Exist
وجود داشتن
I don’t believe such things exist.
من باور ندارم چنین چیزهایی وجود داشته باشد.
Expand
توسعه دادن؛ بزرگ کردن
The workers are expanding the road.
کارگران در حال توسعه دادن جاده هستند.
Expect
انتظار داشتن
What time do you expect to arrive home?
انتظار دارید چه ساعتی به خانه برسید؟
Experiment
آزمایش کردن
They’re experimenting with a new car.
آن‌ها در حال آزمایش ماشین جدیدی هستند.
Explain
توضیح دادن
I can explain everything.
من می‌توانم همه‌چیز را توضیح دهم.
Explore
کشف کردن
He explored the Amazon jungle.
او جنگل آمازون را کشف کرد.
Extend
گسترش دادن؛ تمدید کردن
We extended a hearty welcome to them.
ما از آن‌ها استقبال صمیمانه‌ای کردیم.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با F

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با F شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Fail
شکست خوردن؛ نتوانستن
I fail to comprehend their attitude.
من نمی‌توانم دیدگاه آن‌ها را درک کنم.
Fall
افتادن
I fell in the pool.
من در استخر افتادم.
Feed
غذا دادن
We just fed the baby.
ما تازه به بچه غذا دادیم.
Feel
احساس کردن
I feel that Mr. Peterson is a good teacher.
حس می‌کنم آقای «پترسون» معلم خوبی است.
Fight
جنگیدن؛ دعوا کردن
Don’t fight with me.
با من دعوا نکن.
Find
پیدا کردن
I can find them.
می‌توانم آن‌ها را پیدا کنم.
Finish
تمام کردن
 He finished cleaning the kitchen.
او تمیز کردن آشپزخانه را تمام کرد.
Fit
مناسب بودن
This coat doesn’t fit me.
این کت اندازه من نیست.
Fly
پرواز کردن
Tom wishes he could fly.
تام آرزو می‌‌کند که ای کاش می‌توانست پرواز کند.
Fold
تا کردن
Tom and Mary folded up the flag.
«تام» و «ماری» پرچم را تا کردند.
Follow
دنبال کردن؛ پیروی کردن
We must follow the rules of the game.
باید قوانین بازی را دنبال کنیم.
Forbid
منع کردن
I forbid you to smoke.
من شما را از کشیدن سیگار منع می‌کنم.
Forget
فراموش کردن
I’ll never forget visiting them.
ملاقات با آن‌ها را هرگز فراموش نمی‌کنم.
Forgive
بخشیدن
We have already forgiven you.
ما قبلاً تو را بخشیده‌ایم.
Freeze
یخ بستن؛ بی‌اندازه سرد بودن
It’s freezing cold in this country.
در این کشور هوا خیلی سرد است.
Fry
سرخ کردن
She fried fish in salad oil.
او ماهی را در روغن سالاد سرخ کرد.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با G

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با G شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Generate
تولید کردن
This machine generates electricity.
این دستگاه برق تولید می‌کند.
Get
آوردن
We’ve got to get the economy under control or it will literally eat us up.
ما باید اقتصاد را تحت کنترل دربیاوریم، وگرنه به معنای واقعی ما را فرو می‌بلعد.
Give
دادن
The waiter gives me the menu.
پیشخدمت منو را به من داد.
Go
رفتن
Let’s go and eat something.
بیا برویم چیزی بخوریم.
Grind
آسیاب کردن
We grind our coffee by hand.
ما قهوه‌مان را با دست آسیاب می‌کنیم.
Grow
رشد کردن
Apples grow on trees.
سیب روی درخت رشد می‌کند.

لیست افعال حرکتی در انگلیسی

لیست افعال پرکاربرد با H

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با H شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Hang up
تلفن را قطع کردن
Don’t you hang up on me.
تلفن را روی من قطع نکن.
Happen
اتفاق افتادن
You made it happen.
تو باعث شدی آن اتفاق بیفتد.
Hate
تنفر داشتن
I hate getting to the theatre late.
من از دیر رفتن به تئاتر بیزارم.
Have
داشتن
I have a car.
من ماشین دارم.
Hear
شنیدن
she will hear me.
او [صدای] مرا خواهد شنید.
Hesitate
درنگ کردن: تعلل کردن
I hesitate to spend so much money on clothes.
من از پول خرج کردن برای لباس تعلل می‌کنم.
Hide
پنهان کردن
I’m hiding from Tim.
من آن را از «تیم» پنهان می‌کنم.
Hit
موفق شدن
I hit the jackpot.
من یک‌شبه موفقیت چشمگیری به دست آوردم.
Hold
نگه داشتن
Hold the knife at an angle.
چاقو را در یک زاویه نگه دار.
Hop
روی یک پا پریدن
I tried to hop on my good foot while holding onto Jim.
سعی کردم درحالی‌که «جیم» را گرفته بودم روی پای سالمم بپرم.
Hope
امیدوار بودن
I hope to see you again soon.
امیدوارم به‌زودی تو را دوباره ببینم.
Hug
در آغوش گرفتن
I really need a hug.
واقعاً نیاز دارم در آغوش گرفته شوم.
Hurry
عجله کردن
I had to hurry to find a home because I was already on to something else.
برای پیدا کردن خانه باید عجله می‌کردم، زیرا من قبلاً مشغول کار دیگری بودم.
Hurt
صدمه دیدن
I hurt my elbow.
آرنجم آسیب دید.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با I و J

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با I و J شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Identify
شناسایی کردن
She identified Jack as the murderer.
او «جک» را به عنوان قاتل شناسایی کرد.
Ignore
نادیده گرفتن
He ignored her advice.
او نصیحتش را نادیده گرفت.
Illustrate
نشان دادن
The teacher will illustrate how to do it.
معلم نشان خواهد داد که چطور آن را انجام دهند.
Imagine
تصور کردن
I can't imagine how you felt.
نمی‌توانم تصور کنم چه حسی داشتی.
Imply
معنی دادن
Silence implies consent.
سکوت علامت رضاست.
Impress
تحت تأثیر قرار دادن
Steve borrowed his dad’s sports car to impress his friend.
«استیو» ماشین پدرش را قرض گرفت تا دوستش را تحت تأثیر قرار دهد.
Improve
بهبود دادن
I need to improve my French.
من باید زبان فرانسه‌ام را تقویت کنم.
Include
شامل شدن
Tom’s lunch includes a sandwich and an apple.
ناهار «تام» شامل یک ساندویچ و یک سیب است.
Incorporate
گنجاندن؛ درآمیختن
We’ve incorporated many environmentally friendly features into the design of the building.
ما بسیاری از ویژگی‌های دوستدار محیط زیست را در طراحی ساختمان گنجانده‌ایم.
Indicate
نشان دادن؛ دلالت کردن
The arrow indicates the way to go.
فلش مسیر را نشان می‌دهد.
Inform
اطلاع دادن
I’ll inform John about our decision.
من «جان» را در جریان تصمیم‌مان قرار خواهم داد.
Insist
اصرار کردن
She insisted on going there.
او به رفتن به آنجا اصرار ورزید.
Install
نصب کردن
The man tried to install his own antenna.
مرد تلاش کرد آنتن را نصب کند.
Intend
قصد داشتن
I heard they intend to marry.
شنیدم که آن‌ها قصد ازدواج دارند.
Introduce
معرفی کردن
I’ll introduce you to Tom.
من تو را به «تام» معرفی خواهم کرد.
Invest
سرمایه‌گذاری کردن
He invested his money in stocks.
او پولش را در سهام سرمایه‌گذاری کرد.
Investigate
تحقیق کردن
I came here to investigate Tom’s death.
من به اینجا آمدم تا درمورد مرگ «تام» تحقیق کنم.
Involve
شامل شدن
This procedure involves testing each sample twice.
این روش شامل دو بار آزمایش کردن نمونه است.
Iron
اتو کشیدن
I iron my clothes almost every day.
من هر روز لباس‌هایم را اتو می‌زنم.
Jog
پیاده‌روی تند
I try to jog every morning.
من سعی می‌کنم هر روز صبح پیاده‌روی کنم.
Jump
پریدن
Can you jump over the river?
می‌توانی به آن طرف رودخانه بپری؟
Justify
تصدیق کردن؛ توجیه کردن
My results justify taking drastic action.
نتایج من اقدام بزرگی را توجیه می‌کند.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با K

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با K شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Keep
ادامه داشتن
I keep thinking about Joe, all alone in that place.
من دائماً به «جو» فکر می‌کنم، تنهایی در آنجا.
Kick
شوت کردن؛ لگد زدن
The kids love to kick a ball against my wall.
بچه‌ها دوست دارند توپ را به دیوار من بزنند.
Kiss
بوسیدن
Did you kiss anybody?
کسی را بوسیدی؟
Kneel
زانو زدن
She knelt on the floor and put more wood on the fire.
او روی زمین زانو زد و هیزم بیشتری داخل آتش ریخت.
Knit
بافتنی کردن
She knit her husband a sweater for his birthday.
او برای تولد شوهرش ژاکت بافت.
Know
شناختن؛ دانستن
We know him very well.
ما او را خوب می‌شناسیم.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با L

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با L شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Lack
فقدان داشتن
Tom seems to lack energy.
به نظر می‌رسد که «تام» انرژی ندارد.
Laugh
خندیدن
Tom is laughing.
«تام» در حال خندیدن است.
Lay
دراز کشیدن
He laid on his back.
او به پشت دراز کشید.
Lead
هدایت کردن؛ پیش بردن
Tom leads a quiet life.
«تام» زندگی آرامی را پیش می‌برد.
Lean
خم شدن
He leaned on his elbows.
او روی آرنج‌هایش خم شد.
Leap
پریدن
Ken leapt over the wall.
«کن» از روی دیوار پرید.
Learn
یاد گرفتن
Children learn so many things fromt their teacher.
کودکان از معلم خود چیزهای زیادی یاد می‌گیرند.
Leave
ترک کردن
Leave me alone!
تنهایم بگذار!
Lend
قرض دادن
Tom lent Mary his camera.
«تام» دوربینش را به «ماری» قرض داد.
Lift
بلند کردن
He couldn’t lift the table and no more could I.
او نمی‌توانست میز را بلند کند، من هم نمی‌توانستم.
Light
روشن کردن
He lit his cigar in the darnkess.
او سیگارش را در تاریکی روش کرد.
Lie
دروغ گفتن
He hated lying.
او از دروغ گفتن بیزار بود.
Like
دوست داشتن
She likes playing tennis.
او تنیس بازی کردن را دوست دارد.
Listen
گوش دادن
Why won’t you listen?
چرا گوش نمی‌دهی؟
Look
به نظر رسیدن
It looks cold outside.
بیرون هوا سرد به نظر می‌رسد.
Lose
گم کردن
She lost a book.
او کتابی را گم کرد.
Love
دوست داشتن
I love going out to restaurants.
من عاشق رستوران رفتنم.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با M و N

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با M و N شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Maintain
نگه داشتن
Tom maintained eye contact with Mary.
«تام» ارتباط چشمی با «ماری» برقرار کرد.
Make
ساختن
I’m making tea.
من در حال چای درست کردنم.
Manage
مدیریت کردن
The company had been very badly managed.
شرکت خیلی بد اداره شده بود.
Matter
مهم بودن
It doesn’t matter, Tom.
مهم نیست، «تام».
May
شاید، احتمال داشتن
Each nurse may be responsible for up to twenty patients.
هر پرستار ممکن است مسئول ۲۰ بیمار باشد.
Mean
معنی و مفهوم خاصی داشتن
I didn’t mean to hurt your feelings.
نمی‌خواستم احساساتت را جریحه‌دار کنم.
Measure
اندازه‌گیری کردن
The surfboard measures 2 meters by 55 centimeters.
اندازه تخته موج‌سواری ۲ متر و ۵۵ سانتی‌متر است.
Meet
ملاقات کردن
We’d never met each other before.
ما هرگز پیش‌تر همدیگر را ملاقات نکرده بودیم.
Melt
ذوب شدن؛ آب شدن
The snow is melted.
برف آب می‌شود.
Mention
اشاره کردن؛ ذکر کردن
He mentioned going to that college.
او به رفتن به آن کالج اشاره کرد.
Might
احتمال داشتن؛ شاید
Donna might be able to come tomorrow, but it’s very unlikely.
شاید «دونا» فردا بیاید، اما احتمالش خیلی کم است.
Mind
اهمیت دادن
Would you mind repeating what you just said?
ممکن است خواهش کنم چیزی را که گفتید، تکرار کنید؟
Miss
گم کردن؛ از دست دادن
He had missed the bus.
او از اتوبوس جا مانده بود.
Mix
هم‌ زدن؛ ترکیب کردن
If you mix blue and red, you get violet.
اگر آبی و قرمز را با هم ترکیب کنی، بنفش به دست می‌آید.
Mow
چمن زدن
I mowed Tom’s lawn.
من چمن‌های [باغ] «تام» را کوتاه کردم.
Must
باید
I really must get some exercise.
من باید ورزش کنم.
Need
نیاز داشتن
You need to change your eating habits.
تو باید عادت‌های غذایی‌ات را تغییر دهی.
Neglect
نادیده گرفتن
They all decided to neglect him.
آن‌ها همگی تصمیم گرفتند او را نادیده بگیرند.
Negotiate
مذاکره کردن
The two countries negotiated a treaty.
دو کشور درباره معاهده مذاکره کردند.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با O

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با O شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Observe
مشاهده کردن
It was observed that 40 percent of patients had high blood pressure.
مشاهده شده که ۴۰٪ از بیماران فشارخون بالا داشتند.
Obtain
به دست آوردن
You will need to obtain permission from the principal.
باید اجازه مدیر را بگیرید.
Occur
اتفاق افتادن
The accident occurred yesterday morning.
حادثه دیروز صبح رخ داد.
Offer
پیشنهاد دادن
She offered to help me move my things to my new house.
او به من پیشنهاد داد تا در بردن وسایلم به خانه جدید کمکم کند.
Open
بار کردن
Open the windows.
پنجره‌ها را باز کن.
Operate
کار کردن [با دستگاه]
I can’t figure out how to operate this machine.
سر در نمی‌آورم که با این دستگاه چگونه کار کنم.
Order
دستور دادن
What do you suggest I order?
پیشنهاد می‌کنید چه چیزی سفارش دهم؟
Organize
سازمان‌دهی کردن
They want me to organize the party.
آن‌ها می‌خواهند مهمانی ترتیب دهند.
Ought to
باید
You ought to get your watch repaired.
باید ساعت خود را تعمیر کنید.
Overcome
غلبه کردن
We have to overcome many difficulties.
باید بر مشکلات خود غلبه کنیم.
Overtake
سبقت گرفتن
Their car overtook ours.
ماشین آن‌ها از ماشین ما سبقت گرفت.
Owe
بدهکار بودن
Tom owes me money.
«تام» به من بدهکار است.
Own
صاحب چیزی بودن
I own a German car.
من ماشین آلمانی دارم.
افعال ربطی در انگلیسی

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با P

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با P شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Paint
نقاشی کردن
She painted the wall pink.
او دیوار را رنگ صورتی زد.
Participate
شرکت کردن
He participated in the debate.
او در بحث شرکت کرد.
Pay
پرداختن
Can I pay by installment payment?
می‌توانم قسطی پرداخت کنم؟
Peel
پوست کندن
Anna peeled the apple.
«آنا» سیب را پوست کند.
Perform
اجرا کردن
Tom performs in a jazz club three nights a week.
«تام» سه شب در هفته در کلوپ موسیقی جاز اجرا می‌کند.
Persuade
قانع کردن
I persuaded Tom to help me.
من «تام» را قانع کردن تا کمکم کند.
Pinch
کش رفتن
Someone’s pinched my coat!
کسی پالتوی من را کش رفته است!
Plan
برنامه داشتن
Next year I plan to travel around the world.
سال آینده من برنامه سفر به دور دنیا را دارم.
Play
بازی کردن
I can play tennis.
من می‌توانم تنیس بازی کنم.
Point
اشاره کردن
Tom pointed to the sky.
«تام» به اسمان اشاره کرد.
Possess
داشتن
The old man possesses great wealth.
پیرمرد ثروت زیادی دارد.
Postpone
موکول کردن
He postponed returning to Paris.
او بازگشت به پاریس را به تعویق انداخت.
Pour
ریختن
She poured tea for me.
او برای من چای ریخت
Practice
 تمرین کردن
Today we’re going to practice parking.
امروز می‌خواهیم پارک کردن را تمرین کنیم.
Prefer
ترجیح دادن
Susan prefers to travel by train.
سوزان مسافرت با قطار را ترجیح می‌دهد.
Prepare
آماده کردن
The doctor prepared to prescribe some medicine.
دکتر آماده شد تا نسخه‌ای تجویز کند.
Pretend
وانمود کردن
She was pretending to cry. I knew she was lying.
او تظاهر به گریه کردن می‌کرد. می‌دانستم دروغ می‌گوید.
Prevent
خودداری کردن
The rain prevented me from coming.
باران مانع آمدنم شد.
Proceed
پیش بردن؛ به جلو بردن
They will proceed to build another laboratory building.
آن‌ها تا ساختن کتابخانه دیگری پیش رفتند.
Promise
قول دادن
He promised to pick up Sally from the airport.
او قول داد تا «سالی» را از فرودگاه بیاورد.
Propose
پیشنهاد کردن
We propose to deal with this subject in the following chapter.
ما پیشنهاد کردیم تا این موضوع را در فصل بعدی مطرح کنیم.
Protect
محافظت کردن
Are we doing enough to protect the environment?
آیا برای محافظت کردن از محیط زیست به اندازه کافی تلاش می‌کنیم؟
Prove
ثابت کردن
I’ll prove it to you.
آن را به تو ثابت خواهم کرد.
Pull
کشیدن
Mom! David's pulling my hair!
مامان! «دیوید» دارد موهایم را می‌کشد!
Punch
مشت زدن
He punched Jack in the face.
او مشتی به صورت «جک» زد.
Pursue
دنبال کردن
The police pursued the murderer.
پلیس قاتل را دنبال کرد.
Push
هل دادن
We had to push our way through the crowd.
باید از میان جمعیت عبور می‌کردیم.
Put on
پوشیدن
I put on my shoes.
کفش‌هایم را پوشیدم.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با Q و R

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با Q و R شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Qualify
واجد شرایط بودن؛ صلاحیت داشتن
He is qualified as an English teacher.
او معلم زبان انگلیسی شایسته‌ای است.
Quit
دست برداشتن
She quits worrying about the problem.
او از نگرانی در مورد مشکل دست برمی‌دارد.
React
واکنش نشان دادن
Tom reacted appropriately.
«تام» به درستی واکنش نشان داد.
Read
خواندن
I read the book.
من کتاب می‌خوانم.
Realize
متوجه شدن
I didn’t realize we were late.
متوجه دیر کردنمان نشدم.
Recall
به یاد آوردن
I don’t recall seeing any cars parked outside.
یادم نمی‌آید که ماشینی را بیرون پارک کرده باشم.
Receive
دریافت کردن
We received a warm welcome.
استقبال گرمی از ما شد.
Recollect
به یاد آوردن
I recollect seeing Ryder some years ago in Bonn.
به یاد می‌آورم که «رایدر» را چند سال پیش در «بن» دیدم.
Recommend
توصیه کردن
I would never recommend using a sunbed on a regular basis.
من هرگز استفاده از سولاریم را برای مدتی طولانی توصیه نمی‌کنم.
Reduce
کاهش دادن
I think we should reduce the price.
به نظرم باید قیمت را کاهش دهیم.
Refer
ارجاع دادن؛ رجوع کردن
I often refer to the dictionary.
من معمولاً به دیکشنری رجوع می‌کنم.
Reflect
منعکس کردن؛ فکر کردن
She reflected on what she had done.
او به کاری که کرده بود فکر کرد.
Refuse
رد کردن
She refused to answer questions about her personal finances.
او از پاسخ به سؤال‌ها درباره مسائل مالی شخصی خود امتناع کرد.
Regret
افسوس خوردن
I regret leaving school so young.
من از این‌که در سن خیلی پایین ترک تحصیل کردم افسوس می‌خورم.
Relate
ربط دادن
Sally is related to him by marriage.
«سالی» به واسطه ازدواج به او ربط پیدا می‌کند.
Relax
استراحت کردن
We’re supposed to relax.
قرار است استراحت کنیم.
Relieve
تسکین دادن
I was relieved to hear that he was alive.
وقتی شنیدم زنده است، آرامش پیدا کردم.
Rely
وابسته بودن؛ اعتماد کردن
You can certainly rely on him.
بدون شک می‌توانی روی او حساب کنی.
Remain
باقی ماندن
He remained poor all his life.
او در تمام طول زندگی‌اش فقیر باقی ماند.
Remember
به یاد آوردن
He had remembered to bring a pair of gloves, unlike me.
یادش بود که یک جفت دستکش بیاورد، برعکس من.
Remind
یادآوری کردن؛ چیزی را به خاطر آوردن
It reminds me of the good old days.
من را یاد روزهای خوب گذشته می‌اندازد.
Repair
تعمیر کردن
He repaired his watch by himself.
او ساعتش را خودش تعمیر کرد.
Replace
جایگزین کردن
The car replaced the bicycle.
ماشین جایگزین دوچرخه شد.
Represent
نماینده بودن
He represented the labor union on the committee.
او نماینده اتحادیه کارگری در کمیته بود.
Require
احتیاج داشتن
Campbell’s broken leg will probably require surgery.
احتمالاً پای «کمپبل» به جراحی نیاز خواهد داشت.
Resent
آزرده‌خاطر شدن
I resented having to work such long hours.
از کار کردن این‌قدر طولانی آزرده‌خاطر شدم.
Resist
مقاومت کردن
She can never resist buying new shoes.
او هر گز نمی‌تواند در برابر خریدن کفش جدید مقاومت کند.
Retain
حفظ کردن؛ نگه داشتن
We had to retain a lawyer.
باید وکیل بگیریم.
Retire
بازنشست شدن
I have decided to retire.
تصمیم گرفته‌ام بازنشست شوم.
Rid
خلاص کردن؛ رها کردن
You’ve got to get rid of it.
باید از شر آن خلاص شوی.
Ride
سوار شدن؛ راندن
Life is like a horse, and either you ride it or it rides you.
زندگی مانند اسب است، یا سوارش می‌شوی یا سوارت می‌شود.
Ring
زنگ زدن
The phone is ringing.
تلفن زنگ می‌زند.
Rise
افزایش یافتن؛ بالا رفتن
The sun is about to rise.
خورشید در حال بالا آمدن است.
Risk
خطر کردن
He risked being caught.
او در معرض خطر دستگیر شدن بود.
Roast
برشته کردن
He is roasting coffee beans.
او در حال برشته کردن دانه‌های قهوه است.
Run
دویدن
Do not run too fast.
زیاد تند ندو.
روش‌های یادگیری زبان انگلیسی

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با S

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با S شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Sanction
تحریم
They will not sanction copying without permission.
آن‌ها بدون اجازه، کپی کردن را تحریم نخواهند کرد.
Satisfy
راضی کردن؛ رفع کردن
He satisfied his thirst with a large glass of water.
او عطش خود را با یک لیوان آب بزرگ رفع کرد.
Say
گفتن
No one says that.
کسی آن را نمی‌گوید.
Scrub
اسکراب کردن؛ شستن همراه با ساییدن
Tom asked Mary to scrub the toilet.
«تام» از «ماری» خواست که توالت را تمیز کند تا برق بیفتد.
See
دیدن
Do you see that bird?
آن پرنده را می‌بینی؟
Seem
به نظر رسیدن
I always seem to be unlucky at cards.
به نظر می‌رسد که همیشه در ورق بازی کردن بدشانسم.
Sell
فروختن
I can’t sell you that.
نمی‌توانم آن را به تو بفروشم.
Send
فرستادن
They’re sending help.
آن‌ها در حال فرستادن کمک هستند.
Serve
سرو کردن غذا
They serve good nosh in the cafeteria.
آن‌ها غذاهای خوبی در کافه‌تریا سرو می‌کنند.
Set
چیدن
I’m going to set the table.
می‌خواهم میز را بچینم.
Settle
اقامت کردن؛ قطعی کردن
The problem is not settled yet.
مسئله هنوز
Sew
دوختن
Mary is sewing baby clothes.
«ماری» لباس بچه می‌دوزد.
Shake
هم زدن؛ تکان دادن
They shook hands when they met at the airport.
وقتی یکدیگر را در فرودگاه ملاقات کردند، برای هم دست تکان دادند.
Shed
ریختن
She tried not to shed a tear.
او سعی کرد اشک نریزد.
Shine
تابیدن
He shined your father’s shoes.
او کفش‌های پدرش را برق انداخت.
Shoot
شلیک کردن
I’ll shoot both of you.
به هر دوی شما شلیک می‌کنم.
Should
باید
The university should provide more sports facilities.
دانشگاه باید امکانات بیشتری فراهم کند.
Show
نشان دادن
I’ll show you later.
بعداً نشانت می‌دهم.
Shrink
آب رفتن
My jeans shrank after I washed them.
شلوار جین من بعد از شستن، آب رفت.
Shut
بستن
I shut my eyes again.
من دوباره چشم‌هایم را بستم.
Sing
آواز خواندن
Tom loves to sing.
«تام»
Sink
غرق شدن
A ship sank near here yesterday.
دیروز یک کشتی نزدیک اینجا غرق شد.
Sit
نشستن
Sit on the floor, stretching your legs out in front of you.
روی زمین بنشین، پاهایت را مقابل خودت به بیرون بکش.
Ski
اسکی کردن
I like skiing very much.
من اسکی کردن را خیلی دوست دارم.
Sleep
خوابیدن
I slept too much.
من زیاد می‌خوابم.
Slice
برش دادن
It’s best to slice into a rich cake from the middle.
بهترین کار این است که کیک پرخامه را از وسط برش دهید.
Slide
سر خوردن
He slid the money into my pocket.
او پول را به داخل جیبش  سر داد.
Slip
لیز خوردن
She slipped on the ice.
او روی یخ لیز خورد.
Smell
بوییدن؛ استشمام کردن
Something smells bad. What is this?
بوی بدی می‌آید؟ [بوی] چیست؟
Snore
خروپف کردن
Tom snored loudly with his mouth open.
«تام» با صدای بلند با دهان باز خروپف کرد.
Solve
حل کردن
He solved the difficult problem.
او مشکل سخت را حل کرد.
Sow
کاشتن (بذر)
Farmers sow seeds in the spring.
کشاورزان در فصل بهار بذرها را می‌کارند.
Speak
صحبت کردن
He speaks English.
او انگلیسی صحبت می‌کند.
Specify
مشخص کردن؛ تعیین کردن
Tom didn’t specify how many pencils to buy.
آن‌ها مشخص نکردند چند مداد باید بخرند.
Spell
هجی کردن
I don’t know how to spell the word.
نمی‌دانم چطور کلمه را هجی کنم.
Spend
سپری کردن؛ وقت گذراندن
I spent some time in Boston.
من وقت خود را در «بوستون» سپری کردم.
Spill
ریختن
I’m afraid I spilled coffee on the tablecloth.
متأسفم. قهوه را روی سفره ریختم.
Spit
تف کردن
He spat in his face and went away.
او به صورتش تف کرد و رفت.
Spread
گسترش یافتن؛ مالیدن
He spread some strawberry jam on his toast.
او مقداری توت‌فرنگی روی نان تستش مالید.
Squat
چمباتمه زدن
Tom squatted down next to his dog.
«تام» کنار سگش روی زمین چمباتمه زد.
Stack
روی هم چیدن
They are specially packaged so that they stack easily.
آن‌ها به طور ویژه‌ای بسته‌بندی شده‌اند، به گونه‌ای که به‌راحتی روی هم قرار می‌گیرند.
Stand up
بلند شدن
Can you stand up?
ممکن است بلند شوی؟
Start
شروع کردن
He started playing the guitar and impressed everyone.
او شروع کرد به نواختن گیتار و همه را تحت تأثیر قرار داد.
Steal
دزدیدن
My watch was stolen.
ساعتم را دزدیدند.
Stick
چسباندن
Someone had stuck posters all over the walls.
شخصی پوسترها را همه‌جای دیوار چسبانده بود.
Sting
نیش زدن
I was stung by a bee.
زنبوری مرا نیش زد.
Stink
بوی گند دادن
It stinks in here.
اینجا بوی بدی می‌دهد.
Stir
هم زدن
She stirred the soup with a spoon.
او سوپ را با قاشق هم زد.
Stop
توقف کردن
I hoped he would stop asking awkward questions.
امیدوارم بودم از سؤال‌های ناجور پرسیدن درست بردارد.
Stretch
حرکات کششی انجام دادن
Breathe in through your nose as you stretch up.
وقتی حرکات کششی انجام می‌دهی، از طریق بینی به داخل نفس بکش.
Strike
ضربه زدن
Tom struck the wall with his fist.
«تام» با مشتش به دیوار کوبید.
Struggle
مبارزه کردن؛ دست‌ و پنجه نرم کردن
He struggled to keep his footing on the slippery floor.
او تلاش کرد خودش را روی زمین خیس نگه دارد.
Study
مطالعه کردن
She studies hard.
او سخت درس می‌خواند.
Submit
ارائه دادن
I submitted the application myself.
فرم را خودم تحویل دادم.
Succeed
موفق شدن
He’ll succeed for sure.
بدون شک موفق خواهد شد.
Suffer
رنج کشیدن
We suffered a pretty big loss.
ما از فقدان بزرگی رنج می‌بریم.
Suggest
پیشنهاد دادن
Tracey suggested meeting for a drink after work.
«تریسی» پیشنهاد داد که بعد از کار به صرف نوشیدنی یکدیگر را ببینیم.
Supply
تأمین کردن
I supplied Tom with everything he needed.
هر چه «تام» احتیاج داشت، برایش تأمین کردم.
Suppose
گمان کردن
I suppose you’re hungry.
گمان کنم گرسنه باشی.
Surprise
تعجب کردن
She surprised him when she arrived early.
وقتی زود رسید او را غافلگیر کرد.
Survive
زنده ماندن
He survived the plane crash.
او از سانحه هواپیما جان سالم به در برد.
Swear
قسم خوردن
Do you swear to tell the whole truth?
قسم می‌خوری که تمام حقیقت را بگویی؟
Sweep
جارو زدن
I will sweep out my room.
اتاقم را جارو خواهم زد.
Swell
ورم کردن؛ پرآب شدن
The river swelled rapidly because of the heavy rain.
رودخانه به دلیل باران سنگین به سرعت پرآب شد.
Swim
شنا کردن
She swims well.
او خوب شنا می‌کند.
Swing
نوسان داشتن
The lamp was swinging back and forth.
لامپ به جلو و عقب تاب می‌خورد.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با T

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با T شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Take
گرفتن
They finally decided to take a photo.
آن‌ها بالاخره تصمیم گرفتند عکس بگیرند.
Talk
صحبت کردن
Tom talked a lot.
«تام» زیاد صحبت کرد.
Taste
مزه کردن
The soup tastes salty.
مزه سوپ شور است.
Teach
درس دادن
I’ll teach you how to swim.
شنا کردن را یادت می‌دهم.
Tear 
پاره کردن
Be careful not to tear the paper.
مراقب باش کاغذ را پاره نکنی.
Tell
گفتن
I told him to come.
به او گفتم بیاید.
Tend
میل داشتن؛ گرایش داشتن
She tends to be late for school.
او میل دارد غذای دیگری بخورد.
Think
فکر کردن
I think that Mr. Peter is a good teacher.
فکر می‌کنم آقای پیتر معلم خوبی است.
Threaten
تهدید کردن
They threatened to ban the book.
تهدید کردند که چاپ کتاب را ممنوع‌ می‌کنند.
Throw
پرتاب کردن
I threw the ball, but he didn't catch it.
من توپ را پرتاب کردم اما او نگرفت.
Tiptoe
روی نوک پا راه رفتن
Tom quietly tiptoed out of the room.
«تام» روی نوک پا از اتاق خارج شد.
Tolerate
تحمل کردن
We don’t tolerate smoking in the library.
ما تحمل سیگار کشیدن در کتابخانه را نداریم.
Translate
ترجمه کردن
He translated the words into English.
او کلمه‌ها را به انگلیسی ترجمه کرد.
Try
سعی کردن
We tried to confuse the enemy.
سعی کردیم دشمن را گمراه کنیم.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با U و V

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با T شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Understand
فهمیدن؛ درک کردن
I knew you’d understand.
می‌دانم که درک می‌کنی.
Vacuum
جارو کردن
Tom vacuumed his bedroom.
«تام» اتاق‌خوابش را جارو کرد.
Value
باارزش دانستن؛ ارزش قائل بودن
We value our customers.
ما برای مشتری‌های خود ارزش قائلیم.
Vary
فرق داشتن
The boxes vary in size from small to large.
اندازه جعبه‌ها از کوچک تا بزرگ متغیر هستند.
Volunteer
داوطلب شدن
They volunteer to teach introductory courses.
آن‌ها برای دوره‌های مقدماتی داوطلب شدند.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی با W

چند فعل پرکاربرد انگلیسی که با W شروع می‌شود را در جدول زیر مشاهده می‌کنید. برای هر یک مثال، ترجمه و تلفظ نیز آورده شده است.

Wait
صبر کردن
I can’t wait to see you.
برای دیدنت لحظه‌شماری می‌کنم.
Wake
بیدار کردن
I have to wake Tom up.
باید «تام» را بیدار کنم.
Walk
راه رفتن؛ پیاده‌روی کردن
He usually walks to school.
او معمولاً تا مدرسه پیاده می‌رود.
Want
خواستن
I want to watch TV.
می‌خواهم تلویزیون تماشا کنم.
Warn
اخطار دادن
We’ve got to warn Tom.
باید به «تام» هشدار دهیم.
Wash
شستن
Tom washed his hands.
«تام» دست‌هایش را شست.
Watch
تماشا کردن
We watched a movie.
ما فیلم تماشا کردیم.
Wave
دست تکان دادن
She waved her hand to me.
او دستش را برای من تکان داد.
Wear
پوشیدن
Tom wore black pants.
«تام» شلوار مشکی پوشید.
Weep
گریه کردن
She wept over her child’s death.
او برای مرگ فرزندش گریه کرد.
Weigh
وزن داشتن
The suitcase weighs 20 pounds.
چمدان ۲۰ پوند وزن دارد.
Will
فعل کمکی برای توصیف آینده
I don’t think Emma will get the job.
فکر نمی‌کنم «اما» شغل را به دست بیاورد.
Win
برنده شدن
I can win this time.
می‌توانم این بازی را ببرم.
Wish
آرزو کردن؛ خواستن
I wish to insert an advertisement in your newspaper.
می‌خواهم آگهی را در روزنامه شما درج کنم.
Would
فعل کمکی وجهی برای توصیف شرایط غیرواقعی
If I lived on an island, I would know how to swim.
اگر در جزیره‌ زندگی می‌گردم، شنا کردن یاد می‌گرفتم.
Write
نوشتن
Write it down on a piece of paper.
آن را روی کاغذی یادداشت کن.

لیست افعال پرکاربرد انگلیسی بر اساس نقش دستوری

برای این‌که فعل در زبان انگلیسی را بشناسیم، باید با انواع آن آشنا شویم. فعل در زبان انگلیسی به چند دسته تقسیم می‌شود که در ادامه فهرست شده‌اند.

  • «افعال حالتی» (Stative Verbs)
  • «افعال حرکتی» (Action Verbs)
  • «افعال متعدی» (Transitive Verbs)
  • «افعال لازم» (Intransitive Verbs)
  • «افعال ربطی» (Linking Verbs)
  • «افعال کمکی» (Auxiliary Verbs)
  • «افعال وجهی» (Modal Verbs)
  • «افعال عبارتی» (Phrasal Verbs)
  • «افعال بی‌قاعده» (Irregular Verbs)
  • «افعال باقاعده» (Regular Verbs)

در ادامه سعی کرد‌ه‌ایم به تعدادی از این فعل‌‌های پرکاربرد انگلیسی اشاره‌ای داشته باشیم.

لیست افعال حالتی

در مقابل افعال حالتی، دسته‌ای از فعل‌ها به نام افعال حرکتی (Action Verbs) تعریف شده است که به آن‌ها «Dynamic Verbs» نیز می‌گویند. این نوع فعل‌ها در مقایسه با افعال حالتی در زبان انگلیسی رایج‌ترند، چراکه ماهیت فیزیکی دارند. در دسته‌بندی افعال پرکاربرد انگلیسی به افعال حرکتی به طور مفصل اشاره شده و برای هر دسته‌بندی مثال‌هایی ارائه شده است.

لیست افعال حالتی

(Stative Verbs)

Mental State
دانستنKnow
باور داشتنBelieve
فهمیدنUnderstand
شک داشتنDoubt
نظر، عقیدهThink
گمان کردنSuppose
تشخیص دادنRecognise
فراموش کردنForget
به یاد آوردنRemember
تصور کردنImagine
معنا داشتنMean
موافقت کردنAgree
مخالفت کردنDisagree
انکار کردنDeny
قول دادنPromise
راضی شدنSatisfy
متوجه شدنRealise
به نظر رسیدنAppear
متحیر شدنAstonish
خشنود کردنPlease
تحت تأثیر قرار دادنImpress
غافلگیر کردنSurprise
نگران شدنConcern
Possession
داشتنHave
مالک بودنOwn
تعلق داشتنPossess
فقدان چیزی را داشتنLack
شامل شدنConsist
شامل شدنInvolve
شامل شدنInclude
در بر داشتنContain
Emotions
دوست داشتنLove
دوست داشتنLike
دوست نداشتنDislike
متنفر بودنHate
عشق ورزیدن؛ ستایش کردنAdore
ترجیح دادنPrefer
مراقبت کردنCare for
اهمیت دادنMind
خواستنWant
نیاز داشتنNeed
اشتیاق داشتنDesire
آرزو کردنWish
امیدوار بودنHope
قدردانی کردنAppreciate
ارزش قائل بودنValue
Measure, cost, others
هزینه داشتنCost
اندازه‌گیری کردنMeasure
وزن کردنWeigh
بدهکار بودنOwe
به نظر رسیدنSeem
اندازه بودنFit
بستگی داشتنDepend
اهمیت داشتنMatter

لیست افعال حرکتی

همان‌طور که اشاره شد، از افعال حرکتی برای توصیف فعل‌هایی به کار می‌رود که ماهیت فیزیکی دارند. این‌ فعل‌ها می‌توانند به شکل استمراری استفاده شوند. در جدول زیر می‌توانید فهرستی از افعال پرکاربرد انگلیسی را در دسته‌بندی افعال حرکتی مشاهده کنید. تعدادی از فعل‌های حرکتی رایج در انگلیسی را در جدول زیر مشاهده می‌‌کنید.

لیست افعال حرکتی

(Action verbs)

خوردنEatحمام کردنbathe
مبارزه کردنFightتعظیم کردنBow
پرواز کردنFlyخریدنBuy
دادنGiveکف زدنClap
در آغوش گرفتنHugبالا رفتنClimb
پریدنJumpبستنClose
بوسیدنKissآشپزی کردنCook
بافتنی کردنKnitچهاردست‌وپا راه رفتنCrawl
خندیدنLaughگریه کردنCry
گوش دادنListenبریدنCut
باز کردنOpenرقصیدنDance
نقاشی کردنPaintحفر کردنDig
بازی کردنPlayشیرجه زدنDive
خواندنReadخواب دیدنDream
سوار شدن؛ راندنRideنوشیدنDrink
دوختنSewتکان دادنShake
خروپف کردنSnoreبوییدنSmell
ایستادنStand upروی هم چیدنStack
خاموش کردنTurn offصحبت کردنTalk
روشن کردنTurn onآواز خواندنSing
فکر کردنThinkلبخند زدنSmile
دور ریختننوشتنWrite
شستنWashمنتظر ماندنWait
برنده شدنWinتلویزیون تماشا کردنWatch TV

در تصویر زیر می‌توانید تعدادی از فعل‌های حرکتی جدول فوق را مشاهده کنید.

انواع فعل در انگلیسی

لیست افعال حرکتی برای آشپزی

در جدول زیر می‌توانید فهرستی از افعال حرکتی را برای آشپزی مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای آشپزی
PinchPeelAdd
نیشگون گرفتن؛ دله‌دزدی کردنپوست کندنافزودن
RoastPourBake
برشته کردنریختنپختن
SautéRoll outBarbecue
تفت دادنبه بازار عرضه کردنکباب کردن
SpreadSliceBoil
گسترش یافتنبرش دادنجوشاندن
StirSteamBreak
هم زدنبخار بلند شدنشکستن
WeighTasteCut
وزن کردنچشیدنبریدن
GrateFryChop
رنده کردنسرخ کردنریز کردن؛ خرد کردن
MixMeltLayer
مخلوط کردنآب کردنطبقه‌بندی کردن

در تصویر زیر می‌توانید تعدادی از فعل‌های حرکتی جدول فوق را مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای رستوران

لیست افعال حرکتی برای رستوران

در جدول زیر می‌توانید فهرستی از افعال حرکتی را برای رستوران مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای رستوران
ServeDrinkGive
سرو کردننوشیدندادن
CookEatPay
پختنخوردنپرداختن
OrderLightHold
سفارش دادنروشن کردنبا دست گرفتن
WriteLiftSpread
نوشتنبرداشتنپخش کردن؛ مالیدن
Set (the table)StackSlice
میز را چیدنروی هم چیدنتکه‌تکه کردن

در تصویر زیر می‌توانید تعدادی از فعل‌های حرکتی جدول فوق را مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای رستوران

لیست افعال حرکتی برای ورزش

در جدول زیر می‌توانید فهرستی از افعال حرکتی را برای ورزش مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای ورزش 
Ride‌BounceBend
سوارکاری کردن؛ حرکت کردن؛ راندنجهیدن؛ پریدنخم کردن
RunCatchPass
دویدنگرفتنعبور کردن
HitServeDribble
ضربه زدن[در بازی] توپ را زدندریبل زدن
SitHopShoot
نشستنروی یک پا راه رفتن؛ جهیدنتوپ را شوت کردن
KickSkipJump
ضربه زدن به توپاز روی طناب پریدنپریدن
ThrowKneelStretch
پرتاب کردنزانو زدندست و پای خود را کشیدن
WalkLie down
راه رفتندراز نشست رفتن
در تصویر زیر می‌توانید تعدادی از فعل‌های حرکتی جدول فوق را مشاهده کنید.
لیست افعال حرکتی برای ورزش

لیست افعال حرکتی برای کلاس درس

در جدول زیر می‌توانید فهرستی از افعال حرکتی را برای کلاس درس مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای کلاس درس
Ride‌OpenAsk
سوار شدنباز کردنپرسیدن
PlayCloseCalculate
بازی کردنبستنمحاسبه کردن
CutReadCount
بریدنخواندنشمردن
ShowDrawSay
نشان دادنکشیدنگفتن
ExplainSingExperiment
توضیح دادنآواز خواندنآزمایش کردن
StudyGiveSpell
مطالعه کردندادنهجی کردن
ObserveTeachListen
مشاهده کردنآموزش دادنگوش دادن
در تصویر زیر می‌توانید تعدادی از فعل‌های حرکتی جدول فوق را مشاهده کنید.
لیست افعال حرکتی برای کلاس دردس

لیست افعال حرکتی برای اعضای بدن

در جدول زیر می‌توانید فهرستی از افعال حرکتی را برای اعضای بدن مشاهده کنید.

لیست افعال حرکتی برای اعضای بدن
Dance‌PushBend
رقصیدنهل دادنخم کردن
BreakRunLift
امتیاز کسب کردندویدنبلند کردن
StandLeanCarry
ایستادنخم شدنحمل کردن
JogSquatKneel
تند راه رفتنچمباتمه زدنزانو زدن
MarchThrowHold
رژه رفتنپرتاب کردننگه داشتن
WaveTiptoeSit
دست تکان دادنروی نوک پا راه رفتننشستن
TalkWalkDrag
صحبت کردنراه رفتنروی زمین کشیدن
OpenHitJump
باز کردنضربه زدنپریدن
CartwheelCatchLeap
کله‌معلق زدنگرفتنجهیدن؛ پریدن
Put downKickPick up
روی زمین گذاشتنضربه زدنبلند کردن؛ برداشتن
StretchKissPunch
دست و پای خود را کشیدنبوسیدنضربه زدن
DropClapPull
از خستگی بر زمین افتادندست زدنکشیدن
PointLaughDive
اشاره کردنخندیدنشیرجه زدن
SlipTripLook
جیم شدنسکندری خوردننگاه کردن
CryPourCrawl
گریه کردنریختنچهاردست‌‌وپا راه رفتن
در تصویر زیر می‌توانید تعدادی از فعل‌های حرکتی جدول فوق را مشاهده کنید.
کاربرد will و going to

لیست افعالی که هم حالتی و هم حرکتی هستند

برخی از فعل‌های حالتی می‌توانند به صورت حرکتی نیز به کار بروند. به دو مثال زیر دقت کنید.

She tasted the soup.

او سوپ را چشید.

The soup tastes sour.

مزه سوپ شور است.

در مثال اول، «taste»‌ به عنوان فعل حرکتی به کار رفته است، زیرا چشیدن نوعی فعالیت فیزیکی و دینامیکی است. اما در مثال دوم، «taste» به عنوان فعل حالتی استفاده شده است، زیرا ماهیت غیرفیزیکی دارد.

در جدول زیر می‌توانید فهرستی از فعل‌هایی را مشاهده کنید که هم صورت حالتی و هم به صورت حرکتی به کار می‌روند. معنی هر کلمه نیز در کنار آن‌‌ها آورده شده و در ادامه تعدادی مثال برای هر یک زده شده است.

افعالی که هم حرکتی و هم حالتی هستند
TasteLook
SmellAppear
BeThink
WeighFeel
MeasureHave
MindSee

به چند مثال با فعل‌‌های به صورت حالتی و حرکتی توجه کنید. در نظر داشته باشید که افعال حالتی هرگز در حالت استمراری به کار نمی‌روند، اما اگر ماهیت فیزیکی پیدا کنند (فعل حرکتی) می‌توانند «ing» بگیرند.

They have a Mercedes Benz.

آن‌ها مرسدس بنز دارند. (حالتی)

***

We’re having a party on Saturday.

ما شنبه مهمانی داریم. (حرکتی)

I think that Mr. Peterson is a good teacher.

فکر می‌کنم آقای «پترسون» معلم خوبی است. (حالتی)

***

I am thinking about my family right now.

در حال حاضر من دارم به خانواده‌ام فکر می‌کنم. (حرکتی)

The food smells terrible.

غذا بوی خیلی بدی می‌دهد. (حالتی)

***

She's smelling the flowers.

او در حال بو کردن گل‌هاست. (حرکتی)

You look fantastic in that dress.

شما در آن لباس فوق‌العاده به نظر می‌رسید. (حالتی)

***

Sarah is looking at her reflection in the mirror.

سارا به تصویر او در آینه نگاه می‌کند. (حرکتی)

He appears to be unhappy.

او ناراحت به نظر می‌رسد. (حالتی)

***

She was appearing in concert at Carnegie Hall.

او می‌خواست به کنسرتی در تالار «کارنگی» برود. (حرکتی)

I feel that we ought to accept his proposal.

احساس می‌کنم باید پیشنهادش را بپذیرم. (حالتی)

***

I’m feeling a bit dozy this afternoon.

این بعدازظهر، احساس خواب‌آلودگی می‌کنم. (حرکتی)

Mmm! This tastes good!

اوممم! این مزه خوبی دارد. (حالتی)

***

My mother is tasting the potato soup.

مادرم در حال چشیدن سوپ سیب‌زمینی است. (حرکتی)

He is immature.

او هنوز به سن بلوغ نرسیده است. (حالتی)

***

He is being immature.

او دارد مثل افراد نابالغ رفتار می‌کند. (حرکتی)

لیست افعال مُدال

لیست افعال مُدال

«افعال کمکی وجهی» (Modal Auxiliary Verbs) جزو افعالی به شمار می‌روند که همواره در کنار فعل اصلی قرار می‌گیرند و معنی یا زمان فعل را عوض می‌کنند. نکته مهم در رابطه با افعال وجهی این است که فعل اصلی بعد از آ‌ن‌ها همواره به شکل ساده به کار می‌رود. اگر «to be» فعل اصلی جمله باشد، فعل کمکی وجهی بعد از آن قرار می‌گیرد. در جدول زیر می‌توانید رایج‌ترین فعل‌های کمکی وجهی را در زبان انگلیسی مشاهده کنید.

لیست افعال مُدال
CouldMustWill
Have to/Has toMustn'tShall
Don't have to/Doesn't have toMayWould
MightShould
CanOught to

به چند مثال با افعال کمکی وجهی توجه کنید تا با کاربرد این افعال پرکاربرد انگلیسی بیشتر آشنا شوید.

I can play football.

من می‌توانم فوتبال بازی کنم.

Can I go out tonight?

ممکن است امشب بروم بیرون؟

It may rain tomorrow.

ممکن است فردا باران ببارد.

May I go to the bathroom?

می‌توانم بروم دستشویی؟

He must be her brother.

او باید برادرش باشد.

You must study today.

امروز باید درس بخوانی.

Shall I help you?

می‌خواهی کمکت کنم؟

I will give you a gift.

من به شما هدیه می‌دهم.

I have asked him but he will not come.

از او خواسته‌ام، اما نمی‌آید.

I ought not to go out today.

امروز نباید بیرون بروم.

You oughtn’t to tell lies.

تو نباید دروغ بگویی.

I need to talk to her.

باید با او صحبت کنم.

You don't need to buy a gift for me.

لازم نیست برایم هدیه بخری.

I have to wait.

باید منتظر بمانم.

How about going to the circus tonight? It would so funny.

با رفتن به سیرک موافقی؟ خیلی سرگرم‌کننده خواهد بود.

لیست افعال بی قاعده

«افعال بی‌قاعده» به دسته‌ای از فعل‌ها گفته می‌شود که وقتی آن‌ها را به گذشته تبدیل می‌کنیم، از قانون خاصی پیروی نمی‌کنند. برای مثال، «leave» در حالت گذشته یا برای تبدیل شدن به اسم مفعول، «ed» نمی‌گیرد، بلکه شکل کلی آن تغییر می‌کند (Left). در زبان انگلیسی، تعداد افعال بی‌قاعده در مقایسه با افعال باقاعده کمتر است.  برای مشاهده فهرست کامل افعال بی‌قاعده انگلیسی می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید.

در جدول زیر می‌توانید تعدادی از این افعال پرکاربرد انگلیسی را مشاهده کنید.

لیست افعال بی قاعده انگلیسی
FreezeGetArise
ShakeGiveAwake
ShedGoBe
ShineGrindBear
ShootGrowBeat
ShowHangBecome
ShrinkHaveBegin
ShutHearBend
SingHideBet
SinkHitBind
SitHoldBite
SleepHurtBleed
SlideKeepBlow
SmellKneelBreak
SowKnowBreed
SpeakLayBring
SpellLeadBroadcast
SpendLeanBuild
SpillLearnBurn
SpitLeaveBurst
SpreadLentBuy
StandLie (in bed)Can
StealLie (not to tell the truth)Catch
StickLightChoose
StingLoseCling
StinkMakeCome
StrikeMayCost
SwearMeanCreep
SweepMeetCut
SwellMowDeal
SwimMustDig
SwingOvertakeDo
TakePayDraw
TeachPutDream
TearReadDrink
TearRideDrive
TellRingEat
ThinkRiseFall
ThrowRunFeed
UnderstandSawFeel
WakeSayFight
WearSeeFind
WeepSellFly
WinSendForbid
WindSetForget
WriteSewForgive

فهرست Participles ،Gerunds و Infinitives

مبحث «Gerund» و «Infinitive» همواره برای زبان‌آموزان جزو مباحث مهم و البته کمی چالش‌برانگیز بوده است. این دو معمولاً در دسته فعل‌ها قرار می‌گیرند، اما در واقع اسم به شمار می‌روند و در فارسی به آن‌ها «مصدر» می‌گویند. «Gerund» مصدر فعل با «ing» است و «Infinitive» مصدر با «to». برخی از ساختارهای فعلی در زبان انگلیسی با «ing» به کار می‌روند و برخی دیگر به صورت شکل ساده فعل همراه با «to». در جدول زیر می‌توانید فهرست افعالی که به صورت «Gerund» به کار می‌روند را مشاهده کنید.

فهرست افعالی که با Gerund همراه می‌شوند
AnticipateAdviseAdmit
پیش‌بینی کردننصیحت کردن؛ توصیه کردناعتراف کردن
AvoidAppreciateAcknowledge
جلوگیری کردنقدردانی کردنتأیید کردن
CompleteBeginBear
کامل کردنشروع کردنتحمل کردن
DelayDeferConsider
تأخیر داشتنبه تعویق انداختندر نظر گرفتن
DislikeDiscussDeny
دوست نداشتنبحث کردنانکار کردن
FinishEntailEnjoy
تمام کردنمستلزم بودنلذت بردن
IntendHateForget
قصد داشتنمتنفر بودنفراموش کردن
KeepJustifyInvolve
نگه داشتنتوجیه کردنشامل شدن
MentionLoveLike
ذکر کردن؛ اشاره کردندوست داشتندوست داشتن
PostponeMissMind
موکول کردناز دست دادن؛ جا ماندناهمیت دادن
QuitPreferPractice
دست کشیدنترجیح دادنتمرین کردن
RecommendRecollectRecall
توصیه کردنبه یاد آوردنبه یاد آوردن
ResistResentRegret
مقاومت کردنآزرده‌خاطر شدنافسوس خوردن
StartSanctionRisk
شروع کردنتحریم کردنخطر کردن
TolerateSuggestStop
تحمل کردنپیشنهاد دادندست نگه داشتن

در جدول زیر می توانید دسته‌ای از فعل‌ها را مشاهده کنید که با مصدر با «to» همراه می‌شوند. «Infinitinve» در جمله می‌تواند نقش فاعل، مفعول مستقیم، متمم فاعلی، صفت یا قید را داشته باشد. تشخیص آن‌ها نیز بسیار راحت است. معمولاً آن‌ها را با ساختار «to + verb»‌ در جمله می‌بینیم.

فهرست افعالی که با Infinitive همراه می‌شوند
AimAgreeAfford
قصد داشتنموافقت کردنبضاعت داشتن
AskAttemptAppear
پرسیدنتلاش کردنبه نظر رسیدن
BeginBegArrange
شروع کردندرخواست کردنترتیب دادن؛ مقرر کردن
ClaimChooseCare
ادعا کردنانتخاب کردناهمیت دادن
DareContinueConsent
جرئت کردنادامه دادنموافق بودن
DeserveDemandDecide
سزاوار بودننیاز داشتنتصمیم گرفتن
FailExpectDislike
رد شدن در امتحانانتظار داشتندوست نداشتن
HesitateGetForget
تعلل کردنبه دست آوردن؛ دریافت کردنفراموش کردن
IntendHurryHope
قصد داشتنعجله کردنامیدوار بودن
LoveLikeLearn
دوست داشتندوست داشتنیاد گرفتن
NeglectMeanManage
غفلت کردنمعنا داشتناداره کردن
PlanOfferNeed
قصد داشتنپیشنهاد دادناحتیاج داشتن
PretendPreparePrefer
وانمود کردنآماده کردنترجیح دادن
ProposePromiseProceed
پیشنهاد دادنقول دادنپیش رفتن
SeemRememberRefuse
به نظر رسیدنبه یاد آوردنرد کردن
StruggleStopStart
تلاش کردن؛ تقلا کردندست نگه داشتنشروع کردن
TryThreatenSwear
تلاش کردن؛ امتحان کردنتهدید کردنناسزا گفتن؛ سوگند خوردن
WantWaitVolunteer
خواستنمنتظر بودنداوطلب شدن

لیست افعال کمکی

از دیگر افعال پرکاربرد انگلیسی می‌توان به «افعال کمکی» (Auxiliary Verbs) اشاره کرد. افعال کمکی در زبان انگلیسی در کنار فعل اصلی قرار می‌گیرند و معنی و زمان آن را عوض می‌کنند. رایج‌ترین افعال کمکی در زبان انگلیسی عبارتند از:

  • Do
  • Have
  • Be

به چند مثال زیر توجه کنید تا با کاربرد افعال کمکی بیشتر آشنا شوید.

I do not know the truth.

من حقیقت را نمی‌دانم.

She doesn’t agree with me.

او با من موافق نیست.

They didn’t arrive here yet.

آن‌ها هنوز به اینجا نرسیده‌اند.

Do you want to have another coffee?

باز هم قهوه میل دارید؟

Did he finish his homework?

آیا او تکالیفش را تمام کرد؟

Do we need to keep going straight?

آیا باید مستقیم به راه خود ادامه دهیم؟

I have been following you for a mile.

مدت زیادی است که شما را تعقیب می‌کنم.

We have done a lot so far.

تاکنون کارهای زیادی انجام داده‌ایم.

She had been the queen of the town.

او ملکه شهر بوده است.

لیست افعال سببی

از دیگر افعال پرکاربرد انگلیسی می‌توان افعال سببی را نام برد. افعال سببی در جمله‌هایی به کار می‌روند که خودمان انجام‌دهنده نیستیم و شخصی غیر از ما کار را انجام می‌دهد. بعضی وقت‌ها ممکن است انجام دادن کار از عهده ما خارج باشد، مانند تعمیر کردن ماشین یا کوتاه کردن مو. در این حالت از جملات سببی استفاده می‌کنیم. رایج‌ترین افعال سببی در انگلیسی عبارتند از:

  • Have
  • Get
  • Make
  • Let

برای ساختن جمله با افعال سببی، هم می‌توانیم از حالت معلوم و هم مجهول کمک بگیریم. در حالت معلوم فرمول این جمله‌ها به صورت زیر تعریف می‌شود:

Have/Make/Let + object + base form of the verb

Get + object + to + verb

در حالت مجهول ساختار جمله‌های سببی به صورت زیر است:

Have/Let/Make/Get + object + p.p

به چند مثال با افعال سببی در حالت معلوم و مجهول توجه کنید.

John had Alex clean the bedroom.

جان از «الکس» خواست اتاق‌خواب را تمیز کند.

I had my house cleaned.

شخصی خانه‌ام را تمیز کرد.

I had my car washed.

دادم ماشینم را بشویند.

John will have his house painted.

«جان» از کسی می‌خواهد که خانه‌اش را رنگ کند.

The students get their essays checked.

انشای دانش‌آموزان بررسی شد.

I'll get my hair cut next week.

هفته آینده موهایم را کوتاه خواهم کرد.

He got his washing machine fixed.

او از شخصی خواست تا ماشین لباس‌شویی‌اش را تعمیر کند.

I had the electrician look at my broken light.

من از برق‌کار خواستم نگاهی به چراغ خرابم بیندازد.

The doctor will have the nurse call the patients.

پزشک از پرستار می‌خواهد که بیماران را صدا بزند.

The teacher had the students write the answers on the whiteboard.

معلم از دانش‌آموزان خواست پاسخ‌های خود را روی تخته بنویسند.

She gets her son to do his homework by promising him ice cream when he's finished.

او با وعده خریدن بستنی پس از انجام دادن تکالیف، از پسرش خواست که تکالیفش را انجام دهد.

I got the cleaner to clean under the cupboards.

من از نظافتچی خواستم که زیر کابینت‌ها را تمیز کند.

سوالات رایج درباره افعال پرکاربرد در انگلیسی

در ادامه این مطلب سعی کرده‌ایم به تعدادی از پرسش‌های رایج در خصوص افعال پرکاربرد در انگلیسی پاسخ دهیم.

کاربرد افعال پرکاربرد در انگیسی چیست؟

فعل‌های زیاد و متنوعی در زبان انگلیسی وجود دارد، اما برخی از آن‌ها کاربردهای بیشتری دارند. به همین دلیل در دسته افعال پرکاربرد قرار می‌گیرند. برای مثال، افعال باقاعده و بی‌قاعده را می‌توان در این دسته قرار داد.

افعال پرکاربرد زمان حال ساده کدام است؟

حال ساده برای توصیف عملی به کار می‌رود که به طور منظم تکرار می‌شود. برای مثال، برخی از افعال پرکاربرد زمان حال ساده شامل «bake» و «watch» و «go» هستند، اما افعال دیگری نیز وجود دارند که در زبان انگلیسی جزو افعال پرکاربرد به شمار می‌روند.

کاربرد افعال مُدال در انگلیسی چیست؟

افعال modal جزو افعالی به شمار می‌روند که همواره در کنار فعل اصلی قرار می‌گیرند و معنی یا زمان فعل را عوض می‌کنند. نکته مهم در رابطه با افعال وجهی این است که فعل اصلی بعد از آ‌ن‌ها همواره به شکل ساده به کار می‌رود. اگر «to be» فعل اصلی جمله باشد، فعل کمکی وجهی بعد از آن قرار می‌گیرد.

فعل در زبان انگلیسی چه کاربردی دارد؟

«فعل» در زبان انگلیسی جزو اجزای کلام به شمار می‌رود و شاید هر کسی بتواند آن را تعریف کند. به زبان ساده، فعل در جمله نشان‌دهنده عمل انجام شده است و بدون آن جمله کامل نمی‌شود. فعل‌ نقش اصلی را در جمله دارد، زیرا زمان جمله را مشخص می‌کند. برای مثال، «visit» در جمله «I visit my parents on the weekends»، فعل است.

تمرین افعال پرکاربرد انگلیسی

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «مطلب افعال پرکاربرد انگلیسی»، می‌توانید از آزمونی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. این آزمون شامل ۱۲ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، می‌توانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید.

1. The teacher _____ the lesson yesterday.
teaches
taught
has taught
2. Now he _____ questions to see if the students have understood the lesson.
asks
is asking
asked
3. As he _____ not satisfied with the answers, he _____ the lesson tomorrow.
is, will repeat
was, would repeat
is, repeated
4. John _____ in hospital for two weeks.
is lying
lies
has been lying
5. We _____ him yesterday.
were visiting
visited
have visited
6. He _____ completely.
recovers
recovered
has recovered
7. Most probably he _____ to school next week.
will come
would come
has come
8. Mark _____ for jobs ever since he passed his examination in March.
has applied
has been applying
applied
10. He _____ for the results.
waits
is waiting
waited
11. I _____ to my friend a fortnight ago inviting her to spend the holidays with me.
have written
wrote
was writing
12. Yesterday, I _____ her reply.
was receiving
received
have received

جمع‌بندی

در این مطلب سعی کردیم به طور کامل به افعال پرکاربرد انگلیسی اشاره کنیم. به طور کلی، در دسته‌بندی زیر، انواع افعال پرکاربرد انگلیسی را همراه با مثال و معنی بررسی کردیم.

  • فهرست افعال پرکاربرد انگلیسی به ترتیب حروف الفبا
  • فهرست افعال پرکاربرد انگلیسی بر اساس نقش دستوری
    • لیست افعال حالتی
    • لیست افعال حرکتی
    • لیست افعالی که هم حالتی و هم حرکتی هستند.
    • لیست افعال مُدال
    • لیست افعال بی‌قاعده
    • فهرست Participles ،Gerunds و Infinitives
    • لیست افعال کمکی
    • لیست افعال سببی

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش گرامر زبان انگلیسی – به زبان ساده» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

بر اساس رای ۱۸ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
7ESLPerfect English GrammarEnglish Grammar Here
۲ دیدگاه برای «افعال پرکاربرد انگلیسی – لیست ۱۰۰۰ فعل + معنی»

بسیار تا بسیار عالی و با معنی
مفهوم کلمات و افعال رو به درستی رسوندید و از این همه زحمات شما سپاسگزارم

خیلی عالی ممنون از زحماتی که برای تهیه این مقاله کشیدید

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *