گرامر Inversion در انگلیسی – توضیح و آموزش + تمرین و مثال

۱۱۳۵۲ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ خرداد ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۲۷ دقیقه
گرامر Inversion در انگلیسی – توضیح و آموزش + تمرین و مثال

Inversion یا «وارونگی» در زبان انگلیسی، به معنای قرار گرفتن فعل قبل از فاعل است. در اغلب موارد چنین حالتی را در جملات پرسشی مشاهده می‌کنیم. اما کاربردهای آن فقط مختص جملات پرسشی نیست. در آموزش‌‌های قبلی «فرادرس» به طور مفصل به ساختارهای جملات پرسشی اشاره کرده‌ایم. در این آموزش قصد داریم به کمک تمرین و مثال، گرامر Inversion را یاد بگیریم و با کاربردهای آن در موقعیت‌های مختلف آشنا شویم.

گرامر Inversion چیست ؟

همان‌طور که اشاره شد، وقتی جای فاعل و فعل در جمله تغییر می‌کند، یا به عبارتی، فعل قبل از فاعل قرار می‌گیرد، جمله در حالت «Inversion» به کار رفته است. دو مثال زیر را در نظر بگیرید.

I have never encountered such a generous man.

من هیچ‌وقت با چنین مرد بخشنده‌ای روبه‌رو نشده بودم.

Never have I encountered such a generous man.

هرگز با چنین مرد بخشنده‌ای روبه‌رو نشده بودم.

در مثال اول، جمله در حالت عادی خود به کار رفته، اما در مثال دوم جمله به صورت «Inverted» است، زیرا «Never» در ابتدای جمله آمده و فاعل در ابتدای جمله نیست. بنابراین، گرامر Inversion باعث تغییر جایگاه فاعل و اجزای دیگر جمله می‌شود. این نوع گرامر را در ساختارهای مختلفی می‌بینیم. اما برای یاد گرفتن آن لازم است بدانیم که چه زمانی و چرا از گرامر Inversion استفاده می‌کنیم. در ادامه این مطلب به این مسئله به طور کامل اشاره کرده‌ایم.

چه زمانی از گرامر Inversion استفاده می کنیم ؟

به طور کلی، گرامر Inversion برای تأکید بیشتر استفاده می‌شود. کاربرد گرامر Inversion را می‌توانیم در موارد زیر خلاصه کنیم.

  • هنگامی که قید منفی یا عبارت قیدی در ابتدای جمله بیاید. معمولاً عبارت‌هایی که در ابتدای جمله به کار می‌روند، برای تأکید بیشتر هستند. اما باعث می‌شوند جمله از حالت عادی خود خارج شود و کمی عجیب‌ به نظر برسد. به دو مثال زیر توجه کنید.

Seldom have I seen such beautiful work.

I have seldom seen such beautiful work.

من به‌ندرت چنین کار زیبایی را دیده‌ام.

در مثال اول، «seldom» در ابتدای جمله قرار گرفته است، به همین دلیل می‌توان گفت که حالت «Inversion» دارد. این جمله بر تعریف اثر هنری تأکید دارد. در مثال دوم، «seldom» در جایگاه معمول خودش قرار گرفته است. به همین دلیل «Inversion» نیست. در این نوع جمله‌‌ها دیگر تأکید بر اجزای خاصی از کلمه نیست.

برای درک بهتر این قیدها یا عبارت‌های قیدی، چند مثال دیگر آورده شده است.

Hardly had I got into bed when the telephone rang.

به سختی به رختخواب رفته بودم که تلفن زنگ خورد.

Never had she seen such a beautiful sight before.

او هرگز چنین منظره زیبایی را ندیده بود.

Seldom do we see such an amazing display of dance.

به‌ندرت شاهد چنین نمایش رقص شگفت‌انگیزی هستیم.

Rarely will you hear such beautiful music.

به‌ندرت موسیقی به این زیبایی را خواهید شنید.

Only then did I understand why the tragedy had happened.

فقط آن موقع بود که فهمیدم چرا این فاجعه رخ داده است.

Not only does he love chocolate and sweets but he also smokes.

نه‌تنها او عاشق شکلات و شیرینی است، بلکه سیگار هم می‌کشد.

No sooner had we arrived home than the police rang the doorbell.

ما زودتر از وقتی که پلیس زنگ در را زد، به خانه نرسیده بودیم.

Scarcely had I got off the bus when it crashed into the back of a car.

من از اتوبوس پیاده نشده بودم که به عقب ماشینی برخورد کرد.

Only later did she really think about the situation.

فقط بعداً او به آن موقعیت فکر کرد.

Nowhere have I ever had such bad service.

من در هیچ‌کجا چنین سرویس‌دهی بدی نداشتم.

Little did he know!

او هیچ‌چیز نمی‌دانست!

Only in this way could John earn enough money to survive.

فقط به این طریق «جان» می‌توانست پول زیادی برای زنده ماندن به دست بیاورد.

In no way do I agree with what you're saying.

به هیچ عنوان موافق حرفی که می‌زنی نیستم.

On no account should you do anything without asking me first.

قبل از این‌که اول از من بپرسی، به هیچ وجه نباید کاری کنی.

در مثال‌های زیر، گرامر Inversion برای جزء دوم جمله رخ داده است.

Not until I saw John with my own eyes did I really believe he was safe.

تا وقتی «جان» را با چشمان خودم ندیده بودم، باور نمی‌کردم در امان است.

Not since Lucy left college had she had such a wonderful time.

از وقتی «لوسی» از کالج رفته بود، دیگر چنین اوقات فوق‌العاده‌ای نداشت.

Only after I'd seen her flat did I understand why she wanted to live there.

بعد از این‌که آپارتمانش را دیدم، متوجه شدم که چرا می‌خواست آنجا زندگی کند.

Only when we'd all arrived home did I feel calm.

فقط وقتی همگی به خانه رسیدیم احساس آرامش کردم.

Only by working extremely hard could we afford to eat.

فقط با کار کردن زیاد و سخت می‌توانستیم پول برای غذا خوردن داشته باشیم.

نکته: از گرامر Inversion زمانی استفاده می‌کنیم که قید کل عبارت را توصیف یا معرفی کند، نه زمانی که اسم را توصیف کند. در مثال زیر، قید جمله، اسم را معرفی می‌کند، به همین دلیل Inversion نداریم.

Hardly anyone passed the exam.

به‌ندرت کسی در امتحان قبول شد.

  • به‌جای «if» در جملات شرطی، همراه با «had» و «were» و «should». از این حالت برای موقعیت‌های رسمی‌تر استفاده می‌شود. برای درک بهتر به جمله‌های زیر توجه کنید.

If I had been there, this problem wouldn't have happened.

Had I been there, this problem wouldn't have happened.

اگر آنجا بودم، این اتفاق نمی‌افتاد.

If we had arrived sooner, we could have prevented this tragedy!

Had we arrived sooner, we could have prevented this tragedy!

اگر زودتر رسیده بودیم، می‌توانستیم جلوی این حادثه تلخ را بگیریم.

  • در صورتی که عبارت قیدی را در ابتدای جمله بیاوریم. از این حالت نیز بیشتر برای موقعیت‌های رسمی استفاده می‌شود. بنابراین ممکن است در مکالمه یا انگلیسی روزمره با این حالت از «Inversion» زیاد سروکار نداشته باشید یا در صحبت‌های افراد انگلیسی زبان آن‌ را به‌ندرت بشنوید. به مثال‌های زیر توجه کنید تا با این ساختار بیشتر آشنا شوید.

All the money we had lost was on the table. (Normal Sentence)

On the table was all the money we had lost. (Inversion)

روی میز پولی بود که ما گم کرده بودیم.

The police came round the corner. (Normal Sentence)

Round the corner came the police. (Inversion)

در آن حوالی سروکله پلیس پیدا شد.

  • بعد از ساختار «so + adjective...that». از این حالت معمولاً برای توصیف ویژگی‌های شخص یا چیزی استفاده می‌کنیم تا به این طریق خصوصیت‌های خاص آن را مطرح کنیم. بعد از «so» همواره از صفت استفاده می‌کنیم و در ادامه از عبارتی کمک می‌گیریم که با «that» شروع می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید تا با این ساختار از گرامر Inversion بیشتر آشنا شوید.

Normal sentence: The girl was so beautiful that nobody could talk of anything else.

Inversion: So beautiful was the girl that nobody could talk of anything else.

دخترک آن‌قدر زیبا بود که هیچ‌کس نمی‌توانست درباره شخص دیگری صحبت کند.

Normal sentence: the food was so delicious that we ate every last bite.

Inversion: So delicious was the food that we ate every last bite.

غذا به‌قدری خوشمزه بود که ما تا آخر خوردیم.

انواع Inverison

انواع Inversion در انگلیسی

در زبان انگلیسی، دو نوع «Inversion» وجود دارد که به صورت زیر تعریف می‌شود:

  1. Subject-verb Inversion
  2. Subject-auxiliary Inversion

در ادامه می‌توانید توضیحات و مثال مربوط به هر یک را بخوانید.

Subject-verb Inversion

در این حالت، جایگاه فاعل و فعل اصلی در جمله تغییر می‌کند، یعنی ترتیب کلمه‌ها به صورت «verb-sbject» خواهد شد، مانند مثال زیر:

At the center of the house lay a big mat.

وسط خانه پادری بزرگی افتاده بود.

(در این مثال «a big mat» فاعل و «lay» فعل است که جای آن‌ها با هم عوض شده است.)

 فرمول حالت فوق به صورت زیر تعریف می‌شود:

Inversion word/phrase + verb + subject (+ rest of the sentence)

Subject-auxiliary Inversion

در این حالت، جای فاعل اصلی و فعل کمکی عوض می‌شود. بنابراین ترتیب جمله به صورت « auxiliary + subject» خواهد بود، مانند مثال‌های زیر:

Hardly had I talked to her when she decided to leave.

وقتی تصمیم به رفتن گرفت، به‌ندرت با او حرف زده بودم.

When does she arrive?

او کی می‌رسد؟

You haven’t eaten lunch yet, have you?

هنوز ناهار نخورده‌ای، نه؟

در مثال‌های فوق، همان‌طور که مشاهده می‌کنید، کلمه‌هایی که «bold» شده، همه فعل کمکی هستند و جای آن‌ها با فاعل اصلی جمله عوض شده است.

فرمول حالت فوق به صورت زیر تعریف می‌شود:

Inversion word / phrase + helping verb + subject + main verb (+ rest of the sentence)

گرامر Inversion برای جملات شرطی

جملات شرطی در زبان انگلیسی از دو جمله‌واره تشکیل شده‌اند که شامل «جمله‌واره if» و «جمله‌واره اصلی» می‌شوند. پرکاربردترین نوع جملات شرطی به سه دسته اول، دوم و سوم تقسیم می‌شود. از هر سه نوع جمله شرطی برای موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده می‌‌کنیم، اما هر یک از این جمله‌ها در حالت «Inverted» نیز به کار می‌روند. برای استفاده از گرامر inversion برای جملات شرطی، باید ساختار جمله‌ها را تغییر دهیم. در ادامه، فرمول هر یک از جملات شرطی را برای نوع اول، دوم و سوم و گرامر inversion را برای هر یک از آن‌ها مشاهده می‌کنید.

جمله شرطی نوع اول

جمله شرطی نوع اول برای توصیف موقعیتی واقعی در زمان حال یا آینده مورد استفاده قرار می‌گیرد. به مثال زیر توجه کنید.

If she studies hard, she will pass the exam.

اگر خوب درس بخواند، در امتحان قبول می‌شود.

در این جمله، در جمله‌‌واره if فعل زمان حال ساده و در جمله‌واره اصلی، فعل به صورت «will + verb» به کار رفته است. احتمال قبول شدن شخص در امتحان، در صورت درس خواندن زیاد است. بنابراین می‌توان آن را موقعیتی واقعی در نظر گرفت که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.

در صورتی که بخواهیم از گرامر Inversion برای جملات شرطی نوع اول استفاده کنیم، ساختار جمله‌واره if به صورت زیر تغییر می‌کند:

Should + sub + verb, caluse 2

به مثالی با جمله شرطی نوع اول در حالت «Inverted»‌ توجه کنید.

Should you book with us again, we will provide you with a 3% discount.

(If you book with us again, …)

اگر دوباره از طریق ما رزرو کنید، به شما ۳٪ تخفیف می‌دهیم.

جمله شرطی نوع دوم

جملات شرطی نوع دوم برای مواقعی به کار می‌رود که می‌خواهیم موقعیتی غیرواقعی را برای زمان حال یا آینده توصیف کنیم. برای ساختن این جمله‌ها، فعل جمله‌واره if به صورت گذشته ساده می‌آید و در جمله‌واره اصلی از «would + verb» استفاده می‌کنیم. به مثال زیر توجه کنید تا با ساختار شرطی نوع دوم بیشتر آشنا شوید.

If I were thiner, I could wear that dress.

اگر لاغرتر بودم، می‌توانستم آن پیراهن را بپوشم.

برای استفاده از گرامر Inversion در جملات شرطی نوع دوم، در صورتی که از فعل «were» به عنوان فعل اصلی در جمله‌واره if استفاده شده باشد، برای inversion کافی‌ست آن را به ساختار «were + subject» تغییر دهیم، مانند مثال زیر:

Were this my hotel, I would be ashamed!

(If this were my hotel, …)

اگر اینجا هتل من بود، شرمنده می‌شدم!

در صورتی که از فعل اصلی در جمله‌واره if استفاده شود، برای تغییر دادن آن به حالت «Inverted» باید از ساختار «Were + subject + to + verb» استفاده کنیم، مانند مثال زیر:

Were I to leave this city one day, I would feel really sad.

(If I left this city one day, …)

اگر روزی این شهر را ترک کنم، واقعاً ناراحت می‌شوم.

جمله شرطی نوع سوم

در جملات شرطی نوع سوم، مهم‌ترین مسئله زمان جمله است. فرق جمله شرطی نوع دوم و سوم در زمان آن است، زیرا هر دو برای توصیف موقعیتی غیرواقعی به کار می‌روند. اما جمله شرطی نوع سوم به زمان گذشته اشاره دارد. به بیان ساده‌تر، اتفاقی در گذشته افتاده است و حالا که درباره آن حرف می‌زنیم، از انجام آن ممکن است پشیمان شده باشیم یا شاید تمایل داریم طوری دیگری رقم می‌خورد. به همین دلیل به آن غیرواقعی می‌گوییم، زیرا امکان برگشتن به عقب و تغییر دادن آن وجود ندارد.

شخصی را تصور کنید در امتحان قبول نشده‌ است. اکنون که به آن فکر می‌کند، با خود می‌گوید اگر بیشتر درس خوانده بودم، در امتحان قبول می‌شدم. مفهوم این جمله این است که شخص گوینده خوب درس نخوانده در نتیجه در امتحان نمره خوبی کسب نکرده است. پس حالا که به آن فکر می‌کند، از این‌که درس نخوانده پشیمان است. اگر بخواهیم این جمله شرطی را به انگلیسی بنویسیم، خواهیم داشت:

If I had studied harder, I would have passed the exam.

اگر بیشتر درس خوانده بودم، در امتحان قبول می‌شدم.

برای ساختن جملات شرطی نوع سوم، در جمله‌واره if از ماضی بعید (گذشته کامل) و در جمله‌واره اصلی از ساختار «would have + p.p» استفاده می‌کنیم. به‌جای «would» می‌توانیم «might» یا «could» را نیز به کار ببریم. «might» برای بیان احتمالات و «could» برای بیان توانایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

برای ساختن گرامر Inversion جملات شرطی نوع سوم، در جمله‌واره if باید تغییراتی ایجاد کنیم. در نظر داشته باشید که از این ساختار فقط برای موقعیت‌های رسمی استفاده می‌شود و به طور کلی کاربرد زیادی ندارد. به مثال زیر دقت کنید.

Had we known about the bedbugs, we never would have given you that room.

(If we had known about the bed bug infestation, …)

اگر درباره ساس‌ها می‌دانستیم، آن اتاق را به شما نمی‌دادیم.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید، «if» در جمله‌واره اول حذف شده و فعل کمکی «had» در ابتدا قرار گرفته است. در واقع جای فاعل و فعل کمکی در جمله عوض شده است.

نکته: برای منفی کردن جمله شرطی نوع سوم در حالت «Inverted»، از شکل کامل یا بلند منفی‌کننده «not» استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

Had he not practiced a lot, he would have won the competition.

اگر زیاد تمرین نکرده بود، در مسابقه برنده نمی‌شد.

***

Had it not rained, we could have gone on a picnic.

اگر باران نباریده بود، می‌توانستیم به پیک‌نیک برویم.

گرامر Inversion برای قیدهای منفی

گرامر Inversion برای قیدهای منفی

گرامر Inversion را برای قیدهای منفی با مثالی شروع می‌کنیم.

Only when I’m dancing can I feel this free.

فقط وقتی که می‌رقصم می‌توانم این‌قدر احساس آزادی کنم.

در مثال فوق، از عبارت قیدی منفی استفاده شده است که به آن «Negative Inversions» نیز می‌گوییم. «only when» عبارات قیدی منفی و برای تأکید بیشتر به کار رفته است. در واقع، جمله اصلی در حالت عادی به صورت زیر بوده است.

I can only feel this free when I’m dancing.

فقط وقتی می‌رقصم می‌توانم این‌قدر احساس آزادی کنم.

بنابراین هدف از به کار بردن عبارت‌های قیدی منفی، تأکید بیشتر در جمله است. اما اگر دقت کنید، بعد از این عبارت‌های قیدی منفی، ساختار جمله نیز کمی تغییر می‌کند. یعنی به‌نوعی شبیه جملات پرسشی می‌شود و جای فاعل و فعل کمکی عوض می‌شود. برخی از قیدهای منفی یک کلمه هستند، مانند مثال زیر:

Seldom do billionaires pay tax.

میلیاردرها به‌ندرت مالیات می‌دهند.

بعضی وقت‌ها از دو یا چند کلمه تشکیل شده‌اند، مانند مثال زیر:

On no account must you push that button.

تحت هیچ شرایطی نباید آن دکمه را فشار دهی.

در برخی موارد نیز، کل جمله‌واره را به عبارت قیدی اضافه می‌کنیم، مانند مثالی که ابتدای مطلب آورده شد:

Only when I’m dancing can I feel this free.

فقط وقتی که می‌رقصم این‌قدر احساس آزادی می‌کنم.

در برخی موارد نیز، باید جمله‌واره دیگری را بعد از جمله‌واره «Inverted» اضافه کنید، مانند مثال زیر:

Not only will you laugh, you’ll also cry.

نه‌تنها می‌خندی، بلکه گریه هم می‌کنی.

برای تغییر جمله‌هایی که قیدهای منفی دارند و تبدیل کردن آن‌ها به حالت «Inverted»، جمله را از حالت خبری به پرسشی تبدیل می‌کنیم. مثال زیر را در نظر بگیرید.

Statement: I can feel.

Question: Can I feel?

به همین راحتی می‌توانیم جمله خبری را به سؤالی تغییر دهیم. برای جملات «Inverted» نیز همین حالت را به کار می‌بریم. یعنی جای فاعل و فعل کمکی را عوض می‌کنیم. در جدول زیر سعی کرده‌ایم چند مثال در این رابطه ارائه دهیم.

InversionQuestionStatement
Never had I been there before.Had I been there before?I’d been there before.
No way is that Ringo!Is that Ringo?That’s Ringo.
Only then will Giuliana help you.Will Giuliana help you?Giuliana will help you.

اما زمانی که فعل‌ها در زمان حال ساده و گذشته ساده به کار می‌روند، گرامر Inversion کمی پیچیده‌تر خواهد شد. در این حالت، باید از «do» یا «does» برای حال ساده و «did» برای گذشته ساده کمک بگیریم. در جدول زیر می‌توانید مثال‌هایی را در این رابطه مشاهده کنید.

InversionQuestionStatement
Only when I’m with you do I feel happy.Do I feel happy?I feel happy.
vampire? Little did he know that she was a vampire.Did he know she was a vampire?He knew she was a vampire.

انواع و کاربرد قیدهای منفی در انگلیسی

قیدهای منفی به دو دسته تقسیم می‌شوند که در جدول زیر به آن‌ها اشاره شده است.

قیدهای منفی
قیدعبارت‌ قیدی
likenot once
rarelyonly then/if/after/now
nevernever before/again
seldomno longer
hardlyno way
scarcelyon no account
barelyunder no circumstances
not until
little did he know

همان‌طور که اشاره شد، از قیدهای منفی برای تأکید بیشتر استفاده می‌کنیم. در ادامه این مطلب، قصد داریم به کاربرد انواع قیدهای منفی در حالت Inverted اشاره کنیم.

  • از گرامر Inversion برای قیدهای منفی، در همه موقعیت‌ها استفاده نمی‌شود. بنابراین جمله‌‌های زیر را فقط در موقعیت‌های رسمی و برای تأکید بیشتر در زبان انگلیسی مشاهده می‌‌‌کنید:

Rarely did he think about her while she was in the army.

زمانی که در ارتش بود، به‌ندرت به او فکر می‌کرد.

Hardly ever does the town square look like this! It’s amazing!

تقریباً هیچ‌وقت میدان شهر به این شکل نیست! خارق‌العاده است!

Never have I seen such rudeness!

تا حالا این‌قدر گستاخی ندیده بودم!

Not once have these giraffes had anything nice to eat.

این زرافه‌ها حتی یک بار هم چیزی برای خوردن نداشته‌اند.

  • در برخی موارد، هنگامی که قصد داریم بگوییم کافی است و دیگر نمی‌خواهیم آن کار را انجام دهیم، از قیدهای منفی «never (again)» و «no longer»‌ استفاده می‌کنیم:

Never again will I look into his deep, brown eyes.

دیگر هرگز به آن چشم‌های گودِ قهوه‌ای نگاه نخواهم کرد.

No longer will it be easy to just travel around Europe without a visa. Those days have gone for us.

دیگر هیچ‌وقت سفر به دور اروپا بدون ویزا راحت نخواهد بود. آن روزها برای ما تمام شده است.

  • بعضی وقت‌ها نیز از قیدهای منفی برای بیان احساس شادی و شعف استفاده می‌کنیم:

I finally quit that job! No longer will I have to put up with the most psychopathic boss in the world. Never again will I have to do whatever he wants. No longer will I be shouted at for scratching my nose at work. I’m free!

بالاخره آن کار را رها کردم! دیگر مجبور نیستم با روان‌پریش‌ترین رئیس دنیا مدارا کنم. دیگر هیچ‌وقت مجبور نخواهم شد که هر کاری از من می‌خواهد انجام دهم. دیگر به خاطر خاراندن بینی‌ام در محل کار سرم فریاد نمی‌زند. من آزادم!

  • وقتی بخواهیم بر نفی کاری تأکید کنیم از قیدهای منفی در جمله‌های «Inverted» استفاده می‌کنیم:

No way am I doing this. I don’t care how much you pay me!

به هیچ وجه این کار را نمی‌کنم. برایم مهم نیست که چقدر به من پول می‌دهید!

No way is Mani coming with you on your desert trip. He’s 5 years old!

به هیچ وجه «مانی» با شما در سفر به کویر نمی‌آید. او پنج سالش است!

No way are we queuing up again. We’ve already been waiting four hours! Just let us in!

به هیچ وجه ما دوباره به صف نمی‌شویم. چهار ساعت منتظر بود۰‌ایم! فقط اجازه بدهید وارد شویم!

  • از «On no account» و «Under no circumstances» به عنوان عبارت‌های قیدی منفی برای تأکید بر ضرورت انجام کار و در موقعیت‌های خیلی رسمی مانند اخبار یا اعلان‌ها استفاده می‌شود. در این حالت، شخص مقابل از انجام کاری منع می‌شود:

On no account should you press that button.

تحت هیچ شرایطی نباید آن دکمه را بزنید.

Under no circumstances should the police be able to just walk into your home without a warrant.

پلیس تحت هیچ شرایطی نباید بدون مجوز وارد خانه شما شود.

On no account must you leave this room without locking the door.

به هیچ وجه نباید بدون قفل کردنِ در، این اتاق را ترک کنید.

Under no circumstances can your boss oblige you to work more than 45 hours a week. It’s in the contract.

رئیس‌تان تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند شما را به بیش از 45 ساعت کار در هفته وادار کند. این مسئله در قرارداد ذکر شده است.

On no account do you ask for more food. That’ll only cause problems.

به هیچ وجه درخواست غذای بیشتری نکنید. این کار فقط باعث ایجاد دردسر می‌شود.

  • اغلب از عبارت‌ قیدی منفی « only then» برای تأکید برای وقوع تغییر استفاده می‌کنیم:

She started complaining about a pain in both her legs. Only then did her doctor realise the situation might be more serious than they previously thought.

او از درد هر دو پایش شکایت کرد. فقط بعد از آن پزشک متوجه شد که وضعیت ممکن است جدی‌تر از آن چیزی باشد که قبلاً فکر می‌کردند.

The sea had taken most of Bangladesh, and people were now going to Russia for their summer holidays. Only then did the world leaders decide that there might, maybe, be a problem and that they should definitely have some sort of meeting. Maybe sometime next year.

دریا قسمت اعظمی از بنگلادش را گرفته بود و مردم در آن زمان برای تعطیلات تابستانی به روسیه می‌رفتند. تنها پس از آن بود که رهبران جهان فکر کردند ممکن است مشکلی وجود داشته باشد و حتماً لازم است جلسه‌ای داشته باشند. شاید زمانی در سال آینده.

وقتی از «only after» به عنوان عبارت قیدی منفی در گرامر Inversion استفاده می‌کنیم، باید جمله‌واره اضافه شود:

Only after he’d spent two weeks and experienced dangerous situations three times, did he reach the top.

تنها بعد از این‌که دو هفته را سپری کرده بود و سه بار خطر جدی را تجربه کرده بود، به نوک قله رسید.

  • از «only after» برای اجازه دادن نیز می‌توانیم کمک بگیریم:

Only after you’ve finished your homework can you go out and hang out with your mates.

فقط بعد از این‌که تکالیفت را تمام کردی، می‌توانی بیرون بروی و با دوستانت وقت بگذرانی.

  • از «only by» و «only if» زمانی استفاده می‌کنیم که بخواهیم به کسی بگوییم می‌تواند کاری را انجام دهد، اما فقط یک راه برایش وجود دارد:

Only by working 24/7 did he manage to get his thesis done in time.

فقط با کار کردن مدام توانست پایان‌نامه‌اش را زودتر از موعد تمام کند.

Only if you book can you enter the crystal castle.

فقط در صورت رزرو کردن می‌توانی وارد قلعه کریستال شوی.

Only if it doesn’t rain will we be able to finish the garden.

فقط در صورتی که باران نبارد می‌توانیم کارهای باغ را تمام کنیم.

  • از «Only now» برای بروز احساسات خود استفاده می‌کنیم:

Only now can Sam hear her voice.

«سام» فقط حالا می‌تواند صدای او را بشنود.

Only now she’s got a coffee, will she feel better.

فقط حالا که او قهوه دارد، احساس بهتری خواهد داشت.

(در این جمله بعد از «only now» از جمله‌واره استفاده شده است.)

Only now I’m back home and with a roof over my head, can I finally enjoy the rain.

فقط حالا که به خانه برگشته‌ام و سقفی بالای سرم است، می‌توانم بالاخره از باران لذت ببرم.

(در این جمله بعد از «only now» از جمله‌واره استفاده شده است.)

Only now do I realize how hard it is to grow your own food.

فقط حالا می‌فهمم که پرورش مواد غذایی خودتان چه کار سختی است.

(در این جمله بعد از «only now» از جمله‌واره استفاده شده است.)

حتماً این جمله را بارها شنیده‌اید که «تا وقتی کارت را تمام نکنی، نمی‌توانی به گردش بروی». برای این نوع جمله‌‌ها از «Not until» استفاده می‌کنیم:

Not until you’ve finished the report can you go out and enjoy the nice weather.

تا وقتی گزارش را تمام نکرده‌ای نمی‌توانی بیرون بروی و از هوای خوب لذت ببری.

Not until they’d got a number one in the U.S. did the Beatles start touring the States.

تا وقتی «بیتلز» در ایالات متحده رتبه یک را به دست نیاورده بود، تور ایالات متحده را شروع نکرد.

  • کاربرد «only once» و «only when» نیز مشابه «only if» است؛ شرایطی را توصیف می‌کند و به شما می‌گوید که اگر کاری را انجام دهید، می‌توانید به آن شرایط دست پیدا کنید:

Only once you have released your anger will you be able to talk to her.

فقط وقتی که خشم‌تان فروکش کند، می‌توانید با او حرف بزنید.

Only when I’m listening to this song can I feel relaxed.

فقط وقتی در حال گوش دادن به این آهنگ هستم، احساس آرامش می‌کنم.

  • از «Never before» برای توصیف موقعیتی غافلگیرکننده استفاده می‌شود. همچنین اگر بخواهیم درباره تجربه قبلی خود صحبت کنیم، در حالت «Inverted» آن را به کار می‌بریم:

Never before have two singers as talented as this performed together.

هرگز قبلاً دو خواننده به این اندازه بااستعداد نداشتیم که در کنار هم اجرا کنند.

Never before have I seen such rudeness!

قبلاً هیچ‌وقت شاهد چنین گستاخی نبوده‌ام!

  • آخرین دسته از عبارت‌های قیدی منفی که می‌توانیم در گرامر Inversion به کار ببریم، «little did + subject + know» به معنای «غافل از این‌که» است. گاهی از دانستن چیزهایی لذت می‌بریم که دیگران نمی‌دانند. به‌ویژه زمانی که فیلم یا سریالی تماشا می‌کنیم. برای مثال، با دیدن فیلم ترسناکی که در آن زوجی وارد کلبه تاریکی در وسط جنگل می‌شوند، چنین جمله‌ای به ذهن ما خطور می‌کند:

Little do they know that there’s a flesh-eating zombie in there!

غافل از این‌که یک زامبی گوشت‌خوار آنجاست...

  • از «little did + s +verb» می‌توانیم برای چیزهای خوب نیز استفاده کنیم، مانند مثال‌های زیر:

Little did we know that we were about to become richer than we’d ever imagined.

خبر نداشتند که قرار بود ثروتمندتر از آن چیزی شویم که تصور کرده بودیم.

گرامر Inversion برای تأکید

گرامر Inversion برای تأکید

در حالت عادی، ترتیب کلمه‌ها در جملات مثبت به صورت «subject + verb + object/complement»‌ است. اما بعضی وقت‌ها، بخصوص در انگلیسی محاوره، هنگامی که می‌خواهیم بر روی موضوع مهمی تأکید داشته باشیم، آن بخش را ابتدای جمله می‌آوریم. به این کار «Fronting» یا «Preposing» گفته می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید.

I bought a brand new smartphone. And a very expensive smartphone it was.

من تلفن هوشمند جدیدی خریدم. و گوشی هوشمند خیلی گران‌قیمتی بود.

At the back of the garden stood an old shed.

پشت باغ، آلونکی قدیمی بود.

He keeps saying hurtful things. This type of behavior I can't stand anymore.

او مدام حرف‌های آزاردهنده می‌زند. این نوع رفتار را دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.

گرامر Inversion در جمله‌های Not only... But also

«Not only... But also» را به عنوان «حروف ربط دوتایی» (Correlative Conjunctions) می‌شناسیم. برای ساختن جمله با این حروف ربط، از ساختارهای مختلفی می‌توانیم استفاده کنیم. یکی از این ساختارها، Inversion است. در اینجا هم برای تأکید بیشتر «not only» را ابتدای جمله می‌آوریم و در این حالت جای فاعل و فعل در جمله‌واره not only عوض می‌شود. اما ساختار جمله‌واره دوم تغییری نمی‌کند. به مثال‌های زیر توجه کنید.

Not only was it raining all day at the wedding but also the band was late.

نه‌تنها تمام روز در مراسم عروسی باران می‌بارید، بلکه گروه موسیقی نیز دیر آمد.

هنگامی که فعل کمکی یا فعل «to be» وجود ندارد، از «do» و «did» و «does» استفاده می‌کنیم، مانند مثال‌‌های زیر:

Not only will they paint the outside of the house but also the inside.

آن‌ها نه‌تنها بیرون خانه، بلکه داخل خانه را نیز رنگ می‌کنند.

Not only did she forget my birthday, but she also didn’t even apologize for forgetting it.

او نه‌تنها تولدم را فراموش کرد، بلکه حتی از این‌که فراموش کرده بود، عذرخواهی هم نکرد.

Not only can you choose which language to watch in, but you can also turn on subtitles in any language, too.

نه‌تنها می‌توانید انتخاب کنید که به کدام زبان تماشا کنید، بلکه می‌توانید زیرنویس‌ها را به هر زبانی نیز فعال کنید.

Not only will there be cake, but there’ll also be jugglers and clowns.

نه‌تنها کیک هست، بلکه شعبده‌باز و دلقک نیز خواهند بود.

گرامر Inversion در جمله‌هایی که با not شروع می‌شوند

«not» در ابتدای جمله‌ای که بعد از آن عبارت حرف اضافه‌ای آمده است میز می‌تواند جمله را به حالت «Inverted» تبدیل کند. یکی از این ساختارها با «not only»‌ است که در این مطلب به آن اشاره شد. به دو مثال زیر توجه کنید.

Not for a second did I believe a word he said to me.

یک ثانیه هم کلمه‌ای از حرف‌هایی که به من زد را باور نکردم.

Not only do I want a brand new phone, but I also want a laptop, too.

نه‌تنها تلفن همراه جدید، بلکه لپ‌تاپ هم می‌خواهم.

گرامر Inversion با Here و There

یکی دیگر از کاربردهای گرامر Inversion با «Here»‌ و «There» است. اگر این دو واژه به عنوان قید مکان به کار بروند، بعد از آن‌‌ها می‌توانیم از حالت «Inverted» استفاده کنیم. بعد از «here» و «there» می‌توانیم از فعل اصلی بدون فعل کمکی یا فعل وجهی استفاده کنیم، مانند مثال‌‌های زیر:

Here comes the bus!

اتوبوس آمد!

Here’s your coffee.

این هم قهوه شما.

I opened the door and there stood Michael, all covered in mud.

در را باز کردم و مایکل سر تا پا گلی آنجا ایستاده بود.

She looked out and there was Pamela, walking along arm in arm with Goldie.

او رو به آنجا نگاه کرد و «پاملا» را دید، درحالی‌که دست در دست با «گلدی» قدم می‌‌زد.

گرامر Inversion در جملات پرسشی

برای همه جملات پرسشی (به‌جز «Subject Questions» و «Embedded Questions»)، از گرامر Inversion استفاده می‌کنیم. در این جمله‌ها، همواره فعل کمکی قبل از فاعل قرار می‌گیرد. به مثال‌های زیر دقت کنید.

Is he going to the park?

آیا او قرار است به پارک برود؟

Did he go to the park?

آیا او به پارک رفت؟

Where is the bank?

بانک کجاست؟

Who is that guy standing over there?

آن پسری که آنجا ایستاده کیست؟

(در این مثال «Inversion» اتفاق نیفتاده، زیرا «who» نقش فاعل را دارد و جزو «Subject Question» به شمار می‌رود.)

گرامر Inversion برای «Nor/Neither/So»

یکی دیگر از کاربردهای گرامر Inversion در جمله‌هایی با «Nor» و «Neither» و «So» است. به مثال‌های زیر دقت کنید.

I didn't go to the party and neither did Jessica.

نه من به مهمانی رفتم نه جسیکا.

A: I don't enjoy the theater at all.

B: Nor do I!

A: من اصلاً از تئاتر لذت نمی‌برم.

B: من هم همین‌طور.

My best friend ran in the marathon last Saturday and so did his cousin.

بهترین دوست من شنبه گذشته در ماراتون دوید و پسر عمویش هم همین‌طور.

گرامر Inversion با as

در برخی از جمله‌هایی که برای بیان شباهت‌ از «as» استفاده می‌شود نیز می‌توانیم از گرامر Inversion کمک بگیریم، مانند مثال‌های زیر:

George loves to read mystery stories as does his brother Mike.

«جورج» به خواندن داستان‌های معمایی علاقه دارد، مانند برادرش «مایک».

There is evidence that the he left the crime scene sooner as did his friend.

شواهد نشان می‌دهد که او هم مانند دوستش صحنه جرم را زودتر ترک کرد.

سوالات رایج درباره گرامر Inversion

در این بخش از مطلب سعی کرده‌ایم به تعدادی از پرسش‌های رایج در خصوص گرامر Inversion پاسخ دهیم.

انواع Inversion در انگلیسی چیست؟

در زبان انگلیسی، دو نوع «Inversion» وجود دارد که عبارت است از «Subject-verb Inversion» و «Subject-auxiliary Inversion». در حالت اول، در این حالت، جایگاه فاعل و فعل اصلی در جمله تغییر می‌کند، یعنی ترتیب کلمه‌ها به صورت «verb-sbject» خواهد شد.  در حالت دوم، جای فاعل اصلی و فعل کمکی عوض می‌شود. بنابراین ترتیب جمله به صورت « auxiliary + subject» خواهد بود.

گرامر Inversion برای جملات شرطی چگونه است؟

پرکاربردترین نوع جملات شرطی به سه دسته اول، دوم و سوم تقسیم می‌شود. از هر سه نوع جمله شرطی برای موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده می‌‌کنیم، اما هر یک از این جمله‌ها در حالت «Inverted» نیز به کار می‌روند. برای استفاده از گرامر inversion برای جملات شرطی، باید ساختار جمله‌ها را تغییر دهیم.

در حالت شرطی نوع اول، ساختار Inversion به صورت «Should + sub + verb, caluse 2» تعریف می‌شود. در حالت شرطی نوع دوم، برای استفاده از گرامر Inversion در جملات شرطی نوع دوم، در صورتی که از فعل «were» به عنوان فعل اصلی در جمله‌واره if استفاده شده باشد، برای inversion کافی‌ست آن را به ساختار «were + subject» تغییر دهیم. اما در صورتی که از فعل اصلی در جمله‌واره if استفاده شود، برای تغییر دادن آن به حالت «Inverted» باید از ساختار «Were + subject + to + verb» استفاده کنیم.

برای ساختن گرامر Inversion جملات شرطی نوع سوم، در جمله‌واره if باید تغییراتی ایجاد کنیم. در نظر داشته باشید که از این ساختار فقط برای موقعیت‌های رسمی استفاده می‌شود و به طور کلی کاربرد زیادی ندارد.

گرامر Inversion برای قیدهای منفی چگونه است؟

هدف از به کار بردن عبارت‌های قیدی منفی، تأکید بیشتر در جمله است. اما اگر دقت کنید، بعد از این عبارت‌های قیدی منفی، ساختار جمله نیز کمی تغییر می‌کند. یعنی به‌نوعی شبیه جملات پرسشی می‌شود و جای فاعل و فعل کمکی عوض می‌شود.

گرامر Inversion برای تأکید چگونه به کار می‌رود؟

در حالت عادی، ترتیب کلمه‌ها در جملات مثبت به صورت «subject + verb + object/complement»‌ است. اما بعضی وقت‌ها، بخصوص در انگلیسی محاوره، هنگامی که می‌خواهیم بر روی موضوع مهمی تأکید داشته باشیم، آن بخش را ابتدای جمله می‌آوریم. به این کار «Fronting» یا «Preposing» گفته می‌شود.

تمرین گرامر Inversion

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «مطلب گرامر Inversion»، می‌توانید از تمرین‌هایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل 8 سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، می‌توانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ آزمون‌های بعدی نیز بلافاصله بعد از هر سؤال آمده است.

تمرین اول

گزینه درست را انتخاب کنید.

1. _________ should children be allowed to drive.
no sooner
under no circumstances
2. _________ after months of planning were they ready for the conference.
rarely
only
3. _________ had I left than I heard them laughing.
no sooner
only when
4. Now _________ to escape and she jumped from the window.
was the time
the time was
5. Many a time _________ plan to divorce her husband, but she never did.
she did
did she
6. Only _________ can we start the party.
when Jane has arrived
when has Jane arrived
7. _________ who borrowed the money.
Max it was
It was Max
8. What _________ is simply not true.
are you saying
you are saying

 

تمرین دوم

جمله‌های زیر را به حالت Inversion تبدیل کنید.

Q1: John had never been to such a fantastic restaurant.

جواب

Answer: Never had John been to such a fantastic restaurant.

Q2: I in no way want to be associated with this project.

جواب

Answer: In no way do I want to be associated with this project.

Q3: They had no sooner eaten dinner than the ceiling crashed onto the dining table.

جواب

Answer: No sooner had they eaten dinner than the ceiling crashed onto the dining table.

Q4: I had scarcely finished writing my essay when the examiner announced the end of the exam.

جواب

Answer: Scarcely had I finished writing my essay when the examiner announced the end of the exam.

Q5: I seldom leave my house so early.

جواب

Answer: Seldom do I leave my house so early.

Q6: People rarely appreciate this musician's talent.

جواب

Answer: Rarely do people appreciate this musician's talent.

Q7: We would understand what had happened that night only later.

جواب

Answer: Only later would we understand what had happened that night.

Q8: They had met such rude people nowhere before.

جواب

Answer: Nowhere had they met such rude people before.

Q9: He understood little about the situation.

جواب

Answer: Little did he understand about the situation.

Q10: The children should on no account go on their own.

جواب

Answer: On no account should the children go on their own.

گرامر انگلیسی

تمرین سوم

اشتباهات جمله‌‌های زیر را که در حالت «Inversion» نوشته شده‌اند پیدا کنید و شکل درست آن‌ها را حدس بزنید ( در هر سؤال یک اشتباه وجود دارد).

Q1: Hardly I had begun to apologize when the door closed.

جواب

Answer: Hardly had I begun to apologize when the door closed.

Q2: I seldom have heard such a talented singer.

جواب

Answer: Seldom have I heard such a talented singer.

Q3: If had John known that she liked curry, he would have brought her to an Indian restaurant.

جواب

Answer: Had John known that she liked curry, he would have brought her to an Indian restaurant.

Q4: Rarely the artist paid attention to his agent's advice.

جواب

Answer: Rarely did the artist pay attention to his agent's advice.

Q5: Never had he feel so depressed.

جواب

Answer: Never had he felt so depressed.

Q6: In no way the shop can be held responsible for customers' lost property.

جواب

Answer: In no way can the shop be held responsible for customers' lost property.

Q7: No sooner the couple had arrived than the priest started the ceremony.

جواب

Answer: No sooner had the couple arrived than the priest started the ceremony.

Q8: Only when he saw his wife's face, Tom realized the meaning of the comment.

جواب

Answer: Only when he saw his wife's face did Tom realize the meaning of the comment.

Q9: Never at any time she said that she was allergic to cats.

جواب

Answer: Never at any time did she say that she was allergic to cats.

Q10: Under no circumstances the restaurant can accept animals.

جواب

Answer: Under no circumstances can the restaurant accept animals.

جمع‌بندی

در این آموزش با گرامر Inversion در انگلیسی آشنا شدیم و کاربردهای آن را برای موقعیت‌های مختلف بررسی کردیم. Inversion اغلب در جملات پرسشی به کار می‌رود، اما برای ساختارهای دیگر نیز کاربرد دارد. به طور خلاصه کاربرد گرامر Inversion را می‌توانیم به صورت زیر تعریف کنیم.

  • در جمله‌های مثبت و منفی، بعد از «nor» ،«so»‌ و «neither»:

Alex went to the park, and so did his brother.

«الکس» به پارک رفت، برادرش هم همین‌طور.

Alex went to the park, and Johnny did too. (No inversion)

«الکس» به پارک رفت، «جانی» هم همین‌طور.

Robert hasn't reached it yet, and neither has his companion.

«رابرت» هنوز به آن دست پیدا نکرده است و دوستش هم همین‌طور.

Robert hasn’t reached yet; Robin hasn’t either. (No inversion)

«رابرت» هنوز نرسیده است؛ «رابین» هم همین‌طور.

Russel is not a footballer, and nor is Alex.

«راسل» بازیکن فوتبال نیست، «الکس» هم همین‌طور.

  • در عبارت‌های قیدی منفی و در ابتدای جمله:

In no way should we accept their offer. Little did they know about me.

به هیچ وجه نباید پیشنهادشان را بپذیریم. آن‌ها درمورد من چیزی نمی‌دانستند.

Never has he felt so embarrassed.

هرگز او این‌قدر خجالت‌زده نشده بود.

Seldom do they go on a tour.

آن‌ها به‌ندرت به گردش می‌روند.

Rarely do we see football matches.

ما به‌ندرت مسابقات فوتبال را تماشا می‌کنیم.

Hardly ever do they talk to each other.

آن‌ها به‌ندرت با یکدیگر حرف می‌زنند.

  • در ابتدای جمله با «only» و «not only»:

Only if they come would I go.

فقط در صورتی می‌روم که آن‌ها بیایند.

Only by researching can you solve this problem.

فقط با تحقیق کردن می‌توانی این مشکل را حل کنی.

Only after lunch can you play.

فقط بعد از ناهار می‌توانی بازی کنی.

Not only did they kidnap children, but they also kidnapped adults.

نه‌تنها بزرگسالان، بلکه کودکان را نیز ربودند.

  • در ابتدای جمله‌هایی که با قید شروع می‌شوند:

Hardly had I reached there, he left.

به‌ندرت وقتی به آنجا رسیده بودم، می‌رفت.

Seldom does the teacher finish his class early.

به‌ندرت معلم کلاس را زود تمام می‌کند.

Rarely does Alex forget to do his duty.

«الکس» به‌ندرت وظایفش را فراموش می‌کند.

  • همراه با قیدهای مکان «here» و «there» در ابتدای جمله:

There is a lady standing in front of the club.

بانویی جلوی کلوب ایستاده است.

Here comes the king.

پادشاه وارد می‌شود.

Here is your homemade pizza.

این هم پیتزای خانگی شما.

There are so many people in that place.

افراد زیادی در آن مکان هستند.

  • با برخی از عبارت‌های حرف اضافه‌ای در ابتدای جمله:

Into the room came she when I was sleeping.

وقتی خواب بودم، او وارد اتاق شد.

Behind me cries a child.

پشت سرم کودکی می‌گرید.

Over the table hangs a painting.

بالای میز یک تابلوی نقاشی آویزان است.

  • در جملات شرطی بدون حرف ربط:

Had he been there, he could have seen it.

اگر آنجا بود، می‌توانست آن را ببیند.

Were I the president, I could do good things.

اگر رئیس‌جمهور بودم، می‌توانستم کارهای خوبی انجام دهم.

Were he my brother, I would support him to reach his dreams.

اگر برادرم بود، می‌توانستم او را در دست‌یابی به رؤیاهایش حمایت کنم.

Should you go there, I will go with you.

اگر به آنجا بروی، با شما می‌آیم.

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش گرامر زبان انگلیسی – به زبان ساده» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

بر اساس رای ۲۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Open BooksClark and Miller
۱ دیدگاه برای «گرامر Inversion در انگلیسی – توضیح و آموزش + تمرین و مثال»

واقعا عالی و کامل بود لذت بردم. مخصوصا مثال های متعدد و تمرین ها. ممنون

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *