سوال ساختن در انگلیسی – تکنیک ها و فرمول ها + مثال، تمرین و تلفظ صوتی

I am a teacher.

من معلم هستم.

Are you a teacher?

Yes, I am. I am a teacher.

آیا شما معلم هستید؟

بله، همین‌طور است.

What are you?

I am a teacher.

شغل شما چیست؟

من معلمم.

Present Simple: She works as a marketing manager.

Question: Does she work as a marketing manager?

حال ساده: او به عنوان مدیر بازاریابی مشغول به کار است.

آیا او به عنوان مدیر بازاریابی مشغول به کار است؟

Present Continuous: They are currently studying for their exams.

Question: Are they currently studying for their exams?

حال استمراری: آن‌‌ها در حال حاضر مشغول مطالعه برای امتحانات خود هستند.

سوال بله یا خیر: آیا آن‌ها در حال حاضر مشغول مطالعه برای امتحانات خود هستند؟

Past Simple: He completed his project last week.

Question: Did he complete his project last week?

گذشته ساده: او هفته گذشته پروژه‌اش را کامل کرد.

سوال بله یا خیر: آیا او هفته گذشته پروژه‌‌اش را کامل کرد؟

Past Continuous: We were discussing the issue during the meeting.

Question: What were we discussing during the meeting?

گذشته استمراری: ما در طول جلسه مشغول بحث کردن درباره موضوع بودیم.

سوال wh: ما در طول جلسه مشغول بحث کردن درباره چه چیزی بودیم؟

Future Simple: I will attend the conference next month.

Question: What will you attend next month?

آینده ساده: من ماه آینده در همایش شرکت خواهم کرد.

سوال wh: شما ماه آینده در چه چیزی شرکت خواهید کرد؟

It's windy today.

امروز هوا بادی است.

Is it windy today?

آیا امروز هوا بادی است؟

She is sad.

او ناراحت است.

***

Is she sad?

آیا او ناراحت است؟

The boat is sinking.

قایق در حال غرق شدن است.

***

Is the boat sinking?

آیا قایق در حال غرق شدن است؟

(در این جمله «is» به عنوان فعل کمکی در کنار فعل اصلی «sinking»‌ به کار رفته است و برای سوالی کردن آن را به ابتدای جمله آورده‌ایم.)

He can bake a cake.

او می‌تواند کیک بپزد.

***

Can he bake a cake?

آیا او می‌تواند کیک بپزد؟

(در این جمله، «can» فعل مُدال است و برای سوالی کردن آن را به ابتدای جمله آورده‌ایم.)

Nina plays the violin.

«نینا» ویولن می‌نوازد.

***

Does Nina play the violin?

آیا «نینا» ویولن می‌نوازد؟

Nina played the violin.

«نینا» ویولن می‌نواخت.

***

Did Nina play the violin?

آیا «نینا» ویولن می‌نواخت؟

Nina and Thomas play the violin.

«نینا» و «توماس» ویولن می‌نوازند.

***

Do Nina and Thomas play the violin?

آیا «نینا» و «توماس» ویولن می‌نوازند؟

Are you ready?

آماده‌ای؟

Have you seen my car keys?

سویچ ماشینم را دیده‌ای؟

Did you say my name?

من را صدا زدی؟

Was Jeremy at the party last Thursday?

آیا «ژرمی» پنجشنبه گذشته در مهمانی بود؟

Were you talking to me?

با من صحبت می‌کردید؟

Had you been to Canada before you moved there?

قبل از این‌که به کانادا نقل‌مکان کنید، در آنجا زندگی می‌کردید؟

Will you call me tomorrow?

فردا به من زنگ می‌زنی؟

Nathan is playing basketball in the park.

«ناتان» مشغول بسکتبال بازی کردن در پارک است.

Who is playing basketball in the park?

چه کسی مشغول بسکتبال بازی کردن در پارک است؟

What is Nathan playing in the park?

«ناتان» مشغول انجام چه بازی‌ای در پارک است؟

Where is Nathan playing basketball?

«ناتان» کجا مشغول بازی بسکتبال است؟

How has your dog learned to sit on command?

سگت چطور یاد گرفته که با دستور دادن بنشیند؟

Why have you been studying for so long? You need a break!

چرا این‌قدر طولانی مشغول درس خواندنی؟ به استراحت نیاز داری!

When were you at work?

چه زمانی سر کار بودی؟

Where were your children walking to yesterday?

دیروز بچه‌ها به سمت کجا قدم می‌زدند؟

How many times had you been to Canada before you moved there?

قبل از این‌‌که به کانادا نقل‌مکان کنی، چند بار به آنجا رفته‌ بودی؟

What had the dog been eating before he got sick?

سگ قبل از این‌که مریض شود، مشغول خوردن چه چیزی بود؟

Where will the city government build a new parking lot?

دولت پارکینگ جدید را کجا خواهد ساخت؟

Which train goes to Bangkok?

کدام قطار به بانکوک می‌رود؟

How much does this box of oranges cost?

قیمت این جعبه پرتقال چقدر است؟

Could you please tell me…?

Do you know…?

Where is the bookstore?

کتاب‌فروشی کجاست؟

Could you please tell me where the bookstore is?

ممکن است به من بگویی که کتاب‌فروشی کجاست؟

Do you know where the bookstore is?

می‌دانی کتاب‌فروشی کجاست؟

Direct Question: "Where does he live?"

Indirect Question: Can you tell me where he lives?

جمله مستقیم: او کجا زندگی می‌کند؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که او کجا زندگی می‌کند؟

Direct Question: "What is she doing?"

Indirect Question: Could you inform me what she is doing?

جمله مستقیم: او مشغول انجام چه کاری است؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید او مشغول انجام چه کاری است؟

Direct Question: "Have they finished the project?"

Indirect Question: Would you mind telling me if they have finished the project?

جمله مستقیم: آیا آن‌ها پروژه را تمام کرده‌اند؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که آن‌ها پروژه را تمام کرده‌اند؟

Direct Question: "Where did he go?"

Indirect Question: Can you tell me where he went?

جمله مستقیم: او کجا رفت؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که او کجا رفت؟

Direct Question: "What were they discussing?"

Indirect Question: Do you know what they were discussing?

جمله مستقیم: آن‌ها مشغول بحث درمورد چه چیزی هستند؟

جمله غیرمستقیم: می‌دانید که آن‌ها درباره چه چیزی بحث می‌کنند؟

Direct Question: "Had she already left?"

Indirect Question: Could you inform me if she had already left?

جمله مستقیم: خیلی وقت پیش رفته بود؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که او خیلی وقت پیش رفته بود [یا نه]؟

Direct Question: "When will it happen?"

Indirect Question: Can you tell me when it will happen?

جمله مستقیم: چه زمانی رخ خواهد داد؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که چه زمانی رخ می‌دهد؟

Direct Question: "What will they be doing?"

Indirect Question: Could you inform me what they will be doing?

جمله مستقیم: آن‌ها مشغول انجام چه کاری خواهند بود؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که آن‌ها مشغول انجام چه کاری خواهند بود؟

Direct Question: "Will they have arrived by 6?"

Indirect Question: Would you mind telling me if they will have arrived by 6?

جمله مستقیم: آیا آن‌ها تا ساعت ۶ رسیده‌اند؟

جمله غیرمستقیم: ممکن است به من بگویید که آن‌ها تا ساعت ۶ رسیده‌اند [یا نه]؟

Direct Question: "How long has she been waiting?"

Indirect Question: Do you know how long she has been waiting?

جمله مستقیم: چند وقت است که منتظر مانده؟

جمله غیرمستقیم: می‌دانید چند وقت است که منتظر مانده؟

The train leaves at 9 am, doesn’t it?

قطار ساعت ۹ صبح حرکت می‌کند، این‌طور نیست؟

You will bring the cake, won’t you?

شما کیک را می‌آورید، مگر نه؟

It is raining now.

الآن باران می‌بارد.

***

It is raining now, isn't it?

الآن باران می‌بارد، مگر نه؟

Your father isn’t working today.

پدرت امروز مشغول کار کردن نیست.

***

Your father isn't working today, is he?

پدرت امروز مشغول کار کردن نیست، مگر نه؟

The students are visiting the museum.

دانش‌آموزان از موزه دیدن می‌کنند.

***

The students are visiting the museum, aren't they?

دانش‌آموزان مشغول بازدید موزه هستند، مگر نه؟

Close the door, will you?

در را ببند، خب؟

Open the door, would you?

در را باز کن، خب؟

I'm right, aren't I?

حق با من است، مگر نه؟

Let's go, shall we?

بیا برویم، امکان دارد؟

There's a solution, isn't there?

راه‌حلی وجود دارد، مگر نه؟

They play football on Sundays, don't they?

آن‌ها یکشنبه‌ها فوتبال بازی می‌کنند، مگر نه؟

She plays football on Sundays, doesn't she?

او یکشنبه‌ها فوتبال بازی می‌کند، مگر نه؟

They played football on Sundays, didn't they?

آن‌ها یکشنبه‌ها فوتبال بازی کردند، مگر نه؟

Open the window, will you?

در را باز کن، خب؟

Open the window, would you?

پنجره را باز کن، خب؟

Don't open your books, will you?

کتاب‌هایتان را باز نکنید، امکان دارد؟

You can swim, can't you?

شنا بلدی، مگر نه؟

We must be at home at 8 pm, mustn't we?

ما باید ساعت ۸ منزل باشیم، مگر نه؟

You’re learning Spanish, aren’t you?

شما مشغول یادگیری زبان اسپانیایی هستید، مگر نه؟

There is a lot of noise, isn’t there?

سروصدای زیادی وجود دارد، مگر نه؟

You’re a little late, aren’t you?

شما کمی دیر کرده‌اید، مگر نه؟

You want to come with me, don’t you?

می‌خواهی با من بیایی، مگر نه؟

You can't speak English, can you?

شما نمی‌توانید انگلیسی صحبت کنید، مگر نه؟

You don’t know where the boss is, do you?

شما نمی‌دانید رئیس کجاست، مگر نه؟

This meal is horrible, isn’t it?

غذا افتضاح است، مگر نه؟

That film was fantastic, wasn’t it?

آن فیلم خیلی جالب بود، مگر نه؟

Don't you have an exam tomorrow?

فردا امتحان نداری؟

Don't you want to study for tomorrow's exam?

نمی‌خواهی برای امتحان فردا درس بخوانی؟

Don't you want to come?

نمی‌خواهی بیایی؟

Aren't you ready yet?

هنوز حاضر نشده‌ای؟

Didn’t you hear the news? Sally won the marathon.

اخبار را نشنیده‌ای؟ «سالی» برنده ماراتون شد.

(در این مثال، گوینده قصد دارد خبر جدیدی را به مخاطب منتقل کند.)

Hasn’t he called back yet? It’s been two hours.

او هنوز تماس نگرفته است؟ دو ساعت شده است.

(در این مثال، گوینده سوالش را به نشانه تعجب مطرح کرده است.)

Do you not like the movie?

از فیلم خوشت نمی‌آید؟

Is she not coming to the party?

او به مهمانی نمی‌آید؟

Have they not finished their homework?

آن‌ها تکالیفشان را تمام نکرده‌اند؟

Are you not going to the concert?

شما به کنسرت نمی‌آیید؟

Does he not enjoy playing video games?

او از دیدن بازی‌های ویدئویی لذت نمی‌برد؟

Wouldn’t you like another cup of coffee?

یک فنجان دیگر قهوه میل نداری؟

(در این مثال، گوینده به قصد تعارف کردن این سوال منفی را مطرح کرده است و جنبه پیشنهاد دارد.)

Don't you like coffee?

قهوه دوست نداری؟

Aren't you studying for the exam?

برای امتحان مشغول درس خواندن نیستی؟

Hasn't she visited that museum?

او از آن موزه بازدید نکرده است؟

Didn't they enjoy the movie?

آن‌ها از فیلم لذت نبردند؟

Weren't you working late last night?

آن‌ها دیشب تا دیروقت کار نمی‌کردند؟

Was the meeting not helpful?

جلسه مفید نبود؟

Had he not finished his chores before you arrived?

قبل از این‌که شما برسید، او کارهای خانه‌اش را تمام نکرده بود؟

Won't you join us for dinner?

برای شام به ما ملحق نمی‌شوید؟

Aren't they going to be traveling next month?

آن‌ها ماه آینده قصد سفر ندارند؟

Won't you have completed the project by then?

شما تا آن موقع پروژه را تمام نکرده‌اید؟

Haven't they been waiting for a long time?

آیا آن‌ها مدت زیادی منتظر نمانده‌اند؟

Has she not handed in her assignment?

او هنوز تکالیفش را تحویل نداده است؟

She completed the project ahead of schedule.

او پروژه را زودتر از برنامه تمام کرد.

We visited the art museum last Saturday.

ما شنبه گذشته از موزه هنر بازدید کردیم.

He scored a goal in yesterday's soccer match.

او در بازی فوتبال دیروز یک گل زد.

I learned a new recipe and cooked dinner for my family.

من دستورالعمل پخت جدید را یاد گرفتم.

She didn't finish reading the book because it was too long.

او خواندن کتاب را تمام نکرد، چون خیلی [داستان] طولانی بود.

We didn't go to the beach because it was raining.

ما به کنار دریا نرفتیم، چون هوا بارانی بود.

He didn't attend the meeting due to his sickness.

او به دلیل بیماری در جلسه شرکت نکرد.

I didn't buy the new phone because it was too expensive.

من تلفن همراه جدیدی نخریدم چون خیلی گران‌قیمت بود.

They didn't enjoy the movie because it was too boring.

آن‌ها از دیدن فیلم لذت نبردند، زیرا خیلی خسته‌کننده بود.

The weather was too hot for outdoor activities, so we stayed indoors.

هوا برای انجام فعالیت‌ در فضای باز خیلی گرم بود، به همین دلیل ما در خانه ماندیم.

The questions on the exam were too difficult, and many students found them challenging.

سوالات امتحان خیلی سخت بود و خیلی از دانش‌آموزان آ‌ن‌ها را چالش‌برانگیز یافتند.

The room was too small to accommodate all the guests comfortably.

برای این‌‌که مهمان‌ها در اتاق راحت جا بگیرند، اتاق زیادی کوچک بود.

The traffic was too heavy, so we decided to take a different route.

ترافیک خیلی سنگین بود، به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم از مسیر دیگری برویم.

The movie was too long for my taste, and I couldn't stay focused until the end.

فیلم با توجه به سلیقه من خیلی طولانی بود، و من نتوانستم تا آخر متمرکز بمانم.

Did you finish your homework last night?

آیا دیشب تکالیفت را تمام کردی؟

Was the movie interesting for you?

آیا فیلم برایت جذاب بود؟

Did they visit the museum yesterday?

آیا آن‌ها دیروز از موزه بازدید کردند؟

Was the weather nice during your vacation?

آیا در طول سفر هوا خوب بود؟

Did she cook dinner for the family?

آیا او برای خانواده شام پخت؟

Did you enjoy the concert last weekend?

آیا شما آخر هفته گذشته از کنسرت لذت بردید؟

Was the test difficult for you?

آیا امتحان برای شما سخت بود؟

Did he travel to Europe last year?

آیا او سال گذشته به اروپا سفر کرد؟

Was the party fun for everyone?

آیا مهمانی برای همه سرگرم‌کننده بود؟

Did you meet your friend at the cafe yesterday?

آیا شما دیروز دوست خود را در کافه ملاقات کردید؟

She was studying diligently when I entered the room.

او سخت مشغول درس خواندن بود که من وارد اتاق شدم.

The children were playing in the garden happily all afternoon.

کودکان تمام عصر را با خوشحالی مشغول بازی کردن در باغ بودند.

He was cooking dinner while his friends were setting the table.

او داشت شام می‌پخت و در همان حال دوستانش مشغول چیدن میز بودند.

We were watching a fascinating documentary about wildlife last night.

ما دیشب مشغول تماشای مستند جالبی درباره حیات وحش بودیم.

The team was practicing hard for the upcoming championship match.

تیم داشت برای مسابقات قهرمانیِ در پیش رو سخت تمرین می‌کرد.

She wasn't listening to music when I called her.

وقتی من با او تماس گرفتم، مشغول گوش دادن به موسیقی نبود.

The workers weren't repairing the road during the heavy rain.

در طول بارش باران سنگین، کارگران مشغول تعمیر جاده نبودند.

He wasn't studying for the exam; he was playing video games.

او مشغول مطالعه برای امتحان نبود؛ او داشت بازی‌های ویدئویی انجام می‌داد.

We weren't attending the meeting; we were in a different training session.

ما در جلسه نبودیم؛ در جلسه آموزشی دیگری بودیم.

The children weren't playing because it was late at night.

کودکان مشغول بازی کردن نبودند، چون دیروقت بود.

Was he playing basketball when you saw him?

وقتی او را دیدی، مشغول بازی بسکتبال بود؟

Were they working on the project all night?

آیا آن‌ها تمام شب را مشغول کار کردن روی پروژه بودند؟

Was she sleeping when the earthquake occurred?

وقتی زلزله رخ داد او خواب بود؟

Were we talking about the upcoming trip?

آیا ما مشغول صحبت کردن درباره سفر در پیش رو بودیم؟

What were you studying when the phone rang?

وقتی تلفن زنگ خورد، مشغول مطالعه چه چیزی بودی؟

Why was he playing basketball so late in the evening?

چرا او تا دیروقت مشغول بازی بسکتبال بود؟

Where were they working on the project when you last saw them?

آخرین بار که آن‌ها را دیدی، کجا مشغول کار کردن روی پروژه بودند؟

What was she doing when the earthquake occurred?

وقتی زلزله اتفاق افتاد، او مشغول انجام چه کاری بود؟

What were we talking about during the meeting?

در طول جلسه مشغول صحبت کردن درباره چه چیزی بودید؟

She had completed the course before she applied for the job.

او قبل از این‌‌که برای شغل درخواست دهد، دوره را کامل کرده بود.

They had already left for the airport when I arrived at their house.

وقتی من به خانه‌شان رسیدم، آن‌ها خیلی وقت پیش آنجا را به مقصد فرودگاه ترک کرده بودند.

I had finished my work before the deadline, so I could relax.

من قبل از موعد مقرر کارم را تمام کرده بودم، به همین دلیل توانستم استراحت کنم.

He had visited Paris several times before he met his French pen pal.

او چندین بار قبل از آن‌که دوست مکاتبه‌ای فرانسوی‌اش را ملاقات کند، از پاریس دیدن کرده بود.

The team had won three consecutive championships before the coach retired.

تیم قبل از بازنشست شدن مربی‌اش، سه بار متوالی برنده مسابقات قهرمانی شده بود.

She hadn't read the book before joining the book club.

او قبل از عضو شدن در باشگاه کتاب‌خوانی، کتاب را نخوانده بود.

They hadn't seen each other since they graduated from college.

آن‌ها از وقتی که از کالج فارغ‌التحصیل شده بودند، یکدیگر را ندیده بودند.

I hadn't heard about the event until my friend mentioned it yesterday.

من درباره رویداد نخوانده بودم تا وقتی که دوستم دیروز درباره آن صحبت کرد.

He hadn't traveled outside the country until last summer.

او تا تابستان سال گذشته به خارج از کشور سفر نکرده بود.

The project hadn't been completed when the boss asked for it.

وقتی رئیس درباره پروژه پرسید، هنوز تمام نشده بود.

She had been working on the project for weeks before the presentation.

قبل از ارائه هفته‌ها روی پروژه مشغول کار کردن بود.

We had been enjoying the beautiful scenery for hours before the rain started.

ما قبل از این‌که بارش باران شروع شود، داشتیم ساعت‌ها از منظره زیبا لذت می‌بردیم.

He had been practicing the guitar every day before the concert.

او هر روز قبل از کنسرت مشغول پیانو تمرین کردن بود.

They had been renovating their house for months before they moved in.

آن‌ها ماه‌ها قبل از نقل‌مکان، مشغول بازسازی خانه‌شان بودند.

I had been studying Spanish for a year before I visited Spain.

قبل از این‌‌‌که از اسپانیا دیدن کنم، مشغول مطالعه زبان اسپانیایی بودم.

She hadn't been exercising regularly before she joined the fitness class.

او قبل از پیوستن به کلاس پرورش اندام، مشغول تمرین کردن به طور منظم نبود.

We hadn't been fishing long before the storm.

ما قبل از توفان مشغول ماهیگیری نبودیم.

He hadn't been learning English for long before she moved to London.

او قبل از این‌‌که به لندن نقل‌مکان کند، مشغول یادگیری زبان انگلیسی نبود.

They hadn't been living in the city for very long before they decided to move.

قبل از این‌که تصمیم به نقل‌مکان بگیرند، مدت زیادی نبود که در شهر مشغول زندگی کردن بودند.

Had you been waiting for a long time before the bus arrived?

قبل از رسیدن اتوبوس مدت زیادی را منتظر بودید؟

Had they been working on the project together all week?

آیا آنها تمام هفته را مشغول کار کردن روی پروژه بودند؟

Had she been practicing the piano for hours before the concert?

آیا او قبل از کنسرت مشغول پیانو تمرین کردن بود؟

Had it been raining before you decided to go for a walk?

آیا قبل از این‌که تصمیم به قدم زدن بگیرید، باران می‌بارید؟

Had we been discussing the plans before they changed?

آیا قبل از این‌که برنامه را تغییر دهند، ما مشغول بحث کردن درباره آن‌ بودیم؟

Why had you been waiting for so long before the bus arrived?

چرا قبل از رسیدن اتوبوس مدت زیادی منتظر بودید؟

What had they been working on together all week?

آن‌ها تمام هفته را با هم مشغول انجام چه کاری بودند؟

How long had she been practicing the piano before the concert?

قبل از کنسرت، او چه مدت مشغول پیانو تمرین کردن بود؟

Why had she been talking on the phone for an hour?

چرا او یک ساعت مشغول حرف زدن با تلفن بود؟

What had we been discussing before the plans changed?

قبل از این‌که برنامه‌ها تغییر کند درمورد چه چیزی صحبت می‌کردیم؟

I drink a cup of coffee every morning.

من هر روز صبح یک فنجان قهوه می‌نوشم.

She teaches English at the local school.

او در مدرسه محلی زبان انگلیسی درس می‌دهد.

We enjoy playing board games on weekends.

ما از بازی تخته‌‌نرد در آخر هفته‌‌ها لذت می‌بریم.

He always arrives on time for meetings.

او همیشه در جلسه‌ها به‌موقع می‌رسد.

The sun rises in the east every day.

خورشید هر روز از شرق طلوع می‌کند.

I don't eat meat; I'm a vegetarian.

من گوشت نمی‌خورم؛ گیاهخوارم.

She doesn't speak French, but she's learning.

او فرانسوی صحبت نمی‌کند، اما در حال یاد گرفتن آن است.

We don't watch TV during the week.

ما در طول هفته تلویزیون تماشا نمی‌کنیم.

He never forgets his keys at home.

 او هیچ‌وقت کلیدش را در خانه جا نمی‌گذارد.

It doesn't rain much in this desert region.

در این منطقه بیابانی، زیاد باران نمی‌بارد.

The movie was too long, but the ending was surprisingly good.

فیلم خیلی طولانی بود، اما به شکل غافلگیرکننده‌ای پایان خوبی داشت.

She is too busy with work to attend the event tonight.

او برای شرکت در رویداد امروز سرش خیلی شلوغ است.

Do you like to read books in your free time?

دوست دارید در اوقات فراغت خود کتاب بخوانید؟

Is she a vegetarian?

او گیاهخوار است؟

Do they live in the city or the suburbs?

آن‌ها در حومه شهر زندگی می‌کنند؟

Is it sunny today?

امروز هوا آفتابی است؟

Do we have a meeting tomorrow?

ما فردا جلسه داریم؟

What do you usually do on weekends?

ما معمولاً آخر هفته‌ها چه کاری انجام می‌دهیم؟

Where does she work?

او کجا کار می‌کند؟

Who are they meeting for lunch?

آن‌ها برای ناهار با چه کسی ملاقات خواهند کرد؟

Why is it important to exercise regularly?

چرا مهم است که به طور مرتب ورزش کنیم؟

When do we need to submit the project?

ما چه زمانی باید پروژه را ارائه دهیم؟

I am currently working on a new project at the office.

من در حال حاضر مشغول کار کردن روی پروژه جدیدی در اداره هستم.

She is learning Spanish for her upcoming trip to South America.

او مشغول یادگیری زبان اسپانیایی برای سفر آینده‌‌‌‌اش به آمریکای جنوبی است.

We are enjoying a delicious dinner at our favorite restaurant.

ما از شام خوشمزه در رستوران محبوبمان لذت می‌بریم.

He is playing the guitar beautifully in the living room.

او در اتاق پذیرایی مشغول گیتار زدن است.

The kids are laughing and playing in the backyard.

بچه‌ها در حیاط‌خلوت مشغول خندیدن و بازی کردن هستند.

Are you working on a project right now?

آیا در حال حاضر مشغول کار کردن بر روی پروژه‌ات هستی؟

Is she studying for her exams this week?

آیا او این هفته برای امتحاناتش درس می‌خواند؟

Are they renovating their house at the moment?

آیا آن‌ها در حال حاضر مشغول بازسازی خانه‌شان هستند؟

Is it raining outside?

آیا بیرون باران می‌بارد؟

Are we having a meeting today?

آیا ما امروز جلسه داریم؟

What are you working on at the moment?

در این لحظه مشغول انجام چه کاری هستی؟

Why is she studying so late tonight?

چرا او امشب این‌قدر دیر درس می‌خواند؟

What are they renovating in their house?

آن‌‌ها در خانه خود مشغول بازسازی چه چیزی هستند؟

Where is it raining right now?

الآن کجا باران می‌بارد؟

What are we discussing in the meeting today?

آن‌ها امشب در جلسه درباره چه چیزی بحث خواهند کرد؟

My brother has left the house.

برادرم خانه را ترک کرده است.

I have lived in Italy for two years.

من به مدت دو سال در ایتالیا زندگی کرده‌ام.

I have visited Paris several times, and each visit has been unforgettable.

من چند بار به پاریس سفر کرده‌ام، و هر بازدیدم فراموش‌نشدنی بوده است.

She has learned to play the guitar over the past year.

او طی سال گذشته، گیتار زدن را یاد گرفته است.

We have explored many countries during our travels.

ما در طول سفرمان کشورهای زیادی را کشف کرده‌ایم.

He has read all the books in the series.

او تمام کتاب‌های مجموعه را خوانده است.

Have you visited that new art gallery downtown?

آیا آن نمایشگاه نقاشی جدید را در مرکز شهر دیده‌ای؟

Has she completed her weekly assignments?

آیا او تکالیف هفتگی‌اش را کامل کرده است؟

Have they traveled to Asia before?

آیا آن‌ها قبلاً به آسیا سفر کرده‌اند؟

Have we met before at a conference?

آیا ما قبلاً در کنفرانس همدیگر را ملاقات کرده‌ایم؟

Have you read the latest novel by that author?

آخرین رمانِ آن نویسنده را خوانده‌ای؟

What places have you visited during your recent travels?

در طول مسافرت‌های اخیر از کدام کشورها دیدن کرده‌ای؟

Where has she learned to cook such delicious meals?

او کجا یاد گرفته چنین غذای خوشمزه‌ای را بپزد؟

When have they celebrated their most recent achievements?

آن‌‌ها چه زمانی تازه‌ترین دستاوردهای خودشان را جشن گرفتند؟

Why haven't we received any updates on the project?

چرا هیچ نوع به‌روزرسانی برای پروژه دریافت نکرده‌ایم؟

How many books by that author have you read so far?

تا حالا چند کتاب از آن نویسنده را خوانده‌ای؟

I have been working on this project for weeks, and it's almost complete.

من هفته‌هاست که مشغول کار کردن بر روی پروژه جدیدی هستم و تقریباً رو به اتمام است.

She has been learning Spanish, and her language skills have improved significantly.

او در حال یادگیری زبان اسپانیایی است و مهارت‌های زبانی‌اش به طور چشمگیری بهبود یافته‌اند.

We have been renovating the house, and the changes are noticeable.

ما مشغول بازسازی خانه بوده‌ایم، و تغییرات مشهود است.

They have been studying hard, and their efforts are paying off.

او سخت مشغول درس خواندن بوده است، و تلاش‌هایش نتیجه‌ می‌دهد.

He has been practicing the piano, and his performance has improved.

او مشغول تمرین کردن پیانو بوده است و عملکردش بهبود یافته است.

I haven't been exercising regularly, and I feel less energetic.

من به طور مرتب مشغول ورزش کردن نبوده‌ام، و احساس می‌کنم انرژی کمتری دارم.

She hasn't been attending yoga classes, so her flexibility hasn't improved.

او در کلاس‌های یوگا شرکت نکرده است، به همین دلیل هنوز از نظر انعطاف‌‌پذیری پیشرفتی نداشته است.

We haven't been saving money, and our financial situation is not improving.

ما پولی پس‌انداز نکرده‌ایم و به همین دلیل وضعیت مالی ما بهتر نشده است.

They haven't been communicating effectively, and it's affecting the team.

آن‌ها به شکل مؤثر ارتباط برقرار نکرده‌اند، و این بر روی تیم اثر می‌گذارد.

He hasn't been paying attention to the details, and mistakes have been occurring.

او به جزئیات دقت نکرده است و مرتب در حال اشتباه کردن است.

Have you been working on the new project recently?

آیا اخیراً مشغول کار کردن روی پروژه جدید بوده‌ای؟

Has she been practicing the guitar for the upcoming concert?

آیا او برای کنسرت جدید مشغول گیتار تمرین کردن بوده است؟

Have they been studying for the exams all week?

آیا آن‌ها تمام هفته را مشغول درس خواندن برای امتحانات بوده‌اند؟

Have we been discussing the proposal during the meetings?

آیا ما در طول جلسه درباره آن پیشنهاد بحث می‌‌کرده‌ایم؟

Has he been improving his language skills through regular practice?

آیا او در حال تقویت مهارت‌‌های زبانی خود از طریق تمرین‌های منظم بوده است؟

What have you been working on for the past few months?

طی چند ماه گذشته مشغول انجام چه کاری بوده‌ای؟

Why has she been dedicating so much time to learning photography?

چرا او این‌قدر از وقتش را به یادگیری عکاسی اختصاص داده است؟

How long have they been preparing for the upcoming competition?

آن‌ها چه مدت مشغول آماده شدن برای مسابقه در پیش رو بوده‌اند؟

What specific topics have we been covering in the training sessions?

چه عنوان‌های خاصی را در جلسات آموزشی پوشش داده‌ایم؟

How has he been managing his time to enhance his productivity?

او چگونه مشغول مدیریت زمان برای افزایش بهره‌وری‌اش بوده است؟

I will visit my grandparents next weekend.

من آخر هفته آینده به دیدن پدربزرگ و مادربزرگم می‌روم.

She will start a new job in the city next month.

او ماه آینده شغل جدیدی را شروع خواهد کرد.

They will organize a charity event to raise funds for the community.

آن‌ها یک رویداد خیریه را برای جمع‌آوری کمک‌های مالی برای انجمن سازمان‌دهی خواهند کرد.

We will travel to Europe for our vacation next year.

ما سال آینده برای تعطیلات به اروپا سفر می‌کنیم.

He will complete his degree and graduate in the spring.

او مدرکش را کامل می‌کند و در فصل بهار فارغ‌التحصیل خواهد شد.

I will not attend the conference due to a scheduling conflict.

من به دلیل مغایرت در برنامه‌ریزی، در همایش شرکت نخواهم کرد.

She will not buy a new car until she saves enough money.

او ماشین جدیدی نمی‌خرد تا زمانی که پول کافی پس‌انداز کرده باشد.

They will not participate in the competition because of other plans.

آن‌ها به دلیل برنامه‌های دیگر در مسابقه شرکت نخواهند کرد.

We will not move to a different city until we find suitable housing.

ما به شهر دیگری نمی‌رویم تا زمانی که مسکن مناسبی پیدا کنیم.

He will not join the gym unless he is motivated to exercise regularly.

او عضو باشگاه ورزشی نمی‌شود، مگر این‌که انگیزه پیدا کند تا به طور منظم ورزش کند.

I will help you with your homework after dinner.

بعد از ناهار در انجام تکالیف به شما کمک خواهم کرد.

She will attend the conference to gain insights into the industry.

او در همایش شرکت خواهد کرد تا نگرش‌هایی در رابطه با صنعت کسب کند.

They will organize a surprise party for their friend's birthday.

آن‌ها یک مهمانی غافلگیرانه‌ای را به مناسبت تولد دوستش ترتیب خواهند داد.

We will visit the new museum exhibit this weekend.

ما این آخر هفته از موزه بازدید خواهیم کرد.

He will finish the project before the deadline.

او قبل از موعد مقرر پروژه را تمام می‌کند.

I will not be able to join you for lunch tomorrow.

من قادر نخواهم بود فردا برای ناهار به شما ملحق شوم.

She will not participate in the marathon due to a recent injury.

او به دلیل مصدومیت اخیرش در دوی ماراتون شرکت نخواهد کرد.

They will not invest in the stock market until they receive expert advice.

آن‌ها تا وقتی که مشاوره تخصصی دریافت نکنند، در بازار بورس سرمایه‌گذاری نخواهند کرد.

We will not hire a new employee until the budget is approved.

تا زمانی که بودجه تصویب نشود، نیروی جدیدی را استخدام نخواهیم کرد.

He will not attend the meeting unless it is rescheduled.

او در جلسه شرکت نخواهد کرد، مگر این‌که مجدداً زمان جدیدی برای آن تعیین شود.

Will you attend the conference next week?

هفته آینده در همایش شرکت می‌کنی؟

Will she finish the report by the end of the day?

آیا او تا آخر روز گزارش را تمام می‌کند؟

Will they organize a farewell party for the colleague?

آیا آن‌ها مهمانی خداحافظی برای همکارشان ترتیب می‌دهند؟

Will we have a meeting tomorrow morning?

آیا ما فردا صبح جلسه داریم؟

Will he complete the project before the deadline?

آیا او قبل از موعد مقرر پروژه را کامل خواهد کرد؟

What will you do to prepare for the exam?

شما برای امتحان چگونه آماده می‌شوید؟

Where will she go for her summer vacation?

او برای تعطیلات تابستان به کجا خواهد رفت؟

Why will they host a special event next month?

چرا او ماه آینده میزبان رویداد ویژه‌ای می‌شود؟

When will we receive feedback on our performance?

ما چه زمانی در رابطه با عملکردمان بازخورد دریافت خواهیم کرد؟

How will he manage his time to meet the project deadline?

او چگونه زمانش را برای موعد مقرر پروژه مدیریت خواهد کرد؟

I will be studying for my exams tomorrow evening.

من فردا عصر مشغول درس خواندن برای امتحاناتم خواهم بود.

They will be celebrating their anniversary at a fancy restaurant.

آن‌ها سالگرد ازدواجشان را در رستوران شیکی جشن خواهند گرفت.

She will be presenting the project at the conference next week.

او هفته آینده پروژه را در همایش ارائه خواهد کرد.

We will be hiking in the mountains during the long weekend.

ما در طول آخر هفته‌‌ای طولانی، در کوهستان مشغول پیاده‌روی خواهیم بود.

He will be working on the new software development project for the entire week.

او کل هفته را روی پروژه توسعه نرم‌افزار جدیدی کار خواهد کرد.

I will not be attending the party on Saturday night.

من شنبه شب در مهمانی شرکت نخواهم کرد.

They will not be participating in the marathon due to an injury.

به دلیل مصدومیت در ماراتون شرکت نخواهند کرد.

She will not be presenting at the seminar; her colleague will take her place.

او در سمینار شرکت نخواهد کرد؛ همکارش جای او را می‌گیرد.

We will not be traveling to the beach for the vacation.

ما برای تعطیلات به کنار دریا سفر نخواهیم کرد.

He will not be working late tonight; he has completed his tasks for the day.

او امشب تا دیروقت کار نخواهد کرد؛ کارهایش را در طول روز تکمیل می‌کند.

Will you be studying for the exam tomorrow evening?

آیا فردا عصر بری امتحان مشغول مطالعه خواهید بود؟

Will they be celebrating their anniversary at a fancy restaurant?

آیا آن‌ها سالگرد ازدواجشان را در رستوران شیکی جشن خواهند گرفت؟

Will she be presenting the project at the conference next week?

آیا او هفته آینده پروژه را در همایش ارائه خواهد کرد؟

Will he be working on his project for the entire week?

آیا او تمام هفته را مشغول کار کردن روی پروژه‌اش خواهد بود؟

What will you be studying for the exam tomorrow evening?

شما فردا بعدازظهر برای امتحان مشغول مطالعه چه چیزی خواهید بود؟

Where will they be celebrating their anniversary?

آن‌ها سالگرد ازدواجشان را کجا جشن خواهند گرفت؟

What will she be giving a lecture at the meeting next week?

او هفته آینده، در جلسه، درباره چه موضوعی ارائه خواهد داشت؟

Why will she be going on a business trip next weekend?

چرا او آخر هفته آینده را در سفر کاری خواهد بود؟

What will she be eating later?

او بعداً مشغول خوردن چه چیزی خواهد بود؟

By the next year, I will have graduated from the university.

تا سال آینده، من از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌ام.

By this time next year, I will have gotten my degree.

سال دیگر همین موقع، من مدرکم را گرفته‌ام.

They will have finished the construction of the new building by the end of the month.

آن‌ها تا آخر ماه ساختن خانه جدید را تمام کرده‌اند.

She will have learned to play the piano by the end of the year.

او تا آخر سال، پیانو زدن را یاد گرفته است.

In five years, we will have visited all the continents.

طی پنج سال، ما از تمام قاره‌ها بازدید کرده‌ایم.

By the time you return, I will have prepared a delicious dinner.

تا وقتی شما برگردید، من شام خوشمزه‌ای درست کرده‌ام.

I will not have finished reading the book by the deadline.

من تا قبل از موعد مقرر خواندن کتاب را تمام نکرده‌ام.

They will not have completed the project by the scheduled date.

آن‌ها تا قبل از زمان برنامه‌ریزی‌شده، پروژه را تمام نکرده‌اند.

She will not have mastered the language in just a few months.

او صرفاً طی چند ماه، بر زبان انگلیسی تسلط پیدا نکرده است.

We will not have explored the entire national park by the end of the day.

ما تا آخر روز، کل پارک ملی را نگشته‌ایم.

By the time they arrive, I will not have decorated the room for the party.

تا وقتی آن‌ها برسند، من اتاق را برای مهمانی تزیین نکرده‌ام.

Will you have completed the project by the end of the month?

آیا تا آخر ماه پروژه را کامل کرده‌اید؟

Will they have finished their work on the renovation before the party?

آیا آن‌ها کارشان را در رابطه با بازسازی خانه قبل از مهمانی تمام کرده‌اند؟

Will she have graduated from university by the time of the reunion?

آیا او تا قبل از برنامه دورهمی مجدد (تجدید دیدار)، از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده است؟

Will we have achieved our goals by the scheduled deadline?

آیا ما تا قبل از موعد مقرر به اهدافمان دست پیدا کرده‌ایم؟

Will he have fixed the car before the road trip?

آیا او قبل از سفر جاده‌ای، ماشین را تعمیر کرده است؟

What will you have accomplished by the end of the year?

تا آخر سال به چه دستاوردهایی رسیده‌اید؟

When will they have completed the construction on the new building?

آن‌ها چه زمانی ساخت و ساز روی ساختمان جدید را کامل کرده‌اند؟

Why will she have decided to change her career path by next summer?

چرا او تصمیم گرفته است که تا تابستان آینده مسیر شغلی‌اش را تغییر دهد؟

How will we have prepared for the challenges that lie ahead?

ما چگونه برای چالش‌های پیش رویمان آماده خواهیم شد؟

What repairs will he have made to the house before putting it on the market?

تا قبل از آن‌که خانه برای فروش عرضه شود، چه تعمیراتی بر روی آن صورت گرفته است؟

By this time next year, I will have been practicing the piano for a decade.

سال آینده همین موقع، ده سال می‌شود که من پیانو تمرین کرده‌ام.

They'll have been working on the research project for six months by the end of the year.

آن‌ها تا آخر سال، به مدت شش ماه خواهد بود که بر روی پروژه تحقیقاتی کار می‌کرده‌اند.

She will have been studying French for two years when she moves to Paris.

وقتی به پاریس برود، دو سالی می‌شود که زبان فرانسه می‌خوانده است.

In five years, we will have been living in this house for a decade.

تا پنج سال آینده، ده سال می‌شود که ما در این خانه زندگی کرده‌ایم.

He will have been learning to work as a chef for several years by the time he opens his restaurant.

وقتی رستوران را افتتاح کند، چندین سال خواهد بود که به عنوان سرآشپز مشغول کار کردن خواهد بود.

By the deadline, I will not have been working on this project for a month.

تا قبل از موعد مقرر، یک ماه خواهد بود که مشغول کار کردن روی این پروژه بوده‌ام.

They will not have been renovating the old house for a year as planned.

آن‌ها طبق برنامه، مشغول بازسازی خانه قدیمی به مدت یک سال نخواهند بود.

She won't have been practicing yoga regularly for the recommended period.

او به طور مرتب مشغول تمرین یوگا برای بازه زمانی مشخصی نخواهد بود.

He will not have been learning the language consistently for several years.

چند سالی می‌شود که او به طور پیوسته مشغول یادگیری زبان نبوده است.

Are you going on a trip next week?

هفته آینده به مسافرت می‌روی؟

Where are you going next week?

هفته آینده کجا می‌روی؟

Did you enjoy the movie?

آیا از تماشای فیلم لذت بردید؟

Is she coming to the party?

آیا او به مهمانی می‌آید؟

Have you visited that museum before?

آیا قبلاً از آن موزه بازدید کرده‌اید؟

What did you think of the book?

نظرت درباره کتاب چیست؟

Where are they going on vacation?

آن‌ها در تعطیلات به کجا می‌روند؟

Why did you choose that restaurant for dinner?

چرا او آن رستوران را برای شام در نظر گرفت؟