گرامر Past Perfect Continuous – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی

She had been studying for two hours before the power went out.

قبل از رفتن برق، دو ساعتی می‌شد که مشغول مطالعه بود.

He was tired because he had been working all day.

او خسته بود، زیرا تمام روز را مشغول کار کردن بود.

She said that she had been waiting for the bus for an hour.

او گفت که یک ساعتی منتظر اتوبوس بوده است.

Sam was very tired. He had been running all day.

«سام» خیلی خسته بود. تمام روز را مشغول دویدن بود.

He had been trying to open the door for ten minutes when he found the keys.

ده دقیقه‌ای بود که سعی می‌کرد در را باز کند تا این‌که کلیدها را پیدا کرد.

She didn't want to shop. She had been spending all her money.

او نمی‌خواست خرید کند. داشت تمام پولش را خرج می‌کرد.

Everything was white. It had been snowing for hours.

همه‌چیز سفید بود. ساعت‌ها بود که داشت برف می‌بارید.

She was a professional writer. She had been writing novels ever since she was in college.

او نویسنده خیلی خوبی بود. از وقتی در کالج بود رمان می‌‌نوشت.

(در گذشته نوشتن رمان را شروع کرده است و این کار، تا زمانی که در کالج بوده، تکرار می‌شده است.)

She said, "I had been living in Delhi."

مستقیم: او گفت: «من در دهلی زندگی می‌کرده‌ام.»

Se said that she had been living in Delhi.

غیرمستقیم: او گفت که در دهلی زندگی می‌کرده است.

I'd been waiting for about 45 minutes before it started to rain.

قبل از این‌که باران ببارد، ۴۵ دقیقه بود منتظر مانده بودم.

He had not been working well.

He hadn't been working well.

او خوب کار نمی‌کرده است.

I had not been waiting for her.

I hadn't been waiting for her.

من منتظرش نمانده بودم.

She'd been studying for hours before she finally understood the complex math problem.

او ساعت‌ها مشغول درس خواندن بود تا این‌که بالاخره مسئله پیچیده ریاضی را فهمید.

They'd been practicing their dance routine diligently for weeks before the big performance.

آن‌ها هفته‌ها قبل از اجرای بزرگ برنامه رقص‌شان، با پشتکار مشغول تمرین کردن بودند.

I'd been waiting at the bus stop for over an hour when the bus finally arrived.

بیش از یک ساعت بود که در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم که بالاخره اتوبوس رسید.

He'd been learning French for a year before he was able to have a basic conversation with a native speaker.

یک سالی می‌شد که داشت زبان فرانسه یاد می‌گرفت تا بتواند مکالمه‌ای ابتدایی با فردی فرانسوی‌زبان داشته باشد.

She hadn't been studying for the exam.

او برای امتحان مشغول درس خواندن نبود.

They hadn't been practicing their lines regularly, which resulted in forgetting their dialogue during the play.

آن‌ها به طور مرتب دیالوگ خود را تمرین نکرده بودند که منجر به فراموشی کردن دیالوگ‌شان در طول نمایش شد.

I hadn't been waiting for too long when the train arrived at the station.

خیلی منتظر نبودم که قطار به ایستگاه رسید.

The team hadn't been working together effectively, leading to a lack of progress on the project.

تیم به شکل مؤثری با یکدیگر کار نمی‌کرد، که منجر به عدم پیشرفت در پروژه شد.

He hadn't been taking care of his health, which is why he felt tired and unwell.

او مراقب سلامتی خود نبود و به همین دلیل احساس خستگی و ناخوشی می‌کرد.

I had been working.

I'd been working.

او داشته کار می‌کرده است.

He had been playing football.

He'd been playing football.

او داشته فوتبال بازی می‌کرده است.

They had been playing soccer all afternoon before the rain started.

آن‌ها تمام بعدازظهر را قبل از شروع باران مشغول فوتبال بازی کردن بودند.

She had been studying English diligently, so her language skills had improved significantly.

او زبان انگلیسی را با تلاش و پشتکار زیاد می‌خواند، به همین دلیل مهارت‌های زبان انگلیسی او به طور چشمگیری بهبود یافت.

We had been saving money for months, and finally, we could afford to go on a vacation.

ماه‌‌ها بود که داشتیم پس‌انداز می‌کردیم، و در نهایت توانستیم پول رفتن به سفر را فراهم کنیم.

He had been working on the project tirelessly, and his efforts paid off when he was recognized as the best in the competition.

او بی‌وقفه روی پروژه‌اش کار می‌کرد و تلاش‌هایش وقتی نتیجه داد که در مسابقه به عنوان بهترین نفر شناخته شد.

The flowers looked beautiful because they had been blooming continuously for weeks.

گل‌ها زیبا به نظر می‌رسیدند، زیرا هفته‌ها بی‌وقفه داشتند شکوفه می‌دادند.

The team hadn't been practicing regularly, so their performance suffered during the match.

تیم به طور منظم تمرین نمی‌کرد، به همین دلیل عملکردشان در طول بازی افت کرد.

I hadn't been exercising regularly, which is why I felt out of shape.

من به طور منظم ورزش نمی‌‌کردم، به همین دلیل هیکلم به هم ریخت.

They hadn't been paying attention in class before their exam.

آن‌ها قبل از امتحان در کلاس دقت نمی‌کردند.

She hadn't been taking care of her diet, so her health deteriorated.

او مراقب رژیم غذایی‌اش نبود، به همین دلیل سلامتی‌اش به خطر افتاد.

The car broke down because it hadn't been receiving proper maintenance for a long time.

ماشین خراب شد، چون مدت زیادی می‌شد که به درستی از او نگهداری نشده بود.

Had you been waiting for a long time before the bus finally arrived?

آیا مدت زیادی منتظر بودید تا در نهایت اتوبوس برسد؟

Had they been studying English for months before they moved to the United States?

آیا آن‌ها قبل از این‌که به ایالات متحده آمریکا نقل‌مکان کنند، ماه‌ها مشغول خواندن زبان انگلیسی بودند؟

Had she been practicing the piano diligently before her big recital?

آیا او قبل از اجرای زنده کنسرت بزرگش، با تلاش و پشتکار پیانو تمرین می‌کرد؟

Had he been working on the project for weeks before he submitted it?

آیا او هفته‌ها قبل از ارائه پروژه، مشغول کار کردن روی آن بود؟

Had the team been training hard before the important match?

آیا تیم قبل از بازی مهم، تمرین‌های سختی انجام داده بود؟

Had they been living in that house for years before they decided to move out?

آیا آن‌ها قبل از این‌که تصمیم به نقل‌مکان بگیرند، سال‌ها در آن خانه زندگی کرده بودند؟

Had she been working as a chef at that restaurant before she opened her own?

آیا قبل از این‌که رستوران خود را باز کند، به عنوان سرآشپز در آن رستوران کار کرده بود؟

Had the students been preparing for the exam diligently before the unexpected cancellation?

آیا دانش‌آموزان قبل از لغو غیرمنتظره امتحان، با جدیت مشغول آماده شدن برای آن بودند؟

Had he been learning to play the guitar for a long time before he joined the band?

آیا او قبل از پیوستن به گروه، مدت زیادی مشغول یادگیری نواختن پیانو بود؟

Had the company been investing heavily in research and development before launching the new product?

آیا شرکت، قبل از عرضه محصول جدید، مشغول سرمایه‌گذاری زیادی در تحقیق و توسعه بود؟

How long had you been waiting when he finally came?

وقتی بالاخره او آمد، چند وقت می‌شد که منتظرش بودی؟

How long had she been learning English when she moved to America?

وقتی به آمریکا رفت، چند وقت بود که مشغول یادگیری زبان انگلیسی بود؟

How long had they been dating when they broke up?

آن موقع که رابطه‌شان را تمام کردند، چند وقت بود که با هم دوست بودند؟

What had you been doing before we came?

قبل از این‌که ما بیاییم، شما مشغول انجام چه کاری بودی؟

What food had you been eating before you got sick?

قبل از این‌که مریض شوی، مشغول خوردن چه غذایی بودی؟

Where had you been going when you saw him?

آن موقع که او را دیدی، داشتی کجا می‌رفتی؟

Who had been teaching the class before you started?

قبل از این‌‌که شروع کنید، چه کسی مشغول درس دادن به زبا‌‌ن‌آموزان بود؟

What had been happening before we arrived?

قبل از این‌که ما برسیم، چه اتفاقی داشت می‌افتاد؟

How many people had been playing before it started to rain?

قبل از این‌که باران شروع به باریدن کند، چند نفر مشغول بازی کردن بودند؟

When she arrived at the party, everyone was already dancing because they had been practicing their dance moves for weeks.

وقتی او به مهمانی رسید، همه خیلی وقت بود که داشتند می‌رقصیدند، زیرا هفته‌ها بود که مشغول تمرین کردن حرکات رقص‌شان بودند.

Before the storm hit, the workers had been securing the construction site to prevent any potential accidents.

قبل از این‌که توفان شود، کارگران محل ساخت و ساز را ایمن‌سازی کرده بودند تا از وقوع هر گونه حادثه احتمالی جلوگیری کنند.

By the time they finished the marathon, they were exhausted but elated because they had been running for hours.

وقتی ماراتن را تمام کردند، خسته شده بودند زیرا ساعت‌ها بود که مشغول دویدن بودند.

He had been attending the university for four years before he finally graduated with honors.

او قبل از این‌که با افتخار فارغ‌التحصیل شود، چهار سال به دانشگاه رفته بود.

Since they started working on the project together, they had been collaborating seamlessly, leading to its successful completion.

از وقتی که پروژه را با هم شروع کردند، به طور مداوم مشغول همکاری با هم بودند و همین امر منجر به پایان موفقیت‌آمیز آن شد.

She had already left by the time I arrived at the party.

وقتی من به مهمانی رسیدم، او خیلی وقت بود که رفته بود.

He had finished his meal before the guests arrived.

قبل از این‌که مهمان‌ها برسند، او غذایش را تمام کرده بود.

They had completed the project before the deadline.

آن‌ها قبل از ضرب‌الاجل پروژه را کامل کرده بودند.

She had been studying for hours when her friends called her.

وقتی دوستانش با او تماس گرفتند، چند ساعتی می‌شد که مشغول مطالعه کردن بود.

He had been working in the garden all morning before it started raining.

قبل از این‌که باران ببارد، او تمام صبح را در باغ مشغول کار کردن بود.

They had been practicing the dance routine for weeks prior to the performance.

آن‌ها هفته‌ها قبل از اجرا، مشغول تمرین کردن روال رقص بودند.

I had been waiting at the bus stop for an hour before the bus finally arrived.

یک ساعت در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم تا بالاخره اتوبوس رسید.

She had been writing her novel for months before she decided to change the plot.

او ماه‌ها بود که رمانش را می‌نوشت تا این‌که تصمیم گرفت داستان را تغییر بدهد.

We had been living in that house for five years before we moved to a new city.

ما پنج سال در آن خانه زندگی می‌کردیم تا این‌که به شهر جدیدی نقل‌مکان کردیم.

She was reading a book when the phone rang.

او داشت کتاب می‌خواند که تلفن زنگ زد.

(زنگ تلفن باعث شد که کتاب خواندن متوقف شود.)

He had been working on the project for weeks before he submitted it.

او قبل از تحویل پروژه، هفته‌ها مشغول کار کردن روی آن بود.

(او هفته‌ها مشغول کار کردن روی پروژه بود و سپس آن را کامل‌شده تحویل داد.)

She was cooking dinner when the guests arrived at her house.

در حال پختن شام بود که مهمانان به خانه او رسیدند.

They were studying for their exams while the thunderstorm was raging outside.

آن‌ها مشغول مطالعه برای امتحانات خود بودند، درحالی‌که توفان آن بیرون بیداد می‌کرد.

He was reading a novel during the long train journey to his hometown.

او طی سفر طولانی قطار به زادگاهش، مشغول خواندن رمان بود.

The kids were playing in the park when it started raining heavily.

بچه‌ها در پارک مشغول بازی بودند که باران شدیدی شروع شد.

I was listening to music while waiting for my friend at the café.

درحالی‌که در کافه منتظر دوستم بودم، داشتم به موسیقی گوش می‌دادم.

They had been practicing for the concert for hours before the sound system broke down.

آن‌ها ساعت‌ها قبل از این‌که سیستم صوتی خراب شود، برای کنسرت تمرین کرده بودند.

She had been working as a teacher for ten years before she decided to pursue a career in journalism.

او قبل از این‌که تصمیم بگیرد حرفه روزنامه‌نگاری را دنبال کند، ده سال به عنوان معلم کار کرده بود.

He had been training hard for the marathon when he sprained his ankle.

او سخت در حال تمرین کردن برای ماراتن بود که مچ پایش پیچ خورد.

They had been living in that house for five years before they decided to move to a bigger city.

پنج سالی می‌شد که در آن خانه زندگی کرده بودند تا این‌که تصمیم گرفتند به شهر بزرگ‌تری نقل‌مکان کنند.

I had been studying French for months before I traveled to France.

قبل از این‌که به فرانسه سفر کنم، ماه‌ها زبان فرانسه می‌خواندم.

Don't you want to come?

نمی‌خواهی بیایی؟

Aren't you ready yet?

هنوز حاضر نشده‌ای؟

Why aren't you coming?

چرا نمی‌آیی؟

Why don't you see the doctor?

چرا به دیدن دکتر نمی‌روی؟

Hadn't she been studying architecture intensively before she decided to pursue a career in urban planning?

آیا او قبل از این‌که تصمیم بگیرد کار برنامه‌ریزی شهری را دنبال کند، مشغول خواندن معماری به طور فشرده بود؟

Hadn't the team been working tirelessly on the project to achieve the desired results?

آیا تیم بی‌وقفه روی پروژه کار نمی‌کرد تا به نتایج مطلوب دست پیدا کند؟

Hadn't he been practicing his guitar regularly?

او به طور منظم مشغول تمرین گیتار نبود؟

Had they not been attending the workshops to learn valuable learning opportunities?

آن‌ها برای آموختن فرصت‌های ارزشمند یادگیری، در ورک‌شاپ‌ها شرکت نمی‌کردند؟

Had the company not been investing in employee training in order to decline productivity?

شرکت برای کاهش بهره‌وری روی آموزش کارمندان سرمایه‌گذاری نکرده بود؟

Had she not been taking care of her health, and as a result, her fitness level had deteriorated?

او مراقب سلامتی‌اش نبود و در نتیجه سطح تناسب اندامش بدتر شده بود؟

Hadn't the children been paying attention to answer the quiz questions correctly?

آیا بچه‌ها دقت نمی‌کردند که به سوال‌های مسابقه پاسخ درست بدهند؟

Hadn't he been working on his communication skills to lead the team effectively?

آیا او روی مهارت‌های ارتباطی‌اش کار نمی‌کرد تا تیم را به طور مؤثری هدایت کند؟

I didn't say anything about that, did I?

من چیزی درباره آن نگفتم، مگر نه؟

You arrived late, didn't you?

تو دیر رسیدی، این‌طور نیست؟

They had been waiting for a long time, hadn't they?

آ‌ن‌ها مدت زیادی منتظر مانده بودند، مگر نه؟

She had been working on the project all night, hadn't she?

او تمام شب را روی پروژه کار می‌کرد، مگر نه؟

He had been practicing the piano diligently, hadn't he?

او با سعی و کوشش مشغول تمرین کردن پیانو بود، مگر نه؟

They had been living in the city for years, hadn't they?

آن‌ها سال‌ها در شهر زندگی می‌کردند، مگر نه؟

She hadn't been studying for the exam, had she?

او مشغول درس خواندن برای امتحان نبود، این‌طور نیست؟

The team hadn't been training hard, had they?

تیم آموزش سختی نمی‌دید، مگر نه؟

Jane said, "I have been gardening all afternoon."

جین گفت: «من تمام بعدازظهر را مشغول باغبانی کردن بوده‌ام.»

***

Jane said she had been gardening all afternoon.

جین گفت که تمام بعدازظهر را مشغول باغبانی کردن بود.

Direct Speech: "We had been working on this project for months," said the team leader.

نقل‌قول مستقیم: «ماه‌ها بود که داشتیم روی این پروژه کار می‌کردیم.»

***

Reported Speech: The team leader said that they had been working on that project for months.

نقل‌قول غیرمستقیم: سرپرست تیم گفت که ماه‌ها بود داشتند روی آن پروژه کار می‌کردند.

Direct Speech: "Sam had been studying French for years," Janet told her friends.

نقل‌قول مستقیم: ژانت به دوستانش گفت: «سام سال‌ها مشغول خواندن زبان فرانسه بود.»

***

Reported Speech: Janet told her friends that Sam had been studying French for years.

نقل‌قول غیرمستقیم: ژانت به دوستانش گفت که سام سال‌ها مشغول خواندن زبان فرانسه بود.

Direct Speech: "We had been living in the city since 2010," they said.

نقل‌قول مستقیم: آن‌ها گفتند: «ما از سال ۲۰۱۰ در شهر زندگی کرده بودند.»

***

Reported Speech: They said that they had been living in the city since 2010.

نقل‌قول غیرمستقیم: آن‌ها گفتند که از سال ۲۰۱۰ در شهر زندگی کرده بودند.

Direct Speech: "She had been waiting for the train for over an hour," he mentioned.

نقل‌قول مستقیم: او (مذکر) متذکر شد: «او (مؤنث) یک ساعت منتظر قطار بود.»

***

Reported Speech: He mentioned that she had been waiting for the train for over an hour.

نقل‌قول غیرمستقیم: او (مذکر) متذکر شد که او (مؤنث) یک ساعت منتظر قطار بود.

Direct Speech: "I had been working at the company for ten years," said John.

نقل‌قول مستقیم: جان گفت: «من ده سال در شرکت مشغول به کار بوده‌ام.»

***

Reported Speech: John said that he had been working at the company for ten years.

نقل‌قول غیرمستقیم: جان گفت که ده سال در شرکت مشغول به کار بود.

Direct Speech: "We had been playing tennis all morning," said the girls.

نقل‌قول مستقیم: دخترها گفتند: «ما تمام صبح را مشغول تنیس بازی کردن بودیم.»

***

Reported Speech: The girls said that they had been playing tennis all morning.

نقل‌قول غیرمستقیم: دخترها گفتند که تمام صبح را مشغول تنیس بازی کردن بودند.

Direct Speech: "They had been waiting for the concert to start," he said.

نقل‌قول مستقیم: او گفت: «آن‌ها منتظر بودند تا کنسرت شروع شود.»

***

Reported Speech: He said that they had been waiting for the concert to start.

نقل‌قول غیرمستقیم: او گفت که آن‌ها منتظر بودند تا کنسرت شروع شود.

Direct Speech: "I had been learning to play the guitar," she mentioned.

نقل‌قول مستقیم: او گفت: «من داشتم گیتار زدن را یاد می‌گرفتم.»

***

Reported Speech: She mentioned that she had been learning to play the guitar.

نقل‌قول غیرمستقیم: او گفت که داشت گیتار زدن را یاد می‌گرفت.

Direct Speech: "I had been working on my thesis for months," he told me.

نقل‌قول مستقیم: او به من گفت: «ما‌ها مشغول کار کردن روی پروژه‌ام بودم.»

***

Reported Speech: He told me that he had been working on his thesis for months.

نقل‌قول غیرمستقیم: او به من گفت که ماه‌ها مشغول کار کردن روی پروژه‌اش بود.

Direct Speech: "We had been living in this neighborhood for years," they said.

نقل‌قول مستقیم: آن‌ها گفتند: «ما سال‌ها در این محله زندگی‌ کرده بودیم.»

***

Reported Speech: They said that they had been living in that neighborhood for years.

نقل‌قول غیرمستقیم: آن‌ها گفتند که سال‌ها در آن محله زندگی کرده بودند.

Had you been waiting long before the taxi arrived?

قبل از این‌که تاکسی برسد، مدت زیادی منتظر مانده بودی؟

We had been looking for Jane's keys for about 30 minutes before she found them.

قبل از آن‌که «جین» کلیدهایش را پیدا کند، ما نیم ساعت مشغول گشتن آن‌ها بودیم.

It had been raining hard for several hours and the streets were very wet.

ساعت‌ها داشت باران می‌بارید و خیابان‌ها خیلی خیس بودند.

Her friends had been thinking of calling the police when she walked in.

دوستانش داشتند به این فکر می‌کردند که به پلیس زنگ بزنند تا این‌که سروکله‌اش پیدا شد.

She hadn't been studying architecture intensively before she decided to pursue a career in urban planning.

او قبل از این که تصمیم بگیرد در برنامه‌ریزی شهری شغلی را دنبال کند، مشغول خواندن رشته معماری به طور فشرده نبود.

The team hadn't been working tirelessly on the project, so they didn't achieve the desired results.

تیم بی‌وقفه روی پروژه کار نمی‌کرد، بنابراین آن‌ها به نتایج مطلوبی دست پیدا نکردند.

He hadn't been practicing his guitar regularly, which is why he struggled during the performance.

او به طور منظم گیتار تمرین نکرده بود، به همین دلیل در طول اجرا با مشکل مواجه شد.

They hadn't been attending the workshops, so they missed out on valuable learning opportunities.

آن‌ها در ورک‌شاپ‌ها حضور پیدا نمی‌کردند، بنابراین فرصت‌های یادگیری ارزشمندی را از دست دادند.

The company hadn't been investing in employee training, leading to a decline in productivity.

این شرکت روی آموزش کارکنان سرمایه‌گذاری نکرده بود، همین امر باعث کاهش بهره‌وری شد.

She hadn't been taking care of her health, and as a result, her fitness level had deteriorated.

او مراقب سلامتی‌اش نبود و در نتیجه سطح تناسب اندامش بدتر شده بود.

The children hadn't been paying attention in class, so they couldn't answer the quiz questions correctly.

بچه‌ها در کلاس دقت نمی‌کردند، به همین دلیل نتوانستند به سوال‌های مسابقه پاسخ درستی بدهند.

He hadn't been working on his communication skills, which affected his ability to lead the team effectively.

او روی مهارت‌های ارتباطی خود کار نمی‌کرد، که باعث شد بر روی توانایی او در راستای هدایت مؤثر تیم اثر بگذارد.

They had been traveling around the world, hadn't they?

آن‌ها داشتند به دور دنیا سفر می‌‌کردند، این‌طور نیست؟

She had been waiting for the bus, hadn't she?

او منتظر اتوبوس بود، مگر نه؟

He had been working on the project with dedication, hadn't he?

او با دلسوزی روی این پروژه کار می‌کرد، این‌طور نیست؟

They had been planning the event for months, hadn't they?

ماه‌ها بود که مشغول برنامه‌ریزی برای این رویداد بودند، این‌طور نیست؟

The students had been studying diligently, hadn't they?

دانش‌آموزان با پشتکار مشغول مطالعه بودند، مگر نه؟

The teacher taught the new lesson yesterday.

معلم دیروز درس جدید داد.

The new lesson was taught yesterday.

درسِ جدید، دیروز توسط معلم تدریس شد.

The performance had been being prepared by the dancer for two months before he switched to a new genre.

این اجرا دو ماه بود که توسط رقصنده آماده می‌شد تا این‌که او به سبک جدیدی روی آورد.

The new recipe had been being tried by the chef until the owner decided to put it on the menu.

دستور پخت جدید داشت توسط سرآشپز امتحان می‌شد تا این‌که صاحب آن تصمیم گرفت آن را در منو قرار دهد.

The new recipe had been being tried by the chef until it was included on the menu by the owner.

دستور غذای جدید داشت توسط سرآشپز امتحان می‌شد تا این‌که توسط صاحب آن در منو لحاظ شد.

Anthony is throwing the ball.

«آنتونی» در حال پرت کردن توپ است.

He is thinking about his stupid mistake in the test.

او در حال فکر کردن به اشتباه احمقانه خود در آزمون است.

John was visiting his friend when you called him.

وقتی تو به «جان» زنگ زدی، او داشت به دوستش سر می‌زد.

I like learning new languages.

من از یاد گرفتن زبان‌های جدید خوشم می‌آید.

I agree with John about that.

من با او در مورد آن موضوع موافقم.

I hear a bird singing.

صدای آواز خواندن پرنده‌ای را می‌شنوم.

It appears to be raining.

به نظر می‌رسد که باران ببارد.

I don't believe the news.

من خبر را باور نمی‌کنم.

This book belonged to my father.

این کتاب متعلق به پدرم بود.

He deserves to pass the exam.

او لیاقت قبول شدن در امتحان را دارد.

Your idea sounds great.

ایده شما عالی است.

He had tasted the soup before.

Not: He had been tasting the soup.

او قبلاً سوپ را چشیده بود.

A) How long had you been waiting for us?

B) I had been waiting for about an hour.

A: چه مدت می‌شد که منتظر ما بودی؟

B: یک ساعتی می‌شد که منتظر شما بودم.

A) How long had he been learning English before he started working as an international salesman?

B) For a long time.

A: چند سال قبل از این‌که به عنوان فروشنده بین‌المللی کار کنی، مشغول تدریس زبان انگلیسی بودی؟

B: مدت زیادی.

A) How long had she been living in New York before she moved to San Francisco?

B) I think she had lived in New York for 2 years before moving to San Francisco.

A: قبل از این‌که به‌ سان‌فرانسیسکو نقل‌مکان کند، چند وقت در نیویورک زندگی می‌کرد؟

B: فکر کنم قبل از این‌که به‌ سان‌فرانسیسکو نقل‌مکان کند، ۲ سال در نیویورک زندگی کرده بود.

A) What had he been doing before we came?

B) I’m not sure. I think he had been sleeping.

A: قبل از آمدن ما او مشغول انجام دادن چه کاری بود؟

B: مطمئن نیستم. فکر کنم خواب بود.

A) Who had been stealing your lunch?

B) I found out that Bill had been stealing my lunch.

A: چه کسی در حال برداشتن غذای شما بود؟

B: متوجه شدم که «بیل» داشت غذای من را برمی‌داشت.

A) Had it been raining when you came?

B) No. It was beautiful outside when I came.

A: وقتی آمدی داشت باران می‌بارید؟

B: نه. وقتی من آمدم هوا خوب بود.

A) Had it been working well the last time that you saw it?

B) Yes, it had been working perfectly the last time I saw it.

A: آخرین باری که آن [دستگاه] را دیدی، داشت خوب کار می‌کرد؟

B: بله، آخرین باری که دیدمش داشت خوب کار می‌کرد.

A) Were you tired the last time I saw you because you had been working too much?

B) Yes, but now I am working less. So, I feel much better.

A: آخرین باری که دیدمت خسته بودی، چون داشتی خیلی کار می‌کردی؟

B: بله، اما الآن کمتر کار می‌کنم. به همین خاطر احساس بهتری دارم.

The cow had been taken to the Stable.

(Not "The cow had been taking to the Stable.")

گاو به داخل طویله برده شد.

The seed had been put into the soil.

(Not "The seed had been putting into the soil.")

دانه در خاک گذاشته شد.