افزایش قدرت تصمیم گیری با ۹ روش کاربردی

روزانه و در موقعیتهای مختلف ما با دوراهی یا چندراهیهایی مواجه میشویم که برای انتخاب بهترین راه باید مراحل تصمیم گیری را طی کنیم. اما همواره تصمیم گیری در مدیریت و زندگی کار سادهای نیست و برای موفقیت در این امور باید از قبل قدرت تصمیمگیری را در خود پرورش دهیم. با توجه به اهمیت یادگیری این مهارت، در این مطلب راههای افزایش قدرت تصمیم گیری را آموزش میدهیم و علت ضعیف بودن افراد در این حوزه را شناسایی میکنیم. در پایان نیز کتابهای مخصوص پرورش آن را معرفی میکنیم تا در صورت لزوم به آنها مراجعه کنید.
منظور از قدرت تصمیم گیری چیست؟
قدرت تصمیم گیری یعنی شجاعت، درایت و اعتماد به نفس لازم برای انتخاب بهترین گزینه از میان گزینههای موجود و حل مسئلهای که با آن مواجه شدهاید.
تعریفی که دیگران از شما دارند وابسته به توانایی شما در تصمیمگیری است. در واقع هرکس با انتخابهایی که میکند به نتایج متفاوتی میرسد و این نتایج همان سرنوشت شخص را به وجود میآورند. به یاد داشته باشید که فارغ از عوامل بیرونی، آنچه هستید برایند انتخابهایتان است. بنابراین اگر قدرت تصمیم گیری نداشته باشید این دیگراناند که شما را به مسیرهای مختلف هدایت میکنند و عدم رضایت از شرایط نیز فایدهای ندارد. زیرا در لحظهای که باید نظرتان را اعلام کنید به خاطر تردید و کمالگرایی این کار را انجام نمیدهید و حق انتخاب را از خود میگیرید.

چرا قدرت تصمیم گیری نداریم؟
شما در تصمیمهای بزرگ زندگی مانند انتخاب همسر و همچنین در تصمیمهای کوچک مانند انتخاب غذا برای ناهار، نیاز به توانایی انتخاب دارید و اگر قدرت تصمیم گیری نداشته باشید این ضعف در تمام ابعاد زندگی شما تاثیر منفی میگذارد. ضعیف بودن در این مهارت، به علتهای مختلفی وابسته است که ازجمله آنها میتوانیم به ترس از شکست و کمبود اعتماد به نفس اشاره کنیم.همچنین این ناتوانی در تصمیمگیری میتواند ناشی از مشکلاتی در سلامت روانی افراد، اختلال کمبود توجه در بیشفعالی (ADHD)، افسردگی و اختلال اضطراب پس از حادثه باشد.
اگر در هنگام تصمیمگیری دچار اضطراب و خشم میشوید در این زمینه تنها نیستید و درصد بسیاری از افراد این حالت را حداقل یک بار در زندگی تجربه کردهاند. در ادامه میآموزید که چطور با این مسئله مواجه شوید. اما پیش از آنکه روشهای تقویت قدرت تصمیم گیری را توضیح دهیم به ریشههای اصلی این ضعف میپردازیم.

ترس از شکست
برخی افراد در هنگام تصمیمگیری بیش از حد مردد میشوند. این تردیدها به مرور زمان و از کودکی به وجود میآیند و تبدیل به عادتها رفتاری شخص میشوند. با توجه به اهمیت این موضوع امروزه در بعضی از محیطها به کودک میآموزند که تصمیمگیری فرصتی برای یادگیری و رشد است و همین امر باعث افزایش قدرت تصمیم گیری آن شخص در بزرگسالی میشود.
به طور مثال اگر والدین تصمیم ضعیف فرزندشان را به شدت شماتت کنند او در بزرگسالی به خاطر ترس از شکست خوردن همواره از تصمیمگیری اجتناب میکند. این ترسها فقط مخصوص تصمیمهای بزرگ نیستند و حتی شخص برای انتخابهای ساده در خود قدرت کافی نمیبیند. این ناتوانی علاوه بر تاثیرات منفی در سرنوشت افراد، عزت نفس آنها را کاهش میدهد. به طوری که خود را فرد بیارزشی میدانند. پیامدهای این احساس بسیار زیاد هستند و ممکن است کل فرصتهای شخص را در زندگی از بین ببرند.

ترس و اضطرابی که هنگام مواجهه با دوراهیها به شخص حمله میکند به حدی فلجکننده است که او ترجیح میدهد به طور کامل منزوی شود و دیگر هرگز در چنین موقعیتهایی قرار نگیرد.
تاثیرات والدین
یکی از ریشههای اصلی عدم توانایی در تصمیمگیری تاثیر والدین است. پدر و مادرهای سرسخت و کنترلگر معمولا فرصتی برای انتخاب به فرزندشان نمیدهند. آنها اغلب طبق صلاحدید خودشان رفتار میکنند و برای نظر و عقیده فرزندشان اهمیتی قائل نمیشوند. به این ترتیب از همان کودکی شخص هرگز فرصتی برای باخت یا برد ندارد و در این باره بیتجربه است. از این رو وقتی در موقعیتی قرار میگیرند که باید تصمیمگیری کنند به دنبال شخص دیگری میگردند که این کار را برایشان انجام دهد.
بسیاری از معضلات اجتماعی این روزها همین ضعف افراد در تصمیمگیری است. آنها به علت این ناتوانی به راحتی به دیگران اعتماد میکنند و ضربههای سنگینی از این اعتماد بر آنها وارد میشود.
کمال گرایی
کمالگرایی ناشی از مشکلاتی متداولی است که در زیر به آنها اشاره کردهایم:
- اضطراب
- افسردگی
- خستگی بیش از حد
وقتی انتخابهای خود را به دودسته «درست» و «نادرست» تقسیم میکنید ذهن شما دچار وسواس میشود و از فکر اینکه گزینه نادرست را انتخاب کنید به شدت میترسید و همین امر باعث میشود فرایند تصمیمگیری شما بیش از اندازه طولانی شود. همچنین چون میخواهید بهترین تصمیم را بگیرید در نهایت ترجیح میدهید که هیچ انتخابی نداشته باشید زیرا در دنیای واقعی هیچ تصمیمی بهترین نیست و حتی اگر باشد در طول زمان ممکن است دیگر بهترین نباشد.
به طور مثال پس از کنکور و در حین انتخاب رشته هنر دو انتخاب پیش روی شما است. یا میتوانید به شهر دیگر بروید و در دانشگاهی معتبر تحصیل کنید یا در شهر خود بمانید و دانشگاه معمولیتری را انتخاب کنید.

این نوع انتخابها را تصمیم گیری چند معیاره میگویند و میتوانید با کمک تکنیکهای آن به نتیجه قابل قبولی برسید اما اگر کمالگرا باشید هیچ انتخابی برایتان قابل قبول نخواهد بود و در نهایت انتخاب نهایی را به دیگران میسپارید تا در صورت رسیدن به نتیجه نامطلوب از دید خودتان بیتقصیر باشید.
نیازمند تائید دیگران
اگر نظر دیگران برایتان اهمیت زیادی داشته باشد همواره در هنگام تصمیمگیری بین انتخاب A که مطابق نظر شما است و انتخاب B که نظر مردم است مردد میمانید. زیرا همیشه احتیاج دارید که از نظر آنها تایید شوید. به همین علت اولویتهای خود را نادیده میگیرید تا رضایت آنها را جلب کنید.
از بین رفتن هدف اصلی
ضعف تصمیمگیری بیشتر برای افرادی رخ میدهد که زاویه دید خود را محدود به جزئیات میکنند و تصویر هدف اصلی را به طور کلی از دست میدهند. وقتی این تصویر از بین میرود شخص توانایی یافتن راهی برای رسیدن به آن هدف را نیز از دست میدهد. به همین علت دچار سردرگمی میشود.
به طور مثال شخصی کسب و کار جدیدی راه میاندازد اما هیچ هدف مالی مشخصی برای خود در نظر نمیگیرد و چون نمیداند رسیدن به چه مبلغی او را راضی میکند همواره تصمیمهای غلطی برای کسب و کار خود میگیرد. به طور مثال هزینههای زیادی برای تبلیغات میکند در حالی که در کسب و کار خاص این شخص مسیر بازاریابی متفاوتی وجود دارد که اتفاقا هزینه زیادی لازم ندارد اما چون هدف او شفاف نیست مبالغ زیادی را به همین روش از دست میدهد.
کمبود اعتماد به نفس
اعتماد به نفس کلیدیترین اصل در تصمیمگیری است. وقتی اعتماد به نفس نداشته باشید مدام دچار شک و تردید میشوید و از انتخابهای خود اطمینان ندارید همواره خود را مقصر میدانید و همه کارهایتان را زیر سوال میبرید و هنگام تصمیمگیری ترجیح میدهید از این کار اجتناب کنید.
عدم آگاهی
این مورد ارتباط زیادی با درونیات شما ندارد. برخی افراد اعتماد به نفس کاذب دارند و در مقولههای جدیدی که از آنها بیاطلاع هستند تصمیمهای قاطعی میگیرند که نتیجه این تصمیمها نیز با ریسک زیادی همراه است.

وقتی درباره موضوعی اطلاعات کافی ندارید تصمیمگیری در آن حیطه کار سادهای نیست و این حالت را نمیتوانید ضعف در تصمیمگیری بدانید. برای افزایش قدرت تصمیم گیری در این حالت باید در زمینه هر موضوعی مطالعه و تحقیق کنید تا توانایی انتخاب راه بهتر را به دست بیاورید.
ممکن است یک یا چند مورد از عوامل بالا علتهای اصلی ضعف شما در تصمیمگیری باشند. در ادامه بهترین راههای تقویت این مهارت را آموزش میدهیم.
چگونه قدرت تصمیم گیری را بالا ببریم؟
شما هر روز در محیط کار، محل تحصیل، زندگی و برای آینده تصمیمگیری میکنید. وقتی به همه این تصمیمها یکجا نگاه میکنید واقعا مسئولیتهای زیاد و مختلفی دارید. برای رسیدن به بهترین نتایج و افزایش قدرت تصمیم گیری باید یاد بگیرید که ابتدا اطلاعات مورد نیاز را به دست بیاوید، زمانی را برای اندیشیدن به این اطلاعات اختصاص دهید و موقعیت را در درازمدت در نظر بگیرید.
با افزایش قدرت تصمیم گیری برای مواجهه با مشکلات آمادگی بیشتری خواهید داشت. زیرا از قبل آنها را پیشبینی میکنید و برای انتخاب بهترین گزینه آرامش و اعتماد به نفس بیشتری دارید. در ادامه راهاهای افزایش این مهارت را ارائه میکنیم تا با تمرین و تکرار این روشها، ضعفهای احتمالی را از بین ببرید و قدرت خود را در انتخاب بهترین گزینه افزایش دهید.
۱. بهرهگیری از تفکر منطقی
درباره موقعیت خاص خود اطلاعات لازم را به دست آورید. برای این کار ابتدا فاکتورهای مهم هر مسئله را پیدا کنید و در این باره با افراد درگیر آن موضوع صحبت کنید تا اگر اطلاعات بیشتری وجود داشت با این مکالمه از آنها آگاه شوید. هرگز بدون داشتن معلومات کامل اقدام به تصمیمگیری نکنید. در ادامه برخی از نکات مهم برای رسیدن به سطح دانش مورد نیازتان را عنوان کردهایم.
- با استفاده از تفکر انتقادی به موضوع پیش روی خود بنگرید و به این بیندیشید که در حال حاضر به چه اطلاعاتی نیاز دارید. سپس به اولویتبندی این اطلاعات بپردازید. به طور مثال میخواهید برای آینده خود و پس از اتمام دبیرستان تصمیمگیری کنید. در این حالت باید به علاقهمندیهایتان بیندیشید. درباره عملکردتان در مدرسه، مسائل مالی و همچنین خانواده خود فکر کنید. تمامی این موارد فاکتورهایی هستند که روی تصمیم بعدی شما تاثیر دارند.
- زمانی را برای جمعآوری اطلاعات در نظر بگیرید و مبنای تصمیم خود را روی اطلاعات ناچیز اولیه قرار ندهید.
- فهرستی از پرسشها بسازید که پاسخ آنها همان پاسخهای مدنظر شما باشد.

۲. دوری از تصمیمات احساسی
اگر درباره موضوعی به شدت احساساتی هستید قضاوت و تصمیمگیری شما ممکن است کمی تحت تاثیر این احساسات باشد. از انجام حرکات هیجانی و احساسی بپرهیزید و در عوض منطقی به مسئله نگاه کنید. بیشتر از آنکه به خاطرات، امور مربوط به خود، تفاوتها و خواستههای احساسی بیندیشید روی واقعیتهای فعلی متمرکز شوید. برای تمرین و تکرار این روش توصیه میکنیم نکات زیر را در لحظات تصمیمگیری اجرا کنید.
- تصمیمگیری در شرایط پر از تنش و استرس یا وقتی بینهایت از موضوعی ناراحت هستید شما را به نتایجی ضعیف هدایت میکند. بنابراین در این موقعیتها اقدام عجولانه نکنید و کمی زمان به خودتان بدهید.
- یاد بگیریددر زمانهای حساس کمی خود را عقب بکشید و از فشارهای تصمیمگیری دور شوید. اگر کسی پرسید که چرا تصمیم نهایی خود را نمیگیرید به او پاسخ دهید که میخواهید از منطقی بودن آن تصمیم مطمئن شوید و نیاز دارید که کمی از دور به ماجرا نگاه کنید و درباره آن بیشتر بیندیشید.

۳. صرف زمان برای تصمیم گیری
برای افزایش قدرت تصمیم گیری باید کمی صبوری کنید و از تصمیمهای عجولانه بپرهیزید و به هیچ وجه تا زمانیکه به طور کامل آماده نشدید تصمیم نهایی را نگیرید. البته گاهی شرایطی به وجود میآید که از دست دادن ثانیهها هم اهمیت پیدا میکند و باید ریسک کار را بپذیرید و سریع انتخاب کنید.
جز این موارد استثنا در بقیه حالتها به خود این حق را بدهید که برای انتخاب بهترین گزینه زمان صرف کنید تا بعدها از انتخاب خود پشیمان نشوید.

۴. در نظر گرفتن نتایج کوتاه مدت و بلند مدت
بعضی مواقع ممکن است در حین تصمیمگیری تمرکز خود را روی اهداف کوتاهمدت بگذارید و توجهی به نتایج آن در آینده نکنید. در این حالت ممکن است تصمیم شما برایتان ضررهای زیادی به دنبال داشته باشد. به طور مثال شخصی که نیاز مالی دارد بدون توجه به آینده خود وارد شغلی میشود و مجبور است مدتها در همان حوزه فعالیت کند و اگر به کارش علاقهمند نباشد دچار خستگی و فرسودگی زودهنگام میشود. تصمیم او در لحظه اثربخش است اما در درازمدت آسیبهای زیادی وارد خواهد کرد. بنابراین همواره از هر دو جنبه به نتیجه هر انتخاب بیندیشید.

مثال دیگر این است که امروز تصمیم میگیرید با دوستان خود به تفریح بروید و بدون نگرانی برای این تفریح هزینه کنید از طرفی برای خرید ماشین مورد علاقه خود باید پول جمع کنید. در این حالت دو انتخاب پیش روی شما است انتخاب حالت اول در کوتاهمدت نتایج دلپذیری دارد اما موقعیت خرید ماشین را به خطر میاندازد و در آینده بابت این انتخاب پشیمان خواهید شد و نظم مدیریت مالی شخصی را از بین میبرید.
۴. ارزیابی گزینهها
برای ارزیابی گزینههای موجود در حین خرید یک محصول یا برنامهریزی برای انتخاب شغل آینده یا تصمیمات مهم زندگی میتوانید از روش تصمیم گیری چند معیاره استفاده کنید. در این روش باید به هزینههای هر انتخاب و منافع آنها وزن بدهید و انتخاب خود را بر پایه میزان سنگینی آنها انجام دهید. خوب است که از این روش در تصمیمهای کوچک خود استفاده کنید تا برای تصمیمهای بزرگتر آماده باشید.
مثلا هنگام انتخاب یک تیشرت اگر بین دو مدل شک داشتید مزایا و معایب هرکدام را با توجه به اولویتهای خودتان به طور جداگانه در نظر بگیرید و بر اساس آنها بهترین گزینه را انتخاب کنید. برای وزندهی میتوانید مراحل زیر را طی کنید.
ببننید که این انتخاب چه تاثیری بر مدیریت مالی شخصی شما دارد. همچنین تاثیرات آن را از نظر فیزیکی، احساسی و حرفهای بسنجید.
به طور مثال، ممکن است آن لباس را با توجه به نیاز خود تهیه کرده باشید یا از خرید آن احساس خوبی بگیرید اما گران است و با خرید آن بخشی از درآمد شما به این روش از بین میرود. در این حالت لازم است به هزینههای جاری خود بیندیشید و اگر خرید این لباسها در آینده شما را با مشکلات مالی روبهرو نمیکند با قدرت تصمیم بگیرید و خرید را انجام دهید تا پس از پرداخت هزینه با علم به انتخاب درست خود بدون عذاب وجدان حس خوبی را تجربه کنید.
۵. متمرکز شدن روی اولویتهای اصلی
برای افزایش قدرت تصمیم گیری ابتدا به اولویتهای خود امتیاز دهید. به این بیندیشید که در این شرایط چه چیزی برای شما بیشترین اهمیت را دارد. ممکن است اولویت اصلی شما پسانداز پول، گرفتن نمره عالی در امتحان یا ایجاد تعادل میان ارتباط با دوستان و خانواده باشد.

به طور مثال تصمیم میگیرید که به مهمانی تولد یکی از اقوام نزدیک خود بروید اما میدانید که این هفته باید پروژه کاری خود را نیز تحویل دهید. در این حالت برای رفتن به مهمانی برنامهریزی کردهاید اما اگر بروید، پروژه را در زمان مقرر به اتمام نمیرسانید. در این حالت باید نگاهی عمیقتر به اولویتهای خود بیندازید. اگر پروژه تمام نشود در دانشگاه نمره کمی میگیرید یا در محل کار، سابقه خوبتان خدشهدار میشود. در این شرایط باید برای انتخاب بهترین گزینه روی اولویتهای اصلی متمرکز شوید. اگر حضور در این مهمانی با اولویتهای بلندمدت شما سازگاری بیشتری دارد همان را انتخاب کنید و در غیر این صورت دعوت را رد کنید.
۶. توجه به انتخابهای جایگزین
به این فکر کنید که در هر موقعیت چه گزینههای جایگزینی وجود دارند که میتوانید از میان آنها انتخاب کنید. گاهی تصور میکنید برای هر مشکلی فقط یک یا نهایتا دو راهحل وجود دارد. در حالی که سیاه و سفید دیدن مسائل کار درستی نیست و باید همواره در موقعیتهای مختلف به دنبال راهکارهای دیگر بگردید تا بتوانید آنها را با هم مقایسه کنید.
برای موفقیت در این امر تصور کنید که برای حل مشکل کنونی سه راهحل B ،A و C وجود دارند. حتی اگر به نظرتان از همان ابتدا روشن بود که کدام روش بهتر است باز هم درباره راهحلهای دیگر فکر کنید.

به طور مثال تصمیم میگیرید ماشین خود را عوض کنید. برند و مدل ماشین را انتخاب میکنید اما برای خرید آن پول کافی ندارید. بنابراین به این نتیجه میرسید که ماشین فعلی را حفظ کنید و از خرید نوع جدید منصرف میشوید. در حالی که اینها تنها گزینههای موجود نیستند. انتخاب دیگر شما میتواند ماشینی با برند دیگر باشد. همچنین میتوانید در پرداخت مبلغ مورد نیاز برای ماشین مورد علاقه خود وام بگیرید.
۷. برنامه ریزی برای مواجهه با خطاها و مشکلات احتمالی
همواره یک انتخاب اضطراری برای خود در نظر بگیرید تا در هنگام بروز مشکلات غافلگیر نشوید. وقتی برای مشکلات احتمالی خود را آماده میکنید دیگر به استرس دچار نمیشوید. حتی ممکن است با هیچ مشکلی مواجه نشوید اما آمادگی داشتن بهتر از نادیده گرفتن آن است.

تصمیمگیری همهجانبه مهمترین روش افزایش قدرت تصمیم گیری است و اعتماد به نفس شما را برای دفاع از انتخابهایتان افزایش میدهد. خوب است که همواره برای بدترین حالت نیز برنامهریزی داشته باشید. به طور مثال فرض کنید که در حال برنامهریزی برای سفر در زمستان امسال هستید و میخواهید بلیط خود را رزرو کنید.
در این حالت در نظر بگیرید که احتمال دارد از پرواز جا بمانید، پرواز با تاخیر انجام شود یا به طور کل با توجه به مشکلات آب و هوایی پرواز لغو شود. با اندیشیدن به تمام احتمالات بد و آمادگی برای برخورد با آنها دیگر در مواجهه با آنها غافلگیر نمیشوید و بهترین تصمیم ممکن را میگیرید.
۸. تصمیم گیری جمعی
گاهی افراد در محیط کار، در میان خانواده یا در هر گروهی که قرار میگیرند خودشان را مسئول همه چیز میدانند. در حالی که بیشتر تصمیمها بر پایه دادههایی است که افراد مختلف آنها را جمعآوری میکنند. یادتان باشد که شما مسئول همه چیز نیستید. بنابراین نیازی نیست که تمام تصمیمها را خودتان بهتنهایی بگیرید. برای اینکه به دیگران در تصمیم گیری کمک کنید برخی از انتخابها را به آنها بسپارید. برای افزایش موفقیت آنها استرس شرایط را کاهش دهید و بدون اینکه فشار روانی ایجاد کنید فرصتی برایشان به وجود بیاورید که انتخابهای مناسبی داشته باشند.
گاهی برخی از تصمیمها علاوه بر زندگی شما، موقعیت افراد دیگر را نیز تحت تاثیر قرار میدهند. از این رو باید آنها هم در لحظات حساس انتخاب کنارتان باشند تا به شما در تصمیمگیری کمک کنند. برای رسیدن به بهترین نتیجه کاری کنید که دیگران متوجه شوند نظر و عقیده آنها اهمیت دارد و نتیجه نهایی حاصل انتخاب آنها هم هست. در این راستا به تمامی افراد مرتبط با این موضوع مسئولیتی بدهید تا زاویههای مختلف موضوع را بررسی کنند و درباره نتیجه هر انتخاب اطلاعات کاملی به دست آورند. به این ترتیب با کمک بقیه میتوانید به بهترین انتخاب ممکن برسید.

ممکن است شما مدیر سازمان، مسئول تیم یا فرد تاثیرگذار خانواده باشید و معمولا بیشتر تصمیمگیریها برعهده خودتان باشد. در این حالت حتما به این موضوع دقت کنید که اگر تمام تصمیمها را بهتنهایی بگیرید دیگر اعضای سازمان یا گروه هرگز فرصتی برای تقویت مهارت تصمیم گیری خود نخواهند داشت. از این رو لازم است با کمک به آنها ریسک برخی از مسائل را بپذیرید و به آنها فرصت دهید که حتی انتخاب اشتباهی داشته باشند. البته برای اینکه اعتماد به نفس خوبی پیدا کنند پیش از اعلام تصمیم نهایی، دادههای موردنیاز را بدون سوگیری خاصی در اختیارشان قرار دهید تا زاویه دید بهتری داشته باشند.
۹. صحبت با افراد قابل اعتماد
اگر در انتخاب خود مردد هستید و نیاز به کمک و همفکری کسی دارید با افراد مورد اعتماد خود مسئله را مطرح کنید. همچنین اگر در موقعیت خاصی قرار گرفتید که اطرافیان در آن زمینه بیتجربه بودند با افراد خبره در آن حوزه مشورت کنید. این اشخاص علاوه بر آنکه قابل اعتماد هستند ذهن شما را درباره مسائل روشن میکنند و در نهایت تصمیم مطمئنتری خواهید گرفت. در این موقعیتهای حساس تمام تفکرات خود و فرد خبره را یادداشت کنید و با کمک چک لیست از زاویههای مختلف به موضوع بیندیشید و بعد با خط زدن راهکارهای غیرمناسب گزینه بهتر را بیابید.

افزایش قدرت تصمیم گیری در مدیریت خانواده
وقتی مشکلی برای یک یا چند نفر از اعضای خانواده رخ میدهد تمام افراد باید به طور صحیح برای رفع آن مشکل تلاش کنند. افزایش قدرت تصمیم گیری آنها باعث میشود که به مدیریت خانواه کمک کنند و بحرانهای موجود را با همکاری یکدیگر از بین ببرند.
در ادامه درمییابیم که در یک خانواده تصمیم گیری چه مراحلی دارد.
- تصمیمهای موجود را شناسایی کنید و فهرستی از نظرات افراد خانواده بسازید.
- با کمک بارش فکری راهها و شانسهای موجود یا احتمالی را بیرون بکشید. مطمئن شوید که همه در این فرایند حضور فعال دارند و نظراتشان را اعلام کردهاند.
- لیستی از نظرات مثبت و منفی درباره هر انتخاب تهیه کنید.
- درباره پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت هر تصمیم بیندیشید.
- بهترین گزینه موجود را با توجه به فهرست انتخاب کنید.

اجرای گزینه نهایی اهمیت زیادی دارد و گاهی گزینه مناسب از نظر زمانی مناسب نیست. بنابراین با توجه به این نکته پس از انتخاب، با استفاده از تکنیک های مدیریت زمان برای اجرای گزینه انتخابی برنامه بریزید و زمانی را برای تحلیل نتایج در نظر بگیرید.
برای این نوع تصمیمگیریهای خانوادگی بهتر است همگی دور هم بنشینید و به شناسایی مشکل بپردازید. به طور مثال مسئله اصلی این است که هرکدام از اعضای خانواده تمایل دارند یکی از شبکههای تلویزیون را تماشا کنند. مثلا مادر خانواده میگوید آموزش آشپزی تنها برنامهای است که در طول روز تماشا میکند. از طرفی بچهها روز سختی در مدرسه داشتند و این را حق خود میدانند که شبکههای تلویزیون در اختیارشان باشند. یکی از مهمترین کارها برای تصمیمگیری در خانواده این است که باید مهارت گوش دادن فعال داشته باشید و به صحبتهای همه اعضا گوش دهید. سپس با توجه به اظهارنظر هرکدام از افراد به تصمیمگیری بپردازید.
پدر و مادر به عنوان افراد بالغ خانواده معمولا نظرات درستی دارند اما گاهی اوقات بچهها نیز ایدههای بسیار خوبی میدهند. بنابراین نباید فرصت شنیدن این نظرات را از دست بدهید. پس از شنیدن تمامی نظرات وقت بارش فکری است و با نوشتن مزایا و معایب موجود برای هرکدام از راهحلها به راحتی به پاسخ مناسب میرسید. همچنین در این مواقع میتوانید به روش تصمیم گیری چند معیاره انتخاب مطمئنتری داشته باشید.
افزایش قدرت تصمیم گیری در مدیریت
به طور کلی مدیران سازمان را میتوانیم به ۴ دسته کلی تقسیم کنیم. اگر دریابید که در کدام یک از این دستهها قرار دارید برای افراد خود تصمیمهای بهتری میگیرید و در نتیجه به موفقیتهای بیشتری میرسید.
در ادامه این ۴ دسته از مدیران را معرفی میکنیم:
- تحلیلی: این افراد معمولا برای تصمیمگیری تمام جنبههای مسئله را در نظر میگیرند و به تحلیل تمام راهحلهای موجود میپردازند تا در نهایت بهترین گزینه را انتخاب کنند. از این رو ریسکپذیر نیستند و اغلب در مدیریت استرس خود با مشکلاتی روبهرو میشوند.
- دستورالعملی: برخی از مدیران برای هرکاری به دنبال چارچوب مشخصی هستند و برای هر انتخاب خود از ساختارهای از پیش تعیین شده استفاده میکنند. در این نوع تصمیمگیری معمولا آنها ابهامات موجود در مشکل را درک نمیکند و ترجیح میدهند که تحت هر شرایطی مطابق برنامه، فرایندها را اجرا کنند.
- ادراکی: مدیرانی که از نوع ادراکی هستند اغلب انرژی زیادی را صرف رفع ابهام مسئله میکنند. آنها با تغییر و ریسک مشکلی ندارند و در صورت لزوم برای رفع مسئله تصمیمهایی میگیرند که برای اجرای آنها لازم است انعطافپذیری زیادی از خود نشان دهند. در موقعیتهایی که لازم است کسی تصمیمات لحظهای بگیرد این نوع از مدیران بهترین هستند و انتخابهای بسیار درستی میکنند. آنها با قدرت ادراک خود اغلب راهحلهای خلاقانهای پیدا میکنند و چون مفهوم مسئله را درمییابند متوجه نکات ظریف و موضوعات پنهان شده نیز میشوند.
- رفتاری: مدیرهای رفتاری معمولا تصمیمهای ساختاریافته و هدفمندی میگیرند. انگیزه اصلی این افراد حفظ هماهنگی سازمان و از بین بردن مشکلات خطرناک است. این مدیران از ریسکهای بزرگ خودداری میکنند و همواره در راستای حفظ شرایط، انتخابهایشان را انجام میدهند.

داشتن توانایی تصمیمگیری برای مدیران تمامی کسب و کارها الزامی است. صاحبان کسب و کار باید با درایت و قاطعیت دست به انتخابهای ساده و دشوار بزنند و برای به نتیجه رسیدن این انتخابها کل سازمان را به راه درستی هدایت کنند. هرکدام از مدیرانی که در بالا به آنها اشاره کردیم به نوعی در هنگام تصمیمگیری به روشی متفاوت عمل میکنند. خوب است که از تمامی این روشها آگاه باشید و در برخی از موقعیتهای حساس با ترکیب کردن این عادتهای تصمیمگیری، به درستترین راهحل دست یابید.
افزایش قدرت تصمیم گیری در لحظه
روزانه در موقعیتهای بسیار زیادی مجبور به تصمیمگیری میشوید. معمولا در آموزش مهارت تصمیم گیری تمرکز افراد روی تصمیمهای بزرگ و مهم زندگی است زیرا هدف نهایی که مشخص باشد راه نیز در ذهن شما روشن میشود. اما نباید فراموش کنیم که تصمیمهای کوچک لحظهای نیز به همان اندازه اهمیت دارند.
به طور کلی افزایش قدرت تصمیم گیری در لحظه باعث افزایش انعطافپذیری شما در راه رسیدن به هدف نهایی خواهد شد. در ادامه ۵ نکته مهم برای افزایش قدرت تصمیم گیری در لحظه را معرفی میکنیم که تمرین و به کارگیری آنها توانایی شما را در این امر افزایش میدهد.
۱. در نقطه امن خود گیر نکنید
افراد موفق هرگز در منطقه امن خود نمیمانند و با ترسهایشان روبهرو میشوند. شما نیز اگر قصد پیشرفت دارید و میخواهید به هدفهای بزرگ زندگی برسید باید کمی ریسکپذیر باشید. مانند همیشه نیندیشید. انتخابهای همیشگی، شما را از کشف انتخابهای دیگر محروم میکند و فرصتی برای کسب تجربههای جدید نخواهید داشت. مثلا شخصی که از مسافرت به شهر کیش لذت برده است هرسال به همانجا سفر میکند و هیچگاه در حین انتخاب مکان سفر به جای دیگری نمیاندیشد زیرا شناختی نسبی درباره کیش پیدا کرده است و نمیخواهد ریسک کند به همین علت خود را از دیدن مناطق جدید محروم میکند.

۲. به ندای قلب خود گوش دهید
تصمیمها علاوه بر مغز با قلب و احساس شما نیز رابطه مستقیم دارند. اگرچه معمولا همه ترجیح میدهند تصمیمهای خود را منطقی نشان دهند، واقعیت این است که بیشتر انتخابها بر پایه احساس انسانها گرفته میشوند. حال اگر تصمیمهای خوبی بگیرید به بهترین نتیجه میرسید و اگر اشتباه کرده باشید بر دانش و تجربههایتان افزودهاید.
مهمترین مانعی که نمیگذارد در حین تصمیمگیری به احساسات خود توجه کنید ترسهای متعددی است که در ذهن دارید. اگر میخواهید روی افزایش قدرت تصمیم گیری خود در لحظه کار کنید باید ترسها را کنار بگذارید تا گزینههای بیشتری پیش رویتان باشند و شجاعانه بهترین انتخاب را داشته باشید.
۳. انرژی خود را هنگام تصمیم گیری کنترل کنید
معمولا وقتی تصمیم پرریسکی میگیرید از فکر شکست خوردن به شدت غمگین میشوید و استرس این اتفاق هنگام تصمیمگیری انرژی زیادی را از شما میگیرد. با توجه به اینکه انرژی محدودی دارید باید در چنین موقعیتهایی آن را مدیریت کنید. خوشبختانه تلاش برای انتخاب درست احساس رضایت زیادی ایجاد میکند و احساس رضایت، انرژی شما را حفظ میکند.
۴. تصمیمهای کوچک بیشتری بگیرید
تصمیمهای کوچک ریسک اشتباه شما را کم میکنند زیرا عادت به انتخاب از میان گزینهها را در خود به وجود میآورید و دیگر برای تصمیمگیری در لحظه دچار استرس و اشتباه نمیشوید. همچنین با تصمیم گیرهای کوچک میتوانید شاهد نتایج هر تصمیم باشید و از آنها در تصمیمهای بزرگتر درس بگیرید.

یکی از روشهای مدیریت بحران و موقعیتهای آشفته نیز همین تصمیمگیریهای کوچک است زیرا با کمک آنها بدون ایجاد مشکل جدید، در لحظه مسئله را به صورت موقت برطرف میکنید و با توجه به پیامد این انتخابها با افزایش قدرت تصمیمگیری انتخابهای بزرگ اما کمریسکتری برای آن موقعیت میگیرید.
۵. از انتخابهای خود بازخورد بگیرید
هیچ کس نمیتواند تضمین بدهد که انتخاب شما بهترین است. برای افزایش قدرت تصمیم گیری باید پس از هر انتخاب، بازخوردهای آن را پیگیری کنید و بخشهای درست و غلطش را بیابید. پس از مدتی به مرور شاهد موقعیتهای تکراری میشوید. در این حالتها اگر به درستی از تصمیمهای قبلی بازخورد گرفته باشید دیگر میدانید انتخاب بهتر در آن لحظه کدام است و ریسک اشتباه را تا حد بسیار زیادی کاهش میدهید.
بهترین کتاب برای قدرت تصمیم گیری
درباره افزایش قدرت تصمیم گیری تاکنون کتابهای زیادی نوشتهاند. در این بخش ما برخی از بهترین آثار را برای تقویت مهارت تصمیمگیری معرفی میکنیم. در کنار دورههای آموزشی و نکاتی که در این بخش به آنها اشاره کردیم مطالعه این آثار نیز به شما در تقویت این مهارت کمک زیادی خواهد کرد.
۱. کتاب Thinking in Bets
این اثر یکی از مفیدترین کتابها در زمینه تصمیمگیری مدیریتی است. میدانید که مدیریان و رهبران معمولا با چالشهای بسیار سخت و مهمی روبهرو میشوند و اشتباه در این سطح پیامدهای سنگینی دارد. بنابراین افزایش قدرت تصمیم گیری و وجود بینش درست برای این طیف از جامعه اهمیت زیادی دارد و باید این توانایی را در خود پرورش دهند.

در این کتاب نویسنده توضیح میدهد که در بسیاری از مواقع حتی بهترین انتخاب بهترین نتیجه را برای شما به همراه نمیآورید اما با کمک متدهایی که در این اثر آورده است شما میتوانید فهرست مخصوص خودتان را بسازید و در هر موقعیتی تصمیم متناسب با آن بگیرید و نگاهی به اهداف بلندمدت داشته باشید.
- بخشی از کتاب: «چیزی که یک تصمیم عادی را به بهترین تصمیم تبدیل میکند نتیجه آن نیست. تصمیم عالی نتیجه فرایند خوبی است که حاصل تمام دانش شما درباره آن موضوع است.»
در واقع اگر دانش شما برای انتخاب گزینهها کامل باشد احتمال اینکه اشتباه کنید بسیار کم میشود.
۲. کتاب Thinking, Fast and Slow
این کتاب یکی از بهترین نمونههای نوشته شده در زمینه تقویت مهارت تصمیم گیری است. در این اثر «دنیل کانمن» (Daniel Kahneman) دو سیستم فکری انسان برای قضاوت و انتخاب را شرح میدهد. یکی از این سیستمها واکنش عاطفی سریع و دیگری واکنش آرامتر و منطقیتر است.

نویسنده تفاوتهای ظریف اما تاثیرگذار این دو سیستم را توضیح میدهد و درباره پیامدهای آنها صحبت میکند. برخی از مباحثی که با مطالعه این کتاب میآموزید در زیر آمدهاند:
- سیستم سریع و شهودی مغز شما سیستم شماره یک و سیستم منطقی و هدفمند متعلق به سیستم دوم است.
- تجربههای شما با آنچه پس از حادثه به یاد میآورید تفاوت دارد.
- میآموزید که چه وقتی به قوه شهودی خود اعتماد کنید.
- درباره نقش شانس در موفقیتها و شکستهایتان مطلع میشوید.
اگر تا به حال چیزی درباره سوگیریهای شناختی و قضاوتهای متعصبانه نشنیدهاید مطالعه این کتاب برای تقویت مهارت تصمیمگیری شما بسیار مفید است.
- بخشی از کتاب: «هوش فقط برای استنباط به کار نمیرود بلکه برای یافتن ارتباط میان اطلاعات موجود در حافظه و توجه به آنها نیز کاربرد دارد.»
۳. کتاب The Paradox of Choice
در این کتاب به اهمیت و تاثیر وجود گزینههای مختلف میپردازد و توضیح میدهد که برخی از موقعیتها شرایط را برای داشتن زندگی بهتر مهیا میکنند و اگر آنها را انتخاب کنیم به منافع زیادی میرسیم. از طرفی اگر با گزینههای بیش از حدی روبهرو باشیم دچار نارضایتی میشویم، اضطرابمان افزایش مییابد و در تصمیمگیری به مشکل برمیخوریم.
به طور مثال در گذشته تعداد مدلهای تلفن همراه بسیار محدود بود و افراد بین سه یا نهایتا ۵ مدل گوشی، یکی را انتخاب میکردند اما حالا برای خرید موبایل با بینهایت گزینه روبهرو هستید و در بسیاری از مواقع پس از انتخاب حس خوبی ندارید زیرا میدانید که با خرید این مدل از بسیاری مدلهای دیگر محروم شدهاید و امکان دارد که تصمیم شما در نهایت نتیجه خوبی نداشته باشد.

در این کتاب میآموزید که چطور خود را از این آشفتگیهای فکری رها کنید و با تمرکز کامل و توجه به اولویتهای باارزش خودتان گزینهها را تا حدی محدود کنید که در نهایت گزینههای پیش رو در کمترین حالت باشند. به این ترتیب دیگر درگیر حسهای منفی و ترس از شکست نمیشوید و با اعتماد به نفس از انتخاب خود دفاع میکنید. در واقع نویسنده قصد دارد این پیام را منتقل کند که همواره منطقیترین گزینه بهترین نیست و آنچه اهمیت بیشتری دارد رضایت شما از تصمیم نهایی است.
- بخشی از کتاب: «متاسفانه افزایش گزینهها در زندگی فرصت ما را برای ارزشگذاری تصمیمگیریهای خودمان سلب میکند.»
منظور این است که وقتی گزینههای زیادی وجود دارند هرگز انتخاب شما نمیتواند بهترین انتخاب باشد و همین امر قدرت تصمیمگیری شما را زیر سوال میبرد و نمیتوانید خود را فرد توانایی در این زمینه بدانید. با مطالعه این اثر و آموزش حذف بسیاری از گزینهها، دوباره برای انتخابتان ارزش قائل میشوید.
۴. کتاب Nudge
این کتاب درباره تاثیر عوامل بیرونی بر تصمیمها است. کتاب تاکید میکند که هیچ انتخابی بدون پیشزمینه نیست و همواره در حین تصمیمگیری عواملی وجود دارند که انتخاب شما را تحت تاثیر قرار میدهند. هدف نویسندگان کتاب این است که شما را از موضوع «ساختار انتخاب» آگاه کنند تا با کمک این آگاهی به انتخابهای بهتری برسید.

تمامی اطلاعات موجود در این کتاب بر پایه دادههای علمی است و میتوانید با اعتماد به مطالب آن خود را برای افزایش قدرت تصمیم گیری در موقعیتهای مهم زندگی آماده کنید.
- بخشی از کتاب: «اگر با دوری از زیان و انتخابهای بیفکرانه گزینهای را به عنوان پیشفرض تعیین کنید سهم زیادی از بازار را نصیب خود خواهید کرد زیرا این نوع گزینههای پیشفرض همواره قدرتمند هستند.»
منظور از این جمله این است که اگر به ساختار انتخاب افراد پی ببرید از این نحوه تصمیمگیری آنها برای موفقیت در کسب و کار خود بهره خواهید برد. به طور مثال در کسب و کار اگر تبلیغات شما از دل جملات متداول مردم باشد، آن را باور میکنند و چون اعتماد کردهاند از میان انواع محصولات، کالای شما را میخرند.
۵. کتاب The Art of Thinking Clear
این کتاب در فارسی با عنوان «هنر شفاف اندیشیدن» منتشر شده است و به اشتباهات انسان در درک مسائل میپردازد. پیش از این توضیح دادیم که اولین گام تصمیمگیری تشخیص مسئله است زیرا اگر از ابتدا مسئله را درست تشخیص ندهید انتخاب شما برپایه اطلاعاتی ناقص خواهد بود و نمیتوانید به نتیجه مطلوب خود برسید.

این اثر طیف گستردهای از سوگیریها و قضاوتها را بررسی میکند تا با مطالعه آن نقاط مشترک خود را پیدا کنید. همچنین پس از یافتن نقطه کور سوگیریها میتوانید در بخشی دیگر روشهای مبارزه با آنها را برای افزایش قدرت تصمیم گیری خود بیاموزید. همچنین درباره این توضیح میدهد که ایدههای ذهنی شما از کجا نشئت میگیرند و چطور میتوانید واقعبینانهتر تواناییهای خود را ارزیابی کنید.
- بخشی از کتاب: «مغز انسان به دنبال الگوها و قوانین است. در واقع اگر از همان ابتدا در مواجهه با مسئله، الگوی مشابهی نیابد بهراحتی یک الگو برای آن خلق میکند.»
به طور مثال وقتی با یک آقای کهنسال روبهرو میشویم که به آرامی از مسیری تردد میکند الگوی ذهنی ما این است که آن شخص توان انجام حرکات ورزشی سریع را ندارد. اما اگر همان شخص ناگهان شروع به انجام حرکات سخت ورزشی کند ذهن ما پوشهای جدید باز میکند و برای مردان کهنسال اما ورزشکار الگوی قضاوتی جدیدی را میسازد.
سوالات متداول
در ادامه به سوالات متداول درباره قدرت تصمیم گیری میپردازیم.
آیا میتوانیم ضعف در تصمیمگیری را برطرف کنیم؟
قدرت تصمیمگیری به مرور و با انتخابهای کوچک و بزرگ تقویت میشود و در صورتی که این مهارت را نداشته باشید این امکان را دارید که آن را تقویت کنید.
بزرگترین معضل تصمیمگیری چیست؟
بزرگترین مانع در تصمیمگیری کمبود اعتماد به نفس است. اگر اعتماد به نفس داشته باشید به سرعت از میان گزینههای موجود انتخاب میکنید.
کمالگرایی در تصمیمگیری چه تاثیری دارد؟
کمالگرایی به شدت روند تصمیمگیری را با مشکل مواجه میکند. افراد کمالگرا همواره به دنبال بهترین گزینه میگردند در حالی که در بیشتر مواقع هیچ گزینهای بهترین نیست.