انواع تصمیم گیری در مدیریت و زندگی – سبک هایی که باید بدانید

برخی افراد وقتی با دو یا چندراهیهای زندگی مواجه میشوند از یک روش همیشگی برای تصمیمگیری استفاده میکنند. اما شیوه همیشگی برای هر مسئلهای کاربرد ندارد و شما باید با انواع تصمیم گیری آشنا باشید. به طور مثال گاهی لازم است برای بهترین انتخاب از تفکر استراتژیک بهره ببرید یا حتی از روش تصمیم گیری چند معیاره استفاده کنید. این مهارت متشکل از چندین مهارت نرم است و با پرورش آن همزمان چند مهارت درونی دیگر را نیز میپرورانید. در این مطلب ما به آموزش انواع تصمیم گیری در مدیریت، سبکهای مختلف تصمیمگیری در زندگی و مثالهای مرتبط با آنها و همچنین به مبحث تصمیمگیری در کتاب روانشناسی پایه یازدهم میپردازیم.
تصمیم گیری به چه معناست؟
«تصمیم گیری» (Decision Making) به عملی گفته میشود که در آن با ارزیابی گزینههای موجود بهترین حالت را انتخاب میکنیم. در بسیاری از مواقع مفهوم قضاوت از همین تعریف نشئت میگیرد چون برای قضاوت نیز باید اطلاعات جامعی را درباره موضوعی خاص جمعآوری و ارزیابی کنیم.
مثالهای ساده برای انواع تصمیم گیری عبارتاند از خرید لباس مناسب برای مهمانی، انتخاب غذا برای شام یا انتخاب مدیر ساختمان. در کنار این تصمیمهای ساده برخی از انواع تصمیم گیری هستند که تاثیر زیادی در روند زندگی شما و اطرافیانتان میگذارند. به طور مثال انتخاب همسر، شغل، محل زندگی، تصمیمهای مدیریتی و... آینده شما را شکل میدهند و در صورتی که انتخاب اشتباهی کنید پیامدهای آن تا سالها همراه شما خواهد بود.
مدل تصمیم گیری چیست؟
مدل تصمیمگیری سیستم یا فرایندی است که دیگران از آن برای تصمیمگیریهای خود الگوبرداری میکنند. بیشترین کاربرد این مدلها در سازمانها است که به افراد برای رسیدن به اهدافشان کمک میکند. همچنین در این مدل روند تصمیم گیری برای همه افراد حاضر در یک مجموعه از قبیل مدیران و کارمندان قابل مشاهده است و میتوانند آن را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. در واقع مدیران یا کارمندان سازمان وقتی با چالشی روبهرو میشوند پس از حل مسئله، روند کار خود را مستندسازی میکنند. این مستندات همان الگوهایی تصمیمگیری هستند که میتوانید از آنها در سازمان استفاده کنید و برای مشکلات تکراری مدام دست به آزمون و خطا نزنید. گاهی کارمندان تصور میکنند که با مشکل جدیدی روبهرو شدهاند در حالی که بخش دیگری از سازمان مدتی پیش با آن مواجه شده است. در این مواقع کافی است کارمندان به مستندات رجوع کنند و از مدل تصمیم گیری قبلی برای حل مسئله پیشرویشان بهره بگیرند.
انواع سبک تصمیم گیری
شما به فراخور سبک زندگی و شغل خود روزانه باید تصمیمهای مختلفی بگیرید. فرقی نمیکند که تصمیم شما روی اعضای خانواده یا تیم موثر است یا فقط روی خودتان تاثیر دارد. همچنین مهم نیست که که چگونه اطلاعات موجود را تحلیل میکنید و به نظر بقیه هم توجه میکنید یا خیر. شما ممکن است پدر، مادر، فرزند، مدیر یک تیم یا مدیر شرکت باشید. در هر حالت باید بدانید که معمولا چطور به انتخابهایتان میرسید.
تمامی تصمیمهای شما از روشی خاص پیروی میکنند که اصطلاحا به آن سبک تصمیمگیری شما میگویند. اگر سبک فعلی خود را بشناسید میتوانید با مطالعه سبکهایی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم انواع تصمیم گیری را بیاموزید و به جای استفاده از یک شیوه در همه موقعیتها، برای هر وضعیت از سبکی مناسب برای تصمیمگیری بهره ببرید. به طور کلی ۴ سبک تصمیم گیری وجود دارند که در ادامه به معرفی آنها میپردازیم.
۱. سبک دستوری
در سبک دستوری شما به سرعت و آنی تصمیمی قطعی میگیرید و طی روند انتخاب تحمل هیچ ابهامی را ندارید. افرادی که از این سبک برای تصمیمهایشان پیروی میکنند با کمک دانش و قدرت قضاوتشان روی موضوع متمرکز میشوند و با دریافت اطلاعات ورودی تصمیمگیری میکنند. این افراد در مهارت های ارتباطی و مخصوصا ارتباط کلامی قدرتمند هستند و از بخش منطقی مغزشان برای انتخابهای مختلف استفاده میکنند. وقتی اعضای خانواده، گروه یا سازمان نیاز دارند که خیلی سریع تصمیمگیری کنند این سبک تصمیمگیری اثربخشی زیادی دارد. این روش برای تصمیمهایی که تاثیر کوتاهمدت دارند بسیار ارزشمند است.
به طور مثال مدتی است که داخل بخش حسابداری سازمان حسابها شفاف نیستند و یکی از کارمندان اختلال شدیدی ایجاد کرده است. بحران حسابداری برای کل سازمان ضرر است و امکان دارد عواقب بدی داشته باشد. در این حالت بهترین سبک تصمیمگیری برای مواجهه با این مشکل سبک دستوری است و عامل اختلال باید به شیوهای درست حذف یا اصلاح شود.

۲. سبک تحلیلی
کسی که از سبک تجزیه و تحلیل برای حل مشکل خود استفاده میکند برای رسیدن به پاسخی درست به بررسی تمامی اطلاعات موجود میپردازد. چنین افرادی متفکران بسیار دقیق و سازگاری هستند و به طور کامل روی اطلاعات موجود برای دستیابی به نتیجه وقت صرف میکنند. آنها به وظایف خود پایبند هستند و ابهامات را میپذیرند. همچنین اطلاعات مختلف را با هم مقایسه میکنند و هنگام تصمیم گیری به تمامی جزئیات و فرمهای ممکن میاندیشند.
به طور مثال شما کسب و کاری دارید و میخواهید آن را به دیگران بشناسانید. ممکن است از همان ابتدا چون خودتان خیلی از حضور در اینستاگرام لذت میبرید با قطعیت بگویید اینستاگرام محیط خوبی برای تبلیغات کسب و کار شما است. این سبک تصمیم گیری همان سبک دستوری است اما اگر یکییکی تمامی شبکههای اجتماعی پرمخاطب را بررسی کنید و بر اساس علاقه مخاطبان محیط تبلیغاتی را مشخص کنید از سبک تحلیلی برای تصمیم گیری استفاده کردهاید.
گفتنی است که ما در اینجا صرفا سبکهای مختلف را بررسی می کنیم و نمیگوییم که کدام سبک بهتر است. نکته مهم این است که شما با مطالعه انواع آنها ابتدا سبک خود را بشناسید سپس بیاموزید که در حین تصمیمگیری در هر موقعیت از بهترین سبک بهره بگیرید. در ادامه با دو سبک دیگر تصمیم گیری آشنا میشوید.
۳. سبک مفهومی
کسانی که از سبک مفهومی برای تصمیمگیریهای خود استفاده میکنند افرادی متفکر و ریسکپذیر هستند. این افراد انواع ایدهها را بررسی میکنند و از نتایج نامعلوم نمیهراسند. همچنین با استفاده از تفکر استراتژیک تلاش میکنند برای موضوعات مختلف تصمیمهای خلاقانه ای بگیرند. به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید شما در یک روز بارانی با اتومبیل خود که فقط جای دو سرنشین (یکی راننده و یکی صندلی کنار راننده) دارد به یک ایستگاه میرسید. در این ایستگاه سه نفر حضور دارند. نفر اول کسی است که در گذشته یک بار جان شما را نجات داده است. نفر دوم شخص بیماری است که اگر زود به بیمارستان نرسد از بین میرود و نفر سوم عشق زندگی شما است که اگر همین حالا با او صحبت نکنید شاید هرگز دیگر او را نبینید. در این حالت شما چه کسی را سوار میکنید؟
هرکسی میتواند در این موقعیت با توجه به اولویتهای خود تصمیم گیری کند اما فردی که از سبک مفهومی برای تصمیم گیری استفاده می کند خلاقانه به موضوع میاندیشد و چنین پاسخی میدهد: «سوئیچ را به کسی میدهم که قبلا زندگی من را نجات داده است و از او میخواهم که فرد بیمار را به بیمارستان برساند. خودم نیز با عشق زندگیام پیاده میروم.».

۴. سبک رفتاری
در سبک تصمیمگیری رفتاری تمرکز اصلی شما بیشتر روی روابط است تا وظایف. در این حالت احساسات آدمها در تصمیمگیریهای شما نقش دارند. اگر از این روش برای ارزیابی گزینهها استفاده میکنید یکی از مهمترین پارامترهایتان برای انتخاب نهایی احساسی است که دیگران نسبت به تصمیم شما خواهند داشت. در این سبک تصمیم گیری به اطلاعاتی نیاز دارید که برای انتخاب گزینه بهتر به شما کمک میکنند. همچنین در این روش استفاده از تکنیک متقاعد سازی برای رسیدن به بهترین تصمیم کاربرد زیادی دارد.
به طور مثال قیمت اجاره منزل افزایش مییابد و منطقی است که در سال جدید صاحبخانه نرخ اجاره را افزایش یابد اما میداند که مستاجر فعلی توان پرداخت ندارد و همین حالا هم فشار زیادی را تحمل میکند. در این حالت اگر سبک تصمیم گیری صاحبخانه رفتاری باشد به احتمال زیاد از افزایش قیمت اجاره صرف نظر میکند و اهمیتی برای درآمد بالاتر قائل نمیشود.
تمرین تصمیم گیری درست کیفیت مدیریت شما را در کار و زندگی افزایش میدهد و دانستن این ۴ مدل به شما کمک میکند که مدل خودتان را پیدا کنید. وقتی از این مسئله مطلع شوید خروجیهای هر تصمیم را قبل از اجرا حدس میزنید. هر سبکی برای تصمیم خاصی کاربرد دارد. معمولا در بعضی از سبکها باید تحمل و صبر زیادی داشته باشید چون نتیجه مشخص نیست و نمیتوانید قاطعانه از آینده تصمیم خود باخبر باشید. در این شرایط باید تا حد امکان اطلاعات بیشتری راجع به جزئیات موضوع به دست آورید تا از نتایج احتمالی آن آگاه شوید.
انواع تصمیم گیرنده
وقتی تصمیمگیری نهایی با شخص دیگی است باید با شخصیت او آشنایی کامل داشته باشید تا بتوانید از تکنیکهای متقاعدسازی استفاده کنید و روی تصمیمگیری آن شخص تاثیر بگذارید. به طور مثال در کسب و کارها تصمیم گیرنده نهایی کسی است که خرید انجام میدهد. به طور مثال در خریدهایی که سازمانی از سازمان دیگر میکند (B2B) تصمیمگیرنده کسی است که میتواند چک بنویسد و آن را امضا کند. در فرایند فروش مهم این است که شما محصول را به خریدار بفروشید نه مصرف کننده. بسیاری از افراد تصمیم گیرنده نهایی را اشتباه میگیرند و موفقیتی به دست نمیآورند چون انرژی خود را صرف شخص درستی نکردهاند.
در صورتی که سبکهای مختلف تصمیم گیرندگان را بشناسید میتوانید بهتر آنها را متقاعد کنید که مطابق میل شما رفتار کنند. در ادامه به معرفی انواع تصمیم گیرنده میپردازیم.
- تصمیم گیرنده کاریزماتیک:معمولا تصمیم گیرندگان کاریزماتیک خیلی زود تحت تاثیر ایدههای نو قرار میگیرند. آنها پرانرژی، پرحرف و نتیجهگرا هستند و همیشه دوست دارند بدرخشند. به همین دلیل تمرکز اصلیشان روی جدیدترین پیشنهادها است و نمیتوانید روی وفاداری و تعهد آنها خیلی حساب کنید. تصمیمی که این افراد در لحظه میگیرند ممکن است با پیشنهادی جدیدتر تغییر کند.
- تصمیم گیرنده دنبالهرو: افرادی که در تصمیمگیریهایشان از بقیه الگو میگیرند و آنها را دنبال میکنند معمولا افراد محتاط و دقیقی هستند و مسئولیت انتخابهایشان را برعهده میگیرند. در واقع فقط تصمیمی را پیادهسازی میکنند که از خوب بودن آن مطمئن باشند. به همین دلیل در رفتار آنها بهندرت نوآوری دیده میشود. در بیشتر مواقع نوآوری بقیه را رصد میکنند و اگر نتیجهبخش بود آنها هم همان روش را اجرا میکنند.
- تصمیم گیرنده متفکر: متفکران ترجیح میدهند محتاطانه صحبت کنند، با دقت مطالب را بخوانند و تا حد امکان به دنبال جزئیات بیشتر باشند. این افراد ترجیح میدهند خود و سازمانشان را از خطرهای احتمالی دور نگهدارند. به همین علت از نوآوری استقبال نمیکنند اما درک خوبی از اطلاعات کیفی دارند و نیازی نیست که برای مجاب کردن آنها از عدد و رقم استفاده کنید. آنها در تصمیمگیریها دقت نظر بالایی دارند و تا وقتی به طور کامل از یک فرصت اطلاع نداشته باشند آن را نمیپذیرند.
- تصمیم گیرنده شکاک: هرچیزی که از دانش و اطلاعات این افراد خارج باشد برایشان شکبرانگیز است و به آن با سوءظن نگاه میکنند. این افراد شخصیتی سلطهگر و مبارز دارند و اگر در حین تصمیمگیری نظری خارج از نظر آنها بدهید ممکن است به شما شک کنند.
- تصمیم گیرنده کنترلگر: کنترلگرها ترجیح میدهند خودشان تصمیم نهایی را بگیرند. این افراد منظم، دقیق و جزئیگرا هستند و معمولا ترسهایشان را بروز نمیدهند اما از عدم اطمینان منتفر هستند.

انواع تصمیم گیری
در ادامه به بررسی انواع تصمیم گیری در روابط انسانی، روانشناسی، مدیریت و سازمانها میپردازیم.
انوع تصمیم گیری در روابط انسانی چیست؟
روابط انسانی و اجتماعی برخی افراد گسترده و برخی دیگر محدود است. اگر شما در کل زندگی فقط با یک نفر هم در ارتباط باشید بارها در موقعیت تصمیمگیری قرار میگیرید. گاهی از سر احساسات تصمیمها عجولانه هستند و گاهی منطق بر احساس غلبه میکند و راه بهتر را در پیش میگیرید. همواره جنگ بین عقل و احساس برای اینکه بدانید بهترین تصمیم گیری وجود دارد و شما میتوانید با پرورش این مهارت در هر موقعیتی بهترین انتخاب را داشته باشید.
انواع تصمیم گیری در روانشناسی
ضعف در تصمیمگیری یکی از معضلات انسانها است و در هر موقعیت جدید با افزایش گزینهها ناتوانی در انتخاب افزایش مییابد. در روانشناسی انواع تصمیم گیری به دو دسته «تصمیم خوب» و «تصمیم بد» تقسیم نمیشوند. زیرا با این حجم از گزینهها عملا تصمیم درستی وجود ندارد. تنها راه ممکن این است که روشها و سبکهای تصمیم گیری را بشناسید و حتما قبل از انتخاب جوانب امر را بسنجید. تفکر انتقادی داشته باشید و انتخابهای هیجانی را کم کنید. در صورتی که این مهارتها را در خودتان بپرورانید در انتخابهای بعدی اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
حتی اگر تصمیمی که میگیرید از برخی جهتها بد باشد مهم این است که اولویتهای شما را پوشش بدهد. بعد از انتخاب نهایی نباید خود یا اعضای خانواده را سرزنش کنید زیرا همه چیز نسبی است و نمیتوانید قاطعانه بگویید که بهترین تصمیم کدام بوده است.

انواع تصمیم گیری در روانشناسی یازدهم
در کتاب روانشناسی پایه یازدهم انواع تصمیم گیری و همچنین سبکهای مختلف آن عنوان شدهاند. در این درس تصمیمها براساس اولویتهایشان به سه دسته ساده یا پیچیده، معمولی یا مهم و فردی یا گروهی تقسیمبندی میشوند. همچنین سبکهایی که در این بحث مطرح شدهاند به ترتیب زیر هستند:
- تکانشی: اگر به صورت آنی و بدون در نظر گرفتن عواقب کاری تصمیم بگیرید به این سبک تصمیمگیری، تکانشی میگویند.
- احساسی: اگر ملاک اصلی تصمیمگیری شما احساساتتان باشد و از روشهای منطقی دوری کنید از سبک تصمیم گیری احساسی پیروی کردهاید.
- وابسته: اطاعت بیچون و چرا از دیگران سبک دیگری از تصمیمگیری است که به آن تصمیم گیری وابسته میگویند.
- اجتنابی: وقتی در تصمیمگیری تعلل میکنید و برای انجام کاری مدام مردد میشوید سبک تصمیم گیری اجتنابی را در پیش گرفتهاید.
- منطقی: بررسی و مشورت و در نهایت تصمیمگیری سبکی است که به آن روش منطقی میگویند و در صورتی که از این شیوه مخصوصا در تصمیمهای مهم زندگی استفاده کنید به نتایج خوبی خواهید رسید.
انواع تصمیم گیری در سازمان
انواع تصمیم گیری در مدیریت را میتوانیم به سه دسته تقسیم کنیم:
- تصمیمهای استراتژیک: مسیر سازمان را تعیین میکنند.
- تصمیمهای تاکتیکی: نحوه انجام کارها را مشخص میکنند.
- تصمیمهای عملیاتی: تصمیمات هرروزهای که کارمند سازمان برای رسیدن به اهداف سازمان میگیرند.
معمولا تصمیمگیریهای استراتژیک توسط مدیران رده بالای سازمان گرفته میشوند و برای تصمیم گیریهای عملیاتی مدیران میانی و پایین رده تصمیم میگیرند. تفات اصلی تصمیم گیری عملیاتی با استراتژیک در این است که در روش عملیاتی اولویت رفع مشکل در سریعترین زمان ممکن است اما در روش استراتژیک یا راهبردی تصمیمها در طولانیمدت اجرا میشوند و تاثیر لحظهای ندارند. به طور مثال در خیابان شما رستورانی وجود دارد که اگر کسی از غذا راضی نباشد به او دسر رایگان میدهند. صاحب رستوران تصمیمی استراتژیک برای داشتن سرویس خدمات مشتری پیادهسازی کرده است. مدیر مجموعه با تصمیمی تاکتیکی قانون دسر مجانی برای مشتریان ناراضی را اجرا کره است تا شکایتهای موجود را مدیریت کند. کامندان رستوران نیز هر روز با استفاده از قدرت تصمیمگیری عملیاتی خود شکایتها را با دقت بررسی می کنند تا دسر رایگان را فقط به شکایتهای واقعی بدهند.
این که تصمیم مدیریتی شما عملیاتی باشد یا تاکتیکی به مشکل پیشرویتان ربط دارد. هدف اصلی این است که تصمیم نهایی بیشترین اثربخشی و سود را برای سازمان شما به همراه داشته باشد. اثربخشی یعنی انتخاب شما بهبود چشمگیری در مسائلی از قبیل شرایط کاری، استفاده از منابع موجود، نگهداری از تجهیزات و دیگر بخشها ایجاد کند. وقتی مقیاس عملیاتی تصمیمگیری را گسترش میدهید، وارد بخشهای جدیدی از بازار میشوید، ترکیبات محصولی را تغییر میدهید، با شرکتهای دیگر شریک میشوید یا مکان بخش تولید را تغییر میدهید از حالت تصمیم گیری عملیاتی به راهبردی تغییر جهت میدهید.
انواع تصمیم گیری در مدیریت
مدیریت یک سازمان چالشهای مختلفی دارد و مدیران برای اینکه به اهداف خود برسند باید روزانه تصمیمهای ریز و درشت زیادی بگیرند. این تصمیمها در موقعیتها مختلف به روشهای مختلفی گرفته میشوند. برخی از آنها متداول و تکراری هستند و مطابق با الگویی از پیش تعیین شده رفع میشوند. اما برخی دیگر جدید هستند و مدیر لازم است برای انتخابی مناسب دانش و مهارت زیادی داشته باشد. تصمیمها به روشهای مختلفی دستهبندی میشوند که این دستهبندیها میتوانند افراد تصمیم گیرنده، اهمیت هرکدام از تصمیمها، موضوع تصمیمها و... باشند. در ادامه به انواع تصمیم گیری در مدیریت میپردازیم که مدیران عموما از این روشها برای انتخاب گزینههای خود استفاده میکنند.
1. تصمیم های برنامهریزی شده
به تصمیمهای تکراری که معمولا به دفعات رخ میدهند تصمیمهای برنامهریزی شده میگوییم. در این حالت مدیران سازمان برای اجتناب از انتخابهای تکراری برای شرکت خود قوانین و اصولی تعریف میکنند تا در برابر این نوع مشکلات همه افراد حاضر در آن سازمان آگاهانه رفتار کنند. به طور مثال تصمیمهایی از قبیل قانون مرخصی، زمان افزایش حقوق، مشکلات گمرکی و... در این نوع تصمیمگیریها دستهبندی میشوند و معمولا مدیران رده پایین روی آنها متمرکز میشوند. در مواقعی که کارمندان سازمان با این قبیل مشکلات یا سوالها روبهرو میشوند لازم نیست برای رفع نیاز خود به مدیر مراجعه کنند بلکه میتوانند قوانین موجود برای هرکدام از این شرایط را بخوانند و مطابق آن عمل کنند. این تصمیمهای برنامهریزی شده در بیشتر مواقع تاثیرات آنی دارند و در درازمدت تاثیرگذار نیستند.

2. تصمیم های برنامه ریزی نشده
تصمیمگیری بدون برنامهریزی برای مسائلی است که بروزشان متداول نیست و در مواقع استثنا به وجود میآیند. در این حالت هیچ قانون و رویه مشخصی برای برخورد با آنها تعریف نشده است. به طور مثال وقتی بیماری کووید ۱۹ در جهان شیوع پیدا کرد مسائل مختلفی برای سازمانها ایجاد شد که از پیش برای آنها برنامهریزی نکرده بودند. برای رفع این قبیل مسائل باید از روشهای حل مسئله استفاده کنید و تا جای ممکن برای رسیدن به بهترین پاسخ روشهای متفاوتی را در پیش بگیرید. گفتنی است که معمولا بزرگترین مسائل هر سازمان برای مدیر و اعضای آن جدید هستند و باید برای رفع آنها تصمیمگیری اصولی و درستی صورت بگیرد.
در برخی از مواقع برای این که مدیر بر مشکل به وجود آمده غلبه کند باید تحلیلی دقیق از شرایط داشته باشد. به طور مثال ممکن است یک مدیر کتابچه کوچکی از سیاستهای موجود در سازمان بنویسد. تصمیم گیریهای مربوط به مسائل سیاسی سازمان معمولا برای مدیر پرهزینه هستند. از جمله مثالهای این تصمیم گیری میتوان به اضافه کردن بخش جدید به کسب و کار فعلی، شروع کاری متفاوت در شرکت و... اشاره کرد. این نوع تصمیمها تاثیرات بلندمدتی روی سازمان میگذارند. مشخص است که اگر در این مرحله از تصمیم گیری مدیر اشتباهی کوچک در خط مشی سازمان انجام دهد کل اعضای سازمان ضرر میکنند.
3. تصمیم گیری اصلی
این نوع از انواع تصمیم گیری مخصوص هزینههای اولیه و ثابت سازمان است. به طور مثال خرید دستگاههای تولیدی، اجاره ساختمان سازمان و برخی دیگر از این قبیل هزینهها در این دستهبندی قرار دارند و معمولا مدیر ارشد برای این موارد تصمیم میگیرد.
۴. تصمیم گیری جزئی
تصمیمگیری جزئی به خریدهای کوچک و کم اهمیتی گفته میشود که معمولا مدیران پایین رده برای انتخاب آنها اقدام میکنند. به طور مثال خرید خودکار و کاغذ و موس کامپیوتر و... از این قبیل موارد جزئی هستند که در بیشتر سازمانها یک نفر باید برای خرید مناسب تصمیمگیری کند.
5. تصمیم گیری عملیاتی
تصمیمات روزانه سازمان را تصمیمهای عملیاتی آن سازمان میگوییم. معمولا مدیران رده میانی این تصمیمات را میگیرند زیرا این افراد بر تمامی امور سازمان نظارت دارند و از عملکرد کل سازمان مطلع هستند. به طور مثال تاریخ پرداخت اضافه کار یا قانون اضافهکار اجباری توسط این مدیران وضع میشود.
6. تصمیمات سازماندهی شده
در این حالت تصمیم گیرنده در سازمان تصمیمی اثربخش را پیادهسازی میکند. او در محدوده اختیارات و ظرفیتی که دارد تصمیم کاملا سازماندهیشده میگیرد تا باعث رشد و پیشرفت آن بخش از سازمان شود.
7. تصمیم گیری شخصی
در این حالت تصمیم گیرنده برای زندگی شخصی خودش تصمیم میگیرد. او این تصمیم را در خانه و محیطهای شخصی اجرا میکند و انتخابهای او تاثیری در عملکرد سازمان نخواهد گذاشت و تا وقتی که تصمیم شخصی میگیرد به عنوان عضو تصمیمگیرنده برای سازمان شناخته نمیشود. به طور مثال یکی از کارمندان شرکت برای خرید خودرو یک روز را مرخصی میگیرد. خرید خودروی او تاثیری روی روال سازمان نمیگذارد و اگر در روند کاری او اختلالی وارد نشود این تصمیم کاملا شخصی است.
۸. تصمیم گیری فردی
تصمیم فردی با تصمیم شخصی یکسان نیست. در این حالت تصمیم گیرنده عضوی از یک سازمان است که تصمیم فردی میگیرد و اگر اختیار اجرا به او داده شود آن را پیادهسازی میکند. این شخص در هنگام پیادهسازی تصمیم خود حتما باید به قوانین و ساختار سازمان آگاه باشد و کاری در خارج از چارچوب آن انجام ندهد.
9. تصمیم گیری گروهی
گاهی در یک سازمان مشکلی به وجود میآید که حل آن به تنهایی امکانپذیر نیست و باید توسط یک گروه رفع شود. هرکدام از اعضای گروه میتوانند ایدهای ارائه دهند و با همفکری به نتیجهای مطلوب برسند. آنچه اهمیت دارد این است که در چنین موقعیتهایی بهترین تصمیم گیری چیست. وقتی پاسخ صحیح را مییابید که منافع تمام اعضای سازمان و در نهایت خود سازمان را در نظر گرفته باشید.
10. تصمیم گیری در دپارتمان
در این حالت تصمیمگیرنده مدیر دپارتمان است. او برای این که دپارتمان را به پیش براند تصمیمهای مختلفی میگیرد. تصمیمهای یک دپارتمان هیچ تاثیری بر دپارتمانهای دیگر ندارد و فقط برای همان بخش از سازمان اجرا میشود.

11. تصمیم گیری غیراقتصادی
این نوع تصمیمها برای مواقعی است که انتخاب شما هیچ هزینهای ندارد و در تمام سطوح مدیریتی گرفته میشوند. به طور مثال تصمیمی که برای افزایش روحیه کارمندان میگیرید یکی از انواع تصمیمهای غیراقتصادی به شمار میرود.
۱۲. تصمیم گیری بحرانی
این تصمیمگیری زمانی انجام میشود که سازمان با اتفاقی غیرمنتظره روبهرو میشود. در حین تصمیم گیری و اجرای آن فرصتی برای تحقیق پیش از تصمیمگیری وجود ندارد. گاهی به این نوع انتخاب تصمیمگیری نقطهای نیز میگویند زیرا در لحظه باید برای بحران به وجود آمده راهحلی بیابید و هرچه سریعتر آن را رفع کنید.
۱۳. تصمیم گیری تحقیقاتی
در این نوع تصمیم گیری انتخابها براساس تحلیل مزایا و معایب هر گزینه صورت میگیرند و هیچ فشاری روی تصمیم گیرنده برای انتخابی خاص وجود ندارد. در تصمیم گیری براساس تحقیق باید اطلاعات و دادههای زیادی جمعآوری کنید. هرچه اطلاعات قابل استنادتری به دست آورید تصمیم باکیفیتتری میگیرید.
۱۴. تصمیم گیری مشکل
اگر تصمیمی که میگیرید برای حل یک مشکل باشد این نوع از تصمیمگیری را انجام دادهاید. مشکل پیشرو ممکن است قابل پیشبینی یا غیر قابل پیشبینی باشد. در نظر داشته باشید که تصمیم جدید نباید برای رفع مشکل فعلی مشکل جدیدی به وجود بیاورد.
15. تصمیم گیری فرصت
این تصمیمگیری زمانی است که میخواهید از مزایای دردسترس شرکت یا سازمان استفاده کنید. این مزایا میتوانند افزایش گردش مالی، ساخت محصولی جدید، ساخت واحد مشابه برای جلوگیری از رقابتهای بیاساس و... باشند.
۱۶. تصمیم قاطع
تصمیم قاطعانه یعنی نتیجه هرکدام از گزینهها را بدانید و بخواهید با توجه به این نتایج تصمیمگیری کنید. به طور مثال محاسبه میکنید که با افزایش قیمت یک محصول تا چه حدی سود سازمان افزایش مییابد. این مسئله کاملا با قاطعیت گفته میشود و میتوانید بر اساس اعداد و ارقام انواع تصمیم گیری در مدیریت را اعمال کنید.

۱۷. تصمیم گیری بدون قاطعیت
نتیجه نهایی تصمیم شما در این حالت مشخص نیست یا ممکن است چند نتیجه مختلف داشته باشد که شما با آنها آشنا باشید اما ندانید که کدام یک قرار است برای شما رخ دهد. علت اصلی حضور در چنین موقعیتی این است که احتمالا اطلاعات شما ناقص است و نمیدانید که در موقعیت فعلی بهترین تصمیم کدام است.
تصمیم گیری گروهی
معمولا در هر گروه متدی برای تصمیمگیری وجود دارد و اعضای گروه به آن پایبند هستند. ازجمله متدهای مرسومی که در گروههای مختلف اجرا میشوند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تصمیم گیری با مدیر گروه: در این حالت همه اعضای تیم نظر خود را اعلام میکنند اما در نهایت تصمیمگیرنده مدیر گروه است.
- رای با اکثریت: در این متد اعضای گروه به راهحلهای امکانپذیر رای میدهند و هر راهحلی که بیشترین رای را آورد به عنوان تصمیم نهایی اجرا میشود.
- تصمیم گیری بر اساس کمترین رای منفی: اعضای گروه به راهحل با کمترین محبوبیت رای میدهند و در نهایت راهحلی انتخاب میشود که کمترین رای منفی را دریافت کرده است.
- تصمیم گیری بر اساس رتبهبندی: در این روش اعضای گروه ۵ راهحل محبوبشان را یادداشت میکنند و از ۱ تا ۵ به آنها امتیاز میدهند (۵ بیشترین امتیاز است) سپس این ۵ راه حل را روی برد مینویسند و امتیازات را جلوی هرکدام ثبت میکنند. در نهایت راهحل با مجموع امتیازات بیشتر انتخاب خواهد شد.
- تصمیم براساس توافق همه: در این متد برای اینکه تصمیم گیری انجام شود تمام اعضای گروه باید موافق باشند.
- ترکیب ایدهها: روش دیگر این است که به جای انتخاب یک راهحل، اعضای گروه تلاش میکنند که دو یا چند ایده را با هم ترکیب کنند و به روش کارآمدتری برسند.
استراتژی تصمیم گیری
در این بخش ۷ استراتژی کاربردی معرفی میکنیم که با استفاده از آنها میتوانید برای هرکدام از مشکلات سازمان تصمیم مناسبی بگیرید. این استراتژیها علاوه بر اثربخشی کل سازمان، برای رفع مشکلات بین اعضای گروه نیز مناسب هستند.
- مسئله را مشخص کنید: قبل از آنکه به عنوان اعضای گروه تصمیمگیری کنید ابتدا به صورت شفاف مشکل پیشرو را تعیین کنید. همچنین هدفتان از حل مشکل را روشن کنید. بهترین سوالاتی که باید در این روش پرسیده شوند عبارتاند از: مشخصات وظیفه پیشرو چیست؟ قرار است چه کاری انجام دهیم؟ چه تعارضی روی اثربخشی گروه تاثیر میگذارد؟ موانع پیشروی ما چه هستند؟
- موضوع را تجزیه و تحلیل کنید: وقتی هدف خود را مشخص میکنید (تصمیمی که باید بگیرید یا مشکلی که باید حل کنید) منابع اطلاعاتی را بسنجید و دریابید که چه اطلاعات دیگری لازم دارید. از خودتان بپرسید: چه چیزی باعث ایجاد این مشکل شد؟ این اتفاق برای چه کسی مشکلساز شد؟ مشکل شرایط فعلی چیست؟ علت این تصمیمگیری چیست؟ چه منابع دیگری میتوانید پیدا کنید؟
- معیارها را مشخص کنید: معیارها را مشخص کنید تا با سنجش آنها دریابید که کدام راهحل به موفقیت میرسد. معمولا راهحلهایی را که با معیارها همخوانی داشته باشند به گروه ارجاع میدهند و اعضای تیم با توجه به زاویههای مختلف آنها نظر خود را اعلام میکنند. شما میتوانید برای یافتن راهحلها به معیارهای موجود امتیاز دهید. به این ترتیب راهحلهایی که امتیاز بیشتری داشته باشند به اعضای گروه اعلام میشوند.
- از تکنیک بارش فکری استفاده کنید: پس از جمعآوری منابع و اطلاعات موجود میتوانید در داخل گروه تکنیک بارش فکری را اجرا کنید. این روش تمامی ایدههای ممکن و غیرممکن را مشخص میکند. در این مرحله نباید ایدهها را محدود یا رد کنید و تمامی اعضای گروه باید به این موضوع فکر کنند که آیا روش دیگری برای حل این مسئله وجود دارد که از چشم پنهان مانده است یا خیر.
- گزینهها را ارزیابی کنید: پس از بارش فکری وقت آن است که راهحلهای موجود را بسنجید و بر اساس معیارها بهترین گزینهها را شناسایی کنید. در این حالت باید مزایا و معایب هرکدام از راهحلها را بررسی کنید. شما میتوانید با ترکیب چند پیشنهاد، یک روش حل مناسب بسازید. ممکن است همه با نظر شما موافق باشند. همچنین بعید نیست که هیچکس از آن استقبال نکند. در این حالت یا باید آنها را متقاعد کنید یا از روش تصمیمگیری را تغییر دهید.
- راهحل را اجرا کنید: منابع و موانع احتمالی برای اجرای تصمیم را مشخص کنید و پس از انتخاب بهترین تصمیم وقت آن است که آن را در زمان مناسب با اشخاص مناسب و به روشی مناسب پیادهسازی کنید.
- نتایج را کنترل و ارزیابی کنید: با توجه به معیارهایی که در مرحله سوم مشخص کردید میزان موفقیت تصمیم گروه را بررسی کنید. اگر نتیجهبخش نبود دوباره به مرحله چهارم بازگردید و از میان راهحلهای انتخابی گزینه بعدی را اجرا کنید.

مثال تصمیم گیری گروهی
در این مثال به صورت گام به گام ۷ مرحله استراتژی تصمیم گیری در گروه را پیش میرویم:
- تشخیص مسئله: چه زمانی باید جلسات گروهی برنامهریزی شوند؟
- تجزیه و تحلیل موضوع: برنامه روزانه هرکدام از اعضا را مشخص کنید (ساعت کلاسها و فعالیتها و...). آیا آخر هفتهها یا شبها میتوانید جلسه تشکیل دهید؟ فاصله زمانی جلسات بهتر است چقدر باشد؟
- معیارها را تعیین کنید: معیارهایی که برای برنامهریزی جلسات میتوانید در نظر بگیرید به ترتیب زیر هستند:
-با کلاسها و دیگر فعالیتهای اعضای گروه تداخل نداشته باشند.
-در شرایطی که اعضای گروه در اوج انرژی و بهرهوری هستند جلسات برگزار شوند.
-در طول ساعات کاری باشند. - بارش فکری: زمانهای خالی گروه به ترتیب زیر هستند:
-شنبهها: ۱۳ تا ۱۴:۳۰
-دوشنبهها: ۱۷ تا ۱۸:۳۰
-چهارشنبهها: ۸ تا ۹:۳۰ - گزینههای موجود را ارزیابی کنید:
برای روز شنبه ۱۳ تا ۱۴:۳۰
مزایا | معایب |
|
از آنجایی که ساعت جلسه با وقت ناهار همزمان است اعضای گروه در طول جلسه مشغول غذاخوردن هستند. |
برای روز دوشنبه ۱۷ تا ۱۸:۳۰
مزایا | معایب |
وجود جلسهای در اواسط هفته به افراد گروه این فرصت را میدهد که تا پیش از پایان هفته فعالیتهای مهم را به اتمام برسانند. | چون در ساعات پایانی روز جلسه برگزار میشود برخی از اعضا باید کمی زودتر آن را ترک کنند. |
برای روز چهارشنبه ۸ تا ۹:۳۰
مزایا | معایت |
هیچ کدام از اعضای گروه در این ساعت کلاس یا فعالیت دیگری ندارند. بنابراین زمان کافی برای حضور در جلسه خواهند داشت. | سطح انرژی برخی افراد در آخرین روز هفته پایین میآید و نمیتوانند مفید واقع شوند. |
در بین این سه گزینه بهترین تصمیم گیری چیست؟ شما براساس معیارهای مشخص گزینه سوم را انتخاب میکنید تا بتوانید بدون نگرانی از محدودیت زمان جلسه پرباری داشته باشید بنابراین تصمیم میگیرید که جلسات را برای روزهای چهارشنبه ساعت ۸ الی ۹.۵ صبح برنامهریزی کنید.
6. پیادهسازی کنید: در این مرحله از اعضای گروه بخواهید که طبق زمان مشخص شده اتاق جلسات را رزرو کنند. همچنین نقش هریک از اعضای گروه را مشخص کنید تا در روز جلسه مطابق آن عمل کنند.
7. نتایج را ارزیابی کنید: پس از برگزاری جلسه مطابق با معیارهای خود بررسی کنید که آیا این تصمیم موفقیتآمیز بود یا خیر. بررسی کنید که همه اعضای گروه حضور داشته باشند و هوشیار باشند. در صورتی که تداخلی در اجرای برنامه به وجود آمد باید به مرحله چهارم برگردید و مجددا تصمیم گیری کنید.

جمع بندی
بیشتر انسانها سبک تصمیمگیری خاصی دارند و همواره همان روش را برای تمام انتخابهایشان در نظر میگیرند اما گاهی این شیوهها پاسخگوی مسئله نیستند. بنابراین بهتر است با تمامی سبکها آشنا باشید و به طرز هوشمندانه در هر موقعیت از بهترین شیوه تصمیمگیری بهره ببرید تا به اهدافتان برسید. در این مطلب انواع تصمیم گیری و سبکهای آنها را با مثال توضیح دادیم. همچنین درباره انواع تصمیم گیری در مدیریت و گروههای سازمانی صحبت کردیم. برای استفاده از انواع این سبکها ابتدا باید به شناخت دقیقی از سبک فعلی خود برسید و سپس با تمرین آنها در موقعیتهای مختلف، مهارت تصمیمگیری را پرورش دهید.