تصمیم گیری استراتژیک چیست؟ – انواع تا فرآیند به زبان ساده

۷۵۶ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ آبان ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۲۲ دقیقه
تصمیم گیری استراتژیک چیست؟ – انواع تا فرآیند به زبان ساده

هرکسی لازم است است توانایی انواع تصمیم گیری در مدیریت و زندگی را داشته باشد اما برخی افراد در موقعیت‌های شغلی خاصی نظیر رهبری و مدیریت باید مهارت تصمیم گیری استراتژیک را نیز در خود پرورش دهند. در این مطلب از مجله فرادرس می‌آموزیم که تفکر استراتژیک چیست و چطور می‌توانید این مهارت نرم را یاد بگیرید. همچنین در انتها رخی از بهترین کتاب‌های این حوزه را معرفی می‌کنیم.

فهرست مطالب این نوشته

اصطلاح استراتژیک یعنی چه؟

عبارت «استراتژیک» (Strategic) برای چیزهایی به کار می‌رود که بخشی از برنامه‌های بلندمدت با رویکرد جامع باشند و در جهت هدف یا اهدافی صورت بگیرند. در سازمان‌ها معمولا از این عبارت برای تصمیم‌گیری و مدیریت در سطح بالا و در راستای تصویر سازی ذهنی آینده استفاده می‌کنند. یکی از کاربردهای این اصطلاح برای تفکر استراتژیک است که موارد زیر را شامل می‌شود.

  • رصد اتفاقات با فاصله گرفتن از آن‌ها و از زاویه بالا برای دیدن کل سیستم.
  • درک نقاط قوت و ضعف سازمان.
  • برنامه‌ریزی برای چالش‌ها و فرصت‌های آینده.
تصمیم گیری استراتژیک

تصمیم گیری استراتژیک چیست؟

«تصمیم گیری استراتژیک» (Strategic Decision-Making) فرایندی است که در آن با بررسی تاثیر انتخاب هر گزینه بر سازمان، بهترین گزینه را انتخاب می‌کنید. تصمیم گیری استراتژیک یکی از ویژگی‌های حیاتی برای مدیریت موفق است زیرا انتخاب‌های او مسیر آینده و موفقیت سازمان را تعیین می‌کند.

قدرت واقعی تصمیم گیری استراتژیک زمانی نمایان می‌شود که گزینه درست را دقیقا در زمان درست انتخاب کنید. سازمان‌ها برای این‌که بتوانند در بازار رقابتی باقی بمانند باید تفکر استراتژیک داشته باشید تا این تصمیم‌ها ریسک‌ بلندمدت کمتر و نتایج کوتاه‌مدت بیشتری داشته باشند.

مراحل تصمیم گیری استراتژیک

به‌طور کلی فرایند تصمیم گیری استراتژیک گام‌های کلیدی زیادی دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

تعریف مشکل و فرصت‌ها

در مرحله اول به صورت کاملا شفاف مشخص کنید که تصمیم مورد نظر چیست و هدفی که با تصمیم خود به آن دست می‌یابید دقیقا شما و سازمان را به چه نقطه‌ای می‌رساند. این انتخاب ممکن است در جهت استفاده از فرصت پیش‌رو یا رفع مشکلات مهم باشد. در هر صورت مهم‌ترین وظیفه شما به عنوان مدیر مجموعه در این گام تعریف شفاف مسئله است در این راستا می‌توانید از ابزارهای تحلیل داده و گزارش‌های موجود استفاده کنید.

جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها

پس از شفاف شدن صورت مسئله، وقت آن است که داده‌های اولیه را جمع‌آوری کنید. در این راستا اطلاعاتی نظیر تحلیل رقبا، سازماندهی ظرفیت‌های موجود و ارزیابی تحقیقات بازار و محصول و خدمات محبوب فعلی در تجزیه و تحلیل موقعیت به شما کمک می‌کنند. در این حالت با تفکر تحلیلی می‌توانید تصمیم‌هایی استراتژیک برای بهبود موقعیت سازمان در بازار بگیرید و مشکلات احتمالی را از بین ببرید.

برنامه ریزی استراتژیک

ایجاد و ارزیابی گزینه‌ها

برای یک مشکل یا فرصت صرفا یک راه‌حل را در نظر نگیرید. زیرا برای داشتن مهارت تصمیم گیری استراتژیک باید راه‌های متعددی را پیش روی خود قرار دهید. در صورتی که ذهن شما فقط به یک الی دو روش محدود شده است از اعضای سازمان یا تیم خود کمک بخواهید تا با بارش فکری، راه‌حل‌های بهتری را بیابید. این کار باعث می‌شود که توانایی شما برای حل مشکل و همچنین استفاده صحیح از فرصت‌های پیش‌رو افزایش یابد.

انتخاب بهترین گزینه

باید به‌گونه‌ای راه‌حل نهایی را اعلام کنید که این روش علاوه بر حل مشکل، کل سازمان را گامی به سمت رسیدن به هدف‌ها سوق دهد.

اجرا و کنترل تصمیم نهایی

در این مرحله تصمیم خود را به مرحله اجرا دربیاورید و پگییری کنید که اثربخشی آن به چه صورتی بوده است. همواره از نحوه اجرای تصمیم گزارش بگیرید تا دقیقا مطابق برنامه شما پیش برود و چالشی بر سر اجرای صحیح آن وجود نداشته باشد و به نتیجه مطلوبی برسد.

مراحل تصمیم گیری استراتژیک

هر کدام از این ۵ مرحله نیاز به برنامه‌ریزی و بررسی دقیق دارند و برای طی کردن آن‌ها باید از همکاران و برخی ذی‌نفعان سازمان کمک بگیرید. به‌طور کلی این نکته را به خاطر بسپارید که تصمیم گیری استراتژیک نیاز به نظارت و برنامه‌ریزی بسیار دقیقی دارد و هدف این است که در بلندمدت سازمان را به موفقیت برسانید و از رقبا جلوتر باشید.

افزایش تصمیم گیری استراتژیک

مهارت تصمیم گیری استراتژیک نیاز به قدرت تصمیم گیری دارد. برخی مدیران فاقد این مهارت هستند و در برابر مشکلات و چالش‌های پیش‌روی سازمان عملکرد ضعیفی از خود نشان می‌دهند. در ادامه روش‌هایی را معرفی می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها و تمرین مداوم می‌توانید مهارت تصمیم گیری استراتژیک را در خود پرورش دهید.

ایجاد چارچوب تصمیم گیری شفاف

اگر چارچوب درست و روشنی برای تصمیم‌های سازمان تعریف کنید از اثربخشی و کارایی این تصمیم‌ها مطمئن می‌شوید. این چارچوب می‌تواند مراحل تصمیم گیری یا معیارهای مد نظر سازمان را دربر بگیرد. به‌طور مثال با کمک چارت سازمانی مشخص می‌کنید که برای هر حوزه چه کسانی در تیم تصمیم‌گیری حاضر شوند و بقیه افراد را درگیر مسائل غیرمرتبط نمی‌کنید. همچنین برای تصمیم‌گیری‌ها می‌توانید محدودیت زمان در نظر بگیرید و با توجه به اصول مدیریت زمان مانع از به تعویق افتادن روند کارها شوید.

به‌طور مثال اگر مشکلی در زمینه حسابداری شرکت رخ بدهد فقط اعضای تیم حسابداری و مدیر مربوط به آن بخش باید برای تصمیم گیری استراتژیک با هم بیندیشند و به نتیجه مطلوب برسند.

جمع‌آوری داده‌ها

داده‌های زیادی در داخل سازمان و بیرون از آن وجود دارند اما نباید خود را با انبوهی از این اطلاعات آزار دهید. در این راستا فقط اطلاعاتی را جمع‌آوری کنید که به حل مسئله شما کمک می‌کنند. در نظر داشته باشید که درون سازمان اطلاعات ارزشمند زیادی وجود دارد که می‌توانید بدون هزینه و فقط با نگاهی درست، آن‌ها را به دست آورید و به بسیاری از چالش‌های پیش‌رو پاسخ دهید. زیرا اسناد موجود حاصل از تصمیم‌گیری‌های گذشته هستند و در بسیاری از مواقع نیازی به همفکری مجدد نیست و می‌توانید راه‌حل‌های پیشین را دوباره اجرا کنید.

تعامل با ذی‌نفعان

ذی‌نفعان سازمان شما می‌توانند مشتریان، کارمندان یا سرمایه‌گذاران باشند. این افراد زاویه‌های دید متفاوتی نسبت به موضوعات دارند و می‌توانند به شما کمک کنند تا نگاهی همه‌جانبه به موضوعات داشته باشید و تصمیم اثربخش‌تری بگیرید.

تصمیم گیری با ذی نفعان

توجه به گزینه‌های متعدد

پیش از تصمیم گیری نهایی تمام گزینه‌های موجود را در نظر بگیرید وگرنه مهارت تصمیم گیری شما زیر سوال می‌رود. با در نظر گرفتن تمامی گزینه‌های موجود، بهترین راه‌حل ممکن را انتخاب می‌کنید.

تصمیم‌های بلند مدت

اساس تصمیم گیری استراتژیک بر رسیدن به نتایج بلندمدت است و معمولا از آن برای رفع مشکلات آنی استفاده نمی‌شود. بنابراین در حین یافتن بهترین تصمیم باید به اثرات آن در آینده بیندیشید و اگر از اثربخشی آن مطمئن شدید گزینه نهایی را انتخاب کنید. گاهی چند گزینه مختلف پیش‌روی شما قرار دارند که هرکدام در درازمدت اثرات متفاوتی روی سیستم می‌گذارند. در این حالت باید با استفاده از متدهای تصمیم گیری چند معیاره با نگاهی به آینده، به هر گزینه وزن بدهید و در نهایت سنگین‌ترین مورد را به عنوان تصمیم نهایی انتخاب کنید.

ارزیابی و کنترل مداوم تصمیم‌ها

با تصمیم گیری استراتژیک کار به پایان نمی‌رسد. از این به بعد همواره باید روند انتخاب خود را پیگیری کنید و هرجا که با بحرانی روبه‌رو شدید تنظیمات لازم را برای بهبود تصمیم انجام دهید. به‌طور مثال در برهه‌ای از زمان بسیاری از سازمان‌ها برنامه‌های درازمدتی برای رسیدن به هدف‌های خود تدوین کرده بودند و با همه‌گیری بیماری کووید ۱۹ بسیاری از آن‌ها با مشکلاتی روبه‌رو شدند. در این بین فقط سازمان‌هایی همچنان پابرجا ماندند که تغییراتی را متناسب با شرایط در تصمیم‌های استراتژیک خود ایجاد کردند.

کنترل تصمیم ها

مثال‌های تصمیم گیری استراتژیک

در ادامه چند مثال سازمانی را درباره تصمیم گیری استراتژیک عنوان می‌کنیم تا در سازمان‌ها خود و در موقعیت‌های مشابه از این روش انتخاب استفاده کنید.

  • ادغام یا جداسازی: برخی از شرکت‌ها گاهی در موقعیتی قرار می‌گیرند که باید برای ادغام شدن یا جدایی از شرکت‌های دیگر تصمیم‌گیری کنند. این انتخاب بسیار حساسی است و نتیجه آن روی کل سازمان‌های مرتبط تاثیر می‌گذارد. بنابراین در چنین موقعیتی باید به همه زاویه‌های مسئله بیندیشید تا در درازمدت از این تصمیم پشیمان نشوید و ضرر نکنید.
  • تخصیص منابع: یکی از مثال‌های متداول برای تصمیم گیری استراتژیک، تخصیص منابع مالی و انسانی در محیط‌های کاری است. در این حالت باید مزایا و معایب تخصیص منابع به روش‌های مختلف را در نظر بگیرید و در نهایت حالتی را انتخاب کنید که به بیشترین سود برسید.
  • گسترش بازار: تصمیم برای گسترش بازار مثال دیگری است که برای آن باید از روش تصمیم گیری استراتژیک استفاده کنید. ورود به برخی بازارها باعث افزایش درآمد و در برخی دیگر باعث ضرر شما می‌شود. به‌طور مثال اگر شرکت شما در حوزه پوشاک فعالیت می‌کند برای ورود به بازار فرش باید همه نقاط ضعف و قوت این تصمیم را در نظر بگیرد و در نهایت انتخاب کند.
  • توسعه محصول: توسعه محصول یا خدمات جدید یکی از حیاتی‌ترین تصمیم‌های استراتژیک است که موفقیت یا ضرر در آن هردو تاثیر چشمگیری در کل سازمان دارد. برای انتخاب این موضوع باید عوامل زیادی را در نظر بگیرید که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از نیاز بازار، سهم رقبا، هزینه‌ها و... . همچنین باید برای ورود به بازارهای جدید ریسک‌ها مربوط به آن‌ها را بپذیرید. به‌طور مثال شرکتی که همواره مسواک تولید می‌کند و مشتریان خاص خودش را دارد برای تولید نخ دندان باید از روش تصمیم گیری استراتژیک استفاده کند تا دریابد که ورود به این بازار جدید صرفه اقتصادی دارد یا خیر.
  • بازسازی سازمانی: بازسازی سازمانی یعنی تصمیم بگیرید که آن را بزرگ‌تر یا کوچک‌تر کنید و همچنین برای رفع تقاضای مشتریان بخشی از فرایند کار را برونسپاری کنید. انتخاب از میان این گزینه‌ها در درازمدت روی کل سازمان تاثیر دارد. بنابراین مهم است که از مهارت تصمیم گیری استراتژیک خود برای رسیدن به بهترین نتیجه استفاده کنید. برای رسیدن به تصمیم درست لازم است که نگاه دقیقی به تاثیر آن بر کارمندان، مشتریان و کل عملیات سازمان بیندازید.
انواع تصمیم گیری

این‌ها فقط نمونه‌های ساده‌ای از موقعیت‌های سازمان‌ها هستند که برای انتخاب بهتری گزینه باید مهارت تصمیم گیری استراتژیک داشته باشید. در تمامی آن‌ها باید جنبه‌های مختلف هر موضوع و تمامی عوامل تاثیرگذار بر آن را در نظر بگیرید تا تصمیم درستی بگیرید. در غیر این صورت دیگران عملکرد و مدیریت شما را زیر سوال می‌برند و این مسئله به‌مرور روی اعتماد به نفس شما تاثیر منفی می‌گذارد.

یکی از قوانین اساسی در جلسات برای یافتن بهترین گزینه این است که تمام اعضا از قوانین حاکم بر جلسه و سازمان آگاهی کامل داشته باشند و بر پایه این قوانین نظرات را ارائه دهند. بخش عمده‌ای از مشکلات در تصمیم گیری استراتژیک این است که افراد نظرات یکدیگر را با حقایق موجود در سازمان اشتباه می‌گیرند. به‌طور مثال یکی از مدیران داخلی که پیشنهاد توسعه محصولی را می‌شنود از این نظر حمایت می‌کند اما حقیقت این است که توسعه محصول این سازمان در گذشته نتایج منفی زیادی در برداشته است. بنابراین نباید نظرات را با حقایق آزمایش شده یکسان بدانید.

شما به‌راحتی می‌توانید در جلسات خود درباره گزینه‌های مختلف بحث کنید اما در نظر داشته باشید که این نظرات فقط در حالتی قابل پذیرش هستند که بر پایه داده‌ها و گزارش‌های موجود و بازخوردها باشند. در این راستا و برای رهایی از دام‌های این‌چنینی باید شخص مسئولی را به جلسه دعوت کنید و از او بخواهید که اطلاعات موجود را در قالب سخنرانی، برای حاضران مطرح کند تا در مذاکره‌هایشان با استفاده از این اطلاعات، گزینه‌هایی درست و منطقی را برای رفع مشکلات عنوان کنند.

دام های تصمیم گیری استراتژیک

گاهی با وجود رعایت تمام مراحل تصمیم گیری استراتژیک انتخاب نهایی نتیجه خوبی در بر ندارد و مجبور می‌شوید که با رفع بحران به وجود آمده به‌سرعت گزینه دیگری را انتخاب کنید. برای این‌که به این دام‌های تصمیم گیری استراتژیک دچار نشوید باید ابتدا آن‌ها را بشناسید. در ادامه ۵ مورد از اصلی‌ترین موانع برای موفقیت در تصمیم‌گیری استاتژیک را عنوان می‌کنیم.

تمایل به تایید دسته‌جمعی

گاهی تمام اعضای مربوط به تیم را با خود همراه می‌کنید تا برای استفاده از فرصت‌ها یا رفع مشکل پیش‌رویتان تصمیم درستی بگیرید. در این حالت محیط بحث فراهم است اما همه با هم روی این‌که مشکل اصلی چیست هم‌نظر هستند و راه‌حل مشابهی به ذهنشان می‌رسد. این روش اجماع و تایید دسته‌جمعی در بسیاری از مواقع خوب است و باعث اتحاد میان افراد می‌شود اما در مواقعی که نیاز به راهکاری خلاقانه و داشتن زاویه دید متفاوت دارید این روش جواب نمی‌دهد و کسی نیست که با تفکر انتقادی خود راه‌حل‌های بدیهی را زیر سوال ببرد تا تصمیم گیری استراتژیک داشته باشید.

بارش فکری

بسیاری از مدیران از اجماع همکاران بر یک موضوع خوشحال می‌شوند زیرا این نوع تصمیم‌گیری آسان است و بار مسئولیت مدیر نیز در این حالت سبک است. همچنین در صورت بروز مشکل می‌گوید که این تصمیم را با نظر موافق تمام ذی‌نفعان گرفته است و به این ترتیب با درک اشتباه بودن آن انتخاب، هزینه زیادی نمی‌پردازد زیرا افراد زیادی پیش از این او را بابت این انتخاب حمایت کرده‌اند.

برای جلوگیری از این اتفاق در ابتدای فرایند باید به‌صورت روشن و واضح مشخص کنید که با این انتخاب می‌خواهید به چه هدفی برسید و هر فرد در سازمان باید چه نقشی برای تحقق آن ایفا کند. اگر در برابر اجماع اعضا مقاومت نکنید این نوع تصمیم‌گیری گروهی تفاوتی با تصمیم‌گیری فردی نخواهد داشت.

عدم ارائه راه حل‌های جایگزین

پیامد منفی دیگری که تایید دسته‌جمعی به دنبال دارد کمبود گزینه‌های جایگزین برای انتخاب اثربخش در حین تصمیم‌گیری است. این اتفاق معمولا زمانی رخ می‌دهد که اعضای گروه زودتر از موعد با هم به نتیجه یکپارچه می‌رسند و از زاویه‌‌ای مشترک به موضوع نگاه می‌کنند. به همین علت هیچ مسیر دیگری برای حل مسئله در ذهن آن‌ها شکل نمی‌گیرد.

این روش تصمیم‌گیری برای موقعیت‌های ساده و کم‌خطر اتقاقا بسیار مناسب است اما برای تصمیم‌های بزرگی که در بالا چند نمونه از مثال‌های آن‌ را عنوان کردیم این روش اصلا مناسب نیست.

برای این موقعیت‌ها بهتر است فردی به عنوان مسئول جلسه حضور داشته باشد و از همه اعضا بخواهد که راهکاری متفاوت از اعضای دیگر ارائه دهد و برای این گزینه استدلال و منطق کافی نیز عنوان کند. به این ترتیب حداقل به‌ازای افراد داخل جلسه تعداد گزینه خواهید داشت و می‌توانید با بررسی دقیق آن‌ها بهترین تصمیم را بگیرید.

ندیدن هدف

طی فرایند تصمیم گیری گاهی مدیران و اعضای تیم آنچنان درگیر حل مسئله می‌شوند که هدف بزرگ سازمان را فراموش می‌کنند. برای انتخاب نهایی گزینه مورد نظر باید حتما اهداف سازمان را در نظر بگیرید در غیر این صورت همواره درگیر مشکلات پیش پا افتاده و تکراری می‌شوید. این در حالی است که اگر هدف گذاری درستی داشته باشید تصمیم‌های استراتژیک شما مشکلات را به صورت ریشه‌ای حل می‌کنند یا بخش عمده‌ای از آن را بهبود می‌دهند.

تصمیم‌های شما و اعضای تیم همواره باید بر اهداف منطبق باشند. اگر هیچ تصمیمی شما را به آن هدف نمی‌رساند باید هدف را اصلاح کنید. در صورتی که این اصلاح صورت نگیرد تمامی تلاش‌هایتان بی‌ثمر می‌شوند و چون هرگز به آن نقطه مطلوب نمی‌رسید دچار کمبود عزت نفس می‌شوید.

تحقیقات نشان می‌دهد که برای موفقیت در هدف‌گذاری باید این هدف‌ها را همسو با موفقیت اعضای تیم تنظیم کنید تا افراد گروه برای رفع مشکلات و رسیدن به بهترین تصمیم تلاش بیشتری انجام دهند و نگاه جامع‌تری داشته باشند.

کوتاه شدن بحث‌ها

در کنار ایجاد حس هدفمندی در کارکنان، مدیر سازمان باید محیطی امن برای آن‌ها فراهم کند تا بدون اضطراب ایده‌ها و نظرهایشان را برای کمک به تصمیم گیری استراتژیک مطرح کنند. آرامش روانی در محیط کار مهم‌ترین فاکتور برای دریافت ایده‌های خلاقانه از اعضای تیم است. زیرا در چنین شرایطی هیچ کس از تحقیر و تنبیه نمی‌ترسد و برای بهبود شرایط گزینه‌های مختلفی را عنوان می‌کند.

در مقابل این شرایط محیطی است که در آن مدیری سختگیر حضور دارد و تحمل پذیرش نظرات دیگران را ندارد. به این ترتیب جلسه‌ها کوتاه و خلاصه برگزار می‌شوند زیرا حرف اول را یک یا نهایتا دو نفر می‌زنند و بقیه کارمندان صرفا آن‌ها را تایید می‌کنند. در چنین شرایطی دید مدیر برای تصمیم گیری استراتژیک محدود است و احتمال این‌که تصمیم اشتباهی بگیرد در این حالت افزایش می‌یابد.

برای جلوگیری از اتفاق‌های این چنینی مدیر باید با آرامش نظرات بقیه را بشنود و آن‌ها را زیر سوال نبرد. همچنین باید دقت کند که تمام افراد برای یافتن ایده مناسب تلاش کنند و با هم در این باره مکالمه داشته باشند.

تفکر استراتژیک گروهی

هوشمندی رقابتی و تصمیم گیری استراتژیک

تصمیم گیری استراتژیک باعث موفقیت شما در کسب و کار می‌شود اما برای این‌که از درست بودن انتخاب خود مطمئن شوید باید از هوشمندی رقابتی استفاده کنید. هوش رقابتی به معنای جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات رقبای شما، بازار و روند صنعت موردنظرتان است که با استفاده از این اطلاعات می‌توانید تصمیم درستی بگیرید. در این حالت مانند یک کارآگاه به دنبال اطلاعات و سرنخ‌هایی برای یافتن استراتژی رقبا می‌گردید. با انجام این کار بازار را بهتر درک می‌کنید و سریع‌تر از بقیه فرصت‌ها و تهدیدهای موجود (SWOT) را می‌یابید. به این ترتیب براساس این اطلاعات برای سازمان خودتان تصمیم‌های استراتژیک و با اثربخشی بلندمدت می‌گیرید. در ادامه روند استفاده از هوشمندی رقابتی را با هم مرور می‌کنیم.

شناسایی افراد کلیدی در صنعت

اولین گام در استفاده از هوشمندی رقبا شناسایی افراد کلیدی صنعت خودتان است. این فرایند شامل تحلیل و شناسایی رقبا، شناسایی رقیبان بالقوه و تحلیل رقبای بزرگ فعلی است. وقتی رقیبان اصلی خود را یافتید عوامل زیر را در آن‌ها بررسی کنید.

در بازار معمولا ویژگی‌های زیادی وجود دارند که باید به آن‌ها توجه کنید اما مهم‌ترین عوامل ۴ موردی هستند که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم. می‌توانید این اطلاعات را از طریق منابع مختلفی نظیر گزارش‌های صنعتی، گزارش‌های عمومی و وب سایت رقبا به دست بیاورید.

اما به یاد داشته باشید که داده‌ها به همین منابع محدود نمی‌شوند. به‌طور مثال برخی رقیبان جدید (استارت آپ‌ها، رقیبان با محصولات جدید و... ) با داشتن استراتژی‌های متفاوت در همان ابتدای کار سهم قابل توجهی از بازار را در اختیار خود می‌گیرند و باید برای تصمیم گیری‌ استراتژیک به این گروه نیز توجه ویژه‌ای داشته باشید. وقتی این شناسایی‌ها را به‌موقع انجام می‌دهید پیش از بروز بحران و با قدرت تصمیم‌گیری خود سازمان را به مسیر درست هدایت می‌کنید و اجازه نمی‌دهید که بازارتان کوچک‌تر شود.

مثال تفکر استراتژیک

جمع‌آوری و تحلیل هوشمندی رقابتی

گام بعد از شناسایی رقبا، جمع‌آوری و تحلیل هوشمندی رقابتی است. در این گام لازم است انواع اطلاعات مورد نیاز را شناسایی و گردآوری کنید تا الگوی استراتژیک رقیبان خود را بیابید. در این حالت نگاه شما به آینده سازمان منطبق بر واقعیت‌ها و شرایط بازار می‌شود و می‌توانید تصمیم‌های هوشمندانه‌تری بگیرید. همچنین اگر حرکت بعدی رقیبان سرسخت را حدس بزنید این فرصت را دارید که مشتریان بیشتری را به خود جذب کنید و سهم بیشتری در بازار صنعت خود داشته باشید.

مزایای مدیریت و تصمیم گیری استراتژیک

تصمیم گیری استراتژیک در سازمان‌ها مزیت‌های زیادی را در بر دارد که مدیران موفق همواره به این مزیت‌ها دست می‌یابند. در ادامه ۱۰ نمونه از این فواید را عنوان می‌کنیم.

دستیابی به هدف‌ها

تمامی سازمان‌ها بدون در نظر گرفتن بزرگی یا کوچکی آن‌ها، برای رسیدن به موفقیت چشم‌اندازی دارند و برای آن هدف‌گذاری کرده‌اند. برخی از هدف‌های متداول در میان شرکت‌ها عبارت‌اند از رقابت در فضای بین‌المللی، افزایش آگاهی از برند، ارائه خدمات بهتر، جلب رضایت مشتریان، گرفتن سهم بیشتر بازار و... . مدیریت و تصمیم گیری استراتژیک روند رسیدن به اهداف را تسریع می‌کند.

مدیریت مالی

یکی از کلیدی‌ترین مزیت‌های این نوع مدیریت و تصمیم‌گیری کنترل منابع مالی است. زیرا با تصمیم گیری استراتژیک جریان نقدینگی دقیقا با مسیر هدف‌های سازمان همراه است. برای استفاده از این مزیت همواره باید گزارش‌های مالی را بررسی کنید تا از این مسیر خارج نشوید.

درآمد بهتر

مدیریت و تصمیم‌های استراتژیک به کارشناسان سازمان این امکان را می‌دهد که تغییرات ضروری را طی اجرای فرایند اعمال کنند و اجازه ندهند که اشتباهات فرایند ادامه پیدا کند. گاهی رصد استراتژی‌های رقبا باعث افزایش انگیزه برای خلاقیت در استراتژی‌های سازمان می‌شود که این ایده‌های خلاقانه درآمد کل سازمان را افزایش می‌دهد.

وقتی ایده‌های نوآورانه را به‌صورت استراتژیک اجرا می‌کنید در درازمدت به منافع زیادی دست می‌یابید. به این ترتیب پویایی و سلامت سازمان ادامه می‌یابد.

کاهش ریسک

با مدیریت و تصمیم گیری استراتژیک سیاست و ارتباط موثر میان کارمندان و افراد ذی‌نفع را بهبود می‌بخشد. مسائل زیادی در سازمان وجود دارند که برای هرکدام آن‌ها باید تصمیم‌گیری شود. به‌طور مثال مدیریت نیروهای دورکار، پیگیری بیمه کارمندان، چارچوب‌های سازمانی، برنامه‌های کاری و... . هنگامی که تصمیم گیری استراتژیک انجام می‌دهید ریسک شکست و اشتباه تا میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد و کمتر با موقعیت‌های بحرانی مواجه می‌شوید.

دام های تصمیم گیری استراتژیک

درک بهتر

وقتی مدیر عامل و کارمندان در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک با هم همکاری می‌کنند همه آن‌ها به درک درستی از هدف‌های سازمان می‌رسند و چون مسیر را درک کرده‌اند برای دستیابی به هدف عملکرد بهتری خواهند داشت. به‌طور مثال اگر از طرف مدیرعامل حکم جدیدی ابلاغ شود آن‌ها متوجه علت صدور این حکم می‌شوند و برای اجرای هرچه بهتر آن تلاش می‌کنند.

قابلیت اندازه‌گیری پیشرفت

مدیریت و تصمیم‌های استراتژیک، سازمان را مجبور به شفاف‌سازی می‌کند و با کمک آن می‌توانید میزان دستیابی به موفقیت را اندازه‌گیری کنید. به‌طور مثال با استفاده از روش‌های اندازه‌گیری شاخص عملکرد (KPI) درمی‌یابید که عملکرد کارمندان در راستای هدف‌ها چه مقدار بوده است. در صورتی که کارکنان در حد انتظار شما فعالیت نمی‌کنند برای افزایش بهره وری در محیط کار لازم است که روش‌هایی را به کار ببرید.

توسعه کسب و کار

یکی از کلیدی‌ترین ابزارهای توسعه کسب و کار تصمیم گیری استراتژیک است. در این راستا باید از بهترین روش‌های تحلیل داده استفاده کنید تا تصمیم‌های بهتری بگیرید.

فعال شدن سازمان

یکی از درخشان‌ترین مزیت‌های تصمیم‌گیری استراتژیک این است که با اجرایی شدن آن‌، اثربخشی و پویایی سازمان به میزان بسیار زیادی افزایش می‌یابد.

توجه به تهدیدهای خارجی

اگر بدون در نظر گرفتن تهدیدهای احتمالی برنامه‌ریزی‌های سازمانی را انجام دهید این تصمیم‌ها به ضرر شما تمام می‌شوند اما در تصمیم گیری استراتژیک با توجه به نگاه همه‌جانبه، برنامه‌ریزی بهتری انجام می‌دهید و هر گامی که برای توسعه سازمان برمی‌دارید شما را به سمت اهدافتان سوق می‌دهد.

درک نقاط قوت رقبا

مدیریت و تصمیم گیری استراتژیک دوام و موفقیت شما در بازار را در بلندمدت تضمین می‌کند. زیرا با کمک آن نقاط قوت و ضعف رقبا را بهت درک می‌کنید و استراتژی‌های بازاریابی بهتری را در نظر می‌گیرید. به این ترتیب شانس بیشتری برای جذب مخاطب و افزایش درآمد خواهید داشت.

معایب تصمیم گیری استراتژیک

با وجود مزیت‌های زیاد مدیریت و تصمیم گیری استراتژیک، معایبی نیز وجود دارند که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

عدم آمادگی برای آینده نامعلوم

سازمان برای تصمیم گیری استراتژیک نیاز به پیش‌بینی آینده و برنامه‌ریزی برای آن دارد. اگر آینده قابل پیش‌بینی نباشد هیچ مدیری توانایی تصمیم گیری استراتژیک نخواهد داشت. به‌طور مثال در تحلیل بورس برخی افراد معتقدند که نمی‌توانید تصمیم گیری استراتژیک قطعی داشته باشید زیرا بسیاری از فاکتورهای آن قابل پیش‌بینی نیستند.

هزینه بالای گزینه‌های موجود

بسیاری از گزینه‌های موجود برای تصمیم‌گیری، صرفه اقتصادی ندارند و معمولا با وجود این‌که بهترین تصمیم‌های سازمانی به حساب می‌آیند به علت محدودیت بودجه سازمان، رد می‌شوند و می‌بایست روش‌های جایگزین با قیمتی پایین‌تر را به‌جای آن‌ها در نظر بگیرید. حتی سازمان‌هایی که بودجه کافی دارند برای اقدامات پرهزینه معمولا سختگیری می‌کنند و فقط زمانی‌ می‌توانید تصمیم‌های گران‌قیمت بگیرید که در درازمدت منفعت زیادی برای سازمان به همراه داشته باشد.

مانع انعطاف پذیری

اغلب سازمان‌ها فرایندهای استراتژیک را به‌صورت کاملا رسمی انجام می‌دهند. به همین علت در حین اجرای تصمیم هیچ فضایی برای نوآوری و خلاقیت وجود ندارد. در واقع این نوع تصمیم‌ها هر نوع خلاقیت سازمانی را از بین می‌برند.

مزایای درازمدت در برابر نتایج لحظه‌ای

در ابتدا ممکن است مدیریت و تصمیم گیری استراتژیک سودآور نباشد زیرا این گزینه‌ها برای درازمدت تعیین شده‌اند. بنابراین اگر شرایط ویژه‌ای به وجود بیاید برای مدیریت سریع بحران نمی‌شود از این نوع تصمیم‌گیری استفاده کرد و باید به دنبال روش دیگری باشید. به همین علت اغلب، به مدیران توصیه می‌شود که پیش از تخصیص منابع به تصمیم‌های استراتژیک ابتدا بحران‌های فعلی را رفع کنند.

پرسشنامه تصمیم گیری استراتژیک

تصمیم گیری استراتژیک یکی از مهم‌ترین وظایف رهبران و مدیران سازمان است. اما اگر به تازگی این سمت را گرفته‌اید در ابتدای کار نیاز است که از تیمی کمک بگیرید و همه با هم ازدیدگاه‌های مختلف به موضوعات نگاه کنید تا به انتخاب درستی برسید. برای ساده‌سازی فرایند به عنوان رهبر گروه خوب است که ۶ پرسش کلیدی را در تصمیم گیری استراتژیک سازمان پیش ‌روی خود داشته باشید و هر بار که در چنین موقعیتی قرار می‌گیرید ابتدا به این سوالات پاسخ دهید. در ادامه این پرسشنامه را با هم مرور می‌کنیم.

۱. پایه و اساس تصمیم‌گیری استراتژیک ما چیست؟

هدف نهایی هر تصمیم گیری استراتژیک این است که سازمان را تقویت کند و برای آینده توسعه دهد. برای فعالیت در مسیر این هدف باید از آینده سازمان خود تصویر روشنی داشته باشید و دقیقا بدانید که پس از مدت مشخصی می‌خواهید سازمان شما به چه جایگاهی رسیده باشد. این تصویرسازی همان پایه و اساس استراتژیک سازمانتان است که قصد دارید آن را اجرا کنید. به‌طور مثال تصور شما از آینده سازمان این است که فعالیت‌های صنعتی خود را در حد صدور کالا به کشورهای خاورمیانه گسترش دهید. با توجه به این هدف، تصمیمات استراتژیک شما باید بر همین پایه و اساس بنا شوند و نباید ناگهان مسیر متفاوتی را در پیش بگیرید.

۲. شرایط داخلی و خارجی چگونه است؟

سوال دوم این پرسشنامه روی ارزیابی شرایط داخلی و خارجی سازمان متمرکز است. به‌طور مثال در این گام به این پرسش پاسخ دهید که اوضاع سیاسی منطقه چه تاثیری بر دستیابی شما به هدفتان دارد. گاهی این شرایط به نفع شما است و گاهی از آن ضرر می‌کنید. شاید نیاز باشد که سرمایه‌گذار خارجی جذب کنید یا تغییراتی در داخل سازمان ایجاد کنید.

راه های تصمیم گیری استراتژیک

۳. با این تصمیم گیری استراتژیک قصد دارید به چه نتیجه‌ای برسید؟

اگر تصمیم گیری استراتژیک شما اثربخشی لازم را داشته باشد به نتیجه مشخصی می‌رسید. بنابراین باید ابتدا نتیجه مورد انتظار خود را تعریف کنید. به‌طور مثال این نتیجه می‌تواند افزایش حاشیه سود تا مبلغ مشخصی باشد (مثلا ۱۰ درصد). تصمیم که در این مرحله می‌گیرید فقط یکی از گام‌‌های دستیابی به هدف نهایی است بنابراین در این مرحله کاملا شفاف باشید.

۴. از چه متدی استفاده می‌کنید؟

هنگامی که به صورت کاملا شفاف هدف و نتیجه مورد انتظار خود را مشخص کردید وقت آن است که برای تحقق آن‌ها روشی را برگزینید. می‌توانید برای رسیدن به هدف خود محصول جدیدی را وارد خط تولید کنید و به بازارهای خاورمیانه عرضه کنید. همچنین می‌توانید کارخانه جدیدی برای آن محصول خاص در نظر بگیرید. می‌توانید برای شناساندن برند به این کشورها کمپین‌های تبلیغاتی برگزار کنید و به روش‌های مختلف خود را به مشتریان بالقوه بشناسانید. این‌ها فقط چند نمونه از روش‌های پیاده‌سازی تصمیم‌های استراتژیک سازمان هستند و به فراخور اهداف و منابع موجود برای هر سازمانی متفاوت می‌شوند.

۵. باید چه اقداماتی صورت بگیرد؟

در این گام به این پرسش پاسخ می‌دهید که چه اقدامی را چه کسی و در چه زمانی باید انجام دهد تا تصمیم گیری استراتژیک شما به‌درستی اجرا شود. در این مرحله به این موضوع بیندیشید که در راستای چشم‌انداز سازمان چه کاری انجام دهید تا هدف‌هایتان محقق شوند. ممکن است در این رابطه نیاز به مشاور بین‌المللی داشته باشید یا تیمی از افراد خبره را جمع‌آوری کنید و با تفکر استراتژیک جمعی بهترین روش‌ها را برای موفقیت سازمان برگزینید. به این ترتیب برای موفقیت بیشتر از مهارت گوش دادن فعال خود استفاده کنید تا نکات مهم را از میان مکالمه‌های افراد گروه بیابید.

۶. از برنامه‌ریزی استراتژیک تا اجرای آن چه فرایندی پیش‌رویتان است؟

در حین حرکت از برنامه‌ریزی استراتژیک به سمت اجرای آن ضروری است که به این پرسش پاسخ دهید. احتمالا مجبور شوید که بارها و بارها این سوال را مطرح کنید زیرا فرایند رسیدن به هدف‌های بزرگ، طولانی و پرچالش است و همواره باید در این مسیر ذهن آگاهی داشته باشید تا راه را گم نکنید. گاهی لازم است بازگردید و ۵ سوال را از ابتدا دوباره پاسخ دهید و در صورت لزوم تغییراتی در اهداف خود ایجاد کنید.

به یاد داشته باشید که هیچ مدیری کامل نیست و هر چقدر هم که هوشمندانه رفتار کنید و تصمیم گیری استراتژیک پرمنفعتی تنظیم کنید باز هم قادر به کنترل عوامل بیرونی نیستید. بسیاری از مسائل به تیم مدیریتی شما مربوط هستند که باید آن‌ها را اصلاح کنید. پاسخ‌دادن به این ۶ پرسش کمک می‌کند که دید واضحی نسبت به مسائل پیرامون خود داشته باشد و تصمیم‌های بهتری بگیرید.

کتاب تصمیم گیری استراتژیک

معمولا مدیران گروه و سازمان‌ها برای تقویت مهارت تصمیم گیری استراتژیک، دوره‌های آموزشی می‌گذرانند. در این مطلب تمامی متدهای تقویت این توانایی را آموزش دادیم اما می‌توانید در کنار دوره‌های مختلف و انجام تمرین‌های بالا کتاب‌های این حوزه را نیز مطالعه کنید. این کتاب‌ها اغلب برای رهبران و مدیران تهیه شده‌اند تا رفتار سازمانی خود را در جهت منافع سازمان تنظیم کنند و به اهداف نهایی دست یابند. در ادامه برخی از بهترین آثار این حوزه را معرفی می‌کنیم.

۱. کتاب Decisive

این کتاب مجموعه‌ای از تمرین‌های کاربردی برای پرورش مهارت تصمیم گیری استراتژیک است. در این اثر با انواع پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌های نادرست آشنا می‌شوید و با آگاهی به آن‌ها در حین قضاوت و تصمیم‌گیری درگیر دام‌های ذهنی نمی‌شوید. با خواندن این کتاب، مجموعه‌ای از انواع تصمیم‌گیری‌ها نظیر تصمیم‌های گروهی و انفرادی را می‌آموزید و به تفکر انتقادی نیز مسلط می‌شوید.

کتاب decisive

۲. کتاب Thinking is Bets

با مطالعه این اثر می‌توانید در موقعیت‌های گنگ و خالی از اطلاعات، بهترین تصمیم‌ها را بگیرید. در آثار قبلی می‌آموختید که پس از جمع‌آوری اطلاعات و با نتیجه‌گیری از آن‌ها باید انتخاب کنید اما گاهی در موقعیتی قرار دارید که چیزی قابل پیش‌بینی نیست. در این حالت هنر شما این است که نشانه‌ها را دنبال کنید و در شرایط بحرانی بهترین تصمیم‌ها را بگیرید.

این نکته یکی از مهم‌ترین فرق‌های میان مدیران قوی و ضعیف است. زیرا در فضای تجارت انتخاب کردن کار ساده‌ای نیست و حتی بهترین تصمیم ممکن است به بهترین نتیجه ختم نشود. در این کتاب آموزش داده است که ریسک هر انتخاب را محاسبه کنید و در این بین گزینه کم‌ریسک‌تر را برگزینید تا کل سازمان متحمل ضرر نشود.

یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها در این موقعیت داشتن اعتماد به نفس است که کمک می‌کند در فضایی مه‌آلود تصمیم گیری استراتژیک داشته باشید.

کتاب thinking bets

۳. کتاب Thinking, Fast and Slow

این اثر یکی از بهترین کتاب‌های تصمیم‌گیری سال‌های اخیر بوده است. در این کتاب «دنیل کانمن» (Daniel Kahneman) دو سیستم اصلی را عنوان می‌کند که افراد با کمک آن‌ها می‌توانند قضاوت‌های درستی داشته باشند. یکی از این دو سیستم پاسخ‌های سریع احساسی و دیگری فرایند منطقی آرام‌تر است. نویسنده درباره کاربرد هر کدام از این دو سیستم در موقعیت‌های مختلف توضیح می‌دهید و با مثال‌هایی ملموس درک آن‌ها را برای خواننده ساده می‌کند.

در برخی موقعیت‌ها تصمیم‌گیری باید سریع صورت بگیرد و احساسی بودن آن به نفع شما است (مانند لحظه‌ای که جان کسی در خطر است). در مقابل، در موقعیت‌های مدیریتی و برای تصمیم گیری استراتژیک باید از تصمیم‌های منطقی و آرام بهره ببرید و از رفتارهای احساسی و شتابزده پرهیز کنید. مطالعه این کتاب برای افردی مناسب است که می‌خواهند چارچوب تصمیم‌هایشان را بسازند و بر مبنای آن‌ها قضاوت کنند.

کتاب thinking fast and slow

۴. کتاب The Paradox of Choice

این کتاب از عواقبی می‌گوید که به علت وجود گزینه‌های فراوان ایجاد شده‌اند. در گذشته افراد نهایتا بین دو الی سه گزینه انتخاب می‌کردند اما امروزه برای هر انتخابی لازم است گزینه‌های زیادی را مد نظر قرار دهید و در بسیاری اوقات نمی‌توانید به نتیجه قطعی برسید زیرا پیش‌بینی نتیجه نهایی هر کدام از گزینه‌های موجود کار آسانی نیست. این امر باعث کاهش کیفیت زندگی، افزایش اضطراب و کاهش حس رضایتمندی انسان می‌شود. در این اثر به شما تکنیک‌هایی را می‌آموزد که به کمک آن‌ها می‌توانید بسیاری از گزینه‌ها را حذف کنید و از میان‌ها موارد محدودتر بهترین نتیجه را بگیرید.

کتاب the paradox of choice

۵. کتاب هنر شفاف اندیشیدن

در این اثر نویسنده نقاط کور ذهن را برای خواننده توصیف می‌کند و نشان می‌دهد که این تعصبات پنهانی مانع از تصمیم گیری استراتژیک فرد می‌شوند و او را از داشتن ذهنم باز برای رسیدن به هدف‌ها بازمی‌دارد. به‌طور مثال در این کتاب توضیح می‌دهد که ما به صورت سیستماتیک توانایی‌ها و دانش خود را بیش از حد واقعی برآورد می‌کنیم و اگر این حقیقت را بدانیم برای دست‌یابی به اطلاعات بیشتر مشتاق‌تر می‌شویم و به اطلاعات اولیه موجود برای انتخاب گزینه مناسب بسنده نمی‌کنیم.

واقعیت این است که مغز ما همواره در حال مدلسازی است تا هر چیزی را در دسته مدل خاصی قرار دهد و برای هر موضوع جدید انرژی مضاعف صرف نکند. بنابراین اگر برای مسئله تازه‌ای نتواند مدل از پیش تعریف شده‌ای بیابد شروع به ساخت و اختراع مدل جدید می‌کند. مطالعه نکات طلایی موجود در این اثر می‌آموزد که در تصمیم‌گیری‌ها و تغییر سبک زندگی پیشین و گام برداشتن در مسیرهای جدید موفق عمل کنید.

کتاب هنر شفاف اندیشیدن

جمع بندی

تصمیم گیری استراتژیک فرایند روزمره‌ای نیست و معمولا در دوره‌های زمانی مشخصی صورت می‌گیرد. این نوع تصمیم‌ها اغلب در سازمان‌ها و توسط مدیران گرفته می‌شوند و نتایج آن‌ها را می‌توانید در بلندمدت مشاهده کنید. در این مطلب از مجله فرادرس آموختیم که چطور می‌توانید تصمیم‌های استراتژیک بگیرید و برای رسیدن به این مرحله لازم است چه مهارت‌هایی را در خود تقویت کنید. همچنین در پایان، کتاب‌های مرتبط با این حوزه را معرفی کردیم تا با مطالعه آن‌ها در کنار متدهای ذکر شده بیش از پیش خود را برای موقعیت‌های رهبری و تصمیم‌گیری آماده کنید.

سوالات متداول

در ادامه به برخی از سوالات متداول درباره تصمیم گیری استراتژیک می‌پردازیم.

چه کسانی به تصمیم گیری استراتژیک نیاز دارند؟

بیشترین گروهی که لازم است تصمیم گیری استراتژیم را بلد باشند عبارت‌اند از مدیران سازمان‌ها، رهبران و تمامی افرادی که مدیریت گروهی را در راستای رسیدن به هدفی مشخص برعهده دارند.

تفاوت اصلی تصمیم گیری استراتژیک با دیگر تصمیم‌ها در چیست؟

تصمیم‌های عادی و متداول با تصمیم گیری استراتژی تفاوت‌های زیادی دارند اما مهم‌ترین فرق این دو این است که تصمیم‌های متداول معمولا زودبازه هستند اما نتایج تصمیم‌های استراتژیک در بلندمدت دیده می‌شوند.

بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
uk.indeedsimplilearnriselyamanet
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *