اضطراب اجتماعی چیست؟ – ریشه اختلال، تشخیص و درمان
همه ما در موقعیتهای اجتماعی خاصی دچار احساس نگرانی، ترس و شرم میشویم، برای مثال، هنگامی که میخواهیم برای اولین بار در جمع استادان دانشگاهی خود سخنرانی کنیم، احساس اضطراب میکنیم که تجربهای طبیعی است. با این حال، در گروهی از افراد این اضطراب مختص به یک موقعیت کوتاهمدت نیست. آنها نه فقط هنگام سخنرانی دانشگاهی، بلکه زمان حضور در جمع دوستانه، مهمانی خانوادگی، استفاده از تاکسی و خرید از فروشگاه نیز مضطرب هستند. اضطراب، بیشتر ابعاد زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و اگر با ترس از صحبت در جمع مقابله نکنیم، میتواند به انزوای شدید منجر شود. آنچه که در این دسته افراد دیده میشود، اضطراب اجتماعی (Social Anxiety) نام دارد.
اضطراب اجتماعی چیست؟
«اضطراب اجتماعی» نگرانی مداوم، غیرمنطقی و شدید درباره این موضوع است که فرد در اجتماع چگونه به نظر میرسد، چطور ارزیابی میشود و دیگران در مورد او چه فکری میکنند. افراد دچار این اضطراب معمولا اعتمادبهنفس پایینی دارند. آنها باور دارند دیگران در مورد آنها دیدگاهی منفی دارند و هر کاری بکنند، پر از ایراد است و اثر منفی روی اطرافیان میگذارد.
بر همین اساس، برای هر حرکت کوچک خود ترس و اضطراب زیادی را تجربه میکنند و پیش از انجام آن بارها با خودشان فکر میکنند. جزئیات بیاهمیت را تغییر میدهند، سعی میکنند تا حد ممکن در جهت خواست دیگران عمل کنند. پس از انجام کار، در نهایت باز هم راضی نخواهند بود، چراکه با نشخوارفکری (Overthinking) در مورد آنچه رخ داده است، از کاه کوه میسازند و خود را آزار میدهند.
بازه زمانی نشخوارفکری در این افراد محدود به موقعیت اجتماعی نیست و به حدی طولانی است که مثلا برای سخنرانی درسی، ماهها قبل و پس از موعد سخنرانی، عصبیاند. ممکن است اضطراب آنها به حدی بالا باشد که بیخوابی، کابوس، حالت تهوع، تپش قلب، لرزش و... را تجربه کنند. در بسیاری از موارد، فرد دچار اضطراب اجتماعی میداند که افکار او غیرمنطقی هستند اما نمیتواند آنها را مدیریت کرده و بر آنها غلبه کند، به طوری که ممکن است تنها راه رهایی از این هیجانات و افکار را انزوا و کنارهگیری از حضور در جمع بداند.
اضطراب اجتماعی مصداقهای متفاوتی دارد و ممکن است در زمینههای زیر بروز کند:
- ورود کردن به جمع یا صحبت کردن در جمع
- آغاز کردن مکالمه و سوال پرسیدن
- صحبت کردن با افراد غریبه
- برقراری ارتباط چشمی
- مرکز توجه بودن، مثل اجرای نمایش یا سخنرانی
- شرکت در مهمانیها و دورهمیها
- مصاحبه شغلی یا تحصیلی
- روابط بینفردی حتی دوستان نزدیک و شریک عاطفی
- خرید کردن
- استفاده از سرویس بهداشتی عمومی
- خوردن و آشامیدن در جمع
- انجام کاری در حالی که کسی به فرد نگاه میکند (احساس زیر نظر گرفته شدن)
- بلند خواندن متنی برای کسی
- مورد انتقاد قرار گرفتن
- صحبت کردن با مراجع قدرت، مثل والدین، معلمان، مدیران و...
اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟
در صورتی که سطح اضطراب اجتماعی فرد به حدی شدید شود که بر کیفیت زندگی او تاثیر بگذارد و عملکردهای او را مختل کند، گفته میشود فرد دچار «اختلال اضطراب اجتماعی» (Social Anxiety Disorder | SAD) است.
معمولا اضطراب اجتماعی خفیف در افراد اگر بهبود نیابد، به مرور زمان به صورت خود-تداومبخش، بزرگ و بزرگتر میشود تا به شکل «اختلال» دربیاید. یعنی فرد به صورت مداوم از رفتن به اجتماع خودداری میکند و به همین علت، ترس او از حضور در جمع بیشتر و بیشتر میشود، در حدی که دیگر بهندرت میتواند در جمع حضور یابد، حرف بزند، از خودش دفاع کند و... . در این صورت گفته میشود که عملکرد اجتماعی او کاهش یافته است. از آنجا که کار، تحصیل، روابط صمیمی و... در محیطهای اجتماعی شکل میگیرد، فرد در زمینههای شغلی، تحصیلی و دیگر ابعاد زندگی نیز افت میکند.
نکته قابل توجه این است که در مواردی ممکن است اضطراب اجتماعی فرد در یک حوزه خاص باشد، برای مثال فرد فقط از سخنرانی و حرف زدن احساس هراس کند اما در باقی زمینهها مشکلی نداشته باشد، در این حالت وی به «اضطراب اجتماعی خاص» (Specific Social Anxiety) مبتلا است. نوعی که اغلب میبینیم، حالتی است اضطراب در تمامی یا اغلب موقعیتهای اجتماعی با فرد همراه است و «اضطراب اجتماعی عمومی» یا «اضطراب اجتماعی فراگیر» (General Social Anxiety) نام دارد.
نشانههای اضطراب اجتماعی
علائم اضطراب اجتماعی نهتنها شناختی، هیجانی و ذهنی است، بلکه در حالات بدنی و فیزیکی افراد نیز تاثیر میگذارد. به طور کل میتوان علائم اضطراب اجتماعی را به شکل زیر دستهبندی کرد.
زیستشناختی و بدنی
این دسته از نشانهها، به تغییرات فیزیولوژیک بدن اشاره دارند. افراد دچار اضطراب اجتماعی در موقعیتهای عمومی دچار لرزش بخشی از بدن مثل دستها، پاها، انگشتان، فک و... میشوند. با صدای پایینی صحبت میکنند و ممکن است صدای آنها نیز بلرزد. گونههای آنها سرخ شده و عرق سرد روی صورت آنها مینشیند.
تپش قلب و تنفسهای بریده و سریع از دیگر علائم این اختلال است. ممکن است به فرد احساس تنگی نفس، خفگی یا حس درد در قفسه سینه دست بدهد. همچنین ممکن است حس کند تودهای راه گلوی او را بسته و مانع صحبت کردن او است. ناتوانی در صحبت یا لکنت زبان در این افراد دیده میشود و گاهی احساس میکنند کاملا ذهنشان خالی شده است.
سرگیچه، حالت تهوع، تاری دید، خشکی دهان، خشکی بدن یا تنش عضلانی در این رایج است. ناراحتیهای معده و روده، مثل زخم معده، یبوست، اسهال، صداهای بلند روده، سندرم روده تحریکپذیر و... در بسیاری از موارد با اضطراب اجتماعی همراه میشود.
هیجانی و شناختی
در اختلال اضطراب اجتماعی، عزت نفس و اعتمادبهنفس فرد مبتلا بسیار کم است و از شرکت در اجتماع یا صحبت با افراد غریبه میترسد. چنین فردی در قبل، بعد و هنگام موقعیتی اجتماعی به طور شدیدی نگران و مضطرب است. پیش از موقعیت، در ذهن خود شروع به سناریوسازی میکند، اغلب احتمالات منفی را در نظر میگیرد و روزها فکر میکند که در شرایط فرضی مختلف چه باید بکند. پس از موقعیت دست از تجزیهوتحلیل جزئیات برنمیدارد و نمیتواند افکار خود را رها کند.
وجود افکار منفی در مورد عملکرد خودشان و شک در مورد تواناییهایشان در این افراد دیده میشود. مداوم در وحشت هستند که مبادا کاری اشتباه یا خجالتآور انجام دهند و باعث شود دیگران آنها را به طور منفی ارزیابی کنند. حتی میترسند که دیگران متوجه علائم زیستشناختی یا دیگر علائم اضطراب آنها بشوند و سعی میکنند خود را قایم کنند.
کمالگرایی منفی و باورهای صفر یا یکی در آنها وجود دارد. این ویژگیها باعث میشود تا با کوچکترین اشتباهی کاملا خودشان را زیر سوال ببرند. آنها روی اتفاقهای منفی نسبت به اتفاقهای مثبت تمرکز بیشتری دارند و بیشتر رخدادهای منفی را به خاطر میآورند. برای مثال، اگر در حین یک سخنرانی موفق، فقط یک کلمه را اشتباه بگویند، افکار آنها به اشتباهشان متمرکز خواهد شد و تا روزها بعد به آن فکر میکنند. درنتیجه حواسشان به این نیست که در کل چه مقدار سخنرانی خوب و موفقی انجام دادهاند.
رفتاری و اجتماعی
افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نمیتوانند مکالمهای را آغاز کنند، به جمع جدیدی ورود کنند یا در مقابل دیگران کاری را انجام بدهند (حتی اگر بتوانند این کار با اضطراب بسیار شدیدی همراه خواهد بود).
آنها سعی میکنند تا جای ممکن از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کنند اما در صورتی که مجبور به حضور در موقعیت باشند، در گوشهای خلوت و خارج از توجه میمانند که منطقه امن آنها است. همچنین ترک ناگهانی محیط برای خلاص شدن از اضطراب در آنها بسیار رایج است.
اجتناب و غیبت آنها به حدی زیاد است که معمولا قید شرکت در مدرسه، دانشگاه یا فضای کاری را میزنند و درنتیجه افت عملکرد تحصیلی و شغلی دارند.
حملات پانیک
یکی از ناخوشایندترین علائمی که ممکن است فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی با بالا رفتن سطح اضطرابش تجربه کند، «حمله پانیک» (Panic attack) است. حمله پانیک به این صورت است که برای چند دقیقه، علائم بدنی اضطراب مثل تپش قلب، عرق کردن، درد قفسه سینه، احساس خفگی، تاری دید، گیجی و... با هم همراه میشوند و چنان شدت میگیرند که فرد به این باور میرسد که دچار حمله قلبی شده و در حال مرگ است (حمله پانیک در واقعیت خطر مرگ به همراه ندارد). مدیریت حمله پانیک کار سختی است و فردی که به طور مکرر حمله پانیک را تجربه میکند، حتما نیاز به کمک متخصص دارد.
اثرات دراز مدت
اختلال اضطراب اجتماعی سبب کاهش شدید عزت نفس و اعتمادبهنفس، ناتوانایی در قاطعیت و جرئتورزی، خودگوییهای منفی، حساسیت شدید به انتقاد، مهارتهای اجتماعی ضعیف، انزوا، افت تحصیلی و شغلی و... میشود که در دراز مدت، شکلگیری اختلال پانیک، «اختلال اضطراب عمومی» (General Anxiety Disorder - GAD)، افسردگی، خطر خودکشی و... را به همراه دارد. همچنین، فرد ممکن است برای غلبه بر احساس ناخوشایند خود، دست به مصرف مواد بزند.
تشخیص اضطراب اجتماعی
در علم روانشناسی و روانپزشکی، برای اینکه بین تمام متخصصان در سراسر جهان توافقی بر سر تعاریف و معنای اختلالها وجود داشته باشد، قراردادی شکل گرفته است. طبق این قرارداد تمامی تشخیصها باید بر مبنای کتاب آسیب شناسی روانی «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی» (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders | DSM) باشند. البته در اروپا بیشتر به ویرایش دهم کتاب «طبقهبندی بینالمللی بیماریها» (International Classification of Diseases | ICD) استناد میشود اما کشورهایی چون آمریکا، ایران و... بر DSM توافق دارند.
در کتاب DSM-V برای هر اختلال، علائم مشخصی جهت تشخیص بالینی تعیین شده است. ملاکهای اختلال اضطراب اجتماعی به شرح زیر است:
- A: ترس یا اضطراب قابل توجه برای یک یا بیش از یک موقعیت اجتماعی که در آن فرد احساس کند در معرض بررسی موشکافانه توسط دیگران است. برای مثال در تعاملات اجتماعی (مانند صحبت کردن یا ملاقات افراد غریبه)، دیده شدن (خوردن یا نوشیدن) یا اجرا در مقابل دیگران (مثل ایراد سخنرانی).
- B: فرد بترسد که به روشی رفتار کند یا علائم اضطرابی نشان دهد که به طور منفی ارزیابی شود (مثلا تحقیر یا خجالتزده شود، باعث طرد یا توهین به دیگران شود).
- C: موقعیت اجتماعی همواره باید اضطراب را برانگیزد.
- D: از موقعیتهای اجتماعی [به علت اضطراب] اجتناب شود یا با اضطراب و ترس تحمل شوند.
- E: ترس از اضطراب بیتناسب با تهدید واقعی موقعیت اجتماعی در بستر فرهنگ جامعه است.
- F: ترس، اضطراب یا اجتناب دائمی است و معمولا بیش از ۶ ماه طول میکشد.
- G: ترس، اضطراب یا اجتناب منجر به «پریشانی» (Distress) بالینی قابلتوجه یا اختلال در عملکرد شود.
- H: ترس، اضطراب یا اجتناب را نمیتوان مرتبط با اثر مصرف ماده (سوءمصرف مواد یا دارو) و شرایط پزشکی دیگری دانست.
- I: ترس، اضطراب یا اجتناب توسط علائم اختلال روانی دیگری (مثل اختلال پانیک، اختلال بدریختانگاری (Body Dysmorphic disorder)، اختلال طیف اوتیسم) بهتر توجیه نمیشود.
- J: در صورت وجود شرایط پزشکی دیگری (مثل بیماری پارکینسون، چاقی، تغییر شکل بدن به علت سوختگی یا جراحت)، ترس، اضطراب یا اجتناب به طور واضح نامربوط به آن یا بیش از اندازه باشد.
اضطراب اجتماعی در کودکان
با اینکه اغلب شروع اضطراب اجتماعی در سنین کودکی رخ میدهد، اضطراب اجتماعی در کودکان ملاحضات ویژه خودش را دارد. در درجه اول، باید بدانیم که کجخلقیهای کودکان در مهمانیها و محیطهای عمومی الزاما به علت اضطراب اجتماعی نیست. کودکان تازه شروع به شناخت اطراف و جهان کردهاند و محیطهای ناشناخته برای آنها ترس زیادی به همراه دارد.
در درجه دوم باید شکل خاص بروز اضطراب در کودکان را بشناسیم که از انواع آن میتوان به رفتارهای زیر اشاره کرد:
- گریه کردن یا ناراحتی زیاد
- کجخلقی
- واکنشهای پرخاشگرانه و عصبی
- چسبیدن به والدین
- صحبت نکردن
- خشک شدن یا لرزیدن
- امتناع از بازی کردن یا تعامل با دیگر کودکان یا بزرگسالان
- ترس از رفتن به مدرسه، شرکت در فعالیتهای کلاسی
- اجتناب از کمک خواستن و سوال پرسیدن در مدرسه
- ترس از شرکت در فعالیتهای اجتماعی مثل دورهمیهای خانوادگی و...
همچنین در کودکان تنها هنگامی میتوانیم صحبت از اضطراب اجتماعی کنیم که آنها علاوه بر در برخورد با بزرگسالان، در کنار همسالان خود نیز مضطرب باشند.
علل شکلگیری و تداوم اضطراب اجتماعی
اختلالهای روانی تقریبا هرگز یک ریشه و منشا مشخص ندارند، بلکه مجموعهای از عوامل سبب ایجاد آنها میشوند. از عواملی که میتوانند بر شکلگیری اختلال اضطراب اجتماعی تاثیر بگذارند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- عوامل زیستشناختی
- عوامل روانشناختی و محیطی
عوامل زیست شناختی در شکل گیری اضطراب اجتماعی
عوامل زیستشناختی با ژنتیک، فعالیت نواحی مغزی، غلظت انتقالدهندههای عصبی، اثر مواد مخدر، محرک، توهمزا، اثر مواد خوراکی و... مرتبط هستند:
ژنتیک
اگر یکی از بستگان درجه یک شخصی به اختلال اضطراب اجتماعی متبلا باشد، امکان ابتلای خود شخص به آن، سه برابر کسانی است که در بستگان خود فردی مبتلا به این اختلال ندارند. در بین دوقلوهای یکسان نیز، اگر یکی از آنها دچار اختلال اضطراب اجتماعی باشد، احتمال اینکه قل دیگر مبتلا به اختلال شود، ۳۰ الی ۵۰ درصد از حد متوسط بیشتر است.
همچنین، برخی رفتارهای اولیه نوزادان که به عنوان «خلق» شناخته میشوند، مثل سرسخت بودن یا آرام بودن (سر ساعت بخوابند یا خواب بهم ریخته داشته باشند، سریع ارتباط بگیرند و به تغییرات عادت کنند یا با کوچکترین تغییری آشفته شوند و...) در ماههای اولیه زندگی و تقریبا مستقل از اثرات محیطی مشاهده میشود. گروهی از نوزادان از همان ابتدا از نظر خلقی بیشتر از دیگران میترسند و مضطرب را تجربه میکنند. تمامی این یافتهها نشان میدهد که به احتمال زیاد، اختلال اضطراب اجتماعی پایه ژنتیکی هم دارد.
اخیرا بر روی یک ژن خاص به نام SLCGA4 تمرکز شده است که در راستای جابهجایی انتقالدهنده عصبی سروتونین فعالیت میکند. کارکرد سروتونین در تثبیت خلق (Mood) و آرامش اعصاب موثر است.
مغز
الف) انتقالدهندههای عصبی: تحقیقات نشان میدهد که کمبود یا زیاد بودن چهار انتقالدهنده عصبی سروتونین، دوپامین، آدرنالین و نورآدرنالین (اپینفرین و نوراپینفرین) در شکلگیری اختلال اضطراب اجتماعی نقش دارد. در مورد دوپامین میتوان گفت میزان ترشح و بازجذب دوپامین و همچنین میزان ترشح «هومووانیلیک اسید» (Homovanillic Acid) که همبسته با میزان ترشح دوپامین است، در این افراد کمتر از مغز دیگران است. در رابطه با سه انتقالدهنده عصبی دیگر، هنوز تحقیقات جریان دارد.
ب) فعالیت نواحی مغزی: قسمتی به نام آمیگدال یا بادامه (Amigdala) در مغز وجود دارد که نقشی اساسی در تجربه و مدیریت ترس ایفا میکند و مسئول اصلی در پاسخ «ستیر یا گریز» است، فرایندی که بدن را برای مبارزه با خطری ادراکشده آماده میکند. فعالیت آمیگدال سبب راهاندازی زنجیرهای از واکنشها در بدن میشود که از جمله آنها میتوان به بالا رفتن ضربان قلب، تنفس سریع، افزایش قند خون، انقباض عضلهها و... اشاره کرد.
با وجود تهدیدی واقعی، این واکنشها به فرد کمک میکند که از مهلکه بگریزد یا راهی برای مبارزه با آن پیدا کند. در صورت عدم وجود خطر، کمی بعد بخش جلویی مغز، شرایط را تجزیه و تحلیل کرده و پیامهایی به آمیگدال میفرستد که اثرات آن را خنثی میکند.
افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، فرد چنان از واکنش دیگران میترسد که بخش تحلیلی مغزش تعاملات اجتماعی را به عنوان خطری واقعی به شمار میآورد و به جای آرام کردن آمیگدال، اثر آن را تقویت میکند.
اثر مواد مخدر، محرک و توهمزا
برخی از مواد مثل ماریجوانا، توهمزاها و محرکها در بازه مصرفشان باعث اضطراب میشوند درحالی که برخی دیگر مثل الکل، مواد افیونی و آرامبخشها، مدتی پس از مصرف اضطراب ایجاد میکنند.
گاهی نیز برخی افراد برای رهایی از اضطراب خود دست به استفاده از مواد میزنند و ممکن است در این حالتی که هنوز تحت تاثیر مواد هستند، به سمت فعالیتهای اجتماعی بروند، اما بهمحض پریدن اثر مواد، حس معاشرت آنها از بین میروند و شروع ناگهانی اضطراب را تجربه میکنند. اگر این افراد در حین معاشرت بازخورد منفی مثل تحقیر یا تمسخر دریافت کنند، اثر شدیدتری روی آنها میگذارد و میتواند باعث بدتر شدن اضطراب آنها شود.
- الکل: الکل به میزان زیادی در افراد مبتلا استفاده میشود و میتواند به طور موقتی باعث تسکین علائم و کاهش رفتارهای بازداری فرد باشد، اما افراد تحت تاثیر الکل معمولا کارهایی انجام میدهد که بعدا آنها را خجالتآور میدانند و یادآوری این رویدادها باعث تقویت افکار منفی و ترس آنها میشود. با از بین رفتن اثر الکل، اضطراب اولیه بازگشته و شدت مییابد.
- ماریجوانا: ماریجوانا میتواند اضطراب یا ناراحتی ناشی از آن را سریع کاهش دهد (که البته پس از پریدن اثر آن اضطراب باز میگردد)، همین تسکین باعث اعتیاد روانی فرد شده و وقتی فرد دوزهای بالای آن را مصرف کنید، خود ماریجوانا باعث اضطراب و پارانویا میشود و علائم اضطراب اجتماعی را تشدید میکند.
- محرکها: مواد محرک (مثل شیشه) باعث فعالیت سیستم سمپاتیک میشوند که مرتبط با واکنش جنگ و گریز و ترشح آدرنالین است، همانچیزی که به تجربه ذهنی اضطراب منجر میشود.
غذاها و نوشیدنیها
توجه داشته باشید که غذاها و نوشیدنیهای مجاز نیز به عنوان ماده شیمیایی وارد بدن ما میشوند. با اینکه شدت اثر اکثر آنها به حدی نیست که بتواند اختلال را ایجاد کند، اما میتوانند اضطراب را تقویت نمایند و بهتر است در رژیم غذایی افراد دارای اختلالات اضطرابی کمتر استفاده شوند. به چند مورد از خوراکیهای تشدیدکننده اضطراب در لیست زیر اشاره شده است:
- قهوه، چای و نوشیدنیهای انرژیزا
- قند و کربوهیدراتهای ساده
- شکر، شکر مصنوعی و محصولات مملو از آنها مثل کیکها، آبنباتها
- نوشیدنیهای قندی مثل آبمیوه و نوشابه
- گلوتن
اگر فرد مبتلا به اختلالات اضطرابی مقدار زیادی از این مواد را در رژیم غذایی خود استفاده میکند، نباید ناگهان آن را حذف کند. بلکه بهتر است به مرور با موادی چون میوهها و دانههایی با فیبر بالا، دمنوشهای گیاهی مانند بابونه و اسطوخودوس، غذاهای حاوی امگا-۳، غذاهای حاوی زردچوبه، ماست پروبیوتیک، شکلات تلخ، ماهی سالمون، پرتقال و... جایگزین کند.
همچنین افت قند خون، بیخوابی یا خواب پریشان، کمبود آب بدن، کمبود ویتامینها (به ویژه ویتامینهای گروه «ب») و مواد معدنی (آهن) لازم در بدن میتواند فرد را دچار اضطراب کند.
عوامل روانشناختی و محیطی در شکل گیری اضطراب اجتماعی
عوامل روانشناختی یا محیطی، عاملهایی هستند که به صورت ژنتیک از دوران تولد همراه فرد نبوده است و توسط تجربههای زندگی شکل میگیرد:
رفتارهای والدینی
اولین محیطی که کودک میشناسد و از آن یاد میگیرد، خانواده است. نحوه برخورد والدین با کودکان، اثر بسیار قدرتمندی در شکلگیری ویژگیهای روانشناختی و رفتاری آنها دارد. چهار مدل رفتار عمده در والدین میتواند به شکلگیری اختلال اضطراب اجتماعی منجر شود:
- والدین محافظتگر افراطی: برخی از والدین، به صورت افراطی از فرزندان خود مراقبت میکنند. آنها خطرهای محیط را بیش از آنچه که واقعا هست، میپندارند و چنان میترسند که به فرزند خود اجازه کسب تجربه نمیدهند. برای مثال، از ترس اینکه مبادا ماشین به فرزندشان بزند، به او اجازه نمیدهند از خیابان عبور کند، یا از ترس خطرهای اجتماعی، فرزندشان را تا سنین بالا از فعالیتهای اجتماعی معمولی مانند شرکت در تولد دوستانش، رفتن به رستوران، صحبت با افراد غریبه و... منع میکنند.
چنین فردی وقتی وارد اجتماع میشود، مهارتهای اجتماعی و اعتماد به نفس کافی را ندارد. پس ممکن است به مرور روی اشتباهاتش حساس شود و به سمت اختلال اضطراب اجتماعی پیش برود.
- خانوادههای منزوی: والدینی که فرزندان را دور از روابط اجتماعی در فضایی منزوی (بدون ارتباط با کودکان دیگر، خویشاوندان و دوستان) پرورش میدهند، درست مثل دسته قبلی باعث کاهش مهارتهای اجتماعی فرزند و بالا رفتن خطر ابتلا به اضطراب اجتماعی در آنها میشوند.
- والدین کمالگرا و سختگیر: والدین کمالگرا اغلب والدین سختگیری هستند و با کوچکترین اشتباهی از فرزند خود شدید انتقاد میکنند. در بسیاری از موارد، فرزندشان را چنان پراشتباه در نظر میگیرند که به جای او حرف میزنند و تصمیم میگیرند. ممکن است این فرزند به مرور رفتار پدر و مادر خود را درونی کند، در غیاب پدر و مادر نیز، خودش دائم خودش را مورد انتقاد قرار دهد. او میاندیشد که دیگران هم با همان عینک سختگیرانه پدر و مادرش او نگاه میکنند، تفکری که شبیه به تفکر اختلال اضطراب اجتماعی است.
- والدین با طرز فکر مشابه اضطراب اجتماعی: برخی از والدین، همواره نگران این هستند که دیگران در موردشان چه فکری میکنند. مراعاتهای اجتماعی در آنها به شکل افراطی است و فرزندان خود را هم مجبور میکنند به آنچه که دیگران انتظار دارند تمام و کمال عمل کنند، در غیر این صورت انگار فرزندشان کار بدی کرده است. با این کار هم به فرزند القا میکنند که باید مراقب باشد تمام حرکاتش از نظر دیگران چگونه به نظر میرسد و هم اینکه میل درونی او مهم نیست، بلکه نظر دیگران به میل درونی او برتری دارد. این شیوه اندیشیدن، شیوهای نزدیک به طرز فکر اضطراب اجتماعی است و میتواند در نهایت منجر به آن شود.
تروماها و سواستفادهها
دو مورد از سنگینترین تجربههای روانی در این گروه جای میگیرند:
- «تروما» (Truma) به رخدادی منفی گفته میشود که اثر ناگهانی بسیار سنگینی بر روان فرد دارد، مثل فوت غیرمنتظره فردی نزدیک، تعرض، تصادف و... . اینکه چه چیزی تروما نام بگیرد، بستگی به ساختار روان فرد و تجربههای او دارد. ممکن است مسخره شدن جلوی همکلاسیها توسط معلم برای یک نفر اثر سنگینی چون تروما داشته باشد و به اعتماد به نفس او چنان آسیب بزند، که علائم اضطراب اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
گاهی، لازم نیست اتفاق حتما برای خود فرد رخ دهد، بلکه مشاهده رخ دادن این دسته اتفاقها برای دیگران هم میتواند در فرد حساسیت ایجاد کند و در مسیر اجتناب از اینکه تروما برای او رخ ندهد، او را همان سمت ببرد.
- «سوءاستفاده» (Abuse) در روانشناسی به سه نوع جنسی، بدنی (کتک زدن، ضرب و شتم، بهرهکشی جسمی) و روانی (داد زدن، تحقیر کردن، بیتوجهی، خواستههای غیرمنطقی و...) تقسیم میشود. اگر کسی به هر نحوی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد، آسیب زیادی میبیند و به احتمال زیاد عزت نفسش را از دست میدهد و افسرده و مضطرب میشود . باور میکند که پر از ایراد و بیاهمیت است و باید طبق خواستههای شخص دیگری عمل کند. ممکن است منزوی شود و احساس کند با دیگر افراد بیگانه است (احساس بیگانگی و انزوا در تروما هم ممکن است پیش بیاید). اضطراب اجتماعی میتواند در بستری چنین باورهایی شکل بگیرد.
علاوه بر اتفاقهای مستمر دوران کودکی که توسط پدر و مادر شکل میگیرد، تجربیات دیگری هم ممکن است در محیط رخ دهد که به ناگهانی و قدرتمندی تروماها و سواستفادهها نباشد، اما اثر کافی برای ایجاد اضطراب اجتماعی داشته باشد. ممکن است آسیب از جانب همبازیهای کودکی، همسالان، هممحلهایها، دیگر اعضا خانواده (مثل خواهر و برادر یا بقیه بچهها در اقوام) و... وارد شود. برای بررسی زمینههای شکلگیری اضطراب اجتماعی، همه این اتفاقها باید مورد توجه قرار بگیرد.
سبک دلبستگی نا ایمن
طبق نظریه جان بالبی (John Bowlby)، دلبستگی نوعی ارتباط درونی، روانی و عاطفی میان نوزاد و شخصی است که از او مراقبت میکند. مراقبتکننده برای نوزاد معنای امنیت است. اگر نیازهای نوزاد به موقع برطرف شود و با او به درستی برخورد شود، او دنیا را جایی امن میشناسد و «دلبستگی ایمن» درون او شکل میگیرد، اما اگر به نیازهای جسمی و روانی او بیتوجهی شود، برای مثال کودک مدت زیادی در وضعیت دردناک یا گرسنه بماند، از همان ابتدا دنیا را جایی ناامن تلقی میکند و دلبستگی وی از نوع «دلبستگی ناایمن» خواهد بود. البته دلبستگی به خُلق و سرشت نوزاد، شرایط بارداری و زایمان، محیط زندگی و طرز برخورد دیگران با او در طی سالیان اولیه دیگر زندگی و... هم بستگی دارد.
نوزادان دلبسته ایمن در بزرگسالی روابط و دلبستگیهای سالمتری دارند، به چهارچوب و استحکام روابط خود اعتقاد قویتری دارند و مشکلات اضطرابی و خلقی کمتری را تجربه میکنند. معمولا نوزادان دلبسته ناایمن همواره و در برابر هرکسی خودشان را در معرض تهدید احساس میکنند و به سادگی نمیتوانند احساس و ارتباط سلامتی در روابط خود و دیگر انسانها شکل دهند.
شخصیت و سطح رواننژندی
در برخورد با موقعیتی واحد (مثل مسخره شدن)، برخوردهای متفاوتی میتواند شکل بگیرد که بستگی به شخصیت افراد دارد. یکی از ویژگیهای شخصیتی موثر در این موضوع، سطح «رواننژندی» (Neuroticism) افراد است که در واقع به میزان حساسیت و روانرنجوری فرد گفته میشود. کسانی که سطح رواننژندی در آنها بالاتر است، به طور سرشتی استعداد بیشتری برای اختلالهای اضطرابی، اختلالهای خلقی مثل افسردگی، خشم، ناراحتی، تحریکپذیری و... دارندِ، برای مثال زودتر از دیگران و با اتفاق جزئیتری احساس شرم میکنند و در مقابل اختلال اضطراب اجتماعی نیز آسیبپذیرتر هستند. میزان رواننژندی توسط آزمون پنج عاملی نئو (NEO-Five Factor) اندازهگیری میشود.
سبک مقابلهای
کسانی که از سبک مقابلهای «اجتناب» استفاده میکنند، به میزان بیشتری در خطر اختلال اضطراب اجتماعی هستند. همانطور که توضیح داده شد با کنارهگیری از شرکت در محیطهای اجتماعی ترس خود را بزرگ و بزرگتر میکنند.
باورهای اشتباه و خطاهای شناختی
باورهای منفی در مورد خود (عزت نفس پایین) و خطاهای شناختی باعث به وجود آمدن و تشدید اضطراب اجتماعی میشوند. خطاهای شناختی باعث میشوند تا فرد هر چه بیشتر بر افکار نادرست خود دامن بزند و در دام اضطراب اجتماعی بیفتد. استدلال هیجانی، تفکر دو قطبی، ذهنخوانی، فیلتر منفی، ندامت دایمی و... از پررنگترین خطاهای شناختی در این اختلال هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سبکهای مقابله و خطاهای شناختی میتوانید مطلب «طرحواره های ناسازگار یانگ – به همراه سبک های مقابله ای» را مطالعه کنید.
پایین بودن مهارتهای اجتماعی
مهارتهای اجتماعی دستهای از رفتارها هستند که به انسان کمک میکنند تا به شیوهای صحیح و کارآمد با دیگران ارتباط برقرار کند. این مهارتها شامل همدلی، هوش هیجانی (درک حالات دیگران و خود)، ابراز وجود کردن (صحبت کردن، سوال کردن و...)، مذاکره و متقاعدسازی، قدرت پذیرش و... است و در بستر محیط از کودکی آموخته میشود، البته هیچگاه برای آموختن و تقویت این دسته تواناییها دیر نیست.
کسی که بدون مهارتهای اجتماعی وارد جامعه میشود، در تلاشهای اول موفق به ایجاد ارتباط صحیح و رسیدن به مقصود خود نخواهد بود و ممکن است توسط دیگران تمسخر و انتقاد قرار بگیرد. در چنین شرایطی، در صورت حفظ روحیه میتواند مهارتهای خود را ارتقا دهد اما با از دست دادن روحیه، ممکن است در چرخه باطل ترس و اجتناب اضطراب اجتماعی گیر بیفتد.
ورود به یک موقعیت اجتماعی جدید هم ممکن است برانگیزاننده اضطراب اجتماعی باشد. مثل زمانی که کسی (به خصوص کودکان) به محله جدیدی اسبابکشی میکنند، برای اولین بار به مدرسه یا دانشگاه میرود، به کشور دیگری مهاجرت میکند و... .
سابقه اختلالهای دیگر
اضطراب اجتماعی میتواند به دنبال اختلال دیگری مثل افسردگی، اختلالهای سایکاتیک، اختلال اضطراب عمومی و... شکل بگیرد.
داشتن ظاهری خاص
داشتن ظاهری خاص که سبب شود مردم بیشتر از حد عادی به کسی نگاه کنند (یا به او خیره شوند)، میتواند فرد را در مورد عملکرد خود حساس کند. ظاهر خاص میتواند شامل زیبایی مجذوبکننده، ناهنجاریهای بدنی، چاقی یا لاغری بیش از حد، معلولیتها، تفاوتهای اقلیتهای نژادی و... باشد.
همه گیر شناسی اختلال اضطراب اجتماعی
با اینکه میتوان گفت اختلال اضطراب اجتماعی سومین اختلال روانی شایع در جهان است، در ابتدا تصور میشد که این اختلال، اختلالی نادر باشد زیرا درصد کمی از مبتلایان آن به رواندرمانگرها مراجعه میکردند. بر اساس آمار، فراوانی اختلال اضطراب اجتماعی در بین جمعیتهای مختلف بین ۳ الی ۱۳ درصد است.
اختلال اضطراب اجتماعی در زنان بیش از مردان رخ میدهد (بهخصوص در نوجوانی) اما مردان بیشتر برای درمان آن به درمانگر مراجعه میکنند. عمده افراد مبتلا به این اختلال در بزرگسالی در شرایط تحصیلی، مالی و رفاهی پایینی هستند چراکه عدم درمان اختلال زندگی آنها را مختل کرده است.
سن ظهور اختلال اضطراب اجتماعی
اختلال اضطراب اجتماعی اغلب در سنین پایین آغاز میشود. نیمی از مبتلایان به آن قبل از دهسالگی علائم مربوط را از خود نشان میدهند و اغلب افراد درگیر آن، تا پیش از بیستسالگی دچار میشوند. کودکان و نوجوانان در این سنین توانایی تنظیم هیجانی پایینی دارند و درنتیجه این شروع زودهنگام، افراد را در مقابل اختلال اضطراب اجتماعی آسیبپذیر کرده و به سمت اختلالهای دیگری مانند سایر اختلالهای اضطرابی، اختلال اضطراب جدایی، افسردگی و مصرف مواد سوق میدهد.
شروع اختلال پس از سن بیستوپنجسالگی به ندرت رخ میدهد و معمولا علائم آغازین آن، پیش از شکلگیری «اختلال پانیک» (Panic Disorder) و پس از افسردگی یا «دورههای سایکاتیک» (Psychotic Episodes) دیده میشود.
تاثیرات فرهنگی بر اختلال اضطراب اجتماعی
فرهنگ به چندین شیوه میتواند بر مبحث اختلال اضطراب اجتماعی تاثیر بگذارد، اول اینکه هنگامی نام اختلال به «اضطراب اجتماعی» افزوده میشود که به حدی با محیط ناسازگار باشد که زندگی فرد را مختل کند. درنتیجه باید توجه داشت که از محیطی به محیط دیگر، تعریف ناسازگاری متفاوت است. برای مثال، سطحی از اشتغالفکری به قضاوت مردم که در کلانشهر میتواند اختلال به شمار بیاید، ممکن است در یک روستا که جمعیت کم و شناختهشدهای دارد، طبیعی باشد.
همچنین، در برخی فرهنگها، اختلالهای روانی کمتر به رسمیت شناخته میشوند، افراد آگاهی کمتری در مورد وضعیت روانی خود دارند و کمتر به متخصص مراجعه میکنند. برای مثال احتمالا در مناطق روستاییتر، اضطراب اجتماعی مترادف خجالتی بودن یا کمسروصدا بودن تلقی شود، نه چیزی بیشتر. با این حال باید تلاش کرد با اطلاعرسانی مناسب چنین جمعیتهایی را هم در مورد شرایط واقعی مبتلایان به اختلال اجتماعی، آگاه کرد.
نحوه نمایش اختلال اضطراب اجتماعی نیز بسته به محل زندگی و فرهنگ فرد میتواند متفاوت باشد. مثلا در ژاپن اختلالی به نام «تایجین کیوفوشو» (Taijin Kyofusho) وجود دارد که مشابه اختلال اضطراب اجتماعی است اما مبتلایان به این اختلال، به جای اینکه از خجالتزده کردن خودشان بترسند، از خجالتزده کردن دیگران ترس دارند.
به طور کل، فرهنگها را میتوان به دوست فردگرا (individualism) و جمعگرا (Collectivism) تقسیم کرد. در فرهنگهای جمعگرا مثل کشورهای آسیایی به خصوص آسیای شرقی، الویت با حفظ هماهنگی درونگروهی است و دیگران نزد فرد از احترام و جایگاه والایی برخوردارند. در فرهنگهای فردگرا مثل آمریکا، دستاوردها و موفقیتهای فردی بیشترین تحسین اجتماعی را دریافت میکند و تاکید بر حفظ روحیات فرد است.
یک نظریه بیان میکند که اضطراب اجتماعی بین فرهنگهای جمعگرا بیشتر از فردگراها است. بر اساس این نظریه، چون در کشورهای جمعگرا، قوانین و آداب اجتماعی بیشتری وجود دارد، در نتیجه رفتارهای بیشتری ضد آداب به نظر میرسند و حساسیت رفتاری بیشتری شکل میگیرد. بنا بر این دسته فرهنگها، شرمساری در برابر دیگران حتی ارزش اجتماعی مثبت دارد و پسندیده به شمار میآید. کشورهای فردگرا، به این شیوه شرم اجتماعی بیشتر به چشم نوعی آسیب به خود نگاه میکنند.
در فرهنگهای فردگرا، افراد در «طرحواره خود» باورهای استقلالگرایانهتری در مورد خویشتن دارند و انگیزههای آنها در جهت اهداف درونی و خاص خودشان است، درواقع خود را با اختیارات و خودمختاری بیشتر و جدا از جامعه تصور میکنند. در این طرز فکر، متمایز بودن آنها از محیط به نوعی نقطه قوت به شمار میآید و نشان از منحصربهفرد بودن آنها است. درمقابل، در فرهنگهای جمعگرا، «طرحواره خود» افراد بیشتر به باورهای دیگران در مورد آنها وابسته است و افراد خویشتن را با اجتماعی که در آن هستند، تعریف میکنند. در نتیجه مهم است که رفتار و افکار آنها مطابق جامعه و در راستای باور و احساس دیگران باشد.
توجه به تاثیر فردگرایی و جمعگرایی، تفاوت جنسیتی موجود در ابتلا به اضطراب اجتماعی را هم میتواند توجیه کند. در اکثر فرهنگها، باور بر این است که مردان اجازه خودمختاری، استقلال و سرکشی بیشتری دارند. در مقابل زنان، مطیعتر و گوشهگیرتر تفسیر میشوند و آداب رفتاری در آنها اهمیت بیشتری دارد.
مردها اجبار بیشتر به برقراری روابط اجتماعی دارند، مثلا اجبار بیشتری برای کار و تحصیلات در مردان وجود دارد. خجالتی بودن و کمجرئت بودن، درباره آنها نکوهیده است. شاید برای همین است که مردان با وجود ابتلای کمتر، بیش از زنان برای درمان مراجعه میکنند. امروزه باید بدانیم که زنانگی و مردانگی دو بعد مستقل در وجود هر فرد هستند و سلامت روانی بیشتر بر این اساس است که هر دو بعد در هر شخص در تعادل باشند.
در آخر باید نقش رسانه در تشدید اضطراب اجتماعی را هم در نظر گرفت. گاهی اوقات رسانهها، ظاهری بسیار کمالگرایانه از افراد ارائه داده و این تصور ذهنی را تقویت میکنند، مثلا استانداردهای غیرواقعی برای زیبایی در نظر میگیرند که باعث میشود به افراد بیشتری القا شود که زیبا نیستند. افراد روی ظاهر خود حساس شده و خود را پر از مشکل فرض میکنند که منجر به نشخوارفکری و اضطراب اجتماعی میشود.
اضطراب اجتماعی با خجالتی بودن چه تفاوتی دارد؟
بسیاری از مواقع، تصور میشود کسی که خجالتی است، قطعا اختلال اضطراب اجتماعی دارد یا کسی که دچار اختلال اضطراب اجتماعی است، باید حتما خجالتی باشد. چنین تصوری اشتباه است. نقاط مشترک و همچنین تفاوتهای اساسی میان اضطراب اجتماعی و خجالتی بودن دیده میشود. از نقاط مشترک آنها میتوان به اعتماد به نفس پایین، دلمشغولی در مورد افکار و ارزیابی دیگران در مورد فرد، احساس خجالت و شرم، آرام صحبت کردن، تعریق، تپش قلب و... اشاره کرد.
در مورد تفاوتهای آنها باید گفت فردی که خجالتی است احتمالا در محیطهای اجتماعی محتاطانهتر عمل میکند یا در برخوردها و قرارهای اول معذب است، با این حال، وقتی به افراد یا موقعیت خاصی عادت میکند، احساس آرامش او بیشتر میشود. خجالتی بودن او را از کانون توجه دور میسازد اما باعث نمیشود که فرد از روابط صمیمی یا موقعیتهای مهم زندگی خود اجتناب کند. برخلاف افراد خجالتی، در افراد دچار اضطراب اجتماعی معمولا تکرار موقعیت به کاهش اضطراب کمکی نمیکند، بلکه به علت نشخوارفکری مداوم در مورد موقعیتی واحد، ممکن است شرایط بدتر هم شود. اضطراب آنها را به سمت انزوا سوق میدهد و کیفیت زندگی آنها را کاهش میدهد، چراکه فرد به علت ترس خود از برقراری روابط با دیگر انسانها و حضور در موقعیتهای مهم مثل مصاحبه کاری اجتناب میکند.
بهرغم تصور عمومی، افراد دچار اضطراب اجتماعی همواره خجالتی و درونگرا نیستند. آنها ممکن است در موقعیتهایی در حالی که به شدت عصبی هستند، کاملا برونگرا و بااعتمادبهنفس دیده شوند. حتی ممکن است برخی از این افراد حتی به طور خودآگاه متوجه وجود اضطرابشان نشوند، با این حال نوعی تنش در رفتار و گفتار آنها دیده میشود که متفاوت با خجالتی بودن است. خجالتی بودن در صورتی که شدت بگیرد، با اضطراب و افکار منفی بیشتری همراه شود و بر عملکرد فرد تاثیر بگذارد، میتواند به اضطراب اجتماعی تبدیل شود.
تفاوت اضطراب اجتماعی و درونگرایی چه تفاوتی دارد؟
اغلب تصور میشود که اختلال اضطراب اجتماعی، نوعی درونگرایی افراطی است. مهمترین نکتهای که باعث میشود این باور غلط باشد این است که درونگرایی، اختلال یا بیماری نیست، زندگی فرد را مختل نمیکند و تنها شیوه آن را به حالتی کمهیاهوتر تغییر میدهد. افراد درونگرا قابلیت مدیریت افکار و رفتار خود را دارند اما چنانچه اشاره شد، در اضطراب اجتماعی فرد با وجود اینکه گاهی میداند افکارش منطقی نیست، نمیتواند کمک چندانی به آن بکند.
درونگرایی شاخصهای شخصیتی است که افراد با آن متولد میشوند اما اضطراب اجتماعی، میتواند در تعامل با محیط نیز ایجاد شود و هم اکتسابی و هم ژنتیکی است. انرژی روانی افراد درونگرا در خلوت با خودشان افزایش پیدا میکند، به همین علت فعالیتهای انفرادی یا دایره کوچکی از اطرافیان را ترجیح میدهند، اما افراد دچار اضطراب اجتماعی با وجود اینکه به ارتباط داشتن با دیگران علاقه دارند، از ترس از آن انصراف میدهند. درونگراها میتوانند هنگامی که به فعالیتی اجتماعی علاقه دارند، از انجامش لذت ببرند اما در اضطراب اجتماعی، لذت بردن از فعالیتی که همراه با احساس شرم، حقارت و خجالت است، دشوار است. همچنین، کمالگرایی اغلب در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دیده میشود که در مورد درونگرایی چنین نیست. هم افراد درونگرا و هم افراد برونگرا ممکن است دچار اضطراب اجتماعی شوند.
تفاوت اضطراب اجتماعی با فوبیای اجتماعی
فوبیا (Phobia) به ترس شدید و غیرمنطقی در زمینهای خاص گفته میشود که در زبان فارسی میتوان آن را با واژه «هراس» معادل دانست. اضطراب اجتماعی با «فوبیای اجتماعی» (Social Phobia) تفاوتی ندارد و به آن «جمع هراسی» یا «هراس اجتماعی» نیز میگویند.
همبودها
هنگامی که دو یا چند اختلال در بسیاری از اوقات همراه یکدیگر دیده میشوند، «همبود» (Comorbid) یکدیگر نام میگیرند. از همبودهای اختلال اضطراب اجتماعی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اختلالهای خلقی مثل افسردگی و اختلال دوقطبی
- اختلالهای اضطرابی مثل اختلال پانیک و اختلال اضطراب عمومی
- اختلالهای شخصیتی مثل اختلال شخصیت اجتنابی
- اختلال سوءمصرف مواد
تشخیص افتراقی
اختلال اضطراب اجتماعی به برخی اختلالهای دیگر بسیار نزدیک است، درنتیجه مهم است که بدانیم کلید تشخیص دادن آنها از یکدیگر چیست. یکی از این اختلالهای مشابه، «بازارهراسی» (Agoraphobia) نام دارد و تفاوت آن با اضطراب اجتماعی در این است که در آگروفوبیا فرد با حضور و ارتباط با انسانهای دیگر به خودی خود مشکلی ندارد، بلکه فضای باز و شلوغ است که از آن میهراسد. اختلال دیگر، اختلال پانیک است که در علائم پانیک، سرگیجه شایعتر است و باور به مرگ و ترس از مرگ در هنگام حمله پانیک وجود دارد که در اضطراب اجتماعی دیده نمیشود.
اختلال شخصیت اسکیزویید نیز از نظر اجتناب از اجتماع به اضطراب اجتماعی نزدیک است. در اختلال شخصیت اسکیزویید، شخیص تمایلی به برقراری ارتباط ندارد ولی در اضطراب اجتماعی، فرد علاقه دارد با دیگران ارتباط برقرار کند اما ترسهایش سد راهش است.
اضطراب اجتماعی میتواند به صورت یکی از علائم افسردگی دیده شود، در این صورت تشخیص برعهده متخصص است. افتراق اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی نیز تنها توسط مصاحبه بالینی توسط متخصص ممکن است.
پیشگیری و درمان خانگی
پیشگیری قاطعی برای جلوگیری از اضطراب اجتماعی وجود ندارد، اما اگر خود را در معرض خطر احساس میکنید یا دسترسی به متخصص ندارید، برای پیشگیری یا درمان خانگی میتوانید اقدامات زیر را انجام دهید:
- تمرینات تنفسی
- ورزشهایی مثل یوگا و تایچی
- ذهنآگاهی و مراقبه
- اجتناب از مصرف کافئین و دیگر موارد غذایی اضطرابآور
- نوشیدن آب کافی
- داشتن رژیم غذایی سالم و مغذی
- داشتن خواب منظم و کافی
- ورزش منظم
- مطالعه در مورد اضطراب و علائم آن، تا بدانید چه زمان باید کمک حرفهای بگیرید
- پیدا کردن فردی مورد اطمینان و صحبت با آن، مثل دوست، اعضای خانواده، درمانگر و...
- موقعیتها، افکار، رفتار، احساسات بدنی و هیجانات خود را در اجتماع یادداشت کنید. این کار به شما کمک میکند بهتر آن را بشناسید و با متخصص درمیان بگذارید. همچنین هوش هیجانی و قدرت شناخت و مدیریت موقعیت را تقویت میکند.
- موقعیتهای اضطراببرانگیز را در ذهنتان به بخشهای کوچکتری تبدیل کنید
- نگامی که در مورد رخدادی فکر میکنید، تنها بدترین امکان را در نظر نگیرید. برای شروع به تغییر این عادت، میتوانید برگهای تهیه کنید. سپس در چنین مواردی سعی کنید به جز حدس منفی خود، چند احتمال دیگر را روی آن بنویسید. مثلا وقتی فکر میکنید «عابری در پیادهرو به من پوزخند زد چون لکهای روی لباسم بود»، این احتمالات را هم در نظر بگیرید «شاید هم لبخند زد چون رنگ لباسم زیباست»، «یا شاید به من نگاه نمیکرد و نگاهش به دوست خودش بود» و...
- از مصرف الکل، مواد مخدر، کافئین و نیکوتین پرهیز کنید. درصورتی که مصرفکننده هستید، دست به ترک ناگهانی نزنید (ترک ناگهانی این مواد علائم اضطرابی را بدتر میکند) بلکه تدریجی مصرف خود را کنار بگذارید.
درمانهای موثر اختلال اضطراب اجتماعی
درمانهای متفاوتی میتواند به بهبود اختلال اضطراب اجتماعی کمک کند. این که کدام روش درمانی مفید باشد، بستگی به خود فرد مبتلا دارد. بعضی از افراد ممکن است ترکیبی از این روشها نیاز داشته باشند.
درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری (Cognitive-Behavioral Therapy - CBT) درمانی است که با بررسی ارتباط بین افکار، هیجانها و رفتار فرد به مراجع کمک میکند تا راههایی برای مدیریت درست اضطراب پیدا کند. اغلب این رویکرد از طریق تغییر افکار منفی و جایگزینی آنها با افکار مثبت اتفاق میافتد. همچنین در CBT درمانگران سعی میکنند با تکنیکهای مختلفی مثل استفاده از موقعیت فرضی مهارتهای اجتماعی، مهارتهای رویارویی با مسئله را آموزش بدهند.
یکی از روشهای که ممکن است در CBT یا درمانهای رفتاری صورت بگیرد، «مواجههدرمانی» است. در این روش مراجع به طور تدریجی با ترس خود مواجه میشود. برای مثال، درمانگر ابتدا از خفیفترین ترس او (مثلا خرید کردن) شروع میکند و از مراجع میخواهند تصور کند که در حین خرید چیزی است. سپس با پیشبرد موقعیت فرضی، به او آموزش میدهد که چطور موقعیت را مدیریت کند و چگونه ذهن و بدنش را از استرس رها سازد. در آخرین گام مراجع به طور واقعی وارد دنیای اجتماعی میشود و تمرینها را در آنجا پیاده میکند.CBT میتواند در غالب گروهدرمانی هم ارائه شود.
گروهدرمانی در درمان اضطراب اجتماعی چه نقشی دارد؟
«گروهدرمانی» شیوهای از درمان است که به جای اینکه یک درمانگر و مراجع در اتاق درمان حضور داشته باشند، معمولا حدود شش تا دوازده نفر مراجع با مشکلی مشابه و یک الی دو درمانگر حضور دارند. با این حال، مراجعها مجبور به صحبت و انجام کاری نیستند و تمامی فعالیتها داوطلبانه صورت میگیرد. یک مراجع مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، ممکن است تا چند جلسه صحبت نکند تا با شرایط اخت شود.
گروهدرمانی چندین مزیت دارد، اول اینکه به علت وجود افرادی با شرایط تقریبا یکسان، در گروه درمانی مراجع از حمایت گروهی بالایی برخوردار است. دیگران با او همدلی کرده و مراجع میداند که تنها نیست. از سوی دیگر، صحبتها، راهکارها، پیشرفتها و پیشنهادهای مراجعهای دیگر را ملاحظه میکند که اثر آنها گاهی از صحبتهای درمانگر بالاتر است. دوم، به کمک گروه درمانی فرد مبتلا، به طور عملی و در موقعیت اجتماعی واقعی، مهارتهای اجتماعی را میآموزد. یعنی رفتارهای واقعی مراجع در گروه توسط درمانگر بررسی شده، اشتباههای بینفردی بین عضوهای گروه شناخته میشود و در فضایی صمیمانه و همراه، تلاش میشود تا بهبود یابند. گروهدرمانی میتواند اثر بسیار مفیدی خصوصا در پیشرفت رفتارهای اجتماعی داشته باشد.
ذهنآگاهی
«ذهنآگاهی» (Mindfulness) روشی است که در آن فرد سعی میکند بر لحظه متمرکز شود و به افکار و تجزیبات زمان حال خود، بدون قضاوت نگاه کند.
ذهنآگاهی معمولا از طریق تصویرسازی ذهنی، مراقبه، روشهای ذن و یوگا تمرین میشود.
آرامسازی بدن
هم درمان شناختی-رفتاری و هم ذهنآگاهی معمولا با روشهای آرامسازی بدن همراه هستند. مغز ما اضطراب را همراه با علائم بدنی آن میشناسد، یعنی هم اگر مضطرب باشیم تپش قلب میگیریم و هم اگر تپش قلب داشته باشیم، احساس اضطراب میکنیم. حال اگر علائم بدنی خود را کاهش دهیم، اضطرابمان هم کاهش مییابد. در روشهای آرامسازی بدن، با مهندسی معکوس، سعی میشود از طریق خنثی کردن واکنشهای اضطرابی بدن، افکار اضطرابآور را کنترل کرد. از جمله این روشها میتوان به روشهای تنظیم تنفسی، آرامسازی عضلات از طریق انقباض و انبساطهای منظم و... اشاره کرد.
روانکاوی
روانکاوی شیوهای از درمان است که بر بنیان نظریههای فرویدی و نوفرویدی پایهگذاری شده است. هدف روانکاوی این است که تا عمیقترین ریشههای یک مشکل نفوذ کند و آن را از بین ببرد. به تناسب عمقی که روانکاوی مد نظر دارد، مدت زمان بسیار بیشتری هم طول میکشد و معمولا برای کسانی که وضعیت بحرانی یا نیاز به درمان سریع دارند، مناسب نیست. با این حال اگر کسی زمان کافی داشته باشد و به دنبال شناخت عمیقتر خودش باشد، میتواند از این شیوه درمانی بهره ببرد.
درمان دارویی اختلال اضطراب اجتماعی
داروها میتوانند در کاهش اضطراب اجتماعی موثر باشد، اما توصیه میشود که هرگز خودسرانه از داروهای روانپزشکی استفاده نکنید و درصورتی که احساس میکنید نیاز به دارودرمانی دارید، حتما به روانپزشک مراجع کنید. معمولا روانپزشکان با مقادیر مصرفی کم دارو شروع میکنند، سپس میزان دارو را بالا میبرند و با بهبود علائم، مجدد پایین میآورند. گاهی ممکن است دارو با بدن مراجع سازگار نباشد و پزشک مجبور شود چندین بار دارو را تغییر دهد. در چنین شرایطی، مراجع نباید ناامید شود زیرا اثرگذاری برخی از داروها تا چند هفته طول میکشد.
داروهای روانپزشکی موثر در اختلال اضطراب اجتماعی را میتوان به صورت زیر طبقهبندی کرد:
مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (Selective serotonin reuptake inhibitors - SSRI) مانع از بازجذب سروتونین توسط سلولهای مغزی میشوند، درنتیجه در مدت طولانیتر، سروتونین بیشتری در فضای سیناپسی قرار میگیرد. داروهای SSRI معمولا در درمان افسردگی به کار میروند، با این حال در درمان اختلالهای اضطرابی هم اثربخشی آنها ثابت شده است. از جمله این داروها میتوان سرترالین (زولوفت)، پاروکستین (پاکسیل)، اسیتالوپرام (سیپرالکس)، فلوکستین (پروزاک یا اکساکتین)، فلووکسامین (فاورین) و... را نام برد. طول اثر این دسته از داروها به چند هفته میکشد و ممکن است عوارض جانبی مثل خوابآلودگی زیاد یا تغییرات متابولیسمی (چاقی، تعریق و...) داشته باشند. درصورت وجود عوارض شدید، معمولا دکتر دارو را با داروی کمعوارضتری عوض میکند.
مهارکننده های انتخابی بازجذب نوراپی نفرین (SNRIs)
مهارکنندههای انتخابی بازجذب نوراپینفرین (Selective Norepinephrine Reuptake Inhibitors | SNRI)، کارکرد مشابه SSRI-ها دارند، اما فعالیت خود را به جای سروتونین، در رابطه با انتقالدهنده عصبی نوراپینفرین انجام میدهد. طول اثر و عوارض جانبی SNRI-ها تقریبا مشابه SSRI-ها است. ونلافاکسین (افکسور)، دولوکستین، دوسونلافاکسین و... از انواع SNRI-ها هستند.
مسدودکنندههای بتا
گیرندههای بتا در بدن انسان واکنشهای سمپاتیک مثل ضربان قلب سریع، تنفس سریع، انقباض عضبانی و... را به کار میاندازند. با مسدودسازی آنها چنین علائمی کاهش مییابد. طول اثر این مسدودکنندههای بتا کوتاه است و سریع عمل میکنند. به عنوان مشهورترین داروی مورد استفاده در این گروه میتوان پروپرانولول (ایندرال) را نام برد.
بنزودیازپینها
بنزودیازپینها (benzodiazepines)، داروهای آرامبخش ضداضطراب هستند که برخلاف SSRI-ها و SNRI-ها اثرات بسیار سریعی دارند و میتوانند برای جلوگیری از شروع علائم یا کاهش سریع آنها موثر باشند. مشکل بنزودیازپینها این است که پس از مدتی منجر به تحمل میشوند و فرد برای رسیدن به همان اثر، به دوزهای بالا و بالاتر نیاز دارد. همچنین ممکن است در فرد وابستگی به دارو ایجاد شود. از رایجترین بنزودیازپینها میتوان به آلپرازولام (زاناکس)، کلردیازپوکساید (لیبریوم)، دیازپام (والیوم)، و کلونازپام (کلونوپین) اشاره کرد.
چه زمان به متخصص مراجعه کنیم؟
درصورتی که به علت اضطراب اجتماعی، از موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکنید یا اضطراب شما به حدی شدت گرفته است که حمله پنیک به شما دست میدهد، حتما به متخصص مراجعه کنید.
چگونه اضطراب اجتماعی را اندازه بگیریم؟
برای اندازهگیری میزان اضطراب اجتماعی خود، میتوانید از پرسشنامه معتبر لیبوویتز (LSAS-SR) استفاده کنید. پرسشنامه را با توجه به تجربیات هفته گذشته خود با نمرات ۰ = اصلا یا هرگز، ۱ = کم یا به ندرت، ۲ = متوسط یا اغلب و ۳ = شدید یا همیشه پاسخ دهید.
ستون «الف»: ميزان اضطراب یا ترس شما از آن موقعيت؟، ستون «ب»: ميزان اجتناب و دوری شما از آن موقعيت؟، ستون «ج»: جمع ستون جواب دو سوال
ستون الف | ستون ب | ستون ج | |
1. تلفن زدن در جمع | |||
2. شركت در گروههای كوچک | |||
3. خوردن در مکانهای عمومی | |||
4. نوشيدن با دیگران در مکانهای عمومی | |||
5. محکم حرف زدن با دیگران | |||
6. عمل كردن، فعاليت داشتن یا بيان مطلبی در حضور یک مخاطب | |||
7. رفتن به ميهمانی | |||
8. كار كردن در حين مشاهده شدن | |||
9. نوشيدن در حين مشاهده شدن | |||
10. تماس تلفنی با افرادی كه آن ها را خيلی خوب نمی شناسيد | |||
11. صحبت كردن با افرادی كه آن ها را خيلی خوب نمی شناسيد | |||
12. ملاقات با افراد غریبه | |||
13. دستشویی كردن در توالت عمومی | |||
14. وارد شدن به اتاقی كه دیگران در آن نشسته اند | |||
15. در مرکز توجه بودن | |||
16. سنخرانی کردن در یک جلسه | |||
17. امتحان دادن | |||
18. ابراز عدم توافق یا مخالفت به افرادی که آنها را خیلی خوب نمیشناسید | |||
19. نگاه کردن در چشم افرادی که آن ها را خیلی خوب نمیشناسید | |||
20. ارائه گزارش به گروه | |||
21. سعی در انتخاب یک فرد | |||
22. پس دادن كالا به فروشگاه | |||
23. مهمانی گرفتن | |||
24. مقاومت در برابر یک فروشنده سمج |
این پرسشنامه دو زیرمقیاس «اضطراب عملکرد» و «اضطراب اجتماعی» دارد که به شکل جدول زیر،ِ مشخص میشود هر عبارت مربوط به کدام زیرمقیاس است:
زیرمقیاس | عبارات |
اضطراب عملکرد | 1-2-3-4-6-8-9-13-14-16-17-20-21 |
اضطراب اجتماعی | 5-7-10-11-12-15-18-19-22-23-24 |
سپس باید با توجه به نمراتی که در ابتدا پر کردهاید، نمرات ستون «ج» مربوط به هر زیرمقیاس را جمع کنید. در آخر برای به دست آوردن نمره اضطراب اجتماعی کلی خود، نمره دو زیر مقیاس را با هم جمع بزنید.
نتایج با توجه به جدول زیر مشخص میشود:
اضطراب اجتماعی خفیف | ۵۵ الی ۶۵ |
اضطراب اجتماعی متوسط | ۶۵ الی ۸۰ |
اضطراب اجتماعی شدید | ۸۰ الی ۹۵ |
اضطراب اجتماعی بسیار شدید | بالاتر از ۹۵ |
مچکرم بسیار مفید بود