نقش کلمات در عربی – نحوه تشخیص + مثال و تمرین

۲۱۴۱۷ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۰۷ شهریور ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۲۵ دقیقه
نقش کلمات در عربی – نحوه تشخیص + مثال و تمرین

برای نقش کلمات در عربی نام دیگری وجود دارد و آن «اعراب» است. کلمه‌ها در یک جمله عربی می‌توانند بر حسب نقشی که دارند، اعراب بپذیرند. «معرب» نیز از جمله کلماتی است که با اعراب هم‌ریشه است و اشاره به کلماتی دارد که حرکت آوایی انتهای آنها با توجه به نقش‌شان در جمله تغییر می‌کند.

اهمیت آموختن نقش کلمات در عربی در این است که بتوانیم کلمات را با حرکت آوایی درست آنها در جمله به کار ببریم. به همین خاطر، در این نوشته از مجله فرادرس سعی داریم ابتدا انواع جمله در زبان عربی را بشناسیم و سپس به سراغ نقش مختلف کلمه‌ها در یک جمله عربی خواهیم رفت. با استفاده از تمرین‌های انتهایی مطلب نیز می‌توانیم میزان فهم و درک‌مان از مبحث نقش کلمات در عربی را بسنجیم.

نقش اعراب یا نقش کلمات در عربی

در هر زبانی یک جمله از ترکیب چند کلمه ساخته می‌شود. نشستن کلمات در کنار هم باید معنای واحد و مستقلی را به مخاطب انتقال بدهد. در زبان عربی، جای نشستن کلمه‌ها در جمله، مشخص است. بر اساس همین جایگاه‌ها، انتهای کلمات در جمله اعراب می‌پذیرند. یعنی، مشخص می‌شود که از کدام حرکت آوایی باید در انتهای یک کلمه در جمله استفاده کنیم.

این حرکات آوایی یا اعراب‌های عربی، از چهار حالت خارج نیستند. اگر اعراب کلمه‌ای «مرفوع» باشد، باید از علامت «ضمه یا تنوین ضم» در انتهای آن استفاده کنیم. اگر «منصوب» باشد از «فتحه یا تنوین فتح» و اگر «مجرور» باشد از «کسره یا تنوین کسره» استفاده می‌کنیم. در صورتی هم که «مجزوم» باشد باید علامت «ساکن» را در انتهای آن کلمه به کار ببریم.

در ادامه، پس از بررسی انواع جمله در عربی، نقش کلمات را در هر یک از آنها با ذکر مثال بررسی خواهیم کرد.

دو معلم با حجاب در حال درس دادن به دانش‌آموزها در کلاس

جمله اسمیه و فعلیه در عربی

برای تشخیص انواع جمله در زبان عربی، باید به کلمه‌ای که جمله با آن شروع شده توجه کنیم. هرگاه آغازگر جمله یک «اسم» باشد، می‌فهمیم که آن، یک «جمله اسمیه عربی» است. هرگاه در ابتدای جمله فعل به کار رفته باشد، باید بدانیم که با یک «جمله فعلیه عربی» سر و کار داریم.

در نتیجه می‌توانیم بگوییم که در زبان عربی، جمله‌ها بر حسب کلمه‌ای که ابتدای آن بیاید به دو دسته تقسیم می‌شوند. «جمله اسمیه» که با اسم شروع می‌شود و «جمله فعلیه» که فعل در ابتدای آن می‌آید. هر یک از جمله‌ها اجزای سازنده مخصوص به خود را دارند که در ادامه می‌خوانید.

اجزای سازنده جمله اسمیه در عربی

جمله اسمیه در عربی، جمله‌ای است که با اسم شروع می‌شود. علاوه بر آن معنای این جمله می‌تواند با یک اسم دیگر و یا با آمدن یک فعل، کامل شود.

مبتدا در عربی

به نخستین جزء سازنده جمله اسمیه «مبتدا» می‌گویند. مبتدا از نقش‌هایی است که در زبان عربی، اعراب مرفوع می‌پذیرد. یعنی انتهای آن علامت آوایی ضمه می‌آید. این علامت مخصوص به کلمات مفرد است. هرگاه بخواهیم مبتدای جمله را به صورت جمع به کار ببریم باید از اعراب فرعی «ون» در انتهای آن استفاده کنیم. به مثال‌های زیر توجه کنید.

الشارِعُ مُزدَحِمٌ.

خیابان شلوغ است.

(در این جمله اسمیه، «شارع» مبتدای معرفه و مرفوع به ضمه است.)

تُفاحَّةٌ في السِلَةِ.

سیبی درون سبد است.

(مبتدای این جمله اسمیه نکره و مرفوع به اعراب ظاهری است.)

العامِلونَ نشیطون.

کارگرها فعال هستند.

(مبتدای این جمله یعنی «العاملون» به دلیل آمدن به شکل جمع با اعراب فرعی «ون» همراه شده است.

خبر در عربی

دومین بخش سازنده یک جمله اسمیه «خبر» است. با خبر در جمله می‌توانیم اطلاعاتی درباره مبتدا به مخاطب بدهیم. بخش دوم جمله اسمیه نیز اعراب مرفوع دارد که می‌تواند به صورت اعراب اصلی و ظاهری، فرعی یا محلی باشد. از این رو می‌توانیم از کلمات مفرد، مثنی و جمع، جمله اسمیه و فعلیه و حتی شبه جمله برای خبر استفاده کنیم. وقتی خبر ما از جمله و شبه‌جمله ساخته شده باشد، باید اعراب آن را به صورت «محلا مرفوع» در نظر بگیریم.

نکته: خبر مفرد در جملات اسمیه همواره با تنوین ضمه یعنی --ٌ- در جملات به کار می‌روند.

برای فهم بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

خالِدُ عالِمٌ.

خالد دانشمند است.

(خبر این جمله اسمیه «عالم» است. به عنوان یک کلمه مفرد، تنوین گرفته و به ما می‌گوید که علم و آگاهی خالد زیاد است.)

المُهندسان مَشغولان في المکتبة.

آن دو مهندس در شرکت مشغول هستند.

در این جمله «مشغولان» خبر جمله است و برای ما وضعیت دو مهندس را شرح می‌دهد. از آنجا که مبتدای جمله مثنی است و اعراب فرعی «ان» دارد، خبر جمله نیز به تبعیت از آن با اعراب فرعی و البته، بدون «ال» در جمله ظاهر شده است. بقیه جمله اسمیه، یعنی «في المکتبة» جار و مجرور جمله است.

فاطِمَةُ تَقرَأُ کِتابَها في المَساءْ.

فاطمه کتابش را عصر می‌خواند.

خبر این جمله، یک جمله فعلیه است. یعنی «تَقرَأُ کِتابَها في المَساءْ.» خبر جمله اسمیه و محلا مرفوع است. این جمله خودش یک جمله فعلیه است که از فعل، مفعول و جار و مجرور تشکیل شده است.

یک معلم سیاهپوست در حال درس پرسیدن از شاگردانش

انواع جمله اسمیه در عربی

جملات اسمیه در زبان عربی به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند. دسته اول «جمله اسمیه منسوخه» نام دارد. در این جملات یکی از نواسخ به کار رفته که در ادامه توضیحات آن را می‌خوانید. دسته دوم نیز «جمله اسمیه غیر منسوخه» نام دارد.

جمله اسمیه غیر منسوخه

به جمله‌ای که معنای کامل و ثابتی را به مخاطب انتقال بدهد، جمله اسمیه غیر منسوخه می‌گویند. مهم‌ترین نکته جمله غیر منسوخه این است که در آن «نواسخ» به کار نرفته و به انواع «جمله اسمیه مثبت»، «جمله اسمیه موکد» و «جمله اسمیه منفی» تقسیم می‌شود.

جمله اسمیه منسوخه

به جمله اسمیه‌ای که با آمدن نواسخ بر سر آن، اعراب ارکان جمله تغییر کند، جمله اسمیه منسوخه می‌گویند. از جمله نواسخ می‌توان به «صرف فعل کان»، «حروف مشبهه بالفعل» و «لای نفی جنس» اشاره کرد. با وارد شدن یکی از آنها بر سر جمله اسمیه، مبتدا، به اسم این حروف تبدیل می‌شود و اعراب اسم و خبر «مرفوع و منصوب» یا «منصوب و مرفوع» می‌شود. برای درک بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

الحَفلُ جَمیلٌ.

جشن زیباست.

***

کان الحَفلُ جَمیلاً.

جشن زیبا بود.

در این مثال، جمله اول یک جمله اسمیه ساده و مثبت با مبتدا و خبر مرفوع به اعراب ظاهری است. اما در جمله دوم، با وارد شدن فعل ناقصه کان بر سر آن، مبتدا به «اسم فعل کان و مرفوع به اعراب ظاهری» و خبر به «خبر فعل کان و منصوب به اعراب ظاهری» تبدیل شده است.

الدرسُ صعبٌ.

درس سخت است.

***

إنَّ الدرسَ صعبٌ.

درس (واقعا) سخت است.

با قرار دادن حرف مشبه بالفعل «إنَّ» مبتدا را تبدیل به «اسم حروف مشبهه بالفعل و منصوب به اعراب ظاهری» و خبر را به «خبر حروف مشبهه بالفعل و مرفوع به اعراب ظاهری» تبدیل کرده‌ایم. با استفاده از این حرف بر خبری که جمله می‌رساند، تاکید کرده‌ایم.

اجزای سازنده جمله فعلیه در عربی

حضور فعل در ابتدای یک جمله، شرط اصلی ساختن یک جمله فعلیه است. در جملات عربی، هرجا که فعل باشد، یک فاعلی هم باید حضور داشته باشد. این فاعل می‌تواند اسم ظاهر، ضمیر بارز یا ضمیر مستتر باشد. نکته مشترک تمامی انواع فاعل‌ها در زبان عربی این است که همگی «اعراب مرفوع» دارند. همچنین، بر اساس لازم یا متعدی بودن یک فعل در جمله، مفعول‌ (با اعراب منصوب) نیز در جملات به کار می‌روند.

برای تکمیل معنا در برخی موارد، به مفعول مطلق (اعراب منصوب)، مفعول فیه (اعراب منصوب)، جار و مجرور، ظرف زمان و مکان (اعراب منصوب)، حال (اعراب منصوب) و تمییز (اعراب منصوب) نیاز است که می‌توانیم آنها را نیز در جملات فعلیه شناسایی کنیم. از آنجا که اساس جملات فعلیه در زبان عربی، افعال هستند، ابتدا انواع فعل در این زبان و نحوه حضور و تاثیرشان بر جملات را بررسی و سپس به سراغ سایر ارکان جمله فعلیه می‌رویم.

یک معلم زن با کت و دامن در حال صحبت با شاگردهای کلاس

انواع فعل در عربی

فعل کلمه‌ای است که می‌تواند انجام شدن کاری یا وقوع حالتی را در زمانی خاص نشان دهد. این زمان می‌تواند مربوط به گذشته، حال و یا آینده باشد. بر اساس «زمان» وقوع یک فعل است که می‌توانیم آن را در سه دسته قرار بدهیم. نام این دسته‌های فعلی در زبان عربی «ماضی»، «مضارع» و «امر» است.

با استفاده از فعل ماضی عربی، می‌توانیم درباره کار یا اتفاقی که در گذشته افتاده صحبت کنیم. فعل مضارع عربی، برای صحبت درباره کار یا اتفاقی است که همین الان در حال اتفاق افتادن است. از فعل امر نیز برای لزوم انجام گرفتن کاری از سوی مخاطب استفاده می‌کنیم. در ادامه با فعل ماضی و مضارع و امر در زبان عربی و نحوه ترجمه آنها در جمله فعلیه آشنا می‌شوید.

نکته: فعل عربی در ابتدای جمله همواره به شکل «مفرد» ظاهر می‌شود.

فعل ماضی عربی

ساخت فعل در زبان عربی نیازمند دو اصل است. اول، به دست آوردن ریشه یا سه حرف اصلی آن است که می‌توانیم آن را از طریق مصدر عربی و رجوع به فرهنگ لغات یا «مُعجم» عربی به دست بیاوریم. اصل دوم، دانستن «وزن صرف فعل» است. در زبان عربی، همه افعال در وزن مشخص و معینی صرف می‌شوند و تنها کاری که ما انجام می‌دهیم این است که ریشه فعل را به آن وزن ببریم و آن را صرف کنیم. منظور از صرف فعل در زبان عربی، ساختن یک فعل در ۱۴ صیغه غائب و مخاطب است.

برای درک بهتر توضیحات بالا بهتر است به جدول زیر توجه کنید.

صرف فعل ماضی از ریشه جعل
فعلمعنی
جَعَلَگذاشت
جَعَلاگذاشتند
جَعَلواگذاشتند
جَعَلَتْگذاشت
جَعَلَتاگذاشتند
جَعَلنَگذاشتند
جَعَلتَگذاشتی
جَعَلتماگذاشتید
جَعَلتمگذاشتید
جَعَلتِگذاشتی
جَعَلتماگذاشتید
جَعَلتنَّگذاشتید
جَعَلتُگذاشتم
جَعَلناگذاشتیم

بر اساس آنچه که در جدول آمده ابتدا، از مصدر «جَعلٌ» سه حرف اصلی ریشه فعل یعنی «ج ع ل» را استخراج کردیم. سپس آن را به وزن «فَعَلَ» برده و صرف کرده‌ایم. برای به وزن بردن ریشه فعل در زبان عربی، باید وزن را در نظر بگیریم و حرف اول ریشه یعنی فاءالفعل را به جای «ف‍» و دومین حرف ریشه یعنی عین‌الفعل را به جای «‍ع‍» و سومین حرف ریشه یعنی لام‌الفعل را به جای «‍ل» قرار بدهیم. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.

فَعَلَ --> فَ‍ ع‍َ لَ --> ج ع ل --> جَعَلَ

با ساخته شدن صیغه یک یا مفرد مذکر غائب ماضی، می‌توانیم سایر صیغه‌ها از آن فعل را بسازیم. بر اساس آنچه که در جدول آمده، مهم‌ترین مشخصه فعل ماضی در زبان عربی، قرار گرفتن ضمایر متصل در انتهای فعل ماضی است. این ضمایر عبارتند از « ا، وا، تا، نَ، تَ، تِ، تما، تم، تنَّ، تُ، نا». در صورتی که در جمله فاعل فاعل به شکل اسم ظاهر حضور نداشته باشد، تمامی این ضمایر متصل می‌توانند نقش فاعل را برای فعل ماضی جمله بازی کنند.

آنچه که در جدول آمده شکل ماضی ساده یا ماضی مطلق در زبان عربی است. برای ساختن فعل ماضی با معنی منفی یا برای منفی ساخت فعل ماضی مطلق در زبان عربی می‌توانیم دو روش را به کار ببریم که عبارتند از :

    • استفاده از «ما»: هرگاه یک ما، قبل از فعل ماضی ساده قرار بدهیم می‌توانیم از آن ماضی منفی بسازیم. مثل: ما جعلتُ به معنی «نگذاشتم».
    • استفاده از «لم» و شکل مضارع فعل: برای استفاده از چنین روشی اول باید از همان صیغه فعل ماضی یک فعل مضارع بسازیم. بعد حرف جازمه «لم» را قبل از آن قرار داده و انتهای فعل مضارع را مجزوم می‌کنیم. به این ترتیب، می‌توانیم به فعل جمله معنای ماضی منفی بدهیم. مثل: لَم أجعَلْ به معنی «نگذاشتم».

برای درک بهتر ماضی ساده به مثال‌های زیر توجه کنید.

شَرِبَ الطِفلُ الحلیبَ.

کودک شیر را نوشید.

غادَرَ المُوَظَّفون مَکتَبَهم.

کارمندها شرکت‌شان را ترک کرد.

(در این مثال با اینکه فاعل به صورت جمع آمده اما چون از فعل در ابتدای جمله استفاده کرده‌ایم آن را در صیغه مفرد یا للغائب آورده‌ایم.)

با اضافه کردن بعضی حروف به ماضی ساده می‌توانیم انواع مختلفی از فعل در زمان گذشته را بسازیم. از انواع دیگر فعل ماضی در زبان عربی می‌توانیم به ماضی نقلی، ماضی بعید و ماضی استمراری عربی اشاره کنیم. اساس ساخت تمامی این افعال، فعل ماضی مطلق یا ساده است. در ادامه نحوه ساخت انواع فعل ماضی در زبان عربی را به طور خلاصه می‌خوانید.

ماضی بعید در عربی

  • از این فعل برای نشان دادن عملی استفاده می‌شود که قبل از تمام شدن عمل دیگری انجام شده است. در زبان عربی برای ساخت این فعل به شکل صرف شده «فعل ناقص کان» و «ماضی مطلق یا ساده» نیاز داریم. نکته مهم این است که فعل ناقص کان، در «عدد و جنسیت» باید با فعل ماضی خودش هماهنگی داشته باشد. برای درک بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

کُنتُ رَأَیتُ حدیقةً في الطریق، قبل وصول إلی المنزل.

پیش از رسیدن به خانه در راه باغی را دیده بودم.

برای منفی کردن ماضی بعید نیز می‌توانیم از «ما» استفاده کنیم. حرف نفی ما، می‌تواند «قبل از کان» یا «بعد از کان و قبل از ماضی مطلق» بیاید. به مثال‌های زیر توجه کنید.

ما کُنتُ رَأَیتُ - ندیده بودم

کُنتُ ما رَأَیتُ - ندیده بودم

ما کان قَرَأَ - نخوانده بود

کان ما قَرَأَ - نخوانده بود

ماضی نقلی در عربی

  •  ساختن ماضی نقلی در عربی کار ساده‌ای است. تنها کاری که باید انجام بدهیم این است که از حرف «قد» پیش از ماضی مطلق یا ساده استفاده کنیم. در این حالت می‌توانیم به مخاطب بگوییم که کاری در گذشته انجام شده اما اثرات آن تا به امروز باقی مانده است. برای درک بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

قَدْ شَرِبَتْ الطِفلَةُ کأساً من الحلیب قبلَ النوم.

کودک شیر را قبل از خواب نوشیده است.

قَدْ کتَبَتْ الطالباتِ واجباتهِنَّ في البیتِ.

دانش‌آموزها تکالیف‌شان را در خانه نوشته‌اند.

برای منفی کردن ماضی نقلی در زبان عربی باید از «لما» و «فعل مضارع» استفاده کنیم. در برخی موارد از کلمه «قد» نیز ما بین این دو استفاده می‌شود. همانند منفی کردن ماضی ساده با لم، برای ماضی نقلی نیز به فعل مضارع همان ریشه و صیغه نیاز داریم. با اضافه شدن لما بر سر آن، باید انتهای فعل را مجزوم کنیم تا یک فعل ماضی نقلی منفی داشته باشیم. به مثال‌های زیر توجه کنید.

هم قد أَکَلوا عَشائِهِم في مطعم الفُندُقِ.

آنها شام‌شان را در رستوران هتل خورده‌اند.

***

هم لما یأکُلوا عَشائِهِم في مطعم الفُندُقِ.

آنها شام‌شان را در رستوران هتل نخورده‌اند.

ماضی استمراری در عربی

  •  برای ساخت ماضی استمراری عربی همانند ماضی بعید به شکل صرف شده فعل کان نیاز داریم. اما تفاوت آن با ماضی بعید در این است که قسمت دوم آن را شکل مضارع فعل تشکیل می‌دهد. یعنی هر جا یک فعل ماضی دیدم و خواستیم از آن ماضی استمراری بسازیم، ابتدا باید فعل کان را به کار ببریم و بعد از ریشه فعل ماضی فعل مضارع در همان صیغه بسازیم. با استفاده از این فعل می‌توانیم نشان دهیم که یک کار نه به یک باره، بلکه به مرور و مستمر در زمان گذشته انجام شده‌است. برای درک بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

کان یَذَهبُ الطُّلابُ مَعاً إلی المَکتبَةِ لِقِراءَة الکُتُبِ.

دانشجوها برای خواندن کتاب با هم به کتابخانه می‌رفتند.

کانَتْ تَنامُ الطِفلَةُ في الساعة التاسعة مساءً عادةً.

کودک معمولا ساعت ۹ شب می‌خوابید.

ساختن یک فعل ماضی استمراری منفی در عربی با استفاده از «ما» و «لا» انجام می‌شود. در یک روش می‌توانیم از مای منفی‌ساز فعل ماضی قبل از کان استفاده کنیم. در روش دوم می‌توانیم با آوردن لای منفی‌ساز بعد از کان و قبل از فعل مضارع از آن یک فعل منفی بسازیم. به مثال‌های زیر توجه کنید.

ما کان یَذَهبُ الطُّلابُ مَعاً إلی المَکتبَةِ لِقِراءَة الکُتُبِ.

کان لا یَذَهبُ الطُّلابُ مَعاً إلی المَکتبَةِ لِقِراءَة الکُتُبِ.

دانشجوها برای خواندن کتاب با هم به کتابخانه نمی‌رفتند.

ما کانَتْ تَنامُ الطِفلَةُ في الساعة التاسعة مساءً عادةً.

کانَتْ لا تَنامُ الطِفلَةُ في الساعة التاسعة مساءً عادةً.

کودک معمولا ساعت ۹ شب نمی‌خوابید.

یک معلم زن دوران دبستان در حال درس دادن در کلاس

فعل مضارع عربی

صحبت درباره زمان حال در زبان عربی به وسیله افعال مضارع امکان‌پذیر می‌شود. علاوه بر آن می‌توانیم برای اشاره به زمان در آینده نیز از این نوع فعل استفاده کنیم. ساختن فعل مضارع در زبان عربی، همانند فعل ماضی، به ریشه فعل و وزن‌های صرف فعل مضارع نیاز دارد. حضور حروف «أتین» پیش از فعل مضارع، از نشانه‌های بارز آن است که شناختنش را راحت می‌کند. منظور از این حروف، حضور حرف «ی‍» در ابتدای ۶ صیغه غائب، حرف «ت‍» ابتدای ۶ صیغه مخاطب و «أ» و «ن‍» ابتدای صیغه‌های متکلم است.

همچنین باید بدانیم که فعل مضارع یک فعل معرب است. از این رو می‌توانیم از آن انواع افعال منصوب و مجزوم عربی را بسازیم. این فعل در حالت کلی اعراب مرفوع دارد. این اعراب در صیغه‌های مفرد به جز صیغه ۱۰ یعنی للمخاطبة، به شکل حرکت ضمه در انتهای صیغه‌های مشاهده می‌شود. اما در صیغه‌های مثنی و جمع مضارع و البته صیغه للمخاطبة، اعراب مرفوع به شکل اعراب فرعی «ن» که به آن «نون عوض رفع» می‌گویند نشان داده می‌شود.

نکته: در صیغه‌های ۶ و ۱۲ یعنی للغائبات و للمخاطبات، «ن» انتهایی فعل مضارع، ضمیر است و تحت هیچ شرایطی حذف نمی‌شود. به همین خاطر این دو صیغه را صیغه‌های مبنی فعل مضارع در نظر می‌گیرند.

برای درک بهتر توضیحات بالا به جدول زیر توجه کنید.

صرف فعل مضارع از ریشه جعل
فعلمعنی
یَجعَلُمی‌گذارد
یَجعَلانمی‌گذارند
یَجعَلُونَمی‌گذارند
تَجعَلُمی‌گذارد
تَجعَلانمی‌گذارند
یَجعَلنَمی‌گذارند
تَجعَلُمی‌گذاری
تَجعَلانمی‌گذارید
تَجعَلُونمی‌گذارید
تَجعَلینَمی‌گذاری
تَجعَلانمی‌گذارید
تَجعَلنَمی‌گذارید
أَجعَلُمی‌گذارم
نَجعَلُمی‌گذاریم

فعل مضارع در زبان عربی در سه وزن «یَفعَلُ»، «یَفعِلُ» و «یَفعُلُ» ساخته می‌شود. اینکه برای صرف افعال در زمان مضارع از چه وزنی باید استفاده کنیم، نیازمند آن است که به فرهنگ لغات عربی یا مُعجم مراجعه کنیم. چون حرکت آوایی عین‌الفعل مضارع، تابع قاعده یا قانون خاصی نیست و به مرور و با استفاده‌های مکرر می‌توانیم بر این وزن‌ها مسلط شویم.

بر اساس نوشته‌های درون این جدول، اول از همه وزن فعل مضارع را استحراج کردیم و بعد از آن ریشه‌های فعل را در وزن آن قرار دادیم. سپس فعل را صرف کردیم. مطابق با جدول، ضمایر افعال مضارع را که به عنوان فاعل فعل نقش بازی می‌کنند می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد.

«ضمیر مستتر هو - ا - واو - ضمیر مستتر هی - ا - ن - ضمیر مستتر أنتَ - ا - واو - ي - ا - ن - ضمیر مستتر أنا - ضمیر مستتر نحن»

نکته: فاعل واقع شدن ضمایر متصل به فعل مضارع، منوط به آن است که در جمله فاعل به شکل اسم ظاهر حضور نداشته باشد. در چنین حالتی اعراب آن محلا مرفوع خواهد شد.

معرب بودن فعل مضارع به ما این فرصت را می‌دهد تا از آن انواع افعال مضارع منصوب و مجزوم را بسازیم. در ادامه توضیح مختصر هر یک از این افعال را می‌خوانید.

فعل مضارع منصوب عربی

  •  منظور از فعل مضارع منصوب فعلی است که یکی از حروف ناصبه بر سر آن آمده و اعراب آن را از مرفوع به منصوب تغییر داده باشد. منظور از حروف ناصبه «أن، لن، کَیْ، حتی، لِ‍ و لِکَیْ» است. هدف از ساختن این افعال این است که بتوانیم با آنها جمله‌ای مرکب از چند فعل برای توضیح و توجیه انجام یک کاری بسازیم. هرگاه یکی از این حروف بر سر صیغه‌های مفرد قرار بگیرد، ضمه انتهای فعل به فتحه تبدیل می‌شود. در صورتی که حروف ناصبه پیش از افعال با صیغه‌های مثنی و جمع بیاید، نون عوض رفع آنها حذف می‌شود. البته به جز دو صیغه که ۶ و ۱۲ که از صیغه‌های مبنی فعل مضارع به حساب می‌آیند. برای درک بهتر مبحث نقش کلمات در عربی به مثال‌های زیر توجه کنید.

أقرَأُ ساعتین عادةً حتی أنجَحَ في الإِمتِحانات.

معمولا روزی دو ساعت درس می‌خوانم تا در امتحانات موفق شوم.

إنتَبِه أن لا تَکسِرَ شَیءُ في المَتحَفِ.

مراقب باش تا چیزی را در موزه نشکنی.

کان سَریري مُریحاً و لَم أُحِبْ أن أستَیقِظَ.

تختم راحت بود و دوست نداشتم که از خواب بیدار شوم.

عَلَیکُنَّ أن تُطالِعنَ کثیراً حتّی تَنجَحنَ في الإمتحانات.

شما باید ساعت‌های زیادی را مطالعه کنید تا در امتحانات موفق شوید.

أردتُ أن أُدَرِّسَ درساً مهماً حَولَ مساعِدَةِ الآخرین.

خواستم درس مهمی درباره کمک به دیگران بدهم.

فعل مضارع مجزوم به لم و لما

  • با استفاده از دو حرف جازمه «لم و لما» می‌توانیم یک فعل مضارع مجزوم بسازیم. در بخش مربوط به فعل ماضی عربی درباره کارکرد این دو حرف توضیح داده‌شد. فهمیدیم که اگر بخواهیم ماضی نقلی عربی را منفی کنیم باید از حرف «لما و شکل مضارع» همان فعل استفاده و البته، انتهای فعل را مجزوم کنیم. در کنار آن می‌توانیم با استفاده از «لم و فعل مضارع» یک فعل با معنی ماضی منفی بسازیم.

منظور از مجزوم شدن فعل مضارع این است که ضمه در صیغه‌های مفرد با علامت ساکن جایگزین و نون عوض رفع صیغه‌های مثنی و جمع حذف شود. برای درک بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

لم تَخلَعْ الأشجارُ في فصلِ الربیع.

برگ درختان در فصل بهار نمی‌ریزد.

لما تَطبُخْ أُمي لِي طعاماً لذیذاً.

مادرم برای من غذای لذیذی نپخته‌ است.

هم لَم یَفَحصوا المَرضی بِدقةٍ.

آنها بیماران را به دقت معاینه نکردند.

لما أستَمِعْ کلاماً عجیباً مِن المِذیاعِ.

حرف عیجی از رادیو نشنیده‌ام.

یک معلم زن در حال توضیح دادن درس به شاگردانش در کلاس

فعل مضارع مجزوم به لای نهی

  • فعل نهی عربی در برابر فعل امر قرار می‌گیرد. با استفاده از آن می‌توانیم انجام نشدن کاری را طلب کنیم. گاهی‌ اوقات این افعال نشان دهنده تاکید و تحکم در جمله هستند. در زبان عربی این فعل را با استفاده از فعل مضارع و لای نهی می‌سازیم. به این ترتیب که «لا» را به ابتدای ۱۲ صیغه مضارع وارد و انتهای آن را مجزوم می‌کنیم. در ترجمه فعل نهی از عربی به فارسی باید از «فعل امر منفی فارسی» استفاده کنیم. البته این برای ۶ صیغه مخاطب کاربرد دارد. برای صیغه‌های غائب باید از فرمول «نباید.... (آن فعل را انجام دهد)» استفاده کنیم.

ملاک تشخیص لای نهی و لای نفی در مضارع توجه به انتهای فعل است. اگر مجزوم بود، لای نهی است و اگر مجزوم نبود و به شکل معرب و مرفوع نوشته شده‌بود، می‌فهمیم که لای نفی است. برای درک بهتر نقش کلمات در عربی به مثال‌های زیر توجه کنید.

لا تَتَغَیَّرْ کَلِمَةً في هذا النَصِّ.

هیچ کلمه‌ای را در این نوشته تغییر نده.

لا تَعُدْ ما لیس لَکَ.

چیزی که برای تو نیست نشمار.

لا تستَعمِلوا التدخین في هذا المکان.

در این مکان از سیگار استفاده نکنید (سیگار نکشید.)

لا أستَعمِلْ کثیراً من البهارات حینَ طبخِ الغداء.

هنگام پختن غذا نباید از ادویه‌های زیادی استفاده کنم.

فعل امر عربی

طلب انجام گرفتن کاری در زبان عربی به وسیله فعل امر به مخاطب منتقل می‌شود. فعل امر عربی نیز از زیرشاخه‌های فعل مضارع است که به دو روش ساخته می‌شود. روش اول مربوط به صیغه‌های غائب و متکلم است که باید از «لِ‍» پیش از آنها استفاده و انتهای افعال مجزوم شود. اما برای صیغه‌های مخاطب، در اولین قدم، ابتدا «ت‍» را حذف و آن را با «أ» جایگزین می‌کنیم. حرکت آوایی الف ابتدایی فعل امر عربی، تابع «عین‌الفعل مضارع» است. در صورتی که عین‌الفعل ضمه باشد ابتدای فعل امر «اُ» و اگر فتحه یا کسره باشد «اِ» می‌گیرد. بعد از آن انتهای صیغه‌های مخاطب را مجزوم می‌کنیم.

نکته: ابتدای فعل امر هیچ‌گاه «اَ» نمی‌گیرد.

برای ترجمه این فعل از عربی به فارسی در صیغه‌های مخاطب از فعل امر فارسی یعنی «بِ‍ + ریشه مضارع» و برای صیغه‌های غائب از قاعده «باید... (کاری را انجام دهد)»، استفاده می‌کنیم. برای درک بهتر به جدول زیر توجه کنید.

صرف فعل امر از ریشه جعل
فعلمعنی
لِیَجعَلْباید بگذارد
لِیَجعَلاباید بگذارند
لِیَجعَلُواباید بگذارند
لِتَجعَلْباید بگذارد
لِتَجعَلاباید بگذارند
لِیَجعَلنَباید بگذارند
إجعَلْبگذار
إجعَلا بگذارید
إجعَلُوابگذارید
إجعَليبگذار
إجعَلابگذارید
إجعَلنَبگذارید
لِأَجعَلْباید بگذارم
لِنَجعَلْباید بگذاریم

برای درک بهتر به مثال‌های فعل امر توجه کنید.

لِتُرسِلْ الشَرِکةُ العَیِناتِ الصناعیةَ.

شرکت نمونه‌های صنعتی را باید بفرستد.

إلبَسنَ مَلبساً مُناسِباً للحَفلَةِ.

برای جشن لباسی مناسب بپوشید.

لِنَتَعلَّمْ طَبخُ السَمَکِ بِدونَ أیَّ رائحَة.

باید پختن ماهی بدون هرگونه بویی را یاد بگیریم.

أیقِظواهم مِنَ نَومِ الغِفلةِ.

از خواب غفت بیدارشان کنید.

إدفَعنَ مَبلَغاً للإِنعامِ.

مبلغی را به عنوان انعام پرداخت کنید.

یک معلم زن در حال درس دادن به شاگردانش

انواع فاعل در عربی

در ادامه بررسی نقش کلمات در عربی، بعد از فعل به مبحث فاعل می‌رسیم. نام دیگر فاعل «انجام‌دهنده کار» در جمله است. یعنی کاری که فعل انجام می‌دهد از سوی فاعل انجام می‌شود. در زبان عربی، هر جا که فعل باشد، فاعل نیز حضور دارد. این حضور می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد که در ادامه هر یک از آنها را همراه به مثال بررسی می‌کنیم.

نکته ۱: اعراب فاعل در جملات عربی همواره مرفوع است.

در زبان عربی هیچ‌وقت فاعل قبل از فعل نمی‌آید. به همین خاطر اسم مرفوعی قبل از فعل همواره مبتدای جمله محسوب می‌شود.

فاعل اسم ظاهر و مرفوع

هرگاه بعد از فعل اسمی مرفوع بعد از فعل آمد که به معنی انجام‌دهنده کار در جمله بود، می‌توانیم آن را به عنوان «فاعل، اسم ظاهر و مرفوع» بپذیریم. مرفوع بودن این اسم می‌تواند به صورت اعراب اصلی و ظاهری یا به شکل اعراب فرعی در جمله نشان داده شود. مثلا اگر فاعل اسم ظاهر، مثنی باشد باید با «ان» و اگر جمع باید با «ون» در جمله ظاهر می‌شود. برای جمع مونث نیز در هر حالتی با «ات» جمع بسته می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید.

کَتَبَ علیٌ عَلَی اللَوْحَةِ.

علی روی تخته نوشت.

یَدرُسُ التِلمیذانْ.

دانش‌آموزان درس می‌خوانند.

تَدرُسُ الطالِباتُ.

دانش‌آموزهای دختر درس می‌خوانند.

هرگاه فاعل اسم ظاهر در جمله «غیر عاقل» باشد، باید از فعل صیغه للغائبة یا مفرد مونث غائب استفاده کنیم. به مثال زیر توجه کنید.

طارَتْ الطُیورُ.

پرنده‌ها پرواز کردند.

در برخی موارد ممکن است فاعل اسم ظاهر یک اسم مبنی باشد. از این رو اعراب آن محلی می‌شود. به مثال زیر توجه کنید.

ذَهَبَ أَلَذینَ في المَسجِدِ لِلْقِرَأةِ القُرآنْ.

آنهایی که در مسجد بودند برای قرائت قرآن رفتند.

در این جمله ألذین اسم موصول عربی و مرفوع به اعراب محلی است.

فاعل ضمیر بارز و ضمیر مستتر محلا مرفوع

در ادامه مبحث بررسی نقش کلمات در عربی قرار است نقش ضمایر متصل به افعال را بررسی کنیم. در زبان عربی، فاعل، علاوه بر اسم می‌تواند «ضمیر» هم باشد. این در صورتی امکان‌پذیر است که در جمله فاعل اسم ظاهری وجود نداشته باشد. در چنین مواقعی می‌توانیم بگوییم «فاعل، ضمیر بارز و محلا مرفوع». قاعده فاعل شدن ضمیر بارز، مختص فعل‌هایی است که هنگام صرف ضمیر به آنها چسبیده باشد.

بر همین اساس می‌توان گفت که به جز صیغه‌های «۱ و ۴ » در ماضی و «۱ - ۴ - ۷ » در مضارع، مابقی صیغه‌ها همگی دارای ضمیر متصلی هستند که می‌توانند نقش فاعل را در جملات بازی کنند. صیغه‌هایی که تفکیک شده‌اند، همگی دارای ضمیر مستتر هستند از این رو فاعل آنها «ضمیر مستتر و محلا مرفوع» است. برای درک بهتر به جدول زیر که ضمایر متصل افعال در دو زمان ماضی و مضارع را تفکیک کرده دقت کنید.

جدول ضمایر متصل افعال ماضی و مضارع
ماضی - مضارعضمیر متصل ماضی - ضمیر متصل مضارع
جَعَلَ - یَجعَلُهو مستتر - هو مستتر
جَعَلا - یَجعَلان ا - ا
جَعَلوا - یَجعَلُونَو - و
جَعَلَتْ - تَجعَلُهی مستتر - هی مستتر
جَعَلَتا - تَجعَلانتا - ا
جَعَلنَ - یَجعَلنَنَ - نَ
جَعَلتَ - تَجعَلُتَ - أنتَ مستتر
جَعَلتما - تَجعَلانتما - ا
جَعَلتم - تَجعَلُونتم - و
جَعَلتِ - تَجعَلینَتِ - ي
جَعَلتما - تَجعَلانتما - ا
جَعَلتنَّ - تَجعَلنَتنَّ - نَ
جَعَلتُ - أَجعَلُتُ - أنا مستتر
جَعَلنا - نَجعَلُنا - نحن مستتر

به مثال‌های زیر توجه کنید.

هو رأَیَ صَدیقَهُ في الحَدیقَةِ بعد أشهُرٍ.

او دوستش را بعد از چند ماه در باغ دید.

(در این مثال فاعل فعل «ضمیر مستتر هو» در فعل «رأی» است. از آنجا که فاعل هیچ‌گاه قبل از فعل نمی‌آید، ضمیر ابتدایی جمله نقش مبتدا و محلا مرفوع را دارد.)

جَلَسَتْ الطِفلَةُ أمامَ التِلفازِ.

دختر بچه جلوی تلویزیون نشست.

(از آنجا که بعد از فعل کلمه «طفلة» به شکل مرفوع آمده و از نظر جنسیت هم با فعل تطابق دارد، می‌توانیم بگوییم این کلمه «فاعل اسم ظاهر و مرفوع به اعراب ظاهری» است.)

هُم کَسَروا الزُجاجَ بِلکُرَةِ.

آنها شیشه را با توپ شکستند.

(در این مثال نیز فاعل «ضمیر بارز واو و محلا مرفوع» است و ضمیر «هم» نقش مبتدا را دارد.)

تَستَیقِظَ الحَیَواناتُ من النَومِ في فَصلِ الرَبیعِ.

حیوانات در فصل بهار از خواب بیدار می‌شوند.

(در این مثال، فاعل اسم ظاهر «حیوانات» با اعراب ظاهری مرفوع است. از آنجا که این کلمه جمع غیر عاقل محسوب می‌شود، از فعل به شکل مفرد مونث غائب استفاده شده است.)

یک معلم زن در حال تدریس جغرافیا

انواع مفعول در عربی

مهم‌ترین کاربرد مفعول در جمله کامل کردن معنای فعل است. در زبان عربی، برای افعال متعدی باید از مفعول استفاده کنیم. به چنین مفعولی که نمونه آن در زبان فارسی هم پیدا می‌شود «مفعول‌به» می‌گویند. اما مبحث مفعول در این زبان به همین ختم نمی‌شود. چرا که عربی «مفعول مطلق»، «مفعول‌فیه»، «مفعول‌له» و «مفعول‌معه» هم دارد. نقطه مشترک تمامی این مفعول‌ها این است که به اعراب‌شان «منصوب» است. برای درک بهتر نقش کلمات در عربی هر یک از انواع مفعول در عربی را به تفکیک و همراه با مثال مربوط به آنها بررسی می‌کنیم.

مفعول‌به در عربی

درک اهمیت مفعول‌به در جملات برای فهمیدن نقش کلمات در عربی مهم است. به طور خلاصه، به اسم منصوبی که که فعل بر آن واقع می‌شود مفعول‌به می‌گویند. مهم‌ترین کاربرد آن در جملات عربی کامل کردن معنی افعال متعدی است. برای شناختن آن در جمله‌ها می‌توانیم از دو جمله پرسشی «چه کسی را؟» و «چه چیزی را؟» استفاده کنیم. کلمه‌ای که در جواب این دو پرسش می‌آید، همان مفعول‌به با اعراب منصوب در زبان عربی است. برای درک بهتر نقش کلمات در عربی شیوه‌های حضور متفاوت مفعول در جمله را در ادامه می‌خوانید.

  • مفعول‌به، اسم ظاهر و منصوب : همه اسم‌های منصوبی که بعد از فعل‌های متعدی در جمله می‌آیند به عنوان مفعول‌به اسم ظاهر، شناخته می‌شود. در برخی موارد نیز ممکن است مفعول‌به نه یک کلمه، بلکه یک ضمیر متصل منصوبی باشد که با فعل همراه می‌شود. در این صورت اعراب آن «محلا منصوب» می‌شود. برای درک بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

لاتَبِعْ مَزرَعَتَکَ لِمُهاجِرةِ إلی المَدینة.

برای مهاجرت به شهر، مزرعه‌ات را نفروش.

(در این جمله، «مزرعة» مفعول‌به فعل متعدی «بیع» است که در این نوشته به صورت فعل نهی و مجزوم آمده‌ است.)

هذه هي الکُتُبِ. إشتَرَیتُها مِنَ السوق.

این همان کتاب‌هاست. آنها را از بازار خریدم.

در این مثال ضمیر متصل «ها» که به فعل چسبیده مفعول‌به آن به حساب می‌آید و مرجعش کلمه «کتب» است. چون مرجع ضمیر جمع غیر عاقل است، ضمیر متصل آن را به صورت مفرد مونث غائب استفاده کرده‌ایم.

  • مفعول‌به جمله و محلا منصوب: برخی از افعال متعدی عربی می‌توانند دو مفعول‌به داشته باشند. در چنین صورتی، می‌توانیم از یک «جمله» به عنوان مفعول‌به‌ استفاده کنیم. نکته اینجاست که مفعول به واقع شدن این جملات منوط به این است که قبل از آنها «اسم موصول» به کار نرفته باشد. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.

ظنَنْتُکَ تَعرِفُ العَرَبیةَ.

گمان کردم تو عربی می‌دانی!

در این مثال برای فعل ظننتُ می‌توانیم از دو کلمه پرسشی «من و ماذا» برای پیدا کردن مفعول‌به استفاده کنیم. ضمیر «کَ» متصل به فعل همان مفعول‌به‌ای است که می‌تواند در جواب «من» بیاید. در نتیجه محلا منصوب است. همچنین جمله «تعرف العربیة»، جواب کلمه پرسشی ماذا است. در نتیجه می‌توانیم بگوییم که این جمله مفعول دوم فعل ظننتُ و محلا منصوب است.

مفعول مطلق در عربی

در ادامه توضیح نقش کلمات در عربی به مبحث «مفعول مطلق» می‌رسیم. دلیل اهمیت این مفعول در زبان عربی به این است که می‌توانیم به وسیله آن شک و تردید را برطرف و در عین حال بر تعداد دفعات وقوع فعل تاکید کنیم. مفعول‌ مطلق، کلمه‌ای جامد و منصوبی است که در انتهای جمله قرار می‌گیرد و با فعل جمله هم ریشه است. یعنی هر وقت کلمه‌ای را دیدم که حروف اصلی آن با فعل جمله مشترک بود و اعراب منصوب داشت، می‌توانیم بگوییم که آن کلمه مفعول مطلق و منصوب است. برای درک بهتر به مثال‌ زیر توجه کنید.

لَعِبَ الوَلَدُ لَعِباً.

همانا کودک بازی کرد.

(در این مثال، با آمدن «لعباً» می‌فهمیم که کودک قطعا بازی کرده و به جز آن کاری دیگری انجام نداده‌است.)

حضور مفعول مطلق در جمله می‌تواند انواع مختلفی داشته باشد که توضیح مختصر هر یک از آنها را همراه با مثال می‌خوانیم.

  • مفعول مطلق تاکیدی: از آنجا که کار این مفعول مطلق «تاکید کردن» است، به همین خاطر همواره به شکل مصدری جامد و هم‌ریشه با فعل و البته، بدون حضور صفت عربی یا مضاف‌الیه عربی در جمله ظاهر می‌شود. به مثال زیر توجه کنید.

سَمِعتُ الصَوتَ سَماعاً.

صدا را با گوش خودم شنیدم.

در این جمله با آمدن «سماعا» مطمئن می‌شویم که گوینده جمله آن صدا را شنیده و شک و شبهه درباره آن از بین می‌رود.

  • مفعول مطلق نوعی: در مواردی ممکن است مصدر منصوب هم‌ریشه با فعل همراه با یک صفت یا مضاف‌الیه آمده باشد، در چنین صورتی باید آگاه باشیم که آن کلمه یک مفعول مطلق نوعی یا بیانی است.
  • مفعول مطلق عددی: هرگاه برای تعداد دفعات وقوع فعل به از مصدر خود فعل استفاده کنیم، در واقع از مفعول مطلق عددی استفاده کرده‌ایم. به مثال زیر توجه کنید.

حَکَمَ القاضي علی المُتَّهَمِ حُکمَینِ.

قاضی متهم را دوبار محاکمه کرد.

مفعول فیه در عربی

به اسمی منصوب که بر زمان یا مکان وقوع فعل دلالت دارد و در بر گیرنده معنی «فی» باشد، مفعول فیه گفته می‌شود. به این نوع فعل ظرف زمان و مکان نیز گفته می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید.

دَرَستُ نُصفَ الساعةِ.

نیم ساعت درس خواندم.

(در این مثال می‌توانستیم از «في نصف» نیز استفاده کنیم. از آنجا که معنای في در جمله نهفته است می‌توانیم بگوییم که «نصف» مفعول فیه جمله و منصوب است.)

الف- أَینَ وَجَدتَ حَقِیبَتِي؟

ب- وَجَدْت‌ُها تَحْتَ المِنْضَدَةِ.

الف- کیفم را کجا پیدا کردی؟

ب- آن را زیر میز پیدا کردم.

(در این مثال «أین» ظرف مکان است و کلمه «تحت» معفول‌فیه از نوع مبهم به حساب می‌آید.)

مفعول له در عربی

به یک کلمه جامد از نوع مصدری، نکره و منصوب که در جمله دلیل وقوع فعل را بیان کند، مفعول‌ له یا لأجله می‌گویند. برای تشخیص این مفعول در جمله می‌توانیم از «لما» یا «لماذا» استفاده کنیم. کلمه‌ای که در جواب آن بیاید به عنوان مفعول له شناخته می‌شود. به مثال زیر توجه کنید.

أَدَّیتُ واجِباتي خَوْفَاً مِنَ المُعَلِّمِ.

تکالیفم را به خاطر ترس از معلم انجام دادم.

دَخَلَ التَلامیذُ و حَقائِبَهِم.

دانش‌آموزان با کیف‌هایشان وارد کلاس شدند.

با توجه به اعراب کلمه بعد از واو، می‌توانیم بگوییم که «حقائب» معطوف نیست و از آنجایی که معنای همراهی می‌رساند، می‌تواند مفعول معه جمله باشد.

یک معلم مرد در حال توضیح دادن چیزی روی تخته

جار و مجرور در عربی

منظور از جار و مجرور در زبان عربی ترکیبی است که از یک حرف جر و یک اسم با اعراب مجرور ساخته شده باشد. از این ترکیب معمولا برای کامل کردن معنای جمله استفاده می‌شود. حروف جر از جمله حروفی هستند که به تنهایی معنایی ندارند. اما وقتی در جمله و در کنار اسمی دیگر قرار بگیرند می‌توانند معنا پیدا کنند. از انواع این حروف می‌توانیم به «من، إلی، عن، علی، في، الباء، لام مجرور، ک، حتی، خلا، عدا، حاشا، مذ، منذ، واو قسم و تاء قسم» اشاره کنیم. برای فهم بهتر به مثال‌های زیر توجه کنید.

ما هِیَ أجمَلُ هَدیَةٍ إلی الناسِ؟

چه چیز هدیه قشنگی برای مردم است؟

(در این جمله از إلی به معنی «برای» استفاده شده و مجرور آن نیز کلمه الناس است.)

وَقَفَ أمامَ البَیتِ.

او جلوی خانه ایستاده بود.

(حرف جر أمام در این جمله برای اشاره به محل قرار گرفتن فاعل مورد استفاده قرار گرفته است.)

وَضَعتُ حَقیبَتي خَلفَ الکُرسي.

کیفم را پشت صندلی گذاشتم.

المَسجِدُ بَیعدٌ عَنِ البَیتِ.

مسجد از خانه دور است.

سافَرَ مَعهُ إلی مِصرَ.

همراه او به مصر سفر کردم.

سوالات رایج مربوط به نقش کلمات در عربی

در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به مبحث نقش کلمات در عربی به اختصار پاسخ می‌دهیم.

منظور از نقش کلمات در عربی چیست؟

کلمات در زبان عربی بر اساس نقشی که در جمله دارند «اعراب» می‌گیرند. بر همین اساس، کلمات نقش‌پذیر عربی را «معرب» می‌گویند.

یک کلمه در عربی چه نقش‌هایی می‌تواند داشته باشد؟

یک کلمه در یک جمله عربی از این حالات خارج نیست: یا فعل است، یا فاعل، یا مفعول، جار و مجرور، مبتدا، خبر، ظرف، حال، تمییز و....

تمرین مربوط به نقش کلمات در عربی

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «نقش کلمات در عربی»، می‌توانید از تمرین‌هایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۱۰ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، می‌توانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.

با توجه به متن زیر به چهار سوال ابتدایی این آزمون پاسخ بدهید (مابقی سوال‌ها مستقل هستند و ارتباطی با متن ندارند).

«فی یوم ماطر في غابة خضراء کان ثعلب و غزالة یلعبان معا فجأة مقعا في بئر عمیقة حفرها الصیادون لصید الحیوانات حتی یبیعوها لحدیقة الحیوانات. أنهما صرخا و طلبا المساعدة و لکن ما جاء أحد لمساعدتهما. إنهما حاولا للخروج مرات کثیرة ولکنهام لم یقدرا علیه فیئسا. حینئذً مرَّ کلب بالبئر و شاهد الثعلب في تلک الحالة ففرح کثیرا و أستهزی به دون توقف. شاهده الثعلب و بدأ المحاولة من جدید حتی تسلَّقَ من جدار البئر فخرج منها. تعجب الکلب. قالت له حمامة: أنا أعرف هذا الثعلب. إنه ثقیل السمع و هو کان یظّنُ أنک تشجّعه علی الخروج. في النهایة ساعدا معآ حتی یُخرجا الغزالة من البئر. »

۱. با توجه به متن کدام گزینه صحیح است؟

الغزالة و الثعلب وقعا معا فی بئر ماء عمیقة. 

کان قصد الکلب من استهزاء الثعلب تشجیعّ علی الخروج من البئر. 

کان الثعلب لا یسمع الأصوات جیدا لذلک لم یفهم قصد الکلب صحیحا. 

الثعلب بعد خروجه من البئر، حاول وحیدا أن ینقز الغزالة. 

۲. معنی کدام عبارت به متن نزدیک‌تر است؟

من حفر بئرا لإخیه وقع فیها. 

عداوة العاقل خیر من صداقة الجاهل. 

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. 

سگ زرد برادر شغال است. 

۳. کدام گزینه این عبارت را کامل می‌کند. «الغزالة.....»

تعلمت من الثعلب طریقة الخروج من البئر. 

کانت مأیوسة من النجاة فلا تحاول للخروج من البدایة. 

کانت تعرفها الحمامة فساعدتما للخروج من البئر. 

کان الثعلب له صدیق حمیم. 

۴. در کدام گزینه اعراب و تحلیل صرفی کلمات مشخص شده صحیح است؟

الصیادون: جمع سالم للمذکر، نونه مفتوحا دائما، اسم مبالغة تدل علی حرفة أو آلة/ فاعل

المساعدة: مفرد، مونث، اسم مفعول مأخوذ من فعل مزید/ مفعول

تسلَّقَ: فعل ماض، للغائب، مزید ثلاثی (مصدره علی وزن تفعُّل) / فعل و فاعل و الجملة فعلیه. 

یُخرجا: فعل مضارع، للغائبینِ، مزید ثلاثی (ماضیه: أخرجَ)- مجهول/ فعل حذف نون بسبب حتی

۵. در کدام گزینه اعراب «من» با سایر گزینه‌ها متفاوت است؟

من طلب شیئاً و جدَّ وَجدَ و من قرع باباً و لجَّ وَلَجَ!

لا یعرف طعمَ السعادة من یُقیِّدُ حیاته برأی الأخرین. 

رأیتُ من کان نائماً في غرفتي و یقول لي: من تحبُ؟

من جاء بالحسنة فله عشرُ أمثالها

۶. در کدام گزینه اعراب فعل به شکل صحیح به کار رفته است؟ 

علیکم أن تشارکون في حفلة التکریم. 

لمَ لاتساعدوا الفقرا و المساکین

بعض الناس لا ینفقون مما رزقهم الله. 

علیکما أن لا تکسان في اعمالکما

۷. در کدام گزینه اعراب فعل اشتباه آمده است؟

إن تجتهدوا في أعمالکم تنجحون في حیاتکم. 

من حفر بيراً لأخیه وقع فیها

المومنون یسعون أن یحرووا القدس. 

لأساعد المظلومین في العالم. 

۸. در کدام گزینه فعل مضارع به شکل ماضی ترجمه می‌شود؟

کان التلمیذُ الراسب درس مرات عدیدة في هذّ المرحلة. 

و لن تکون بعدی مفلحا أبدا

ما کانت عندي ذرة حسدا.

لم تکن التلمیذات یکسلن في أداء الواجبات. 

۹. در کدام گزینه اعراب علامت فرعی تعداد بیشتری دارد؟

ذهب علی إلی الطفلینِ من الأطفال. 

النجوم کمصابیح في منازل متفرقة. 

فشل المتکاسلون في حل التمارین للمعلمین. 

لا یشبع المنهومان: طالب علم و طالب مال. 

۱۰. در کدام گزینه فعل مضارع منصوب به کار رفته است؟ 

یا بنیّ! علیک السعی و العمل المتواصلان لتنجح في دراستک. 

المتکاسلان لا یواصلا کسلهما و إلا یفشلان في حیاتهاما. 

لا نرضَ البقاء في الظلم للعیش في العزة و الفخر. 

لا یتکاسل هذا التلمیذ في درس من دروسه من أول العام الدراسي. 

جمع‌بندی

در این نوشته از مجله فرادرس درباره نقش کلمات در عربی مطالبی آموختیم. فهمیدیم که نام دیگر نقش کلمات عربی در عربی «اعراب» است. یعنی کلمه‌ها بر اساس نقش‌شان در جمله اعراب می‌پذیرند. از این رو ابتدا جمله اسمیه و ارکان آن یعنی مبتدا و خبر را بررسی کردیم. بعد از آن به سراغ جمله فعلیه و عناصر سازنده آن رفتیم. فهمیدیم که فعل رکن اصلی جملات فعلیه است. بعد از آن فاعل است که در جمله فعلیه نقش اساسی بازی می‌کند. از دیگر ارکان جمله فعلیه می‌توان به مفعول، جار و مجرور، قید یا ظرف زمان و مکان، حال و تمیز اشاره کرد. تمامی این موارد را نیز همراه با مثال مربوط به آنها بررسی کردیم.

بر اساس رای ۱۵ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Edarabia
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *