لغات ضروری آیلتس با ترجمه فارسی – کامل‌ترین فهرست

۴۷۵۲ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۰۷ خرداد ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۶۰ دقیقه
لغات ضروری آیلتس با ترجمه فارسی – کامل‌ترین فهرست

در آزمون آیلتس، یادگیری لغات ضروری و پرکاربرد اهمیت زیادی دارد. با وجود این‌که بخش مجزایی برای ارزیابی لغات انگلیسی در نظر گرفته نشده است، استفاده درست از واژگان در بالا بردن نمره هر یک از بخش‌ها تأثیر زیادی دارد. به منظور افزایش دامنه لغات آیلتس، منابع آموزشی و کمک‌آموزشی بی‌شماری در بازار وجود دارد. در این آموزش قصد داریم فهرستی از لغات ضروری آیلتس با ترجمه را ارائه دهیم و به لغات ضروری اسپیکینگ آیلتس نیز اشاره کنیم. در انتها نیز به سؤالات رایج درباره لغات آیلتس پاسخ خواهیم داد.

فهرست مطالب این نوشته

اهمیت یادگیری لغات ضروری آیلتس

قبل از هر چیز، لازم است بدانید که واژگان، ۲۵٪ از نمره شما در بخش‌های اسپیکینگ و رایتینگ آیلتس را شامل می‌شوند. تعداد و نوع لغاتی که موقع صحبت کردن یا نوشتن به کار می‌برید تأثیر چشمگیری در نمره نهایی شما خواهد داشت. بنابراین باید سطح لغات خود را به حد مطلوبی برسانید تا در نهایت به نتیجه دلخواه خود در آزمون دست پیدا کنید.
ضرورت یادگیری لغات آیلتس در رابطه با موضوعات پرتکرار آزمون بیشتر مشخص می‌شود. برای مثال، با یادگیری کلمه‌هایی که به موضوع محیط زیست مربوط می‌شوند، زبان‌آموز قادر خواهد بود از این لغات به درستی استفاده کند و دانش زبان انگلیسی خود را نشان دهد. هر فهرستی از کلمات آیلتس باید شامل سه بخش مهم باشد که عبارت است از:

  • کلمه
  • تعریف کلمه
  • مثال

در آزمون آیلتس موضوعاتی وجود دارد که در بیشتر آزمون‌ها بارها و بارها تکرار شده است و بر همین اساس، منابعی به بازار عرضه شده که شامل فهرستی از لغات پرتکرار و کاربردی می‌شود. این لغات ضروری ممکن است در آزمون «اسپیکینگ» (Speaking) یا «رایتینگ» (Writing) مورد استفاده قرار بگیرد. همچنین برای بخش‌های «لیسنینگ» (Listening) و «ریدینگ» (Reading) نیز کارایی زیادی دارد.

آزمون آیلتس روشی برای ارزیابی مهارت‌های زبانی افراد است، به همین خاطر یادگیری لغات انگلیسی می‌تواند برای کسب نمره خوب مؤثر باشد. در این مطلب قصد داریم فهرستی از لغات ضروری آیلتس با ترجمه فارسی و مثال ارائه دهیم که برای افرادی که قصد شرکت در آزمون را دارند، مفید است. همچنین به موضوعات پرتکرار آزمون آیلتس اشاره خواهیم کرد.

اما مهم‌ترین مسئله در آموختن لغات این است که با نحوه یادگیری آن‌ها آشنایی داشته باشیم. بسیاری از افراد این مسیر را اشتباه می‌روند و در نهایت پی می‌برند که هر چه در این رابطه تلاش کرده‌اند بی‌فایده بوده است. دلیل آن یک چیز است: تهیه فهرست بلندبالایی از لغات ضروری آیلتس و حفظ کردن تک‌تک کلمه‌ها. این کار کاملاً اشتباه است و به همین خاطر با وجود صرف وقت و انرژی زیاد برای مطالعه، در مجموع نتیجه خوبی حاصل نمی‌شود.

یادگیری لغات باید در متن و جمله اتفاق بیفتد و حفظ کردن کلمه جدا از متن هیج تأثیری در بهبود یادگیری نخواهد داشت. برای درک بهتر این موضوع مثالی می‌زنیم. فرض کنید «expect» کلمه جدیدی است و شما می‌خواهید آن را به دایره واژگان خود اضافه کنید. این کلمه به معنای انتظار داشتن است و اگر فقط معنی فارسی آن را یاد بگیرید، نمی‌‌توانید آن را در جمله به کار ببرید یا ممکن است به درستی از آن استفاده نکنید. اما اگر مثال‌هایی که با این کلمه زده شده را در دیکشنری پیدا کنید، به راحتی می‌توانید کالوکیشن‌های آن را یاد بگیرید. به چند جمله زیر که در آن‌ها از «expect» استفاده شده توجه کنید.

I expect to be back within a week.

من انتظار دارم طی یک هفته برگردم.

The company expects to complete work in April.

شرکت انتظار دارد که در ماه آوریل کار تمام شود.

I didn't expect him to stay so long.

من توقع نداشتم او آن‌قدر بماند.

There's a doorbell - I expect it'll be my mother.

صدای زنگ در خانه است - انتظار دارم مادرم باشد.

As expected, the whole family was shocked by the news.

همان‌طور که انتظار می‌رفت، کل خانواده با [شنیدن] خبر شوکه شدند.

در مثال‌های فوق می‌توانید کاربرد کلمه «expect» و کالوکیشن‌های آن را مشاهده کنید که از دیکشنری لانگمن انتخاب شده است. در دو جمله اول، از ساختار «expect to do something» استفاده شده و در مثال سوم بعد از «expect» مفعول به کار رفته است. در مثال‌های بعدی نیز از «expect» به شکل‌های مختلفی استفاده شده است. بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم که یاد گرفتن کلمه در قالب جمله و در متن انگلیسی، بهترین روش برای یادگیری است.

روش مرور لغات ضروری آیلتس

دغدغه بسیاری از زبان‌آموزان هنگام مطالعه کتاب‌های آیلتس و تمرین نمونه آزمون‌های سال‌های قبل این است که با حجم زیادی از لغات جدید مواجه می‌شوند و معنی بسیاری از آن‌ها را نمی‌دانند. به همین دلیل احساس می‌کنند آشنایی نداشتن با لغات انگلیسی در سطح متوسط و پیشرفته می‌توانند نمره آن‌ها را در مجموع کاهش دهد و آن را مانعی برای رسیدن به نمره خوب در هر یک از بخش‌ها می‌دانند.

همان‌طور که اشاره شد، در آزمون آیلتس، بخش جداگانه‌ای به لغت اختصاص داده نشده است، اما برای کسب نمره بالا در هر یک از بخش‌های «شنیدن»، «درک مطلب»، «نوشتن» و «صحبت کردن»، لازم است دایره واژگان خود را بهبود بخشیم تا نمره بهتری حاصل شود. مهم‌ترین مسئله برای یادگیری کلمه‌های جدید، آشنایی با نحوه یادگیری آن‌هاست.

برای مثال، در آزمون آیلتس همواره موضوعات مشخصی وجود دارد که بارها و بارها در آزمون‌های قبلی تکرار شده است. یکی از روش‌های افزایش دامنه لغات آیلتس، مطالعه لغات پرتکرار و مرتبط با موضوعات سال‌های گذشته است که بیشتر در رابطه با «اسپیکینگ» و «رایتینگ» مطرح می‌شود. اگر بتوانیم روش یادگیری لغات را به خوبی بیاموزیم، نتیجه بهتری خواهیم گرفت. به همین دلیل در ادامه این مطلب به روش‌های مؤثر در یادگیری و مرور لغات ضروری آیلتش اشاره کرده‌ایم.

نقشه ذهنی خودتان را تهیه کنید

«نقشه ذهنی» (Mind Map) برای برنامه‌ریزی‌های مختلف ازجمله آمادگی برای آزمون اهمیت زیادی دارد. همچنین از آن برای جلسه یا مذاکره نیز استفاده می‌شود. ترسیم نقشه ذهنی نیز مانند یادداشت‌برداری به شفاف‌تر شدن ایده‌ها و یادگیری بهتر کمک می‌کند. این نقشه، نموداری درختی است که می‌توان از آن برای پیاده‌سازی ایده‌ها، فعالیت‌ها یا مواردی از این قبیل کمک گرفت.

اگر قصد دارید لغات جدیدی را بیاموزید و برای این کار می‌خواهید نقشه ذهنی ترسیم کنید، باید ابتدا عنوان اصلی را در وسط نمودار درختی قرار دهید. به عنوان مثال، برای نوشتن کلمه‌هایی که به «کسب‌وکار» (Business) مربوط می‌شود، کلمه «business» را در وسط نمودار می‌نویسید و سپس کلمه‌های مرتبط با آن را در کنار آن قرار می‌دهید. در تصویر زیر نمونه‌ای از نقشه ذهنی برای کلمه «fruit» و لغات مرتبط با آن ارائه شده است.

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگ‌تر روی آن کلیک کنید.

کیف لغت تهیه کنید

کیف لغت مهم‌ترین بخش یادگیری لغات ضروری آیلتس است. در این کیف تعدادی کارت قرار می‌دهیم. سپس کلمه‌های جدید را (روزانه حداکثر ۱۰ کلمه) روی کارت می‌نویسیم و پشت آن موارد زیر را یادداشت می‌کنیم:

  • معنی
  • مترادف
  • متضاد
  • ریشه کلمه
  • تلفظ
  • حرف بی‌صدا
  • مثال

هر چند روز یک بار کارت‌ها را مرور می‌کنیم و مواردی را که روی آن نوشته بودیم تمرین می‌کنیم. بعد از چند روز به طور ناخودآگاه کلمه‌هایی را که در ابتدای کار یاد گرفته بودیم بدون هیچ تلاشی به یاد خواهیم آورد. به همین روش ساده می‌توانیم دایره واژگان خود را گسترش دهیم و کلمه‌هایی را که یاد گرفته‌ایم، به درستی استفاده کنیم و مدتی طولانی آن‌ها را به یاد بیاوریم.

از کسی بخواهید که شما را ارزیابی کند

شخصی که در این زمینه می‌تواند به شما کمک کند، می‌تواند کسی باشد که هم‌زمان با شما مشغول مطالعه برای یادگیری است یا می‌تواند استاد زبان انگلیسی باشد. این کار نه‌تنها جنبه سرگرمی دارد، بلکه باعث می‌شود که یادگیری مؤثرتری رخ دهد. زیرا آموختن بخشی از روند یادگیری است و بخش دیگر شامل ارزیابی روند یادگیری می‌شود. اگر نحوه مطالعه و پیشرفت خود را ارزیابی نکنید، ممکن است دیرتر به هدف خود برسید.

از وسیله‌ای برای یادآوری کمک بگیرید تا لغات را فرموش نکنید

به وسیله یادآوری در زبان انگلیسی «mnemonic Device» می‌گویند. به کمک این وسیله می‌توانیم به روش خود لغات ضروری آیلتس یا هر لغت دیگری را به شیوه‌ای یاد بگیریم که بیشتر در ذهن ما بماند. برای مثال، یکی از راه‌هایی که می‌توانیم املای کلمه «business» را بیاموزیم، تقسیم کردن آن به دو کلمه «busy + ness» است. همین‌طور کلمه «happiness» را نیز می‌توانیم به همین ترتیب یاد بگیریم.

از اپلیکیشن یا روش‌های یادگیری آنلاین استفاده کنید

بسیای از زبان‌آموزان به یادگیری لغات ضروری آیلتس به کمک نرم‌افزار یا اپلیکیشن‌ علاقه زیادی دارند، زیرا روش‌های جالبی را برای آموزش لغات پرتکرار ارائه کرده است که می‌تواند هم جنبه سرگرمی داشته باشد و هم روشی برای تقویت دامنه لغات ضروری آیلتس به شمار بیاید. در ادامه چند اپلیکیشن یادگیری لغات ضروری آیلتس را معرفی می‌کنیم.

  • اپلیکیشن‌ Vocabulary for IELTS
  • اپلیکیشن‌ ‎7 little words‌‎
  • اپلیکیشن ‎1000 IELTS Vocabulary
  • اپلیکیشن IELTS Listening & Vocabulary
  • اپلیکیشن Key English

از منابع Reading مرتبط با آیلتس کمک بگیرید

خواندن متن‌ها یا داستان‌هایی که از آن‌ها لذت می‌برید، همواره باعث بهبود یادگیری می‌شود. بنابراین توصیه می‌کنیم از کلمه‌های جدید در متن، کتاب یا هر منبع دیگری که برای شما جالب و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد، فهرستی تهیه کنید و برای یادداشت‌برداری یا تهیه نقشه ذهنی از آن‌ها استفاده کنید.

از منابع Listening مرتبط با آیلتس کمک بگیرید

بدون شک نمی‌توانید هر روز به فایل‌های لیسنینگ آیلتس گوش بدهید، بنابراین توصیه می‌کنیم به سراغ پادکست‌ها یا اپلیکیشن‌های مرتبط با آن بروید که بتوانید در هر زمان که خواستید به آن‌ها گوش دهید و هم به عنوان تفریح و سرگرمی در کنار برنامه مطالعه خود از آن‌ها کمک بگیرید. برای مطالعه بیشتر درباره منابع لیسنینگ آیلتس، مطالعه مطلب زیر از «مجله فرادرس» را پیشنهاد می‌کنیم.

لغات ضروری آیلتس

موضوعات پرتکرار آزمون آیلتس

موضوعات آزمون آیلتس معمولاً دسته‌بندی شده است و در بسیاری از آزمون‌ها چند نمونه از آن‌ها تکرار می‌شود. بنابراین اگر با کلمه‌های مرتبط با هر یک از عنوان‌ها آشنایی کافی داشته باشیم، به خوبی می‌توانیم از عهده آزمون بربیاییم و از کلمات مهم و پرکاربرد در نوشته یا مکالمه خود استفاده کنیم. در این مطلب قصد داریم لغات ضروی آیلتس با ترجمه فارسی را آموزش دهیم و با توجه به موضوعات پرتکرار آیلتس، فهرستی از این کلمه‌ها را همراه با معنی و مثال یاد بگیریم. موضوعات پرتکرار آیلتس به دو بخش تقسیم می‌شوند؛ موضوعات پرتکرار «رایتینگ» و «اسپیکینگ».

موضوعات پرتکرار رایتینگ آیلتس عبارت‌اند از:

  • health
  • environment
  • development
  • education
  • globalization
  • public transportation
  • criminal justice
  • youth crime
  • technology
  • government spending

موضوعات پرتکرار اسپیکینگ آیلتس عبارت‌اند از:‌

  • a person you know
  • presents or gifts
  • memories
  • food
  • music
  • sport and exercise
  • entertainment
  • travel
  • buildings
  • reading
  • news
  • daily routine

فهرست لغات ضروری آیلتس با ترجمه فارسی

برای آشنایی با کلمه‌هایی که در آزمون‌های سال‌های قبل زیاد تکرار شده‌اند، فهرست کاملی از لغات ضروری آیلتس با ترجمه فارسی ارائه کرده‌ایم که با توجه به موضوعات پرتکرار آیلتس تقسیم‌بندی شده‌اند. همچنین برای آشنایی با کاربرد لغات ضروری آیلتس مثال‌هایی نیز برای هر یک از کلمه‌های جدید ارائه شده است.

لغات ضروری آیلتس در دسته Education

کلمه‌‌ها و عبارت‌های زیادی در رابطه با مبحث «education» وجود دارد که بارها و بارها در آزمون‌های آیلتس سال‌های قبل با آن‌ها مواجه شده‌ایم. یکی از مباحث رایج و کاربردی در آزمون درمورد تحصیل و آموزش است. به همین خاطر در ادامه فهرستی از کلمات پرتکرار و ضروری آماده کرده‌ایم که با ترجمه و مثال در اختیاز زبان‌آموزان قرار گرفته است. کلمه‌های جدید و معنی آن‌ها را در جدول مشاهده می‌کنید و در ادامه مثال‌هایی با اشکال مختلف آن‌ها همراه با ترجمه آورده شده است.

لغات ضروری آیلتس در دسته Education 
Graduate (v.)
To complete a first university degree successfully
فارغ‌التحصیل شدن

I graduated from the University of Salford in 2009.

من در سال ۲۰۰۹ از دانشگاه «سالفورد» فارغ‌التحصیل شدم.

My graduation ceremony was in 2009.

مراسم فارغ‌التحصیلی من در سال ۲۰۰۹ بود.

 Curriculum (n.)
The group of subjects studied in a school, college, etc.
برنامه آموزشی

Schools must ensure they have an excellent curriculum.

مدارس باید مطمئن شوند (تضمین کنند) که برنامه آموزشی خیلی خوبی دارند.

 Qualification (n.)
An official record showing that you have finished a training course or have the necessary skills, etc.
صلاحیت

Good qualifications are really important if you want to get a well-paid job.

اگر می‌خواهید شغل پردرآمدی داشته باشید، بسیار مهم است که از صلاحیت خوبی برخوردار باشید.

I am qualified to teach English.

من صلاحیت انگلیسی درس دادن را دارم.

Coursework (n.)

Regular work done by students as part of a course, but assessed independently of formal exams

کار/تکلیف کلاسی

The coursework on my degree was really difficult.

کار کلاس در دوران تحصیل من واقعاً سخت بود.

Co-educational (adj.)
(مدرسه) مختلط
When male and female students are taught together in the same school or college rather than separately

Some people think co-educational schools prepare students better than single-sex schools.

برخی فکر می‌کنند مدارس مختلط دانش‌آموزان را بهتر از مدارس تک‌جنسیتی آماده می‌کند.

Cheat (v.)
To behave in a dishonest way in order to get what you want
تقلب کردن

He did really well in his exams but he cheated. He copied from a friend.

او امتحانش را خیلی خوب داد اما تقلب کرد. از روی [برگه] دوستش نوشته بود.

Cheating on exams is not recommended.

تقلب کردن در امتحان توصیه نمی‌شود.

Literacy (n.)
The ability to read and write
سواد

Literacy rates have declined considerably in Western countries over the last decade.

نرخ سواد در کشورهای غربی طی دهه گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است.

However, most children are literate.

هرچند، بیشتر کودکان باسواد هستند.

Illiterate (adj.)
Unable to read and write
بی‌سواد

Many children in the poorest countries are illiterate.

بسیاری از کودکان در کشورهای فقیر بی‌سواد هستند.

Primary (elementary) Education (n.)
First years of formal education from around age 5 to 11
 آموزش ابتدایی

A good primary education is crucial for a child's development.

آموزش ابتدایی خوب برای رشد کودکان بسیار ضروری است.

 Secondary Education (n.)
Education during the time as a teenager
آموزش متوسطه

I loved it at my secondary school as I had so many friends.

من عاشق دوران آموزش متوسطه‌ام بودم، زیرا دوستان زیادی داشتم.

Higher (tertiary) Education (n.)
Non-compulsory education after finishing school, such as university, as well as vocational education and training at college
 آموزش عالی

60% of children now go into higher education after they finish school.

در حال حاضر ۶۰٪ از کودکان بعد از پایان مدرسه وارد آموزش عالی می‌شوند.

Concentrate (v.)
To direct your attention or your efforts towards a particular activity, subject or problem
تمرکز کردن

It is difficult to concentrate on my work if there is a lot of noise.

اگر سروصدا زیاد باشد، تمرکز کردن روی کارم سخت می‌شود.

I keep losing concentration due to the noise.

به دلیل سروصدا مدام تمرکزم را از دست می‌دهم.

assignment (n.)
a piece of work given to someone as part of their studies
تکلیف

Back then, I was working on my last reading assignment of the term.

در آن زمان من روی آخرین تکلیف درک مطلب ترم کار می‌کردم.

lecture (n.)
a formal talk on a subject
سخنرانی؛ ارائه

She delivered a very interesting lecture.

او سخنرانی بسیار جالبی ارائه داد.

thesis (n.)
a long piece of writing on a particular subject
پایان‌نامه

I wrote my thesis on effective treatment strategies for children with ADHD.

من پایان‌نامه خود را درباره راهکارهای درمانی مؤثر برای کودکان مبتلا به ADHD نوشتم.

 bachelor’s degree (n.)
a first degree at college or university
مدرک کارشناسی

I have a bachelor’s degree in chemistry.

من در رشته شیمی مدرک کارشناسی دارم.

doctorate (PhD) (n.)
the highest degree from a university
مدرک دکتری

In developing countries, there aren’t as many people with doctorate degrees.

در کشورهای در حال توسعه، افراد زیادی با مدرک‌ دکتری وجود ندارد.

 Intensive course (n.)
A short course that contains a lot of information and training
دوره آموزشی فشرده

Intensive course lessons require several hours of learning per class session.

درس‌های دوره فشرده به چند ساعت یادگیری در هر جلسه نیاز دارد.

لغات ضروری آیلتس در دسته Crime

دسته دیگری از موضوعات پرتکرار آیلتس به مباحثی اختصاص یافته که درباره «crime» و مواردی شبیه به آن است. بنابراین، لازم است داوطلب از قبل با کلمه‌ها و اصطلاحات مربوط به آن آشنا شود تا بتواند در صورت لزوم برای بخش اسپیکینگ یا رایتینگ آن‌ها را به کار ببرد. در جدول زیر تعدادی از کلمه‌های پرکاربرد در رابطه با «crime» آورده شده و معنی و مثال‌هایی با اشکال مختلف کلمه نیز در کنار آن نوشته شده است. فراموش نکنید که برای یادگیری لغات جدید، حتماً آن‌ها را در قالب جمله و مثال تمرین کنید.

لغات ضروری آیلتس در دسته Crime
OLYMPUS DIGITAL CAMERA
Legislation (n.)
A law or set of laws suggested by a government and made official by a parliament
وضع قانون‌

There needs to be changes to crime-related legislation.

باید تغییراتی در قوانین مربوط به جرم و جنایت انجام شود.

Deter (v.)
To make someone less enthusiastic about doing something by threatening bad results if they do it
جلوگیری کردن؛ منصرف کردن

Tougher prison sentences may be a deterrent to other offenders.

حکم‌های سنگین‌تر زندان، ممکن است برای سایر مجرمان بازدارنده باشد.

Offender (n.)
Someone who is guilty of a crime
مجرم؛ خلافکار

Prison should not be used for first-time offenders.

از زندان نباید برای مجرمان بار اولی استفاده شود.

 Punish (v.)
To cause someone who has done something wrong or committed a crime to suffer, by hurting them, forcing them to pay money, sending them to prison, etc.
تنبیه کردن؛ مجازات کردن

Those responsible for serious crimes must be punished.

آن‌هایی که جرم‌های سنگینی مرتکب شده‌اند باید مجازات شوند.

Prevention (n.)
When you stop something from happening or stop someone from doing something
پیشگیری؛ جلوگیری

The government should focus on the prevention of crime rather.

دولت باید بر روی پیشگیری از وقوع جرم و جنایت تمرکز کند.

Commit (n.)
To do something illegal or something that is considered wrong
مرتکب شدن

People who commit serious crimes should be given lengthy (long) prison sentences.

افرادی که جرم‌های سنگینی را مرتکب می‌شوند، باید به حبس‌های طولانی محکوم شوند.

Criminal (n.)
A person who commits a crime
مجرم؛ تبهکار

Criminals who commit violent crimes should not be given probation.

به مجرمانی که جرم و جنایت‌های سنگینی مرتکب می‌شوند، نباید عفو مشروط داده شود.

Probation (n.)
A period of time when a criminal must behave well and not commit any more crimes in order to avoid being sent to prison
عفو مشروط

Probation is a good way to reduce prison overcrowding, but it must only be used for those who have committed minor crimes.

آزادی مشروط روش خوبی برای کاهش تعداد افراد در زندان است، اما باید برای کسانی مورد استفاده قرار بگیرد که جرم‌های کوچکی مرتکب شده‌اند.

Rehabilitate (v.)
To return someone or something to a good or healthy condition, state or way of living
رهنمود کردن

It is important to rehabilitate criminals while they are in prison otherwise they may re-offend (commit a crime again) when they are released from prison.

باید افراد مجرم را در زندان رهنمود کرد، در غیر این صورت ممکن است بعد از آزاد شدن از زندان دوباره مرتکب جنایت شوند.

Guilt (n.)
Having done something wrong or committed a crime
جرم؛ احساس گناه

If jurors (the members of a jury) find a defendant guilty, then that person must be punished.

اگر هیئت‌منصفه (اعضای هیئت‌منصفه) متهمی را مجرم تشخیص دهند، آن شخص باید مجازات شود.

Jury (n.)
A group of people chosen to decide in a court of law if someone is guilty of a crime or not
هیئت‌منصفه

To ensure fairness in a criminal trial, there must be a jury.

برای این‌که از ایجاد عدالت در محاکمه مطمئن شویم، باید هیئت‌منصفه‌ای وجود داشته باشد.

 Convict (n.)
To decide officially in a court of law that someone is guilty of a crime
مجرم؛ محکوم

He has been convicted of arson (starting a fire intentionally to damage something) two times now.

او تا الآن دو بار به ایجاد آتش‌سوزی عمدی محکوم شده است.

Fine (n.)
Being made to pay money for breaking the law
جریمه؛ غرامت

Motorists should be given a fine if they are caught speeding.

موتورسواران در صورت تخطی از سرعت مجاز باید جریمه پرداخت کنند.

Imprisonment (n.)
Being put in prison
حبس

Murderers are usually given life imprisonment.

قاتلان معمولاً به حبس ابد محکوم می‌شوند.

Community Service (n.)
Work that people do to help other people without payment, and which young criminals whose crime was not serious enough for them to be put in prison are sometimes ordered to do
خدمات اجتماعی

Community service is a good alternative to prison for minor offences.

خدمات اجتماعی جایگزین مناسبی برای زندانی کردن به‌خاطر جرایم جزئی است.

Justice (n.)
Fairness in the way people are dealt with
عدالت

Those who commit assaults must be imprisoned because the victims want justice.

آن‌هایی که مرتکب جرم می‌شوند باید مجازات شوند، زیرا قربانیان خواهان عدالت هستند.

Victim (n.)
Someone who has suffered because of the actions of someone else
قربانی

The victims of crime often need help and support to recover from their bad experience.

قربانیان جرم و جنایت اغلب به کمک و حمایت برای بهبود یافتن از تجربه بدشان نیاز دارند.

burglary (n.)
An illegal entry into a building, with the intention of doing harm or committing a crime
دزدی؛ سرقت

Cash was taken during a burglary of the apartment.

حین سرقت از آپارتمان پول نقد برداشته شد.

shoplifting (n.)
taking products from a store without paying
دزدی از مغازه

She was falsely accused of shoplifting.

او به اشتباه به دزدی از مغازه متهم شد.

لغات ضروری آیلتس در دسته Diet, Health & Fitness

در جدول زیر می‌توانید لغات ضروری آیلتس را برای دسته «Diet, Health & Fitness» مشاهده کنید که یکی از موضوعات پرتکرار آزمون‌های سال‌های قبل است. در این جدول لغات همراه با معنی و مثال و ترجمه آن آمده است.

لغات ضروری آیلتس در دسته Diet, Health & Fitness
Overweight (adj.)
Fat
فربه؛ دارای اضافه وزن

70% of the population is now overweight according to official figures.

در حال حاضر، بر اساس آمار رسمی، ۷۰٪ جمعیت اضافه‌وزن دارد.

Obesity (n.)
Extremely fat or overweight
چاقی مفرط

Obesity is now a real problem for teenagers.

در حال حاضر چاقی مشکلی جدی برای نوجوانان است.

Teenagers who are obese are often bullied at school.

نوجوان چاق اغلب در مدرسه مورد آزار اذیت قرار می‌گیرند.

Eating Disorder (n.)
A mental illness in which people eat far too little or far too much food and are unhappy with their bodies
اختلالات تغذیه

Bulimia and anorexia are types of eating disorder.

پرخوری عصبی و بی‌اشتهایی جزو اختلالات تغذیه هستند.

Nutrients (n.)

Any substance which plants or animals need in order to live and grow

مواد مغذی

A healthy diet should consist of all the essential nutrients.

رژیم غذایی سالم شامل مواد مغذی ضروری می‌شود.

This meal is very nutritious.

این‌ وعده غذایی خیلی مغذی است.

Diet (n.)

The food and drink usually eaten or drunk by a person or group.

or

When someone eats less food, or only particular types of food, because they want to become thinner or for medical reasons.

رژیم غذایی

It is important to have a healthy diet. People must eat plenty of fruit and vegetables.

رژیم غذایی سالم مهم است. افراد باید میوه و سبزی زیادی بخورند.

I've been on a diet now for four weeks, and I've lost about one kilo.

من فعلاً چند هفته‌ای می‌شود که رژیم گرفته‌ام و تقریباً یک کیلو وزن کم کرده‌ام.

Overeating (n.)
Eating more than your body needs
پرخوری

There is evidence that overeating is one of the main causes of obesity.

شواهد نشان می‌دهد که پرخوری یکی از مهم‌ترین دلایل چاقی است.

Ingredients (n.)
A food that is used with other foods in the preparation of a particular dish
مواد اولیه؛ مواد لازم

The ingredients of the dish include garlic, fish, and parsley.

مواد اولیه این غذا شامل سیر، ماهی و جعفری است.

Allergy (n.)
A condition that makes a person become ill or develop skin or breathing problems because they have eaten certain foods or been near certain substances
حساسیت؛ آلرژی

Allergies are becoming more common, and this could be connected to diet.

آلرژی رواج بیشتری یافته است و این امر می‌تواند به رژیم غذایی ارتباط داشته باشد.

If I eat nuts, I have an allergic reaction. I cannot breath properly.

اگر آجیل بخورم، واکنش آلرژیک نشان می‌دهم. نمی‌توانم خوب نفس بکشم.

Additive (adj.)
A substance which is added to food in order to improve its taste or appearance or to preserve it
افزودنی

This food is full of additives so I'm not going to eat it.

این غذا سرشار از افزودنی است، پس آن را نمی‌خورم.

Prevent (v.)
To stop something from happening
پیشگیری کردن؛ جلوگیری کردن

Lots of exercise will prevent a heart attack.

ورزش زیاد از حمله قلبی جلوگیری می‌کند.

The prevention of health problems should be encouraged by the government.

پیشگیری از مشکلات مربوط به سلامتی باید توسط دولت ترغیب شود.

Variety (n.)
Often changing and being different
تنوع

When preparing meals, you need to think about variety and taste as well as nutritional value.

هنگام آماده کردن غذا، باید به تنوع و مزه نیز در کنار ارزش غذایی فکر کنید.

Appetite (n.)
When you want to eat food
اشتها

All that exercise has given me an appetite.

آن‌همه ورزش اشتهای مرا باز کرده است.

Fiber (n.)
A substance in foods such as fruit, vegetables and brown bread, which travels through the body as waste and helps the contents of the bowels to pass through the body easily
فیبر

A diet that is high in fiber is important in order to maintain a healthy body.

 برای داشتن بدنی سالم، مهم است که رژیم غذایی حاوی فیبر باشد.

Regular (adj.)
Happening or doing something often
مرتب؛ همیشگی

Regular physical exercise is important for good health.

ورزش کردن به طور منظم برای سلامتی مهم است.

Vitamins (n.)
Any of a group of natural substances which are necessary in small amounts for the growth and good health of the body
ویتامین

Many people take vitamin supplements these days in order to keep their body healthy.

این روزها بسیاری از افراد از مکمل‌های ویتامین برای سالم نگه داشتن بدن خود استفاده می‌کنند.

Diabetes (n.)

A disease in which the body cannot control the level of sugar in the blood

دیابت

Diabetes is becoming much more prevalent ( = common or widespread) amongst children.

دیابت در میان کودکان خیلی شایع شده است.

Health (n.)
The condition of the body and the degree to which it is free from illness, or the state of being well
سلامتی؛ سلامت

Fruit has several health benefits.

میوه فواید زیادی دارد.

Elderly people can have many health problems.

سالمندان ممکن است مشکلات سلامتی فراوانی داشته باشند.

The health care in the country is deteriorating ( = getting worse).

مراقبت‌های بهداشتی در کشورها رو به افول است.

There may be health risks from eating too much red meat.

خوردن زیاد گوشت قرمز می‌توانند خطری برای سلامتی محسوب شود.

Health education is very important if we are to prevent illness and reduce medical costs.

برای پیشگیری از [ابتلا به] بیماری و کاهش هزینه‌‌های پزشکی، آموزش بهداشت اهمیت زیادی دارد.

Sweden has one of the best health systems in the world.

سوئد یکی از بهترین سیستم‌های بهداشتی در جهان را دارد.

Lack of exercise can lead to poor health.

ورزش نکردن می‌تواند سلامتی را تضعیف کند.

He has a very healthy diet.

او رژیم غذایی خیلی سالمی دارد.

لغات ضروری آیلتس در دسته Work

لغات ضروی آیلتس که در دسته «work» قرار می‌گیرند، معمولاً از پرکاربردترین کلمه‌ها هستند و حتی ممکن است بعدها در مکالمه‌های روزمره خود نیز از آن‌ها استفاده کنیم. بنابراین توصیه می‌کنیم که این دسته‌بندی را با دقت بخوانید و سعی کنید از آن‌ها در گفت‌وگوی خود به‌ویژه برای بخش اسپیکینگ بهره ببرید. در جدول زیر می‌توانید فهرستی از کلمه‌های ضروری آیلتس در دسته «work» را با معنی و مثال مشاهده کنید.

لغات ضروری آیلتس در دسته Work
لغت ضروری آیلتس با ترجمه
Employee (n.)
Someone who is paid to work for someone else
کارمند

The company has several hundred employees.

شرکت صدها کارمند دارد.

 Employer (n.)
A person or organization that employs people
کارفرما

Employers monitor their employees very carefully these days.

کارفرمایان این روزها کارمندان خود را با دقت زیاد زیر نظر دارند.

 Employment (n.)

When someone is paid to work for a company or organization

استخدام

Due to the recession, there are thousands of people looking for employment.

به دلیل رکود اقتصادی، هزاران نفر به دنبال شغل هستند.

I was employed in the company for several years.

من چند سالی در شرکت استخدام شدم.

Unemployment (n.)
Not working
بیکاری

Levels of unemployment in the economy have been rapidly increasing.

میزان بیکاری در کشور به سرعت رو به افزایش است.

He has been unemployed for 6 months now.

او به مدت ۶ ماه بیکار بود.

Commute (v.)
To make the same journey regularly between work and home
رفت‌ و‌ آمد کردن

It is taking longer for people to commute to work because of traffic problems.

به دلیل مشکلات ترافیکی، رفت‌ و آمد مردم بیشتر طول می‌کشد.

Commuting to work everyday by bus is tiring.

هر روز با اتوبوس به سر کار رفتن و برگشتن خسته‌کننده است.

Occupation (n.)
Formal way to say 'job'
شغل

What is your occupation?

شغل شما چیست؟

Career (n.)
Working life or a particular job during one's working life that gets better in terms of salary and position
حرفه

He is retired now but he had a good career.

او در حال حاضر بازنشست شده است اما دوران کاری خوبی داشت.

He hopes to have a career in the army.

امیدوار است که در ارتش مشغول به کار شود.

Profession (n.)
Any type of work which needs special training or a particular skill, often one which is respected because it involves a high level of education
شغل

The teaching profession is not as good as it used to be because salaries have decreased.

شغل تدریس به خوبی سابق نیست زیرا حقوق‌ها کاهش یافته است.

 Salary (n.)

Wages (n.)

Public sector salaries are not keeping up with inflation.

حقوق بخش دولتی با تورم همخوانی ندارد.

حقوق؛ دستمزد

He receives a good wage because he works for a prestigious company.

او دستمزد خوبی می‌گیرد زیرا برای شرکت آبرومندی کار می‌کند.

Public Sector (n.)

Businesses and industries that are owned or controlled by the government

بخش دولتی

You get a good pension if you work for the public sector, but the salary is not always so good.

اگر در بخش دولتی کار کنید، حقوق بازنشستگی خوبی دریافت می‌کنید اما حقوق همیشه آن‌قدر خوب نیست.

Private Sector (n.)
Businesses and industries that are privately owned
بخش خصوصی

Most graduates hope to work in the private sector when they finish university as there are more opportunities and the pay is better than the public sector.

بسیاری از فارغ‌التحصیلان، بعد از اتمام دانشگاه امیدوارند که در بخش خصوصی کار کنند، زیرا فرصت‌های بیشتری در انتظار آن‌هاست و حقوق آن نیز از بخش دولتی بهتر است.

Retire (v.)
To stop working because of old age or ill health
بازنشسته شدن

The retirement age in most countries is 65.

سن بازنشستگی در بیشتر کشورها ۶۵ است.

He had to retire early due to ill health.

او به دلیل بیماری باید زود بازنشست شود.

 Flexitime (n.)
Working a fixed number of hours but having flexibility with start and finish times
ساعت کاری شناور

They have introduced flexitime at my work place so I usually start at 10am now and finish at 6pm.

آن‌ها ساعت‌های کاری شناور را در محیط کار من تعریف کرده‌اند، بنابراین معمولاً [کارم را] ساعت ۱۰ شروع و ساعت ۶ تمام می‌کنم.

Resign (v.)

Quit (v.)

To leave a job
ترک کردن شغل؛ استعفا دادن

He resigned from his job yesterday.

او دیروز از شغلش استعفا داد.

Don't quit your job unless you have another one to start.

شغلت را رها نکن، مگر این‌که کار دیگری برای شروع کردن داشته باشی.

Fire / Sack / Dismiss (v.)
To remove someone from their job, especially because they have done something wrong
اخراج کردن

He was fired / sacked / dismissed because he was late for work every day.

او اخراج شد زیرا هر روز دیر به سر کار می‌آمد.

Vacancy (n.)
A job position that is not filled and so is available
ظرفیت خالی؛ فرصت شغلی

I spoke to the company and they said they had several vacancies.

من با شرکت صحبت کردم و آن‌ها گفتند که چند جای خالی دارند.

Overtime (adv.)
Working more than your contracted hours
اضافه‌کاری

The employees often work overtime but sometimes they are not given extra money.

کارمندان اغلب اضافه کار می‌کنند اما بعضی وقت‌ها پول اضافه به آن‌ها پرداخت نمی‌شود.

Shift (n.)
The time worked in a job that is not normal hours
شیفت؛ نوبت

She is a nurse so she has to work in shifts. One week she does the morning shift, and then the next week she will do the night shift.

او پرستار است بنابراین باید چند شیفت کار کند. یک هفته شیفت صبح و هفته بعد شیفت شب است.

Shift work can be very tiring.

کار شیفتی می‌تواند خیلی خسته‌کننده باشد.

لغات ضروری آیلتس در دسته Information technology

لغات ضروری آیلتس که در دسته «Information technology» قرار می‌گیرند، بیشتر مربوط به تکنولوژی و ارتباطات است. در جدول زیر می‌توانید این کلمه‌ها را با معنی و مثال مشاهده کنید.

لغات ضروری آیلتس در دسته Information technology
اصطلاحات رایج انگلیسی
Access (v.)
The right to use or look at something
دسترسی داشتن

Everybody should have access to the internet.

همه باید به اینترنت دسترسی داشته باشند.

Advanced (adj.)
Modern and well developed
پیشرفته

Technological advances have brought many benefits to the world.

پیشرفت‌های فناوری فواید زیادی برای کل دنیا داشته است.

Japan has very advanced technology (not 'high' technology!).

ژاپن تکنولوژی خیلی پیشرفته‌ای دارد.

Automation (n.)
To make a process in a factory or office operate by machines or computers, in order to reduce the amount of work done by humans and the time taken to do the work
اتوماسیون

The automation of production processes has led to increased unemployment.

اتوماسیون فرایندهای تولید باعث افزایش بیکاری شده است.

Many production processes these days are automated.

بسیاری از فرایندهای تولید این روزها خودکار شده‌‌اند.

Connection (n.)
When something joins or is joined to something else, or the part or process that makes this possible
ارتباط

Most people are connected to the internet these days.

بیشتر مردم این روزها به اینترنت وصل هستند.

Every connection that you make to the network is stamped with your IP address.

هر اتصالی که به شبکه برقرار می‌کنید، با IP شما مشخص می‌شود.

I often have problems connecting to the internet.

من اغلب مشکل وصل شدن به اینترنت دارم.

Communication (n.)
The act of communicating with people
ارتباط

Email has made communication, especially abroad, much simpler and faster.

ایمیل ارتباط را، به‌ویژه با کشورهای خارجی، به مراتب ساده‌تر و سریع‌تر کرده است.

Communicating with people by email is very easy.

ارتباط با افراد توسط ایمیل خیلی ساده است.

Device (n.)
An object or machine which has been invented for a particular purpose
دستگاه؛ وسیله

It is important to have some kind of communication device such as a mobile telephone or the internet.

داشتن نوعی وسیله ارتباطی مانند تلفن همراه یا اینترنت امری مهم است.

 Innovation (n.)
A new idea or method
نوآوری

Smart phones are the latest innovation in computer technology.

تلفن‌های هوشمند جدیدترین اختراع در فناوری کامپیوتر هستند.

Steve Jobs was a great innovator.

«استیو جابز» مخترع خوبی بود.

Invention (n.)
Something which has never been made before, or the process of creating something which has never been made before
اختراع

The world changed rapidly after the invention of the telephone.

دنیا به سرعت بعد از اختراع تلفن تغییر کرد.

Many useful devices have been invented over the last few decades.

بیشتر دستگاه‌های مفید طی چند دهه اخیر اختراع شده‌اند.

Machine (n.)
A piece of equipment with several moving parts which uses power to do a particular type of work
ماشین؛ دستگاه

Factories now make use of machines to do a lot of the work humans used to do.

کارخانه‌ها از ماشین‌آلات برای بسیاری از کارهایی استفاده می‌کند که قبلاً انسان‌ها انجام می‌دادند.

Machinery does most of the work in factories.

 ماشین‌آلات بیشتر کارها را در کارخانه‌ها انجام می‌دهند.

Up-to-date (adj.)
Modern, recent, or containing the latest information
به‌روز

Teenagers think it is important to have the most up-to-date technology.

نوجوانان فکر می‌کنند داشتن فناوری به‌روز امری مهم است.

User-friendly (adj.)
If something, especially something related to a computer, is user-friendly, it is simple for people to use
کاربرپسند

Modern mobile phones are very user-friendly.

تلفن‌های همراه جدید کاربرپسند هستند.

لغات ضروری آیلتس در دسته Environment

دسته‌بندی دیگر لغات ضروری آیلتس در رابطه با «محیط زیست» (Environment) و موضوعات مربوط به آن است. در ادامه جدولی تهیه شده است که لغات مهم و کاربردی در این زمینه را همراه با معنی و مثال نشان می‌دهد.

لغات ضروری آیلتس در دسته Environment
SONY DSC
The Environment (n.)
The air, water and land in or on which people, animals and plants live
محیط زیست

More must be done to protect the environment from pollution.

باید برای حفظ محیط زیست از آلودگی اقدامات بیشتری انجام داد.

Environmental problems are becoming very severe in many countries.

مشکلات محیط زیست در بسیاری از کشورها خیلی زیاد شده است.

Climate (n.)

The weather conditions generally present in an area or over a long period

آب‌ و هوا

The Mediterranean region tends to have a mild climate over the winter.

ناحیه مدیترانه‌ای در طول زمستان آب وهوای معتدلی دارد.

Climate Change (n.)
The change in global climate patterns which appeared from the mid to late 20th century onwards, caused mainly by the increased levels of carbon dioxide in the atmosphere
تغییرات آب‌ و هوایی؛ اقلیمی

The climate around the world has been changing rapidly over the last decade.

شرایط اقلیمی در دنیا طی دهه گذشته به سرعت در حال تغییر کردن است.

Climate Change is one of the most serious problems that the world is facing today.

تغییرات اقیمی یکی از جدی‌ترین مشکلاتی است که امروزه دنیا با آن مواجه شده است.

Carbon Dioxide (Co2) (n.)
The gas formed when carbon is burned, or when people or animals breathe out
دی‌‌اکسید کربن

The burning of fossil fuels releases large amounts of carbon dioxide into the atmosphere, which leads to global warming.

سوخت‌های فسیلی مقدار زیادی دی‌اکسید کربن وارد اتمسفر می‌کنند که باعث گرم شدن دمای زمین می‌شود.

Trees absorb carbon dioxide.

درختان دی‌اکسید کربن جذب می‌کنند.

Fossil Fuels (n.)
A natural fuel such as coal, gas, or oil formed in the geological past from the remains of living organisms
سوخت‌های فسیلی

A achievable alternative to fossil fuel combustion is nuclear fission.

 یک جایگزین قابل‌دستیابی برای احتراق سوخت‌های فسیلی، شکافت هسته‌ای است.

 Global Warming (n.)
A gradual rise in the world's temperatures caused by polluting gases such as carbon dioxide which are collecting in the air around the Earth and preventing heat escaping into space
گرم شدن کره زمین

Deforestation is contributing to global warming because trees absorb carbon dioxide.

جنگل‌زدایی باعث گرم شدن کره زمین می‌شود زیرا درختان دی‌اکسید کربن جذب می‌کنند.

Deforestation (n.)

Cutting down and clearing areas of forest

جنگل‌زدایی

Deforestation is destroying animal habitats.

جنگل‌زدایی در حال نابود کردن زیستگاه حیوانات است.

Habitat (n.)
The natural environment in which an animal or plant usually lives
زیستگاه

With so many areas of woodland being cut down, a lot of wildlife is losing its natural habitat.

با قطع شدن بسیاری از مناطق جنگلی، حیات وحش در حال از دست دادن زیستگاه طبیعی خود است.

Ecosystem (n.)
The world has a delicately balanced ecosystem, and pollution can damage this
اکوسیستم

The rainforest is a self-supporting ecosystem.

جنگل‌ بارانی یک اکوسیستم خودمحافظتی است.

Biodiversity (n.)
The variety of plant and animal life in the world or in a particular habitat, a high level of which is usually considered to be important and desirable
تنوع زیستی

The rich and diverse biodiversity of our planet must be protected.

باید از تنوع زیستی غنی و گوناگون سیاره ما حفاظت شود.

Contamination (n.)
To make something less pure by exposing it to poisonous or polluting substances
آلودگی

The water has been contaminated by the release of toxic chemicals into the river.

با انتشار مواد شیمیایی سمی به رودخانه، آب آلوده شده است.

The water supply is being tested for contamination.

منبع آب از نقطه‌نظر آلودگی بررسی شد.

Toxic (adj.)

Toxin (n.)

Poisonous / A poisonous substance
سمی / ماده سمی

The dumping of toxic waste has contaminated the area.

تخلیه زباله‌های سمی منطقه را آلوده کرده است.

Leaded fuel from cars releases toxins into the air which can affect the brain.

سوخت شامل سرب خودروها، مواد سمی را وارد هوا می‌کند که می‌تواند بر مغز اثر بگذارد.

Waste (n.)
A material or substance which is eliminated or discarded as no longer useful or required after the completion of a process
پسماند؛ زباله

The Green Party opposes any kind of nuclear waste being dumped at sea.

حزب سبز مخالف ریختن هر گونه پسماند هسته‌ای در دریا است.

Emission (n.)
The production and discharge of something
انتشار

The emission of gases such as carbon dioxide should be stabilized at their present level.

انتشار گازهایی مانند دی‌اکسید کربن باید در سطح فعلی ثابت نگه داشته شود.

Carbon dioxide emissions must be reduced.

انتشار دی‌اکسید کربن باید کاهش یابد.

Erosion (n.)
To gradually reduce or destroy
فرسایش

Over-farming causes soil erosion.

کشاورزی بیش از حد باعث فرسایش خاک می‌شود.

Drought (n.)
A prolonged period of abnormally low rainfall, leading to a shortage of water
خشکسالی

The severe drought this year has led to the loss of many lives.

خشکسالی شدید امسال باعث مرگ‌ومیر بی‌شماری شده است.

Pollution (n.)
Damage caused to water, air, land etc. by harmful substances or waste
آلودگی

Environmental pollution must be a top priority of governments.

آلودگی محیط زیست باید الویت اصلی دولت‌ها باشد.

The air around the factory is very polluted.

هوای اطراف کارخانه خیلی آلوده است.

Sustainable (adj.)
Causing little or no damage to the environment and therefore able to continue for a long time
پایدار

Countries need to promote sustainable development in order to protect the environment from further damage.

کشورها باید توسعه پایدار را ترویج کنند تا از محیط زیست در برابر آسیب‌های بیشتر محافظ شود.

لغات ضروری آیلتس در دسته Science

در جدول زیر می‌توانید لغات ضروری آیلتس همراه با معنی و مثال و ترجمه آن‌ها را در دسته‌بندی «science» مشاهده کنید. این کلمه‌ها در آزمون‌های سال‌های قبل زیاد تکرار شده‌اند.

لغات ضروری آیلتس در دسته Science
Placebo (n.)
A drug which has no physical effects, used in pharmaceutical tests to compare the physical effects of taking a real drug from its psychological effects
دارونما؛ پلاسیبو

She was given a placebo, not the real drug, but she said she felt much better.

به او دارونما، نه داروی واقعی، داده شد اما احساس کرد حالش بهتر شده است.

Placebo Effect (n.)
The placebo effect is when someone's condition improves because they think they are taking medicine
تأثیر مصرف دارونما

She was given a placebo, not the real drug, but she said she felt much better- that's the placebo effect.

به او دارونما، نه داروی واقعی، داده شد اما احساس کرد حالش بهتر شده است - این تأثیر مصرف دارونما است.

 Side effect (n.)
An extra, usually bad, occurrence caused by taking a drug
عوارض جانبی

Drugs should not be tested on animals because there are many possible side effects.

داروها نباید روی حیوانات آزمایش شوند زیرا عوارض جانبی زیادی دارند.

Much of today's modern medicine has side effects. I prefer alternative therapies.

بیشتر داروهای پزشکی جدید عوارض جانبی دارد. درمان‌های جایگزین را ترجیح می‌دهم.

Proof (n.)
To show a particular result after a period of time
مدرک

The amount of evidence that scientists now have proved that climate change is being caused by humans.

تعداد شواهدی که در حال حاضر در دست دانشمندان است، ثابت کرده که بشر عامل تغییر آب و هوایی است.

you will be asked to give proof of your identity.

از شما خواسته می‌شود که مدرک شناسایی خود را ارئه دهید.

Experiment (n.)
A test done in order to learn something or to find out whether something works or is true
آزمایش

Experimenting on animals is necessary in order to discover if new drugs are dangerous or not.

آزمایش روی حیوانات برای کشف خطرناک بودن یا نبودن داروهای جدید ضروری است.

Scientists are conducting experiments to test the effectiveness of the new drug.

دانشمندان آزمایش‌هایی را ترتیب داده‌اند تا اثربخشی داروی جدید را بررسی کنند.

Gene (n.)
A part of the DNA in a cell which contains information in a special pattern received by each animal or plant from its parents, and which controls its physical development, behavior, etc.
ژن

Genes are an important factor in personality development.

ژن‌ها فاکتور مهمی در رشد شخصیت هستند.

The doctors think his illness was genetic. It came from his mother because she had the same illness when she was young.

پزشکان فکر می‌کنند بیماری او ژنتیکی است. از مادرش به او به ارث رسید، زیرا مادرش نیز وقتی جوان بود همین بیماری را داشت.

 Genetic Engineering (n.)

Modification (n.)

Changing the structure of the genes of a living thing in order to make it healthier or stronger or more useful to humans

مهندسی ژنتیک / اصلاح

There is evidence that genetically modified food is harmful to humans.

شواهد نشان می‌دهد که غذای تراریخته ژنتیکی برای بشر مضر است.

Some plants have been genetically engineered to be resistant to herbicides.

برخی از گیاهان از نظر ژنتیکی مهندسی شده‌اند تا در برابر علف‌کش‌ها مقاوم باشند.

Geoengineering (n.)
The deliberate large-scale intervention in the Earth’s climate system, in order to try and control global warming
مهندسی زمین‌شناسی؛ مهندسی اقلیم

Some scientists believe geoengineering is the only way to reduce the warming of the climate.

برخی از دانشمندان معتقدند مهندسی زمین‌شناسی تنها روش برای کاهش گرم شدن آب و هواست.

Controlling the weather by geoengineering is a possible solution to climate change, but it is controversial.

کنترل آب و هوا توسط مهندسی ژنتیک راه‌حلی احتمالی برای تغییر اقلیم است، اما جای بحث دارد.

High-Tech / Hi-Tech (adj.)
Using the most advanced and developed machines and methods
فناوری پیشرفته

Japan is a very high-tech country. Everyone has all the latest electronic gadgets.

ژاپن کشوری پیشرفته است. همه آخرین ابزارهای الکترونیکی را دارند.

Theory (n.)
A formal statement of the rules on which a subject of study is based or of ideas which are suggested to explain a fact or event or, more generally, an opinion or explanation
تئوری؛ نظریه

There are two opposing theories on the causes of climate change - one says it is caused by humans, the other believe it is a natural cycle.

دو نظریه متفاوت درباره علت تغییر آب و هوا وجود دارد - یکی بر این باور است که بشر عامل آن است و دیگری آن را چرخه طبیعی می‌داند.

لغات ضروری آیلتس در دسته Arts

در جدول زیر می‌توانید لغات ضروری آیلتس را در دسته «arts» مشاهده کنید. این کلمه‌ها همراه با معنی و ترجمه ارائه شده و در موقعیت‌های مختلف کاربردهای متفاوتی برای آن‌ها تعریف شده است.

لغات ضروری آیلتس در دسته Arts
روش یادگیری لغات آیلتس
The Arts (n.)
Art forms created by humans, divided into visual, literary, and performing
هنر

Government funding for the arts has been reduced.

بودجه دولت برای هنر کاهش یافته است.

Culture (n.)
The systems of knowledge, experience, beliefs, values, attitudes, meanings, hierarchies, religion that are shared by a relatively large group of people
فرهنگ

The culture of a country is reflected in its art.

فرهنگ کشور در هنر آن منعکس می‌شود.

Cultural differences can cause problems if you do business in another country.

اگر در کشور دیگری کسب‌وکار داشته باشید، تفاوت‌های فرهنگی ممکن است مشکلاتی ایجاد کند.

Creative (adj.)
Relating to or involving the imagination or original ideas, especially in the production of an artistic work

He is an incredibly creative person - he's written many books and plays and he can paint as well.

او به شکلی باورنکردنی خلاق است. کتاب‌ها و نمایش‌نامه‌های زیادی نوشته و به‌خوبی هم نقاشی می‌کند.

Classical (adj.)
Music that is considered to be part of a long especially formal tradition and to be of lasting value
خلاق

I prefer classical music such as Mozart and Bach to pop music.

من موسیقی کلایسک مانند موتسارت و باخ را به موسیقی پاپ ترجیح می‌دهم.

Musical (adj.)

A play or film in which part of the story is sung to music (noun).

OR

A skill in or great liking for music (adjective)

موزیکال؛ اهل موسیقی

"The Phantom of the Opera" is one of the best musicals that I have ever seen.

«شبح اپرا» یکی از بهترین فیلم‌های موزیکالی است که تا‌به‌حال دیده‌ام.

Everyone in the family can play an instrument - they are very musical.

همه در خانواده می‌تواند ساز بزنند ـ آن‌ها خیلی اهل موسیقی هستند.

Opera (n.)
An art form in which singers and musicians perform a dramatic work combining text and music, usually in a theatre.
اپرا

Opera is not very popular amongst young people these days.

این روزها اپرا در میان مردم خیلی محبوب نیست.

 (n.) Theatre
A building, room, or outside structure with rows of seats, each row usually higher than the one in front, from which people can watch a performance or other activity
تئاتر

My hometown does not have any theatres. There are many in the capital though.

زادگاه من تئاتر ندارد. اما در پایتخت [تئاترهای] زیادی وجود دارد.

Performance (n.)
A show or action involving the entertaining of other people by dancing, singing, acting, or playing music
اجرا؛ عملکرد

His performance as Macbeth was amazing.

اجرای او در نقش مکبث فوق‌العاده بود.

There will be a performance of a famous play at the Lyceum Theatre tonight.

امشب نمایش معروفی در تئاتر «لایسیوم» اجرا خواهد شد.

Festival (n.)
An organized set of special events, such as musical, art or film performances
جشنواره

The Cannes Film festival has some great movies this year.

جشنواره فیلم کن امسال فیلم‌های خیلی خوبی دارد.

They organize a music festival in my town every year.

آن‌ها هر سال جشنواره موسیقی در شهر من برگزار می‌کنند.

Exhibition (n.)
a public display of works of art or items of interest, held in an art gallery or museum or at a trade fair
نمایشگاه

There will be an exhibition at the weekend to show all of his latest paintings.

آخر هفته نمایشگاهی برای جدیدترین نقاشی‌ها برگزار خواهد شد.

His paintings were exhibited at the local art gallery over the week.

نقاشی‌های او در گالری محلی در طول هفته نمایش داده شد.

Abstract (adj.)
A type of painting, drawing, or sculpture that uses shapes, lines, and color in a way that does not try to represent the appearance of people or things
انتزاعی

He is not interested in abstract art at all.

او به هنر انتزاعی اصلاً علاقه‌ای ندارد.

Display (n.)
collection of objects or pictures arranged for people to look at, or a performance or show for people to watch
نمایش؛ نمایشگاه

Jackson Pollock's most famous paintings are on display at the Tate Modern Art Gallery in London for 10 days.

معروف‌ترین نقاشی‌های «جکسون پولاک» به مدت ۱۰ روز در «گالری هنر مدرن تیت» در لندن به نمایش گذاشته می‌شود.

Inspired (adj.)
To be filled with the urge or ability to do or feel something, especially to do something creative
الهام‌بخش

Shakespeare's plays have inspired many young people to take up writing and acting.

نمایش‌های «شکسپیر» الهام‌بخش جوانان زیادی برای نوشتن و بازی کردن بوده است.

His method of acting really inspires me.

شیوه بازیگری او روی من تأثیر زیادی دارد.

Artefact (n.)
An object that is made by a person, such as a tool or a decoration, especially one that is of historical interest
صنایع دستی

The museum in town has many artefacts that were found in the local area.

موزه شهر صنایع دستی زیادی دارد که در منطقه بومی یافت می‌شود.

Masterpiece (n.)
a person’s greatest peace of work
شاهکار (هنری)

His book, I must add, is a masterpiece.

باید اضافه کنم که کتابش شاهکار است.

لغات ضروری آیلتس در دسته Children & Family

در جدول زیر می‌توانید لغات ضروری آیلتس را برای دسته «Children & Family» با معنی و مثال مشاهده کنید.

لغات ضروری آیلتس در دسته Children & Family
تسک ۱ به ربان انگلیسی
Nuclear family (n.)
Family group consisting of a pair of adults and their children
خانواده هسته‌ای

Most households in the Western world tend to be nuclear families.

بیشتر خانوارها در دنیای غرب تمایل به خانواده هسته‌ای دارند.

Extended Family (n.)
Larger than the nuclear family - consisting of aunts, uncles, and cousins all living nearby or in the same household
خانواده گسترده

If you live with your extended family they can help to look after the children.

اگر با خانواده گسترده زندگی می‌کنید، می‌توانند برای مراقبت از کودکان به شما کمک کنند.

Single-parent (n.)
A parent, not living with a spouse or partner, who has most of the day-to-day responsibilities in raising the child or children
تک‌سرپرست

Some people believe that it is not good for children to grow up in a single-parent household.

برخی از مردم معتقدند که بزرگ شدن کودکان در خانواده‌های تک‌سرپرست کار خوبی نیست.

Relatives (n.)
Group of people related by blood or marriage
خویشاوندان

Relatives, such as grandparents, can play an important role in helping to raise children.

خویشاوندان، مانند پدربزرگ و مادربزرگ، می‌توانند نقش مهمی در پرورش کودکان داشته باشند.

Siblings (n.)
Brothers or sisters
خواهر و برادر

I have three siblings – one brother and two sisters.

من سه خواهر و برادر دارم ـ یک برادر و دو خواهر.

Adolescent (n.)
A young person who is developing into an adult
نوجوان

Children can sometimes cause more problems for their parents when they become adolescents.

کودکان وقتی به نوجوانی می‌رسند، می‌تواند بعضی وقت‌ها برای والدین‌شان مشکلات بیشتری ایجاد کنند.

 Dependents (n.)
Someone who depends on you for financial support, such as a child or family member who does not work
فرزند

My dependents will be well-looked after when I die as I have left a lot of money to them in my will.

پس از مرگم از فرزندانم به‌خوبی مراقبت خواهد شد، زیرا در وصیت‌نامه‌ام پول زیادی برای فرزندانم گذاشته‌ام.

Authoritarian (n.)
Demanding that people obey completely and refusing to allow them freedom to act as they wish
مستبد؛ خودکامه

His father was very authoritarian and he used to scare me quite a lot.

پدر او خیلی مستبد بود و من را خیلی می‌ترساند.

Strict (adj.)
Strongly limiting someone's freedom to behave as they wish, or likely to severely punish someone if they do not obey
سخت‌گیر

Some parents believe that they have to be very strict with their children to ensure they behave well.

برخی از والدین بر این باورند که باید با فرزندانشان خیلی سخت‌گیر باشند تا مطمئن شوند خوب رفتار می‌کنند.

Birth control (n.)

Contraception (n.)

(the use of) any of various methods intended to prevent a woman becoming pregnant
[قرص] ضدبارداری

One of the reasons for the falling number of births in developing countries is birth control. Medical clinics often distribute free contraception.

یکی از دلایل کاهش آمار زاد و ولد در کشورهای در حال توسعه، قرص ضدبارداری است. کلینیک‌های پزشکی اغلب قرص‌های ضدبارداری را به صورت رایگان توزیع می‌کنند

Birth Rate (n.)
The number of babies born over a given time
نرخ زاد و ولد

The birth rate has been falling in many countries.

نرخ زاد و ولد در بسیاری از کشورها کاهش یافته است.

Bring Up (v.)

Upbringing (n.)

To care for a child until he or she is an adult, often giving him or her particular beliefs
تربیت کردن؛ تربیت

Children should be brought up to respect their parents.

کودکان باید طوری تربیت شوند که به والدین خود احترام بگذارند.

She had a very good upbringing.

او تربیت خیلی خوبی داشت.

Raise (v.)
To take ​care of a ​person (or an ​animal or ​plant) until they are ​completely ​grown
پرورش دادن؛ بزرگ کردن

Her parents raised her very well as she is now a very kind and considerate young woman.

والدینش او را خیلی خوب بزرگ کردند، زیرا او الآن بانوی جوان بسیار مهربان و باملاحظه‌ای است.

Child development (n.)
The biological, psychological and emotional changes that occur in human beings between birth and the end of adolescence
رشد کودک

There is no doubt that there are factors external to the family that significantly impact on a child's development.

شکی نیست که عوامل زیادی بیرون از خانواده وجود دارد که به طرز قابل‌توجهی بر رشد کودک تأثیر می‌گذارد.

Childcare (n.)
Care for children provided by either the government, an organization, or a person, while parents are at work or are away for another reason
نگهداری از کودک

Good childcare is very important in order to allow mother's to return to work.

برای این‌که مادر بتواند به سر کار برگردد، [خدمات] نگهداری از کودک به شکلی مطلوب، اهمیت زیادی دارد.

Divorce (v.)
An official or legal process to end a marriage
طلاق گرفتن

My parents divorced when I was 15.

وقتی ۱۵ سال داشتم، پدر و مادرم از هم جدا شدند.

Divorce is very common these days.

طلاق این روزها خیلی شایع است.

Separation (n.)
An arrangement, but not necessarily done legally, by which two married people stop living together as a couple
جدا شدن

Me and my wife are having a separation. I hope we will sort things out.

من و همسرم در حال جدا شدن هستیم. امیدوارم بتوانیم همه‌چیز را سروسامان دهیم.

Dysfunctional Family (n.)
A family where there is conflict, misbehavior, and often child neglect, resulting in poor emotional and physical health
خانواده ناکارآمد (دارای روبط ناسالم)

The child comes from a very dysfunctional family. The father was violent and is now in prison and the mother has a drugs problem.

آن بچه از خانواده ناکارآمدی است. پدرش مجرم و در حال حاضر در زندان است و مادرش اعتیاد دارد.

Emotional security (n.)
To feel happy and secure from having enough love, acceptance and respect
امنیت عاطفی

The most important factor leading to a fulfilled and happy life for a child is emotional security.

مهم‌ترین عامل که منجر به موفقیت و زندگی شادی برای کودک می‌شود، امنیت عاطفی است.

Well-adjusted (adj.)
Reasonable and has good judgment and their behavior is not difficult or strange
سازگار

A child brought up by responsible parents and provided with emotional security will grow up to be very well-adjusted.

کودکی که به کمک والدین مسئولی بزرگ می‌شود و امنیت عاطفی دارد، می‌تواند خیلی سازگار بار بیایید.

Responsible Parent (n.)
Having good judgement and the ability to act correctly when bringing up a child e.g. ensuring they are not in any danger
پدر/مادر مسئول

If you have children it is very important to be responsible parents.

اگر فرزندانی دارید، مهم است که والدین مسئولیت‌پذیری باشید.

Adoption (n.)
Taking on the legal responsibilities as parent of a child that is not one's biological child
فرزندخواندگی

If a couple can't have a child they may decide to adopt.

اگر زن و مرد نتوانند فرزندی داشته باشند، شاید تصمیم به فرزندخواندگی بگیرند.

 Foster (v.)
Taking on the responsibilities for a child in place of the child's natural parents but without legally adopting the child
به فرزندخواندگی قبول کردن

Fostering a child can be a very fulfilling experience.

پذیرفتن کودک به فرزندخواندگی تجربه رضایت‌بخشی خواهد بود.

Nurture (v.)
Care for and protect (someone or something) while they are growing
پرورش دادن؛ بزرگ کردن

It is the family that can provide a supportive, secure, and nurturing environment, which is crucial to the way in which a child becomes an adult.

این خانواده است که می‌تواند محیطی حامی، امن و بالنده‌ای را فراهم سازد، که در مسیر رشد کودک به بزرگسال حیاتی است.

Overprotective parents (n.)
Wishing to protect a child too much
والدین بیش از حد محتاط

Children who have had overprotective parents do not build up a strong character to deal with the outside world.

کودکانی که والدین بیش از حد محتاطی دارند، شخصیتی قوی برای رویارویی با دنیای بیرون نمی‌سازند.

Spoiled Child (n.)
A child who shows bad behavior from overindulgence by their parents
بچه لوس

Children who are given everything that they demand from their parents may become very spoiled.

فرزندانی که هر چیزی از والدینشان بخواهند برای آن‌ها فراهم می‌کنند، ممکن است خیلی لوس شوند.

کالوکیشن لغات پرتکرار آیلتس

در زبان انگلیسی، «کالوکیشن » (Collocation) به ترکیب دو یا چند کلمه گفته می‌شود که با هم و در کنار هم می‌آیند. اگر با لغات ضروری آیلتس آشنا باشیم اما ندانیم از آن‌ها همراه با چه کلمه‌هایی در جمله استفاده کنیم، آموخته‌های ما کاربرد زیادی نخواهد داشت. به همین خاطر توصیه می‌شود همراه با کلمه‌های جدید، کالوکیشن آن‌ها را نیز یاد بگیرید.

بهترین راه برای آموختن کالوکیشن استفاده از دیکشنری است. بسیاری از دیکشنری‌های رایج و محبوب انگلیسی (مانند Longman) بخشی به نام کالوکیشن دارند که به کمک آن می‌توان با مثال‌هایی از انواع کالوکیشن‌های هر کلمه آشنا شد. در ادامه این مطلب، تعدادی از کالوکیشن‌های مربوط به موضوعات پرتکرار آیلتس را همراه با معنی و مثال آورده‌ایم.

کالوکیشن Education

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به Education و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

A good education
تحصیلات خوب
All parents want a good education for their children.
والدین همه می‌خواهند فرزندانشان تحصیلات خوبی داشته باشند.
A poor education
تحصیلات کم
She had a poor education, and left school without qualifications.
او تحصیلات کمی داشت و مدرسه را بدون صلاحیت ترک کرد.
Private education
آموزش خصوصی
I don't agree with the principle of private education.
من با اصل آموزش خصوصی موافق نیستم.
have an education
تحصیلات داشتن/سواد داشتن
They have had little education.
آن‌ها سوادی نداشتند.
get/receive an education
آموزش دیدن؛ آموختن
Some children grow up without receiving any education.
برخی از کودگان بدون هیچ آموزشی بزرگ می‌شوند.
leave education
ترک تحصیل کردن
She left education at the age of 16.
او در شانزده‌سالگی ترک تحصیل کرد.
continue your education
ادامه تحصیل دادن
I hope to continue my education after high school.
امیدوارم بعد از دبیرستان تحصیلاتم را ادامه دهم.

کالوکیشن Crime

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به crime و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

Commit a crime
مرتکب جرم شدن
Most crime is committed by young men.
بیشتر جرم‌ها را مردان جوان مرتکب می‌شوند.
Carry out a crime
مرتکب جرم شدن
The boy admitted that he’d carried out the crime.
پسر اعتراف کرد که مرتکب جرم شده است.
Solve a crime
رفع جرم و جنایت
It took ten years for the police to solve the crime.
سال‌ها طول کشید تا پلیس جرم و جنایت را رفع کرد.
Report a crime
گزارش جنایت
I immediately telephoned the police to report the crime.
من بلافاصله به پلیس زنگ زدم تا جنایت را گزارش دهم.
(a) Serious crime
جرم سنگین
Kidnapping is a very serious crime.
آدم‌ربایی جرم خیلی سنگینی است.
(a) Violent crime
جرم و جنایت خشونت‌آمیز
Figures show a 19% rise in violent crime.
آمار نشان‌دهنده افزایش ۱۹٪ جرم و جنایت خشونت‌آمیز است.
Car crime
جرایم مربوط به تخلفات رانندگی و سرقت خودرو
The government is trying to do something about the car crime.
دولت سعی دارد کاری در رابطه با تخلفات رانندگی و سرقت خودرو انجام دهد.
Street crime
جرایم خیابانی
There will be new measures to tackle street crime.
روش‌های جدیدی برای مقابله با جرایم خیابانی اعمال خواهد شد.
A victim of crime
قربانی جنایت
Victims of crime do not always report the offence.
قربانیان جنایت همیشه تخلف را گزارش نمی‌کنند.
The scene of the crime
صحنه جرم
Detectives were already at the scene of the crime.
کاراگاهان از خیلی وقت پیش در صحنه جرم بودند.
Be tough on crime
سخت‌گیری درباره جرم و جنایت
Politicians want to appear tough on crime.
سیاست‌مداران می‌خواهند در رابطه با جرم و جنایت سخت‌گیر به نظر برسند.

نکته: برای کلمه «crime» هیچ‌گاه از «do» استفاده نمی‌کنیم. به‌جای آن می‌توانیم معادل‌های زیر را به کار ببریم.

commit a crime

carry out a crime

Not: do a crime

کالوکیشن Diet, Health & Fitness

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به diet و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

Be on a diet
رژیم داشتن
No cake, thanks – I’m on a diet.
کیک نه، ممنون ـ رژیم دارم.
Go on a diet
رژیم گرفتن
I really ought to go on a diet.
جداً باید رژیم بگیریم.
Follow a diet
طبق رژیم پیش رفتن
You will feel better if you follow a low-fat diet.
اگر رژیم غذایی با چربی کمی را دنبال کنید، بهتر می‌شوید.
Stick to a diet
پایبند بودن به رژیم غذایی
Most people find it hard to stick to a diet.
برای بیشتر افراد، پایبند بودن به رژیم غذایی کار دشواری است.
A strict diet
رژیم غذایی سخت
She followed a strict diet for several weeks.
او به مدت چند هفته با رژیم غذایی سختی پیش رفت.
A low-calorie/low-fat diet
رژیم غذایی کم‌کالری/کم‌چرب
A low-calorie diet should solve your weight problem.
رژیم غذایی کم‌کالری باید مشکلات وزنی شما را برطرف کنند.
Healthy/Good diet
رژیم غذایی سالم/خوب
A healthy diet includes plenty of fresh fruit and vegetables.
رژیم غذایی سالم شامل مقدار زیادی میوه و سبزیجات می‌شود.
Poor/ Unhealthy diet
رژیم غذایی ضعیف/ناسالم
A poor diet affects your skin and hair condition.
رژیم غذایی ضعیف روی پوست و موی شما اثر می‌گذارد.
A balanced diet
رژیم غذایی متعادل
A balanced diet is important for a child’s development.
رژیم غذایی متعادل برای رشد کودکان مهم است.
A varied diet
رژیم غذایی متنوع/متفاوت
It was a very varied diet with vegetables and barley.
غذای متنوعی با سبزیحات و جو بود.
a vegetarian diet
رژیم غذایی گیاهخواری
They always go on a vegetarian diet.
آن‌ها همواره رژیم غذایی گیاهخواری می‌گیرند.
A diet high/rich in something
رژیم غذایی حاوی/سرشار از چیزی
In the West many people eat a diet high in fat and salt.
در غرب افراد زیادی غذاهای پر از چربی و نمک می‌خورند.

نکته: برای کلمه «diet» از «do» استفاده نمی‌کنیم، به‌جای آن می‌توانیم «be» را به کار ببریم، مانند مثال زیر:

She's on a diet.

Not: She's doing a diet.

او رژیم دارد.

برای این‌که بگوییم شخصی بر اساس رژیم غذایی پیش رفته و آن را ادامه داده است، از «stick» یا «stay» استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

stick to a diet

stay on a diet

Not: keep a diet

پایبند بودن به رژیم غذایی

ضمایر انگلیسی

کالوکیشن Work

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به work و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

Start work
شروع کردن کار
He started work as a trainee accountant.
او به عنوان کارآموز حسابداری کارش را شروع کرد.
Look for work
دنبال کار گشتن
Young people come to town looking for work.
افراد جوان برای پیدا کردن کار به شهر می‌آیند.
Find work
کار پیدا کردن
It was difficult for them to find work.
پیدا کردن کار برای آن‌ها کار سختی بود.
return to work/go back to work
برگشتن به کار
His doctor agreed he was prepared enough to return to work.
دکترش موافقت کرد که او آن‌قدر آمادگی دارد که به سر کار برگردد.
Part-time work
کار نیمه‌وقت
In recent years part-time work has become more popular.
در سال‌های اخیر کار نیمه‌وقت طرفداران بیشتری پیدا کرده است.
Full-time work
کار تما‌م‌وقت
Are you available for full-time work?
آیا برای کار تما‌م‌وقت در دسترس هستید؟
Paid work
کار توأم با دستمزد
She hasn’t done any paid work since she had children.
او به‌خاطر بچه‌هایش هیچ کار توأم با دستمزدی انجام نداده است.
Voluntary work
کار داوطلبانه
She also did voluntary work in a girls’ club.
او در کلوب بانوان نیز کارهای داوطلبانه انجام داد.
Somebody's daily work
کارهای روزانه شخص
When they finished their daily work they would be too tired for much.
وقتی کار روزانه خود را تمام کردند، برای کار بیشتر خیلی خسته بودند
او داشت روی ماشین پدرش کار می‌کرد.
Work hard
سخت کار کردن
It’s been very hard work, but I’ve loved every moment of it.
کار خیلی سختی است، اما من هر لحظه از آن را دوست داشته‌ام.
Light work
کار سبک
Jack had been ill, but she found him some light work to do.
«جک» بیمار شده بود، اما برای خودش کار سبکی دست‌وپا کرد.
At work
سر کار بودن
She's still at work. I'll ask her to call you when she gets home.
هنوز سر کار است. از او خواهش می‌کنم وقتی به خانه آمد با شما تماس بگیرد.
Work for
کار کردن برای [شخص یا شرکت]
David works for a famous company.
«دیوید» برای شرکت معروفی کار می‌کند.
Work as
کار کردن به عنوان...
She works as a financial consultant.
او به عنوان مشاور مالی کار می‌کند.

کالوکیشن Technology

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به technology و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

New / Modern technology
فناوری جدید/پیشرفته
People have no faith in new technology.
مردم اعتقادی به فناوری جدید ندارند.
The latest technology
جدیدترین فناوری
The boat is equipped with the latest technology.
قایق به آخرین/جدیدترین فناوری مجهز شده است.
Advanced technology
فناوری پیشرفته
The labs use advanced technology to study the function of various cells.
آزمایشگاه‌ها از تکنولوژی پیشرفته استفاده می‌کنند تا درباره عملکرد سلول‌های مختلف تحقیق کنند.
Computer technology
فناوری کامپیوتر
the rapid development of computer technology was in the 1950s and 1960s.
رشد سریع فناوری کامپیوتر در سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود.
Medical technology
فناوری پزشکی
The advance of medical technology has meant that more patients survive.
پیشرفت فناوری پزشکی به معنای نجات بیماران بیشتری بوده است.
Advances/development in technology
پیشرفت/رشد تکنولوژی
Because of developments in technology, the world around us has changed dramatically.
به دلیل رشد تکنولوژی، دنیای پیرامون ما به طرز چشمگیری تغییر کرده است.

کالوکیشن Environment

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به Environment و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

Protect the Environment
محافظت کردن از محیط زیست
We need to take steps to protect the environment.
ما باید برای حافظت از محیط زیست گام‌هایی برداریم.
conserve the environment
حفاظت از محیط زیست
People should do their best to conserve natural resources.
مردم باید تمام تلاش خود را بکنند تا از منابع طبیعی محافظت کنند.
Harm/damage the environment
آسیب زدن به محیط زیست
The government insists that the dam will not harm the environment.
دولت تأکید دارد که سد به محیط زیست آسیبی وارد نمی‌کند.
destroy the environment
تخریب محیط زیست
We need to find ways of producing energy without destroying the environment.
ما باید راه‌هایی برای تولید انرژی بدون تخریب محیط زیست پیدا کنیم.
Pollute the environment
آلوده کردن محیط زیست
Nuclear waste will pollute the environment for centuries.
پسماند هسته‌ای قرن‌ها محیط زیست را آلوده خواهد کرد.
be good/bad for the environment
خوب/بد بودن برای محیط زیست
Plastic bags are bad for the environment.
کیسه‌های زباله برای محیط زیست بد است.
the effect/impact on the environment
تأثیر بر محیط زیست
The building’s design will minimize its impact on the environment.
طراحی ساختمان اثر آن را بر محیط زیست به حداقل می‌رساند.

نکته: از «hurt» همراه با کلمه «environment» استفاده نمی‌شود. به‌جای آن می‌توانیم از «harm» یا «damage» کمک بگیریم. بنابراین خواهیم داشت:

harm the environment

damage the environment

Not: hurt the environment

کالوکیشن Science

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به science و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

advance of science
پیشرفت علم
They fear the advance of science.
آن‌ها از پیشرفت علم می‌ترسند.
scientific research
پژوهش‌های علمی
We believe in investing in scientific research.
ما به پژوهش‌های علمی ایمان داریم.
scientifically proven
تأییدشده به لحاظ علمی
It hasn’t been scientifically proven, though.
اما به لحاظ علمی تأیید نشده است.
do/carry out research
تحقیق کردن؛ پژوهش انجام دادن
The research was carried out by a team of scientists at Edinburgh University.
تحقیقات توسط گروهی از دانشمندان در دانشگاه «ادینبورگ» انجام شد.
Basic research
پژوهش‌های مقدماتی
He wants to conduct basic research into the nature of human cells.
او می‌خواهد تحقیقاتی اساسی درباره ماهیت سلول‌های انسانی انجام دهد.
Extensive research
تحقیقات گسترده
Extensive research has proved the theory wrong.
تحقیقات گسترده اشتباه بودن نظریه را ثابت کرد.
research findings
نتایج تحقیقات
He will present his research findings at the conference.
او یافته‌های تحقیقاتش را در همایش ارائه خواهد کرد.
carry out an experiment
آزمایش انجام دادن
They carried out a series of experiments in order to try to prove their theory.
آن‌ها آزمایش‌های زیادی انجام دادند تا نظریه خود را ثابت کنند.
Research into/on
تحقیق کردن درباره چیزی
They have done a lot of research into the causes of cancer.
آن‌ها درباره علل بیماری سرطان تحقیقات زیادی انجام داده‌اند.
He did research on some animals and gave a lecture about it.
او در مورد حیوانات تحقیق و سخنرانی کرد.

کالوکیشن Arts

در جدول زیر کالوکیشن‌های مربوط به arts و کلمه‌های مشابه آن را همراه با معنی و مثال مشاهده می‌کنید.

Modern art
هنر مدرن
I'm not very keen on modern art.
من به هنر مدرن خیلی علاقه ندارم.
Fine art
هنرهای زیبا
She wants to study fine art at college.
او می‌خواهد در کالج، هنرهای زیبا بخواند.
the visual arts
هنرهای تجسمی
The approach to the visual arts has changed in the last two decades.
رویکرد هنرهای تجسمی در دو دهه اخیر تغییر کرده است.

نکته اول: اگر به طور کلی درباره نقاشی صحبت کنیم، نباید حرف تعریف «the» قبل از کلمه «art» به کار ببریم، بنابراین خواهیم داشت:

She believes that art should be beautiful.

Not: She believes that the art should be beautiful.

او معتقد است هنر [نقاشی] باید زیبا باشد.

همچنین اگر درباره نوع خاصی از هنر صحبت کنیم، حرف تعریف «the» به کار نمی‌بریم، مانند مثال زیر:

He is fond of modern art.

Not: he is fond of the modern art.

او به هنر مدرن علاقه‌مند است.

نکته دوم: اگر درباره مهارت خاصی صحبت کنیم، از عبارت «the art of» کمک می‌گیریم، مانند مثال زیر:

He is an expert in the art of lying.

او در دروغ گفتن مهارت خاصی دارد.

تمرین لغات ضروری آیلتس با جواب

به منظور یادگیری بهتر لغات ضروری آیلتس تمرین‌هایی در ادامه آمده است که شما را با کاربرد درست واژگان در جمله آشنا می‌کند و به کمک آن می‌توانید کلمه‌ها را در جمله یاد بگیرید.

تمرین اول

جاهای خالی را با استفاده از کلمه‌های مناسب پر کنید.

analyzed - concept - areas - available - approaching - authority - consists - assessing - benefits - assumed

Q1: The discovery of oil brought many _____ approaching to the town.

جواب

Answer: The discovery of oil brought many benefits approaching to the town.

Q2: Water samples taken from streams were _____ for contamination by chemicals. It was important to check it carefully.

جواب

Answer: Water samples taken from streams were analyzed for contamination by chemicals. It was important to check it carefully.

Q3: It is very difficult to define the _____ of beauty.

جواب

Answer: It is very difficult to define the concept of beauty.

Q4: All _____ of the country will have some rain tonight.

جواب

Answer: All areas of the country will have some rain tonight.

Q5: Is this dress _____ in a larger size?

جواب

Answer: Is this dress available in a larger size?

Q6: We could just see the train _____ in the distance.

جواب

Answer: We could just see the train approaching in the distance.

Q7: I _____ available (that) you knew each other because you went to the same school.

جواب

Answer: I assumed available (that) you knew each other because you went to the same school.

Q8: The United Nations has used its _____ to restore peace in the area.

جواب

Answer: The United Nations has used its authority to restore peace in the area.

Q9: America _____ of fifty states.

جواب

Answer: America consists of fifty states.

Q10: Examinations are not the only means of _____ a student's ability.

جواب

Answer: Examinations are not the only means of assessing a student's ability.

English Words

تمرین دوم

کلمه درست را با توجه به معنی آن انتخاب کنید.

establish - formula - income - export - purpose - factor - evident - finance - estimate - identify

Q1: to start a company or organization that will continue for a long time / to discover or get proof of something

جواب

Answer: establish

Q2: to send goods to another country for sale

جواب

Answer: export

Q3: a standard or accepted way of doing or making something / mathematical rule

جواب

Answer: formula

Q4: money that is earned from doing work or received from investments

جواب

Answer: income

Q5: easily seen or understood; obvious

جواب

Answer: evident

Q6: a fact or situation which influences the result of something

جواب

Answer: factor

Q7: purpose

جواب

Answer: function

Q8: to guess the cost, size, value, etc. of something

جواب

Answer: estimate

Q9: to recognize someone or something and say or prove who or what they are

جواب

Answer: identify

Q10: the monetary resources and affairs of a state, organization, or person / to provide funding for a person or organization

جواب

Answer: finance

IELTS لغات ضروری

تمرین سوم

جاهای خالی را با استفاده از کلمه مناسب پر کنید.

complex - community - credit - conclusion - conduct - consequences - computed - culturally - construction - consumers

Q1: Britain is a very ethnically and _____ diverse country.

جواب

Answer: Britain is a very ethnically and culturally diverse country.

Q2: It's a very _____ issue to which there is no straightforward answer.

جواب

Answer: It's a very complex issue to which there is no straightforward answer.

Q3: The hire charge for the car is _____ on a daily basis. This is the clearest way to work out the cost.

جواب

Answer: The hire charge for the car is computed on a daily basis. This is the clearest way to work out the cost.

Q4: There's a large Jewish _____ living in this area.

جواب

Answer: There's a large Jewish community living in this area.

Q5: There are many condominiums under _____ at the moment. They are being built by various developers.

جواب

Answer: There are many condominiums under construction at the moment. They are being built by various developers.

Q6: How should I _____ myself at these dinners? I know nothing about etiquette.

جواب

Answer: How should I conduct myself at these dinners? I know nothing about etiquette.

Q7: If he suddenly stops taking his medicine, this could have serious _____.

جواب

Answer: If he suddenly stops taking his medicine, this could have serious consequences.

Q8: I found the _____ of the film confusing. They should have made the ending clearer.

جواب

Answer: I found the conclusion of the film confusing. They should have made the ending clearer.

Q9: All _____ will be affected by the increasing prices.

جواب

Answer: All consumers will be affected by the increasing prices.

Q10: His manager gave him full _____ for completing the project because he did most of the work.

جواب

Answer: His manager gave him full credit for completing the project because he did most of the work.

آموزش لغات ضروری آیلتس

تمرین چهارم

کلمه درست را با توجه به معنی آن انتخاب کنید.

duration - erode - ethics - format - found - inherent - insight - integral - intermediate - manual

Q1: a system of accepted beliefs that control behavior, especially such a system based on morals

جواب

Answer: ethics

Q2: to bring something into existence

جواب

Answer: found

Q3: necessary and important as a part of a whole

جواب

Answer: integral

Q4: done with the hands / involving physical work rather than mental work

جواب

Answer: manual

Q5: having a deep, clear, and sometimes sudden understanding of a complicated situation or problem

جواب

Answer: insight

Q6: the length of time that something lasts

جواب

Answer: duration

Q7: to organize or arrange text, especially on a computer, according to a chosen pattern

جواب

Answer: format

Q8: existing as a natural or basic part of something

جواب

Answer: inherent

Q9: to slowly reduce or destroy something / to rub or be rubbed away gradually

جواب

Answer: erode

Q10: being between two other related things, levels, or points

جواب

Answer: intermediate

یادگیری لغات ضروری آیلتس

تمرین پنجم

کلمه درست را با توجه به معنی آن انتخاب کنید.

invoke - enormous - forthcoming - notwithstranding - likewise - incline - intrinsic - nonetheless - levy - integrity

Q1: (1) to (make someone) want to do something or feel something (2) a slope

جواب

Answer: incline

Q2: Doing something because the law allows or forces you to

جواب

Answer: invoke

Q3: In the same way

جواب

Answer: likewise

Q4: In spite of something

جواب

Answer: notwithstanding

Q5: Very big in size or in amount

جواب

Answer: enormous

Q6: An event that has been planned to happen soon

جواب

Answer: forthcoming

Q7: The quality of being honest and strong about what you believe to be right

جواب

Answer: integrity

Q8: To officially say that people must pay a tax or charge

جواب

Answer: levy

Q9: Being part of the nature or character of someone or something

جواب

Answer: intrinsic

Q10: In spite of the fact that has just been mentioned

جواب

Answer: nonetheless

نکات مهم درباره یادگیری لغات آیلتس

وقتی صحبت از آمادگی برای آزمون آیلتس می‌شود، بسیاری از زبان‌آموزان به این فکر می‌کنند که لغت مهم‌ترین بخش یادگیری است. ممکن است این مسئله درست باشد، اما نحوه یادگیری آن مهم‌تر است. در این آموزش به شیوه آموختن لغات ضروری آیلتس پرداختیم و فهرستی از کلمه‌های رایج و پرتکرار در آزمو‌ن‌های قبل را معرفی کردیم.

در رابطه با یادگیری لغات ضروری آیلتس علاوه بر این‌که آن‌ها را به طور منظم تمرین می‌کنید و یادداشت‌برداری انجام می‌دهید، لازم است نکات مهمی را نیز رعایت کنید. برای مثال باید نحوه یادداشت‌برداری را یاد بگیرید یا با تلفظ و املای کلمه‌ها نیز آشنا شوید. در این بخش از مقاله، سعی کرده‌ایم موارد مهم یادگیری لغات ضروری آیلتس را بررسی کنیم.

یادداشت‌برداری کنید

شوهاد نشان می‌دهد که نوشتن، آن هم به شیوه سنتی، یعنی یادداشت کردن در دفتر، باعث می‌شود که راحت‌تر کلمه را به یاد بیاورید. بنابراین توصیه می‌شود دفترچه‌ای برای خود تهیه کنید و آن را همیشه همراه خود داشته باشید تا هر زمان که فرصت کردید به سراغ آن بروید. کلمه‌های جدید را در یک صفحه بنویسید و معنی و مثال آن را در صفحه دیگر که به نوعی بتوانید موقع مرور آن‌ خود را محک بزنید.

از دیکشنری استفاده کنید

دیکشنری‌ها برای این طراحی شده‌اند که کلمه‌های جدید را در قالب مثال یاد بگیریم و با تلفط درست آن‌ها آشنا شویم. علاوه بر این بسیاری از دیکشنری‌ها شامل اصطلاحات کاربردی و مثال‌هایی از اشتباهات رایج زبان‌آموزان هستند و کالوکیشن‌ها را نیز آموزش می‌دهند. بنابراین یکی از روش‌های بسیار مهم یادگیری لغات ضروری آیلتس استفاده از دیکشنری است.

تنوع دیکشنری‌های انگلیسی در بازار فراوان است و هر یک ویژگی‌های خاص خودش را دارد، اما تعدادی از آن‌ها بیشتر از بقیه طرفدار دارد و کار با آن‌ها آسان است. همچنین مجموع کاملی از لغات را پوشش داده است. در آموزش‌های قبلی «فرادرس» به معرفی تعدادی از این دیکشنری‌های پرکاربرد پرداختیم. برای آگاهی بیشتر، توصیه می‌کنیم از لینک زیر برای مطالعه استفاده کنید.

با قوانین نشانه‌‌گذاری و مخفف کلمه‌ها آشنا شوید

بهتر است برای یادگیری لغات ضروری آیلتس قبل از هر چیز قوانین نشانه‌گذاری و کلمه‌های مخفف را یاد بگیریم. برای مثال، جلوی کلمه «pollution» نوشته شده «U». این علامت نشان می‌دهد که «اسم غیر قابل‌شمارش» (Uncountable Nouns) است و نحوه استفاده درست از آن را در جمله یاد می‌دهد. بنابراین می‌توانیم مثال زیر را برای آن تعریف کنیم.

Pollution is having a detrimental effect on the quality of life in cities.

آلودگی اثر مخربی بر کیفیت زندگی در شهرها دارد.

برای هر یک از کلمه‌هایی که در دفترتان یادداشت می‌کنید، بخشی هم به نام «Parts of Speech» در نظر بگیرید که در زبان فارسی به آن «اجزای کلام» می‌گوییم. به عبارت دیگر، مشخص کنید که کلمه اسم، فعل، صفت، قید و... است و اشکال مختلف آن را جلوی کلمه بنویسید. برای مثال، کلمه «pollution» اسم است و سایر اجزای کلام آن را می‌توانیم به صورت زیر تعریف کنیم.

  • pollute (v.)
  • polluted (adj.)
  • pollutant (n.)

درباره روش‌های تلفظ درست کلمات تحقیق کنید

بسیاری از دیکشنری‌های انگلیسی از ['] قبل از سیلا‌ب‌هایی استفاده می‌کنند که استرس روی آن‌ها واقع شده است. این علامت در تلفظ بهتر کلمه به شما کمک می‌کند. برای مثال، در کلمه «pollution» علامت استرس قبل از سیلاب دوم قرار می‌گیرد و در دیکشنری به صورت «po'llution» مشخص شده است. در کلمه‌های دو یا چندسیلابی، وقتی استرس روی یکی از سیلاب باشد، آن سیلاب را محکم‌تر و با انرژی بیشتری تلفظ می‌کنیم.

برای درک بهتر این موضوع، مهم‌ترین نشانه را در رابطه با مبحث آواشناسی کلمه‌ معرفی می‌کنیم. علامت «/ə/» در زبان انگلیسی «schwa» نام دارد. هنگامی که این علامت را مشاهده کردید، باید آن سیلاب را کوتاه‌تر تلفظ کنید. به تلفظ کلمه «pollution» و علامت «schwa» در سیلاب اول توجه کنید.

pollution

(pəˈluːʃn̩)

همان‌طور که شنیدید، «po» در سیلاب اول کلمه به صورت ضعیف و به شکل «/pə/» تلفظ می‌شود نه «pow».

قوانین املایی را بیاموزید

بسیاری از کلمه‌ها الگوهای مشخصی دارند که برای بهتر شدن املای شما می‌توانند کمک‌کننده باشند. برای مثال فعل «educate» با افزودن پسوند «tion-» به اسم «education» تبدیل می‌شود یا «donate» به «donation» تغییر می‌کند. بنابراین اگر با پسوندهای انگلیسی آشنا باشیم، می‌توانیم از این الگوها برای تقویت املای خود استفاده کنیم.

علاوه بر این، دسته‌ای از کلمه‌ها هستند که الگوی خاصی ندارند و قاعده و قانون مشخصی برای تغییر شکل پیروی نمی‌کنند. در مثال‌های زیر، تعدادی صفت‌ را مشاهده می‌کنید که برای تبدیل شدن به اسم یا فعل قانون مشخصی ندارند و شکل کلی آن‌ها تغییر می‌کند.

long → length → lengthen

strong → strength → strengthen

کالوکیشن‌ها را یاد بگیرید

«کالوکیشن‌ها» (Collocations) مجموعه‌ای از کلمه‌ها هستند که همواره با هم می‌آیند. به عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم «heavily polluted» اما نمی‌توانیم بگوییم «strongly polluted». یاد گرفتن عبارت‌هایی که همواره در کنار هم می‌آیند، می‌تواند در بهتر صحبت کردن و روانی گفتار تأثیر زیادی داشته باشد. بنابراین توصیه می‌کنیم کالوکیشن‌ها را نیز در برنامه یادگیری لغات ضروری آیلتس قرار دهید.

در نمونه سؤال‌های آزمون آیلتس از این عبارت‌ها زیاد می‌بینید. به همین دلیل، این نمونه آزمون‌ها به عنوان منبع خوبی برای یادگیری توصیه می‌شود. بهتر است هر عبارت یا اصطلاح جدیدی را که به آن برمی‌خورید یا به دفعات مشاهده می‌کنید، در دفتر خود و کنار کلمه جدید یادداشت کنید تا موقع مرور کردن به راحتی آن را به یاد بیاورید و همواره در دسترس شما باشد.

به آنچه بعد از کلمه می‌آید توجه کنید

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زبان‌آموزان هنگام یادگیری لغات ضروری آیلتس این است که کلمه را در جمله به شکل درستی استفاده نمی‌کنند. به بیان ساده‌تر به آنچه بعد یا قبل از کلمه می‌آید توجهی ندارند. برای این‌که بتوانید کلمه‌ها را در جمله به درستی به کار ببرید، لازم است به آنچه بعد از کلمه می‌آید توجه بیشتری داشته باشید.

برای مثال اگر برای بیان تمایلات یا ارجحیت، از «would rather» و «prefer» استفاده می‌کنیم. اما ساختار این دو کلمه در جمله با هم فرق دارد. بعد از «would rather» فعل بدون to و بعد از «prefer» فعل با to می‌آید. به دو جمله زیر توجه کنید تا ساختار آن را بهتر یاد بگیرید.

I'd rather drink coffee.

I prefer to drink coffee.

ترجیح می‌دهم قهوه بنوشم.

Learn English

با مترادف‌ها و متضادها آشنا شوید

سعی کنید هنگام یادگیری کلمه جدید، «مترادف» (Synonym) آن را نیز یاد بگیرید. اما دقت داشته باشید که ممکن است کلمه هم‌معنی کاربرد یکسانی با خود کلمه نداشته باشد یا کالوکیشن متفاوتی برای آن استفاده شود. برای مثال، «clear»‌ و «lucid» هم‌معنی هستند، اما نمی‌توان از هر دوی آن‌ها در مثال زیر استفاده کرد.

The graph clearly shows....

Not: The graph lucidly shows....

با متضاد کلمه‌ها نیز آشنا شوید. برای مثال متضاد کلمه «equal» به صورت «unequal» نوشته می‌شود. کلمه‌های متضاد و مترادف را نیز به دفترچه یادداشت خود اضافه کنید و در مواقع ضروری، به‌ویژه در رایتینگ آیلتس از آن‌ها کمک بگیرید.

پیشوندها و پسوندها و معنی آن‌ها را یاد بگیرید

برای این‌که بتوانید کلمه‌ها و اجزای کلام در زبان انگلیسی را راحت‌تر یاد بگیرید، یکی از روش‌های مؤثر آشنایی با پسوندها و پیشوندها است. به چند پیشوند پرکاربرد انگلیسی در جدول زیر توجه کنید.

پیشوندهای انگلیسی

(Prefixes)

مثالپیشوند
antifreeze, antisocialanti
autopilot, autobiographyauto
disconnect, disappointdis
impose, impossibleim
bicycle, biannualbi

در جدول زیر می‌توانید چند مثال با پسوندهای انگلیسی را مشاهده کنید.

پسوندهای انگلیسی

(Suffixes)

مثالپسوند
forgetfulful
creationtion
employmentment
persuasionsion
trainerer
musiciancian

با ریشه کلمه و منشا آن آشنا شوید

اگر بیاموزید که ریشه کلمه از کجا آمده و معنی آن چیست، یادگیری لغات انگلیسی برای شما ساده‌تر خواهد شد. برای مثال، یکی از کلمه‌هایی که در آزمون آیلتس با آن زیاد سروکار داریم، «aqua» به معنای «آب» است که در زبان انگلیسی به آن «water» می‌گوییم. بنابراین، اگر با ریشه کلمه و خاستگاه آن آشنا باشیم، می‌توانیم معنی کلمه‌هایی که ریشه آن‌ها «aqua» باشد را به راحتی تشخیص دهیم، مانند لغات زیر:

  • aquifer
  • aqueduct
  • aquatic

مثال دیگری در این رابطه کلمه «terra» به معنای «زمین» است که در زبان انگلیسی با کلمه «earth» می‌شناسیم، مانند مثال‌های زیر:

  • terrestrial
  • terrace
  • territory

سوالات رایج درباره لغات ضروری آیلتس

در رابطه با یادگیری لغات آیلتس معمولاً زبان‌آموزان سؤال‌هایی را مطرح می‌کنند که پاسخ دادن به آن‌ها می‌تواند مشکلات بسیاری را برطرف کند. به همین دلیل، در ادامه این مطلب و قبل از جمع‌بندی، تعدادی از پرسش‌های رایج را مطرح کردیم و به آن‌ها پاسخ داده‌ایم.

چه کلمه‌‌هایی را باید برای آیلتس یاد بگیریم؟

در تعریف «لغات آیلتس»‌، باید به این نکته اشاره کنیم که در واقع چنین معادلی وجود ندارد. یعنی شما نمی‌توانید فهرستی از کلمه‌ها را یاد بگیرید و نمره بالایی در آزمون به دست بیاورید. آیلتس آزمونی برای سنجش میزان تسلط فرد بر زبان انگلیسی است و مهارت‌های زبانی افراد در مجموع مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. بنابراین، کلمه‌های مشخصی برای یادگیری لغات آیلتس وجود ندارد.

اما در آزمون آیلتس موضوعاتی مطرح می‌شوند که به آن‌ها عناوین پرتکرار می‌گوییم و شامل مواردی هستند که در آزمون‌های سال‌های قبل بیشتر از همیشه تکرار شده‌اند. بنابراین با توجه به این موضوعات می‌توانیم کلمه‌های مرتبط با هر موضوع را پیدا کنیم و مترادف یا متضاد آن‌ها را نیز یاد بگیریم.

آیا برای یادگیری لغات ضروری آیلتس باید فهرستی از کلمه‌ها را یاد بگیریم؟

مطالعه برای آیلتس (یا زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری) با حفظ کردن فهرستی از کلمه‌های جدید، ممکن است جالب به نظر برسد، اما این روش معایبی دارد. اگر برای یادگیری فهرست بلندبالایی از کلمه‌ها را تهیه کنید، بدون شک درباره نحوه به‌خاطر سپردن آن‌ها هیچ ایده‌ای نخواهید داشت. هنگامی که به عنوان زبان‌آموز مشغول یادگیری زبان جدیدی می‌شوید، بیشتر تمایل دارید لغات جدید یاد بگیرید و تصور می‌کنید با این کار می‌توانید سطح زبان انگلیسی خود را بالا ببرید. اما آزمون آیلتس فراتر از یادگیری لغات ضروری است.

یادگیری فهرستی از لغات آیلتس ممکن است در وهله اول مفید واقع شود و برای سطوح مقدماتی تأثیرگذار باشد، اما برای سطوح متوسط و پیشرفته کاربرد چندانی ندارد. در واقع بهتر است بگوییم معایب آن بیشتر از مزایا خواهد بود. توصیه می‌کنیم به‌جای یادگیری فهرستی از لغات انگلیسی، سه اصل مهم را رعایت کنید: معنی کلمه را بدانید، آن را به درستی به کار ببرید و موارد استفاده آن را در موقعیت‌های مختلف یاد بگیرید. به کمک دیکشنری می‌توانید این روش را امتحان و تمرین کنید.

چه تعداد کلمه برای آزمون آیلتس یاد بگیریم؟

پاسخ مشخصی برای این سؤال وجود ندارد. بر اساس وب‌سایت «wordcounter»، یک فرد انگلیسی‌زبان حدود ۲۰٬۰۰۰ کلمه استفاده می‌کند اما دامنه لغات او تا ۴۰٬۰۰۰ کلمه هم می‌رسد. اما نکته مهم این است که دانستن لغات صرفاً کمک زیادی به آموختن مهارت‌های زبانی افراد نمی‌کند، مگر این‌که با کاربرد آن‌ها در متن یا جمله آشنا شویم.

چطور دامنه لغات آیلتس خود را افزایش دهیم؟

برای بهبود دایره واژگان و یادگیری لغات ضروری آیلتس، با توجه به نوع یادگیری افراد، می‌توان روش‌های مختلفی را امتحان کرد. اما در کل توصیه می‌کنیم مراحل زیر را در نظر بگیرید تا سرعت و کیفیت یادگیری بیشتر شود.

  • سعی کنید معنی کلمه را از روی متن حدس بزنید.
  • مترادف یا متضاد کلمه را به کمک دیکشنری پیدا کنید.
  • به مثال‌های دیکشنری توجه کنید.
  • در اینترنت جست‌وجو کنید و مقاله‌هایی را پیدا کنید که کلمه مدنظر در آن‌ها استفاده شده است.
  • برخی از جمله‌ها و عبارت‌های کاربردی مربوط به کلمه را یادداشت کنید.
  • مثال‌هایی از خودتان بزنید که تقریباً مشابه جمله‌های دیکشنری باشد.
  • در صورت امکان از کسی بخواهید که مثال‌های شما را بررسی و تصحیح کند.
  • کلمه را در جملات روزمره انگلیسی خود استفاده کنید.

ممکن است این مراحل کمی دشوار به نظر برسد، اما به مرور به عادت تبدیل می‌شود و به تدریج تأثیر زیادی در روند پیشرفت شما خواهد داشت. بنابراین، مراحل فوق را هنگام یادگیری لغات آیلتس در نظر داشته باشید و مطابق با آن‌ها پیش بروید.

چطور لغات ضروری آیلتس برای اسپیکینگ را یاد بگیریم؟

برای یادگیری لغات ضروری اسپیکینگ آیلتس می‌توانید روش‌های زیر را امتحان کنید.

  • طیف وسیعی از موضوعات مختلف را مطالعه کنید.
  • کلمه‌ها و عبارت‌های جدید را هنگام مطالعه یادداشت کنید.
  • همواره از کلمه‌های موجود در متن کمک بگیرید.
  • به کالوکیشن کلمه‌ها توجه داشته باشید.
  • روش‌های مختلفی را برای به یاد آوردن کلمه‌های جدید امتحان کنید.
  • لغات جدید را تمرین و مرور کنید.

جمع‌بندی

در این مطلب به بررسی لغات ضروری آیلتس با ترجمه پرداختیم و روش‌ یادگیری لغات ضروری را یاد گرفتیم. همچنین به فهرستی از لغات آیلتس آکادمیک و اسپیکینگ آیلتس اشاره کردیم و مثال‌هایی نیز در این رابطه ارائه دادیم. در ادامه نیز برای تمرین بیشتر، به نمونه سؤال‌های لغات ضروری آیلتس پرداختیم و به سؤال‌های رایج در مورد لغات آیلتس پاسخ دادیم. به طور خلاصه برای بهبود دامنه لغات خود و آمادگی در آزمون آیتس بهتر است موراد زیر را در نظر داشته باشید.

  • جدولی از برنامه مطالعه خود تهیه کنید و روزانه به طور متوسط ۱۰ لغت جدید را یاد بگیرید.
  • لغاتی را تمرین کنید که در آزمون‌های آیلتس سال قبل تکرار شده باشد و در انگلیسی روزمره نیز پرکاربرد باشد.
  • دیکشنری خودتان را تهیه کنید، کلمه‌های جدید را به آن اضافه کنید و به طور مداوم آن را ویرایش کنید.
  • لغات جدید را همراه با مثال یاد بگیرید و با کالوکیشن‌ها آشنا شوید.
  • توجه زیادی به بخش اسپیکینگ آیلتس و لغات مربوط به آن داشته باشید.
  • برنامه مطالعه منظمی را در پیش بگیرید و در ابتدا از کلمه‌های ساده‌تر و با تعداد کمتری شروع کنید و به مرور به سراغ تعداد کلمات بیشتر و دشوارتر بروید.
  • هر چند وقت یک بار به کمک تمرین‌های متعدد میزان پیشرفت خود را ارزیابی کنید. می‌توانید از استاد زبان انگلیسی نیز در این زمینه کمک بگیرید.

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «راهنمای آزمون های زبان انگلیسی» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

بر اساس رای ۱۸ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
IELTS BuddyIELTS TutorialsFionaTed-IELTSIDP IELTSLongman Dictionary
۱ دیدگاه برای «لغات ضروری آیلتس با ترجمه فارسی – کامل‌ترین فهرست»

عالی خیلی ممنون👍

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *