هدف گذاری چیست؟ – آموزش به زبان ساده

یافتن هدف مشخص و دستیافتنی در زندگی اصول و مراحلی دارد و برای رعایت آن باید به اصول مدیریت زمان تسلط داشته باشید. بسیاری از افراد نمیدانند که چطور هدفگذاری انجام دهند و اغلب با انتخابهای اشتباه و نرسیدن به آنها دچار کمبود عزت نفس میشوند. در این مطلب میآموزیم که هدف گذاری چیست و چطور میتوانید برای زندگی و محل کار خود هدفهای درستی را برگزینید.
هدف گذاری چیست؟
افراد متخصص «هدف گذاری» (Goal Setting) را عمل انتخاب هدفی تعریف میکنند که میخواهید به آن برسید. هدف داشتن کار آسانی است. هرکسی دوست دارد به وزن ایدهآل خود برسد یا کتابی پرفروش بنویسد یا در طول یک سال به درآمدهای بالا دست یابد. سختی کار در این نیست که چه چیزی را واقع میخواهید. موضوع مهم این است که تا چه حد برای رسیدن به هدفهای تعیین شده فداکاری میکنید و تفریحات و کارهای متفرقه را محدود میکنید. باید با خودتان صادق باشید و ببینید که آیا میتوانید راه سخت و حتی نازیبای رسیدن به مقصد را طی کنید یا صرفا آرزویی دلفریب را در ذهن خود میپرورانید.
به طور مثال همه ورزشکاران، مدال طلا میخواهند اما فقط یک نفر در المپیک اول میشود. بنابراین هدف گذاری فقط مربوط به پاداشهای رسیدن به موفقیت نمیشود و در این امر باید مشخص کنید که برای رسیدن به آن نقطه میخواهید چه هزینههایی بدهید.

قایق کوچکی را تصور کنید. اهداف شما سکان قایق هستند و جهت را نشان میدهند و همچنین تعیین میکنند که قایق چه مسیری را در پیش بگیرد. اگر به هدف خود پایبند باشید مسیر قایق ثابت میماند و مدام از این سمت به آن سمت نمیروید. ولی اگر دائم مقصد خود را تغییر دهید پس از مدتی میبینید که فقط درجا زدهاید و قایق به دور خود چرخیده است. بخش دیگری در قایق وجود دارد که اهمیت آن از سکان بیشتر است و پاروهای قایق هستند. اگر سکان را هدف خود در نظر بگیرید پاروها فرایند شما برای رسیدن به آن هدف محسوب میشوند. سکان مسیر را مشخص میکند و پاروها میزان پیشرفت در رسیدن به این هدفها را نشان میدهند.
این مثال ساده تمایز میان هدفها و سیستم رسیدن به آنها را نشان میدهد. در ادامه چند مثال برای درک بهتر تفاوت این دو عنوان میکنیم.
- اگر رهبر هستید: هدف شما برنده شدن در رقابتها است و سیستم شما تمرینهایی است که اعضای تیم هر روز انجام میدهند.
- اگر نویسنده هستید: هدف شما نوشتن کتاب است و سیستم همان برنامه نوشتنی است که به صورت هفتگی آن را پیگیری میکنید.
- اگر دونده هستید: هدف شما دویدن در ماراتن است و سیستم شما تمرینهای ماهیانه مطابق جدول مدیریت زمانی است.
- اگر کارآفرین هستید: هدف شما کسب و کار میلیون دلاری و سیستم، فرایند فروش در بازاریابی است.
هدفها برای تعیین جهت بسیار مفید هستند و سیستمها برای انجام کارهای واقعی اهمیت زیادی دارند. در حقیقت، مزیت اصلی هدف داشتن، این است که به شما بهترین سیستم را نشان میدهد.
چطور بهترین اهداف را انتخاب کنیم؟
اکنون که تفاوت میان هدفها و سیستمهای رسیدن به اهداف را میدانید سه استراتژی برای هدف گذاری معرفی میکنیم تا به بهترین نحو این کار را انجام دهید.
۱. حذف بیرحمانه هدفها
موضوع بسیار شایع در هدفگذاری، بروز رقابت میان اهداف است و به این معنا است که یکی از مهمترین موانع برای رسیدن به هدف، وجود هدفهای دیگر است. در واقع آرمانهای شما در رقابت با یکدیگر هستند تا تلاش و توجه شما را به سوی خودشان جلب کنند. وقتی آرزو یا قصد جدیدی برای خود در نظر میگیرید در واقع تمام تمرکز و انرژی شما معطوف آن میشود و توجهی به هدفهای دیگرتان نمیکنید. در واقع هدفهای دیگر فدای مورد جدید میشوند. اینجا است که اهمیت هدف گذاری مشخص میشود و باید انتخاب کنید که کدام را فدا کنید و تمام انرژی و تمرکز خود را به کدام اختصاص دهید.

بهترین روش برای رهایی از فشار انتخاب هدف این است که همه هدفهای دیگر را از بین نبرید بلکه آنها را تا تحقق هدف جدید متوقف کنید و پس از اتمام آن دوباره روی این هدفهای متوقفشده وقت و انرژی بگذارید.
به طور مثال از طرفی قصد دارید که در آزمون آیلتس شرکت کنید و باید دورههای آموزشی زبان انگلیسی را بگذرانید و از طرف دیگر پروژهای کاری را پذیرفتهاید و باید آن را تا ماه آینده تکمیل کنید. در این حالت اگر روی هرکدام از این اهداف انرژی و زمان بگذارید در دیگری ناموفق میشوید. بهترین کار این است که مطالعات زبان را به ماه دیگر موکول کنید و در حال حاضر فقط به پروژه برسید. به این ترتیب هیچکدام از هدفها فدای دیگری نشدند و صرفا به یکی از آنها کمی دیرتر میرسید.
این موضوع دقیقا به توانایی شما در تصمیم گیری چند معیاره و اولویتبندی و هدف گذاری مربوط است. متدهای زیادی برای انجام این کار وجود دارد. میتوانید به قصدهای خود با کمک چند شاخص ثابت، امتیاز بدهید و هرکدام که امتیاز بیشتری داشت در اولویت اول قرار بگیرد و بقیه بهترتیب امتیازها در اولویتهای بعدی شما باشند.
۲. تعیین زمان برای هدف
تحقیقات نشان میدهند که اگر زمان و مکان و چگونگی هدف را مشخص کنید احتمال دستیابی به آن را برای خود ۲ یا ۳ برابر میکنید. در این تحقیقات فرمی را در اختیار گروهی از افراد قرار دادند تا این جمله را در آن فرم پر کنند: «من میخواهم در روز … و در ساعت … و در محل … حداقل ۲۰ دقیقه به صورت فشرده ورزش کنم.» آنها با گروهی دیگر درباره ورزشهای سنگین ۲۰ دقیقهای صحبت کردند اما تیم تحقیقات فرمی برای پرکردن در اختیار آنها قرار ندادند. در نهایت دریافتند که گروه اول ۲ الی ۳ برابر بیشتر از گروه دوم به این هدف پایبند بودند زیرا دقیقا تعیین کرده بودند که در چه روز و ساعت و مکانی میخواهند به هدف خود برسند.

یکی از روشهای بسیار کاربردی برای رسیدن به هدفهای تعیین شده این است که جمله زیر را کامل کنید.
قبل/بعد (کار فعلی) مشغول انجام (کار جدید) میشوم. به این ترتیب تمام محدودیتهای زمانی را برای خود تعیین میکنید و در انجام آن وقفه نمیاندازید. برخی از مثالهای استفاده از این جمله در زیر آمدهاند.
- مدیتیشن: بعد از اینکه قهوه را جوشاندم به مدت یک دقیقه مدیتیشن و ذهن آگاهی را تمرین میکنم.
- ورزش: پیش از رفتن به حمام ۱۰ بار دراز و نشست تمرین میکنم.
- شکرگزاری: پس از خوردن شام یک جمله برای قدردانی از داشتههایم بر زبان میآورم.
- شبکه سازی: پس از خوردن ناهار و استراحت، ایمیلی برای یکی از افراد مهم میفرستم تا با او ملاقات کنم.
این عادتهای ساده و کوچک نتایج درخشانی برای شما خواهند داشت. در واقع به این روش میآموزید که چطور هدف گذاری انجام دهید و چون قبل از آرمانهای بزرگ این کار را برای هدفهای کوچک پیادهسازی کردهاید اعتماد به نفس کافی دارید و در اجرای آن موفق عمل میکنید.
۳. تعیین بیشترین حد
ما معمولا در هدف گذاریها حد پایینتر را در نظر میگیریم. در واقع حداقل میزان موفقیت مورد نظرمان را تعیین میکنیم. اما آنچه در هدف گذاری صحیح وجود دارد این است که باید بالاترین حد توان را نیز در نظر بگیرید. برخی از مثالها در هدف گذاریهای متداول در زیر آمدهاند.
- میخواهم در ماه حداقل ۳ کیلوگرم وزن کم کنم.
- میخواهم امروز حداقل با استفاده از بازاریابی تلفنی با ۱۰ نفر تماس بگیرم.
- میخواهم امروز حداقل ۵۰۰ کلمه بنویسم.
- میخواهم امروز حداقل یک کیلومتر بدوم.

حال میتوانید علاوه بر تعیین کمترین مقدار، بیشترین مقدار را نیز تعیین کنید. به این منظور مثالهای بالا را به جملههای پایین تغییر میدهیم.
- میخواهم در ماه حداقل ۳ کیلوگرم وزن کم کنم اما نمیخواهم بیش از ۶ کیلو لاغر شوم.
- میخواهم امروز با بازاریابی تلفنی حداقل ۱۰ تماس بگیرم اما نمیخواهم بیش از ۲۰ تماس در روز داشته باشم.
- میخواهم ۵۰۰ کلمه بنویسم اما نمیخواهم بیش از ۱۵۰۰ کلمه بنویسم.
- میخواهم امروز حداقل ۱ کیلومتر بدوم اما نمیخواهم تا ۳ کیلومتر بدوم.
در واقع با گفتن این عبارتها نشان میدهید که تا چه حد میتوانید برای رسیدن به هدفهای خود وقت و انرژی بگذارید و این حد باید بهگونهای باشد که اذیت نشوید. با تعیین این مرزها بدون آنکه آزاری ببینید عادتهای جدید و مناسبی میسازید و رسیدن به آنها برایتان لذتبخش میشود.

نکاتی که در بالا به آنها اشاره کردیم کل سیستم هدف گذاری شما را متحول میکنند و با کمک نحوه جملهسازهای گفته شده ترس از رسیدن به هدفها را از بین میبرید. پس از یادگیری نحوه اولویتبندی و تعیین حدود آنها باید با مراحل هدف گذاری آشنا شوید. در ادامه به این مراحل میپردازیم تا هربار که میخواهید مقصد جدیدی برای خود در نظر بگیرید این مراحل را طی کنید و در نهایت با کمترین چالش ممکن به موفقیت برسید. به یاد داشته باشید که هدفها رقیب یکدیگر هستند بنابراین برای تعیین اهداف جدید هیجانزده نباشید چون امکان دارد مجبور شوید برخی آرمانهای مهم و ارزشمند دیگر را فدا کنید یا به تاخیر بیندازید. در نهایت اگر از نظر شما مقصدی جدید وجود دارد که باید تمرکز و انرژی خود را برای آن صرف کنید حتما مراحل پایین را بهترتیب بگذرانید.
مراحل هدف گذاری
با وجود اهمیت زیاد هدف گذاری بسیاری از افراد مراحل انجام این کار را نمیدانند و به همین علت همواره در دستیابی به آرمانهایشان شکست میخورند. اگر قصد دارید که تحت هر شرایطی به نقطه تعیین شده برسید مراحل هدف گذاری زیر را بهترتیب طی کنید.
۱. به نتایج مد نظر خود بیندیشید
پیش از انتخاب، نگاهی دقیق بیندازید تا دریابید که واقعا برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنید و در این راستا از خود سوالهای زیر را بپرسید:
- آیا این هدف همان چیزی است که واقعا میخواهید؟
- آیا با ارزشها یا هدفهای دیگر شما همخوانی دارد؟
- آیا بهقدری اهمیت دارد که برایش وقت بگذارید و بهخاطر رسیدن به آن از بعضی کارهای دیگر خود بگذرید؟

در صورتی که پاسخ شما به این سوالات منفی بود این هدف به اندازه کافی مناسب نیست و باید مقصد دیگری را برای خود انتخاب کنید و بعد همین سوالات را دوباره از خود بپرسید.
در صورتی که فهرستی طولانی از هدفها برای خود تهیه کردهاید و میخواهید همزمان به همه آنها برسید به احتمال زیاد برای دستیابی به هر کدام آنها با مشکلات زمانی روبهرو میشوید. بهجای این کار، از طریق پرسیدن سوالات بالا دریابید که ارزش کدام هدفها برایتان بیش از بقیه است و بعد روی همانها تمرکز کنید.
۲. اهداف SMART تعیین کنید
وقتی از میان گزینههای موجود مهمترین هدف را برای خود تعیین کردید از نظر SMART بودن، آن را بررسی کنید. SMART ابتدای عبارتهای زیر است که باید برای مناسب بودن هدفها آنها را از این فیلترها بگذرانید.
- Specific (خاص)
- Measurable (قابل اندازهگیری)
- Attainable (قابل دستیابی)
- Realistic (واقعی)
- Time-bound (دارای زمان محدود)

مهمترین بخش هدف گذاری SMART خاص بودن آن است که باعث میشود بهراحتی روند رسیدن به مقصد را ردیابی کنید و متوجه شوید که چه زمانی به آن هدف میرسید. هرچه هدف خاصتری برای خود تعیین کنید شانس دستیابی به آن را افزایش میدهید.
به طور مثال بسیاری از افراد تصمیم میگیرند که وزن خود را کاهش دهند اما معمولا نمیگویند که میخواهند چند کیلو از وزن فعلی را کم کنند و همچنین زمان رسیدن به وزن ایدهآلشان را مشخص نمیکنند. هدف خاص یعنی بگویید: «میخواهم در ۳ ماه آینده ۵ کیلوگرم وزن کم کنم.» این هدف کاملا خاص است و رسیدن به آن امری امکانپذیر خواهد بود.
۳. هدفهایتان را یادداشت کنید
وقتی هدفهای خود را یادداشت میکنید به آنها هویت واقعی میدهید. در این حالت نشانهها از حالت مبهم به شکل واقعی و ملموس تبدیل میشود. وقتی هدفها را نوشتید آنها را در جایی جلوی چشمان خود قرار دهید. به طور مثال میتوانید تصمیمهای شخصی را به آینه اتاق بچسبانید و هدفهای کاری را روی مانیتور کامپیوتر قرار دهید.

این تکنیک به شما در یادآوری هدفها و ماندن در آن مسیر کمک میکند. در حین نوشتن از لحن مثبتی استفاده کنید تا برای رسیدن به آنها هیجان و انگیزه کافی داشته باشید.
۴. برنامهای عملیاتی ایجاد کنید
بسیاری از مردم با استفاده از قدرت تصمیم گیری خود هدفی را انتخاب میکنند ولی برای رسیدن به آن هیچ برنامه عملیاتی و مشخصی ندارند. به طور مثال شخصی میخواهد در آینده پزشک شود اما هیچ برنامه مطالعاتی درستی برای به دست آوردن رتبه مناسب در کنکور تجربی ندارد.
ترسی از تعیین برنامه عملیاتی خلاقانه نداشته باشید. به طور مثال میتوانید برای زیباتر شدن این برنامه از مداد و ماژیکهای رنگی استفاده کنید و مسیر هدف را با نقاشیهای بامزه برای خود دوستداشتنی کنید. وقتی به این شیوه برنامه عملیاتی را طراحی میکنید بخش جدیدی از مغز درگیر دستیابی به آن هدف میشود و ذهن آمادگی کامل برای تلاش و موفقیت در این راستا را پیدا میکند.
۵. جدول زمانی مشخص کنید
بخشی از برنامهریزی پس از هدفگذاری این است که از جدول مدیریت زمانی استفاده کنید. در حال حاضر نمونههای جدول مدیریت زمان زیادی وجود دارند که میتوانید از آنها برای سهولت کار خود استفاده کنید.
هنگامی که زمان انجام هر کار را تعیین میکنید تا حد امکان به آن پایبند باشید تا همواره باانگیزه باقی بمانید. بهمرور خواهید دید که تا چه حد هر روز به هدف انتخابشده خود نزدیک شدهاید. وجود جدول زمانی باعث ایجاد حس فوریت میشود و شما را از اهمالکاری دور میکند. بنابراین روش مناسبی برای پایبندی به اصول مدیریت زمان است.
۶. اقدام کنید
حالا که برای تمام فرایندهای مسیر هدف برنامه مناسبی در نظر گرفتید وقت آن است که آنها را اجرا کنید. ۵ مرحله پیشین راه هدف را روشنتر میکردند. در مرحله ششم باید مطابق زمانبندی هرکدام از کارهای تعیین شده را انجام دهید و به پایان برسانید و تا دستیابی به مقصد نهایی آن را متوقف نکنید.

۷. میزان پپیشرفت خود را دوباره و دوباره ارزیابی کنید
نیاز است که انگیزه خود را تا پایان فرایند کار حفظ کنید. بنابراین به صورت هفتگی روند انجام کار را پیگیری کنید. این پیگیریها میزان پیشرفت شما و انجام صحیح فعالیتها را شامل میشوند. وقتی میبینید که تا چه حد به هدف تعیینشده نزدیک هستید انگیزه بسیار زیادی برای رسیدن به انتهای راه و دستیابی به هدف پیدا میکنید. اگر کمی از برنامه عقب هستید حتما خود را به آن برسانید و راه را ادامه دهید.
این مراحل شما را مجبور به انجام کارها مطابق زمان تعیین شده میکنند. در صورتی که تکنیک های مدیریت زمان را در خود پرورش داده باشید این مسیر برایتان سادهتر از بقیه افراد است. اگر هنوز درگیر مشکلاتی نظیر عدم تمرکز و اهمالکاری هستید از روشهایی نظیر تکنیک پومودورو برای رهایی از عوامل حواسپرتی استفاده کنید.
روش های دستیابی به اهداف
هدف گذاری اثربخش فقط زمانی امکانپذیر است که سیستم درستی برای دستیابی به آن هدفها داشته باشید. در خیلی از اوقات مرحله هدف گذاری را به بهترین نحو طی میکنید اما چون سیستم درستی ندارید هر روز باید برای رسیدن به آن
ها بجنگید. در این حالت پیشرفت شما کاری بسیار سخت خواهد بود. فشارهای پنهان زیادی وجود دارند که هدفهای ما را آسانتر یا دشوارتر میکنند. اگر میخواهید در این مسیر پیشرفت کنید باید محیط خود را با آرزوها و جاهطلبیهایتان هماهنگ کنید.
در ادامه چند تکنیک موثر برای بهبود سیستم دستیابی به هدفهایتان را آموزش میدهیم.
هماهنگی محیط با هدف
همه ما آزاد هستیم که تعداد نامحدودی مقصد برای خود تعیین کنیم. معمولا تصمیمگیریهای شما بر اساس محیطی هستند که در آن قرار دارید. به طور مثال اگر بخواهید فردا روی پروژه مهمی کار کنید شب قبل کمی زودتر میخوابید تا آمادگی کافی برای فردا داشته باشید. میتوانید شب قبل را به مطالعه کتابی سنگین، دیدن فیلمی عمیق و حضور در مهمانی پر سروصدایی بگذرانید اما انتخاب میکنید که شرایط آرامتری را برای شب قبل از انجام پروژه مهم فراهم کنید. در این حالت تصمیمگیری کار دشواری نیست زیرا شرایط را در نظر میگیرید و انتخاب میکنید.

بنابراین تصمیمهایتان براساس موقعیت، حرفه و شخصیت شما شکل میگیرند. در ادامه به چند مثال از این دست اشاره میکنیم.
- وقتی گوشی موبایل را کنار تخت قرار میدهید بدیهی است که امکان دارد پس از بیدار شدن به عنوان اولین فعالیت روز، سری به شبکههای اجتماعی بزنید.
- اگر با نشستن در سالن خانه دقیقا روبهروی تلویزیون قرار میگیرید بدیهی است که امکان دارد آن را روشن کنید و زمانی را به تماشای برنامهها بگذرانید.
- اگر یک جعبه شیرینی بخرید و آن را روی میز قرار دهید، بدیهی است که احتمالا در روز چند شیرینی میخورید.
در کنار انتخابهای غلط اما بدیهی، میتوانید انتخابهای مثبتتری هم داشته باشید که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- اگر در کنار میز کار یک دمبل ورزشی قرار دهید بدیهی است که گاهی از سر خستگی و برای استراحت با دمبل چند حرکت ورزشی انجام میدهید.
- اگر روی میز شام به جای نوشابه، آب قرار دهید بدیهی است که در طول هفته نوشابه کمتری مصرف میکنید.
- اگر با خود به محیط کار به جای بیسکوییت، میوه یا خشکبار ببرید با مصرف آنها کمی بعد وزن کم میکنید.

بنابراین محیط اطراف با هدف گذاری موثر شما ارتباط مستقیم دارد و باید با انتخاب هر هدف محیط مناسب با آن را برای خود فراهم کنید. در ادامه استراتژیهای کارآمدی را معرفی میکنیم که به شما برای رسیدن به آرمانهایتان کمک میکند.
سادگی
تمرکز کردن در شرایط شلوغ کار بسیار سختی است. به طور مثال اگر آشپزخانه پر از غذاهای پرکالری و ناسالم است حفظ رژیم و خوردن غذاهای سالم کار دشواری است. یا وقتی میخواهید به صورت آنلاین مطالعه کنید باز بودن صفحات متفرقه وب روی مانیتور تمرکز شما را بهم میزند. اگر درگیر انجام چند کار همزمان هستید تمرکز روی کار مرتبط با هدف شما کار سختی است. یکی از اصول مطالعه صحیحی نیز همین دوری از عوامل حواس پرتی است و باید در راستای اهداف تحصیلی خود این عوامل را حذف یا از خود دور کنید.
نشانههای دیداری
وقتی وارد سوپرمارکت میشوید و محصولات مختلف را میبینید احتمال اینکه بیشتر از لیست اقلام مورد نیاز خود خرید کنید افزایش مییابد. یا وقتی وارد سایتی آموزشی میشوید دیدن دورههای آموزشی مختلف شما را به فکر هدف گذاریهای مختلف میاندازد و مدام برای خود اهداف جدیدی تعریف میکنید. در حالی که پیش از این گفتم که وجود هدفهای متعدد شما را درگیر مشکلات زیادی میکند. همچنین پس از مدتی کمال گرایی به سراغتان میآید و میبینید که همه این هدفها را نیمهکاره رها کردهاید. از این رو بهتر است برای هر هدفی دقیقا به دنبال منابع مورد نیاز خود بگردید و اجازه ندهید نشانههای دیداری شما را از مسیر اصلی دور کنند.
جایگزین کردن
به طور مثال برخی شرکتهای کوچک در نزدیکی روزهای عید توانایی مالی زیادی برای تشویق کارمندان خود ندارند. از این رو با استفاده از روابط کاری، بن تخفیف خرید انواع کالاها را برای کارمندان تهیه میکنند تا به هدف خود در زمینه جلب رضایت آنها برسند. این مثالی ساده برای جایگزین کردن کارها و رسیدگی به امور دیگر است.
در مثالی دیگر با توجه به این که میدانید کلاس یوگا برای افزایش انگیزه و آرامش است و امروز انگیزه کافی دارید، جلسه یوگا را به هفته بعد منتقل کنید و امروز را به انجام کارهای دشوارتر موجود در چک لیست روزانه اختصاص دهید.
نحوه اندازه گیری هدف ها
یکی از روشهای بسیار موثر برای هدف گذاری صحیح این است که اهداف بلندمدت خود را اندازهگیری کنید. ذهن انسان علاقه شدیدی به گرفتن بازخورد دارد. یکی از روشهایی که انگیزه شما را در رسیدن به هدفها افزایش میدهد این است که گامهای طی شده در مسیر مقصد نهایی را ثبت کنید تا هر بار با نگاهی به آنها از طی کردن این مسیر احساس رضایتمندی داشته باشید.

با اندازهگیری نتایج درمییابید که آیا در حال پیشرفت هستید یا خیر. آنچه اندازه میگیرید میزان پیشرفت شما است. فقطنمایش اعداد و ردیابی روند کار است که نشان میدهد پس از هدف گذاری به نتیجه میرسید یا نمیرسید. در ادامه به چند نمونه از اندازهگیری اهداف اشاره میکنیم.
- وقتی میشمارید که هر روز چند دراز و نشست میروید احساس قویتر شدن میکنید.
- وقتی درمییابید که روزانه ۲ ساعت زمان برای مطالعه درس صرف میکنید، این زمان را افزایش میدهید.
- وقتی ارزشهای خود را یادداشت میکنید عزت نفس بیشتری پیدا میکنید.
این اندازهگیریها ربطی به نتایج ندارند اما وقتی با اعداد و ارقام روبهرو میشوید ارزش هر هدف برایتان مشخص میشود و برای رسیدن به آن انرژی و زمان بیشتری صرف میکنید.
تئوری هدف گذاری چیست؟
ادوین لاکه (Edwin Locke)، روانشناس صنعتی-سازمانی، نظریهای برای هدف گذاری دارد که بر طبق آن تعیین هدف به موثرترین حالت معرفی شده است. لاکه دریافت که اگر رسیدن به مقصدها دشوار باشد کارمندان عملکرد بهتری دارند و برای تکمیل آنها انگیزه بیشتری خواهند داشت.

به عبارت دیگر، نمیتوانید در حین هدف گذاری تقلب کنید زیرا هرچه هدف سادهتری را برگزینید تلاش شما برای رسیدن به آن کاهش مییابد. در صورتی که هدفهای سختتری داشته باشید (منظور هدفهای غیرممکن نیست) بیشترین حد تلاش خود را میکنید.
اهمیت هدف گذاری
وقتی میدانید هدف گذاری چیست و مقصد مشخصی را برای خود تعیین میکنید زندگی و هچنین کارتان تحت کنترل خودتان خواهد بود و جهت مناسبی برای انجام تمام کارهای خود در نظر میگیرید. هدفها باعث افزایش تمرکز شما میشوند و در حین تصمیمگیری با در نظر گرفتن این اهداف، انتخابهای بهتری خواهید داشت.
همچنین هدف گذاری باعث افزایش بهره وری و انگیزه شما میشود. در این حالت برای خود مشخص میکنید که از فعالیت در محیط کار یا زندگی چه هدفی دارید و عزت نفس بیشتری را احساس میکنید.
مزایای هدف گذاری
هدف گذاری دارای مزایای زیادی است که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- تعریف اولویتها: یکی از دغدغههای افراد در مدیریت زمان این است که اولویت کارها را نمیدانند در حالی که با هدف گذاری این اولویتها مشخص میشوند.
- تعیین جهت: راههای زیادی در زندگی پیش روی شما قرار دارند که با هدف گذاری میتوانید انتخاب هوشمندانهای داشته باشید.
- شناسایی نتایج مورد انتظار: با هدف گذاری میدانید که در نهایت قرار است به چه نتیجهای برسید و این امر باعث حفظ انگیزه شما در طول مسیر میشوید و درگیر بیحوصلگی نمیشوید.
- تقویت کار تیمی: با هدف گذاری درمییابید که برخی از کارها را باید همراه با اعضای گروه انجام دهید و با استفاده از مهارت تفویض اختیار، تیمی منسجم و نتیجهبخش تشکیل میدهید.
- بهبود عملکرد فردی: در مجموع چون هدف مشخصی دارید عملکرد شما در زندگی شخصی نیز تغییرات مثبتی خواهد داشت و برای انجام هرکاری ابتدا به هدف میاندیشید و بعد آن کار را انجام میدهید. به طور مثال اگر قصد شما خرید ماشین است باید پیش از آن مدیریت مالی شخصی داشته باشید تا پولهای خود را برای رسیدن به این هدف پسانداز کنید.
- روشن شدن انتظارات: با تعیین هدفها از خود انتظارات واقعی دارید و بدون درگیرشدن با کمال گرایی برای موفقیت خود در آن زمینه تلاش میکنید.

سوالات متداول
حال که میدانیم هدف گذاری چیست در ادامه به برخی از سوالات متداول در این باره پاسخ میدهیم.
آیا هدف گذاری باعث رسیدن به آرمانها میشود؟
هدف گذاری مسیر را روشن میکند و اگر همواره در مسیر رسیدن به آن تلاش کنید سرانجام زودتر از بقیه به مقصد اصلی میرسید.
آیا میتوان همزمان به چند هدف رسید؟
اگر یک هدف بزرگ و چند هدف گوچک دارید بهتر است به اولویتبندی بپردازید و یکییکی به هدفهای خود دست یابید. در غیر این صوت ممکن است از رسیدن به همه آنها بازبمانید.