حروف اضافه در عربی – از صفر تا صد + مثال و تمرین
حروف اضافه در عربی به کلماتی گفته میشود که به تنهایی معنای مستقلی ندارند، اما زمانی که در جمله و کنار کلمات دیگر قرار بگیرند، معنیدار میشوند. حروف اضافه زبان عربی، علاوه بر این تعریف ویژگی دیگری هم دارند و آن دستهبندی «عامل» و «غیرعامل» برای این حروف است. در این نوشته از مجله فرادرس، قصد داریم انواع حروف اضافه در عربی را با توجه به دستهبندی دوگانه آنها همرا با مثال بررسی کنیم. با استفاده از تمرینهای انتهایی متن نیز میتوانیم میزان دریافتمان از این مطلب را محک بزنیم.
انواع حروف اضافه در عربی
حرفها در هر زبانی برای کامل کردن و وصل کردن به کار میروند. ممکن است خودشان معنای کاملی نداشته باشند، اما میتوانند معنی جمله را کامل کنند. از این رو نقشی اساسی در تکمیل و رساندن معنا بازی میکنند.
در زبان عربی، حروف اضافه علاوه بر تکمیل معنا میتوانند بر کلمه یا کلمات بعد از خودشان اثر داشته باشند. بر اساس همین اثربخشی، حروف اضافه به دو دسته «حروف عامل» و «حروف غیر عامل» تقسیم میشوند.
حروف عامل از آن دسته حروفی هستند که میتوانند در کلمه یا جملات بعد از خودشان تغییراتی ایجاد کنند. حروف غیر عامل نیز از انواع کلمه را در جمله همراهی میکنند در حالی که تغییری در آن ایجاد نمیکنند. در ادامه انواع حروف عامل و غیر عامل عربی را همراه با مثال مربوط به آنها میخوانید.
حروف اضافه عامل
در این بخش قصد داریم انواع حروف اضافه عربی از نوع عامل را بررسی کنیم. فهمیدیم که حروف عامل میتوانند بر کلمات بعد از خودشان اثر بگذارند. منظور از تاثیر در اینجا تغییراتی است که این حروف در «اعراب عربی» کلمات بعد از خودشان ایجاد میکنند.
به بیانی دیگر وقتی حرف اضافه عامل در جمله استفاده شود، باید در اعراب یا حرکت آوایی انتهای کلمه بعد از تغییرات لازم را ایجاد کنیم. این تغییرات میتواند ایجاد اعراب مجرور یا منصوب و یا مجزوم باشد. برای درک بهتر و آشنایی با این حروف به ادامه این مطلب از مجله فرادرس توجه کنید.
حرف جر در عربی
با استفاده از حروف جر در زبان عربی میتوانیم ترکیب جار و مجروری بسازیم. به این ترتیب که ابتدا یکی از این حروف را، برحسب نیاز جمله، استفاده و به کلمه بعد از آن اعراب مجرور میدهیم. حرف جر در زبان عربی انواع مختلفی دارد که از انواع آن میتوانیم به « إلی، أمام، بِ، بعدَ، تحتَ، جنبَ، حتّی، حولَ، خلفَ، علی، عن، عند، فوق، في، قبل، مِن و...» اشاره کرد. در ادامه معنای ضمنی هر یک از حروف را همراه با مثال مربوط به آنها میخوانید.
- حرف جر «إلی»: به معنی «به طرف»، «تا»، «الی (زمانی و مکانی)»، «به سوی»، «برای (از نظر قیمت)»و «با» در جملات عربی به کار میرود. به مثالهای زیر توجه کنید.
دامَ الدَرسُ إلی الساعَةِ العاشِرةِ.
ساعت درسی تا ساعت ۱۰ ادامه پیدا کرد.
(در این مثال، از إلی به عنوان حرف جر پیش از زمان استفاده کردهایم. کلمه بعد از آن یعنی ساعة، مجرور واقع شده و العاشرة که صفت آن به حساب میآید نیز اعراب مجرور گرفته است.)
ما هِیَ أجمَلُ هَدیَةٍ إلی الناسِ؟
چه چیز هدیه قشنگی برای مردم است؟
(در این جمله از إلی به معنی «برای» استفاده شده و مجرور آن نیز کلمه الناس است.)
الطالباتان تذهبان إلی الجامعة بالحافلة.
آن دانشجوها با اتوبوس به دانشگاه میروند.
(در این مثال از إلی در معنای «به سوی» استفاده شده است. مجرور آن هم کلمه الحافلة است. علاوه بر آن، بالحافلة نیز یک ترکیب جار و مجروری به حساب میآید.)
- حرف جر «أمامَ»: معمولا در معناهای «جلوی...»، «قبل از...»، و «در حضور...(مربوط به محل)» در جملههای عربی به کار میرود. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
وَقَفَ أمامَ البَیتِ.
او جلوی خانه ایستاده بود.
(حرف جر أمام در این جمله برای اشاره به محل قرار گرفتن فاعل مورد استفاده قرار گرفته است.)
أَلقَی کَلِمَتَتَهُ أمامَ الرَئیسِ.
او در حضور رئیس سخنش را بیان کرد.
(أمامَ در این جمله به معنی «در حضور» شخص خاص که همان رئیس باشد، به کار رفته است. به همین جهت کلمه رئیس با اعراب مجرور در جمله ظاهر شده است.)
- حرف جر «بِ»: کاربردهای این حرف جر میتواند متفاوت باشد. چرا که معنی آن وابسته به کلمهای است که بعد از آن میآید. همانگونه که از شکلش پیداست این حرف جر بدون فاصله به مجرور میچسبد. از بِ معمولا در معنای «در»، «نزد»، «به»، «با»، «به وسیله، و «از طریق» استفاده میشود. به مثالهای زیر توجه کنید.
هو یَشتَغِلُ بِالیَدِ.
او با دستش کار میکند.
(در این مثال از حرف جر بِ در معنی «با» استفاده شده است. به نحوه چسبیدن آن به ال معرفهساز و تغییر شکل ترکیب جار و مجروری توجه کنید. )
هم حَلُّوا المُشکِلَةَ بِالمُحادِثاتِ.
آنها مشکل را از طریق مذاکرات حل کردند.
(در اینجا حرف جر برای نشان دادن طریقه انجام گرفتن کاری استفاده شده است.)
- حرف جر «بَعدَ»: در همان معنای بعد در زبان فارسی استفاده میشود. معمولا بعد از آن از کلمهای استفاده میشود که اشاره به زمان یا مکان داشته باشد. به مثالهای زیر توجه کنید.
هُوَ نَجَحَ بَعدَ إنتِهاءِ المؤْتَمَرِ.
او بعد از پایان یافتن کنگره موفق شد.
(در این جمله بعد از حرف جر از کلمهای استفاده شده که اشاره به زمان دارد.)
بَعدَ ۲۰۰ مترٍ سَتَجِدُ المُستَشفَی.
بعد از ۲۰۰ متر بیمارستان را پیدا خواهی کرد.
- حرف جر «تَحتَ»: میتواند به کلمه بعد از خودش معنی «تحتِ»، «زیر»، «در میان» و «در برابر» ببخشد. به مثالهای زیر توجه کنید.
ألجَیشُ تَحتَ السَّلاحِ مُنذُ عامَیْنِ.
ارتش از دو سال پیش تاکنون مسلح است.
ما هُوَ تَحتَ الطَّبعِ تَحتَ تَصَرُّفِهِ.
آنچه زیر چاپ است، در اختیار او قرار دارد.
- حرف جر «جَنْبَ»: «کنار» و «نزد» دو معنی مهمی است که این حرف جر میتواند به وسیله جمله انتقال بدهد. برای درک بهتر مثالهای زیر را بخوانید.
رَأَیْناهُ جَنْبَ المَحَطَّةِ.
ما او را کنار ایستگاه دیدیم.
هُمْ وَقَفُوا جَنْباً إلی جنبِ.
آنها کنار یکدیگر ایستاده بودند.
(در این مثال جالب از حرف جر «جنب» در جایگاه مجرور استفاده شده است.)
- حرف جر «حتَّی»: «حتی»، «تا» و «تا اینکه» پر کاربردترین معانی این حرف جر است. به مثالهای زیر توجه کنید.
بَقِیَ جالِساً حتَّی الصَّباحِ.
او تا صبح نشسته باقی ماند.
مَشَیَ مِنَ البَیْتِ حتَّی الجامِعةِ.
او از خانه تا دانشگاه پیاده رفت.
- حرف جر «خَلْفَ»: برای نشان دادن «پشت چیزی» یا «پشت کسی» از این حرف جر استفاده میشود. به مثالهای مربوط به آن توجه کنید.
وَضَعتُ حَقیبَتي خَلفَ الکُرسي.
کیفم را پشت میز گذاشتم.
هو وَقَفَ خَلْفَ الرَئیسِ.
او پشت رئیس ایستاد.
- حرف جر «علی»: از پر کاربردترین حروف جر در زبان عربی است که هم با فعل همراه میشود و هم با اسم. همراهی آن با فعل برای آن است که از یک فعل لازم بتواند یک فعل متعدی مفعولپذیر بسازد. از همراهیاش با اسم نیز یک ترکیب جار و مجروری ساخته میشود. مهمترین معناهای آن «بالای»، «روی»، «به»، «برای» و «در» است. به مثالهای مربوط به آن توجه کنید.
إلْتَقَیْنا عَلَی مَتْنِ السَفینَةِ.
ما همدیگر را روی عرشه کشتی ملاقات کردیم.
لا یُوجَدُ تأمینٌ علی البُیُوتِ.
برای خانهها بیمه وجود ندارد.
- حرف جر «عَنْ»: معنی «از» پر کاربردترین معنی است که این حرف جر میرساند. «از طریق» و «دربارهٔ» نیز میتواند از دیگر معانی آن در جمله باشد. به مثالهای زیر توجه کنید.
حَکَتْ لَنا عَمَّا شاهَدَتْ هُناکَ.
برای ما درباره چیزی که در آنجا دید حکایت کرد.
در این مثال از ترکیب «عن + ما» استفاده شده. در نتیجه ادغام، نون حذف شده و ما مستقیما به حرف جر چسبیده است. در نتیجه عمّا جار و محلا مجرور به حساب میآید. چرا که ما از کلمات مبنی در زبان عربی است.
تَمَّ حَلَّ المُشکِلَةِ عن طَریقِ المُحادِثاتِ.
حل مشکل از طریق مذاکرات انجام شد.
- حرف جر «فَوْقَ»: «روی»، «بالای» و «بیشتر از» معنی این حرف جر است. به مثالهای مربوط به آن توجه کنید.
قابَلَهُ فَوْقَ الجَبَلِ.
او را روی قله ملاقات کرد.
تَطَوَّرَ فَوْقَ کُلِّ التَوَقُّعاتِ.
او بیشتر از تمامی انتظارات رشد کرد.
- حرف جر «فِي»: «در»، «داخل» و «در حین» پر کاربردترین معنی این حرف جر است. به مثالهای مربوط به آن توجه کنید.
خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ فِي بَدْلَتِهِ الجَدیدَةِ.
او در کت و شلوار جدیدش از خانه خارج شد.
لاتَعْرِفُ الکَسَلَ فِي حَیاتِها.
او هیچ تنبلی را در زندگیاش نمیشناسد.
- حرف جر «مِن»: از جمله حروف جر پر کاربرد در زبان عربی است که معنی «از» میدهد. به مثالهای زیر توجه کنید.
دَخَلَ مِنْ النافِذَةِ.
از پنجره وارد شد.
خافَ مِمّا قَدْ یَکونَ هُناکَ.
او از چیزی که ممکن بود در آنجا باشد، میترسید.
در این مثال ترکیب جار و مجروری از «مِنْ + ما» ساخته شده. «ن» انتهایی حرف جر در «میم» ادغام شده و آن را مشدد کرده است. در نتیجه ترکیب جار و محلا مجرور ساخته است. چرا که «ما» از کلمات مبنی در زبان عربی است.
حروف ناصبه در عربی
از دومین دسته از حروف اضافه عربی میتوان به «حروف ناصبه» اشاره کرد. با آمدن یکی از این حروف بر سر فعل مضارع، میتوانیم فعل مضارع معرب و مرفوع را به یک فعل منصوب تبدیل کنیم. منصوب شدن فعل مضارع به این ترتیب است که در صیغههای مفرد، حرکت ضمه انتهای فعل به فتحه تبدیل میشود و در صیغههایی که با «نون عوض رفع» مرفوع شدهاند، علامت رفعشان حذف میشود. برخی از حروف ناصبه پر کاربرد عربی عبارتند از «أن، لن، کَیْ، حتّی و لِ» که در ادامه توضیح مختصر هر یک از آنها را همراه با مثال میخوانید.
- حرف ناصبه «أن»: نام دیگر آن «أن مصدریه» است. با وارد شدن آن بر سر فعل مضارع میتواند معنای آن را تغییر دهد. به مثال زیر توجه کنید.
أُطَلَبا مِنهُمْ أنْ یَأْکُلُوا مَعَکُما في المَطْعَمِ.
از آنها بخواهید که با شما در رستوران غذا بخورند.
- حرف ناصبه «لَنْ»: این حرف ناصبه وقتی بر سر فعل مضارع قرار بگیرد معنای آن را به «آینده منفی» یا «مستقبل منفی» تبدیل میکند. به مثال زیر توجه کنید.
لَنْ أَذْهَبَ بَدونِ الصُورَةِ.
بدون عکس نخواهم رفت.
- حرف ناصبه «کَیْ»: گاهیاوقات ممکن است این حرف ناصبه را همراه با «لِ» ببنیم. حتی در این صورت هم فعل مضارع را منصوب میکند. به مثال زیر توجه کنید.
سَألتْ صَدیقتَها لَکَيْ تَعرِفَ مَکانِها.
از دوستش سوال کرد تا جایگاهش را بشناسد.
- حرف ناصبه «حتّی»: «تا اینکه» و «تا وقتی که» تاثیری است که این حرف ناصبه بر فعل مضارع میگذارد.
تَسأَلُ حَتَّی تَعرِفَ المَعني.
میپرسی تا وقتی که معنی را بفهمی.
- حرف ناصبه «لِ»: تنها حرف ناصبهای است که بلافاصله و بدون واسطه با فعل مضارع همراه میشود و آن را منصوب میکند. «لِ» میتواند برای بیان دلیل و علت کاری در جمله به کار برود. به مثال زیر توجه کنید.
ذَهّبتُ إلَی السُوقِ لِأَشْتَریَ ما أحتاجُ إلیها.
به بازار رفتم تا چیزهایی را که به آن نیاز دارم، بخرم.
حروف جازمه در عربی
منظور از حروف جازمه آن دسته از حروف اضافهای است که پیش از فعل میآید و حرکت انتهایی آن را مجزوم میکند. منظور از فعل در اینجا فعل مضارع است. چرا که این فعل در دسته افعال معرب است و میتوان اعراب آخر آن را تغییر داد. در صورتی که حروف جازمه پیش از فعل ماضی بیایند، اعراب فعل به «محلا مجزوم» تغییر پیدا میکند. در ادامه توضیح مختصر هر یک از این حروف را همراه را مثال مربوط به آنها میخوانید.
- حرف جازمه لم: با آمدن این حرف بر سر فعل مضارع میتوانیم معنای آن را به فعل ماضی مطلق یا ساده منفی تغییر بدهیم. به مثال زیر توجه کنید.
لَمْ یُشارِکْ علیٌ في الإمتِحانِ.
علی در امتحان شرکت نکرد.
در این مثال میتوانیم به جای «لم یشارکْ» از ترکیب «ما شارکَ» نیز استفاده کنیم. هر دوی این افعال معنی ماضی منفی ساده به جمله میبخشند.
- حرف جازمه «لما»: هرگاه بخواهیم فعل ماضی نقلی را که از ترکیب «قد + ماضی ساده» ساخته شده، منفی کنیم، باید به سراغ لما و فعل مضارع از همان ریشه و صیغه برویم. به عبارتی دیگر، از ترکیب لما و فعل مضارعی، یک فعل مجزوم که معنای ماضی نقلی منفی میدهد ساخته میشود. به مثال زیر توجه کنید.
لَمّا أَشرَبْ شایاً و لا قَهوَةْ و لا ماءْ.
چای و قهوه و آب ننوشیدهام.
- حرف جازمه «لام امر»: اساس فعل امر در زبان عربی شش صیغه مخاطب است. اما به این معنا نیست که نتوانیم از صیغههای غائب فعل امر بسازیم. برای ساختن فعل امر صیغههای غائب باید از اسلوب «لِ + مضارع» استفاده کنیم. برای آنکه این لام را با لام ناصبه اشتباه نگیریم باید به معنا و حرکت انتهایی فعل نگاه کنیم. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
لِنَتَحرَّکْ الآن حَتّی لا نَتَأَخَّرَ عَنِ الحَفْلةْ.
باید الان حرکت کنیم تا اینکه از جشن عقب نمانیم.
در این مثال اولین فعل مضارع، از نوع امر غائب و مجزوم است و دومین فعل آن با حرف ناصبه حتی همراه شده و آن را منصوب کرده است.
- حرف جازمه «لای نهی»: با استفاده از لای نهی فعلی میسازیم که نقطه مقابل فعل امر است. در فعل امر، انجام شدن کاری را طلب میکنیم و با فعل نهی عربی، درخواست میکنیم که کاری انجام نشود. به مثال زیر توجه کنید.
أُخرُجْ مِن البیتِ و أرکَبْ الحافِلَةَ و لا تَتَأَخِّرْ في الطَریقْ.
از خانه خارج شو و سوار اتوبوس شو و در مسیر تاخیر نکن.
- حرف جازمه «إن شرطیه»: با استفاده از ادات شرط میتوانیم جملههای شرطیه عربی بسازیم. یعنی یکی از این حروف بر سر جملهای قرار میگیرد که دو فعل دارد. فعل اولی، فعل شرط و فعل دوم، جواب شرط محسوب میشود. با آمدن ادوات شرط هر دوی افعال جمله باید مجزوم شوند. «مَن، ما، مهما، أیُّ، حیثما، إذما، مَتی، أینما و إن» از جمله ادوات شرط هستند که از میان آنها «إن» حرف شرط و مابقی اسم شرط به حساب میآیند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و قدمهایتان را استوار میسازد.
(در این آیه از قرآن با آمدن حرف شرط إن تمامی افعال مضارع مجزوم شدهاند.)
حروف مشبه به فعل در عربی
حروف مشبهه بالفعل شاید حرف باشند، اما کارکرد آنها شبیه فعل است و به خاطر همین کارایی چنین اسمی گرفتهاند. این حروف از جمله حروف عامل در زبان عربی به حساب میآیند. چون علاوه بر این که به کلمات یک جمله اعراب نصب و رفع میدهند، باعث تغییر معنا و مفهوم جمله نیز میشوند.
از دیگر شباهتهای این حروف به فعل میتوانیم به تغییرات آن هنگام اضافه شدن ضمیر متصل «ي» به این حروف اشاره کرد. وقتی بخواهیم این ضمیر را به حروف مشبهه بالفعل اضافه کنیم، باید پیش از آن از نون وقایه استفاده کنیم. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید.
إنَّ + ي = إنَّني
حروف مشبهه بالفعل مثل افعال ناقصه بر سر جملههای اسمیه وارد میشوند و مبتدا و خبر را به اسم و خبر حروف مشبهه بالفعل تبدیل میکنند. به این ترتیب مبتدا به «اسم حروف مشبهه بالفعل با اعراب منصوب» و خبر به «خبر حروف مشبهه بالفعل با اعراب مرفوع» تبدیل میشود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
المُتَّقونَ مُفْلِحُونَ.
پرهیزکاران رستگاران هستند.
إنَّ المُتَّقینَ مُفْلِحُونَ.
همانا پرهیزکاران رستگارانند.
در مثال اول مبتدا و خبر با اعراب فرعی مرفوع در جمله آمدهاند. اما با آمدن حرف «إنَّ» بر آنها، اعراب فرعی مرفوع مبتدا به اعراب فرعی منصوب یعنی «ین» تغییر پیدا کرده است.
حضور هر یک از این حروف اضافه در عربی میتواند در معنای جملهها تاثیر بگذارد. در ادامه توضیح مختص انواع حروف مشبهه بالفعل را همراه با مثال آنها میخوانید.
- حرف مشبهه بالفعل «إنَّ»: از پر کاربردترین حروف مشبهه بالفعل شناخته میشود. با آمدنش میتواند حقیقتی را در جمله تایید یا آن را تقویت کند. از این رو در زبان فارسی بیشتر از کلمه «همانا» برای ترجمه «إنَّ» استفاده میشود. نکته مهم این است که از «إنَّ» بر سر جملات اسمیه استفاده میشود. یعنی زمانی که بخواهیم ابتدای جمله از آن استفاده کنیم، باید به سراغ «إنَّ» برویم. اما در موقعیتی که مجبور باشیم از این حرف استفاده کنیم باید به سراغ أنَّ برویم. هر دوی آنها در معنا و تغییر جمله یکسان هستند و فقط جایگاه قرار گیریشان در جمله متفاوت است. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
إِنَّ تِلمیذاً نَشیطاً ناجِحٌ.
همانا دانشآموز کوشا موفق است.
(إنَّ به عنوان تاکید در ابتدای جمله آمده است.)
أَعتَقِدُ أنَّ مَعرِفَةَ لُغةٍ نافِعةٌ.
معتقدم که همانا یادگیری زبان مفید است.
(أنَّ در وسط جمله بیشتر معنای «که» میدهد.)
- حرف مشبهه بالفعل لعَلَّ: اگر درباره احتمال انجام شدن کاری شک و تردید داشته باشیم، میتوانیم آن را به وسیله این حرف نشان بدهیم. در جملات فارسی معمولا آن را به صورت «شاید» ترجمه میکنند.
لَعَلَّ الفَرَجَ قَریبٌ.
شاید که گشایش نزدیک باشد.
(لعلَّ: حرف مشبهه بالفعل - الفرجَ: اسم لعلَّ و منصوب - قریبٌ: خبر لعل و مرفوع)
کاربرد «لعلَّ» و «لیت» برای بیان احتمالات یکسان است. تفاوت آنها در این است که از لعلَّ برای احتمالاتی استفاده میکنیم که وقوع آنها محتمل است. اما لیت برای آن دسته از احتمالها که غیر ممکن به نظر میرسند مورد استفاده قرار میگیرند.
- حرف مشبهه بالفعل «لَیْتَ»: حسرت، آرزو و فرصتی که از دست رفته باشد، مهمترین معنایی است که لیت انتقال میدهد. به مثال زیر توجه کنید.
لَیْتَ الشَبابَ یَعودُ یوماً.
ای کاش جوانی روزی بازگردد.
(لیتَ: حرف مشبهه بالفعل - الشبابَ: اسم لیت و منصوب - یعود: خبر لیت، فعل مضارع و محلا مرفوع)
- حرف مشبهه بالفعل «لَکِنَّ»: برخلاف حروف پیشین از لَکِنَّ نه در ابتدای جمله بلکه در اواسط آن استفاده میشود. مهمترین معنای آن «اما و ولی» است و برای نشان دادن تغییرات در انجام شدن کارها مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارتی دیگر، ما در یک جمله خبر از وقوع کاری میدهیم و با این حرف در وسط جمله وقوع کاری دیگر را از کار قبلی جدا میکنیم. به این ترتیب از لکنَّ وسط دو جمله استفاده میشود که معنای یکی مثبت و دیگری منفی است. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
أَحمدٌ نَشیطٌ لَکِنَّ دِراسَتَهُ مُتَوَسِطْ.
احمد زرنگ است، اما سطح درسش متوسط است.
(لکنَّ: حرف مشبهه بالفعل - دراسةَ: اسم لکنَّ - متوسطٌ: خبر لیت و مرفوع)
- حرف مشبهه بالفعل «کأنَّ»: از این حرف مشبهه بالفعل برای نشان دادن شباهت و مثل و مانند کردن چیزی به چیزی دیگر استفاده میشود. خبر کأنَّ دقیقا همان چیزی است که میخواهیم اسم را به آن شبیه کنیم.
کَأَنَّ عَلیاً أَسَدٌ.
گویی علی مثل شیر است.
نکته: گاهی ممکن است ببینم که حروف «إنَّ، أنَّ و کأنَّ» با یک «ما» همراه شده باشد. در چنین حالتی باید آگاه باشیم که این حروف به خاطر ما، کارایی معمول خودشان را از دست داده و جمله اسمیه به اعراب قبلی خودش باز میگردد. به مثال زیر توجه کنید.
کَأنَّما صَدْرُ الأُستاذِ بَحْرٌ.
انگار که سینه استاد دریاست.
لای نفی جنس در عربی
این لا، همانند افعال ناقصه و حروف مشبهه بالفعل در دسته نواسخ قرار میگیرد. دلیل ناسخه بودنش این است که همانند دو دسته قبلی، با وارد شدن بر سر مبتدا و خبر، آنها را به اسم و خبر خودش تبدیل میکنند. مهمترین دلیل استفاده از لای نفی جنس این است که بر «نبودن و وجود نداشتن» تاکید کنیم.
به عبارتی دیگر، وقتی از این حرف استفاده کنیم، مفهوم «هیچ...نیست» را به مخاطب انتقال میدهیم. بر همین اساس، اسم لای نفی جنس اعراب منصوب و خبر آن اعراب مرفوع در جمله خودشان میگیرند. اما استفاده از این حرف دارای شروطی است که طور خلاصه عبارتند از:
- اسم و خبر لا هر دو نکره باشند.
- خبر هیچ وقت بر اسم مقدم نباشد.
- میان لای نفی جنس و اسمش فاصلهای وجود نداشته باشد.
- خبر لای نفی جنس بر خود آن مقدم نشود.
- لا بدون حرف جر در جمله حضور داشته باشد.
برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
لا خیرَ في قولٍ الا مَعَ الفِعلِ.
هیچ خیری در سخنی نیست، مگر آنکه با عمل همراه باشد.
لا شَجرةَ تفاحٍ في البستانِ.
هیچ درخت سیبی در باغ نیست.
لا شیءَ أحسنُ من العفوِ عِندَ القُدرَة.
هیچچیزی بهتر از بخشش در زمان قدرت نیست.
نکته ۱: اسم لای نفی جنس سه ویژگی دارد که هرگز تغییر نمیپذیرد.
مانند مثال زیر:
لا مُصیبَةَ أعظمٌ من الجهلِ.
هیچ بلایی بزرگتر از نادانی نیست.
نکته ۲: خبر لای نفی جنس در عربی هیچگاه بر اسم آن مقدم نمیشود.
حرف ندا
رساندن پیام در زبان عربی نیازمند آن است تا مشخص کنیم مخاطبمان دقیقا چه کسی است. از این رو، اسلوب ندا و منادا مورد استفاده قرار میگیرد. این اسلوب شامل حروف ندا و اسم بعد از آن میشود.
دلیل قرار گرفتن حرف ندا در دسته حروف عامل عربی در این است که بر اعراب کلمه بعد از خودش تاثیر میگذارد و آن را منصوب میکند. برای درک بهتر نحوه با کار گیری این حروف بهتر است به کادر رنگی زیر توجه کنید.
حرف یا ادات ندا + منادا + هدف جمله یا محور گفتار
معمولا بعد از منادا از جملههای امری یا جملات استفهامی استفاده میشود. مانند مثال زیر:
یا محمدْ، أقبِل هُنا.
ای محمد بیا اینجا.
(در این جمله «یا» ادات یا حرف ندا، «محمد» شخص مورد خطاب و منادا و «أقبل» هدف از ندا است.)
حروف ندایی که در عربی مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از «أ، أی، أیا، هیا، یا، آ، وا». منادای این حروف عموما بدون حرف تعریف «ال» هستند. در صورتی که از کلمه همراه با «ال» به عنوان منادا استفاده کنیم، باید از دو حرف «أیُّها» و «أیَّتُها» استفاده کنیم. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید.
یا أیَّتُهَا المُمَّرِضَةَ، أَخبِري الطبیبَ بِحالي.
ای پرستار، دکتر را از حال من با خبر کن.
نکته: کلمه «الله» تنها اسم دارای الف و لام معرفه است که بدون واسطه به حرف ندای «یا» اضافه میشود.
حروف اضافه غیر عامل
با بررسی انواع حرف اضافه عامل، فهمیدیم که معیار عامل یا غیر عامل بودن این حروف به تغییری که در اعراب کلمه بعد از آنها ایجاد میشود، بستگی دارد. این دسته از حروف میتوانند اعراب کلمه بعد از خودشان را منصوب یا مجزوم کنند.
در مقابل آنها حروف اضافهای را داریم که تغییری در اعراب و حرکت انتهایی کلمه بعد از خودشان ایجاد نمیکنند. اینها حروف غیر عاملی هستند که با حضورشان در جمله تنها بر معنا و مفهوم آن تاثیر میگذارند و تغییرات دیگری در آن ایجاد نمیکنند. در ادامه توضیح مختصر برخی از حروف اضافه غیر عامل عربی را همراه با مثال آنها میخوانید.
حرف تعریف ال
استفاده درست و بهجا از ال در زبان عربی میتواند معنا و مفهوم را تغییر دهد. در توضیح ساده آن میتوانیم بگوییم که «از ال تنها برای اسم استفاده میشود. با حضور آن اسم مورنظر از نکره به معرفه تغییر میکند.» برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
نَحنُ فِي الجامِعَةِ.
ما در دانشگاه هستیم.
(در این مثال مشخص نشده که دقیقا کدام دانشگاه، اما از آنجا که منظور همانی است که در آن حضور داریم، در نتیجه برای گوینده و شنونده آشنا و معرفه است.)
حروف عطف عربی
از حرف عطف عربی برای پیوند و ربط دادن در جملهها استفاده میشود. این حروف میتوانند دو کلمه را به یکدیگر یا حتی دو جمله را به هم ربط بدهند. از انواع حرف عطف عربی میتوانیم به « وَ، فَـ ، ثمّ، أوْ، أمْ، لكنْ، بَل و لا» اشاره کنیم.
این حروف اضافه در عربی همانند پل رفتار میکنند و صرفا انتقال دهنده هستند. از این رو تغییری در اعراب کلمه بعد از خودشان ایجاد نمیکنند. بلکه اعراب کلمه قبل را به کلمه بعد منتقل میکنند. کلمه یا جمله بعد از حرف عطف «معطوف» است و قبل از آن را «معطوف علیه» میگویند. در هر شرایطی معطوف تحت تاثیر معطوف علیه خودش است. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
أذهَبُ إلی الجامِعَة صَباحاً ثُمَّ أَعوُدُ إلی البَیْتِ ظُهْراُ.
صبح به دانشگاه میروم، سپس ظهر به خانه بر میگردم.
(بر اساس آنچه که در جمله آمده میتوانیم بگوییم که از «ثمَّ» برای بیان ترتیب انجام گرفتن کارها و مشارکت در میان دو کار استفاده میشود.)
أ في البَیْتِ تَعْمَلُ واجِباتِک أم في المَکتَبةِ؟
آیا در خانه تکالیفت را انجام دادی یا در کتابخانه؟
(زمانی که از حرف عطف أم استفاده میکنیم که بخواهیم میان معطوف و معطوف علیه یکی را انتخاب کنیم.)
البارِحَةَ نَزَلَ المَطرُ بَلْ الثَلجُ مِنَ السَماءِ.
دیشب از آسمان باران نبارید بلکه برف بارید.
در مثال بالا، حرف عطف بل برای آن است که ویژگی جمله قبل از خودش را به جمله بعد از خودش اختصاص بدهد. اگرچه معنای آن به فارسی منفی میشود، باید جمله قبل از آن را به صورت مثبت به کار ببریم.
لَیسَ علیٌ طبیباً لکنَّ مُمَرِّضاً.
علی دکتر نیست اما پرستار است.
مهمترین کارکرد لکنَّ رفع ابهام و توهم از ذهن مخاطب است. به این ترتیب که حکم سلبشده در جمله ماقبل خودش را به جمله بعدیاش انتقال میدهد. شرط استفاده از «لکن» این است که جمله قبل از خودش منفی باشد.
أدَّی علیٌ و حُسَینٌ إمتَحانَ العَرَبیَةِ.
علی و حسین امتحان عرب دادند.
(در این مثال حرف عطف وَ آنچه را که مربوط به علی است به حسین انتقال داده است.)
أخَذَ علیٌ فَحُسَینٌ جوائزَهما مِن المُدیرِ.
علی و سپس حسین جایزههای خود را از مدیر گرفتند.
(با استفاده از حرف عطف «فَ»، علاوه بر مشارکت معطوف و معطوف علیه در انجام کاری، ترتیب انجام گرفتن آن را نیز نشان میدهد.)
هَلْ تَرکَبُ الحافِلَةَ أَوْ تَذهَبُ مَشیاً إلی المدرسةِ؟
آیا اتوبوس سوار میشوی یا پیاده به مدرسه میروی؟
(با استفاده از حرف عطف «أو»، باید بین معطوف و معطوف علیه دست به انتخاب زد.)
أَدْرَکَ المُصَلُّونَ صلاةَ الجَماعةِ حتَی المتأَخِّرونَ.
نمازگزاران به نماز جماعت میرسند و حتی دیرکنندگان.
با استفاده از حتی میتوانیم کاری که در معطوف علیه انجام شده را به معطوف تسری بدهیم و آنها را در یک کار شریک کنیم. حتّی در صورتی معطوف است که از زیر مجموعههای معطوف علیه باشد و به صورت کلمه و اسم ظاهر در جمله ظاهر شود.
أُفَضِّلُ البُرتِقالَ لا التُّفاحَ.
پرتقال را ترجیح میدهم و نه سیب را.
برخلاف حروف عطف قبلی که اکثرا در کار انتقال ویژگی معطوف علیه به معطوف بودند، از حرف عطف لا برای سلب کردن ویژگی معطوف علیه از معطوف استفاده میشود. استفاده از لا به عنوان حرف عطف سه شرط دارد:
- معطوف مفرد باشد.
- بدون حرف عطف دیگری به کار برود.
- جمله ماقبلش مثبت باشد.
در غیر این صورت لا حرف نفی به حساب میآید.
حرف قد و لقد
به دو حرف قد و لقد حروف تحقیق و تقلیل نیز میگویند. هر دوی آنها تنها پیش از فعل ماضی به کار میروند. به کار بردن آنها تغییری در فعل ایجاد نمیکند، چرا که از فعل ماضی مبنی است و برخلاف فعل مضارع اعراب آن با آوردن حروف اضافه تغییری نخواهد کرد.
در صورت به کار بردن حرف «قد» قبل از فعل ماضی میتوانیم ترکیب «ماضی نقلی در عربی» را بسازیم. این ترکیب به همان شیوه ماضی نقلی در فارسی ترجمه میشود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
هُم قَدْ وَعَدوا الحُضُور في الأوان!
آنها قول دادهاند سر وقت برسند.
چنین فرمولی برای جملاتی است که تنها یک فعل ماضی داشته باشند. گاهیاوقات ممکن است از ترکیب « فعل ناقص کان + قد + فعل ماضی» در جملات استفاده شود. هرگاه چنین ترکیبی را دیدیم باید بدانیم که با یک فعل ماضی بعید در عربی مواجه هستیم و باید به همان شیوه ماضی بعید در فارسی آن را ترجمه کنیم. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
ما کان الوَقتُ قَدْ بَلَغَ الخامِسةَ حتّی حَضَرَ أحَدُهم.
ساعت هنوز پنج نشده بود که یکی از آنها حضور پیدا کرد.
(نکته مهم این است که کان و فعل ماضی در تعداد و جنسیت باید از یکدیگر تبعیت داشته باشند.)
اگر لقد قبل از فعل ماضی بیاید، نقش تاکید و تایید برای فعل را پیدا میکند. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید.
لَقَدْ تَكَلَّمْتُ كَثِيراً، آسِف.
واقعا زیادی صحبت کردم، متاسفم.
حروف استقبال
منظور از حروف استقبال در زبان عربی دو حرف «س و سوف» است که قبل از فعل مضارع برای ساختن فعل مستقبل یا فعلی که معنی آینده را برساند، به کار میروند.
اگرچه برای ساخت فعل مستقبل از هر دوی این حروف استفاده میشود. چون حضور هر یک از آنها قبل از فعل مضارع میتواند فعل آیندهای بسازد که از نظر خط زمانی وقوع فعل یکسان نباشند.
به بیان دیگر، برخی کارها در آیندهای نزدیک و برخی دیگر در آینده دورتری امکان انجام شدن دارند. برای نشان دادن وقوع کار در آینده نزدیک باید از «س» و برای حرف زدن درباره کاری که قرار است در آینده دورتری انجام شود باید از «سوف» استفاده کنیم.
از آنجا که حروف استقبال از حروف غیر عامل هستند، تغییری در ساختار فعل مضارع ایجاد نمیکنند و فقط معنا و مفهوم را عوض میکنند. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
سَنَرکبُ السَیارَةَ فسَتَسیرُ بِنا إِلی المَنزِلْ.
سوار ماشین و به سوی خانه روانه خواهیم شد.
سوفَ یَنجَحُ الطُّلابُ في الإمتِحانْ.
دانشجویان در امتحان موفق خواهند شد.
حرف استفهام
ادات استفهام یکی از بخشهای مهم حروف اضافه در عربی را به خود اختصاص دادهاند. به مجموعه کلمات پرسشی در زبان عربی «ادات استفهام» میگویند. منظور از ادات، مجموعهای از اسم و حرف است که به منظور پرسیدن و کسب اطلاعات به کار میروند. کلمات پرسشی عربی که جنسشان «اسم» است، آن دستهه از کلماتی هستند که برای تکمیل اطلاعات به کار میروند. از جمله آنها میتوانیم به «من، ما، ماذا، أین و...» اشاره کنم.
تنها دو کلمه از ادات استفهام عربی هستند که از جنس «حرف» محسوب میشود. اولی «أ» و دومی «هل» است. برخلاف اسامی پرسشی از این دو حرف برای تایید یا رد موضوعی استفاده میشود. به همین خاطر میتوانیم بگوییم که با استفاده از حروف استفهام عربی میتوانیم جملات پرسشی بسازیم که در جواب آنها از «بله» یا «خیر» استفاده میشود. این حروف غیر عامل هستند و تغییری در جمله ایجاد نمیکنند. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
أِقَرَأْتَ التَعلِیماتْ؟
آیا دستورالعمل را خواندهای؟
(در این جمله بعد از حرف «أ» فعل قرار گرفته است. باید توجه داشت که این حروف استفهام نیازی به همراهی هیچ حرف جری ندارند.)
هَلْ تُریدُ أَنْ تَأْکُلْ؟
آیا میخواهی غذا بخوری؟
(در این جمله پرسشی قصد و نیت فرد مقابل برای خوردن غذا مورد تردید است که با استفاده از کلمه هل به دنبال از بین بردن این شبهه و تردید هستیم.)
أَلَیسَ لَدَیْکَ أَصدِقاءْ؟
آیا هیچ دوستی داری؟ (هیچ دوستی نداری؟)
أَلاتَعلَمُ أنَّ الموعدَ أَلیومْ؟
(آیا نمیدانی که روز قرار امروز است؟)
(هر دو مثال اخیر نشان میدهد که میتوان از حرف استفهام «أ» برای پرسیدن سوالات با افعال منفی نیز استفاده کرد.)
حروف نفی
منظور از حرف نفی در زبان عربی، دو حرف «ما» و «لا» هستند. هر دوی این حروف برای منفی کردن افعال ماضی و مضارع به کار میروند. از حرف «ما» برای منفی کردن فعل ماضی و از حرف «لا» برای منفی کردن مضارع استفاده میشود. این حروف تغییری در ساختمان فعل ایجاد نمیکنند و غیر عامل هستند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
هو ما نَجَحَ في الإمتِحانْ.
او در امتحان موفق نشد.
أنتِ لا تَخرُجینَ من البَیْتْ.
تو از خانه خارج نمیشوی.
نون وقایه
اضافه شدن ضمیر متصل «ي» به فعل بدون واسطه میتواند تلفظ فعل را صخت و بعضاً باعث کجفهمی شود. از این رو به یک حرف واسط نیاز داریم تا بین فعل و ضمیر قرار بگیرد و از این اشتباهات جلوگیری کند.
برای چنین کاری باید به سراغ نون وقایه برویم. در واقع، کاربرد اصلی نون وقایه این است که بین فعل و ضمیر متصل قرار بگیرد و تشخیص ضمیر متصل که نقش مفعول دارد را راحت کند. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
أدخِلني بِرَحمَتِکْ.
مرا به رحمتت راه بده.
در این مثال میان فعل امر و ضمیر متصل «ي» از نون وقایه استفاده شده است. در نتیجه ضمیر «ي» نقش مفعولبه فعل امر و محلا منصوب را به دست آورده است.
علاوه بر فعل، از نون وقایه برای حروف جر نیز استفاده میشود. به طور خاص اگر «ي» بخواهد به دو حرف جز «مِن» و «عَن» بچسبد نیاز است یک نون وقایه به انتهای آنها اضافه شود تا اشکالی در نحوه تلفظ ایجاد نشود. به مثال زیر رتوجه کنید.
أنتَ مِنّي بِمَنزَلَةِ هارون.
تو برای من همانند هارون هستی.
(در این جمله به خوبی واضح است که کلمه منّي از «مِن + ن+ ي» ساخته شده است.)
بعد از فعل و برخی از حروف جر از نون وقایه برای برخی از حروف مشبه بالفعل هم استفاده میشود. در این مورد معمولا از نون وقایه میان «لیت» و «ي» استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید.
یا لَیْتَني کُنْتُ تُراباً.
ای کاش که من خاک بودم.
(در این مثال نون وقایه به لیت چسبیده و ضمیر متصل را از آن جدا کرده است.)
مای کافه
مای کافه یکی دیگر از حروف اضافهای است که حروف مشبهه بالفعل را همراهی میکند. حروف مشبهه بالفعل از جمله حروفی هستند که بر سر جملات اسمیه وارد میشوند و مبتدا و خبر را به اسم و خبر این حروف تبدیل میکنند. از این رو مبتدا به اسم حرف مشبهه بالفعل و منصوب و خبر به خبر مشبهه بالفعل و مرفوع تبدیل میشود.
اما زمانی که مای کافه بر سر «إنَّ»، «أنَّ» و «کأنَّ» بیاید، کارایی این حروف را از بین میبرد. یعنی اسم و خبر حروف مشبه بالفعل به همان مبتدا و خبری که قبلا بودند تبدیل میشوند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
إنَّ سعیداً کاتِبٌ.
إنَما سعیدٌ کاتِبٌ.
همانا سعید نویسنده است.
در جمله اول چون سعید اسم «أنَّ» به حساب میآید اعراب نصب گرفته است. اما در جمله دوم با آمدن مای کافه، اجزای جمله به شکل یک جمله اسمیه معمولی ظاهر شده است.
سوالات متداول درباره حروف اضافه در عربی
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به حروف اضافه در عربی به اختصار پاسخ میدهیم.
در زبان عربی چند نوع حروف اضافه وجود دارد؟
حروف اضافه در زبان عربی بر اساس تاثیری که روی کلمه بعد از خودشان میگذارند به دو دسته «عامل» و «غیرعامل» تقسیمبندی میشوند.
منظور از حروف اضافه عامل چیست؟
به آن دسته از حروف اضافهای که میتوانند بر اعراب کلمه بعد از خودشان اثر بگذارند، حروف عامل میگویند.
تمرین مربوط به حروف اضافه در عربی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «حروف اضافه در عربی»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. در کدام عبارت فعل مضارع منصوب وجود ندارد؟ الف) قُل أنما الغیبُ لله فانتظروا إنی معکم من المنتظرین. - ب) قلتُ لصدیقي: علیک أن لاتتکاسلی في أداء واجباتک الدراسیة. - ج) توجد في الصحرا النباتات ذات الأوراق القلیلة لکی لاتفقد الماء بالتبخر - د) إنَّ القرآن یامر المسلمین ألا سیبوا معبودات المنافقن و المشرکین.
الف
ب
ج
د
۲. در کدام گزینه فعل مضارع منصوب به چشم میخورد؟ الف) هذا الأمر صعبٌ لیساعدک أصدقائک. ب) أمرت الأم بناتها أن لایکسلنَ في اعمالهن - ج) في البحار و التراب عجائب کثیرة لتُنبه الناس - د) إن تعرفوا حلاوة عاقبة الحق تصبرو علی مرارته.
الف
ب
ج
د
۳. در کدام گزینه فعل مضارع میتواند هم مجزوم باشد و هم مرفوع؟ الف) لایجعل المومن المنافق نصیرا - ب) لاتقل إلا الحق - ج)لایسبقوکم بالعمل بالقرآن - د) لایبلغ المجد من یطلب الراحة.
الف
ب
ج
د
۴. در کدام گزینه فعل مضارع مجزوم نیست؟ الف) أیها الشباب، لاتتبعوا مایبعدکم عن الحقیقة. ب) علی الإنسان أن لا یحاکی الأخرین طول حیاته. ج) إن لم یتخذ أخوک أسلوب الصحیح في المطالعة یخسر. د) لینزل المطر من السماء حتی تخصر الارض و تخرج النبات.
الف
ب
ج
د
۵. کدام گزینه در ساخت اسلوب شرط خطا دارد؟ الف) إن تحسنوا و تنفقوا یساعدکم الله - ب) إن یذهب الناس إلی الوالی یحصلون علی شیء من المال. ج) من یتعلم الدروس فقد فاز في الإمتحان - د) إن تُعظَّمن أمر الله أذل الله لکن عظماء خلقه.
الف
ب
ج
د
جمعبندی
در این نوشته از مجله فرادرس، درباره حروف اضافه در عربی و انواع آن مطالب مختلفی آموختیم. فهمیدیم که این حروف بر حسب اثری که بر کلمه بعد از خودشان میگذارند، به دو دسته حروف اضافه عامل و حروف اضافه غیر عامل تقسیمبندی میشوند. حروف اضافه عامل میتوانند اعراب کلمه بعد از خودشان را منصوب (مثل حروف مشبهه بالفعل) یا مجزوم (مثل لم، لما و لای نهی) یا مجرور کنند (مثل انواع حروف جر). اما حروف اضافه غیر عامل تغییری در کلمه بعدی ایجاد نکرده و تنها بر معنا و مفهوم آن اثر میگذارند.