آرایه های ادبی — آموزش به زبان ساده و با مثال
در مطالب پیشین مجله فرادرس با وزن شعر آشنا شدیم. در این آموزش، یکی دیگر از جنبههای شعر و نثر را به نام آرایه های ادبی معرفی میکنیم. آرایه های ادبی یا صنایع ادبی یا صنایع بدیع، دستهای از هنرمندیهای شاعرانه هستند که بر زیباییهای لفظی و معنایی شعر میافزایند و شاعران از دیرباز آنها را به عنوان ابزاری برای قوت و ظرافت شعر به کار گرفتهاند. ادبا آرایه های ادبی را در دو دسته آرایه های ادبی لفظی و آرایه های ادبی معنوی دستهبندی کردهاند. ما نیز با پایبندی به این دستهبندی، مهمترین آرایه های ادبی را در قالب این دو دسته مرور خواهیم کرد و سعی میکنیم با بیان مثالهای مرتبط، به درک بهتری از آنها برسیم.
آرایه های ادبی لفظی
در آرایه های ادبی لفظی یا همان صنایع لفظی، کلمات هستند که شعر را زیبا میکنند. این زیبایی به گونهای است که اگر مثلاً واژهای دیگر با همان معنی بیاوریم، شعر زیبایی قبل را نخواهد داشت. در واقع، آرایه های ادبی لفظی شعر را خوشآهنگ میکنند. در این بخش، مهمترین آرایه های ادبی لفظی را معرفی میکنیم.
واجآرایی
وقتی تکرار یک یا چند صامت یا مصوت بیش از حد معمول در بخشی شعر رخ دهد، به گونهای که آن را خوشآهنگ کند، به آن «واجآرایی» یا «نغمه حروف» میگوییم. شاید معروفترین مثالی که برای این آرایه ادبی بیان میشود، بیت زیر از منوچهری باشد:
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانب خوارزم وزان است
همانطور که میبینیم، واجهای «خ» و «ز» چند بار در این بیت تکرار شدهاند. یا در بیت زیر از حافظ که مصوت بلند «آ» چند بار تکرار شده و واجآرایی زیبایی را آفریده است:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
جناس
جِناس در لغت به معنی همجنس بودن است. در صنایع بدیع، جناس آرایهای است که در آن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا همجنس اما در معنی مختلف باشند، به کار میرود. برای مثال، در شعر زیر از مسعود سعد واژه «نای» اول آلت موسیقی و «نای» دوم نام حصاری است که او در آن زندانی بوده است:
چون نای بینوایم از این نای بینوا
شادی ندید هیچکس از نای بینوا
یا بیت معروف زیر از خیام آرایه جناس دارد که در آن، «گور» اول همان حیوان معروف و «گور» دوم به معنی قبر است:
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
اما جناس خود انواعی دارد که به این شرح است: جناس همسان یا تام، جناس ناقص، جناس زاید، جناس مرکب، جناس مطرف، جناس مضارع و لاحق، جناس لفظی و جناس مکرر. در ادامه، معروفترین این انواع را معرفی میکنیم.
جناس تام
جناس تام، همانگونه که از نامش مشخص است، نوعی جناس است که در آن، دو کلمه در شعر میآید که کاملاً یکسان هستند، اما معنی آنها متفاوت است. مثلاً در بیت زیر از شاهنامه، «روان» اول به معنی جاری است و «روان» دوم به معنی روح و جان است:
خرامان بشد سوی آب روان
چنان چون شده باز یابد روان
یا در بیت زیر از بوستان سعدی، «فتنه» اول به معنی آشوب و «فتنه» دوم به معنی عاشق است:
نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی
كه بر جمال تو فتنه است و خلق بر سخنش
جناس ناقص
جناس ناقص یا جناس غیرتام، نوعی جناس است که در آن، دو کلمه در یکی از موارد آوایی با هم تفاوت دارند. جناس ناقص را میتوان در دو دسته جناس ناقص حرکتی و جناس ناقص اختلافی بررسی کرد.
در جناس ناقص حرکتی یا جناس محرّف، دو کلمه در مصوت کوتاه با هم تفاوت دارند. بیت زیر از حافظ جناس ناقص حرکتی دارد:
زمان خوشدلی دَریاب و دُر یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
اما در جناس ناقص اختلافی، کلمات در یکی از حروف با هم تفاوت دارند. مثلاً در بیت زیر از حافظ، کلمات «دستی»، «مستی» و «هستی» با هم در یک حرف تفاوت دارند:
گام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
جناس زاید
در جناس زاید یا افزایشی، که به نوعی میتوان آن را جناس ناقص نیز در نظر گرفت، دست کم یکی از چند کلمه نسبت به کلمات دیگر یک حرف بیشتر دارد. برای مثال، در بیت زیر از حافظ، «جان» و «جهان» جناس زاید یا افزایشی دارند:
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد
سجع
سجع در لغت به معنی بانگ کردن قمری و سخن با قافیه گفتن است و در مطالب قبلی مجله فرادرس نیز به آن اشاره کردیم. در صنایع ادبی، سجع آرایهای است که در آن، کلمات نثر همقافیه هستند. میتوان چنین گفت که سجع در نثر، همان حکم قافیه در شعر را دارد. چند سجع زیبا در نثر زیر از مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری، قابل مشاهده است:
الهی اگرچه بهشت چون چشم و چراغ است.
بی دیدار تو درد و داغ است.
دوزخ بیگانه را بنگاه است.
و آشنا را گذرگاه است
و عارفان را نظرگاه است.
الهی اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم،
و اگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.
الهی!
من به حور و قصور ننازم، اگر نفسی با تو پردازم، از آن هزار بهشت سازم.
سجع را در سه دسته تقسیمبندی کردهاند: سجع مطرف، سجع متوازن و سجع متوازی.
سجع مطرف
مطَرَّف یعنی طرفدار و سجع مطرف به این معنی است که طرف اول یکی از کلمات با طرف اول کلمه دیگر متفاوت باشد. به عبارت دیگر، تنها حرف یا حروف آخر آنها یکی باشند. مناجات زیر از خواجه عبدالله انصاری، سجع مطرف دارد (مثلاً «بپذیر» و «مگیر»):
الهی بنام آن خدایی که نام او راحت روح است
و پیغام او مفتاح فتوح
و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح
و ذاکر او مرهم دل مجروح
و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح
عذرهای ما بپذیر و بر عیب ما مگیر.
سجع متوازن
در سجع متوازن، فقط وزن دو کلمه یکی است و حروف آنها یکی نیست. در نثر زیر از کلیله و دمنه، واژههای «ضایع» و «باطل» هموزن هستند و سجع متوازن وجود دارد:
دین بی ملک ضایع است و ملک بی دین باطل
سجع متوازی
در سجع متوازی، کلمات هموزن هستند و واج پایانی آنها نیز یکی است. به همین دلیل است که سجع متوازی خوشآهنگتر است. نثر زیبای سعدی در دیباچه گلستان، خوشآهنگی سجع متوازی را به خوبی نمایان میکند:
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده
پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای منکر نبرد
ترصیع
ترصیع در لغت به معنی جواهر نشاندن بر چیزی و گوهرنشان ساختن است. در آرایه ترصیع، كلمات یک مصراع یا عبارت با کلمات مصراع یا عبارت ديگر در وزن و حروف پايانی يكسان هستند. در قصیده رشید وطواط نمونهای زیبا از آرایه ترصیع به کار رفته است:
ای منور به تو نجوم جمال
وی مقرر به تو رسوم کمال
بوستانی است صدر تو ز نعیم
و آسمانی است قدر تو ز جلال
خدمت تو معوّل دوست
حضرت تو مقبّل اقبال
همچو اسکندری به یمن بقا
همچو پیغمبری به حسن خصال
سیرت تو خزانه الطاف
نعمت تو نشانهی آمال
شد مزین به تو مقام و محل
شد مبین به تو حرام و حلال
ملمع
ملمع از کلمه لمعه گرفته شده که به معنی پارهای از گیاه که خشک شده و باقی آن، تر باشد. همچنین، ملمع در لغت به معنی چیزی است که از دو بخش ممتاز ترکیب شده باشد. در اصطلاح ادبی، وقتی شاعر بیت یا مصراعی را به زبانی دیگر بیاورد و سروده خود او باشد، میگوییم از آرایه ملمع استفاده کرده است.
غزل زیر از سعدی، نمونه زیبایی از آرایه ملمع است:
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
کتاب بالغ منی حبیبا معرضا عنی
ان افعل ما تری انی علی عهدی و میثاقی
نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت
که خود را بر تو میبندم به سالوسی و زراقی
اخلایی و احبابی ذروا من حبه مابی
مریض العشق لا یبری و لا یشکو الی الراقی
نشان عاشق آن باشد که شب با روز پیوندد
تو را گر خواب میگیرد نه صاحب درد عشاقی
قم املا و اسقنی کأسا و دع ما فیه مسموما
اما انت الذی تسقی فعین السم تریاقی
قدح چون دور ما باشد به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی
سعی فی هتکی الشانی و لما یدر ماشانی
انا المجنون لا اعبا باحراق و اغراق
مگر شمس فلک باشد بدین فرخنده دیداری
مگر نفس ملک باشد بدین پاکیزه اخلاقی
لقیت الاسد فی الغابات لا تقوی علی صیدی
و هذا الظبی فی شیراز یسبینی باحداق
نه حسنت آخری دارد نه سعدی را سخن پایان
بمیرد تشنه مستسقی و دریا همچنان باقی
قلب یا عکس
قلب در لغت به معنی واژگون کردن است و در اصطلاح ادبی، آرایهای است که در آن، جای دو کلمه در ترکیبات اسنادی، اضافی، فعلی و... با هم عوض میشود. بیت زیر از نظامی، آرایه قلب یا عکس دارد («بر در» و «در بر»):
میگفت گرفته حلقه در بر
کامروز منم چو حلقه بر در
آرایه های ادبی معنوی
آرایه های ادبی معنوی، آن دسته از آرایههایی هستند که در آنها شاعر با استفاده از معنای کلمات و ترکیب آنها با یکدیگر، یک تناسب معنایی زیبا و ظریف میآفریند که علاوه بر زیبایی هنری، با درک معنی شعر نیز کمک میکند. در این بخش، با مهمترین آرایه های ادبی معنوی آشنا میشویم.
تشبیه
به این جمله توجه کنید: «چهره محبوب مانند ماه زیباست.» ما در این جمله صفت «زیبایی» «چهره محبوب» را با استفاده از کلمه «مانند» به «ماه» تشبیه کردهایم. تشبیه یکی از آرایه های ادبی معنوی است و همانندی میان دو چیز را بیان میکند. ساختمان تشبیه از چهار بخش تشکیل شده است: مُشَّبَه و مُشَّبَهٌ به، وجه شَبَه و اَداتِ تشبیه.
- مشبه کسی یا چیزی است که میخواهیم آن را مانند کنیم.
- مشبهبه نیز چیزی است که مشبه را به آن تشبیه میکنیم.
- ادات تشبیه واژه پیوند دهنده میان مشبه و مشبهبه است.
- وجه شبه نیز ویژگی یا ویژگیهایی است که مشبه و مشبهبه در آنها به هم شباهت دارند.
دو رکن اصلی تشبیه «مشبه» و «مشبه به» هستند که بدون آنها تشبیه رخ نمیدهد. مجموع این دو را «طرفین تشبیه» مینامند.
توجه کنید که دو چیز نمیتوانند از همه جهات شبیه هم باشند و مشبه و مشبهبه نیز در صفت یا صفتهایی خاص به هم شباهت دارند. این صفت یا صفات همان «وجه شبه» هستند. البته، این شباهت میتواند ظاهری و واقعی باشد یا شاعر آن را در خیال خود ساخته باشد. وجه شبه حتماً باید بین طرفین تشبیه وجود داشته باشد، زیرا اگر شباهتی وجود نداشته باشد، تشبیه بیمعنی خواهد بود. نکته دیگه این است که وجه شبه باید یک ویژگی برجسته باشد تا زیبایی هنری قابل توجهی داشته باشد.
در مصراع دوم بیت زیر از حافظ، «قد و بالای دوست» مشبه، «صنوبر» مشبهبه و «چون» ادات تشبیه است. حافظ قدر و بالای دوست را از جهت بلندی به صنوبر تشبیه کرده که همان وجه شبه است و در بیت نیامده است.
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن است و استعمال کلمهای در غیر معنی حقیقی خودش به منظور تشبیه. در واقع، میتوان چنین گفت که استعاره همان تشبیه است که در آن، یکی از طرفین تشبیه (مشبه و مشبهبه) حذف شده است. به عبارت بهتر، در استعاره کلمهای را به جای کلمهای دیگر قرار میدهیم به این شرط که مشابهت داشته باشند. یکی از دلایل استفاده از استعاره، تکراری شدن تشبیهات مختلف و رایج آن بین عامه مردم است.
از معروفترین انواع آرایه استعاره میتوان به استعاره مصرحه و استعاره مکنیه اشاره کرد.
استعاره مصرحه
واژه «مصرّحه» مؤنث مصرح به معنی تصریح شده و روشن و آشکار و بیپرده است. در استعاره مصرحه مشبه حذف میشود و به جای آن مشبه به قرار میگیرد. بیت زیر از حافظ را در نظر بگیرید:
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایهبان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
در مصراع اول بیت بالا سه کلمه «بت»، «گل» و «سنبل» استعاره مصرحه هستند. شاعر معشوق را به بت تشبیه کرده که پرستیدنی است. چهره معشوق را از نظر زیبایی به گل تشبیه کرده و موی معشوق را به سنبل تشبیه کرده که مانند سایهبانی روی صورت قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به اینکه مشبه حذف شده، بت استعاره مصرحه از معشوق، گل استعاره مصرحه از چهره معشوق و سنبل استعاره مصرحه از زلف یار است.
استعاره مکنیه
واژه «مکنیه» مؤمث مکنی و به معنی کنیه داده شده است؛ دقیقاً برعکس معنی واژه مصرح. همانطور که حدس زدهاید، در استعاره مکنیه، برعکس استعاره مصرحه، مشبهبه حذف میشود. اما نکتهای اینجا وجود دارد و آن این است که در استعاره مکنیه قرینهای برای مشخص کردن مشبه وجود دارد. عطار در تذکرهالاولیا در ذکر بایزید بسطامی چنین مینویسد:
... و گفت: به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گلزار فرو شود، پای من به عشق فرو میشد.
همانطور که میبینیم، عشق به باران تشبیه شده و خود مشبهبه که باران باشد، نیامده است. بنابراین، استعاره مکنیه داریم.
مجاز
مَجاز در لغت به معنی راه گذر و گذشتن است و در اصطلاح ادبی استعمال کلمهای در غیر معنی حقیقی خود است که از جهتی مناسبت با معنی اصلی داشته باشد. در واقع، مجاز در برابر حقیقت قرار میگیرد. بنابراین، میتوانیم چنین بگوییم که هرگاه کلمهای را در معنا به جای کلمه دیگری بیاوریم، مجاز به کار بردهایم.
دقت کنید که نمیتوانیم هر کلمهای را جایگزین کلمهای دیگر کنیم و بگوییم مجاز است. باید رابطهای وجود داشته باشد که این جایگزینی را توجیه کند. به این رابطه در اصطلاح ادبی «علاقه مجاز» میگوییم. ادبا علاقههای مجاز را در دستههای مختلفی بیان کردهاند که در ادامه، به برخی از آنها اشاره میکنیم:
مجاز به علاقه جزئیه
در این مجاز جزئی از یک شئ به جای کل آن به کار میرود. مثلاً وقتی میگوییم «سرتان سلامت»، جزئی از بدن را به جای کل آن به استعمال کردهایم و میگوییم سر مجاز از بدن است به علاقه جزء به کل یا علاقه جزئیه. در بیت زیر از نظامی، بیت مجاز از شعر به علاقه جزء به کل است:
به یاد روی شیرین بیت میگفت
چو آتش تیشه میزد کوه میسفت
مجاز به علاقه کلیه
علاقه کلیه برعکس علاقه جزئیه است و کل یک شئ به جای جزئی از آن به کار میرود. در بیت زیر از مسعود سعد سلمان، منظور از «آب سر»، همان «آب چشم» است و سر مجاز از چشم به علاقه کلیه است:
آب صافی شده است خون دلم
خون تيره شده است آب سرم
مجاز به علاقه محلیه
در مجاز به علاقه محلیه، محل چیزی را به جای خود ان به کار میبریم. مثلاً در بیت زیر از سعدی، «سر» که محل تفکر و عزم و اراده است به کار رفته است:
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
مجاز به علاقه حالیه
در مجاز به علاقه حال، حال را بیان میکنیم و منظورمان محل است. در بیت زیر از حافظ، «می» مجاز از «ظرف می» است:
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
مجاز به علاقه سببیه
در مجاز به علاقه سببیه سبب چیزی را به جای خود آن چیز به کار میبریم. در بیت زیر از عطار، «بازو» سبب و علت نیرو و قدرت و مجاز از آن است:
خسروی كارگدایی كی بود
این به بازوی چو مایی كی بود
مجاز به علاقه لازمیه
در این مجاز، چیزی را به جای چیزی دیگر به کار میبریم که همراهی دائمی با آن دارد. در بیت زیر از مولوی، حلق مجاز با علاقه لازميه از دهان و زبان است:
گر نبندی زين سخن تو حلق را
آتش گيرد بسوزد خلق را
مجاز به علاقه آلیه
در مجاز به علاقه آلیه، ابزار (به ویژه اندامهای بدن) را به جای کاری که با آن ابزار انجام میشود به کار میبریم. در بیت زیر از سعدی، «زبان» مجاز از «سخن گفتن» است:
برآشفت عابد که خاموش باش
تو مرد زبان نیستی گوش باش
میتوان چنین گفت که استعاره خود نوعی مجاز است و علاقه مجاز همان مشابهت.
کنایه
گاهی گوینده میخواهد منظوری را برساند، اما به دلایلی نمیخواهد آن را به صورت مستقیم بیان کند. در این مواقع چیزی را بیان میکند که در ظاهر معنای دیگری دارد، اما به طور غیرمستقیم هدف و منظور گوینده را بیان میکند. کنایه یا کنایت در مقابل صراحت قرار دارد و در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح ادبی گفتن لفظی یا سخنی است که بر غیر معنی اصلی خودش دلالت کند.
دوبیتی زیر از باباطاهر، مثال واضحی برای آرایه کنایه است:
از آن روزی که ما را آفریدی
بهغیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا بهحق هشت و چارت
ز ما بگذر، شتر دیدی ندیدی
کنایه را نیز مانند استعاره نوعی مجاز دانستهاند. گاهی تشخیص کنایه از مجاز دشوار است. برای تفاوت قائل شدن بین مجاز و کنایه، دقت کنید که در مجاز فقط یکی از دو معنی میتواند درست باشد. اما در کنایه، هر دو معنی میتوانند درست باشند. یکی دیگر از تفاوتها این است که در مجاز کلمات را در معنایی دیگر به کار میبریم، اما در کنایه کلمات معنی حقیقی خود را دارند و ترکیب آنها با ساختار کلام است که معنی را میرساند.
احتمالاً کنایه «دسته گل به آب دادن» را شنیدهاید که به معنی «اشتباهی بزرگ کردن» است. اینجاست که هم کنایه و هم معنای آن صحیح هستند، اما مقصود گوینده، اشاره به اشتباه کردن است نه دسته گل.
اغراق
اغراق در لغت به معنی زیادهروی کردن در توصیف کسی یا چیزی است و در اصطلاح ادبی نیز به افراط و زیادهروی در مدح یا ذم کسی یا چیزی گفته میشود. برخی ادبا برای اغراق سه دسته قائل شدهاند که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
مبالغه
در آن گوینده چیزی را مدعی میشود که هم از نظر عقل شدنی است و هم عادتاً در زندگی مثالهایی دارد. به عبارت دیگر، مبالغه یا تبلیغ، افراط در وصف چیزی است. بیت زیر از فرخی سیستانی نمونهای از مبالغه است:
هرچه ماهی باشد اندر قعر دریا خون شود
گر سموم هیبتش بر قعر دریا بگذرد
اغراق
گوینده اغراق چیزی میگوید که از نظر عقلی ممکن است، اما عادتاً ناممکن و ناشدنی است. بیت زیر از سعدی، نمونهای از اغراق است:
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
غلو
گوینده غلو چیزی را میگوید که نه با عقل جور در میآید نه در زندگی عادی نمونهای داشته و دارد.
بیت زیر از شاهنامه، نمونهای از غلو است:
دلاور ز گفت پدر چون هژبر
یکی نعره زد کآب خون شد در ابر
مراعات نظیر
مراعات النظیر یا مراعات نظیر یا صنعت تناسب آن است که شاعر یا نویسنده در شعر یا نثر خود کلماتی را به کار گیرد که با هم نسبتی و مناسبتی داشته باشند.
مثلاً کلمات «مزرع» و «داس» و «کِشته» و «درو» در این بیت حافظ مراعات نظیر دارند:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
یا کلمات «اسب» و «نطع» و «پیاده» و «رخ» و «پیل» و «مات» که همه مربوط به شطرنج است، در این بیت خاقانی:
از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه
زیر پی پیلش بین شه مات شده نعمان
حسن تعلیل
حسن تعلیل به معنی علت زیبا آوردن، برای وصفی علتی بیان میشود که مناسب آن وصف باشد و همچنین لطیف و در عین حال غیرواقعی و تخیلی. برای مثال، محمدتقی بهار در بیت زیر، به زیبایی کوه دماوند را قلب زمین تصور کرده که دلیل سر بر آوردن آن را غصهدار بودن زمین است. برای درک بهتر حسن تعلیل، در ادامه این مطلب از مجله فرادرس مثالی را آوردهایم.
تو قلب فسرده زمینی
از درد ورم نموده یک چند
یا صائب تبریزی، در بیت زیر، دلیل آویزان بودن و سرافکندگی بید را بیحاصلی میداند:
بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
حاصل بیحاصلی نبود به جز شرمندگی
حسآمیزی
انسان پنج حس دارد و متناسب با این حواس چیزهای مختلف را حس میکند. هر حسی محسوس خاص خود را دارد. مثلاً ما «صدای در را میشنویم»، «رنگ برگ درخت را میبینیم» و... . اگر حس را با محسوسی که مربوط به آن نباشد، بیامیزیم، از حسآمیزی استفاده کردهایم.
در بیت زیر، حافظ برای حس بویایی از شنیدن استفاده کرده است:
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
تضاد
تضاد، همانگونه که از نام آن بر میآید، آرایهای است که در آن دو کلمه متضاد هم به کار میرود و با هم میآید. مثلاً در بیت زیر از نظامی، دو واژه «نومیدی» و «امید» و همچنین، «سیه» و «سپید» متضاد هستند:
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
یا در بیت زیر از حافظ، «شکر» و «شکایت» و همچنین، «نیک» و «بد» با هم تضاد دارند:
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
متناقضنمایی
شاید در نگاه نخست، متناقضنمایی شبیه تضاد باشد، اما در واقع اینگونه نیست. در متناقضنمایی، امور متناقضی با هم ربط داده میشود که در ظاهر نشدنی است. مثلاً در بیت زیر از سعدی، «حاضر غایب» ترکیب متناقضی است:
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
دقت کنید که در تضاد، دو واژه با اینکه با هم تضاد دارند، لزوماً ترکیب متناقضی را نمیسازند. بیت زیبای زیر از حافظ متناقضنمایی زیبایی دارد:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حافظه به زیبایی بیان میکند که باد نوروزی چراغ دل را برمیافروزد. همانطور که میدانیم، باد و آتش برافروختن تناقض دارند.
ایهام
ایهام در لغت به معنی به گمان افکندن و در شک افکندن است. در بدیع، ایهام آوردن کلمهای است که دو معنی نزدیک و دور داشته باشد و مراد گوینده معنی بعید باشد.
دو بیت زیر مثالی از ایهام را در خود جای داده است:
در گوشهای نشستهام اکنون و همچنان
هستم ز دست مردمکی چند در عذاب
من درد را به گوش نیارستمی شنید
اکنون به چشم خویش همی بینم این عقاب
مردمک هم به معنای مردم و انسانها و هم به معنای مردمک چشم بوده که شاعر معنی دوم را در نظر داشته است.
تلمیح
تلمیح در لغت به معنی نمودن و آشکار کردن و نگاه سبک کردن به سوی چیزی و گوشه چشم نگریستن است و در اصطلاح ادبی به اشاره کردن شاعر در شعر خود به قصه یا مثلی معروف یا آوردن اصطلاح بعضی علوم در شعر تلمیح میگویند. تلمیح از آن دسته آرایه های ادبی است که هم زیبایی میآفریند و هم به معنی کمک میکند.
در بیت زیر، سعدی به داستان یوسف پیامبر در قرآن اشاره کرده است:
بوی پیراهن گمگشته خود میشنوم
گر بگویم همه گویند ضلالیست قدیم
یا در بیت زیر از حافظ، به داستان نوح پیامبر اشاره شده است:
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
تضمین
تضمین در لغت به معنی چیزی را در ظرفی قرار دادن و گنجانیدن است. در اصطلاح ادبی، تضمین آوردن یک بیت یا مصراع از شاعر دیگر در شعر خود است. شعرهایی که تضمین شدهاند در گیومه قرار داده میشوند.
سعدی اینگونه شعر فردوسی را تضمین کرده است:
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
«میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است»
در شعر زیر از ملکالشعرای بهار، چند بیت از سعدی تضمین شده است:
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست»
لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس
به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس
پایبند تو ندارد سر دمسازی کس
موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس
«به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقهی زلف تو گرفتاری هست»
بیگلستان تو در دست بجز خاری نیست
به ز گفتار تو بیشائبه گفتاری نیست
فارغ از جلوهی حسنت در و دیواری نیست
ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!
«گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست-
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست»
روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم
شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم
منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم
نزد اعمی صفت مهر منور نکنم
«صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟
همه دانند که در صحبت گل خاری هست»
سوالات متداول آرایه های ادبی
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به مبحث آرایههای ادبی در ادبیات فارسی به اختصار پاسخ میدهیم.
آرایه لفظی چیست؟
به آرایههایی که برای آهنگین شدن بیشتر نوشته به کار میشوند، آرایه لفظی میگویند.
آرایه معنوی چیست؟
آن دسته از آرایههایی هستند که در آنها شاعر با استفاده از معنای کلمات و ترکیب آنها با یکدیگر، یک تناسب معنایی زیبا و ظریف میآفریند.
تمرین مربوط به آرایه های ادبی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «آرایه های ادبی»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید.تمرین شامل ۱۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. در کدام بیت هر دو آرایه «تشبیه و استعاره» به چشم میخورد؟
صد باد صبا اینجا با سلسه میرقصند / این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
اگرچه مهر بریدی و عهد بشکستی / هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم
پیش رویت دگراان صورت بر دیوارند / نه چنین صورت و معنی که توی داری دارند
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بالا / گو بیا سیل غم این خانه ز بنیاد ببر
۲. آرایههای بیت «آتش این بانگ و نای و نیست باد / هر که این آتش ندارد نیست باد» کداماند؟
جناس، تشبیه، استعاره
تشبیه، حسآمیزی، ایهام
جناس، حسآمیزی، ایهام
جناس، استعاره و ایهام
۳. آرایههای «مجاز، ایهام، کنایه، تشبیه و تلمیح» به ترتیب در کدام ابیات یافت میشود؟
الف) اگر دو چشم تو مست مدام خواهد بود / خروش و مستی ما بر دوام خواهد بود
ب) کسی که نقد خرد داد و ملک عشق خرید / اگر ز سود و زیان بگذرد، زیان نکند
ج) چو خامه هر که حدیث دل آورد به زبان / طمع مدار که سر بر سر زبان نکند
د) طالب لعل توام کان که به ظلمات افتاد / طلب چشمۀ حیوان نکند، چون نکند؟
ه) هرکه زین رهگذرش پای فرو رفت به گل / میل آن سرو خرامان نکند، چون نکند؟
الف، ب، ه ، ج ، د
ب، الف، ه، ج، د
ج، الف، ه، ب، د
ج، د، الف، ب، ه
۴. این بیت از چند جمله تشکیل شده است؟
«گر آتش دل نهفته داری / سوزد جانت، به جانت سوگند»
۲
۳
۴
۵
۵. آرایههای «جناس، حس آمیزی، ایهام، اغراق، کنایه» به ترتیب در کدام یک از ابیات زیر وجود دارد؟
الف) در هر كمين كه آن ترک تير از كمان گشايد / دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان كرد
ب) نيست ممكن واشود دل بیسخنهای لطيف / كز نسيم صبح دارد غنچهٔ نسرين كلید
ج) آهنگ آن دارد دلم کز پرده بيرون اوفتد / مطرب گر اين ره میزند گو پست گير آهنگ را
د) بر رهگذرت بستهام از ديده دوصد جوی / تا بوكه تو چون سرو خرامان به درآيی
هـ) بیسخن غنچهلبان مست مدامم كردند / باده از شيشهٔ سربسته به جامم کردند
الف، ب، هـ، ج، د
ج، هـ، الف، ب، د
الف، ج، ب، هـ، د
ج، ب، هـ، د، الف
۶. در کدام گزینه تمامی آرایههای «حسن تعلیل، تناسب و تضاد» وجود دارد؟
از سیم به سر یکی کُلَه خُود / ز آهن به میان یکی کمربند
تا درد و ورم فرو نشیند/ کافور بر آن ضماد کردند
نی نی تو نه مشتِ روزگاری/ ای کوه نی اَم ز گفته خرسند
برکَن ز بن این بنا که باید/ از ریشه، بنای ظلم بر کند
۷. آرایههای این بیت کدام است؟
«آنچه میدانند ماتم تن پرستان سور ماست / دار، نخل دیگران و رایت منصور ماست»
ایهام، استعاره، کنایه، تضاد
استعاره، تشبیه، ایهام تناسب، جناس
کنایه، تناقض، جناس، ایهام
تشبیه، ایهام تناسب، تناقض، تلمیح
۸.آرایههای «تضاد، ایهام، تناقض، تشخیص و حسن تعلیل»، به ترتیب در کدام ابیات یافت میشود؟
الف) دلی کز خرمن شادی نشد یک دانهاش حاصل / چنین در دام غم تا کی به بوی دانه بنشیند
ب) زان رو به کوی دوست گذارم نمیفتد / بگرفت اشک دیده من رهگذار من
ج) چو تو برخیزی و از ناز خرامان گردی / سرو بر طرف گلستان ز حیا بنشیند
د) در راه عشق، بُعد منازل حجاب نیست / دوری گمان مبر که بود مانع وصال
ه) حلقه دام نجات است خم طرۀ دوست / وای بر حالت مرغی که در این دام نبود
ب، الف، ه، ج، د
ج، د، الف، ه، ب
د، الف، ه، ج، ب
د، ج، الف، ب، ه
۹. آرایههای ادبی این بیت در کدام گزینه آمده است؟
«هرچند چو گل گوش فکندیم در این باغ / حرفی که برد راه به جایی نشنیدیم»
تشبیه، مجاز، کنایه، استعاره
تشبیه، تشخیص، جناس، حس آمیزی
استعاره، مراعات نظیر، تشخیص، ایهام
مجاز، ایهام، حس آمیزی، مراعات نظیر
۱۰. در همه ابیات زیر آرایه متناقضنما (پارادوکس) وجود دارد به جز گزینه ....... .
ز بندگی شما صد هزارم آزادی است / که سلطنت کند آن کاو بود گدای شما
به روز افغانی و شب یا ربی داشت / به یمن عشق خوش روز و شبی داشت
خامشی از کرده های بد به فریادم رسید / بی زبانها زبان عذرخواهی شد مرا
دعوی هستی در این میدا دلیل نیستی است / هر که فانی میشود موجود میدانیم ما
۱۱. در این نوشته چند تشبیه وجود دارد؟
«مرا هر لحظه فریادی است کز دل میکنم بیرون / مرا هر شعر دریایی است لبریز از شراب خون / کجا شهد است این اشکی که در هر دانه لفظ است / مرا این کاسه خون است / چنین آسان منوشیدش»
سه
چهار
پنج
شش
۱۲. در کدام بیت دنیا معنی مجازی دارد؟
دنیا ارزش مردم آزاری ندارد
این دنیا نیز روزی به پایان خواهد رسید
دوست را بر دنیا و آخرت ترجیح میدهیم
دنیا کمر به نابودی مردمان بسته است.
۱۳. در عبارت زیر چند استعاره و چند تشبیه دیده میشود؟
«فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرمپده تا بنات نبات در مهد زمین پرورد. درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده»
۷ تشبیه و ۳ استعاره
۶ تشبیه و ۴ استعاره
۷ تشبیه و ۲ استعاره
۸ تشبیه و ۳ استعاره
۱۴. حافظ در بیت «از این شعر تر شرین ز شاهنشه عجب دارم / که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد» چند حس را در یک ترکیب به هم آمیخته است؟
دو
سه
چهار
پنج
۱۵. با توجه به این عبارت کدام کلمه به عنوان «مجاز» به کار رفته است؟
« تا یکی از دوستان که در کجاوه انیس من بودی و در حجره جلیس، به رسم قدیم از در درآمد چندان که نشاط ملاعبت کرد و بساط مداعبت گسترد، جوابش نگفتم.»
انیس
جلیس
کجاوه
ملاعبت
جمعبندی
در این نوشته درباره آرایههای ادبی در زبان و ادبیات فارسی مطالبی را به صورت خلاصه آموختیم. فهمیدیم که آرایههای ادبی بر حسب نوع استفاده به دو دسته «آرایههای لفظی» و «آرایههای معنوی» تقسیم میشوند. منظور از آرایههای لفظی کارهایی است که شاعر یا نویسنده برای زیباتر شدن آهنگ شعر یا متن انجام میدهند. از انواع آرایههای لفظی میتوان به واجآرایی، جناس و سجع نام برد. در مقابل، آرایههای معنوی به آرایهای گفته میشود که شاعر با استفاده از معنای کلمات و ترکیب آنها با یکدیگر، یک تناسب معنایی زیبا و ظریف میآفریند. ایهام، تضاد، مراعات نظیر، حسن تعلیل، متناقضنما، مبالغه، استعاره، تشبیه و... از انواع آرایههای ادبی معنوی هستند که به کرات توسط شعرا و نویسندگان ایرانی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
سلام آقای سراج ممنونم از شما .
ما آرایه های دیگر رو نخونده بودیم ولی خپ با این مطلب بیشتر یاد گرفتم
ممنون
عالی بود
فقط مثال ِ بیشتر و بیشتر بزنید
سپاس فراوان از مطالب مفیدتون
آرایه ی تمثیل در آرایه ها وجود ندارد
آیا آرایه ها همین ها هستند؟
یا غیر از این ها هم هستند؟
مثل همیشه عالی و کاربردی
عالی فقط پارادوکس (متنافض نما) نبود ممنون میشم قرار دهید
با سلام؛
میتوانید مطلب «آرایه پارادوکس چیست؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین» را مشاهده کنید، در این مطلب آرایه پارادوکس یا متناقضنما را به طور کامل بررسی کردهایم.
با تشکر از همراهی شما با «مجله فرادرس»
یعنی اینا را برای امتحان بخونیم کافیه ؟
ممنون عالی بود ❤️
آره اوکیه
سلام من عالی فقط بیت المزارع بزارید
خیلیییییییییییییییییییییییی عالی بود بهترین سایت برای توضیحات هستش ازتون خیلی خیلی ممنونم
بسیار فوق العاده
بسیار عالی
عالی
سلام جناب آقای سراج خداقوت
اگه کلیه آرایه های ادبی فارسی هفتم به قبل رو میشد در یک پی دی اف تهیه کرد تا پرینت بگیریم خیلی خوب میشد
ارایه خاصی که تو دبستان یاد نمیدن فقد تشبیه و کمی کنایه
باسلام
جناب سيد سراج حميدي
دستت درد نكنه اين توضيحات شما باعث شد
من اين درس را ياد بگيرم و انشاء الله به مراتب بسيار خوب برسي
خیلی ممنون بابت این اطلاعات کافی و جامعی که قرار دادید
سلام ممنون از مطالب عالی و جامعتون
عالی بود😍
عالی❤️❤️
خیلی ممنونم از اطلاعات دقیقتون تشکر ولی فک کنم آرایه های فارسی دامنه بیشتری داشته باشه درست میگم؟؟
باسلام
بسیار عالی بود
و خیلی ممنون از مطالب زیبا ، مختصر و مفیدی که به اشتراک گذاشتید
عالی
واقعا ممنون بسیار عالی و مفید بود امید وارم شاد و تندرست باشید خیلی ممنون
خیلی کامل با مثال های عالی بود
کاش آرایه اضافه اقترانی هم میگذاشتید
واقعا تکمیل و عالی بود ممنونم از همه افرادی که زحمت کشیدند
سلام فرهاد عزیز.
خوشحالیم که این آموزش برایتان مفید بوده است.
شاد و پیروز باشید.
عالی ولی ترکیب اضافی و وصفی چیشد؟؟؟؟؟؟
سلام
خسته نباشید
عالی هست.
یک سوال دارم می خوام بدونم در مجموع چند تا
آرایه ادبی داریم ؟
عالی خسته نباشید
سلام حسین عزیز.
این دو موضوع را میتوانید در آموزشهای زیر مطالعه کنید:
موفق باشید.
چرا فعل . مفعول . مبالغه . نداومنادا . صفت و … نبود
سلام عمو سراج عالی کارت گلادیاتور ادبیاتی عالی هستی
سلام واقعا تشکر فراوان
دمت گرم🌹
سلام.
از میان واژههایی که نام بردهاید، تنها مبالغه یک آرایه ادبی است که هم در این آموزش و هم در آموزش «اغراق چیست؟ — ادبیات فارسی به زبان ساده + مثال» درباره آن توضیح دادهایم.
برای آشنایی با مباحثی که به آنها اشاره کردهاید، میتوانید به آموزشهای زیر مراجعه کنید.
اگر میخواهید موضوعات دیگر را نیز مطالعه کنید، کافی است نام آنها را در مجله فرادرس جستوجو کنید.
شاد و پیروز باشید.
با سلام خسته نباشید. این نوشته تا را مامل در کتاب یا مجله کاغذی دارید ما تهیه کنیم.؟؟
خیر
از نویسنده این متن به شدت سپاسگزارم ، آرزوی موفقیت دارم براش هرکی بوده
سلام سینای عزیز.
خوشحالیم که این آموزش برایتان مفید بوده است.
سالم و سربلند باشید.
با عرض سلام و خسته نباشید
واقعا ممنون از این مطالب جامع و کامل
خدا خیرتون بده خیلی کمکم کرد
فردا امتحان داریم🥲
سلام بسیار عالی واقعا ومنون
سلام محمد عزیز.
خوشحالیم که از این آموزش استفاده کردهاید.
شاد و پیروز باشید.
سلام پوریای عزیز.
خوشحالیم از اینکه این آموزش برایتان مفید بوده است.
شاد و پیروز باشید.
سایتتون بشدت عالی و کاربردیه((: خیلی کامل و مختصر توضیح مدید
سلام.
خوشحالیم که این آموزش بایتان مفید بوده است.
شاد و پیروز باشید.
با عرض سلام و خسته نباشید
واقعا عالی بود خسته نباشید
فقط یه سوال ؟
این آرایهها مجموعه ای کامل از تمامی آرایه های لازم تا سال دوازدهم است یا نه
خوب و عالی بود😍🙏
با عرض سلام و خسته نباشید
ممکن هست تفاوت میان مجاز و استعاره رو بفرمایید ؟ این سوال دهن من رو به شدت درگیر کرده و اکثرا در مسائل اشتباه میکنم
سلام این سایت عالیه ، ممنون از سازنده خوبش:))
سلام.
آرایه استعاره را میتوان نوعی مَجاز نیز دانست که در آن، واژهای به علاقه مشابهت بهجای واژه دیگر به کار میرود. بهعبارت دیگر، مجاز مفهوم عامتری از استعاری دارد. همانطور که در متن آموزش نیز توضیح دادهایم، در مجاز، کلمهای با علاقهای خاص در معنای غیرحقیقی خود میآید. برای مثال، ممکن است کلمه «سر» را بهجای «بدن» بیاوریم و بگوییم «سرتان سلامت». میدانیم که سر جزئی از بدن است و تشبیهی در کار نیست. اما در استعاره تشبیهی وجود دارد و اگر کلمهای را بهجای کلمهای دیگر بهکار ببریم، باید مشابهتی بین آنها باشد. مثلاً اگر بگوییم «مروارید در دهانش درخشان است»، دهان را به صدفی تشبیه کردهایم که مروارید (دندان) در آن قرار گرفته است.
شاد و پیروز باشید.
عالی بود مرسی برای شب امتحان ادبیات عالیههههه خخخخخ
خداخیرتون بده خیلی خوب بود
مثل من که تازه نشستم اینارو خوندم??
سلام محمدعلی گرامی.
خوشحالیم که این آموزش برایتان مفید بوده است.
سالم و سربلند باشید.
خیلی خوبه ، ممنون ولی اگه با زبان ساده تری مطرح بشه بهتر هم میشه
خیلی خوب بود ، ممنون از زحماتتون ❤️?
با مفهموم بود ♥️?
سلام صالح عزیز.
از اینکه از این آموزش استفاده کردهاید، بسیار خوشحالیم.
شاد و سربلند باشید.
سلام محمد عزیز.
برای آشنایی با جزئیات و مثالهای بیشترِ هرکدام از آرایهها، میتوانید نام آرایه را در مجله فرادرس جستوجو کنید.
سپاس از همراهیتان.
خیلی عالی بود اما من فکر کنم از اینا زیاد بود !؟یا نه
خداخیرتون بده خیلی خوب بود
خیلی عالی
بسیار عالی فقط ای کاش بیشتر میزاشتین مثلا نهاد و……
سلام.
برای آشنایی با نهاد، به آموزش «نهاد و گزاره چیست ؟ | به زبان ساده» مراجعه کنید. در مطالب جداگانهای، هریک از موضوعات زبان و ادبیات فارسی را همراه با مثالهای متنوع معرفی کردهایم. برای آشنایی بیشتر با موضوع موردنظرتان، کافی است آن را در مجله فرادرس جستوجو کنید.
سالم و سربلند باشید.
این تمام ارایه هایی بود ک باید بلد باشم؟
سلام.
در این مطلب سعی کردهایم تمام آرایههای ادبی مقاطع مختلف تحصیلی (بهویژه دوره متوسطه اول و دوم) را بگنجانیم.
سالم و سربلند باشید.
عالی بود ❤️
مرسی
اسلوب معادله لف و نشر و یسری آرایه های علوم و فنون ادبی دوره دوم متوسطه انسانی و معارف ذکر نشده
ولی خیلی خوب بود من کتابا رو خونده بودم ولی همه یاداوری شد
اگه همچین مطلبی درباره ی نقش های دستوری تو عرادرس هست لینکش رو برام تو پاسخ بزارید ممنون
سلام.
برای مطالعه مطالب زبان فارسی، کافی است موضوع مورد نظر خود را در مجله فرادرس جستوجو کنید.
سپاس از همراهیتان.
سلام و خسته نباشید
ما قل ودله
کوتاه ومفید
سپاس
سلام
مطالبتون خیلی خوب بود.
سلام مریم گرامی.
خوشحالیم که این آموزش برایتان مفید بوده است.
شاد و پیروز باشید.
عالی بود. ازتون ممنونم خیلی کمکم کرد
عالييي بود و بسيار اموزنده.اما لطفا كمي مثال هاي ساده تر بزنيد
عالی بود ممنون
بسیار عالی
یک ارایه ادبی را نگفته بودند.
ارایه ی ادبی تمثیل
وقتی در بیت شعری یا متن ضرب المثل به کار رفته باشد
یعنی در آن ارایه ی ادبی تمثیل استفاده شده
با تشکر
مرسی از اینکه تمثیل رو توضیح دادی.🙂
خیلی عالی گفته بودین من کامل متوجه شدم ممنون.
خیلی خوب بود ..لطفا انواع قید ها رو هم بزارید ممنون
ممنون از سایت خوبتون بسیار زیاد به من کمک کرد
سپاس
سلام.
سپاس از همراهیتان با مجله فرادرس.
سلام. به مطلب «قید چیست و انواع آن کدامند؟ — به زبان ساده» مراجعه کنید.
ایام به کام.
بنظر من خوب بود.آرایه ها رو دقیق توضیح داده بود.و من چیزای که میخواستم رو پیدا کردم
این مطلب خیلی خوب بود ممنونم که این آموزش را گذاشتید
با سلام تشکر میکنم از زحمات شما بابت جمع اوری این مطالب زیبا و ارزشمند.
سلام حسین عزیز.
سپاس از همراهیتان با مجله فرادرس.