کنایه چیست؟ — آرایه کنایه به زبان ساده و با مثال
در آموزشهای پیشین مجله فرادرس، با برخی از آرایههای ادبی از قبیل تشبیه و واجآرایی آشنا شدیم. در این آموزش، میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آرایه کنایه چیست و چه ویژگیهایی دارد.
سخنی با دانشآموزان
در این آموزش از مجله فرادرس، دستهبندیهای مختلف آرایه کنایه را ارائه کردهایم که البته اغلبِ این دستهبندیها در کتبهای درسی بیان نمیشوند. آنچه که در کتابهای درسی بیان میشود، معمولاً تعریف کنایه و آشنایی با کنایههای معروف است که اغلب کنایه از فعل یا مصدر هستند. بنابراین، اگر میخواهید تنها مطالب درسی را فرابگیرید، آشنایی با تعریف کنایه و مثالهای آن کافی است و سایر مطالب را میتوانید بهعنوان مطالعه بیشتر در نظر بگیرید.
کنایه چیست ؟
«کنایه» واژهای عربی بهمعنای سخن مبنی بر طعنه، توهین، یا ریشخند و همچنین، بیان پوشیده و غیرصریح سخن است. در اصطلاح ادبی، کنایه جمله یا ترکیبی وصفی، ترکیبی اضافی، صفتی مرکب یا مصدری مرکب است که منظور و مقصود گوینده از بیان آن، معنای ظاهریاش نیست. همچنین، در کنایه «قرینه صارفه» که مخاطب را از معنای باطنی آگاه کند، وجود ندارد. قرینه صارفه یعنی نشانهای که با آن بتوانیم معنای باطنی سخن گوینده را با آن تشخیص دهیم. در آرایه کنایه، این نشانه وجود ندارد.
به دلیل این عدم وجود قرینه و نشانه، کنایه یکی از آرایههای حساس است، زیرا فهم آن مستلزم آشنایی کامل با زبان است. به همین دلیل است که دشواری یا عدم تشخیص و درک کنایههای ادبیات قدیم برای گویشوران امروزی زبان فارسی امری طبیعی است.
در ارتباط با کنایه دو اصطلاح وجود دارد: مَکْنیّبه و مَکْنیّعنه. «مکنیبه» به لفظ و معنی ظاهری و «مکنیعنه» به معنی مقصود گوینده میگویند. برای مثال، مقصود از بیان کنایه «آب از سر گذشتن»، نهایت سختی و گرفتاری است. در این کنایه، مکنیبه «گذشتنِ آب از سر» و مکنیعنه «سختی فراوان» است.
برای آشنایی با ادبیات دبیرستان و آموزش آرایههای ادبی، پیشنهاد میکنیم به «مجموعه آموزشهای دروس دبیرستان و پیش دانشگاهی» و «مجموعه آموزشهای علوم انسانی» فرادرس مراجعه کنید که لینک آنها در ادامه آورده شده است.
- برای مشاهده مجموعه آموزشهای دروس دبیرستان و پیش دانشگاهی + اینجا کلیک کنید.
- برای مشاهده مجموعه آموزشهای علوم انسانی + اینجا کلیک کنید.
علت استفاده از آرایه کنایه چیست ؟
برای استفاده از آرایه کنایه دلایل جالبی ذکر کردهاند. این دلایل باعث شدهاند که گوینده حرف خود را صریح بیان نکند. در ادامه، اشاره مختصری به این دبلایل خواهیم کرد.
- شیوا شدن سخن: بیان غیرمستقیم مقصود، خود کلام را جذاب و هنری میکند. گذشتگان نیز به این نکته اشاره کردهاند که بیان کنایی کلام را رساتر و زیباتر میکند.
- ترس از بیان صریح: گاهی پیش میآید که بیان صریحِ مقصود خطر دارد و به همین دلیل، گوینده برای مصون ماندن از عواقب آن دست به ابهام و ایهام میزند.
- رعایت ادب: گاهی نیز پیش میآید که بیان مستقیم و بیپرده برخی سخنان دور از ادب و نزاکت است و گوینده ترجیح میدهد سخن خود کنایهآمیز بیان کند.
- بیان معماگونه: گاهی کنایه معماگونه بیان میشود تا بر زیبایی سخن بیفزاید و ذهن مخاطب را به تفکر و تأمل وادارد.
- مبالغه و اغراق: گاهی نیز گوینده در قالب کنایه مبالغه و اغراق را بیان میکند.
انواع کنایه از نظر مکنیعنه
آرایه کنایه را از نظر مکنیعنه میتوان به سه دسته تقسیم کرد. بر این اساس، مکنیعنه میتواند سه حالت داشته باشد:
- اسم (موصوف)
- صفت
- فعل (مصدر)
کنایه از موصوف (اسم)
در این نوع کنایه، یک یا چند صفت یا جمله یا عبارت وصفی (صفت و موصوف، مضاف و مضاف الیه) یا بدلی (مضاف و مضافالیه) را بیان میکنیم و منظورمان خود آن اسم (موصوف) است.
برای مثال، «خلوتگهِ غوکانِ مفلوک» کنایه از برکه و آبگیر و مرداب و در واقع، کنایه از عافیتگاه انسانهای حقیر است. بهعنوان یک مثال دیگر، «آزاده تهیدست» کنایهای است از درخت سرو. یک مثال دیگر «رفیق گرمابه و گلستان» است که کنایهای است از رفیق صمیمی.
کنایه از صفت
در این نوع، مکنیبه صفتی است که باید از آن متوجه صفت دیگری (مکنیعنه) شویم. مثلاً «پا در زنجیر» کنایه از اسیر و گرفتار است. یا «پای آبله» کنایه از عاجز و ناتوان است.
کنایه از فعل یا مصدر
کنایه از فعل یا مصدر، فعل یا مصدر یا جمله یا اصطلاحی است که در معنای فعل یا مصدر یا جمله یا اصطلاح دیگری بهکار رفته باشد. این نوع کنایه، متداولترین نوع کنایه است.
موارد زیر، مثالهایی از آرایه کنایه از فعل یا مصدر هستند:
- آب در هاون کوبیدن: کنایه از کار بیهوده و کار ناممکن کردن
- آش برای کسی پختن: کنایه از نقشه کشیدن برای آزار دادن کسی
- آستین بالا زدن: کنایه از آماده شدن برای انجام دادن کار
- کمر بستن: کنایه از آماده انجام کاری شدن
- از دریا گذشتن: کنایه از پذیرش خطر، تحمل مشکلات و دشواریها
انواع آرایه کنایه از نظر انتقال معنا
کنایه از نظر انتقال معنا به دو دسته کنایه بعید و کنایه قریب تقسیم میشود.
کنایه قریب
در کنایه قریب یا نزدیک، رابطه بین مکنیبه و مکنیعنه بهسادگی دریافت میشود. برای مثال، منظور کنایه «چشم در برابر چیزی داشتن» را میتوان بهسادگی دریافت که امید داشتن و منتظر بودن است.
کنایه بعید
در کنایه بعید یا دور، نمیتوان رابطه بین مکنیبه و مکنیعنه را بهآسانی دریافت و رابطه بین آنها مبهم باشد. در این کنایه، شنونده باید از چند واسطه بگذرد و از مکنیبه به مکنیعنه برسد.
به بیت زیر از نظامی توجه کنید:
بزرگی بایدت دل در سخا بند
سر کیسه به برگ گندنا بند
سر کیسه را نمیتوان با برگ گندنا بست، زیرا برگ گندنا محکم نیست و زود پاره میشود. بنابراین، کیسه باز است. اگر دقت کنیم، با واسطههایی از مکنیبه به مکنیعنه رسیدهایم. باز بودن سر کیسه کنایه از بخشنده بودن است.
انواع کنایه از نظر واضح بودن
کنایه را از نظر وضوح و خفا به چند دسته تقسیم میکنند که در ادامه با آنها آشنا میشویم.
تلویح
اگر واسطههای میان مکنیبه و مکنیعنه زیاد باشد، درک مکنیعنه دشوار میشود و در اینجا به کنایه «تلویح» میگوییم. تلویح در لغت بهمعنی مطلبی را به اشاره فهماندن است.
برای مثال، «لاغری بچه شتر» کنایه از بخشندگی است: لاغر بودن بچه شتر ——> ندادن شیر مادر به او ——> استفاده از شیر مادر برای مهمان ——> بخشندگی.
تلویح بیشتر مربوط به متون ادبی قدیم است و امروزه کاربرد آنچنانی در زبان محاوره ندارد. دلیل این امر همان فهم دشوار تلویح است.
ایما
در ایما، واسطهها اندک است و معنی اول و دوم بهراحتی معلوم میشود. از این جهت است که میتوان گفت ایما در نقطه مقابل تلویح قرار میگیرد. در واقع، ایما رایجترین نوع کنایه است. برای مثال، «رخت بربستن» کنایه از سفر کردن و رفتن است.
ایما کنایهای است که مخاطب بهمحض شنیدنش مقصود آن را درمییابد.
رمز
رمز نوعی کنایه است که در آن، واسطههایی که ما را از مکنیبه به مکنیعنه میرسانند، پنهاناند و به همین دلیل، رسیدن از ظاهر به باطن دشوار و در مواقعی ناممکن است.
تفاوت استعاره با کنایه چیست ؟
گاهی ممکن است استعاره مرکب و کنایه با هم اشتباه گرفته شوند. طبق آنچه گفتیم، کنایه یک عبارت و جمله است و هیچوقت یک کلمه تنها نیست. یک تفاوت دیگر این است که استعاره مرکب نوعی مَجاز است و قرینه و نشانهای دارد که از آن مخاطب میفهمد جمله در معنای اصلی خود بهکار نرفته است. مثلاً همان «آب در هاون کوبیدن» که مشخص است معمول و عادی نیست. برای آشنایی با استعاره، پیشنهاد میکنیم به آموزش «استعاره چیست و چه انواعی دارد؟ — به زبان ساده و با مثال» مراجعه کنید.
چند مثال از آرایه کنایه
در ادامه، مثالهای متنوعی از آرایه کنایه را ارائه میکنیم:
- آب از سر گذشتن: کنایه از نهایت گرفتاری و سختی
- در پوستین خلق افتادن: کنایه از غیبت کردن، عیبجویی کردن از دیگران
- ژاژ خاییدن: کنایه از کار بیهوده کردن
- از پای افتادن: کنایه از ضعیف و ناتوان و خسته شدن
- از پای درآوردن: کنایه از هلاک کردن و شکست دادن
- پنبه در دهان فشردن: کنایه از سکوت کردن
- از دهان بوی شیر آمدن: کنایه از بچه بودن
- حلق بستن: کنایه از سکوت کردن
- از خر شیطان پیاده شدن: کنایه از دست کشیدن از کار خطرناک و احمقانه، لجبازی نکردن
- دهان دوختن: کنایه از وادار به سکوت کردن
- از کوره در رفتن: کنایه از خشمگین و عصبانی شدن
- به خاک سیاه نشاندن: کنایه از خوار و حقیر کردن، بدبخت کردن
- بی سر و پا بودن: کنایه از بیادب و فرومایه بودن
- خود را گم کردن: کنایه از مغرور بودن، مضطرب و سراسیمه بودن، پریشان بودن
- پا در کفش کسی کردن: کنایه از دخالت در کار کسی کردن، مزاحم کسی شدن
- پنبه از گوش درآوردن: کنایه از هوشیار بودن، گوش دادن
- مرد راه بودن: کنایه از توانایی و قدرت و همت داشتن
- تیر به سنگ خوردن: کنایه از به مقصود نرسیدن و ناامید شدن، اشتباه کردن در کاری و موفق نشدن
- چند مَرده حلاج بودن: کنایه از توانایی داشتن در انجام کاری
- خود را به کوچه علی چپ زدن: کنایه از خود را به نادانی زدن در کاری
- در گل ماندن (گیر کردن): کنایه از درماندن، عاجز شدن و گرفتار شدن
- دست کسی را گرفتن: کنایه از کمک کردن، یاری کردن
- زخم زبان زدن: کنایه از طعنه زدن و سخن تلخ گفتن به کسی
- شاخ و شانه کشیدن: کنایه از ترساندن و تهدید کردن، قُلدری کردن
- کاسه در زیر نیم کاسه داشتن: کنایه از مکر و حیله داشتن در کاری
- جامه دریدن: کنایه از بسیبار غمگین و اندوهگین شدن
- سر نهادن: کنایه از حرکت کردن، قبول کردن
- از جهان آزاد بودن: کنایه از دل نبستن به دنیا
- بال و پر گشودن: کنایه از شوق داشتن
- دلی از عزا در آوردن: کنایه از بهره فراوان بردن از چیزی
- قند در دل آب شدن: کنایه از شادی فراوان
- زبان باز کردن: کنایه از صحبت کردن
- از دهن افتادن: کنایه از سرد و بیمزه شدن غذا
- بالا کشیدن: کنایه از تصاحب کردن به زور و دغل
- هفتخط بودن: کنایه از نهایت نیرنگبازی
- از خود راضی بودن: کنایه از مغرور بودن
- خون ریختن: کنایه از کشتن
- خواب دیدن برای کسی: کنایه از نقشه کشیدن
- جام باده جفت بودن: کنایه از عیاش و خوشگذران بودن و مرد جنگ نبودن
- سنگ را بر سبو زدن: کنایه از آزمایش و امتحان کردن
- دست و پا کردن: کنایه از تلاش کردن
- دست به سیاه و سفید نزدن: کنایه از هیچ کاری انجام ندادن، تنپرور بودن
- روی کسی را به زمین انداختن: کنایه از جواب رد دادن
- شکم را صابون زدن: کنایه از به خود وعده خوش دادن
- زبان در کشیدن: کنایه از سخن خودداری کردن
- سر زخاک بر آوردن: کنایه از دوباره زنده شدن
- دست روی دست گذاشتن: کنایه از کاری نکردن، وقت تلف کردن
- دهان دوختن: کنایه از خاموشی گزیدن و سکوت ورزیدن
- پای در دامن آوردن: کنایه از گوشه گرفتن
سوالات متداول درباره کنایه در ادبیات فارسی
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به مبحث کنایه در زبان و ادبیات فارسی به طور خلاصه پاسخ میدهیم.
در زبان فارسی به چه چیزی کنایه گفته میشود؟
کنایه جمله یا ترکیبی وصفی، ترکیبی اضافی، صفتی مرکب یا مصدری مرکب است که منظور و مقصود گوینده از بیان آن، معنای ظاهریاش نیست.
دلیل به کار بردن کنایه چیست؟
شیوا سخن گفتن، بیان معما گونه، مبالغه و اغراق، ترس از بیان صریح
تمرین مربوط به کنایه در ادبیات فارسی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «کنایه چیست؟»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. در کدام بیت کنایه به چشم نمیخورد؟
مردان خدا پرده پندار دریدند / یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی / بر دشمنان نشستی دل دوستان شکستی
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را / کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
اندوه شد وارد کاشانهام امشب / مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
۲. مفهوم کنایی کدام عبارت در مقابل آن نادرست است؟
دست به جیب بودن = بخشنده و خیر بودن
دسته گل به آب دادن = فاش نمودن اسرار
بازار شکستن = بی رونق کردن
رخت کشیدن = کوچ کردن
۳. کدام دو بیت دارای کنایه هستند؟ الف- در عین نا امیدی گفتم امید من داد / نومید عشق او را امیدوار کردم - ب - در عالم محب دانی چه کار کردم / بعد از سپردن دل جان را نثار کردم - ج - از بس که جور دیدم زان ماهرو فروغی / آخر شکایتش را با شهریار کردم - د - هر چند روزگارم از دست او سیه بود / هر شکوهای که کردم از روزگار کردم
الف - ج
الف - ب
ب - د
ج - د
۴. مفهوم کدام کنایهها درست است؟
الف) تیر به تاریکی انداختن = کار بیهوده کردن
ب) دم در کشیدن = از دنیا رفتن
ج) بر دل گرفتن = غمگین شدن
د) دندان تیز کردن = طمع کردن
ب - د
الف - ب
ج - د
الف - ج
۵. در این بیت کنایه کدام است؟ «حلقه دام گرفتاری دهن وا کردن است / ماهی لب بسته را قلاب نتواند گرفت»
گرفتاری
قلاب نتواند گرفت
حلقه دام گرفتاری
دهن وا کردن
جمعبندی
در این نوشته از مجله فرادرس، درباره کنایه، انواع و نقش آن در زبان و ادبیات فارسی مطالبی آموختیم. فهمیدیم که منظور از کنایه کلمه یا ترکیبی از کلمات است که معنای دقیق آن چیزی نیست که در ظاهر نشان میدهد، بلکه گوینده یا نویسنده به هدف رساندن معنایی دیگر آن را به کار میبرد. بیان معماگونه، مبالغه و اغراق و ترس از صراحت کلام از جمله دلایل به کار بردن کنایه است.
1_دهانت بوی شیر میدهد
2_جوش آورد (اشاره به یک فرد)
3_به کامم تلخ کرد.
4_هوا پس است.
5_بچه گول میزنی؟!
6_گوشش از این حرف ها پر بود.
7_من از تو چند تا بیشتر پیرهن پاره کرده ام.
8_سرم را شیره میمالی؟!
9_تیرت به سنگ خورد.
10_نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
پاتو تو کفش من نکن
یک تیر و دو نشون