ردیف و قافیه چیست؟ — ادبیات فارسی به زبان ساده
در آموزشهای پیشین مجله فرادرس با وزن شعر فارسی و برخی از آرایههای ادبی از قبیل استعاره، تشبیه، واجآرایی و کنایه آشنا شدیم. در این آموزش میخواهیم ببینیم ردیف و قافیه چیست و قواعد حاکم بر آنها را فرا خواهیم گرفت.
بیت زیر را در نظر بگیرید:
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
همانطو که مشاهده میکنید، حرفهای آخر دو واژه متفاوت «بگذریم» و «بنگریم» که در پایان مصراعها آمدهاند، یکسان است. این واژهها را که در پایان مصراعها میآیند و بر زیبایی و آهنگ کلام میافزایند، «قافیه» مینامیم. در ادامه، خواهیم دید که ردیف و قافیه چیست و از چه قواعدی پیروی میکنند.
قافیه چیست ؟
قافیه را در منابع مختلف به دو صورت تعریف کردهاند: در یکی از آنها، قافیه حرف یا حروف مشترک پایان کلماتی غیرتکراری است که در پایان کلماتی که بهتنهایی معنا معنی دارند. بر اساس این تعریف، این کلماتِ دارای حرف یا حرف مشترک انتهایی را همقافیه مینامیم. در یک تعریف دیگر، که البته رایجتر است و ما آن را در نظر میگیریم، قافیه به کلماتی گفته میشود که در پایان مصراعهای یک شعر آمدهاند و یک یا چند حرف مشترک در پایانشان وجود دارد. بر این اساس، مصراعهایی را که قافیه داشته باشند، «همقافیه» میگوییم.
نکته: به شعری که قافیه داشته باشد «مقفّی» میگویند.
نکته: اگر قافیه در هر دو مصراع یک بیت آورده شود، بیت مصرّع نامیده میشود. بیت زیر مصرع است:
قرار در کف آزادگان نگیرد مال
چو صبر در دل عاشق، چو آب در غربال
(سعدی)
نکته: پیشوندها و پسوندها با اینکه واژه نیستند، اما میتوانند بهعنوان قافیه قرار گیرند.
نکته: قافیه یکی از ویژگیهای شعر است که گاهی در نثر نیز دیده میشود. به قافیه در نثر «سجع» میگویند و نثری که سجع داشته باشد را «نثر مسجّع» مینامند. برای آشنایی با سجع، میتوانید به آموزش «سجع چیست و انواع آن چه هستند؟ — ادبیات به زبان ساده» از مجله فرادرس مراجعه کنید.
ردیف چیست ؟
ردیف به کلمه یا کلماتی گفته میشود که در پایان مصراع عیناً تکرار میشوند. شعری که ردیف داشته باشد را «مردّف» میگویند. در بیت زیر، کلمه «برخیزم» ردیف است و قافیهها «جان» و «جهان» هستند:
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
در بیت زیر، «نیست که نیست» ردیف است:
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
ردیف شعر را دلنشین و آن را آهنگینتر میکند.
نکته: وجود قافیه در شعر منظوم ضروری است، اما آوردن ردیف اختیاری است.
نکته: گاهی واژههای قافیه لفظ و نوشتار یکسان، اما معنایی متفاوت دارند. در این حالت، جناس تام یا همسان داریم و این دو کلمه ردیف نیستند. زیرا برای آنکه دو کلمه ردیف باشند، باید هم در لفظ و نوشتار و هم معنا یکسان باشند. در چنین مواردی، دو کلمه قافیهاند. برای آشنایی بیشتر با جناس، به آموزش «جناس چیست ؟ — آرایه جناس در ادبیات + انواع و مثال» مراجعه کنید.
ابیات زیر، مثالهایی از این مورد را نشان میدهند:
هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو
ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو
(فروغی بسطامی)
قافیهها (جناس تام): کو (کوچه)، کو (کجاست)
***
غم خویش در زندگی خور که خویش
به مرده نپردازد از حرص خویش
(سعدی)
قافیهها (جناس تام): خویش (خویشاوند)، خویش (خود)
***
ز هر ناحیت کاروانها روان
به دیدار آن صورت بیروان
(سعدی)
قافیهها (جناس تام): روان (رونده)، روان (روح و جان)
حروف اصلی و الحاقی قافیه
حروف قافیه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: حروف اصلی و حروف الحاقی.
حرف یا حروفی را که جزء اصلی قافیهاند را «حروف اصلی» مینامیم. برای مثال، در بیت زیر از باباطاهر، «ربابم» و «خرابم» قافیهاند و حروف اصلی قافیه «ابم» است.
دو زلفانت گرم تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
حرف یا حروفی (مانند نشانههای جمع، پسوندها، ضمایر متصل، شناسههای فعل، نون مصدر و...) را که به قافیهها الحاق شدهاند، «حروف الحاقی» مینامیم. مثلاً در بیت زیر، حرف «ی» در آخر قافیههای «نوروز» و «برافروز» حرف الحاقی است:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
قواعد قافیه
قافیه در شعر فارسی از سه قاعده پیروی میکند که قاعده ۱ و ۲ برای حرف اصلی و قاعده ۳ برای حروف الحاقی است. این قاعدهها را در ادامه شرح میدهیم.
اگر با صامت و مصوت آشنا نیستید، پیشنهاد میکنیم پیش از بیان قواعد، آموزش «صامت و مصوت چیست و چگونه آن ها را تشخیص دهیم؟ + مثال» را مطالعه کنید.
قاعده ۱
طبق قاعده ۱، هریک از مصوتهای بلند «آ» (ā) و «او» (ū) میتوانند بهتنهایی حرف قافیه باشند. ابیات زیر، مثالهایی از قاعده ۱ قافیه را نشان میدهند.
سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
(حافظ)
***
ای چشم تو دل فریب و جادو
در چشم تو خیره چشم آهو
(سعدی)
***
شد موسم سبزه و تماشا
برخیز و بیا به سوی صحرا
(سعدی)
***
گفت طوطی ارمغان بنده کو
آنچه دیدی وانچه گفتی بازگو
(مولوی)
***
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
(حافظ)
میبینیم که واژههای قافیه در ابیات بالا، به یکی از مصوتهای بلند «آ» یا «او» ختم شدهاند. در این حالت، میگوییم قافیه طبق قاعده ۱ است.
نکته: در فارسی امروز، برخی از واژهها به «های غیرملفوظ» (مصوتِ کسره) ختم میشوند (مانند نامه، خانه، زنده)، برخی دیگر نیز به مصوت «ی» ختم میشوند (مانند بازی، پری). این «های غیرملفوظ» و «کسره» نمیتوانند بهتنهایی حرف اصلی قافیه باشند و مربوط به قاعده ۳ هستند که در ادامه با آن آشنا میشویم.
نکته: موارد استفاده از قاعده ۱ قافیه در شعر فراوان نیست.
قاعده ۲
قاعده ۲ بیان میکند که در حروف اصلی هر مصوت همراه با یک یا دو صامت قرار میگیرد. در واقع، قاعده ۲ یکی از حالتهای زیر است:
مصوت + صامت یا مصوت + صامت + صامت
ابیات زیر، قافیههایی طبق قاعده ۲ دارند:
نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
(حافظ)
حروف قافیه: ان (مصوت + صامت)
***
بترس از جهاندار یزدان پاک
خرد را مکن با دل اندر مغاک
(فردوسی)
حروف قافیه: اک (مصوت + صامت)
***
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
(سعدی)
حروف قافیه: اخت (مصوت + صامت + صامت)
***
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این دفتر گفتیم و همین باشد
(حافظ)
حروف قافیه: ین (مصوت + صامت)
***
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نُو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درُو
(حافظ)
حروف قافیه: ــُـ و (مصوت + صامت)
کسی دانه نیک مردی نکاشت
کزو خرمن کام دل برنداشت
(سعدی)
حروف قافیه: اشت (مصوت + صامت + صامت)
***
نکونام و صاحب دل و حقپرَست
خط عارضش خوشتر از خط دَست
(سعدی)
حروف قافیه: ــَـ ست (مصوت + صامت + صامت)
***
رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرِشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوِشت
(حافظ)
حروف قافیه: ــِـ شت (مصوت + صامت + صامت)
نکته: حروف اصلی قافیه لزوماً مبتنی بر قاعده ۱ یا قاعده ۲ هستند. البته اغلب قوافی تابع قاعده ۲ هستند.
قاعده ۳، که در ادامه با آن آشنا میشویم، درباره آمدن حرف یا حروف الحاقی پس از حروف اصلی است.
قاعده ۳
همانطور که گفتیم، قاعده ۳ مربوط به حروف الحاقی آخر قافیههاست. طبق این قاعده، اگر در پایان قافیهها یک یا چند حرف الحاقی بیاید، باید مشترک باشند. برای مثال، در بیت زیر از شهریار، طبق قاعده ۲، قافیههای «تباه» و «سیاه» در «اه» مشترک هستند و «ی» آخر قافیهها حرف الحاقی است و طبق قاعده ۳ باید مشترک باشد:
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
افزود شب غم به سیاهی و تباهی
در بیت زیر از غزالی مشهدی نیز، حروف اصلی قافیه، طبق قاعده ۲، «یخت» (مصوت + صامت + صامت) بوده و حروف الحاقی مشترک، طبق قاعده ۳، «ــَـ ند» هستند:
خاک دل آن روز میبیختند
شبنمی از عشق بر آن ریختند
بهعنوان یک مثال دیگر، در بیت زیر از حافظ، «نهادیم» ردیف، «مِیخانه» و «جانانه» قافیهها، طبق قاعده ۲ «ان» حروف اصلی قافیه و طبق قاعده ۳ «ــِـ» حرف الحاقی مشترک است:
ما درس سحر در ره مِیخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
قافیه درونی و قافیه میانی
گاهی قافیه علاوه بر پایان مصراعها، در درون آنها نیز میآید که به آن «قافیه درونی» میگوییم و شعری که چنین قافیهای دارد «شعر مسجع» نامیده میشود.
ابیات زیر مثالهایی هستند که قافیه درونی دارند:
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
(معزّی)
***
ربع از دلم پر خون کنم، اطلال را جیحون کنم
خاک دمن گلگون کنم، از آب چشم خویشتن
(معزّی)
***
یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
یار تویی، غار تویی، خواجه نگهدار مرا
(مولوی)
***
روح تویی، نوح تویی، فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی، بر در اسرار مرا
(مولوی)
***
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
(سعدی)
گاهی شاعر برای آهنگینتر کردن شعر، در پایان نیممصراع قافیه میآورد که به آن «قافیه میانی» میگویند. بیتهای زیر قافیه میانی دارند:
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم كه جانم میرود
(سعدی)
نکته: گاهی هر دو قافیه میانی و درونی را یکی درنظر میگیرند و با نام قافیه درونی از هردو یاد میکنند.
قافیه دوگانه یا ذوقافیتین چیست؟
«قافیه دوگانه»، که به آن «ذوقافیتین» نیز میگویند، بر اشعاری نام نهاده میشود که دو قافیه نزدیک به هم یا در کنار هم داشته باشند. ابیات زیر قافیه دوگانه دارند:
ای از مکارم تو شده در جهان خبر
افکنده از سیاست تو آسمان سپر
(رشیدالدین وطواط)
***
دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد
(حافظ)
***
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد
(مولوی)
***
گزید از غنیمت ظرایف بسی
كز آن سان نبیند طرایف كسی
(نظامی)
در مواردی که در پایان ابیات دو قافیه میآید، قافیه پایانی «قافیه اصلی» و قافیه قبل آن «قافیه فرعی» یا «قافیه دوم» نامیده میشود.
نکته: همانطور که مشاهده میشود، ذوقافیتین اغلب در مواردی میآید که واژه دوم ظاهراً ردیف است. اما، همانطور که پیشتر نیز گفتیم، باید دقت کنید که کلمات ردیف علاوه بر ظاهر یکسان باید در یک معنی یا نوع دستوری یکسان باشند.
قافیه خطی
واژه «خطی» در اینجا به خط و نوشتار است. در اصل، تشابه قافیهها بر مبنای لفظ و گفتار است، نه خط و نوشتار. با وجود این، شعرا علاوه بر تشابه لفظی قافیهها، تشابه نوشتاری آنها را نیز رعایت کردهاند. مثلاً کلماتی را که همآهنگ بوده، اما به دو حرف «ت» و «ط» ختم شدهاند بهکار نبردهاند. قافیههایی که چنین رعایتی در آنها صورت گرفته را «قافیه خطی» مینامند. البته شعرایی نیز بودهاند که قافیه خطی را رعایت نکردهاند. برای مثال، سعدی در بیت زیر قافیه خطی را رعایت نکرده است:
چه مصر و چه شام و چه برّ و چه بحر
همه روستایند و شیراز شهر
قافیه مصنوع چیست؟
اگر تلفظ یکی از دو قافیه تغییر کند تا بتواند با قافیه دیگر همقافیه شود، آن را قافیه را «قافیه مصنوع» میگوییم. برای مثال، در بیت زیر، دو کلمه «سالخورد» و «کرد» را بهعنوان قافیه داریم. تلفظ آخر کلمه «سالخورد»به «سالخَرد» تغییر کرده تا با «کَرد» همقافیه شود:
چه گفت آن سراینده سالخورد
چو اندرز انوشیروان یاد کرد
(فردوسی)
نکته: قافیه مصنوع را یکی از عیوب قافیه شمردهاند.
ردالقافیه چیست؟
ردالقافیه در لغت بهمعنای بازگرداندن قافیه است و در اصطلاح ادبی به تكرار واژه قافیه مصراع اول غزل یا قصیده در مصراع چهارم میگویند. ابیات زیر از همای شیرازی مثالی است از این صنعت ادبی که در آن، قافیه و ردیف «کار دارد» در مصراعهای اول و چهارم تکرار شدهاند:
عاشق بی دل کجا با خلق عالم کار دارد
بگذرد از هر دو عالم هر که عشق یار دارد
کار ما عشق است و مستی، نیستی در عین هستی
بگذر از خود پرستی، هر که با ما کار دارد
دو بیت زیر از منوچهری دامغانی نیز ردالقافیه دارند:
بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کرده است رأی تاختن و عزم کارزار
و اینک بیامده است به پنجاه روز پیش
جشن سده طلایه نوروز نامدار
عیوب قافیه
پیش از بیان عیوب قافیه، باید بگوییم که همه مواردی ک بیان میکنیم و بهعنوان سگی در شعر عرب صدق می کنند، کاربردی در شعر پارسی ندارند یعنی چنانچه از این موارد در شعر پارسی استفاده شود قافیه به کل "اشتباه" است و نه اینکه "عیب" به حساب بیاید. اما اطلاع داشتن از این موارد خالی از لطف نیست. عیوب قافیه در شعر کلاسیک فارسی را پنج نوع برشمردهاند: اقوا، اکفا، ایطا، شایگان، غلوّ. در ادامه، هریک را مختصراً توضیح خواهیم داد.
اقوا
اِقوا در اصطلاح ادبی به آوردن قافیهها با حرکات مختلف میگویند، مثلاً اگر دو قافیه گِل و گُل را بیاوریم. بیت زیر از شاهنامه فردوسی، مثالی از اقوا است:
نشسته به یک دست او زردهُشت
که با زند و اُست آمده از بهشت
یا بیت زیر، که در آن، واژههای «فردوسی» و «طوسی» قافیه شدهاند. «و» در فردوسی صامت است و در طوسی مصوت:
هر وزیر و مفتی و شاعر که او طوسی بُوَد
چون نظامالملک و غزّالی و فردوسی بُوَد
اکفا
در اکفا، رَویّ (آخرین حرف قافیه) دو قافیه تلفظ یکسان یا نزدیک به هم دارند، اما نوشتارشان متفاوت است، مثلاً دو کلمه «سگ» و «شک». در بیت زیر، دو قافیه رویهای «ک» و «گ» در دو قافیه «مرگ» و «ترک» چنین وضعیت دارند:
یار جسمانی بود رویش چو مرگ
صحبتش شوم است باید کرد ترک
ایطا
ایطا یکی از عیوب قافیه وو مربوط به تکرار شدن آن است. در ایطا معمولاً قافیه براساس تکرار بخش دوم کلمات مرکب است. ایطا دو نوع دارد: ایطای جلّی و ایطای خفی.
ایطای جلّی: در ایطای جلی تکرار قافیهها کاملاً آشکار است، مانند دردمند و نیازمند، ستمگر و افسونگر، سیمین و زرین. مثال زیر ایطای جلی دارد:
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیر است و ز گلرویان نیست
عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی
کادمی نیست که میلش به پریرویان نیست
(سعدی)
ایطای خفی: در ایطای خفی قافیههای بهگونهایاند که ظاهر و آشکار نیستند، مانند دانا و بینا، آب و گلاب، شاخسار و کوهسار. ابیات زیر، مثالی از ایطای خفی را نشان میدهند:
آن شنیدم که وقت زادن تو
همه خندان بدند و تو گریان
تو چنان زی که گاه مردن تو
همه گریان شوند و تو خندان
شایگان
شایگان معادل فارسی همان ایطای جلّی است، اما معمولاً آن را در مورد تکرار علامت جمع بهکار میبرند. بیت زیر از حافظ، مثالی از شایگان را نشان میدهد:
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شبنشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
غلوّ
در غلو، حرف روّی (حرف آخر قافیه) جایی ساکن و جایی متحرک میآید. بیت زیر مثالی از این حالت است:
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
(حافظ)
ردیف و قافیه در شعر نو
با وجود اینکه شاعران شعر نو اهمیت زیادی برای قافیه قائل هستند، اما ضابطه خاصی برای آوردن قافیه در شعر نو وجود ندارد. طول مصراعها و بیتها در شعر نو متفاوت است و به همین دلیل، نظم مشخصی در آمدن قافیهها نیست. البته، قافیه و ردیف در شعر نو، تابع همان قواعدی است که برای شعر منظوم وجود دارد.
مثالهای ردیف و قافیه
در این مطلب از مجله فرادرس بهخوبی یاد گرفتیم که ردیف و قافیه چیست. به همین دلیل میخواهیم در ابیات زیر، قافیهها، ردیفها (در صورت وجود)، حروف اصلی قافیه و حروف الحاقی قافیه (در صورت وجود) را مشخص کنیم.
آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یکسواره
(مولوی)
قافیهها: ستاره، یکسواره
حروف اصلی قافیه: «ار» (طبق قاعده ۲)
حروف الحاقی قافیه: «ه» (ــِـ) (طبق قاعده ۳)
***
دو پاکیزه پیکر چو حور و پری
چو خورشید و ماه از سدیگر بری
(فردوسی)
قافیهها: پری، بری
حروف اصلی قافیه: (ـَر) (قاعده ۲)
حروف الحاقی قافیه: «ی» (قاعده ۳)
***
دلم جز مهر مهرویان طریقی برنمیگیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن درنمیگیرد
(حافظ)
قافیهها: در، بر
ردیف: نمیگیرد
حروف اصلی قافیه: ـَر (قاعده ۲)
سوالات متدوال درباره ردیف و قافیه
به شعری که قافیه داشته باشد چه میگویند؟
در شعر فارسی وجود قافیه ضروری است یا وجود ردیف؟
تمرین مربوط به مبحث ردیف و قافیه
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «ردیف و قافیه چیست؟»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
کلمه «من» در کدام گزینه قافیه است؟
ای دریغا مرغ خوش آواز من / ای دریغا همدم و همراز من
خب بدیدید این خسیسان زمن / که شما بودید افسانه نه من
ای دریغا مرغ خوش الحان من / راح روح و روضه و ریحان من
طوطی من مرغ زیرکسار من / ترجمان فکرت و اسرار من
۲. در کدام بیت ردیف وجود دارد؟
به سودای جانان ز جان مشتغل / به ذکر حبیب از جهان مشتغل
دلارام در بر دلارام جوی / لب از تشنگی خشک بر طرف جوی
اگر هفت کشور به شاهی توراست / چرا رنج و سختی همه بهر ماست
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست / ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
۳. قافیه در کدام بیت نادرست است؟
به جز بازوی دین و شیر خدا / که شد طالب رزم آن اژدها
که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد / برانگیخت ابرش برافشاند گرد
بر مصطفی بهر رخصت دوید / ازو خواست دستوری اما ندید
سپر بر سر آورد شیر اله / علم کرد کرد شمشیر آن اژدها
۴. اگر شاعر بخواهد از ردیف استفاده کند باید:
بلافاصله در هر مصرع ردیف بیاورد
آن را پایان هر بیت قبل از قافیه بیاورد
در پایان هر مصراع ردیف بیاورد
موارد ا و ۳
۵. کمترین واحد شعر .... است.
مصراع
بیت
دوبیتی
قالب
جمعبندی
در این نوشته مبحث قافیه و ردیف را بررسی کردیم. فهمیدیم که قافیه از اجزای ضروری شعر منظوم فارسی است و دارای دو قسمت «حروف اصلی» و «حروف الحاقی» است. اما ردیف از جمله مواردی است که حضور آن به اختیار و خواست شاعر بستگی دارد. برخی از اشعار هستند که علاوه بر قافیه انتهای مصراعها، یک قافیه در میان آن دارند که به چنین اشعاری در اصطلاح «مسجع» میگویند. همچنین یاد گرفتیم که در مواردی ممکن است واژههای قافیه لفظ و نوشتار یکسان، اما معنایی متفاوت داشته باشند. در این حالت، جناس تام یا همسان داریم و این دو کلمه ردیف نیستند. برای آنکه دو کلمه ردیف باشند، باید هم در لفظ و نوشتار و هم معنا یکسان باشند.
بیتی که درباره اش سوال داشتم:
نکنم تعریف بیخود ز خود/گاهی هم شیطنت می کردم در دل خود
ببخشید من یک شعر سرودم و قالبش مثنوی هست توی یکی از ابیات که اول پیام نوشتمش می خواستم بدونم که ممکنه یه جا دو تا کلمه رو به عنوان قافیه بیاریم و مثل هم باشن؟ منظورم اینه که من دو تا کلمه(خود) رو با نیت قافیه آوردم اما چون هم از لحاظ نوشتاری هم از لحاظ معنایی مثل هم هستن به عنوان ردیف یاد می شوند،بیت من از لحاظ دستوری اشکال داره؟
نظر قبلی رو نمیدونم چرا ثبت نکردید، امدیوارم این یکی بشه، یه سوال پرسیدم نمیدونم عیبش چیه!؟ اینبار سوالم اینه که نوشتید قافیه خطی در شعر معروف سعدی رعایت نشده، اما مگه هردو مصرع به کلمات بحر و شهر ختم نمیشه؟ پس روی “ر” هست و این چه مشکلی در قافیه داره؟ روی ح و ه نیست که بگیم مشکل داره؟!
با سلام؛
در شعر معروف «چه مصر و چه شام و چه برّ و چه بحر / همه روستایند و شیراز شهر» از سعدی، قافیه رعایت شده است، اما همانطور که در مطلب اشاره شده است، «قافیه خطی» رعایت نشده است. یعنی آنکه واژگان «شهر» و «بحر» تشابه لفظی قافیه دارند اما تشابه نوشتاری آنها رعایت نشده است.
با تشکر از همراهی شما با مجله «فرادرس»
سلام، میخواستم بدونم آیا میشه در شعری با وزن مثنوی، وقتی از یک کلمه بعنوان ردیف در بیتی استفاده میشه، در بیت دیگری از همان شعر اینبار آن کلمه با کلمه دیگری قافیه قرار داده بشه و نه ردیف، با توجه به اینکه در مثنوی ردیف تنها در برخی ابیات مشاهده میشه، آیا این کار که ردیف بیتی را برای بیت دیگری بعنوان قافیه استفاده کنیم از نظر عروض و ادبی اشتباه یا ایراد قافیه ای نداره؟
سلام
ممنونم از آموزش خوبتون
ی سوال برام پیش اومده: حروف ربط یا اضافه هم قافیه به حساب می آیند؟ حرف الف در تا و جدا
مثال: …ما دو تا باشیم
….هم جدا باشیم
متشکرم
با سلام؛
بر طبق تعریف، کلماتِ دارای حرف یا حروف مشترک انتهایی را همقافیه مینامیم. حال «تا» و «جدا» هر دو واژههایی با پایان مشترکند و میتوانند همقافیه باشند.
با تشکر از شما برای همراهی با «مجله فرادرس»
سلام خیلی ممنون از مطالب آموزندتون
من اولش معنی ردیف و قافیه رو نمیدونستم ولی با خواندن این مطالب و نکته برداری ازش یاد گرفتم که قافیه و ردیف چی هستش.
درود بر شما. من یک غزل سرودم که در آن کلمات اولین، آخرین،راستین و آتشین قافیه هستند. آوردن این تعداد ین نسبت در یک غزل، اشتباه است ؟
چقدر از مطالب ساده و سلیس شما یاد گرفتم .
مرسی ازتون
سلام
وقت بخیر
آیا مصدر می تونه هم قافیه اسم بیاد
مثل: کلمات خواندن و دامن در پایان مصراع بصورت : خواندنش و دامنش
و یا نامیدن در شعر بصورت نامنش به معنی بنامندش مرسوم هست و اگر بله نمونه ای جهت راهنمایی بفرمایید
متشکرم
سلام بسیار عالی مطالبتون بسیار آموزنده بود متشکرمش
سپاس فراوان از مطالب روان و ارزنده تان