مراحل تفکر انتقادی چه هستند؟ – از صفر تا صد
تفکر انتقادی یکی از انواع تفکر است و متفکران انتقادی با آگاهی کامل از افکار، باورها و نظرات خود وارد شرایط مختلف میشوند و میدانند که چطور باید آنها را به شکلی منطقی هدایت کنند. علاوه بر این، کسی که مهارت تفکر انتقادی را در خود پرورش داده، حاضر به اکتشاف، طرح پرسش و جستجو برای راهکارهای بالقوه مشکلات است. اما مراحل تفکر انتقادی دقیقا چه هستند و چطور میتوانیم ما هم چنین فرایندی را پشت سر بگذاریم؟
تمام مهارتهایی که برای تقویت تفکر انتقادی باید فرا بگیرید، شما را به موفقیتهایی شگرف در محیط درسی، مشاغل و زندگی شخصی میرسانند. به صورت معمول فرایند تفکر انتقادی هم شامل حل مساله میشود و هم بهکارگیری منطق. در ادامه به سراغ مراحل تفکر انتقادی میرویم و میبینیم چطور میتوان از آن برای برطرفسازی مشکلات و چالشها کمک گرفت.
۱. شناسایی مشکل
اگر میخواهید شروع به تفکر انتقادی کنید، میتوانید به حل مشکل مشغول شوید. بنابراین ابتدا باید وجود مشکل را شناسایی کنید و سپس راجع به میزان وخامت آن تصمیم بگیرید. همه ما به شکلی روزمره با مشکلات روبهرو میشویم. برخی مانند تمام شدن بنزین اتومبیل کوچک هستند و رسیدگی به آنها زمان کمی میبرد. برخی دیگر اما پیچیدهتر بوده و زمان و تفکر بیشتری طلب میکنند. برای مثال مدیر یک نفر ممکن است از او بخواهد که دریابد چرا ارائه شرکت پیش مهمترین مشتری با شکست همراه بوده و چطور میتوان مشتری تازهای پیدا کرد.
وقتی میدانید که با مشکلی روبهرو شدهاید، لازم است شروع به اولویتبندی کنید. آیا این مشکل نیازمند توجه فوری شما است یا میتوان آن را تا بعد از رسیدگی به کاری دیگر به تعویق انداخت؟ اگر بیش از یک مشکل دارید، لازم است آنها را براساس اهمیت اولویتبندی کرده و ابتدا به سراغ اولین موارد بروید.
وقتی مواجهه با مشکل را شناسایی میکنید، متوجه نیاز به عمل از سوی خودتان نیز میشوید. اما آن عمل بستگی به جنس مشکلی دارد که پدید آمده است. آیا مشکلی وخیم پدید آمده؟ اگر بیش از یک مشکل داریم، ابتدا باید به سراغ کدام برویم؟ از مهارتهای تفکر انتقادی خود برای شناسایی مشکلات، پیش از اینکه نیاز به یافتن راه حل باشد، استفاده کنید.
۲. تعریف کردن مشکل
مهم نیست با چه مشکلی روبهرو شدهاید، تنها راه پیدا کردن یک راهکار موثر و کارآمد این خواهد بود که درک کنید پیش از انجام هر کاری، باید به خود مشکل رسیدگی کرد. اگر چنین نکنید، ممکن است تمام وقتتان صرف رسیدگی به پیامدهای مشکل شود و مشکل واقعی به قوت خود باقی بماند و حتی به تعویق بیفتد.
مردم معمولا بدیهیترین پیامد یک مشکل را با خود مشکل اشتباه میگیرند. این اتفاق میتواند به دلایل گوناگون رخ دهد. مردم معمولا حسابی سرشان به کارهای مختلف گرم است و آنچه بیشتر اذیتشان میکند، توجه بیشتری هم به دست میآورد. یا ممکن است فرضیاتی اشتباه راجع به مشکل داشته باشند و بدون آگاهی از صحت آنها، دست به کاری بهخصوص بزنند.
حل مساله موثر با شناسایی مشکل واقعی آغاز میشود و نه مشکل واهی. اجازه ندهید ابعاد مشکل، فرضیات خودتان یا کمبود اطلاعات باعث شود دیواری میان شما و راهکارهای موثر شکل بگیرد. به صورت سراسری به مساله فکر کنید و وسوسه نشوید که پیش از مشکل واقعی، پیامدها و تبعات را رفع و رجوع کنید.
۳. افزایش آگاهی
برای تقویت تفکر انتقادی لازم است بیشتر با آنچه در محیط پیرامونتان میگذرد وفق پیدا کنید. اگر به صورت مداوم از مشاهدهگری متمرکز بهره ببرید، به احتمال بیشتری درخواهید یافت که نیاز به سخنان و افکار شما احساس میشود. وقتی متمرکز هستید، آگاهی خود را افزایش میدهید و با مهارت بیشتری قادر به درک آنچه میگذرد و همینطور پردازش اطلاعات خواهید بود.
وقتی آگاهی خود را بالاتر میبرید، منطق بیشتری در مشاهدات خود خواهید یافت. برای تحقق این مهم لازم است از حواس خود استفاده کنید، به آنچه دیگران میگویند گوش بسپارید و به دنبال جزییات بیشتر بگردید. وقتی هم که در فرایند جمعآوری اطلاعات هستید، متمرکز شوید، درونمایه را دریابید و نگاهی سراسری به دادهها بیندازید. اگر به اندازه کافی دقت به خرج دهید، هیچچیز از چشم دور نمیماند و خودتان هم در این مسیر به مهارت حل مساله و تصمیمگیری بیشتری دست خواهید یافت.
۴. بارش فکری با سیستم های گرافیکی
چیزهایی مانند شبکههای کلمات، نمودارهای وِن و نقشههای مفهومی تحت عنوان «نظمدهندههای گرافیکی» (Graphic Organizer) شناخته میشوند و دقیقا همان کاری را میکنند که از نامشان برمیآید: سامانبخشی به ایدهها از طریق عناصر گرافیکی. بنابراین وقتی مشغول بارش فکری هستید تا راهکارهای بالقوه یک مشکل را بیابید، چنین عناصری حسابی به دردتان خواهند خورد.
وقتی از مراحل تفکر انتقادی قبلی عبور کردید، زمان آن میرسد که به دنبال راهکاری موثر و امکانپذیر بگردید. در واقع اصلا به همین خاطر است که بارش فکری به یکی از مهمترین مراحل تفکر انتقادی به هنگام حل مساله یا شرایط شده است. بارش فکری به شما این امکان را میدهد که به بیشترین ایدههای ممکن دست یابید - و همینطور پیشنهاداتی کاملا خارج از چارچوب - و نیازی هم به هیچگونه قضاوت نخواهد بود. احتمالا پیش از این هم تجربه بارش فکری را در جایی مانند مدرسه یا محیط کار داشتهاید. مثلا احتمالا فهرستی از ایدهها یا راهکارهای مختلف را روی کاغذ نوشته باشید. اما بعد از این باید چه کرد؟
اگرچه فهرستها برای ثبت و ضبط اطلاعات به درد میخورند، اما آنقدرها باعث نظم یافتن افکار ما نمیشوند. این وظیفه را باید بر دوش ساماندهندگان گرافیکی بگذارید. عکسها و تصاویر در این فرم با یکدیگر ترکیب میشوند تا بتوانید با تنها یک نگاه، انبوهی اطلاعات به دست آورید. با چیدن بصری اطلاعات، در واقع یک نقشه ذهنی برای خود میسازید. این نقشه شما را به سمت تصمیمات و راهکارهای موثر سوق خواهد داد.
ساماندهندگان گرافیکی به این خاطر موثرتر ظاهر میشوند که:
- اطلاعات پیچیده را به شکلی معنادار نمایش میدهند.
- به شما در یافتن الگوها و روشهای فکر کردنتان کمک میکنند.
- اجازه میدهند اطلاعات را جمعآوری و سپس فشردهسازی کنید.
- شما را روی مشکل متمرکز نگه میدارند.
- آنچه میدانید و آنچه هنوز باید مشخص شود را نشان میدهند.
- اجازه میدهند برداشت آزادانه از افکار و ایدههای خود داشته باشید.
در مجموع داریم راجع به یکی از بهترین ابزارها برای بارش فکری صحبت میکنیم. ساماندهندگان گرافیکی نقشههایی بصری از تفکر شما فراهم میآورند و الگوها و فرایندهایی را به نمایش میگذارند که شاید انتظار دیدنشان را نداشته باشید. علاوه بر این میتوانید روی اهداف مد نظرتان متمرکزتر بمانید و به وضوح بدانید که میخواهید به سراغ کدام راهکار موثر یا تصمیم هوشمندانه بروید.
۵. تعیین هدف
وقتی با مشکلی روبهرو میشوید، میخواهید برطرفش سازید، غیر از این است؟ بنابراین یک نقشه میچینید یا هدفی تعیین میکنید و به سراغ چالش مورد نظر میروید. هرچه ذهنیتی واضحتر راجع به آنچه میخواهید به دست آورید و گامهای لازم برای دستیابی به آن داشته باشید، به احتمال بیشتری هم واقعا هدف خود را محقق میکنید.
هدف در واقع بیانیهای واضح راجع به چیزیست که میخواهید در زندگی به دست آورید یا چیزی که میخواهید در آینده رفع و رجوع کنید. اهداف میتوانند شخصی، تحصیلی یا حرفهای باشند. برای مثال: «میخواهم امسال فوتبال بازی کردن را یاد بگیرم» یا «میخواهم در امتحان پایان ترم به نمره ۱۸ برسم» یا «میخواهم از رییسم درخواست کنم حقوقم را طی شش ماه آینده افزایش دهد» یا «میخواهم تا قیمت خانه کم است، یک خانه رهن کنم». هدفتان هرچه که باشد نیازی به برنامهای گامبهگام برای رسیدن به آن خواهید داشت. علاوه بر این لازم است هرگونه مانع در مسیر را شناسایی کنید و بدانید دقیقا نیاز به چه کارهایی خواهید داشت: مثلا پژوهش کردن یا کمک گرفتن از دیگران.
تعیین هدف یکی از مهمترین مراحل تفکر انتقادی و حل مساله است، اما باید همواره به سراغ اهدافی بروید که از لحاظ منطقی قابل دستیابی باشند. با یک نمودار تعیین هدف، نقشهای ترسیم کنید که مسیر کامل حل مساله را به نمایش میگذارد. این نمودار مجبورتان میکند که هدفتان را به گامهای خردتر و قابل مدیریت تبدیل کنید، موعدی مقرر داشته باشید و بدانید چه کاری را چه زمانی انجام میدهید. این تمرین شما را از جایی که هستید (روبهرویی با مشکل) به جایی که میخواهید باشید (حل مشکل) میرساند.
۶. ایرادیابی
گاهی از اوقات همینطور که دنبال دستیابی به هدف یا حل مساله خود هستید، شرایط به شکلی اشتباه پیش میرود. موانع بزرگ و کوچک هر از گاهی از راه میرسند و مسیر حرکت شما به جلو را متوقف میکنند. در این شرایط باید به ایرادیابی مشغول شد، یعنی به آینده فکر کرد، مشکلات را پیش از اینکه خودنمایی کنند شناخت و برای رسیدگی به آنها به صورت بالقوه آماده شد. شما در واقع در انتظار آنچه ممکن است اشتباه پیش برود نشسته و از وقوع آن جلوگیری میکنید. یا اگر مشکلی کوچک رخ داد، اجازه نمیدهید به مشکلی بزرگتر با ابعاد غولآسا تبدیل شود. با چنین کاری شما با هرگونه مسالهای که میتواند مانعی در مسیر رسیدن به هدف باشد، مواجهه خواهید داشت.
در مجموع باید رسیدگی به کوچکترین سردردها تا بزرگترین ویرانیها را یاد بگیرید تا بتوانید به همانجایی که میل دارید برسید. بنابراین این مرحله از مراحل تفکر انتقادی را میتوان به ساخت پل روی رودخانههایی بالا آمده تشبیه کرد.
۷. یافتن منابع
گاهی از اوقات وقتی مجبور به اتخاذ تصمیمی مهم هستید، به تمامی حقایق ممکن دسترسی ندارید که قادر به انتخاب بهترین گزینه باشید. در اوقات دیگر - خصوصا در مدرسه و محل کار - ممکن است مجبور به توجیه تصمیمی شوید که پیشتر گرفتهاید. بسیاری از تصمیمات و راهکارها نیازی به رسیدگی آنقدرها زیادی ندارند. برای مثال نیازی به جمعآوری اطلاعات چندانی ندارید تا بین مطالعه کردن برای یک آزمون یا پختن یک کیک، تصمیمگیری کنید. در چنین شرایطی از پیش از حقایق آگاه هستید و صرفا از آنها برای اتخاذ تصمیمی خردمندانه استفاده میکنید.
اما چه میشود اگر ندانیم که باید تصمیم خود را براساس کدام حقایق بگیریم؟ چه میشود اگر با آنچه واقعا باید در نظر گرفته شود آشنا نباشیم؟ اینجاست که تفکر انتقادی وارد میدان میشود. شما باید تمام تلاش خود را برای جمعآوری اطلاعات دقیق و موثق به کار ببندید و این را بدانید که کیفیت تصمیم شما کاملا هماندازه کیفیت اطلاعاتی است که جمعآوری کردهاید.
سه منبع اصلی شما برای جمعآوری هر اطلاعاتی «اینترنت»، «کتابخانه» و «متخصصان» هستند. آگاهی از اینکه هر زمانی باید به سراغ کدام یک از این منابع بروید، فرق میان تصمیمی اشتباه یا تصمیمی هوشمندانه خواهد بود. بنابراین هنگام حل هر مسالهای اولویت را بر حقایق بگذارید و از میان منابع پیش روی خود، بهترین را برگزینید.
۸. ارزشسنجی حقایق
بسیاری از مردم باور دارند که نشریات منبعی خوب برای اطلاعات حقیقی و بهروز به حساب میآیند. اما احتمالا شما هم یکی از آن مجلات و روزنامههایی را دیدهاید که راجع به نابودی بالقوه حیات در کره زمین، افرادی که با بیگانگان تماس داشتهاند و حیواناتی که با دو سر به دنیا میآیند مینویسند. اکثر ما آنقدر باهوش هستیم که فرق میان این دست از نشریات (که سرگرمیمحور هستند) را با نشریات و خبرگزاریهایی که جوایز بینالمللی دریافت کردهاند بدانیم.
اما ارزشسنجی دقت و بیطرفی در منابع اطلاعاتی فراتر از شناختن فرق میان گزارشگری خبری سخت و حسگرایی تخیلی است. شما نیازمند چشمی منفینگر خواهید بود تا بتوانید منابع حقیقی و بیطرف را از منابعی که صرفا ادعای چنین چیزی را میکنند، تمیز دهید، خصوصا اگر بخواهید تصمیمی مهم گرفته و مسالهای بزرگ را حل کنید. بنابراین علاوه بر یافتن منابع، باید قادر به تشخیص این باشید که به کدام منابع میتوان اعتماد کرد و به کدام منابع نه.
تفکر انتقادی به معنای تجهیز بودن به اطلاعات دقیق است. بسیار مهم است که اطلاعات را ارزشسنجی کرده و ببینید آیا بیطرفانه است یا جانبدارانه، حقیقت است یا نظر و دقیق است یا دروغین. برای مثال باید چشمتان را به منبع اطلاعات یا نویسنده آن بدوزید. آیا میتوان به منابع و تاریخچه فعالیتهای نویسنده اعتماد کرد؟ چشمتان به نظراتی باشد که در پوستین حقیقت، پژوهش و سند از راه میرسند و رد پایشان را میتوان در تقریبا تمام منابع یافت.
اینترنت میتواند به صورت خاص فضایی دشوار برای یافتن اطلاعات باشد و باید تمام صفحات وبی که در پژوهشهای خود به آنها میرسید را ارزشسنجی کنید. بسیار مهم است که نویسنده و تاریخ انتشار هر صفحه وبی را پیدا کنید، به قضاوت محتوای آن مشغول شوید و از لینکهای تعبیه شده برای ارزشسنجی آنچه خواندهاید بهره بگیرید. وقتی ارزشسنجی اطلاعات دریافتی را بیاموزید، قادر به تقویت تفکر انتقادی خودتان خواهید بود.