تفکر خلاق چیست و چطور آن را بهبود و رشد دهیم؟ – راهنمای کامل و جامع


مهم نیست که در چه حوزهای کار میکنید، تفکر خلاق یکی از انواع تفکر است که میتواند به شما در مسیر پیشرفت شغلی کمک کند. توانایی سنجش کار و نگاه کردن به موقعیتهای غیر منتظره از دریچههای منحصر به فرد، به مهارتهای حل مشکل و همینطور عملکرد کلی شما یاری خواهند رساند. مدیرانی که به دنبال استخدام نیروهای تازهنفس میگردند، در پی چنین کیفیتهایی هستند، زیرا میخواهند تیمی شامل متفکرین و تحلیلگران اورجینال داشته باشند که دائما و دائما دست به نوآوری میزنند و بدانند که تفکر چیست.
بسیاری از افراد به صورت طبیعی با ژنی خلاق چشم به جهان گشودهاند. اگر شما هم یکی از همین افراد به حساب میآیید، این خبری فوقالعاده است. اگر نه، نیازی به نگرانی نیست. اگرچه ممکن است چندان احساس خلاقیت نکنید، اما تفکر خلاق اساسا مهارتی است که در گذر زمان میتوانید آن را صیقل و بهبود دهید. خلاقیت و هنرمند بودن لزوما یکچیز نیستند. خلاقیت مرحله پیش از تولید یک اثر هنری است. شاید شما با رنگ و کاغذ قادر به کشیدن یک پرتره واقعگرایانه نباشید، اما قطعا میتوانید در درک گامهای مفهومی هنرمندان برای دستیابی به چنین اثری به درجه استادی برسید.
تفکر خلاق چیست؟
تفکر خلاق در ذهن افراد و همینطور در حرفههای گوناگون معنای متفاوتی دارد. معنای تفکر خلاق میتواند به اندازه خود افکار متنوع باشد. در محیط کار تفکر اخلاق اساسا به میزان تاثیر افکار روی بهرهروی و تواناییهای شما در حل مسئله خلاصه میشود. برای مثال ممکن است در یک سمت مدیریتی مشغول کار باشید و یک سیستم جدید ابداع کنید که در نیمی از وقت کارمندان صرفهجویی میکند. هدف غایی شما از چنین سیستم شاهکاری، افزایش بهرهوری بوده و به هیچ طریقی به جز استفاده از تفکر خلاق نمیتوان چنین دستاوردی داشت.
همانطور که میتوانید تصور کنید، این نوع از خلاقیت میتواند در دستیابی به بهرهوری و بهینهسازی وظایف در میان نیروی کاری بسیار موثر واقع شود. تفکر خلاق برای کارفرمایان هم بسیار ارزشمند تلقی میشود، زیرا تنها با ذهنیتهای نامتعارف است که میتوان دست به نوآوریها و ابداعات بزرگ زد.
مثالهایی از مهارتهای تفکر خلاق
مهارتهای این تفکر را نمیتوان وابسته به کیفیتها یا کمیتهای مشخص به حساب آورد. خلاقیت ترکیبی از کیفیتهای گوناگون و رفتارهایی که است که با تمرین مداوم، بهتر و بهتر میشوند. برخی مهارتهای تفکر خلاق شاید برای شما مثل آب خوردن باشند، اما قطعا در سایر مهارتها نیازمند بهبود و تمرین هستید.
حل مسئله (Problem-Solving)
بخش اعظمی از مهارتهای تفکر خلاقی که لازم است در حرفه شغلی خود به کار بگیرید، اساسا راجع به ایجاد راه حل برای مسائلی است که مشکلات آزاردهنده را پدید آوردهاند. هنگام مواجهه با مشکل، ذهن یک متفکر خلاق به سمت متدهای تازه میرود. کارفرمایان بیش از هرچیز به دنبال کارمندانی میگردند که تواناییهای اثبات شده در حل مسئله داشته باشند، چرا که تنها در این صورت میتوان انرژی نوآوری را در کسب و کار حفظ کرد. وقتی مشکلات خودنمایی میکنند، سوپروایزرها باید بتوانند روی تیم خود در رسیدگی موثر به مشکل حساب کنند. حتی با به کارگیری راهکار درست، گاهی میتوان شرایط سخت را به شرایطی مثبت تبدیل کرد.
از مثالهای مهارتهای حل مسئله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- برقراری ارتباط
- تفکر تحلیلی
- طوفان فکری (Brainstorming)
- اولویتبندی
- برنامهریزی
- هماهنگی
- مدیریت زمان
- تواناییهای میانفردی
تفکر تحلیلی
تواناییهای تفکر تحلیلی و حل مسئله معمولا به عنوان مفهومی واحد در نظر گرفته میشوند. در واقعیت، تفکر تحلیلی مکانیزمی است که به ما در برطرفسازی مشکلات پیچیده کمک میکند، اما نمیتوان آن را لزوما هممعنا با حل مسئله به حساب آورد. تفکر تحلیلی به توانایی شما در رصد کردن، سنجش منطقی و رسیدن به جمعبندی در هر موضوعی ارتباط دارد. در مثال حرفه شغلی، این مهارت عمدتا راجع به حل مشکلات خواهد بود. تفکر تحلیلی جزئی کلیدی در خلاقیت حرفهای به حساب میآید زیرا با این پروسه میتوانید به ایدههایی عملی دست پیدا کنید.
از مهارتهای تفکر تحلیلی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- پژوهش
- پیشبینی
- تفسیر داده
- تصمیمگیری
- برقراری ارتباط
- تفکر
قدرت پذیرش
مهارتهای تفکر خلاق را تنها زمانی به دست خواهید آورد که قدرت پذیرش هر احتمالی را داشته باشید. با عدم پذیرش یا محدود کردن ایدههای تازه، اساسا خودتان را از دست یافتن به ایدهای معرکه محروم میکنید. ذهنیت باز به این معنا نیز هست که نباید با ایدههای ناسازگار با متدهای سنتی کسب و کار مخالفت کنید. با انجام کارهای قدیمی به روشهای تازه، میتوان به بهبودهای فراوان دست پیدا کرد.
قدرت پذیرش شامل مهارتهای زیر است:
- انعطافپذیری
- تمایل به یادگیری
- تفکر انتقادی
- پذیرش ایدهها و اطلاعات جدیدی که دیگران به اشتراک میگذارند
- تمایل به بحث
- همکاری
تعهد
حتی اگر ذهنی حقیقتا خلاق داشته باشد، افکار خلاقانه به تنهایی و به صورت اتوماتیک شما را به کارمندی بهتر تبدیل نخواهند کرد. برای اینکه تفکر خلاق واقعا کارآمد به حساب آید، باید به برنامههای عملی متعهد باشید. بدون تعهد و تلاش جدی، یک ایده خوب چیزی بیشتر از یک ایده نیست.
تعهد به یک ایده راجع به چنین مواردی است:
- پژوهش عمیق
- تحلیل یافتهها
- برنامهریزی کلی و جزئی
- تفویض اختیارات در یک سمت مدیریتی
- مکالمه با اعضای تیم
- بررسی عملکرد برای شناسایی نقاط قوت و ضعف
مهارتهای گوش سپردن و مباحثه
عضویت در یک سازمان بدین معنا است که پیش از آغاز یک نقشه جدید، باید خواستار نظر اعضای تیم شوید. توانایی پذیرش نظرات گوناگون و گوش سپردن به مباحثات راجع به ایدههای جدید از آن نظر اهمیت دارد که همان اعضای تیم بعدا باید روی پروژه کار کنند. سوال طرح کنید و خواستار نظرات اعضا شوید. گوش سپردن به همکاران و سوپروایزرها ممکن است به افزایش کیفیت پیشنهاد و ایده شما منجر شود.
از مهارتهای گوش سپردن و مباحثه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ارتباط چشمی
- تمرکز
- توجه نشان دادن به نشانههای غیر کلامی (حالت بدن، لبخند و غیره)
- طرح پرسش
- طوفان فکری
- برطرفسازی نگرانیها
- جمعبندی مباحثات و تکرار نکتههای کلیدی
توجه به الگوها
بسیاری از متفکرین خلاق با توجه نشان دادن به الگوها در محیط کار، به راهکارهای کارآمد دست پیدا میکنند. با یافتن ارتباط میان موضوعات به ظاهر نامرتبط، میتوانید به پیشرفت قابل توجهی دست پیدا کنید. توانایی مشاهده و استفاده از الگوها باعث میشود قادر به ساخت راهکارهای منحصر به فرد برای چالشهای پیچیده باشید.
مشاغلی که نیاز به مهارتهای تفکر خلاق دارند
نویسندگی. قلمروی نویسندگی قلمرویی بیپایان است که گستره وسیعی از حرفههای شغلی را در بر میگیرد. خلاقیت باعث میشود نوشتهها شکلی فراموشنشدنی و جذاب به خود بگیرند. چه نویسنده داستانهای تخیلی باشید، چه کپیرایتر و چه بلاگنویس، تفکر خلاق باعث میشود قادر به جلب توجه خواننده باشید و اثری خواندنی خلق کنید.
طراحی گرافیک. صنعت طراحی گرافیک در سالهای اخیر رشدی انفجاری داشته و امروز هنر و کسب و کار شکلی درهمتنیدهتر از همیشه به خود گرفتهاند. طراحان گرافیک موفق از تفکر خلاق در تمام پروسه خلق اثر استفاده میکنند. تفکر خلاق از آن نظر در این حوزه اهمیت دارد که طراحان باید به ساخت المانهای بصری اصیل و چشمگیر بپردازند و پیامها را به چشم و ذهن مخاطب انتقال دهند.
فروش و بازاریابی. فروش و بازاریابی هم یکی دیگر از مشاغلی است که در صورت تسلط بر مهارتهای تفکر خلاق، میتوانید عملکرد خود را در آن به شکلی قابل توجه بهبود دهید. هدف یک فروشنده یا بازاریاب، ترغیب مصرفکنندگان به خرید یک محصول یا سرویس است. اگرچه همواره میتوان به ارائه حقایق پرداخت و توضیح داد که چرا محصول شما از محصول رقبا بهتر است، اما خلاقیت باعث میشود مشتریان درگیر برند شما شوند. نیمی از نبرد بزرگ دنیای بازاریابی بر سر جلب توجه مصرفکنندگانی است که در دریایی از تبلیغات غرق شدهاند.
- مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
چطور خلاقانه فکر کنیم؟
خلاقیت میتواند ترسناک باشد. در جهانی که جمعیتی بیش از ۷ میلیارد نفر دارد، واقعا چطور میتوان به افکاری اصیل دست پیدا کرد؟ لازم است یک حقیقت را با شما به اشتراک بگذاریم: تفکر خلاق به معنای یک جرقه کوچک که هیچکس دیگر در این جهان به آن دست پیدا نکرده نیست. تفکر خلاق به معنای تفسیر اطلاعات است و میتوانید عادات خود را به گونهای تنظیم کنید که خلاقیت افزایش یابد.
۴ روش پیش رو میتوانند به شما در دستیابی به افکار خلاقانهتر یاری برسانند:
دائما سوال بپرسید. میزان تمایل به یادگیری، ارتباطی مستقیم با میزان خلاقیت فرد دارد. یکی از بهترین راهها برای یادگیری موضوعات تازه هم سوال پرسیدن است. سوالات خود را فقط پیش سوپروایزر یا متخصصین مطرح نکنید. از افراد مختلف سوال بپرسید و مجموعهای از پاسخها را گرد یکدیگر بیاورید. حتی اگر پاسخ یک نفر به اندازه کافی قانعکننده یا الهامبخش نباشد هم احتمال دارد نفر بعدی با پاسخ خود شما را غافلگیر سازد.
اشتباه کردن را بپذیرید. هر ایده خلاقانهای ایده برنده نیست. نوآورترین کارآفرینان این نکته را به خوبی درک میکنند. اگر هیچوقت نتوانید شکست خوردن برخی ایدهها را تحمل کنید، هیچوقت شجاعت امتحان کردن ایدههایی که به موفقیت میرسند را نخواهید داشت. انعطافپذیر باشید. اشتباهات را بپذیرید و با یاد گرفتن از آنها، به تجربهای ثمربخش تبدیلشان کنید.
همواره طوفان فکری به پا کنید. اگرچه باید اکثر انرژی خود را به پروژه اصلی اختصاص دهید، گاهی هم باید به کمک طوفانهای فکری، به ایدههای جدید دست یابید. طوفان فکری چه به تنهایی و چه با همراهی دیگران، منبعی ارزشمند و الهامبخش است. با استفاده از این ابزار میتوانید همواره ذهن خود را شفاف نگه دارید و این خود به شما اجازه میدهد که پذیرای احتمالات آینده نیز باشید.
در پی چالش باشید. بدون فائق آمدن بر چالشها، هیچوقت امکان رشد یا بهبود برای شما مهیا نخواهد شد. به دنبال چالشهای تازه و پرثمر باشید که باعث میشوند تفکر خلاقانه خود را به نقاطی برسانید که هیچوقت فکر نمیکردید امکانپذیر باشد. لازم هم نیست که این چالش در دنیای کار باشد. مشارکت در فعالیتهای خارج از خانه هم میتوانند به همین اندازه شما را تحریک به تفکر خلاق کنند.
۸ راه برای بهبود تفکر خلاق
در ادامه ۸ راهی که میتوانند منجر به بهبود تفکر خلاق در ذهن افراد شوند را با یکدیگر مرور میکنیم.
خود را محدود کنید
پژوهشها نشان میدهد یکی از مشکلاتی که بسیاری از مردم با آن سر و کله میزنند، در پیش گرفتن مسیری است که «کمترین مقاومت ذهنی» را به همراه میآورد. این یعنی عموم مردم به سراغ ایدههایی که پیشتر در اختیار داشتهاند میروند یا در صدد استفاده از منابعی که در همان لحظه دارند برمیآیند.
همین پژوهشها حکایت از این دارند که با اعمال محدودیتهای فردی میتوان تفکر خلاق را بهبود داد، زیرا حتی خلاقترین افراد هم مجبور به فعالیت در بیرون از حیطه آرامش خود میشوند. یکی از معروفترین مثالهای این موضوع زمانی اتفاق افتاد که دکتر سئوس کتاب Green Eggs & Ham را نوشت. او یک شرطبندی را به ویرایشگر کتابهایش باخت و باید کتابی مینوشت که در آن تنها از ۵۰ کلمه مختلف استفاده میشد. به عنوان مثال وقتی خودتان را به نوشتن چیزی در فرم کوتاه (مانند بیوگرافی درون اینستاگرام) محدود کنید، به ناگاه ممکن است ایدههایی بسیار خلاقانه به ذهنتان خطور کند.
کارهای خود را با پارامترهای مختلف و به طرق گوناگون محدود کنید تا از راهکارهای خلاقانهای که ذهن به آنها دست مییابد غافلگیر شوید.
تصویرسازی دوباره مشکل
نکته جالبی که محققان متوجه آن شدهاند این است که افراد خلاق به صورت خاص، بیشتر از همتایان نهچندان خلاق خود به تصویرسازی دوباره و دوباره مشکل در ذهن میپردازند. این یعنی به جای بهکارگیری اولین راهکار برای حل مشکلی خاص، آنها اندکی بیشتر به تعمق ادامه داده و پیش از آغاز کار، از نقطه نظرهای گوناگون به ماجرا نگاه میکنند.
یک مثال میزنیم. فرض میکنیم شما نویسندهای هستید که استراتژیهای بازاریابی محتوا را برای یک استارتاپ مدیریت میکنید و هدف غایی هم چیزی مانند «نوشتن مقالات محبوب» است. مشکل اصلی این خواهد بود که اگر با ذهنیت «چه چیزی میتوانم بنویسم که انبوهی توییت راجع به آن منتشر شود؟» به سراغ کار بروید، قادر به یافتن موضوع آنقدرها خوبی نخواهید بود.
اما اگر به تعمق ادامه داده و از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنید، مثلا «چه جنس مقالاتی بیشتر از همه توجه مردم را جلب میکنند؟»، روی بخش بنیادینتری از مشکل تمرکز کردهاید و میتوانید به سراغی موضوعی ناب و جدید بروید که اهداف دیگر را هم به صورت همزمان برآورده میسازد.
بنابراین اگر به مواجهه سرراست با مشکلات عادت دارید و برای مثال به این فکر میکنید که چه موضوعی میتواند برای یک نقاشی باحال باشد، سعی کنید به تصویرسازی هرچه بیشتر موضوع ادامه دهید و از زوایایی معناداتر به آن نگاه کنید. برای مثال میتوانید به این فکر کنید که «چه نوع نقاشی میتواند احساس تنهایی همه ما بعد از اتمام یک رابطه عاطفی را به تصویر بکشد؟»
فاصلهگذاری روانی
اگرچه از مدتها پیش اثبات شده که پرهیز از رسیدگی به یک وظیفه میتواند در کنار زدن موانع خلاقانه موثر باشد، به نظر میرسد که فاصلهگذاری «روانی» هم میتواند یک رویکرد موثر دیگر به حساب آید. در یک پژوهش مشخص شد که مشارکتکنندگان وقتی به چالش پیش رو به چشم چالشی دوردست نگاه میکنند، دو برابر ایده بیشتر و بهتر راجع به آن دست میآورند.
سعی کنید وظیفه خلاقانه خود را تا جای ممکن به دور از وضعیت و جایگاه کنونی خود تصور کنید. این کار باعث میشود مشکل شکلی دسترسیپذیرتر به خود بگیرد و حتی ترغیب به سطوح بالاتری از تفکر خلاقانه خواهید شد.
رویاپردازی و بعد بازگشت به کار
اگرچه پژوهشها یکی پس از دیگری میگویند که رویاپردازی و چرت زدن میتواند به پروسه تفکر خلاق کمک کند، اما به نظر میرسد در اکثر تحقیقها به یک تکه از پازل بیتوجهی شده است. یک پژوهش به صورت خاص نشان داده که هرچه کار کمتری در صدد حل یک چالش انجام داده باشید، رویاپردازی هم کمتر به آن کار کمک خواهد کرد. بنابراین رویاپردازی و استراحت زمانی بیشترین اثرگذاری را دارند که سرمایهگذاری خلاقانه فراوانی را صرف یک پروژه کرده باشید. بنابراین پیش از اینکه چرت زدن و رویاپردازیهای خود را با فشار تفکر خلاق توجیه کنید، با خودتان صادق باشید و در گام نخست با اشتیاق کار کنید.
در آغوش گرفتن چیزی بیمعنی
پژوهشها نشان دادهاند که خواندن یا تجربه کردن چیزی بیمعنی یا سوررئال میتواند به بهبود الگوهای شناختی و تفکر خلاق منجر شود. برای مثال روانشناسان مطالعه نوشتههای فرانز کافکا یا حتی داستانهایی مانند آلیس در سرزمین عجایب را توصیه میکنند.
جمعبندی این پژوهش آن بود که ذهن همیشه میخواهد از چیزهایی که میبیند معنا درآورد و هنر سوررئال یا بیمعنی میتواند برای مدتی کوتاه به ذهنی که همواره میخواهد بداند دقیقا چه میخواند یا چه میبیند استراحت دهد.
کار را از مصرف جدا کنید
بسیاری از مردم پروسه کار و تفکر خلاق را با یکدیگر ترکیب میکنند. اما در مرحله تکوین یک پروژه، تکنیکی دیگر وجود دارد که پژوهشها از ثمربخشی بیشتر آن میگویند. اساسا ذهن ما نیازمند یک «وضعیت دریافت» است و زمانی که پروسه دریافت اطلاعات را با فعالیتی دیگر که قرار است منجر به خلق چیزی شود ترکیب میکنید، بهرهوری کاهش مییابد.
برای مثال برخی نویسندگان عادت دارند که پروسه تحقیق و نگارش را به صورت همزمان و موازی پیش میبرند. اما اگر بتوان «حالت کار» را خاموش کرد، امکان الهامگیری بیشتر در فرمهای مطالعه، تماشای ویدیو یا نظاره کردن یک اتفاق فراهم میآید.
تولید در مود درست
برای مدتزمانی بسیار طولانی، محققان از این گفتهاند که خوشحالی، وضعیتی ایدهآل برای ورود به پروسه خلق یا تولید است. اما اخیرا یک پژوهش دیگر صورت گرفت که نتیجهای جسورانه به همراه داشت: زمانی که احساسات، چه منفی و چه مثبت به اوج خود میرسند، خلاقیت افزایش مییابد.
برداشت نهایی از پژوهش مورد اشاره این است که گرچه برخی مودهای منفی میتوانند ریشه خلاقیت را بخشکانند، اما برخلاف مودهای مثبت (نظیر خوشحالی، هیجانزدگی، عشق و هرچیز مشابه) قاعدهای یکسان راجع به تمام احساسات منفی وجود ندارد. در واقع برخی احساسات منفی منجر به افزایش خلاقیت میشوند و برخی دیگر آن را از بین میبرند.
نمیخواهیم بگوییم که برای دست زدن به خلاقیت باید خودتان را در مودی منفی قرار دهید، اما دفعه بعدی که شرایط احساسی قدرتمندی در خود مشاهده کردید، سعی کنید به تمرکز روی تولید یا خلق چیزی بپردازید. نتیجه کار ممکن است ارزش این تلاش را داشته باشد.
به حرکت درآیید
بر هیچکس پوشیده نیست که «بیشتر ورزش کردن» یکی از خواستنیترین عادات خوب در تمام نقاط کره خاکی به حساب میآید. برخی محققان حتی میگویند که ورزش باعث بهبود تفکر خلاق میشود. علاوه بر این، تحرک باعث میشود قلب به تکاپو بیفتد و این خود مردم را وارد یک مود مثبت میکند. ماجرا درست مثل تحقیقات دیگری است که نشان میدهند تفکر راجع به عشق میتواند افکار خلاقانهتر را با خود به همراه آورد. موضوع لزوما راجع به عمل نیست، راجع به تغییر دادن مود است.
اگر در بنبست خلاقیت گیر کردهاید و نیاز به استراحت دارید، میتوانید زمانی که مغزتان به صورت ناخودآگاه مشغول به کار است ورزش کنید و سرعت دستیابی به آن لحظهای که ناگهان میگویید «آها!» را بالا ببرید.
بپرسید «چه میشد اگر»
بنابر پژوهشهای صورت گرفته روی پروسه تفکر فرضی، نگاه کردن به شرایطی که پیشتر اتفاق افتاده و طرح پرسش «چه میشد اگر [اتفاق دیگری میافتاد]» میتواند خلاقیت را در برههای کوتاه افزایش دهد. به برخی از خلاقترین انسانهایی که میشناسید (از جمله خودتان!) فکر کنید. به احتمال زیادی چنین افرادی در قیاس با افراد کمتر خلاق، «عجیب» توصیف میشوند.
بنابر پژوهشها، علت موضوع آن است که چنین افرادی معمولا اتفاقاتی نامتعارف را تجربه کردهاند یا خود مستقیما به سراغ تجربیات متفاوت رفتهاند (شاید هم بتوان این دو را مرتبط به یکدیگر دانست).
محققین دریافتهاند که برای مثال، افراد خلاق معمولا اتفاقی تکاندهنده را در زندگی خود تجربه کردهاند. اما نیازی به نگرانی نیست و لازم نیست اتفاقی تراژیک برای شما بیفتد تا بتوانید خلاق شوید! محققان به این نیز پی بردهاند که افراد خلاق به احتمال بیشتری به سراغ تجارب عجیب میروند. برای مثال یک تحقیق نشان داده که زندگی در آنسوی آبها، میتواند به خلاقیت ارتباط داشته باشد. یکی از همین محققین در جمعبندی کار خود میگوید: «تنوعبخشی به تجارب باعث میشود که مردم الگوهای ثابت شناختی خود را شکسته و به شکلی منعطفتر و خلاقانهتر فکر کنند».
آیا میتوان خلاقیت را با تفکر راجع به دیگران افزایش داد؟
یک پارادوکس جالب در قلمروی خلاقیت چیزی است که در زبان انگلیسی تحت عنوان «شانس تازهکاران» شناخته میشود. در واقع چند پژوهش اشاره به این داشتهاند که یکی از اصلیترین موانع خلاقیت در ذهن مردم، دانشی است که از پیش به دست آوردهاند.
به عنوان مثال اگر شما مشغول به ساخت یک ملودی باشید، به احتمال زیاد یکی از آن افرادی هم هستید که خودتان را در ژانری مشخص از موسیقی غرق میکنید. این آشنایی و پایبندی به ژانری مشخص معمولا در تناقض با «اصالت» است، زیرا ذهن شما پر شده از ملودیهای مشابه و معمولا هنگام خلق اثری جدید حس میکنید که «این ملودی قبلا ساخته شده».
بسیاری از افراد خلاق با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند، اما برای بهبود شرایط چه میتوان کرد؟
بنابر تحقیقاتی که پیرامون فاصلهگذاری روانی صورت کرده، پاسخ احتمالا «انتزاعی» در نظر گرفتن پروسه خلاقیت باشد، در خلاف با عینی شمردن این پروسه. به عنوان مثال:
هنگام تفکر راجع به سفر پاریسی که میخواهید طی تابستان آتی بروید، ممکن است روی این تمرکز کنید که چه سفر سرگرمکنندهای در انتظارتان است یا نشستن در یک کافه و تماشای جهان چقدر زیبا خواهد بود.
هنگام تفکر راجع به سفر پاریسی که میخواهید طی هفته آتی بروید، روی این تمرکز خواهید کرد که چه لباسی به تن میکنید، چطور قرار است پول خود را معاوضه کنید و هنگام برخورد با پاریسیهایی که زبان انگلیسی بلد نیستند باید چه کرد.
به عبارت دیگر، هنگام تلاش برای دستیابی به تفکر خلاق نباید روی جزییات ریز متمرکز بود و در عوض باید از مشکلی که در صدد برطرفسازی آن برآمدهاید فاصله بگیرید. این موضوع همراستا با پژوهشهای دیگری است که نشان میدهند هنگام تصمیمگیری برای دیگران، معمولا پاسخهای خلاقانهتری نسبت به هنگام تصمیمگیری برای خودمان به دست میآوریم.
به عنوان مثال این را به طور یقین میدانیم که اکثر مردم هنگام خلق کاراکترهای آدم فضایی «منحصر به فرد» بسیار ضعیف عمل کرده و معمولا به تقلید از مشخصهها و اعضای بدن حیوانات میپردازند. وقتی محققان از مشارکتکنندگان در یک پروژه خواستند به طراحی موجود بیگانهای بپردازند که باید بعدا داستانی راجع به آن نیز بنویسند، اکثر آنها با مشکل روبهرو شدند و بیگانگانی ساختند که بیشتر شبیه حیوانات بودند. اما وقتی محققان خواستار طراحی موجود بیگانهای شدند که بعدا تبدیل به موضوع داستان شخصی دیگر میشد، سوژههای آزمایش به احتمال بیشتری به خلق مشخصههای جدید و منحصر به فرد میپرداختند.
دیگر تستهای منطقمحور نیز شواهدی مشابه را به نشان میدهند و به نظر میرسد جمله «طوری بیاموز که گویی میخواهی آموزش دهی» حقیقتا در دنیای تفکر خلاق موثر است. همین جمله را اگر بخواهیم به شکلی کلیتر بازگو کنیم باید به گونهای خلاقیت خود را به کار ببندید که گویی خروجی قرار است متعلق به شخصی دیگر باشد.در همین راستا، لازم است از دانش پیشین خود «فرار» کرده و خودتان را در نقش کسی دیگر فرو ببرید. به این ترتیب نگاهی انتزاعیتر به مشکل خواهید داشت و از تکرار کردن راهکارهایی که پیشتر به کار بستهاید پرهیز خواهید کرد.
چطور موانع خلاق را از پیش رو برداریم؟
برخوردن به یک «مانع خلاق» اتفاقی آزاردهنده است، به خصوص برای افرادی که دائما با موضوعات خلاقانه سر و کله میزنند. وقتی قرار است یک ایده را پیش ببرید اما ظاهرا موفق به چنین کاری نمیشوید، نوعی حس درماندگی در وجودتان شکل میگیرد. اما راهکاری ساده برای این مشکل وجود دارد. معمولا فاصله گرفته از مشکل و بازگشت دوباره به آن در برههای دیگر به یافتن راه حل کمک میکند. همه ما چنین کاری را در کودکی و هنگام تجربه بازیهای ویدیویی دشوار انجام دادهایم.
اگر این اتفاق برای شما هم افتاده و با خودتان فکر کردهاید که «چرا دفعه اول نتوانستم مشکل را حل کنم»، باید بدانید که موضوع راجع به پدیدهای تحت عنوان «اثر تکوین» در ذهن است که یکی از ۵ مرحله تفکر خلاق به حساب میآید:
- آمادهسازی
- تکوین
- فهم اجمالی
- روشنگری یا بصیرت
- درستیسنجی
مشکل مرحلههای بالا این است که مرحله مورد نیاز برای شکستن مانع خلاق (تکوین) ماهیتی مرموز و مبهم دارد: میدانیم که فاصله گرفتن از موضوع به شرایط کمک میکند، اما دیگر چه فاکتورهایی دخیل است؟ یک چیز را به طور یقین میدانیم: این کار قطعا جواب میدهد.
محققان در جمعبندی کار خود میگویند که احتمالا استراحتهای برنامهریزی شده به مردم کمک کند که به صورت ناخودآگاه به کار روی مسئله ادامه داده و آن لحظه «آها!» که برای همه ما آشنا و دوستداشتنی است و معمولا از ناکجاآباد ظاهر میشود با سرعت بیشتری به دست میآید. این یعنی برای عبور از مانع خلاق، به چیزی بیشتر از استراحتهای اتفاقی نیاز دارید و افراد خلاق معمولا بیشترین نفع را از استراحتهای برنامهریزی شدهای میبرند که در جریان آنها انگیزه دارند و میدادند بزودی به سراغ مسئله خواهند رفت.
پس نصیحت نهایی ما این است: برای دستیابی به بیشینه بهرهوری در برهه تکوین و همینطور دستیابی به لحظات «آها!» بیشتر، خود را از لحاظ روانی خسته نکنید و استراحتهایی برنامهریزی شده را در جریان کاری خود جای دهید. به این ترتیب ناخودآگاه ذهنتان میتواند به مشکلی که خودآگاه از پس آن برنیامده رسیدگی کند.
در دنیای امروزی که مشاغل تخصصی شکلی مهمتر از همیشه به خود گرفتهاند، پرورش خلاقیت و مهارتهای ایدهپردازی و نوآوری میتواند مسیر شغلی افراد را به کل دگرگون کند. در همین راستا فرادرس یک دوره آموزشی ۱۳ ساعت و ۴۹ دقیقهای را در قالب شش درس آماده کرده که در ادامه شما را با آن آشنا میکنیم.
در درس نخست با مفهوم هوشهای چندگانه و نوع نگرش افراد به مسائل در بستری خلاقانه آشنا خواهیم شد. درس دوم فرایند حل خلاقانه مسائل را تشریح میکند که شامل عوامل موثر بر تشخیص فرصت، مراحل تشخیص فرصت و منابع ایجاد ایده و فرصت است. درس سوم به نظریههای گوناگون حوزه خلاقیت و انوع نوآوریها اختصاص یافته، درس چهارم شما را با تکنیکهای حل خلاقانه مسائل آشنا میکند. در پنجم به شکلی مفصل به معرفی تکنیکهای توسعه خلاقیت میپردازد و درس پایانی هم به طور کامل به هنر تفکر خلاق، مهارتهای لازم برای آن، عوامل منفی تفکر خلاق و همینطور فرهنگ سازمانی و محیط خلاق اختصاص یافته است.
تفکر خلاق چطور نابود میشود؟
اگرچه بسیاری از افراد میگویند که خواستار تفکر خلاق هستند، اما در اکثر مواقع کارفرمایان به شکلی ناخواسته و با اعمال محدودیتهای گسترده، خلاقیت را در نطفه خفه میکنند. خلاقیت زمانی نابود میشود که ما محدودیتهایی همسو با نُرمها اعمال میکنیم. بنابر پژوهشهای ترسا آمابایل، پروفسور دانشگاه هاروارد، به ۶ روش که در ادامه توضیح می دهیم میتوان خلاقیت را در خود و همینطور در دیگران نابود کرد.
ناسازگاری نقش
از میان تمام عوامل نابودکننده خلاقیت، این احتمالا قابل انتظارترین مورد باشد. حقیقت امر این است که وقتی مردم موظف به رسیدگی به وظایف، مشاغل، سمتها و پروژههایی میشوند که هیچ علاقهای به آنها ندارند، خلاقیتشان به شکل قابل توجهی کاهش مییابد.
در پژوهشهای مشابه دریافتهایم که مردم زمانی که احساس سرگرم بودن میکنند و نه زمانی که تحت فشار زمانی هستند به بیشترین مقدار رضایت میرسند. کار کردن روی پروژهای که مهارتها را به چالش میکشد اما در نهایت امکانپذیر است، باعث دستیابی به رضایت حداکثری میشود و در این نوع از وظایف، سمت شغلی و موضوع پروژه به خوبی با یکدیگر همسو بودهاند.
وقتی نقشها ناسازگار هستند، خلاقیت در نطفه خفه شده و نتایج ناامیدکننده به دست میآید.
محدودیتهای بیش از اندازه در هدف
اگرچه محدودیتهای خلاقانه میتوانند مزایای خاص خود را داشته باشند (همانطور که در داستان معروف دکتر سئوس مشاهده کردیم) اما وقتی جریان کاری تحت تاثیر محدودیتهای هدف غایی قرار میگیرد، آن موقع است که خلاقیت میخشکد.
محققان میگویند در سازمانها و گروههای مختلف، از جمله محدودیتهایی که معمولا به نابودی خلاقیت منجر میشوند میتوان به تغییر دادن مداوم اهداف یا بیان صریح اینکه متدهای تازه مورد استقبال قرار نمیگیرند اشاره کرد. اگر دستورالعمل رسیدن به اهداف بسیار محدود و سرراست باشد، معمولا خبری از خلاقیت نخواهد بود.
سهمیه محدود منابع
اگرچه بسیاری از کمپانیهای «ترندی» امروز دوست دارند که میزهای فوتبال دستی و صندلیهای راحتی قرار گرفته در لابیهای خود را شوآف کنند، پژوهشها نشان میدهند محدودیتهای روانی بیشترین تاثیر را در نابودی تفکر خلاق دارند. برخی از مردم به مهارتهای خود در به پایان رساندن کارها طی دقایق پایانی افتخار میکنند، اما بخش اعظمی از کارهای حقیقتا خلاقانه نیازمند تخصیص زمان و منابع کافی هستند تا به خوبی به جمعبندی برسند.
این موضوع زمانی ناامیدکننده میشود که بدانیم گاه «ایدههای درست» وجود دارد، اما هنگام پیادهسازی پروژه ممکن است کار هیچوقت به اتمام نرسد یا به صورت حداکثری صیقل نخورد. تنها زمانی بهترین نتایج لازم به دست میآید که زمان و منابع خارجی کافی (از جمله پول) به آنها اختصاص یابد.
عدم وجود تنوع در گروه
اعضای حاضر در گروههای متناجس به احتمال بیشتری با یکدیگر سازگاری نشان میدهند، اما به صورت مشابه از مشکلی بزرگ نیز رنج میبرند: در این گروه نتایج خلاقانه کمتری حاصل میشود. این موضوع حتی برای اشخاصی که به تنهایی کار میکنند هم مصداق دارد: افرادی که با آنها در ارتباط هستید (و افرادی که از آنها در زمینههای کاری مشاوره میگیرید) میتوانند بر میزان خلاقیت شما تاثیر بگذارند.
اگر به صورت مداوم در کنار افرادی با ذهنیتهای مشابه هستید، ممکن است خود را در اتاق پژواکی بیابید که در آن فضایی برای رشد خلاقیت نیست.
دلسردی
همانطور که بالاتر هم گفتیم، اکثر مردم از خلاقیت میترسند، حتی با این وجود که میگویند حامی کارهای خلاقانه هستند. حالا باید این حقیقت را نیز به معادله اضافه کرد که دلسردی فراوان میتواند به نابودی خلاقیت منجر گردد. انتقاد مداوم، ارزیابیهای بیپایان و نظرات منفی میتوانند در گذر زمان تاثیرشان را روی افراد خلاق بگذارند. وقتی مردم حس کنند که تمام ایدههایشان قرار است تکه و پاره شده و در صورت شکست مورد انتقاد گسترده قرار بگیرد، از جایی به بعد دیگر به تفکر خلاق نمیپردازند.
از آنجایی که هیچ ایده یا حتی کار به اتمام رسیدهای بدون انتقاد باقی نمیماند، لازم است افراد خلاق نوعی مانع ذهنی در برابر نظرات منفی داشته باشند تا اثرات ناخواسته روی کارها پدید نیاید.
عدم وجود بازخورد مثبت
بسیاری از ما سعی میکنیم انسانهایی فروتن باشیم، اما بیایید به خودمان دروغ نگوییم. وقتی کاری که سخت برای تحقق آن تلاش کردهایم به نتیجه رسیده و بازخوردهای مثبت دریافت میکند، احساسی عالی داریم. بنابر پژوهشهای خانم آمابایل، تمجید و دریافت بازخورد مثبت شدیدا برای افراد خلاق ضروری است، افرادی که از ایدههای خود برای تاثیرگذاری روی زندگی دیگران استفاده میکنند. بدون حمایت، انگیزه و اخلاق کاری، پروژههای خلاقانه تحلیل خواهند رفت.
با سلام. بسیار مقاله مفیدی بود. خیلی استفاده کردم. خیلی ممنون که وقت میگذارید برای اشتراک اطلاعات کاربرد?