خودآگاهی چیست و چطور آن را بهبود دهیم؟ – از صفر تا صد


افرادی که میدانند خودآگاهی چیست میتوانند خودشان را با توانمندیها و اصلیترین ویژگیهای شخصیتی و مهمترین ارزشهای زندگی خود معرفی کنند. خودآگاهی بهمعنای شناخت تمام جنبههای مختلف شکلدهنده هویت است که شامل تیپ شخصیتی، احساسات، توانمندیها، انواع تفکر و انگیزههای خویش برای تصمیمگیریهای زندگی میشود. متأسفانه کمتر از ۱۰ درصد مردم خودآگاهی دارند. البته کسب خودآگاهی چندان آسان نیست زیرا بخش زیادی از هویت افراد در ناخودآگاه آنها قرار دارد. افرادی که نمیدانند خودآگاهی چیست و چه کاربردی دارد، هر لحظه در زندگی ممکن است با واکنشهای رفتاری خودشان غافلگیر شوند. از آنسو افرادی که خودآگاهی بالایی دارند تمام زندگیشان را متناسب با هویتشان بنا میکنند. در این مطلب از مجله فرادرس با مهارت خودآگاهی آشنا میشویم و یاد میگیریم که چگونه به خودآگاهی برسیم.
مهارت خودآگاهی چیست؟
از دیدگاه روانشناسی، «خودآگاهی» (Self Awareness) بهمعنای توانایی افراد در شناخت عمیق و همهجانبه از هویت خویش است. بهبیانی دیگر، خودآگاهی بهمعنای دستیابی به تمام مفاهیم خودآگاه و ناخودآگاه سازنده هویت است. برای مثال فرض کنید که فردی با بوی عطر دوست خود احساس استرس شدیدی میکند و بعد مدتها بهیاد میآورد که ناظم سختگیر دوران مدرسه نیز از همین عطر استفاده میکرده است. این مفاهیم را در ادامه نام میبریم.
- «ویژگیهای شخصیتی» (Personality Traits): به الگوهای تکراری رفتار، افکار و احساسات گفته میشود. با آگاهی از شخصیت خود، میتوانیم با افراد مناسب در ارتباط باشیم و محیطهای مطلوب و فعالیتهای کاری متناسب با شخصیت خود را انتخاب کنیم و در نهایت رضایت بیشتری از زندگی داشته باشیم.
- «ارزشها» (Values): بهمعنای تمام مفاهیمی است که از داشتن آنها در زندگی لذت عمیقی میبریم. این ارزشها میتواند داشتن آرامش، استقلال، قدرت و نفوذ، تغییرات بزرگ در دنیا یا خدمت به مردم باشد. با شناخت ارزشها و زندگی در آن مسیر، زندگی هوشیارانه خواهیم داشت و از تکتک فعالیتهای زندگی لذت میبریم.
- «باورهای بنیادین» (Core Beliefs): به تمام باورهای عمیقی که در مورد خودتان، جهان بیرون و دیگران در ذهن خود داریم گفته میشود. شما دنیا را چگونه میبینید؟ آیا نگاه مثبتی به ذات انسان دارید یا انسانها را افرادی خودخواه و خطرناک در نظر میگیرید؟ آیا خودتان را فردی ارزشمند میدانید یا در مقایسه با دیگران کمارزشتر هستید؟ باورهای بنیادین از کودکی ایجاد میشود و بر روی تمام افکار، احساسات و واکنش ما به محیط اطراف تأثیرگذار است.
- «توانمندیها» (Strenghs): به «استعدادهای ذاتی» (Talent) گفته میشود که با تمرین کردن و وقت گذاشتن تبدیل به توانمندی شده است. با شناخت توانمندیهای خود و انتخاب مسیر شغلی یا فعالیتهای زندگی مناسب با آنها، میتوانیم در زمان کمتر به موفقیتهای بیشتری داشته باشیم.
- «شدت نیازهای بنیادین» (Basic Needs): تمام انسانها نیازهای بنیادینی مانند امنیت، استقلال، تفریح دیده و محبت شدن دارند. اگر این نیازهای برآورده نشود، افراد بهصورت ناخودآگاه بهسمت برآورده کردن آنها در زندگی حرکت میکنند. در نتیجه نیازهای بنیادین نیز از ریشههای مهم واکنش به محیط است و شناخت این نیازها باعث میشود تا بتوانیم برای برآورده کردنشان تلاش کنیم.
- «نقاط ضعف» (Disabilities and Blind Spots): در بسیاری از مواقع وجود ضعف در حوزههای خاص، با سرزنشهای مستقیم و غیرمستقیم همراه میشود و اعتمادبهنفس و عزتنفس افراد را نابود میکند. در حالیکه شناخت این ضعفها و دلایل آن میتواند از چنین آسیبهایی جلوگیری کند.
- «آسیبهای روانی و تعارضهای ناهشیار» (Psychological Harms And Unconscious Conflict): بیشتر افراد در طول زندگی و بهویژه دوران آسیبپذیری کودکی با زخمهای روانی متعددی روبرو میشوند که بهصورت ناهشیار بر روی زندگی آتی افراد تأثیرات مخربی میگذارد. در نتیجه شناخت این آسیبها میتواند تأثیرات مخربی بر روی زندگی افراد داشته باشد.
- «هیجانات» (Emotions): شناخت هیجانات مقدمه مدیریت احساسات و نقوذ عاطفی بر روی دیگران است. همچنین احساسات سرکوبشده با آسیبهای روانی و بدنی شدیدی همراه است. در نتیجه شناخت هیجانات بر روی موفقیت افراد در روابط بینفردی و بهزیستی بیشتر در زندگی تأثیرگذار است.
- «افکار» (Thoughts): تمام آنچه در هر لحظه از زندگی بهفکر ما میرسد فکر نام دارد. افکار روزمره از باورهای بنیادین بهوجود میآیند و بر روی انواع احساسات و رفتارهای انسان تأثیرگذار است. در نتیجه با شناخت افکار و هدایت آنها میتوانیم افکار منفی و سرزنشکننده را مدیریت کنیم و به بخشهای عمیقتر روان خود نفوذ کنیم.

همانطور که بیان شد، خودآگاهی بهعنوان یک مهارت در نظر گرفته میشود که با تمرین و تجربه افراد آن را بهدست میآورند. در برخی موارد خودآگاهی با «حساسیت به خویشتن» (Self Consciousness) و «خودشناسی» (Self Knowledge) اشتباه گرفته میشود. در ادامه هر کدام از این مفاهیم را معرفی میکنیم.
- «حساسیت به خویشتن» (Self Consciousness): حساسیت به خویشتن بهمعنای نگرانی از قضاوت دیگران است و در بیشتر مواقع بهعنوان مفهومی منفی در نظر گرفته میشود.
- «خودشناسی» (Self Knowledge): مفهوم خودشناسی نیز در نتیجه رسیدن به خودآگاهی بهوجود میآید و بهمعنای رسیدن به شناختی جامع از عناصر مختلف هویتی است.
شاید بتوان یکی از مزایای بزرگ خودآگاهی را داشتن شجاعت مواجه با «خود واقعی» بهشکلی صادقانه و روراست دانست، زیرا بسیاری از افراد خود را جوری میشناسند که دوست دارند تا از دیدگاه دیگران بهنظر بیایند. همچنین برخی دیگر، بهطور کلی خود را فردی ناکارآمد و بیخاصیت در نظر میگیرند اما افرادی که میدانند خودآگاهی چیست بدون هیچگونه قضاوتی خود را ارزیابی میکنند.
تکنیکهای تقویت خودآگاهی چیست؟
با اینکه خودآگاهی از ابتدای زندگی و با شناخت کودک از بدن خویش شروع میشود اما برای شناخت عمیق از استعدادهای نهانی و تعارضهای ناهشیار نیاز به تلاش کردن داریم. بهطور معمول افراد بعد از یادگیری اینکه خودآگاهی چیست و چه اهمیتی دارد، بهدنبال یافتن تکنیکهایی برای تقویت خودآگاهی هستند. در ادامه، هر کدام از این تکنیکها را توضیح میدهیم.
۱. مدیتیشن
«مدیتیشن» (Meditation): انواع تمرینات مدیتیشن و بهویژه تمرینات «ذهنآگاهی» (Mind Fullness) تأثیرگذارترین تمرین برای دستیابی به خودآگاهی است. مواجه بدون قضاوت با آنچه که در بدن و ذهن اتفاق میفتد بدون وجود نگرانی از ایجاد تغییرات، باعث میشود تا افراد آگاهی بسیار عمیقی از افکار و احساسات خود بهدست بیاورند. همچنین با شناخت این احساسات و افکار میتوانیم به باورهای بنیادین و ارزشهای خود آگاه شویم و وارد قلمرو ناهشیار شویم. برای مثال، شاید در حین انجام این تمرینات متوجه شوید که در حال فشار دادن دندانهای خود بههمدیگر هستید، در بخشی از بدن خود دردی دارید یا نگرانی شدید شما نسبت به آینده باعث شده تا نتوانید از زمان حال خود بهخوبی استفاده کنید. این اطلاعات میتوانند شروعی بر تغییرات مثبت در زندگی و رسیدن به سطوح بالاتر توسعه فردی باشد.
۲. تنظیم زمانهای تأمل
تفکر عمیق و کنکاش دنیای درونی بهشیوههای مختلفی میتواند اتفاق بیفتد و این فرایند با هدف عبور از افکار، احساسات و رفتارهای سطحی است تا افراد بتوانند باورهای بنیادین خود را پیدا کنند. با شناخت این باورهای عمیق، افراد متوجه میشوند که در هر لحظه عملکرد آنها تا چه میزان در چارچوب استانداردهای ذاتی و «ارزشهای بنیادین» (Main Values) خود است. همچنین ارزیابی میکنند که تا چه میزان این استانداردهای شخصی بهخودی خود کارآمد و مبتنی بر استدلالهای منطقی هستند. شناخت استانداردهای ذاتی و حرکت در مسیر آنها، اصلیترین عامل ایجادکننده انگیزه و ایجاد آرامش در زندگی است.
۳. تصور خود ایدهآل
بهترین و ایدهآلترین حالت خود را تصور کنید. «خود ایدهآل» (Ideal Selves) نشاندهنده امیدها، رویاها و «اشتیاقها» (Aspirations) افراد است. همچنین دستاوردها، جایگاه اجتماعی و اقتصادی رضایتبخش، مهارتها و ظرفیتهایی که دوست داریم تا فرابگیریم را روشن میکند. شما میتوانید از خود ایدهآل کمک بگیرید تا در مسیر درست تلاش کنید و به ارزشهای بنیادین خود نزدیک شوید.

۴. دروننگری با سؤالات ملموس
هسته اصلی رسیدن به خودآگاهی، فرایند «تأمل و دروننگری عمیق» (Reflection) است. اما مشکل بزرگ برای دروننگری عمیق، پرسیدن سؤالات اشتباه از خویش و جستوجوی پاسخ این سؤالات است. در بیشتر مواقع، برای حل چالشهای درونی از سؤالات «چرا» (Why) استفاده میکنیم، در حالیکه پاسخ دادن به این دسته از سؤالات نیاز به اطلاعاتی دارد که در «ناهشیار» (Unconscious) قرار دارند و هیچ دسترسی به آن نداریم. در نتیجه، پاسخهای ما به سؤالات «چرا» دقت چندانی نخواهند داشت.
همچنین بزرگترین خطر سؤالاتی که با «چرا» شروع میشود، این است که ما را به چاه تاریک و بیانتهای افکار منفی و ناهشیار پرتاب میکند. در چنین شرایطی بر روی ضعفها و احساس ناتوانی خود متمرکز میشویم. برای مثال، مدیر اجرایی را در نظر بگیرید که فعالیتهای کاری خود را بهبهترین شکل انجام میدهد اما مهارت خوبی در جلب کردن نظر دیگران و صحبت کردن در جلسات ماهیانه هیئت مدیره ندارد. او با دروننگری و جستجوی پاسخ این سؤال که «چرا هیچکس به من توجه نمیکند؟» به این نتیجه میرسد که هیچوقت فرد جذابی برای کسی نبوده است. این مسئله حال او را بسیار بد کرده و غرق در خاطرات دوران نوجوانی میشود.
در حالیکه پرسیدن «سؤال چه» (What Question) یا سؤالاتی که با «چه» شروع میشوند، ما را در فضایی عینی و باز قرار میدهد تا بهشکلی روشن، بهدنبال مؤلفههای تأثیرگذار بر روی نتیجه بگردیم. اگر به مثال گذشته برگردیم، بجای پرسیدن این سؤال که «چرا هیچکس به من توجه نمیکند؟»، میتوانیم از سؤالات زیر استفاده کنیم.
- بحث موجود در جلسه حول محور چه کسانی در جریان است؟
- چه تجربیات بدنی را در هنگام صحبت کردن تجربه کردهام؟
- چه عواملی باعث میشود که بهیاد خاطرات دوران نوجوانی خود میفتم و احساس ناکافی بودن و دوستنداشتنی بودن میکنم؟
استفاده از سؤالاتی که با «چه» شروع میشود در فرایند دروننگری باعث میشود تا ارزیابی کاملی از افکار و باورهای خود داشته باشیم. با یادگیری اینکه خودآگاهی چیست و شناسایی الگوهای رفتاری، شناختی و هیجانی به این نتیجه میرسیم که این الگوها و خاطرات قدیمی همراه با آن، هیچ کارکردی در زندگی امروز ما ندارند. پرسیدن سؤالات مناسب به ما کمک میکند تا با انتخابهای متفاوت، نتایج متفاوتی را رقم بزنیم.
۵. رواندرمانی
در طول جلسات «رواندرمانی» (Psychotherapy Therapy) مانند «درمان شناختی رفتاری» (Cognitive Behavioral Therapy | CBT)، رواندرمانگر به شما کمک میکند تا الگوهای افکار و رفتار منفی یا ناکارآمد خود را شناسایی کنید. با تشخیص ریشههای اصلی افکار منفی، یک گام به تغییر آنها نزدیکتر شدهاید و در ادامه میتوانید با همراهی متخصص روانشناسی بالینی، در دنیای افکار و باورهای خود عمیق شوید و در صورت نیاز، آنها را بهخوبی تغییر دهید. همچنین با استفاده از سایر مدلهای درمانی نیز افراد به خاطرات گذشته رجوع میکنند و با استخراج تعارضهای روانی از ناهشیار، دلیل بسیاری از اتفاقات زندگی را ریشهیابی میکنند.

۶. تمرین دادن ذهن
مسئول احساس خطر و ایجاد هیجان ترس یا استرس در مغز، بخش «آمیگدال» (Amigdala) نام دارد. این بخش مغز از اولین قسمتهایی است که در طول تکامل نسل بشر شکل گرفته است. بههمین دلیل، مقاومت در برابر آن بسیار سخت است و نیاز به تمرین دارد. هنگامی که افراد در دوران کودکی احساس خطر کنند، این بخش مغز «بیشفعال» (Hyper Active) میشود و در نتیجه، افراد بهراحتی هیجان ترس و استرس را تجربه میکنند. یکی از راههای مقاومت در برابر آمیگدال و آرام کردن آن، نامبردن «احساسات» (Naming Feelings) در مواقع برانگیخته شدن هیجانات است. این تمرین بهمرور و با وجود استمرار، میتواند باعث شناخت الگوهای هیجانی و تقویت «قشر پیشپیشانی» (Pre Frontal Cortex) در مغز شود و تأثیر هیجانات را بر تصمیمگیریها و مرور افکار منفی کاهش دهد. تمرینهای زیادی برای تقویت قوای ذهنی وجود دارد، در ادامه تعدادی از این تمرینها را بیان میکنیم.
شناسایی و نامبردن انواع احساسات
ما هر لحظه در حال تجربه کردن احساسات مختلفی هستیم، اگر بتوانیم احساسات خود را بشناسیم، از یکدگیر تفکیک کنیم و هر کدام را نام ببریم، راحتتر میتوانیم آنها را مدیریت کنیم. برای مثال، فرض کنید که دو نفر در حال صحبت کردن با همدیگر هستند و یکی از آنها به دیگری بازخورد منفی در مورد سخنرانی گذشته او میدهد. بهسرعت ضربان قلب فردی که بازخورد منفی گرفته افزایش پیدا میکند و احساس خشم او برانگیخته میشود. در همان زمان در ذهن خود میگوید که: «احساس میکنم که فرد مقابل به من حمله کرده است و آمیگدال من احساس خشم میکند». در این شرایط با خود میگوید که این تنها یک فکر ناکارآمد است و به گوش دادن صحبتهای مخاطب ادامه میدهد. در ادامه، متوجه میشود که حداقل یکی از نکاتی که مخاطب بیان کرد، بهدرد بخور و مفید است و با در کنترل گرفتن شرایط، بحث را عوض میکند.
استفاده از انواع تمرینات ذهنآگاهی
تمرینات «ذهنآگاهی» (Mindfulness) به افراد کمک میکنند تا بر روی زمان حال و تمام افکار و احساسات خود متمرکز شوند. هدف این تمرینها، شناسایی دنیای درونی و درک عمیق افکار و هیجانات در ذهن و نشانههای آن بر روی بدن است. تمرینات ذهنآگاهی بهترین شیوه برای در کنترل گرفتن ذهن و افزایش «خودکنترلی» (Self Control) است. در ادامه، برخی از تکنیکهای کوتاه و کاربردی ذهناگاهی را بیان میکنیم.
- «تمرین فضای تنفس یا تنفس عمیق» (Practice Deep Breathing)
- «تمرین نامگذاری بر روی پدیدههای محیط اطراف» (Name You Surroundings)
- «تمرین سازماندهی فضا» (Organize Your Space)
- «تمرین طراحی یا نقاشی» (Draw Or Paint)
فرایند بهبود خودآگاهی مانند سفری بیانتها است که افراد دارای خودآگاهی بالا، همواره در این مسیر، در حال کسب توانمندیهای جدید و نزدیک شدن به خود ایدهآل هستند. در نتیجه نمیتوان خودآگاهی را بهعنوان یک مقصد مشخص در نظر گرفت. نظریه «درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد» (Acceptance Commitment Therapy | ACT) بهخوبی توضیح دادهاست که مسیر دستیابی به خودآگاهی چیست و چطور میتوان در این مسیر حرکت کرد.
بهکار بردن انواع تفکر
بهطور کلی هرگونه فعالیت ذهنی باعث تقویت لوب پیشپیشانی و افزایش قوای منطقی افراد میشود و تسلط این لوب بر روی آمیگدال و قدرت افسارگسیخته هیجانات را افزایش میدهد. در نتیجه تنها با کمک گرفتن از انواع تفکر در زندگی روزمره بهویژه تفکر انتقادی و تفکر تحلیلی یا حل کردن انواع معماهای فکری، ذهن خود را تمرین میدهید تا بهدنیای درونی خود آگاهتر شود و همچنین تسلط بیشتری بر بخشهای مختلف خود از جمله هیجانات پیدا کند.
۷. تطبیق بازخوردها
گرفتن «بازخورد» از دیگران بهترین شیوه برای افزایش خودآگاهی اجتماعی است. با تمرین دادن ذهن بهمرور حساسیت کمتری نسبت به بازخوردهای منفی دیگران خواهید داشت و این نشاندهنده افزایش یافتن «عزتنفس» (Self Esteem) شما است. در ادامه میتوانید از اطرافیان خود در خواست کنید تا در حوزههای مختلف نظر خود را بیان کنند. هر چقدر در مورد حوزههای ویژهتری نظر دیگران را بپرسید، بازخورد عینیتر و کارآمدتری را دریافت خواهید کرد. در نتیجه با شجاعت تمام از آنها بپرسید که نظرشان در مورد عملکرد شما و واکنشهایتان در موقعیتهای مختلف چیست. برای استفاده از این بازخوردها، میتوانید دو نظر خود را در مورد فعالیتتان با بازخوردهای دیگران در همان حوزه مقایسه کنید. برای بهدست آوردن این دو بازخورد، میتوانید از سؤالات زیر استفاده کنید.
- سؤال از خودتان: من خودم را در این حوزه چگونه برآورد میکنم؟
- سؤال از اطرافیان: دیگران من را در یان حوزه چگونه برآورد میکنند؟
در ادامه لیستی از ارزیابی خودتان به دیدگاهها و عملکرد خویش در حوزه مورد نظر درست کنید و کلمات مورد نظرتان را بنویسید. سپس از اطرافیان خود نیز نظرخواهی کنید و لیست نظر آنها را نیز کنار لیست قبلی قرار دهید. در ادامه به تفاوتها و اختلافات موجود در این دو لیست توجه کنید، بهاحتمال زیاد، «نقاط کور» (Blind Spots) در هویت و عملکرد شما وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر شما هستند.
۸. سفر درونی
تکنیک «سفر درونی» (Journalling) شیوهای مناسب برای شناخت فرایندهایی است که در جایگاه خصوصی و اجتماعی در جریان است. همچنین این سفر درونی به شما کمک میکند تا الگوهای رفتاری، شناختی و هیجانی خود را ارزیابی کرده و میزان «کارآمد بودن» آنها را بسنجید. یکی از شیوههای بهکار بردن تکنیک سفر درونی، مرور تجربیاتی است که در طول روز داشتهاید. در ادامه، سؤالاتی را برای مرور بهتر این تجربیات مطرح میکنیم.
- در طول روز، چه فعالیتهایی را بهخوبی انجام دادهام؟
- در طول روز، با چه چالشهایی مواجه شدهام؟
- چه احساساتی در طول روز داشتهام؟
- چه واکنشی در موقعیتهای مختلف داشتهام؟ آیا میتوانستم جور دیگری برخورد کنم؟
- با استفاده از کدام یک از توانمندیها توانستم بهترین عملکرد خود را داشته باشم؟
- فردا قرار است چه کارهایی انجام دهم؟

۱۰. افزایش هوش هیجانی
با اینکه واژه خودآگاهی بهاحتمال زیاد به «فروید» (Freud) و «یونگ» (Jungs) بر میگردد، اما در دنیای مدرن، این اصطلاح از کتاب «هوش هیجانی» (Emotional Intelligence) «دنیل گولمن» (Daniel Goleman) برمیگردد. به بیان «جان دافی» (John Duffy) در کتاب هوش هیجانی، افراد دارای خودآگاهی در هر لحظه میدانند که چه هیجانی دارند و دلیل شکلگرفتن آن هیجان چیست. این درحالیست که بسیاری از افراد در تمام زمان روز خود بهکلی نمیدانند که در حال تجربه کردن چه هیجانی هستند و هیجان مورد نظر، چه تأثیری بر روی رفتار و فرایندهای شناختی آنها دارد. اگر افراد بتوانند بین هیجاناتشان تمایز قائل شوند، سطح هر هیجانی را بشناسند و دلیل هر کدام از هیجاناتشان را تشخیص دهند، راحتتر میتوانند آنها را مدیریت کنند. تمام فرایند شناخت، سطحبندی، ریشهیابی و کنترل هیجانات با هوش هیجانی در ارتباط هستند.
۱۱. زندگی هوشیارانه
زندگی هوشیارانه بهمعنای بنا کردن مسیر زندگی بر پایه باورها و «ارزشهای بنیادین» (Core Beliefs And Values) است. ارزشهای بنیادین همان مفاهیمی هستند که شما را خوشحال میکنند و با افزایش آنها در زندگی احساس رضایت بیشتری خواهید داشت. برای مثال اگر ارزش بنیادین شما داشتن احساس آرامش در زندگی باشد، فعالیتهایی که در ادامه بیان میکنیم در راستای ارزشهای شما خواهد بود.
- ملاقات هفتگی با مادر و پیادهروی با او با هدف جلب رضایت و آرام کردن احساس وظیفه نسبت به او
- فعالیت کاری همراستای با توانمندیها برای رسیدن به موفقیت بیشتر، کسب درآمد بیشتر و ایجاد زندگی راحت
- ورزش هفتگی برای حفظ سلامت جسمی و احساس آرامش در دوران سالمندی
- برنامهریزی برای نقل مکان به محلی که وضعیت رفاهی و اجتماعی مناسبی داشته باشد در راستای افزایش سطح آرامش زندگی
ارزشهای بنیادین را میتوان به عنوان قطبنمایی در نظر گرفت که مسیر فعالیتهای زندگی را تعیین میکند. با توجه به اینکه ارزشهای شما باعث احساس رضایت قلبی میشود، تمام فعالیتهای زندگی قدمی بهسوی ایجاد این احساس رضایت و حال خوب است. افرادی که زندگی خود را در راستای ارزشهای بنیادین میچینند، رضایت بسیار بیشتری در زندگی دارند و در برابر انواع آسیبهای روانی تابآوری خواهند داشت. راههای زیادی برای داشتن زندگی هوشیارانه وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
شناسایی ارزشها
نامگذاری ارزشها از مبانی زندگی هوشیارانه است. در ادامه سؤالاتی را بیان میکنیم تا با پاسخدادن به آنها، برای شما روشن شود که چهچیزی برای شما حیاتی است.
- ایدهآلترین روزی که میتوانید داشته باشید چیست؟ آن را از ابتدای صبح تا انتهای شب توصیف کنید.
- چه دستاوردهایی در زندگی برای شما بسیار مهم است و دلیل وجود این اهمیت چیست؟
- با انجام چه فعالیتهایی احساس رضایت داشته و به زندگی خود معنا میبخشید؟
- فعالیتهای لذتبخش زندگی شما چه وجود مشترکی دارند؟
- چه چیزی را دوست دارید تا بهمیزان «بیشتری/کمتری» در زندگی خود داشته باشید؟
- چه چیزی شما را بهشدت ناراحت میکند؟
- چه چیزی بهشما انگیزه میدهد؟
انواع احساسات و اتفاقهایی که در موقعیتهای مختلف تجربه میکنیم، بر روی شیوه پاسخدهی ما تأثیر میگذارد. در نتیجه بهتر است تا این سؤالات را در موقعیتهای مختلفی پاسخ دهید تا بهبهترین شکل متوجه شوید که ارزشهای شما در فرایند خودآگاهی چیست و چه ابعادی دارند.
تغییرات کوچک در زندگی
برای زندگی هوشیارانه نیازی ندارید که تمام زندگی خود را بهکلی تغییر دهید یا فعالیتهای خود را از صفر شروع کنید. شما میتوانید بهصورت هوشمندانه و بهمرور، فعالیتهای جدیدی را به کارهای گذشته اضافه کنید، همچنین فعالیتهای فعلی خود را تا جای ممکن در راستای ارزشهای بنیادین خود قرار دهید. همچنین فعالیتهای روزمره زندگی خود را با آگاهی بیشتری انجام دهید. در ادامه، مثالهایی از انجام آگاهانه فعالیتهای روزمره را بیان میکنیم.
- تمرکز کامل بر فعالیتهای روزانه: هنگام پخت وعده شام، از تمام حواس پنجگانه خود برای بو کردن، چشیدن، بافت غذا، ظاهر آن و صدایی که از آن بهگوش میرسد بهکار ببرید.
- ارزیابی دلیل انجام کارها در هنگام انجام فعالیتهای روزانه: برای مثال شاید دلیل شما برای تمیز کردن خانه، «درست کردن خانهای آرامشبخش» یا «مراقبت از خودتان» باشد.
- تجربه احساس خوشایند در هنگام فعالیتهای فیزیکی: برای مثال، من در حال راه رفتن هستم چون دوست دارم احساس آرامش کرده و زمین زیر پایم را حس کنم.
افزایش گستره نگاه خود
گستره نگاه همان جایگاهی است که در تصورات خود دوست دارید تا آنجا قرار بگیرید و با اهداف و ارزشهای شما در ارتباط است و در تلاش هستید تا آنها را در زندگی خود داشته باشید. گسترده نگاه هر فردی میتواند در ۶ حوزه مختلف باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- خانواده
- فعالیت حرفهای
- زندگی عاشقانه
- جایگاه اجتماعیاقتصادی
- تفریحات
برای تصور هر کدام از حوزههای بیانشده، دو سؤال را میتوانید در نظر بگیرید که در ادامه بیان میکنیم.
- در هر یک از این حوزهها از چه چیزی لذت بردهاید؟
- از چه چیزی احساس رضایت عمیقی داشتهاید؟
گستره نگاه بهمرور و با تمرین بهدست میآید و باید به آن زمان بدهیم، در نتیجه بعد از انجام این فرایند اجازه دهید تا مدت زمانی بگذرد و دوباره آن را انجام دهید. زندگی آگاهانه یکی از بهترین شیوهها برای شناخت خویش است و افرادی که ارزشها و باورهای بنیادین خود را شناسایی کرده و در آن مسیر گام برداشتهاند، بهخوبی بدانند که خودآگاهی چیست و چه ارزشی دارد.

ابزارهای سنجشی افزایش خودآگاهی چیست؟
با اینکه مهارت خودآگاهی بهمرور و با تلاش و پشتکار بالا بهدست میآید، اما استفاده از ابزارهای «سنجش خود» (Self Report) میتواند تجربیات و افکار افراد را سازماندهی کند و بهصورت یکپارچه در اختیار دیگران قرار دهد. در ادامه مهمترین ابزار ارزیابی شخصیت، هوش و ناهنجاریهای بالینی را معرفی میکنیم.
۱۲. تستهای ارزیابی هوش و توانمندیها
توانمندیها تمام آن ظرفیتهای بالقوه یا استعدادهایی هستند که با کمک تجربه و تمرین تقویت شدهاند. اگر افراد در راستای شناخت توانمندیهای خود فعالیت کنند، در مدت زمان کمتری پیشرفتهای بزرگ خواهند کرد. راههای مختلفی برای ارزیابی و شناخت توانمندیها است. یکی از این راهها ارزیابی خاطرات و یافتن الگوهای رفتاری از موفقیتهای گذشته است. این سؤالات میتواند فرایند ارزیابی گذشته را برای شما راحتتر کند.
- از انجام چه کاری لذت میبرید؟
- با انجام چه فعالیتی دیگران شما را تحسین میکردند؟
- کدام فعالیتها را با کیفیت بیشتری انجام میدادید؟
- کدام فعالیتها را بهراحتی یادگرفتهاید؟
- کدام فعالیتها را بهتر از دیگران انجام میدادهاید؟
این سؤالها را در مواقع مختلف و بهویژه شرایطی که در هنگام تجربه احساسات خوشایند انجام دهید. پاسخ سؤالات بالا، بهطور دقیق همان فعالیتهایی است که در آنها استعداد دارید و با تلاش و صرف انرژی میتوانید استعدادها را به توانمندی تبدیل کنید. اما برای اینکه بدانید توانمندیهای شما برای افزایش خودآگاهی چیست میتوانید از انواع تستهای توانمندیسنج است. در ادامه، مهمترین تستهای توانمندیسنج را بیان میکنیم.
- تست توانمندیسنج کلیفتون: «تست توانمندیسنج کلیفتون» (Clifton Strenghts Finder) جزو سهتا از برترین تستهای توانمندیسنج در جهان است که ۳۴ توانمندی مختلف را مورد بررسی قرار میدهد. این ۳۴ توانمندی در ۴ حوزه مختلف قرار میگیرند که شامل حوزه «اجرایی» (Executing)، «تفکر استراتژیک» (Strategic Thinking)، «ایجاد روابطبینفردی» (Rlationship Building) و «تأثیرگذار» (Influencing) میشود. دونالد کلیفتون (Donald Clifton) با ارزیابی صدها توانمندی، این ۳۴ توانمندی را انتخاب کرده و معتقد است که این توانمندیها ریشه ذاتی دارند و در تمام مردم جهان و فرهنگها وجود دارند.
- تست ۵ برتر: تست «۵ برتر» (HIGH5) جزو بهترین تستهای توانمندیسنج دنیا است که شامل ۲۰ توانمندی مختلف است. این ۲۰ توانمندی در ۴ حوزه تقسیم شدهاند که شامل «انجام دادن» (Doing)، «احساس کردن» (Feeling)، «انگیزه دادن» (Motivating) و «تفکر کردن» (Thinking) است. مانند تست کلیفتون، این تست نیز ۵ توانمندی برتر افراد را مشخص میکند.
- تست توانمندیسنج ویا: تست توانمندیسنج (VIA Strengths Test) نیز در کنار «کلیفتون» و «۵ برتر» جزو سه تست برتر توانمندیسنج در جهان است. این تست نیز ۲۴ توانمندی مختلف را مورد ارزیابی قرار میدهد. این ۲۴ توانمندی در ۶ حوزه توانمندی قرار میگیرند که شامل «عقل و خرد» (WISDOM)، «شجاعت» (COURAGE)، «انسانیت» (HUMANITY)، «عدالت» (JUSTICE)، «محبت و میانهروی» (TEMPERANCE) و «خودفراروی یا شکوفایی» (TRANSCENDENCE) میشود.
- تست هوش گاردنر: تست هوش هشتگانه گاردنر نیز از تستهای بسیار ساده و کاربردی است که با ارزیابی هوش افراد بر اساس پرسشنامه ۸۰ سؤالی، این ۸ هوش را اولویتبندی میکند. بهطور معمول سه اولویت ابتدایی برای هر فردی کاربرد دارد و افراد بر اساس این اولویتها، میتوانند مسیر شغلی خود را انتخاب کنند. هوشهای هشتگانه گاردنر شمال «زبانی-کلامی» (Verbal-Linguistic)، «موسیقیایی» (Musical)، «منطقی-ریاضی» (Logical-Mathematical)، «دیداری-فضایی» (Spatial-Visual)، «دروننگری» (Intrapersonal)، «بدنی-حرکتی» (Bodily-Kinesthetic)، «طبیعی» (Naturalistic) و «بینفردی» (Intrapersonal) میشود.
- تست کولب: «تست کولب» (KOLBE INDEX) نیز از پرسشنامههای منحصربهفردی است که ۱۲ توانمندی مختلف را مورد ارزیابی قرار میدهد. همچنین طراحان تست کولب معتقد هستند که افراد فعالیتهای کاری خود را به ۴ شیوه مختلف انجام میدهند که شامل «جستوجو کننده شواهد» (FACT FINDER)، «سازماندهیکننده» (FOLLOW THRU)، «شروعکننده سریع» (QUICK START)، «اجراکننده» (IMPLEMENTOR) هستند. بر اساس گفتههای طراحان تست کولب، این تست گزینه بسیار مناسبی در کنار سایر تستهای ارزیابیکننده شخصیت و توانمندیها است و نگاه جامعی از هویت افراد را روشن میکند.
شناخت توانمندیها از بزرگترین قدمها برای این است که بدانیم خودآگاهی چیست و چه کاربردی دارد.

۱۳. تستهای ارزیابی ویژگیهای شخصیتی
هر فردی بر اساس پایههای زیستی-ژنتیکی و تجربیات محیطی دارای شخصیت مشخصی است. شخصیت از دیدگاه روانشناسی به الگوهای فکری، هیجانی و رفتاری بهنسبت پایدار گفته میشود که از ابتدای زندگی وجود داشته و تا انتهای زندگی ادامه خواهد داشت. با شناخت ویژگیها و تیپهای شخصیتی، از شیوههای تفکر، انواع احساساتی که تجربه میکنیم و واکنشهای رفتاری خود آگاه میشویم. در نتیجه وارد محیطهای کاری و روابط بینفردی میشویم که با شخصیت ما سازگار باشد. در ادامه، کاربردیترین ابزارهای سنجش شخصیتی را نام میبریم.
- «تست نئو فرم بلند» (NEO Personality Inventory-Revised | NEO PI-R)
- «تست کتل» (Cattell's 16 Personality Factors Test)
- «تست آیزنک» (Eysenck Personality Test)
- «تست هگزاکو» (Hexaco Test)
- «تست مایرز بریگز» (Myers Briggs Personality Test | MBTI)
- «تست اینیاگرام» (The Enneagram Personality Test)
البته بهتر است که در طول یک دوره زمانی چند بار شخصیت خود را ارزیابی کنیم تا بهدقت بدانیم که انواع تیپ شخصیتی و ویژگی شخصیت خود در حوزه خودآگاهی چیست.
۱۴. تستهای ارزیابی آسیبهای روانی
بسیاری از رفتارهای آسیبزا و انواع احساسات ناخوشایند بهدلیل آسیبهای روانی است که در گذشته تجربه کردهایم. با اینکه بهطور معمول این آسیبهای روانی به عمیقترین بخشهای ساختار روانی وارد شده است، اما متخصصان روانشناسی بالینی با استفاده از مصاحبه تشخیصی، مشاهده و پرسشنامههای بالینی این آسیبها را تشخیص میدهند. در ادامه، مهمترین پرسشنامههای بالینی را بیان میکنیم.
- «تست ارزیابی بالینی میلون» (Millon Clinical Multiaxial Inventory)
- «تست ارزیابی» (Minnesota Multiphasic Personality Inventory | MMPI)
- «تست سوآپ» (SOAP note)
البته باید حتماً توجه داشت که تستهای ارزیابی بالینی بهخودیخود هیچ ارزش تشخیصی ندارند و برای اینکه بدانید آسیبهای روانی شما برای تقویت خودآگاهی چیست تنها بر تحلیل و تفسیر متخصص بالینی تکیه کنید.
انواع خودآگاهی چیست؟
روانشناسان بهطور معمول خودآگاهی را به دو بخش خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی شخصی تقسیم میکنند. در ادامه هر کدام از آنها را بیان میکنیم.
- «خودآگاهی اجتماعی» (Public Self Awareness): این مدل از خودآگاهی زمانی اتفاق میفتد که فردی متوجه میشود افراد دیدگاههای متنوعی نسبت به او دارند. خودآگاهی اجتماعی افراد را وادار میکند تا از قوانین اجتماعی تبعیت کنند. هنگامی که در موقعیتهای اجتماعی افراد متوجه میشوند که همواره در حال دیده شدن و ارزیابی از دیدگاه دیگران هستند، تلاش میکنند که رفتارهای خود را با هنجارهای اجتماعی منطبق کنند تا مقبولیت اجتماعی پیدا کنند و رفتارهایشان از دیدگاه دیگران مطلوب باشد. خودآگاهی اجتماعی تا قبل از ۵ سالگی شکل نمیگیرد و کودکان کوچکتر متوجه نمیشوند که شیوه تفکر و احساس کردن اطرافیان میتواند با آنها متفاوت باشد.
- «خودآگاهی شخصی» (Private Self Awareness): خودشناسی شخصی در زمانهایی اتفاق میفتد که افراد در مورد بخشی از هویت خودشان اطلاعات جدیدی بهدست بیاورند. این کسب اطلاعات بهصورت شخصی و انفرادی است. برای مثال، هنگامی که افراد در مواجهه با شوخی ویژهای احساس خشم زیاد میکنند و دلیل خشم خود را متوجه میشوند، به خودآگاهی بزرگی در مورد آسیبهای روانی گذشته میرسند.
- «خودآگاهی بدنی» (Bodily Self Awairness): اولین سطح از خودآگاهی است که به افراد کمک میکند تا بتوانند بدن خود را متمایز با محیط اطراف در نظر بگیرند. این سطح از خودآگاهی در ابتدای زندگی بهوجود میآید.
با شناخت اینکه انواع خوداگاهی چیست میتوانیم مزایای آن را در زندگی احساس کنیم.

مثال برای خود آگاهی
در ادامه این مطلب از مجله فرادرس برای فهم عمیق اینکه خودآگاهی چیست و پیدا کردن مصداقهای مشابه در زندگی، مثالهای کاربردی از خودآگاهی را بیان میکنیم.
- تشخیص ریشه هیجانات: تمام افراد در موقعیتهای خاصی و مواجهه با برخی افراد، احساسات شدیدی را تجربه میکنند. به این موقعیتها و افراد، محرکهای هیجانی (Emotional Triggers) گفته میشود. برای مثال، این امکان وجود دارد که فردی در برابر همکار خاصی بهشدت استرس میگیرد. تشخیص محرکهای هیجانی میتواند برای ما روشن کند که دلیل این هیجانات شدید چه میتواند باشد. شاید این حجم استرس بهدلیل ترس از قضاوت شدن، طرد شدن یا تحت کنترل قرار گرفته شدن باشد.
- فهم توانمندیها و نقاط ضعف: هر کدام از افراد دارای ترکیبی منحصربهفرد از توانمندیها و نقاط ضعف هستند و افراد خودآگاه بهخوبی از این ترکیب با خبر هستند. برای مثال، شما فرد ایدهپردازی هستید و در جلسات طوفان فکری بهخوبی عمل میکنید (توانمندی) اما در برابر اجرا کردن آن ایدهها توانمندی مورد نیاز را ندارید (ضعف). با فهم این مسئله، در جلسات طوفان فکری حضور بیشتری داشته و با اعتمادبهنفس بالاتری مشارکت خواهید کرد و تا آنجا که امکانپذیر است، وارد فعالیتهای با نیاز شدید به فرایندهای اجرایی از جمله نظم یا سختکوشی بالا اجتناب میکنید.
- تشخیص ارزشهای بنیادین: چه چیزی بیشترین اهمیت را برای شما دارد؟ افراد ارزشهای بسیار متنوعی دارند که برخی از آنها شامل صداقت، سختکوشی، خلاقیت یا مهربانی است. شناخت ارزشها از مبانی اساسی خودآگاهی و زندگی رضایتبخش است. اگر صداقت برای فردی ارزشمند باشد، هنگامی که برای رسیدن به محل کار تأخیر میکند، نمیتواند بهراحتی دروغ بگوید. حال اگر ارزش فردی رسیدن به شهرت باشد، تمام تلاش خود را میکند تا در جلسه دیدار با افراد بزرگ و تأثیرگذار حضور داشته باشد.
- تشخیص الگوهای رفتاری: هر کدام از افراد الگوهای رفتاری مشخصی دارند، برای مثال پیشرفت نکردن پایاننامه دانشگاه میتواند بهدلیل ترس از مواجهه با استاد راهنمای بداخلاق باشد یا بیانگیزگی برای شروع نکردن فعالیتی خاص بهدلیل افکار سرزنشکننده یا ترس از شکست باشد. شناخت این الگوها و افکار پشت آن بخشی کلیدی از فرایند خودآگاهی است.
افرادی که برای شناخت خود زمان گذاشته و میدانند که خودآگاهی چیست و چطور افزایش مییابد، بیان میکنند که کسب خودآگاهی بر روی تمام ابعاد زندگی تأثیرگذار است و در هر لحظه نقش مشخصی ایفا میکند.
مراحل خودآگاهی چیست؟
فرایند خودآگاهی از زمانی شروع میشود که نوزادها بین خودشان و اطرافیان تمایز قائل میشوند و در ادامه تفاوت لمس بدن خود را با لمس بدن از سوی دیگران تشخیص میدهد. همچنین پژوهشها نشان دادهاند که مفهوم خودآگاهی در کودکان ۱۸ ماهه شروع به منسجمشدن میکند. تحقیقات نشان دادهاند که «قشر کمربندی قدامی» (Anterior Cingulate Cortex) واقع در «بخش پیشپیشانی» (Frontal Lobe) مغز نقش مهمی را در رشد خودآگاهی ایفا میکند. این بخش مغز در کودکان ۱۸ ماهه بهشدت فعال میشود. همچنین با پیشبرد فرایند خودآگاهی در افراد بزرگسال، فعالیت این بخش مغز افزایش پیدا میکند. حال سؤال اینجاست که کودکان در چه فرایندی به خودآگاهی دست پیدا میکنند. یکی از نظریهپردازهای مراحل خودآگاهی فردیست به نام «فیلیپ روچات» (Philippe Rochat) که فرایند خودآگاهی را در پنج مرحله توضیح میدهد. این مراحل از زمان تولد تا حدود ۴ تا ۵ سالگی اتفاق میفتد. در ادامه، این مراحل را بیان میکنیم.
- «ابهام» (Confusion): این سطح از خودآگاهی در نوزادان تازه به دنیا آمده وجود دارد، آنها توانایی تشخیص تصویر خود را در آینه ندارند و فکر میکنند که این تصویر بخشی از محیط اطراف است. در افراد بزرگسال این سطح از خودآگاهی تنها زمانی اتفاق میفتد که افراد خودشان را در آینه بترسانند. در این شرایط، تنها برای چند دقیقه افراد دچار ابهام در خودآگاهی میشوند.
- «تمایز» (Differentiation): در ابتدا نوزادان توانایی تشخیص بازتابها (Reflection) و واکنشهای خود را به موقعیتهای مختلف را بهدست میآورند. آنها متوجه میشوند که رفتارهای آنها بر روی محیط اطراف تأثیر گذار است.
- «موقعیت» (Situation): کودکان میتوانند بر روی واکنشها و حرکات خود جدای از محیط اطراف خود تمرکز کنند.
- «تعیین هویت» (Identification): در این مرحله هنگامی که کودکان در مقابل آینه قرار میگیرند، بهطور کامل متوجه میشوند که تصویر موجود در آینه واکنشهای خودشان است یا آن چه که در آینه میبیند تصویر خودش است.
- «پایداری» (Permanence): کودکان این مرحله هویت پایداری از خود را در ذهن دارند و میتوانند خودشان و حتی تغییرات ظاهری خود را در عکسها و فیلمهای مختلف تشخیص دهند.
- «هشیاری از خود» (Self Consciousness): کودکان میتوانند خودشان را بهعنوان سوم شخص (Third Person Point) از دیدگاه مخاطب در نظر بگیرند و متوجه میشوند که هر کدام از اطرافیان دیدگاه منحصربهفردی نسبت به او دارند. همچنین میتوانند خودشان را از دید اطرافیان ارزیابی کنند و ارزیابی آنها با ملاکهای واقعبینانه و خطای کمی همراه میشود.
عناصر تشکیلدهنده خودآگاهی چیست؟
مفهوم خودآگاهی شامل پنج مؤلفه کلیدی است که در کنار یکدیگر مفهوم خودآگاهی را تشکیل میدهد. در ادامه هر کدام از این عناصر را توضیح میدهیم.
- «هوشیاری» (Consciousness): این مفهوم بهمعنای آگاهی از تجربیات درونی است که شامل هیجانات و افکار میشود.
- «کسب اطلاعات درمورد خود» (Self Knowledge): این مؤلفه نشاندهنده نگاه هر شخصی از هویت خودش است که شامل باورها، ارزشها و انگیزهها است.
- «هوش هیجانی» (Emotional intelligence): این عنصر برای توانایی افراد در فهم هیجانات و مدیریت آنها متمرکز است.
- «پذیرش خود» (Self Acceptance): این مؤلفه بهمعنای توانایی افراد در پذیرفتن هویت خود و داشتن حس شفقت و مهربانی نسبت به ویژگیهای ذاتی خویش است.
- «تأمل عمیق در مورد خود» (Self Reflection): تفکر عمیق برای دستیابی به شناختی عمیق از احساسات، افکار و اهداف است تا دنیای درونی خود را روشن کرده و جایگاه خویش را در دنیا تعیین کنند.
حال که میدانیم عناصر خودآگاهی چیست بهخوبی میتوانیم گامهای مؤثری را در راستای افزایش آن برداریم.

مزایای وجود خودآگاهی
همچنین بر اساس فلسفه ذهن، این آگاهی کارکردهای متعددی دارد که در ادامه بیان میکنیم.
- شناخت هویت خویش و «پذیرش آن» (Self Accepting)
- هدف افراد در زندگی و اینکه بهدنبال چه چیزی هستند
- در هر لحظه چه احساساتی دارند و چگونه این احساسات ایجاد شده است.
- به چه دلیل هر فعالیتی را با شیوه خاصی انجام میدهند.
اینطور نیست که افراد بهصورت روزانه و در هر لحظه بر روی کشف ویژگیهای خود متمرکز باشند، بلکه فرایند کسب خودآگاهی بهصورت کسب نکات مختلفی است که هر فردی بسته به شخصیت خود در موقعیتهای مختلف کسب میکند. همچنین در مطالعهای که در سال ۲۰۱۵ انجام شد، انجام فرایند خودشناسی برای جامعهای از کارمندان تماموقت با مزایای متعددی همراه شد که در ادامه بیان میشود.
- افزایش رضایت شغلی و «بهزیستی» (Well Being)
- احساس قدردانی نسبت به وجود تنوع در تمام ابعاد زندگی
- افزایش اعتمادبهنفس
- ارتباط بهتر با همکاران
همچنین در تحقیق دیگری که در سال ۲۰۱۶ انجام شده بود، نتایج نشان داد که طی کردن فرایند خودآگاهی بههمراه تمرینهای ذهنآگاهی (mindfulness) با مزایای زیر همراه است.
- «پذیرش هویت خود» (Self Acceptance)
- اعتمادبهنفس
- «فعالیت بیشتر و با کیفیت بهتر» (Proactivity)
- کاهش استرس در موقعیتهای اجتماعی
اختلالهای روانی تأثیرگذار بر خودآگاهی چیست؟
برخی از بیماریهای روانی و آسیبهای مغزی میتواند باعث کاهش یافتن خودآگاهی یا از بینرفتن کلی هویت و مفهوم خویشتن شود. در ادامه، برخی از مهمترین آنها را نام میبریم.
- «اختلال ادراکپریشی» (Anosognosia): به افرادی گفته میشود که دارای انواع بیماریهای جسمی یا معلولیت هستند اما توانایی درک مشکل بدنی خود را نداشته و آن را انکار میکنند.. در برخی از بیماران دارای «آلزایمر» (Alzheimer's disease)، «فلج نیمهای از بدن» (Hemiplegia) و برخی از آسیبهای دیگر دیده میشود.
- «اختلال هویت تجزیهای» (Dissociative identity disorder): افراد دارای این اختلال، نشانههای متفاوتی دارند اما وجه اشتراک تمام این بیماران، وجود ابهام در هویت یکپارچه است. برخی از این بیماران دارای شخصیتهای چندگانه (Multiple Personality Disorder | MPD) میشوند، برخی دچار گسست هویتی شده و بهطور کلی هویت جدیدی پیدا میکنند و برخی دیگر، در سطحی از هوشیاری قرار میگیرند که فکر میکنند آدمهای اطرافشان واقعی نیستند.
- «اختلال طیف اوتیسم» (Autism spectrum disorder | ASD): افرادی که توانایی بسیار اندکی در ایجاد روابط بینفردی، مهارتهای کلامی و هوش حسی-حرکتی (Sensory Motor) دارند، بر اساس تحقیقات دانشگاه «کمبریج» (Cambridge)، عدم وجود خودآگاهی یکی از بزرگترین مشکلات افراد مبتلا به اوتیسم است.
- «اسکیزوفرنی» (Schizophrenia): اختلال شدید و غیرقابل درمان با نشانههای توهم، هزیان، حرفهای آشفته، رفتار بسیار آشفته و نشانههای منفی مانند گوشهگیری و ناامیدی دیده میشود. این افراد بهطور کلی ارتباط خود را با تمام مفاهیم موجود در دنیای واقعی از جمله هویت از دست میدهند و خودآگاهی آنها بهطور کامل از بین میرود.
- «اختلال دوقطبی» (Bipolar Mood Disorder): یکی از انواع اختلالهای خلقی که با وجود دو قطب «افسردگی» (Depresion) و «شیدایی» (Manic) شناخته میشود. افراد در هر کدام از این حالات، خودآگاهی بسیار متفاوتی را تجربه میکنند.
با توجه به ریشههای عمیق مفهوم هویت در ساختار روانی، اختلالهای مربوط به آن باعث میشوند تا رفتار افراد غیرقابل پیشبینی و خطرناک شود. در نتیجه متخصصان بالینی بهخوبی میدانند که اهمیت داشتن هویت ثابت و خودآگاهی چیست و نبود آن چه عواقبی دارد. البته در برخی موارد، سوءمصرف برخی مواد نیز میتواند بهصورت موقتی بر روی خودآگاهی تأثیرگذار باشد.

سؤالات متداول
حال که میدانیم خودآگاهی چیست میتوانیم زندگی خود را در مسیر هویت خود بچینیم. در نهایت به سؤالات متداول این مطلب از مجله فرادرس میپردازیم.
در کتاب درسی معنای خودآگاهی چیست؟
شناخت خود از هر لحاظ از جمله اشتعدادها، هنرهای مورد علاقه و گرایشها با هدف سهولت در تصمیمگیری و انتخاب آسان.
از دیدگاه جامعهشناسی ارتباط میان خودآگاهی و هویت چیست؟
انسانها از همه ابعاد هویتی خود آگاهی ندارند. بهبیان دیگر، با وجود اینکه بخشی از هویت آگاهانه است و آن را میشناسیم یا دیگران برای ما تعریف میکنند، سایر بخشهای هویت ناخودآگاه هستند.
پایههای زیستی شکلگیری خودآگاهی چیست؟
وجود «نورونهای آینهای» (Mirro Neurons) و قشر شکنج قدامی در لوب پیشانی بر روی شکلگیری خودآگاهی و بهبود آن تأثیر دارد. در نتیجه با تقویت لوب پیشانی میتوانیم مسیر دستیابی به خودآگاهی را برای خودمان هموارتر کنیم.
سلام دست مریزاد
مطالب بسیار مفید و آموزنده ای بود.