ترکیب بندی در عکاسی چیست؟ – هر آنچه باید بدانید
«ترکیببندی» (Composition) در حقیقت رابطه شخصی بین عکاس و سوژه است و به نحوه برخورد عکاس با عکس خود اشاره دارد. به یاد داشته باشید که هدف آموزشِ ترکیب بندی در عکاسی این نیست که در نهایت بتوانید از سبک عکاسان حرفهای تقلید کنید بلکه هدف اصلی این است که دنیا را از دید خود ببینید تا در نهایت به توسعه این هنر بینجامد. در این آموزش با ترکیب بندی در عکاسی آشنا میشویم و قوانین مهم آن را میآموزیم. در انتها نیز چندین کتاب مهم را برای یادگیری ترکیب بندی در عکاسی معرفی میکنیم. البته باید به این نکته قدیمی هم اشاره کرد که اولین قانون در ترکیببندی به ما میگوید که «هیچ قانونی برای ترکیببندی وجود ندارد». با وجود این با یادگیری برخی از این قوانین میتوانیم نگاه بهتری نسبت به قاب عکس، سوژه و تصویر نهایی بدست آوریم.
فیلم آموزشی ترکیب بندی در عکاسی
ترکیب بندی در عکاسی چیست ؟
به بیان ساده، ترکیب بندی در عکاسی به نحوه چینش عناصر یک عکس میگویند. این ترکیببندی را میتوان به کمک عناصر بسیار زیاد یا محدود انجام داد. یک عکاس خوب با آشنایی با انواع عکاسی و عناصر یک عکس میتواند دانش خود را در خلق تصویری بهکار بگیرد که با جنبههای زیباییشناسانه نیز همراه شده باشد. به بیان بهتر، ترکیببندی، نحوه داستانسرایی عکاس را در قاب یک عکس بیان میکند.
اهمیت ترکیب بندی در عکاسی زمانی بیشتر میشود که یک دیجیتال مارکتر باشید و بخواهید به کمک بازاریابی رسانههای اجتماعی، محصولات خود را به فروش برسانید. از اینرو، آشنایی با ترکیب بندی در عکاسی تبلیغاتی نیز اهمیت پیدا میکند.
قوانین ترکیب بندی در عکاسی
همانطور که در ابتدای متن به آن اشاره شد، هیچ قانونی در ترکیببندی وجود ندارد. با این وجود، با استفاده از برخی قواعد پذیرفته شده در عکاسی میتوان عکس نهایی را بهبود بخشید. این قوانین سبب میشود که عکسهایی با کشش و توازن طبیعی تهیه کنید که توجه مخاطب را به منظره مورد نظر شما جلب میکند. البته این نکته را در نظر داشته باشید که نیازی به حفظ کردن این قوانین نیست بلکه کافی است به کمک هریک از آنها، تعدادی عکس تهیه کنید تا به مرور بر این قوانین مسلط شوید. در ادامه، قوانین ترکیب بندی در عکاسی را با مثالهایی تصویری بیان میکنیم.
قانون یک سوم برای ترکیب بندی در عکاسی
فرض کنید که عکس شما از طریق ۲ خط افقی و ۲ خط عمودی به ۹ بخش تقسیم شده باشد. «قانون یکسوم» (Rule of Thirds) بیان میکند که سوژه اصلی در عکس خود را باید یا در راستای این خطوط یا در محل برخورد آنها قرار دهید. به عنوان مثال در تصویر زیر، سوژه عکس در راستای این خطوط قرار گرفته و توازن مناسبی را در عکس پدید آورده است.
ترکیب بندی حلزونی در عکاسی
ترکیببندی حلزونی یا استفاده از نسبت طلایی در ترکیببندی، از جمله مواردی است که یادگیری آن، برای عکاسان همواره با دشواریهایی همراه بوده است و از اینرو، در بیشتر موارد از شکل ساده شده آن یعنی همان قانون یکسوم استفاده میکنند. با تشکیل حلزونی و قراردادن سوژه اصلی در مرکز حلزونی میتوان به تصویر مناسبی دست پیدا کرد.
همچنین، در صورت وجود سایر سوژهها نیز میتوان آنها را در امتداد حلزونی تشکیل شده قرار داد.
ایجاد توازن
در قانون قبل دیدیم که قرار ندادن سوژه اصلی در مرکز، سبب خلق عکسهای بهتری میشود اما گاهی اوقات چنین کاری، فضایی خالی در طرف دیگر قاب عکس پدید میآورد و حس نامناسبی را ایجاد میکند. از اینرو با قراردادن سوژهای با اهمیت کمتر در طرف دیگر میتوان نوعی توازن در عکس ایجاد کرد و وزن بصری تصویر را بهبود داد.
به طور مثال، در تصویر زیر، سوژه اصلی عکس ما در طرف راست قرار دارد که با اضافه شدن ساختمان سمت چپ، فضای خالی این عکس پر شده است.
خطوط راهنما
زمانی که به یک عکس نگاه میکنیم، چشمان ما به طور ناخودآگاه خطوطی را در عکس دنبال میکنند. اگر در ترکیببندی خود، این خطوط را به شکلی مناسب درون قاب تصویر جای دهیم، به خوبی نوع نگاه به عکس را تغییر خواهیم داد تا نگاه بیننده از سوژه به بخشهای دیگر عکس هدایت شود. در تصویر زیر میبینید که حداقل ۳ خط راهنما داریم که به چشم را به سوژه اصلی یعنی آسیاب بادی هدایت میکنند.
انواع مختلفی از خطوط همچون خطوط قطری وجود دارند که میتوان از آنها در تصویر استفاده کرد.
تقارن و الگوها
با کمی دقت خواهیم دید که هر روزه بهوسیله الگوهای مختلف طبیعی و ساختگی، احاطه شدهایم. از این الگوها میتوان برای خلق تصاویر خیرهکننده بهره برد. البته راه دیگر استفاده از این الگوها این است که این الگو یا تقارن در جایی از عکس شکسته شود تا با این کار، کششی در عکس پدید بیاید. به طور مثال در تصویر زیر، تقارن موجود در عکس توسط سطل زباله گوشه تصویر شکسته شده است.
نقطه دید
پیش از گرفتن عکس، زمانی را صرف محل عکاسی کنید. «نقطه دید» (View Point) ما تاثیر زیادی بر ترکیببندی عکس دارد و بنابراین، در انتقال پیام عکس بسیار تاثیرگذار است. به بیان ساده، به جای اینکه عکسی را در ارتفاع برابر با چشمان خود بگیرید، عکسهایی را در ارتفاعی بالاتر یا پایینتر، در گوشه یا از دور تهیه و تاثیر آنرا بررسی کنید. به طور مثال، در تصویر زیر، عکس از زاویهای غیر معمول سبب بوجود آمدن تصویری مناسب و به نوعی انتزاعی شده است.
پس زمینه
از جمله نکات مهم برای ترکیب بندی در عکاسی باید به پسزمینه عکس اشاره کرد. موارد بسیاری پیش آمده است که عکسی را تهیه کرده باشید اما به دلیل شلوغ بودن پسزمینه، عکس تاثیرگذاری بدست نیامده باشد. در حقیقت، چشم انسان در تشخیص و جداسازی عناصر مختلف یک صحنه، بسیار خوب عمل میکند اما دوربین عکاسی، پسزمینه و پیشزمینه عکس را به همان صورتی که هستند، نمایش میدهد.
به همین جهت، عکسهایی که تهیه میکنیم با آنچه که چشم ما نشان میدهد، تفاوتهایی خواهد داشت. راههای مختلفی برای حذف یا یکپاچهسازی پسزمینه وجود دارند که از جمله آنها میتوان به استفاده از دیافراگم باز در عکاسی اشاره کرد. همچنین با دقت در تصویر زیر میبینید که به کمک پسزمینه یکپارچه با رنگ مشکی، سوژه اصلی به خوبی نمایان و چشمان بیننده نیز به سوژه معطوف میشود. البته افرادی که با نورپردازی در آتلیه آشنایی دارند به خوبی میتوانند پسزمینهای مناسب برای عکس ایجاد کنند.
عمق
از آنجایی که عکاسی، فضایی دو بعدی دارد، ترکیببندی خود را باید به گونهای انتخاب کنیم که حس عمق را در صحنه اصلی نشان دهد. برای اینکار میتوانید سوژههایی را در پیشزمینه، میانه و پسزمینه عکس جای دهید. روش دیگر این است که بخشی از یک سوژه را به کمک سوژهای دیگر بپوشانید. چشم انسان به طور طبیعی این لایهها را از یکدیگر تشخیص میدهد و با جدا کردن آنها در ذهن خود، عکسی با عمق بیشتر را تشکیل خواهد داد.
آزمون و خطا
با وجود دوربینهای دیجیتال، دیگر نباید نگران هزینه و محدودیت فیلمهای عکاسی باشیم و بنابراین، میتوان ترکیببندیهای متفاوتی را آزمایش و عکسهای نامناسب را حذف کنیم. به بیان دیگر، تا زمانی که ایدههای خود را به کار نگرفته باشید، نمیتوانید کارایی آنها را بسنجید.
بهترین تکنیک های ترکیب بندی در عکاسی
پیشتر با برخی از قوانین و تکینکها از جمله قانون یکسوم آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم تا با برخی از بهترین تکنیکهای ترکیب بندی در عکاسی آشنا شویم تا با بکارگیری آنها، عکسهایی مناسب برای مخاطب تهیه کنیم.
قرار دادن سوژه در مرکز
قانون یکسوم از جمله قوانین مهم و البته قدیمی در ترکیببندی به شمار میآید. با این وجود، قرار دادن سوژه در مرکز نیز روش بسیار خوبی برای ارائه تصویری مناسب است. در موارد زیر میتوان سوژه را در مرکز قرار داد:
- زمانیکه عکسهای پرتره و کلوسآپ تهیه میکنیم که در آنها، سوژه، بیشتر قاب عکس را در بر میگیرد.
- زمانیکه چیزی در پسزمینه وجود نداشته باشد.
- هنگامی که به طور ویژه بخواهید نوعی از تقارن را نمایش دهید.
استفاده از مثلث ها
مثلثها تاثیر بصری مناسبی بر روی عکس خواهند داشت و برای بکارگیری آنها تنها کافی است سه نقطه را در قاب عکس پیدا کنید که بتوانند شکلی مناسب از یک مثلث را تشکیل دهند. ذهن بیننده به طور خودکار این نقاط را به یکدیگر متصل و مثلث را پیدا میکند.
قاب در قاب
برای جلبتوجه بیننده به بخش خاصی از تصویر میتوان از روش قاب در قاب استفاده کرد. به طور مثال در تصویر زیر میبینید که از یک قاب دیگر برای ارائه تصویر مناسب استفاده شده است. این قابها میتوانند مانند کوهها یا شاخههای درختان، طبیعی یا همانند درب اتاقها، ساختگی باشند.
خطوط قطری
خطوط قطری در عکس، حسی از قدرت و حرکت را نشان میدهند. این خطوط قطری میتوانند کل یک قاب را شامل شوند یا اینکه تنها بخشی از یک عکس را تشکیل دهند. گاهی اوقات بهترین زمان استفاده از خطوط قطری، وجود تضاد مشخصی بین دو ناحیه از قاب است.
منحنی
خطوط منحنی در یک عکس، تصویری طبیعی ارائه میکند که در عکاسی از منظره، عکاسی هوایی و شهری مناسب است. نمونهای از این خطوط را در تصویر زیر مشاهده میکنید. بهرهگیری از منحنیها، حسی از آرامش را به بیننده منتقل میکند.
خط افق
برای تاکید بیشتر در پیشزمینه میتوانید از خط افق در بالای قاب کمک بگیرید. علاوه بر این، برای نشان دادن فاصله و جذب مخاطب به تصویر به شکلی که گویی به منطقه وسیعی چشم دوخته باشد باید از خط افق استفاده کرد.
علاوه بر این، برای تاکید بیشتر آسمان در تصویر، از خط افق در پایین قاب بهره بگیرید. ترکیب این خطوط با خطوط قانون یکسوم میتوانند تصویر مناسبی را به بیننده ارائه دهند.
مقیاس
اگر یک شخص یا شئ را به هنگام عکاسی، در کنار سوژههای بزرگ یا مناظر طبیعی قرار دهید، اندازه سوژه اصلی عکس به شکل بهتری نمایان خواهد شد.
ترکیب بندی متقارن در عکاسی
عکسهایی که به صورت متقارن ترکیببندی شده باشند را میتوان بمنظور راهنمایی بیننده به نقطه مشخص نیز استفاده کرد. به هنگام بهرهگیری از ترکیببندی متقارن در عکاسی به این نکته توجه داشته باشید که نقطهای را در انتهای تصویر (در بالای قاب) در نظر بگیرید تا کارکرد مناسبتری برای ترکیب بندی در عکاسی داشته باشید. البته بهتر است تا الگوی تقارن در دو طرف به نحوی شکسته شود تا عکس بهتری تهیه کنید.
ترکیب بندی در عکاسی پرتره
تکنیکهایی که تا اینجا گفته شد را میتوان در انواع مختلف عکاسی بکار برد. با این وجود، در ادامه، نکاتی را برای ترکیب بندی در عکاسی پرتره بیان میکنیم تا در این روش نیز تکنیکهای مختلفی را یاد گرفته باشید.
استفاده از قانون یک سوم در عکاسی پرتره
قانون یکسوم را در ابتدای متن یاد گرفتیم. از این قانون میتوان برای ترکیببندی مناسب در عکاسی پرتره استفاده کرد.
فضای خالی در بالای سر سوژه
در تصویر زیر، علاوه بر استفاده از قانون یکسوم، فضای خالی مناسبی نیز در بالای سر سوژه قرار داده شده است تا حس مناسبی به بیننده منتقل شود که با حذف این فضا، تصویر ارائه شده به بیننده، ترکیببندی مناسبی نخواهد داشت. البته نیازی نیست که همواره از این قانون پیروی کنید بلکه شکستن این قانونها نیز میتواند جنبههای جدیدی به عکسهای شما اضافه کند.
نکته دیگری که باید در تصویر بالا به آن توجه کنید، فضای مناسب برای نمایش شانهها است. به بیان ساده، باید مکان قرار گرفتن چهره را به خوبی نشان داد که این مکان، شانههای شخص است. همچنین، به یاد داشته باشید که فضای خالی مناسبی را نیز در خط دید سوژه قرار دهید. به طور مثال، در تصویر زیر نشان داده شده است که اگر فضای خالی را در پشت سر سوژه و خط دید او قرار دهیم، تصویر مناسبی بدست نمیآید.
ترکیب بندی در عکاسی از غذا
برای کسانی که روشهای مختلف دیجیتال مارکتینگ را بهویژه در صنعت رستورانداری و هتلداری بررسی میکنند، آشنایی با نحوه عکاسی از غذاها و ترکیب بندی در عکاسی از غذا، اهمیت ویژهای پیدا میکند. به همین دلیل در ادامه، برخی از نکات را در رابطه با عکاسی از غذا بیان میکنیم.
استفاده از مثلث طلایی برای ترکیب بندی در عکاسی غذا
در تصویر زیر میبینید که خطی قطری از پایین و چپ تا بالا و راست ادامه پیدا کرده است. لزومی ندارد که از سوژههای خود را کامل روی خطوط قرار دهید چراکه در نهایت، تصویری مصنوعی بدست میآید.
در این عکس، خطهای موجود در تخته چوبی با خط قطری و تقاطع آن به گونهای تنظیم شده است که این خطها با یکدیگر در یک راستا قرار داشته باشند. با این کار میتوان شکل تعریف شدهای برای لبههای قاب عکس تعریف کرد. ملاقه بزرگ چوبی هم در راستای خط اصلی قرار گرفته است تا دینامیک قاب را از پایین به سمت بالا نشان دهد.
فضای خالی در ترکیب بندی عکاسی از غذا
استفاده از فضایی که خالی از سوژهای مختلف باشد، روش دیگری برای ترکیب بندی در عکاسی از غذا به شمار میآید.
اگر هوشمندانه از این «فضای خالی» (Negative Space) استفاده کنید، چشم بیننده را مستقیم به سمت سوژه هدایت میکنید. این کار، هارمونی مناسبی را بین سوژههای مختلف عکس ایجاد میکند و حسی از سادگی و نظم و ترتیب را القا میکند.
استفاده از اعداد فرد برای ایجاد توازن
زمانی که از گروهی از اشیا عکاسی میکنید بهتر است تعداد عناصر موجود در عکس، عدد فرد باشد چراکه اعداد فرد، حسی از توازن و هارمونی را در تصویر ایجاد میکنند. علاوه بر این، نقطه استراحتی را هم برای چشمان ما بوجود میآورند. در حقیقت، اگر تعداد عناصر، عددی زوج باشد، توجه ما به این اعداد زوج جلب میشود و رقابتی را بین عناصر ایجاد میکند و در نهایت، توجه بیننده بهجای یک نقطه به چند نقطه معطوف میشود که هدف ما نیست. زمانی که ترکیب بندی در عکاسی از غذا را بررسی میکنیم بهتر است که ۳ تا ۵ عنصر را در تصویر خود در نظر بگیریم. البته میتوانیم بیش از ۵ آیتم را هم در نظر داشته باشیم اما نتایجی که بدست میآید معمولا از نظر ترکیببندی، دلخواه ما نیست.
قانون یک سوم برای عکاسی از غذا
تکنیک بعدی که قبلا هم آن را یاد گرفتیم، استفاده از قانون یکسوم برای ترکیببندی عکاسی از غذا است. به کمک این قانون میتوانید عناصر اصلی را در امتداد خطوط اصلی یا نقطه برخورد آنها قرار دهید تا تصویر مناسبی بدست بیاید.
استفاده از نسبت طلایی برای ترکیب بندی در عکاسی
با استفاده از قانون نسبت طلایی میتوانید تصاویر بهمراتب زیبایی را خلق کنید. این نسبت برابر با عدد ۱ روی ۱٫۱۶۸ یا به بیان سادهتر ۱:۱٫۱۶۸ است. با استفاده از این نسبت میتوان دنبالهای از اعداد را تشکیل داد که به سری فیبوناچی معروف است اما آنچه که ما در اینجا برای ترکیببندی در نظر داریم، حالت حلزونیشکلی است که با استفاده از این نسبت بهدست میآید. در تصویر زیر، این حلزونی را مشاهده میکنید. برای استفاده از این قانون ترکیببندی، همانطور که بالاتر هم توضیح دادیم، باید سوژه اصلی را در مرکز حلزونی و سایر سوژهها را در امتداد خطوط حلزونی قرار دهیم.
در تصویر زیر، مثالی را مشاهده میکنید. در این تصویر، محل قرارگیری فلفلها بهگونهای است که چشم را به سمت کاسه سوپ هدایت میکند. در ادامه، چشم به طرف بالای تصویر حرکت میکند و در نهایت به نقطه کانونی یعنی برگهای سبز روی سوپ میرسد. علاوه بر این، توجه داشته باشید که تضاد رنگی در نقطه کانونی، توجه مخاطب را بازهم به مرکز حلزونی جلب میکند. این تضاد رنگی همچنین سبب جدایی رنگ سبز از نارنجی و برجسته شدن رنگ سبز شده است.
کتاب های ترکیب بندی در عکاسی
تا اینجا با تکنیکهای ترکیببندی در عکاسی آشنا شدهاید و مثالهایی از آنها را نیز مشاهده کردهاید. در ادامه قصد داریم بهترین کتاب های ترکیب بندی در عکاسی را معرفی کنیم. سعی کردهایم در این معرفی، هم کتابهای ترجمه شده و هم کتابهای زبان اصلی را معرفی کنیم.
کتاب چشم عکاس
این کتاب را میتوان یکی از کتابهای مفهومی این حوزه نام برد که اصول قاببندی در عکاسی را با مثالهای متنوع به همراه توضیحات کامل، آموزش میدهد. آنچه که در این کتاب مطرح میشود این است که «طراحی»، مهمترین عامل در خلق یک تصویر قدرتمند به شمار میآید. در این کتاب، نویسنده تلاش میکند تا بتوانید عناصر تصویری را در ذهن خود سازماندهی کنید تا در نهایت، قاببندی بسیار مناسبی را در ذهن خود تشکیل دهید.
کتاب Composition: From Snapshots to Great Shots
در این کتاب که توسط نویسنده و عکاس، «لوری اکسل» (Luarie Excel) نوشته شده، از مبانی بسیار ساده شروع میکند و به سمت مباحث پیشرفتهتر مانند نحوه تعامل زاویهها، شکلها، کنتراست و رنگ برای ایجاد بهترین فریم میرود. این کتاب همچنین دیدگاههای عکاسانی همچون «جان بَتدورف» (John Batdroff) و «استیو سیمون» (Steve Simon) را نیز بررسی میکند.
کتاب Compose Better Pictures
اگر میخواهید کتابی داشته باشید که به زبان ساده، ترکیببندی را آموزش دهد، پیشنهاد میکنیم از این کتاب کمک بگیرید. در این کتاب، نکتههایی کوچک، ساده و سریع برای عکاسی آورده شده تا افراد مبتدی بتوانند درک بهتری از ترکیببندی داشته باشند و مفاهیم پیچیده را سادهتر درک کنند.
کتاب Digital Photography Composition for Dummies
در این کتاب، تکنیکها و مهارتهایی که عکاسان حرفهای بهکار میگیرند، به شکل مناسبی به هنرآموزان، آموزش داده میشود. در این کتاب، عمق میدان، قانون یکسوم، تعیین نقطه موردنظر عکاس (Point of Interest) آموزش داده میشود. همچنین تمرینهای مختلفی نیز در نظر گرفته شده تا این آموزشها را به شکل مناسبتری بهکار بگیرید.
کتاب Creative Composition: Digital Photography Tips and Tricks
همانطور که گفتیم، قانون مشخصی برای ترکیببندی وجود ندارد. نویسنده این کتاب نیز دقیقا روی همین نکته تاکید دارد که این قانونها، برای رعایت نکردن هستند اما پیش از قانونگریزی باید آنها را بشناسیم. به همین دلیل، در این کتاب، قوانین ترکیب بندی در عکاسی بیان میشوند و نحوه رعایت نکردن آنها نیز گفته میشود تا بتوانید سبک خود را در عکاسی داشته باشید.
کتاب Capture the Magic
نویسنده این کتاب که Jack Dykinga است، عکاسی را نوعی تعامل میداند. در این کتاب، نویسنده دشواریهای معمول برای خلق عکسهای زیبا را بیان میکند و برای این دشواریها، راهحلهایی را نیز ارائه میدهد.
کتاب ترکیب بندی هارالد مانته
ازجمله مهمترین کتابهای ترکیببندی در عکاسی، کتاب ترکیب بندی هارالد مانته، عکاس آلمانی است. در این کتاب، نویسنده عناصر عکاسی مهم برای کسب بالاترین سطح از طراحی بصری را توضیح میدهد. معمولا عکاسان متوسط و حرفهای برای خلق تصاویری جذاب، حتما از این کتاب کمک میگیرند.
عناصر اصلی برای ترکیب بندی در عکاسی
حالا که تا اینجا، قوانین مهم ترکیببندی را بررسی کردیم، بهتر است قدری با عناصر مهم ترکیببندی و مسائل نظری آن آشنا شویم. عکاسان برای تولید تصاویر غنی و جذابتر از عناصر ترکیببندی نیز استفاده میکنند. در هنر عکاسی از هفت عنصر استفاده میشود که در فهرست زیر آورده شده است.
- خط
- شکل
- فرم
- بافت
- رنگ
- اندازه (سایز)
- عمق
در ادامه، توضیحات بیشتری در مورد هریک از این عناصر آوردهایم.
خط
خط میتوانید مستقیم، منحنی یا ترکیبی از این دو مورد باشد. علاوه بر این، خطوط با کیفیتهای مختلفی نیز وجود دارند و ممکن است به طور کامل در عکس دیده شوند یا اینکه به لحاظ بصری، خط یا مسیری را بتوانیم در عکس ببینیم. برخی از خطوط در عکاسی به صورت «ضمنی» (Implied) وجود دارند و به طور مستقیم آنها را نمیبینیم. ازجمه این موارد میتوان به خط افق اشاره کرد که به «Implied Line» شناخته میشود. خط دیدِ سوژه انسانی یا حتی اشاره دست او، خطی موسوم به «خط روانشناسانه» (Psychological Line) ایجاد میکند.
در تصویر زیر میبینید که خطها میتوانند مستقیم، منحنی، ضخیم یا نازک باشند.
شکل
در تعریف ساده، «شکل» (Shape) زمانی بهجود میآید که یک خط یا بیشتر، خط دیگری را قطع کند یا به شکلی، این خط باز، بسته شود. به بیان دیگر، شکل، عنصری دوبعدی است که در عکاسی برای تعریف سوژه یا ساختار به کار میرود. برای مثال، در تصویر زیر میبینید که با برخورد خطها، شکلی ایجاد شده است.
شکل هم میتواند طبیعی - مثل انسان و حیوان و ... - و هم میتواند هندسی - مثال مربع، مثلث و مستطیل - باشد. زمانی که این شکلها با یکدیگر همپوشانی کنند، امکان تشکیل شکلی جدید بهوجود میآید. شکلها حتی میتوانند با دربرگرفتن فضا، شکل دیگری را نیز ایجاد کنند. تعریف مناسبی از شکل طبیعی را میتوانید در تصویر زیر مشاهده کنید.
فرم
فرم باعث میشود تا Shape از حالت دوبعدی به سهبعدی تبدیل شود. اما در تعریفی ساده میتوان گفت فرم به شکل و ساختار چیزی میگویند که میتوان آن را از متریال (مواد) تشخیص داد. همانطور که گفته شد، فرم سه بعد را شامل میشود و بنابراین دارای ارتفاع، عرض و عمق خواهد بود. برای اینکه در ترکیببندی، فرم را بهکار گرفته باشیم، میتوانیم به عکس خود عمق بدهیم. این عمق نیز بهکمک نورپردازی و پرسپکتیو قابل انجام است.
در نتیجه، زمانیکه شکل و «سایه» (Shadow) با هم همراه شوند، خطوطی ملموس را در عکس میبینیم که تون رنگی متفاوتی را نیز همراه خود دارند. سایههای ظریف تصویر زیر، حسی از فرم را در این هوایپما ایجاد میکنند.
بافت
عنصر دیگری که در ادامه این مطلب توضیح میدهیم، «بافت» (Texture) است. بافت عکس را میتوان هم به صورت حقیقی (بافت عکس چاپی) حس کرد و هم در عکسهای دیجیتال، این حس از طریق خود عکس به مخاطب منتقل میشود. در تصویر زیر میبینید که قطرههای باران، بافت زیبایی را روی برگ ایجاد کردهاند.
البته بافت در عکاسی میتواند کیفیتهای مختلفی را نیز شامل شود. به طور کلی بافت یک عکس ممکن است نرم یا زبر باشد. اما بافتهای دیگری همچون «لزج» (Slimy)، «مرطوب» (Wet)، سخت، نرم، درخشان، «ناهموار» (Bumpy) و ... نیز در عکاسی استفاده میشوند. بافت در عکاسی مشابه با فرم است چراکه از طریق تغییرات در تونالیته و در دو بعد مشخص میشود.
رنگ
عنصر بعدی مورداستفاده برای ترکیب بندی در عکاسی، رنگ است. طبق تعریف، رنگ، جنبهای از ظهور شیء و منبع نور است و با استفاده از عبارتهایی مثل «فام» (Hue)، «روشنایی» (Lightness) و «اشباع» (Saturation) برای شیء و «فام»، «درخشندگی» (Brightness) و اشباع برای نور توصیف میشود. برای رنگ میتوان سه خاصیت زیر را در نظر گرفت:
- فام: به بیان ساده همان توصیف رنگ (مثل آبی، قرمز، زرد و ...) است.
- تأثیر (میزان پررنگی یا کمرنگی) یا همان «Value»: به درخشندگی یا تیرگی نسبی رنگ میگویند.
- اشباع: شدت یا خلوص رنگ است. خالصترین رنگ، نوعی فام است که هیچ رنگ سفید، مشکی یا خاکستری به آن اضافه نشده باشد.
نکته کلیدی در استفاده از رنگ برای ترکیببندی، این است که رنگ را در یک صحنه عکاسی پیدا کنیم و ترکیببندی را بر اساس حضور یا عدم حضور این رنگ (دامنهای از رنگها) تنظیم کنیم. برای این منظور بهتر است قاببندی سوژه را بهگونهای در نظر بگیریم که در بهترین حالت، سوژه را بهخوبی نمایش دهد و حس عکس را منتقل کند.
اندازه (سایز)
در دنیای دوبعدی (مثل نقاشی)، فضا عنصری از هنر به شمار میآید. این فضا در دنیای عکاسی، پیش از گرفتن عکس، ایجاد شده است و به عبارت دیگر، در مرحلهای قبل از دوربین قرار دارد. به همین دلیل، زمانی که به یک تصویر نگاه میکنیم، به نحوه ایجاد اندازه و عمق نگاه میکنیم و میبینیم که چگونه این عوامل در یک عکس خلق و درک شدهاند. اما اندازه در عکاسی نسبی است و میتواند خیالانگیز هم باشد.
زمانی که شیئی آشنا را مثل ماشین، توپ یا چراغ در قاب عکس میبینیم، بهسرعت حسی از کل صحنه عکاسی را بهدست میآوریم. اما اگر شیء آشنایی در عکس وجود نداشته باشد، برای درک و دریافت مقیاسِ نمایش داده شده در عکس، با دشواری روبهرو میشویم. برای مثال، فرمی که انسان در تصویر زیر نشان میدهد، حسی از اندازه و بزرگی آکواریوم را منتقل میکند.
عمق
در رابطه با عمق البته بالاتر نیز توضیح دادیم اما در ادامه، توضیحات بیشتری را مطرح میکنیم. عمق یکی از المانهای جذابکننده عکس به شمار میآید. همانطور که بالاتر هم به آن اشاره کردیم، در دنیای دوبعدی، فضا را میتوانیم به عنوان یک عنصر هنری در نظر بگیریم. اما در عکاسی، این فضا قبلا ایجاد شده است. میدانیم که اگر به عنصر شکل، عمق را اضافه کنیم، فرم ایجاد میشود. به طور طبیعی، حتی در عکسی ساده و بدون تحلیل قبلی، به دلیل سرنخهای بصری، عکس ما حسی از عمق را در خود دارد. اما اگر بدانیم که این سرنخها چه هستند و آنها را بشناسیم، با استفاده از این سرنخها میتوانیم در زمان عکاسی، نقطه قوتی را برای خودمان ایجاد کنیم.
درک سهبعدی که از فضا داریم، همان چیزی است که چشمان ما با هر بار باز شدن، تجربه میکنند و با دیدن هر عکس تلاش میکنند همان فضا را تجربه کنند. اما سؤالی که پیش میآید این است که عمق چطور در عکسی دوبعدی خود را نشان میدهد؟ همه ما احتمالا تصویری از ریلهای قطار را دیدهایم که این ریلهای موازی، در انتهای تصویر به یکدیگر نزدیک میشوند. این همگرایی خطوط را با نام «پرسپکتیو خطی» میشناسند. شاید در حالت حقیقی،چنین اتفاقی رخ ندهد اما هرقدر که ریل از چشم ما (یا دوربین) دورتر میشود، این خطوط به یکدیگر نزدیک میشوند.
بسته به کیفیت اتمسفر اطراف سوژه، اشیای دورتر ممکن است وضوح و کنتراست کمتری نسبت به اشیا یا سوژههای نزدیک داشته باشند. این نوع از «پرسپکتیو جوی» (Aerial Perspective) نمایانگر عمق در عکس است. برای مثال در تصویر زیر، هرقدر بافت آجرها با جزئیات کمتری نمایش داده میشوند، این حس به ما دست میدهد که از دوربین هم دورتر میشوند. این حس عمق از طریق گرادیان بافت آجرها ایجاد شده است.
سلام
وقت بخیر می خواستم از عکس هاتون در این صفحه و عکس های دیگری که اینجا قرار ندادی برای تالیف یک کتاب استفاده کنیم. اگر اجازه می فرمایید لطف کنید خبرش رو به من بدهید.
عکسهای که من نیاز دارم سیاه و سفید باشه و در زمینه قانون یک سوم و شبکه(کادر بندی) فی باشد.
با سلام؛
در رابطه با این موضوع، به لینک انتهای صفحه و صفحه مربوط به «شرایط استفاده» مراجعه کنید.
با تشکر از همراهی شما با مجله فرادرس