انواع تجارت الکترونیک چیست؟ – معرفی ۶ مدل رایج

کسبوکارهای نوآوری که در حوزه تجارت الکترونیک فعالیت میکنند، طی یکی دو دهه اخیر تغییرات بزرگ در عادات خرید مردم به وجود آوردهاند و از سوی دیگر، دسترسی به محصولات و خدمات گوناگون را آسان کردهاند. برای توضیح باید گفت که تجارت الکترونیک (Electronic Commerce | eCommerce) نوعی مدل کسبوکار به حساب میآید که به فروشندگان و مصرفکنندگان اجازه میدهد به خرید و فروش آنلاین کالا مشغول شوند. در دنیای امروزی انواع تجارت الکترونیک را شاهد هستیم و تبدیل کردن ایدههای مختلف به کسبوکارهایی موفق، آسانتر از همیشه شده است. اگر شما هم تصمیم به راهاندازی کسبوکار الکترونیک یا فروشگاه اینترنتی خود گرفتهاید، لازم است با انواع تجارت الکترونیک آشنا شده و بدانید کدامیک، بیشترین اهرمهای لازم را در اختیارتان میگذارد. برای آشنایی با این کسبوکارها، به مطالعه ادامه دهید.
انواع تجارت الکترونیک چیست؟
تجارت الکترونیک نوعی مدل کسبوکار است که به شرکتها اجازه میدهد محصولات و خدمات خود را به صورت آنلاین در اختیار مشتریان بگذارند.
اگر بخواهیم به بررسی انواع تجارت الکترونیک بپردازیم، در مجموع شاهد شش مدل کسبوکار خواهیم بود:
- کسبوکار به مصرفکننده (B2C)
- کسبوکار به کسبوکار (B2B)
- کسبوکار به دولت (B2G)
- کسبوکار به کسبوکار به مصرفکننده (B2B2C)
- مصرفکننده به مصرفکننده (C2C)
- مصرفکننده به کسبوکار (C2B)
در ادامه به بررسی هرکدام از این موارد پرداخته و در قسمت بعدی نیز به سراغ فاکتورهای اصلی به هنگام انتخاب مدل کسبوکار مورد نیاز خواهیم رفت.
کسبوکار به مصرفکننده

همانطور که از نامش پیداست، مدل «کسبوکار به مصرفکننده» (Business to Consumer | B2C) زمانی پدید میآید که یک شرکت، محصولات یا خدمات خود را مستقیما به کاربران نهایی میفروشد. این رایجترین شکل از تجارت در دنیای امروزی به حساب میآید. تجارت الکترونیک B2C ساختاری کاملا سرراست دارد. هر زمان که از سوپر مارکت خرید میکنید، هر زمان که غذایی در رستوران میخورید، هر زمان که به سینما میروید و هر زمان که موی خود را اصلاح میکنید یک تراکنش B2C به انجام میرسد. شما مشتری نهایی محصولات و خدماتی هستید که ارائه میشوند.
در جهان تجارت الکترونیک، پنج نوع مدل کسبوکار B2C مختلف داریم: فروشندگان مستقیم، واسطههای آنلاین، مدلهای تبلیغمحور، مدلهای جامعهمحور و مدلهای قیمتمحور.
- فروش مستقیم رایجترین مدل است و زمانی رقم میخورد که مصرفکنندگان، محصولات را از خردهفروشیهای آنلاین تهیه میکنند.
- واسطههای آنلاین هم کسبوکارهایی آنلاین هستند که فروشندگان و مصرفکنندگان را کنار هم آورده و در ازای این خدمات، مقداری از هر تراکنش را برای خود برمیدارند.
- در مدل تبلیغمحور، اطلاعات به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار میگیرد و درآمدزایی از طریق نمایش تبلیغات روی سایت امکانپذیر میشود.
- شبکه اجتماعی فیسبوک را میتوان مثالی از یک وبسایت جامعهمحور به حساب آورد که با نمایش تبلیغات هدفمند اینترنتی و مرتبط به جمعیتشناسیهای گوناگون، درآمدزایی میکند.
- در نهایت مدل قیمتمحور هم شرکتهایی را در بر میگیرد که اطلاعات یا سرگرمی را در ازای قیمتی مشخص به مصرفکنندگان میفروشند، مانند سرویس استریم محتوای نتفلیکس.
طی سالهای اخیر، فروش کسبوکارهای آنلاین B2C با رشد قابل توجهی همراه بوده است. بسیاری از خردهفروشیهای سنتی و خشت و ملات (به معنای آنهایی که از طریق فروشگاههای فیزیکی فعالیت میکنند) یا به ورطه نابودی کشیده شدند و یا مسیری تازه برای خود ترسیم کرده و امکان خرید آنلاین را برای مشتریان خود فراهم آوردند.
این رویکرد ترکیبی یا به اصطلاح «هیبرید» زمانی رخ میدهد که شرکتها هم فروشگاههای فیزیکی خود را حفظ میکنند و هم پلتفرمی برای خرید آنلاین راه میاندازند. برای مثال اکنون کم نیستند شرکتهایی که اجازه میدهند محصولی را به صورت آنلاین خریده و سپس در یکی از فروشگاههای فیزیکی نزدیک خود، تحویل بگیرید. بسیاری شرکتها ضمنا اجازه میدهند که مشتریان محصولاتی که به صورت آنلاین خریدهاند را برای فروشگاههای محلی باز پس فرستاده و پول خود را استرداد کنند.
برای پیادهسازی موفقیتآمیز مدل تجاری B2C، کسبوکارها باید متکی بر پلتفرمی باشند که به سرعت دچار تغییر شده و بدون تاخیر در خدماترسانی، با نیازهای مشتریان تطبیق مییابد.
کسبوکار به کسبوکار

مدل «کسبوکار به کسبوکار» (Business to Business | B2B) زمانی پدید میآید که یک شرکت، محصولات یا خدمات خود را مستقیما به کسبوکارهای دیگر میفروشد. تجارت الکترونیک B2B را میتوان به دو روششناسی مختلف تقسیم کرد: عمودی و افقی.
کسبوکارهای محور عمودی، صرفا به مشتریان حاضر در صنعتی بهخصوص خدمترسانی میکنند. در رویکرد افقی اما میتوان محصولات و خدمات را در اختیار مشتریانی از صنایع گوناگون گذاشت. هرکدام از این رویکردها مزایا و معایب خاص خود را دارند و برای مثال میتوان به تخصص صنعتی و عمق بازار در رویکرد عمودی و پوشش گسترده بازار و تنوع مشتریان در رویکرد افقی اشاره داشت.
هر دو میتوانند مسیری بسیار سودآور برای شرکت شما ترسیم کنند، اما استراتژی شما کاملا وابسته به محصولات و مشتریان شما خواهد بود و بنابراین باید آنها را به دقت انتخاب کرده و بچینید.
کسبوکارهای B2B در طول تاریخچه خود همواره چند قدم از همتایانی که فروش مستقیم به مصرفکنندگان دارند عقبتر ماندهاند، خصوصا وقتی صحبت از ابتکار تجاری و فروش دیجیتال باشد. مشکل را میتوان عمدتا در مذاکره ها بر سر قیمت و همکاری جستجو کرد و بسیاری از کسبوکارها به اتکا بر نمایندگان فروشی که اصلیترین کانالهای درآمدزایی را فراهم میآوردند، عادت داشتند.
خریداران B2B مدرن حسابی از تکنولوژی سر در میآورند و همان خواستهها و عادات خرید مصرفکنندگان معمولی را دارند. سهولت در استفاده، انعطافپذیری، سفارشیسازی و به دست آوردن تجربهای یکپارچه، جزو بنیادینترین انتظارات مشتریان به حساب میآیند و باید توجهی ویژه به تجربه کاربر نشان داد.
کسبوکار به دولت

مدل «کسبوکار به دولت» (Business to Government | B2G) به معنای حالتی است که یک شرکت، محصولات و سرویسهای خود را به صورت مستقیم در اختیار یک آژانس دولتی میگذارد. این آژانس میتواند آژانس محلی، استانی، کشوری یا فدرال باشد.
به عنوان مثالی از ارتباط B2G میتوان به تولیدکنندگان مهماتی اشاره کرد که مهمات ارتش ایالات متحده را تامین میکنند. مثالی از ارتباط B2G محلی هم میتواند یک شرکت مهندسی خصوصی باشد که خدمات مهندسیاش را در اختیار دولت محلی میگذارد تا امکان توسعه سیستم آب و فاضلابی جدید مهیا شود. در مدل B2G، شرکتها معمولا پروژهها را از طریق مزایدههای دولتی به دست آورده و عهدهدار میشوند.
طبیعی است که ارتباط با آژانسهای دولتی، تفاوتهایی بزرگ با همکاری با دیگر کسبوکارها یا مصرفکنندگان دارد. از آنجایی که باید تشریفات اداری گستردهای را پشت سر گذاشت، قراردادهای این حوزه با سرعت بسیار کندتری نسبت به دیگر بازارها پیش میروند.
نکته مهم اینکه برخلاف بسیاری از تراکنشهای B2C، آژانسهای دولتی مستقیما وارد یک وبسایت تجارت الکترونیک نشده و سفارش خود را بدین شکل ثبت نمیکنند. هرچند که میتوان استثناهایی را نیز یافت. برای مثال یک آژانس دولتی محلی ممکن است از شرکتی فعال در حوزه تجارت الکترونیک بخواهد که به تعمیر تجهیزاتی بهخصوص بپردازد. در واقع فاکتورهای مختلفی بر جنس روابط B2G تاثیر میگذارند که از جمله آنها میتوان به ابعاد آژانس مورد نظر و همینطور نیازهای آن اشاره کرد.
کسبوکار به کسبوکار به مصرفکننده

از میان انواع تجارت الکترونیک، مدل «کسبوکار به کسبوکار به مصرفکننده» (Business to Business to Consumer | B2B2C) به حالتی گفته میشود که یک شرکت، محصول خود را به شرکتی دیگر میفروشد که آن نیز به فروش به مصرفکنندگان میپردازد. یک مثال از B2B2C میتواند توافقی باشد که میان یک توزیعکننده عمده و فروشگاههای خردهفروشی مختلف شکل میگیرد تا محصولات را به دست مشتریان نهایی برساند. مدل B2B2C از سه بخش تشکیل شده است: کسبوکار نخست (یا کسبوکار مبدا محصول)، واسطه و مشتری نهایی.
به روشهای مختلفی میتوان مدل کسبوکار B2B2C را در دنیای تجارت الکترونیک پیادهسازی کرد. برای مثال یک شرکت میتواند برای تبلیغ محصولات و خدمات خود به همکاری با شرکتی دیگر مشغول شده و مقداری از سهم هر فروش را در اختیار آن بگذارد. اصلیترین مزیت مدل کسبوکار B2B2C برای شرکتهای فعال در حوزه تجارت الکترونیک این است که میتوانند مشتریانی تازه به دست آورند. بنابراین شرکتهای تازهتاسیسی که به دنبال راهی برای گسترش سریع جامعه مشتریان میگردند میتوانند این نکته را مد نظر داشته باشند.
مصرفکننده به کسبوکار

معمولا وقتی به استراتژیهای تجاری فکر میکنیم، به آنها به چشم استراتژیهایی نگاه میکنیم که مبدایی به جز کسبوکارهای مختلف ندارند. اما جالب است بدانید که مدلهای مصرفکننده محور مانند مدل «مصرفکننده به کسبوکار» (Consumer to Business | C2B) طی سالهای اخیر به محبوبیت فراوانی رسیدهاند.
در این مدل تجاری، اشخاص به فروش مستقیم محصولات و خدمات به شرکتها مشغول میشوند. رایجترین مثال از این مدل را میتوان در وبسایتهایی دید که به پیمانکاران و فریلنسرها اجازه میدهند مهارتها و تخصصهای خود را در اختیار شرکتها بگذارند. معمولا هم شرکتها به صورت مزایدهای یا درخواستی، زمان شخص را خریده و پول را از طریق همان پلتفرمها پرداخت میکنند.
یکی از مشهورترین مثالهای کسبوکار C2B، وبسایت Upwork (+) است، پلتفرمی برای کار فریلنسری که سازمانها را مستقیما به افراد متخصص متصل میکند. این وبسایت تحت عنوان «بازارچهای برای کار» شناخته میشود و به کسبوکارها اجازه میدهد در گستره وسیعی از حوزهها، نیروی مورد نیاز خود را بیابند، از توسعه محصول و تولید محتوا گرفته تا طراحی UI و حتی رسیدگی به امور مالی.
یکی از اصلیترین مزایای این مدل کسبوکار آن است که به مصرفکنندگان اجازه میدهد خودشان به قیمتگذاری مشغول شوند و معمولا هم فضای بیشتری برای رشد شخصی و حرفهای به دست میآورند.
مصرفکننده به مصرفکننده
یکی دیگر از مدلهای کسبوکاری که مردم معمولا به آن فکر نمیکنند، مدل «مصرفکننده به مصرفکننده» (Consumer to Consumer | C2C) است. چشمانداز نویدبخش فضای دیجیتال اصلیترین چیزی بوده که به شکلگیری و موفقیت این حوزه کمک کرده است و اکنون شرکتهایی مانند eBay و Craigslist و همینطور Etsy از بزرگترین بازیگران آن به حساب میآیند.
در دنیای تجارت الکترونیک C2C، مصرفکنندگان میتوانند محصولات و خدمات را مستقیما به سایر مصرفکنندگن بفروشند. این کار معمولا از طریق وبسایتهای شخص ثالث - مانند مواردی که در بالا به آنها اشاره کردیم - یا فروشگاههایی انجام میشود که فرایند تراکنش را برای خریدار و فروشنده تسهیل میکنند. در نهایت باید گفت که این فروشگاههای تجارت الکترونیک به کسبوکارهای کوچک یا افراد کمک میکنند که محصولاتشان را با قیمت دلخواه خود بفروشند، آن هم بدون اینکه نیازی به راهاندازی فروشگاهی مجزا داشته باشند.
۵ چارچوب دلیوری برتر برای انواع تجارت الکترونیک
زمانی که متوجه شدید از میان انواع تجارت الکترونیک، کدام یک برای کسبوکار شما بهتر است، قدم بعدی شناسایی روشی برای دلیوری محصول خواهد بود که بیشترین سازگاری را با پیشنیازهای شما دارد. نکته مهم اینکه هر کسبوکار قرار نیست به تولید محصولات خود بپردازد یا اینکه انبارهایی بزرگ و آکنده از کالا داشته باشد.
در ادامه به سراغ ۵ رویکرد رایجی میرویم که کسبوکارهای امروزی در پیش میگیرند:
۱. دراپ شیپینگ

دراپ شیپینگ (Drop Shipping) روشی برای رسیدگی به سفارشها است که در آن، محصولات کسبوکار شما از سوی یک تامینکننده شخص ثالث انبار، بستهبندی و ارسال میشوند. به عبارت دیگر، شما محصولات کسی دیگر را از طریق فروشگاه خود به فروش میرسانید.
در کسبوکارهای دراپ شیپینگ، تیمی که مدیریت فروشگاه را برعهده دارد نیازمند نگرانی راجع به نحوه مدیریت انبارها، موجودی کالا و نحوه ارسال آنها نیست. این تیم میتواند روی تجربه مشتری از بخش جلویی و ظاهری کار تمرکز کرده و شبکهای از مشتریان وفادار بسازد.
یکی از بزرگترین نقاط ضعف این رویکرد که پیش از بهکارگیری آن باید به صورت جدی به بررسیاش بپردازید این است که کسبوکار شما در نهایت هیچ کنترلی بر زنجیره تامین کالا نخواهد داشت. این یعنی اگر محصولات به شکلی آسیبدیده یا با تاخیر به دست مشتریان برسند یا کیفیتی کمتر از انتظار داشته باشند، برند شماست که آسیب میبیند. اگرچه تقصیر اصلی متوجه تامینکننده است، اما این شما هستید که ارتباطی مستقیم با مشتری نهایی برقرار میکنید و در غاییترین حالت باید به پشتیبانی از او و مدیریت این رابطه مشغول شوید.
۲. سرویسهای اشتراکی
با مدل اشتراکی (Subscription)، متعهد به ارسال مداوم محصولات خود برای مشتریان میشوید، آن هم به شکلی ساختارمند و در برهههای زمانی از پیش تعیینشده. در دنیای امروز اشکال بسیار متنوعی از سرویسهای اشتراکی را شاهد هستیم و بنابراین قیمتگذاری، نحوه دریافت هزینه و مدیریت حساب مشتری کاملا بستگی به جنس کسبوکار، جنس محصول و عادات مصرف مشتریان شما دارد.
به عنوان مثال میتوانیم شرکت ButcherBox را بررسی کنیم. ButcherBox شرکتی فعال در حوزه خدمات اشتراکی است که گوشت و غذای دریایی تازه و ارگانیک را به صورت ماهانه برای مشتریان خود ارسال میکند. مصرفکنندگان میتوانند یا بستههایی از پیش آماده را برگزیده و یا بسته خود را شخصیسازی کنند و از سوی دیگر، امکان انتخاب بستهبندیهایی در ابعاد گوناگون مهیا شده است.
ناگفته نماند که غذا یکی از برجستهترین و سوددهترین دستهبندیهای کالاهای مشتریان به حساب میآید که سازگاری فراوان با سرویسهای اشتراکی دارد، درست مانند محصولات فشن، آرایشی و بهداشتی و حتی غذای حیوانات خانگی. در مجموع باید گفت که گرچه از میان انواع تجارت الکترونیک، سرویسهای اشتراکی میتوانند بسیار وسوسهبرانگیز جلوه کنند، اما برای هر کسبوکاری مناسب به حساب نمیآیند.

۳. عمدهفروشی
کسبوکارهایی که رویکرد عمدهفروشی را در پیش میگیرند، مسئولیت تقریبا هرچیزی را به جز تولید محصول برعهده میگیرند. در این حالت شما کالا را به صورت مستقیم از تامینکننده دریافت میکنید و مسئولیت مدیریت انبار و موجودی، پایش سفارشهای مشتریان و همینطور ارسال محمولهها را برعهده میگیرید. کسبوکارهای عمدهفروشی معمولا در دنیای B2B فعالیت میکنند، اما گاهی آنها را در بازار B2C نیز مییابید.
۴. برچسب اختصاصی
در دنیای «برچسب اختصاصی» (Private Label)، کسبوکار به استخدام تولیدکنندهای شخص ثالث مشغول میشود که وظیفه ساخت محصول را مطابق با ایدهها و طراحیهای منحصر به فرد سفارشدهنده برعهده میگیرد. بنابراین دیگر نیازی به تاسیس کارخانهای اختصاصی و تولید محصول نخواهد بود و در عین حال، حقوق فروش انحصاری محصول را به دست میآورید.
زمانی که کالا تولید شد، میتوانید یا از تولیدکننده بخواهید که آن را مستقیما برای مشتری، برای فروشگاهی آنلاین و یا برای خودتان بفرستد. هزینه اولیه بسته به فاکتورهای مختلف متغیر خواهد بود، اما در صورتی که طرح و پول اولیه را داشته باشید، برچسب اختصاصی روشی عالی برای بهکارگیری و آزمودن ایدههای تازه به حساب میآید.
۵. برچسب سفید
با رویکرد «برچسب سفید» (White Label)، محصول را با برند و نام شرکت خودتان میفروشید، اما در واقع آن را از یک توزیعکننده شخص ثالث خریدهاید. این رویه را بیشتر در صنایع فشن و بهداشت مشاهده میکنیم، آن هم بیشتر در میان محصولات آرایشی و اسانسها. درپیشگیری رویه برچسب سفید میتواند آگاهی را نسبت به برندتان افزایش دهد، شما را از دردسرهای تولید محصول برهاند و اجازه دهد که از تخصص و دانش توزیعکنندهای دیگر نفع ببرید.
چطور مدل کسبوکار صحیح را از میان انواع تجارت الکترونیک انتخاب کنیم؟

اکنون که به خوبی با انواع تجارت الکترونیک و روشهای مختلف مدیریت محصول و دلیوری آشنا شدهاید، میتوانید شروع به انتخاب مدل صحیح برای خود کنید. به طور کلی سه معیار اساسی داریم که مسیر حرکت شما را تعیین میکنند:
- مشتری را درک کنید. آنها که هستند؟ چه عادات و رفتارهایی را هنگام خرید از خود به نمایش میگذارند؟ چه مشکلاتی را تجربه میکنند؟ ساختن پروفایل مشتری ایدهآل (یا به اختصار ICP) و پرسونا با استفاده از اطلاعات به دست آمده، راهی عالی برای انتخاب مدل کسبوکار درست خواهد بود.
- ارزش پیشنهاد خود را درک کنید. چه چیزی باعث میشود در حوزه خود و در قیاس با رقبا، منحصر به فرد ظاهر شوید؟ آیا موضوع به قیمتگذاری شما مربوط میشود؟ یا شاید خدمات مشتریان و محصولاتتان؟ علاوه بر از این خودتان بپرسید که «چه کاری را به خوبی انجام نمیدهم؟». دانستن نقاط قوت و همینطور نقاط ضعف باعث میشود استراتژی تجاری بهینهتری داشته باشید و نشان دادن صداقت به مشتریان بالقوه هم تنها منجر به شکلگیری اعتماد و وفاداری به برند خواهد شد.
- محصولات خود را به شکلی منطقی برای مشتریان بفروشید. اینجاست که روش دلیوری محصول یا خدمات خود را برمیگزینید. یک روش میتواند نگاه کردن به موضوع از نقطهنظر تولیدکننده و همینطور توزیعکننده باشد. اگر خودتان محصول را میسازید، در آن صورت باید به سراغ عمدهفروشی یا خدمات اشتراکی بروید. اگر هم محصولات کسی دیگر را میفروشید، باید روی برندسازی و افزایش تعداد مشتریان تمرکز کنید.
بعد از اینکه بازار هدف و مدل صحیحی که برای خدمترسانی به مشتریان به آن نیاز دارید را شناسایی کردید، میتوانید روی ساختن و بهینهسازی زیرساخت تجارت الکترونیک و تکنیکهای دیجیتال مارکتینگ مرتبط با آن متمرکز شوید تا دستیابی به بیشترین درآمد ممکن را تضمین کنید.
تجارت الکترونیک B2B2C چیست؟
عبارت B2B2C مخفف «Business to Business to Consumer» و به معنای مدل «کسبوکار به کسبوکار به مصرفکننده» است. در این رویه تجاری، مدلهای «کسبوکار به کسبوکار» و «کسبوکار به مصرفکننده» ادغام میشوند تا شاهد شکلگیری رویهای عاری از هرگونه واسطه باشیم.
آیا میتوان فروشگاهی در هر دو حوزه B2B و B2C راهاندازی کرد؟
بله، نیازی نیست خودتان را به یکی از دو حوزه B2B یا B2C محدود کنید و میتوانید پلتفرمی ترکیبی برای این بازارها بسازید. در واقع بسیاری از برندهای آنلاین مشهور، هم در حوزه B2B فعالیت دارند و هم B2C، عمدتا به این خاطر که برای فروش محصولات و خدمات به سایر کسبوکارها نیازمند سایتی جداگانه نخواهید بود. در عوض میتوان روی بهینهسازی نرخ انگیجمنت سایت و همینطور بهبود سئو روی لینکهایی واحد تمرکز کرد.
آیا هر کسبوکاری میتواند فروشگاهی آنلاین راه بیندازد؟
بله، تمام کسبوکارها فارغ از اینکه در چه حوزهای فعالیت دارند قادر به راهاندازی یک وبسایت تجارت الکترونیک و پشت سر گذاشتن تراکنشهای آنلاین خواهند بود. چه یک استارتآپ باشید و چه شرکتی کهنهکار، با انتخاب پلتفرم تجارت الکترونیک صحیحی که با نیازها و خواستههایتان سازگار باشد، قادر به افزایش چشمگیر درآمد خواهید بود.