کاربرد انتگرال در تحلیل مدار – به زبان ساده

۲۴۱۹
۱۴۰۲/۰۲/۱۶
۲۰ دقیقه
PDF
آموزش متنی جامع
امکان دانلود نسخه PDF

مشتق و انتگرال کاربرد فراوانی در تحلیل مدارهای الکتریکی برای بیان رفتار آن‌ها دارند. در این آموزش، تعدادی از کاربردهای انتگرال در مدار را بیان می‌کنیم. بدین منظور، مواردی را بیان خواهیم کرد که شامل معادله دیفرانسیل مرتبه اول هستند.

کاربرد انتگرال در تحلیل مدار – به زبان سادهکاربرد انتگرال در تحلیل مدار – به زبان ساده
997696

رابطه بین بار و جریان

جریان الکتریکی II به عنوان نرخ شارش بار QQ تعریف شده و با مشتق زیر نشان داده می‌شود:

I(t)=dQ(t)dt.\large I \left ( t \right ) = \frac { { d Q \left ( t \right ) } }{ { d t } } .

این معادله را می‌توانیم با فرمول انتگرال زیر نیز بیان کنیم:

Q=t1t2I(t)dt,\large Q = \int \limits _ { { t _ 1 } } ^ { { t _ 2 } } { I \left ( t \right ) d t } ,

که مقدار بار گذرنده از یک سیم را بین زمان‌های t=t1t = t _ 1 و t=t2t = t _ 2 نشان می‌دهد.

مدار RC

یک مدار RC سری ساده، مداری است مداری الکتریکی است که از یک مقاومت و یک خازن تشکیل شده است.

مدار RC
شکل ۱

پس از بستن کلید در لحظه t=0t = 0، جریان در مدار شروع به گذر می‌کند. ولتاژ‌ دو سر مقاومت با استفاده از قانون اهم به دست می‌آید:

VR(t)=I(t)R.\large { V _ R } \left ( t \right ) = I \left ( t \right ) R .

ولتاژ‌ دو سر خازن نیز با انتگرال زیر بیان می‌شود:

VC(t)=1C0tI(s)ds\large { V _ C } \left ( t \right ) = \frac { 1 } { C } \int \limits _ 0 ^ t { I \left ( s \right ) d s }

که در آن، CC مقدار ظرفیت و ss متغیر درونی انتگرال‌گیری است.

با استفاده از قانون ولتاژ کیرشهف (KVL)، می‌توان نوشت:

VR(t)+VC(t)=ε,\large { V _ R } \left ( t \right ) + { V _ C } \left ( t \right ) = \varepsilon ,

که در آن، ε\varepsilon نیروی محرکه الکتریکی (emf) منبع تغذیه است (فرض می‌کنیم ε\varepsilon ثابت باشد).

بنابراین، داریم:

RI(t)+1C0tI(s)ds=ε.\large R I \left ( t \right ) + \frac { 1 } { C } \int \limits _ 0 ^ t { I \left ( s \right ) d s } = \varepsilon .

با مشتق‌گیری نسبت به tt، می‌توان این معادله انتگرالی را به یک معادله دیفرانسیل خطی تبدیل کرد:‌

RdIdt+1CI(t)=0,\large R \frac { { d I } } { { d t } } + \frac { 1 } { C } I \left ( t \right ) = 0 ,

که جوابی به فرم زیر خواهد داشت:

I(t)=εRetRC.\large I \left ( t \right ) = \frac { \varepsilon } { R } { e ^ { – \frac { t } { { R C } } } } .

پاسخ مدار RC
شکل ۲

در اینجا، ثابت زمانی τ=RC\tau = RC میزان سرعت پاسخ گذرا در مدار را نشان می‌دهد.

مدار RL

یک مدار RL ساده، دارای یک مقاومت و یک سلف است که به صورت سری به یکدیگر وصل شده‌اند.

مدار RL سری
شکل ۳

وقتی کلید در لحظه t=0t = 0 بسته شود، emf ثابت ε\varepsilon و جریان II شروع به گردش در مدار می‌کند.

مشابه بخش قبل، ولتاژ دو سر مقاومت برابر خواهد بود با:

VR(t)=I(t)R.\large { V _ R } \left ( t \right ) = I \left ( t \right ) R .

ولتاژ دو سر سلف نیز با مشتق زیر بیان می‌شود:

VL(t)=LdIdt.\large { V _ L } \left ( t \right ) = L \frac { { d I } } { { d t } } .

با استفاده از KVL، داریم:

VR(t)+VL(t)=ε,\large { V _ R } \left ( t \right ) + { V _ L } \left ( t \right ) = \varepsilon ,

یا

RI(t)+LdIdt=ε.\large R I \left ( t \right ) + L \frac { { d I } } { { d t } } = \varepsilon .

انتگرال‌گیری از این معادله دیفرانسیل خطی با شرایط اولیه I(t=0)=0I\left( {t = 0} \right) = 0 منجر به جواب زیر می‌شود:

I(t)=εR(1eRLt).\large I \left ( t \right ) = \frac { \varepsilon } { R } \left ( { 1 – { e ^ { – \frac { R } { L } t } } } \right ) .

پاسخ مدار RL
شکل ۴

می‌بینیم که ثابت زمانی مدار RL برابر با τ=LR\tau = {\frac{L}{R}}\normalsize است.

توان و انرژی

انرژی الکتریکی EE، برحسب ژول (J\mathrm{J})،‌ فرمی از انرژی است که در نتیجه انرژی جنبشی یا پتانسیل ناشی از بارهای الکتریکی نتیجه می‌شود.

توان الکتریکی PP، برحسب وات (W\mathrm{W}) اندازه‌گیری می‌شود و برابر با نرخی است که انرژی الکتریکی از طریق یک مدار الکتریکی منتقل می‌شود. توان تلف شده در یک عنصر مدار جریان مستقیم (DC) با فرمول زیر بیان می‌شود:‌

P=VI,\large P = VI,

که در آن، VV ولتاژ دو سر عنصر و II جریان گذرنده از آن است.

به طور خاص، اگر توان در یک مقاومت با مقدار RR تلف شود، داریم:

P=VI=I2R=V2R.\large P = V I = { I ^ 2 } R = \frac { { { V ^ 2 } } } { R } .

انرژی تلف شده توسط یک عنصر مدار DC در بازه [0,t][0, t ] برابر است با:

E=VIt.\large E = VIt.

وقتی ولتاژ و جریان با زمان تغییر کنند، توان لحظه‌ای به صورت زیر تعریف می‌شود:

P(t)=V(t)I(t).\large P \left ( t \right ) = V \left ( t \right ) I \left ( t \right ) .

در این حالت، انرژی تلف شده در بازه زمانی [0,t][ 0 , t ] با انتگرال زیر بیان می‌شود:

E=0tV(s)I(s)ds\large E = \int \limits _ 0 ^ t { V \left ( s \right ) I \left ( s \right ) d s }

که در آن، ss متغیر درونی انتگرال‌گیری است.

انرژی ذخیره شده در یک خازن

جابه‌جایی بار کوچک dqd q از یک صفحه به صفحه دیگر یک خازن، مستلزم انجام کار زیر است:

dW=Vdq=qCdq\large d W = V d q = \frac { q } { C } d q

که در آن، CC ظرفیت خازن و qq بار کنونی آن است.

با انتگرال‌گیری از q=0q = 0 تا q=Qq = Q، کل انرژی ذخیره شده در خازن به دست می‌آید:

EC=0QdW=0QqCdq=Q22C=CV22.\large { { E _ C } = \int \limits _ 0 ^ Q { d W } } = { \int \limits _ 0 ^ Q { \frac { q } { C } d q } } = { \frac { { { Q ^ 2 } } } { { 2 C } } } = { \frac { { C { V ^ 2 } } } { 2 } . }

خازن
شکل ۵

انرژی ذخیره شده در یک سلف

افزایش جریان کوچک did i در یک سلف، مستلزم انجام کار زیر است:

dW=Pdt=εidt=iLdidtdt=Lidi.\large { d W = P d t } = { – \varepsilon i d t } = { i L \frac { { d i } } { { d t } } d t } = { L i d i . }

انتگرال‌گیری از i=0i = 0 تا i=Ii = I، کل انرژی ذخیره شده در سلف را نتیجه خواهد داد:

EL=0IdW=0ILidi=LI22.\large { { E _ L } = \int \limits _ 0 ^ I { d W } } = { \int \limits _ 0 ^ I { L i d i } } = { \frac { { L { I ^ 2 } } } { 2 } . }

سلف
شکل ۶

مثال‌هایی از کاربرد انتگرال در مدار

در این بخش، چند مثال را بررسی می‌کنیم.

مثال ۱

جریان یک عنصر مدار طبق قانون زیر تغییر می‌کند:

I(t)={2t,0<t3t24,t>3,\large I ( t ) = \begin {cases} 2 t , & 0 \lt t \le 3 \\ { t ^ 2 } – 4 , & t \gt 3 \end {cases},

که در آن، جریان II برحسب AA و زمان tt برحسب ثانیه است. کل باری را پیدا کنید که در مدت T=6sT = 6\,s وارد این عنصر می‌شود.

حل: کل بار QQ،‌ برحسب کولن CC، با انتگرال‌گیری از جریان I(t)I ( t) در بازه زمانی [0,T]\left[ {0,T} \right] به دست می‌آید:

Q=0TI(t)dt=032tdt+36(t24)dt=t203+(t334t)36=9+(21634)(312)=60C.\large \begin {align*} Q & = \int \limits _ 0 ^ T { I \left ( t \right ) d t } = { \int \limits _ 0 ^ 3 { 2 t d t } + \int \limits _ 3 ^ 6 { \left ( { { t ^ 2 } – 4 } \right ) d t } } \\ &= { \left . { { t ^ 2 } } \right | _ 0 ^ 3 + \left . { \left ( { \frac { { { t ^ 3 } } } { 3 } – 4 t } \right ) } \right | _ 3 ^ 6 } \\ & = { 9 + \left ( { \frac { { 2 1 6 } } { 3 } – 4 } \right ) – \left ( { 3 – 1 2 } \right ) } = { 6 0 \, C } . \end {align*}

مثال ۲

جریان یک مدار در بازه [0,T][ 0 , T ] به صورت خطی نسبت به زمان و به فرم I(t)=αtI\left( t \right) = \alpha t افزایش پیدا کرده و سبب گرم شدن مقاومت RR می‌شود. با فرض اینکه فرایند گرمایش بی‌دررو یا آدیاباتیک است، مشخص کنید که تغییر دمای ΔT\Delta T چگونه به α\alpha وابسته است. ظرفیت گرمایی ویژه ماده مقاومت برابر با cc و جرم آن برابر با mm است.

حل: توان تحویلی به مقاومت، برابر است با:

P(t)=I2(t)R=α2t2R.\large P \left ( t \right ) = { I ^ 2 } \left ( t \right ) R = { \alpha ^ 2 } { t ^ 2 } R .

انرژی گرمایی تلف شده در عنصر در بازه [0,T][ 0 , T ] را می‌توان با انتگرال‌گیری زیر به دست آورد:

E=0TP(t)dt=0Tα2t2Rdt=α2R0Tt2dt=α2RT33.\large { E = \int \limits _ 0 ^ T { P \left ( t \right ) d t } } = { \int \limits _ 0 ^ T { { \alpha ^ 2 } { t ^ 2 } R d t } } = { { \alpha ^ 2 } R \int\limits _ 0 ^ T { { t ^ 2 } d t } } = { \frac { { { \alpha ^ 2 } R { T ^ 3 } } } { 3 } . }

از آنجایی که فرایند آدیاباتیک است، می‌توانیم معادله تعادل انرژی زیر را بنویسیم:

α2RT33=cmΔθ.\large \frac { { { \alpha ^ 2 } R { T ^ 3 } } } { 3 } = c m \Delta \theta .

در نتیجه، خواهیم داشت:

Δθ=α2RT33cmα2.\large \Delta \theta = \frac { { { \alpha ^ 2 } R { T ^ 3 } } } { { 3 c m } } \sim { \alpha ^ 2 } .

بنابراین، تغییر دمای Δθ\Delta \theta متناسب با مجذور نرخ جریان α\alpha است.

مثال ۳

فرض کنید خازن CC با استفاده از منبعی با نیروی محرکه ثابت ε\varepsilon شارژ شده است. انرژی گرمایی تلف شده در مقاومت RR را در طی این شارژ محاسبه کنید.

مدا RC
شکل ۷

حل: وقتی خازن در حال شارژ است، جریان آن با فرمول زیر تغییر می‌کند:

I(t)=εRetRC.\large I \left ( t \right ) = \frac { \varepsilon } { R } { e ^ { – \frac { t } { { R C } } } } .

توان تلف شده در مقاومت، برابر است با:

P(t)=I2(t)R=(εRetRC)2R=ε2Re2tRC.\large { P \left ( t \right ) = { I ^ 2 } \left ( t \right ) R } = { { \left ( { \frac { \varepsilon } { R } { e ^ { – \frac { t } { { R C } } } } } \right ) ^ 2 } R } = { \frac { { { \varepsilon ^ 2 } } }{ R } { e ^ { – \frac { { 2 t } } { { R C } } } } . }

کل انرژی از دست رفته ERE_ R در مقاومت در طول فرایند شارژ خازن، با انتگرال زیر به دست می‌آید:

ER=0P(t)dt=ε2R0e2tRCdt=ε2R[(RC2)e2tRC]0=ε2C2.\large \begin {align*} { E _ R } & = \int \limits _ 0 ^ \infty { P \left ( t \right ) d t } = { \frac { { { \varepsilon ^ 2 } } } { R } \int \limits _ 0 ^ \infty { { e ^ { – \frac { { 2 t } } { { R C } } } } d t } } \\ & = { \frac { { { \varepsilon ^ 2 } } } { R } \left . { \left [ { \left ( { – \frac { { R C } } { 2 } } \right ) { e ^ { – \frac { { 2 t } } { { R C } } } } } \right ] } \right | _ 0 ^ \infty } = { \frac { { { \varepsilon ^ 2 } C } } { 2 } . } \end {align*}

توجه کنید انرژی ERE_ R که در مقاومت تلف می‌شود، برابر با انرژی ECE_ C است که در خازن ذخیره می‌شود:

ER=EC=ε2C2.\large { E _ R } = { E _ C } = \frac { { { \varepsilon ^ 2 } C } } { 2 } .

مثال ۴

در مدار شکل زیر، وقتی کلید در لحظه t=0t = 0 بسته شود، جریان اولیه مدار I0=1A{I_0} = 1\,A خواهد بود. انرژی ERE_ R را به دست آورید که در بازه زمانی t=0t=0 و T=1T = 1 میلی‌ثانیه تلف می‌شود. مقاومت را R=50kΩR = 50\,k\Omega و سلف را L=0.1HL = 0.1\,H در نظر بگیرید.

مدار RL
شکل ۸

حل: با استفاده از KVL، می‌توان نوشت:

LdIdt+IR=0.\large L \frac { { d I } } { { d t } } + I R = 0 .

جواب این معادله دیفرانسیل، برابر است با:

I(t)=I0eRtL.\large I \left ( t \right ) = { I _ 0 } { e ^ { – \frac { { R t } }{ L } } } .

توان لحظه‌ای تحویلی به مقاومت از رابطه زیر به دست می‌آید:

P(t)=I2(t)R=I02Re2RtL.\large P \left ( t \right ) = { I ^ 2 } \left ( t \right ) R = I _ 0 ^ 2 R \, { e ^ { – \frac { { 2 R t } } { L } } } .

با انتگرال‌گیری از توان از t=0t = 0 تا T=1ms=0.001sT = 1\,ms = 0.001\,s، انرژی تلف شده در مقاومت در بازه زمانی مورد نظر به دست می‌آید:

ER=0TP(t)dt=I02R0Te2RtLdt=I02L2(1e2RTL).\large { { E _ R } = \int \limits _ 0 ^ T { P \left ( t \right ) d t } } = { I _ 0 ^ 2 R \int \limits _ 0 ^ T { { e ^ { – \frac { { 2 R t } } { L } } } d t } } = { \frac { { I _ 0 ^ 2 L } } { 2 } \left ( {1 – { e ^ { – \frac { { 2 R T } } { L } } } } \right ) . }

در نتیجه، با جایگذاری مقادیر معلوم، خواهیم داشت:

ER=12×0.12(1e2×50×0.0010.1)=120(11e)=e120e0.0316J=31.6mJ\large \begin {align*} { E _ R } & = \frac { { { 1 ^ 2 } \times 0 . 1 } } { 2 } \left ( { 1 – { e ^ { – \frac { { 2 \times 5 0 \times 0 . 0 0 1 } }{ { 0 . 1 } } } } } \right ) = { \frac { 1 } { { 2 0 } } \left ( { 1 – \frac { 1 } { e } } \right ) } \\ & = { \frac { { e – 1 } } { { 2 0 e } } } \approx { 0 . 0 3 1 6 \, J } = { 3 1 . 6 \, m J } \end {align*}

مثال ۵

جریان و ولتاژ یک عنصر مداری با معادلات زیر داده شده است:

I(t)=20e100t(mA),    V(t)=105e100t(V).\large { I \left ( t \right ) = 2 0 { e ^ { – 1 0 0 t } } \, \left ( { m A } \right ) , \; \; } \kern0pt { V \left ( t \right ) = 1 0 – 5 { e ^ { – 1 0 0 t } } \, \left ( V \right ) . }

کل انرژی تلف شده توسط این عنصر در بازه t=0t = 0 تا t=10mst = 10\,{ms} را به دست آورید.

حل: توان لحظه‌ای تلف شده این عنصر، برابر است با:

P(t)=I(t)V(t).\large P \left ( t \right ) = I \left ( t \right ) V \left ( t \right ) .

برای یافتن کل انرژی EE، از P(t)P(t) در بازه t=0t = 0 تا t=10t = 10 میلی‌ثانیه انتگرال می‌گیریم:

E=00.01P(t)dt=00.01I(t)V(t)dt=00.0120e100t(105e100t)dt=00.01(200e100t100e200t)dt=[200e100t(100)100e200t(200)]00.01=(12e200t2e100t)00.01=(12e22e)(122)=14e+3e22e20.83mJ\large \begin {align*} E & = \int \limits _ 0 ^ { 0 . 0 1 } { P \left ( t \right ) d t } = { \int \limits _ 0 ^ { 0 . 0 1 } { I \left ( t \right ) V \left ( t \right ) d t } } \\ &= { \int \limits _ 0 ^ { 0 . 0 1 } { 2 0 { e ^ { – 1 0 0 t } } \left ( { 1 0 – 5 { e ^ { – 1 0 0 t } } } \right ) d t } } \\ & = { \int \limits _ 0 ^ { 0 . 0 1 } { \left ( { 2 0 0 { e ^ { – 1 0 0 t } } – 1 0 0 { e ^ { – 2 0 0 t } } } \right ) d t } } \\ & = { \left . { \left [ { \frac { { 2 0 0 { e ^ { – 1 0 0 t } } } } { { \left ( { – 1 0 0 } \right ) } } – \frac { { 1 0 0 { e ^ { – 2 0 0 t } } } } { { \left ( { – 2 0 0 } \right ) } } } \right ] } \right | _ 0 ^ { 0 . 0 1 } } \\ & = { \left . { \left ( { \frac { 1 } { 2 } { e ^ { – 2 0 0 t } } – 2 { e ^ { – 1 0 0 t } } } \right ) } \right | _ 0 ^ { 0 . 0 1 } } \\ & = { \left ( { \frac { 1 } { { 2 { e ^ 2 } } } – \frac { 2 } { e } } \right ) – \left ( { \frac { 1 } { 2 } – 2 } \right ) } \\ & = { \frac { { 1 – 4 e + 3 { e ^ 2 } } } { { 2 { e ^ 2 } } } } \approx { 0 . 8 3 \,{ m J } } \end {align*}

جواب بالا برحسب mJm J است، زیرا جریان برحسب mAm A و ولتاژ‌ برحسب VV است.

مثال ۶

در لحظه t=0t = 0، نیروی محرکه الکتریکی ε=50V\varepsilon = 50\,V به خازن بدون شارژ C=10μFC = 10\,\mu F اعمال می‌شود. خازن از طریق مقاومت R=100kΩR = 100\,k\Omega شروع به شارژ می‌کند. تعداد الکترون‌هایی را بیابید که در یک ثانیه روی صفحه منفی خازن قرار دارند.

حل: وقتی خازن در حال شارژ است، جریان مدار با قانون زیر تغییر می‌کند:

I(t)=I0etτ=εRetRC.\large I \left ( t \right ) = { I _ 0 } { e ^ { – \frac { t } { \tau } } } = \frac { \varepsilon } { R } { e ^ { – \frac { t } { { R C } } } } .

بار روی خازن در یک ثانیه نیز برابر خواهد بود با:

Q=01I(t)dt=εR01etRCdt=εR[(RC)etRC]01=εC(1e1RC)=50×105×(1e1105×105)=3.16×104(C)\large \begin {align*} Q & = \int \limits _ 0 ^ 1 { I \left ( t \right ) d t } = { \frac { \varepsilon } { R } \int \limits _ 0 ^ 1 { { e ^ { – \frac { t } { { R C } } } } d t } } = { \frac { \varepsilon } { R } \left . { \left [ { \left ( { – R C } \right ) { e ^ { – \frac { t } {{ R C } } } } } \right ] } \right | _ 0 ^ 1 } \\ & = { \varepsilon C \left ( { 1 – { e ^ { – \frac { 1 } { { R C } } } } } \right ) } = { 5 0 \times { 1 0 ^ { – 5 } } \times \left ( { 1 – { e ^ { – \frac { 1 } { { { { 1 0 } ^ 5 } \times { { 1 0 } ^ { – 5 } } } } } } } \right ) } = { 3 . 1 6 \times {10^{ – 4 } } \, \left ( { C } \right ) } \end {align*}

همان‌طور که می‌دانیم، بار یک الکترون برابر است با:

e=1.6×1019C,\large e = 1 . 6 \times { 1 0 ^ { – 1 9 } } \, C ,

بنابراین، تعداد الکترون‌های صفحه خازن به صورت زیر به دست می‌آید:

N=Qe=3.16×1041.6×1019=1.97×1015\large { N = \frac { Q } { e } = \frac { { 3 . 1 6 \times { { 1 0 } ^ { – 4 } } } } { { 1 . 6 \times { { 1 0 } ^ { – 1 9 } }} } } = { 1 . 9 7 \times {10^{15}}}

مثال ۷

جریان و ولتاژ یک عنصر مداری طبق قانون سینوسی زیر تغییر می‌کند:

I(t)=I0sin(2πtT+θ),    V(t)=V0sin(2πtT),\large { I \left ( t \right ) = { I _ 0 } \sin \left ( { \frac { { 2 \pi t } } { T } + \theta } \right ) , \; \; } \kern0pt { V \left ( t \right ) = { V _ 0 } \sin \left ( { \frac { { 2 \pi t } } { T } } \right ) , }

که در آن، TT تناوب نوسانات، θ\theta اختلاف فاز، و I0I_ 0 و V0V_ 0 مقادیر اولیه جریان و ولتاژ هستند. توان متوسط تلف شده در عنصر مداری را در یک دوره تناوب به دست آورید.

حل: توان متوسط در دوره تناوب TT با انتگرال زیر به دست می‌آید:

Pˉ=1T0TP(t)dt=1T0TI(t)V(t)dt.\large { \bar P = \frac { 1 } { T } \int \limits _ 0 ^ T { P \left ( t \right ) d t } } = { \frac { 1 } { T } \int \limits _ 0 ^ T { I \left ( t \right ) V \left ( t \right ) d t } . }

با جایگذاری عبارات جریان I(t)I (t) و V(t)V( t)، خواهیم داشت:

Pˉ = I0V0T0Tsin(2πtT+θ)sin(2πtT)dt.\large { \bar P \text { = } } \kern0pt { \frac { { { I _ 0 } { V _ 0 } } } { T } \int \limits _ 0 ^ T { \sin \left ( { \frac { { 2 \pi t } } { T } + \theta } \right ) \sin \left ( { \frac { { 2 \pi t } } { T } } \right ) d t } . }

از اتحاد ضرب به جمع زیر استفاده می‌کنیم:

sinαsinβ = 12[cos(αβ)cos(α+β)],\large { \sin \alpha \sin \beta \text { = } } \kern0pt { \frac { 1 } { 2 } \left [ { \cos \left ( { \alpha – \beta } \right ) – \cos \left( {\alpha + \beta } \right ) } \right],}

انتگرالده را به فرم زیر بازنویسی می‌کنیم:

sin(2πtT+θ)sin(2πtT)=12[cos(θ)cos(4πtT+θ)]=12[cosθcos(4πtT+θ)].\large \begin {align*} \sin \left ( { \frac { { 2 \pi t } } { T } + \theta } \right ) \sin \left ( { \frac { { 2 \pi t } } { T } } \right ) & = { \frac { 1 } { 2 } \left [ { \cos \left ( { – \theta } \right ) – \cos \left ( { \frac { { 4 \pi t } } { T } + \theta } \right ) } \right ] } \\ & = { \frac { 1 } { 2 } \left [ { \cos \theta – \cos \left ( { \frac { { 4 \pi t } } { T } + \theta } \right ) } \right ] . } \end {align*}

بنابراین، خواهیم داشت:

Pˉ=I0V02T0T[cosθcos(4πtT+θ)]dt=I0V02T[tcosθTsin(4πtT+θ)4π]0T=I0V02[cosθsin(4π+θ)sinθ4π0]=I0V0cosθ2.\large \begin {align*} \bar P & = \kern0pt { \frac { { { I _ 0 } { V _0 } } } { { 2 T } } \int \limits _ 0 ^ T { \left [ { \cos \theta – \cos \left ( { \frac { { 4 \pi t } } { T } + \theta } \right ) } \right ] d t } } \\ & = { \frac { { { I _ 0 } { V _ 0 } } } { {2 T } } \left . { \left [ { t \cos \theta – \frac { { T \sin \left ( { \frac { { 4 \pi t } } { T } + \theta } \right ) } } { { 4 \pi } } } \right ] } \right | _ 0 ^ T } \\ & = { \frac { { { I_ 0 } { V _ 0 } } } { 2 } \left [ { \cos \theta – \underbrace { \frac { { \sin \left ( { 4 \pi + \theta } \right ) – \sin \theta } } { { 4 \pi } } } _0 } \right ] } = { \frac { { { I _ 0 } { V _ 0 } \cos \theta } } { 2 } . } \end {align*}

همان‌طور که می‌بینیم، حداکثر مقدار توان متوسط در θ=0\theta = 0 به دست می‌آید:

Pˉmax=I0V02.\large { { \bar P } _ { \max } } = \frac { { { I _ 0 } { V _ 0 } } } { 2 } .

مثال ۸

منبعی با نیروی محرکه الکتریکی ثابت ε=100V\varepsilon = 100\,V به مداری با مقاومت اولیه R0=20Ω{R_0} = 20\,\Omega متصل شده است. اگر مقاومت به صورت خطی و با نرخ α=1Ωs\alpha = 1 \large{\frac{\Omega}{s}}\normalsize تغییر کند، بار QQ را محاسبه کنید که در زمان T=1T = 1 دقیقه از مدار عبور خواهد کرد.

حل: مقاومت RR مدار با قانون زیر تغییر می‌کند:

R(t)=R0+αt.\large R \left ( t \right ) = { R _ 0 } + \alpha t .

طبق قانون اهم، داریم:

I(t)=εR(t)=εR0+αt.\large I \left ( t \right ) = \frac { \varepsilon } { { R \left ( t \right ) } } = \frac { \varepsilon } { { { R _ 0 } + \alpha t } } .

برای یافتن بار QQ، از جریان I(t)I( t) در بازه [0,T][ 0 , T] انتگرال می‌گیریم. در نتیجه، خواهیم داشت:

Q=0TI(t)dt=0TεdtR0+αt=ε0TdtR0+αt=εαln(R0+αt)0T=εα[ln(R0+αT)lnR0]=εαlnR0+αTR0=εαln(1+αTR0).\large \begin {align*} Q & = \int \limits _ 0 ^ T { I \left ( t \right ) d t } = { \int \limits _ 0 ^ T { \frac { { \varepsilon d t } } { { { R _ 0 } + \alpha t } } } } = { \varepsilon \int \limits _ 0 ^ T { \frac { { d t } } { { { R _ 0 } + \alpha t } } } } \\ & = { \frac { \varepsilon }{ \alpha } \left . { \ln \left ( { { R _ 0 } + \alpha t } \right ) } \right | _ 0 ^ T } = { \frac { \varepsilon } { \alpha } \left [ { \ln \left ( { { R _ 0 } + \alpha T } \right ) – \ln { R _ 0 } } \right ] } \\ & = { \frac { \varepsilon } { \alpha } \ln \frac { { { R _ 0 } + \alpha T } } { { { R _ 0 } } } } = { \frac { \varepsilon } { \alpha } \ln \left ( { 1 + \frac { { \alpha T } } { { {R _ 0 } } } } \right ) . } \end {align*}

با جایگذاری مقادیر مشخص، نتیجه نهایی به صورت زیر است:

Q=εαln(1+αTR0)=1001ln(1+1×6020)138.6C\large { Q = \frac { \varepsilon } { \alpha } \ln \left ( { 1 + \frac { { \alpha T } } { { { R _ 0 } } } } \right ) } = { \frac { { 1 0 0 } } { 1 } \ln \left ( { 1 + \frac { { 1 \times 6 0 } } { { 2 0 } } } \right ) }\approx { 1 3 8 . 6 \, C }

در صورتی که مباحث بیان شده برای شما مفید بوده و می‌خواهید درباره موضوعات مرتبط، مطالب بیشتری یاد بگیرید، پیشنهاد می‌کنیم به آموزش‌های زیر مراجعه کنید:

^^

بر اساس رای ۸ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر پرسشی درباره این مطلب دارید، آن را با ما مطرح کنید.
منابع:
Math24
PDF
مطالب مرتبط
۲ دیدگاه برای «کاربرد انتگرال در تحلیل مدار – به زبان ساده»

سلام تشکر از شما ،ایا امکان داره برای مدار RLکه توضیح دادید به جای منبع dc از یک منبع سینوسی استفاده کنید ،در واقع میخوام مسئله جریان هجومی ترانس که به خاطر کلید زنی رخ می دهد رو متوجه شوم ،تشکر.

با سلام خدمت شما:

بله، امکان استفاده از یک منبع سینوسی (AC) به جای منبع DC در مدار RL وجود دارد و در واقع این تغییر می‌تواند به‌خوبی رفتار جریان هجومی ترانسفورماتور را شبیه‌سازی کند.

از همراهی شما با مجله فرادرس سپاسگزاریم.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *