استارتاپ چیست؟ – هر آنچه باید بدانید

۲۱۴ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۳
زمان مطالعه: ۱۸ دقیقه
دانلود PDF مقاله
استارتاپ چیست؟ – هر آنچه باید بدانیداستارتاپ چیست؟ – هر آنچه باید بدانید

اصطلاح «استارت آپ» را برای کمپانی‌هایی به کار می‌بریم که به تازگی فعالیت خود را آغاز کرده‌اند. استارت آپ‌ها توسط یک یا چند کارآفرین ایجاد می‌شوند تا محصول یا خدماتی را تولید و ارائه کنند که جامعه به آن نیاز دارد. این شرکت‌های نوپا تفاوت‌هایی با کسب‌و‌کارهای سنتی و معمول در جامعه دارند که در این مطلب با آن‌ها آشنا می‌شویم. پس از آن که متوجه شدیم استارتاپ چیست به سراغ مراحلی می‌رویم که یک کارآفرین باید طی کند تا یک استارتاپ موفق را شکل دهد. این مراحل شامل اعتبارسنجی ایده، نوشتن بیزینس پلن، تیم‌سازی، تامین سرمایه، شناخت قوانین استارتاپی، برندسازی و تعیین استراتژی بازاریابی است. در نهایت نیز شش دسته استارتاپ‌ها را می‌شناسیم تا بدانیم دسته مناسب برای ایده ما در مورد شکل دادن یک استارتاپ چیست.

فهرست مطالب این نوشته
997696

استارتاپ چیست؟

استارتاپ‌ها کمپانی یا کسب‌و‌کارهای نوپایی هستند که روی یک محصول یا خدمتی تمرکز دارند که کارآفرین می‌خواهد به بازار عرضه کند. این کمپانی‌ها به طور معمول مدل کسب‌و‌کار توسعه یافته ندارند و مسئله مهم‌تر بودجه اولیه است. کمبود بودجه اولیه باعث می‌شود که بسیاری از استارتاپ‌ها توانایی گسترش و دستیابی به بازاری بزرگ‌تر را نداشته باشند.

بودجه اولیه بسیاری از استارتاپ‌ها توسط کارآفرین تامین می‌شود ولی این کسب‌وکارها می‌توانند با جذب سرمایه‌گذار شخصی تحقیقاتشان روی محصول یا بازار هدف را کامل کنند و بیزینس پلن کاملی بنویسند. تحقیقات بازار کمک می‌کند که نیاز بازار به محصول یا خدمت مدنظر شناسایی شود، اما یک طرح کسب‌و‌کار جامع چشم‌انداز و اهداف شرکت و همچنین استراتژی‌های مربوط به مدیریت بیزینس و بازاریابی را مشخص می‌کند.

یک محیط کاری که کارمندان در حال کار هستند

مسیر تبدیل یک ایده به استارتاپ

شاید شما ایده‌ای مناسب برای راه‌اندازی یک استارتاپ موفق داشته باشید، اما با شروع مسیر به دلیل مواجه با سوالات زیادی که سر راه شما قرار می‌گیرد، قادر به تشخیص نقطه درست برای شروع مسیر کاری خود نباشید. یک کارآفرین برای تاسیس یک استارتاپ باید مراحل گوناگونی را طی کند که در این مطلب از مجله فرادرس آن‌ها را مرحله به مرحله معرفی خواهیم کرد.

  1. اعتبارسنجی ایده
  2. بوم مدل کسب و کار
  3. نوشتن بیزینس پلن یا طرح کسب‌و‌کار
  4. تیم‌سازی
  5. تامین سرمایه موردنیاز برای شروع و گسترش کار
  6. ثبت شرکت و آگاهی نسبت به قوانین حاکم بر دنیای استارتاپ‌ها
  7. برندسازی
  8. تعیین استراتژی بازاریابی

هر یک از این مراحل در شکل‌گیری یک استارتاپ اهمیت زیادی دارند و صرف‌نظر از آن‌ها در ادامه مسیر یک شرکت نوپا می‌تواند، تبدیل به یک مانع مخرب برای کارآفرینان شود.

تصویری کارتونی از یک فرد که نمی‌تواند بین تابلوهایی که مسیر را نشان می‌دهند انتخاب کند

تفاوت استارتاپ با کسب‌ و‌ کارهای سنتی

استارتاپ‌ها با کسب‌و‌کارهای سنتی و سازمان‌یافته‌ای که برای سال‌ها پایه‌های اقتصاد بوده‌اند، تفاوت دارند. در جدول زیر خصوصیات عمومی هر دو را نوشته‌ایم تا بعد از آن به سراغ تفاوت‌های کلیدی استارتاپ‌ها با کسب‌و‌کارهای سنتی برویم.

کسب و کارهای سنتیاستارتاپ‌ها
از مدل های تجاری تثبیت شده‌ای پیروی می‌کنند که با گذر زمان کارآیی خود را اثبات کرده‌اند.مبتنی بر نوآوری، ریسک‌پذیری و رشد سریع هستند.
در صنایع شناخته‌‌شده فعالیت می‌کنند و به شیوه‌های مرسوم تجارت پایبند هستند.بر اساس ایده‌های جدید و ساختارشکننده شکل می‌گیرند.
این شرکت‌ها خواهان ثبات هستند و بر رشد تدریجی تمرکز دارند.فرهنگ حاکم بر استارتاپ‌ها مبتنی بر چابکی، سازگاری و تمایل به چالش کشیدن شرایط موجود است.
چارت سازمانی دارند که در آن سلسله مراتب رعایت می‌شوند.ساختار سازمانی بر پایه برابری است و بر همکاری، خلاقیت و تصمیم‌گیری سریع استوار است.
جایگاه‌ شغلی افراد مشخص است و تصمیم‌گیری‌ها مبتنی بر همین ساختار سازمانی است.به طور معمول در صنعت‌هایی پویا که مداوم در حال تغییر هستند، به راه می‌افتند.
ریسک‌پذیری پایینی دارند.برای پر کردن یک خلا در بازار با پاسخ‌هایی نوآورانه و فناوری‌محور شکل می‌گیرند.

احتمال دارد که با مطالعه همین جدول دیدی کلی راجع‌به تفاوت‌های این دو مدل کسب‌و‌کار به دست آورده باشید اما ۵ موردی که در ادامه معرفی می‌کنیم، نقاط تمایز استارتاپ‌ها با کسب‌و‌کارهای سنتی هستند.

  • ریسک‌پذیری: کسب‌و‌کارهای سنتی ثبات و پایداری بلند مدت را ترجیح می‌دهند، اما استارتاپ‌ها اغلب به دلیل راهبردهای نوآورانه‌ای که دارند، ریسک‌پذیری بیشتری نیز دارند.
  • نوآوری و انعطاف‌پذیری: رشد استارتاپ‌ها به راهکارهای نوآورانه و توانایی پاسخ سریع به تغییرات بازار وابسته است. اما کسب‌وکارهای سنتی با سرعت کمتری به تغییرات پاسخ می‌دهند.
  • روش تامین منابع مالی: کسب‌و‌کارهای سنتی اغلب به روش‌های متداول مانند وام و جذب سرمایه‌گذار متکی هستند اما استارتاپ‌ها به دنبال «سرمایه‌گذاران خطرپذیر» (Venture Capitalists)، «سرمایه‌گذاران فرشته» (Angel Investors) یا پلتفرم‌های تامین مالی جمعی هستند تا بتوانند بودجه لازم جهت گسترش سریع خود را جذب کنند.
  • آینده‌نگری: کسب‌و‌کارهای سنتی برنامه‌ریزی‌های بلندمدت برای آینده دور دارند تا به یک رشد پایدار در بازه زمانی مشخصی دست پیدا کنند، در حالی که استارتاپ‌ها برای بازه زمانی محدودتری برنامهٰ‌ریزی می‌کنند و هدفشان رشد سریع و به دست آوردن سهم بیشتری از بازار در مدت زمان کوتاهی است.
  • ارتباط نزدیک با تکنولوژی: استارتاپ‌ها شرکت‌های کوچکی هستند که فعالیت‌هایشان ارتباط تنگاتنگی با تکنولوژی دارد اما ممکن است این وابستگی به تکنولوژی در بعضی از کسب‌و‌کارهای سنتی دیده نشود.

اگر تمایل دارید که اطلاعات بیشتری راجع به نحوه راه‌اندازی یک استارتاپ به دست آورید، به شما مطالعه مطلب «چگونه استارتاپ راه اندازی کنیم؟ – توضیح مراحل از صفر تا صد» از مجله فرادرس را توصیه می‌کنیم.

تصویری کارتونی از مردی در حال پیشرفت

اعتبار سنجی ایده استارتاپ چیست؟

زمانی که ایده‌ای برای یک استارتاپ به ذهن شما می‌رسد، اولین قدم اطمینان پیدا کردن از میزان کارآیی و انجام‌پذیری ایده است، به این کار «اعتبارسنجی‌ ایده» می‌گویند که روش‌های مختلفی نیز دارد اما مهم‌ترین قدم برای تعیین اعتبار یک ایده بررسی این موضوع است که آیا ایده قابل اجرا هست یا نه؟ برای جواب دادن به این سوال باید چندین گام برداشت که شامل این موارد هستند.

  • تحقیقات بازار: زمانی که قصد داریم اعتبار یک ایده را بسنجیم باید بررسی کنیم که محصول نهایی ما قرار است چه مشکلی را حل کند؟ و در بازار هدف نحوه ارزش‌آفرینی این استارتاپ چیست؟
  • شناخت رقبا: کسب اطلاعات در مورد رقبای مستقیم و غیرمستقیم و آشنایی با نقاط قوت و ضعف، الگوهای اصلی، استراتژی‌های بازاریابی و بازخورد مشتریان آن‌ها اهمیت بالایی دارد. یکی از روش‌هایی که برای شناخت رقبا می‌توانید از آن استفاده کنید، تحلیل SWOT است.
  • ساخت حداقل محصول قابل ارائه (MVP): برای پیاده‌سازی ایده و ساخت محصول در ابعاد گسترده دست نگه‌دارید و در ابتدا حداقل محصول قابل ارائه را تولید و عرضه کنید. به این ترتیب قادر خواهید بود که ارزش‌های اصلی که ایده شما به بازار و صنعت اضافه خواهد کرد را در مقیاسی کوچک‌تر ارزیابی کنید. در این مرحله درگیر گسترش هرچه بیشتر محصول یا خدمات خود نباشید، زیرا این نمونه اولیه به هدف مطالعه بازخورد بازار به ایده شما تولید و عرضه شده است.
  • جمع‌آوری و تحلیل بازخوردها: تحلیل دقیق بازخوردهای دریافت شده در مرحله MVP کیفیت محصول اولیه را افزایش می‌دهد. این اصلاحات می‌تواند تجربه مصرف‌کننده را بهبود ببخشد، بنابراین ایده خام اولیه به ایده‌ای کارآمد تبدیل می‌شود.
 معنی چهار بخش تحلیل swot

چرا اعتبارسنجی ایده مهم است؟

پیاده‌سازی یک ایده ابعاد مختلفی دارد که ممکن است یک یا چند نفر را مدت‌ها درگیر کند، بنابراین سنجش میزان انجام‌پذیر بودن یک ایده نوآورانه اهمیت بالایی دارد، در ادامه دلایل اهمیت بالای اعتبارسنجی ایده را در ۳ مورد بیان کرده‌ایم.

  • صرفه‌جویی در زمان، پول و انرژی با پیشگیری از دنبال کردن یک ایده شکست خورده
  • کاهش ریسک به وسیله شناسایی چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌رو
  • افزایش شانس موفقیت با مطمئن شدن درباره هماهنگی نیاز بازار و ترجیح مشتری با ایده
عکس یک جلسه در دفتر کار

بوم مدل کسب و کار

زمانی که ایده‌ای برای یک کسب‌و‌کار یا استارتاپ دارید، می‌توانید با استفاده از بوم مدل کسب و کار ایده خود را گسترش دهید و به جزئیات مربوط به آن برسید، این بوم علاوه بر این که برای نوشتن بیزینس پلن مفید است، به شما در اعتبارسنجی ایده نیز کمک می‌کند. می‌توان این بوم را نوعی بیزینس پلن دانست که فارغ از جزئیات و توضیحات کامل به صورت دقیق به موارد مهمی اشاره می‌کند که باید برای آن‌ها وقت و هزینه صرف شود.

بوم مدل کسب و کار
بوم مدل کسب و کار

در مطالب پیشین مجله فرادرس به بوم مدل کسب و کار و بوم کسب و کار ناب اشاره کرده‌ایم که برای آگاهی بیشتر می‌توانید مطالب مربوطه را مطالعه کنید.

بیزینس پلن

یکی از اصلی‌ترین مواردی که در شروع فعالیت استارتاپ به آن نیاز دارید، بیزینس پلن است. «بیزینس پلن» یا «طرح کسب و کار» سندی است که اهداف، استراتژی‌ها و مسائل مالی شرکت را مشخص می‌کند. در بیزینس پلن به توضیحی راجع به استارتاپ دسترسی خواهیم داشت که جزئیاتی مانند محصولات یا خدمات، بازار هدف، فضای رقابتی پیش‌روی استارتاپ، استراتژی‌های فروش و بازاریابی کسب‌و‌کار را به تصویر می‌کشد.

اگر برای شرکت نوپای خود به دنبال سرمایه‌گذار باشید یا قصد همکاری با شرکت‌های دیگر را داشته باشید، احتمال زیادی وجود دارد که از شما تقاضا کنند که به طرح کسب و کار شما دسترسی داشته باشند. در چنین شرایطی داشتن یک بیزینس پلن دقیق نشان‌دهنده میزان حرفه‌ای و مصمم بودن شماست.

 معرفی بخش‌های مختلف طرح کسب و کار

یک بیزینس پلن موفق دارای بخش‌های متفاوتی است که در ادامه تمام آن‌ها را نام برده و معرفی می‌کنیم.

  • «چکیده اجرایی» (Executive Summary): چکیده اجرایی که به آن «خلاصه مدیریتی» نیز می‌گویند، توضیحی مختصر راجع به بخش‌های اصلی کسب‌و‌کار شما است و شامل مواردی مانند خلاصه اطلاعات راجع به محصول، بازار و چشم‌انداز شماست.
  • «چکیده‌ معرفی شرکت» (Company Synopsis): این بخش به خواننده اجازه می‌دهد تا اطلاعات دقیق‌تری از شرکت و ارزشی که شما تولید می‌کنید، به دست آورد. در این بخش می‌توانید به مشکلی که در بازار وجود دارد و راه حلی که شما برای آن اندیشیده‌اید، بپردازید.
  • مروری بر بازار: با ارائه داده‌های آماری و تحقیقات بازار به سرمایه‌گذاران دیدی دقیق‌تر نسبت به بازار هدف می‌دهید.
  • محصول: در این بخش با جزئیات کامل‌تری به این مسئله می‌پردازید که چطور باید از محصول شما استفاده کرد یا این محصول چطور کار می‌کند.
  • «مدل درآمدی» (Revenue Model): مشخص کردن نحوه درآمدزایی استارتاپ مستلزم پرداختن به مواردی مانند کانال‌های درآمدی، نحوه قیمت‌گذاری، حاشیه سود و هزینه مواد اولیه و کارکنان است.
  • «مدل اجرایی» (Operating Model): مدل اجرایی به مدیریت هزینه‌ها و بازده آن‌ها می‌پردازد. در اصل مدل اجرایی به این بستگی دارد که شما چطور استارتاپ خود را به پیش ببرید.
  • «تحلیل رقابتی» (Competitive Analysis): در این بخش باید شرکت‌های دیگری که در فضای مشترکی با شما کار می‌کنند را بررسی کنید و نقطه تمایز خود را مشخص کنید.
  • تعریف مشتری: مخاطب هدف شما همان افرادی هستند که با احتمال بالایی از شما خرید خواهند کرد، بنابراین در این بخش باید پرسونای مشتری را ارائه کنید.
  • «جذب مشتری» (Customer Acquisition): با هدف قرار دادن نحوه جذب مشتری‌ها، «برنامه بازاریابی» (Marketing Plan) کسب‌و‌کار خود را معرفی می‌کنید.
  • کشش (Traction): برای جذب یک سرمایه‌گذار لازم است که دستاوردهای فعلی استارتاپ و نقاط تمایز آن را به خواننده معرفی کنید تا توجه او بیش از پیش به ایده و کسب‌و‌کار شما جذب شود.
  • تیم مدیریت: معرفی اعضای تیم و ارزشی که حضور آن‌ها به استارتاپ اضافه می‌کند، می‌تواند یکی از بخش‌هایی باشد که بسیاری از سرمایه‌گذاران به آن اهمیت می‌دهند.
  • تامین بودجه: در این بخش راجع به میزان بودجه مورد نیاز و نحوه استفاده از آن باید توضیحاتی ارائه کرد.
  • مسائل مالی: با مطالعات بازار و تجربه گذشته خود و به وسیله جدول و نمودارهای مختلف، پیش‌بینی‌هایی راجع به آینده کوتاه مدت و بلند مدت کسب‌و‌کار خود ارائه دهید. صورت سود و زیان یا صورت درآمد و هزینه، ترازنامه، جریان نقدینگی و تحلیل نقطه سر به سر ازجمله مواردی هستند که می‌توانید در این بخش به آن‌ها بپردازید.

چند کارمند که در یک جلسه در حال روی یک پروژه هستند

مسیر یادگیری کارآفرینی با فرادرس

در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم که استارتاپ چیست و اگر ایده‌ای در سر داریم با طی کردن چه مراحلی می‌توانیم فعالیت‌های استارتاپی خود را آغاز کنیم. با توجه به گسترش همگانی اینترنت فضای کاری در تمام جهان روز به روز دچار تحولات گوناگونی می‌شود که باید از فرصت‌های آن استفاده کرد و در برای تهدیدهایی که به همراه دارد، چاره‌اندیشی کرد.

فرادرس دوره‌های آموزشی متنوعی تهیه و منتشر کرده است که اگر به کارآفرینی، بازاریابی، استراتژی کسب و کار و مدیریت علاقه دارید، می‌توانند به شما کمک کنند که اطلاعات خود را همواره به روز نگه‌دارید. در ادامه تعدادی از این دوره‌ها را به شما معرفی خواهیم کرد.

صفحه مجموعه آموزش کسب و کار و استارتاپ
برای مشاهده صفحه مجموعه فیلم‌های آموزش کسب و کار و استارتاپ – جامع و کاربردی فرادرس روی تصویر کلیک کنید.

تیم سازی

تیم موفق تیمی است که افراد به منظور رسیدن به هدفی مشترک، تعاملی موثر دارند. ساخت یک گروه خوب با درک این نکته شروع می‌شود که رهبری کارآمد تا چه میزان می‌تواند بر فعالیت‌های گروه اثرگذار باشد. برای جمع‌آوری یک تیم خوب و مستعد در گام اول باید متوجه شوید که به عنوان مدیر و رهبر تیم چه کارهایی می‌توانید انجام دهید که بازده پروژه را افزایش دهد.

جذب افراد مستعد

به عنوان یک کارآفرین برای جذب افراد مستعد و ساخت یک همکاری طولانی مدت با آن‌ها نیاز است که به نکاتی توجه داشته باشید.

  • معتبر و منحصر به فرد باشید.
  • به آن‌ها فرصت‌های دیگر را نشان دهید.
  • هدفی ارزشمند و قانع‌کننده داشته باشید.
  • بدانید که آن‌ها چه انتظاراتی از شغل خود دارند.
  • روی انعطاف‌پذیری و استقلال تاکید داشته باشید.
  • در آن‌ها به دنبال ارزش‌های مشترک با خودتان بگردید.
  • به نگرش و میل کنجکاوی آن‌ها بها بدهید.
  • دیدگاه خود را با اشتیاق بیان کنید.
  • نقاط ضعف خود را بشناسید.
  • محیط کاری شادی را بسازید که باعث رشد و پیشرفت افراد می‌شود.

کار تیمی برای موثر بودن نیاز به همکاری همه جانبه افراد تیم دارد، بنابراین پرورش مهارت‌های فردی که به استحکام گروه کمک می‌کند، اهمیت بالایی دارد و باید فرهنگ حاکم بر کسب و کار افراد را تشویق به رشد کند.

دفتر کاری یک استارتاپ ایرانی با طراحی داخلی مدرن

ساخت فرهنگ استارتاپی

ساخت یک فرهنگ سازمانی اصولی می‌تواند بیشتر از تیم‌سازی اهمیت داشته باشد، چرا که برای نگه‌داشتن یک تیم خوب نیاز به یک فضای تعاملی مناسب دارید. با رشد کسب‌وکار اهمیت تعریف ارزش‌های اساسی برای کارمندان دو چندان می‌شود، زیرا روی تعهد و همکاری افراد تیم اثرگذار است. شاید برای شما سوال پیش بیاید که فرهنگ استارتاپی چیست؟

فرهنگ یک کسب‌و‌کار را می‌توان شخصیت، باور‌ها و ارزش‌های آن شرکت دانست که نحوه تعامل افراد با یک دیگر، ارتباط تیم فروش با مشتریان و روش افزایش آگاهی عموم نسبت به کسب‌و‌کار را تعیین می‌کند. گاهی اوقات فرهنگ استارتاپ با مزایای آن‌ اشتباه گرفته می‌شود. فرهنگ استارتاپ به باورهایی اشاره دارد که باید بنیان‌گزاران و مدیران ارشد تعریف و تنظیم کنند. یک شرکت می‌تواند مزایای قابل‌ توجه داشته باشد اما غرق در یک فرهنگ ناکارآمد نیز باشد. بنابراین نمی‌توان انتظار رشد داشت اگر به جای ساخت یک فرهنگ پویا، تنها به فکر ارائه مزایای بیشتر به کارمندان باشید.

یک محیط کاری با فضایی رنگی و شاد

روش تامین سرمایه برای استارتاپ چیست؟

سرمایه استارتاپ، میزان پولی است که برای به راه انداختن کسب‌و‌کار مدنظر مورد نیاز است. این سرمایه می‌تواند از منابع مختلفی جذب و برای اهداف گوناگونی نیز مصرف شود تا یک استارتاپ از مرحله ایده به مرحله تولید محصول و ارائه به بازار هدف برسد.

در این بخش منابع رایج تامین سرمایه برای استارتاپ‌ها را معرفی خواهیم کرد که شامل این موارد هستند.

  • پس‌انداز و اعتبار شخصی
  • خانواده و دوستان
  • سرمایه‌گذاران خطرپذیر
  • سرمایه‌گذاران فرشته
  • بانک‌ها و وام‌های کسب‌و‌کارهای کوچک
  • سرمایه‌گذاری جمعی
  • شتاب‌دهنده‌ها

اگر به دنبال جواب این سوال هستید که برای شما بهترین روش جذب سرمایه استارتاپ چیست؟ با مطالعه این بخش می‌توانید دیدی واضح‌تر نسبت به راه‌های پیش‌رو به دست بیاورید و با شخصی‌سازی کردن مسیر به نتایج مطلوب برسید.

دفتر کاری یک استارتاپ

پس‌انداز و اعتبار شخصی

بودجه اولیه بسیاری از استارتاپ‌ها توسط خود کارآفرینان از منابعی مانند پس‌اندازهای شخصی تامین می‌شود، زیرا قانع کردن سرمایه‌گذاران در قدم‌های اولیه شکل‌گیری یک استارتاپ‌ها کار دشواری به حساب می‌آید. همچنین در مراحل ابتدایی ممکن است نیاز به آزمون و خطا وجود داشته باشد تا به بالاترین بهره‌وری رسید و در این شرایط اگر تحت نظر یک سرمایه‌گذار پیش بروید، احتمال بالا رفتن میزان استرس بیش از پیش می‌شود.

خانواده و دوستان

سرمایه‌گذاران بسیاری از استارتاپ‌ها اعضای خانواده و دوستان کارآفرین هستند. متقاعد کردن حلقه اول اطرافیان خود در مورد ایده‌ای که به دنبال پیاده‌سازی آن هستید بسیار ساده‌تر از سرمایه‌گذاران ناآشنایی است که نسبت به سرمایه خود حساسیت بالایی دارند.

با وجود مزایایی که سرمایه‌گذاری این افراد در استارتاپ شما دارد باید مطمئن شوید که روابط شخصی و کاری مرز‌های مشخصی داشته باشند و منافع هر دو سمت به طور کامل تامین شود.

سرمایه‌گذاران خطرپذیر

سرمایه‌گذاران خطرپذیر در کسب‌و‌کارهای کوچک و استارتاپ‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که پتانسیل لازم برای رشد را دارند اما در عین حال احتمال شکست خوردن این کسب‌و‌کارها نیز کم نیست. هدف سرمایه‌گذاری خطرپذیر، رسیدن به سود بالا در آینده است.

جلسه با یک سرمایه‌گذار

سرمایه‌گذاران فرشته

سرمایه‌گذاران فرشته به طور معمول افرادی بسیار ثروتمندی هستند که به دنبال اختصاص دادن مقدار بسیار ناچیزی از سرمایه خود در استارتاپ‌ها هستند. این دسته از سرمایه‌گذاران به طور معمول در دسترس‌ترین سرمایه‌گذاران برای یک کارآفرین در ابتدای مسیر کاری خود هستند، به همین دلیل سرمایه‌گذاران فرشته بخش مهمی در تامین سرمایه اولیه استارتاپ‌ها هستند. بزرگ‌ترین مزیت کار با این سرمایه‌گذاران، آزادی عمل آن‌ها است، یعنی این افراد خودشان توانایی تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌ای که قصد دارند در اختیار استارتاپ قرار بدهند را دارند.

بانک‌ها و وام‌های کسب‌ و‌ کارهای کوچک

وام‌هایی که به کسب‌وکارهای کوچک اختصاص داده می‌شوند ازجمله راه‌های سنتی جذب سرمایه اولیه هستند. به همین دلیل احتمال گرفتن این وام‌ها ساده‌تر از متقاعد کردن یک سرمایه‌گذار خطرپذیر است. وام‌های بانکی برای استارتاپ‌هایی که کمی از مسیر را با بودجه شخصی طی کرده‌اند و مقداری نیز کسب درآمد داشته‌اند، انتخاب‌های مطلوبی به نظر می‌رسند.

سرمایه‌گذاری جمعی

سرمایه‌گذاری جمعی روشی است که در آن تعدادی از دوستان و اعضای خانواده، مشتریان یا سرمایه‌گذارهای شخصی مقداری در استارتاپ شما سرمایه‌گذاری می‌کنند و به این ترتیب با جمع سرمایه‌های آن‌ها بودجه اولیه تامین می‌شود. کارآفرینان همچنین ممکن است از شبکه ارتباطی خود نیز برای جذب سرمایه استفاده کنند، با توضیح ایده و بیزینس پلنی که در اختیار دارند به افرادی که توانایی سرمایه‌گذاری در استارتاپ را دارند، می‌توان امیدوار بود که سرمایه مناسبی برای شروع کار جمع شود.

شتاب‌دهنده‌ها

شتاب‌دهنده‌های استارتاپ سازمان‌هایی هستند که علاوه بر سرمایه‌گذاری اولیه ممکن است امکانات موردنیاز یه استارتاپ را نیز تامین کنند. شتاب‌دهنده‌های مختلف در حوزه‌های خاصی فعالیت می‌کنند و به همین دلیل باید شتاب‌دهنده‌ای که در صنعت موردنیاز شما فعال است را پیدا کنید تا به سرمایه، منتورهای باتجربه و تجهیزاتی که در اختیار شتاب‌دهنده‌ها است، دسترسی پیدا کنید.

سه مرد در محیط کاری در حال صحبت با یکدیگر

قوانین مربوط به استارتاپ چیست؟

در ایران قوانین مربوط به استارتاپ‌ها کامل نیست اما یکی از مهم‌ترین نکته‌هایی که باید مدنظر هر کارآفرینی باشد، ثبت شرکت است. ثبت شرکت به شما کمک می‌کند تا بسیاری از فعالیت‌های شرکت نوپای خود را در قالب قانون‌های جاری پیش ببرید و از ایده خود در برابر رقبا محافظت کنید. استارتاپ‌ها به طور معمول به عنوان «شرکت‌ با مسئولیت محدود» یا «شرکت با سهامی خاص» ثبت می‌شوند که با مطالعه قوانین تجارت می‌توانید از جزئیات قانونی مربوط به هرکدام آگاه شوید.

قراردادها

یک قرارداد کاری یک معاهده قانونی دو طرفه است که بین دو یا چند نفر یا شرکت نوشته و ثبت می‌شود. به واسطه قراردادها طرفین درگیر، نسبت به یکدیگر وظایفی قانونی خواهند داشت. بنابراین برای استفاده از مزایای پیگیری قانونی باید قراردادها به صورت کتبی ثبت شده و نسخه‌ای از قرارداد در اختیار افراد دخیل در پیمان قرار گرفته شود. قرارهایی که در مکالمات و جلسات به صورت شفاهی بین افراد گذاشته می‌شوند در اکثر موارد قابل اثبات و پیگیری قضایی نیستند.

یک فضای کاری راحت برای یک تیم سه نفره استارتاپی

برندسازی و تعیین استراتژی بازاریابی

برندسازی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های هر کسب و کار بزرگ یا کوچک، خرده فروشی یا B2B است. یک استراتژی کارآمد برای برندسازی می‌تواند شانس موفقیت استارتاپ شما را در بازارهای رقابتی بالا ببرد.اگر بخواهیم تعریفی برای «برندینگ» (Branding) ارائه دهیم باید گفت برند شما، بیان‌گر تعهدتان به مشتری است و آن‌ها می‌گوید که می‌توانند چه انتظاری از خدمات و محصولات شما داشته باشند، همچنین قادر است که شما را از رقبا متمایز کند. منشا برند شما ۳ مورد است.

  1. شما چه کسی هستید؟
  2. شما می‌خواهید چه کسی باشید؟
  3. مردم شما را چه کسی می‌دانند؟

محصول و خدمات شما نمی‌توانند مناسب همه باشند. برای مثال شما در صنعت یا استارتاپ نوآوری هستید یا شرکتی صاحب تجربه، محصول شما یا گران‌قیمت است یا قیمتی پایین دارد. در برندسازی توجه به مخاطب هدف که پیش‌تر از آن صحبت کردیم، اهمیت بالایی دارد. پایه و اساس یک برند، لوگوی آن است. اهمیت لوگو در طراحی وب‌سایت، بسته‌بندی و تبلیغات غیرقابل انکار است.

استراتژی توسعه برند

استراتژی برندینگ شامل این سوالات است که چگونه، چطور، کجا، چه زمانی و توسط چه کسی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنیم و پیام برند خود را به گوش او می‌رسانیم؟ برای مثال این‌که تبلیغات خود را از طریق چه کانالی منتشر می‌کنید، بخشی از استراتژی برندینگ شما است.

برندسازی هدفمند و پیوسته باعث تقویت «ارزش برند» (Brand Equity) می‌شود. اما ارزش برند چه سودی برای یک کسب‌و‌کار دارد؟

با افزایش ارزش یک برند، ارزش افزوده‌ای برای محصول ایجاد می‌شود که به تولیدکننده فرصتی برای صرف هزینه بیشتر نسبت به رقبایی می‌دهد که برندسازی موفقی نداشته‌اند. نتیجه این هزینه‌های مصرفی قیمت بالاتر محصول خواهد بود که مشتری به واسطه آشنایی با برند حاضر به پرداخت است.

ارزش برند، ارزش افزوده‌ای به دو صورت برای برند پدید می‌آورد.

  1. کیفیتی که از پیش تجربه شده
  2. دلبستگی عاطفی به برند

برای مثال یک برند تولیدکننده کفش‌های ورزشی را در نظر بگیرید، این تولیدکننده ورزشکاران شناخته شده را به عنوان چهره‌های تبلیغاتی انتخاب می‌کند و به این واسطه می‌تواند فارغ از کیفیت و ویژگی‌های محصولاتش، فروش بیشتری را به خاطر دلبستگی هواداران چهره تبلیغاتی خود، تجربه کند.

گروهی از طراحان در حال کار روی لوگوی یک استارتاپ

استراتژی بازاریابی استارتاپ چیست؟

نوشتن یک برنامه مناسب برای بازاریابی به شما کمک می‌کند تا استراتژی، فعالیت‌ها و کانا‌ل‌هایی را مشخص کنید که از طریق آن‌ها قصد تبلیغ محصولات یا خدماتتان را دارید. یک استراتژی مارکتینگ کامل به طور معمول شامل اهداف برند، پرسونای مخاطب هدف، کانال‌های بازاریابی، شاخص عملکرد کلیدی (Key Performance Indicator |‌ KPI) و غیره است.

تفاوت استراتژی بازاریابی با برنامه بازاریابی چیست؟

استراتژی بازاریابی اهداف بلند مدت و رویکرد کلی استارتاپ را هدف قرار می‌دهد در حالی که برنامه بازاریابی تعدادی فعالیت خاص را به منظور رسیدن به اهداف بازاریابی نشانه می‌گیرد. به بیان دیگر استراتژی بازاریابی، تمام موارد بازاریابی یک کسب‌و‌کار را تعیین می‌کند.

روش های رشد استارتاپ چیست؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های پیش روی هر استارتاپی «رشد» است. در دنیای امروز توجه مخاطب را تنها در حد چند ثانیه می‌توان در اختیار داشت، بنابراین فرصتی که برای اثرگذاری در اختیار استارتاپ‌ها قرار دارد بسیار کوتاه است. با این شرایط یک شرکت نوپا چطور می‌تواند روندی صعودی در جذب مشتری داشته باشد؟

تکنیک‌های رشد توانایی کمک به استارتاپ‌ها را دارند اما باید متناسب با کسب‌و‌کارهای مختلف شخصی‌سازی شوند. در ادامه این مطلب از مجله فرادرس تعدادی از این روش‌های رشد استارتاپ‌ها را معرفی می‌کنیم.

تعیین فرآیندهایی برای ردیابی معیارهای AARRR

«AARRR» به «جذب» (Acquisition)، «فعال‌سازی» (Activation)، «حفظ» (Retention)، «معرفی» (Referral) و «درآمد» (Revenue) اشاره دارد. هر تکنیکی که برای رشد استارتاپ خود از آن استفاده می‌کنید باید حداقل روی یکی از این مراحلی که نام برده شد، تمرکز داشته باشد تا به نتیجه مطلوب دست یابید.

در وهله اول با شناسایی داده‌هایی که برای هر مرحله از چهارچوب AARRR نیاز دارید، شروع کنید سپس به تجزیه و تحلیل این اطلاعات جمع‌آوری شده بپردازید تا متوجه شوید که چه تکنیکی مناسب کسب‌و‌کار شما است.

استفاده از روش COPE برای محتواها

«COPE» از ضرب‌المثل انگلیسی (Create Once, Publish Everywhere) گرفته شده که به معنی «یک‌بار تولید کن و همه جا منتشر کن» است. در حقیقت این روش اشاره به نوعی از تولید محتوا دارد که با یک‌بار صرف هزینه و زمان، محتوایی تولید می‌شود که برای کانال‌های ارتباطی متفاوتی قابل استفاده است. به عنوان مثال می‌توان به تولید پادکست، نوشتن مطلب برای وبسایت و ضبط ویدیو با یک محتوای واحد اشاره کرد. با این روش شما تنها با یک بار جمع‌آوری محتوا مخاطبینی با سلایق مختلف را هدف قرار داده‌اید.

یک صفحع دیجیتال در حال نشان دادن لوگوهای پلتفرم‌های مجازی مختلف

استفاده از تحلیل RFM

تحلیل RFM یکی از پایه‌ای‌ترین روش‌ها برای تحلیل داده‌های مربوط به مشتریان است، با این وجود اطلاعاتی که از طریق این تحلیل می‌توان به دست آورد نشانه‌هایی کاربردی برای جهت‌دهی به مسیر فروش و بازاریابی در اختیار استارتاپ‌ها قرار می‌دهد. RFM مخفف سه مرحله قابل اجرا در این تحلیل داده است.

  1. آخرین خرید هر مشتری
  2. تعداد دفعات خرید هر مشتری
  3. ارزش مالی خرید هر مشتری

این بررسی کمک می‌کند تا مشتریان ثابت خود را پیدا کنید و متوجه شوید که هر مشتری هر چند وقت یک‌بار از شما خرید می‌کند. همچنین می‌توانید مشتریانی که از لحاظ ارزش خرید، بیشترین میزان خرید را از شما داشته‌اند، شناسایی کنید. این اطلاعات می‌توانند به شما کمک کنند تا نوع شعار برند را انتخاب کنید و تصمیم بگیرید که پیامی که قصد انتقال آن را دارید، با توجه به این استارتاپ چیست.

انواع استارتاپ‌ ها

در بخش‌های قبلی این مطلب از مجله فرادرس متوجه شدیم که استارتاپ چیست و برای به راه انداختن استارتاپی که مدنظر داریم، چه مسیری را باید طی کرد. در این بخش می‌خواهیم ۶ دسته کلی استارتاپ‌ها را معرفی کنیم که شامل موارد زیر هستند.

  • «استارتاپ‌های سبک زندگی» (Lifestyle Startups)
  • «استارتاپ‌های کسب‌وکار کوچک» (Small Business Startups)
  • «استارتاپ‌های مقیاس‌پذیر» (Scalable Startups)
  • «استارتاپ‌های قابل خرید» (Buyable Startups)
  • «استارتاپ‌های کمپانی‌های بزرگ» (Large Company Startups)
  • «استارتاپ‌های اجتماعی» (Social Startups)

شناخت انواع استارتاپ‌ها می‌تواند به یک کارآفرینی که در ابتدای مسیر خود قرار دارد کمک کند تا بیزینس پلن را به نحوی موثرتر بنویسد، همچنین در شناخت رقبا و شرکای آینده نیز اثرگذار است.

یک تیم استارتاپی در حال کار روی یک پروژه

استارتاپ‌ های سبک زندگی

این دسته از استارتاپ‌ها توسط کارآفرینان حوزه سبک زندگی به راه می‌افتند. این افراد از سبک زندگی خود به عنوان فرصتی برای ساخت یک استارتاپ استفاده می‌کنند. برای مثال یک موسیقی‌دان شروع به تدریس گیتار به کودکان می‌کند یا یک بلاگر سفر، تورهای شخصی طراحی می‌کند. این سبک کسب‌و‌کار از اشتیاق افراد سرچشمه می‌گیرد و نسبت به بقیه انواع استارتاپ‌ها تمرکز کمتری روی سوددهی دارد. در حقیقت هدف این مدل استارتاپ‌ها، به اشتراک‌ گذاشتن اشتیاق کارآفرین با دیگر افراد جامعه و گسترش این سبک زندگی است.

استارتاپ‌ های کسب و کار کوچک

این استارتاپ‌ها ساده هستند و توسط افرادی به راه می‌افتند که ترجیح می‌دهند برای خودشان کار کنند تا به واسطه تخصصشان برای شرکت‌های بزرگ کار کنند. برای مثال دست‌فروش‌ها، بوتیک‌داران یا مربی‌های شخصی از جمله صاحبان این استارتاپ‌ها شناخته می‌شوند. استارتاپ‌های کسب‌و‌کار کوچک به هدف ایجاد تغییرات بزرگ در دنیا شکل نمی‌گیرند، بلکه هدف راه‌اندازی آن‌ها سودرسانی شخصی به صاحب کسب‌و‌کار است.

تصویر یک لامپ در حال درخشیدن

استارتاپ‌ های مقیاس‌پذیر

این دسته در مقابل استارتاپ‌های کسب‌و‌کار کوچک قرار دارند، زیرا شرکت‌های بزرگی که توانایی پیش‌ بردن بازار را دارند در این دسته از استارتاپ‌ها قرار می‌گیرند. مثال‌های خارجی این استارتاپ‌ها گوگل و فیسبوک هستند. استارتاپ‌های مقیاس‌پذیر با یک ایده منحصر به فرد کارشان را شروع می‌کنند و هدف آن‌ها رقابت با دیگر شرکت‌های موجود در بازار است.

این شرکت‌ها به دنبال رشد زیاد و سوددهی بالا هستند و تلاش می‌کنند تا راه‌حل‌های جدید به بازار ارائه دهند. این موارد نیازمند سرمایه‌گذاری گسترده و بودجه اولیه قابل توجه هستند. استارتاپ‌های یونیکورن (Unicorns Startups) ازجمله استارتاپ‌های مقیاس‌پذیر موفق هستند.

استارتاپ‌ های قابل خرید

هدف استارتاپ‌های قابل خرید این است که توسط کمپانی‌های بزرگ خریداری شوند. این کسب‌و‌کارها در سال‌های اخیر بسیار محبوب شده‌اند زیرا به بودجه اولیه کمتری نیاز دارند و به طور معمول در اوج ارزشمندی خود فروخته می‌شوند. به طور معمول این استارتاپ‌ها متعلق به حوزه طراحی و توسعه سایت و اپلیکیشن هستند.

استارتاپ‌ های کمپانی‌های بزرگ

این استارتاپ‌ها، کمپانی‌های بزرگی هستند که شروع به ارائه محصول یا خدمات جدیدی می‌کنند. در گام اول عرضه محصول جدید را در مقیاس کم آغاز کرده و سپس این روند را گسترش می‌دهند. اگر برای شما سوال است که فایده این کار برای استارتاپ چیست؟ می‌توان گفت که با این استراتژی به جای ساخت یک استارتاپ جدید، شرکتی که از قبل وجود داشت را قوی‌تر می‌کنند.

شرکت های در حال رشد اغلب دارای نوآوری پایدار و تحول‌آفرین هستند. ازجمله این شرکت‌ها می‌توان به اپل اشاره کرد که در ابتدا به طور انحصاری به فروش رایانه مشغول بود، اما در حال حاضر محصولات و خدمات متنوعی مانند آیپدها، اپل موزیک و اپل تی‌وی ارائه می‌دهد.

دفتر یک استارتاپ بزرگ با طراحی مدرن

استارتاپ‌ های اجتماعی

استارتاپ‌های اجتماعی تمایل دارند تا روی جهان اثرگذار باشند و با ارزش‌آفرینی روی زندگی‌های بسیاری تاثیرات مثبتی باقی بگذارند. برای مثال کسب‌و‌کارهایی که دغدغه‌های محیط زیستی دارند یا با هدف قرار دادن زندانیان، به افزایش کیفیت زندگی آن‌ها پس از تحمل دوره محکومیت کمک می‌کنند.

جمع‌بندی

در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم که استارتاپ چیست و برای شروع یک استارتاپ باید چه مراحلی را پشت سر گذاشت. در صورتی که یک ایده استارتاپی در ذهن دارید پس از اعتبارسنجی ایده باید به سراغ مراحل زیر بروید.

  • طرح کسب و کار
  • تیم‌سازی
  • تامین سرمایه
  • ثبت شرکت
  • برندسازی
  • تعیین استراتژی بازاریابی

پس از آشنایی کلی با این مراحل نیز گفتیم که انواع استارتاپ چیست تا دید واضح‌تری داشته باشیم که ایده ما متعلق به کدام دسته از استارتاپ‌ها است.

بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Founders Networkstartups.comForbesindeedHubSpot entrepreneurHubSpot ForbesMasslightInvestopediaMediumstartups.comunbounce
دانلود PDF مقاله
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *