دوستی با کارمند زیردست – پنج توصیه کاربردی
کار کردن به عنوان یک مدیر ارشد با تنهایی عجین شده است. گاهی باید تصمیمات سختی در رابطه با کارمند زیردست خود اتخاذ کنید. همچنین نمیتوانید همیشه سفرهی دل را در شرکت باز کنید. باید بسیاری از تصمیمات کلیدی را محرمانه نگاه دارید تا زمان مناسب فرا رسد.
راهی برای فرار از بار سنگین مسئولیت وجود ندارد. در این بین ممکن است با یکی از افراد سازمان صمیمی شوید. البته رابطهی دوستی با همکاران چیز عجیبی نیست. مشکل ظاهرا از آنجا آغاز میشود که با یکی از افرادی که برای شما کار میکنند، دوست شوید. آیا چنین چیزی نتیجهی مثبتی خواهد داشت؟ آیا میتوانید با کسی که مجبورید بسیاری از تصمیمات را از او محرمانه نگاه دارید، دوستی کنید؟
برای نمونه، کیان و کوروش سالها پیش متوجه علاقهی مشترک به فعالیتهای تفریحی شدند. ایندو با یکدیگر شروع به کوهنوردی، صحرانوردی و تفریحات اینچنینی کردند. کمکم رابطهی دوستی این دو فوی شد و در اصطلاح سرد و گرم روزگار را با هم چشیدند. اما بعد از سالها کیان و کوروش وارد رابطهی کاری شدند. کیان معاون شرکت و رئیس مستقیم کوروش در سازمان شد.
رابطهی دوستی یک مدیر با کارمند خود پر از دامهای مهلک و خطرناک است. دامهایی که میتواند هم به رفاقت و هم به کار آسیب جدی وارد کند. اگر کارمندان دیگر، رابطهی دوستی کارمند و مدیر را احساس کنند، ممکن است واکنش مناسبی نداشته باشند. اگر مدیر نتواند با دقت روی مرز شفافیت و رازداری حرکت کند، اعتماد همکاران دیگر را از دست میدهد. رابطهی دوستی نیز همیشه در این مرحله، در معرض خطر است.
به عنوان مدیر، کیان اطلاعات مهمی از شرایط کاری و آیندهی کوروش داشت. برای مثال میدانست که آيا او قرار است در شرایط خاصی پاداش بگیرد یا اخراج شود. با این حال کیان مجبور بود این اطلاعات حساس را محرمانه نگاه دارد. البته کیان انتظار داشت کوروش با توجه به رابطهی کاری این دو، چنین مسائلی را درک کند. البته کوروش نیز شرایط را درک میکرد.
با این وجود تمام کارمندان چنین روحیهای ندارند. آنها ممکن است به خاطر حفظ اسرار یا توبیخ از سوی مدیری که با او دوستاند، دلخور شوند. از آن سو هر مدیری توان حفظ تعادل در رابطهی دوستی و کار را ندارد. اما راهکارهایی برای موفقیت در این شرایط وجود دارد. در ادامه پنج توصیهی مهم برای حفظ رفاقت با کارکنان زیردست ارائه میشود.
دوست خود را با دقت انتخاب کنید
بسیاری از ما این توصیه را هنگامی که اولین بار قدم به مهدکودک گذاشتیم از مادرهایمان شنیدهایم. این توصیه رنگ و بوی قویتری در محل کار دارد. دوستی با کارمند زیردست نیاز به میزان بالایی از درک متقابل و اعتماد دارد. البته این امکان همیشه وجود ندارد. هر دو طرف باید پخته رفتار کنند تا اعتماد متقابل بعد از سالها به وجود آيد. نیاز به روشهای علمی پیچیده و مطالعات عمیق وجود ندارد؛ تنها باید به مرزها احترام گذاشت.
جنگ اول به از صلح آخر
مدیر مسئولیتهایی فراتر از رفاقت با کارمند زیردست دارد و او باید این مسئله را درک نماید. صادقانه به دوستتان بگویید چه مسائلی را با او نمیتوانید در میان بگذارید. برای نمونه سیما و دوستش تیام در یک سازمان کار میکنند. سیما یکی از مدیران ارشد شرکت است. شرکت قرار بود تغییراتی در تیم مدیریتی ایجاد کند که تیام را تحت تاثير قرار میداد. بعد از اینکه تصمیمات اعلام شد، تیام از این که سیما قبلا او را در جریان قرار نداده است، کاملا شاکی شد. اما سیما این رفتار را از نظر حرفهای اخلاقی میدانست. چراکه اگر تیام از تغییرات خبر داشت، ممکن بود در رابطه با همکاران خود که بیخبر بودند، مشکلساز شود. سیما بهتر بود از قبل در مورد محدودیتهای خود با تیام به عنوان یک کارمند زیردست صحبت میکرد. در این شرایط دوستی این دو تحت تاثیر قرار نمیگرفت.
روشن کنید از چه جایگاهی سخن میگویید
چه با دوست و کارمند زیردست تنها صحبت میکنید یا در جمع، روشن کنید از چه جایگاهی سخن میگویید. آيا صحبتها کاری است یا دوستانه. برای مثال بگویید: «بیا دوستانه صحبت کنیم». یا میتوانید بگویید: «میخواهم در مورد یک موضوع کاری با تو صحبت کنم». البته باید سعی نمود زمان و مکان مناسب چنین حرفهایی را درست انتخاب کرد. برای نمونه میتوانید بگویید: «میخواهم در مورد نتایج پروژه با تو صحبت کنم. از نظر تو الان زمان مناسبی است؟» با این روش اجازه میدهید دوستتان در انتخاب زمان و مکان مناسب شریک شود.
با دیگران روراست باشید
از آنجا که کوروش کارمند زیردست کیان بود، کیان علاقهای به شرکت در بحث تعیین دستمزد او نداشت. البته او این مسئله را شفاف اعلام کرده بود. خیلیها ممکن است از این شیوه بترسند. به ویژه زمانی که دیگران عکسالعمل منفی نشان دهند. دیگر کارمندان نگراناند رابطهی دوستی شما در نتیجهگیری نهایی موثر باشد.
کارتان را انجام دهید
به ویژه در ارائهی بازخوردهای منفی مانند خبر جریمه یا اخراج، صریح باشید. آمادهی روابط تیره و تار با دوستتان برای مدتها بشوید، اما از انجام وظیفهی خود نترسید. به کارمند زیردست خود بگویید که در هر حال علاقه دارید به دوستی با او ادامه دهید. اما اجازه دهید او نیز اختیار این تصمیم را داشته باشد. برای نمونه، نازنین و زهرا بعد از مدتها دوستی در شرکتی مشغول به کار شدند. نازنین به سمت یکی از مدیران ارشد شرکت منصوب شد. بعد از مدتی نازنین باید خبر اخراج زهرا را به او اعلام میکرد. زهرا بعد از مدتی ناراحتی، رفتار نازنین را درک نمود و به دوستی خود با او ادامه داد. گرچه زمان زیادی طول کشید تا رابطه بهبود یابد، در نهایت دوستی این دو پایدار ماند.
رفافت بر اساس اعتماد و شفافیت متقابل شکل میگیرد. حفظ رابطهی بین مدیر و کارمند زیردست بسیار سخت است. بهویژه زمانی که نمیتوانید همه اطلاعات را با دوست صمیمی خود در میان بگذارید. البته رابطههای همزمان کاری و دوستی نیز بر اساس اعتماد و شفافیت بنا میشوند؛ شفافیت در رابطه با مرزهای کار و دوستی و اعتماد به اینکه رفتارهای کاری ناشی از وظایف حرفهای است و موضوع شخصی در میان نیست.
اگر به این مقاله علاقهمند بودهاید، شاید مقالههای زیر نیز برای شما جذاب و مفید باشد:
- آموزش اصول مدیریت
- آموزش بوم مدل کسب و کار
- آموزش مقدمات راه اندازی کسب و کار نوپا (استارتاپ)
- مدیر فروش و ۱۱ توصیه مهم برای موفقیت در این شغل
- روشهای ایجاد تعادل بین زندگی و کار - با بررسی نمونه های واقعی
#