قواعد اعلال در عربی – به زبان ساده + مثال و تمرین

۷۶۱۰ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۷ شهریور ۱۴۰۳
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه
قواعد اعلال در عربی – به زبان ساده + مثال و تمرین

قواعد اعلال در عربی مربوط به افعالی است که حروف عله داشته باشند. از این قواعد برای تلفظ راحت‌تر برخی افعال معتل استفاده می‌شود. در این نوشته از «مجله فرادرس» قصد داریم ابتدا حروف عله، انواع فعل معتل و قواعد مربوط به صرف این افعال را که شامل قواعد اعلال می‌شود، بررسی کنیم. در آخر، با استفاده از تمرین‌های پایانی متن می‌توانیم دانسته‌هایمان را درباره اعلال محک بزنیم.

997696

قواعد اعلال چیست؟

به سه حرف «الف»، «واو» و «یاء» حرف عله می‌گویند. این حروف زمانی عله محسوب می‌شوند که در فعل به کار رفته باشند. در نتیجه، هر فعلی که یکی از این حروف را در فاءالفعل (بخش اول ریشه فعل)، عین‌الفعل (بخش دوم ریشه فعل) و لام‌الفعل (بخش سوم ریشه فعل) داشته باشد، به عنوان «فعل معتل» شناخته می‌شود. افعال معتل برای صرف شدن نیاز به قوانینی دارند تا آنها را به شکل مطلوب و آسانی برای تلفظ در بیاورد. این قوانین همان قواعد اعلال است که دقیقا روی حرف عله اعمال می‌شود. این قواعد دارای انواع مختلفی است که توضیح هر یک از آنها را همراه با مثال می‌خوانید.

انواع فعل معتل

افعال معتل بر اساس اینکه حرف عله در کدام قسمت از ریشه فعل قرار گرفته باشد، به سه دسته تقسیم می‌شوند که در ادامه می‌خوانید.

فعل معتل مثال

به فعلی که یکی از حروف «الف»، «واو» و «یاء» در جزء اول ریشه فعل، یعنی «فاءالفعل» حضور داشته باشد، فعل معتل مثال می‌گویند. بر همین اساس فعل سه نوع فعل «معتل مثال واوی»، «معتل مثال یائی» و «معتل مثال الف» داریم. در کادر زیر برخی از افعال معتل مثال را مشاهده می‌کنید.

وعد، وصل، وقع، یقن، ورد، وسع

فعل معتل أجوف

فعلی که بخش دوم ریشه یعنی «عین‌الفعل» آن را یکی از حروف عله تشکیل داده باشد، فعل معتل أجوف نام دارد. در نتیجه به سه نوع فعل «معتل أجوف یائی»، «معتل اجوف واوی» و «معتل اجوف الف» می‌توانیم اشاره کنیم.در کادر زیر برخی از افعال معتل اجوف را مشاهده می‌کنید.

بیع، سود، قول، جوب، خیر، سیر، جوز

فعل معتل ناقص

هرگاه سومین حرف از ریشه فعل یا لام‌الفعل آن یکی از حروف عله باشد، باید بدانیم که با یک فعل معتل ناقص رو به رو هستیم. همانند نمونه‌های پیشین این فعل معتل هم به سه دسته «معتل ناقص واوی»، «معتل ناقص یاء» و «معتل ناقص الف» تقسیم‌بندی می‌شود. در کادر زیر برخی از افعال معتل ناقص را مشاهده می‌کنید.

دعو، جری، رضی، شفی، تقی، زکی

حرف عله در عربی

قواعد عمومی اعلال در عربی

به طور کلی اعلال در زبان عربی شامل سه قانون عمومی می‌شود. «سکون»، «قلب» و «حذف» سه قاعده عمومی اعلال هستند که می‌توانیم با به کار بردن آنها کاری کنیم تا افعال معتل راحت‌تر تلفظ شوند. گاهی‌اوقات این تلفظ راحت‌تر مربوط به زمان مشخصی از یک فعل معتل است (مثلا ماضی، مضارع یا امر) که بر تمامی صیغه‌ها اعمال می‌شود. در مقابل ممکن است در مواردی یکی از این قواعد اعلال بر صیغه خاص و برای یک زمان مشخصی به کار برود. در ادامه با قواعد عمومی اعلال آشنا می‌شویم و پس از آن به سراغ صرف انواع مختلف افعال معتل همراه به مثال آنها می‌رویم.

قاعده اسکان

هرگاه قاعده اعلال باعث شود که حرف عله علامت ساکن بپذیرد، می‌فهمیم که با «قاعده اعلال اسکان» طرف هستیم. به عنوان مثال در صرف فعل مضارع از ریشه «رَمی» فعل به شکل «یَرمِیُ» نوشته می‌شود. اما برای تلفظ راحت‌تر به «ی» علامت سکون می‌دهیم و فعل ما به شکل «یَرِمي» تلفظ می‌شود.

قاعده یک اسکان

هرگاه حرف عله «واو» و «یاء» عین‌الفعل باشند، خودشان دارای حرکت باشند اما حرف ماقبل آنها ساکن داشته باشد، در نتیجه، حرکت آوایی حروف عله به حرف ماقبل منتقل می‌شود و خود حرف عله علامت ساکن می‌گیرد. مانند مثال زیر:

یَقْوُلُ --> یَقُوْلُ

قاعده قلب

هرگاه بر اساس قواعد اعلال مجبور شویم یک حرف عله را برای تلفظ روان‌تر به حرف عله دیگری تبدیل کنیم، باید بدانیم که از «قاعده اعلال قلب» استفاده کرده‌ایم. مثلا صرف فعل ماضی عربی از ریشه «قَوَلَ» برای تلفظ راحت‌تر قلب به الف شده و به شکل «قال» صرف می‌شود. از میان قواعد اعلال، قاعده قلب انواع مختلفی دارد که توضیح هر یک را در ادامه می‌خوانید.

قاعده یک قلب

«الف» ماقبل مضموم قلب به «واو» می‌شود. یعنی هرجا دیدیم که یک الف در فعل هست که حرکت آوایی‌ قبل از آن ضمه است، باید الف را به واو تبدیل کنیم. مانند مثال زیر:

 وُازنَ (ماضی مجهول وزن در باب مفاعلة) --> وُوزِنَ

قاعده دو قلب

«واو» ساکن ماقبل مکسور قلب به «یاء» می‌شود. یعنی هر جا دیدیم که حرکت قبل از واو کسره و خود آن ساکن دارد، باید واو را به یاء تبدیل کنیم. مانند مثال زیر:

قَوَلَ --> قُوِلَ --> قِوْلَ --> قیلَ (فعل ماضی مجهول از ریشه قول)

قاعده سه قلب

«یاء» ساکن ماقبل مضموم، اگر فا‌ءالفعل باشد قلب به واو می‌شود. یعنی هرگاه در وزن صرف شده فعلی که حرف اولش حرف عله یاء ساکن باشد و حرکت آوایی قبلش هم ضمه باشد، باید آن را به واو تبدیل کنیم. مانند مثال زیر:

یسر (مضارع باب افعال) --> یُیْسِرُ --> یُوسِرُ

قاعده چهار قلب

«واو» و «یاء» متحرک (یعنی دارای حرکت آوایی) ماقبل مفتوح قبل به الف می‌شود. یعنی هرگاه قبل از حرف عله حرکت فتحه وجود داشته باشد و حرف عله ساکن نداشته باشد، می‌توانیم آن حرف را به الف تبدیل کنیم. مانند مثال زیر:

بَیَعَ --> باعَ

قَوَلَ --> قالَ

قاعده حذف

در برخی مواقع برای تلفظ یک فعل نیاز است که حرف عله را به کلی حذف کنیم. در این صورت از «قاعده اعلال حذف» استفاده کرده‌ایم. برای مثال در صرف فعل مضارع عربی از ریشه «قَوَلَ» به کلمه «یَقول» می‌رسیم. برای ساختن فعل امر از این ریشه بعد از حذف یاء ابتدای فعل مضارع و ساکن کردن انتهای آن به کلمه «قُوْلْ» دست پیدا می‌کنیم. از آنجا که بیان کردن چنین فعلی راحت نیست، با حذف واو فعل امر «قُلْ» به دست می‌آید.

قاعده یک حذف

هر گاه دو حرف ساکن که یکی از آنها حرف عله است، کنار هم باشند، حرف عله حذف می‌شود. مانند مثال زیر:

تَبیعِ --> بِیْعْ --> بِعْ (ساخت فعل امر از اجوف یائی)

برای اجرای صحیح قاعده اعلال نیاز است که چهار کار را انجام بدهیم:

  1. پیدا کردن ریشه اصلی فعل معتل: یعنی بفهمیم فعل معتل ما مثال است یا اجوف یا ناقص.
  2. رسیدن به وزن صرفی: یعنی بدانیم که ماضی و مضارع آن فعل بر چه وزنی صرف می‌شود و حرکت عین‌الفعل آن چیست.
  3. اجرای موازنه: فعل را بر همان اساسی که هست بدون تغییر صرف کنیم و بعد برای راحتی بیشتر در تلفظ حرکات آن را پس و پیش کنیم.
  4. اجرای قاعده اعلال: با فهمیدن که اینکه چه کاری باید با حرف عله بکنیم قاعده اعلال موردنظرمان را اجرا و به شکل درست فعل دست پیدا می‌کنیم.

در ادامه شکل صرف شده هر یک از افعال را همراه با مثال و اعلالی که بر آنها اعمال شده می‌خوانید.

انواع فعل عربی

فعل معتل مثال

فعلی که حرف اول ریشه آن یکی از حروف عله باید، فعل معتل مثال نام دارد. در این قسمت می‌خواهیم نحوه صرف فعل معتل مثال واوی از ریشه «وصل» را یاد بگیریم. به جدول زیر که نحوه صرف فعل در زمان ماضی‌ در آن آمده توجه کنید.

جدول صرف فعل ماضی از ریشه وصل
فعلمعنی
وَصَلَرسید
وَصَلارسیدند
وَصَلوارسیدند
وَصَلَتْرسید
وَصَلَتارسیدند
وَصَلنَرسیدند
وَصَلتَرسیدی
وَصَلتمارسیدید
وَصَلتمرسیدید
وَصَلتِرسیدی
وَصَلتمارسیدید
وَصَلتنَّرسیدید
وَصَلتُرسیدم
وَصَلنارسیدیم

بر اساس آنچه که در جدول آمده، فعل معتل مثال در زمان ماضی شامل اعلال نمی‌شود و به همان صورت صرف خواهد شد. این مورد مخصوص افعال ثلاثی مجرد در عربی است. در افعال ثلاثی مزید قاعده تغییر می‌کند و اعلال در وزن باب موردنظر اجرا می‌شود. منظور از ثلاثی مجرد فعلی است که در صیغه مفرد مذکر آن به جز سه حرف اصلی فعل، حرف دیگری وجود نداشته باشد. در مقابل آن، ثلاثی مزید در عربی قرار دارد که در صیغه للغائب علاوه بر سه حرف اصلی حروف دیگری هم دارد. افعال ثلاثی مزید در «باب» صرف می‌شوند. هر باب به اسم مصدرش نامیده می‌شود.

برای صرف فعل مثال واوی در زمان مضارع باید دقت لازم را به کار ببریم. اگر فعل مثال بر وزن «یَفْعِلُ» و «یَفعَلُ» صرف شود، در صیغه‌های مضارع و امر، حرف عله را حذف می‌کنیم. در نتیجه می‌توانیم بگوییم «فعل معتل مثال در زمان مضارع شامل قاعده اعلال حذف می‌شود.» 

برای درک بهتر به کادر رنگی نحوه اعمال اعلال حذف و جدول صرف مضارع معتل مثال از ریشه وصل دقت کنید.

وصل --> یَفعِلُ --> یَوْصِلُ --> یَصِلُ

جدول صرف فعل مضارع از ریشه وصل
فعلمعنی
یَصِلُمی‌رسد
یَصِلانمی‌رسند
یَصِلُونَمی‌رسند
تَصِلُمی‌رسد
تَصِلانمی‌رسند
یَصِلنَمی‌رسند
تَصِلُمی‌رسی
تَصِلانمی‌رسید
تَصِلُونمی‌رسید
تَصِلینَمی‌رسی
تَصِلانمی‌رسید
تَصِلنَمی‌رسید
أَصِلُمی‌رسم
نَصِلُمی‌رسیم

در صرف فعل امر از همین ریشه نیازی به اضافه کردن «أ» نیست. چون فاءالفعل خودش حرکت دارد، فقط باید حرف «ت‍ » را از ابتدای صیغه‌های مخاطب حذف و انتهای فعل را مجزوم کنیم. برای صیغه‌های غائب از لام امر استفاده می‌کنیم. برای درک بهتر به جدول زیر توجه کنید.

جدول صرف فعل مضارع از ریشه وصل
فعلمعنی
لِیَصِلْباید برسد
لِیَصِلاباید برسند
لِیَصِلُواباید برسند
لِتَصِلْباید برسد
لِتَصِلاباید برسند
لِیَصِلنَباید برسند
صِلُبرس
صِلابرسید
صِلُوابرسید
صِليبرس
صِلابرسید
صِلنَبرسید
لِأَصِلْباید برسم
لِنَصِلْباید برسیم
فعل معتل در باب

صرف فعل معتل مثال در باب های عربی

از باب‌های ثلاثی مزید در عربی برای تغییر معنای یک فعل استفاده می‌شود. به عنوان مثال وقتی بخواهیم از یک فعل لازم، فعلی بسازیم که معنای متعدی بدهد، می‌توانیم آن را به دو باب عربی «افعال» و «تفعیل» ببریم و از آن فعلی بسازیم که مفعول‌پذیر باشد. همچنین برای نشان دادن معنای مشارکت در یک فعل می‌توانیم از باب «مفاعلة» استفاده کنیم. اما از آنجا که وزن این باب‌ها مشخص هستند، امکان اینکه با ورود افعال معتل تغییراتی در نحوه صرف آنها ایجاد و شامل حال قواعد اعلال شوند، وجود دارد. در این بخش تغییرات مربوط به برخی از باب‌های ثلاثی مزید هنگام صرف فعل معتل مثال را با یکدیگر بررسی می‌کنیم.

وصل در باب افعال

هنگام صرف فعل معتل مثال در باب افعال در سه زمان ماضی، مضارع و امر تغییری صورت نمی‌گیرد. اما در مصدر به دلیل قاعده قاعده دوی قلب «تبدیل واو ماقبل مکسور به یاء» نوع صرف آن متفاوت می‌شود. برای درک بهتر به کادر رنگی زیر توجه کنید.

افعَلَ - یُفعِلُ - اَفعِلْ - إفعال

فعل معتل مثال «وصل»

اوصَلَ - یُوصِلُ - أوصِلْ - إیصال

در شرایطی که فعل معتل ما یک فعل مثال از نوع ياء باشد، وزن مضارع آن شامل حال قاعده سوم قلب (تبدیل «یاء» ساکن ماقبل مضموم به واو) می‌شود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.

افعَلَ - یُفعِلُ - اَفعِلْ - إفعال

فعل معتل مثال «یقن»

أیقَن - یُوقِنُ - أیقِنْ - أیقان

بر اساس آنچه که در کادر آمده شکل اولیه فعل در زمان مضارع «یُیْقِنُ» بوده که بعد از اعمال اعلال به «یُوقِنُ» تغییر پیدا کرده‌است.

وعد در باب استفعال

در باب استفعال نیز همانند باب افعال تنها در مصدر باید قاعده دوم اعلال قلب را اعمال کنید. یعنی واو ماقبل مکسور به یاء تبدیل می‌شود. برای درک بهتر به کادر زیر توجه کنید.

استَفعَلَ - یَستَفعِلُ - استَفعِلْ - استفعال

استوعَدَ - یَستَوعِدُ - استَوعِدْ - استیعاد

وصل در باب افتعال

هرگاه بخواهیم فعل مثال واوی را به باب افتعال ببریم، ابتدا حرف عله را به «ت» تبدیل می‌کنیم. به این کار در زبان عربی «ابدال» می‌گویند. سپس همان حرف را در «ت» موجود در وزن فعل ادغام می‌کنیم. به مثال زیر توجه کنید.

افتَعَلَ - یَفتَعِلُ - افتَعِلْ - افتعال

اتّصَلَ - یَتَّصِلُ - اتَّصِلْ - اتّصال

بر اساس آنچه که در کادر رنگی آمده با آمدن وصل به باب افتعال، شکل فعل به «اوْتَصَلَ» در آمده. سپس واو تبدیل به ت شده و به شکل «اتْتَصَلَ» نوشته شده و بعد از ادغام به شکل نهایی «اتَّصَلَ» در آمده‌است.

فعل اجوف در عربی

فعل معتل أجوف

فعل معتل اجوف، فعلی است که دومین حرف از ریشه یا عین‌الفعلش یکی از حروف عله باشد. برخلاف فعل معتل مثال، فعل اجوف شامل حال قواعد مختلف اعلال می‌شود که در ادامه هر یک از آنها را با مثال بررسی می‌کنیم. پیش از هر چیز به جدول صرف فعل اجوف واوی از ریشه «قول» در زمان ماضی توجه کنید.

جدول صرف فعل ماضی از ریشه قول
فعلمعنی
قالَگفت
قالاگفتند
قالواگفتند
قالَتْگفت
قالَتاگفتند
قُلْنَگفتند
قًلتَگفتی
قًلتماگفتید
قًلتمگفتید
قًلتِگفتی
قًلتماگفتید
قًلتُنَّگفتید
قًلتُگفتم
قًلناگفتیم

قبل از هر توضیحی درباره باید این نکته را بدانیم که حرکت فاءالفعل در ماضی برای فعل اجوف، تابع حرکت عین‌الفعل در مضارع است. به بیانی دیگر، برای آنکه بدانیم برای صیغه‌ها ۶ تا ۱۴ فعل ماضی اجوف ثلاثی مجرد، بعد از حذف حرف عله، از چه حرکتی باید استفاده کنیم، نیاز است تا به وزنی که مضارع آن فعل صرف می‌شود مراجعه کنیم. اگر عین‌الفعل اجوف در مضارع، مضموم باشد، در ماضی از ضمه استفاده می‌کنیم. همچنین اگر عین‌الفعل مضارع در اجوف مکسور یا مفتوح باشد، در صیغه ۶ تا ۱۴ ماضی باید از کسره استفاده کنیم.

حالا به جدول بالا توجه کنید. از صیغه ۱ تا ۵ حرف عله شامل قاعده اعلال چهارم قلب شده‌ است. یعنی حرکت قبل از حرف عله، فتحه دارد و حرف عله هم ساکن نیست (قَوَلَ) در نتیجه، تبدیل به الف یا قلب به الف شده است.

از صیغه ۶ تا ۱۴ حرف عله قلب به الف و سپس حذف می‌شود. سپس باید ببینیم که مضارع آن بر چه وزنی صرف می‌شود. در این مورد «قول» بر وزن «یَفعُلُ» صرف می‌شود. به همین خاطر بعد از حذف الف، به فاءالفعل آن حرکت ضمه داده‌ایم. به مثال زیر توجه کنید.

قَوَلْنَ --> قَالْنَ --> قَلْنَ --> قُلْنَ

برای فهم بهتر نحوه صرف فعل اجوف در زمان مضارع بهتر است به جدول زیر توجه کنید.

جدول صرف فعل مضارع از ریشه قول
فعلمعنی
یَقُولُمی‌گوید
یَقُولانمی‌گویند
یَقُولُونَمی‌گویند
تَقُولُمی‌گوید
تَقُولانمی‌گویند
یَقُلنَمی‌گویند
تَقُولُمی‌گویی
تَقُولانمی‌گویید
تَقُولونمی‌گویید
تَقُولینَمی‌گویی
تَقُولانمی‌گویید
تَقُلنَمی‌گویید
أقُولُمی‌گویم
نَقُولُمی‌گوییم

با توجه به آنچه که در جدول آمده، به جز دو صیغه ۶ و ۱۲، مابقی صیغه‌های اجوف ثلاثی مجرد شامل حال قاعده یک اسکان شده‌اند. یعنی حرف عله واو، حرکتش را به حرف ماقبل خودش که ساکن است بخشیده. در نتیجه از شکل «یَقْوُلُ» به صورت «یَقُوْلُ» در آمده است.

اما برای دو صیغه للغائبات و للمخاطبات مضارع، یعنی جمع‌های مونث غائب و مخاطب، از قاعده یک حذف برای اعلال استفاده شده است. یعنی بعد از قاعده یک اسکان، وقتی حرف عله حرکت ضمه را به حرف قبل از خودش می‌دهد، حرف عله ساکن می‌شود. در حالی که حرکت بعد از آن هم ساکن است. در نتیجه این که دو ساکن نمی‌توانند در کنار هم قرار بگیرند حرف عله حذف می‌شود. به مثال زیر توجه کنید.

تَقْوُلْنَ --> تَقُوْلْنَ --> تَقُلنَ

برای آشنایی بیشتر با صرف فعل اجوف به صورت امر، به جدول زیر توجه کنید.

جدول صرف فعل امر از ریشه قول
فعلمعنی
لِیَقُلْباید بگوید
لِیَقُلاباید بگویند
لِیَقُلواباید بگویند
لِتَقُلْباید بگوید
لِتَقُلاباید بگویند
لِیَقُلنَباید بگویند
قُلْبگو
قُولابگویید
قُولوابگویید
قُوليبگو
قُولابگویید
قُلنَبگویید
لأقُلْباید بگویم
لِنَقُلْباید بگوییم

در صرف فعل امر اجوف برای صیغه‌های غائب، به دلیل ساکن شدن حرف عله و قرار گرفتن در کنار حرفی که مجزوم شده و ساکن گرفته، حرف عله واو حذف شده است. در صیغه‌های مخاطب، از آنجا که حرف اولی دارای حرکت ضمه است نیازی به گذاشتن «أ» در ابتدای فعل امر دیده نمی‌شود. در دو صیغه للمخاطب و للمخاطبات، قاعده اعلال حذف اعمال شده اما در سایر صیغه‌ها حرف عله همانند قبل باقی مانده است.

باب های عربی

صرف فعل معتل أجوف در باب های عربی

در این بخش نحوه صرف افعال معتل اجوف در برخی از باب‌های ثلاثی مزید و قواعد اعلال به کار رفته در آنها را همراه با مثال بررسی می‌کنیم.

فعل عود در باب افعال

مهم‌ترین قاعده اعلال در باب افعال مربوط به مصدر آن است. هرگاه یک فعل اجوف به افعال برده شود، حرف اعلال یا حذف و یا قلب می‌شود و در انتهای آن یک «ة» یا تای مربوطه قرار می‌گیرد. برای درک بهتر به نحوه صرف عود در باب افعال توجه کنید.

افعَلَ ـ یُفعِلُ - افعِلْ - افعال

اعادَ - یُعیدُ - أعِدْ - إعادَة

با بردن سه حرف «ع و د» به باب افعال با کلمه «أعْوَدَ» رو به رو می‌شویم که با قلب به الف شدن حرف عله واو، به فعل ماضی «اعادَ» می‌رسیم. در مضارع ابتدا کلمه «یُعوِدُ» ساخته می‌شود. در این مورد هم چون علامت حرف عله کسره است، قلب به یاء شده‌ است و به شکل «یُعیدُ» نوشته می‌شود. در امر به دلیل آنکه حرف عله واو در کنار یک حرف ساکن دیگر قرار گرفته اعلال حذف گرفته است. در مصدر هم ابتدا «إعْواد» ساخته می‌شود. سپس با حذف حرف عله و اضافه کردن «ة» به کلمه «إعادة» می‌رسید.

فعل قوم در باب استفعال

قواعد اعلال مربوط به بابا استفعال نزدیکی زیادی به باب افعال دارد. یعنی در مصدر این باب نیز حرف عله حذف شده و انتهای آن «ة» می‌گیرد. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.

استَفعَلَ - یَستَفعِلُ - استَفعِلْ - استِفعال

استقام - یستقیمُ - استَقِمْ - استقامة

وقتی ریشه را وارد وزن ماضی می‌کنیم به کلمه «استَقْوَمَ» می‌رسیم. با قلب به الف شدن حرف عله می‌توانیم فعل را بر وزن «استقامَ» صرف کنیم. برای مضارع نیز ابتدا کلمه «یَستَقوِمُ» ساخته می‌شود که بعد از قلب به یاء شدن حرف عله، به فعل «یَستَقیمُ» می‌رسیم. در امر به دلیل کنار هم قرار گرفتن دو ساکن، حرف عله حذف می‌شود. برای مصدر نیز ابتدا کلمه «استِقوامَ» ساخته می‌شود. بعد از حذف حرف عله و اضافه شدن تای مربوطه، به کلمه «استِقامة» دست پیدا می‌کنیم.

فعل خیر در باب افتعال

مهم‌ترین قاعده اعلال به کار رفته در باب افتعال برای صرف فعل اجوف، قاعده «قلب» است. به طوری که در ماضی و مضاارع بابا افتعال از اعلال قلب و در امر از قاعده حذف استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید.

افتَعَلَ - یَفتَعِلُ - افتَعِلْ - افتعال

اختارَ - یَختارُ - اختَرْ - اختِیار

هنگام قرار دادن ریشه‌های فعل در وزن ماضی کلمه «اختَیَرَ» ساخته می‌شود. با قلب به الف شدن حرف عله به فعل ماضی «اختارَ» می‌رسیم. در مضارع نیز ابتدا «یَختَیِرُ» به دست می‌آید و بعد از قلب به الف کردن حرف عله، فعل «یختارَ» به دست می‌آید. در فعل امر اعلال حذف صورت می‌گیرد. اما در مصدر با ساکن شدن حرف عله یاء و مکسور بودن حرکت ماقبل آن، تغییری در شکل مصدر ایجاد نمی‌شود.

فعل قود در باب انفعال

در باب انفعال نیز شاهد اعمال اعلال قلب هستیم. علاوه بر آن در وزن امر آن اعلال حذف صورت می‌گیرد. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.

انفَعَلَ - یّنفَعِلُ - انفَعِلْ - انفِعال

انقادَ - ینقادُ - انقَدْ - انقیاد

با قرار دادن ریشه‌های فعل در وزن ماضی کلمه «انقَوَدَ» ساخته و بعد از اعلال قلب به الف به فعل «انقادَ» می‌رسیم. در مضارع نیز «یَنقَیِدُ» بعد از اعلال تبدیل به «ینقادُ» می‌شود. در امر حرف عله حذف و در مصدر کلمه «انقِواد» پس از قلب به یادء شدن به «انقیاد» می‌رسیم.

قاعده اعلال عربی

فعل معتل ناقص

فعل معتل ناقص به فعلی می‌گویند که سومین حرف از ریشه آن یکی از حروف عله باشد. تا اینجا درباره افعال معتل مثال و ناقص که قاعده اعلال‌شان برای حرف عله «واو» و «یاء» یکسان بود صحبت کردیم. اما فعل معتل ناقص یاء در صرف شدن دارای قواعد اعلالی است که با قواعد اعلال واو می‌تواند متفاوت باشد. از این رو ابتدا در یک جدول فعل معتل ناقص یاء و در جدولی دیگر، فعل معتل ناقص واو را صرف و قواعد اعلال موجود در هر یک را بررسی می‌کنیم.

جدول صرف فعل ماضی از ریشه رمی
فعلمعنی
رمی‌ٰانداخت
رمیاانداختند
رَمَوْاانداختند
رَمَتْانداخت
رَمَتاانداختند
رَمَیْنَانداختند
رَمیتَانداختی
رَمیتماانداختید
رَمیتمانداختید
رَمَیتِانداختی
رمیتماانداختید
رَمَیتنَّانداختید
رَمَیتُانداختم
رَمیناانداختیم

با توجه به آنچه که در جدول آمده فعل معتل ناقص یاء از ریشه «رمی» در صیغه یک ماضی یا للغائب، قلب به الف شده و با الف مقصوره انتهای آن تلفظ می‌شود. در صیغه‌های ۳ و ۴ و ۵ یعنی «للغائبین، للغائبة و للغائبتان» به دلیل ساکن شدن حرف عله و قرار گرفتن در کنار حرف ساکن دیگر، حرف عله حذف شده است. در مابقی صیغه‌ها حرف عله به شکل دست‌نخورده حضور دارد.

جدول صرف فعل ماضی از ریشه دعو
فعلمعنی
دعادعوت کرد
دعَوَادعوت کردند
دَعَوْادعوت کردند
دَعَتْدعوت کرد
دَعَتادعوت کردند
دَعَونَدعوت کردند
دَعَوتَدعوت کردی
دَعَوتمادعوت کردید
دَعَوتمدعوت کردید
دَعَوتِدعوت کردی
دَعَوتمادعوت کردید
دَعَوتنَّدعوت کردید
دعَوتُدعوت کردم
دَعَونادعوت کردیم

در صرف فعل معتل ناقص در زمان ماضی برای صیغه یک یا للغائب اعلال قلب به کار رفته است. یعنی واو مفتوح انتهای فعل قلب به الف شده است. در صیغه سه یا للغائبین، با ساکن شدن حرف عله می‌فهمیم که اعلال ساکن اعمال شده است. در صیغه چهار و پنج، چون حرف عله ساکن‌دار در کنار یک ساکن دیگر قرار گرفته در نتیجه مشمول قواعد اعلال حذف شده است. در مابقی صیغه‌ها با اعلال ساکن در فعل حضور دارد.

در ادامه جدول صرف فعل مضارع معتل ناقص از ریشه رمی را مشاهده می‌کنید.

جدول صرف فعل مضارع از ریشه رمی
فعلمعنا
یَرمِيمی‌اندازد
یَرمیانمی‌اندازند
یَرمونمی‌اندازند
تَرميمی‌اندازد
تَرمیانمی‌اندازند
یَرمینَمی‌اندازند
تَرميمی‌اندازی
تَرمیانمی‌اندازید
تَرمونمی‌اندازید
تَرمِیْنَمی‌اندازی
ترمیانمی‌اندازید
تَرمِیْنَمی‌اندازید
أرمِيمی‌اندازم
نَرمِيمی‌اندازیم

بر اساس آنچه که در جدول آمده در صیغه للغائب یا مفرد مذکر غائب و المتکلم و المتکلمون از فعل معتل ناقص یاء در زمان مضارع، حرف عله در اثر اعلال ساکن، علامت سکون می‌پذیرد و «یرمِیُ» به «یرمِي» تغییر می‌کند. همچنین در صیغه‌های «الغائبون و المخاطبون» (۳-۹-۱۳-۱۴) با اعلال حذف، حرف عله از بین می‌رود و این افعال از «یَرمِیونَ و ترمِیونَ» به صورت «یرمون، ترمون» نوشته می‌شود. در ادامه می‌توانید نحوه صرف فعل مضارع از ریشه «دعو» را که فعل معتل نقص واوی به حساب می‌آید، در جدول مشاهده کنید.

جدول صرف فعل مضارع از ریشه دعو
فعلمعنی
یدعُودعوت می‌کند
یدعُواندعوت می‌کنند
یدعُوندعوت می‌کنند
تَدعُودعوت می‌کند
تَدعُواندعوت می‌کنند
یدعُونَدعوت می‌کنند
تَدعُودعوت می‌کنی
تَدعُواندعوت می‌کنید
تَدعُوندعوت می‌کنید
تَدعِینَدعوت می‌کنی
تَدعُواندعوت می‌کنید
تَدعُوندعوت می‌کنید
أدعُودعوت می‌کنم
نَدعُودعوت می‌کنیم

در صرف فعل مضارع معتل ناقص واوی، از ریشه دعو، می‌بینیم که در صیغه‌های «الغائب، الغائبة، المخاطب، المتکلم و المتکلمون» (۱-۴-۷-۱۳-۱۴) تمامی حروف عله انتهای این صیغه‌ها بر اساس قواعد اعلال ساکن، علامت ضمه‌شان حذف و ساکن گرفته‌اند. همچنین در صیغه المخاطبة یا مفرد مونث مخاطب فعل مضارع از «تَدعُوُینَ» حرف عله حذف شده و فعل به شکل «تَدعِینَ» در آمده است.

شیوه صرف فعل امر هر یک از این افعال نیز بر اساس قواعد اعلال مخصوص به خودشان انجام می‌شود که می‌توانید در ادامه صرف فعل امر از ریشه «دعو» و «رمی» را در دو جدول جداگانه مشاهده کنید.

جدول صرف فعل امر از ریشه رمی
فعلمعنی
لِیَرمِباید بیندازد
لِیَرمیاباید بیندازد
لِیَرمواباید بیندازد
لِتَرمِباید بیندازد
لِتَرمیاباید بیندازد
لِیَرمینَباید بیندازد
إِرمِبینداز
إرمیابنیدازید
إرموابیندازید
إرمِيبینداز
إرمیابیندازید
إرمِیْنَبیندازید
لِأرمِباید بیندازم
لِنَرمِباید بیندازیم

بر اساس جدول صرف فعل امر ناقص از رمی، در صیغه‌های الغائب، الغائبة، المخاطب، المتکلم و المتکلمون (۱-۴-۷-۱۳-۱۴) به خاطر جزم شدن انتهای فعل و پذیرفت علامت ساکن از روی حرف عله، برای تلفظ راحت‌تر حرف عله حذف شده است. در مابقی صیغه‌ها مجزوم شدن انتهای فعل بدون اعمال قواعد اعلال به راحتی انجام شده است. در ادامه جدول صرف فعل امر ناقص واوی را مشاهده می‌کنید.

جدول صرف فعل امر از ریشه دعو
فعلمعنی
لِیدعُباید دعوت کند
لِیدعُوَاباید دعوت کنند
لِیدعُواباید دعوت کنند
لِتَدعُباید دعوت کند
لِتَدعُوَاباید دعوت کنند
لِیدعُونَباید دعوت کنند
أُدعُدعوت کن
أِدعُوَادعوت کنید
أُدعُوادعوت کنید
أُدعِيدعوت کن
أُدعُوَادعوت کنید
أُدعُونَدعوت کنید
لِأدعُباید دعوت کنم
لِنَدعُباید دعوت کنیم

در صرف فعل امر معتل ناقص واوی نیز همان معتل ناقص یاء، در صیغه‌های الغائب، الغائبة، المخاطب، المتکلم و المتکلمون (۱-۴-۷-۱۳-۱۴) به خاطر سکون، حرف عله حذف و جای آن را کسره گرفته است. در سایر صیغه‌ها نیز تغییری در نحوه قرارگیری حرف عله مشاهده نمی‌شود.

قواعد اعلال در عربی

صرف فعل معتل ناقص در باب های عربی

در این بخش نحوه صرف افعال معتل ناقص در برخی از باب‌های ثلاثی مزید و قواعد اعلال به کار رفته در آنها را همراه با مثال بررسی می‌کنیم.

فعل جری در باب انفعال

مهم‌ترین تغییر فعل ناقص یاء در مصدر باب انفعال اتفاق می‌افتد. به این ترتیب که با حذف حرف عله، به جای آن «اء» قرار می‌گیرد. به مثال زیر توجه کنید.

افعَلَ - یُفعِلُ - اَفعِلْ - افعال

أجری - یُجري - أجرِ - إجراء

همان‌طور که مشاهده می‌کنید در ماضی و مضارع باب انفعال تغییرات همانند ثلاثی مجرد است. یعنی در ماضی یاء ماقبل مفتوح باعث شده تا حرف عله علامت ساکن بگیرد. در مضارع نیز ساکن شده اما به دلیل مکسور بودن حرکت ماقبل عله، حرف عله به شکل «ي» خوانده می‌شود. در امر حرف عله حذف و در مصدر با «اء» جایگزین شده‌ است.

فعل شفی در باب استفعال

در باب استفعال نیز همانند باب افعال، حرف عله در مصدر با «اء» جایگزین می‌شود. به مثال‌ مربوط به این باب ثلاثی مزید دقت کنید.

استَفعَلَ - یَستَفعِلُ - استَفعِلْ - استِفعال

استَشفَیَ - یَستشفِي - استشفِ - إستشفاء

فعل مشی در باب تفعیل

مصدر تمامی افعال معتل ناقص در باب تفعیل بر وزن «تفعلة» می‌آید. به مثال‌های زیر توجه کنید.

فعَّلَ - یفَعِّلُ - فَعِّلْ - تفعیل (تفعلة)

مَشّی - یُمَشّي - مشِّ - تمشیة

مثال‌های مربوط به سه فعل معتل مثال، أجوف و ناقص

در ادامه جملاتی را می‌خوانید که افعال معتل در دو زمان ماضی و مضارع در آن گنجانده شده‌است. با دقت در این جمله‌ها می‌توانید نوع فعل معتل و اعلال به کار رفته در آن را تشخیص بدهید.

ماذا قُلتِ؟

چه گفتی؟

***

ماذا تَقولینَ؟

چه می‌گویی؟

(فعل معتل از ریشه «قول» در صیغه للمخاطبة در دو زمان ماضی و مضارع)

خفنا من الحرب.

از جنگ ترسیدیم.

***

نخافُ منِ الحربِ.

از جنگ می‌ترسیم.

(فعل معتل از ریشه «خوف» در صیغه متکلمون در دو زمان ماضی و مضارع)

نِمتُ ساعات قلیلة.

ساعت‌های کمی خوابیدم.

***

أنامُ ساعات قلیلة.

ساعت‌های کمی می‌خوابم.

(فعل معتل از ریشه «نوم» در صیغه متکلم در دو زمان ماضی و مضارع)

لماذا بَقیتُمْ في البیتِ؟

چرا در خانه ماندید؟

***

لماذا تبقون في البیتِ؟

چرا در خانه می‌مانید؟

(فعل معتل از ریشه «بقی» در صیغه المخاطبون در دو زمان ماضی و مضارع)

لماذا نَسیتَ کتابي؟

چرا کتابم را فراموش کردی؟

***

لماذا تَنسي کتابي؟

چرا کتابم را فراموش می‌کنی؟

(فعل معتل از ریشه «نسی» صیغه المخاطب در دو زمان ماضی و مضارع)

وَجَدوا حلاً للمشکلة.

راه حلی برای مشکل پیدا کردند.

***

یَجِدونَ حلاً لِلمشکلة.

راه حلی برای مشکل پیدا می‌کنند.

(فعل معتل از ریشه «وجد» صیفه الغائبون در دو زمان ماضی و مضارع)

هل وَضَعتنَّ الکتاب إلی هنا؟

آیا کتاب را اینجا گذاشتید؟

***

هل تَضِعنَ الکتابَ إلی هنا؟

آیا کتاب را اینجا می‌گذارید؟

(فعل معتل از ریشه «وضع» صیغه المخاطبات در دو زمان ماضی و مضارع)

مِن أینَ بِعتَ جوالَّکَ؟

تلفن همراهت را از کجا خریدی؟

***

مِن أینَ تَبیعُ جوالَّکَ؟

تلفن همراهت را از کجا می‌خری؟

(فعل معتل از ریشه «بیع» صیغه المخاطب در دو زمان ماضی و مضارع)

دَعَونَ أصدقاءِهنَّ.

دوست‌های‌شان را دعوت کردند.

***

یَدعَون أصدقاءِهنَّ.

دوست‌های‌شان را دعوت می‌کنند.

(فعل معتل از ریشه «دعو» صیغه الغائبات در دو زمان ماضی و مضارع)

عادت فاطِمَةُ مِن السَفرِ.

فاطمه از سفر بازگشت.

***

تَعُودُ فاطِمَةُ مِن السَفرِ.

فاطمه از سفر باز می‌گردد.

(فعل معتل از ریشه «عود» صیغه الغائبة در دو زمان ماضی و مضارع)

لِماذا بِعتِ سیارتَکِ؟

چرا ماشینت را فروختی؟

***

لِماذا تَبیعینَ سیارتَکِ؟

چرا ماشینت را می‌فروشی؟

(فعل معتل از ریشه «بیع» صیغه المخاطبة در دو زمان ماضی و مضارع)

زُرتُ عائِلَتي أمسْ.

خانواده‌ام را دیدم.

***

لَمْ أزُرْ عائِلَتي أمسْ.

خانواده‌ام را ندیدم.

(فعل معتل از ریشه «زار» صیغه متکلم الوحده در دو زمان ماضی و مضارع همراه با حرف جزم «لم»)

لَقِي أستاذَهُ. 

استادش را دید.

***

یَلقَی أستاذَهُ. 

استادش را می‌بیند.

(فعل معتل از ریشه «لقی» صیغه الغائب در دو زمان ماضی و مضارع)

هل لَقوا رئیسَ المحافظة؟

آیا رئیس حفاظت را دیدند؟

***

هَل یَلقونَ رئیسَ المحافظة؟

آیا رئیس حفاظت را می‌بینند؟

(فعل معتل از ریشه «لقی» صیغه الغائبون در دو زمان ماضی و مضارع)

هَل مَشَیتَ مَعه إلی المکتب؟

آیا همراه او به طرف اداره رفتی؟

***

هَل تَمشي مَعه إلی المکتب؟

آیا همراه او به طرف اداره می‌رویی؟

(فعل معتل از ریشه «مشی» صیغه المخاطب در دو زمان ماضی و مضارع)

متی بَنوا هَذا البیت؟

کی این خانه را ساختند؟

***

متی یَبنون هَذا البیت؟

کی این خانه را می‌سازند؟

(فعل معتل از ریشه «بنی» صیغه الغائبون در دو زمان ماضی و مضارع)

سوالات رایج درباره قواعد اعلال در عربی

در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به مبحث قواعد اعلال به اختصار پاسخ می‌دهیم.

اعلال چیست؟

به قوانینی که کلمه معتل را به حالت مطلوب و آشانی برای تلفظ در می‌آورد اعلال گفته می‌شود.

فعل معتل چیست؟

فعلی که یکی از حروف عله یعنی «واو»، «الف» و «یاء» را در ریشه خود داشته باشد، فعل معتل محسوب می‌شود.

فعل معتل چند نوع است؟

افعال معتل بر حسب محل قرار گرفتن حرفه عله در ریشه‌های آن به سه دسته مثال (حرف اول عله باشد) اجوف (حرف دوم عله باشد) و ناقص (حرف سوم عله باشد) تقسیم‌بندی می‌شوند.

تمرین مربوط به قواعد اعلال در عربی

برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «قواعد اعلال در عربی»، می‌توانید از تمرین‌هایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۸ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسش‌ها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، می‌توانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جواب‌های درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.

۱. در کدام گزینه علامت جزم به شکل حذف حرف عله نشان داده شده؟

لم نرضَي عن المنکر الذی یفعله الناس

لم یمشوا في الحدیقة آخر الأسبوع

لاتُعد إلی البیت قبل الساعة الخامسة

لاتنسی أن تأتی إلی حفلة التکریم

۲. در کدام گزینه فعل معتل به کار نرفته است؟ 

یُوعَدُني أخی في حلّ مشاکلي

أسأل الله أن یشفیَ کلّ مریض

قد هیأنّا لک طعاماَ تحبّه کثیراً

کان الراکبون ینزلون من مراکبهم.

۳. کدام گزینه فعل معتل أجوف ندارد؟

ربّ زدني علماً و ألحِقني بالصالحین

إلهی جُد علیّ بفضل سعتک

یوم تجد کلّ نفس ما عمل من خیر محضراً

کان النبی لا یدعَ التاکید علی إحترام الصغار.

۴. در کدام گزینه حرف عله «یاء» حذف شده است؟ 

أنتنّ تَهبینّ أموالک حباً لمساعدتهم

لاتنه عن أخلاق و أنتم تعملون مثلها دائما

اللهم، أنت أهل لتجود علینا بفضلک و مغفرتک

لا تخوفوا في أموال بیت المال أبذا آیها المسلمون

۵. در کدام گزینه اعلال به شکل نادرست آن به کار رفته است؟  

حاولي الیوم في تهذیب نفسک و فُزي في حیاتک

أیتها الطالبات عدنَ إلی بیتکنَّ قبل المساء

لِیتُبِ المذنب من عملّ السیئ

لا تخافي و لا تحزني في طریق الحق. 

۶. در کدام گزینه افعال معتل همه از یک نوع هستند؟ 

ربنا آتنا ما وعدتَنا علی رُسلک

إحذَر أن تعودَ لمثل هذا العمل و إلا تنالک عقوبتی

یتوقّع الانسان من عشیرته و إن کان ذا مال

لاینسی المومن حینما تصل إلیه النعم

۷. در کدام گزینه فعل معتل به کار نرفته است؟

 إقرأ السوال التالي ثم قل جوابه

إنک لن تجد لسنة الخالق تبدیلاً

سیرجع أبي من السفر إن شاء الله

إنتخبتُ للنص عنوانا آخر حسب ذوقي 

۸. در کدام گزینه فعل معتل به شکل نادرست به کار رفته است؟

صدیقتنا نست أن تدعونا إلی حقلة میلادها

یرجو والداک أن تکون أیامک مملوءة بالنجاح بعد هذا

قام المومنون بعمل یرجون أن یکون مفیدا للمجتمع

إنهنَّ سرنَ یوم أمس في حدیقة الحیوانات خارج المدینة.

جمع‌بندی

در این نوشته از مجله فرادرس درباره قواعد اعلال در زبان عربی مطالبی آموختیم. فهمیدیم که به افعالی که یکی از حروف «واو، الف و ی» را در ریشه خود داشته باشند، فعل معتل می‌گویند. صرف این نوع از افعال با سایر فعل‌های عربی متفاوت است. چرا که برای تلفظ راحت‌تر، روی افعال معتل تغییراتی داده می‌شود که به آن «اعلال» می‌گویند. قواعد اعلال سه نوع دارد. حذف، قلب و ساکن. در اعلال حذف، حرف عله برای تلفظ سلیس‌تر حذف می‌شود. در اعلال ساکن، حرف عله علامت سکون می‌گیرد. اما در اعلال حذف، حرف عله با توجه به حرکت آوایی خودش یا حرکات قبل و بعد از خودش، می‌تواند به یک حرف دیگر تبدیل شود.

بر اساس رای ۹ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Mawdoo3
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *