اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه – آموزش ۳۰۰ اصطلاح کاربردی و ضروری

۲۷۶۵ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ آبان ۱۴۰۳
زمان مطالعه: ۵۳ دقیقه
دانلود PDF مقاله
اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه – آموزش ۳۰۰ اصطلاح کاربردی و ضروریاصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه – آموزش ۳۰۰ اصطلاح کاربردی و ضروری

شاید در وهله اول به‌نظر برسد که برای تقویت مهارت اسپیکینگ کافی است تا دایره لغات انگلیسی خود را بالا ببریم، اما با خوب گوش فرا دادن به صحبت‌‌های بومی‌زبانان انگلیسی متوجه طیف عظیمی از اصطلاحات انگلیسی می‌‎شویم که در برخی موارد حتی با کنار گذاشتن لغات موجود در آن‌ها مفهوم‌شان را متوجه نمی‌شویم. آشنایی با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه نه تنها برای درک زبان انگلیسی ضروری است، بلکه به ما کمک می‌کند ارتباط مؤثرتری برقرار کنیم. از این رو، در این مطلب از «مجله فرادرس» برخی از کاربردی‌ترین اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را همراه با دسته‌بندی موضوعی و در بطن مکالمات روزمره یاد می‌گیریم. در بخش انتهایی مطلب نیز، راهکارهایی را برای شروع مکالمه به انگلیسی در موقعیت‌های اجتماعی مختلف به شما آموزش می‌دهیم. در نهایت، چند کتاب کاربردی برای یادگیری کامل‌تر اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه معرفی خواهیم کرد.

997696

اهمیت اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه

آموختن اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه بخشی از پروسه یادگیری زبان انگلیسی است که به چند دلیل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است:

  • «کمک به درک بهتر» (Improving Comprehension): این اصطلاحات بخش اعظمی از مکالمات انگلیسی را در برمی‌گیرند، بنابراین یادگیری آن‌ها درک هر چه بهتر ما از زبان انگلیسی کمک می‌کند و در تقویت «مهارت شنیداری به انگلیسی» (Listening) و «مهارت خواندن در انگلیسی» (Reading) نقش بسزایی دارند.
  • «روان‌تر و طبیعی‌تر صحبت کردن» (More Natural Language Use): با به‌کارگیری اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه که بومی‌زبانان آن‌ها را به‌کار می‌برند می‌توانیم زبان انگلیسی را روان‌تر و طبیعی‌تر صحبت کنیم.
  • «برقراری ارتباط مؤثرتر» (Enhanced Communication): با درک و افزودن این اصطلاحات به گفت‌وگوهای روزمره خود، قادر خواهیم بود تا مقصود خود را بهتر به زبان انگلیسی انتقال بدهیم و به‌طرز مؤثرتری با مخاطب ارتباط برقرار کنیم.
نکته: دقت داشته باشید که در این مطلب واژه فارسی «اصطلاح» به‌طور کلی استفاده شده است و هم به Idiom و هم به Expression در زبان انگلیسی اشاره دارد. اما با نگاهی دقیق‌تر، می‌توان بین این دو تمایز قائل شد:
  • Idiom: عباراتی که معمولا با قرار دادن تک‌به‌تک اجزای آن در کنار هم نمی‌توان معنای آن‌ها را حدس زد. همچنین، ترتیب قرار گرفتن کلمات در Idiom را معمولا نمی‌توان تغییر داد یا با کلمه دیگری جابه‌جا کرد. برای مثال، جمله «I am over the moon today» را در نظر بگیرید. اصطلاح «over the moon» در انگلیسی از سه کلمه تشکیل شده است و در معنای «بسیار خوشحال بودن» به‌کار می‎رود اما با ترجمه تحت الفظی کلماتِ آن نمی‌توان معنایش را حدس زد.
  • Expression: عباراتی که کلمات موجود در آن در معنای خاصی با هم همراه می‌شوند. در اغلب اوقات می‌توان معنای Expression را با کنار هم قرار دادن کلمات موجود در آن حدس زد. برای مثال، «It's nice to meet you» را در نظر بگیرد. حتی اگر این Expression را قبلا هم نشنیده باشیم، معنای آن را به‌راحتی و با کنار گذاشتن کلمات آن می‌توانیم حدس بزنیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی برای آغاز و پایان مکالمه

سلام و خداحافظی بخشی جدایی‌ناپذیر از مکالمات روزمره ما هستند و نمی‌توان اهمیت آن‌ها را در برقراری ارتباط نادیده گرفت. در این بخش از مطلب، اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای سلام و احوال‌پرسی را به همراه مثال و نمونه مکالمه بررسی می‌‌کنیم. همچنین، با اصطلاحاتی برای باز کردن سر صحبت در موقعیت‌های اجتماعی آشنا می‌شویم.

اصطلاحات رایج انگلیسی برای سلام و احوال‌پرسی

در این بخش، ابتدا با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای سلام و معرفی کردن خود آشنا می‌شویم و ادامه اصطلاحات مربوط به احوال‌پرسی را نیز فرا می‌گیریم.

تصویر دختری که دستش را به نشانه سلام تکان می‌دهد.
  • It's nice to bump into you: معادل این اصطلاح را در فارسی می‌توان «خوشحال شدم که دیدمت» در نظر گرفت. این اصطلاح رایج در موقعیت‌های غیررسمی و حین رویارویی غیرمنتظره با شخصی به‌کار می‌رود. به مثال زیر توجه کنید.

A: Hello, friend! It's nice to bump into you on here!

B: Same! It's always nice to see a familiar face.

A: سلام دوستم! خوشحال شدم که اتفاقی اینجا دیدمت.

B: من هم همین‌طور! دیدن چهره آشنا همیشه حس خوبی به آدم می‌دهد.

همچنین، در دلِ این اصطلاح، فعل عبارتی انگلیسی «bump into» را می‌بینیم که در معنای «به‌طور غیرمنتظره کسی را دیدن» به‌کار می‌رود، مانند مثال زیر:

 I bumped into an old school friend in town today.

امروز اتفاقی در شهر یکی از دوستان قدیمی مدرسه‌ام را دیدم.

  • Speak of the devil: این اصطلاح را زمانی به‌کار می‌بریم که در حال صحبت در مورد کسی هستیم و او ناگهان ظاهر می‌شود، مانند مثال زیر:

A: Tom did a great job with his presentation today.

B: Speak of the devil! He's approaching us.

A: ارائه «تام» امروز عالی بود.

B: چه حلال‌زاده! او دارد به سمت ما می‌آید.

  • It's been ages: در این عبارت، کلمه «ages» به مد‌ت‌ها پیش اشاره دارد. این اصطلاح رایج انگلیسی در مکالمه را اغلب زمانی به‌کار می‌بریم که مدت زمان زیادی از آخرین باری که کسی را دیده‌ایم گذشته باشد، مانند مثال زیر:

Hey, It's been ages since I've seen you. Where have you been all this time?

سلام، خیلی وقت است که ندیدمت. این همه مدت کجا بوده‌ای؟

  • Hello stranger: این عبارت اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه است و زمانی کاربرد دارد که مدت زمان قابل‌توجهی از آخرین باری که کسی را دیده‌ایم گذشته است. «پارسال دوست امسال آشنا» که در فارسی کنایه از کم‌پیدا بودن کسی دارد یکی از معادل‌های مناسب برای این عبارت است. توجه داشته باشید که این عبارت فقط در زبان محاوره کاربرد دارد، مانند مثال زیر:

Hello stranger, I haven't seen you for weeks!

پارسال دوست امسال آشنا! هفته‌ها است که ندیدمت.

  • long time no see: این اصطلاح را نیز به کسی خطاب می‌کنیم که خیلی وقت است او را ندیده‌ایم، مانند مثال زیر:

Well hello there! Long time no see!

به به چه عجب!‌ خیلی وقت است که ندیدمت.

تصویر دو فرد در خیابان که در حال دست دادن هستند.
  • It's great to finally meet you in person: این اصطلاح که اغلب در زبان رسمی کاربرد دارد، مناسب مواقعی است که برای اولین‌بار به‌صورت رو‌در‌‍‌رو کسی را می‌بینیم اما قبلا درمورد این فرد شنیده‌ایم یا به‌صورت آنلاین با او در ارتباط بوده‌ایم. قید «in person» به‌معنای «شخصا/حضوری» ترجمه می‌شود. به مثال زیر توجه کنید.

A: Dina, this is Mr. Johnson.

B: Ah, it’s so nice to finally meet you in person!

A: «دینا»، ایشون آقای «جانسون» هستن.

B: به به! خیلی خوشحالم که بالاخره حضوری شما را ملاقات می‌کنم.

  • I've heard so much about you: در اولین برخورد با کسی که درمورد او تعریف‌ و تمجید‌های زیادی شنیده‌ایم این عبارت را به‌کار می‌بریم، مانند مثال زیر:

A: This is my husband, Richard.

B: Oh, it's so nice to meet you—I've heard so much about you.

A: معرفی می‌کنم، همسرم «ریچارد».

B: به به! از آشنایی با شما خوشوقتم. خیلی تعریفتان را شنیده بودم.

دو فردی که روی نیمکتی نشسته‌اند و گرم صحبت‌ هستند.
نکته: اگر در پاسخ به این اصطلاح می‌خواهید به گوینده بگویید که امیدوارید از شما چیزهای خوبی شنیده باشد، می‌توانید از یکی از دو عبارت زیر استفاده کنید:

All good things, I hope

All positive, I hope

  • I don't think we've crossed paths before: وقتی کسی را می‌بینیم که او را نمی‌شناسیم و می‌خواهیم به‌صورت مؤدبانه به او بگوییم او را به‌جا نمی‌آوریم، می‌توانیم از این اصطلاح استفاده کنیم، مانند مثال زیر:

A: Excuse me, Do I know you? You look very familiar to me.

B: I don't think we've crossed paths before.

A: می‌بخشید، من شما را می‌شناسم؟ خیلی آشنا به‌نظر می‌رسید.

B: فکر نمی‎‌کنم قبلا شما را دیده باشم.

در ادامه، با برخی از اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای جویا شدن از احوال کسی آشنا می‌شویم.

  • ?How is everything going: معادل این سوال در فارسی «چه‌خبر؟» است و پرسیدن آن یکی از بهترین‌ راه‌ها برای شروع مکالمات انگلیسی است. وجود «Everything» این سوال را بسیار کلی کرده و به مخاطب این اجازه را می‌دهد که هر چقدر که خودش احساس راحتی می‌کند، شما را در جریان اتفاقات زندگی‌اش بگذارد.

A: How's everything going, Mark? Haven't seen you around lately.

B: Not much. Recently I've been really busy at work.

A: چه خبرا «مارک»؟ اخیرا این‌ طرف‌ها ندیدمت.

B: خبر خاصی نیست. این اواخر خیلی مشغول کار بوده‌ام.

  • ?What have you been up to: این اصطلاح نیز در فارسی با «چه خبر؟» ترجمه می‌شود اما از آن تنها در موقعیت‌های غیررسمی و خطاب به دوستان و نزدیکان استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

Hey Sarah, What have you been up to? missed you.

سلام سارا، چه خبرا؟ دلم برایت تنگ شده است.

نکته: برای کوتاه پاسخ دادن به این سوال و گفتن این‌که «خبر خاصی نیست» می‌توانیم یکی از دو عبارت زیر را به‌کار ببریم:

Not much 

I've not been up too much

  • !What have I missed? Fill me in: فرض کنید مدتی می‌گذرد که دوست صمیمی خود را ندیده‌اید و حالا مشتاقید بدانید در نبود شما چه اتفاقاتی افتاده است. این عبارت یکی از اصطلاحات رایج در انگلیسی در مکالمه است که در چنین مواقعی قطعا به‌کارتان می‌آید. همچنین، درصورتی که در لحظه پرسیدن این سوال وقت کافی برای تعریف کردن وقایع نداشته باشیم، می‌توانیم از اصطلاح «There's so much to say, but I can't go into it now» استفاده کنیم، مانند مثال زیر:

A: Hey there! Long time no see! What have I missed? Fill me in!

B: Oh, hey! Welcome back! There's so much to say, but I can't go into it now.

A: سلام! خیلی وقت است ندیدمت. چه خبرا؟ تعریف کن ببینم چی را از دست داده‌ام.

B: به! خوش برگشتی! گفتی زیاد است اما الان فرصتش نیست.

  • We've got so much to catch up on: فعل «to catch up» یکی از افعال عبارتی است که به‌طور کلی در معنای «رسیدن به چیزی/کسی که از آن عقب هستیم» به‌کار می‌رود. در این «موقعیت» (Context) به معنای «باخبر شدن درمورد وقایع اخیر» استفاده شده است و زمانی کاربرد دارد که قصد داریم به کسی بگوییم «حرف‌های زیادی برای گفتن به او داریم»، مانند مثال زیر:

We've got so much to catch up on girl! let's grab a coffee sometime.

دختر ما خیلی حرف برای گفتن داریم! بیا یک روز با هم قهوه بخوریم.

    • Sounds like a plan: در زبان محاوره انگلیسی برای نشان دادن موافقت به برنامه یا ایده‌ای می‌توانیم به جای «I agree» از این اصطلاح استفاده کنیم. توجه داشته باشید که این اصطلاح را در موقعیت‌های رسمی به‌کار نمی‌بریم، مانند مثال زیر:

A: So I'll meet you here tomorrow at 3 p.m., okay?

B: Sounds like a plan.

A: پس، فردا ساعت ۳ بعدازظهر همین‌جا می‌بینمت، خوبه؟

B: ایده خوبیه.

به نمونه مکالمه زیر توجه کنید.

 Jeremy: Hey, speak of the devil! I was just talking about you to my friend.

 Amy: Oh, really? What about?

Jeremy: About your lecture in Algebra class. I was truly impressed! Well done.

Amy: Oh, thanks. How's everything going?

Jeremy: There's so much to say, but I can't go into it now. Maybe over coffee sometime?

Amy: Definitely! I'd love to hear all the details. Speaking of which, I bumped into someone you might know at the café the other day.

Jeremy: Interesting! Who was it?

Amy: It was Sarah from our old workplace. She was asking about you.

Jeremy: Small world! Anyway, I'm sure we've got so much to catch up on. How about we plan something for the weekend?

Amy: Sounds like a plan. Looking forward to it!

ترجمه مکالمه

جرمی: سلام، چه حلال‌زاده! همین الان داشتم درمورد تو با دوستم صحبت می‌کردم.

ایمی: ئه؟ جدا؟ چه صحبتی؟

جرمی: درمورد ارائه‌ت در کلاس جبر. من واقعا تحت تأثیر قرار گرفتم. دمت گرم.

ایمی: اوه، ممنونم. چه خبرا؟

جرمی: حرف برای گفتن زیاده اما الان نمی‌تونم بگم. یه زمان با هم قهوه بخوریم چطوره؟

ایمی: چرا که‌ نه! دوس دارم همه چی رو بشنوم. راستی حالا صحبتش که شد، امروز تو کافه یکی رو دیدم که می‌شناسی‌ش.

جرمی: جالبه! کی؟

ایمی: سارا همکار قبلیت. از تو سوال می‌پرسید.

جرمی: چه دنیای کوچیکی! به هر حال، مطمئنم چیزهای زیادی برای تعریف کردن داریم. نظرت چیه آخر هفته یه برنامه بچینیم؟

ایمی: پایه‌م. مشتاقانه منتظرم.

اصطلاحات رایج انگلیسی برای باز کردن صحبت

در این بخش از مطلب به بیانی ساده و با کمک مثال برخی از اصلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را می‌آموزیم که به ما کمک می‌کنند در موقعیت‌های اجتماعی راحت‌تر به‌ زبان انگلیسی سر صحبت را باز کنیم.

  • Break the ice: این اصطلاح جالب که در فارسی آن را با «یخ مجلس را شکستن» می‌شناسیم به معنای به حرف آوردن افرادی است که قبلا همدیگر را ندیده‌اند یا با هم تعارف دارند. برای درک بهتر، به مثال‌های زیر توجه کنید.

Playing fun games at parties is one way to break the ice.

انجام بازی‌های سرگرم‌کننده یکی از بهترین روش‌ها برای باز کردن یخ بین افراد است.

Last night at the gathering, no one had said a word until I broke the ice.

دیشب در گردهمایی هیچ‌کس لام‌تا‌کام حرفی نزد تا این‌که من سر صحبت را باز کردم.

نکته: در زبان انگلیسی، به چیزی که موجبات صحبت‌ کردن را در یک دورهمی فراهم می‌کند «icebreaker» می‌گوییم.

A joke is a good icebreaker in situations like this.

در چنین شرایطی یک جوک می‌تواند یخ مجلس را بشکند.

  • small talk: در زبان انگلیسی به گفت‌وگوهای کوتاه و خودمانی «small talk» می‌گوییم. small talk معمولا درمورد مسائل متفرقه مثل آب‌وهوا یا فیلم برتر سال است و نقش مؤثری در ایجاد و تحکیم روابط اجتماعی دارد. یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به ما کمک می‌کند تا بتوانیم بهتر به زبان انگلیسی با دیگران ارتباط برقرار کنیم.

دقت داشته باشید که معمولا قبل از small talk از فعل make به‌عنوان کالوکیشن استفاده می‌کنیم.

The colleagues made small talk while waiting for the meeting to start.

همکاران حین انتظار برای شروع جلسه با هم گپ زدند.

یکی از بهترین روش‌ها برای باز کردن صحبت، پرسیدن درمورد علایق افراد است. در ادامه، با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به این هدف آشنا خواهیم شد.

  • ?... How did you get into: فعل عبارتی «get into» در زبان انگلیسی به معنای «شروع کردن» است و این اصطلاح عموما برای پرسیدن در مورد «حرفه» (career) یا «فعالیت موردعلاقه» (hobby) به‌کار می‌‎رود. در این سوال از مخاطب می‌پرسیم که چطور حرفه یا فعالیتی را شروع کرده است. برای درک بهتر، به مثال‌های زیر توجه کنید.

Hey, Sasha. How did you get into project management?

سلام «ساشا». چی شد که مدیریت پروژه را شروع کردی؟

A: By the way, How did you get into hiking?

B: I first got into hiking when a friend of mine invited me on a trip.

A: راستی، چطور شد که کوهنوردی را شروع کردی؟

B: دعوت یکی از دوستانم از من به مسافرت باعث شد تا کوهنوردی را شروع کنم.

  • ?What do you do for fun: کاربرد این اصطلاح یکی از ابتدایی‌ترین و درعین‌حال کاربردی‌ترین روش برای پرسیدن درمورد تفریحات افراد است، مانند مثال زیر:

So, tell me more about yourself. What do you do for fun?

خب، یه‌کم بیشتر درمورد خودت بهم بگو. تفریحاتت چیه؟

نکته: اگر موقعیت رسمی باشد می‌توانیم به جای‌ «?What do you do for fun» از یکی از دو اصطلاح زیر استفاده کنیم:

?What do you do outside of work

?What do you do when you're not working

دو همکار که در حال صحبت کردن با هم هستند.

گاهی در نظر داریم درمورد شور و انگیزه طرف مقابلمان در کار یا به‌طور کلی زندگی بیشتر بدانیم، در ادامه دو تا از اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای سوال پرسیدن در همین مورد خواهیم آموخت.

  • ?What makes you tick: به‌طور کلی، در زبان انگلیسی «to make someone tick» به معنای «به کسی انگیزه دادن» به‌کار می‌رود و از شکل سوالی آن برای پرسیدن درمورد انگیزه افراد استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

A: You seem very passionate about teaching. What makes you tick?

B: Helping my students gain confidence really makes me tick.

A: شما نسبت به تدریس کردن خیلی مشتاق به‌نظر می‌رسید. چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد؟

B: این‌که به دانش‌آموزانم کمک می‌کنم که اعتماد‌به‌نفس بیشتری به‌دست بیاورند خیلی برایم انگیزه‌بخش است.

  • ?What gets you out of bed in the morning: استفاده از این سوال راه دیگری برای جویا شدن از هدف و انگیزه افراد برای زندگی است. از این عبارت در جملات مثبت و غیرسوالی نیز می‌توانیم استفاده کنیم. مانند مثال زیر:

Seeing you smile is what gets me out of bed in the morning.

دیدن لبخند تو چیزی است که هر روز به من انگیزه زندگی می‌دهد.

حال تصور کنید که در انتهای یک مکالمه قرار دارید اما می‌خواهید به طرف مقابل تمایل به صحبت بیشتر در آینده را القا کنید. در ادامه این بخش از مطلب، اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به این منظور را بررسی خواهیم کرد.

  • I feel like we've got so much more to talk about: با استفاده از این اصطلاح به مخاطب این پیام را می‌دهیم که علاقه داریم بیشتر با او در ارتباط باشیم، مانند مثال زیر:

A: Well, the conference is over but I feel like we've got so much more to talk about.

B: Sure, let's exchange contact details to stay in touch.

A: خب، با این‌که کنفرانس به پایان رسید اما حس می‌کنم هنوز حرف برای گفتن مانده است.

B: دقیقا، بیاید اطلاعات تماسمان را با هم به اشتراک بگذاریم تا در ارتباط باشیم.

  • We should discuss this over + food/drink: برای بیان تمایل به بحث درمورد چیزی موقع خوردن یا نوشیدن چیزی از این اصطلاح استفاده می‌کنیم. بعد از حرف اضافه انگلیسی «Over» می‌توانیم وعده‌های غذایی یا نوشیدنی مثل «lunch» و «dinner» و «coffee» بیاوریم، مانند مثال زیر:

A: What do you think about the new project?

B: We should discuss this over lunch/dinner/coffee.

A: نظرت درباره پروژه جدید چیست؟

B: بهتر است موقع ناهار/شام/قهوه نوشیدن درمورد آن بحث کنیم.

  • We should do this again: فرض کنید با شخصی به قرار ملاقاتی رفته‌اید و حالا می‌خواهید به او بگویید که متمایل به تجدید دیدار با او هستید. این اصطلاح لحنی خودمانی دارد و در چنین شرایطی بسیار کاربردی است، مانند مثال زیر:

A: I had so much fun talking to you, Alex. We should do this again.

B: I can't see why not!

A: از صحبت با تو بسیار لذت بردم «الکس». بیا باز هم همدیگر را ببینیم.

B: چرا که نه!

نکته: در پاسخ به we should do this again می‌توانیم اصطلاح زیر را نیز به کار ببریم:

Here's my email/number. Drop me a line, and we'll sort something out.

این شماره/ایمیل من است. برای هماهنگی [زمان ملاقات]، پیامی به من بزن.

در زبان انگلیسی، «drop someone a line» معنای «به کسی پیام کوتاهی فرستادن» می‌دهد و فعل عبارتی «sort out» نیز در معنای «هماهنگ کردن» به‌کار می‌رود.

  • Don't be a stranger: این عبارت نیز یکی دیگر از اصطلاحات انگلیسی در مکالمه است که هنگام خداحافظی به کسی می‌گوییم تا از او بخواهیم که با ما در اتباط باشد. این اصطلاح را معمولا خطاب به کسی به‌کار می‌بریم که حدس می‌زنیم بنا به دلایلی مثل رفتن به مقصدی دور، به‌زودی او را نخواهیم دید، مانند مثال زیر:

Good luck in Canada! Don't be stranger - call me from time to time.

در کانادا موفق باشی!‌ من را از یاد نبر- هر از گاهی بهم زنگ بزن.

  • I'd love to carry this on at a later date/time: گاهی نیز ممکن است فرصت ادامه دادن مکالمه‌ای را در لحظه نداشته باشید. در چنین موقعیتی، استفاده از این اصطلاح می‌توانید به‌صورت مؤدبانه مکالمه‌تان را به زمان دیگری موکول کنید و در عین حال تمایل خود به هم‌صحبتی با فرد مورد نظر را نشان دهید، مانند مثال زیر:

I need to get back to work right now, but I'd love to carry this on at a later date/time.

الان باید برگردم به کارم اما خوشحال می‌شوم که در زمان دیگری درموردش صحبت کنیم.

دقت داشته باشید که به‌طور کلی در زبان انگلیسی «carry on» فعل عبارتی است که در معنای «چیزی را ادامه دادن» به‌کار می‌رود و در این موقعیت به ادامه دادن مکالمه اشاره دارد.

برای آشنایی بیشتر با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای باز کردن صحبت به نمونه مکالمه زیر توجه کنید.

Sandra: Morning, Ryan! So, you know what gets me out of bed in the morning?

Ryan: Hey Sandra! What's the secret?

Sandra: My love for creating more and more paintings. Now, tell me how did you get into photography?

Ryan: Oh, that's a long story! Got my first camera as a gift, and it changed my life. What else makes you tick?

Sandra: Well, seeing how my work inspires other artists does that for me. And What do you do outside of work? You rarely talk about it.

Ryan: Besides photography, I'm into hiking and reading. You know what? I feel like we've got so much more to talk about. How about grabbing a coffee sometime?

Sandra: Absolutely! I'd love that. Don't be a stranger, okay?

Ryan: For sure! And I'd love to carry this on at a later time.

Sandra: Perfect. Well, until next time, Ryan! Take care.

ترجمه مکالمه

ساندرا: صبح‌ به‌خیر «رایان»! خب، می‌دونی چی هر روز صبح من رو از جام بلند می‌کنه؟

رایان: سلام «الکس»! بگو ببینم رازش چیه.

ساندرا: عشقم به خلقِ نقاشی‌های بیشتر و بیشتر. حالا، تو بگو چطور شد که عکاسی رو شروع کردی؟

رایان: اوه، داستانش طولانیه. اولین دوربینم یک هدیه بود و این زندگیم رو تغییر داد. دیگه چه چیزی بهت انگیزه می‌ده؟

ساندرا: خب، دیدن این‌که چطور کارم الهام‌بخش بقیه هنرمند‌ها می‌شه. تو به‌غیر از کار چه فعالیت‌هایی انجام می‌دی؟ به‌ندرت دیدم درموردشون صحبت کنی.

رایان: به غیر از عکاسی به کوه‌نوردی و مطالعه علاقه‌مندم. اصلا می‌دونی چیه؟ حس می‌کنم ما خیلی حرف برای گفتن داریم. چطوره یه روز با هم قهوه بخوریم.

ساندرا: قطعا! خیلی خوشحال می‌شم. ما رو فراموش نکنی‌ها، باشه؟

رایان: حتما! من هم خوشحال می‌شم بعدا بیشتر در این مورد صحبت کنیم.

ساندرا: خیلی هم عالی. پس تا بعد «رایان». مراقب خودت باش.

اصطلاحات رایج انگلیسی برای پایان مکالمه

حتما تابه‌حال برایتان پیش آمده است که در موقعیتی اجتماعی ناچار به ترک جمع شده‌اید. در چنین مواقعی دانستن اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به ما کمک می‌کنند که با قاطعیت و رعایت ادب مقصود خود را برسانیم و جمع را ترک کنیم. در ادامه این مطلب از «مجله فرادرس»، برخی از کاربردی‌ترینِ این اصطلاحات را می‌آموزیم.

تصویر فردی که به نشان خداحافظی دست تکان می‌دهد.
  • I'm a bit pressed for time: با کاربرد این اصطلاح می‌توانیم به‌طور محترمانه‌ به مکالمه‌ای پایان دهیم، مانند مثال زیر:

A: I just found this interesting documentary we could watch tonight. Are you up for it?

B: That sounds great but I'm a bit pressed for time at the moment. Can we plan for it over the weekend instead?

A: همین الان یک مستند جالب پیدا کردم که می‌توانیم امشب آن را تماشا کنیم. پایه‌ای آن را ببینیم؟

B: عالی به‌نظر می‌رسه اما الان وقت کافی ندارم. می‌شود به‌جایش برای آخر هفته برنامه بچینیم؟

I need to make a move: در زبان «انگلیسی بریتانیایی» (British English) فعل عبارتی «to make a move» در معنای «ترک مکان کردن» به‌کار می‌رود و اغلب در ساختارهای ترکیبی و همراه با «I need to» و «I'd better» و «It's time» دیده می‌شود، مانند مثال‌های زیر:

Right, I need to make a move. It's getting dark outside.

خب، دیگر باید بروم. هوا دارد تاریک می‌شود.

I think I'd better make a move.

فکر کنم بهتر است دیگر بروم.

It's late. I think It's time I made a move.

دیر شده است. فکر کنم بهتر باشد بروم.

نکته: در زبان انگلیسی از عبارت It's time برای اشاره به کاری استفاده می‌شود که الان زمان انجام آن باشد. توجه داشته باشید که بعد از این عبارت، فعل معمولا در زمان گذشته ساده انگلیسی صرف می‌شود اما از نظر معنایی به زمان حال اشاره دارد، مانند مثال زیر:

Gosh! It’s almost midnight. It’s time we went home.

یا خدا! تقریبا نیمه‌شب است. دیگر باید برویم خانه.

  • I'm going to have to get going/ I need to get going: این دو عبارت نیز در فارسی با «باید بروم» ترجمه می‌شوند. وجود افعالی مثل «have to و «need to» به اجبار برای رفتن اشاره دارند و نه خواست قلبی برای این کار. از این رو، کاربرد این اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به ما این فرصت را می‌دهند که مؤدبانه جمع را ترک کنیم:

A: It's been a pleasure talking to you, but I'm going to have to get going.

B: Not a problem, take care and talk to you later!

A: از هم‌صحبتی با شما بسیار لذت بردم اما دیگر باید بروم.

B: مشکلی نیست، مراقب خودتان باشید و بعدا صحبت خواهیم کرد.

A: Thanks for having me over, but I need to get going home.

B: Likewise, no worries. hope to see you soon.

A: از دعوتتان متشکرم اما دیگر باید به خانه بروم.

B: همچنین، مشکلی نیست. امیدوارم به‌زودی ببینمتان.

  • I've already taken so much of your time: ممکن است در موقعیتی رسمی قرار داشته باشیم و بخواهیم تمام جوانب احتیاط را حین صحبت در نظر بگیریم. در چنین موقعیتی، این اصطلاح در معنای «دیگر وقتتان را بیشتر از این نمی‌گیرم» گزینه بسیار مناسبی برای ترک کردن مکالمه است، مانند مثال زیر:

I've already taken so much of your time with all my questions Mr. Harris. Wish you a pleasant evening.

دیگر وقتتان را بیشتر از این با سوال‌هایم نمی‌گیرم خانم «هریس». عصر خوشی را آرزو برایتان می‌کنم.

  • Time to go: از این اصطلاح انگلیسی حین ترک یک محل به معنای «وقت رفتن است» در موقعیت‌های غیررسمی استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

Wow! look at the clock! time to go, see ya later.

وای! ساعت را باش! وقت رفتن است،‌ بعدا می‌بینمت.

فردی که در حال چک کردن ساعت است.
  • It was nice talking to you: این عبارت محترمانه نیز جزو یکی دیگر از اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه حین پایان مکالمه است که می‌توانیم با استفاده از آن نشان دهیم که از هم‌صحبتی با فردی لذت برده‌ایم، مانند مثال زیر:

There's my train now. Well, it was nice talking to you. Have a good night.

قطار من دیگر رسید. خب، از صحبت با شما خوشحال شدم. شب خوبی داشته باشید.

  • Let's stay in touch: به‌طور کلی، عبارت «stay in touch with someone» به معنای «با کسی در ارتباط ماندن» است که معمولا در مکالمات انگلیسی با Let's همراه می‌شود. از این عبارت در انتهای مکالمات و برای نشان دادن تمایل به ارتباط بیشتر در آینده استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

Goodbye for now! Let's stay in touch and catch up soon.

فعلا خدانگهدار! بیا در ارتباط بمانیم و زود از هم خبر بگیریم.

برای آشنایی بیشتر با اصطلاحات رایج در انگلیسی برای ترک مکالمه، به نمونه مکالمه زیر توجه کنید.

Jonathan: It was nice talking to you, Amanda.

Amanda: Likewise! I've missed our chats. What have you been up to lately?

Jonathan: Not much, just work and the usual. But hey, I'm a bit pressed for time today. Can we talk later?

Amanda: No worries! I understand. I've already taken so much of your time.

Jonathan: It's all good! I've enjoyed our conversation. But yeah, I need to get going.

Amanda: Alright then. Talk to you later. Let's stay in touch, okay?

Jonathan: Definitely! I'll send you a message soon. Take care!

ترجمه مکالمه

جاناتان: از صحبت باهات خوشحال شدم «آماندا».

آماندا: من هم همین‌طور. دلم برای صحبت کردن با تو تنگ شده بود. این اواخر چی کارا می‌کردی؟

جاناتان: هیچی، کار و همون چیزهای همیشگی. اما خب، امروز زیاد وقت ندارم. اشکال نداره بعدا صحبت کنیم؟

آماندا: هیچ اشکالی نداره. قابل درکه. تا الان هم خیلی وقتت رو گرفتم.

جاناتان: نه بابا این چه حرفیه! از هم‌صحبتی باهات خوشحال شدم اما خب باید برم.

آماندا: خب پس. بعدا باهات صحبت می‌کنم. در ارتباط بمونیم، خب؟

جاناتان: حتما! به‌زودی بهت پیام می‌دم. مراقب خودت باش!

اصطلاحات رایج انگلیسی برای تشکر کردن

تشکر کردن همواره یکی از واجبات در آداب معاشرت در نظر گرفته می‌شود، به‌طوری‌که نمی‌توان اهمیت آن را در روابط اجتماعی دست‌کم گرفت. بنابراین، دانستن اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای تشکر کردن برای هر زبان‌آموزی حیاتی است. در این بخش از مطلب قصد داریم اصطلاحات کاربری برای ابزار قدردانی را در موقعیت‌های مختلف یاد بگیریم.

تصویر یک دسته‌گل

همه ما با عبارت «Thank You» آشنا هستیم، اما در جدول زیر مشتقات این عبارت را همراه با کاربرد و معنی آن‌ها می‌بینیم.

استفاده از Thank You برای ابراز تشکر
معنی و کاربرداصطلاح
«بسیار متشکرم»-از این عبارت می‌توان به‌طور یکسان در موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده کرد.Thank you very much.
«پیشاپیش متشکرم»- زمانی که از کسی درخواستی داریم، این اصطلاح در انتهای ایمیل‌های رسمی نیز اغلب به‌کار می‌رود..Thanks in advance
«یک دنیا ممنون»- برای تشکر در موقعیت‌های غیررسمیThanks a million / a ton / a bunch.
«خیلی ممنون»- برای تشکر در موقعیت‌های غیررسمی.Many thanks
«بابت این‌که من را رساندید متشکرم»- هنگام خروج از ماشین فردی که ما را به مقصدی رسانده است.Thank you for the ride.
«از حضور شما متشکرم»- برای قدردانی از شرکت کردن فردی در مهمانی یا رویدای که به آن دعوتش کرده‌ایم.Thank you for coming.
«ممنون که پای صحبت‌های من نشستید»- برای قدردانی از کسی برای گوش سپردن به حرف‌هایمان.Thank you for listening
«بابت همه چیز متشکرم»- تشکر از تمام کمک‌ها و زحمات کسیThank you for everything.
«از خدمت‌رسانی شما متشکرم» - برای تشکر از خدمت‌رسانی برای مثال خطاب به یک پیشخدمت رستوران یا کارشناس مرکز تماسThank you for your service.
«نمی‌دانم چطور از شما تشکر کنم»- برای ابراز سپاس فراوان Can’t thank you enough.

در اغلب زبان‌های دنیا، عبارت مختلفی برای تشکر در موقعیت‌های رسمی و غیررسمی وجود دارد. به‌طور کلی، در زبان انگلیسی، «Thank You» رسمی و «Thanks» غیررسمی درنظر گرفته می‌شود. اما چه راه‌های دیگری برای بیان تشکر در زبان انگلیسی بدون استفاده از Thanks یا Thank you وجود دارد؟ در ادامه مطلب، مواردی بیشتری از اصطلاحات رایج در مکالمه برای تشکر کردن در موقعیت‌های رسمی و غیر رسمی را بررسی خواهیم کرد.

در جدول زیر لیستی کاربردی از اصطلاحات رایج برای بیان تشکر در موقعیت‌های رسمی را می‌بینیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای تشکر (رسمی)
معنیاصطلاح
من بسیار قدردان هستم.I’m beyond grateful.
این لطف شما را می‌رساند.That’s so kind of you.
من قلبا قدردان کمک شما هستم.I sincerely appreciate your help.
کمک شما واقعا ارزشمند است.Your help / assistance / contribution is sincerely appreciated.
لطفا تشکر من را بپذیرید.Please accept my deepest thanks.
لطفا تشکر من را بپذیرید.Accept my endless gratitude.
من تا همیشه مدیون شما هستم.I'm forever indebted to you.
با سپاس فراوان..Much obliged
با سپاس فراوان..Much appreciated
حمایت شما برای من ارزشمند است.I value your support.

همچنین، در جدول زیر کاربردی‌ترین اصطلاحات برای تشکر کردن به‌طور خودمانی در موقعیت‌های غیررسمی را می‌بینیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای تشکر (غیررسمی)
معنیاصطلاح
بدون تو نمی‌توانستم از پسش بربیایم.I couldn’t have done it without you.
تو یک قهرمانی.You’re a lifesaver!
شرمنده کردی.You shouldn’t have!
مرسی، رفیق (رایج در انگلیسی بریتانیایی)Cheers, mate.
خیلی ممنون (رایج در انگلیسی بریتانیایی)Ta muchly.
تصویر مادری که هدیه‌ای به دخترش می‌دهد.

اکثر ما با عبارت «You're Welcome» به معنای خواهش می‌کنم آشنا هستیم. اما چه اصطلاحات رایج دیگری به غیر از آن برای پاسخ به تشکر در زبان انگلیسی وجود دارد؟ در این بخش از مطلب به انواع راه‌های پاسخ دادن به تشکر در انگلیسی آشنا خواهیم شد.

در جدول زیر لیستی از انواع اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای پاسخ به تشکر در موقعیت‌های رسمی را می‌بینیم. این اصطلاحات در فارسی با «خواهش می‌کنم» ترجمه می‌شوند.

اصطلاحات رایج انگلیسی در پاسخ به تشکر (رسمی)
No thanks are necessary.Glad I could be of assistance.
Always glad to help.Certainly.

همچنین، در جدول زیر لیستی از انواع اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای پاسخ به تشکر را در موقعیت‌های غیررسمی می‌بینیم. همه این اصطلاحات را در فارسی با «خواهش می‌کنم» می‌توان ترجمه کرد.

اصطلاحات رایج انگلیسی در پاسخ به تشکر (غیررسمی)
Don’t give it a second thought.No problem.
It was nothing.No worries.
Absolutely.Don’t mention it.
Sure thing.You got it!
Anytime!Not a problem.

به علاوه، دسته دیگری از اصطلاحات نیز هستند که می‌توان آن‌ها را به‌طور یکسان در موقعیت‌های رسمی و غیر رسمی به‌کار برد. لیستی از این اصطلاحات را در جدول زیر می‌بینیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای تشکر (رسمی و غیررسمی)
My pleasure.You’re welcome.
Happy to help.Of course, no problem.

برای درک بهتر، به دو نمونه مکالمه زیر توجه کنید. مکالمه اول به زبان رسمی و مکالمه دوم به زبان غیررسمی نوشته شده است.

Mr. Clarke: Good morning, Ms. Johnson. I wanted to say I'm beyond grateful for your invaluable assistance on the project.

Ms. Johnson: It's my pleasure. That's very kind of you to say. I, too, value your support.

Mr. Clarke: I'm glad I could be of assistance. Teamwork truly makes a difference.

Ms. Johnson: Indeed, Mr. Smith. If you ever need help in the future, please don't hesitate to reach out.

ترجمه مکالمه اول

آقای کلارک: صبح بخیر خانم «جانسون». می‌خواستم بگم بی‌نهایت از کمک ارزشمند شما در پروژه متشکرم.

خانم جانسون: باعث افتخارمه، آقای «کلارک». نظر لطفتون رو می‌رسونه. کمک‌های شما هم برای من ارزشمنده.

آقای کلارک: خوشحالم که مفید واقع شدم. کار تیمی واقعا تأثیرگزار هست.

خانم جانسون: قطعا همین‌طوره، آقای «کلارک». در آینده هم اگر به کمک نیاز داشتید، حتما با من در میان بگذارید.

Sarah: Hey Alex, thanks a bunch for helping me out with my homework. You're a lifesaver.

Alex: No worries, Sarah. Anytime.

Sarah: You really shouldn't have stayed late to assist, but it means a lot.

Alex: Nah, not a problem at all.

ترجمه مکالمه دوم

سارا: سلام «الکس»، از این‌که در تکالیفم بهم کمک کردی یه دنیا ازت ممنونم.

الکس: خواهش می‌کنم سارا. همیشه در خدمتم.

سارا: زحمت افتادی تا دیروقت بیدار موند که کمکم کنی. این برام خیلی باارزشه.

الکس: نه بابا، کاری نکردم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در کلاس درس

در هر کلاسی اصلی‌ترین تعامل بین معلم و دانش‌آموزان صورت می‌گیرد و اغلب معلم نقش کلیدی را به‌عنوان سخنور به‌ عهده دارد. در این بخش از مطلب قصد داریم اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای استفاده در کلاس درس را با هم بررسی کنیم. به این منظور، ابتدا اصطلاحات کاربردی برای معلم و سپس برای دانش‌آموزان را در قالب جدول به همراه ترجمه فارسی می‌خوانیم. سپس، برای درک هر چه بهتر، مکالمه‌ای را در کلاس درس با هم بررسی خواهیم کرد.

تصویر یک کلاس درس خالی

در جدول زیر اصطلاحات کاربردی معلم در کلاس درس را به صورت دسته‌بندی شده در مواقع مختلف به همراه معادل فارسی آن‌ها می‌بینیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه (معلم)
معرفی خودSelf-introduction
سلام بچه‌ها! اسم من خانم «کیم» است. من معلم جدید شما هستم.Hello class! My name is Mrs. Kim. I'm your new teacher.
این ترم من به شما انگلیسی درس می‌دهم.I'll be teaching you English this semester.
من هفته‌ای دو جلسه با شما کلاس دارم.I've got two sessions with you each week.
زمان شروع درس دادنTime to begin teaching
درس را شروع کنیم؟Let's get started, shall we?
قبل از شروع، سوالی دارید؟Any questions before we begin?
حال می‌توانیم شروع کنیم.Now we can get down to work.
امروز قرار است نحوه مقاله نوشتن را فرا بگیریم.Today, we'll/we're going to learn how to write an essay.
حضور و غیاب Register
امروز چه کسی غایب است؟Who is absent today?
امروز چه مشکلی برای «جیم» پیش آمده است؟What's wrong with Jim today?/ What's the matter with Jim today?
چرا جلسه گذشته غایب بودی؟Why were you absent last session?
تا الان دو جلسه غیبت داشته‌ای.You've missed two sessions so far.
اگر یک جلسه دیگر نیز غیبت کنی، نمی‌توانی در امتحان حضور داشته باشی.If you miss/skip another class, you won't be allowed to sit for the exam.
صحبت با دانش‌آموزانی که دیر سر کلاس می‌آیند‌talking to latecomers
۱۰ دقیقه از کلاس می‌گذرد. کجا بوده‌ای؟We started ten minutes ago. Where have you been?
آیا خواب ماندی؟?Did you oversleep
لطفا دوباره تکرار نشود.Don't let it happen again.
دستورالعمل‌های رایجCommon Instructions
همگی توجه کنید.Pay attention, everybody.
گوش کنید لطفا..Listen up, please
صفحه ۱۰۱ کتابتان را باز کنید..101 Open your books to page
به صفحه بعد بروید لطفا.Go to the next page, please.
به تمرین ۵ نگاه کنید.Look at activity 5.
یک مثال برایم بزن.give me one example.
آن را پای تخته بنویس.Write that on the board.
بیایید استراحت کوتاهی داشته باشیم..Let's take a short break
می‌خواهم گروه‌های دو/چند نفره تشکیل دهید.I'd like you to work in pairs/groups.
لطفا تکالیفتان را تحویل دهید.Turn in your assignments, please.
ارزیابی درک دانش‌آموزانAssessing Students' Comprehension
متوجه می‌‌شوید؟Do you understand?/ Do you follow me?/ Are you with me?
سوالی ندارید؟?Any questions
در انتهای کلاسAt the end of the class
زمان به پایان رسید..Time's up
کلاس تمام شد..Class dismissed
دوشنبه برای فصل بعد آماده باشید.Prepare the next chapter for Monday.
تکالیفتان را فراموش نکنید.Remember your homework.
چهارشنبه دیگر می‌بینمتان.See you again next Wednesday.
تصویر معلمی که روبه‌روی تخته‌ای در کلاس درسی ایستاده است.

همچنین، در جدول زیر اصطلاحاتی انگلیسی را می‌بینیم که دانش‌آموزان معمولا آن‌ها را در کلاس درس به‌کار می‌برند. این اصطلاحات برای استفاده در شرایط مختلف دسته‌بندی شده‌اند.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه (دانش آموز)
حین ورود به کلاسEntering the classroom
خانم/آقا، اجازه دارم بیام داخل؟Ma'am/sir, may I come in?
می‌توانم به کلاس ملحق شوم؟May I join the class?
بابت تأخیرم عذر می‌خواهم.Sorry for being late.
درخواست برای رفع ابهامAsking for clarification
می‌شود لطفا آن را به من توضیح دهید؟Can you please explain that again?
این بخش کمی برایم مبهم است. می‌شود راهنمایی‌ام کنید؟I'm a bit confused about this part. Can you help me?
راستش متوجه نمی‌شود. می‌شود لطفا تکرار کنید؟I'm not sure If I follow. Can you repeat that, please?
من در این تمرین مشکل دارم. می‌شود راهنمایی‌ام کنید؟I'm having trouble with this exercise. Can you help me?
پاسخ به سوالاتAnswering questions
بگذارید چند لحظه فکر کنم.Let me think about that for a moment.
فکر می‌کنم که جواب درست... است.I think the right answer is ...
اگر اشتباه نکنم، جواب درست... است.If I'm not mistaken the answer is...
ببخشید، اما فرصت نکردم آن بخش را مطالعه کنم.Sorry, but I haven't had the chance to study that topic.
درخواست اجازهAsking for permission
 می‌‌توانم به سرویس بهداشتی بروم؟May I go to the restroom, please?
 می‌توانم بروم پای تخته؟?Can I go to the board
مشکلی ندارد اگر امروز کمی زودتر بروم؟Is it okay if I leave a bit early today?
می‌شود پنجره را باز کنم/ببندم؟Would it be okay for me to open/close the window?
می‌توانم چراغ‌ها را روشن/خاموش کنم؟Can I switch off/on the lights?
می‌توانم یک لحظه بیرون بروم؟ زود برمی‌گردم.May I step out for a moment? I'll be right back.
سوالات رایج دیگرOther Common Questions
 امتحان کی برگزار می‌شود؟When is the exam?
 تکالیف برای چه زمانی است؟When is the homework for?
 می‌شود بلندتر صحبت کنید لطفا؟Can you speak louder, please?
 چه صفحه‌ای هستیم؟What page are we on?/Which page?

همچنین، در ادامه چهار اصطلاح رایج انگلیسی در مکالمه را بررسی می‌کنیم. دانش‌آموزان به کمک این اصطلاحات ساده می‌توانند سر صحبت را با هم باز کنند:

 How do you get to school?

How do you feel about the class?

What do you think of the new teacher?

Can you believe how fast this semester is going by?

به نمونه مکالمه زیر توجه کنید.

Teacher: Good morning, class! I'm your new teacher. I'll be teaching you English this semester. My name is Mrs. Anderson.

Student: Ma'am, may I come in? Sorry for being late.

Teacher: No worries, please take a seat. By the way, Who is absent today?

Student: I think no one is absent today. Would it be okay for me to open the window? It's a bit warm in here.

Teacher: Of course. Now, let's get started, shall we?

Student: Yes teacher!

Teacher: Today, we'll be discussing some basic grammar rules.

Student: Can you speak louder, please?

Teacher: Sure. Is this better?

Student: Yes, ma'am.

Teacher: Now, listen up, please. We're going to cover the present simple tense.

(A few minutes into the teaching)

Teacher: Do you follow me?

Student: I'm a bit confused about this part. Can you repeat that, please?

Teacher: Why not! But let's take a short break first. We'll resume in 10 minutes.

(10 minutes later)

Teacher: Time's up for the break. Now, let's continue with our lesson. Speaking of which, remember your homework for the next session.

ترجمه مکالمه

معلم: صبح‌ به‌خیر بچه‌ها! من معلم جدید شما هستم. این ترم من به شما انگلیسی درس می‌دم. اسمم خانم «آندرسون» هست.

دانش‌آموز: خانم، می‌‌تونم بیام داخل کلاس؟ بابت تأخیرم معذرت می‌خوام.

معلم: مشکلی نداره، بشین لطفا. راستی، امروز غایب داریم؟

دانش‌آموز: فکر نمی‌کنم کسی امروز غایب باشه. مشکلی نداره پنجره را باز کنیم؟ اینجا کمی گرمه.

معلم: مشکلی نیست. خب، درس را شروع کنیم؟

دانش‌آموز: بله خانم!

معلم: امروز قراره درمورد چند قانون ابتدایی گرامر صحبت کنیم.

دانش‌آموز: می‌‌شه لطفا بلندتر صحبت کنید؟

معلم: حتما، الان خوبه؟

دانش‌آموز: بله خانم.

معلم: خب، گوش بدید لطفا. قراره زمان حال ساده رو بررسی کنیم.

(چند دقیقه بعد از درس دادن)

معلم: متوجه هستین؟

دانش‌آموز: این بخش کمی برام مبهمه. می‌شه لطفا دوباره بگین؟

معلم: چرا نشه! اما قبلش یه استراحت کوتاهی داشته باشیم. ده دقیقه بعد ادامه می‌دیم.

(ده دقیقه بعد)

معلم: وقت استراحت تمومه. حالا بریم که درس رو ادامه بدیم. راستی، برای جلسه بعد تکالیفتون رو فراموش نکنین.

اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران

در این بخش از مطلب «مجله فرادرس» قصد داریم اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای استفاده در رستوران را حین رزرو میز، پرسش درمورد منو، درخواست صورتحساب و غیره فرا بگیریم. این اصطلاحات در عین سادگی بسیار کاربردی هستند و آشنایی با آن‌ها برای انگلیسی صحبت کردن در رستوران برای هر زبان‌آموزی واجب است.

برای رزرو کردن میز در رستوران می‌توانیم از یکی از دو اصطلاح زیر استفاده کنیم:

  • .. I'd like to book a table for: در این اصطلاح بعد از for تعداد نفرات را ذکر می‌کنیم. همچنین، توجه داشته باشید که book در اینجا به‌عنوان فعل و در معنای «رزرو کردن» به‌کار رفته است. مانند مثال زیر:

I'd like to book a table for two, please.

من می‌خواهم برای دو نفر میز رزرو کنم.

نکته: می‌توانیم بعد از for به زمان مورد نظر نیز اشاره کنیم. به مثال زیر توجه کنید.

I'd like to book a table for tonight/3 PM tomorrow.

می‌خواهم برای امشب/ فردا ۳ بعدازظهر میز رزرو کنم.

  • ... I'd like to make a reservation for: این اصطلاح نیز جایگزین رایج دیگری برای اصطلاح اول است. بعد از for نیز، می‌توانیم به تعداد نفرات یا زمان مورد نظر اشاره کنیم، مانند مثال‌های زیر:

I'd like to make a reservation for three at 7 PM on Saturday.

می‌خواهم برای سه نفر در ساعت ۷ شنبه میز رزرو کنم.

نکته: برای اشاره به تعداد افراد می‌توانیم عبارت «a party of» نیز به‌کار ببریم. دقت داشته باشید که بلافاصله بعد از of به تعداد افراد اشاره می‌کنیم. مانند مثال:

I'd like to make a reservation for a party of four.

می‌خواهم برای چهار نفر میز رزرو کنم.

در شرایطی که قبلا میز رزو کرده باشید، حین ورود به رستوران و برای اعلام نام خود می‌توانید از یکی از دو اصطلاح رایج زیر استفاده کنید:

I have a reservation under + NAME:

I have a reservation under Johnson at 8 PM.

من ساعت ۸ شب به اسم «جانسون» میز رزو کرده‌ام.

I have a booking under the name of...

 Good afternoon, I have a booking under the name of Sarah Rodriguez for a table of two.

عصرتون بخیر، من به اسم «سارا رودریگز» برای دو نفر میز رزرو کرده‌ام.

تصویر یک بشقاب پاستا در کنار یک نوشیدنی در رستوران

اما درصورتیکه از قبل میز رزو نکرده باشید، می‌توانید یکی از دو اصطلاح زیر را به‌کار ببرید:

?Do you have any free tables at the moment

A: Excuse me, do you have any free tables at the moment?

B: Yes, we have a few available. How many guests will be joining you today?

A: می‌بخشید، در حال حاضر میز خالی دارید؟

B: بله، چندتایی داریم. چند نفر قرار است به شما ملحق شوند؟

?...Is there any table available for

A: Is there any table available for tonight?

B: I'm afraid all tables are reserved for the evening. Would you like to make a reservation for another day?

A: آیا امشب میز خالی دارید؟

B: متأسفانه همه میزها برای امشب رزرو شده‌اند. تمایل دارید برای روز دیگری رزروی انجام دهید؟

همچنین برای سفارش دادن غذا می‌توانید از اصطلاحات جدول زیر استفاده کنید.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای سفارش غذا
پرسیدن درمورد منوAsking about the menu
شما چه چیزی پیشنهاد می‌کنید؟?What do you recommend
غذاهای ویژه امروز چه هستند؟What are Today's specials?
آیا همراه این غذا سالاد هم سرو می‌کنید؟Does this come dish with a side salad?
می‌شود بگید داخل این پاستا چیست؟Could you tell me what's in the pasta?
این سوپ با چه چیزی درست شده است؟What's the soup made with?
غذای کاملا گیاهی/گیاهی هم دارید؟Do you have any vegan/vegetarian options?
سفارش غذای اصلیOrdering the Main Course
می‌توانم قارچ کبابی سفارش دهم؟May I have grilled mushrooms?
می‌خواستم یک چیزبرگر سفارش بدهم. I'd like a cheeseburger. I'd like to order a cheeseburger.
من سوپ مکزیکی سفارش می‌دهم.I'll have the Mexican soup.
می‌توام لازانیا سفارش دهم؟Can I get a lasagna?
می‌برید یا اینجا میل می‌کنید؟?Is this for here or to go
همین جا می‌خورم./ می‌برم، ممنون.It's for here/ to go, thanks.
سفارش دسر و مخلفاتOrdering Dessert and Side Dishes
می‌توانم کمی سیب‌زمینی سرخ‌کرده به عنوان مخلفات سفارش دهم؟ May I have some fries on the side?
می‌شود یک نان سیر همراه پاستاام سفارش بدهم؟Could I get a side of garlic bread with my pasta?
جایگزین کردن محتویات غذاSubstituting Ingredients
امکانش است به جای نوشابه یک لیوان آب برایم بیاورید؟Could I get a glass of water instead of soda?
می‌توانم برای مخلفات به جای سیب‌زمینی سرخ‌کرده، سبزیجات سرخ‌کرده سفارش دهم؟May I substitute the fries with a side of roast vegetables?
امکانش است به جای مرغ، پنیر توفو در ساندویجم باشد؟ Is it possible to swap the chicken for tofu in the sandwich?
پرداخت صورتحسابPaying the Bill
امکانش است صورتحساب را بیاورید؟?Can I have the bill/cheque, please
می‌توانم صورت‌حساب را داشته باشم؟May I get the check/bill?
آیا پول نقد/کارت اعتباری قبول می‌کنید؟?Do you take cash/credit
می‌توانم نقدی پرداخت کنم؟?May I pay in cash
می‌توانم کارت بکشم؟May I pay in credit?
لطفا صورتحساب‌ها را جدا کنید.We’d like to have separate bills, please.
لطفا جداگانه حساب کنید.We’d like to split the check, please.
بقیه پول را نگه دار (به عنوانِ انعام) و این‌که بابت خدمت‌رسانی عالی ممنون.Keep the change and thank you for the excellent service.
می‌توانم بقیه غذایم را ببرم.Can I get the rest to go?
امکانش است باقی‌مانده غذا را در جعبه بگذارید؟Can you box up the leftovers, please?
نکته اول: در زبان انگلیسی آمریکایی از کلمه «Check» در‌ معنای صورتحساب استفاده می‌شود، درحالی‌که در انگلیسی بریتانیایی واژه «Bill» به‌کار می‌رود.
نکته دوم: دقت داشته باشید که در بیان «روش پرداخت» (Method of Payment) از حرف اضافه in در «to pay in cash» به معنای «نقدی پرداخت کردن» و حرف اضافه by در «to pay by card» در معنای «با کارت پرداخت کردن» استفاده می‌کنیم.

همچنین، حین غذاخوردن در رستوران، معمولا پیشخدمت برای اطمینان خاطر حاصل کردن از رضایت شما سوالاتی نظیر موارد زیر می‌پرسد:

Are you enjoying your meal?

Is everything ok with your meal?

برای پاسخ به سوالات این چنینی می‌توانید از اصطلاحات جدول زیر استفاده کنید.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای ابراز رضایت/نارضایتی در رستوران
معنیاصطلاح
همه چیز خوشمزه است، ممنون.Everything is delicious, thank you.
بله، از غذایمان راضی هستیم. ممنون که پرسیدید.Yes, we’re enjoying our meal. Thank you for asking.
همه چیز عالی است. متشکر.Everything’s great. Thanks.
این غذا آن چیزی که انتظار داشتم نیست، امکانش وجود دارد چیز دیگری سفارش دهم؟This dish isn’t what I expected it to be, would it be possible to order something else?
کامل از برگرم راضی نیستم. سرده، کاری هست که بتوان انجام داد؟I'm not entirely satisfied with my burger. It's cold, is there anything that can be done?
می‌شه دوباره این غذا را درست کنید؟May I have this remade?
خیلی طول می‌کشد غذایم آماده شود؟Will my food be long?
دارد دیرم می‌شود. می‌توانم غذایم را ببرم؟I'm running late. Can I get this to go instead?

به نمونه مکالمه زیر توجه کنید.

Customer: Good afternoon, I have a reservation under Smith.

Host: Welcome! Right this way. Here are your menus.

Customer: Thanks. What are today's specials?

Waiter: Our chef's specials include grilled salmon and fried mushrooms.

Customer: Great! What's the pasta made with?

Waiter: Fresh garlic and eggs for a homemade texture.

Customer: Does the salmon dish come with side fries?

Waiter: Yes. Is that your choice, ma'am?

Customer: No, thanks. We'd like to order the chili pasta, please.

Waiter: Excellent choice! What else?

Customer: May I have a Greek salad on the side? and a zucchini soup for my friend, please.

Waiter: Of course, any dietary preferences or allergies?

Customer: Can I get olives instead of tomatoes in the pasta?

Waiter: Certainly, we can do that. Is there anything else?

Customer: No, that's all. Thank you.

[During the meal]

Waiter: Is everything okay with your meal?

Customer: Yes, everything is delicious, except the pasta is a bit too spicy for me. Could I have it remade with less chili?

Waiter: I apologize for that. We'll take care of that right away.

Customer: Thank you for the excellent service.

[Minutes Later]

Waiter: Anything else? Dessert, maybe?

Customer: No, thanks. Just the check. And we'd like separate bills, please.

Waiter: Certainly, I'll bring that over. Enjoy the rest of your evening!

Customer: Thank you! Here, keep the change.

ترجمه مکالمه

مشتری: عصر بخیر، من به اسم «اسمیث» میز رزو کردم.

پیشخدمت: خوش آمدید. از این طرف بفرمایید! این هم منو‌های ما خدمت شما.

مشتری: متشکرم. غذاهای ویژه امروز چیه؟

پیشخدمت: سالمون گریل و قارچ سوخاری غذای ویژه سرآشپز هستن.

مشتری: خیلی هم عالی! پاستاتون با چی درست می‌شه؟

پیشخدمت: سیر تازه و تخم‌مرغ تا بافت پاستای خونگی رو بهش بده.

مشتری: همراه سالمون سیب‌زمینی هم هست؟

پیشخدمت: بله. انتخابتون همینه، آقا؟

مشتری: نه، ممنون. ما پاستا تند رو سفارش می‌دیم.

پیشخدمت: انتخاب خیلی خوبیه. چیز دیگه‌ای هم میل دارید؟

مشتری: اگه می‌شه یه سالاد یونانی برای من و یه سوپ کدو برای دوستم کنار غذامون بیارید.

پیشخدمت: البته! آلرژی یا ترجیح غذایی خاصی دارید؟

مشتری: می‌شه به‌جای گوجه، زیتون در پاستا بریزید؟

پیشخدمت: چراکه نه، قابل انجامه. مورد دیگه‌ای هم هست؟

مشتری: نه، همین. متشکر.

[حین غذاخوردن]

پیشخدمت: از همه چیزِ غذاتون راضی هستین؟

مشتری: بله همه چیز خوشمزه است، ممنون. فقط، راستش پاستا یه کم برای من تنده. می‌تونم عوضش کنم؟

پیشخدمت: خیلی عذر می‌خوام. همین الان به درخواستتون رسیدگی می‌شه.

مشتری: بابت خدمات فوق‌العاه‌تون متشکرم.

[دقایقی بعد]

پیشخدمت:چیز دیگری هم میل دارید؟ مثلا دِسِر؟

مشتری: نه، ممنون. فقط سررسید و این‌که تمایل داریم جداگانه پرداخت کنیم.

پیشخدمت: حتما، الان خدمتتون میارمش. امیدوارم از باقی بعد از ظهرتون هم لذت ببرید.

مشتری: متشکر، بفرمایید. این انعام هم خدمت شما.

اصطلاحات رایج انگلیسی در فروشگاه

خرید کردن یکی از فعالیت‌هایی مهم زندگی است و یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به این منظور برای سفر یا زندگی در کشورهای انگلیسی زبان ضروری است. این اصطلاحات در فروشگاه‌‌ها بسیار کاربردی هستند. در این بخش از مطلب سعی کرده‌ایم تا این اصطلاحات را در قالب جدول‌های دسته‌بندی‌شده به شما ارائه دهیم.

تصویر دختری که چند کیسه خرید در دست دارد

در جدول زیر لیستی از اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را همراه با معادل فارسی آن‌ها می‌بینیم که هنگام پرداخت در فروشگاه‌ها کاربرد زیادی دارند.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه حین پرداخت
Do you take credit cards?
شما کارت اعتباری هم قبول می‌کنید؟
.l'll pay in cash
من نقدی پرداخت خواهم کرد.
.I'll pay by card
من با کارت پرداخت می‌کنم.
Could I have a receipt, please?
می‌تونم رسید را داشته باشیم لطفا؟
Would you be able to gift wrap it for me?
می‌توانید این را برایم کادو کنید؟
Are you in the queue?
آیا شما در صف هستید؟
Next, please!
نفر بعدی لطفا!

قیمت یکی از فاکتورهای مهم حین خرید در فروشگاه‌ها است. در جدول زیر لیستی از برخی اصطلاحات رایج در رابطه با قیمت محصولات را همراه با معادل فارسی آن‌ها می‌بینیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای توصیف قیمت
I can't afford it.
توان مالی آن را ندارم.
.It costs a fortune
آن بسیار گران است.
.It's a bit pricey
آن کمی گران است.
.It's a rip-off
این گران فروشی است.
.It costs an arm and a leg
این خدادتومن قیمت دارد.
.It's a steal
این مفت است.
.It's good value for money
این به قیمتش می‌ارزد.

برای همه ما پیش آمده است که بعد از خرید محصولی پشیمان شده باشیم و قصد مرجوع کردن آن را داشته باشیم. در جدول زیر لیستی از اصطلاحات رایج در مرجوع کردن کالا را به همراه معادل فارسی آن‌ها می‌بینیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه حین مرجوع کردن کالا
Can I have a refund?
می‌توانم وجه پرداختی را پس بگیرم؟
Have you got the receipt?
رسید را دارید؟
Can I speak to the manager?
می‌توانم با مدیریت صحبت کنم؟
.I'd like to return this
می‌خواهم این را پس بدهم.
.I'd like to change this for a different size
تمایل دارم این را با سایز دیگری تعویض کنم.
.It doesn't work
این کار نمی‌کند.
It doesn't fit.
این اندازه‌ام نیست.

همچنین، مهم است تا با نوشته‌های موجود در تابلوهای فروشگاه‌ها حین خرید آشنا باشیم. در جدول زیر لیستی کاربردی از این نوشته‌ها را همراه با معنی فارسی آن‌ها می‌بینیم.

 نوشته‌های موجود در فروشگاها
معنیکلمه
بازOpen
بستهClosed
بیست‌ و چهار ساعته بازOpen 24 hours a day
تخفیف ویژهSpecial Offer
حراجSale
حراجی که برای خالی کردن انبار از محصولات قدیم و باز کردن فضا برای محصولات قدیمی باشد.Clearance Sale
حراج به علت تعطیلی مغازهClosing Down Sale
قیمت مناسبGood Value
یکی بخر دوتا ببر- این اصطلاح با کلمات اختصاری BOGOF هم نوشته می‌شود.Buy one get one free / two for one
نصفِ قیمتHalf price
قیمت‌ها شکسته شد.Reduced to clear
از این نوشته زمانی در علائم فروشگاه استفاده می‌شود که مغازه‌دار موقتا برای صرف ناهار مغازه را بسته باشد.Out to lunch
در عرض ۱۴ دقیقه دیگر برمی‌گردم.‌Back in 14 minutes
به‌زودی برمی‌گردم.‌Be right back
خوردن و آشامیدن ممنوع./ لطفا داخل مغازه چیزی نخورید.No food or drink is allowed./ Please do not eat inside.

در ادامه نیز برخی دیگر از اصطلاحات رایج در مکالمه حین خرید را برای شما ارائه کرده‌ایم.

  • To shop around: فعل عبارتی «shop around» به معنای «گشتن مغازه‌ها قبل از خرید نهایی» به‌کار می‌رود. این اصطلاح را زمانی استفاده می‌کنیم که قصد مقایسه قیمت و کیفیت محصولی را در مغازه‌های مختلف داشته باشیم، مانند مثال زیر:

I'm shopping around for a laptop. I need one that's easy to use and fits my budget.

من دنبال یک لپ‌تاپ می‌گردم. به لپ‌تاپی احتیاج دارم که استفاده از آن آسان و قیمت آن با بودجه‌ام جور باشد.

  • Window shopping: این اصطلاح در زبان انگلیسی به معنای تماشای ویترین‌ مغازه‌ها بدون قصد خرید است و اغلب با فعل go همراه می‌شود. همچنین، در زبان فارسی می‌توان آن را «ویترین‌گردی» ترجمه کرد، مانند مثال زیر:

I haven't been paid yet, so I can only go window shopping.

من هنوز حقوق نگرفته‌ام، پس فقط می‌توانم ویترین‌‌گردی کنم.

  • To be a/your one-stop shop: در این اصطلاح «one-stop shop» به مغازه‌ای اشاره دارد که همه چیزهای مورد نیاز ما را یکجا داشته باشد، مانند مثال زیر:

From lights to decorations to wrapping paper, this is your one-stop shop for all things Christmas!

در این مغازه هر آنچه را که برای «کریسمس» به آن احتیاج داشته باشید را می‌توان پیدا کرد، از چراغ‌ها گرفته تا تزیینات و کاغذ کادو.

تصویر ویترین یک مغازه لباس فروشی

  • To hit the shops: این اصطلاح در اشاره به محصولات و به معنای «موجود شدن در بازار» به‌کار می‌رود. این اصطلاح به موجود شدن محصول برای عموم و در سطح عمده اشاره دارد. مانند مثال زیر:

Her newest album hits shops this Monday, but you can buy it early from the website right now!

جدیدترین آلبوم او این دوشنبه به بازار می‌آید، اما می‌تواند زودتر از وب‌سایت آن را خریداری کنید.

  • To splash out :این فعل عبارتی نیز جزو اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه و به معنای «ولخرجی/بریز و بپاش کردن» به‌کار می‌رود. دقت داشته باشید که اغلب در انگلیسی بریتانیایی استفاده می‎‌شود، مانند مثال زیر:

Jack splashed out hundreds of pounds on designer clothes.

«جک» ولخرجی کرد و صدها پوند بابت لباس‌های مارک‌دار پول داد.

  • Pay through the nose: از این اصطلاح انگلیسی نیز در زبان محاوره و برای اشاره به «برای چیزی هزینه بسیار زیادی پرداختن» استفاده می‌کنیم، مانند مثال زیر:

We paid through the nose to get the car fixed.

ما پول زیادی برای تعمیر ماشین پرداخت کردیم.

به نمونه مکالمه زیر توجه کنید تا با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه حین خرید کردن بهتر آشنا شوید.

Maria: Hey Victor, I'm shopping around today, want to check out a few different stores.

Victor: Sounds good! Anything specific you're looking for?

Maria: Not really, just want to see if anything catches my eye.

Victor: Cool! Are you planning to splash out on anything extravagant?

Maria: Well, not really. I don't want it to cost an arm and a leg.

Victor: Smart move. By the way, I need to pick up a birthday present from that store. Do you know if would be able to gift wrap it for me?

Maria: Yeah, all shops do that nowadays. Oh, I forgot to bring my wallet, but that's fine, I'll pay by card.

Victor: Fun fact about me, I always pay in cash!

Maria: That's a bit surprising, to be honest.

Victor: Oh, look at that T-shirt! Do you think it's a good value for the price?

Maria: Definitely! but don't forget to try it on. Last week, I bought a dress but it doesn't fit quite right.

Victor: Sure, thanks for the advice. Are you going to keep that dress?

Maria: I'd like to change this to a different size if the store allows.

Victor: Have you got the receipt?

Maria: Yeah, I always keep them.

Victor: Then, there should be no problem. Oh look this place is out to lunch.

Maria: Let's go window shopping until they come back.

ترجمه مکالمه

ماریا: سلام «ویکتور»، امروز دارم مغازه‌ها را می‌گردم، می‌خواهم به چند مغازه مختلف سر بزنم.

ویکتور: چه عالی! دنبال چیز خاصی می‌گردی؟

ماریا: نه راستش، فقط می‌خوام ببینم چیزی چشمم رو می‌گیره یا نه.

ویکتور: چه خوب! ‌می‌خوای ولخرجی هم کنی؟

ماریا: خب، نه راستش. نمی‌خوام خدادتومن خرج چیزی کنم.

ویکتور: کار درستی می‌کنی. راستی، قصد دارم از آن مغازه یه کادو تولد بگیرم. می‌دونی که برام کادوش می‌کنن یا نه؟

ماریا: آره، این روزا همه‌ی مغازه‌ها این کار رو می‌کنن. ئه، فراموش کردم کیف پولم رو بیارم، اما اشکالی نداره با کارت پرداخت می‌کنم.

ویکتور: یه چیز جالب در مورد خودم بت بگم، من همیشه نقدی پرداخت می‌کنم.

ماریا: راستش رو بگم، یه‌کم عجیبه.

ویکتور: ئه! اون تی‌شرت رو ببین. فکر می‌کنی با این قیمت ارزش خریدن رو داشته باشه؟

ماریا: قطعا! اما فراموش نکن که امتحانش کنی. هفته پیش، یه پیراهن خریدم اما درست اندازم نمیشه.

ویکتور: حتما، مرسی از پیشنهادت. قصد داری اون پیرهن رو نگه داری؟

ماریا: تمایل دارم با یه سایز دیگه عوضش کنم اگه مغازه این اجازه رو بهم بده.

ویکتور: رسیدش رو داری؟

ماریا: آره، همیشه نگه‌شون می‌دارم.

ویکتور: پس نباید مشکلی پیش بیاد. ئه، نگاه این مغازه برای ناهار بسته.

ماریا: پس بیا بریم ویترین‌ها رو تماشا کنیم تا باز بشه.

اصطلاحات رایج انگلیسی در دندانپزشکی

صحبت کردن به انگلیسی در مطلب دندان‌پزشکی بدون دانستن اصطلاحات رایج آن امری سخت و پیچیده به‌نظر می‌رسد. در این بخش از مطلب، اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را می‌آموزیم که در دنداپزشکی به آن‌ها نیاز داریم. این اصطلاحات به‌صورت دسته‌بندی شده و در قالب چند جدول در اختیار شما قرار گرفته‌ شده است.

تصویر یک دندان‌پزشک که در حال صحبت با بیمارش است.

در جدول زیر لیستی دسته‌بندی شده از اصطلاحات رایج در دندان پزشکی را برای مکالمه حین ویزیت و پذیرش همراه با ترجمه فارسی آن‌ها می‌بینیم. با توجه به این‌که لازمه یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی برای مکالمه در دندانپزشکی دانستن لغات کاربردی در این حوزه است، زیر لغات مهم آن خط کشیده‌ایم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای ویزیت و پذیرش

(Common Expressions Used for Dentist's Office Visit and Reception)

معنیاصطلاح
فرداوقت دندانپزشکی دارم.I have a dentist's appointment tomorrow.
وقت معاینه کلی دندان‌هایم است.It's time for my dental check-up.
وقت بعدی هم برای شما تعیین می‌کنیم تا پیشرفتتان را ببینیم.We'll schedule a follow-up appointment to check your progress.
آخرین‌ بار کی دنداپزشکی مراجعه کرده‌ای؟When did you last visit the dentist?
می‌توانم کارت بیمه‌تان را ببینم؟May I see your insurance card?
می‌شود لطفا این اطلاعات را برایم پر کنی؟Could you please fill in this information for me?
لطفا بشینید.Please have a seat.
هزینه‌اش چقدر می‌شود؟How much will it cost?
می‌توانم وقت بعدی‌ام را تعیین کنم؟Can I schedule my next appointment, please?
الان دکتر خدمتتان می‌آید.The doctor will be right with you.
لطفا تکیه دهید و دهاتان را باز کنید.Recline and open your mouth, please.
دستیارم پیشبند را به شما می‌دهد.My assistant will give you a protective apron.

در جدول زیر نیز، سوالات رایجی را می‌بینیم که هر دندان‌پزشکی ممکن است از شما بپرسد.

سوالات رایج دندانپزشک

(Common Questions Asked by a Dentist)

معنیاصطلاح
چند دفعه یک بار hc نخ‌دندان استفاده می‌کنید؟How often do you floss?
آیا حداقل روزی دو بار مسواک می‌زنید؟Do you brush your teeth at least twice a day?
آیا دهانتان را با دهان‌شویه آب می‌گیرید؟Do you rinse your mouth with mouthwash?
معمولا هر روز چقدر آب می‌نوشید؟How much water do you typically drink in a day?
آیا تنباکو مصرف می‌کنید؟Are you a tobacco user?
آیا از آدامس بدون قند استفاده می‌کنید؟Do you chew sugar-free gum?
آیا شب‌ها دندان‌قروچه می‌کنید؟Do you grind your teeth at night?

همچنین، در جدول زیر لیستی از اصطلاحات مربوط به مشکلات دندانی را می‌بینیم. زیر واژگان مهم و ترجمه مربوط به آن‌ها خط کشیده شده است.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای بیان مشکلات دندانی

(Common Expressions Used for Dental Problems)

معنیاصطلاح
من دندان درد دارم..I've got a toothache
دندان‌هایم نسبت به نوشیدنی‌های سرد و گرم حساس است.My teeth is sensitive to hot and cold drinks.
هیچ نشانی از پوسیدگی دندان وجود ندارد.There's no evidence of tooth decay.
در طی معاینه سلامت لثه شما را می‌سنجیم.We'll check your gum health during the examination.
ما مجبوریم دندان عقل شما را بکشیم.We're going to have to take out your wisdom teeth.
یک کرم‌خوردگی جزئی مشاهده کردیم که نیاز به پر کردن دارد.We found a superficial cavity that needs to be filled.
کرم‌خوردگی عمیقی در دندان شما است.There is a deep cavity in your tooth.
لثه‌های متورم می‌تواند ناشی از بیش‌ازحد محکم مسواک کشیدن باشد.Sore gums can be a sign that you brush your teeth too hard.
شما یک آبسه دارید.You've got an abscess.
چند آفت کوچک می‌‌بینیم.I can see a few small mouth sores.
من مشکل بوی بدن دهان دارم.There's an issue with bad breath.
مقداری جرم روی دندان شما می‌بینم.I can see some plaque on your teeth.
دندان شما کمی لب‌پر شده است.I noticed a small chip in your tooth.
برای سنجش سلامت دندان‌هایتان، لازم به تصویربرداری از دندانتان داریم.We need to take some dental X-rays to assess your teeth.
لازم است که سالیانه دوبار به‌طور تخصصی دندانتان را شست‌وشو دهید.It's important to have/get your teeth cleaned professionally twice a year.
آیا تمایل دارید دندان‌هایتان را بلیچ کنید؟Interested in teeth whitening/bleaching?

در جدول زیر نیز اصطلاحات کاربردی را می‌بینیم که معمولا دندان‌پزشک به‌عنوان راهکاری برای درمان مشکلات دندانی به ما توصیه می‌کند.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای درمان مشکلات دندانی

(Common Expressions Used for Dental Treatment)

معنیاصطلاح
شاید لازم باشد یک دندان را بِکِشید.It might be necessary to remove/extract a tooth.
من برای درمان کرم‌خوردگی، پرکننده دندان را پیشنهاد می‌کنم.I recommend a filling to fix your cavity and protect your tooth.
لازم است که سالیانه دو بار به‌طور تخصصی دندانتان را شست‌وشو دهید.It's important to get your teeth cleaned professionally twice a year.
آیا تمایل دارید دندان‌هایتان را بلیچ کنید؟Interested in teeth whitening/bleaching for a brighter smile?
من قراره برای شما تزریق انجام دهم.I'm going to give you an injection.
ما از بی‌حسی استفاده می‌کنیم تا مطمئن شویم شما آسوده هستید و درد نمی‌کشید.We provide anesthesia to ensure you're comfortable and pain-free.
شما برای صاف کردن دندان‌هایتان نیاز به سیم‌کشی دندان دارید.You need braces to make your teeth nice and straight.
نوشتن تصویربرداری دندان برای بیماران تنها یک رویه مرسوم است.Giving patients dental X-rays is just standard procedure.
من ایمپلنت را به شما توصیه می‌کنم..I suggest an implant
تاج از دندان آسیب‌دیده شما محافظت می‌کند و به آن استحکام می‌بخشد.A crown protects and strengthens a damaged tooth.

برای جا افتادن هر چه بیشتر با کلمات و عبارت مربوط به دندانپزشکی، به نمونه مکالمه زیر توجه کنید.

Doctor: Good morning. So, tell me, have you had any problems lately?

Patient: Good morning to you too, doctor. I've been having some gum pain recently.

Doctor: Well, let me take a look. Please recline and open your mouth...that's good.

(after being examined)

Patient: How does it look?

Doctor: Actually, there is some inflammation of the gums. I'm going to give you an x-ray.

Patient: Why do you say that? Is it that bad?

Doctor: No, no, it's just standard procedure every year. But you may have a few cavities as well.

Patient: That's not good news.

Doctor: There are just two and they look superficial.

Patient: I hope so.

Doctor: Let's take X-rays to identify any possible decay and make sure that there isn't any between the teeth.

Patient: I see.

Doctor: Here, put on this protective apron.

(after taking X-rays)

Doctor: Things look good. I don't see any evidence of further decay.

Patient: That's great to hear, doc!

Doctor: Yes, I'll just get these two fillings drilled, then we'll get your teeth cleaned.

دکتر: صبح‌ بخیر. خب، بگید ببینم، این اواخر مشکلی داشتید؟

بیمار: صبح شما هم بخیر. اخیرا لثه‌درد داشتم.

دکتر: خب، بذارید یه نگاهی بندازم. لطفا تکیه بدید و دهانتون رو باز کنید...خوبه.

(بعد از معاینه شدن)

بیمار: چطور به‌نظر می‌رسه؟

دکتر: راستش، لثه‌هاتون ورم داره. براتون یه تصویربرداری می‌نویسم.

بیمار: چرا این حرف رو می‌زنید؟ انقدر بده؟

دکتر: نه، نه، فقط یه رویه عادیه برای هر ساله. اما ممکنه چندتا کرم‌خوردگی هم داشته باشین.

بیمار: این خبر خوبی نیست.

دکتر: فقط دو تان و سطحی هم هستن.

بیمار: امیدوارم همین‌طور باشه.

دکتر: بیاید تصویربرداری رو انجام بدیم تا هر پوسیدگی احتمالی رو تشخیص بدیم و مطمئن شیم که هیچ پوسیدگی میان‌دندانی ندارید.

بیمار: متوجه هستم.

دکتر: لطفا این پیشبند رو تنتون کنید.

(بعد از تصویربرداری)

دکتر: همه‌چیز خوب به‌نظر می‌رسه. نشانه‌ای از پوسیدگی عمیق‌تر نیست.

بیمار: خوشحالم که این رو می‌شنوم دکتر!

دکتر: بله، الان این دو دندان رو پر می‌کنیم و دندان‌هاتون رو شست‌وشو می‌دیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در فرودگاه

برای این‌که بتوانیم به راحتی از بخش‌های مختلف یک فرودگاه خارجی عبور کنیم و سوار هواپیما شویم، لازم است تا با اصطلاحات رایج انگلیسی در فرودگاه آشنا باشیم. در واقع، این اصطلاحات سفری بی‌درسر و لذت‌بخش را برای ما میسر می‌کنند.

تصویر دو فرد در فرودگاه

با ورود به فرودگاه لازم است تا از بخش‌های مختلفی بگذریم و موقعیت‌های متفاوتی را پشت سر بگذاریم. بر همین طبق، در لیستی از مهم‌ترین اصطلاحات رایج انگلیسی در فرودگاه را به همراه معادل فارسی آن‌ها برای شما ارائه کرده‌ایم.

اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای فرودگاه
حین پذیرش در فرودگاه Check-in
می‌توانم پاسپورتتان را ببینم؟Can I have your passport, please?
صندلی کنار راهرو را می‌خواهید یا صندلی کنار پنجره را؟Would you like an aisle seat or a window seat?
آیا همراه هم دارید؟Is anybody else traveling with you today?
آیا [داخل چمدان خود] وسیله غیرمجازی دارید؟Do you have anything to declare?
برای پیدا کردن گیتTo find the gate
چجوری می‌توانم به گیت شماره ۱۰ بروم؟How do I get to gate number 10?
امکان دارد گیت را به من نشان دهید؟Can you point me toward the gate?
می‌بخشید شماره گیت چند بود؟What was the gate number again?
اعلانات هواپیماAirport Announcements
پرواز شماره ۴۰۲ به مقصد «نیویورک» هم‌اکنون در حال سوار کردن مسافر است.Flight 402 to New York is now boarding.
پرواز ۳۸۷ به علت شرایط هوایی به تأخیر افتاده است.Flight 387 has been delayed due to weather conditions.
لطفا به گیت شماره ۱۰ بروید.Please proceed to gate number 10.
خرید بلیتBuying tickets
می‌خواهم دو بلیت برای «لندن» رزرو کنم.I'd like to reserve two tickets to London.
اجازه بدین ببینم [صندلی] موجود داریم.Let me check the availability, please.
آیا این سفر یک‌طرفه است یا دوطرفه؟Will that be one-way or round trip?
این کارت ویزای من است. امکانش است صندلی کنار راهرو را بگیرم؟Here's my visa card. Can we get an aisle seat.
محل تحویل گرفتن چمدانBaggage Claim
چمدان ما در کدام نقاله است؟At which carousel will our luggage be?
من نمی‌توانم چمدانم را پیدا کنم. احتمالا باید به بخش اشیاء گمشده سر بزنم.I can't find my suitcase. I might need to check the Lost and Found.
حتما تگ چمدان خود را همراه داشته باشید.Be sure to have your luggage tag.‌

برای آشنایی کامل‌تر با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای فرودگاه و خواندن مثال‌های متعدد از آن‌ها به لینک زیر مراجعه کنید.

به نمونه مکالمه زیر توجه کنید تا با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای فرودگاه بیشتر آشنا شوید.

Traveler: Good morning, I'd like to reserve two round-trip tickets to Madrid.

Agent: Good morning! Absolutely, can I have your passport, please?

Traveler: Sure, here it is. Can we get an aisle seat?

Agent: Of course, I'll arrange that for you. One moment, let me check the availability, please.

(A few minutes later)

Agent: Great news! There are two seats available. Could you kindly hand over your credit card for payment?

Traveler: Of course, here's my visa card.

Agent: Thank you. Your tickets are all set. Unfortunately, I was just informed that Flight N023 has been delayed due to weather conditions, but it's expected to depart shortly.

Traveler: Okay, thanks for the heads up. By the way, can you point me toward the gate?

Agent: Certainly. Follow the signs over there, and you'll find the gate on your right. Before you go, be sure to have your luggage tag.‌ Safe travels!

Traveler: Got it. Thanks for your help!

مسافر: صبحتون بخیر، می‌خواستم دو بلیت دوطرفه به «مادرید» رزرو کنم.

معاون: صبح بخیر! حتما، می‌تونم پاسپورتتون رو ببینم؟

مسافر: بله، بفرمایید. می‌شه صندلی کنار راهرو باشه؟

معاون: چراکه‌نه، الان ترتیبش رو براتون می‌دم. یک لحظه، اجازه بدید که ببینم [صندلی] خالی داریم.

(چند دقیقه بعد)

معاون: خبر خوش دارم براتون! دو صندلی خالی داریم. می‌شه لطفا کارتتون رو بدین که پرداختی رو انجام بدم؟

مسافر: حتما، اینم از ویزا کارتم.

معاون: متشکرم. بلیت‌های شما آماده است. متأسفانه همین الان مطلع شدم که پرواز N023 به علت شرایط جوی به تأخیر افتاده است، اما به زودی عازم می‌شود.

مسافر: باشه، متشکرم که اطلاع دادین. راستی، می‌شه گیت رو به من نشون بدید؟

معاون: حتما. تابلوهای اونجا رو که دنبال کنید، سمت چپ به گیت می‌رسید. فقط قبل از این‌که برید، تگ چمدونتون رو همراه خودتون ببرید. سفر خوبی داشته باشید.

مسافر: متوجه شدم. از کمکتون متشکرم.

راهکار‌های مؤثر برای شروع مکالمه به زبان انگلیسی

حتما تابه‌حال برایتان پیش آمده است که در موقعیت اجتماعی قرار بگیرید که کسی را درست نشناسید و مطمئن نباشید که اصلا چه چیزی باید به او بگویید. حال اگر بخواهید به زبان انگلیسی هم صحبت کنید، این شرایط چالش‌برانگیزتر هم می‌شود. لازم است بدانید که به‌عنوان کسی که انگلیسی زبان دوم اوست، احساس ترس و اضطراب در چنین موقعیتی نشان‌دهنده ضعف یا عدم توانایی شما نیست، بلکه امری کاملا طبیعی است و درمورد هر زبان خارجی دیگر هم صدق می‌کند.

یادگیری راهکارها و تکنیک‌های کاربردی برای آغاز مکالمه در کنار دانستن اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه، به شما اعتماد‌به‌نفس کافی برای صحبت در چنین موقعیت‌هایی می‌دهد. در این بخش از مطلب قصد داریم شما را با برخی از راهکارهای ساده و در عین حال موثر برای آغاز مکالمات به انگلیسی آشنا کنیم.

  • مکالمه را با معرفی خود شروع کنید (Introduce Yourself): برای شروع مکالمه لازم نیست از جملات پیچیده استفاده کنید یا سوالات سخت و متفرقه بپرسید. کافی است خودتان را معرفی کنید، مانند مثال زیر:

Hello! I just saw you over here and wanted to introduce myself. I'm Alex. It's a pleasure to meet you.

سلام! من همین الان اینجا دیدمتون و می‌خواستم خودم را معرفی کنم. من «الکس» هستم. از آشنایی با شما خوشوقتم.

با توجه به این‌که در چه مکانی قرار داشته باشید، می‌توانید اطلاعات بیشتری را نیز پس از اسم خود اضافه کنید. مثلا در محیط کار می‌توانید به شغل یا واحدی که در آن مشغول به‌ کار هستید نیز اشاره کنید، مانند مثال زیر:

Hey there, I'm Sarah. I work in the marketing department. Nice to meet you.

سلام، من «سارا» هستم و در بخش تبلیغات کار می‌کنم. از آشنایی با شما خوشوقتم.

یا اگر در مهمانی باشید می‌توانید با اشاره به اسم میزبان یا کسی که شما را دعوت کرده، سر صحبت را باز کنید.

Hey, I'm Jennifer. An old friend of David. Actually, we met back in high school. How do you guys know each other?

سلام، من «جنیفر» هستم. یکی از دوستان قدیمی «دیوید». واقعیت ما در دبیرستان با هم آشنا شدیم. شما چطور با هم [با «دیوید»] آشنا شدید؟

دو فرد که نشسته‌اند و با هم صحبت می‌کنند.

بحث را با سوال پرسیدن زنده نگه دارید (Ask Simple Questions): سوال پرسیدن همواره از بخش‌های جداناپذیر در مکالمات بوده است. پرسیدن سوالات مناسب به ما کمک می‌کند که مکالمات طولانی‌تری داشته باشیم و در مقابل به مخاطب این پیام را می‌دهد که به او اهمیت می‌دهیم و تمایل داریم بیشتر درمورد او بدانیم. در آغاز مکالمات، مخصوصا با افرادی که آن‌ها را خوب نمی‌شناسیم، ضروری است که با سوالات ساده شروع کنیم و از پرسیدن سوالات پیچیده یا پی‌در‌پی اجنتاب کنیم، مانند مثال‌های زیر:

‌By the way, what's your name?

راستی، اسم شما چیه؟

I'm originally from France. Where are you from?

من اصالتا اهل فرانسه هستم. شما اهل کجا هستید؟

برخی دیگر از این قبیل سوالات ساده عبارت‌اند از:

What do you do for a living?

Where do you live?

How's it going?

How's life?

How's everything?

Are you having a busy day?

  • از طرف مقابل تعریف و تمجید کنید (Give Compliments): یکی از مؤثرترین روش‌ها برای باز کردن صحبت با کسی، اشاره به ویژگی‌های مثبت او است. با این کار مخاطب حس می‌کند که دیده شده است یا مورد قدردانی قرار گرفته است. در بیان این تعریف و تمجیدات به واقعی و صادقانه بودن آن‌ها دقت داشته باشید و سعی کنید به گونه‌ای باشند که مخاطب را معذب نکنند. به مثال‌های زیر توجه کنید.

That's a nice bag. Where did you get it? I'm Kevin, by the way.

چه کیف قشنگی! از کجا آن را خریده‌اید؟ راستی، من «کوین» هستم.

Your English is great! Oh, I forgot to introduce myself. I'm Andrea. What's your name?

انگلیسی شما حرف ندارد! آهان، فراموش کردم خودم را معرفی کنم. من «آندریا» هستم. اسم شما چیه؟

  • به موضوعات مرتبط اشاره کنید (Bring about Relevant Subjects): اشاره کردن به محیط اطراف و آنچه در آن می‌گذرد می‌تواند بهانه مناسبی برای آغاز مکالمه باشد. این صحبت‌ها طیف گسترده‌ای از موضوعات را دربر می‌گیرند از آب‌وهوا گفته تا رنگ دیوار اتاق یا بوی فنجان قهوه‌‌ روی میز. به مثال‌ زیر توجه کنید.

The music is too loud in here. Hi! I'm Fred. What's your name?

اینجا صدای موسیقی بیش‌از‌حد بلند است. سلام! من «فرد» هستم. اسم شما چیه؟

This winter is so cold that no jacket seems warm enough. Oh, I'm Jane. Nice to meet you.

این زمستان به‌قدری سرد است که هیچ کاپشنی آدم را گرم نمی‌کند. اوه، من «جین» هستم. از آشنایی با شما خوشوقتم.

کتاب اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه

در این بخش از مطلب قصد داریم تا چندی از بهترین کتاب‌های موحود در بازار برای یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را به شما معرفی کنیم.

کتاب های Daily English Expressions

کتاب سه‌ جلدی Daily English Expressions نوشته Robert Allans با برخورداری از «لغات» (Vocabularies)، «عبارات» (Phrases)، «اصطلاحات» (Idioms) و «افعال عبارتی» (Phrasal Verbs) رایج در مکالمات روزمره تأثیر بسزایی در تقویت مهارت‌های ارتباطی شما به انگلیسی می‌کنند. از جمله نقاط قوت این کتاب می‌توان به ارائه اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه در قالب متون و مثال‌های کاربردی اشاره کرد؛ به این روش شما با دیدن نحو استفاده از لغات و اصطلاحات کاربردی به صورت ملموس، قادر خواهید بود تا راحت‌تر آن‌ها را به خاطر بسپارید.

مثال‌های این کتاب در موقعیت‌های واقعی نوشته شده است و به زبان‌آموزانی توصیه می‌شود که به‌طور خاص قصد تقویت مکالمه انگلیسی را دارند و هم زمان می‌خواهند مثل یک بومی‌زبان انگلیسی روان و طبیعی صحبت کنند.

تصویر مجموعه کتاب‌های Daily English Expressions

کتاب‌ های English Idioms in Use

مجموعه دو جلدی English Idioms in Use در دو سطح «متوسط» (Intermediate) و «پیشرفته» (Advanced) موجود است. این کتاب‌ها که در انتشارات کمبریج و به قلم Michael McCarthy و Felicity O'Dell نگاشته شده اند، اصطلاحات انگلیسی در دسته‌بندی‌های موضوعی گوناگون و کاربردی مثل «لباس‌ها» (Clothes)، «موسیقی و تئاتر» (Music ) و «کار» (Work) به خواننده آموزش می‌دهد.

این کتاب‌ها همراه با تمرین‌های متنوع به همراه جواب و «ترفندهای یادگیری» (Study Tips) است و همین نکته، کتاب‌های English Idioms in Use را منبع مناسبی برای آموزش اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای «خودآموزی» (Self-study) و تدریس در کلاس درس مبدل کرده است.

دقت داشته باشید که کتاب English Idioms in Use- Intermediate برای زبان‌آموزان سطح B1 تا B2 و English Idioms in Use- Advance برای زبان‌آموزان C1 تا C2 پیشنهاد می‌شود.

تصویر مجموعه کتاب‌های English Idioms in Use

کتاب های Street Talk

اگر به دنبال کتابی میهج هستید که بتواند بدون نیاز به حضور در کلاس به شما کاربردی‌ترین اصطلاحات عامیانه انگلیسی را بیاموزد، پیشنهاد ما به شما خواندن مجموعه کتاب‌های Street Talk به قلم David Burke است. این کتاب‌ها اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را در قالب مکالمات روزمره به شما می‌آموزند و شامل تصاویر و تمارین متعدد و جالبی مثل «جورچین کلمات» (Crossword Puzzles) و «بازی با لغات» (Word Play) هستند. به‌طور کلی، مجموعه‌کتاب‌های Street Talk برای یادگیری اصطلاحات عامیانه به گویش «انگلیسی آمریکایی» (American English) توصیه می‌شود و فاقد اصطلاحاتی هستند که مناسب موقعیت‌های رسمی باشند. در ادامه، ضمن ارائه تصویر هر کدام از این سه کتاب، به‌طور خلاصه به مضمون هر یک اشاره خواهیم کرد.

تصویر کتاب Street Talk 1

کتاب Street Talk 1 رایج‌ترین اصطلاحات عامیانه در انگلیسی آمریکایی را به شما آموزش می‌دهد. این اصطلاحات در کمتر کتابی پیدا می‌شوند اما در گفت‌و‌گوهای رومزه به‌فور شنیده شده و عدم آشنایی با آن‌ها برقراری ارتباط را دشوار می‌کند.

تصویر کتاب Street Talk 2

کتاب Street Talk 2 مجموعه‌ای گرد‌آوری شده از نایاب‌ترین اصطلاحات عامیانه انگلیسی آمریکایی در موضوع‌بندی‌های مختلف به‌خصوص فیلم‌های و سریال‌های تلویزیونی است. همچنین، شما را با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه آشنا می‌کند که نوجوانان، رپرها و موج‌سواران اغلب از آن‌ها استفاده می‌کنند.

تصویر کتاب Street Talk 3

این کتاب نیز در واقع مکمل کتاب اول و دوم است و سایر اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه را پوشش می‌دهد که در زبان محاوره و توسط آمریکایی زبان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در مجموع، از آنجا که با کنار هم گذاشتن لغات موجود در این اصطلاحات، قادر به درک مفهوم کلی آن‌ها نیستیم، خواندن این کتاب‌ها برای درک هر چه مؤثرتر زبان محاوره انگلیسی به تمام زبان آموزان، مخصوصا کسانی که قصد زندگی در آمریکا را دارند یا می‌خواهند فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی را بهتر متوجه شوند، توصیه می‌شود.

سوالات رایج درباره اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه

در این بخش از مطلب سعی کرده‌ایم تا به برخی از رایج‌ترین سوالات درباره اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه پاسخ دهیم.

دانستن اصطلاحات رایج در مکالمه چه اهمیتی دارد؟

طبیعتا، یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه به ما کمک می‌کند بخش بزرگ‌تری از عبارات را در گفت‌وگوهای روزمره متوجه شویم و با به‌کارگیری آن‌ها روان‌تر و شبیه‌تر به «بومی زبانان انگلیسی» (Native English Speakers) صحبت کنیم. در نتیجه، این اصطلاحات به ما کمک می‌کند تا به‌طرز مؤثرتری به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنیم.

بهترین کتاب برای آشنایی با اصطلاحات رایج  در مکالمه چیست؟

کتاب‌های متعددی برای یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه در سطح بازار موجود است. از بهترین کتاب‌ها در این زمینه می‌توان مجموعه‌کتاب‌های «Daily English Expressions» و «English Idioms in Use» و «Street Talk» را نام برد.

چگونه اصطلاحات رایج در مکالمه را به‌خاطر بسپاریم؟

برای به‌خاطر سپردن اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه از روشهای سنتی مثل حفظ کردن بپرهیزید. به جای آن، سعی کنید آن‌ها را در مکالمات انگلیسی خود در محیط یا کلاس درس استفاده کنید. همچنین، خواندن کتاب و دیدن فیلم و سریال با در معرض قرار دادن شما با این اصطلاحات به‌ صورت ملموس و کاربردی، به شما کمک می‌کند آن‌ها را راحت‌تر به ذهن بسپارید.

جمع‌بندی

در این مطلب با طیف گسترده‌ای از اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه آشنا شدیم و آن‌ها در دسته‌بندی‌های زیر بررسی کردیم:

  • برای «آغاز و پایان مکالمه»
    • برای «سلام و احوال‌پرسی»
    • برای «باز کردن صحبت»
    • برای «پایان مکالمه»
  • برای «تشکر کردن»
  • برای «کلاس درس»
  • برای «مکالمه در رستوران»
  • برای «مکالمه در فروشگاه»
  • برای «مکالمه در دندانپزشکی»
  • برای «مکالمه در فرودگاه»

در انتهای هر کدام از دسته‌بندی‌ها نیز مکالمه‌ای قرار دادیم تا اصطلاحات مربوط به آن‌ها بهتر برای شما جا بیفتد. در ادامه مطلب، چند راهکار مؤثر برای شروع مکالمه به زبان انگلیسی در موقعیت‌های اجتماعی ارائه کردیم و در انتها، چند مجموعه کتاب به شما معرفی کردیم تا برای آشنایی کامل‌تر با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه بتوانید به آن‌‌ها رجوع کنید.

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
EF English LiveEnglish With LucySpeak LanguagesSpeak Confident EnglishBerlitz
دانلود PDF مقاله
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *