اسم نکره در عربی چیست؟ — به زبان ساده + ویژگی ها و مثال
اسم نکره در عربی عبارتی است که برای شنونده کاملا مشخص نیست و میتواند بر گروهی از اسمها در جهان واقع دلالت داشته باشد. به عبارت دیگر، اسم نکره میتواند مصادیق بارز زیادی داشته باشد. از این رو به خاطر ناشناخته ماندن از میان تعداد زیادی اسم به عنوان اسم نکره شناخته میشود. در این مبحث اسامی نکره را بررسی خواهیم کرد و با استفاده از تمرینهای انتهایی متن، سطح یادگیریمان از این مبحث را میسنجیم.
اسم نکره چیست ؟
به اسمی که به عموم اسامی یک جنس اشاره داشته باشد اسم نکره میگویند. مثلا در جمله «کتابی را برایم بیاور»، منظور از کتاب، همانی است که کاغذ و جلد و شیرازه دارد. اما دقیقا مشخص نیست منظور کدام کتاب است.
با در نظر گرفتن مثال بالا میتوانیم بگوییم که «اسم نکره یک اسم در عربی است که مرجع آن برای شنونده ناشناخته باشد». از این رو شنونده جمله بالا میتواند هر کتابی را که مدنظرش باشد برای گوینده جمله ببرد.
مهمترین شناسه اسم نکره در عربی، علامت تنوینی است که انتهای آن برای اعراب قرار میگیرد. اما برای شناخت صحیحتر آن نیاز داریم تا کلمات مخالف نکره، یعنی اسامی معرفه را به خوبی بشناسم. در نتیجه میتوانیم بفهمیم هر آنچه که معرفه نباشد در لیست اسامی نکره قرار میگیرد.
اسم معرفه چیست ؟
برخلاف اسم نکره، مرجع اسم معرفه برای گوینده و شنونده شناخته شدهاست. یعنی در جمله «کتاب را برایم بیاور»، هم گوینده جمله و هم شنونده آن، بر اصل اینکه منظور کدام کتاب است به یک توافق ناگفته و نانوشتهای رسیدهاند که موجب میشود هر دوی آنها منظور از «کدام کتاب؟» را در این جمله درک کنند.
در زبان عربی تعداد اسامی معرفه شناخته شده و محدود هستند. به همین خاطر راحتترین روش این است که این اسامی را به خوبی یاد بگیریم تا با جدا کردن هر اسمی که خارج از دایره آنها باشد بتوانیم معرفه یا نکره بودن یک اسم را به راحتی تشخیص بدهیم.
انواع اسم معرفه در عربی
در این زمینه شعر معروفی وجود دارد که به شرح زیر است:
معارف شش بود مضمر اضافه
علم ذواللام موصول و اشاره
بر اساس این شعر، اسمهای معرفه در زبان عربی به شش دسته مختلف تقسیمبندی میشود. از جمله آنها میتوانیم از «ضمیر عربی»، «مضافالیه در عربی»، «اسم علم عربی»، «اسم دارای ال»، «اسم موصول عربی» و «اسم اشاره عربی» یاد کنیم. در ادامه توضیح مختصر هر یک از این موارد و دلیل معرفه بودن هر کدام از آنها را بررسی میکنیم.
معرفه به ضمیر
استفاده از ضمیر در هر زبانی به قصد جلوگیری از تکرار یک اسم در جملات انجام میشود. با در نظر گرفتن چنین موضوعی و فهمیدن اینکه در زبان عربی، جنسیت و تعداد، تفکیک مشخصی دارد، میتوانیم نتیجه بگیریم که ضمایر عربی نیز متعدد و متنوع هستند. از آنجایی که ضمیر جایگزین اسم است میتوانیم بفهمیم که مرجعش مشخص است. در نتیجه همیشه و در هر حالتی که به کار برود از ارکان معرفه یک جمله محسوب میشود.
در زبان عربی ضمایر به دو دسته منفصل عربی و متصل عربی تقسیم میشوند. از میان آنها یک دسته ضمایر منفصل مرفوعی هستند که به دلیل قبول نقش «مبتدا» و «فاعل» در جملهها به این نام خوانده میشوند. دسته دیگر ضمایر منفصل منصوبی هستند. این نوع از ضمایر همان ضمایر متصل هستند اما به فعل نمیچسبند. بلکه با کلمه «أيّا» همراه میشوند تا دسته ضمایر منفصل منصوبی را بسازند. برای درک بهتر این ضمایر بهتر است به جدول زیر توجه کنید.
جدول انواع ضمایر منفصل عربی | |
ضمیر منفصل مرفوعی | ضمیر منفصل منصوبی |
هو | ایاه |
هما | ایاهما |
هم | ایاهم |
هی | ایاها |
هما | ایاهما |
هن | ایاهن |
أنتَ | ایاکَ |
أنتما | ایاکما |
أنتم | ایاکم |
أنتِ | ایاکِ |
أنتما | ایاکما |
أنتن | ایاکنَ |
أنا | ایايَ |
نحن | ایانا |
در مقابل ضمایر منفصل، ضمایر متصلی داریم که همانند مورد قبلی به دسته مرفوعی و منصوبی تقسیم میشوند. در توضیح ضمایر متصل مرفوعی باید گفت که این ضمایر همان ضمایری هستند که هنگام صرف فعل (در دو زمان ماضی و مضارع) در ساختمان فعل حضور دارند و نقش فاعل را در جمله بازی میکنند. با توجه به این تعاریف، انواع آنها برای دو زمان ماضی عربی و مضارع عربی میتواند متفاوت باشد. برای درک بهتر به جدول زیر توجه کنید.
جدول ضمایر متصل مرفوعی | |
متصل مرفوع ماضی | متصل مرفوع مضارع |
هو مستتر | هو مستتر |
ا | ا |
و | و |
هی مستتر | هی مستتر |
ا | ا |
نَ | نَ |
تَ | أنت مستتر |
تما | ا |
تم | و |
تِ | ي |
تما | ا |
تن | ن |
تُ | أنا مستتر |
نا | نحن مستتر |
در مقابل اینها ضمایر متصل منصوبی و مجرور را داریم. در به کار بردن این نوع از ضمایر در حالت نصب و جر تفاوتی وجود ندارد و همواره به صورت یکسان به کار برده میشود. اگر این دسته از ضمایر به فعل یا حروف مشبهه بالفعل در عربی چسبیده باشند، اعراب عربی محلا منصوب میگیرند و هرگاه به اسم یا حرف جر چسبیده باشند محلا مجرور میشوند. برای درک بهتر به جدول زیر توجه کنید.
جدول ضمایر متصل منصوبی و مجروری | |
صیغه | ضمیر |
هو - للغائب | ه |
هما - للغابَیْنِ | هما |
هم - للغائبینَ | هم |
هی - للغائبة | ها |
هما - للغائبتَيْنِ | هما |
هنَّ - للغائبات | هن |
أنتَ - للمخاطب | کَ |
أنتما - للمخاطبیْنِ | کما |
أنتم - للمخاطبینَ | کم |
أنتِ - للمخاطبة | کِ |
أتما - للمخاطبتینِ | کما |
أنتن - للمخاطبات | کنَّ |
أنا - للمتکلمالوحده | ی |
نحن - للمتکلم معالغیر | نا |
معرفه به اضافه
هرگاه یک اسم نکره به یکی از اسمهای معرفه اضافه شود، از حالت ناشناخته بودن خارج و در نتیجه آن، اسم مضاف نیز معرفه میشود. به عنوان مثال ترکیب «کتاب طالب الجامعة» را در نظر بگیرید.
در این ترکیب، الجامعة به خاطر چسبیدن به «ال» معرفهساز تبدیل به اسم معرفه شدهاست. طالب به آن اضافه شده و به خاطر مضاف واقع شدن تبدیل به یک اسم معرفه شده و کلمه کتاب نیز همین مراحل را طی کردهاست.
به طور خلاصه، روند معرفه شدن ترکیب بالا به این ترتیب است. «معرفه به اضافه + معرفه به اضافه + معرفه به ال». برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
کتابٌ + مدرسٌ + الریاضیات = کتاب مدرس الریاضیات
سیارةٌ + بنتٌ + عمي = سیارة بنت عمي
معرفه به اسم علم
وقتی بدانیم مرجع یک اسم چیست یا کیست، برای ما حکم اسم معرفه را پیدا میکند. اسم علم در زبان عربی همان اسم خاص در زبان فارسی است که برای نامیدن اشخاص به کار میرود. چون مرجع آن برای گوینده و شنونده مشخص است، پس در دسته اسامی معرفه قرار میگیرد. در شرایطی هم که یک اسم نکره به آن اضافه شود، به «اسم معرفه به اسم علم» تبدیل میشود. برای فهم بهتر میتوانید مثالهای زیر را در نظر بگیرید.
تنّورةٌ + فاطمةٌ = تنورةُ فاطمة
دامن فاطمه
مدینةٌ + تهران = مدینةُ تهران
شهر تهران
معرفه به ال
اسمها در زبان عربی از دو حالت خارج نیستند. یا نکره هستند و تنوین میگیرند و یا معرفه هستند و «ال» معرفهساز میگیرند. (حالت سومی هم وجود دارد که ممکن است یک اسم به اسم معرفهای دیگر اضافه شود که کمی بالاتر درباره ساز و کار آن توضیح دادیم.)
در واقع، وقتی از «ال» در ابتدا یک اسم استفاده کنیم به معنی آن است که به عنوان شنونده و گوینده، میدانیم درباره کدام اسم صحبت میشود. یعنی مرجع آن برای ما شناخته شدهاست.
نکته: در این مورد نیز هرگاه یک اسم نکره به اسمی که «ال» دارد اضافه شود میتوانید به اسم معرفه به اضافه تغییر ماهیت بدهد.