آناتومی بدن انسان – از صفر تا صد + عکس آناتومی فارسی
بدن انسان از میلیونها سلول تشکیل شده است که از کنار هم قرار گرفتن و تعامل آنها بافت تشکیل میشود. بافتها با ساختار و مورفولوژی منحصر به فردی کنار هم قرار میگیرند و اندامهای مختلف را تشکیل میهند. شکل هر اندام بر اساس نوع فعالیتی که در بدن انجام میدهد منحصر به فرد است. بررسی سازمانیافتگی بافتها، شکل ظاهری اندامها و موقعیت قرارگیری اندامها نسبت به هم به درک عملکرد فیزیولوژیک و اختلال عملکرد اندامها کمک میکند. آناتومی بخشی از زیستشناسی است که شکل ظاهری اندامها و موقعیت آنها در بدن را بررسی میکند. مطالعه آناتومی بدن انسان به همه ما کمک میکند بدن خود را بهتر بشناسیم.
آناتومی بدن انسان به سر و گردن، تنه، اندامهای فوقانی و اندامهای تحتانی تقسیم میشود. سر بالاترین بخش بدن انسان است. استخوان جمجمه، مغز، چشمها، گوشها،دهان و بینی در این بخش قرار دارند. گردن ناحیهای است که سر را به تنه متصل میکند. مهرههای گردنی ستون فقرات، بخشهای ابتدایی نای و مری، حنجره، غده تیروئید و غدد پاراتیروئید، رگهای تغذیهکننده مغز و اعصاب خروجی از مغز از این ناحیه عبور میکنند. تنه به قفسهسینه، حفره شکمی و لگن تقسیم میشود. مهرههای سینهای، کمری و خاجی و بیشتر اندامها در این بخش از آناتومی بدن انسان قرار دارند. اندامهای فوقانی به بخش بالایی و اندامهای تحتانی به بخش پایینی آن وصل میشوند. در این مطلب از مجله فرادرس بخشهای مختلف آناتومی بدن انسان را توضیح میدهیم.
آناتومی بدن انسان چیست؟
آناتومی بخش از زیستشناسی است که شکل و ساختار بخشهای مختلف بدن موجودات زنده را بررسی میکند. آناتومی به دو بخش ماکروسکوپی (Gross anatomy) و میکروسکوپی تقسیم میشود. آناتومی ماکروسکوپی شکل ظاهری و ارتباط ساختار اسکلت بدن انسان، اندامهای سر و گردن، تنه و قفسه سینه، اندامها فوقانی و اندامهای تحتانی را بررسی میکند. آناتومی میکروسکوپی شکل و ارتباط بافتهای یک اندام بررسی میشود. قبل از توضیح آناتومی بخشهای مختلف بهتر از با اصطلاحات کلی که در مطالعه آناتومی بدن انسان کاربرد دارند، آشنا شویم. در ادامه این مطلب از مجله فرادرس اصلاحات مربوط به صفحههای بدن و حرکت اندامها را بررسی میکنیم.
صفحه های آناتومی بدن انسان چیست؟
برای درک بهتر موقعیت اندامها، آناتومی بدن انسان را با صفحههای فرضی جمجمهای یا «ساژیتال» (Sagittal Plane)، تاجی، جلویی یا «کرونال» (Coronal Plane) و عرضی به بخشهای مختلف تقسیم میکنند. صفحه ساژیتال، صفحهای عمودی است که در طول بدن قرار دارد. این صفحه بدن را به دو نیمه چپ و راست تقسیم میکند. صفحه تاجی، صفحه عمودی دیگری است که در طول بدن و عمود بر صفحه ساژیتال قرار دارد. این صفحه بدن را به دو نیمه «جلویی» (Anterior) و «پشتی» (Posterior) تقسیم میکند. صفحه عرضی، عمود بر صفحه ساژیتال و کورونال، و موازی زمین قرار دارد. این صفحه بدن را به قسمتهای «بالایی» (Superior) و «پایینی» (Inferior) تقسیم میکند.
جهت قرار گرفتن اندام ها در آناتومی بدن انسان
در بخش قبلی مطلب آناتومی بدن انسان، تقسیمبندی بدن بر اساس صفحهها را توضیح دادیم. در این بخش اصطلاحات قرار گرفتن اندامهانسبت به هم را بررسی میکنیم. بالا و پایین، جلو و عقب، دور از تنه بدن یا «دیستال» (Distal) و نزدیک تنه بدن یا «پروکسیمال» (Proximal)، شکمی یا «ونترال» (Ventral) و پشتی یا «دورسال» (Dorsal)، نزدیک محور وسط بدن یا «میانی» (Medial) و دور از محور وسط بدن یا «جانبی» (Lateral)، «جمجمهای» (Cranial) یا نزدیک سر و «دمی» (Caudal) یا نزدیک اندامهای تحتانی، خارجی یا سطحی و داخلی یا عمقی، کف دست یا «پالمر» (Palmer) و روی دست یا دورسال، و کف پا یا «پلانتر» (Planter) و روی پا یا دورسال موقعیت اندامها نسبت به هم را نشان میدهد.
حفره های بدن انسان
اندامهای داخلی بدن انسان در حفرههایی قرار دارد که بهوسیله غشایی از بافت پوششی و مایع روانکننده از آنها محافظت میشود. این حفرهها به دو بخش جلویی و عقبی تقسیم میشوند. جمجمه و ستون فقرات حفرههای پشتی و حفره سینهای، شکمی و لگن، حفرههای جلویی آناتومی بدن انسان هستند. حفره سینهای به مدیاستینوم بالایی، جلویی، وسطی، پشتی و دو حفره جنبی تقسیم میشود. قلب و ریهها اندامهای داخلی این حفره هستند. حفره شکمی پایین حفره سینهای است و لوله گوارش، کبد، کلیهها و پانکراس را در این حفره قرار دارند. حفره لگنی پایین حفره شکمی قرار دارد و مرز مشخص با این حفره ندراد. بخشی از اندامهای دستگاه ادراری و تولیدمثل در این بخش از آناتومی بدن انسان قرار دارند. ایین حفرهها بهوسیله غشاهای سروزی از هم جدا میشوند.
غشاهای سروزی بدن انسان
غشاهای سروزی بخشی از آناتومی بدن انسان هستند که دیواره حفرههای جلویی را میپوشاند. این غشا لایهای از بافت پوششی است که مایع سروزی ترشح میکند. مایع سروزی از آب و پروتئینها تشکیل شده و ترکیبی شبیه سرم خون دارد. پرده جنب، پریکاردیوم و پرده صفاق غشاهای سروزی هستند که اطراف قلب، ریهها و اندامهای حفره شکمی قرار دارند. این غشاها از لایه احشایی یا داخلی و لایه محیطی یا خارجی تشکیل شده است. لایه احشایی سطح خارجی اندام و لایه محیطی دیواره حفرهها را میپوشاند. مایع سروزی بین این دو لایه قرار دارد.
دیواره داخلی جمجمه و ستون مهرهها با بافت فیبروزی سه لایه به نام مننژ پوشیده میشود. این غشا بین بافت عصبی و استخوانهای جمجمه یا مهرهها قرار میگیرد و فضای بین لایههای آن با مایع مغزی-نخاعی پر شده است. سختشامه، عنکبوتیه و نرمشامه لایههای این غشا هستند. سختشامه به سطح داخلی استخوانها متصل است. نرمشامه روی بافت عصبی قرار میگیرد عنکبوتیه بین این دو لایه قرار دارد.
آناتومی سر و گردن انسان
سر و گردن اولین ناحیه آناتومی بدن انسان است که در این مطلب از مجله فرادرس توضیح میدهیم. استخوان جمجمه، مغز، چشمها، گوشها، دهان و بینی در ناحیه سر و مهرههای گردن، ماهیچههای اسکلتی، ناحیه ابتدایی نای و مری، غده تیروئید و غدد پاراتیروئید در ناحیه گردن قرار دارند. مغز مرکز اصلی کنترل فعالیتهای ارادی و غیرارادی بدن است. چشمها، گوشها، دهان و بینی اندامهای حسی هستند که به درک محیط اطراف کمک میکنند. آناتومی میکروسکوپی هر یک از این اندامها از استخوانها، ماهیچهها، بافت پیوندی و پوششی متفاوتی تشکیل شده است.
آناتومی جمجمه انسان
جمجمه ساختار استخوانی آناتومی بدن انسان است که به بخش جلویی و پشتی تقسیم میشود. بخش جلویی از استخوانهایی تشکیل شده که اسکلت صورت را میسازند و محل قرارگیری اندامهای حسی را مشخص میکنند. بخش پشتی حفره جمجمه را تشکیل میدهد که مغز را در خود جای داده است. اسکلت استخوانی صورت از ۱۴ استخوان تشکیل شده است که حدقهها، حفره بینی، حفره دهان و سینوسها را تشکیل میدهند. این اسکلت از یک جفت استخوان زیگموئید، یک جفت استخوان لاکریمال، یک جفت استخوان بینی، یک جفت استخوان پالاتین، یک جفت استخوان فک بالایی، استخوان حلزونی پایینی بینی، استخوان تیغه بینی (Vomer) و استخوان فک پایین تشکیل شده است.
- استخوان زیگموئید: استخوانهای زیگموئید اسکلت گونه و بیشتر دیواره جانبی حدقه را میسازد. این استخوانها با استخوان فرونتال، اسفنوئید، گیجگاهی و استخوانهای فک بالایی مفصل تشکیل میدهند.
- استخوان لاکریمال: دو استخوان کوچک و مثلثی لاکریمال وسط صورت قرار دارند و بخشی از دیواره میانی حدقهها را تشکیل میدهند. در ناحیه جلویی این استخوان فرورفتگی وجود دارد که به کانال لاکریمال متصل میشود. مایع لاکریمال (اشک) از این کانال وارد حفره بینی میشود.
- استخوان بینی: استخوانهای باریک بینی با هم مفصصل تشکیل میدهند و تیغه خارجی بینی را میسازند. غضروف دیواره جانبی حفره بینی به این استخوانها متصل میشود.
- استخوان پالاتین: استخوانهای پالاتین بخشی از صفحه محکم سقف دهان را تشکیل میدهند. این استخوانها در تشکیل دیواره جانبی بینی و دیواره میانی حدقه شرکت میکنند.
- استخوان فک بالایی: این استخوانها فک بالا و بخش زیادی از صفحه محکم سقف دهان، کف میانی حدقه و بخشی از دیواره جانبی بینی را میسازد. لبه این استخوان از حفرههایی تشکیل شده که محل قرار گرفتن دندانها است و به آن زائده آلوئولی گفته میشود. در سطح جلویی این استخوان و زیر حدقهها دو منفذ برای عبور اعصاب حسی بینی، لبهای بالایی و ناحیه جلویی گونه وجود دارد. این استخوانها با استخوان زیگموئید و فرونتال مفصل تشکیل میدهند.
- استخوان حلزونی پایینی بینی: این استخوانهای کوچک در حفره بینی قرار دارند و سطح حفره بینی را افزایش میدهند.
- استخوان تیغه بینی: این استخوان مثلثی بخش پایینی پشت تیغه وسطی بینی را تشکیل میدهد.
- استخوان فک پایین: استخوان فک پایینی، تنها استخوان متحرک جمجمه است. در زمان تولد فک پایین، مثل فک بالا از دو استخوان تشکیل شده است. اما این دو استخوان در اولین سال تولد به هم جوش میخورند و استخوان U شکل فک پایین را میسازند. این استخوان از تنه افقی جلو و دو شاخ عمودی پشتی تشکیل شده است. زاویه فک بین این دو بخش استخوان ایجاد میشود. شاخ پشتی از زائده کورونوئید و کوندیل تشکیل شده است. کورونوئید محل اتصال ماهیچههای جویدن است. کویونوئید با فرورفتگی فک پایین و برآمدگی مفصلی استخوان گیجگاهی، مفصل تشکیل میدهد. شکاف فک پایین بین این دو زائده قرار دارد. زائده آلوئولی این استخوان محل قرار گرفتن دندانها است. در دو طرف جانبی سطح جلویی این استخوان دو منفذ برای عبور عصبهای حسی چانه وجود دارد. دو منفذ دیواره میانی شاخها، کانالی برای عبور عصبها و رگهای خونی دندانهای فک پایین ایجاد میکنند. خطهای فکی-لامی در دیواره داخلی تنه، محل اتصال ماهیچههای کف حفره دهان است.
حفره جمجمه از ناحیه کف و سقف تشکیل شده است. استخوانهای کف جمجمه از فرورفتگیها و منافذ زیادی تشکیل شده است. منافذ این استخوان محل عبور رگهای خونی و اعصاب است. فرورفتگیها به سه ناحیه جلویی، میانی و پشتی تقسیم میشود. شکل و عمق این فرورفتگیها متناسب با شکل مغز در ان ناحیه است. حفره جمجمه از یک جفت استخوان آهیانه، یک جفت استخوان گیجگاهی، یک استخوان فرونتال یا جلویی، یک استخوان اوسیپیتال یا پسسری، یک استخوان اسفنوئید و یک استخوان اتموئید تشکیل شده است.
- استخوان آهیانه: استخوانهای آهیانه بخش بالایی و جانبی حفره جمجمه را تشکیل میدهند. استخوان فرونتال جلو و استخوان اوسیپیتال پشت این استخوانها قرار دارد. استخوانهای آهیانه چپ و راست در دو طرف جانبی حفره جمجمه با استخوانهای گیجگاهی مفصل تشکیل میدهند.
- استخوان گیجگاهی: استخوانهای گیجگاهی دو طرف حفره جمجمه و زیر استخوانهای آهیانه قرار دارند. این استخوانها در جلو با استخوان اسفنوئید و در پشت با استخوان اوسیپیتال مفصل تشکیل میدهند. بخش بالایی این استخوان شبیه صدف است. زائدههای استخوان گیجگاهی زیر این ناحیه قرار گرفته است. زائده زیگموئید جلو و زائده ماستوئیدی (پستانی) پشت قرار دارد. زائده زیگموئیدی ناحیه پشتی قوس زیگموئیدی را تشکیل میدهد و زائده ماستوئیدی محل اتصال ماهیچههای اسکلتی است. ناحیه پتروس در سمت داخلی حفره جمجمه قرار دارد. این ناحیه در تشکیل حفرههای گوش میانی و داخلی شرکت میکند. مجرای خارجی و داخلی گوش، کانالهای استخوان گیجگاهی هستند. جلوی مجرای شنوایی خارجی، فرورفتگی بیضی وجود دارد که با استخوان فک پایین مفصل متحرک تشکیل میدهد. جلوی این فرورفتگی، برآمدگی مفصلی فک پایین قرار دارد. زائده استیلوئید پشت فرورفتگی فک پایین قرار دارد. این زائده محل اتصال ماهیچهها و رباط استخوان هیوئید گردن است. بین زائده استیلوئید و ماستوئید منفذی وجود دارد که اعصاب جمجمهای صورت از آن عبور میکند. جلوی زائده استیلوسید کانال زیگزاگی کاروتید قرار دارد. سرخرگ کاروتید با عبور از این مجرا وارد حفره جمجمه میشود.
- استخوان فرونتال: استخوان فرونتال ناحیه جلوی حفره جمجمه و پیشانی را تشکیل میدهد. لبه جلویی ضخیم این استخوان، برآمدگیهای زیر ابرو و حاشیه بالایی حدقهها را میسازد. نزدیک خط وسط حاشیه بالایی حدقهها، منفذ برای عبور عصبهای پیشانی وجود دارد. سطح پشتی استخوان فرونتال وارد حفره جمجمه میشود. این ناحیه سقف حدقه و جلوی حفره جمجمه را تشکیل میدهد.
- استخوان اوسیپیتال: استخوان اوسیپیتال دیواره پشتی حفره جمجمه را می سازد. برجستگی خارجی این استخوان محل اتصال رباطهای گردن است. دو طرف جانبی این «خط پشت گردنی بالایی» (Superior Nuchal Line) قرار دارد که محل اتصال ماهیچههای گردن است. این استخوان بخش زیادی از قاعده (کف) حفره جمجمه را میسازد. فورامن مگنوم در قاعده این استخوان محل اتصال ساقه مغز به نخاع است. دو طرف این فورامن کوندیلهای جمجمه قرار دارند که با اولین مهره گردن مفصل تشکیل میدهند.
- استخوان اسفنوئید: استخوان اسفنوئید بخشی از قاعده حفره جمجمه را میسازد. این استخوان از چهار ناحیه شبیه بال پرندگان و تنه تشکیل شده است. بالهای کوچکتر داخل حفره جمجمهای، مرز بین فررفتگی جلویی و میانی را مشخص میکنند. فرورفتگی سطح داخلی تنه این استخوان محل قرار گرفتن غده هیپوفیز است. بالهای بزرگتر، ناحیه جلویی فرورفتگی میانی حفره جمجمه را میسازد. دو طرف پایین تنه این استخوان، «صفحههای پتریگوئید» (Pterygoid Plate) جانبی و میانی قرار دارند. صفحههای پتریگوئید میانی در تشکیل بخش پشتی دیواره جانبی حفره بینی شرکت میکنند. صفحههای پتریگوئید جانبی بزرگتر و محل اتصال ماهیچههای جویدن هستند. عصب فک پایین، عصب فک بالایی و رگهای مننژی میانی از منافذ بال بزرگتر عبور میکنند. بین بال بزرگتر و کوچکتر شکافی برای عبور اعصاب و رگهای اندامهای صورت وجود دارد.
- استخوان اتموئید: استخوان اتموسیدی در تشکیل بخش بالایی دیواره جانبی و سقف حفره بینی، بخش بالایی سپتوم بینی، دیواره میانی حدقه و بخشی از فرورفتگی جلوی حفره جمجمه شرکت میکند. این استخوان از صفحه غربالی، صفحه عمودی و صفحه مارپیچی تشکیل شده است. صفحه غربالی سقف حفره بینی را میسازد. عصب بویایی از منافذ این استخوان عبور میکنند و وارد مغز میشوند. «کریستا گالی» (Crista Galli) یا تاج خروس بخش استخوانی که از سطح بالایی صفحه غربالی خارج میشود. بخشی از سختشامه که دو نیمکره را از هم جدا میکند، به کریستا گالی متصل میشود. صفحه عمودی، یکی دیگر از زائدههای استخوانی متصل به صفحه غربالی است. این استخوان دو-سوم بالایی تیغه وسطی بینی را میسازد. صفحههای مارپیچی دو طرف صفحه عمودی قرار دارند. بخشی از این صفحات در تشکیل دیواره میانی حدقه و بخش دیگر آن در تشکیل ناحیه بالایی دیواره جانبی بینی شرکت میکند. حفرههای صفحههای مارپیچی بخشی از سینوسهای پازانازال را تشکیل میدهد.
استخوانهای حفره جمجمه بهوسیله بخیهها کنار هم قرار میگیرند. هر بخیه مفصل ثابت بین استخوانها است. فاصله بین استخوانها در این مفصل با بافت پیوندی متراکم پر شده است. بخیه کورونال و ساژیتال روی سطح خارجی سقف حفره جمجمه قرار دارند. بخیه کرونال از صفحه کرونال عبور و استخوان فرونتال را به استخوانهای آهیانه راست و چپ متصل میشود. بخیه ساژیتال از صفحه ساژیتال عبور و استخوانهای آهیانه چپ و راست را به هم متصل میکند. انتهای عقبی بخیه ساژیتال به بخیه لامبدایی متصل میشود. این مفصل استخوان پسسری را به استخوانهای آهیانه متصل میکند. بخیه صدفی در دو طرف جمجمه استخوانهای آهیانه را به ناحیه صدفی استخوان گیجگاهی متصل میکند.
آناتومی مغز انسان
مغز یکی از پیچیدهترین اندامهای آناتومی بدن انسان است که همراه نخاع دستگاه عصبی مرکزی را تشکیل میدهد. این دو اندام بیشتر فعالیتهای بدن را کنترل و اطلاعات حسی را پردازش میکند. این اندام از مخ، مخچه، ساقه مغز و دیانسفالون تشکیل شده است. هر یک از این ساختارها از بخشهای مختلفی تشکیل شده است که شکل و وظایف متفاوتی دارند. اما بافت همه آنها از نورونها و سلولهای گلیا تشکیل شدهاند. نورونها سلولهای عصبی هستند که وظیفه اصلی انها انتقال پیام بین ساختارهای مغز و اندامهای دیگر است. سلولهای گلیا در انتقال پیام نقش ندارند، اما به تنظیم مواد شیمیایی محیط نورونها کمک میکنند. در این بخش مطلب آناتومی بدن انسان ساختار بخشهای مختلف مغز را توضیح میدهیم.
آناتومی مخ
مخ بزرگترین بخش مغز است که در سطح آن شیارها و برآمدگیهای زیادی وجود دارد. این شیارها و برآمدگیها مساحت سطح آن را بدون بزرگتر شدن مغز، افزایش میدهد. مخ به ناحیه قشری و داخلی تقسیم میشود. ناحیه قشری حدود ۳ تا ۴ سانتیمتر ضخامت دارد و از ماده خاکستری (بخشهای بدون میلین نورون) تشکیل شده است. ناحیه داخلی از ماده سفید (بخشهای میلیندار نورون) تشکیل میشود. این بخش مغز به نیمکرههای راست و چپ تقسیم میشود که بهوسیله جسم پینهای با هم در ارتباط هستند. جسم پینهای بخشی از ماده سفید مخ است که از آکسون میلیونها نورون تشکیل شده است. بخشهای دیگر ماده سفید بخشهای یک نیمکره به هم، بخشهای دو نیمکره به هم و بخشهای نیمکره را به ساختارهای خارج از قشر مخ متصل میکند.
هر نیمکره به لوبهای فرونتال، آهیانه، گیجگاهی و اوسیپیتال تقسیم میشود که زیر استخوانهای همنام قرار دارند.
- لوب فرونتال: لوب فرونتال جلوی شیار مرکزی و بالای شیار جانبی قرار دارد. این بخش از مخ قدرت استدلال، فعالیتهای حرکتی، مهارتهای شناختی و گفتار را کنترل میکند. قشر حرکتی بخشی از این لوب است کنار شیار مرکزی قرار دارد.
- لوب آهیانه: لوب آهیانه پشت شیار مرکزی، بالای شیار جانبی و جلوی شیار آهیانه-اوسیپیتال قرار دارد. این ناحیه اطلاعات گیرندههای حس پیکری را پردازش میکند.
- لوب گیجگاهی: لوب گیجگاهی جلوی شیار جانبی قرار دارد. قشر اصلی شنوایی در این لوب مخ قرار دارند.
- لوب اوسیپیتال: لوب اوسپیتال پشت شیار آهیانه-اوسیپیتال قرار دارد و قشر بینایی اصلی مهمترین ناحیه عملکردی آن است.
دیانسفالون، غده هیپوفیز، دستگاه لیمبیک و گانگلیای پایه ساختارهای داخلی مغز هستند که زیر مخ قرار دارند.
دی انسفالون
دیانسفالون ناحیه کوچکی از مغز بین مخ و ساقه مغز است. ساختارهای این بخش مغز از ماده خاکستری تشکیل میشود. تالاموس ساختار مرکزی دیانسفالون است و بقیه ساختارهای این بخشس بر اساس موقعیتی که نسبت به تالاموس دارند، نامگذداری میشوند. اپیتالاموس ساختارهای پشت، سابتالاموس ساختارهای زیر و هیپوتالاموس ساختارهای بخش پایینی جلوی تالاموس هستند.
تالاموس از دو نیمه کاملا مشابه و هر نیمه از ماده خاکستری تشکیل شده است که بهوسیله بخش Y شکلی از ماده سفید به نام لامینا، جدا میشوند. هر نیمه تالاموس از هستههای جلویی، میانی، جانبی، بین لامینا (intralaminar) و رتیکولار تشکیل شده است. این هستهها در تقویت و ادغام پیامها سیستم لیمبیک، اعصاب حسی و اعصاب حرکتی نقش دارند.
هیپوتالاموس ساختاری است که از دو نیمه کاملا مشابه تشکیل شده است. زیر هیپوتالاموس اجسام پستانی و غده هیپوفیز، و جلوی آن کیاسمای بینایی قرار دارد. این غده بهوسیله صفحات فرضی موازی با صفحه ساژیتال بدن (از جلو به عقب) به نواحی «پریاوپتیک» (Preoptic area)، کیاسمایی یا «سوپرا اپتیک» (Supraoptic Area)، «توبلار» (Tuberal Area) و پستانی یا «مامیلاری» (Mammillary Area) تقسیم میشود. تعداد هستهها و عملکرد آنها در این مکناطق با هم متفاوت است. بخشی از هستههای این غده هورمونهای کنترلکننده هیپوفیز را سنتز و ترشح میکنند و بخشی از هستهها با مراکز عصبی مغز در ارتباط هستند.
غده هیپوفیز
غده هیپوفیز، ساختاری بیضی است که زیر هیپوتالاموس، در فرورفتگی استخوان اسفنوئید قرار دارد. این غده به لوب جلویی و پشتی تقسیم میشود. لوب جلویی از بافت اپیتلیوم تشکیل شده است و در ترشح هورمونهای سیستم اندوکرین بدن نقش دارد. این بخش با شبکهای از مویرگهای خونی با هیپوتالاموس در ارتباط است. لوب پشتی از بافت عصبی تشکیل شده و بهوسیله نورونها با هیپوتالاموس در ارتباط است.
گانگلیای پایه
گانگلیای پایه از جفت هستههای دمی یا «کوآدات» (Caudate Cucleus)، هستههای پوستهای یا «پوتامن» (Putamen)، هستههای گوی رنگپریده یا «گلوبوس پالیدوس» (Globus Pallidus)، هستههای زیرتالاموس، جسم سیاه یا «سابستنشیا نیگرا» (Substantia Nigra) تشکیل شده است. این هستههای پیام عصبی را از قشر مخ دریافت و بخش زیادی از حرکات ارادی بدن را هماهنگ میکنند.
آناتومی مخچه
مخچه بخشی از مغز است که در فرورفتگی اوسیپیتال و پشت بطن چهارم مغز قرار دارد. این ساختار مثل مغز از قشر خاکستری و ماده سفید داخلی تشکیل شده است. کرمینه بخشی از ماده سفید است که بین نیمکرههای چپ و راست مخچه ارتباط برقرار میکند. این نیمکرهها بهوسیله رشتههایی عصبی به سطح پشتی ساقه مغز متصل میشوند. هر نیمکره مخچه به لوبهای جلویی، میانی و فلوکونودولار تقسیم میشود که پیام عصبی گوش داخلی و چشم را دریافت میکند.
آناتومی ساقه مغز
ساقه مغز بخشی است که ساختارهای بالایی مغز را به نخاع متصل میکند و به «مغز میانی» (Midbrain)، «پل مغزی» (Pons) و «بصل النخاع» (Medulla Oblongata) تقسیم میشود. مغز میانی بالاترین بخش ساقه مغز است که بین اجسام پستانی و پل مغزی قرار دارد. هسته تمام اعصاب کرانیال به جز عصبهای بویایی و بینایی در این بخش مغز قرار دارد. مغز میانی به «تکتوم» (Tectum) یا سقف و یک جفت «ساقه» (Cerebral Peduncles) تشکیل شده است.
- تکتوم: تکتوم از چهار «برجستگی» (Colliculi) تشکیل شده است که پایین غده پینهآل قرار دارند و بهوسیله شیار ضربدری از هم جدا میشوند. برجستگیهای بالایی با شبکیه چشم و برجستگیهای پایینی با تالاموس در ارتباط هستند.
- ساقههای مغز میانی: ساقههای مغز میانی دستهای از فیبرهای عصبی هستند که از مخ شروع میشوند و در پل مغزی به هم میرسند. عصب حرکتی چشم از ساقههای مغز میانی خارج میشود.
پل مغزی، مغز میانی را به بصل النخاع متصل میکند و جلوی مخچه قرار دارد. عصب سهقلو، دورکننده، صورت و دهلیزی-حلزونی از سطح شکمی این بخش مغز خارج میشوند. بصل النخاع پایینترین بخش ساقه مغز است که بین نخاع و پل مغزی، در فورامن مگنوم قرار دارد. عصب زبانی-حلقی، واگ، فرعی و زیرزبانی از این بخش مغز خارج میشوند. در سطح شکمی بصل النخاع دو بخش هرمی وجود دارد که اعصاب پایینرونده از آن عبور میکنند. اعصاب پایینرونده با رشتههای عصبی نخاع سیناپس تشکیل میدهند. پل مغزی بسیاری از فعالیتهای غیرارادی بدن ازجمله ضربان قلب، تنفس و فشار خون را کنترل میکند.
آناتومی چشم انسان
چشمها اندامهای حسی صورت هستند که در حدقههای استخوان صورت قرار دارند. در بخشهای قبلی مطلب آناتومی بدن انسان مورفولوژی استخوانهای دیواره حدقه را توضیح دادیم. استخوانهای فرونتال و بخشی از اسفنوئید سقف حدقه، استخوانهای پالاتین، زیگموئید و بخشی از فک بالا کف حدقه، استخوانهای اتموئید، بخشی از فک بالا، لاکریمال و بخشی از اسفنوئید دیواره میانی، و بخشی از زیگموئید و اسفنوئید دیواره جانبی حدقه را تشکیل میدهند. ماهیچههای خارج چشمی، پلکها، اعصاب و رگهای خونی ساختارهای همراه کره چشم در حدقه هستند. کره چشم از صلبیه، قرنیه، عدسی، کوروئید، عنبیه، اجسام مژگانی و شبکیه تشکیل شده است. ساختارهای بین قرنیه تا عدسی قسمت جلو و ساختارهای پشت عدسی تا شبکیه قسمت پشتی چشم را میسازند.
- صلبیه: صلبیه خارجیترین لایه بافتی کره چشم است که از اپیاسکلرا، استروما و لامینا فاسا تشکیل میشود. اپیاسکلرا لایهای از بافت پیوندی متراکم نامنظم، استروما از بافت پیوندی با رشتههای کلاژن فراوان و لامینا فاسا از ملانوسیتها است. این لایه تمام سطح خارجی کره چشم به جز قرنیه را میپوشاند.
- قرنیه: قرنیه بخش شفاف و محدوب جلوی چشم است که از اپیتلیوم، غشای بومن، استروما، غشای دسمه و اندوتلیوم تشکیل شده است. اپیتلیوم قرنیه لایه از بافت پوششی سنگفرشی مطبق با گیرندههای درد است. غشای بومن، استروما و غشای دسمه لایههایی از بافت پیوندی با درصد متفاوت سلولها و ماتریکس خارج سلولی هستند. رگهای خونی در اندوتلیوم این بخش از چشم وجود دارد. پشت قرنیه محفظه جلویی چشم قرار دارد. این محفظه با مایع زلالیه پر شده است. این مایع به ثابت نگهداشتن فشار داخلی چشم کمک میکند.
- عنبیه: عنبیه بخش رنگی چشم است که بین محفظه جلویی و پشتی چشم قرار دارد. این بخش از ماهیچههای گشادکننده مردمک و اسفنکتر مردمک تشکیل شده است. انقباض ماهیچههای گشادکننده بهوسیله عصب سمپاتیک و انقباض اسفنکتر مردمک بهوسیله اعصاب پاراسمپاتیک کنترل میشود. سوراخ مردمک وسط عنبیه قرار دارد و قطر آن با انقباض ماهیچههای این بخش تغییر میکند. نور با عبور از مردمک وارد کره چشم میشود.
- عدسی: عدسی پشت عنبیه و محفظه پشتی قرار دارد. این ساختار شفاف از کپسول، اپیتلیوم و فیبرهای لنز تشکیل شده است و نور را روی شبکیه متمرکز میکند. کپسول لایه نازکی از غشای پایه سلولهای اپتلیال است که از رشتههای پروتئینی و پلیساکاریدها تشکیل میشود. فیبرهای لنز سلولهای اپیتلیال تمایزیافته این ساختار هستند که در سیتوپلاسم آنها به جای اندامک، پروتئینهای کریستالین وجود دارد. فضای پشت عدسی با ماده ژلهای زجاجیه پر شده است. این لایه به انتقال نور از عدسی به شبکیه و ثابت ماندن فشار داخلی چشم کمک میکند.
- کوروئید: کوروئید دیواره داخلی کره چشم را میپوشاند و زیر صلبیه قرار دارد. این لایه از رنگدانههای زیادی تشکیل شده است که با جذب نور پخش شده در چشم به تشکیل تصویر دقیقتر در شبکیه کمک میکند. رگهای خونی این لایه خون مورد نیاز بافت شبکیه را تامین میکنند.
- اجسام مژگانی: اجسام مژگانی از ماهیچههای مژگانی، رباطهای معلقکننده و زوائد مژگانی تشکیل شده است. ماهیچههای مژگانی به انتهای ماهیچههای عنبیه و رباطهای معلقکننده از یک طرف به ماهیچهها و از طرف دیگر به عدسی متصل هستند. انقباض ماهیچههای مژگانی با تغییر کشش زوائد مژگانی و تغییر شکل عدسی همراه است. زوائد مژگانی سلولهای پوششی هستند در سطح نزدیک عنبیه ماهیچههای مژگانی قرار دارند. این سلولها وظیفه سنتز و ترشح زلالیه را بر عهده دارند.
- شبکیه: شبکیه آخرین بخش چسم است که در مطلب آناتومی بدن انشان توضیح میدهیم. شبکیه از لایه عصبی و اپیتلیوم رنگدانهدار تشکیل شده است. لایه عصبی از گیرندههای نوری، نورونهای قطبی، سلولهای گانگلیون، سلولهای افقی و آمکرین تشکیل شده است. این لایه داخلی کره چشم زیر کوروئید، از انتهای ماهیچههای مژگانی تا محل خروج عصبی بینایی در دیواره پشتی کره چشم قرار دارد. گیرندههای نوری، سلولهای عصبی تمایز یافتهای هستند که رنگدانههای انها نور با طول موجهای متفاوت را دریافت و به پیام عصبی تبدیل میکنند. ماکولا ناحیه مرکزی شبکیه با بیشترین گیرندههای نوری است که در راستای عدسی قرار دارد.
ماهیچه های خارجی چشم
ماهیچه بالابرنده پلک بالا، ماهیچههای راست بالا، پایین، میانی و جانبی، و ماهیچههای مورب بالایی و پایین، ماهیچههای خارج چشمی هستند که به سطح خارجی کره چشم یا استخوانهای حدقه متصل میشوند. این ماهیچهها در حرکت کره چشم و پلک بالا نقش دارند. عصب کرانیال III انقباض ماهیچههای بالابرنده پلک، راست بالایی، راست پایینی راست میانی و مورب پایینی، و عصب کرانیال IV انقباض ماهیچههای راست جانبی و مورب بالایی را کنترل میکند.
ماهیچه بالابرنده چشم از بال کوچکتر استخوان اسفنوئید شروع میشود و به صفحه ضخیمی از بافت پیوندی در پلک بالا متصل میشود. انقباض این ماهیچه با بالارفتن پلک همراه است. ماهیچههای راست از بخشهای مختلف تاندون مشترک در حدقه شروع و به صلبیه متصل میشوند. انقباض این ماهیچهها با حرکت کره چشم به سمت بالا، پایین، چپ و راست همراه است. ماهیچه مورب بالایی از تنه استخوان اسفنوئید شروع و به صلبیه متصل میشود. انقباض این ماهیچه در پایین رفتن، چرخش و حرکت چشم به سمت چپ نقش دارد. ماهیچه مورب پایینی از ناحیه جلویی کف حدقه شروع و به صلبیه متصل میشود. انقباض این ماهیچه به بالا رفتن، حرکت چشم به سمت چپ و چرخیدن چشم نقش دارد.
آناتومی گوش انسان
گوش انسان یکی دیگر از اندامهای حسی صورت است که از بخش خارجی، میانی و داخلی تشکیل میشود. این اندام علاوه بر شنوایی در حفظ تعادل سر نقش دارد. گوش خارجی امواج صوتی محیط را به گشو داخلی منتقل میکند. این بخش آناتومی بدن انسان از لاله گوش یا «یوریکل» (Auricle) و مجرای خارجی تشکیل شده است. یوریکل از بافت غضروفی، ماهیچههای اسکلتی و پوشت تشکیل شده است. سطح میانی این اندام به استخوانهای جمجمه متصل و سمت جانبی آن خارج از سر است. سطح جانبی یوریکل از شیارها و لبههای زیادی تشکیل شده است. هلیکس لبه خارجی یوریکل است که به «لوبول» (Lobule) یا نرمه گوش ختم میشود.
مجرای خارجی گوش از بافت غضروفی واستخوان تشکیل شده است و داخل جمجمه قرار دارد. این مجرا امواج صوتی را به گوش میانی هدایت میکند. یکسوم ابتدایی این مجرا غضروفی است و بخش انتهایی آن بهوسیله استخوان گیجگاهی تشکیل میشود. پرده صماخ در انتهای این کانال قرار دارد و مجرای شنوایی را از گوش میانی جدا میکند. این پرده بهوسیله حلقه از غضروف رشتهای به بخش تیمپانی استخوان گیجگاهی متصل است. سطح میانی (داخلی) پرده صماخ محدب است و لایهای از بافت مخاطی روی آن را میپوشاند. ماهیچههای گوش خارجی به بخشهای خارجی یوریکل متصل میشوند یا در شکلدهی آن نقش دارند. عصب یورکل پشتی، شاخهای از اعصاب صورت است که انقباض این ماهیچهها را کنترل میکند.
گوش میانی پشت پرده صماخ و بیشترین آن در استخوان گیجگاهی قرار دارد. این بخش از گوش لرزش پرده صماخ را به گوش داخلی منتقل میکند. دیواره میانی این بخش گوش سمت گوش داخلی و دیواره جانبی آن سمت گوش خارجی قرار دارد. بخشی از حفره گوش میانی پشت پرده صماخ و بخشی از آن بالای این ساختار قرار دارد. شیپور استاش جلوی حفره صماخی قرار دارد. بخش ابتدایی این کانال از استخوان و بخش های پایینی آن از غضروف تشکیل شده است. شیپور استاش گوش میانی را به حلق متصل میکند و در تنظیم فشار هوای گوش نقش دارد. استخوان ماستوئید دیواره پشتی گوش میانی را میسازد. استخوانهای چکشی، سندانی و رکابی، کوچکترین استخوانهای بدن هستند که در گوش میانی قرار دارند. دلیل نامگذاری این استخوانها شکل آنها است.
- استخوان چکشی: استخوان چکشی از دو استخوان دیگر بزرگتر است و روی پرده صماخ قرار دارد. این استخوان مثل چکش از سر و دسته تشکیل شده است. سر این استخوان در حفره بالای صماخ با استخوان سندانی مفصل تشکیل میدهد.
- استخوان سندانی: استخوان سندانی از تنه و دو بازو تشکیل شده است. تنه این استخوان با استخوان چکشی مفصل تشکیل میدهد. بازوی کوتاهتر آن به دیواره پشتی گوش میانی متصل است و بازوی بزرگتر آن با استخوان رکابی مفصل تشکیل میدهد.
- استخوان رکابی: استخوان رکابی کوچکترین استخوان بدن انسان است که استخوان چکشی را به روزنه بیضی گوش داخلی وصل میکند. این استخوان از سر، دو بازو و قاعده تشکیل شده است. سر این استخوان با استخوان سندانی مفصل تشکیل میدهد و قاعده آن روی روزنه بیضی قرار میگیرد.
دو ماهیچه اسکلتی در گوش میانی وجود دارد. این ماهیچهها در پاسخ به صداهای بلند منقبض میشوند و لرزش استخوانچههای گوش میانی را کاهش میدهند. در نتیجه امواج صوتی کمتری به گوش داخلی منتقل میشود. یکی از این ماهیچهها به دسته استخوان چکشی و ماهیچه دیگیر به استخوان رکابی متصل میشود. انقباض ماهیچه متصل به استخوان چکشی بهوسیله شاخههای عصب فک پایین و انقباض ماهیچه متصل به استخوان رکابی بهوسیله شاخههای عصب صورت کنترل میشود.
آناتومی بینی انسان
بینی یکی دیگر از اندامهای صورت است که در مطلب آناتومی بدن انسان توضیح میدهیم. این اندام در هدایت جریان هوا به بخشهای پایینی دستگاه تنفس و بویایی نقش دارد. آناتومی بینی به بخشهای خارجی و داخلی تقسیم میشود. بخش خارجی بینی از استخوان، غضروف، ماهیچههای اسکلتی و پوست تشکیل شده و هرمی است. شکل ظاهری بینی از ریشه، پل، «دورسوم» (Dorsum) یا پشت، «آلا» (Ala Nasi) یا پره بینی و راس تشکیل شده است.
- ریشه بالاترین بخش بینی است و در امتداد پیشانی قرار دارد.
- راس پایینترین بخش بینی است. سوراخهای بینی زیر راس قرار دارد.
- پل بخش زیر ریشه و بین دو ابرو است.
- دورسوم بخشی است که بین پل و راس بینی قرار دارد.
- آلا ساختار غضروفی دو طرف بینی است که دیواره جانبی سوراخهای بینی را میسازد.
اسکلت بخش بالایی بینی از استخوانهای بینی، بخشی از استخوان فرونتال و بخشی از استخوان فک بالایی، و بخش پایینی آن از غضروف تیغهای، غضروف جانبی، و غضروفهای بزرگ و کوچک آلا تشکیل شده است. «ماهیچه نازالیس» (Nasalis)، «پروسروس» (Procerus) و «ماهیچه پایین برنده تیغه بینی» (Depressor Septi Nasi) به اسکلت خارجی بینی متصل میشود. نازالیس، زبرگ ترین ماهیچه بینی است که به بخش عرضی و آلا تقسیم میشود. بخش عرضی آن از استخوان فک بالایی شروع و به غلاف ماهیچهای دورسوم متصل میشود. انقباض این ماهیچه با کاهش قطر سوراخ بینی همراه است. بخش آلا از استخوان فک بالایی شروع و به غضروف آلا متصل میشود.
ماهیچه پروسورس، سطحیترین ماهیچه بینی است که از استخوان بینی شروع و به پوست ناحیه میانی پیشانی متصل میشود. انقباض این ماهیچه با پایین کشیده شدن ابرو و ایجاد چروک بین ابروها همراه است. ماهیچه پایینکشنده بینی از استخوان فک بالایی شروع و به تیغه وسطی بینی متصل میشود. انقباض این ماهیچه با پایین کشده شدن بینی و افزایش قطر سوراخهای بینی همراه است. حفرههای داخلی بینی به سه بخش دهلیزی، تنفسی و بویایی تقسیم میشود.
ناحیه دهلیزی ابتدای حفره بینی و نزدیک سوراخهای بینی قرار دارد. بخش بویایی ناحیه کوچکی نزدیک سقف بینی است که دیواره آن از بافت مخاطی و گیرندههای بویایی تشکیل شده است. بخش تنفسی، بین بخش دهلیزی و بویایی قرار دارد. اپیتلیوم دیواره این بخش از بافت استوانهای مطبق کاذب و مژکدار با سلولهای گابلت ترشحکننده مخاط تشکیل شده است.
تیغه وسطی، فضای داخلی بینی را به دو قسمت تقسیم میکند. این تیغه از غضروف و استخوان تشکیل شده است. صفحه عمودی استخوان اتموئید بخش بالایی، استخوان تیغه وسطی بخش پایینی و پشتی، و غضروف تیغه وسطی بخش جلویی این تیغه را تشکیل میدهد. در دیواره جانبی هر حفره بینی سه استخوان حلزونی وجود دارد که حفره بینی را به مجاری بالایی، میانی و پایینی تقسیم میکند. این استخوانها مساحت سطح حفرههای بینی را افزایش میدهند. در نتیجه حجم هوای بیشتری با غشای تنفسی در تماس است.
سینوس های پارانازال چیست؟
سینوسهای پارانازال حفرههای پر از هوای استخوانهای جمجمه هستند که با حفرههای بینی ارتباط دارند و دیواره همه آنها با بافت مخاطی پوشیده شده است. این حفره وزن جمجمه را کاهش میدهند و در تغییر آهنگ صدا نقش دارند. سینوسهای پرانازال بر اساس استخوان به انواع فرونتال، اسفنوئید، اتموئیدی و فک بالایی تقسیم میشوند.
- سینوس فرونتال بالای دو ابرو قرار دارد و از سینوسهای دیگر جلوتر است.
- یک جفت سینوس فک بالایی، دو طرف استخوان فک، کنار بینی و زیر حدقهها قرار دارند. این سینوسها از سینوسهای دیگر بزرگتر هستد.
- سینوس اسفنوئیدی در خط میانی صورت و تنه استخوان اسفنوئیدی قرار دارد. این سینوس از سینوسهای دیگر عقبتر است.
- سینوسهای اتموسيدی دو طرف بینی قرار دارند. این سینوسها از حفرههای هوای بخشی از استخوان اتموئید تشکیل شده است که دیواره میانی حدقه را میسازد.
آناتومی دهان انسان
دهان اولین بخش لوله گوارش است که در گوارش غذا، تکلم و تنفس نقش دارد. حفره دهانی بین لبها و ابتدای حلق قرار دارد. حفره دهانی از فضای بین لب و دندان، و حفره بین دندانها تشکیل شده است. این دو فضا پشت آخرین دندان آسیاب به هم وصل میشوند. سقف، گونهها و کف دیوارههای حفره دهان هستند. سقف دهان از صفحه سخت و نرم تشکیل شده است. صفحه سخت دیواره استخوانی است که حفره بینی و دهان را از هم جدا میکند. سطح بالایی این استخوان با بافت پوششی استوانه مطبق کاذب و سطح پایینی آن با بافت پوششی سنگفرشی چندلایه پوشیده شده است. صفحه نرم بخش انتهای سقف دهان است که در امتداد صفحه سخت قرار دارد و از بافت ماهیچهای تشکیل شده است. با پایین آمدن این ماهیچه ورودی دهان به حلق بسته میشود. با بالا رفتن این ماهیچه نازوفارینکس از اوروفارینکس جدا میشود.
گونهها از عضلات شیپوری تشکیل میشوند و سطح داخلی آنها با مخاط دهان پوشیده شده است. انقباض این ماهیچهها به نگهداشتن غذا بین دندانها کمک میکند. شاخههای عصب صورت، انقباض این ماهیچه را کنترل میکند. کف دهان از ماهیچههای فکی-لامی، چانهای-لامی، زبان و غدد بزاقی تشکیل شده است. ماهیچه پهن و مثلثی فکی-لامی از خط فکی-لامی استخوان فک پایین شروع و به استخوان هیوئید گردن وصل میشود. انقباض این ماهیچه کف دهان را بالا و حلق را جلو میبرد. ماهیچه چانهای-لامی از خار چانهای استخوان پایین فک شروع و به استخوان هیوئید متصل میشود. انقباض این ماهیچه به پایین کشیده شدن فک و جلو کشیده شدن حلق در زمان بلع کمک میکند.
غدد بزاقی حفره دهان به سه دسته پاروتید، زیرزبانی و زیر آروارهای تقسیم میشوند.
- غدد پاروتید: غدد پاروتید دو طرف صورت قرار دارند و به لوب عمقی و سطحی تقسیم میشوند. عصب صورت این لوبها را از هم جدا میکند. بالای این غدد قوس زیگموئید، پایین آنها لبه پایینی استخوان فک پایین، جلوی آنها ماهیچههای جویدن و پشت آنها گوش خارجی و ماهیچه جناغی-ترقوهای-پستانی قرار دارد. ترشحات این غدد سروزی از آب و آنزیمها تشکیل شده است. ترشحات این غده بهوسیله مجرایی مه از ماهیچههای جویدن و شیپوری عبور میکند و نزدیک دومین دندان آسیاب بزرگ تخلیه میشود.
- غدد زیرزبانی: غدد زیرزبانی از غدد بزاقی دیگر کوچکتر و سه جفت هستند. این غدد در کف دهان بین استخوان فک و ماهیچه چانهای-زبانی قرار دارند. ترشحات این غدد بیشتر از نوع سروزی است.
- غدد زیرآروارهای: ترشحات یک جفت غدد زیرآروارهای مخلوطی از بزاق موکوزی و سروزی است. تنه استخوان پایینی فک بالا، شکم جلویی ماهیچه دو شکمی جلو و شکم پشتی ماهیچه دو شکمی پشت این غدهها قرار دارد.
آناتومی گردن انسان
گردن بخشی از آناتومی بدن انسان است که سر را به تنه وصل میکند. اسکلت استخوانی گردن از استخوانهای مهره و استخوان هیوئید تشکیل شده است. هفت استخوان مهره (C1-C7) در گردن وجود دارد. مهرههای سوم تا هفتم از یک بخش از تنه جلویی و قوس پشتی تشکیل شده است. تنه مهرهها بیشترین وزن ساختارهای بالایی را تحمل میکند. بین تنه و قوس پشتی فورامن مهره تشکیل میشود. فورامن مهرهها در یک راستا قرار میگیرند و کانال مرکزی نخاع را میسازد.
قوس پشتی از یک زائده خاری، یک جفت زائده عرضی، دو جفت زائده مفصلی و بخش اتصالی بین آنها تشکیل شده است. زائده خاری دو شاخه است و پشت قرار دارد. زائده خاری در دو طرف به لامینا متصل است. لامینا به پدیکل و پدیکل به تنه متصل میشود. زوائد مفصلی در مرز بین لامینا و پدیکل قرار دارد. این زائده در تشکیل مفصل هر مهره با مهرههای پایین و بالای آن شرکت میکنند. زوائد عرضی مهرههای گردن دو طرف تنه قرار دارد و فورامن آن محل عبور رگهای خونی و عصبها است.
آناتومی مهرههای اول و دوم با سایر مهرههای گردن تفاوت دارد. اطلس اولین مهره گردن است که با استخوان اوسیپیتال جمجمه و دومین مهره گردن مفصل تشکیل میدهد. تنه و زائده خاری در این مهره وجود ندارد. این مهره از قوس جلویی و پشتی، فورامن مرکزی زوائد مفصلی بالا و پایین، یک جفت زائده عرضی و سطح مفصلی زائده ادونتوئید مهره دوم تشکیل شده است. مهره محوری، دومین مهره ستون فقرات ناحیه گردن است. این مهره از تنه کوچک، زائده خاری دو شاخه، دو جفت زائده مفصلی بالا و پایین، زائده ادونتوئید و یک جفت زائده عرضی تشکیل شده است. زائده ادونتوئید در سطح جلویی مهره محوری قرار دارد و در تشکیل مفصل محوری با اطلس شرکت میکند.
استخوان لامی یا هیوئید، استخوان U شکل جلوی گردن است که با هیچ استخوان دیگری مفصل تشکیل نمیدهد. این استخوان از تنه، شاخهای بزرگتر و شاخهای کوچکتر تشکیل شده است. تنه جلو و شاخها پشت گردن قرار دارند. ماهیچههای بالا و پایین هیوئید، این استخوان را به کف دهان و حنجره وصل میکند. ماهیچههای نیزهای-لامی، دو شکمی، فکی-لامی و چانهای-لامی بالای هیوئید و ماهیچههای کتفی-لامی، جناغی-لامی، تیروئید-لامی و جناغی-تیروئیدی پایین استخوان هیوئید قرار دارند. انقباض ماهیچههای بالای هیوئید با بالا رفتن و انقباض ماهیچههای پایین لام با پایین رفتن استخوان هیوئید همراه است.
ماهیچههای راست بزرگ و کوچک، و ماهیچههای مورب بالایی و پایینی، پشت گردن قرار دارند. این ماهیچهها به مهرههای اول و دوم گردن وصل میشوند. انقباض این ماهیچهها به خم کردن و چرخش سر کمک میکند. ماهیچههای نردبانی جلویی، وسطی و پشتی دو طرف گردن قرار دارند. انقباض این ماهیچهها در تنفسهای عمیق به تغییر حجم قفسه سینه کمک میکند. این ماهیچهها از استخوانهای مهره گردن شروع و به استخوانهای دنده وصل میشوند. انقباض این ماهیچه به بالا رفتن قفسه سینه و خم شدن گردن در جهت چپ و راست کم میکند.
آناتومی اندام های داخلی گردن
حنجره، غده تیروئید و غدد پاراتیروئید سه اندام آناتومی گردن هستند. حنجره اولین بخش لولههای تنفسی پایینی است. این مجرا مسیر عبور هوا از حلق به نای است و از ورود غذا به نای جلوگیری میکند. به علاوه تارهای صوتی در این بخش از آناتومی بدن انسان قرار دارد. اسکلت حنجره از ۹ غضروف تشکیل شده است که بهوسیله رباطها، غشاهای پیوندی و ماهیچهها به هم متصل هستند. تیروئید، اپیگلوت و کوریکوئید، غضروفهای بزرگ و آریتنوئید، کورنیکولات و کونئیفرم غضروفهای کوچک حنجره هستند. از هر غضروف بزرگ یک و از هر غضروف کوچک یک جفت در این اندام وجود دارد.
تیروئید بزرگترین غضروف حنجره است که دیواره جلویی و جانبی حنجره را تشکیل میدهد و از غضروف هیالین تشکیل شده است. صفحههای راست و چپ این غضروف برآمدگی جلوی گردن ایجاد میکنند. در لبه انتهابب این صفحهها شاخ بالایی و پایینی تیروئید قرار دارد. لبه و شاخ بالایی بهوسیله غشای تیروئید و رباطهای هیوئید-تیروئید به استخوان هیوئید متصل میشود. شاخهای پایینی با سطح پشتی غضروف کوریکوئید مفصل تشکیل میدهند. غضروف کوریکوئید از تیروئید کوچکتر و حلقهای است که ارتفاع بخش جلویی آن از بخش پشتی کمتر است. این غضروف از بالا به غضروف تیروئید و از پایین به اولین غضروف نای متصل است. رباطهای کوریکوتیروسید و کویکوئید-نای به این اتصال کمک میکنند.غضروفهای آریتنوئید به بالای دیواره جانبی کوریکوئید در پشت متصل میشوند. در این غضروفهای هرمی یک راس بالایی، زائده صوتی جلویی و زائده ماهیچهای وجود دارد. غضروفهای مخروطی کورنیکولات به راس آریتنوئیدها وصل شدهاند. اپیگلوت آخرین غضروف بزرگ حنجره و شبیه برگ درختان است. ساقه این برگ بهوسیله رباطهای تیروئید-اپیگلوت به سطح داخلی زاویه بین دو صفحه غضروف تیروئید متصل میشود. به علاوه رباطهای هیوئید-اپیگلوت سطح جلویی این غضروف را به تنه استخوان هیوئید متصل میکند. لبه بالایی اپیگلوت پشت انتهای زبان قرار دارد. در زمان بلع که حنجره بالا و جلو حرکت میکند، اپیگلوت پایین میآید و با بستن حنجره از ورود غذا به نای جلوگیری میکند.
غشای مربعی بین اپیگلوت و غضروف آریتنوئید قرار دارد. انتهای پایینیِ آزاد این غشا ضخیمتر میشود و لایهای از بافت مخاطی روی آن را میپوشاند. به این ساختار تار صوتی کاذب گفته میشود. غضروف کونئیفرم، آخرین غضروف حنجره است که در مطلب آناتومی بدن انسان بررسی میکنیم. این غضروف مکعبی بالاتر از غضروف کورنیکولات در غشای پیوندی بین غضروفهای آریتنوئید و اپیگلوت قرار دارد. اما مستقیم به غضروفهای دیگر حنجره متصل نمیشود. انتهای بالایی این غشا ضخیمتر میشود و لایهای از بافت مخاطی روی آن را می پوشاند. به این ساختار تار صوتی اصلی گفته میشود. ماهیچههای بالای و پایین هیوئید غضروفهای حنجره را در زمان بلع و صحبت کردن حرکت میدهند. ماهیچههای داخلی این اندام بین غضروفها قرار دارند. این ماهیچهها با حرکت غضروفهای حنجره کشیدگی و طول تارهای صوتی را تغییر میدهند.
غده تیروئید یکی از غدد سیستم اندوکرین بدن است. این غده پروانهای شکل جلوی غضروف تیروئید، همسطح پنجمین مهره گردن تا اولین مهره سینهای قرار دارد. دو لوب این غده بالهای پروانه و ناحیه اتصالی آنها بدن پروانه است. هورمونهای تیروئیدی در تنظیم متابولیسم و کلسیم خون نقش دارند. یک جفت غده کوچک و بیضی پاراتیروئید پشت غده تیروئید قرار دارند. یک جفت غده نزدیک لبه بالایی و یک جفت غده نزدیک لبه پایینی لوبها قرار گرفته است. هورمونهای این غدد درونریز آزاد شدن کلسیم از استخوان، جذب کلسیم در روده باریک، بازجذب کلسیم در نفرونهای کلیه و فعال شدن ویتامین D در سلولهای کلیه را تحریک میکند.
آناتومی تنه انسان
تنه بخشی از آناتومی بدن انسان است که بین سر و گردن، اندامهای فوقانی و اندامهای تحتانی قرار دارد. بیشتر اندامهای بدن در این ناحیه قرار میگیرند. برای بررسی راحتتر، آناتومی این بخش از بدن را به دو ناحیه قفسه سینه و حفره شکمی-لگنی تقسیم میکنند. قفسه سینه ناحیه نزدیک به گردن و حفره شکمی ناحیه بین قفسه سینه و پاها است. در ادامه این مطلب ابتدا آناتومی قفسه سینه و اندامهای داخلی آن و سپس آناتومی حفره شکمی و اندامهای احشایی را توضیح میدهیم.
آناتومی قفسه سینه انسان
قفسه سینه بخش ابتدایی تنه است که از اسکلت استخوانی، حفرههای داخلی، قلب، ریههای، غده تیموس، نای و مری تشکیل شده است. دیافراگم بافت ماهیچه اسکلتی است که قفسه سینه را از حفره شکم جدا میکند. اسکلت استخوانی قفسه سینه از جناغ یا «استرنوم» (Sternum)، ۱۲ استخوان دنده، غضروفهای دندهای و مهرههای سینهای ستون فقرات تشکیل شده است. این اسکلت استخوانی از قلب و ریهها در برابر فشارهای فیزیکی محافظت میکند. جناغ استخوانی T شکل است که وسط جلوی قفسه سینه قرار میگیرد.
دو طرف بخش ابتدایی این استخوان با استخوانهای ترقوه مفصل تشکیل میدهد. دو طرف بخش وسطی این استخوان با غضروف دندههای اول تا هفتم مفصل تشکیل میدهد و بخش انتهایی آن همسطح دهمین مهره سینهای قرار دارد. دندههای هشتم تا دهم به دندههای بالایی متصل میشوند و با استخوان جناغ مفصل ندارند. دندههای یازدهم و دوازدهم در جلو آزاد هستند و مفصلی تشکیل نمیدهند.
سطح پشتی دندهها با مهرههای سینهای مفصل تشکیل میشود. ۱۲ استخوان مهره در بخش سینهای ستون فقرات وجود دارد. مهرههای سینهای مثل مهرههای گردن از تنه، حفره مرکزی، زائده خاری، سطحهای مفصلی و زائدههای عرضی تشکیل شده است. اما فورامن مرکزی این مهرهها شبیه قلب است. در دو طرف بالایی و پاینی بدن این مهرههای سطحهای مفصلی دندهها قرار دارد که با سر دنده همسطح و پایینتر مفصل تشکیل میدهد. سطح مفصلی زائده عرضی مهرههای T1-T10 با دندهها مفصل تشکیل میدهد و زائده خاری آن، استخوان بلند و تکشاخهای است که در جهت مهره پایینی قرار میگیرد.
ماهیچههای اسکلتی بین استخوانهای دنده قرار دارند. ۱۱ جفت ماهیچه بین دندهای خارجی در تشکیل آناتومی این بخش از بدن انسان شرکت میکنند. ان ماهیچهها از لبه پایینی هر دنده شروع و به لبه بالایی دنده پایینی متصل میشود. انقباض این ماهیچه به بالا کشیدن دندهها و افزایش حجم قفسه سینه در دم کمک میکند. ماهیچههای بیندندهای داخلی زیر ماهیچههای بیندندهای خارجی قرار دارند. این ماهیچهها در جهت خلاف ماهیچههای بیندندهای خارجی از لبه پایینی هر دنده شروع و به لبه بالایی دنده بالایی وصل میشود. انقباض بخش غضروفی این ماهیچهها دندهها را بالا و انقباض بخش استخوانی آن دندهها را پایین میکشد.
ماهیچههای بیندندهای عمقی، زیر ماهیچههای داخلی قرار دارند. این ماهیچهها مثل ماهیچههای دندهای دیگر از لبه پایینی هر دنده شروع و به لبه بالایی دنده بعدی متصل میشوند، اما به دو ناحیه جانبی دندهای نزدیکتر هستند. انقباض ناحیه استخوانی این ماهیچهها با کاهش و انقباض ناحیه غضروفی آن با افزایش حجم قفسه سینه همراه است. ماهیچههای عرضی آخرین ماهیچههای بین دندهای هستند که در این مطلب بررسی میکنیم. این ماهیچهها از پایین سطح پشتی جناغ شروع و به سطح داخلی غضروفهای دندهای ۲ تا ۶ وصل میشوند. ماهیچههای سینهای بزرگ و کوچک، دندانهای یا «سراتوس جلویی» (Serratus Anterior) و زیرترقوهای، دیگر ماهیچههای اسکلتی جلوی قفسه سینه هستند.
دیافراگم بافت ماهیچهای است که کف حفره سینه و سقف حفره شکم را میسازد. یک سر این ماهیچه به مهرههای کمری و رباط قوسی، یک سر آن به غضروف دندههای ۷ تا ۱۰ و استخوان دندههای ۱۱ تا ۱۲ و سر دیگر آن به انتهای استخوان جناغ متصل میشود. فیبرهای این ماهیچه با هم ادغام میشوند و تاندون مرکزی را تشکیل میدهند. تاندون مرکزی به پریکاردیوم قلب متصل میشود. دیافراگم از ماهیچههای تنفسی اصلی است. انقباض این ماهیچه در زمان دم، قطر عمودی قفسیه سینه را افزایش میدهد. سه منفذ در این ماهیچه برای ارتباط ساختارهای سینهای و شکمی وجود دارد.
- منفذ سیاهرگی همسطح هشتمین مهره سینهای قرار دارد. بزرگسیاهرگ پایینی و شاخههای انتهایی عصب فرنیک از این منفذ عبور میکند.
- منفذ مری همسطح دهمین مهره سینهای قرار دارد. مری، اعصاب واگ چپ و راست، و سرخرگ وسیاهرگ مری از این منفذ عبور میکند.
- منفذ آئورت همسطح دوازدهمین مهره سینهای قرار دارد. آئورت، مجرای لنفاوی سینهای و سیاهرگ آزیگوس از این منفذ عبور میکند.
آناتومی اندام های داخلی قفسه سینه
قلب، ریهها، نای، مری و تیموس اندامهای داخلی اسکلت استخوانی قفسه سینه هستند. قلب اندامی ماهیچهای است که وسط مدیاستینوم قرار دارد و به وسیله غشای سروزی پریکارد پوشیده شده است. این اندام حیاتی از چهار حفره تشکیل شده است. دو حفره کوچکتر بالا (نزدیک گردن) و دو حفره بزرگتر پایین (نزدیک دیافراگم) قرار دارند. حفرههای بالایی دهلیزها هستند و که خون بخشهای مختلف بدن را دریافت می کنند. حفرههای پایینی بطنها هستند که خون را از قلب خارج میکنند. این حفرهها از بافت ماهیچه قلبی با لایه سطحی بافت پوششی تشکیل شده است و دریچهای از بافت پیوندی آنها را از هم جدا میکند. دریچه بین دهلیز و بطن راست تریکوسپید و دریچه بین دهلیز و بطن چپ میترال نام دارد. دهلیزها و بطنها با هم ارتباط ندارند.علاوه بر دریچههای دهلیزی-بطنی، دو دریچه بین بطنها و سرخرگهای بزرگ قلب وجود دارد. دریچه آئورت، بین بطن چپ و سرخرگ آئورت و دریچه ششی بین بطن راست و سرخرگ ششی قرار دارد. این دریچه از بازگشت خون به بطن در زمان استراحت قلب جلوگیری میکنند.
انقباض ماهیچههای قلب بهوسیله ماهیچههای تمایزیافته این اندام تحریک میشود. گره سینوسی، گره دهلیزی-بطنی، رشتههای بینبطنی و فیبرهای پورکنژ ماهیچههای تمایزیافتهای هستند که بهطور خودبهخودی جریان الکتریکی ایجاد میکنند. گره سینوسی در دهلیز چپ، گره دهلیزی-بطنی ابتدای دیواره دهلیزها و بطن، رشتههای بین بطنی در تیغه ماهیچهای بین دو بطن و فیبرهای پورکنژ در دیواره دو بطن قرار دارند. جریان الکتریکی در گره سینوسی شروع و بهوسیله اتصالات سوراخدار، بین سلولهای ماهیچهای دیواره قلب منتقل میشود. اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک سرعت ایجاد جریان الکتریکی در گرهها را افزایش یا کاهش میدهند.
نای لولهای از غضروفها و ماهیچه صاف بین آنها است که هوا را از حنجره به ریهها منتقل میکند. این اندام جلوی مری و در مدیاستینوم بالایی قرار دارد. این لوله همسطح دیسک بین چهارمین و پنجمین مهره سینهای به نایژههای راست و چپ تقسیم میشود. دیواره این نایژهها مثل نای از غضروف و ماهیچه صاف تشکیل شده است. اما غضروف نای C شکل و غضروف نایژههای اصلی حلقه کامل است. نایژهها از ناحیه هیلوم وارد ریه میشوند. نایژه راست در ریه به سه و نایژه چپ به دو شاخه تقسیم و هر شاخه وارد یکی از لوبها ریه میشود. نایژههای دوم در هر لوب به لولههای باریکتری (نایژههای سوم) تقسیم میشوند. نایژههای سوم به لولههای باریکتری به نام نایژک تقسیم و در نهایت نایژهها به آلوئولها متصل میشوند. آلوئولها از یک لایه سلول پوششی تشکیل شدهاند و محل تبادل گازهای تنفسی با مویرگهای خونی هستند.
مری لوله ماهیچه دیگری است که در این بخش از آناتومی بدن انسان قرار دارد. دیواره این لوله از ماهیچههای صاف تشکیل شده و بافت مخاطی سطح داخلی آن را میپوشاند. مری، حلق را به معده متصل میکند و به سه بخش گردنی، سینهای و معدهای تقسیم میشود. اسفنکتر بالایی مری این اندام را از حلق و اسفنکتر پایینی یا کاردیا این اندام را از معده جدا میکند. مری با عبور از دیافراگم وارد حفره شکمی میشود. تیموس آخرین اندام حفره سینه است که در مطلب آناتومی بدن انسان توضیح میدهیم. تیموس یکی از غدد لنفاوی بدن انسان است که در مدیاستینوم بالایی، پشت اولین بخش استخوان جناغ قرار دارد. این غده از چند لوب و هر لوب از فولیکولها تشکیل شده است. هر فولیکول از قشر و مدولا تشکیل میشود. تعداد لنفوسیتها در قشر و تعداد سلولهای اپیتلیال در مدولا بیشتر است.
آناتومی حفره شکمی انسان
حفره شکم بین قفسه سینه و لگن قرار دارد. دیافراگم، استخوانهای لگن، مهرههای ستون فقرات و ماهیچههای اسکلتی دیوارههای این حفره را میسازند. برای بررسی راحتتر، در تقسیمبندی چهارتایی حفره شکم را به نواحی یکچهارم بالایی و پایینی راست و چپ تقسیم میکنند. در تقسیمبندی نهتایی حفره شکم را به نواحی هیپوکونریوم راست و چپ، لومبار راست و چپ، کشالهای راست و چپ، اپیگاستریک، نافی و هیپوگاستریک تقسیم میکنند.
ناحیه کمری ستون مهرهها بخشی از دیواره پشتی حفره شکم را میسازد. این ناحیه از پنج استخوان مهرهای تشکیل شده است که بزرگترین مهرههای ستون فقرات هستند. ساختار کلی این مهرهها شبیه مهرههای دیگر از تنه، زائده خاری، زائدههای عرضی، زائده مفصلی و فورامن مرکزی تشکیل شده است. اما تنه این مهرهها لوبیاییشکل و ارتفاع جلویی آن بیشتر از ارتفاع پشتی است. فورامن مرکزی مهرههای کمری مثلثی، زائدههای عرضی آنها بلند و باریک و زائده خاری آنها کوتاه و پهن است. زائده فرعی و پستانی بخشی از مهرههای کمر است که در مهرههای دیگر وجود ندارد. زائدههای عرضی در سطح پشتی زائدههای عرضی و زائدههای پستانی در سطح پشتی زائدههای مفصلی بالایی قرار دارند. این زائدهها محل اتصال ماهیچههای عمقی پشت هستند.
ماهیچههای اسکلتی بخش دیگر دیواره پشتی حفره شکم را تشکیل میدهند. ماهیچههای خاصرهای، سوئز بزرگ و کوچک، مربعی کمر و دیافراگم این بخش از آناتومی بدن انسان را میسازند. آناتومی ماهیچه دیافراگم را در بخش قبلی این مطلب مجله فرادرس توضیح دادیم. در این بخش سایر ماهیچههای دیواره پشتی شکم را بررسی میکنیم.
- ماهیچه مربعی کمر: این ماهیچهها دو طرف جانبی دیواره پشتی حفره شکم را تشکیل میدهد و روی ماهیچه سوئز بزرگ قرار دارد. ماهیچه مربعی کمر از تاج ایلیاک و رباط ایلولومبار شروع و به زائده عرضی اولین تا چهارمین مهره کمری و لبه پایینی دنده ۱۲ متصل میشود. این ماهیچه دنده ۱۲ را در زمان دم ثابت نگه میدارد. به همین دلیل اثر انقباض دیافراگم بیشتر میشود. انقباض این عضلات به خم شدن ستون مهرهها کمک میکند.
- ماهیچه سوئز بزرگ: این ماهیچهها دو طرف مهرههای کمری و خط میانی بدن قرار دارند. ماهیچههای سوئز بزگ از زائده عرضی دوازدهمین مهره سینهای تا پنجمین مهره کمری شروع و به برجستگی کوچکتر استخوان فمور ران پا متصل میشوند. انقباض این ماهیچهها به خم شدن ستون مهرهها از دو طرف و خم شدن ران از مفصل پهلو کمک میکند.
- ماهیچه سوئز کوچک: این ماهیچه جلوی ماهیچه سوئز بزرگ قرار دارد و در آناتومی بدن همه وجود ندارد. ماهیچه سوئز کوچک از تنه دوازدهمین مهره سینهای و اولین مهره کمری شروع و به شاخ بالایی استخوان شرمگاهی متصل میشود.
- ماهیچه خاصرهای: این ماهیچه بادبزنی بخش پایینی دیوراه پشتی شکم را تشکیل میدهد. ماهیچه خاصرهای از سطح فرورفتگی ایلیوم و و زائده پایینی جلوی ایلیوم شروع و در تاندون مشترک با سوئز بزرگ به برجستگی کوچکتر فمور وصل میشود.
دیواره جلویی و جانبی حفره شکم از پوست، بافت پیوندی سطحی، ماهیچهها و پرده صفاق تشکیل شده است. ماهیچههای این بخش به دو دسته صاف و عمودی تقسیم میشوند. سه ماهیچه صاف در هر دیواره جانبی شکم و دو ماهیچه عمودی نزدیک خط میانی آناتومی بدن انسان قرار دارند. ماهیچههای مورب خارجی، مورب داخلی و عرضی شکم دیواره جانبی حفره شکم را میسازند. ماهیچههای مورب خارجی از دندههای ۵-۱۲ شروع و به تاج استخوان ایلیوم و برآمدگی استخوان شرمگاهی متصل میشود. ماهیچه مورب داخلی از رباط کشالهای و تاج ایلیوم شروع و به دندههای ۱۰ تا ۱۲ متصل میشود. ماهیچههای عرضی شکم زیر ماهیچههای مورب قرار دارند. این ماهیچهها از رباط کشالهای، غضروف دندههای ۷ تا ۱۲ و تاج ایلیوم شروع و به تاندون مزدوج، بخش پایینی استخوان جناغ، بافت پیوندی میانه شکم و تاج استخوان شرمگاهی متصل میشوند.
ماهیچههای راست (رکتوس) شکم و ماهیچههای هرمی دیواره جلویی حفره شکم را میسازد. ماهیچههای راست شکم از تاج استخوان شرمگاهی شروع و به انتهای استخوان جناغ و غضروفهای دندهای ۵ تا ۷ متصل میشود. ماهیچههای هرمی از تاج استخوان شرمگاهی شروع و به مفصل بین استخوان شرمگاهی راست و چپ متصل میشود.
اندام های حفره شکمی
معده، روده کوچک، روده بزرگ، پانکراس، کبد، صفرا، کلیهها، مثانه، طحال و غدد فوقکلیه در نواحی مختلف حفره شکمی قرار دارند. این اندامها به گوارش، جذب و دفع غذه کمک میکنند. در این بخش از مطلب مجله فرادرس آناتومی این اندامها را توضیح میدهیم.
معده
معده اندامی کیسهای که بین مری و روده کوچک قرار دارد. این اندام زیر قلب و در نواحی اپیگاستریک، نافی، هیپوکوندریک چپ و لومبار چپ قرار دارد. دیواره این اندام از ماهیچه صاف با پوششی از بافت مخاطی تشکیل شده است و به کاردیا، تنه، فوندوس و پیلور تقسیم میشود.
- کاردیا اولین بخش معده است که بهوسیله اسفنکتر پایینی مری از این اندام جدا میشود.
- فوندوس بخش گنبدی معده است که سمت راست کاردیا قرار دارد.
- تنه بزرگترین بخش معده است که بین کاردیا و فوندوس، و پیلوری قرار دارد.
- پیلوری آخرین بخش معده است که با اسفنکتر پیلوری از روده کوچک جدا میشود.
طحال
طحال یکی از اندامهای لنفاوی ثانویه است که در ناحیه اپیکوندریوم پشت معده و جلوی دندههای ۹ و ۱۰ قرار دارد. ریه چپ پشت طحال، خمیدگی چپ روده کوچک زیر و کلیه چپ سمت میانی این اندام قرار دارد. بخشی از لنفوسیتهای سیستم ایمنی بدن در این اندام تکامل مییابد. طحال اندام بیضی است که به سطح دیافراگمی و احشایی تقسیم میشود. سطح دیافراگمی سمت دیافراگم و دندهها قرار دارد. سطح احشایی با اندامهای دیگر حفره شکم در ارتباط است.
پانکراس
پانکراس اندامی است که آنزیمهای دستگاه گوارش و هورمونهای سیستم اندوکرین بدن را ترشح میکند. این اندام بین معده، دئودئوم روده کوچک، کولون عرضی و طحال قرار دارد. این غده از سر، زائده خمیده، گردن، تنه و دم تشکیل شده است. سر بزرگترین بخش پانکراس که بین ناحیه C شکل دئودئوم قرار دارد. مجرای خروجی از پانکراس با مجرای مشترک صفرا ادغام میشود. در نتیجه صفرا و آنزیمهای گوارشی بهوسیله مجرای واتر (ampulla of Vater) به دئودئوم منتقل میشود. کبد یکی از اندامهای درونصفاقی آناتومی بدن انسان است که در یکچهارم بالایی و راست حفره شکم قرار دارد. این اندام در ناحیه هیپوکوندریوم راست، اپیگاستریک و هیپوکوندریوم چپ قرار دارد. آناتومی خارجی کبد از سطح دیافراگمی و احشایی تشکیل شده است.
- سطح دیافراگمی محدب است و زیر فرورفتگی دیافراگم قرار میگیرد. بخش پشتی این سطح پشت صفاق قرار دارد و در تماس مستقیم با دیافراگم است.
- فرورفتگی کیسه صفرا و شکاف عرضی کبد در سطح احشایی قرار دارند. به جز این دو ناحیه، سایر نواحی سطح احشایی درونصفاقی هستند. کلیه راست، غده فوق کلیه راست، خمیدگی راست کولون، کولون عرضی، اولین بخش دئودئوم، کیسه صفرا، مری و معده اطراف این سطح قرار دارند.
سلولهای بافت داخلی کبد به شکل لوبولهای ششوجهی سازمان یافتهاند. در مرکز هر لوبول یک سیاهرگ مرکزی و در هر گوشه آن شاخهای از سیاهرگ پورتال، شاخهای از سرخرگ کبدی و مجرای صفرا قرار دارد. لوبولهای این اندام با بافت پیوندی از هم جدا میشوند.
کیسه صفرا
کیسه صفرا یکی دیگر از اندامهای درونصفاقی آناتومی بدن انسان است. جلو و بالای این کیسه صفرا لبه پایینی کبد و دیوار جلویی حفره شکم، پشت آن کولون عرضی و بخش ابتدایی دئودئوم، و پایین آن مجاری صفرار قرار دارد. کیسه صفرا از فوندوس، تنه و گردن تشکیل شده است. فوندوس بخش گنبدی و دیستال، تنه بین فوندوس و گردن، و گردن بالاترین بخش کیسه صفرا است. مجرای سیستیک به گردن متصل است. این مجرا با مجرای کبد ادغام میشود و مجرای مشترک را تشکیل میدهد. صفرا از مجرای سیستیک وارد کیسه صفرا و از این کیسه خارج میشود.
روده کوچک
روده کوچک بخشی از آناتومی بدن انسان و لوله گوارش است که بین معده و دوره بزرگ قرار دارد. روده کوچک به سه بخش دئودئوم، ژژنوم و ایلئوم تقسیم میشود. دئودئوم چند سانتیمتر ابتدای روده کوچک و C شکل است. بخش ابتدایی دئودئوم درونصفاقی است و با رباطهای شکمی به کبد متصل میشود. سایر بخشهای دئودئوم پشتصفاقی هستند. این بخش به معده متصل است و همسطح اولین مهره کمری قرار دارد.
بخش دوم دئودئوم بین اولین تا سومین مهره کمری قرار دارد. این ناحیه پشت کولون عرضی و جلوی کلیه راست قرار گرفته است. منفذ ورودی صفرا در دیواره بخش دوم دئودئوم است. بخش سوم دئودئوم ناحیه افقی است که همسطح سومین مهره کمر قرار میگیرد. این ناحیه پایین پانکراس است. آخرین بخش دئودئوم، ناحیه بالاروندهای است که همسطح سومین تا دومین مهره کمری قرار دارد.
ایلئوم بخش انتهایی روده کوچک و ژژنوم بخشی است که بین دئودئوم و ایلئوم قرار دارد. ایلئوم و ژژنوم بخشهای دورن صفاقی روده کوچک هستند که با لایهای از صفاق به دیواره پشتی شکم متصل میشوند. ایلئوم به روده بزرگ متصل میشود. دریچهای در محل اتصال این دو بخش از آناتومی بدن انسان وجود دارد که ورود کیموس از روده کوچک به روده بزرگ را کنترل میکند.
روده بزرگ
روده بزرگ به سکوم، کولون و رکتوم تقسیم میشود. سکوم بخش ابتدایی روده بزرگ است که در سمت راست حفره شکم قرار دارد. سکوم یکی از بخشهای درونصفاقی لوله گوارش با انتهای بسته است. کولون بخشی است که در امتداد سکوم قرار دارد و به کولون بالارونده، کولون عرضی، کولون پایینرونده و سیگموئید تقسیم میشود. کولون بالارونده، به از سکوم شروع میشود و به سمت کبد بالا میرود. این ناحیه نزدیک لوب راست کبد ۹۰ درجه به سمت چپ میچرخد و کولون عرضی شروع میشود. به خمیدگی ایجاد شده از این تغییر جهت خمیدگی راست کولون گفته میشود.
کولون عرضی از خمیدگی راست کولون شروع میشود و بخش درونصفاقی روده بزرگ است. این بخش از روده بزرگ جلوی طحال ۹۰ دریجه به سمت پایین میچرخد و کولون پایینرونده شروع میشود. خمیدگی ایجاد شده از این چرخش، خمیدگی چپ کولون نام دارد که با رباطهای شکمی به دیافراگم متصل است. کولون پایینرونده از خمیدگی چپ کولون شروع میشود و بخش درونصفاقی روده بزرگ است که جلوی کلیه چپ قرار دارد. کولون سیگموئیدی بخش S شکل روره بزرگ است که از فرورفتگی استخوان ایلیوم لگن شروع میشود و تا ناحیه همسطح سومین مهره خاجی ادامه دارد. اندامهای اطراف بخشهای مختلف کولون در جدول زیر نوشته شده است.
اندامهای جلو | اندامهای پشت | |
کولون بالارونده | روده کوچک، اومنتوم بزرگتر و دیواره جلویی حفره شکم | ماهیچه مربعی کمر، ماهیچه خاصرهای و کلیه راست |
کولون عرضی | اومنتوم بزرگتر و دیواره جلویی حفره شکم | دئدئوم، سر پانکراس، ژژنوم و ایلئوم |
کولون پایینرونده | روده کوچک، اومنتوم بزرگتر و دیواره جلویی حفره شکم | ماهیچه مربعی کمر، ماهیچه خاصرهای و کلیه چپ |
کولون سیگموئیدی | مثانه و رحم (در زنان) | رکتوم، سارکوم و ایلئوم |
رکتوم بخش انتهایی روده بزرگ و وظیفه آن ذخیره موقت مدفوع است. این ناحیه بین کولون سیگموئیدی و مقعد قرار دارد. دو خمیدگی اصلی در رکتوم وجود دارد. اولین خمیدگی در ناحیه بالایی پشت رکتوم قرار دارد. دیواره جلویی رکتوم در این ناحیه فرورفته و دیواره پشتی آن برآمده است. خمیدگی استخوان خاجی پشت این ناحیه قرار دارد. خمیدگی دوم در انتهای رکتوم قرار دارد. در این ناحیه دیواره جلویی رکتوم برآمده و دیواره پشتی آن فرورفته است. این خمیدگی به دلیل شکل «ماهیچه کف لگن» (Puborectalis Muscle) ایجاد میشود. مقعد ناحیه انتهایی روده بزرگ و لوله گوارش است. اسفنکتر داخلی مقعد بخش ضخیم شده ماهیچه صاف دیواره این لوله است و غیرارادی کنترل میشود. اسفنکتر خارجی مقعد، حلقهای از ماهیچه مخطط است که ارادی کنترل میشود.
کلیهها، میزنایها و غدد فوق کلیه آخرین اندامهای حفره شکم هستند که در مطلب آناتومی بدن اسنان توضیح میدهیم. کلیهها دو اندام لوبیاییشکل هستند که دو طرف ستون مهرهها (بین دوازدهمین مهره سینهای تا دومین مهره کمری) قرار دارند. شکل ظاهری این اندام از انحنای بزرگ، انحنای کوچک و هیلوم تشکیل شده است. انحنای بزرگ لبه جانبی و انحنای کوچک لبه میانی کلیه را تشکیل میدهد. هیلوم فرورفتگی است که وسط انحنای کوچک قرار دارد و به میزنای متصل است. طحال، معده، پانکراس، خمیدگی چپ کولون و ژژنوم جلو و دیافراگم و دندههای ۱۱ و ۱۲ پشت کلیه چپ قرار دارند. کبد، دئودسوم و خمیدگی راست کولون جلو و دیافراگم و دندههای ۱۱ و ۱۲ پشت کلیه راست قرار دارند. سطح خارجی کلیهها با چند لایه بافت پیوندی و چربی پوشیده شده است.
بخش داخلی کلیه به قشر و مدولا تقسیم میشود. بخشهایی از قشر وارد مدولا میشود و ساختارهای هرمی این بخش را ایجاد میکند. به هر هرم و قشر بالایی آن لوب گفته میشود. در هر کلیه ۸ تا ۱۸ لوب وجود دارد. نفرونها از بخش ابتدایی به نام کپسول بومن و لولههایی تشکیل شده است که در تشکیل ادرار نقش دارند. شبکهای از مویرگها به نام گلومرول در کپسول بومن وجود دارد. لوله پیچخورده نزدیک اولین بخش اتصالی به کپسول بومن، بخش پایینرونده هنله، قوس هنله و بخش بالارونده هنله قسمت دوم، لوله پیچخورده دور قسمت سوم و لوله جمعکننده ادرار آخرین بخش نفرون است. آب، مواد معدنی و متابولیتهای دفعی بین مویرگها و لولههای نفرونی منتقل و در نهایت ادرار تشکیل میشود. در مرکز کلیه، نزدیک راس هرمها حفرههایی به نام کالیس کوچک وجود دارد. ادرار از لوله جمعکننده به کالیس کوچک، از کالیکس کوچک به کالیکس بزرگ و از کالیکس بزرگ به لگنچه کلیه در هیلوم منتقل میشود.
غدد فوق کلیه
غدد فوق کلیه بخشی از سیستم اندوکرین بدن هستند که با ترشح هورمونهای استروئیدی به تنظیم فعالیتهای مختلف کمک میکنند. این غدد روی هر کلیه و زیر دیافراگم قرار دارند. این اندامها پشتصفاقی هستند و صفاق احشایی فقط سطح جلویی آنها را میپوشاند. بزرگسیاهرگ پایینی و لوب راست کبد جلو راست و ساق راست دیافراگم پشت غده فوق کلیه قرار دارد. معده، پانکراس و طحال جلو و ساق چپ دیافراگم پشت غده فوق کلیه چپ قرار دارد. بخش داخلی این غدد به قشر و مدولا تقسیم میشود.
- قشر فوق کلیه: قشر فوق کلیه به سه ناحیه زونا گلومروسا، زونا فاسیکولا و زونا رتیکولا تقسیم میشود. زونا گلومروسا سطحیترین لایه قشر و وظیفه آن سنتز هورمونهای تنظیمکننده موادمعدنی بدن ازجمله آلدوسترون است. زونا فاسیکولا زیر زونا گلومروسا قرار داررد و وظیفه آن ترشح هورمونهای تنظیمکننده متابولیسم بدن (ازجمله کورتیزول) و آندروژنها است. زونا رتیکولا آخرین لایه قشر است که روی مدولا قرار دارد و وظیفه آن ترشح آندروژنها است.
- مدولای فوق کلیه: مدولا زیر قشر قرار دارد و از سلولهای کرومافین تشکیل شده است. وظیفه این بخش ترشح هورمونهای آمینی ازجمله آدرنالین است.
آناتومی لگن انسان
در بخشهای قبلی این مطلب از مجله فرادرس نواحی سر و گردن، سینهای و شکمی آناتومی بدن انسان را توضیح دادیم. در این بخش آناتومی لگن را با هم بررسی میکنیم. لگن بخشی از آناتومی تنه انسان است که بین حفره شکم و اندامهای تحتانی قرار دارد. استخوانهای کمربند لگنی و مهرههای انتهایی ستون فقرات، اسکلت این بخش از آناتومی بدن انسان را تشکیل میدهند.
کمربند لگنی یا استخوان پهلو از استخوان ایلیوم، «نشیمنگاه» (Ischium Bone) و «شرمگاهی» (Pubic Bone) و بخش پایین ستون مهرهها از مهرههای خاجی و دنبالچه تشکیل شده است. قبل از بلوغ استخوانهای کمربند لگنی با غضروف به هم متصل هستند. پس از بلوغ این بافت غضروفی از بین میرود و استخوانها به هم جوش میخورند. حفره ایجاد شده در محل اتصال این سه استخوان در تشکیل مفصل با سر فمور شرکت میکند.
استخوان خاجی از به هم جوش خوردن پنج مهره خاجی تشکیل میشود و شبیه مثل برعکسی است که قاعده آن سمت مهرههای کمری قرار دارد. قاعده این استخوان با پنجمین مهره کمری مفصل تشکیل میدهد و راس آن به استخوان دنبالچه متصل است. کانال مرکزی نخاع در این بخش ستون فقرات بین اولین تا چهارمین مهره خاجی قرار دارد. تاج میانی، وسطی و جانبی سه لبه استخوانی سطح پشتی استخوان خاجی هستند که از به هم جوش خوردن زائدههای مهرهها تشکیل شدهاند. تاج میانی از به هم جوش خوردن زائدههای خاری، تاج وسطی از به هم جوش خوردن زائدههای مفصلی و تاج جانبی از به هم جوش خوردن زائدههای عرضی ایجاد میشود. خطهای عرضی، باقیمانده دیسک بینمهرهها در سطح پشتی استخوان خاجی است.
ماهیچه هرمی لگن، ماهیچه دنبالچهای و ماهیچه خاصرهای به سطح جلویی و «ماهیچه چندپاره کمر» (Multifidus lumborum) و ماهیچه صافکننده ستون مهرهها به سطح پشتی استخوان خاجی متصل میشود. استخوان دنبالچه از به هم جوش خوردن چهار مهره انتهایی ستون فقرات تشکیل شده است. این استخوان به راس، قاعده، سطح جلویی، سطح پشتی و دو سطح جانبی تقسیم میشود. قاعده بالاترین و راس پایینترین بخش استخوان دنبالچه است. دو سطح برای تشکیل مفصل با راس استخوان خاجی در قاعده وجود دارد. زوائد عرضی سطح جانبی وجود دارد که به اولین استخوان مهره متصل است.
آناتومی اندام های فوقانی انسان
اندامهای فوقانی در دو طرف بدن قرار دارند و بهوسیله استخوانهای شانه به تنه متصل میشوند. این اندامها به شانه، بازو، ساعد و دست تقسیمی میشوند. هر یک از این بخشها از اسکلت استخوانی، ماهیچههای اسکلتی و بافت پیوندی تشکیل شده است. در این بخش از آناتومی بدن انسان اندام داخلی وجود ندارد. در این بخش از مطلب مجله فرادرس ابتدا استخوانها و سپس ماهیچههای اندام فوقانی را بررسی میکنیم. لازم به ذکر است که برای یادگیری بیشتر در مورد آناتومی بدن انسان میتوانید از مجموعه آموزش آناتومی بدن انسان فرادرس استفاده کنید.
آناتومی استخوان های اندام فوقانی انسان
اسکلت استخوانی اندام فوقانی از استخوان کتف یا «اسکاپولا» (Scapula)، «ترقوه» (Clavicle)، بازو یا «هومروس» (Humerus)، «زند زبرین» (Ulna)، «زند زیرین» (Radius)، استخوانهای مچ و انگشتان دست تشکیل شده است. کتف، استخوان تخت و مثلثی است که به سطح دندهای، جانبی و پشتی تقسیم میشود. بخش زیادی از سطح دندهای این استخوان فرورفته و محل شروع ماهیچه زیرکتفی است. زائده کوراکوئید در بالای سطح جانبی این استخوان قرار دارد و ماهیچههای سینهای کوچک، غرابیبازویی یا «ماهیچه کوراکوبراکیالیس» (Coracobrachialis) و سر کوتاه ماهیچه دوسر بازو به این زائده وصل میشود.
سطح جانبی این استخوان سمت استخوان بازو قرار دارد. گودی کاسهای یا «گلنوئید» (Glenoid Fossa)، برآمدگی بالای گلنوئيد و برآمدگی پایین گلنوئید در این سطح استخوان کتف هستند. فرورفتگی گلنوئید بالای سطح جانبی قرار دارد و با سر استخوان هومروس مفصل تشکیل میدهد. سر بلند ماهیچه دوسر بازو به برآمدگیهای بالا و پایین گلنوئید وصل میشود. سطح پشتی استخوان کتف محل اتصال ماهیچههایی است که انقباض آنها با چرخش بازو همراه است. زائده خاری، این سطح را به دو قسمت تقسیم میکند. بالا و پایین این زائده فرورفتگیهای بالایی و پایینی قرار دارند. آکرومیون، سر برآمده زائده خاری است که در تشکیل مفصل با استخوان ترقوه شرکت میکند.
دو استخوان ترقوه بین استخوان جناغ و زائده آکرومیون شانه قرار دارند. این استخوان اندامهای فوقانی را به تنه وصل، از رگها و اعصاب اندام فوقانی محافظت و نیروی ایجاد شده در اندام فوقانی را به اسکلت محوری بدن منتقل میکند. سر میانی این استخوان S شکل برآمده و سر جانبی آن فرورفته است. ماهیچههای دلتوئید، ذوزنقهای زیرترقوهای، سینهای بزرگ، جناغی-ترقوهای-پستانی و جناغی-لامی به ناحیه بین دو سر این استخوان متصل میشوند. هومروس، استخوان بلندی است که بین کتف و آرنج قرار دارد. این استخوان به ناحیه پروکسیمال، دیافیز یا شفت و ناحیه دیستال تقسیم میشود.
- ناحیه پروکسیمال: این ناحیه از سر، گردن، برآمدگی بزرگتر و برآمدگی کوچکتر تشکیل شده است. سر، برآمدگی بالایی ناحیه پروکسیمال است که بهوسیله گردن از برآمدگی بزرگتر و کوچکتر جدا میشود. برآمدگی بزرگتر سمت جانبی و برآمدگی کوچکتر سمت میانی سر قرار دارند.
- شفت: شفت بین ناحیه پروکسیمال و دیستال قرار دارد. بخش بالایی شفت استوانهای و انتهای نزدیک به ناحیه دیستال تخت است. ماهیچه دلتوئید به برآمدگی سطح جانبی این بخش از استخوان متصل میشود. کنار این برآمدگی شیار عصب زند زبرین قرار دارد.
- ناحیه دیستال: ناحیه دیستال، بخشی است که در تشکیل مفصل آرنج شرکت میکند. دو طرف این بخش برآمدگیهای به نام اپیکوندریل جانبی و میانی قرار دارد. «تروکلئا» (Trochlea) یا قرقره پایینترین بخش این ناحیه است که بخشی از آن جلوی و بخشی از آن پشت ناحیه دیستال قرار دارد. سمت جانبی قرقره، برجستگی سر استخوان یا «کاپیتولوم» (Capitulum) قرار دارد. این برجستگی با استخوان زند زبرین مفصل تشکیل میدهد.
زندزیرین و زندزبرین دو استخوان بلند ساعد هستند که بین آرنج و مچ، موازی هم قرار دارند. زند زیرین سمت میانی و زند زبرین سمت جانبی این بخش از آناتومی بدن انسان قرار دارند. ناحیه دیستال این استخوانها با استخوان هومروس مفصل تشکیل میدهد و ناحیه دیستال آنها در مفصل آرنج شرکت میکند. این دو استخوان مثل تمام استخوانهای بلند از یک ناحیه پروکسیمال، شفت و ناحیه دیستال تشکیل شدهاند.
- زندزیرین: انتهای پروکسیمال زند زیرین با قرقره استخوان هومروس مفصل تشکیل میدهد. «زائده آرنج» (Olecranon)، زائده کورونوئید، شکاف قرقره، شکاف زند زبرین و برآمدگی زندزیرین در انتهای پروکسیمال زندزیرین قرار دارد. زائده آرنجی برآمدگی بالایی انتهای پروکسیمال و محل اتصال ماهیچه سهسر بازو است و بخشی از شکاف قرقره را تشکیل میدهد. زائده کورونوئید لبه پایینی شکاف قرقره را تشکیل میدهد. شکاف قرقره بین زائده آرنج و کورونوئید قرار دارد و در تشکیل مفصل با استخوان بازو شرکت میکند. شکاف زندزبرین سمت جانبی شکاف قرقرهای قرار دارد و در تشکیل مفصل با زندزبرین شرکت میکند. برآمدگی زندزیرین زیر زائده کورونوئید قرار دارد و محل اتصال ماهیچه بازویی است. اقطر انتهای دیستال این استخوان کمتر است و سر کروی آن در تشکیل مفصل با زندزبرین شرکت میکند.
- زندزبرین: انتهای پروکسیمال زندزبرین از سر، گردن و برآمدگی زندزبرین تشکیل شده است. سر این استخوان بخش دیسک شکل با سطح فرورفته است. سطح میانی سر در تشکیل مفصل با زندزیرین و سطح جانبی آن در تشکیل مفصل با هومروس شرکت میکند. گردن ناحیه استخوانی باریکی است که بین سر و برآمدگی زندزبرین قرار دارد. برآمدگی زندزبرین در سطح میانی استخوان قرار دارد و محل اتصال ماهیچه دوسر بازو است. انتهای دیستال این استخوان مثلثی است. سطح میانی این ناحیه در تشکیل مفصل با زندزیرین شرکت میکند. سطح انتهایی این ناحیه با استخوانهای ناوی و هلالی مچ مفصل تشکیل میدهد.
استخوانهای دست به سه دسته کارپال، متاکارپال و فالانکس تقسیم میشوند. ناحیه کارپال نزدیک ساعد است و از استخوانها مچ دست تشکیل شده است. ناحیه متاکارپال بین کارپال و فالانکس قرار دارد و از استخوانهای کف دست تشکیل میشود. ناحیه فالانکس از ساعد دور است و از استخوانهای بند انگشت تشکیل میشود.
- ناحیه کارپال: در ناحیه کارپال هشت استخوان با شکل نامنظم در دو ردیف قرار دارند. استخوانهای «اسکافوئید» (Scaphoid) یا ناوی، «لونات» (Lunate) یا هلالی، «سه گوش» (Triquetrum) و نخودی یا «پیسیفرم» (Pisiform) در بخش پروکسیمال و استخوانهای «تراپزیوم» (Trapezium)، «تراپزوئید» (Trapezoid)، راسی یا «کاپیتات» (Capitate) و قلابی یا «هامات» (Hamate) در بخش دیستال ناحیه کارپال قرار دارند. استخوانهای تراپزیوم و تراپزوئید چهارضلعیهای نامنظم هستند. رتیکولوم خمکننده بافت پیوندی است که بین لبه جانبی و میانیِ قوس تشکیل شده از استخوانهای ناحیه کارپال میپیچد و کانال کارپال را تشکیل میدهد. این کانال محل ورود اعصاب دست به بخشهای دیستال است. چهار استخوان دیستال این ناحیه با استخوانهای متاکارپال کف دست مفصل تشکیل میدهند.
- ناحیه متاکارپال: پنج استخوان در ناحیه متاکارپال وجود دارد که با استخوانهای دیستال مچ و استخوانهای اولین بند انگشت مفصل تشکیل میدهد. این استخوانها از سمت جانبی (انگشت شست) شمارهگذاری میشوند. به این ترتیب استخوان متاکارپال شست اولین و استخوان متاکارپال انگشت کوچک پنجمین استخوان این ناحیه است. هر استخوان متاکارپال به قاعده، شفت و سر تقسیم میشود. دو طرف این استخوانها فرورفته و محل اتصال ماهیچههای بین استخوانی است.
- ناحیه فالانکس: ۱۴ استخوان در این ناحیه وجود دارد. شست از دو استخوان (پروکسیمال و دیستال) و انگشتان دوم تا پنجم از سه استخوان (پروکسیمال، وسطی و دیستال) تشکیل میشوند. بین این استخوانها مفصل وجود دارد.
آناتومی ماهیچه های اندام فوقانی انسان
تعداد زیادی ماهیچه اسکلتی در شانه، بازو، ساعد و دست قرار دارند که انقباض آنها به حرکت این اندام کمک میکند. ماهیچههای شانه به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم میشوند. ماهیچههای خارجی از تنه شروع و به استخوانهای شانه وصل میشوند. ماهیچههای داخلی از استخوانهای کتف یا ترقوه شروع و به استخوان هومروس وصل میشوند. ماهیچههای ذوزنقهای و «بزرگ پشتی» (Levator Scapulae) ماهیچههای خارجی سطحی و ماهیچههای بالابرنده کتف، «رومبوئید» (Rhomboid) یا متوازی الاضلاع بزرگ و متوازی الاضلاع کوچک ماهیچههای خارجی عمقی شانه هستند.
- ماهیچههای ذوزنقهای: این ماهیچه بزرگ و تخت از جمجمه، رباط گردنی و زائده خاری هفتمین مهره گردن تا دوازدهمین مهره سینه شروع و به ترقوه، آکرومیون و زائده خاری کتف متصل میشود. انقباض فیبرهای بالایی این ماهیچه به بالارفتن و چرخش کتف کمک میکند. انقباض فیبرهای وسطی این ماهیچه با عصب رفتن و فیبرهای پایین با پایین کشیده شدن کتف همراه است.
- ماهیچه بزرگ پشتی: این ماهیچه از زائده خاری هفتمین تا دوازدهمین مهره سینهای، تاج ایلیوم، فاسیای کمری-سینهای و سه دنده آخر شروع و با تاندون مشترک به شکاف بین دو برآمدگی هومروس متصل میشود.
- ماهیچه بالابرنده کتف: این ماهیچه نواری از زائده عرضی اولین تا چهارمین مهره گردن شروع و به لبه میانی کتف متصل میشود. انقباض این ماهیچه با بالا رفتن کتف همراه است.
- ماهیچه رومبوئید بزرگ: این ماهیچه از زائده خاری دومین تا پنجمین مهره سینهای شروع و به لبه میانی استخوان کتف متصل میشود. انقباض این ماهیچه به چرخش و عقب کشیده شدن کتف کمک میکند.
- ماهیچه رومبوئید کوچک: این ماهیچه از زائده خاری هفتمین مهره گردن و اولین مهره سینهای شروع و به لبه میانی کتف متصل میشود.
ماهیچههای دلتوئید، «گرد بزرگ» (Teres Major)، «بالای خاری» (Supraspinatus)، «پایین خاری» (Infraspinatus)، «زیر خاری» (Subscapularis) و «گرد کوچک» (Teres Minor)، ماهیچههای داخلی شانه هستند.
- ماهیچه دلتوئید: ماهیچه دلتوئید مثلثی است که قاعده آن سمت گردن قرار دارد. این ماهیچه از یکسوم جانبی ترقوه و آکرومیون شروع و به برآمدگی دلتوئید هومروس متصل میشود. انقباض فیبرهای جلویی این ماهیچه با چرخش در جهت میانی همراه است. انقباض فیبرهای پشتی در چرخش شانه در جهت جانبی نقش دارد. انقباض فیبرهای وسطی این ماهیچه در دور شدن بازو از بدن نقش دارد.
- ماهیچه گرد بزرگ: ماهیچه گرد بزرگ از پایین سطح پشتی استخوان کتف شروع و به شیار بین برآمدگیهای هومروس متصل میشود. انقباض این ماهیچه با نزدیک شدن سانه به تنه و خم شدن آن به جاو همراه است.
- ماهیچه خاری: ماهیچههای بالا، پایین و زیر خار از کتف شروع و به سر هومروس متصل میشوند. استراحت این ماهیچهها با کشیدن شدن سر هومروس به سمت فرورفتگی گلنوئید همراه است و استحکام مفصل بین کتف و هومروس را افزایش میدهد. انقباض این ماهیچهها به چرخش شانه در جهات مختلف کمک میکند.
- ماهیچه گرد کوچک: ماهیچه گرد کوچک از سطح پشتی استخوان کتف شروع و به برآمدگی بزرگتر هورموس متصل میشود. انقباض این ماهیچه به چرخش جانبی بازو کمک میکند.
چهار ماهیچه در بازو وجود دارد. ماهیچههای دوسر، بازویی و غرابی بازو جلو و ماهیچه سهسر پشت این بخش از اندامهای فوقانی قرار دارد.
- ماهیچه دوسر بازو: سر بلند این ماهیچه از برآمدگی بالای گلنوئید و سر کوتاه آن از زائده کوراکوئید شروع میشود. تاندون مشترک این دو سر به برآمدگی زندزبرین و فاسیای ساعد متصل میشود. انقباض این ماهیچه به چرخش ساعد و خم شدن بازو از مفصل شانه و آرنج کمک میکند.
- ماهیچه بازویی: این ماهیچه زیر ماهیچه دوسر قرار دارد. ماهیچه بازویی از سطح میانی و جانبی شفت هومروس شروع و به برآمدگی زندزیرین متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن آرنج همراه است.
- ماهیچه غرابی بازو: این ماهیچه زیر ماهیچه دوسر بازو قرار دارد. ماهیچه غرابی بازو از زائده کوراکوئید شروع و سطح میانی شفت هومروس (همسطح برآمدگی دلتوئید) متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن بازو. از شانه همراه است و به نزدیک شدن بازو به تنه کمک میکند.
- ماهیچه سهسر بازو: سر بلند این ماهیچه از برآمدگی پایین گلنوئید، سر جانبی آن از بالای شیار زندزبرینِ استخوان هومروس و سر میانی آن از پایین شیار زندزبرین هومروس شروع میشود. تاندون مشترک این ماهیچه به زائده آرنجی زندزیرین متصل میشود. انقباض این ماهیچه با باز شدن بازو در مفصل آرنج همراه است.
آناتومی ماهیچههای ساعد را میتوان در دو دسته جلو و عقب استخوانها بررسی کرد. ماهیچههای جلویی به سه دسته سطحی، وسطی و عمقی، و ماهیچههای پشتی به دو دسته سطحی و عمقی تقسیم میشوند. ماهیچه خمکننده زندزیرین-مچ، ماهیچه بلند کف دست، ماهیچه خمکننده زندزبرین-مچ و «ماهیچه درونگردانِ گرد» (Pronator Teres) در سطح، ماهیچه سطحی خمکننده انگشتان وسط و ماهیچه عمقی خمکننده انگشتان، ماهیچه بلند خمکننده شست و ماهیچه درونگردان چهارگوش در نواحی عمقی جلوی ساعد قرار دارند.
- ماهیچه خمکننده زندزیرین-مچ: یک سر این ماهیچه از اپیکوندیل میانی هومروس و سر دیگر آن از زائده آرنجی زند زیرین شروع و با تاندون مشترک به استخوان نخودی، قلاب هامات و قاعده پنجمین استخوان متاکارپال متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن و دور شدن مچ از تنه همراه است.
- ماهیچه بلند کف دست: این ماهیچه از اپیکوندیل میانی هومروس شروع و به رتیکولوم خمکننده مچ دست متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن مچ همراه است.
- ماهیچه خمکننده زندزبرین-مچ: این ماهیچه از اپیکوندیل میانی هومروس شروع و به قاعده دومین و سومین استخوان متاکارپال متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن و دور شدن مچ از تنه همراه است.
- ماهیچه درونگردانِ گرد: یک سر این ماهیچه از اپیکوندیل میانی هومروس و سر دیگر آن از زائده کورونوئید شروع و به سطح جانبی شفت ِ زندزبرین متصل میشود. انقباض این ماهیچه با چرخیدن ساعد همراه است.
- ماهیچه سطحی خمکننده انگشتان: یک سر این ماهیچه از اپیکوندیل میانی هومروس و سر دیگر آن از زندزبرین شروع میشود. چهار تاندون این ماهیچه با عبور از کانال کارپال به بند وسطی انگشتان دوم تا چهارم متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن انگشتان در مفصل استخوانهای متاکارپال با اولین بند انگشت و مفصل بین بند اول و دوم همراه است.
- ماهیچه عمقی خمکننده انگشتان: این ماهیچه از زندزیرین و غشای بین استخوانی آن شروع و دو تاندون آن با عبور از کانال کارپال به استخوان دیستال انگشتان دوم تا پنجم متصل میشود. لتقباض این ماهیچه با خم شدن بند سوم انگشتان همراه است و به خم شدن انگشتان در مفصل متاکارپال کمک میکند.
- ماهیچه بلند خمکننده شست: این ماهیچه از سطح جلویی زندزبرین و غشای بیناستخوانی اطراف آن شروع و به قاعده استخوان دیستال شست متصل میشود. انقباض این ماهیچه با خم شدن شست در مفصل متاکارپال و بین بندها همراه است.
- ماهیچه درونگردان چهارگوش: این ماهیچه از سطح جلویی زند زیرین شروع و به سطح جلویی زندزبرین متصل میشود. انقباض این ماهیچه با چرخش ساعد همراه است.
ماهیچه بازویی-زندزبرین، ماهیچههای بلند و کوتاه خمکننده مچ-زندزبرین، ماهیچه بازکننده انگشتان، ماهیچه بازکننده انگشت کوچک، ماهیچه بازکننده مچ-زندزیرین و ماهیچه آرنجی در سطح و ماهیچه برونگردان (Supinator)، ماهیچه بلند دورکننده شست، ماهیچههای بلند و کوتاه بازکننده شست و ماهیچه بازکننده انگشت اشاره در نواحی عمقی پشت ساعد قرار دارند.
- ماهیچه بازویی-زندزبرین: این ماهیچه از لبه بالایی کوندیل جانبی هومروس شروع و به انتهای دیستال زندزبرین متصل میشود. انقباض این استخوان با خم شدن آرنج همراه است.
- ماهیچههای بلند و کوتاه بازکننده مچ-زندزبرین: این ماهیچهها سمت جانبی پشت ساعد قرار دارند. ماهیچه بازکننده بلند از لبه بالایی کوندیل جانبی و ماهیچه بازکننده کوتاه از اپیکوندیل جانبی شروع میشود. تاندون این ماهیچهها به دومین و سومین استخوان متاکارپال متصل میشود. انقباض این ماهیچهها با باز شدن و دور شدن مچ از تنه همراه است.
- ماهیچه بازکننده انگشتان: این ماهیچه از اپیکوندیل جانبی شروع و چهار تاندون آن به غلاف پیوندی انگشتان دوم تا پنجم متصل میشود. انقباض این ماهیچهها با باز شدن انگشتان در مفصل متاکارپال و مفصل بین بندهای انگشت همراه است.
- ماهیچه بازکننده انگشت کوچک: این ماهیچه سمت میانی ماهیچه بازکننده انگشتان قرار دارد. ماهیچه بازکننده انگشت کوچک از اپیکوندیل جانبی هومروس شروع و به غلاف پیوندی انگشت کوچک متصل میشود. انقباض این ماهیچه با باز شدن انگشت کوچک همراه است و به باز شدن مچ کمک میکند.
- ماهیچه بازکننده مچ-زندزیرین: این ماهیچه از اپیکوندیل جانبی هومروس شروع و به قاعده پنجمین استخوان متاکارپال متصل میشود. انقباض این ماهیچه با باز شدن و نزدیک شدن مچ به تنه همراه است.
- ماهیچه آرنجی: ماهیچه آٰنجی از اپیکوندیل جانبی شروع و به سطح جانبی و پشتی زائده آرنجی متصل میشود. این ماهیچه استحکام مفصل آرنج را افزایش میدهد و انقباض آن با باز شدن آرنج همراه است.
- ماهیچه برونگردان: یک سر این ماهیچه از اپیکوندیل جانبی هومروس و سر دیگر آن از سطح پشتی زندزیرین شروع و به سطح پشتی زندزبرین متصل میشود. انقباض این ماهیچه پشت ساعد را در جهت جانبی میچرخاند.
- ماهیچه بلند دورکننده شست: این ماهیچه از غشای بین استخوانی و سطح پشتی زندزیرین و زبرین شروع میشود. تاندون این ماهیچه به قاعده اولین استخوان متاکارپال متصل است. انقباض این ماهیچه با دور شدن شست از بدن همراه است.
- ماهیچههای بلند و کوتاه بازکننده شست: ماهیچه بازکننده بلند از پشت زندزبرین و ماهیچه بازکننده کوتاه از پشت زندزیرین شروع میشود. تاندون ماهیچه بازکننده بلند به اولین و تاندون ماهیچه کوتاه به دومین استخوان بند انگشت متصل میشود. انقباض ماهیچه بلند با باز شدن شست در مفصل متاکارپال-انگشت و متاکارپال-مچ، و انقباض ماهیچه کوتاه با باز شدن شست در تمام مفصلها همراه است.
- ماهیچه بازکننده انگشت اشاره: این ماهیچه از سطح پشتی زند زیرین و غشای بین استخوانی شروع و به غلاف پیوندی انگشت اشاره متصل میشود. انقباض این ماهیچه با باز شدن انگشت اشاره بدون حرکت انگشتان دیگر همراه است.
ماهیچههای دست کف، پشت و بین انگشتان قرار دارند. ماهیچههای مقابلهای، دورکننده و خمکننده شست پایین قاعده استخوان اولین بند قرار ارند و برآمدگی زیر شست را تشکیل میدهند. انقباض این ماهیچهها به خم شدن، چرخش و دور شدن شست از تنه کمک میکند. ماهیچههای مقابلهای، دورکننده و خمکننده انگشت کوچک برآمدگی زیر انگشت کوچک را تشکیل میدهند انقباض این ماهیچهها با خم شدن، چرخش و دور شدن انگشت کوک از تنه همراه است. چهار ماهیچه لومبریکال یا کِرمی دست از تاندون ماهیچه عمقی خمکننده انگشتان شروع و به غلاف پیوندی هر انگشت متصل میشوند. آخرین گروه ماهیچههای دست، بین استخوانهای متاکارپال قرار دارند. چهار ماهیچه در سطح دورسال این استخوانها و سه ماهیچه در سطح کفدستی این استخوانها قرار دارد.
آناتومی اندام های تحتانی
آناتومی اندامهای تحتانی آخرین بخشی است که در مطلب آناتومی بدن انسان توضیح میدهیم. اندامهای تحتانی پایینترین بخش بدن انسان و به لگن متصل هستند. این اندامها به ران، ساق و پا تقسیم میشوند. اندامهای تحتانی مثل اندامهای فوقانی از اسکلت استخوانی، ماهیچههای اسکلتی و بافت پیوندی تشکیل شدهاند و اندام داخلی در این بخش از آناتومی بدن انسان وجود ندارد. این اندامها سطح اتکای اصلی بدن انسان هستند و در حرکت بدن انسان مهمترین نقش را دارند. در این بخش از مطلب مجله فرادرس ابتدا استخوانها و در ادامه ماهیچههای اندامهای تحتانی را توضیح میدهیم.
آناتومی استخوان های اندام تحتانی انسان
اسکلت استخوانی اندامهای تحتانی از استخوان «فمور» (Femur)، استخوان «درشتنی» (Tibia)، استخوان «نازک نی» (Fibula)، استخوان «کشکک» (Patella)، استخوانهای مچ پا و استخوانهای انگشتان پا تشکیل شده است. فمور بلندترین استخوان بدن و تنها استخوان ران است. این استخوان مثل تمام استخوانهای بلند بدن از ناحیه پروکسیمال، شفت و ناحیه دیستال تشکیل شده است. ناحیه پروکسیمال این استخوان از سر، گردن، برجستگی بزرگتر، برجستگی کوچکتر، خط بین دو برجستگی و تاج بین دو برجستگی تشکیل شده است. سر این استخوان با استخوانهای لگن، مفصل پهلو را تشکیل میدهد. برجستگیهای بزرگ در سطح جلویی و کوچک در سطح پشتی ناحیه پروکسیمال قرار دارند. این برجستگیها محل اتصال تعداد زیادی از ماهیچههای لگن و اندام تحتانی است.
انتهای دیستال این استخوان از کوندریلهای میانی و جانبی، اپیکوندیلهای میانی و جانبی، و فرورفتگی بین کوندیلها تشکیل شده است. کوندیلها انتهای برآمده ناحیه دیستال هستند که سطح پستی و پایینی آنها با درشتنی و مینیسک زانو مفصل تشکیل میدهند. سطح جلویی کوندیلها در تشکیل مفصل با کشکک زانو شرکت میکند. اپیکوندیلها برآمدگی دو طرف ناحیه دیستال فمور و بالاتر از کوندیلها هستند که در تشکیل مفصل شرکت نمیکنند اما به رباطهای مفصل زانو متصل میشوند. فررفتگی بین کوندیلها در سطح پشتی قرار دارد و محل اتصال رابطهای درونکپسولی مفصل زانو است.
درشتنی و نازکنی استخوانهای ساق پا هستند و مثل سایر استخوانهای بلند بدن به ناحیه پروکسیمال، شفت و ناحیه دیستال تقسیم میشوند. دو طرف ناحیه پروکسیمال این استخوان کوندیلهای میانی و جانبی قرار دارند که سطح صافی ایجاد میکنند. بین این کوندیلها برآمدگیهایی وجود که محل اتصال رباطها و مینیسک زانو است. این برآمدگیها در تشکیل مفصل به فرورفتگی بین کوندیلهای فمور شرکت میکنند. قوزک میانی و شکاف نازکنی دو طرف انتهای دیستال این استخوان قرار دارد. قوزک میانی با استخوان تارسال مچ پا و شکاف نارکنی با سطح میانی نارکنی مفصل تشکیل میدهد.
سر استخوان نازکنی در ناحیه پروکسیمال با کوندیل جانبی استخوان درشتنی مفصل تشکیل میدهد. بین سطح میانی این استخوان و سطح جانبی استخوان نازکنی غشایی از بافت پیوندی وجود دارد که دو استخوان را کنار هم نگه میدارد. قوزک جانبی برآمدگی انتهای دیستال این استخوان است که در تشکیل مفصل مچ پا شرکت میکند. استخوان کشکک مثلثی است که قاعده آن سمت ران و قاعده آن سمت ساق قرار دارد. سطح پشتی این استخوان با کوندیلهای جانبی و میانی فمور مفصل تشکیل میدهد.
آناتومی ماهیچه های اندام تحتانی انسان
ماهیچههای اندامهای تحتانی به استخوانهای لگن، ران، ساق و کف پا متصل میشوند. ماهیچههای ناحیه سرینی به استخوانهای لگن متصل میشوند و به حرکت اندامهای تحتانی در مفصل پهلو کمک میکنند. این ماهیچهها به دو دسته سطحی و عمیق تقسیم میشوند. ماهیچههای سرینی بزرگ، سرینی متوسط، سرینی کوچک و «کشنده نیام پهن» (Tensor Fasciae Latae Muscle)، ماهیچههای سرینی سطحی هستند انقباض این ماهیچهها با باز شدن ران در مفصل پهلو و دور شدن ران از محور وسطی بدن همراه است. ماهیچههای چهارگوش ران، هرمی لگن، دوقلو بالایی، دوقلو پایینی و مسدودکننده داخلی، ماهیچههای سرینی عمقی هستند که انقباض آنها با چرخش ران به بیرون همراه است. این ماهیچهها از استخوانهای لگن شروع و به استخوان فمور متصل میشوند.
ماهیچههای ران بخشی از آناتومی بدن انسان است که به سه دسته جلویی، میانی و پشتی تقسیم میشوند. ماهیچههای سوئز بزرگ یا مازویی بزرگ، خاصرهای، چهار سر، خیاطه و شانهای جلوی استخوان فمور قرار دارند. ماهیچههای سوئز بزرگ و خاصرهای از استخوانهای لگن و مهرههای کمری شروع و به برآمدگی کوچکتر فمور متصل میشوند. انقباض این ماهیچهها با خم شدن ران در مفصل پهلو همراه است. ماهیچههای چهارسر مجموعهای از ماهیچههای پهن جانبی، وسطی و میانی، و ماهیچه صاف کننده ران است. این ماهیچهها از بخشهای مختلف فمور شروع و به استخوان کشکک متصل میشوند. انقباض این ماهیچهها با حرکت اندام تختانی در مفصل زانو همراه است.
ماهیچه خیاطه بلندترین ماهیچه در آناتومی بدن انسان است که از مهرههای خاصرهای شروع و به استخوان درشتنی متصل میشود. انقباض این ماهیچه با حرکت ران در مفصل پهلو و ران همراه است. ماهیچه شانهای تخت و چهارگوش است. این ماهیچه از خط شانهای استخوان شرمگاهی شروع و به سطح پشتی فمور متصل میشود. انقباض ماهیچه خیاطه با خم شدن ران در مفصل دهلو و نزدیک شدن آن به محور عمودی بدن همراه است.
ماهیچههای نواری، مسدودکننده خارجی، نزدیککننده کوتاه، نزدیککننده بلند و نزدیککننده بزرگ، ماهیچههای میانی ران هستند که انقباض آنها با حرکت ران در مفصل پهلو همراه است. این ماهیچههای از استخوانهای لگن شروع و به فمور یا درشتنی متصل میشوند. به ماهیچههای پشت ران همسترینگ نیز گفته میشود که شامل ماهیچههای دوسر فمور، نیموتری و نیمغشایی میشود. انقباض این ماهیچهها به باز شدن ران در استخوان پهلو و خم شدن زانو کمک میکند.
ماهیچههای جلو و پشت ران به حرکت ساق و انگشتان پا کمک میکنند. ماهیچههای جلوی ساق، بازکننده انگشتان بلند، بازکننده شست بلند و نازکنی جانبی جلوی ایتخوانهای ساق قرار دارند. این ماهیچهها از بخشهای مختلف نازکنی و درشتنی شروع و به استخوانهای مچ، متاکارپال یا بند انگشت متصل میشوند. انقباض این ماهیچه با حرکت پا در مفصل مچ و حرکت انگشتان همراه است. ماهیچههای گاستروکنمیوس، نعلی و کف پایی ماهیچههای سطحی پشت ساق و ماهیچههای پشتزانویی، خمکننده انگشتان بلند، خمکننده شست بلند و پشت درشتنی، ماهیچههای عمقی پشت ساق هستند. ماهیچههای سطحی از بخشهای مختلف فمور، درشتنی و نازکنی شروع، اما همه به استخوان پاشنه وصل میشوند. ماهیچههای عمقی از درشتنی و نازکنی شروع و به استخوانهای ناحیه تارسال یا بندهای انگشت متصل میشوند. انقباض ماهیچه پشت زانویی به خم شدن زانو و انقباض سایر ماهیچههای این گروه به حرکت مچ و انگشتان پا کمک میکند.
ماهیچههای پا بخشی از آناتومی بدن انسان هستند که به دو گروه دورسال و کف پایی تقسیم میشوند. ماهیچههای بازکننده انگشتان کوتاه و بازکننده شست کوتاه در ناحیه دورسال قرار دارند. این ماهیچههای از استخوان پاشنه شروع و به استخوان های بند انگشت متصل میشوند. ماهیچههای کف پا به تشکیل قوس کف پا و حرکت انگشتان کمک میکنند. ماهیچههای دورکننده شست، خمکننده انگشتان کوتاه و دورکننده انگشت کوچک سطحیترین ماهیچههای کف پا هستند. ماهیچه چهارگوش کف پا و لومبریکال دومین، ماهیچههای خمکننده شست کوتاه، نزدیککننده شست و خمکننده انگشت کوچک کوتاه سومین و ماهیچههای بین انگشتی چهارمین لایه ماهیچههای کف پار ا تشکیل میدهند.
جمعبندی آناتومی بدن انسان
در این مطلب از مجله فرادرس توضیح دادیم که برای بررسی راحتتر آناتومی، بدن انسان را با صفحات فرضی به بخشهای جلویی-عقبی، چپ-راست و بالا-پایین تقسیم میکنند. به علاوه توضیح دادیم که بدن انسان از پنج حفره تشکیل شده است. حفره جمجمهای محل قرار گرفتن مغز، حفره سینهای محل قرار گرفتن قلب و ریه، حفره شکمی محل قرار گرفتن اندامهای احشایی و حفره لگنی محل قرار گرفتن اندامهای دستگاه ادراری و تناسلی است. همچنین توضیح دادیم که آناتومی بدن انسان به نواحی سر و گردن، تنه، اندامهای فوقانی و اندامهای تحتانی تقسیم میشود. جمجمه اسکلت استخوانی سر است که از مغز محافظت میکند. چشمها، بینی، گوش و دهان در حفرههای این استخوان تشکیل شده است.
گردن بخشی است که سر و تنه ارتباط برقرار میکند. تنه بزرگترین قسمت و محل قرار گرفتن بیشتر اندامهای بدن است. قفسهسینه اسکلت استخوانی بخش بالایی این ناحیه را تشکیل میدهد که از قلب و ریهها محافظت میکند. معده، رودهها، کلیهها، کبد، پانکراس، کیسه صفرا و طحال در حفره شکمی قرار دارند. بخش اصلی دیواره این حفره از ماهیچههای اسکلتی تشکیل شده است. لگن استخوانی است که کف حفره شکمی را میسازد و تنه را به اندامهای تحتانی متصل میکند. اندامهای تحتانی پایینترین بخش بدن هستند که از استخوانهای ران، ساق، مچ و کف پا و ماهیچههای اسکلتی متصل به آنها تشکیل میشوند و اندام داخلی در آنها وجود ندارد. اندامهای فوقانی بهوسیله استخوان کتف و ترقوه به تنه متصل میشوند. این اندامهای آناتومی بدن انسان از استخوانهای بازو، ساعد، مچ و کف دست و ماهیچههای اسکلتی متصل به آنها تشکیل شده است.
سلام
این معلومات واقعا عالی بود 👌👌👌👌👌
سلام و بعد معلومات که راجع به اناتومی انسان تهیه و ترتیب نمودید خیلی ها حالی و قابل ارزش علمی دارد موفیقت تان را از خداوند متعال خواسته و خواههانم با احترام.