قصیده چیست؟ | به زبان ساده و با مثال
قصیده یکی از قالبهای کهن و کلاسیک شعر فارسی است که برای بیان مقاصدی چون مدح و ستایش و مسائل اخلاقی، دینی و اجتماعی سروده شده است. در این آموزش از مجله فرادرس با قالب شعری قصیده آشنا میشویم و این پرسش که قصیده چیست را پاسخ میگوئیم.
قصیده چیست ؟
«قصیده» از ریشه «قصد» گرفته شده و معنی آن «مقصود» و «قصد شده» است. دلیل استفاده از این واژه نیز این است که شاعر قصد میکرده بزرگان را مدح و وعظ کند یا رخدادی را تهنیت و تسلیت بگوید.
در فرهنگ عمید معنی قصیده چنین بیان شده است: «شعری که حداقل دارای شانزده بیت است که مصراع اول بیت اول با مصراعهای دوم همه بیتها همقافیه است و موضوع آن بیشتر در وعظ، حکمت، حماسی، یا در مدح یا ذم کسی یا چیزی است؛ چکامه.»
فرهنگ معین نیز چنین توصیفی را برای قصیده گفته است: «نوعی شعر بلند که دو مصرع بیت اول با مصرعهای دوم دیگر ابیات همقافیه است و بیشتر برای بیان مدح و یا ذم و وعظ و حکمت به کار گرفته میشود. جمع آن قصاید است.»
ابیات قصیده هموزن هستند و قافیه و ردیف مصراعهای زوج با قافیه و ردیف مصراع اولِ بیت اول همخوانی دارند.
دکتر منصور رستگار فسایی در کتاب «انواع شعر فارسی»، تعداد ابیات قصیده را بین سی تا پنجاه بیت بیان کرده است. البته، برخی قصیدهسرایان از این تعداد فراتر رفتهاند، تا جایی که فرخی در فتح سومنات یک قصیده ۱۷۵ بیتی و عنصری در همین مورد، یک قصیده ۱۵۷ بیتی گفتهاند. قصیده قاآنی نیز که در نعت حضرت علی (ع) است ۳۳۷ بیت دارد.
تفاوت غزل و قصیده چیست؟
بیان یک تعریف کامل برای قصیده کار دشواری است. البته همانطور که دیدیم، قالب قصده از نظر قافیه و ردیف شبیه غزل است، با این تفاوت که قصیده تعداد بیتهای بیشتری دارد. البته ماجرا به این سادگیها هم نیست. آنچه که از تعداد بیتها مهمتر است، تفاوت قصیده با غزل در محتوا، کاربرد و حالوهوای آن است.
قصیده را برای موضوعی خاص میسرودهاند و به عنوان تریبونی برای بیان مقاصدی از قبیل مدح، تهنیت، بزرگداشت، فخر، حماسه، حمد و شکایت، مرثیه، تعزیت و مسائل اخلاقی و اجتماعی و دینی و عرفانی بوده، اما غزل بیشتر شعری است که در خلوت با انسان گره خورده و حاوی مضامینی عاشقانه است. به همین دلیل است که زبان قصیده اغلب خشنتر است و فنیتر، اما غزل زبانی نرمتر و سادهتر دارد.
اجزای قصیده
اجزای قصیده عبارتند از مطلع، تغزل و نسیب و تشبیب، تخلص یا گریز، مدح و دعا و شریطه.
مطلع
مطلع در لغت به معنی جای برآمدن ستارگان است و اصطلاحاً بیت اول قصیده و غزل را مطلع میگویند که قافیه و ردیف دو مصراع آن تطابق دارند. مطلع باید زبانی مستحکم داشته باشد و علاوه بر رسایی، به دور از الفاظ ناخوشایند باشد. گاهی یک قصیده طولانی میشود و بیش از یک مطلع دارد.
نسیب (تغزل) یا تشبیب
در اغلب قصیدهها پیش از آنکه شاعر به بیان مقصود اصلی خود بپردازد، در حدود پنج تا پانزده بیت به موضوعات عاشقانه میپردازد (که به آن نسیب یا تغزل میگویند) یا باغ و بوستان و امثال اینها را توصیف میکند (که در این صورت تشبیب نام دارد). البته گاهی قصیده دارای تشب و تغزل یا نسیب نیست.
تخلص یا گریز
تخلص یا گریز، همانگونه که از نامش پیداست، عبارت است از انتقال هنرمندانه و ماهرانه شاعر از تغزل و تشبیب یا نسیب به مقصود اصلیاش (مثلاً مدح).
مدح
مدح یه به صورت کلی هر مقصود دیگری همان غرض اصلی شاعر از سرودن شعر است که شاعر پس از گریز جلال و عظمت ممدوح را بیان میکند. البته این مدح هر مقصود دیگری مانند موضوعات دینی، ستایش مردانی دین و... نیز میتواند باشد.
دعا یا شریطه
پس از آنکه شاعر مدح یا مقصود دیگر خود را بیان کرد، برای او آرزوی نیک میکند و دعای عزت و دوام میکند. به این بخش دعا یا شریطه میگویند.
مقطع
مقطع آخرین بیت قصیده است که معمولاً شاعر در آن به هنرنمایی میپردازد و در استفاده از الفاظ و مفاهیم تلاش زیادی میکند.
قصیده زیر از فرخی سیستانی است که در مدح سلطان محمدبن سلطان محمودبن ناصرالدین سبکتگین سروده است:
عشق خوشست ار مساعدت بود از یار *** یار مساعد نه اندکست و نه بسیار (مطلع)
هست، ولیکن کجا یکیست، ز ده جا *** ده دل بینی بدو نهاده بزنهار
شکر خداوند را که لاله رخ من *** چون دگران نیست نامساعد و مکار
(تغزل)
چرب زبانست و خوب خوی و وفاجوی *** سخت، بدیعست و خوبروی و وفادار
باده دهد، چون مرا بباده بود میل *** بوسه دهد، چجون مرا ببوسه فتد کار
گاه کند خانه را به زلف چو تبت *** گاه کند خیمه را به روی چو فرخار
لاله فرو شد مرا و مشک فرو شد *** لاله فرو شت دلبر من و عطار
مشک فرو شد مرا زنافه دو زلف *** لاله فرو شد مرا زباغ دو رخسار
(تغزل)
باغ دو رخسار او خوشست ولیکن *** خوشتر از آن باغ، خوی شاه جهاندار
(بیت گریز)
قطب معالی ملک محمد محمود *** ناصر دین و معین ملت مختار
آنکه زدعوی فزون نماید معنی *** وانکه زگفتار بیش دارد کردار
جود و سخا را ازوفزون شده قسمت *** علم و ادب را بدو فروخته بازار
اهل ادب را بزرگ دارد و نشگفت *** این ز بزرگیش، بس بزرگ مپندار
قدر گهر جز گهرشناس نداند *** اهل ادب را ادیب داند، مقدار
(مدح)
چشم بدان دور باد از آن شه کان شه *** سخت ادب پرورست و علم خریدار
درگه او را چه خواند باید زین پس: *** «سجدهگه خسروان و قبله احرار»
ای بسیاست فرو برنده اعدا *** ای بسخاوت برآورنده زوار
من که ترا شعر گویم از پس این شعر *** جهد کنم تابدیع گویم هموار
مدح تو و بیت آن چو درج معانی *** شعر من و لفظ آن چو لؤلؤ شهوار
(مدح)
تا، رخ بیدل کند حدیث گل زرد *** تا رخ دلبر کند حدیث گل نار
برگ گل نار باد و برگ گل زرد *** قسم تو و قسم دشمنان تو از خار
تا که چو غمگین بگرید و بخروشد *** ابر به اردیبهشت و رعد به آزار
دشمن تو رعدوار باد هميشه *** جفت خروشیدن و گریستن زار
تابه در خانه تو برگه نوبت *** سیمین شندف زنند و زرین مسمار
عیدت فرخنده باد و روزت مسعود *** وزهمه بدها ترا خدای نگهدار (مقطع)
(شریطه و دعا)
انواع قصاید فارسی
قصاید فارسی را میتوان در چند دسته تقسیمبندی کرد که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
قصاید مدحی
این قصاید همانطور که از نامشان پیداست، برای مدح و ستایش افراد صاحب منصب در قدرت یا بزرگان دین و نیز سایر افراد محبوب شاعر سروده شدهاند. قصیده زیر از کلیم کاشانی در مدح حضرت علی (ع) است:
صبح پیری را شفق اندود کردی از حنا
قامت خم راه میآرد برون از انحنا
حبسیهها
حبسیه یا زنداننامه حاوی شکایت و حکایت دشواریهای زندان در قالب قصیده است. در این زمینه میتوان به قصاد مسعود سعد، خاقانی و بهار اشاره کرد. مثالی از حبسیه، قصیده مسعود سعد با این مطلع است:
از کرده خویشتن پشیمانم
جز توبه ره دگر نمیدانم
قصاید اخلاقی و اجتماعی
مضمون قصاید اخلاقی و اجتماعی بزرگداشت و دعوت به اخلاق و گاهی انتقاد از اوضاع زمانه است. قصاید ناصرخسرو را میتوان از مثالی از این قصیدهها دانست. قصاید اخلاقی سعدی را نیز میتوان مثال زد، مثلاً قصیدهای با مطلع زیر از سعدی بسیار معروف است:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
قصاید رثایی
این قصاید در سوگ عزیزان و بزرگان سروده شدهاند، مانند قصیده فرخی برای مرگ محمد غزنوی:
شهر غزنین نه همانست که من دیدم پار
چه فتادهست که امسال دگرگون شده کار
قصاید دینی
قصاید دینی، همانگونه که از نامشان برمیآید، عقاید دینی شاعر را بیان میکنند. ناصرخسرو قبادیانی، قوامی رازی، سنایی، خاقانی، صغیر اصفهانی و محتشم کاشانی درونمایهای دینی دارند. قصیده زیر از سنایی دارای درونمایهای دینی است:
همچو مردان یک قدم در راه دین باید نهاد
دیده بر خط «هدی للمتقین» باید نهاد
قصاید اجتماعی و سیاسی
قصاید سیاسی در دوران پس از مشروطه مورد توجه قرار گرفت و شاعرانی چون ملکالشعرای بهار و ادیبالممالک قصاید وطنپرستانه و آزادیخواهانهای سرودهاند. قصیده زیر از بهار از بارزترین نمونههای قصاید معاصر است:
ای دیو سپید پای دربند
ای گنبد گیتی ای دماوند
قصیده سرایان معروف
تاریخ شعر فارسی قصیدهسرایان بسیاری را به خود دیده است که از میان آنها نام و نشان چند تن از شاعران درخشندهتر است:
رودکی سمرقندی، دقیقی بلخی، فرخی سیستانی، عنصری بلخی، منوچهری دامغانی، قطران تبریزی، ناصرخسرو قبادیانی، مسعود سعد سلمان، سید حسن غزنوی، سوزنی سمرقندی، انوری ابیوردی، خاقانی شیرازی، سعدی شیرازی، امیرخسرو دهلوی، سلمان ساوجی، قاآنی شیرازی، ادیبالممالک فراهانی و ملکالشعرای بهار.
محمدکاظم کاظمی در کتاب روزنه، به چند قصیده معروف با مطلعهای زیر اشاره کرده است:
مرا بسود و فرو ریخت هرچه دندان بود
نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود
(رودکی)
***
آیا شنیده هنرهای خسروان به خبر
بیا ز خسرو مشرق عیان ببین تو هنر
(عنصری)
***
شهر غزنین نه همانست که من دیدم پار
چه فتادهست که امسال دگرگون شده کار
(فرخی)
***
الا یا خیمگی خیمه فرو هل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
(منوچهری)
***
ای ساربان! منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع وَ اطلال و دِمَن
(امیر معزی)
***
بگذر ای باد دلافروز خراسانی
بر یکی مانده به یمگان دره زندانی
(ناصرخسرو)
***
مکن در جسم و جان منزل، که این دون است و آن والا
قدم زین هر دو بیرون نه نه آنجا باش و نه اینجا
(سنایی)
***
نالم از دل چو نای، من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلندجای
(مسعود سعد)
***
به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامه اهل خراسان به بر خاقان بر
(انوری)
***
مرا ز دست هنرهای خوشتن فریاد
که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
(ظهیر فاریابی)
***
هان ای دل عبرتبین! از دیده عِبَر کن، هان!
ایوان مدائن را آیینهی عبرت دان!
(خاقانی)
***
الحذر، ای غافلان، زین وحشتآباد، الحذر
الفرار، ای عاقلان، زین دیو مردم، الفرار
(جمالالدین اصفهانی)
***
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی! ای دماوند!
(ملکاشعرا بهار)
***
شب رفت و صبح دید که فرداست
پلكی زد و ز خواب به پا خاست
(سهیل محمودی)
دماوندیه؛ قصیدهای ماندگار
یکی از آشناترین و شاید معروفترین قصاید فارسی که در ذهن همگان نقش بسته، شعر معروف و زیبای محمدتقی بهار، به نام دماوندیه، است که مضمونی سیاسی-اجتماعی دارد.
ای دیو سپید پای در بند!
ای گنبد گیتی! ای دماوند!
از سیم به سر یکی کله خود
ز آهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر، چهر دلبند
تا وارهی از دم ستوران
وین مردم نحس دیومانند
با شیر سپهر بسته پیمان
با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون
سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشت
آن مشت تویی، تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاری
از گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین! بر آسمان شو
بر ری بنواز ضربتی چند
نی نی، تو نه مشت روزگاری
ای کوه! نیم ز گفته خرسند
تو قلب فسرده زمینی
از درد ورم نموده یک چند
شو منفجر ای دل زمانه!
وآن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین، سخن همی گوی
افسرده مباش، خوش همی خند
ای مادر سر سپید! بشنو
این پند سیاه بخت فرزند
بگرای چو اژدهای گرزه
بخروش چو شرزه شیر ارغند
ترکیبی ساز بیمماثل
معجونی ساز بیهمانند
از آتش آه خلق مظلوم
وز شعله کیفر خداوند
ابری بفرست بر سر ری
بارانش ز هول و بیم و آفند
بشکن در دوزخ و برون ریز
بادافره کفر کافری چند
ز آن گونه که بر مدینه عاد
صرصر شرر عدم پراکند
بفکن ز پی این اساس تزویر
بگسل ز هم این نژاد و پیوند
برکن ز بن این بنا، که باید
از ریشه بنای ظلم برکند
زین بیخردان سفله بستان
داد دل مردم خردمند
سوالات متدوال درباره قصیده
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار در رابطه با قالب شعری قصیده به اختصار پاسخ میدهیم.
مهمترین تفاوت قصیده با غزل کدام است؟
قصیدهو غزل در نوع قالب شعری یکسان هستند اما قصیده ابیات بیشتری دارد و از نظر محتوا و موضوع سروده نیز با یکدیگر متفاوت هستند.
قصیدههای فارسی معمولا درباره چه موضوعاتی سروده شدهاند؟
مدح و رثا، حبسیه، مسائل اجتماعی و اخلاقی، مسائل سیاسی و موضوعات دینی.
تمرین مربوط به مبحث قصیده
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «قصیده چیست؟»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید.تمرین شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. شکلی که شاعر به شعر میبخشد .... نام دارد.
وزن
ردیف
قالب
موسیقی
۲. بیت اول قصیده را .... و بیت آخر آن را .... میگویند.
مطلع، مقطع
مطلع، تخلص
مقطع، مطلع
شریطه، مقطع
۳. اولین قالب شعری چه نام دارد و زمان اقتدار آن چه قرنهایی است؟
قصیده- قرن سوم تا هشتم
قصیده- قدن اول تا سوم
غزل- قرن هفتم تا هشتم
غزل- قرن چهارم
۴. عمده مضامین قصیدههای شعر فارسی کدام گزینه است؟
مدح، رثا، وصف و پند و اندرز و حکمت و عرفان
حماسه، دینداری و میهن پرستی
عشق و عرفان و پند و هجو
مسائل اجتماعی، سیاسی، حکمت و پند
۵. قصیده چگونه شعری است؟
مصراعهای اول و مصراعهای زوج آن یکسان است و ابیات آن بیشتر از ۱۵ بیت است.
مصراع اول، مصرع و تعداد ابیت از ۱۵ بیت کمتر است.
مصارعهای زوج هم قافیه هستند و تعداد ابیات بیشتر از ۱۵ بیت است.
مصارعهای زوج مقفی و تعداد ابیات از ۱۵ بیت کمتر است.
جمعبندی
در این مطلب از مجله فرادرس درباره قصیده به عنوان یکی از قدیمیترین قالبهای شعری مطالبی یاد گرفتیم. فهمیدیم که این نوع از قالب شعری همانند غزل است. یعنی مصراع اول آن با مصراعهای زوج شعر هم قافیه هستند. اما تفاوت آن با غزل در این است که درباره موضوعاتی مثل مدح و رثا، پند و اندرز و مسائل اجتماعی و سیاسی سروده میشود. همچنین یاد گرفتیم که به بیت اول قصیده مطلع و به بیت آخر آن مقطع میگویند.
دوست عزیز قصیده از سی بیت به بالا نیست قصیده از دوازده سیزده بیت شروع میشه
عالی بود ممنون
سلام سعید عزیز.
در کتابهای مختلف، تعداد ابیات متفاوتی برای قصیده بیان شده است. برای مثال، همانطور که در متن نیز اشاره کردهایم، دکتر منصور رستگار فسایی در کتاب «انواع شعر فارسی» تعداد ابیات قصیده را بین سی تا پنجاه بیان کردهاند. در جایی دیگر، دکتر سیروس شمیسا در کتاب «انواع ادبی» گفتهاند که قصیده پانزده تا پنجاه، شصت بیت دارد.
شاد و پیروز باشید.
عالیه ممنون از توضیحات خوبتون
سلام.
سپاس از همراهیتان با مجله فرادرس.
شاد و پیروز باشید.
تک تک اموزشاتون یکی از یکی عالی ترن واقعا دمتون گرررررررررررم♥️
یکی از بهترین طرفداران فرادرس هستم?