اصطلاحات کوتاه انگلیسی ضروری و کاربردی – ۶۰ اصطلاح با ترجمه و کاربرد
یکی از لازمههای تقویت مکالمه زبان انگلیسی آشنایی با اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی در مکالمه است. یادگیری این اصطلاحات نه تنها باعث میشوند که منظور مخاطب را بهتر متوجه شویم، بلکه به ما کمک میکنند تا با به کار بردن آنها مقصود خود را نیز بهطور مؤثرتری بیان کنیم. برای شروع یادگیری اصطلاحات بهتر است سراغ اصطلاحات کوتاه انگلیسی برویم تا آسانتر بتوانیم آنها را به خاطر بسپاریم. از همین رو، در این مطلب از «مجله فرادرس» با ۶۰ اصطلاح کوتاه انگلیسی همراه با ترجمه فارسی و نحوه کاربرد آنها آشنا میشویم.
اهمیت یادگیری اصطلاحات انگلیسی
یادگیری اصطلاحات برای درک مکالمات انگلیسی اهمیت ویژهای دارد. دقت داشته باشید که منظور از اصطلاح در این مطلب، «Idiom» است. «Idiom» به مجموعهای از کلمات گفته میشود که در معنای استعاری به کار رفته باشند. به عبارتی، از ترجمه کلمه به کلمه یک «Idiom» معمولا متوجه معنای آن نمیشویم. از همین رو، اگر از قبل با معنای آنها آشنا نباشیم در مکالمات خود دچار مشکل میشویم.
نکته قابل توجه دیگر در یادگیری اصطلاحات توجه به کاربرد آنها است. به عبارتی، همزمان با یادگیری معنای هر اصطلاح لازم است بیاموزیم که هر کدام معمولا در چه مواقعی استفاده میشوند. توجه داشته باشید که «Idioms» به ندرت در موقعیتهای رسمی استفاده میشوند و اغلب در زبان محاوره کاربرد دارند.
از آنجا که اصطلاحات کوتاه انگلیسی راحتتر به خاطر سپرده میشوند، در این آموزش با ۶۰ اصطلاح کوتاه انگلیسی در دستهبندیهای موضوعی زیر آشنا میشویم:
- اصطلاحات انگلیسی با غذا
- اصطلاحات انگلیسی با حیوانات
- اصطلاحات انگلیسی با اعضای بدن
- اصطلاحات انگلیسی با رنگها
- اصطلاحات انگلیسی درمورد پول
- اصطلاحات انگلیسی درمورد احساسات
- اصطلاحات انگلیسی درمورد خواب
- اصطلاحات انگلیسی درمورد خانواده
اما قبل از بررسی این اصطلاحات، به روشهای یادگیری اصطلاحات انگلیسی اشاره خواهیم کرد.
بهترین روش یادگیری اصطلاحات انگلیسی
در این بخش با چند راهکار کاربردی برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی آشنا میشویم.
- از اصطلاحات کوتاه و ساده شروع کنید: برای شروع به دنبال منابعی بروید که رایجترین اصطلاحات انگلیسی را به شما آموزش میدهد و سپس به سراغ اصطلاحات پیشرفتهتر بروید.
- به مطالعه ریشه اصطلاحات بپردازید: پیدا کردن ریشه اصطلاحات به ما کمک میکند که ارتباط بین معنای لغوی و استعاری اصطلاحات را بهتر درک کنیم و در نتیجه آنها را راحتتر به خاطر بسپاریم.
- به کاربرد اصطلاحات توجه کنید: دقت داشته باشید که هر اصطلاح بیشتر در چه مواقعی به کار میرود و اغلب با چه کلماتی همراه میشود. این کار میتواند به شما کمک کند تا معنای اصطلاحات جدید را حدس بزنید.
- اصطلاحات را در جمله به کار ببرید: بعد از اینکه معنای اصطلاح را یاد گرفتید، سعی کنید با آن به انگلیسی جملهسازی کنید تا نحوه کاربرد آن را در جملات یاد بگیرید و بتوانید در آینده از آن در مکالمات خود استفاده کنید.
- با منابع انگلیسی در تماس باشید: سعی کنید به طور مرتب با منابع انگلیسی زبان مثل کتابها، اپلیکشینها و پادکستهای انگلیسی در تماس باشید تا اصطلاحات جدیدی بیاموزید، کاربرد اصطلاحاتی که از قبل آموختهاید را در بافت جمله ببینید و آنها را در ذهن خود تثبیت کنید.
- از فیلمهای آموزشی کمک بگیرید: فیلمهای آموزشی با بهرهگیری از محتوای بصری و شنیداری روشی مؤثر برای یادگیری زبان انگلیسی هستند.
در مجموعه فیلمهای آموزش مکالمه زبان انگلیسی از فرادرس دورههای متنوعی را در قالب فیلمهای آموزشی برای تقویت مکالمه و آموزش اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه منتشر کرده است که لینک گزیدهای از آنها در ادامه آوردهایم.
- فیلم آموزش اصطلاحات عامیانه و کلمات رایج و روزمره از فرادرس
- فیلم آموزش اصطلاحات رایج در مکالمه و احوالپرسی رسمی و غیررسمی از فرادرس
- فیلم آموزش English Idioms in Use Advanced فصل ۱ تا ۳ از فرادرس
۶۰ اصطلاح کوتاه انگلیسی
در ادامه، ۶۰ اصطلاح کوتاه انگلیسی در دستهبندیهای موضوعی متفاوت به همراه ترجمه فارسی، توضیح کاربرد و مثالی از هر کدام را خواهیم خواند.
اصطلاحات انگلیسی با غذا
ابتدا با چند اصطلاح کوتاه انگلیسی آشنا میشویم که کلماتی مربوط به میوهها و غذاها مثل «Cake» و «Cucumber» و «Orange» و غیره در آنها به کار رفته است.
۱. اصطلاح a Piece of Cake
اصطلاح انگلیسی «a Piece of Cake» به کاری اشاره دارد که انجام آن بسیار راحت باشد و برای فرد زحمتی نداشته باشد. «مثل آب خوردن» را میتوان ترجمه فارسی مناسبی برای این اصطلاح در نظر گرفت. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
I expected the English test to be difficult, but it was a piece of cake.
انتظار داشتم امتحان زبان سخت باشد اما مثل آب خوردن بود.
۲. اصطلاح Be Cool as a Cucumber
از این اصطلاح برای اشاره به فردی استفاده میکنیم که علیرغم مواجهه با شرایطی استرسزا، خونسردی خود را حفظ کرده باشد. در فارسی میتوان این اصطلاح را «عین خیال کسی نبودن» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
My friend is nervous about taking his driving test, but I’m cool as a cucumber.
دوستم برای امتحان رانندگی مضطرب است اما من عین خیالم نیست.
۳. اصطلاح in Hot Water
اصطلاح «in Hot Water» در واقع یک عبارت حرف اضافهای انگلیسی است که در معنای بودن «در شرایط سخت / مخمصه» استفاده میشود. برای آشنایی با کاربرد این اصطلاح مثال زیر را بخوانید.
Kevin is in hot water after committing tax fraud.
«کوین» پس از ارتکاب جرم مالیاتی در مخمصه افتاد.
۴. اصطلاح Compare Apples and Oranges
زمانی که دو فرد یا چیز که به علت تفاوت زیاد با هم قابل مقایسه نیستند، برای ارزیابی در کنار هم گذاشته میشوند، از اصطلاح «Compare Apples and Oranges» استفاده میکنیم. «مقایسه نابجا کردن» را میتوان معادل فارسی مناسبی برای آن در نظر گرفت. به مثال زیر توجه کنید.
To compare large trucks with compact cars is to compare apples with oranges.
مقایسه کردن کامیونهای بزرگ با ماشینهای کامپکت مقایسه نابجایی است.
۵. اصطلاح Not Someone's Cup of Tea
اصطلاح «Not Someone's Cup of Tea» به فعالیتی اشاره دارد که فرد به آن هیچ علاقهای نداشته باشد. دقت داشته باشید این اصطلاح کوتاه انگلیسی اغلب در جملات منفی انگلیسی استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید.
Thanks for inviting me, but ballet isn't really my cup of tea.
ممنون از دعوتتان اما من به باله علاقهای ندارم.
۶. اصطلاح Spill the Beans
اصطلاح فوق زمانی به معنای «فاش کردن / برملا کردن / لو دادن» است. این اصطلاح زمانی استفاده میشود که یک راز یا غافلگیری برملا شود. به مثال زیر توجه کنید.
I asked him not to spill the beans about me coming late to work.
از او خواستم دیر آمدن من به سر کار را لو ندهد.
۷. اصطلاح Go Cold Turkey
اگر فعالیتی خطرناک و اغلب اعتیادآور به طور ناگهانی کنار گذاشته شود، از اصطلاح «Go Cold Turkey» برای بیان آن استفاده میکنیم. جالب است بدانید این اصطلاح به شباهت پوست مورمور شده فردی که اعتیاد را کنار گذاشته است به پوست بوقلمون نپخته اشاره دارد. برای آشنایی با کاربرد این اصطلاح به مثال زیر توجه کنید.
I've decided to go cold turkey on the cigarettes.
تصمیم گرفتهام بهیکباره سیگار را کنار بگذرام.
همچنین از «Cold Turkey» به تنهایی در نقش قید انگلیسی و به معنای «به طور ناگهانی/ بهیکباره» نیز میتوان استفاده کرد، مانند مثال زیر:
I quit smoking cold turkey and never felt the need to go back.
من بهیکباره سیگار کشیدن را ترک کردم و هرگز نیازی برای بازگشت [به آن] حس نکردم.
اصطلاحات انگلیسی با حیوانات
در این بخش با اصطلاحات کوتاه انگلیسی که با استفاده نام انگلیسی حیوانات در آنها به کار رفتهاند، آشنا میشویم. اگر هم به یادگیری اصطلاحات بیشتری علاقهمند هستید، تماشای فیلم آموزش کتاب English Idioms In Use Advanced فصل ۱ تا ۳ را به شما پیشنهاد میکنیم که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
۸. اصطلاح Cat's Got One's Tongue
این اصطلاح کوتاه انگلیسی که معادل فارسی آن را میتوان «موش زبانت را خورده است» در نظر گرفت برای خطاب کردن فردی بسیار ساکت به مزاح یا با طعنه به کار میرود. به مثال زیر توجه کنید.
It looks like the cat's got your tongue, Lucy. Are you always this quiet?
انگار موش زبانت را خورده است، «لوسی». همیشه اینقدر ساکتی؟
۹. اصطلاح Let the Cat out of the Bag
اصطلاح فوق به معنای «رازی را برملا کردن» یا «چیزی را لو دادن» استفاده میشود. احتمال میرود که ریشه این اصطلاح به زمانی برگردد که بچه خوکها به صورت زنده در کیسه به فروش گذاشته میشدند و برخی از فروشندههای فریبکار در داخل کیسه به جای بچه خوک، گربه میگذاشتند. حال اگر گربه از داخل کیسه به بیرون میپرید، راز آنها نیز برملا میشد. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
Mom let the cat out of the bag and told us Karen was engaged.
مادر راز را برملا کرد و به ما گفت که «کارن» نامزد کرده است.
۱۰. اصطلاح Hold Your Horses
اصطلاح کوتاه انگلیسی «Hold Your Horses» معمولا در قالب جمله امری انگلیسی بیان میشود تا از مخاطب درخواست کند که صبر پیشه کند. معمولا زمانی از این اصطلاح استفاده میکنیم که فردی با درخواست مکرر به انجام کاری، ما را تحت فشار بگذارد. «دندان روی جگر گذاشتن» را میتوان معادل فارسی مناسبی برای این اصطلاح در نظر گرفت. به مثال زیر توجه کنید.
Just hold your horses, Bill! Let's think about this for a moment.
دندان روی جگر بگذار «بیل»! اجازه بده یک لحظه فکر کنم.
۱۱. اصطلاح the Lion's Share
اصطلاح «the Lion's Share» به بزرگترین بخش از چیزی اشاره دارد. فعل «get» از جمله کالوکیشنهای رایج آن است. برای آشنایی با کاربرد این اصطلاح مثال زیر را بخوانید.
My aunt got the lion's share of the inheritance.
عمهام بیشترین سهم از ارث را برد.
۱۲. اصطلاح in the Dog House
این اصطلاح در فارسی با «در مخمصه / به دردسر» ترجمه میشود و زمانی کاربرد دارد که کسی به علت انجام یا عدم انجام کاری از ما عصبانی باشد یا در واقع، این موضوع ما را به دردسر انداخته باشد. برای درک بهتر، به مثال زیر توجه کنید.
He's in the doghouse for forgetting his wife's birthday.
او به خاطر فراموش کردن تولد همسرش به دردسر افتاده است.
۱۳. اصطلاح Kill Two Birds with One Stone
اگر همزمان موفق به انجام دو کار شده باشیم یا به عبارتی با انجام یک کار به دو هدف برسیم، این اصطلاح را به کار میبریم. «با یک تیر دو نشان زدن» را میتوان نزدیکترین معادل فارسی برای آن در نظر گرفت. برای آشنایی بیشتر با کاربرد آن مثال زیر را بخوانید.
We can kill two birds with one stone by dropping off the mail when we go to the grocery store.
میتوانیم با تحویل نامهها حین رفتن به فروشگاه مواد غذایی با یک تیر دو نشان بزنیم.
۱۴. اصطلاح Smell a Rat
اصلاح کوتاه انگلیسی «Smell a Rat» برای توصیف مشکوک بودن وضعیت یا بودار بودن قضیهای به کار میرود. در واقع، «Rat» در این اصطلاح کنایه از اتفاقی ناخوشایند دارد که میتوانیم وقوع آن را حس کنیم. به مثال زیر توجه کنید.
I smell a rat. The offer is too good to be true.
قضیه بودار است. این پیشنهاد برای واقعی بودن زیادی خوب است.
۱۵. اصطلاح a little Bird Told Me
زمانی که خبری را کسی یا جایی شنیدهایم اما نمیخواهیم بگوییم چگونه از آن با خبر شدهایم، از این اصطلاح استفاده میکنیم. اصطلاح مشابه فارسی «کلاغه خبر آورد که...» را میتوان معادل مناسبی برای «a little Bird Told me» در انگلیسی در نظر گرفت. برای آشنایی با کاربرد این اصطلاح کوتاه انگلیسی در جمله مثال زیر را بخوانید.
A little bird told me that you are thinking of quitting your job.
کلاغه برایم خبر آورد که داری به استعفا از شغلت فکر میکنی.
اصطلاحات انگلیسی با اعضای بدن
در ادامه چند اصطلاح کوتاه انگلیسی دیگر را میآموزیم که واژگان مربوط به اعضای بدن به انگلیسی در آنها به کار رفته است.
۱۶. اصطلاح Cost an Arm and a Leg
وقتی چیزی بیشازحد گران باشد، از این اصطلاح برای توصیف قیمت آن استفاده میکند. این اصطلاح معمولا به قیمتی اشاره دارد که پرداخت آن از توان فرد خارج باشد یا فشار مالی زیادی را به او متحمل شود. به کاربرد این عبارت در جمله توجه کنید.
Going on that luxury vacation would be amazing, but it would cost an arm and a leg.
رفتن به آن سفر تجملاتی فوقالعاده است اما هزینه گزافی میبرد.
۱۷. اصطلاح Be All Ears
وقتی شخصی تمام توجه خود را صرف گوش کردن به چیزی کند، از اصطلاح «Be All Ears» استفاده میکنیم. در فارسی میتوان آن را با «سر تا پا گوش بودن» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
When the teacher mentioned a surprise, the students were all ears.
وقتی معلم حرف از یک غافلگیری به میان آورد، تمام دانشآموزان سر تا پا گوش بودند.
۱۸. اصطلاح Heart of Gold
اصطلاحات کوتاه انگلیسی فوق به توصیف فردی میپردازند که خوشقلب یا سخاوتمند باشد و به دیگران کمک کند. در ادامه مثالی از کاربرد این اصلاح در جمله آوردهایم.
Despite facing hardships, she has a heart of gold and always helps those in need.
با وجود مواجهه با سختیها، او خوشقلب است و همیشه نیازمندان را کمک میکند.
۱۹. اصطلاح Keep an Eye on
این عبارت فعلی در معنای «حواس خود را جمع کردن» برای پاییدن یا مراقبت از کسی یا چیزی به کار میرود. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
The security guard has to keep an eye on the surveillance cameras throughout the night.
نگهبان باید در طول شب حواسش به دوربینهای امنیتی باشد.
۲۰. اصطلاح Have One's Head in the Clouds
اصطلاح بالا به معنای «در عالم هپروت بودن/ در رویا بودن» است و برای اشاره به فردی به کار میرود که متوجه واقعیت یا اتفاقات اطرافش نباشد. به مثال زیر توجه کنید.
Instead of focusing on the lecture, she often has her head in the clouds.
به جای اینکه به ارائه گوش بدهد، معمولا در عالم هپروت به سر میبرد.
۲۱. اصطلاح under One's Thumb
این اصطلاح کوتاه انگلیسی به معنای «تحت کنترل کامل داشتن یک یا چند فرد» است، معمولا بار معنایی منفی دارد و مفهوم اجبار به پیروی را میرساند. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
He kept the employees under his thumb.
او کارمندان را تحت کنترل کامل خود داشت.
۲۲. اصطلاح Stab Someone in the Back
اصطلاح فوق به فریب دادن و سوءاستفاده کردن از اعتماد کسی اشاره میکند. در فارسی نیز از اصطلاح «از پشت به کسی خنجر زدن» برای آن استفاده میکنیم. به مثال زیر توجه کنید.
I can’t believe she would stab me in the back like this! I really trusted her.
باورم نمیشود او اینطور از پشت به من خنجر بزند. من واقعا به او اعتماد داشتم!
اصطلاحات انگلیسی با رنگ ها
پیشتر در مجله فرادرس با اسامی تمام رنگها به انگلیسی آشنا شدیم که برای مطالعه بیشتر میتوانید به لینک مطلب مربوطه مراجعه کنید. در این قسمت از آموزش با معنی و کاربرد چند اصطلاح کوتاه انگلیسی با استفاده رنگها آشنا میشویم.
در صورتی هم که به یادگیری اصطلاحات از طریق فیلمهای آموزشی علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش اصطلاحات رایج در مکالمه و احوالپرسی رسمی و غیررسمی از فرادرس را تماشا کنید که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
۲۳. اصطلاح Catch Red-Handed
از این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فردی حین ارتکاب جرم یا انجام کار نادرستی دیده شود. «مچ کسی را گرفتن» میتواند معادل فارسی مناسبی برای این اصطلاح در نظر گرفته شود. همچنین، دقت داشته باشید که این عبارت معمولا در جملات مجهول انگلیسی استفاده میشود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
The kids were caught red-handed stealing chocolates.
بچهها حین شکلات دزدیدن مچشان گرفته شد.
۲۴.اصطلاح Be Green With Envy
از این اصطلاح کوتاه انگلیسی برای بیان حسادت شدید استفاده میکنیم. «از حسادت ترکیدن» را میتوان ترجمه فارسی مناسبی از آن در نظر گرفت. برای آشنایی با کاربرد این اصلاح مثال زیر را بخوانید.
When I heard about his new job, I was green with envy.
وقتی درمورد کار جدید او شنیدم، از حسادت ترکیدم.
۲۵. اصطلاح Green Thumb
اصطلاح «green thumb» یا «green finger» برای توصیف استعداد ذاتی فرد در پرورش گیاهان به کار میبریم. در فارسی نیز برای اشاره به چنین توانایی از اصطلاح «دست سبز» استفاده میکنیم. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
My sister has a green thumb, but I kill most plants that I buy.
خواهرم در پرورش گیاهان توانایی ذاتی دارد (دستش سبز است) اما من بیشترین گیاهانی که میخرم را نابود میکنم.
۲۶. اصطلاح in the Dark
«in the Dark» نیز یک عبارت حرفاضافهای است که در زبان انگلیسی برای بیان بیاطلاع بودن یا بیخبر بودن از چیزی کاربرد دارد. به مثال زیر توجه کنید.
Antoine left his wife in the dark about their honeymoon destination until they got to the airport.
«آنتونی» تا رسیدن به فرودگاه، همسرش را درمورد مقصد ماه عسل بیخبر گذاشته بود.
۲۷. اصطلاح Once in a Blue Moon
اصطلاح کوتاه انگلیسی فوق در نقش قید انگلیسی به کار میرود تا به «به ندرت» اتفاق افتادن چیزی تأکید کند. برای آشنایی با کاربرد این اصلاح در جمله مثال زیر را بخوانید.
We only go out for dinner once in a blue moon.
ما خیلی به ندرت برای شام بیرون میرویم.
۲۸. اصطلاح Out of the Blue
اگر اتفاقی به صورت ناگهانی یا به طرز غیرمنتظره رخ بدهد، از قید انگلیسی «Out of the Blue» استفاده میکنیم. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح مثال زیر را بخوانید.
She called me out of the blue after not hearing from her for years.
بعد از اینکه سالها بود از او چیزی نشنیده بودم، به یکباره با من تماس گرفت.
۲۹. اصطلاح Rose-colored Glasses
اصطلاح کوتاه انگلیسی «Rose-colored Glasses» دیدگاه مثبتاندیشانه و غیرواقعبینانه از چیزی را توصیف میکند. در فارسی میتوان آن را با «عینک خوشبینی» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
She sees the world through rose-colored glasses.
او دنیا را با عینک خوشبینی میبیند.
۳۰. اصطلاح True Colors
عبارت «True Colors» به معنای «ذات یا شخصیت واقعی» است و معمولا وقتی از این اصطلاح استفاده میکنیم که قبلتر به ذات واقعی فردی پی نبرده بوده باشیم. برای درک بهتر، مثال زیر را بخوانید.
Suzanne doesn't show her true colors when we have guests over.
وقتی مهمان داریم «سوزان» شخصیت واقعیاش را نشان نمیدهد.
۳۲. اصطلاح with Flying Colors
عبارت «with Flying Colors» به عنوان قید و برای تأکید به «با موفقیت» پشتسر گذاشتن چیزی (معمولا امتحانات) استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید.
She passed the exam with flying colors.
او امتحاناتش را با موفقیت پشت سر گذاشت.
اصطلاحات انگلیسی درمورد پول
در این بخش از مطلب با اصطلاحات کوتاه انگلیسی درمورد پول، هزینه و مخارج آشنا میشویم.
۳۳. اصطلاح Break the Bank
اصطلاح کوتاه انگلیسی «Break the Bank» قیمتی را توصیف میکند که آنقدر زیاد باشد که فرد از عهده پرداخت آن برنیاید. البته این اصطلاح معمولا در جملات منفی انگلیسی استفاده میشود تا به معنای متضاد آن (گران نبودن چیزی) اشاره کند. برای درک بهتر مثال زیر را بخوانید.
It only costs $2. That's not going to break the bank.
فقط دو دلار قیمت دارد. بیپولت که نمیکند.
۳۴. اصطلاح Born with a Silver Spoon in One's Mouth
اگر فردی در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمده باشد، این اصطلاح انگلیسی را به او نسبت میدهیم که در فارسی میتوان آن را «در ناز و نعمت بزرگ شدن» یا «لای پر قو بزرگ شدن» ترجمه کرد. به کاربرد این عبارت در جمله توجه کنید.
John was born with a silver spoon in his mouth, so he doesn’t know what it’s like to work hard.
«جان» لای پر قو بزرگ شده است پس نمیداند سخت کار کردن چطور است.
۳۵. اصطلاح Go from Rags to Riches
این اصطلاح برای بیان به طور ناگهانی ثروتمند شدن فردی استفاده میشود که قبلا وضعیت مالی خوبی نداشته است. «از فرش به عرش رسیدن» را میتوان معادل فارسی مناسبی برای آن در نظر گرفت. به مثال زیر توجه کنید.
She went from rags to riches overnight.
او در یکشبه از فرش به عرش رسید.
۳۶. اصطلاح Go Dutch
اگر با یک یا چند نفر دیگر به رستوران، سینما و غیره به صورت برویم و هر فرد هزینه غذا، بلیت و غیره را خودش پرداخت کند، از اصطلاح کوتاه انگلیسی «Go Dutch» استفاده میکنیم. برای آشنایی با کاربرد این اصطلاح مثال زیر را بخوانید.
Usually, we go Dutch when we eat out, but this time, I paid for her food since it was her birthday.
معمولا شریکی حساب میکنیم اما چون تولدش بود، این دفعه غذا را من حساب کردم.
۳۷. اصطلاح To Have Sticky Fingers
اصطلاح فوق برای توصیف شخصی استفاده میشود که تمایل به دزدی داشته باشد. در فارسی نیز از اصطلاح «دستکج بودن» برای اشاره به آن استفاده میکنیم. به مثال زیر توجه کنید.
The manager fired the cashier because he had sticky fingers. He stole more than $200 in a month.
مدیر صندوقدار را اخراج کرد چون دستکج بود. در عرض یک ماه بیش از ۲۰۰ دلار دزدی کرد.
۳۸. اصطلاح Live Hand to Mouth
اصطلاح کوتاه انگلیسی «Live Hand to Mouth» زندگی کردن در شرایطی را توصیف میکند که افراد در آن به علت تنگدستی فقط از عهده برطرف کردن نیازهای اساسی خود مثل غذا خوردن برمیآیند و مبلغ اضافهای برای آنها باقی نمیماند. در فارسی میتوان آن را با «با در آمد بخورونمیر زندگی کردن» ترجمه کرد. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
The family has been living hand to mouth ever since their father lost his job.
از وقتی پدر شغلش را از دست داده است خانواده با درآمد بخورونمیر زندگی کرده است.
اصطلاحات انگلیسی درمورد احساسات
در ادامه با چند اصطلاح کوتاه انگلیسی برای بیان احساسات آشنا میشویم. برای یادگیری اصطلاحات بیشتر در این باره نیز میتوانید فیلم آموزش بیان احساسات به زبان انگلیسی از فرادرس را تماشا کنید که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
۳۹. اصطلاح Fly off the Handle
«Fly off the Handle» زمانی کاربرد دارد که شخصی به طور ناگهانی عصبانی شود و نتواند خشم خود را کنترل کند. در فارسی میتوان این اصطلاح را «از کوره در رفتن/جوش آوردن» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
You have to be very careful because he flies off the handle very easily.
باید خیلی مراقب باشی چون او خیلی آسان از کوره در میرود.
۴۰. اصطلاح Down in the Dumps
عبارت توصیفی «Down in The Dumps» فردی را توصیف میکند که بسیار غمگین، افسردهحال و ناامید باشد. این اصطلاح را میتوان در فارسی با «کشتیهایش غرق شده است» ترجمه کرد. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
She's down in the dumps because all her friends are out of town.
او کشتیهایش غرق شده است چون تمام دوستانش خارج از شهر هستند.
۴۱. اصطلاح on Cloud Nine
از اصطلاح «on Cloud Nine» برای وصف حال فردی استفاده میکنیم که به شدت خوشحال یا هیجانزده باشد. «از خوشحالی روی ابرها بودن/ از خوشحالی در پوست خود نگنجیدن» را میتوان معادل فارسی مناسبی برای این اصطلاح در نظر گرفت. به مثال زیر توجه کنید.
She was on cloud nine for days after getting her degree.
او بعد از گرفتن مدرکش تا روزها در از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید.
۴۲. اصطلاح over the Moon
اصطلاح فوق نیز برای اشاره به حس رضایت و خرسندی از چیزی به کار میرود و میتوان آن را معادل «on Cloud Nine» در نظر گرفت. دقت داشته باشید که هر دو اصطلاح «عبارتهای حرفاضافهای انگلیسی» (Prepositional Phrases) هستند که در نقش صفت به کار رفتهاند و اغلب با فعل To Be همراه میشوند. مثال زیر را بخوانید تا با کاربرد آن در جملات آشنا شوید.
A: Are you happy you got the job?
B: Happy? I'm over the moon!
A: خوشحالی که در آن شغل پذیرفته شدی؟
B: خوشحال؟ از خوشحالی روی ابرهام.
۴۳. اصطلاح Thrilled to Bits
صفت «Thrilled to Bits» که بیشتر در گویش «انگلیسی بریتانیایی» (British English) کاربرد دارد، به معنای «بسیار هیجانزده بودن بابت چیزی» استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید.
He was thrilled to bits about the baby.
او درمورد بچه خیلی هیجانزده بود.
۴۴. اصطلاح Be in Two Minds
اگر برای انجام کار یا گرفتن تصمیمی مطمئن نباشیم، میتوانیم از اصطلاح «Be in Two Minds» استفاده کنیم که در فارسی با «دو دل بودن / مردد بودن» ترجمه میشود. مثال زیر را بخوانید تا با کاربرد آن در جمله آشنا شوید.
I was in two minds whether or not to come this morning.
امروز صبح دو دل بودم که بیایم یا نه.
اصطلاحات انگلیسی درمورد خواب
در این بخش از آموزش به کمک مثال چند اصطلاح کوتاه انگلیسی درمورد خواب خواهیم آموخت.
۴۵. اصطلاح Hit the Sack
اکثر ما با عبارت «Go To Bed» به معنای «به رختخواب رفتن» برای خوابیدن آشنا هستیم اما در موقعیتهای غیررسمی میتوانیم از «Hit the Sack» نیز در همین معنا استفاده کنیم. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
It’s been a long day, so I’m gonna hit the sack.
روز پرمشغلهای بوده است، پس به رختخواب میروم.
۴۶. اصطلاح Out like a Light
حتما پیش آمده است که به محض رفتن به رختخواب خوابمان ببرد. در این مواقع میتوانیم اصطلاح «Out like a Light» را به کار ببریم. به مثال زیر توجه کنید.
I was so tired that as soon as I got into bed, I was out like a light.
اینقدر خسته بودم که به محض اینکه به رختخواب رفتم، فورا خوابم برد.
۴۷. اصطلاح Sleep like a Baby
اصطلاح «Sleep like a Baby» به معنای «خوابی عمیق و آرام خوابیدن» به کار میرود و به خوابی اشاره دارد که فرد در آن بدون نگرانی از چیزی به استراحت میپردازد. در فارسی میتوان آن را با «تخت خوابیدن» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
I always sleep like a baby when I’m on holiday.
همیشه در تعطیلات مثل یک بچه آرام میخوابم.
۴۸. اصطلاح Sleep Like a Log
اصطلاح فوق نیز به معنای «عمیق و آرام خوابیدن» استفاده میشود و به خصوص زمانی به کار میرود که فرد با وجود سروصداهای بسیار از خواب بیدار نشود. «مثل خرس خوابیدن» میتواند معادل فارسی مناسبی برای آن باشد. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
A: So you didn’t hear any of last night’s thunderstorm?
B: Nope. I always sleep like a log.
A: پس دیشب اصلا رعدوبرق را نشنیدی؟
B: نه. من همیشه مثل خرس میخوابم.
۴۹. اصطلاح Not Sleep a wink
زمانی که نمیتوانیم حتی برای مدت کوتاهی بخوابیم از اصطلاح کوتاه انگلیسی «Not Sleep a Wink» استفاده میکنیم که معادل آن در فارسی «چشم روی چشم نگذاشتن» است. به مثال زیر توجه کنید.
I’m so excited for the trip. I couldn’t sleep a wink last night!
برای سفر خیلی هیجانزدهام. دیشب نتوانستم چشم روی چشم بگذارم.
۵۰. اصطلاح Burn the Candle at Both Ends
اگر برای انجام کاری لازم باشد صبحها زود بیدار شویم و شبها دیر بخوابیم، اصطلاح «Burn the Candle at Both Ends» توصیف مناسبی از این وضعیت را ارائه میکند. در فارسی میتوان این اصطلاح را با «از صبح زود تا دیروقت کار کردن» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
My father works hard and burns the candle at both ends to pay for our family's expenses.
پدرم سخت کار میکند و از صبح زود تا دیروقت کار میکند تا مخارج خانواده را بپردازد.
۵۱. اصطلاح Pull an All-nighter
اصطلاح فوق به معنای «تمام شب بیدار ماندن» است و معمولا وقتی کاربرد دارد که برای درس خواندن یا اتمام یک پروژه کاری مجبور باشیم بیدار بمانیم. برای درک بهتر مثال زیر را بخوانید.
The deadline for the history assignment is tomorrow; I think I have to pull an all-nighter to finish it.
مهلت تحویل تکلیف تاریخ فردا است؛ فکر کنم باید تمام شب بیدار بمانم تا آن را تمام کنم.
۵۲. اصطلاح Get up on the Wrong Side of the Bed
حتما برای شما هم پیش آمده است که یک روز را با روحیه بد شروع کرده باشید و تمام روز کجخلق باشید، در زبان انگلیسی برای اشاره به چنین موقعیتی از اصطلاح «Get up on the Wrong Side of the Bed» استفاده میکنیم که در فارسی با «از دنده چپ بیدار شدن» ترجمه میشود. به مثال زیر توجه کنید.
What’s going on with Tom today? Did he get up on the wrong side of the bed or something?
مشکل «تام» چیست؟ امروز از دنده چپ بیدار شده است یا چه؟
۵۳. اصطلاح Sleep Tight
اکثر ما با عبارت «Good Night» برای شببهخیر گفتن آشنا هستیم. در مواقع غیررسمی از اصطلاح «Sleep Tight» نیز میتوانیم برای آرزو کردن خوابی خوب و راحت استفاده کنیم. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
Goodnight, honey, sleep tight.
شببهخیر عزیزم، خوب بخوابی.
اصطلاحات انگلیسی درمورد خانواده
در آموزشهای قبلی از «مجله فرادرس» با اعضای خانواده و نسبتهای فامیلی به انگلیسی به طور کامل آشنا شدیم که برای مطالعه بیشتر میتوانید به لینک این مطالب مراجعه کنید. در این قسمت از آموزش چند اصطلاح کوتاه انگلیسی درمورد خانواده را همراه با مثال یاد خواهیم گرفت.
۵۴. اصطلاح Flesh and Blood
یکی از کاربردهای اصطلاح «flesh and blood» برای اشاره به خویشاوندان نزدیک است که در فارسی میتوان آن را با «همخون» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
I couldn't send him away - he's my own flesh and blood.
نمیتوانم او را بفرستم برود - او همخون من است.
۵۵. اصطلاح Like Father, Like Son
زمانی که بخواهیم بگویم «پدر و پسر به هم رفتهاند» از اصطلاح «like father, like son» استفاده میکنیم. مثال زیر را بخوانید تا با کاربرد این اصطلاح در جمله آشنا شوید.
Jimmy is tall, just like his father, and they have the same smile. Like father, like son.
«جیمی» درست مانند پدرش قدبلند است و لبخندشان مثل هم است. پدر و پسر عین هم هستند.
۵۶. اصطلاح the Apple of One's Eyes
بهطور کلی، اصطلاح «the apple of one's eyes» به شخصی اشاره دارد که فردی او را به طور خاص دوست داشته باشد. این اصطلاح معمولا در توصیف روابط خانوادگی به کار میرود و در فارسی میتوان آن را با «نورچشمی» یا «عزیزدردانه» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
Our grandson is the apple of our eye. We absolutely adore him.
نوه ما نور چشممان است. کاملا شیفتهاش هستیم.
۵۷. اصطلاح Black Sheep
اصطلاح کوتاه انگلیسی «black sheep» به عضوی از اعضای خانواده اشاره دارد که کارهای او مایه سرافکندگی خانواده باشد. «فرزند ناخلف» را میتوان معادل فارسی مناسبی برای آن در نظر گرفت. به کاربرد این اصطلاح در جمله توجه کنید.
Marvin is the black sheep of the family. He’s been in college for seven years and still hasn’t graduated.
«ماروین» فرزند ناخلف خانواده است. هفت سال میشود که در کالج است و هنوز فارغالتحصیل نشده است.
۵۸. اصطلاح Splitting Image
وقتی دو فرد یا دو چیز شباهت بسیار زیادی با هم دارند، اصطلاحا میگوییم که «Spitting Image» یکدیگر هستند. این اصطلاح بهخصوص در توصیف شباهت ظاهری افراد خانواده کاربرد دارد. «لنگه هم» یا «مثل سیبی که از وسط نصف شده باشد» معادلهای فارسی مناسبی برای این اصطلاح هستند. به مثال زیر توجه کنید.
John's the spitting image of her mother. They both have blue eyes and brown hair.
«جان» و مادرش مثل سیبی میمانند که از وسط نصف شده باشند. هر دو چشمهای آبی و موهای قهوهای دارند.
۵۹. اصطلاح Chip off the Old Block
اصطلاح بالا به فردی اشاره میکند که از نظر شخصیتی شباهت بسیاری به پدر یا مادرش داشته باشد. «لنگه پدر/مادر» یا «عین پدر/مادر» بودن ترجمه فارسی مناسبی برای این اصطلاح کوتاه انگلیسی است. برای درک بهتر مثال زیر را بخوانید.
He’s a chip off the old block, just as stubborn and determined as his father.
او لنگه پدرش است، دقیقا به یکدندگی و قاطعیت پدرش.
۶۰. اصطلاح Wear the Pants
اصطلاح کوتاه انگلیسی «wear the pants» به شخصی در خانواده اشاره میکند که تمام تصمیمهای مهم را او بگیرد و بر سایر اعضای خانواده سلطه داشته باشد. در فارسی میتوان آن را با «حرف اول و آخر را زدن» ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
Grandma wears the pants at our house.
در خانه ما مادربزرگ حرف اول و آخر را میزند.
تقویت مکالمه با فرادرس
زبان انگلیسی از چهار مهارت «Speaking» و «Writing» و «Listening» و «Reading» تشکیل شده است که برای تقویت هر کدام از این مهارتها لازم است از منابع متفاوتی استفاده کنیم. مهمترین نکته در تقویت مکالمه زبان انگلیسی تمرین مکالمه در موقعیتهای متفاوت و دستهبندی موضوعی گوناگون مثل سلام و احوالپرسی به انگلیسی، صحبت درمورد آبوهوا، فعالیتهای روزانه و غیره است.
به این منظور، لازم است با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه در این موقعیتها آشنایی کافی داشته باشیم و نمونه مکالمات متعددی را ببینیم. در مجموعه فیلمهای آموزش زبان انگلیسی فرادرس دورههای متنوعی به هدف تقویت مکالمه انگلیسی منتشر شده است که علاوه بر ارائه راهکارهای مؤثر برای با اعتمادبهنفس صحبت کردن به زبان انگلیسی، با استفاده از نمونه مکالمات متعدد در موضوعات متنوع شما را با رایجترین اصطلاحات در مکالمه نیز آشنا میکند.
برای دیدن مجموعه فیلمهای آموزش مکالمه انگلیسی در فرادرس میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید.
جمعبندی
در این مقاله ابتدا به تعریف Idioms و ضرورت یادگیری آنها اشاره کردیم و آموختیم که به مجموعهای از کلمات گفته میشود که معنای آنها از ترجمه کلمه به کلمه آنها قابل حدس نباشد. در نتیجه اگر با اصطلاحات رایج انگلیسی آشنا نباشد، ممکن است مقصود کلام انگلیسیزبانان را بهدرستی متوجه نشویم. سپس، به بهترین روشهای یادگیری اصطلاحات پرداختیم که عبارتاند از:
- شروع کردن از اصطلاحات ساده و کوتاه
- مطالعه ریشه اصطلاحات
- یادگیری کاربرد اصطلاحات
- بهکارگیری اصطلاحات در جمله
- در تماس بودن با منابع انگلیسیزبان
- کمک گرفتن از فیلمهای آموزشی
همچنین، کاربرد ۶۰ اصطلاح کوتاه انگلیسی را در دستهبندی موضوعی متنوع مثل اصطلاحات انگلیسی با غذا، با اعضای بدن، درمورد خانواده، پول و غیره را به همراه مثال و معادل فارسی توضیح دادیم.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ