هدف چیست و چرا باید هدفمند بود؟ – آنچه باید بدانید
تمامی تلاشهای ما در جهت رسیدن به نقطه خاصی است و هر بار که در دوراهیها قرار میگیریم با استفاده از قدرت تصمیم گیری خود گامی به سوی آن نقطه برمیداریم. اما بسیاری از ما نمیدانیم که تلاشهای ما چه نتیجهای در پی دارند. به عبارت دیگر نمیدانیم هدف چیست و چرا باید هدفمند زندگی کنیم. در این مطلب از مجله فرادرس معنای هدف را میآموزیم و بهترین روشهای رسیدن به اهداف در موقعیتهای مختلف را شرح میدهیم.
هدف چیست؟
تعریفهای زیادی از «هدف» (Goal) ارائه شدهاند که در اینجا به یکی از جامعترینها اشاره میکنیم: «هدف، ایدهای برای آینده یا نتیجهای مطلوب است که شخص یا گروهی از افراد، آن را تصور میکنند، برایش برنامه میریزند و متعهد میشوند که به آن دست یابند.». در تعریفهای دیگر هدف را رویایی میدانند که برای رسیدن به آن زمان خاصی تعیین شده است.
تحقیقات نشان میدهند که ارتباط محکمی بین انتخاب هدف و رسیدن به آن برقرار میشود. بنابراین اگر هدفی را برای خود تعیین کنید و به آن اهمیت دهید برخی از رفتارها و عادتهای شما ناخودآگاه با آن منطبق میشوند و بهشکلی متمرکز برای رسیدن به آن وقت میگذارید. در ادامه تکنیکهایی را معرفی میکنیم که با استفاده از آنها اهداف خود را تعیین کنید و به آنها دست بیابید.
ویژگی های هدف چیست؟
برای آنکه بهتر دریابید هدف چیست در ادامه ویژگیهای آن را با هم مرور میکنیم.
- تصویری از آینده: هدفها باید نتیجه تصویر سازی ذهنی شما درباره چیزی باشند که میخواهید در نهایت به آن برسید.
- زماندار: بیشتر هدفهای اثربخش دارای محدودیت زمانی هستند. معمولا هدفهای بزرگ نیاز به زمان زیادی دارند اما میتوانید آنها را به اهداف کوچکتر بشکنید و برایشان زمانهای کوتاهتری تعریف کنید تا با برنامهای منسجم پیش بروید.
- بزرگ: از داشتن اهداف بزرگ نترسید. برای انتخاب هدف، خودتان را رها کنید و از چارچوبهای فعلی خارج شوید تا به خواستههای واقعی بیندیشید. اگر هدف نهایی بیش از حد بزرگ و در ظاهر دستنیافتنی است، میتوانید موارد کوچکی تعریف کنید و یکییکی به آنها دست پیدا کنید و در نهایت به نقطه اصلی برسید.
۷ نوع هدف متداول
هدفها انواع بسیار زیادی دارند و هرکسی میتواند برخی از آنها را برای خود در نظر بگیرد. در ادامه به ۷ نوع هدف متداول در میان مردم اشاره میکنیم.
- اهداف کوتاهمدت: در مدتزمان کوتاهی میتوانید به این اهداف برسید. این زمان میتواند چند روز، هفته یا ماه باشد. بنابراین میتوانید به آنها اهداف روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه بگویید.
- اهداف بلندمدت: برای رسیدن به این نوع اهداف باید زمان بیشتری بگذارید. بازه زمانی آنها معمولا از چند ماه تا چند سال متغیر است.
- اهداف شخصی: این هدفها کاملا به زندگی شخصی شما مرتبط هستند. ازجمله آنها میتوانیم به مواردی نظیر حفظ سلامتی، تقویت مهارت های ارتباطی و سرگرمیها اشاره کنیم.
- اهداف حرفهای: در این حالت هدفهای کاری را تعیین میکنید. بهطورمثال در بازاریابی شبکه ای گرفتن تعداد عضوهای بیشتر همان هدف حرفهای شخص به حساب میآید.
- اهداف مالی: این نیز میتواند بخشی از اهداف شخصی به حساب بیاید. در این حالت با مدیریت مالی شخصی برای رسیدن به اهدافی نظیر سرمایهگذاری یا خرید ارز و... تلاش میکنید.
- اهداف تحصیلی: در زمینههای تحصیلی نیز میتوانید دریابید که هدف چیست. بهطور مثال ادامه تحصیل تا مقطع دکترا، گرفتن بالاترین نمره کلاس و یادگیری علوم جدید میتوانند در این دسته قرار بگیرند.
- اهداف اجتماعی: پرورش مهارت اجتماعی و ایجاد یا حفظ روابط با دیگران نیز میتواند در دسته اهداف شما باشد.
مهم است که اهدافتان را حتما همراستا با ارزشهای خودتان انتخاب کنید. بهطور مثال اگر داشتن شغل و رسیدن به استقلال مالی برایتان اولویت زیادی دارد باید بدانید که در نهایت این هدف چیست و با تعیین اهداف تحصیلی، فرایند رسیدن به نتیجه مد نظر خود را مختل نکنید.
هدف گذاری چیست؟
هدف گذاری فرایند شناسایی هدف اصلی از میان اهداف مختلف و انتخاب مسیر قابل پیگیری در راستای رسیدن به آن است. هدفها نتایج مطلوبی هستند که شما یا گروهتان تلاش میکنید به آنها در بازه زمانی مشخصی دست یابید. این اهداف میتوانند کوتاهمدت یا بلندمدت باشند و لازم است که با تمرکز بالا برای آنها تلاش کنید و روند پیشرفت خود را ارزیابی کنید.
راه رسیدن به هدف چیست؟
هدف گذاری ابتدای کار است و پس از آنکه دانستید هدف چیست باید نحوه رسیدن به آن را پیدا کنید. در بسیاری از موقع تلاش برای رسیدن به نقطه تعیین شده باعث پریشانی شما میشود و علت اصلی آن معمولا انتخاب روش نادرست و رفتن به بیراهه است. از این رو در این بخش ۱۰ مورد از بهترین روشهای رسیدن به اهداف را آموزش میدهیم. میتوانید پس از انتخاب نقطه مد نظر خود، با توجه به شرایط، یکی از این متدها را به کار بگیرید و به نتیجه دلخواهتان برسید.
هدف SMART داشته باشید
هدفها باید SMART باشند در غیر این صورت دستیابی به آنها امکانپذیر نخواهد بود. در ادامه توضیح میدهیم که به چه هدفی SMART میگویند.
خاص (Specific)
اگر هدف انتخابی شما ویژگی خاصی نداشته باشد رسیدن به آن نیز برایتان بیارزش خواهد بود. بهطور مثال هدف شما این است که پس از اتمام سال تحصیلی در کلاسهای ورزشی شرکت کنید. رسیدن به این نقطه هیچ تلاشی نمیخواهد و صرفا باید تا تابستان صبر کنید. بنابراین ارزش آن در حدی نیست که در لیست اهداف شما قرار بگیرد.
تحقیقات نشان میدهند که افراد در ۹۰ درصد مواقع برای رسیدن به اهداف خاص و چالشبرانگیز خود بیشتر تلاش میکنند تا موضوعات دستیافتنی و ساده. منظور از خاص بودن هدف این است که تعریف روشنی از آن داشته باشید.
برخی میگویند که برای موفقیت در آزمون میخواهند بیشترین تلاش خود را بکنند. این هدف خیلی کلی است و رسیدن به آن معمولا میسر نمیشود زیرا بهطور مشخص تعیین نکردهاید که بیشترین تلاش شما چقدر است. برای یک نفر یک ساعت مطالعه روزانه بیشترین حد درس خواندن است و یک نفر دیگر با ۱۰ ساعت مطالعه باز هم همه توان خود را به کار نگرفته است. در این حالت برای رعایت ویژگی خاص بودن باید تعیین کنید که تا پایان ماه ۱۰ فصل فیزیک را بخوانید. این هدف کاملا خاص و مشخص است و در دل آن تلاش زیاد شما نیز وجود دارد.
همچنین در محیطهای کاری مدیران سازمان باید در مذاکرات سازمانی به وضوح از وضعیت فعلی و آینده باخبر باشند. بهطور مثال نمیتوانید به مدیر سازمان بگویید که میزان فروش را تا پایان سال افزایش میدهید. این عبارتها برای مدیر و سازمان مفید نیستند بلکه باید براساس منابع و ظرفیتها مشخص کنید که قرار است تا پایان سال میزان فروش محصول خاصی را ۲۰ درصد افزایش دهید. چنین هدفی کاملا شفاف است و میتوانید براساس آن اقدامات بعدی را برنامهریزی کنید.
قابل اندازهگیری (Measurable)
هدف خاص شما باید قابل اندازهگیری باشد تا بتوانید میزان موفقیت یا شکست خود را ارزیابی کنید. لازم نیست که این اندازهگیری را به روشهای خاص و دقیق ریاضی محاسبه کنید. همین که از برخی جنبهها بتوانید آن را حساب کنید کافی خواهد بود. بهطورمثال در پروژههای کاری از نرمافزار ترلو (Trello) استفاده میکنند تا روند پیشرفت در مسیر هدف را ببینند و آن را ارزیابی کنند.
قابل دستیابی (Attainable)
هدف خود را طوری انتخاب کنید که بتوانید به آن برسید. اهداف خیلی بزرگ که فاصله زیادی با شما و تواناییهایتان دارند گزینههای مناسبی نیستند زیرا با نرسیدن به آنها دچار کمبود عزت نفس میشوید و دیگر برای تعیین هدفهای بعدی انگیزهای نخواهید داشت. بنابراین برای اینکه بدانید گزینه مناسب برای انتخاب هدف چیست حتما راه رسیدن به آن را تحلیل کنید و اگر بیش از حد دور بود آن را کنار بگذارید و هدف دیگری را برگزینید.
مرتبط (Relevant)
باید هدف انتخابی شما و اعضای تیم با اهداف کل سازمان مرتبط باشد. داشتن هدفهای مجزا خوب است اما اگر بتوانید اعضای تیم را به هدفگذاریهای مرتبط با اهداف شرکت هدایت کنید سازمانتان بیش از پیش توسعه مییابد. بهطور مثال اگر بهره وری در محیط کار کارمندان به نقطه مشخصی رسید به آنها پاداش مناسبی بدهید. این کار شما باعث میشود که هدف آنها رسیدن به بالاترین میزان بهرهوری باشد و با این هدف در واقع سازمان را به چشمانداز نهایی خود میرسانند.
دارای محدودیت زمانی (Time-bound)
همانطور که پیش از این اشاره کردیم باید برای هدفهای خود محدودیت زمانی مشخص کنید. اگر برای انجام کاری کوچک مدت زمانی طولانی در نظر بگیرید این نوع محدودیت زمانی اثربخشی خاصی نخواهد داشت. در حالت برعکس نیز اگر زمان را زیادی کوتاه در نظر بگیرید به آن نمیرسید و این هدف نیز مناسب نخواهد بود. بنابراین برای تعیین زمان نهایی حتما حجم کار برای دستیابی به آن را محاسبه کنید تا هدفگذاری درستی داشته باشید و به آن برسید.
حال که با هدف SMART آشنا شدید در ادامه در این باره چند مثال میزنیم.
۲ مثال از SMART
با مطالعه مثالهای زیر درمییابید که در تعریف SMART، هدف چیست و چطور باید به آن رسید.
مثال ۱
- S: افزایش فرصتهای آموزش مهارتهای نرم برای توسعه فردی اعضای تیم.
- M: دادن بازخوردهای ماهیانه به کارمندان.
- A: مدیر سازمان باید این بازخوردها را بدهد.
- R: پرورش مهارت های ارتباطی و فرهنگ بازخورددادن اعضای گروه.
- T: زمان لازم برای رسیدن به این هدف کمتر از ۳ هفته است.
مثال ۲
- S: از مشتری بخواهید که فرم رضایت از محصولات را پر کند و پس از ۶ ماه تحقیق را با همین فرد تکرار کنید.
- M: میزان رضایت مشتری را تا ۶ ماه آینده ۱۵ درصد افزایش دهید.
- A: میزان موفقیت در امور مشتریان را تجزیه و تحلیل کنید و هر دو هفته گزارش پیشرفت را ثبت کنید.
- R: به عنوان شرکتی معروف در زمینه جلب رضایت مشتریان شناخته شوید.
- T: طی ۶ ماه به این هدف دست پیدا کنید.
در صورت نیاز برای رسیدن به هدف نهایی سازمان از تکنیکهای متقاعد سازی مشتری استفاده کنید تا او را راضی نگه دارید. وقتی مشتری شما رضایت کافی داشته باشد این حس خوب را با بقیه اطرافیانش هم در میان میگذارد و به این ترتیب تعداد مشتریان شما همراستا با اهداف دیگر افزایش مییابد.
اگر هدف نهایی خود را با تعریف SMART منطبق کنید رسیدن به آن دیگر دشوار نیست و برای دستیابی به نقطه مد نظرتان دچار سردرگمی نمیشوید و مطمئن گام برمیدارید. در ادامه درمییابید که روشهای دیگر رسیدن به هدف چیست.
هدفها را یادداشت کنید
بهجای اینکه صرفا درباره اهداف خود خیالپردازی کنید کاغذ و خودکار بردارید و آنها را بنویسید. وقتی این هدفها را مینویسید واقعیتر و دستیافتنیتر میشوند و نسبت به آنها احساس مسئولیت پیدا میکنید. تحقیقات نشان میدهند که نوشتن اهداف تاثیر زیادی در رسیدن به آنها دارد و افرادی که هدفهایشان را یادداشت میکنند بیش از بقیه به آنها میرسند. برخی افراد پس از نوشتن هدفها، آنها را با دوستی قابل اطمینان به اشتراک میگذارند و هر هفته میزان پیشرفت خود در راستای آن را به او گزارش میدهند. این احساس تعهد به آنها انگیزه میدهد که در مسیر بمانند و از تلاش خسته نشوند.
هدفها را جلوی دید خود قرار دهید
برای اینکه همواره برای تلاش کردن انگیزه داشته باشید هدف نوشته شده را جلوی دید خود قرار دهید. مثلا میتوانید آن را به گوشه مانیتور لپتاپ بچسبانید و هر بار با دیدنش خستگی رفع کنید و به کوشش خود ادامه دهید. فرض کنید هدف شما قبولی در رشته خاصی است. در این حالت روی کاغذ دقیقا نام همان رشته را یادداشت کنید و با استفاده از روش های درس خواندن سریع مطالب را یاد بگیرید.
هدفها را بشکنید
معمولا رسیدن به هدفهای بزرگ زمان زیادی را میطلبد و اگر فقط به همانها بیندیشید امکان دارد که در نیمه راه از ادامه کار منصرف شوید. برای تابآوری و برآمدن از پس مشکلات بهترین کار این است که مقصد نهایی را به هدفهای کوچکتری بشکنید تا دستیابی به هر کدام از آنها اعتماد به نفس شما را بالا ببرد و بدون احساس ناراحتی به مسیر خود ادامه دهید.
برای اینکار میتوانید چک لیستی درست کنید و زیرهدفهای خود را در آن بنویسید. سپس با رسیدن به هرکدام، آن را تیک میزنید تا در نهایت به هدف اصلی برسید.
برنامه خود را توسعه دهید
حالا که میدانید هدف چیست، برنامههای خود را توسعه دهید. در این راستا گامهای فردی برای دستیابی به هدف نهایی را یادداشت کنید و برنامهای عملی و قابل ارزیابی ایجاد کنید. هرکدام از کارها را که انجام دادید از داخل فهرست خط بزنید. با پیشرفت در این روند درمییابید که کدام کارها باقی ماندهاند و افزایش بهره وری خود را در این راستا احساس میکنید.
کار را شروع کنید
هدفها خود بهخود به دست نمیآیند و باید برای آنها کاری انجام دهید. پس از آنکه برنامه شفافی برای اهداف خود ترسیم کردید با استفاده از مهارت مدیریت زمان فعالیتهای مرتبط با هدف را آغاز کنید. یادتان باشد که حتی کوچکترین اقدام مقداری شما را به هدف اصلی نزدیک میکند بنابراین بدون کمال گرایی حتی برای این فعالیتهای کوچک ارزش قائل شوید و باانگیزه ادامه دهید.
چشم انداز را حفظ کنید
طبیعی است که برای رسیدن به هدفهایتان دچار وسواس شوید. گاهی به نقطهای میرسید که حاضرید هرکاری برای دستیابی به هدف خود انجام دهید و همین امر ناگهان به شما فشار عصبی زیادی وارد میکند که ترجیح میدهید بهطور کلی هدف را فراموش کنید. برای جلوگیری از بروز این مشکل باید تعادلی میان زندگی و مسیر اهداف خود ایجاد کنید. بهطور مثال با استفاده از مهارتهای ارتباطی خود با افراد مختلف در ارتباط باشید و اگر شخصی وجود دارد که میتواند به شما در رسیدن به هدفها کمک کند با او ارتباط موثری برقرار کنید و همواره چشمانداز نهایی را برای خود حفظ کنید.
موانع احتمالی را شناسایی کنید
واقعیت این است که با انتخاب اهداف، باید خود را برای رویارویی با چالشهای آن آماده کنید. برای اینکه از پس مشکلات احتمالی بربیایید ابتدا بهتر است که آنها را بشناسید تا با استفاده از مهارت حل مسئله برطرفشان کنید. شناسایی موانع کمک میکند که با آمادگی کامل با آنها مقابله کنید و از دیدن این قبیل مشکلات دچار افسردگی و دلسردی نشوید.
احساس مسئولیت داشته باشید
داشتن احساس مسئولیت به شما کمک میکند که باانگیزه و تلاشگر باقیبمانید. این هدف مربوط به شما است و کسی نمیتواند بابت کمکاری در آن شما را زیر سوال ببرد اما برای اینکه بهتر بدانید که هدف چیست حتما آن را با دوستی قابل اعتماد در میان بگذاری تا هرازگاهی درباره روند پیشرفتتان سوال کند و شما به او پاسخ بدهید که تا چه حد پیشرفت کردهاید. به این ترتیب احساس مسئولیت بیشتری دارید و از اهمال کاری دوری میکنید.
هدفهایتان را مجددا تنظیم کنید
گاهی با وجود استفاده صحیح از روشهای هدفگذاری به علت ضعف در شناخت مسئله یا خودشناسی، هدف را بیش از حد بزرگ یا غیرواقعی تعریف میکنید و کمی بعد متوجه این موضوع میشوید. در این حالت احساس شکست میکنید اما واقعیت این است که به جز انتخاب هدف نادرست اشتباه دیگری نکردهاید. با توجه به این موضوع به خودتان فرصت تغییر مقصد را بدهید و دوباره دریابید که هدف چیست. سپس زیرهدفها را پیدا کنید و برای رسیدن به آنها گام بردارید.
چرا هدف گذاری مهم است؟
هدفگذاری مسیر رسید به اهداف را برایتان روشن میکند و با کمک آن زندگی هدفمندی را تجربه میکنید. فرقی نمیکند که این هدف چیست نکته اینجاست که به شما انگیزه فعالیت میدهد و با وجود آن میتوانید کنترل زندگی آینده خود را در دست بگیرید. در ادامه توضیح میدهیم که برخی از علتهای دیگر اهمیت انتخاب هدف چیست و چطور میتوانید با تصمیمگیری درست به نتایج درخشان دست یابید.
جهت میدهد
وقتی میدانید که هدف چیست و هدف مناسبی انتخاب میکنید باید تغییری در سبک زندگی به وجود بیاوردید و در راستای آن هدف، فعالیتهای خود را تنظیم کنید. با توجه به اهمیت و تاثیر این موضوع بر کل زندگی، باید از مهارت تصمیم گیری خود استفاده کنید و اهداف دیگر را کنار بگذارید تا در مسیر دچار سردرگمی نشوید. این گام اهمیت ویژهای رد موفقیت شما دارد. بسیاری از افراد میخواهند همزمان به چند هدف مختلف با مسیرهای متفاوت برسند که همین امر موجب ناکامی آنها میشود.
بهطور مثال میتوانید هدفی ۵ ساله برای خود تعیین کنید و تصور کنید که در این مدت چه شکلی به نظر میرسید. داشتن برنامهای مشخص کمک میکند که اهداف خود را رویا نبینید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. هدفها همیشه تکنفره نیستند و گاهی کل گروه یا سازمان هدف مشخصی را دنبال میکند. اگر رهبری گروه برعهده شماست در تیم سازی همواره این نکته را در نظر داشته باشید که حتما درباره نقطه نهایی تلاش گروه و هدف بزرگ تیم با اعضا صحبت کنید تا در جریان مسیر باشند.
تصویر بزرگتر را میبینید
هنگامی که از زمان حال خود فاصله میگیرید و با در نظر گرفتن هدف نهایی، خود و موقعیت خود را نظاره میکنید موضوعات پراهمیت را بهراحتی از موضوعات کمارزش تشخیص میدهید و طی فعالیت در میر رشد و پیشرفت خود دیگر به موضوعات ناچیز توجه نمیکنید. در این حالت تمرکز شما روی انجام فعالیتهای اصلی افزایش مییابد و از حاشیهها دور میشوید. در محیط کار نیز داشتن تصویری بزرگتر کمک میکند که اعضای گروه، بهتر دریابند که هدف چیست و در این مسیر دچار سردرگمی نشوند.
انگیزه ایجاد میکند
انگیزه داشتن یعنی اشتیاق کافی برای انجام کاری را داشته باشید. افرادی که هیچ آیندهای برای خود متصور نمیشونند انگیزهای ندارند و برای انجام هر فرایندی دچار اهمال کاری میشوند. وقتی میدانید که هدف چیست و در آن مسیر قرار میگیرید ناخودآگاه برای رسیدن به آن تمام تلاش خود را به کار میگیرید و این یعنی انگیزه کافی برای دستیابی به آن هدف خاص درون شما شکل گرفته است.
چگونه هدف مناسبی برای کار و زندگی انتخاب کنیم؟
حال که از فواید وجود هدفها آگاه شدید وقت آن است که نحوه انتخاب و رسیدن به آنها را بیاموزید. در این زمان به یاد داشته باشید که این هدفها باید به اندازه کافی بزرگ باشند اما از طرفی نباید از ظرفیت و توانتان خارج شود و دلسردتان کند. بهطور مثال رقابت با شرکتهای بزرگ برای سازمانهای کوچک باعث دلسردی کارمندان میشود. برای جلوگیری از بروز ناامیدی در سازمان، میتوانید رقبای واقعی و متناسب با خودتان را پیدا کنید و نسبت به آنها سهم بیشتری از بازار را به دست بیاورید و با تصمیم گیری استراتژیک خود روشهایی خلاقانه برای رسیدن به موفقیت داشته باشید. در ادامه نحوه انتخاب هدف در زندگی شخصی و گروهی را آموزش میدهیم.
۱. علاقهمندیهایتان را در نظر بگیرید
بخش مهمی از مراحل انتخاب هدف این است که چیزهای مورد علاقه و ارزشمند زندگی خود را بیابید. با توجه به اینکه این هدفها اغلب در طولانیمدت محقق میشوند باید علاقه کافی برای رسیدن به آنها داشته باشید تا در نیمه راه خسته و دلسرد نشوید. بهطورمثال دانشآموزی که هدفش از رفتن به رشته تجربی قبولی در رشته پزشکی است باید پزشک شدن را دوست داشته باشد. اگر چنین شخصی از دیدن خون میترسد هدف مناسبی را برای خود انتخاب نکرده است و حتی اگر به آن برسد همواره بیعلاقه میماند.
۲. هدفهای قابل کنترل داشته باشید
اگر هدف شما چیزی خارج از کنترل شما باشد از رسیدن به آن اظمینان نخواهید داشت. بهطور مثال نباید اهداف شخصی شما وابسته به شخص دیگری باشند. همچنین نباید عوامل بیرونی روی آنها تاثیر بگذارند. بنابراین برای اینکه بهتر دریابید که هدف چیست باید آن را واقعی و کامل تحت کنترل انتخاب کنید تا حداقل در گام اول انتخاب هدف با هیچ مانعی مواجه نشوید. مثلا اگر هدفتان این است که ثروتمند شوید نباید روی اموال شخص دیگر حساب کنید. ممکن است آن مبالغ در آینده به شما برسند یا نرسند و شما روی این امر کنترلی ندارید. بنابراین باید برای دستیابی به ثروت مد نظر، روی تواناییهای خودتان سرمایهگذاری کنید.
۳. آینده را تصور کنید
با استفاده از تکنیک های مدیریت زمان مدتی از روز را فقط برای این موضوع صرف کنید که میخواهید در زندگی آینده خود چه تغییراتی ایجاد کنید و به چه چیزی برسید.
اگر به اهداف کاری خود میاندیشید از خودتان سوالهای مرتبطی بپرسید تا راه درست را پیدا کنید. مثلا بپرسید که رسیدن به چه میزان درآمد باعث رضایت شما میشود و اینکه آیا میخواهید در شرکتی زیر نظر مدیران دیگر کار کنید یا میخواهید شغل مستقل خودتان را داشته باشید. همچنین ممکن است هدف شما کارآفرینی و داشتن گروهی از افراد خلاق باشد.
در کنار این موضوع از خود بپرسید که میخواهید در طول روز چند ساعت را به کار اختصاص دهید. این سوال نیز اهمیت ویژهای دارد. مثلا اگر در یک شرکت کار کنید ساعت کاری منظمی دارید اما اگر دورکار باشید ساعت کاری منعطف اما شاید زیادتری داشته باشید. حتی اگر این سوالها هدف نهایی شما را روشن نکنند با پاسخ دادن به آنها متوجه میشوید که چه نوع محیط کاری را دوست ندارید و باید از حضور در آن خودداری کنید.
روش های انتخاب اهداف گروهی
در ادامه ۳ روش انتخاب هدف در گروههای کاری را توضیح میدهیم.
بارش فکری
قبل از آنکه اولین ایده خود را به عنوان هدف گروه اعلام کنید کمی زمان به خود بدهید و با اعضای تیم جلسه بارش فکری برگزار کنید. در این جلسات روی پرسیدن سوالات خلاقانه متمرکز شوید تا پاسخهای متفاوتی بگیرید و در نهایت بیابید که با توجه به تواناییهای اعضای گروه و منابع موجود بهترین هدف چیست و چطور میتوانید به آن برسید.
از همه بپرسید
خیلی مهم است که نظر همه اعضای گروه را در فرایند هدفگذاری بپرسید. هرکدام از اعضا باید در کمال امنیت، نظر و عقیده خود را بیان کند. پرسیدن نظر اعضا باعث میشود که عزت نفس آنها افزایش یابد و انگیزه بیشتری برای انجام فرایندهای مربوط به خود داشته باشند.
در این حالت ایده تمام افراد تیم را بدون پیشداوری بنویسید. مهم نیست که این نظرها کارا باشند یا خیر. همین که افراد شنیده شوند، به شما در موفقیت و دستیابی به هدف کمک میکنند. میتوانید پس از نوشتن نظرها درباره تکتک آنها صحبت کنید و در نهایت با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند معیاره بهترین هدف را برگزینید.
علت هدفها را جویا شوید
دریابید که علت انتخاب هدف چیست و چرا اعضای گروه، آن را از میان اهداف مختلف برگزیدهاند. برای درک این موضوع لازم است با هم بحث و گفتگو کنید تا همگی در مسیر مشترکی قرار بگیرید. طی هدفگذاری سعی کنید شرایط مناسب و امنی را به وجود بیاورید تا افراد گروه به راحتی سوالات خود را درباره بخشهای مبهم هدف بپرسند. این پرسشها درک اعضای تیم را بالا میبرد و بهتر متوجه میشوند که هدف چیست.
در ادامه ۳ سوال اساسی را آوردهایم که معمولا باید در این جلسات بپرسید یا اعضا از شما بپرسند.
- میخواهیم چه کاری انجام دهیم؟
- میخواهیم به کجا برسیم؟
- در چه نقطهای میتوانیم خود را موفق بدانیم؟
جمع بندی
در این مطلب از مجله فرادرس توضیح دایم که هدف چیست و چطور میتوانید با استفاده از روشهایی کارآمد هدفی مناسب برای خود یا سازمان انتخاب کنید و به آن برسید. به یاد داشته باشید که در حین انتخاب مقصد نهایی خود هدفی را انتخاب کنید که تا حد زیادی رسیدن به آن در کنترل خودتان باشد تا به آن برسید و از این پیروزی لذت ببرید.