توسعه اقتصادی چیست و چه اهمیتی دارد؟ – به زبان ساده
توسعه اقتصادی مفهومی کلیدی و یکی از عوامل اصلی حکمرانی خوب در پیشرفت کشورها است. اگرچه، در نگاه اول به نظر میرسد مفهوم توسعه اقتصادی با مفهوم رشد اقتصادی یکسان است اما این دو مفهوم از جنبههایی با هم متفاوت هستند. بنابراین جهت فهم موضوع لازم است این تفاوت تشریح شود. در این مقاله به زبان ساده این تفاوت، مفهوم توسعه اقتصادی، اهمیت آن، نحوه سنجش و کاربردهای مرتبط بیان میشود.
تفاوت توسعه و رشد اقتصادی چیست؟
همانطور که در بالا نیز تشریح شد، برای مثال، رشد اقتصادی به افزایش درآمدهای یک جامعه یا همان درآمد ناخالص ملی میپردازد که وابسته به تغییر کمی متغیرهای تولید و عوامل موثر بر آن است. اما مفهوم توسعه چیزی فراتر از آن است. در توسعه با تغییر در زیرساختهای یک جامعه، تحول کلیدی در وضعیت متغیرهای کلیدی آن جامعه به وجود میآید. بنابراین رشد میتواند پیامد ایجاد توسعه باشد. به عبارت دیگر، رشد به تغییر کمی متغیرها و توسعه به تغییر کیفی متغیرها اشاره دارد.
مفهوم توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی، به سیاستها، برنامهها یا فعالیتهایی میگویند که به منظور دستیابی به بهبود شرایط اقتصادی و کیفیت زندگی یک جامعه استفاده میشوند. تعریف دقیق این مفهوم وابسته به جامعهای است که درباره آن بحث میشود. اما ابعاد مختلفی از تغییرات اجتماعی-اقتصادی همراه با افزایش ظرفیتهای تولیدی، فیزیکی، زیرساختی، فنی و فناوری را شامل میشود. توسعه اقتصادی از طریق تغییر بنیادی در متغیرها به دلیل ایجاد تحول از اقتصاد سنتی به مدرن طی فرآیند رشد، انجام میشود. اقدامات مختلفی باعث ایجاد توسعه اقتصادی میشوند که در ادامه به آنها پرداختهایم.
مثال توسعه اقتصادی
چند نمونه از مثالها به شرح زیر است:
- پیادهسازی سیاست برای توسعه شغلهای نوآورانه جدید به منظور حل معضل بیکاری دانشآموختگان
- توسعه زیرساختهای هوایی برای ورود هواپیما به کشور فاقد زیرساخت
- تغییر بنیادی در یک سیستم آموزشی به منظور تربیت نیروی متخصص جهت یک پیشرفت خاص
- ایجاد مشوق برای راهاندازی استارتآپها و ایجاد رشد اقتصادی
اهداف توسعه اقتصادی
از اهداف اصلی توسعه اقتصادی میتوان به افزایش رفاه اجتماعی، کاهش فقر، ایجاد عدالت اجتماعی و ایجاد اشتغال اشاره کرد.
ضرورت و اهمیت توسعه اقتصادی چیست؟
رفع مشکلات جامعه نیازمند ابزارهایی است. با ایجاد رشد مرحلهای و تنها از طریق بهبود تدریجی نمیتوان مسائل جدی و عمیق اقتصادی یک جامعه را برطرف کرد. بسیاری از جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه، از مشکلات عمیقی نظیر بیکاری، فقر، فقدان امنیت اقتصادی و غذایی رنج میبرند. رشد اقتصادی منجر به بهبود کمی این شاخصها با سرعت رشد نامناسب میشود.
این جوامع جهت تبدیل شدن به یک جامعه توسعه یافته نیازمند رشد با شیب بالا جهت موفقیت در بازار رقابت میباشند. از طرفی محدودکننده رشد اقتصادی، ظرفیتهای موجود زیرساختی در اقتصاد مانند حجم نقدینگی، صنایع زیرساختی موجود، صنعت حمل و نقل، زیرساختهای انبار کالاها و زیرساختهای لجستیک کشور میباشد.
بنابراین برای برطرف کردن مشکلات و همچنین بهبود کیفیت زندگی، نیازمند ایجاد زیرساختهای نوین هستند. چنین تحولی همان توسعه اقتصادی است. در تصویر به صورت شماتیک این مطلب قابل مشاهده است. در این تصویر، متغیرهای سمت راست مربوط به توسعه اقتصادی و متغیرهای سمت چپ مرتبط با رشد اقتصادی است. پیکان وسط دو مجموعه نشان میدهد که از اشتراک این دو مجموعه پیشرفت و بهبود استاندارد زندگی حاصل میشود.
توسعه اقتصادی چگونه اتفاق می افتد؟
بر اساس عقاید متفکران توسعه اقتصادی با طی کردن مراحل مختلف و شکلگیری شرایط ویژهای رخ میدهد. در ادامه چند نگرش مرتبط و اصلی در این زمینه بیان میشوند.
نظریه ۵ مرحله ای رستو
در نظریه «والت رستو» (Walt Rostow) که در سال 1960 ارائه شد توسعه با طی کردن پنج مرحله زیر رخ میدهد.
- مرحله «جامعه سنتی» (Traditional Society)
- مرحله ایجاد «شرایط مقدماتی برای توسعه» (Preconditions For Take-off)
- مرحله «خیزش» (Take-Off)
- مرحله «رسیدن به بلوغ» (Drive to Maturity)
- مرحله «مصرف انبوه» (Age Of High Mass Consumption)
اما علیرغم این نظریه، هیچ سندی وجود ندارد که توسعه از طریق طی کردن این مراحل اتفاق میافتد. اما اغلب اقتصاددانهای توسعه معتقدند که مراحل کلیدی توسعه شامل سه مرحله زیر است.
تحول ساختاری اقتصاد
«تحول ساختاری اقتصاد» (Structural Transformation of the Economy) به تغییرات در ترکیب تولید ناخالص ملی مرتبط است. در ابتدا فعالیتهای اقتصادی و مشاغل بر کشاورزی منطبق است. در روند توسعه، سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص ملی نسبت به صنعت کاهش مییابد. بعد از چند دهه صنعتیسازی، بخش خدمات به آرامی سهمی از صنعت را به خود تخصیص میدهد. در مرحله نهایی بیشتر افراد درآمد خود را از بخش خدمات به دست میآورند.
گذار جمعیت شناختی
«گذار جمعیت شناختی» (Demographic Transition) به افزایش در نرخ زاد و ولد مرتبط است. در مراحل ابتدایی توسعه، نرخ زاد و ولد بالا است. اما به دلیل نرخ مرگ و میر بالا، رشد جمعیت محدود است. در مرحله بعدی، هم نرخ زاد و ولد و هم امید به زندگی در حال افزایش است. بنابراین افزایش جمعیت با شیب بالایی رخ میدهد. همزمان با توسعه مستمر، کاهش در نرخ زاد و ولد باعث ایجاد محدودیت در رشد جمعیت خواهد شد.
فرایند تمدنسازی
«فرآیند تمدنسازی» (Process of Urbanization) با مهاجرت افراد از مناطق روستایی به شهرها با هدف یافتن شغل آغاز میشود. تحول از نواحی نیمهشهری در اطراف هسته مرکزی شهرها آغاز میشود. این تغییر باعث حرکت پویای جمعیت بین نواحی شهری و روستایی میشود.
یکی دیگر از نظرات در حوزه توسعه اقتصادی، به الگوی توسعه اشاره دارد. الگوی توسعه با تمرکز روی ساختارهای تغییر اقتصاد تعریف میشود. دو نفر از اقتصاددانهای مطرح بانک جهانی با نامهای «هالیس چنری» (Hollis Chenery) و «مویزیس سیرکوین» (Moises Syrquin) یک الگوی سیستماتیک برای متغیرهای قابل توجه در جنبههای مهم اقتصاد و یا ساختارهای اجتماعی تعریف کردند. این الگو متکی بر افزایش سطح درآمد یا شاخصهای دیگر توسعه است. در ادامه متن، به شاخصهای توسعه اقتصادی میپردازیم.
شاخص های توسعه اقتصادی
به صورت عمومی شاخصهای توسعه اقتصادی، به صورت شاخصی مرتبط با درآمد، تولید، توسعه اجتماعی و زیر ساختها بیان میشود. بر اساس تعریف بانک جهانی، هیچ شاخص توسعه یکپارچهای برای کشورها و جوامع وجود ندارد. هر کشور متناسب با اهمیت متغیرهای اقتصادی و اجتماعی خود، می تواند شاخصی را تعریف کند. اما پر کاربردترین شاخصهای استفاده شده توسط کشورها به شرح زیر تعریف می شوند.
- شاخص سرانه تولید ناخالص ملی: اگر تولید ناخالص ملی را بر جمعیت یک کشور تقسیم کنیم، «شاخص سرانه تولید ناخالص ملی» (Gross Domestic Production Per Capita) محاسبه میشود. معنی این شاخص این است که به ازای هر فرد چه قدر ثروت از طریق تولید ایجاد میشود.
- شاخص درآمد پایدار: اگر هزینههای تخریب محیط زیست که در اثر توسعه اقتصادی ایجاد میشود را به عنوان هزینه در نظر بگیریم و در حسابهای ملی محاسبه کنیم، به «شاخص درآمد پایدار» (Sustainable Income) دست مییابیم. این شاخص رابطه بین توسعه اقتصادی و حفاظت از منابع و محیط زیست را نشان می دهد.
- شاخص برابری توانایی خرید به ازای افراد جامعه: این شاخص مشخص میکند افراد جوامع مختلف یک کالا یا خدمات با کیفیت و کمیت یکسان را با چه هزینه تمام شدهای می توانند تهیه کنند. همچنین این هزینه نسبت به سایر کشورها چه وضعیتی دارد. اگر همه قیمتهای یک کشور را به ازای کالاها و خدمات موجود در نظر بگیریم و آنها را به ازای توانایی خرید و مصرف یک فرد محاسبه کنیم، «شاخص برابری توانایی خرید را به ازای افراد جامعه» (Purchasing Power Parity) محاسبه میشود.
- شاخص توسعه انسانی: «شاخص توسعه انسانی» ( Human Development Index) توسط سازمان ملل متحد طراحی شده است. این شاخص بر اساس مجموعهای از متغیرهای مختلف مانند درآمد سرانه واقعی، امید به زندگی، دسترسی به آموزش و غیره محاسبه میشود.
- شاخص مشارکت زنان در امور اجتماعی: مبنای این شاخص بر فرض مداخله بیشتر زنان در امور اجتماعی در کشورهای توسعه یافته استوار میباشد. «شاخص مشارکت زنان در امور اجتماعی» (Women Social Institution Index) بر اساس سهم زنان در مشاغل مختلف و پستهای مدیریتی محاسبه میشود.
- شاخص اقتدار ملی: این شاخص نشان میدهد که کشورها تا چه میزان بدون کمک سایر کشورها قادر به پیشبرد امور خود هستند. نام دیگر «شاخص اقتدار ملی» (National Independency Index)، شاخص استقلال ملی نیز هست.
این چند شاخص اصلی را میتوان به چندین شاخص دیگر تبدیل کرد. در زیر فهرست شامل برخی از آنها مشاهده میشود:
- شاخص رشد اقتصادی
- شاخص سهم کشاورزی از ارزش افزوده
- شاخص سهم صنعت از ارزش افزوده
- شاخص سهم تولید از ارزش افزوده
- شاخص سهم خدمات از ارزش افزوده
- شاخص مصرف نهایی دارایی
- شاخص اطلاعات سرمایه خالص
- شاخص واردات کالا و خدمات
- شاخص صادرات کالا و خدمات
- شاخص نرخ رشد جمعیت
- شاخص تراز واردات و صادرات
- شاخص سطح عمومی قیمت ها
- شاخص تورم سالیانه
- شاخص تورم نقطه به نقطه
- شاخص بهرهوری
- شاخص بیکاری
چه استراتژی هایی برای توسعه اقتصادی وجود دارند؟
استراتژی توسعه اقتصادی همان روش توسعه اقتصادی است. بر اساس نظر اقتصاددانان، روشهای مختلف توسعه اقتصاد در دستههای تفکیکپذیری قابل تقسیمبندی نیستند. برخی از استراتژیها را می توان تحت عناوین استراتژیهای پولی، استراتژیهای اقتصاد باز، استراتژیهای توسعه صنعتی، استراتژیهای سبز، استراتژی توزیع مجدد، استراتژی سوسیالیستی توسعه تقسیمبندی کرد.