صفت مبهم چیست؟ – در فارسی و به زبان ساده + مثال

در آموزشهای پیشین مجله فرادرس، با صفت و انواع آن آشنا شدیم و به صفت مبهم نیز اشاره کردیم. در این آموزش، با جزئیات بیشتری خواهیم دید که صفت مبهم چیست و چگونه میتوان آن را تشخیص داد. همچنین، انواع آن را معرفی میکنیم و مثالهایی را نیز ارائه خواهیم کرد.
سخنی با دانشآموزان
در کتابهای درسی برخی مقاطع تحصیلی، معمولاً به بررسی صفتهای مبهم از جنبههایی نظیر دستهبندی آنها، ساختمانشان و... پرداخته نمیشود و، تنها، آشنایی دانشآموزان با صفت مبهم و شناسایی آن در جمله مورد نظر است. در این آموزش، سعی کردهایم، تا حد امکان، مطالب کاملی را درباره صفت مبهم بیان کنیم که ممکن است برخی از آنها در کتابهای درسی نباشند. هرچند پیشنهاد میکنیم همه مطالب را برای افزایش دانش و اطلاعاتتان مطالعه کنید، اما میتوانید مواردی را از این آموزش بخوانید که با مباحث کلاس درسیتان همخوانی دارد، مواردی مانند تعریف صفت مبهم و مثالهایی از آن در جملات مختلف.
وابسته اسم
در کوتاهترین الگوی گفتار تنها یک کلمه نقش دستوری دارد. برای مثال، وقتی میگوییم «قلم را خریدم»، کلمه «قلم» بهتنهایی نقش دستوری دارد. اما این جمله پایه و این کلمه قلم را میتوان با افزودن وابستههایی گسترش داد. در این صورت، بهجای اسم با «گروه اسمی» روبه رو خواهیم بود. برای مثال، میتوانیم جمله «قلم را خریدم» بهصورتهای زیر بنویسیم:
- قلم زیبا را خریدم.
- قلم آبی را خریدم.
- قلم آبی زیبا را خریدم.
اعضای گروه اسمی با هم میآیند و نقش دستوری واحدی دارند. وابستهها نیز وظیفه زیرنقشی را ایفا میکنند. در جملات بالا، «قلم» هسته است و کلماتی که توضیحش میدهند، وابستهاند. برخی وابستهها پیش از اسم میآیند و برخی پس از آن. صفت یکی از وابستههای اسم است که میتواند پیش یا پس از آن بیاید. بدین ترتیب، از این نظر، میتوان صفت را به دو دسته پیشین و پسین دستهبندی کرد.
صفت چیست؟
هر واژهای را که چگونگی و حالت اسمی دیگر یا جانشین اسم را بیان کند «صفت» یا «نعت» یا «وصف» یا «اسم صفت» مینامیم. همچنین، اسمی که صفت حالش را بیان کرده است، «موصوف» نامیده میشود. برای مثال، در «مرد دانا» مرد موصوف است و دانا صفت او.
در اینجا بد نیست برخی از مهمترین ویژگیهای صفت را مرور کنیم.
۱. گاهی صفت بهعنوان جانشین اسم میآید. برای مثال، در بیت زیر از حافظ، «سیاه» که صفت است، بهعنوان جانشین اسم آورده شده است:
خزینه دلِ حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین، حَدِّ هر سیاهی نیست
یا در بیت زیر از مخزنالاسرار نظامی، «ظالم« که خود صفت است، بهعنوان جانشین اسم آمده است:
گفت: خدایا با توِ ظالم چه کرد؟
در شبت از روز مظالم چه کرد؟
۲. صفت همواره نکره است و موصوف گاهی نکره و گاهی معرفه.
۳. موصوف معمولاً قبل از صفت میآید که در این صورت آن را صفت مستوی میگویند. در این حالت، موصوف کسره میگیرد. برای مثال، «مردمِ نادان». گاهی نیز پیش میآید که صفت پیش از موصوف میآید که در این حالت، صفت را صفت مقلوب یا صفت معکوس مینامند. برای مثال، سفیددندان، سیاهچشم. برای مثال، در بیت زیر از حافظ، «حکمت» موصوف است و «قادر» صفت مقدم:
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست
امروزه، در زبان فارسی، صفتی را که قبل از موصوف بیاید صفت پیشین و صفت پس از موصوف را صفت پسین میگوییم. صفتهای پرسشی و اشاره همواره پیش از اسم میآیند. صفت بیانی اغلب پس از اسم واقع میشود، اما در قدیم گاهی پیش از اسم نیز میآمده است. صفتهای عددی و مبهم قبل از اسم میآیند، اما گاهی در گذشته پس از اسم میآمدهاند. صفت توصیفی یا بیانی اغلب پس از موصوف میآید. اما در گذشته و در شعر گاهی پیش از موصوف میآمده و میآید، مثلاً «پروین بزرگ زنی بود».
4. در زبان فارسی، مطابق صفت با موصوف ضرورتی ندارد و صفت همواره مفرد و نکره است، حتی اگر موصوف جمع و معرفه باشد. برای مثال، «مرد دانا» و «مردان دانا». البته در جایی که موصوف حذف شود و صفت بهجای آن بنشیند، حکم آن را میگیرد و باید مطابقت آن رعایت شود. برای مثال، در جمله «نیکان روزگار را دریاب»، منظور از «نیکان» مردمان نیک است.
۵. «یا»ی وحدت (مفرد) را میتوان هم پیش از موصوف و هم پیش از صفت آورد. برای مثال، میتوان چنین نوشت:
- احمد پسری شجاع است.
- احمد پسر شجاعی است.
البته این مورد برای همه صفتها شدنی نیست.
۶. از نظر ساخت، صفت یا مفرد یا بسیط است و تنها یک کلمه دارد. برای مثال، پست و بلند دو صفط بسیط هستند. همچنین، صفت میتواند مرکب باشد که از دو کلمه یا بیشتر از آن تشکیل شده باشد.
صفت مبهم چیست؟
اکنون که صفت را مرور کردیم، به نوعی صفت میپردازیم، که شاید خیلی مشابه آنچه از صفت در ذهنمان است، نباشد. همانطور که گفتیم، صفت کلمهای است که اسم را توضیح میدهد. صفت مبهم صفتی است که ویژگی غیرمعین بودن را به اسم اضافه میکند یا اسم را غیرمعین و نکره میکند یا اینکه تعداد را بهطور غیردقیق نشان میدهد. بدین ترتیب، چگونگی، تعداد یا نوع موصوف را به صورت مبهم بیان میکنیم.
در جمله «چند کتاب دارم» صفت «چند» تعداد نامعین کتابها را بیان میکند. در جمله «بعضی کتابها کیفیت لازم را ندارند.» صفت «بعضی»، تعداد نامشخص کتابها را بیان میکند. یا در جمله «هیچ کس را ندیدم.» صفت «هیچ» در واقع درباره کسی نامشخصی است.
انواع صفت مبهم
شاید دستهبندی صفت مبهم ار جنبههای مختلف شدنی نباشد، اما در یک دستهبندی ساده میتوان آنها را به دو دسته منفی و مثبت گنجاند.
صفت مبهم منفی
منفیها صفتهایی مانند «هیچگونه» و «هیچ» هستند. برای مثال، در جملههای «هیچ کتابی نخریدم» یا «هیچگونه حرفی با او نزدم» از این نوع صفتهای مبهم داریم. «هیچنوع» را نیز میتوان در این دسته گنجاند.
صفت مبهم مثبت
مثبتها را خود میتوان به چهار دسته تقسیم کرد.
- آنهایی که برای بیان وحدت به کار میروند، مانند یک و فلان. برای مثال، یک شبی و فلان مرد.
- آنهایی که برای بیان تعداد و شماره و مقدار به کار میروند، مانند چند، چندتن، اینهمه، اینقدر، آنهمه، خیلی، مقداری، تعدادی، عدهای، قدری، بعضی، بسیاری، کمی و... . برای مثال، چندین مرد، اینهمه مردانگی، اینقدر کار.
- آنهایی که برای بیان شمول مورد استفاده قرار میگیرند. این دسته خود برای دو دسته تقسیم میشوند. اول آنهایی که بر توزیع دلالت میکنند و تنها کلمه «هر» در این دسته قرار میگیرد. برای مثال، در عبارات هر هفته، هر شب، هر ده نفر. دوم نیز دستهای است که کلیت را بیان میکنند، مانند همه و کلیه.
- آنهایی که برای بیان کیفیت و اشاره به کار میروند. مانند چنین، اینگونه، اینطور، چان، اینچنین و... . مثلاً در ترکیبهای «چنین مردی»، «اینطور آدمها» و... .
صفت مبهم از نظر ساختمان به سه دسته بسیط و مشتق و مرکب تقسیم میشود.
صفت مبهم ساده
از صفتهای مبهم ساده یا بسیط، میتوان به چند، هیچ، همه، هر و... اشاره کرد.
صفت مبهم مشتق
«چندین» (چند+ین) و «یکی» (یک+ی) از انواع صفتهای مبهم مشتق هستند.
صفت مبهم مرکب
اغلب صفتهای مبهم مرکب از کلمات «این» و «آن» و واژههای دیگر ساخته شدهاند. چنین (چون+این)، چنان (چون+آن)، آنهمه (آن+همه)، اینهمه (این+همه)، اینگونه (این+گونه)، اینطور (این+طور) و... مثالهایی از صفت مبهم مرکب هستند.
صفتهای مبهم رایج
اما با توجه به محدود بودن تعداد این نوع صفتها، میتوان هریک از آنها را با توجه به کاربردش بررسی کرد. از صفتهای مبهم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اندک، بسا، بسیار، جمله، چند، چندان، چندین، دیگر، فلان، هر، همه، هیچ
در ادامه، رایجترین صفتهای مبهم را معرفی میکنیم و به کاربرد آنها اشاره خواهیم کرد.
هر
این صفت مبهم دو کاربرد دارد.
۱. برای نشان دادن یک یا چند چیز غیرمعین از آن استفاده میشود. برای مثال: هر کتاب، هر کس. برای مثال، این جمله را در نظر بگیرید: «هر چهار کتاب.» کلمه «چهار» صفتی برای کتاب است و هر صفتی برای «چهار کتاب».
۲. برای نشان دادن شمول استفاده میشود. برای مثال، در جمله «هر دو مداد را آوردم»، «هر» صفت برای دو و «هر دو» صفتی برای مداد است. یک مثال دیگر از این صفت مبهم در جمله «هر شب، برنامه فارسی راديو لندن را بهدقت گوش میداد» یافت میشود.
نکته: با صفت مبهم «هم» میتوان کلمات مبهم هرچه، هرکجا و هریک را ساخت.
هیچ
از صفت مبهم «هیچ» برای نشان نفی اسم استفاده میشود و وقتی در کنار اسم میآید، فعل جمله منفی میشود. برای مثال، جمله «هیچ انسانی ندیدم» را در نظر بگیرید. در این جمله، «هیچ» صفتی برای انسانی است.
نکته: هیچ با کلماتی مانند «گونه» و «نوع» و... میآید و مجموع آنها صفتی برای اسم میشوند. برای مثال، به جمله «هیچگونه میوهای نیافتم.» در این جمله، «هیچ» به «گونه» برمیگردد و هیچگونه به میوهای. بهعبارت دیگر، «هیچ» صفتی برای «گونه» و «هیچگونه» صفتی برای میوهای است.
در جمله «میدانستم که هیچ چیز در خانه به هم نمیرسد»، صفت مبهم به کار رفته است.
همه
«همه» نیز یک صفت مبهم از نوع پیشین است که در دو مورد به کار میرود.
۱. معنای مشابهی با «هر» دارد. در این حالت، روی کلمه بعد از «همه» تأکید قویتری وجود دارد. برای مثال، به جمله «همه خودرویی را نمیتوان آورد» دقت کنید. در این حالت، «همه» به «خودرویی» برمیگردد. میتوانستیم بگوییم «هر خودرویی را نمیتوان آورد.»
۲. برای بیان شمول از آن استفاده میشود. در این حالت، روی خود کلمه «همه» تأکید بیشتری میشود. در این مورد، «همه» قبل از کلماتی مانند جا، کس و گونه میآید و این ترکیبها را تشکیل میدهد: همه کس، همه چیز، همه جا، همه گونه، همه وقت، همه روز، همه شب.
نکته: همه با کلماتی مانند گونه، نوع، جور و... ترکیب میشود و مجموع آنها وابسته اسم خواهد بود. برای مثال، در «همه گونه سبزی»، «همه» به «گونه» برمیگردد و «همهگونه» به «سبزی».
نکته: اگر کلمه «همه» بهتنهایی در جمله بیاید یا خود هسته یک گروه باشد، حکم ضمیر را خواهد داشت. برای مثال، به جملههای زیر دقت کنید:
- همه رفتند.
- همه دانشجویان رفتند («دانشجویان» به «همه» برمیگردد).
- دانشجویان همه رفتند («همه» به «دانشجویان» برمیگردد).
فلان
«فلان» صفتی است که معمولاً پیش از اسم مفرد میآید و به کنایه آن را بیان میکند. اسم مذکور از نظر گوینده معرفه محسوب میشود و شنونده نیز آن را میشناسد. برای مثال، فلان کس، فلان جا، فلان شرکت، فلان خانه.
دقت کنید که کلمه «فلان» در جایگاه اسم مبهم نیز به کار میرود. برای مثال، نقش «فلان» در جملههای زیر اسم مبهم است:
- فلان از همکاران من بود.
- صدای فلانی را شنیدم.
- از فلان و بهمان صحبت به میان نیاور.
دیگر
کلمه دیگر تنها در صورتی صفت مبهم است که پیش از اسم بیاید و بدون کسره باشد. برای مثال، «دیگر شخص»، «دیگر شهر». البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که معمولاً امروزه کلمه «دیگر» بعد از اسم و بهصورت صفت بیانی به کار میرود. مثلاً «افراد دیگر»، «کشورهای دیگر».
نکته: گاهی کلمه «دیگر» یا مضافالیه میگیرد یا بهصورت نکره میآید که در این صورت حکم اسم یا ضمیر مبهم را دارد. جملههای زیر نمونههایی از این کاربرد هستند.
- دیگری رفت.
- دیگرِ دانشجویان ماندهاند.
چند
کلمه «چند» شماره و تعداد مبهم و نامشخصی را بیان میکند. برای مثال، «چند سیب چیدم» یا «اتفاق افتاد که چند کلمهای با حاجی صحبت کردم.»
تفاوت صفت مبهم و ضمیر مبهم
ضمیر کلمهای است که بهجای اسم میآید. ضمیر مبهم نیز کلمهای است که بهجای اسم شخص یا چیز یا مقدار مبهمی میآید. در واقع، مرجع ضمیر مبهم فرد یا گروه مشخصی نیست. از مهمترین ضمیرهای مبهم میتوان به این موارد اشاره کرد: هر، یکی، کس، دیگری، هم، همه، همگی، هرکس، هرگونه، هرچه، هیچ، هیچکس، فلان، فلانی، بهمان، بهمانی، بیستار.
جملههای زیر مثالهایی از ضمیر مبهم دارند:
- همه رفتند و برگشتند.
- کسی به یاری آنها نرفت.
- باید کمی استراحت کنم.
اما تفاوت ضمیر مبهم و صفت مبهم چیست؟ اگر ضمیر مبهم همراه با اسم بیاید، صفت اشاره میسازد. با یک مثال این تفاوت را روشنتر میکنیم. فرض کنید احمد و رضا به یک کتابفروشی رفتهاند. احمد میگوید چند کتاب، از هر نوعی بخرند. اما رضا موافق نیست. رضا میتواند به دو شکل گفته خود را بیان کند:
- همه کتابی را نمیتوان خرید.
- همه را نمیتوان خرید.
در جمله اول، «همه» صفت مبهم و «کتابی» موصوف است. اما در جمله دوم اسم (کتابی) حذف شده و ضمیر مبهم «همه» بهجای آن آورده شده است.
مثالهایی از صفت مبهم در ادبیات فارسی
در این بخش، مثالهایی از صفت مبهم در شعر و نثر فارسی را ارائه میکنیم.
در بیت زیر از فردوسی، «اندک» صفت مبهم است و «سپاه» موصوف:
ز زابل برانم من اندک سپاه
نمانم به توران سرِ تخت و گاه
در بیت زیر که از گلستان سعدی است، ترکیب «بس نامور» صفت مبهم و موصوف هستند:
بس نامور به زیر زمین دفن کردهاند
کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند
در بیت زیر از رودکی، «بسا کسا» بهمعنی بسیار کس، صفت مبهم و موصوف است:
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
«بسیار» در بیت زیر ار سعدی، صفت مبهم است:
بسیار سالها به سر خاک ما رود
کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
در بیت زیر از منطقالطیر عطار، کلمه «جمله» بهمعنی «همه»، صفت مبهم است:
جمله شب در خون دل چون ماندهام
پای تا سر غرقه در خون ماندهام
در جمله زیر از گلستان سعدی، ترکیب «چند مجاهده»، بهمعنی رنج و تلاش بسیار، صفت مبهم و موصف است:
شبی به چند مجاهده به روز آوردم
در جمله زیر، باز هم از گلستان سعدی، «چندان» صفت مبهم است:
قول و فعل عوامالناس را چندان اعتباری نیست
در بیت زیر از حافظ، «چندین جرس»، بهمعنی زنگهای بسیار، صفت مبهم و موصوف است:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
وه که بس بیخبر از غلغل چندین جرسی
در جمله زیر از گلستان سعدی، «دیگر حیوانات»، بهمعنی جانوران دیگر، صفت مبهم و موصوف است:
کژدم را ولادت معهود نیست چنانکه دیگر حیوانات را
«فلان» در جمله زیر از گلستان سعدی، در ترکیبهای «فلان انباز» (فلان شریک)، «فلان بضاعت» و «فلان زمین» صفت مبهم است:
فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستانست و این قباله فلان زمین است.
در بیت زیر از حافظ، «هر» صفت مبهم است:
با خراباتنشینان ز کَرامات مَلاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
«همه» در بیت زیر از سعدی صفت مبهم است:
در همه چشمی عزیز و نزد تو خوارم
در همه عالم بلند و پیش تو پستم
«هیچ» در کلام زیر از تفسیر ابوالفتوح، صفت مبهم است:
در آنجا آن باشد که هیچ چشم چنان دیده نباشد و هیچ گوش چنان شنیده نباشد.
سوالات رایج درباره صفت مبهم در زبان فارسی
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به مبحث صفت مبهم در زبان و ادبیات فارسی به اختصار پاسخ میدهیم.
کارایی صفت مبهم در جملات فارسی چیست؟
صفت مبهم صفتی است که ویژگی غیرمعین بودن را به اسم اضافه یا اسم را غیرمعین و نکره میکند.
چند نوع صفت مبهم داریم؟
در یک دستهبندی ساده میتوان صفت مبهم را به دو دسته منفی و مثبت گنجاند.
تمرین مربوط به صفت مبهم در زبان فارسی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «صفت مبهم چیست؟»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. در کدام گزینه وابسته پیشین از نوع «صفت مبهم» است؟ الف) آن یکی دست تو گیرد وان دگر پرسش کند / وان دگر از لعل و شکر پیش باز آرد زکات - ب) چه غروری است در این سلطنت ای یوسف مصری / که دگر پرسش حال پدر پیر نکردی - ج) دلبستگی نیست به کام دو جهانم / با من بگذارید غم یار و دگر هیچ - د) دگر پرسش معانی و بیان بود / ز تشبیهات و از اقسام آن بود
الف
ب
ج
د
۲. در چند بیت صفت مبهم در جایگاه وابسته پیشین قرار گرفته است؟ الف) همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی / تا دگر عیب نگویند من حیران را - ب) مرا کاری دگر در پیش راه است / که عالم بر دو چشم من سیاه است - ج) در زلف مده راه دگر باد صبا را / زین پیش ملرزان دل آسوده ما را - د) دگر مرغان، پر اندر پر، نواساز / غم دل بسته او را راه پرواز
یک
دو
سه
چهار
۳. در کدام بیت صفت مبهم در هر دو جایگاه وابسته پیشین و پسین به کار نرفته است؟ الف) هیچ کس را سرپایی نزد ایام که ما / پشت دستی نگزیدیم به دندانی چند - ب) ای ذکر تو را در دل هر دم اثری دیگر / وی از تو به ملک جان دارم خبری دیگر - ج) حالیا در ره رندی قدمی چند زنیم / این ره ار نیک نباشد ره دیگر گیریم - د) هر روز دلم به زیر باری دگر است / در دیده من ز هجر خاری دگر است
الف
ب
ج
د
۴. کدام ترکیب بر اساس این فرمول ساخته شده است؟ «صفت مبهم + هسته + صفت بیانی»
دو جزیره اسرار آمیز
همه کتابهای کتابخانه
کدامین گل خوشرنگ
هر انسان نیکوکار
۵. در کدام بیت وابسته پیشین دیده میشود؟ الف) چو لشگر گرد بر گردش گرفتند / چو کشتی بادپا در رود افکند - ب) بخت جوان یار ما ، دادن جان کار ما / قافله سالار ما، فخر جهان مصطفاست - ج) صد هزار بار ببریدم امید / از که؟ از شمس این ز من باور کنید . د) فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد / در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم
الف
ب
ج
د
جمعبندی
در این آموزش از مجله فرادرس، با صفت مبهم آشنا شدیم. همچنین، ضمن بیان انواع صفت مبهم، تفاوت آن با ضمیر مبهم را بیان کردیم. در نهایت نیز مثالهایی از صفت مبهم در ادبیات فارسی را ارائه کردیم.