اصطلاحات رانندگی به انگلیسی – ۱۰۰ اصطلاح کاربردی + تلفظ و مثال

۶۲۰۱ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه
دانلود PDF مقاله
اصطلاحات رانندگی به انگلیسی – ۱۰۰ اصطلاح کاربردی + تلفظ و مثالاصطلاحات رانندگی به انگلیسی – ۱۰۰ اصطلاح کاربردی + تلفظ و مثال

رانندگی در انگلیسی واژگان و اصطلاحات مخصوص به خود را دارد که ممکن است در بافت‌های دیگر به شکل متفاوتی مورد استفاده قرار بگیرند. در این مطلب از «مجله فرادرس» ابتدا واژگان، افعال عبارتی و اصطلاحات رانندگی به انگلیسی درموقعیت‌های مختلف را شرح می‌دهیم و سپس مثال‌هایی را در خصوص یادگیری اصطلاحات رانندگی به انگلیسی به شما ارائه می‌کنیم.

997696

اصطلاحات رانندگی به انگلیسی

رانندگی فعالیتی رایج با مجموعه‌ وسیعی از واژگان بسیار خاص، از جمله تعداد بسیار زیاد و شوکه‌کننده‌ای از «افعال عبارتی» (Phrasal Verb) است.افعال عبارتی شامل ترکیبی از فعل و حرف اضافه یا قید می‌شود. ترکیب شدن فعل با این موارد باعث تغییر معنایی آن می‌شود. در واقع، افعال عبارتی بخشی از زبان محاوره‌ای انگلیسی‌زبانان به شمار می‌آیند و در بافت‌های مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

اصطلاحات رانندگی به انگلیسی همچنین یکی از حوزه‌هایی است که در آن تفاوت‌های زیادی بین انگلیسی بریتانیایی «windscreen» و در انگلیسی آمریکایی «windshield» نامیده می‌شود و به صندوق عقب خودرو در انگلیسی بریتانیایی «boot» و در انگلیسی آمریکایی «trunk» گفته می‌شود. در ادامه اصطلاحات رانندگی به انگلیسی را با شرح واژگان مربوط به رانندگی و نمونه جملات مربوط به رانندگی به شما آموزش خواهیم داد.

اجزا ماشین به انگلیسی

واژگان مربوط به رانندگی

پرکاربردترین واژگان و افعال عبارتی مربوط به رانندگی به انگلیسی که باید حتما از آن‌ها اطلاع داشته باشید در جدول زیر ذکر شده است و در ادامه برای هر کدام چند مثال زده شده است.

به یاد داشته باشید که برخی از افعال عبارتی بیش از یک معنا دارند و اگرچه در این بافت اصطلاحات رانندگی به انگلیسی در نظر گرفته می‌شود، ممکن است در بافت‌های دیگر معانی متفاوتی را انتقال دهد.

واژگان مربوط به رانندگی
driver's license
گواهینامه رانندگی
The paper or card that says you have passed your test and are allowed to drive.
trunk (US) / boot (UK)
صندوق عقب
The space in the back of the car where you can put shopping or suitcases.
hood (US) / bonnet (UK)
کاپوت
This is like a door that covers the engine.
windshield
شیشه جلو
This is the name of the front window.
gas(US) / petrol (UK)
بنزین
The liquid you put in the car at the petrol/gas station to make it go.
accelerator/gas pedal
پدال گاز
The thing you push with your foot to make the car go.
stick shift (US) / gear (UK)
دنده
A car in which you have to operate the gears. The opposite is an automatic.
tire
تایر
The black rubber part of the wheel.
parking lot (US) /car park (UK)
پارکینگ
A large outdoor area with many spaces for people to park their cars.
handle
دستگیره در
A handle specifically designed to operate a car door.
side mirror
آینه بغل
a mirror on the outside of a car door that allows the driver to see the vehicles that are behind or passing.
tail light
چراغ عقب
a red light at the rear of a motor vehicle, train, or bicycle.
 license plate
پلاک
a sign affixed to a vehicle displaying its registration details; a number plate.
parking garage
گاراژ
A building with many levels for parking a car.
intersection
تقاطع
Where two roads cross each other, like a letter X.
highways (US) / motorways (UK)
بزرگراه
A main road, especially one connecting major towns or cities.
crosswalk
گذرگاه عابر پیاده
A place where pedestrians (people on foot) can cross the road safely.
pavement/sidewalk
پیاده‌رو
This is the path next to the road where people can walk.
back seat 
صندلی عقب
The seat in the back of a car.
back up
دنده عقب
To move a vehicle backwards.
turn signal (US) / indicator (UK)
چراغ راهنما
A flashing light that drivers use to show others that they will turn their car left or right.
flat tire 
پنچر
When a tire loses all of its air.
gas station (US) / petrol station (UK)
پمپ بنزین
A small store that sells gasoline, snacks, and drinks.
hazard lights
چراغ خطر
The special flashing lights on a car that drivers use when there is an emergency or danger.
headlights
چراغ جلو
The lights located at the front of a vehicle. These are usually used when driving at night.
honk
بوق زدن
The action of pressing a vehicle’s horn.
steering wheel
فرمان
The round wheel drivers use to control a car’s direction.
merge 
از جاده فرعی به جاده اصلی وارد شدن/ادغام شدن
merging means that the roads or the lanes are going to come together.
windshield wipers
برف پاک‌کن
a device for keeping a windshield clear of rain.
change lanes
لاین عوض کردن
a simple movement from one lane to another on roads with two or more lanes in the same direction.
to buckle up
بستن کمربند ایمنی
to put on your seat belt.
pass (US) / overtake (UK)
سبقت گرفتن
the act of one vehicle going past another slower-moving vehicle, traveling in the same direction, on a road.
fast lane 
مسیر سرعت
 a traffic lane intended for vehicles traveling at higher speeds.
break the speed limit 
رد کردن محدودیت سرعت
means you are going too fast and breaking the law.
get pulled over 
متوقف شدن توسط پلیس
The police stopping your car at the side of the road.
to load something up
بار زدن
to put packages or parcels or luggage or something big and bulky into the back of your car/van.
to fill something up
پر کردن [باک]
to put the gas, diesel or gasoline in the fuel tank of your car.
to block somebody or something In
مسیر ماشین دیگری را مسدود کردن
to park in an awkward position that they cannot move.
to slow down
آرام حرکت کردن
to take your foot off the accelerator and put your foot on the brake and to go down through the gears, to drive more slowly.
to pull out
راهنما زدن و وارد مسیر ترافیک شدن
to indicate and enter the traffic lane or the line of traffic.
to pull in
از مسیر ترافیک خارج شدن و توقف کردن
to move out of the traffic flow and stop.
to pull over
در کنار جاده نگه داشتن
similar to pull in; to drive the car to get to the side of the road.
to pull up
ایست کردن
to stop.
to drop off
کسی را با ماشین به جایی بردن
to take someone to a place in a car.
to drive off 
با ماشین به جایی رفتن
to leave in a car.
to cut In/cut off
راه کسی را بُریدن
to make a sudden and quick movement to position your car in front of another car, often without indicating properly
to tick over 
روشن بودن موتور (بدون حرکت خودرو)
we use it to describe a car engine operating at an idle pace in neutral without your car moving.
drive by
کاری را در بیرون پنجره ماشین در حال حرکت انجام دادن
do something out of a car.
get out of
ترک کردن
Leave.
run over
زیر گرفتن
hit something/someone with a car and drive over them.
run into
برخورد کردن
crash into somebody/something
knock down
با ماشین به کسی زدن
hit somebody and make them fall to the ground.
pick up
سوار کردن
take someone in a vehicle.
speed up 
گاز دادن
to go faster.
turn off 
 از جاده‌ای به جاده دیگری رفتن
to leave a road to go along another.

برای درک بهتر اصطلاحات رانندگی به انگلیسی به مثال‌های زیر توجه کنید.

According to the GPS, we should turn off at exit 35.

طبق دستگاه مسیریاب، باید از خروجی شماره 35 برویم.

Suddenly, a car cut in in front of me forcing me to brake sharply.

ناگهان ماشینی جلوی مسیرم را برید و مجبورم کرد تا یهویی ترمز بگیرم.

Pull out of the garage and go left.

از گاراژ بیرون بیا و به سمت چپ برو.

Start the car! It's freezing!

ماشین را روشن کن! هوا به شدت سرد است!

The lanes merge up ahead.

مسیرها جلوتر ادغام می‌شوند.

Look all around your car before you change lanes.

قبل از تغییر مسیر، به اطراف ماشین خود نگاه کنید.

Use your turn signal when making a turn.

هنگام پیچیدن از چراغ راهنما استفاده کنید.

Windshield wipers are important on rainy days.

برف پاک‌کن در روزهای بارانی مهم است.

You need to pass this guy. He's so slow.

باید از ماشین این یارو سبقت بگیری. او خیلی کند است.

Use the fast lane!

در مسیر سرعت حرکت کن!

The police pulled up in front of me and blocked me in.

پلیس در مقابلم توقف کرد و مسیرم را مسدود کرد.

You forgot to turn off your turn signal after you merged.

فراموش کردی راهنمای خود را بعد از ادغام خاموش کنی.

You should slow down, you're speeding and we're going to get fined.

باید سرعتت را کم کنی. داری گاز می‌دهی و ممکن است جریمه شویم.

Speed up a bit; we’re being overtaken by a bicycle.

کمی گاز بده؛ دوچرخه‌ای از ما سبقت گرفت.

We got in the car and headed for the airport.

سوار ماشین شدیم و به سمت فرودگاه حرکت کردیم.

Get out of the car slowly with your hands up.

دست‌ها بالا و به آرامی از ماشین خارج شوید.

See if you can back up a bit further.

ببین می‌توانید کمی بیشتر دنده عقب بگیری.

We pulled in at the side of the road.

ما کنار جاده نگه داشتیم.

You must not get out of the car when it is in motion.

وقتی ماشین در حال حرکت است نباید از آن پیاده شوید.

The bus went out of control and ran into a line of people.

اتوبوس از کنترل خارج شد و با ردیفی از مردم برخورد کرد.

She saw the ambulance coming up behind her and pulled over.

او آمبولانس را دید که از پشت سرش می‌آید و کنار جاده نگه داشت.

A car pulled out in front of me.

ماشینی [از مسیر فرعی وارد مسیر اصلی شد و] در مقابل ماشین من قرار گرفت.

Okay, kids, buckle up, and we’ll be on our way.

خیلی خب، بچه‌ها. کمربندهای ایمنی خود را ببندید تا حرکت کنیم.

We need to go to the gas station on the way back and fill the tank up.

باید در راه برگشت به پمپ‌بنزین برویم و باک را پر کنیم.

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

بر اساس رای ۱۴ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Learn English with KatieEnglish Class 101English Lesson via Skype
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *