جمله با Get — توضیح ۲۰۰ جمله کاربردی با ترجمه و تلفظ صوتی
Get یکی از فعلهای پرکاربرد زبان انگلیسی است که معنیهای مختلفی دارد. این فعل در بسیاری از کالوکیشنها و افعال عبارتی استفاده میشود و یادگیری معنای آن در هر ساختاری، باعث افزایش دایره لغات زبان انگلیسی شما میشود. در این مطلب با اشاره به دویست جمله با Get قصد داریم معنیها و کاربردهای مختلف این فعل را آموزش دهیم.
معنی های فعل Get
همانطور که میدانید فعل get در زبان انگلیسی معانی بسیار متنوعی دارد که برای بسیاری از زبانآموزان گیجکننده است. به همین دلیل در این مطلب برای درک بهتر این معانی میتوان به ساختارهای مختلف آن پرداخته و معنی هر یک را به صورت جداگانه بررسی کردهایم. در ادامه به مهمترین ساختارهای جمله با فعل get اشاره میکنیم.
فعل get همراه با مفعول مستقیم به معنی دریافت کردن، گرفتن یا خرید کردن است. به مثالهای زیر از این ساختار دقت کنید.
I got my passport last week.
هفته پیش پاسپورت خود را گرفتم.
She got her driving license last week.
او هفته پیش گواهینامه رانندگی خود را گرفت.
They got permission to live in Switzerland.
آنها اجازه زندگی در سوییس را گرفتند.
I got a letter from my friend in Nigeria.
من نامهای از دوستم از نیجریه گرفتم.
He gets $1,000 a year from his father.
او ماهی هزار دلار از پدر خود میگیرد.
She got a new coat from a store in Rome.
او از فروشگاهی در رم کت جدیدی خرید.
We got a new television for the sitting room.
ما تلویزیون جدیدی برای اتاق نشیمن خریدیم.
I got a new job last week.
من هفته پیش کار جدیدی پیدا کردم.
I got this dress at the mall.
من این پیراهن را از فروشگاه گرفتم.
We finally got a flat after searching for months.
ما پس از ماهها جستوجو بالاخره آپارتمانی پیدا کردیم.
He got a new puppy from the shelter.
او تولهسگ جدیدی از پناهگاه گرفت.
I got an email that my appointment was rescheduled.
ایمیلی به دست من رسید که ساعت قرار ملاقاتم عوض شده است.
She got an award for her good grades.
او برای نمرات خوب خود جایزهای گرفت.
They got a package from the postman.
آنها از پستچی بستهای دریافت کردند.
I got a present for my birthday.
من هدیهای برای تولدم گرفتم.
The businessman got a phone call from his client.
تاجر تماسی از یکی از مشتریهایش دریافت کرد.
فعل get در جمله همراه با اسمی که به مکانی اشاره دارد، به معنی رسیدن به جایی است. مثالهای زیر را از این کاربرد در نظر بگیرید.
How are you getting home tonight?
امشب چطور به خانه میرسی؟
We got to London around 6 p.m.
ما حدود ساعت شش عصر به لندن میرسیم.
What time will we get there?
چه ساعتی به آنجا میرسیم؟
When did you get back from New York?
چه وقتی از نیویورک برگشتی؟
I want to get there before nightfall.
میخواهم قبل از شب به آنجا برسم.
I got home after taking the bus.
بعد از سوار اتوبوس شدن به خانه رسیدم.
They got to the store and went shopping.
آنها به فروشگاه رسیدند و سراغ خرید کردن رفتند.
When she got to the bus stop, she realized she forgot her keys.
وقتی به ایستگاه اتوبوس رسید، متوجه شد کلیدهای خود را فراموش کرده است.
My manager gets to work at 8am every day.
مدیر من هر روز ساعت هشت صبح به سر کار میرسد.
They got to school just before the bell rang.
آنها درست قبل از خوردن زنگ به مدرسه رسیدند.
فعل get در کنار صفتهایی که برای توصیف چیزی استفاده میشوند به معنی تبدیل شدن و تغییر کردن هستند. مثالهای زیر را از این کاربرد در نظر بگیرید.
I am getting old.
من دارم پیر میشوم.
It's getting hotter.
هوا در حال گرمتر شدن است.
By the time they reached the house they were getting hungry.
وقتی به خانه رسیدیم آنها کمکم داشتند گرسنه میشدند.
I'm getting tired of all this nonsense.
من دارم از همه این مزخرفات خسته میشوم.
My mother's getting old and needs to be looked after.
مادرم کمکم دارد پیر میشود و نیاز دارد کسی مراقبش باشد.
It gets dark very early in the winter.
در زمستان هوا خیلی زود تاریک میشود.
Don't touch the stove until it gets cool.
به اجاق دست نزن تا خنک شود.
The bull gets angry when it sees red.
گاومیش وقتی رنگ قرمز را میبیند عصبانی میشود.
I get hot when the temperature is above 30 degrees.
وقتی دما به بیش از سی درجه میرسد من گرمم میشود.
I got lost when I traveled to London.
وقتی به لندن سفر کردم گم شدم.
I got hungry when I smelled the cookies baking.
وقتی بوی کلوچههای در حال پخت را حس کردم، گرسنه شدم.
It gets dark when the sun goes down.
وقتی خورشید غروب می کند هوا تاریک میشود.
Their shoes got dirty when they played in the mud.
وقتی در گلولای بازی کردند کفشهایشان کثیف شدند.
He got hurt when they had a fight.
وقتی دعوا کردند، او آسیب دید.
I got bored with playing the game.
من از بازی کردن کسل شدم.
She got rich when she won the lottery.
او وقتی در بختآزمایی برنده شد ثروتمند شد.
He got confused when he looked at the map.
وقتی به نقشه نگاه کرد گیج شد.
They got married 6 months after their engagement.
آنها شش ماه بعد از عقدشان ازدواج کردند.
The couple was unhappy so they got divorced.
زوج از زندگی خود راضی نبودند به همین خاطر طلاق گرفتند.
I get excited when I know I’ll be on holiday soon.
وقتی فهمیدم به زودی میتوانم به تعطیلات بروم هیجانزده شدم.
She got nervous before she gave the presentation.
قبل از اینکه کنفرانس ارائه بدهد مضطرب شد.
I get dressed before I go to work.
من قبل از رفتن به سر کار لباس میپوشم.
همچنین میتوان از فعل get در جمله در کنار صفتهای مقایسهای و برتر استفاده کرد. به مثالهای زیر از این ساختار دقت کنید.
I got better when I took some medicine.
وقتی کمی دارو خوردم بهتر شدم.
I got worse when I stood in the cold.
وقتی در سرما ایستادم بدتر شدم.
The water gets deeper when you swim further out.
وقتی برای شنا جلوتر میروی، آب عمیقتر میشود.
It’s getting more important to learn English.
یاد گرفتن زبان انگلیسی مدام مهمتر میشود.
It has gotten more expensive to buy a car lately.
خریدن ماشین اخیراً پرهزینهتر شده است.
It has gotten safer to buy things online.
خرید آنلاین ایمنتر شده است.
جمله با Get و حرف اضافه
علاوه بر این، فعل get در کنار حرف اضافه یا قید در جمله انگلیسی معانی بسیار متفاوتی دارد که در جدول زیر به تعدادی از مهمترین موارد آن اشاره کردهایم.
معنیهای get با حرفاضافه |
to get at |
try to express |
منظور خود را رساندن |
I think I see what you're getting at. I agree. فکر کنم میفهمم منظورت چیست. موافقم. |
to get away with |
escape punishment for a crime or bad action |
فرار کردن از مجازات کاری |
I can't believe you got away with cheating on that test! باورم نمیشود از زیر عواقب تقلب در آن امتحان در رفتی! |
to get by |
manage (financially) |
دخل را به خرج رساندن |
Sam doesn't earn much, but we get by. «سم» پول زیادی درنمیآورد اما دخل را به خرج میرسانیم. |
to get down |
depress, descend |
دمغ شدن، دمغ کردن |
This rain is really getting me down. این باران خیلی من را دمغ میکند. |
to get off |
leave a form of transport (train, bus, bicycle, plane) |
پیاده شدن از وسیله نقلیه |
We got off the train just before the bomb exploded. درست قبل از اینکه بمب منفجر شود از قطار پیاده شدیم. |
to get on |
1. enter/sit on a form of transport (train, bus, bicycle, plane) 2. have a relationship with someone |
۱. سوار شدن به وسیله نقلیه ۲. کنار آمدن با کسی |
1. He got on his bicycle and rode down the street. 2. Amy and I really get on well. ۱. او سوار دوچرخه خود شد و در خیابان راند. ۲. من و «ایمی» خوب با همدیگر کنار میآییم. |
to get on with |
to proceed |
سراغ کاری رفتن |
I have so much homework, I'd better get on with it. تکلیف زیادی برای انجام دادن دارم، بهتر است سراغش بروم. |
to get out of |
avoid doing something, especially a duty |
از زیر بار مسئولیتی شانه خالی کردن |
She got out of the washing-up every day, even when it was her turn. او هر روز از مسئولیت شستوشو شانه خالی میکرد، حتی وقتی نوبت خودش بود. |
to get over |
recover (from an illness, a surprise) |
درمان شدن، از پس چیزی برآمدن |
Have you gotten over your cold yet? از پس سرماخوردگی خود برآمدهای؟ |
to get through |
1. use or finish the supply of something 2. pass a difficult or testing experience |
استفاده کردن تمام چیزی |
1. We've got through all the sugar. Can you buy some more? 2. You’ll get through it in time. ۱. ما همه شکر را مصرف کردهایم. میتوانی کمی بیشتر بخری؟ ۲. به مرور زمان از پس آن برمیآیی. |
to get up |
leave your bed |
بیدار شدن |
He gets up at 6.00 a.m. every morning. او هر روز ساعت شش صبح بیدار میشود. |
to get up to |
do - usually something bad |
قصد کاری را داشتن (معمولا کاری ناخوشایند) |
The children are very quiet. I wonder what they're getting up to. بچهها خیلی ساکت هستند. ماندهام خیال دارند چه کار کنند. |
Get back |
to come or go again to a person, place, or condition |
برگشتن به جایی |
He needs to get back to the office after lunch. او باید بعد از ناهار به دفتر خود بگردد. |
Get along |
have a good relationship |
رابطه خوبی داشتن |
Siblings never get along. خواهر و برادرها هرگز با هم کنار نمیآیند. |
Get over |
to recover from |
کنار آمدن با چیزی |
He wanted to get over his difficult past. او میخواست با گذشته سخت خود کنار بیاید. |
Get away |
escape |
فرار کردن |
We went on holiday to get away for a while. ما به تعطیلات رفتیم تا مدتی از همهچیز فاصله بگیریم. |
Get out |
leave a place |
بیرون رفتن |
You need to get out of the house and take a break. باید از خانه بیرون بروی و استراحتی به خودت بدهی. |
جمله پرسشی با Get
فعل get در زبان انگلیسی یکی از افعال بسیار پرکاربرد است که معانی بسیار زیادی دارد. برای ساختن جملههای سوالی با این فعل، از یکی از افعال کمکی در اول جمله استفاده میکنیم. همچنین اگر به کلمه پرسشی wh نیاز داشته باشیم، آن را قبل از فعل کمکی در اول جمله قرار میدهیم. به مثالهای زیر از چند جمله پرسشی با Get توجه کنید.
How often do you get a haircut?
چند وقت یک بار موهای خود را کوتاه میکنی؟
What time do you usually get home?
معمولا چه ساعتی به خانه میرسی؟
Do you get a tan when you go to the beach?
وقتی به ساحل میروی برنزه میشوی؟
Do you get jealous sometimes?
گاهی اوقات حسادت میکنی؟
Do you ever get sick?
اصلا تو مریض میشوی؟
Are you thinking about getting married?
به ازدواج فکر میکنی؟
What do you want to get better at?
میخواهی در چه کاری پیشرفت کنی؟
What hobbies do you recommend if you get bored at home?
اگر کسی در خانه کسل شود، چه سرگرمیهایی را پیشنهاد میکنی؟
What do you like to drink when you get thirsty?
وقتی تشنه میشوی دوست داری چه نوع نوشیدنی بنوشی؟
Do you ever get nervous whenever you have to speak in public?
وقتی مجبوری در جمع صحبت کنی مضطرب میشوی؟
Do you get dizzy when you are on a plane or boat?
وقتی سوار هواپیما یا قطار میشوی دچار سرگیجه میشوی؟
Have you ever gotten lost?
تا به حال گم شدهای؟
Would you like to get married?
دوست داری ازدواج کنی؟
How well do you get along with your brothers?
چقدر با برادرهای خود کنار میآیی؟
What time do you usually get up on Sundays?
معمولا یکشنبهها چه ساعتی بیدار میشوی؟
جمله با کالوکیشن های Get
کالوکیشن یا همآیند در زبان انگلیسی به کلمههایی گفته میشود که معمولا در کنار یکدیگر به کار میروند. یادگیری این کلمهها در پیشرفت زبان انگلیسی اهمیت زیادی دارد، چراکه استفاده از این ترکیبها باعث میشود گفتار و نوشتار ما به افرادی بومی زبان انگلیسی نزدیکتر شود و بتوانیم منظو خود را بهتر و دقیقتر برسانیم.
Get یکی از فعلهای رایج و کاربردی زبان انگلیسی است که کالوکیشنهای بسیاری دارد. بسیاری از این موارد فقط در محاوره و برخی دیگر هم در محاوره و هم در نوشتار رسمی به کار میروند. در ادامه این مطلب به تعدادی از مهمترین کالوکیشنهای Get در انگلیسی اشاره کردهایم. همچنین برای یادگیری بهتر کاربرد آنها، مثالهایی همراه با معنی ارائه کردهایم. به جدول زیر از کالوکیشنهای Get دقت کنید.
کالوکیشنهای فعل Get | |
اجازه گرفتن | Get permission |
مدرک گرفتن | Get a degree |
متوجه شدن | Get the impression |
مو کوتاه کردن | Get a haircut |
برنزه کردن | Get a tan |
به نتیجه نرسیدن | Get nowhere |
درخواست کمک کردن | Get help |
اخراج شدن | Get the sack |
عادت کردن | Get used to |
شروع کردن | Get started |
سفر کردن | Get around |
عصبانی شدن | Get angry |
دور شدن، فرار کردن | Get away |
شروع کردن | Get cracking |
بهتر شدن (از نظر سلامت) | Get better |
دودل شدن | Get cold feet |
تاریک شدن | Get dark |
طلاق گرفتن | Get divorced |
هیجانزده شدن | Get excited |
ایده تازه پیدا کردن | Get an idea |
کار پیدا کردن | Get a job |
ازدواج کردن | Get married |
آماده شدن | Get ready |
خلاص شدن از چیزی | Get rid of |
پیغام گرفتن | Get the message |
عجله کردن | Get a move on |
شروع کردن کاری | Get moving |
موفق نشدن | Get nowhere |
موفق شدن | Get somewhere |
ادامه دادن | Get on with |
دوری کردن از | Get out of |
درک اصل موضوع | Get the drift |
رسیدن، موفق شدن | Get there |
دور هم جمع شدن | Get together |
ناراحت شدن | Get upset |
عادت کردن | Get used to |
به مثالهای زیر از جمله با Get دقت کنید.
The students need to get permission to go on the field trip.
دانشآموزها باید اجازه بگیرند تا به گردش علمی بروند.
He got a degree in Chemistry.
او مدرکی در رشته شیمی گرفت.
I’m getting the impression that you don’t understand me.
من حس میکنم تو متوجه منظور من نمیشوی.
She got a new haircut.
او موهای خود را تازه کوتاه کرده بود.
He got a tan at the beach.
او در ساحل برنزه شد.
We’re getting nowhere with these failed results.
ما با این نتایج ناموفق به جایی نمیرسیم.
His friend recommended that he needed to get help.
دوستش به او توصیه کرد که به کمک نیاز دارد.
The lazy employee got the sack by his manager.
کارمند تنبل به دست مدیر خود اخراج شد.
You’ll get used to speaking English over time.
به مرور زمان به صحبت کردن به زبان انگلیسی عادت میکنی.
We’ll get started with the project next week.
هفته دیگر پروژه را شروع میکنیم.
It's not easy to get around the city without a map.
رفتن به این طرف و آن طرف شهر بدون نقشه کار آسانی نیست.
His father got angry when Justin damaged his car.
وقتی «جاستین» ماشین پدرش را خراب کرد، او عصبانی شد.
The burglars got away before the police arrived.
دزدها قبل از رسیدن پلیس فرار کردند.
You'd better get cracking Alex or you'll never get your homework done.
«الکس» بهتر است کار خود را شروع کنی وگرنه تکلیفت را تمام نمی کنی.
I hear you’ve got the flu. I hope you’ll get better soon.
شنیدهام آنفولانزا گرفتهای. امیدوارم زود خوب شوی.
Tom wanted to enter the competition but got cold feet at the last minute.
«تام» میخواست در مسابقه شرکت کند اما در آخرین لحظه دلسرد شد.
The boys went home because it was getting too dark to play.
پسرها به خانه رفتند چون هوا داشت تاریکتر از آن میشد که بتوانند بازی کنند.
Tom and Amy announced their decision to get divorced.
«تام» و «ایمی» تصمیم خود را برای طلاق گرفتن اعلام کردند.
The children got excited when they saw the clown.
بچهها وقتی دلقک را دیدند هیجانزده شدند.
I’ve got an idea. I think the kids would love a picnic!
من پیشنهادی دارم. فکر میکنم بچهها حتما از برگزاری پیکنیک خوششان میآید.
There's so much unemployment it's hard to get a job these days.
بیکاری آنقدر زیاد است که این روزها شغل پیدا کردن سخت است.
Alex and Lea have decided to get married.
«الکس» و «لی» تصمیم گرفتند طلاق بگیرند.
You have to get permission to copy the article.
باید اجازه بگیری تا مقاله را کپی کنی.
Hurry up! It’s time to get ready for school.
عجله کن! وقتش شده برای مدرسه آماده شوی.
Let’s get rid of everything we don’t use!
بیا از شر تمام چیزهایی که استفاده نمیکنیم خلاص شویم!
When Tony pointed to his watch, I got the message - it was time to leave.
وقتی «تونی» به ساعت مچی خود اشاره کرد پیامش را فهمیدم. وقت رفتن شده بود.
You'd better get a move on or you'll miss the bus!
باید فوری راه بیفتی وگرنه از اتوبوس جا میمانی!
The traffic is already heavy so let’s get moving.
ترافیک همین حالا هم خیلی شدید است پس بیا راه بیفتیم.
I’m trying to repair the machine but I’m getting nowhere.
سعی دارم دستگاه را تعمیر کنم اما به نتیجهای نمیرسم.
The technician has arrived. Now we’ll get somewhere!
متخصص فنی رسید. حالا موفق میشویم!
Be quiet and get on with your homework!
ساکت باش و به تکلیفت برس.
Some husbands manage to get out of doing the dishes.
بعضی شوهرها از مسئولیت شستن ظرفها فرار میکنند.
It’s time for the meeting to begin so let’s get started.
وقتش رسیده جلسه آغاز شود پس بیایید شروع کنیم.
I didn't understand every word but I got the drift.
من تکتک کلمات را نفهمیدم اما متوجه محتوای کلی شدم.
The employee was caught stealing so he got the sack.
کسی مچ کارمند را موقع دزدی گرفت، به همین خاطر اخراج شد.
The climb will be difficult but we’ll get there.
صعود سخت خواهد بود اما موفق میشویم.
Why don’t we all get together for lunch one day?
چرا یک روز همه برای ناهار دور همدیگر جمع نمیشویم؟
Our parents get upset if we don’t call them regularly.
اگر به طور مرتب به پدر و مادرمان زنگ نزنیم ناراحت میشوند.
You’ll get used to spicy food when you move to India.
وقتی به هند نقل مکان کنی به غذای تند عادت میکنی.
۱۰۰ جمله انگلیسی با Get همراه با معنی
یکی از بهترین راهها برای یادگیری کلمات جدید در زبان انگلیسی، استفاده از آنها در جمله است. به همین دلیل در ادامه این مطلب به صد جمله انگلیسی با Get پرداختهایم.
It took me three weeks to get over the flu.
سه هفته طول کشید تا از پس آنفولانزا بربیایم.
It takes an hour to get to the station on foot.
یک ساعت طول میکشد تا با پای پیاده به ایستگاه برسی.
Where can I get my baggage?
کجا میتوانم چمدان خود را تحویل بگیرم؟
Do you get along with your boss?
تو با رئیست کنار میآیی؟
Grab him! Don’t let him get away.
او را بگیر! نگذار فرار کند.
It’s gradually getting colder.
هوا کمکم سردتر میشود.
On the way home I decided to stop at the store to get some groceries.
در راه خانه تصمیم گرفتم به فروشگاه سری بزنم تا کمی مواد غذایی بخرم.
Come on, you guys, let’s get going!
عجله کنید بچهها، بیایید راه بیفتیم.
I don’t get along with that guy.
من با آن فرد کنار نمیآیم.
I need to get a haircut.
من باید موهای خود را کوتاه کنم.
How did you get to know her?
چطور با او آشنا شدی؟
It took us 2 hours to get to the airport by the highway.
رسیدن به فرودگاه از طریق بزرگراه دو ساعت طول میکشد.
The boys were getting bored.
پسرها کمکم داشتند کسل میشدند.
There's no point in getting upset.
ناراحت شدن هیچ فایدهای ندارد.
From here on, it can only get better.
از اینجا به بعد همهچیز فقط میتواند بهتر شود.
Half the pleasure of an evening out is getting ready.
نیمی از لذت بیرن رفتن در عصرگاه، در حاضر شدن است.
Perhaps I shouldn't say that–I might get into trouble.
شاید نباید این حرف را بزنم. ممکن است به دردسر بیفتم.
How did we get into this recession, and what can we do to get out of it?
چطور درگیر این رکود شدیم و چه کار میتوانیم انجام دهیم تا از آن خارج شویم؟
I don't know if I can get it clean.
نمیدانم میتوانم تمیزش کنم یا نه.
What got me interested was looking at an old New York Times.
چیزی که توجهم را جلب کرد، دیدن نسخهای قدیمی از روزنامه نیویورک تایمز بود.
Brian will get them out of trouble.
«برایان» آنها را از دردسر نجات میدهد.
How did you get him to pose for this picture?
چطور او را وادار کردی برای این عکس ژست بگیرد؟
I might benefit from getting my teeth fixed.
شاید درست کردن دندانهایم به نفعم باشد.
It was best to get things done quickly.
بهترین کار این بود که همهچیز سریع انجام شود.
I got off the bed and opened the door.
از تخت بیرون آمدم و در را باز کردم.
How can I get past her without her seeing me?
چطور میتوانم از کنار او بگذرم بدون اینکه من را ببیند؟
I heard David yelling and telling them to get back.
صدای فریاد «دیوید» را شنیدم که به آنها میگفت عقب بروند.
Generally I get to work at 9.30am.
من معمولا ساعت نه و نیم صبح به سر کار میرسم.
It was dark by the time she got home.
وقتی او به خانه رسید هوا تاریک شده بود.
Mack got his wallet out.
«مک» کیف پول خود را بیرون کشید.
Go and get your coat on.
برو و کتت را بپوش.
The U.N. was supposed to be getting aid to where it was most needed.
سازمان ملل متحد قرار بود کمکها را به جایی برساند که بیش از همه به آن نیاز داشت.
Does she ever get asked for her autograph?
تا به حال کسی از او امضا خواسته است؟
A pane of glass got broken.
یک قاب شیشه شکست.
Sara and Mike got to be friends.
سارا و «مایک» حتما دوست هستند.
No one could figure out how he got to be so wealthy.
هیچکس نفهمیدم او چطور پولدار شد.
How do these people get to be the bosses of major companies?
چطور اینطور آدمها رییس شرکتهای بزرگ میشوند؟
Do you get to see him often?
تو زیاد او را میبینی؟
They get to stay in nice hotels.
آنها میتوانند در هتلهای خوبی اقامت داشته باشند.
I aim to be off the lake before dawn, so let's get moving.
من میخواهم قبل از سحر به دریاچه برسم پس بیا راه بیفتیم.
We need to get thinking, talking and acting on this before it is too late.
باید قبل از اینکه خیلی دیر شود سراغ فکر کردن، حرف زدن و عمل کردن در مورد این موضوع برویم.
We haven't got to the stage of a full-scale military conflict.
ما هنوز به سطح درگیری کامل ارتشی نرسیدهایم.
If she gets that far, Jane may get legal aid to take her case to court.
اگر «جین» تا آنجا پیش برود، شاید بتواند کمکهزینه قانونی بگیرد تا پرونده خود را به دادگاه ببرد.
It got to the point where I was so ill I was waiting to die.
به جایی رسید که آنقدر مریض بود که انتظار مرگ را میکشیدم.
Radical factions say the talks are getting nowhere and they want to withdraw.
جناحهای تندرو میگویند صحبتها راه به جایی نمیبرد و میخواهند عقب بنشینند.
My perseverance was getting me somewhere.
پشتکار و استقامتم داشت من را به جایی میرساند.
It got to after 1am and I was exhausted.
ساعت از یک نصفشب گذشته بود و من خیلی خسته بودم.
It was getting towards evening when we got back.
وقتی برگشتیم، کمکم غروب سر میرسید.
That's the first time I lost my cool in 20 years in this job. This whole thing's getting to me.
این اولین باری است که طی بیست سال ماندن در این جایگاه شغلی، خونسردی خود را از دست میدهم. تمام این ماجرا من را به شدت آزار میدهد.
What gets me is the attitude of so many people.
چیزی که من را آزار میدهد، رفتار این تعداد از مردم است.
I got a job at the sawmill.
شغلی در کارخانه الوارسازی پیدا کردم.
The problem was how to get enough food to sustain life.
مشکل روش پیدا کردن غذای کافی برای ادامه زندگی بود.
It is impossible to get help, so she is doing everything herself.
درخواست کمک غیرممکن است، به همین خاطر او همه کارها را به تنهایی انجام میدهد.
He had been having trouble getting a hotel room.
او در پیدا کردن اتاق هتل به مشکل خورده است.
I asked him to get me some information.
از او خواستم کمی اطلاعات جمع کند.
I'm getting a bike for my birthday.
قرار است برای تولدم دوچرخهای بگیرم.
He gets a lot of letters from fans.
او نامههای زیادی از طرفدارانش دریافت میکند.
They get a salary of $21,000 a year.
آنها سالانه بیست و یک هزار دلار حقوق میگیرند.
I came down this morning to get the newspaper.
من امروز صبح پایین آمدم تا روزنامه را بگیرم.
Go and get me a large chocolate bar.
برو یک بسته شکلات بزرگ برای من بگیر.
Go and get your daddy for me.
برو پدرت را صدا بزن تا پیش من بیاید.
She was getting breakfast as usual.
او مثل همیشه مشغول خریدن صبحانه بود.
You could run that race again and get a different result each time.
میتوانی چند بار در آن مسابقه شرکت کنی و هر بار نتیجه متفاوتی بگیری.
What do you get if you multiply six by nine?
اگر شش را ضرب در نه کنی چه عددی به دست میآوری؟
He can't get a good price for his crops.
او نمیتواند برای محصولات خود پول خوبی بگیرد.
You get time to think in prison.
در زندان وقت برای فکر کردن داری.
Whenever I get the chance I go to Maxim's for dinner.
هر وقت فرصت داشته باشم برای شام به خانه «مکسیم» میروم.
I get the feeling that you're an honest man.
احساس میکنم تو مرد صادقی هستی.
The study is an attempt to get a better idea of why people live where they do.
این مطالعه تلاشی است برای فهمیدن اینکه چرا مردم در آن محلی که زندگی میکنند هستند.
Doctors can get the wrong impression from even an accurate description.
دکترها ممکن است حتی با شنیدن توصیفی دقیق، برداشت اشتباهی داشته باشند.
Charles got shocked when he saw him.
«چارلز» با دیدن او شوکه شد.
She gets enormous pleasure out of working freelance.
او از کار آزاد لذت بسیار زیادی میبرد.
I would like to take pictures professionally because I get so much out of it.
من دوست دارم عکس حرفهای بگیرم چون فایده زیادی برایم دارد.
Young men climbed on buses and fences to get a better view.
مردان جوان از اتوبوسها و حصارها بالا رفتند تا بهتر ببینند.
Crowds shouted and pushed to get a glimpse of their hero.
جمعیت فریاد میزدند و همدیگر را هول میدادند تا یک نظر قهرمان خود را ببینند.
Northern Kentucky is likely to get snow mixed with sleet.
در شمال کنتاکی معمولا برفهای مخلوط با باران میبارد.
Did you get that joke, Ann? I'll explain later.
متوجه آن شوخی شدی «آن»؟ بعدا توضیحش میدهم.
You don't seem to get the point.
به نظر نمیرسد تو متوجه نکته بشوی.
When I was five I got measles.
وقتی بچه بود سرخک گرفتم.
It'll be two pounds to get the bus.
سوار شدن به اتوبوس دو پوند هزینه دارد.
What time are you getting your train?
چه ساعتی به قطار خود میرسی؟
Take it easy. We've got him. He's not going to kill anyone else.
آرام باش. او را گرفتیم. دیگر نمیتواند کسی را بکشد.
I'm not sure if we can get Radio 4 in France.
مطمئن نیستم در فرانسه بتوانیم به رادیو چهار دسترسی داشته باشیم.
I didn't get your meaning.
متوجه منظور شما نشدم.
سوالات رایج از جمله با Get
در ادامه این مطلب به چند سوال پرتکرار در مورد جمله با get پاسخ دادهایم.
معنی get on و get off چیست؟
این دو فعل از افعال پرکاربرد روزمره زبان انگلیسی هستند. to get on به معنی سوار شدن به وسیله نقلیه است و to get off به معنی پیاده شدن از ماشین، دوچرخه، قطار و غیره.
معنی های مختلف فعل get چیست؟
مهمترین معنی get در زبان انگلیسی برای اشاره به «دریافت کردن» یا «گرفتن» است. همچنین با استفاده از این فعل میتوان به «رسیدن» اشاره کرد. همچنین فعل get در کنار صفتهای انگلیسی به معنی «تبدیل شدن» و «تغییر کردن» است.
تمرین جمله با Get
در ادامه این مطلب به چند نمونه سوال در مورد جمله با get میپردازیم.
تمرین اول جمله با Get
با توجه به کلمات ارائهشده، جملههای زیر را کامل کنید.
Eduard, disappointed, home, that painting, the kids, the joke, to do it, repaired, to start, those shoes, very bad
Q1: If you have high expectations, you may get _____.
Answer: If you have high expectations, you may get disappointed.
Q2: Although he didn't want to, I finally got him _____.
Answer: Although he didn't want to, I finally got him to do it.
Q3: The party was going perfectly well until he arrived and things got _____.
Answer: The party was going perfectly well until he arrived and things got very bad.
Q4: I didn't get _____ so I asked him to tell it again.
Answer: I didn't get the joke so I asked him to tell it again.
Q5: You'd better leave now if we want to get _____ before dinnertime.
Answer: You'd better leave now if we want to get home before dinnertime.
Q6: I can't get my car _____. Do you know of a garage where I can get it _____
Answer: I can't get my car to start. Do you know of a garage where I can get it to start.
Q7: She's not here; she's just gone to get
from school.
Answer: She's not here; she's just gone to get the kids from school.
Q8: Where did you get _____? They're really nice.
Answer: Where did you get those shoes? They're really nice.
Q9: Could you get _____ to help us? We need him.
Answer: Could you get Eduard to help us? We need him.
Q10: Where did you get _____?
Answer: Where did you get that painting?
تمرین دوم جمله با Get
جملههای زیر را با کلمه مناسب کامل کنید.
Q1: When we got _____ to the room, she had already left.
Answer: When we got back to the room, she had already left.
Q2: The police let him get _____ with only a $10 ticket.
Answer: The police let him get away with only a $10 ticket.
Q3: Look! Our plane is getting _____ now.
Answer: Look! Our plane is getting in now.
Q4: Students have to get _____ when the teacher comes in.
Answer: Students have to get up when the teacher comes in.
Q5: We have to get _____ for our presentation on Friday.
Answer: We have to get together for our presentation on Friday.
Q6: Please return the book when you got _____ it.
Answer: Please return the book when you got through it.
Q7: My father stopped the car and got _____.
Answer: My father stopped the car and got out.
Q8: Does Ken get _____ with his parents?
Answer: Does Ken get along with his parents?
Q9: They got _____ the bus and walked to school.
Answer: They got off the bus and walked to school.
جمعبندی جمله با Get
در این مطلب به معنیهای مختلف فعل Get در زبان انگلیسی پرداختیم و هر کدام را در جملههای متعدد بررسی کردیم. همچنین تعدادی از کالوکیشنهای این فعل بیقاعده و بسیار پرکاربرد را آموزش دادیم. در نهایت صد جمله با Get در معانی مختلف را همراه با معنی ذکر کردیم.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش گرامر زبان انگلیسی – به زبان ساده» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- حرف اضافه در انگلیسی چیست ؟ — به زبان ساده و کامل — آموزش Prepositions
- گرامر used to — از صفر تا صد
- انواع جملات شرطی در انگلیسی – از صفر تا صد با مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- فرمول زمان حال ساده در انگلیسی — راهنمای سریع و کاربردی
- افعال ing دار چیست و چه زمانی فعل ing می گیرد ؟ — به زبان ساده + مثال و تمرین
- گرامر Too و Enough — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Going to – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- افعال نقل قول در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- گرامر if در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- نقل قول در انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- آموزش گرامر Did – به زبان ساده و با مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- کلمات پرکاربرد مخفف در انگلیسی — به همراه معنی
- گرامر Wish و کاربرد Wish – به زبان ساده + مثال و تمرین
- ماضی بعید در انگلیسی – به زبان ساده + فرمول و مثال
- آموزش زمانهای انگلیسی | به زبان ساده و سریع
- آموزش گرامر Do و Does – با مثال + تمرین و تلفظ
- افعال بی قاعده در زبان انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- افعال جدا نشدنی در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- افعال جداشدنی در انگلیسی — به زبان ساده
- جملات سوالی زمان حال ساده در زبان انگلیسی + تمرین و مثال
- جملات شرطی نوع اول در انگلیسی – با مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر Would have been — به زبان ساده و با مثال
- متمم در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- گرامر ماضی نقلی در انگلیسی – با مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- پسوندهای اسم ساز در انگلیسی – فهرست کامل با مثال
- افعال عبارتی در زبان انگلیسی – کامل + مثال و تمرین
- کاربرد was و were – چه زمانی از was و were استفاده می کنیم ؟
- جمله گذشته ساده در انگلیسی + ترجمه، تمرین و نمونه سوال
- علائم گذشته ساده در انگلیسی چه هستند؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین
- چه زمانی از ing استفاده می کنیم ؟ – راهنمای کامل + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- مصدر بدون to در زبان انگلیسی چیست ؟ + مثال و تمرین
- انواع گذشته در انگلیسی و مرور سریع افعال گذشته — راهنمای کامل
- گرامر to به زبان ساده و کامل + مثال و تمرین
- تست زمان حال ساده انگلیسی با جواب — نمونه سوال و پاسخ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- کمیت سنج ها در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- جمع بستن اسم در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- وجه التزامی در انگلیسی – روش ساخت به زبان ساده + مثال و تمرین
- آینده در گذشته کامل در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- افعال to be در انگلیسی چیست ؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین
- فرق بین Will و Going to – به زبان ساده + مثال و تمرین
- سوم شخص مفرد در انگلیسی – به زبان ساده + مثال
- گرامر Have Got — توضیح به زبان ساده + مثال
- کاربرد do در انگلیسی و جملات انگلیسی — با مثال و به زبان ساده
- جملات آرزویی در انگلیسی یا چطور با Wish جمله بسازیم؟ + مثال و تمرین
- جمله با Could you و توضیح گرامر Could you please + مثال های متنوع
- افعالی که Ing نمی گیرند — توضیح و لیست افعال
- انواع جمله در انگلیسی — ساختار جملات با مثال
- انواع زمان حال در انگلیسی — توضیح + مثال و تلفظ
- جایگاه فعل در زبان انگلیسی — توضیح به زبان ساده + مثال و تلفظ
- حروف ندا در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با Whose — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با Going to — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با What – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سوال ساختن با Who – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- فاعل در انگلیسی چیست ؟ — به زبان ساده و با مثال
- کاربرد On و In در زبان انگلیسی — راهنمای کامل + مثال
- گرامر How many — توضیح به زبان ساده + تمرین و مثال
- نشانه های حال ساده در انگلیسی — کامل و با مثال
- گرامر as as – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر As if – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- اجزای جمله در زبان انگلیسی – ترتیب قرار گرفتن + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- ساختارهای موازی در زبان انگلیسی – توضیح گرامر + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- اسامی ملکی در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- گرامر Either و Too — توضیح + مثال و تلفظ
- پسوندهای قیدساز در انگلیسی – فهرست کامل با مثال و تمرین
- جملات امری در انگلیسی — با مثال و به زبان ساده
- جایگاه قید در جمله انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با افعال To be — کامل و با مثال
- زمان حال جاری در انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سوال ساختن با Can — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Not only But also — توضیح به زبان ساده + مثال
- گرامر Would like در زبان انگلیسی — توضیح کاربرد با مثال
- سوال ساختن با Will — گرامر سوال پرسیدن + مثال
- گرامر Could — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Get — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Already و Just — توضیح کامل و مثال
- جمله خبری به انگلیسی – به زبان ساده، با مثال و تلفظ صوتی
- گرامر How much – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سوال ساختن در انگلیسی – تکنیک ها و فرمول ها + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- ماضی بعید استمراری در انگلیسی – توضیح + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- افعال حسی در زبان انگلیسی – آموزش گرامر به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- افعال لازم و متعدی در انگلیسی – توضیح + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- پیشوند در انگلیسی چیست ؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین
- کلمات پرسشی در انگلیسی – توضیح گرامر و ساختار + مثال و معنی
- کاربرد Let’s در زبان انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- کاربرد When و While در گذشته استمراری – توضیح تفاوتها + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- گرامر Hope — توضیح گرامر + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- گرامر Either Neither – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- گرامر So و Such — کامل + مثال و تلفظ
- گرامر There is و There are + کاربرد در انگلیسی با مثال
- تبدیل صفت به قید در انگلیسی — راهنمای کامل + تمرین و مثال
- مجهول حال استمراری در انگلیسی — توضیح و با مثال
- کاربرد مصدر انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- کاربرد it در انگلیسی — توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- کاربرد Make در انگلیسی — توضیح و مثال + تمرین
- کاربرد so that در انگلیسی چیست ؟ — توضیح + مثال، تمرین و تلفظ
- کاربرد some و any — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر How Often — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر No Matter — به زبان ساده + مثال کاربردها، تمرین و تلفظ
- فعل بودن در انگلیسی – کاربرد و گرامر به زبان ساده + مثال
- کاربرد Usually در زبان انگلیسی و جمله + مثال، تمرین و تلفظ
- اول شخص مفرد در انگلیسی – به زبان ساده + مثال
- سوال با Where – نحوه و فرمول ساخت + مثال، تمرین و تلفظ
- پیشوندهای منفی ساز در انگلیسی — آموزش کامل + نکات، مثال و تمرین
- انواع ضمایر در انگلیسی — توضیح و مثال
- پسوند ful در انگلیسی — توضیح کاربردها به زبان ساده
- عبارت حرف اضافه ای در زبان انگلیسی — توضیح و آموزش عبارت ها به زبان ساده
- کاربرد a lot of و lots of در زبان انگلیسی + مثال و تمرین
- حرف اضافه at در انگلیسی و کاربردهای آن + مثال و تمرین
- تفاوت صفات ملکی با ضمایر ملکی در انگلیسی — به زبان ساده
- گرامر Although — به زبان ساده و با مثال + تمرین
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- کاربرد as در زبان انگلیسی — آموزش از صفر تا صد + مثال و تمرین
- گرامر Whether – توضیح به زبان ساده + تلفظ، تمرین و مثال
- کاربرد Would در زبان انگلیسی – توضیح ساده و کاربردی + مثال و تمرین
- پسوند tion در انگلیسی — توضیح کاربردها به زبان ساده + مثال
- ضمایر شخصی در زبان انگلیسی + توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- تست ضمایر انگلیسی + جواب و آزمون رایگان
- کاربرد کاما در انگلیسی – نحوه استفاده در جملات + مثال و تمرین
- تفاوت Since و For — به زبان ساده + مثال
- کاربرد done - به زبان ساده + مثال و تلفظ و تمرین
- گرامر However در زبان انگلیسی – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- تفاوت While و During در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- S مالکیت در انگلیسی — توضیح گرامر + مثال، تمرین و تلفظ
- چه زمانی فعل ed می گیرد؟ – گرامر ed گرفتن فعل + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- منفی کردن جمله در انگلیسی — توضیح کامل + مثال و تمرین
- گذشته فعل های انگلیسی – لیست کامل و کاربردی + تمرین و تلفظ
- صرف فعل در زبان انگلیسی — اصول و روش ها به زبان ساده
- قید مکان در انگلیسی — آموزش Adverbs of Place — به زبان ساده