شما در حال مطالعه نسخه آفلاین یکی از مطالب «مجله فرادرس» هستید. لطفاً توجه داشته باشید، ممکن است برخی از قابلیتهای تعاملی مطالب، مانند امکان پاسخ به پرسشهای چهار گزینهای و مشاهده جواب صحیح آنها، نمایش نتیجه آزمونها، پاسخ تشریحی سوالات، پخش فایلهای صوتی و تصویری و غیره، در این نسخه در دسترس نباشند. برای دسترسی به نسخه آنلاین مطلب، استفاده از کلیه امکانات آن و داشتن تجربه کاربری بهتر اینجا کلیک کنید.
در این آموزش، نحوه به دست آوردن مدل ژنراتور سنکرون را بیان میکنیم. در یک ژنراتور با روتور نوع قطب صاف یا استوانهای، مدل حالت مانا را میتوان با یک منبع ولتاژ سری با راکتانس سنکرون نمایش داد. در یک ژنراتور با روتور قطب برجسته، ارائه یک مدار ساده ممکن نیست. در عوض، از نمودار فازوری برای نمایش رابطه بین ولتاژ ترمینال، ولتاژ و جریان داخلی استفاده میشود.
دینامیکهای الکترومغناطیسی یک ژنراتور سنکرون به ولتاژ و شار پیوندی یک مدار مربوط میشوند که میتوان آن را با قانون فارادی بیان کرد. مدلهای دینامیکی یک ژنراتور سنکرون در قاب مرجع روتور یا قاب مرجع dq بیان میشوند. این قاب مرجع در حالت مانا در سرعت نامی میچرخد. مدلسازی یک ژنراتور سنکرون در قاب مرجع dq یک تکنیک بسیار مهم است. تبدیل متغیرهای مختلف از قاب abc به قاب dq به عنوان تبدیل پارک شناخته میشود. مقاله پارک در سال ۱۹۲۹ به عنوان دومین مقاله تأثیرگذار مهندسی قدرت در قرن بیستم شناخته شد. اولین مقاله تأثیرگذار در این زمینه را فورتسکیو در در سال ۱۹۱۸ درباره نظریه مؤلفههای متقارن ارائه کرد.
تبدیل پارک در تحلیل ماشینهای سنکرون یا آسنکرون مورد استفاده قرار میگیرد. در این تبدیل، متغیرهای استاتور در قاب مرجع روتور بیان میشوند. مزیت اصلی این کار، آن است که معادلات دیفرانسیل خطی با اندوکتانسهای متغیر با زمان به معادلات دیفرانسیل خطی با ضرایب نامتغیر (ثابت) تبدیل میشوند.
تبدیل پارک در متون کلاسیک، مثلاً کتاب برگن و ویتال، و کراوس، مبتنی بر ماتریس تبدیل P در دامنه حقیقی است (idq0=Piabc). در این آموزش، مفهوم بردار فضایی را نیز معرفی کرده و آن را به تبدیل قاب مرجع اعمال میکنیم. معرفی مفهوم بردار فضایی منجر به یک روال سرراست در استخراج مدل حالت مانا و دینامیکی خواهد شد.
مدل ژنراتور سنکرون در حالت مانا
مدل مداری حالت مانای یک ژنراتور براساس اصل برهمنهی به دست میآید. ابتدا، فقط شار روتور را در نظر میگیریم. سپس، فقط اثر جریان استاتور را بررسی خواهیم کرد (عکسالعمل آرمیچر). در ادامه، این دو اثر را با هم ترکیب کرده و مدل مداری، و همچنین نمودار فازوری و عبارات توان را به دست میآوریم.
برش مقطعی یک ژنراتور سنکرون دو قطب با روتور قطب برجسته در شکل ۱ نشان داده شده است.
θ موقعیت روتور نسبت به محور مرجع است." width="781" height="474">شکل ۱: برش مقطعی ژنراتور سنکرون و سطح گاوسی. θ موقعیت روتور نسبت به محور مرجع است.
مدار روتور با ولتاژ vF و جریان مستقیم iF تحریک میشود. روتور با سرعت ω میچرخد. این جریان DC در طی حرکت شاری را به فرم یک شکل موج سیار در فاصله هوایی تولید میکند. اگر از قاون آمپر استفاده کنیم، میتوانیم شدت میدان و چگالی شار فاصله هوایی را بیابیم.
∮ΓHdl=NFiF(1)
که در آن، H شدت میدان مغناطیسی، Γ مسیر پیوند شار، و NF تعداد سیمپیچیهای روتور است. نفوذپذیری مغناطیسی فاصله هوایی بسیار کمتر از مقدار آن در روتور و استاتور است. بنابراین، اگر مسیر را به دو بخش تقسیم کنیم (فاصله هوایی Γ1 و فاصله غیرهوایی Γ2)، داریم:
که در آن، B چگالی شار، و gd اندازه فاصله هوایی در مسیر شار روتور است. در یک موتور قطب صاف، اندازه فاصله هوایی یکنواخت است. اما در روتور قطب برجسته، فاصله هوایی یکنواخت نیست. هرچند، حتی برای یک روتور قطب برجسته، gd یک فاصله ثابت است، زیرا نشان دهنده اندازه فاصله هوایی در مسیر شار روتور است.
رابطه بالا با فرض خطی بودن میدان مغناطیسی نوشته شده است. بنابراین:
μH=B.(3)
اندازه چگالی شار در فاصله هوایی را میتوان از رابطه زیر به دست آورد:
B=2gdμ0NFiF.
در فاصله هوایی، چگالی شار یکسان خواهد بود و جهت یکسانی دارد (در روتور از 2−π تا 2π برقرار است و با توجه به موقعیت روتور، از آن خارج میشود. در π باقیمانده (خارج از بازه −π/2 تا π/2) نیز شار به روتور وارد میشود). جهت خروج شار را به عنوان جهت مثبت، و ورود آن به روتور را به عنوان جهت منفی در نظر میگیریم.
دامنه شکل موج پایه (اساسی) مربوط به یک شکل موج مربعی با اندازه ۱ برابر با π4 است (شکل ۲ را ببینید). بنابراین، دامنه مؤلفه اساسی چگالی شار به صورت زیر است:
B^=π42gdμ0NFiF.(4)
شکل ۲: چگالی شار در فاصله هوایی و شکل موج پایه آن (موقعیت نسبت به محور روتور است)
اکنون فرض دوم را در نظر میگیریم. ماشینها به گونهای طراحی شدهاند که یک توزیع شار سینوسی در فاصله هوایی داشته باشند. بنابراین، در فاصله هوایی، در موقعیت تصادفی که با زاویه α از محور مرجع نشان داده میشود، چگالی شار به صورت زیر بیان میشود:
BF(α)=B^cos(α−θ)=π42gdμ0NFiFcos(α−θ)(5)
که در آن، θ موقعیت شار یا موقعیت روتور است. پاییننویس F برای نشان دادن شار روتور استفاده میشود، زیرا در بخشهای بعدی شارهای دیگری نیز معرفی خواهد شد.
اکنون سیمپیچ فاز A را در نظر میگیریم و شار پیوندی λaa′ را برای شار BF روتور محاسبه میکنیم. برای یافتن λaa′، باید کل شاری را که با سیمپیچ aa′ در فضای گاوسی فاصله هوایی احاطه میشود محاسبه کنیم. از آنجایی که چگالی در مکانهای مختلف متفات است، از انتگرالگیری استفاده میکنیم.
ابتدا، یک بخش از سطح گاوسی را در نظر میگیریم که متناسب با زاویه کوچک dα است. مساحت این سطح rldα است. چگالی شار متناظر نیز B^cos(α−θ) است. در ادامه، انتگرال را از −π/2 تا π/2 محاسبه میکنیم.
ϕaa′=∫−π/2π/2B^cos(α−θ)rldα=2rlB^cosθ(6)
شار پیوندی در aa′، برابر با Nϕaa′ با N به عنوان تعداد سیمپیچهای فاز a است.
به طور مشابه، اگر بخواهیم شارهای پیوندی سیمپیچهای bb′ و cc′ را پیدا کنیم، انتگرالگیری باید در بازه [32π−2π,32π+2π]، و [34π−2π,34π+2π] براساس توزیع سیمپیچهای استاتور باشد. توجه کنید که سیمپیچهای استاتور به گونهای توزیع شدهاند که محور مرجع فاز bb′ به اندازه ۱۲۰ درجه از aa′ جلوتر باشد. فاز cc′ نیز به اندازه ۱۲۰ درجه جلوتر از فاز bb′ است.
طبق قانون فارادی، پیوستگی شار یک EMF یا ولتاژ را القا میکند، مثلاً ea′a=dtdλaa′. علاوه بر این، به جای استفاده از ea′a، از eaa′ استفاده خواهیم کرد، زیرا ولتاژ ژنراتور مانند منبع ولتاژی است که جریان از آن خارج میشود. بنابراین، داریم:
θ0 موقعیت اولیه محور روتور (محور d) نسبت به محور مرجع (استاتیک یا ایستا) و δ موقعیت اولیه محور قائم (محور q) نسبت به محور مرجع است.
عکسالعمل آرمیچر یک ژنراتور قطب صاف
در این بخش، شار روتور در نظر گرفته نمیشود. فقط جریانهای سه فاز ia، ib و ic و اثر ترکیب آنها را در تولید یک شار و EMF نشان میدهد. جریانها سه فاز متعادل هستند.
فرض میکنیم فاصله هوایی یکنواخت باشد. برای جریان ia مربوط به فاز a، با استفاده از تکنیک مشابه به کار رفته در محاسبات چگالی شار ناشی از جریان iF روتور، میتوانیم چگالی شار را در هر نقطه از فاصله هوایی محاسبه کنیم. علاوه بر این، میتوانیم عبارت چگالی شار را برای ib و ic نیز بنویسیم.
که در آنها، α مکانی در فاصله هوایی نسبت به محور مرجع a است.
عبارت بالا نشان میدهد که در فاصله هوایی، Ba در درجه صفر (محور a) مینیمم یا ماکزیمم خواهد بود، در حالی که Bb در زاویه ۱۲۰ درجه (محور b) و Bc در زاویه ۱۲۰- درجه (محور c)، ماکزیمم یا مینیمم است. جریانها متغیر با زمان هستند. بنابراین، اندازه چگالی شار نیز با زمان تغییر میکند. چگالی شار ترکیب شده، برابر است با:
اگر این عبارت را با چگالی شار تولیدی ناشی از iF مقایسه کنیم، آن را به صورت زیر نمایش میدهیم:
BF(α)=π42gdμ0NFiFcos(α−θ)(16)
در مییابیم که اثر جریانهای سه فاز متعادل (ia,ib,ic) در یک فاصله هوایی یک ژنراتور قطب صاف، مانند یک جریان DC روتور با اندازه 23Im با یک سرعت چرخشی مشابه فرکانس الکتریکی است.
تذکر:میدان مغناطیسی گردان مهمترین مفهوم در ماشین ac است. این میدان را میتوان با یک جریان روتور DC یا جریانهای سه فاز متعادل استاتور تشکیل داد.
برای Bar، با استفاده از تکنیک مشابه بخش قبل برای یافتن شار پیوندی با سیمپیچ استاتور aa′، داریم:
شکل ۳: مدل مداری و نمودار فازوری ژنراتور با روتور قطب صاف
مدل مداری و نمودار فازوری یک ژنراتور قطب صاف در شکل ۳ نشان داده شده است. اکنون محورهای dq را معرفی میکنیم. محور روتور، محور مستقیم یا محور d نامیده میشود که در شکل ۱ نشان داده شد. محور قائم یا محور q به اندازه ۹۰ درجه عقبتر از محور d است. در نمودار فازوری نیز از محور q برای مشخص کردن جهت ولتاژ داخلی، و از محور d برای مشخص کردن جهت فازور شار روتور استفاده میکنیم.
با داشتن فازورهای ولتاژ و جریان ترمینال، میتوانیم ولتاژ داخلی Ea و زاویه فاز δ آن را پیدا کنیم. توان اکتیو تحویلی ژنراتور را میتوان به سادگی با چشمپوشی از r پیدا کنید.
Pa=XsEaVasinδ(26)
اگر فرض کنیم که زاویه فاز ولتاژ ترمینال صفر است va(t)=2Vacos(ω0t). δ اختلاف زاویه بین دو فازور ولتاژ Eˉa و Vˉa است.
مثال قانون لنز
قانون لنز بیان میکند که اگر یک شار اصلی، EMF را القا کند و این EMF سبب تولید جریان شود، آنگاه این جریان، شاری را تولید میکند که شار اصلی را ضعیف خواهد کرد.
وقتی یک شین ترمینال ژنراتور اتصال کوتاه شود، اگر از مقاومت چشمپوشی کنیم، فازور جریان، فازور شار آرمیچر، و فازور شار روتور را هم نسبت به محور q خواهیم داشت:
Eˉa=Ea,(27)
λˉaa′=jωEa,(28)
Iaˉ=jXsEa=−jXsEa,(29)
λˉar=LsIaˉ=−jLsXsEa=−jωEa.(30)
بنابراین، شار آرمیچر شار روتور را حذف میکند و شار خالص فاصله هوایی صفر است.
مفهوم بردار فضایی
در این بخش، مفهوم بردار فضایی را بیان میکنیم که کاربرد گستردهای در ماشینهای ac و الکترونیک قدرت دارد.
همانطور که احتمالاً پی بردهاید، این مفهوم از میدان مغناطیسی گردان آمده است. براساس تحلیلی که در بخش قبل ارائه کردیم، دو یافته مهم داریم:
یک نیروی محرکه مغناطیسی (MMF) گردان و همچنین یک میدان مغناطیسی گردان، ناشی از جریان تحریک DC ثابت iF روی روتور تشکیل میشوند. این جریان ثابت یک میدان مغناطیسی سینوسی با اندازه ثابت در فاصله هوایی تولید خواهد کرد. علاوه بر این، روتور با سرعت ω میچرخد. بنابراین، این میدان مغناطیسی گردان است، یا یک میدان مغناطیسی گردان با اندازه ثابت است.
جریانهای سه فاز متعادل استاتور نیز یک MMF گردان و همچنین یک میدان مغناطیسی گردان شکل میدهند. اگر فرکانس الکتریکی ω باشد، میدان مغناطیسی گردان با سرعت ω در حال چرخش است.
بررسی فیزیک MMF: در هر موقعیت از فاصله هوایی (که به عنوان زاویه α از محور مرجع نمایش داده میشوند)، MMF به صورت زیر است:
که در آن، α زاویه کلی در فاصله هوایی نسبت به محور a، و F معرف MMF است.
از معادلات بالا در مییابیم که وقتی α=0 باشد، Fa ماکزیمم است. بر همین اساس، وقتی که α=32π باشد، Fb ماکزیمم میشود؛ همچنین، وقتی که α=34π باشد، Fc ماکزیمم خواهد بود. جریانهای ia، ib و ic را سه فاز متعادل در نظر میگیریم.
که فرم تحلیلی fa و به عبارت دیگر، بخش حقیقی بردار فضایی سیگنال فاز a است.
توجه کنید که فرم تحلیلی یک سیگنال، یک تابع با مقدار مختلط است که مؤلفههای فرکانسی منفی ندارد. اگر fa(t)=fmcos(θa)، آنگاه تبدیل هیلبرت را میتوان به صورت fa′(t)=fmsin(θa) تعریف کرد. سیگنال تحلیلی به صورت زیر است:
fa(t)+jfa′(T)=fm(cos(θa)+jsin(θa))=fmejθa.
مثال
جریانهای زیر را در t=t1 در نظر بگیرید:
⎩⎨⎧ia(t1)=1ib(t1)=−0.5ic(t1)=−0.5(38)
MMF فاصله هوایی را به ازای جریانهای سه فاز استاتور در لحظه t1:F(α,t1) به دست آورید.
حل: دو رویکرد برای حل مسئله وجود دارد:
۱) با جایگذاری wet+θa=0 و Im=1 در (۳۱) و (۳۲)، داریم: F(α,t1)=23Ncosα.
۲) رسم جواب با استفاده از نمودار فازوری شکل ۴. ابتدا Fa(t1) را در جهت محور a با بزرگی N رسم میکنیم که در آن، N تعداد سیمپیچها است. سپس، در جهت مخالف محور b، Fb(t1) را با اندازه 0.5N رسم میکنیم. در خلاف جهت محور c، بردار Fc(t1) را با اندازه 0.5N رسم میکنیم. مجموع سه بردار 1.5N در جهت محور a است. بنابراین، F(α,t1)=1.5cosα.
شکل ۴: نمودار بردار فضایی
مزایای روش بردار فضایی
چرا بردار فضایی بسیار مهم است؟ با استفاده از بردارهای فضایی میتوانیم تجزیه را انجام داده و درک بسیار بهتری نسبت به تحلیل ماشینهایی با روتور قطب برجسته داشته باشیم. مشابه فازورها، بردارهای فضایی شکل موجهای سینوسی را به بردارها ترجمه و تفسیر میکنند. بنابراین، تجزیه بسیار آسان میشود.
برای مثال، میخواهیم MMF تشکیل شده ناشی از جریانهای استاتور ار با دو MMF تجزیه کنیم: یکی همراستا با محور d و دیگری همراستا با محور q.
ابتدا، MMF را به صورت Fs=23NImejθa مینویسیم، موقعیت محور d، ejθ بوده، و موقعیت محور q برابر با ej(θ−2π) است.
از محور d یا محور q به عنوان مرجع استفاده میکنیم. بنابراین، باید بردار فضایی MMF را، به ترتیب، براساس محور d یا محور q بنویسیم.
بردار فضایی MMF به صورت زیر بیان میشود:
Fs=23NImejθa(39)
اگر بردار فضایی را براساس محور d توصیف کنیم، این بردار باید Fse−jθ باشد:
از نماد F استفاده میکنیم. F یک بردار ایستا در حالت مانا است، زیرا فرکانس الکتریکی و سرعت روتور در ژنراتور های سنکرون برابرند و علاوه بر آن، در حالت مانا اندازه جریان ثابت است. θa−θ یک ثابت و F یک بردار مختلط است. باید داشته باشیم:
اکنون دو قاب مرجع را در نظر میگیریم، نخست αβ، و دوم قاب مرجع dq. قاب αβ یک قاب ایستا است که در آن، محور β به اندازه ۹۰ درجه از محور α جلوتر است (i=iα+jiβ). بنابراین، در قاب مرجع αβ، داریم:
در قاب مرجع dq، محور مرجع محور d است. بردار فضایی i در قاب dq به یک بردار جدید تبدیل میشود. این بردار را یک بردار مختلط مینامیم و آن را به صورت Iˉdq=id−jiq مینویسیم.
برای جریانهای سه فاز متعادل، که جریان یک فاز به صورت Imcos(θa) است، میتوانیم با استفاده از مفهوم بردار فضایی id و iq را به دست آوریم. بردار فضایی جریان Imejθa است. اکنون این بردار فضایی را از دیدگاه روتور بررسی میکنیم. موقعیت روتور θ است. بنابراین، بردار مختلط در قاب dq برابر است با:
Idq=Imejθae−jθ.
در نتیجه، id و iq به صورت زیر به دست خواهند آمد:
idiq=Imcos(θ−θa),=Imsin(θ−θa).(51)
id تصویر بردار فضایی جریان روی محور d و iq تصویر بردار فضایی روی محور q است.
برای تشکیل ماتریس تبدیل (۵۰) به صورت مربعی، مؤلفه دنباله صفر i0=31(ia+ib+ic) را به آن اضافه میکنیم. بنابراین، متغیرهای dq0 به صورت زیر با متغیرهای abc رابطه دارند:
کتابهایی مربوط به ماشینهای ac، یعنی کراوس، از این تبدیل استفاده میکنند. برگن و ویتال از یک عامل مقیاس k=23 برای ماتریس تبدیل استفاده کردهاند. برای مثال، T1 را بررسی میکنیم:
T1T1T=94230002300023=32I(53)
با اضافه کردن یک فاکتور مقیاس ماتریس تبدیل را به یک ماتریس متعامد (Orthogonal) یا یکانی (Unitary) تبدیل میکنیم:
T2kT1kT1T=I(54)
برگن و ویتال از T2 به عنوان ماتریس تبدیل استفاده کردهاند.
در اینجا متغیرها را براساس تبدیل T2 با علامت ′ مینویسیم. تبدیل بالا تبدیل پارک نامیده میشود. به طور خلاصه، متغیرهای استاتور یا بردارهای فضایی بعد از تبدیل پارک از دیدگاه روتور مشاهده میشوند.
Idq=e−jθi(56)
vdq=e−jθv(57)
λdq=e−jθλ(58)
لازم به ذکر است که فقط جریانهای مربوط به بردار فضایی دارای یک متناظر فیزیکی هستند که به MMF یا شار مرتبط است. بقیه مفهوم فیزیکی ندارند.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشهای زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
سید سراج حمیدی دانشآموخته مهندسی برق است و به ریاضیات و زبان و ادبیات فارسی علاقه دارد. او آموزشهای مهندسی برق، ریاضیات و ادبیات مجله فرادرس را مینویسد.
شما در حال مطالعه نسخه آفلاین یکی از مطالب «مجله فرادرس» هستید. لطفاً توجه داشته باشید، ممکن است برخی از قابلیتهای تعاملی مطالب، مانند امکان پاسخ به پرسشهای چهار گزینهای و مشاهده جواب صحیح آنها، نمایش نتیجه آزمونها، پاسخ تشریحی سوالات، پخش فایلهای صوتی و تصویری و غیره، در این نسخه در دسترس نباشند. برای دسترسی به نسخه آنلاین مطلب، استفاده از کلیه امکانات آن و داشتن تجربه کاربری بهتر اینجا کلیک کنید.
باسلام و خسته نباشید،
اگر روابط ریاضی را هم مفهومی تر توضیح داده میشد خوب بود،خیلی جاها قابل درک نیست و نیاز به توضیحات بیشتری دارد
سلام وقت بخیر و خسته نباشید
ممنون از انتشار این مطلب علمی فوق العاده
یک سوال داشتم
(B=Bm×Cos(α-θ چگونه بدست می آید بر چه اساسی این تفاضل و بعد از ان رابطه ای مثلثی کوسینوسی نوشته می شود لطفا در صورت امکان پاسخ دهید
سلام سجاد عزیز.
در شکل ۱ این مورد مشخص شده است.
سپاس از همراهیتان با مجله فرادرس.