مدل ژنراتور سنکرون – از صفر تا صد

۴۷۹۸
۱۴۰۲/۰۲/۱۶
۲۸ دقیقه
PDF
آموزش متنی جامع
امکان دانلود نسخه PDF

در این آموزش، نحوه به دست آوردن مدل ژنراتور سنکرون را بیان می‌کنیم. در یک ژنراتور با روتور نوع قطب صاف یا استوانه‌ای، مدل حالت مانا را می‌توان با یک منبع ولتاژ سری با راکتانس سنکرون نمایش داد. در یک ژنراتور با روتور قطب برجسته، ارائه یک مدار ساده ممکن نیست. در عوض، از نمودار فازوری برای نمایش رابطه بین ولتاژ‌ ترمینال، ولتاژ و جریان داخلی استفاده می‌شود.

مدل ژنراتور سنکرون – از صفر تا صدمدل ژنراتور سنکرون – از صفر تا صد
997696

دینامیک‌های الکترومغناطیسی یک ژنراتور سنکرون به ولتاژ و شار پیوندی یک مدار مربوط می‌شوند که می‌توان آن را با قانون فارادی بیان کرد. مدل‌های دینامیکی یک ژنراتور سنکرون در قاب مرجع روتور یا قاب مرجع dqdq بیان می‌شوند. این قاب مرجع در حالت مانا در سرعت نامی می‌چرخد. مدل‌سازی یک ژنراتور سنکرون در قاب مرجع dqdq یک تکنیک بسیار مهم است. تبدیل متغیرهای مختلف از قاب abcabc به قاب dqdq به عنوان تبدیل پارک شناخته می‌شود. مقاله پارک در سال ۱۹۲۹ به عنوان دومین مقاله تأثیرگذار مهندسی قدرت در قرن بیستم شناخته شد. اولین مقاله تأثیرگذار در این زمینه را فورتسکیو در در سال ۱۹۱۸ درباره نظریه مؤلفه‌های متقارن ارائه کرد.

تبدیل پارک در تحلیل ماشین‌های سنکرون یا آسنکرون مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این تبدیل، متغیرهای استاتور در قاب مرجع روتور بیان می‌شوند. مزیت اصلی این کار، آن است که معادلات دیفرانسیل خطی با اندوکتانس‌های متغیر با زمان به معادلات دیفرانسیل خطی با ضرایب نامتغیر (ثابت) تبدیل می‌شوند.

تبدیل پارک در متون کلاسیک، مثلاً کتاب برگن و ویتال، و کراوس، مبتنی بر ماتریس تبدیل P\mathbf{P} در دامنه حقیقی است (idq0=Piabc\mathbf {i} _ {dq0} = \mathbf {Pi}_{abc}). در این آموزش، مفهوم بردار فضایی را نیز معرفی کرده و آن را به تبدیل قاب مرجع اعمال می‌کنیم. معرفی مفهوم بردار فضایی منجر به یک روال سرراست در استخراج مدل حالت مانا و دینامیکی خواهد شد.

مدل ژنراتور سنکرون در حالت مانا

مدل مداری حالت مانای یک ژنراتور براساس اصل برهم‌نهی به دست می‌آید. ابتدا، فقط شار روتور را در نظر می‌گیریم. سپس، فقط اثر جریان استاتور را بررسی خواهیم کرد (عکس‌العمل آرمیچر). در ادامه، این دو اثر را با هم ترکیب کرده و مدل مداری، و همچنین نمودار فازوری و عبارات توان را به دست می‌آوریم.

ولتاژ داخلی ناشی از جریان تحریک روتور

برش مقطعی یک ژنراتور سنکرون دو قطب با روتور قطب برجسته در شکل ۱ نشان داده شده است.

شکل ۱: برش مقطعی ژنراتور سنکرون و سطح گاوسی. <span class=θ\theta موقعیت روتور نسبت به محور مرجع است." width="781" height="474">
شکل ۱: برش مقطعی ژنراتور سنکرون و سطح گاوسی. θ\theta موقعیت روتور نسبت به محور مرجع است.

مدار روتور با ولتاژ vFv_F و جریان مستقیم iFi_F تحریک می‌شود. روتور با سرعت ω\omega می‌چرخد. این جریان DC در طی حرکت شاری را به فرم یک شکل موج سیار در فاصله هوایی تولید می‌کند. اگر از قاون آمپر استفاده کنیم، می‌توانیم شدت میدان و چگالی شار فاصله هوایی را بیابیم.

ΓHdl=NFiF          (1)\large \oint _ {\Gamma } H d l = N _ F i _ F \;\;\;\;\; (1)

که در آن، HH شدت میدان مغناطیسی، Γ\Gamma مسیر پیوند شار، و NFN_F تعداد سیم‌پیچی‌های روتور است. نفوذپذیری مغناطیسی فاصله هوایی بسیار کمتر از مقدار آن در روتور و استاتور است. بنابراین، اگر مسیر را به دو بخش تقسیم کنیم (فاصله هوایی Γ1\Gamma _ 1 و فاصله غیرهوایی Γ2\Gamma _2)، داریم:

NFiF=Γ1Bμ0dl+Γ2BμdlΓ1Bμ0dl                    since      μμ0=2gdBμ0          (2)\large \begin {align*} N_ F i _ F & = \int _ { \Gamma _ 1 } \frac { B } { \mu _ 0 } d l + \int _ { \Gamma _ 2 } \frac { B } { \mu } d l \\ & \approx \int _ { \Gamma _ 1 } \frac { B } { \mu _ 0 } d l \;\;\;\;\;\;\;\;\;\; \text{since}\;\;\; \mu \gg \mu _ 0 \\ & = 2 g _ d \frac{B} {\mu _ 0 } \end {align*} \;\;\;\;\; (2)

که در آن، BB چگالی شار، و gdg_d اندازه فاصله هوایی در مسیر شار روتور است. در یک موتور قطب صاف، اندازه فاصله هوایی یکنواخت است. اما در روتور قطب برجسته، فاصله هوایی یکنواخت نیست. هرچند، حتی برای یک روتور قطب برجسته، gdg_d یک فاصله ثابت است، زیرا نشان دهنده اندازه فاصله هوایی در مسیر شار روتور است.

رابطه بالا با فرض خطی بودن میدان مغناطیسی نوشته شده است. بنابراین:

μH=B.          (3)\large \mu H = B . \;\;\;\;\; (3)

اندازه چگالی شار در فاصله هوایی را می‌توان از رابطه زیر به دست آورد:

B=μ02gdNFiF.\large B = \frac { \mu _ 0 } { 2 g _ d } N_ F i _F .

در فاصله هوایی، چگالی شار یکسان خواهد بود و جهت یکسانی دارد (در روتور از π2\frac {- \pi}{2} تا π2\frac{\pi}{2} برقرار است و با توجه به موقعیت روتور، از آن خارج می‌شود. در π\pi باقیمانده (خارج از بازه π/2-\pi / 2 تا π/2\pi /2) نیز شار به روتور وارد می‌شود). جهت خروج شار را به عنوان جهت مثبت، و ورود آن به روتور را به عنوان جهت منفی در نظر می‌گیریم.

دامنه شکل موج پایه (اساسی) مربوط به یک شکل موج مربعی با اندازه ۱ برابر با 4π\frac{4}{\pi} است (شکل ۲ را ببینید). بنابراین، دامنه مؤلفه اساسی چگالی شار به صورت زیر است:

B^=4πμ02gdNFiF.          (4)\large \hat { B} = \frac { 4 } { \pi} \frac { \mu _ 0 } { 2 g _ d } N_ F i _ F . \;\;\;\;\; (4)

شکل ۲: چگالی شار در فاصله هوایی و شکل موج پایه آن (موقعیت نسبت به محور روتور است)
شکل ۲: چگالی شار در فاصله هوایی و شکل موج پایه آن (موقعیت نسبت به محور روتور است)

اکنون فرض دوم را در نظر می‌گیریم. ماشین‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که یک توزیع شار سینوسی در فاصله هوایی داشته باشند. بنابراین، در فاصله هوایی، در موقعیت تصادفی که با زاویه α\alpha از محور مرجع نشان داده می‌شود، چگالی شار به صورت زیر بیان می‌شود:

BF(α)=B^cos(αθ)=4πμ02gdNFiFcos(αθ)          (5)\large B _ F ( \alpha ) = \hat { B} \cos ( \alpha - \theta ) = \frac { 4 } { \pi} \frac {\mu _ 0 } {2 g _ d } N_ F i _F \cos ( \alpha - \theta ) \;\;\;\;\; (5)

که در آن، θ\theta موقعیت شار یا موقعیت روتور است. پایین‌نویس FF برای نشان دادن شار روتور استفاده می‌شود، زیرا در بخش‌های بعدی شارهای دیگری نیز معرفی خواهد شد.

اکنون سیم‌پیچ فاز AA را در نظر می‌گیریم و شار پیوندی λaa\lambda _ {aa^\prime} را برای شار BFB_F روتور محاسبه می‌کنیم. برای یافتن λaa\lambda _ {aa ^ \prime}، باید کل شاری را که با سیم‌پیچ aaaa ^\prime در فضای گاوسی فاصله هوایی احاطه می‌شود محاسبه کنیم. از آنجایی که چگالی در مکان‌های مختلف متفات است، از انتگرال‌گیری استفاده می‌کنیم.

ابتدا، یک بخش از سطح گاوسی را در نظر می‌گیریم که متناسب با زاویه کوچک dαd \alpha است. مساحت این سطح rldαr l d \alpha است. چگالی شار متناظر نیز B^cos(αθ)\hat{B} \cos ( \alpha - \theta ) است. در ادامه، انتگرال را از π/2-\pi / 2 تا π/2\pi / 2 محاسبه می‌کنیم.

ϕaa=π/2π/2B^cos(αθ)rldα=2rlB^cosθ          (6)\large \begin {align*} \phi _ {a a^ \prime } & = \int _ {-\pi / 2 } ^ {\pi / 2} {\hat {B} \cos (\alpha - \theta ) } r l d \alpha \\ & = 2 r l \hat{B} \cos \theta \end {align*} \;\;\;\;\; ( 6 )

شار پیوندی در aaaa^\prime، برابر با NϕaaN \phi _{aa^ \prime } با NN به عنوان تعداد سیم‌پیچ‌های فاز aa است.

λaa=2NrlB^cosθ=2Nrl4πμ02gdNFMFiFcosθ=MFiFcosθ          (7)\large \begin {align*} \lambda _{aa^ \prime} & = 2 Nrl \hat { B } \cos \theta \\ & = \underbrace { 2 N r l \frac { 4 } { \pi } \frac { \mu _ 0 } { 2 g _ d } N_F} _ { M _ F } i _F \cos \theta = M_F i _F \cos \theta \end {align*} \;\;\;\;\; ( 7 )

که در آن، MFM_F اندوکتانس متقابل نامیده می‌شود.

به طور مشابه، اگر بخواهیم شارهای پیوندی سیم‌پیچ‌های bbbb^\prime و ccc c ^ \prime را پیدا کنیم، انتگرال‌گیری باید در بازه [2π3π2,2π3+π2 ]\left [ \frac {2 \pi }{3} - \frac {\pi}{2} , \frac{2 \pi } { 3 } + \frac{\pi}{2} \ \right ]، و [4π3π2,4π3+π2 ]\left [ \frac {4 \pi }{3} - \frac {\pi}{2} , \frac{4 \pi } { 3 } + \frac{\pi}{2} \ \right ] براساس توزیع سیم‌پیچ‌های استاتور باشد. توجه کنید که سیم‌پیچ‌های استاتور به گونه‌ای توزیع شده‌اند که محور مرجع فاز bbbb^ \prime به اندازه ۱۲۰ درجه از aaaa^\prime جلوتر باشد. فاز cccc^ \prime نیز به اندازه ۱۲۰ درجه جلوتر از فاز bbbb^\prime است.

λbb=N2π3π22π3+π2B^cos(αθ)rldα=2NrlB^cos(θ2π3)          (8)\large \begin {align*} \lambda _ {b b^ \prime } & = N \int _ {\frac{2\pi}{3} -\frac{\pi}{2}} ^ {\frac{2\pi}{3} + \frac{\pi}{2}} \hat {B} \cos (\alpha - \theta ) r l d \alpha \\ & = 2 N r l \hat {B} \cos \left ( \theta - \frac{2 \pi}{3} \right ) \end {align*} \;\;\;\;\; ( 8 )

λcc=N4π3π24π3+π2B^cos(αθ)rldα=2NrlB^cos(θ+2π3)          (9)\large \begin {align*} \lambda _ { c c ^ \prime } & = N \int _ {\frac{ 4 \pi } { 3 } -\frac{\pi}{2}} ^ {\frac{ 4 \pi}{3} + \frac{\pi}{2}} \hat {B} \cos (\alpha - \theta ) r l d \alpha \\ & = 2 N r l \hat {B} \cos \left ( \theta + \frac{2 \pi}{3} \right ) \end {align*} \;\;\;\;\; ( 9 )

طبق قانون فارادی، پیوستگی شار یک EMF یا ولتاژ را القا می‌کند، مثلاً eaa=dλaadte _ {a^\prime a } = \frac { d \lambda _{aa^\prime}}{dt}. علاوه بر این، به جای استفاده از eaae_{a^\prime a}، از eaae_{aa^\prime} استفاده خواهیم کرد، زیرا ولتاژ‌ ژنراتور مانند منبع ولتاژ‌ی است که جریان از آن خارج می‌شود. بنابراین، داریم:

eaa=dλaadt=θ˙MFiFsinθ=ωMFiFcos(θπ2).          (10)\large e _ {a a ^ \prime } = - \frac {d \lambda _ { aa^\prime } } { d t } = \dot { \theta } M _ F i _F \sin \theta = \omega M_F i _F \cos \left ( \theta - \frac{\pi}{2} \right ) . \;\;\;\;\; ( 1 0 )

با در نظر گرفتن شرایط نامی، وقتی که سرعت نامی ω0\omega _ 0، و θ=ω0t+θ0\theta = \omega _ 0 t+ \theta _ 0 است، ولتاژ‌ داخلی eaae _ {aa^\prime} را داریم و فازور متناظر با آن، Eaˉ\bar {E_a} است:

eaa=dλaadt=θ˙MFiFsinθ=ωMFiFcos(ω0t+θ0π2),Eaˉ=ωMFiF2ej(θ0π2).          (11)\large \begin {align*} e _ { a a ^ \prime } & = -\frac { d \lambda _ {a a^\prime } } { dt } = \dot { \theta } M_F i _F \sin \theta = \omega M_F i _F \cos \left ( \omega _ 0 t + \theta _ 0 - \frac {\pi} { 2 } \right ) , \\ \bar { E _ a } & = \frac { \omega M_F i _F} {\sqrt{2}} e ^ {j (\theta _ 0 - \frac{\pi}{2})} . \end {align*} \;\;\;\;\; ( 11 )

با تعریف δ=θ0π2\delta = \theta _ 0 - \frac{\pi}{2}، داریم:

Eaˉ=ωMFiF2ejδ          (12)\large \bar { E _ a } = \frac { \omega M_F i _F } { \sqrt { 2 }} e ^ { j \delta} \;\;\;\;\; ( 12 )

θ0\theta _ 0 موقعیت اولیه محور روتور (محور dd) نسبت به محور مرجع (استاتیک یا ایستا) و δ\delta موقعیت اولیه محور قائم (محور qq) نسبت به محور مرجع است.

عکس‌العمل آرمیچر یک ژنراتور قطب صاف

در این بخش، شار روتور در نظر گرفته نمی‌شود. فقط جریان‌های سه فاز iai_a، ibi_b و ici_c و اثر ترکیب آن‌ها را در تولید یک شار و EMF نشان می‌دهد. جریان‌ها سه فاز متعادل هستند.

ia=Imcos(θa)ib=Imcos(θa2π3)ic=Imcos(θa+2π3)          (13)\large \begin {align*} i _ a & = I _ m \cos ( \theta _ a ) \\ i _ b & = I _ m \cos \left ( \theta _ a - \frac {2 \pi } {3} \right ) \\ i _ c & = I _ m \cos \left ( \theta _ a + \frac {2 \pi } {3} \right ) \end {align*} \;\;\;\;\; ( 13)

فرض می‌کنیم فاصله هوایی یکنواخت باشد. برای جریان iai _ a مربوط به فاز aa، با استفاده از تکنیک مشابه به کار رفته در محاسبات چگالی شار ناشی از جریان iFi_F روتور، می‌توانیم چگالی شار را در هر نقطه از فاصله هوایی محاسبه کنیم. علاوه بر این، می‌توانیم عبارت چگالی شار را برای ibi_b و ici_c نیز بنویسیم.

Ba(α)=4πμ02gNiacos(α)Bb(α)=4πμ02gNibcos(α2π3)Bc(α)=4πμ02gNiccos(α+2π3)          (14)\large \begin {align*} B_ a (\alpha) & = \frac {4 } {\pi} \frac{ \mu _ 0} { 2 g } N i _ a \cos ( \alpha ) \\ B_ b (\alpha) & = \frac {4 } {\pi} \frac{ \mu _ 0} { 2 g } N i _ b \cos \left ( \alpha - \frac {2 \pi } {3} \right ) \\ B_ c (\alpha) & = \frac {4 } {\pi} \frac{ \mu _ 0} { 2 g } N i _ c \cos \left ( \alpha + \frac {2 \pi } {3} \right ) \end {align*} \;\;\;\;\; ( 14)

که در آن‌ها، α\alpha مکانی در فاصله هوایی نسبت به محور مرجع aa است.

عبارت بالا نشان می‌دهد که در فاصله هوایی، BaB_a در درجه صفر (محور aa) مینیمم یا ماکزیمم خواهد بود، در حالی که BbB_b در زاویه ۱۲۰ درجه (محور bb) و BcB_c در زاویه ۱۲۰- درجه (محور cc)، ماکزیمم یا مینیمم است. جریان‌ها متغیر با زمان هستند. بنابراین، اندازه چگالی شار نیز با زمان تغییر می‌کند. چگالی شار ترکیب شده، برابر است با:

Bar(α)=Ba(α)+Bb(α)+Bc(α)=4πμ02gNIm(cosθacosα+cos(θa2π3)cos(α2π3)+cos(θa+2π3)cos(α+2π3))=4πμ02gN32Imcos(αθa)          (15)\large \begin {align*} B _ {ar} ( \alpha ) & = B_ a (\alpha) +B_ b (\alpha) +B_ c ( \alpha ) \\ & = \frac {4 } {\pi} \frac{ \mu _ 0} { 2 g } N I_m \left ( \cos \theta _ a \cos \alpha + \cos \left ( \theta _ a - \frac{2 \pi}{3} \right ) \cos \left ( \alpha - \frac {2 \pi} { 3 } \right ) \\ + \cos \left ( \theta _a + \frac {2 \pi }{3} \right ) \cos \left ( \alpha + \frac {2 \pi }{3} \right ) \right ) \\ & = \frac {4 } {\pi} \frac{ \mu _ 0} { 2 g } N \frac {3 } {2}I_m \cos ( \alpha - \theta _ a ) \end {align*} \;\;\;\;\; ( 1 5 )

پایین‌نویس arar واکنش آرمیچر را نشان می‌دهد.

اگر این عبارت را با چگالی شار تولیدی ناشی از iFi_F مقایسه کنیم، آن را به صورت زیر نمایش می‌دهیم:

BF(α)=4πμ02gdNFiFcos(αθ)          (16)\large B _ F ( \alpha ) = \frac { 4 } { \pi} \frac { \mu _ 0 } {2 g _d } N_ F i _F \cos (\alpha - \theta ) \; \; \; \; \; ( 1 6 )

در می‌یابیم که اثر جریان‌های سه فاز متعادل (ia,ib,ic)(i_a, i_b, i_c) در یک فاصله هوایی یک ژنراتور قطب صاف، مانند یک جریان DC روتور با اندازه 32Im\frac{3}{2} I_m با یک سرعت چرخشی مشابه فرکانس الکتریکی است.

تذکر: میدان مغناطیسی گردان مهم‌ترین مفهوم در ماشین ac است. این میدان را می‌توان با یک جریان روتور DC یا جریان‌های سه فاز متعادل استاتور تشکیل داد.

برای BarB_{ar}، با استفاده از تکنیک مشابه بخش قبل برای یافتن شار پیوندی با سیم‌پیچ استاتور aaaa^\prime، داریم:

λar=2Nrl4πμ02gdN32Ls1Imcos(θa)=Ls1ia          (17)\large \begin {align*} \lambda _{a r } & = \underbrace { 2 N r l \frac { 4 } { \pi } \frac { \mu _ 0 } { 2 g _ d } N \frac {3}{2}} _ { L_{s1} } I _ m \cos ( \theta _ a ) \\ & = L_{s1} i _ a \end {align*} \;\;\;\;\; ( 17 )

EMF القایی varv _{ar} را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:

var=dλardt=Ls1diadt.          (18)\large v _ {ar} = - \frac {d \lambda _ {ar}} { d t } = - L _ {s1} \frac { d i _a}{d t} . \;\;\;\;\; (18)

مدار، نمودار فازوری، توان و گشتاور ژنراتور قطب صاف

با اضافه کردن شار روتور و واکنش آرمیچر با یکدیگر، می‌توانیم کل پیوستگی شار را که به aaaa^\prime لینک می‌بندد در اثر شار فاصله هوایی بیابیم:

λag=MFiFcosθλaa+Ls1iaλar.          (19)\large \begin {align*} \lambda _{a g } = \underbrace { M_F i _ F \cos \theta } _ { \lambda _ {a a ^ \prime}} + \underbrace { L _ {s1} i _a } _ {\lambda _ {ar}}. \end {align*} \;\;\;\;\; ( 1 9 )

که در آن، λaa\lambda _{aa^\prime} پیوستگی شار ناشی از جریان روتور و λar\lambda _ {ar} پیوستگی شار ناشی از جریان‌های استاتور یا واکنش آرمیچر است.

ولتاژ vagv_{ag} فاصله هوایی متناظر به صورت زیر است:

vag=dλagdt=ωMFiFsinθLs1diadt          (20)\large v _ {a g} = - \frac { d \lambda _ {ag}} { d t } = \omega M_F i _F \sin \theta - L_{s1} \frac { d i _a}{d t} \;\;\;\;\; (20)

اگر عبارات شرایط حالت مانا و شرایط نامی را در نظر بگیریم، آنگاه پیوستگی‌های شار به صورت زیر بیان می‌شوند:

λaa(t)=MFiFcos(ω0t+δ+π/2)λar(t)=Ls1Imcos(ω0t+θa0)λag(t)=λaa(t)+λar(t)          (21)\large \begin {align*} \lambda _ {a a ^ \prime } ( t ) & = M _ F i _ F \cos ( \omega _ 0 t + \delta + \pi / 2 ) \\ \lambda _ {ar} ( t ) & = L _ {s1} I _ m \cos ( \omega _ 0 t + \theta _ {a 0 } ) \\ \lambda _ {ag} (t) & = \lambda _{aa} (t) + \lambda _ {ar} (t) \end {align*} \;\;\;\;\; ( 21)

ولتاژ‌ القایی توسط کل پیوستگی شار فاصله هوایی به صورت زیر است:

vag(t)=ω0MFiFsinθ+ω0Ls1Imsinθa=ω0MFiFsin(ω0t+θ0)+ω0Ls1Imsin(ω0t+θa0)=ω0MFiFcos(ω0t+θ0π/2)+ω0Ls1Imcos(ω0t+θa0π/2)          (22)\large \begin {aligned} v _ { a g } ( t ) & = \omega _ { 0 } M _ { F } i _ { F } \sin \theta + \omega _ { 0 } L _ { s 1 } I _ { m } \sin \theta _ { a } \\ & = \omega _ { 0 } M _ { F } i _ { F } \sin \left ( \omega _ { 0 } t + \theta _ { 0 } \right ) + \omega _ { 0 } L _ { s 1 } I _ { m } \sin \left ( \omega _ { 0 } t + \theta _ { a 0 } \right) \\ & = \omega _ { 0 } M _ { F } i _ { F } \cos \left ( \omega _ { 0 } t + \theta _ { 0 } - \pi / 2 \right ) + \omega _ { 0 } L _ { s 1 } I _ { m } \cos \left ( \omega _ { 0 } t + \theta _ { a 0 } - \pi / 2 \right ) \end {aligned} \;\;\;\;\; (22)

واکنش آرمیچر برای پیوستگی شار به صورت زیر بیان می‌شود:

λagˉ=λaaˉ+λarˉ=MFiF2ej(δ+π/2)+Ls1Iaˉ=jEaˉω0+Ls1Iaˉ.          (23)\large \begin {align*} \bar { \lambda _ { a g } } & = \bar { \lambda _ { a a ^ \prime } } + \bar { \lambda _ { a r } } = \frac { M _ F i _ F} { \sqrt { 2 } } e ^ { j (\delta + \pi / 2)} + L _ { s 1} \bar { I _ a } \\ & = j \frac {\bar { E_ a } } { \omega _ 0 } + L _{s1} \bar { I _ a } . \end {align*} \;\;\;\;\; ( 23)

رابطه فازور برای ولتاژ و جریان‌ها به صورت زیر است:

Vˉag=ω0MFiF2ej(θ0π/2)+Xs1Im2ej(θaπ/2)=EaejδjXs1Im2ejθa=EˉajXs1Iˉa          (24)\large \begin {aligned} \bar { V } _ { a g } & = \frac { \omega _ { 0 } M _ { F } i _ { F } } { \sqrt { 2 } } e ^ { j \left ( \theta _ { 0 } - \pi / 2 \right ) } + X _ { s 1 } \frac { I _ { m } } { \sqrt { 2 } } e ^ { j \left ( \theta _ { a } - \pi / 2 \right ) } \\ & = E _ { a } e ^ { j \delta } - j X _ { s 1 } \frac { I _ { m } } { \sqrt { 2 } } e ^ { j \theta _ { a } } \\ & = \bar { E } _ { a } - j X _ { s 1 } \bar { I } _ { a } \end {aligned} \;\;\;\;\; ( 2 4 )

که در آن، Xs1=ω0Ls1X_ {s1} = \omega _ 0 L_{s1}.

اگر مقاومت استاتور و مقاومت نشتی را در نظر بگیریم، آنگاه عبارت زیر را داریم:

Eˉa=Vˉa+(r+jXls+jXs1)Iˉa=Vˉa+(r+jXs)Iˉa          (25)\large \bar {E } _ a = \bar {V } _ a + ( r + j X _ {ls} + j X _ {s 1} ) \bar{I}_a = \bar{V}_a + ( r + j X_s ) \bar{I}_a \;\;\;\;\; (25)

که در آن، XsX_ s راکتانس سنکرون نامیده می‌شود.

شکل ۳: مدل مداری و نمودار فازوری ژنراتور با روتور قطب صاف
شکل ۳: مدل مداری و نمودار فازوری ژنراتور با روتور قطب صاف

مدل مداری و نمودار فازوری یک ژنراتور قطب صاف در شکل ۳ نشان داده شده است. اکنون محورهای dqdq را معرفی می‌کنیم. محور روتور، محور مستقیم یا محور dd نامیده می‌شود که در شکل ۱ نشان داده شد. محور قائم یا محور qq به اندازه ۹۰ درجه عقب‌تر از محور dd است. در نمودار فازوری نیز از محور qq برای مشخص کردن جهت ولتاژ داخلی، و از محور dd برای مشخص کردن جهت فازور شار روتور استفاده می‌کنیم.

با داشتن فازورهای ولتاژ و جریان ترمینال، می‌توانیم ولتاژ داخلی EaE_a و زاویه فاز δ\delta آن را پیدا کنیم. توان اکتیو تحویلی ژنراتور را می‌توان به سادگی با چشم‌پوشی از rr پیدا کنید.

Pa=EaVaXssinδ          (26)\large P_ a = \frac { E _ a V _a } { X _s } \sin \delta \;\;\;\;\; (26)

اگر فرض کنیم که زاویه فاز ولتاژ ترمینال صفر است va(t)=2Vacos(ω0t)v _a (t ) = \sqrt {2} V_a \cos (\omega _ 0 t). δ\delta اختلاف زاویه بین دو فازور ولتاژ Eˉa\bar{E}_a و Vˉa\bar{V}_a است.

مثال قانون لنز

قانون لنز بیان می‌کند که اگر یک شار اصلی، EMF را القا کند و این EMF سبب تولید جریان شود، آنگاه این جریان، شاری را تولید می‌کند که شار اصلی را ضعیف خواهد کرد.

وقتی یک شین ترمینال ژنراتور اتصال کوتاه شود، اگر از مقاومت چشم‌پوشی کنیم، فازور جریان، فازور شار آرمیچر، و فازور شار روتور را هم نسبت به محور qq خواهیم داشت:

Eˉa=Ea,          (27)\large \bar {E} _ a = E _a, \;\;\;\;\; (27)

λˉaa=jEaω,          (28)\large \bar {\lambda} _ { aa^\prime } = j \frac {E_a} {\omega}, \;\;\;\;\; (28)

Iaˉ=EajXs=jEaXs,          (29)\large \bar {I _a } = \frac {E_a} {j X _ s} = - j \frac {E_a} { X _s}, \;\;\;\;\; (29)

λˉar=LsIaˉ=jLsEaXs=jEaω.          (30)\large \bar {\lambda } _{ar} = L_s \bar {I_a} = - j L_s \frac {E_a} { X _s} = - j \frac { E _ a } { \omega }. \;\;\;\;\; (30)

بنابراین، شار آرمیچر شار روتور را حذف می‌کند و شار خالص فاصله هوایی صفر است.

مفهوم بردار فضایی

در این بخش، مفهوم بردار فضایی را بیان می‌کنیم که کاربرد گسترده‌ای در ماشین‌های ac و الکترونیک قدرت دارد.

همان‌طور که احتمالاً پی برده‌اید، این مفهوم از میدان مغناطیسی گردان آمده است. براساس تحلیلی که در بخش قبل ارائه کردیم، دو یافته مهم داریم:

  1. یک نیروی محرکه مغناطیسی (MMF) گردان و همچنین یک میدان مغناطیسی گردان، ناشی از جریان تحریک DC ثابت iFi_F روی روتور تشکیل می‌شوند. این جریان ثابت یک میدان مغناطیسی سینوسی با اندازه ثابت در فاصله هوایی تولید خواهد کرد. علاوه بر این، روتور با سرعت ω\omega می‌چرخد. بنابراین، این میدان مغناطیسی گردان است، یا یک میدان مغناطیسی گردان با اندازه ثابت است.
  2. جریان‌های سه فاز متعادل استاتور نیز یک MMF گردان و همچنین یک میدان مغناطیسی گردان شکل می‌دهند. اگر فرکانس الکتریکی ω\omega باشد، میدان مغناطیسی گردان با سرعت ω\omega در حال چرخش است.

بررسی فیزیک MMF: در هر موقعیت از فاصله هوایی (که به عنوان زاویه α\alpha از محور مرجع نمایش داده می‌شوند)، MMF به صورت زیر است:

Fa(α)=NiacosαFb(α)=Nibcos(α2π3)Fc(α)=Niccos(α+2π3)\large \begin{align*} F _ a (\alpha) & = N i _ a \cos \alpha \\ F _ b (\alpha) & = N i _b \cos \left ( \alpha - \frac {2 \pi}{3} \right ) \\ F _ c (\alpha) & = N i _c \cos \left ( \alpha + \frac {2 \pi}{3} \right ) \end {align*}

که در آن، α\alpha زاویه کلی در فاصله هوایی نسبت به محور aa، و FF معرف MMF است.

از معادلات بالا در می‌یابیم که وقتی α=0\alpha = 0 باشد، FaF_a ماکزیمم است. بر همین اساس، وقتی که α=2π3\alpha = \frac {2 \pi}{3} باشد، FbF_b ماکزیمم می‌شود؛ همچنین، وقتی که α=4π3\alpha = \frac {4 \pi}{3} باشد، FcF_c ماکزیمم خواهد بود. جریان‌های iai_a، ibi_b و ici _c را سه فاز متعادل در نظر می‌گیریم.

ia(t)=Imcosθa=Imcos(ωet+θa)ib(t)=Imcos(θa2π3)=Imcos(ωet+θa2π3)ic(t)=Imcos(θa+2π3)=Imcos(ωet+θa+2π3)          (31)\large \begin {aligned} i _ { a } ( t ) & = I _ { m } \cos \theta _ { a } = I _ { m } \cos \left ( \omega _ { e } t + \theta _ { a } \right ) \\ i _ { b } ( t ) & = I _ { m } \cos \left ( \theta _ { a } - \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) = I _ { m } \cos \left ( \omega _ { e } t + \theta _ { a } - \frac { 2 \pi }{ 3 } \right ) \\ i _ { c } ( t ) & = I _ { m } \cos \left ( \theta _ { a } + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) = I _ { m } \cos \left ( \omega _ { e } t + \theta _ { a } + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) \end {aligned} \;\;\;\;\; ( 31 )

که در آن، ωe\omega _ e فرکانس الکتریکی را نشان می‌دهد.

در نتیجه، داریم:

F(α,t)=NIm[cos(ωet+θa)cosα+cos(ωet+θa2π3)cos(α2π3)+cos(ωet+θa+2π3)cos(α+2π3)]=32NImcos(αωetθa)          (32)\large \begin {aligned} F ( \alpha , t ) & = N I _ { m } \left [ \cos \left ( \omega _ { e } t + \theta _ { a } \right ) \cos \alpha + \cos \left ( \omega _ { e } t + \theta _ { a } - \frac { 2 \pi }{ 3 } \right ) \cos \left ( \alpha - \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) \right . \\ & \left . + \cos \left ( \omega _ { e } t + \theta _ { a } + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) \cos \left ( \alpha + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) \right ] \\ & = \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } \cos \left ( \alpha - \omega _ { e } t - \theta _ { a } \right ) \end {aligned} \;\;\;\;\; ( 3 2 )

در MMF بالا، اگر فقط مینیمم آن را در دو بعد از فاصله هوایی در نظر بگیریم، آنگاه داریم:

F^(t)=32NIm          (33)\large \hat {F} (t) = \frac {3}{2} N I _ m \;\;\;\;\; (33)

که α=ωet+θa\alpha = \omega _ e t + \theta _ a.

اکنون یک فازور (یا یک بردار فضایی) را برای نمایش اندازه و زاویه MMF معرفی می‌کنیم:

F(t)=F^ej(ωet+θa)=32NImej(ωe+θa)          (34)\large \overrightarrow {F} (t) = \hat{F} e ^ { j (\omega _e t + \theta _a )} = \frac {3}{2} N I_m e ^{j (\omega _ e + \theta _ a)} \;\;\;\;\; (34)

این بردار فضایی MMF از عبارت زیر می‌آید:

F(t)=[ej0ia(t)+ej2π3ib(t)+ej4π3ic(t)]          (35)\large \overrightarrow {F} (t) = \left [ e ^ { j 0 } i _a (t) + e ^ {j \frac {2 \pi} {3}} i _ b (t) + e ^ {j \frac {4 \pi} {3}} i _ c (t) \right ] \;\;\;\;\; (35)

بردار فضایی عمومی متغیرهای سه فاز fa(t)f_a(t)، fb(t)f_b (t) و fc(t)f_c (t) به صورت زیر تعریف می‌شود:

f(t)=23[ej0fa(t)+ej2π3fb(t)+ej4π3fc(t)]          (36)\large \begin {align*} \overrightarrow { f ( t) } = \frac {2}{3} \left [ e ^ { j 0 } f _a (t) + e ^ {j \frac {2 \pi} {3}} f _ b (t) + e ^ {j \frac {4 \pi} {3}} f _ c (t) \right ] \end {align*} \;\;\;\;\; (36)

دقت کنید که از ضریب 2/32/3 استفاده شده است.

اگر fa(t)f_a(t)، fb(t)f_b(t) و fc(t)f_c(t) یک مجموعه سه فاز متعادل با دامنه fmf_m باشند، آنگاه در نهایت، داریم:

f(t)=23[ej0fa(t)+ej2π3fb(t)+ej4π3fc(t)]=fmejθa          (37)\large \begin {align*} \overrightarrow { f ( t) } & = \frac {2}{3} \left [ e ^ { j 0 } f _a (t) + e ^ {j \frac {2 \pi} {3}} f _ b (t) + e ^ {j \frac {4 \pi} {3}} f _ c (t) \right ] \\ & = f _ m e ^ {j \theta _ a} \end {align*} \;\;\;\;\; (37)

که فرم تحلیلی faf _ a و به عبارت دیگر، بخش حقیقی بردار فضایی سیگنال فاز aa است.

توجه کنید که فرم تحلیلی یک سیگنال، یک تابع با مقدار مختلط است که مؤلفه‌های فرکانسی منفی ندارد. اگر fa(t)=fmcos(θa)f _ a (t) = f _ m \cos ( \theta _a)، آنگاه تبدیل هیلبرت را می‌توان به صورت fa(t)=fmsin(θa)f'_a(t) = f _ m \sin (\theta _a ) تعریف کرد. سیگنال تحلیلی به صورت زیر است:

fa(t)+jfa(T)=fm(cos(θa)+jsin(θa))=fmejθa.\large f _ a ( t) + j f'_a ( T) = f _ m ( \cos (\theta _ a ) + j \sin (\theta _ a )) = f_ m e ^ {j \theta _ a} .

مثال

جریان‌های زیر را در t=t1t = t _ 1 در نظر بگیرید:

{ia(t1)=1ib(t1)=0.5ic(t1)=0.5          (38)\large \left\{ \begin {array} {c} { i _ { a } \left ( t _ { 1 } \right ) = 1 } \\ { i _ { b } \left ( t _ { 1 } \right ) = - 0 . 5 } \\ { i _ { c } \left ( t _ { 1 } \right ) = - 0 . 5 } \end {array} \right . \;\;\;\;\; ( 38 )

MMF فاصله هوایی را به ازای جریان‌های سه فاز استاتور در لحظه t1:F(α,t1)t_ 1 : F (\alpha , t _ 1 ) به دست آورید.

حل: دو رویکرد برای حل مسئله وجود دارد:

۱) با جایگذاری wet+θa=0w_e t + \theta _ a =0 و Im=1I_m=1 در (۳۱) و (۳۲)، داریم: F(α,t1)=32NcosαF (\alpha , t_ 1)= \frac {3}{2} N \cos \alpha.

۲) رسم جواب با استفاده از نمودار فازوری شکل ۴. ابتدا Fa(t1)\overrightarrow{ F } _ a ( t_ 1 ) را در جهت محور aa با بزرگی NN رسم می‌کنیم که در آن، NN تعداد سیم‌پیچ‌ها است. سپس، در جهت مخالف محور bb، Fb(t1)\overrightarrow{ F } _ b ( t_ 1 ) را با اندازه 0.5N0.5 N رسم می‌کنیم. در خلاف جهت محور cc، بردار Fc(t1)\overrightarrow{ F } _ c ( t_ 1 ) را با اندازه 0.5N0.5N رسم می‌کنیم. مجموع سه بردار 1.5N1.5N در جهت محور aa است. بنابراین، F(α,t1)=1.5cosαF (\alpha , t_1) = 1.5 \cos \alpha.

شکل ۴: نمودار بردار فضایی
شکل ۴: نمودار بردار فضایی

مزایای روش بردار فضایی

چرا بردار فضایی بسیار مهم است؟ با استفاده از بردارهای فضایی می‌توانیم تجزیه را انجام داده و درک بسیار بهتری نسبت به تحلیل ماشین‌هایی با روتور قطب برجسته داشته باشیم. مشابه فازورها، بردارهای فضایی شکل موج‌های سینوسی را به بردارها ترجمه و تفسیر می‌کنند. بنابراین، تجزیه بسیار آسان می‌شود.

برای مثال، می‌خواهیم MMF تشکیل شده ناشی از جریان‌های استاتور ار با دو MMF تجزیه کنیم: یکی هم‌راستا با محور dd و دیگری هم‌راستا با محور qq.

ابتدا، MMF را به صورت Fs=32NImejθa\overrightarrow{ F } _ s = \frac { 3 } { 2 } N I_m e ^ { j \theta _a} می‌نویسیم، موقعیت محور dd، ejθe ^ {j \theta} بوده، و موقعیت محور qq برابر با ej(θπ2)e ^ {j (\theta - \frac{\pi}{2})} است.

از محور dd یا محور qq به عنوان مرجع استفاده می‌کنیم. بنابراین، باید بردار فضایی MMF را، به ترتیب، براساس محور dd یا محور qq بنویسیم.

بردار فضایی MMF به صورت زیر بیان می‌شود:

Fs=32NImejθa          (39)\large \begin {align*} \overrightarrow { F } _ s = \frac {3}{2} N I _ m { e ^ {j \theta _a } } \end {align*} \;\;\;\;\; (39)

اگر بردار فضایی را براساس محور dd توصیف کنیم، این بردار باید Fsejθ\overrightarrow{F}_s e ^ {-j \theta } باشد:

Fˉs1=32NImej(θaθ)=32NImcos(θaθ)Fsd+j32NImsin(θaθ)Fsq          (40)\large \bar { F} _ { s 1 } = \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } e ^ { j \left ( \theta _ { a } - \theta \right ) } = \underbrace { \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } \cos \left ( \theta _ { a } -\theta \right ) } _ { F _ { s d } } + \underbrace { j \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } \sin \left ( \theta _ { a } - \theta \right ) } _ { - F _ { s q } } \;\;\;\;\; ( 40 )

اگر توصیف براساس محور qq بیان شود، بردار فضایی MMF باید Fsej(θπ/2)\overrightarrow F _s e ^ {- j ( \theta - \pi / 2 ) } باشد، زیرا موقعیت محور qq نسبت به مرجع ایستا θπ/2\theta - \pi / 2 است.

Fˉs2=32NImej(θaθ+π2)=32NImsin(θaθ)Fsq+j32NImcos(θaθ)Fsd          (41)\large \bar { F} _ { s 2 } = \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } e ^ { j \left ( \theta _ { a } - \theta + \frac{\pi}{2}\right ) } = \underbrace {- \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } \sin \left ( \theta _ { a } -\theta \right ) } _ { F _ { s q } } + \underbrace { j \frac { 3 } { 2 } N I _ { m } \cos \left ( \theta _ { a } - \theta \right ) } _ { F _ { s d } } \;\;\;\;\; ( 41)

از نماد F\overline{F} استفاده می‌کنیم. F\overline {F} یک بردار ایستا در حالت مانا است، زیرا فرکانس الکتریکی و سرعت روتور در ژنراتور های سنکرون برابرند و علاوه بر آن،‌ در حالت مانا اندازه جریان ثابت است. θaθ\theta _ a - \theta یک ثابت و F\overline {F} یک بردار مختلط است. باید داشته باشیم:

Fs=Fs1          (42)=Fs2ej(θπ2)=32NImsin(θaθ)ej(θπ2)Fsq+32NImcos(θaθ)ejθFsd          (43)\large \begin {align*} \overrightarrow F _s & = \overline F_ { s 1 } \;\;\;\;\; (42) \\ & = \overline F _ { s 2 } e ^ { j (\theta - \frac { \pi } { 2 }) } = \underbrace {- \frac { 3 } { 2 } N I _ m \sin ( \theta _ a - \theta ) e ^ {j ( \theta - \frac { \pi}{2})}}_ { \overline F _ { s q } } + \underbrace { \frac { 3 } { 2 } N I _ m \cos ( \theta _ a - \theta ) e ^ {j \theta}}_ { \overline F _ { s d } } \end {align*} \;\;\;\;\; (43)

بنابراین، نشان دادیم که یک بردار فضایی را می‌توان به سادگی به دو بردار فضایی تجزیه کرد که نسبت به هم متعامد هستند.

Fs=Fds+Fqs          (44)=(FsdjFsq)ejθ          (45)=(Fsq+jFsd)ej(θπ2)          (46)\large \begin {align*} \overrightarrow F _ s & = \overrightarrow F _ { d s } + \overrightarrow F _ { q s } \;\;\;\;\; (44) \\ & = ( F _ { s d } - j F _ { s q } ) e ^ { j \theta } \;\;\;\;\; (45) \\ & = ( F _ { s q } + j F _ { s d } ) e ^ { j ( \theta - \frac { \pi} { 2 } )} \;\;\;\;\; (46 ) \end {align*}

رابطه بین بردار فضایی، بردار مختلط، αβ\Large \alpha \beta و تبدیل پارک

تعریف یک بردار فضایی را می‌توان در قالب ماتریس/بردار نوشت:

i=23[ej0ej2π3ej2π3][iaibic]          (47)\large \begin {align*} \overrightarrow { i } = \frac { 2 } { 3 } \begin {bmatrix} e ^ {j 0 } & e ^ {j \frac { 2 \pi} { 3 } } & e ^ {- j \frac {2 \pi} { 3 } } \end {bmatrix} \begin {bmatrix} i _a \\ i _ b \\ i _ c \end {bmatrix} \end {align*} \;\;\;\;\; (47)

اکنون دو قاب مرجع را در نظر می‌گیریم، نخست αβ\alpha \beta، و دوم قاب مرجع dqd q. قاب αβ\alpha \beta یک قاب ایستا است که در آن، محور β\beta به اندازه ۹۰ درجه از محور α\alpha جلوتر است (i=iα+jiβ\overrightarrow {i} = i _ \alpha + j i _ \beta). بنابراین، در قاب مرجع αβ\alpha \beta، داریم:

[iαiβ]=23[1cos2π3cos2π30sin2π3sin2π3][iaibic]          (48)\large \left [ \begin {array} {c} { i _ { \alpha } } \\ { i _ { \beta } } \end {array} \right ] = \frac { 2 } { 3 } \left [ \begin {array} {ccc} { 1 } & { \cos \frac { 2 \pi } { 3 } } & { \cos \frac { 2 \pi } { 3 } } \\ { 0 } & { \sin \frac { 2 \pi } { 3 } } & { - \sin \frac { 2 \pi } { 3 } } \end {array} \right ] \left [ \begin {array}{l} { i _ { a } } \\ { i _ { b } } \\ { i_ { c } } \end {array} \right ] \;\;\;\;\; ( 48)

در قاب مرجع dqdq، محور مرجع محور dd است. بردار فضایی i\overrightarrow{i} در قاب dqd q به یک بردار جدید تبدیل می‌شود. این بردار را یک بردار مختلط می‌نامیم و آن را به صورت Iˉdq=idjiq\bar{I}_ {dq} = i _d - j i _ q می‌نویسیم.

Iˉdq=ejθi=23[ejθej(θ2π3)ej(θ+2π3)][iaibic]          (49)\large \bar { I } _ { d q } = e ^ { - j \theta }\vec { i } = \frac { 2 } { 3 } \left [ e ^ { - j \theta } \quad e ^ { - j \left ( \theta - \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \quad e ^ { -j \left ( \theta + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \right ] \left [ \begin {array} { l } { i _ { a } } \\ { i _ { b } } \\ { i _ { c } } \end {array} \right ] \;\;\;\;\; ( 49 )

[idiq]=23[cosθcos(θ2π3)cos(θ+2π3)sinθsin(θ2π3)sin(θ+2π3)][iaibic]          (50)\large \left [ \begin {array} { c } { i _ { d } } \\ { i _ { q } } \end {array} \right ] = \frac { 2 } { 3 } \left [ \begin {array}{ c c } { \cos \theta } & { \cos \left ( \theta - \frac { 2 \pi }{ 3 } \right ) } & { \cos \left ( \theta + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \\ { \sin \theta } & { \sin \left ( \theta - \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } & { \sin \left ( \theta + \frac { 2 \pi }{ 3 } \right ) } \end {array} \right ] \left [ \begin {array} { l } { i _ { a } } \\ { i _ { b } } \\ { i _ { c } } \end {array} \right ] \;\;\;\;\; (50)

برای جریان‌های سه فاز متعادل، که جریان یک فاز به صورت Imcos(θa)I _ m \cos ( \theta _ a ) است، می‌توانیم با استفاده از مفهوم بردار فضایی idi _d و iqi _ q را به دست آوریم. بردار فضایی جریان ImejθaI _ m e ^ {j \theta _ a } است. اکنون این بردار فضایی را از دیدگاه روتور بررسی می‌کنیم. موقعیت روتور θ\theta است. بنابراین، بردار مختلط در قاب dqdq برابر است با:

Idq=Imejθaejθ.\large \overline I _ { d q } = I _ m e ^ {j \theta _ a } e ^ { - j \theta } .

در نتیجه، idi _ d و iqi _ q به صورت زیر به دست خواهند آمد:

id=Imcos(θθa),iq=Imsin(θθa).            (51)\large \begin {align*} i _ d & = I _ m \cos ( \theta - \theta _ a ) , \\ i _ q & = I _ m \sin ( \theta - \theta _ a ) . \end {align*} \;\;\;\;\;\; ( 51)

idi _ d تصویر بردار فضایی جریان روی محور dd و iqi _ q تصویر بردار فضایی روی محور qq است.

برای تشکیل ماتریس تبدیل (۵۰) به صورت مربعی، مؤلفه دنباله صفر i0=13(ia+ib+ic)i _ 0 = \frac { 1 } { 3 } ( i _ a + i _ b + i _ c) را به آن اضافه می‌کنیم. بنابراین، متغیرهای dq0d q 0 به صورت زیر با متغیرهای abcabc رابطه دارند:

[idiqi0]=23[cosθcos(θ2π3)cos(θ+2π3)sinθsin(θ2π3)sin(θ+2π3)121212]T1[iaibic]          (52)\large \left [ \begin {array} { c } { i _ { d } } \\ { i _ { q } } \\ { i _ { 0 } } \end {array} \right ] = \underbrace { \frac { 2 } { 3 } \left [ \begin {array} { c c c } { \cos \theta } & { \cos \left ( \theta - \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } & { \cos \left ( \theta + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \\ { \sin \theta } & { \sin \left ( \theta - \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } & { \sin \left ( \theta + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \\ { \frac { 1 } { 2 } } & { \frac { 1 } { 2 } } & { \frac { 1 }{ 2 } } \end {array} \right ] } _ { T _ { 1 } } \left [ \begin {array} { c } { i _ { a } } \\ { i _ { b } } \\ { i _ { c } } \end {array} \right ] \;\;\;\;\; (52 )

کتاب‌هایی مربوط به ماشین‌های ac، یعنی کراوس، از این تبدیل استفاده می‌کنند. برگن و ویتال از یک عامل مقیاس k=32k = \sqrt {\frac{3}{2}} برای ماتریس تبدیل استفاده کرده‌اند. برای مثال، T1T_1 را بررسی می‌کنیم:

T1T1T=49[320003200032]=23I          (53)\large T _ { 1 } T _ { 1 } ^ { T } = \frac { 4 } { 9 } \left [ \begin {array} { c c c } { \frac { 3 } { 2 } } & { 0 } & { 0 } \\ { 0 } & { \frac { 3 } { 2 } } & { 0 } \\ { 0 } & { 0 } & { \frac { 3 } { 2 } } \end {array} \right ] = \frac { 2 } { 3 } \mathbf { I } \;\;\;\;\; (53)

با اضافه کردن یک فاکتور مقیاس ماتریس تبدیل را به یک ماتریس متعامد (Orthogonal) یا یکانی (Unitary) تبدیل می‌کنیم:

kT1T2kT1T=I          (54)\large \underbrace {k T _ 1 } _ { T _ 2 } k T_ 1 ^ T = \mathbf { I } \;\;\;\;\; (54)

برگن و ویتال از T2T_ 2 به عنوان ماتریس تبدیل استفاده کرده‌اند.

[idiqi0]=23[cosθcos(θ2π3)cos(θ+2π3)sinθsin(θ2π3)sin(θ+2π3)121212]T2[iaibic]          (55)\large \left [ \begin {array} { c } { i _ {d } ^ { \prime } } \\ { i _ { q } ^ { \prime } } \\ { i _ { 0} ^ { \prime } } \end {array} \right ] = \underbrace { \sqrt { \frac { 2 } { 3 } } \left [ \begin {array} { c c c } { \cos \theta } & { \cos \left ( \theta -\frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } & { \cos \left ( \theta + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \\ { \sin \theta } & { \sin \left ( \theta -\frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } & { \sin \left ( \theta + \frac { 2 \pi } { 3 } \right ) } \\ { \frac { 1 } { 2 } } & { \frac { 1 } { 2 } } & { \frac { 1 } { 2 } } \end {array} \right ] } _ { T _ { 2 } } \left [ \begin {array} { c } { i _ { a } } \\ { i _ { b } } \\ { i _ { c } } \end {array} \right ] \;\;\;\;\; (55)

در اینجا متغیرها را براساس تبدیل T2T_2 با علامت ^ \prime می‌نویسیم. تبدیل بالا تبدیل پارک نامیده می‌شود. به طور خلاصه، متغیرهای استاتور یا بردارهای فضایی بعد از تبدیل پارک از دیدگاه روتور مشاهده می‌شوند.

Idq=ejθi          (56)\large \overline I _ { d q} = e ^ {-j \theta } \overrightarrow i \;\;\;\;\; ( 56)

vdq=ejθv          (57)\large \overline v _ { d q} = e ^ {-j \theta } \overrightarrow v \;\;\;\;\; ( 57)

λdq=ejθλ          (58)\large \overline \lambda _ { d q} = e ^ {-j \theta } \overrightarrow \lambda \;\;\;\;\; ( 58 )

لازم به ذکر است که فقط جریان‌های مربوط به بردار فضایی دارای یک متناظر فیزیکی هستند که به MMF یا شار مرتبط است. بقیه مفهوم فیزیکی ندارند.

اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزش‌های زیر نیز به شما پیشنهاد می‌شوند:

^^

بر اساس رای ۸ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر پرسشی درباره این مطلب دارید، آن را با ما مطرح کنید.
منابع:
Control and Dynamics in Power Systems and Microgrids
PDF
مطالب مرتبط
۳ دیدگاه برای «مدل ژنراتور سنکرون – از صفر تا صد»

باسلام و خسته نباشید،
اگر روابط ریاضی را هم مفهومی تر توضیح داده می‌شد خوب بود،خیلی جاها قابل درک نیست و نیاز به توضیحات بیشتری دارد

سلام وقت بخیر و خسته نباشید

ممنون از انتشار این مطلب علمی فوق العاده

یک سوال داشتم

(B=Bm×Cos(α-θ چگونه بدست می آید بر چه اساسی این تفاضل و بعد از ان رابطه ای مثلثی کوسینوسی نوشته می شود لطفا در صورت امکان پاسخ دهید

سلام سجاد عزیز.
در شکل ۱ این مورد مشخص شده است.
سپاس از همراهی‌تان با مجله فرادرس.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *