صفت نسبی چیست؟ — ادبیات به زبان ساده + مثال

در آموزشهای پیشین مجله فرادرس، با برخی از انواع صفت، مانند صفت مبهم و صفت بیانی آشنا شدیم. در این آموزش، به یکی دیگر از انواع صفتها در زبان فارسی، یعنی صفت نسبی میپردازیم.
صفت چیست؟
صفت کلمه یا گروهی از کلمات است که اسم یا یک گروه اسمی را توصیف میکند. به کلمهای که صفت آن را توصیف میکند و درباره آن توضیح میدهد، موصوف میگوییم. برای مثال، وقتی میگوییم «زن دانا»، کلمه «زن» موصوف و «دانا» صفت است.
مروری بر انواع صفت
صفت را از جهات گوناگون میتوان دستهبندی کرد که در ادامه، آنها را اجمالاً مرور میکنیم.
از نظر معنی و مفهوم، صفتها به انواع زیر تقسیم میشوند:
- صفت بیانی: برای بیان و توصیف موصوف به کار میرود، مانند زیبا، بزرگ و... .
- صفت شمارشی: برای مشخص کردن کمیت یک اسم استفاده میشود، مثلاً دوم، بیستم.
- صفت اشاره: برای مشخص کردن اسم هنگام اشاره به آن استفاده میشود. برای مثال، «این» و «آن» صفت اشاهر هستند.
- صفت پرسشی: برای بیان پرسش درباره موصوف استفاده میشودو برای مثال، در «کدم کتاب؟» کلمه کدام صفت پرسشی است.
- صفت مبهم: برای بیان چگونگی، تعداد یا نوع موصوف بهصورت مبهم استفاده میشود. از این صفتها که قبل از اسم میآیند، میتوان به هیچ، بعضی و... اشاره کرد.
- صفت تعجبی: این صفت، تعجب نسبت به موصوف را نشان میدهد.
از نظر جایگاه قرارگیری صفت نسبت به موصوف، دو دسته صفت پیشین و صفت پسین را داریم.
صفتهای پیشین این موارد هستند:
- صفت اشاره
- صفت پرسشی
- صفت تعجبی
- صفت مبهم
- صفت شمارشی اصلی
- صفت شمارشی ترتیبی با پسوند ــُـ مین
- صفت عالی
از مهمترین صفتهای پسین نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- صفت شمارشی ترتیبی با پسوند ــُـ م
- صفت بیانی
برای آشنایی بیشتر با انواع صفتها، به آموزش «انواع صفت ها در زبان فارسی — به زبان ساده + مثال» مراجعه کنید.
صفت بیانی و انواع آن
همانطور که دیدیم، صفت بیانی یک صفت پسین است که پس از اسم میآید و آن را توضیح میدهد. خود صفت بیانی به اقسام مختلفی تقسیم میشود:
- صفت ساده: برای بیان چگونگی یا ویژگی موصوف به کار میرود و مفهوم فاعلی یا مفعولی یا نسبی یا... ندارد. مانند درخت بزرگ، مادر مهربان و...
- صفت فاعلی: صفت فاعلی صفتی است که کننده کار را نشان میدهد. خواننده، بافنده، پرسان، خواهان، گویا، خوانا، خواستار، خریدار، آموزگار، پروردگار، ستمکار، دغلکار، دادگر، خنیاگر و... مثثالهایی از صفت فاعلی هستند.
- صفت مفعولی: صفت مفعولی آنچه فعل بر او واقع شده باشد را نشان میدهد، مانند پوشیده و برده.
- صفت لیاقت: این صفت برای بیان شایستگی موصوف به کار میرود. شنیدنی و و خواندنی از مثالهای این نوع صفت هستند.
- صفت نسبی: همانگونه که از نامش برمیآید، صفت نسبی صفتی است که به کسی یا چیزی نسبت داده میشود. چند مثال از این نوع صفت عبارت است از همدانی، گیاهی، نمادین، زیرین، بیشینه، پشمینه، چندکاره، سهلایه، رایگان، شایگان، شبانه، زنانه، ظلمانی، روحانی، گیوهچی، توتونچی، سهگانه.
در ادامه، توضیحات بیشتری برای صفت نسبی ارائه خواهیم کرد.
صفت نسبی چیست؟
در بخش قبل اشاره کردیم که صفت نسبی یکی از انواع صفت بیانی است که با افزودن پسوند به کلمه ساخته میشود و اصطلاحاً آن را صفت پسوندی مینامند. این صفت، همانگونه که از نامش پیداست، نسبت به چیزی یا مکانی را میرساند.
انواع صفت نسبی از نظر ساختار
با توجه به پسوندی که به کلمه افزوده میشود و صفت نسبی میسازد، میتوان دستههای مختلفی برای صفت نسبی بیان کرد که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
صفت نسبی با پسوند «ی»
باید دقت کنیم که پسوند «ی» همانطور که میتواند از اسم صفت بسازد، با اضافه کردن آن به صفت، به اسم تبدیلش کرد.
حرف «ی» به انتهای اسم اضافه میشود و آن را به صفت تبدیل میکند. این صفتها عبارتاند از:
- نسبت به مکان: مشهدی، ایرانی، تبریزی، همدانی.
- نسبت به چیزی: زعفرانی، شیری، قلمی.
- نسبت به شخصی از اشخاص: حسینی، احمدی، محمدی.
- سازندگی و فروشندگی و با اشاره به مکان (در اینجا، پسوند «ی» به انتهای صفت نیز میچسبد): کبابی، بقالی، برقی.
- دارندگی (معادل با صفتهایی با پسوندهای «وَر» و «مند»): هنری، نامی.
- در معنی صفت فاعلی: جنگی (جنگنده)، خونی (خونریز).
- در معنی صفت مفعولی: زندانی، نهانی، قرضی.
- در پایان مصدر یا غیر از آن، گاهی برای بیان لیاقت: خوردنی، گفتنی، شنیدنی، خوراکی، پوشاکی.
- در پایان مصدر، برای بیان غیر از لیاقت: رفتنی، ماندنی، آمدنی.
- «ی» در پایان صفت برای بزرگداشت: حضرتِ صاحبقرانی.
- در پایان اسم و در معنی اسم (پسوند زائد): ارمغانی (از ارمغان).
- برای نسبت خاندان: حسینی، موسوی، قشقایی.
- برای بیان نسبت و ساختن اسم آلت: زیرسیگاری، دمپایی.
- برای بیان نسبت همراه با تحقیر: عوضی.
- برای بیان نسبت همراه با آلودگی: گِلی، روغنی.
- برای بیان مناسبت: کتوشلواری، سفری.
- برای بیان دوستداری و طرفداری: فوتبالی.
- برای بیان جنس چیزی: چرمی، کاغذی.
- در پایان اسم یا صفت برای ایجاد صفتی که بهجای قید هم به کار میرود: انتخابی، دروغی، ماشینی.
- همراه با قید و صفتساز: ناگهانی.
- در پایان اسم، صفت و قید و عدم تغییر آنها از نظر معنی و نقش دستوری: انباری، زودی.
- برای بیان نسبت و فاصله: نزدیکی، دو قدمی.
- با پیشوند «نا» و اسم و «ی» نسبت: ناپدری، نامادری.
- در پایان واژههای تکراری برای ساخت صفت یا قید: سرسری، فرفری.
صفت نسبی با پسوند «ه» غیرملفوظ
گاهی با افزودن «ه» به پایان کلمه میتوانیم صفت نسبی بسازیم. در ادامه، انواع این صفتها را معرفی میکنیم.
- در پایان اسم برای ساخت صفت نسبی: پاییزه، تابستانه.
- در آخر بن مضارع برای ساخت صفت نسبی: بنده (در بند و غلام)، گنده (گندیده).
- همراه با اسمی که صفت پیشین دارد و بهعنوان صفت نسبی استفاده میشود: چندکاره، چندنفره.
- همراه با برخی واژههای بدون ایجاد تغییر: جاودانه، شادمانه، روانه.
- همراه با کلمات جمع: مردانه، روزانه، شبانه، دیوانه.
- پس از عدد و معدود: دو روزه، چهار ماهه.
- در آخر کلمه، اما اسمساز بهجای صفتساز: روزه،
- معنی تشبیه و در اسمساز: دهانه، دماغه، دندانه.
- در پایان عدد و برای نشان دادن زمان: دهه، سده، هزاره.
- پس از عدد و معدود برای بیان مقدار: دو مرده، دو دره.
- در پایان صفت نسبی مختوم به «ین»: زرینه، سیمینه.

صفت نسبی با پسوند «و»
صفت نسبی با پسوند «و» شامل موارد زیر است:
- در پایان اسم و برای ساخت صفت نسبی در معنای دارندگی: ریشو، سبیلو.
- در انتهای اسم برای ساخت صفت نسبی با معنی مبالغه: ریغو.
- در پایان بن مضارع برای ساخت صفت نسبی با معنی مبالغه: ترسو.
- ساخت صفت نسبی بهجای صفت فاعلی و صفت مفعولی: زائو، کرمو.
- در پایان اسم و برای ساخت صفت نسبی با معنی مبالغه: شکمو.
- برای ساخت اسم: دارو.
- برای ساخت اسم و بیان مشابهت: کاهو (شبیه کاه)
- برای بیان وسیله کاری: بازو.
- برای بیان مؤنث: بانو.
- تبدیل حرف «ا» پایان کلمه به حرف «و»: بابو.
صفت نسبی با پسوند «ین»
پسوند «ین» نیز از اسم صفت نسبی میسازد و موارد زیر را شامل میشود:
- در آخر اسم برای ساختن صفت نسبی: رنگین، زرین، سنگین، سفالین، جوین، گندمین، بلورین، گلین.
- گاهی «ه» نیز در پایان آن میآید: پشمینه، بلورینه، زرینه، سیمینه، بیشینه.
صفت نسبی با پسوند «گان»
پسوند «گان» نیز برای ساختن صفت به کار میرود.
- بعد از اسم برای ساختن صفت نسبی: گروگان، بازارگان (بازرگان)، راهگان (رایگان).
- اسم یا صفت یا بهندرت ضمیر همراه با گانه: سهگانه، دوگانه.
صفت نسبی با پسوند «انه»
مثالهایی از این صفت نسبی، شبانه، زنانه و مردانه است که از اسم یا صفت بهعلاوه پسوند «انه» ساخته شدهاند.
صفت نسبی با پسوند «انی»
در این صفت، اسم یا صفت یا بهندرت ضمیر همراه با پسوند «انی» میآید، مانند ظلمانی، روحانی و جسمانی.
صفت نسبی با پسوند «چی»
در این صفت، اسم یا صفت یا بهندرت ضمیر همراه با پسوند «چی» میآید، مانند گیوهچی و توتونچی.
انواع صفت نسبی از نظر معنی
از نظر معنی، صفت نسبی را میتوان به انواع متنوعی دستهبندی کرد که در ادامه به برخی از آنها برای آشنایی بیشتر اشاره میکنیم.
- تعلق به جایی یا چیزی: این نوع صفت نسبی برای بیان تعلق به جغرافیا، ملیت، نژاد، زبان و امثال اینها بیان میشود. از مثالهای آن میتوان به این موارد اشاره کرد: اصفهانی، ساسانی، فرنگی، آسیايی، اروپايی، زنگی، پارسی، هخامنشی، رازی، سلجوقی و طبری.
- ارتباط و وابستگی به چیزی: این نوع، از گستردهترین کاربردهای صفت نسبی است که یک اسم عام به موصوف نسبت داده میشود. برای مثال، میتوان به این صفتها اشاره کرد: گیاهی، کوهی، دريايی، حیوانی، زمینی، آسمانی، جهانی، داستانی، دولتی، پستی، پلیسی و ماهیچهای.
- شباهت در رنگ یا شکل: گاهی صفت نسبی برای بیان شباهت در رنگ و شکل به کار میرود.
- برای رنگ میتوان این مثالها را زد: ارغوانی، گندمی، خردلی، دودی، سربی، زعفرانی، زمردی، زيتونی، آبیِ آسمانی، آجری، بلوطی، کِرِمی، سورمهای، لاجوردی، لیمويی، شرابی، نارنجی، صورتی، بنفشهای، قهوهای، کاهی، عسلی، سبز يشمی، زنگاری، نقرهای، طلايی، روناسی، زيرهای، مغز پستهای، پوستپیازی، لاک الکلی، گل باقلايی، پرطاووسی، گیلاسی، آلبالويی، لاکی، شطرنجی، خرمايی، آبی، مشکی، نیلی.
برای شباهت در شکل این مثالها قابل بیاناند: سوزنی، گلابی شکل، استوانهای، بیضوی، حلقهای، هلالی، مخروطی، چرخی، دلتايی، سنبلی، مارپیچی، فرفرهای، چلیپايی، گنبدی، ترنجی، تخممرغی، نعلاسبی، صلیبی، دُمِاسبی، چشمبلبلی، آبدوغخیاری، قلوهای، بادامی، کمانی، انجیری، عقابی، موشی، چخماقی، آکاردئونی، خرگوشی، کاردی، لانهزنبوری، طاووسی. - جنس یک چیز: گاهی از صفت نسبی برای بیان جنس و ماده تشکیلدهنده یک چیز استفاده میشود. برای مثال، میتوان به این موارد اشاره کرد: پلاستیکی، سفالی، چوبی، شیشهای، فلزی، طلايی، نقرهای، غضروفی، قلعی، رويی، ابريشمی، مومی، لیفی، متقالی، نخی، برنجی، چوبپنبهای.
- آیین یا اندیشه: گاهی برای بیان دین، آیین یا اندیشه و کتب افراد از صفت نسبی استفاده میشود. مانند این مثالها: بودايی، حنفی، شیعی، سنّی، زردشتی، مانوی، چپی، راستی، مادی، صلیبی، صوفی، مزدکی، فاطمی، اسماعیلی، نصرانی، کلیمی، آشوری، دوازدهامامی، رواقی، حروفی، اخباری.
- شغل و تخصص: شغل و تخصص یکی دیگر از کاربردهای صفت نسبی است. مثالهایی از این نوع عبارتاند از: نحوی، منطقی، فلکی، اصولی، جوهری، حمامی، صابونی، نفتی، بانکی، مطبوعاتی.
- دارندگی: گاهی صفت نسبی برای بیان دارندگی است. این مثالها از این دست است: کرکی، کاکلی، عینکی، کِشويی، پروتئینی، کنجدی، وسواسی، چهارديواری، سهضربی، پنجضلعی، هفتقفلی، ششانگشتی، دوکلمهای، قندی.
- قابلیت و شایستگی: این مثالها مربوط به این نوع صفت است: همايونی، سلطانی، تماشايی، ارتجاعی، سواری، باری، مردنی، ماندنی، خوردنی، نوشیدنی، شدنی، خواندنی، بويیدنی، پلاسیدنی، کشیدنی، بخشودنی، دادنی، گرفتنی و حفظشدنی.
- اختصاص: گاهی برای بیات اختصاصی بودن چیزی و معادل با «برای و خاصِ» از این صفت استفاده میشود، مانند این مثالها: صادراتی، اجارهای، فروشی، مشورتی، سَفَری، نمايشی، تحريری، نذری.
- ابتلا به بیماری: این مثالها این نوع صفت را نشان میدهند: يرقانی، تراخمی، کرمکی، آسمی، هپاتیتی، ديابتی، صرعی.
- قیدی بودن: گاهی صفت نسبی معنی قیدی دارد، اما در کارکرد صفت تابع موصوف است. مانند این مثالها: مفتی، موقتی، مجانی، استشهادی، اشتباهی، تصاعدی، جهشی، حضوری، غیابی، ناگهانی، شفاهی، کتبی، ضمنی، درونی، علنی، نهانی، فوری، چارچشمی، يکچشمی، زيرسبیلی، زيرچشمی، نوبتی، فردی، جمعی، راستکی، دروغکی، زورکی، يواشکی، خرکی، شانسی، اتفاقی، جدی، نقدی، قسطی، اجتهادی، انفرادی، تصنعی، تلفنی، کیلويی، سرپايی، موروثی، اللهبختی، عددی و دانهای.
- نام خانوادگی: یکی دیگر از کاربردهای صفت نسبی در معنی نام خانوادگی و علم شخصی است. از مثالهای آن میتوان به این موارد اشاره کرد: شفیعی، کزّازی، خرّمشاهی، يوسفی، گُرجی، مجتبايی، رجايی و آيتی.
- محل سکونت: از مثالهای این نوع صفت نسبی میتوان به این موارد اشاره کرد: بیابانی، روستايی، شهری، خیابانی، شمال شهری، کوهستانی، بندری، چاهی، خراباتی.
سوالات رایج درباره صفت نسبی در ادبیات فارسی
در این به برخی از سوالات پر تکرار مربوط به مبحث صفت نسبی در زبان و ادبیات فارسی به اختصار پاسخ میدهیم.
صفت نسبی چیست؟
صفت نسبی یکی از انواع صفت بیانی است که با افزودن پسوند به کلمه ساخته میشود.
با کدام پسوندها صفت نسبی ساخته میشود؟
پسوند ی، ه غیر ملفوظ، چی، انه، انی، گان، ین، و
تمرین مربوط به صفت نسبی در ادبیات فارسی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «صفت نسبی چیست؟»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. در کدام بیت صفات بیانی به چشم نمیخورد؟ الف) کم دهت گیتی بسیار دان / به که بسنجی کم و بسیار را - ب) یکی زین سفره نان خشک برد آن دیگری حلوا / قضایی گویی نمیدانست رسم میزبانی را ج) هزاران دانه افشاندیم و یک گل از میان نشکفت / به شورستان تبه کردیم رنج باغبانی را - د) چراغ آسمانی بود عقل اندر سر خاکی / ز باد عجب کشتیم این چراغ آسمانی را
الف
ب
ج
د
۲. در کدام یکی از این ابیات واژه مشخص شده صفت بیانی نیست؟ الف) همه را دیده به رویت نگران است ولیکن / خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را - ب)همانا کاین دیار اندر بهشت است / که بس پر نور و روحانی دیار است - ج) من که با مویی به قوت بر نیایم ای عجب / با یکی افتادهام کاو بگسلد زنجیر را - د)ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز / هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
الف
ب
ج
ز
۳. در کدام بیت صفت بیانی نسبی یا لیاقت به عنوان وابسته پسین به کار رفته است؟ الف) شب دراز چه پرسی که چیست حالت شمع / دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست - ب) در مدرسه آموختهای گرچه بسی علم / در میکده علمی است که آموختنی نیست - ج) موسی از شرم صفای ساعد سیمین او / همچو طفلان آستین خود به دندان میگرد - د) زبان مار جای خار دارد زیر پیراهن / نهان در زیر لب هر کسی که راز گفتنی دارد
الف
ب
ج
د
۴. در کدام بیت ساختار صفت مفعولی و نسبی وجود ندارد؟ الف) با من کشته هجران نفسی خوش بنشین / تا مگر زنده شوم زان نفس روحانی - ب) فروغ شمع جان شد در تن آلوده ظلمانی / که باید پرتو فانوس را پیراهن پاکی - ج) این یاز زر نگیرد جانی بیار زرین / زیرا که زر مرده آن سوی ناروان است - د) در وطن خود گوهر آبلهای بیش نیست / کی به عزیزی رسید یوسف نفروخته؟
الف
ب
ج
د
۵. در کدام بیت فرمول «اسم + صفت + مضاف الیه» دیده میشود؟ الف) پرده ابر سیاه از مه تابان بگشای / روز را از شکن طره شبگون بنمای - ب)کاکل مشکفشان بر مه شب پوش مپوش / سنبل غالیهسا بر گل خودروی مسای - ج) هر که در ابروی چون ما نوت دارد چشم / گردد از مهر تو چون ماه نو انگشت نمای - د) ای مه روشن اگر جان منی زود برآی / وی شب تیره اگر عمر منی دیر مپای
الف
ب
ج
د
جمعبندی
در این آموزش از مجله فرادرس، به معرفی صفت نسبی پرداختیم و ویژگیها و انواع مختلف آن را از نظر ساختار و معنی، همراه با مثالهای متنوع بیان کردیم. فهمیدیم که صفت نسبی یکی از انواع صفت بیانی است که با افزودن پسوند به کلمه ساخته میشود و اصطلاحاً آن را صفت پسوندی مینامند. این صفت، همانگونه که از نامش پیداست، نسبت به چیزی یا مکانی را میرساند.