انواع اسم در فارسی – به زبان ساده + مثال، تمرین
در این مطلب میخواهیم انواع اسم در فارسی را به شما معرفی کنیم. پیش از این در مقالات متعددی مانند «بن فعل چیست؟» و «وجه فعل در زبان فارسی چیست؟» به دستور زبان فارسی ورود کردیم. درست است که دستور زبان مادری را ناخودآگاه میآموزیم اما دستور زبانی که اینگونه یاد میگیریم تنها در وظیفه ارتباطات اولیه به ما کمک میکند. با یادگیری بهتر دستور زبان میتوانیم متنهای بهتری بنویسیم، جملات معنادارتری بسازیم و مفاهیم عمیقتری منتقل کنیم. علیالخصوص با زبان زیبای فارسی که هم بسیار خوشآهنگ است، هم از متنهای ادبی غنی و کلاسیک برخوردار است و هم از نظر ضربالمثلها در میان سه زبان اول جهان قرار دارد.
اسم در فارسی چیست؟
به جملههای زیر دقت کنید.
زهرا بااستعداد است.
کتاب را گرفت.
به کتاب مراجعه کن.
زهرا! کی قرار است بیایی؟
در جملههای بالا کلمات برجسته شده اسم هستند. اسم کلمهای است که میتواند به شکل مستقیم و مستقل نهاد، مفعول، متمم و منادا باشد و آن را برای نامیدن شخصی، حیوانی، چیزی یا مفهومی به کار میبریم.
ویژگیهای اسم چیست؟
اسم ویژگیهایی دارد که به کمک آنها میتوانیم آن را بشناسیم. در ادامه این ویژگیها را فهرست کردهایم.
- اسم را میتوانیم جمع ببندیم:
شاگرد ← شاگردان
***
کتاب ← کتابها
- میتوانیم بعد از اسم «ی» نکره بیاوریم:
کتاب ← کتابی
***
دوست ← دوستی
- پیش از اسم میتوانیم صفت اشاره فارسی «این» یا «آن» اضافه کنیم:
این کتاب
***
آن شاگرد
- اسم، صفت و مضافالیه میگیرد:
دوست خوب
***
کتاب ریاضی
انواع اسم در فارسی
تا اینجا خصوصیات مشترک اسمها را برشمردیم اما اسمها از همه جهات همسان نیستند و ویژگیهای مختلفی هم دارند. بههمینخاطر در ادامه آنها را به انواعی که در جدول زیر میبینید، توضیح میدهیم.
انواع اسم در فارسی | |
اسم جامد | اسم مشتق |
اسم خاص | اسم عام |
شناس (معرفه) | ناشناس (نکره) |
اسم مفرد | جمع |
اسم جمع | اسم ساده |
اسم مرکب | اسم ذات |
اسم معنی | اسم آلت |
اسم صوت | اسم مصغر |
اسم جامد و اسم مشتق
به اسمهایی که با بن مضارع یا بن ماضی فعل ساخته میشوند، مشتق میگویند. در ادامه به تعدادی از این اسمها در جدول زیر اشاره میکنیم.
اسم مشتق | |
اسمهای ساخته شده با بن مضارع | رونده کننده زننده گوینده |
دانا دارا بینا | |
آفرینگار آمرزگار سازگار | |
توانگر آشوبگر | |
پذیرش خیزش | |
اسمهای ساخته شده با بن ماضی | رفته |
دیدار ماندگار رفتگر | |
گفتن | |
کارکرد رهاورد دستبرد |
اما در مقابل اسمهایی که در ساختار خود بن فعل ندارند، جامدند. برای مثال گاو، پسر، دختر، مداد، قلم و... اسمهای جامدند.
اسم خاص و اسم عام
یکی دیگر از تقسیمبندیهای اسم، تقسیمبندی براساس اختصاص به فرد یا افراد مخصوص یا شامل شدن به همه افراد همجنس است. در ادامه تعریف هرکدام را مشاهده میکنید.
اسم خاص، اسمی است که بر فرد یا افرادی مخصوص دلالت میکند و همه افراد همجنس را شامل نمیشود. این اسمها نشانههای جمع و «ی» نکره نمیگیرند. برای مثال به نمونههای زیر دقت کنید، اسمهای خاص برجسته شدهاند.
قرآن، نام کتاب خاصی است. همینطور است انجیل، تاروت و... .
آرش، نام پسر یا مرد مخصوصی است. همینطور است علی، محمد و... .
دزفول، نام شهر خاصی است. همینطور است اصفهان، تهران و... .
اما اسم عام، همه افراد همجنس را شامل میشود و همه وابستههای پیشین و پسین را میپذیرد. مانند کتاب، دختر و شهر که به همه کتابها و دختران و شهرها اشاره میکند. اسمهای زیر نیز همگی اسم عامند.
- کشور
- روستا
- دریا
- اقیانوس
- قلم
- مادر
- پدر
- برادر
نکته: اسمهای عامی مانند علی و مریم صدها و هزاران مسما دارند. یعنی در جهان مریمها و علیهای زیادی وجود دارد. اما اسمهای عامی مانند اقیانوس و قاره مسمای اندک و معدودی دارند. این بهاینخاطر است که تقسیمبندی خاص و عام صرفاً از حیث اختصاص به افراد همجنس است نه شمارش.
اسمهای خاص در چهار دسته جا میگیرند:
۱. اسم مخصوص انسانها مانند نرگس، مریم، زهرا، زینب، مهتاب و...
۲. اسم مخصوص حیوانات مانند ذوالجناح، رخش و...
۳. اسم مخصوص مکانهایی مانند روستاها، شهرها، کشورها، قارهها، رودها، کوهها، جزیرهها، دریاها، کرات آسمانی و جز آنها مثل رستمآباد، کرج، روسیه، زایندهرود، دماوند، مدیترانه، مریخ و...
۴. اسم کتابها و اشیایی که بیشتر از یکی نیستند مانند قرآن، انجیل، تورات، حجرالاسود، کوه نور، دریای نور، تخت طاووس و...
اسم شناس و ناشناس یا معرفه و نکره
اسم اگر برای مخاطب یا خواننده آشنا و شناخته باشد، معرفه یا شناس است. برای مثال به جملههای زیر توجه کنید.
کتاب را از دوستم گرفتم.
***
محمد را از دور دیدم.
کتاب و محمد در جملههای بالا هر دو معرفهاند چرا که مخاطب و یا خواننده میداند گوینده از کدام کتاب حرف میزند و محمد کیست. در واقع اگر پیش از این درباره کتابی مشخص حرفی نزده باشیم و یا محمد را مخاطب ما نشناسد جملهها به صورت زیر خواهند بود.
کتابی را از دوستم گرفتم.
***
مردی را از دور دیدم.
اینجاست که مخاطب میتواند از ما بپرسد چه کتابی؟ و کدام مرد؟ یا چه کسی؟ بنابراین اسم اگر برای خواننده یا مخاطب آشنا و شناخته نباشد، آن را نکره یا ناشناس میگویند. برای مثال کتابی و مردی در جملههای بالا نکره یا ناشناس هستند.
اسم شناس در فارسی معمولاً بیعلامت است اما باز هم میتوانیم مهمترین اسمهای شناس را به شما معرفی کنیم. در جدول زیر مهمترین اقسام اسم معرفه را مشاهده میکنید.
مهمترین اسمهای معرفه در زبان فارسی | |
نوع | مثال |
همه اسمهای خاص | ایران دهلی بابک امین امید |
موصوف صفتهای اشاره | این قلم آن خانه همین خبر همان روز چنین کتاب چنان مطلب |
اسم جنس | کتاب اسب درخت |
اسمی که به یکی از معرفهها مضاف شود | کتاب گلستان دست فرهاد خانه فرشاد |
اسمی که در جمله پیرو همراه «ی» و پیش از «که» میآید و جمله پایه درباره او خبر میدهد | مردی که میآید برادر من است. دلی که از عشق خالی باشد، دل نیست. |
با قرینه لفظی | فردا صبح رفتم مدرسه. بچهها با صفهایشان به طرف کلاس میرفتند. |
با قرینه معنوی |
بفرمایید، سفره چیده شده و ناهار حاضر است. |
مفعول با نشانه را | کتاب را خواندم. (یعنی کتاب را مخاطب میشناسد.) |
شناس یا معرفه سه نشانه دارد:
۱. را پس از اسم جنس:
کتاب را خواندم.
۲. این و آن پیش از اسم جنس:
این مداد
***
آن کاغذ
۳. اسم جنس که مضافالیه آن شناس باشد:
قلم سعید
***
کاغذ وحید
اسمهای نکره یا ناشناس به صورتهای زیر میآیند:
۱. «ی» در آخر اسم:
از مردی مدادی خریدم.
۲. «یک» در اول اسم:
با این همه میشود یک عریضه نوشت.
۳. «یک» در اول و «ی» در آخر اسم:
یک جایی پیدا کنیم و شب اطراق کنیم.
۴. اسمهایی که همراه صفتهای مبهم (هر، همه، هیچ و...) میآیند:
به هر گوشه دنیا بروی میبینی وضع همین است.
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود.
اسم ساده و اسم مرکب
اسم را به لحاظ ساختمان ظاهری آن به دو دسته ساده و مرکب تقسیم میکنند. اسمی که یک بخش داشته باشد و نتوانیم آن را به دو یا چند بخش معنیدار تقسیم کنیم، اسم ساده یا بسیط میگویند. در مقابل اسم مرکب از دو یا چند بخش ساخته شده است. برای اسم ساده و مرکب در جدول زیر مثالهایی آوردهایم.
اسم ساده و مرکب | |
اسم ساده | اسم مرکب |
کتاب | کتاب + خانه ← کتابخانه |
سر | سر + باز + خانه ← سربازخانه |
دل | دل + آرا + ی + ی ← دلارایی |
انسان | انسان + دوست + ی ← انساندوستی |
برخی دستورنویسان واژههای وندی را در گروه اسمهای مرکب قرار نمیدهند و به آنها کلمه مشتق میگویند. برای مثال کلمات کاروان و گلستان را به سبب داشتن پسوند مشتق میشمارند.
معروفترین اسمهای مرکب از اجزای زیر ساخته میشوند:
- دو یا چند اسم:
دادسرا
***
مهمانخانه
***
شترگاوپلنگ
***
پدرزن
- دو اسم با الف میانوند:
بناگوش
***
سراپای
***
سراسر
- دو فعل همجنس مثبت و منفی:
کشمکش
***
هستونیست
***
داروندار
***
بودونبود
- ترکیب بن ماضی و بن مضارع فعل با هم و یا با دیگر واژهها و وندها:
گفتوگو
***
زدوبند
***
خاکریز
***
کشاکش
***
سازوبرگ
***
سررسید
- تکرار ساخت امر یک فعل:
بزنبزن
- ساخت امر دو فعل جداگانه:
بگیرببند
- صفت بیانی و اسم:
نوروز
***
سپیدروز
***
زندهرود
- صفت بیانی و پسوند:
خوبی
***
بدی
***
زرده
***
سفیده
***
گرما
- اسم و پسوند:
روزه
***
دبیرستان
***
لالهزار
***
سنگلاخ
- صفت شمارشی و پسوند:
دهه
***
هزاره
***
پنجه
***
هفته
- صفت شمارشی و اسم:
چهارراه
***
چهارپا
***
چهارقد
- صفت شمارشی و اسم و پسوند:
دوراهی
***
سهراهی
***
دوبیتی
- پیشوند و اسم:
بدست
***
وردست
- تکرار اسم صوت:
منومن
***
بعبع
***
پیشپیش
***
عرعر
***
شرشر
- اسم و اتباع:
اخم و تخم
***
چرندوپرند
***
چیزومیز
- گروه وصفی یا تکرار اسم یا بن فعل به اضافه پسوند «ک»:
دلخوشکنک
***
بادکنک
***
بادبادک
***
زالزالک
***
روروک
اسم ذات و اسم معنی
مصداق بعضی از اسمها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود دارد. این اسمها مرئی، ملموس و محسوس هستند و به آنها اسم ذات میگویند. برای مثال اسمهای زیر اسم ذاتند.
- کتاب
- درخت
- شکوفه
- رود
- کوه
- میوه
- مرد
- زن
اما اسمهای دیگر که مصداق آنها به خودی خود و به شکل مستقیم و خارج از ذهن وجود ندارد، اسم معنیاند. وجود این اسمها وابسته وجود دیگری است و تا آن وجود نباشد این اسمها را نمیتوانیم فهم کنیم. اسمهای زیر همگی اسم معنیاند.
- زیبایی
- هوش
- علم
- آزادگی
- معرفت
- زیبایی
برای درک بهتر اسمهای معنی باید بگوییم باید انسان یا حیوان و یا چیز دیگری باشد تا بتوانیم برای مثال زیبایی یا بزرگی را در او فهم کنیم.
فردا، سال، روز، شب، گفتار، روش، گفتن، رفتن
اسم آلت
اسم آلت اسمی است که بر ابزار و ادوات کار دلالت دارد. برای مثال به اسمهای آلت در جدول زیر و نحوه ساخت آنها توجه کنید.
انواع اسم آلت | |
اسم آلت | طریقه ساخت |
کلید، بیل، کلنگ | جامد |
ماله، تابه | بن مضارع + ه بیان حرکت |
دیده | بن ماضی + ه بیان حرکت |
غلتک | بن مضارع + ک |
دستکش، دستمال، پاپیچ، عودسوز، عنبرسای | اسم + بن مضارع |
اسم صوت
نامآوا یا اسم صوت لفظ مرکبی است که از طبیعت گرفته شده است و صداهای انسان، حیوانات، صدای خواندن یا راندن حیوان، یا صدای چیزی به هم خوردن و از این قبیل صوتها را تداعی میکند. برای مثال واژگان برجسته در جملههای زیر نامآوا یا اسم صوتند.
فراشها و ناظم یکی پس از دیگری گارپگوروپ از پلهها آمدند بالا.
(مدیر مدرسه، جلال آلاحمد)
چلپوچلوپ روبوسی کردیم.
(مدیر مدرسه، جلال آلاحمد)
پیشپیشی کردم برای گربه و به صدای شرشر آب لوله ترکیده وسط آشپزخانه بیتوجهی کردم.
انواع اسم در فارسی از لحاظ شمار
اسم اگر بر یک فرد، چیز یا مفهوم دلالت کند، مفرد است. برای مثال اسمهای زیر همگی مفردند.
- غزل
- دفتر
- بلبل
- مادر
- گل
- صندلی
در مقابل اسمهای مفرد اسمهایی هستند که به بیشتر از یک چیز، مفهوم یا فرد دلالت دارند، این اسمها جمعند. برای جمع بستن کلمات فارسی معمولاً کافی است از فرمول زیر استفاده کنیم.
اسم مفرد + ها یا ان
برای مثال اسمهای زیر همگی جمع بسته شدهاند.
- غزلها
- دفترها
- بلبلان
- مادران
- گلها
- صندلیها
بعضی از اسمها در زبان فارسی با «ها»، بعضی با «ان» و برخی هم با هر دو نشانه جمع بسته میشوند. برای نمونه به جدول زیر دقت کنید.
نشانههای جمع در فارسی | ||
جمع با نشانه «ها» | جمع با نشانه «ان» | جمع با هر دو نشانه «ها» و «ان» |
کتابها | پدران | درختها و درختان |
قلمها | مادران | گیاهها و گیاهان |
از جمله اسمهایی که در زبان فارسی با نشانه «ان» جمع بسته میشوند، میتوان به اسم معنی اشاره کرد برای مثال به جدول زیر توجه کنید.
اسم معنی بهصورت جمع | |
مفرد | جمع |
هوش | هوشها |
عقل | عقلها |
اراده | ارادهها |
پرهیزکاری | پرهیزکاریها |
شجاعت | شجاعتها |
ایمان | ایمانها |
وجدان | وجدانها |
خداوندا گناهان ما را ببخش و بیامرز.
دیگر قواعد جمع بستن با این نشانهها را در جدول زیر ببینید.
قواعد جمع بستن با نشانههای جمع فارسی | |
قاعده | مثال |
اسم جمادات معمولاً با «ها» جمع بسته میشوند. | میزها کتابها قلمها سنگها |
اسم جانوران و انسانها معمولاً با «ان» جمع بسته میشوند. | کودکان جوانان پسران دختران مردان زنان گوسفندان مرغان |
اسم رستنیها را با هر دو نشانه جمع میبندند. | درختها و درختان گیاهها و گیاهان |
در ادامه کاربرد «ی» میانجی و «گ» میانجی را فهرست کردهایم.
- اگر آخر اسم یا صفت جانشین اسم «الف» یا «واو» باشد، از «ی» میانجی استفاده میکنیم:
آشنایان
***
گدایان
***
دانایان
***
جنگجویان
- اگر آخر اسم یا صفت جانشین اسم «ه بیان حرکت» باشد، از «گ» میانجی استفاده میکنیم:
دلدادگان
***
فرزانگان
***
سوارگان
اسم جمع
علاوه بر انواع جمع فارسی که ذکر کردیم، و جمع مکسر عربی که نشانه خاصی هم ندارد، بعضی از اسمهای فارسی یا عربی نه مفردند و نه علامت جمع دارند. برای مثال به واژههای زیر دقت کنید.
- مردم
- هنگ
- تیپ
- دسته
- گروه
- طایفه
- قوم
- قبیله
- امت
- ملت
- لشکر
- سپاه
- گله
- رمه
این اسمها به هر طریقی میتوانند جمع بسته شوند برای مثال جمع واژگان بالا به صورت زیر است.
- مردمان
- هنگها
- تیپها
- دستهها
- گروهها یا گروهان
- طایفهها یا طوایف
- قومها یا اقوام
- قبیلهها یا قبایل
- امتها یا امم
- ملتها یا ملل
- لشکرها
- سپاهها
- گلهها
- رمهها
اینگونه اسمها که در صورت مفرد و در معنی جمعند و خود جمع هم بسته میشوند را اسم جمع مینامند.
سوالات متداول درباره انواع اسم در فارسی
برای درک بهتر مطلب «وجه فعل در زبان فارسی چیست؟» در ادامه این مطلب به تعدادی از پرسشهای رایج در این خصوص پاسخ دادهایم.
ضمیرهای شخصی معرفهاند یا نکره؟
همه ضمیرهای شخصی و اشاره و مشترک همیشه معرفهاند. برای مثال میتوانیم به من، تو، او، وی، خود، آن، این، چنین، چنان، همین، همان و... اشاره کنیم.
آیا قواعد جمع بستن اسم در زبان امروز فارسی متفاوت از گذشته است؟
امروز بدون توجه به قواعد کلی، در زبان محاوره بیشتر اسمها و صفتهای جانشین اسم با «ها» جمع بسته میشوند. مانند مردها، پسرها، گرگها که برای سهولت در ادا کردن به مردا، پسرا، گرگا تبدیل شدهاند. برای مثال دهخدا در چرندوپرند آورده است که «حالا بعضی خانها، اربابها، حاجیها و... معتقدند یا میخواهند معتقد باشند که خدا در عالم ذر، قسمت هرکس را علیحده داده است.»
آیا اسمهای خاص جمع بسته میشوند؟
جمع بستن مخصوص اسمهای عام است اما برای بیان انواع و امثال و نه برای جمع بستن گاهی به آخر بعضی اسمهای خاص نشانههای جمع اضافه میشود. مثلاً در جمله «ایران در دامن پر مهر خود نظامیها و فردوسیها پرورانده است» یا «از خاک گرانبهای شیراز سعدیها و حافظها برخاسته است»، این اتفاق رخ داده است.
اسم مصغر چیست؟
واژه مصغر یعنی کوچک شده و اسم مصغر اسمی است که معنای خردی و کوچکی را برساند. برای مثال در «باغچه» بخش «چه» مفهوم کوچکی را به باغ اضافه کرده است، همینطور «ک» در دخترک.
تمرین برای انواع اسم در فارسی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با مطلب «انواع اسم در فارسی» میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل ۴ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
تمرین اول
گزینه درست را انتخاب کنید.
۱. در جمله زیر علامت جمع مناسب کدام است؟
زن و بچه آدم نمیتوانند عذر همه گناه _____ آدم باشند.
(نونوالقلم، جلالآلاحمد)
ها
ات
۲. کدام نشانه جمع برای جای خالی مناسبتر است؟
بهار یک جا در مرگ پدر میگرید. جای دیگر به سوگ یاران مینشیند. اینجا از زن و فرزند _____خود یک جا از کبوتر _____سفید یاد میکند.
(با کاروان حله، زرینکوب)
ان/ان
ها/ها
بهتر است اسم جانوران و انسانها را با نشانه جمع «ان» جمع بست.
۳. کدام نشانه جمع برای جای خالی مناسبتر است؟
قهرمان _____و جنگجو ______بلاخره در جنگ نیابتی پیروز شدند.
ان/یان
ان/ان
۴. کدام نشانه جمع برای جای خالی مناسبتر است؟
فرنگرفته_____ به وطن بازگشتند.
گان
ان
تمرین دوم
در جملههای زیر معرفه یا نکره بودن اسمهای برجسته را معین کنید.
سوال ۱: اما این آرزو در آن روزگار جز در لوح خیال سودازده او نمیگنجید.
(با کاروان حله، زرین کوب)
جواب: اما این آرزو (اسم معرفه) در آن روزگار (اسم معرفه) جز در لوح خیال سودازده او نمیگنجید.
(با کاروان حله، زرین کوب)
سوال ۲: آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست کیستند؟
(از بودن و سرودن، شفیعی کدکنی)
جواب: آن عاشقان (اسم معرفه) شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست کیستند؟
(از بودن و سرودن، شفیعی کدکنی)
سوال ۳: کتاب است آیینه روزگار...
جواب: کتاب (اسم معرفه) است آيینه روزگار...
سوال ۴: کتابی را از کتابخانه امانت گرفتم.
جواب: کتابی (اسم نکره) را از کتابخانه امانت گرفتم.
سوال ۵: درخت، در بهار سبز و خرم است.
جواب: درخت (اسم معرفه)، در بهار سبز و خرم است.
سوال ۶: اسبی را خسته کنار نهر روانی یافتم.
جواب: اسبی (اسم نکره) را خسته کنار نهر روانی یافتم.
سوال ۷: من از بس چیزهای متناقض دیده و حرفهای جوربجور شنیدهام... حالا هیچچیز را باور نمیکنم.
(بوف کور، هدایت)
جواب: من از بس چیزهای متناقض دیده و حرفهای جوربجور شنیدهام... حالا هیچچیز (اسم نکره) را باور نمیکنم.
(بوف کور، هدایت)
جمعبندی
دانستیم اسم در زبان فارسی واژهای است که میتواند به شکل مستقل و مستقیم نهاد، مفعول، متمم و منادا باشد و آن را برای نامیدن شخصی، حیوانی، مفهومی یا چیزی به کار میبریم. اسم ویژگیهایی دارد از قبیل آنکه میتوانیم آن را جمع ببندیم، بعد از آن «ی» نکره بیاوریم، میتوانیم پیش از اسم، صفت اشاره «این» یا «آن» اضافه کنیم و به آن صفت و مضافالیه اضافه کنیم.
اسمها از هر جهات یکسان نیستند و ویژگیهای متفاوتی هم دارند. بنابراین دستهبندیهای زیادی از انواع اسم در فارسی وجود دارد مانند اسم جامد و مشتق، اسم خاص و عام، اسم شناس و ناشناس، اسم مفرد، جمع و اسم جمع، اسم ساده و مرکب، اسم ذات و معنی، اسم صوت و اسم مصغر. در مطلب «انواع اسم در فارسی» همه این اسمها را با کمک مثالهای فراوان بررسی کردیم و در نهایت با کمک تمرین و آزمون مهارت شما را در این مقوله دستوری سنجیدیم.
بسیار عالی. موفق باشید
درود . پرسش نخست : ايا من ميتوانم يك اسم جمع نكره را با اشاره ي مفرد معرفي كنم ؟ جمله اين است : رمه اوست كه مي خواهد بي دردسر زندگي كند و رمه به دنبال دروغ بزرگي ست به نام عدالت . پرسش ٢: واژه ي رمه را ميتوانم با گ ميانجي جمع ببندم ؟ رمِگان .
با سلام؛
درباره پرسش نخست، چنین ترکیبی صحیح است، چه بسا زیبایی ادبی هم دارد، همانطور که میدانید در شعر و ادبیات قواعد دستوری میتوانند تاحدی برای آهنگ یا زیبایی نادیده گرفته شوند. اما درباره پرسش دوم، واژه رمه اسم جمع است و همانطور که در این مطلب از مجله فرادرس اشاره کردیم، اسامی جمع با نشانههای جمع فارسی یا عربی و یا به صورت جمع مکسر، جمع بسته میشوند. اما بهتر آن است از صورت مستعمل یعنی «رمهها» استفاده کنیم.
با تشکر از شما برای همراهی با مجله فرادرس