خواجه نصیرالدین طوسی؛ اعجوبه ریاضیات و نجوم
خواجه نصیرالدین طوسی، همهچیزدان و دانشمند والا مقام ایرانی است. زادروز این شخصیت برجسته به منظور گرامیداشت مقام ایشان، به عنوان «روز مهندس» انتخاب شده است. زندگی این اعجوبه روزگار، با حوادث بسیاری از جمله حمله مغول به ایران مقارن شده بود. ولیکن، هیچ سختی و ناملایمتی موجب نشد که این شخصیت برجسته از تحصیل علم، آموزش و پرورش دادن دیگر شخصیتهای علمی، تالیف آثار گوناگون و انجام اقدامات عملی مانند تاسیس رصدخانه مراغه و رسیدگی به امور آن باز بماند. در این مطلب، به گوشههایی از زندگی این عالم بزرگ پرداخته شده است. شعر زیر، از جمله سرودههای خواجه نصیرالدین طوسی در مقام علم به شمار میآید.
گفتم که دلم ز علـم محروم نشد
کـم ماند ز اسـرار که مفهوم نشد
اکنون که بچشم عقل در مینگرم
معلـوم شـد که هیچ معلـوم نشد
تولد و اصلیت
«محمد بن محمد بنالحسن الطوسی»، دارای کنیه ابو جعفر، ملقب به نصیرالدین و مشهور به محقق طوسی یا «خواجه نصیر الدین طوسی» است. از خواجه نصیرالدین طوسی با القاب «استاد البشر»، «عقل حادی عشر» و «معلم ثالث» نیز یاد شده است. خواجه نصیرالدین روز شنبه، پنجم اسفندماه سال 579 شمسی (مقارن با ۱۱ جمادیالاول ۵۹۷ هجری قمری) متولد شد.
در رابطه با زادگاه خواجه، اختلاف نظرهایی میان تاریخنگاران و علما وجود دارد. برخی او را متولد شهر «توس» (طوس) میدانند. در کتاب «احوال و آثار قدوه محققین و سلطان حکما و متکلمین، استاد بشر و عقل حادی عشر، ابوجعفربن محمدبن محمدبن الحسن الطوسی ملقب به نصیرالدین»، گردآوری و تالیف محمدتقی مدرس رضوی، در رابطه با زادگاه خواجه نصیرالدین طوسی چنین آمده است:
در مولد و منشا وی نیز اختلافی نیست و عموم مورخین، مولد و منشا او را طوس نوشتهاند. و خواجه در مولفاتش همه جا خود را طوسی خوانده، چنانکه در مقدمه زیج ایلخانی میگوید: «من بنده کمترین نصیر را که از طوسم». با این حال، عدهای از مورخان از جمله حمدالله مستوفی در «تاریخ گزیده» گوید که: اصل وی از ساوه بوده و اجداد او به طوس رفته و متوطن گردیدهاند و خواجه در آنجا متولد شده و به طوسی شهرت یافته است.
و در جایی دیگر از همین کتاب (احوال و آثار)، با ارجاع به «معهد المخطوطات العربية»، جلد سوم، جزء دوم، صفحه ۲۶۷، آمده است:
آنچه فاضل معاصر، دکتر یحیی الخشاب در مقدمه کتاب آداب المتعلمین طوسی گوید «طوسی در جهرود قم متولد شد»، ناشی از اشتباه است و مورخین و کسانی که شرح حال طوسی را نوشتهاند همه تولد او را در طوس دانسته و گفتهاند اصل وی از جهرود بوده است.
در مورد پدر خواجه نصیر الدین طوسی نیز در نوشتههای گوناگون اختلاف وجود دارد. برخی او را پسر فردی اهل جهرود (نام کنونی این روستا، «طینوج» است و در فاصله ۳۱ کیلومتری شهر دستجرد از بخش خلجستان استان قم) و برخی دیگر او را فرزند یکی از فقهای امامیه و محدثین توس/طوس (شهری در استان خراسان رضوی و در ۳۵ کیلومتری شمال غربی مشهد) میدانند. البته، بیشتر مورخان و علما موطن او را طوس میدانند و منابع گوناگون نیز با دلایل گوناگون بر همین موضوع تاکید دارند.
عناوین و القاب
در محافل علمی اروپا، خواجه نصیرالدین طوسی را با عنوان «الطوسی» معرفی و برای ارجاع به کارنامه علمی و موارد مربوط به زندگی او از همین عنوان استفاده میکنند. این در حالی است که عناوین و القاب استفاده شده برای او توسط عالمان و نویسندگان فارس و عرب بسیار متنوع است. «استادالبشر»، «عقل حادیعشر»، «خواجه کائنات»، «محقق طوسی»، «خواجه طوسی»، «سلطانالحکما و العلما و المحققین»، «سلطانالحکما»، «نصیرالمله و الدین» و «عقول عشره» از جمله این القاب هستند. عنوان «عقل حادیعشر» را علامه حلی، از شاگردان خواجه به او داده است. «معلم ثالث» از معروفترین القاب خواجه نصیرالدین به شمار میآید. شایان توجه است که معلم اول «ارسطو» و معلم ثانی «فارابی» است.
منش و خصائل وی
خواجه نصیرالدین طوسی، علاوه بر چهره علمی، از مروجان با صلابت اخلاق است. وی، نسبت به آثار بازمانده از بزرگان پیش از خود مانند «ابوعلی سینا»، «فارابی»، «ابوعلی مسکویه» و «جلالالدین دوانی»، تفکر انتقادی، سرشار از خلاقیت و سازنده داشته و دستاوردهای پیشینیان را با دقت، استدلال و دانش خود آمیخته است. کتابهای «اخلاق ناصری» و «اوصافالاشراف» به آموزشهای اخلاقی و دیدگاههای او در حوزه اخلاق و تهذیب نفس میپردازند.
شاگردان خواجه نصیر که همه به نوبه خود از چهرههای عالم و فاضل دوران خود محسوب میشوند، همه بر حسن خلق و بزرگمنشی خواجه تاکید داشتهاند. علامه حلی در همین رابطه گفته است:
و کان اشرف من شاهدناه فی الاخلاق نورالله ضریحه
(او در اخلاق برترین کسی بود که من دیده بودم، نور خدا بر تربت او باد.)
شاگرد دیگر خواجه، ابنالفواطی که سالها نزد وی به سر میبرده، درباره این بزرگمرد چنین میگوید:
خواجه مردی فاضل و کریمالاخلاق و نیکوسیرت و فروتن بود. هیچگاه از درخواست کسی دلتنگ نمیشد و حاجتمندی را رد نمیکرد و برخورد او با همه به خوشرویی بود.
در باب فروتنی خواجه نصیر
در باب فروتنی و تواضع خواجه نصیرالدین طوسی، حکایات و مطالب بسیاری موجود است. حکایت زیر به نقل از کتاب «احوال و آثار خواجه نصیرالدین»، در باب فروتنی و تواضع او آمده است:
وقتی شخصی به خدمت خواجه آمد و نوشتهای از دیگری تقدیم وی کرد که در آن نوشته به خواجه بسیار ناسزا گفته و دشنام داده شده، او را «کلببنکلب» (سگ فرزند سگ) خوانده بود. خواجه در برابر ناسزاهای وی با زبان ملاطفتآمیزی او را در جواب گفت و فرمود: اینکه مرا سگ خوانده درست نیست؛ چه سگ از جمله چهارپایان و عوعو کننده و پوستش پوشیده از پشم، با ناخنی دراز باشد و این صفات در من نیست. قامت من راست و تنم بیموی و ناخنم پهن و ناطق و خندانم. آنچه در من است متناقض است با آنچه صاحب نامه درباره من گفته است.
خواجه نصیرالدین طوسی و حکام زمانه
یک سال پیش از آنکه خواجه نصیرالدین طوسی متولد شود (سال ۵۹۶ هجری قمری)، «علاالدین تکش خوارزمشاه» درگذشت و فرزندش «علاالدین محمد» جانشین او شد. در دوران سلطنت همین شاه بود که حمله هولناک قوم مغول، ایران را به ویرانهای تبدیل کرد. عوامل گوناگونی در به زانو در آمدن دولت مقتدر خوارزمشاهی در برابر مغولها موثر بود که پرداختن به آن از حوصله این مطلب خارج است.
از سوی دیگر، دولت اسماعیلیان از سال ۴۸۳ هجری قمری با تسخیر قلعه الموت (واقع در استان قزوین کنونی) تا سال ۶۵۴ (ه.ق) حکومت میکردند. از مهمترین فعالیتهای این دولت، میتوان به مبارزه با خلفای عباسی و قبایل مغول اشاره کرد. ادب فارسی نزد اسماعیلیان اهمیت داشت و در آن دوران، دانشمندان و بزرگان دارای وضعیت معیشت خوبی بودند و این امکان را داشتند که در قلعههای اسماعیلیه کار کنند. یکی از معروفترین این قلعهها «الموت» بود.
در همان دوران که خواجه نصیرالدین در نیشابور به تحصیلات میپرداخت، خاک خراسان مورد هجوم مغولها قرار گرفت. مغولها مردمان آن آبادیها را از بزرگ و کوچک به قتل رساندند و آنچه بود را غارت کردند. در همین میان، نجاتیافتگان به دنبال مامنی برای زیستن بودند. برخی از این افراد در قلعههای مستحکم پناهنده میشدند و برخی دیگر در بیابانها به سر میبردند. خواجه نیز از مردمانی به شمار میآمد که به دنبال محلی امن برای زیستن بود. در این هنگام، «ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور»، محتشم قهستان در قلعههای اسماعیلیه خراسان بود و توجه زیادی به فرهیختگان و علما داشت. او از خواجه که نام و آوازهاش را شنیده بود دعوت کرد تا به قهستان برود. شایان توجه است که «علاالدین محمد» پادشاه اسماعیلیه، رئیس ناصرالدین بود.
در دوران زندگی خواجه نصیرالدین طوسی در قلعههای اسماعیلیه بود که به خواهش ناصرالدین محتشم، خواجه کتاب «الطهارة ابوعلی مسکویه رازی» را مختصر و به فارسی ترجمه کرد و با افزودن مطالبی به آن، کتابی تحت عنوان «اخلاق ناصری» را تالیف کرد. خواجه نصیر، مدت نسبتاً زیادی را نزد ناصرالدین ماند و بنابر روایت، در آن دوران با عزت و حرمت زندگی و زمان خود را صرف مطالعه و تالیف کتب میکرده است. علاالدین محمد، پادشاه اسماعیلیه که از زندگی خواجه نزد محتشم قهستان آگاه بود، از او خواست که به نزد او بروند. خواجه نیز خواه ناخواه به آنجا رفت.
برخی مورخان بر این باورند که وی با میل باطنی خویش رفته و برخی میگویند چارهای جز این نداشته است. در مجموع در این رابطه اختلاف نظرهایی میان تاریخنگاران وجود دارد. بنابر برخی از وقایع آن زمان، میتوان گفت که حتی اگر خواجه در ابتدا با میل و اراده خویش و بنا به دعوت ناصرالدین و علاالدین محمد به قهرستان و الموت رفته باشد، ولی در نهایت تمایلی به ماندن در آنجا نداشته و بعدها در واقع به زور در آنجا مانده است.
خواجه اشعار و متونی هم دارد که مشخصا به زندگی اجباری و همراه با درد و رنج خود در قلعههای اسماعیلیه اشاره میکند. یک سال پس از آنکه «خورشاه»، پسر علاالدین محمد، پادشاه اسماعیلیه شد، هلاکو خان (هولاکو)، قاآن (خان بزرگ) مغول به «میموندژ»، محل زندگی خورشاه، حمله کرد. خواجه نصیرالدین طوسی و برخی از علما در آن زمان از روی مصلحت اندیشی و برای جلوگیری از قتل عام، خورشاه را ترغیب کردند که تسلیم شود. بر همین اساس و بعد از رفت و آمدهای مکرر، در نهایت خورشاه تسلیم شد و نزد هلاکو رفت.
هلاکو که وصف علم و دانش خواجه نصیر را شنیده بود و از این آگاه بود که او به خورشاه توصیه کرده که تسلیم شود، از او دعوت کرد که در دربار او باشد. خواجه نیز این دعوت را پذیرفت. خواجه به چنان اعتباری نزد هلاکو دست یافته بود که بدون مشورت او، هیچ تصمیمی نمیگرفت، هیچ سفری نمیرفت و هیچ حکمی نمیداد. حتی روایتهای متعددی پیرامون نقش خواجه نصیر و مشورتهای او در جنگ هلاکو با خلیفه عباسی، «المستعصم بالله»، قتل او و پایان سلطنت بیش از پانصد ساله عباسیان بر سرزمینهای اسلامی وجود دارد.
فراگیری علوم گوناگون توسط خواجه
آنچه درباره آن کمتر تردیدی وجود دارد، این است که دوران کودکی خواجه نصیرالدین طوسی در شهر طوس گذشته و او از همان کودکی قرآن مجید، علوم ادب (شامل نحو، صرف، اشتقاق، مبانی علل و لغت)، احادیث نبوی و آثار بزرگان دین را فراگرفته و نزد پدر خود به تحصیل علم فقه و اصول و حفظ حدیث پرداخته است.
در خلال این موارد، خواجه به یادگیری علوم ریاضی (حساب، هندسه و جبر) و موسیقی نیز پرداخته و در آغاز جوانی برای فراگیری هر چه بیشتر دانش به نیشابور رفته است. نیشابور طی سالهای پیش از مهاجرت خواجه به آن، دستخوش اتفاقات زیادی شده بود و بسیاری از مدارس و مساجد آن ویران و کتابخانههای مهم آن غارت یا طعمه حریق شده بودند. با این وجود، همچنان محل تجمع علما، فقها، راویان حدیث، حکیمها و طبیبان بوده است.
خواجه در دوران حضور خود در نیشابور، در محضر اساتید بسیاری به فراگیری علم و دانش پرداخت تا در علوم مختلف به درجات بالایی رسید. شایان ذکر است که خواجه نصیرالدین طوسی، همهچیزدان، شاعر، فیلسوف، متکلم، فقیه، ستارهشناس، اندیشمند، ریاضیدان، منجم، پزشک و معمار ایرانی سده هفتم محسوب میشود و به همین دلیل دارای جایگاه بلندی نه فقط در ایران که در جهان است.
گفته میشود که تصویر بالا، متعلق به خواجه نصیرالدین طوسی است. این تصویر در شماره پنجم سال ۱۳۲۵ هجری شمسی مجله جاوه چاپ شده و پیرامون آن چنین نوشته شده است: «این عکس بدیع تاریخی، ساختمان قرن هفتم هجری تقریبا هفتصد سال قبل است که از کاشی معرق ساخته شده و در جلوی خواجه (منظور خواجه نصیرالدین طوسی است) سه اسطرلاب و در حاشیه او برج حمل، ثور، جوزا، الخ نقاشی شده و اداره مجله چهرهنما این تصویر را از یکی از مغازههای مصر به دست آورده و در شماره ۲۱ سال ۲۸ هجری مجله چهرهنما گذارده شده است.»
اساتید خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیر در محضر اساتید بزرگ دوران خود به کسب علم و معرفت پرداخته است. از جمله اساتید او، میتوان به «فریدالدین داماد نیشابوری»، فیلسوف و اخترشناس اشاره کرد. فریدالدین از شاگردان صدرالدین سرخسی و به سه واسطه شاگرد ابن سینا و همچنین از راویان فخر رازی بوده است. خواجه نصیر، «اشارات شیخ» و «علوم حکمیه» را در محضر فریدالدین داماد فراگرفته و بنابراین با پنج واسطه شاگرد ابن سینا محسوب میشود.
از دیگر اساتید خواجه نصیر میتوان از «قطبالدین مصری» پزشک مصری مغربیالاصل نام برد که خود از شاگردان امام فخر رازی است. گفته میشود که خواجه نصیر، قانون بوعلی را نزد قطبالدین آموخته است. «کمال الدین ابن یونس موصلی»، ریاضی دان، فقیه شافعی مذهب، پزشک، فیلسوف و منطقدان از دیگر اساتید خواجه نصیر بود. از دیگر اساتیدی که خواجه نصیرالدین نزد آنها به فراگیری پرداخت، باید به «معینالدین سالم بن بدران» اشاره کرد که خواجه، قسمتهایی از کتاب «غنیه النزوع» را نزد او فراگرفته و در سال ۶۱۹ اصطلاحا از نزد این استاد مجاز شد. اجازه خواجه نصیرالدین در پشت کتاب غنیه که متعلق به خود او بود همچنان باقی است و تصویر آن در کتاب «اجازات بحارالانوار» از علامه مجلسی و برخی از دیگر کتب نیز آمده است.
خواجه نصیرالدین طوسی همراه با «سید علی بن طاوس حسینی» و «شیخ میثم بحرانی»، از شاگردان شیخ «ابولسعادت اصفهانی» بودهاند. روایتهایی نیز وجود دارد که خواجه نزد ابن میثم به تحصیل فقه پرداخته و ابن میثم نزد خواجه به یادگیری حکمت پرداخته است. در برخی منابع، از دیگر چهرههای سرشناس آن دوران نیز به عنوان اساتید خواجه نصیر نام برده شده است که البته صحت برخی از آنها مورد تردید است.
شاگردان خواجه نصیر
شخصیتهای برجستهای نزد خواجه نصیر پرورش یافتهاند که از آن جمله میتوان به علامه حلی، قطبالدین شیرازی، کمالالدین، سیدرکنالدین، کمالالدین بغدادی و عمادالدین اشاره کرد.
آثار خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی از جمله دانشمندان، ادیبان و عالمانی است که آثار و تالیفات بسیار زیادی از خود به جای گذاشته است. ابولقاسم قربانی در کتاب «زندگینامه ریاضیدانان دوره اسلامی»، درباره خواجه چنین میگوید:
دانشمندی جامعالاطراف بود و بر همه علوم زمان خود احاطه و در غالب آن تبحر تام و سمت پیشوایی و تقدم بر علمای عهد داشت.
خواجه نصیر حدود ۱۹۰ کتاب و رساله را در حوزههای گوناگون به رشته تالیف و تحریر درآورده است. برخی از دانشمندان غربی، آثار خواجه را بر اساس موضوع دستهبندی کردهاند. برای مثال، «کارل بروکلمان» (Carl Brockelmann)، خاورشناس آلمانی، ۵۹ جلد از آثار خواجه را در ده رشته فقه، اصول و عقاید، فلسفه، ریاضی، فیزیک، نجوم، طب، رمل، معدنشناسی و موسیقی تقسیم کرده است. از سوی دیگر «جرج سارتن» (George Sarton)، تاریخدان علم، ۶۴ جلد از آثار خواجه را در دستههای حساب و جبر، هندسه، آلات نجومی، زیج، نجوم، تقویم، معدنشناسی، جغرافیا، طب، منطق و طبقهبندی علوم، فلسفه، الهیات، اخلاق و شعر قرار داده است. البته، هر یک از این دانشمندان بر اساس نظر و سلیقه خود آثار خواجه را دستهبندی کردهاند.
از گستردهترین زمینههای فعالیت خواجه نصیر میتوان به ریاضیات اشاره کرد. خواجه در حوزه ریاضیات علاوه بر تالیف کتابهای متعدد، آثار دانشمندان بزرگی را از یونانی بازنویسی کرده است. خواجه نصیر یکی از رسالههای خود در زمینه هندسه را به سه زبان فارسی، ترکی و عربی نوشته و این امر حکایت از آن دارد که او مسلط به چندین زبان بوده است. خواجه، آثار متعددی در حوزه نجوم، فیزیک و اپتیک هندسی، کانیشناسی و جغرافیا، حکمت و دیگر زمینهها داشته است. برخی از معروفترین آثار خواجه نصیر در ادامه بیان شدهاند.
- تجرید الاعتقاد
- شرح اشارات بوعلی سینا
- قواعد العقاید
- اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی
- آغاز و انجام
- تحریر مجسطی
- تحریر اقلیدس
- تجریدالمنطق
- تلخیص المحصل
- اساس الاقتباس
- زیج ایلخانی
- آداب البحث
- آداب المتعلمین
- روضةالقلوب
- اثبات بقاء نفس
- تجرید الهندسه
- اثبات جوهر
- جامع الحساب
- اثبات عقل
- جام گیتی نما
- اثبات واجب الوجود
- الجبر و الاختیار
- استخراج تقویم
- خلافت نامه
- اختیارات نجوم
- رساله در کلیات طب
- ایام و لیالی
- علم المثلث
- الاعتقادات
- شرح اصول کافی
- کتاب الکل
- صورالکواکب
- تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار
- تصورات یا روضةالتسلیم
- رساله تولا و تبری
لیست کامل آثار این دانشمند بزرگ، در اینجا [+] موجود است. شایان ذکر است که دانشمندان و پژوهشگران بزرگی در جهان، پیرامون خواجه نصیرالدین و آثار او سخن گفتهاند، بسیار او را ستودهاند و همچنین، از آثار خواجه نصیرالدین برای تولیدات علمی جدید الهام گرفتهاند. همچنین، به پاس بزرگداشت فعالیتهای خواجه در حوزه اخترشناسی، نام او در نصفالنهار ۴۱ جنوبی و مدار صفر کره ماه ثبت شده است.
دستاوردهای علمی
در ادامه، برخی از دستاوردهای علمی برجسته خواجه نصیرالدین طوسی در حوزه ریاضیات، شیمی، نجوم، زیستشناسی و منطق مورد بررسی قرار میگیرد.
ریاضیات
او اولین کسی بود که مثلثات را مستقل از نجوم مورد بررسی قرار داد و کتابی برای آن تالیف کرد. در این کتاب بود که به طور تفصیلی، مثلثات کروی را مستقل از نجوم ارائه داد. فعالیتهای گسترده خواجه نصیر بود که سبب شد مثلثات به عنوان شاخهای مجزا از ریاضیات محض و مستقل از نجوم مورد بررسی قرار گیرد که مدتها آن را همراه با نجوم مطالعه میکردند.
او اولین کسی بود که شش حالت مثلث قائمالزاویه در مثلثات کروی را بیان کرد. این کار در ادامه فعالیت دانشمندان یونانی و ریاضیدانان مسلمانی همچون ابوالوفا بوزجانی صورت گرفت. در نوشتههای او همچنین میتوان به قانون معروف سینوسها نیز دست پیدا کرد که این قانون در زیر آورده شده است.
طرح و اثبات قانون تانژانتها از دیگر دستاوردهای ریاضیاتی مطرح خواجه نصیرالدین است.
شیمی
خواجه نصیرالدین طوسی پژوهشهای متعددی در زمینه شیمی نیز داشته است. از جمله مهمترین دستاوردهای خواجه نصیر در حوزه علم شیمی، ارائه بیانی مقدماتی از اصل پایستگی جرم است. او در این رابطه چنین نوشته است : «ماده نمیتواند کاملا ناپدید شود. بلکه تنها از شکلی به شکلی و از رنگی به رنگی تغییر حالت داده و خواص خود را از دست میدهد و به مواد اولیه یا موادی جدید تغییر حالت میدهد».
نجوم
دستاوردهای خواجه در زمینه علم هیئت بسیار زیاد است. افراد زیادی با رصدخانه مراغه که از یادگارهای برجای مانده از فعالیتهای خواجه نصیر در زمینه علم نجوم است، آشنایی دارند. برخی از دیگر دستاوردهای او در این رابطه عبارت هستند از:
-
-
- ایجاد جدول دقیق حرکت سیارات که در کتاب «زیج ایلخانی» (تقویم ایلخانی) موجود است. این کتاب حاوی جدولهای نجومی برای محاسبه موقعیت سیارات و نام ستارگان است.
- ابداع روش هندسی با عنوان جفت طوسی که جزئی از نظریه سیارات خواجه محسوب میشود. بر این اساس، اگر دایرهای کوچک داخل دایرهای که شعاع آن دو برابر دایره کوچکتر است، محاط و مماس شود، با دوران دایره کوچک روی محیط دایره بزرگ، هر نقطه از دایره کوچک در مسیر حرکت خود قطری از دایره بزرگتر را ترسیم میکند.
-
-
-
- طوسی همچنین محاسبات دقیقی برای اعتدالین سالانه انجام داده و آلات نجومی خلاقانهای را ابداع کرده است که از این جمله میتوان به اسطرلاب اشاره کرد.
- خواجه در کتاب «التذکرة فی الهیئة» یا «تذکره خواجه نصیر»، به ارائه توصیفی پیرامون راه شیری میپردازد و چنین مینویسد: «راه شیری از تعداد زیادی ستاره کوچک و به شدت خوشهبندی شده تشکیل شده است و به دلیل این تراکم و کوچکی آنها، به نظر میآید که تکههایی ابر هستند. به همین دلیل است که رنگ آن شبیه به شیر است».
-
زیستشناسی
خواجه نصیر در کتاب «اخلاق ناصری» پیرامون مباحث زیستشناسی مطالبی را نوشته است. خواجه در بخشی از این کتاب به دفاع از مفهوم «زنجیره هستی» (در لاتین به آن ترازوی طبیعت یا scala naturae میگویند) که توسط ارسطو بیان شده میپردازد. کتاب اخلاق ناصری در بردارنده نوشتارهای خواجه پیرامون «الهیات طبیعی» است.
اشعار خواجه نصیر
خواجه نصیرالدین طوسی، گاه اشعاری به زبان عربی و فارسی میسرود. بسیاری از آثار ادبی او در طول زمان و در طی حوادث گوناگون از بین رفتهاند و جز چند قطعه، رباعی و مثنوی چیز دیگری بر جای نمانده است. برخی از اشعار خواجه جنبه علمی و آموزشی دارند. برای مثال، شعر زیر برای تشریح هفت پرده چشم و سه نوع آبی که در آنها وجود دارد، سروده شده است:
کرد آفریدگار تعالی به فضل خـویش
چشـمت به هفت پـرده و سه آب منقسم
صلب و مشمیه و شبکه، زجاجیه و جلید
پس عنکبوت و بیض و عنب، قرن و ملتحم
همچنین، شعر زیر پیرامون نگارش صحیح فارسی از او است:
تنوین و نون و ساکنه، حکمش بدان ای هوشیار
کـز حکم وی زینت بود، اندر کلام کردگار
اظهار کن در حرف حلق، ادغام کن در یرملون
مقلوب کن در حرف با، در مابقی اخفا بیار
از دیگر اشعار خواجه میتوان به اثر زیر اشاره کرد:
پـاره مـوم از قضـا دی داشـتم
صـورتـی زیـبـا بـرو بـنـگاشـتـم
کودکی در دستم آنرا بنگریست
صورت آن خوبش آمد گفت کیست
گفتم این مومست ای کودک بگیر
کین بود در ذات خود صورت پذیر
رصدخانه مراغه
پیرامون ایده ایجاد رصدخانه مراغه و بنا نهادن آن، روایتهای متفاوتی وجود دارد. «خواجه رشید الدین فضلالله» ضمن ذکر وقایع سال ۶۵۶ هجری قمری، چنین مینویسد:
هم در تاریخ مذکور، فرمان شد که مولانا اعظم سعید استاد البشر سلطان الحکما خواجه نصیرالدین طوسی (تغمد) الله بغفرانه در موضعی که مصلحت داند، جهت رصد ستارگان عمارتی سازد. در شهر مراغه اختیار کرده، رصد عالی بنیاد نهاد.
در اینجا مشخصا اشارهای به اینکه ایده ساخت از چه کسی بوده نمیشود. ولیکن در جایی دیگر چنین بیان شده است:
و سبب آن حال بود که منگو قاآن از پادشاهان مغول به کمال عقل و کیاست و ذکا و ذهن و فراست امتیازی تمام داشت تا غایت که بعضی اشکال اقلیدس را حل کرده بود. رای عالی و همت بلند او اقتضای آن کرد که رصدی در عهد همایون او بنا کنند.
در تعریف این موضوع چنین گفته شده که ایده تاسیس رصدخانه را منگو قاآن داشته و شخصی به نام «جمالالدین محمد بن طاهر بن محمد الزیدی» را مامور این کار میکند. اما از یک سو چون جمالالدین در انجام این کار ناتوان بوده و از سوی دیگر وصف خواجه را شنیده بود، از هلاکو میخواهد که خواجه را به ساخت رصدخانه در ایران مامور کند.
این در حالی است که «استاد صفا» بر اساس گزارش کتبی «محمد بن شاکر بن احمد»، بر این باور است که ایده اصلی ساخت رصدخانه مراغه را خواجه نصیر در ذهن خان مغول به وجود آورده است. همچنین، گزارشی که توسط مولف کتاب «وصاف الحضرة» نوشته شده نیز بر این امر صحه میگذارد. خود خواجه در مقدمه «زیج ایلخانی» در رابطه با رصدخانه مراغه چنین مینویسد:
من بنده کمترین نصیر را که از طوسم و به ولایت ملحدان افتاده بودم، از آنجا بیرون آورد و رصد ستارگان فرمود. در نهایت آنکه با وجود همه اینها، این جنبه از موضوع که ایده اصلی را خواجه در ذهن هلاکو شکل داد معتبر است. دکتر «ورجاوند» در این رابطه چنین مینویسد:
برای انجام این مهم، وجود شخصیت ممتاز و پرآوازهای چون خواجه نصیر عامل اصلی بوده است و اگر هم هلاکو پیشنهاد این کار را داده تنها به دلیل وجود خواجه نصیر بوده است.
پس از آنکه خواجه نصیر مامور ساخت رصدخانه شد، کار ساخت آن را بر فراز تپهای در شمال مراغه در سال ۶۵۷ هجری قمری آغاز کرد. دکتر «آیدین صاییلی» طی سخنرانی در «کنگره خواجه نصیرالدین طوسی»، دلیل گزینش این محل توسط او برای تاسیس رصدخانه را چنین بیان میکند:
این شهر به علت مجاورت با منطقهای که شکل عقرب داشت و از لحاظ احکام نجوم خاصیت «فال نیک» را داشته برگزیده شده بود.
نظر خواجه بر این بوده که ساخت رصدخانه نزدیک به سی سال زمان لازم دارد، اما هلاکو که عجله زیادی در این امر داشت، تنها ۱۲ سال زمان به او میدهد. در همین راستا، اعتبارات بسیار زیادی را نیز در اختیار خواجه قرار میدهد تا رصدخانه را بنا کند. بر اساس تصریحات کلیه کتب تاریخی که پیرامون این موضوع نوشته شدهاند، خواجه نصیر در کمال امانت و پاکدامنی این اعتبارات بسیار زیاد را صرف حقوق و معیشت دانشمندان و کارکنان رصدخانه و تهیه تجهیزات لازم برای آن کرده است. احسان طبری در این رابطه چنین مینویسد:
خواجه با استفاده معقول و از روی امانت از موقوفات گرانسنگ ایلخانی، رصدخانه را به اهرمی برای پخش علوم و تربیت علما مبدل ساخت.
رصدخانه مراغه یک کتابخانه بزرگ و چهار صد هزار جلدی نیز داشت که با کتب غارت شده توسط مغولها و همچنین کتابهای گردآوری شده توسط خواجه و دیگر یارانش شکل گرفته بود. برای تجهیز رصدخانه نیز علاوه بر غنائم گردآوری شده توسط مغولها، وسایل بسیاری نیز به درخواست خواجه و یا توسط خود او خریداری شده بودند.
هنگامی که رصدخانه مراغه افتتاح شد مجهز به آخرین و بهترین ابزارآلات نجومی آن دوران بوده است. از جمله تجهیزات رصدخانه مراغه میتوان به ربع دیواری، ذاتالحلق، حلقه انقلابین و اعتدالین، دستگاههای سه گانه و کره فلکی اشاره کرد. در این رصدخانه، خلاقیت و شگفتی، نه تنها در تجهیزات و چیدمان و اصول رصدخانه که در معماری آن نیز موج میزد. گفته میشود که غرب تا سیصد سال بعد از ساخت این رصدخانه نیز مانند آن را ندید.
خواجه نصیر برای کار در رصدخانه، توانمندترین و نامدارترین دانشمندان زمان خود را دعوت کرد. کاتبی قزوینی رکنالدین استرآبادی (از موصل)، فخر خلاطی (از تبلیس)، مویدالدین عرضی (از دمشق)، فخر مراغی (از موصل)، محلیالدین مغربی، قطبالدین شیرازی، شمسالدین شیروانی، کمالالدین ایجی، حسامالدین شامی، نجمالدین اسطرلابی، صدرالدین علی بن نصیرالدین طوسی، نجمالدین علی بن محمود کاتب بغدادی، قومن جی (یا فومن جی) ملقب به سینگ سینگ از چین، ابن الفطوطی کمالالدین بن عبدالرزاق بن احمد شیبانی، خواجه شمسالدین بن محییالدین بن عربی و اصیلالدین حسین بن نصرالدین طوسی، شخصیتها برجسته دوران خود بودند که هر یک در زمینهای ماهر و متخصص محسوب میشدند و هیئت علمی رصدخانه مراغه را شکل میدادند. مویدالدین عرضی پیرامون دیدگاه این افراد نسبت به ریاست خواجه بر رصدخانه مراغه چنین مینویسد:
آنها همچون فرزندانی که گرد وجود پربرکت پدری مهربان جمع شده باشند، رهبری خواجه را پذیرفته بودند. تاسیس رصدخانه مراغه ۱۵ سال به طول انجامید و خواجه دستاوردهای آن را در کتابی با عنوان زیج ایلخانی مکتوب کرده است. شایان ذکر است که، گفته میشود شخصی با عنوان «فخرالدین احمد بن عثمان امین مراغی معمار رصدخانه بوده است. اما از کارگران، کارمندان و دیگر افرادی که در ساخت این بنای با شکوه و سرشار از شگفتی نقش داشتهاند، صحبتی به میان نیامده و اطلاعاتی در دسترس نیست.
رصدخانه مراغه تا سالها بعد از مرگ خواجه نصیر نیز به قوت خود پا برجا بوده، هرچند در برهههایی از تاریخ از اهمیت آن کاسته شده است. ولیکن پس از گذشت سالهای زیادی پس از مرگ خواجه و در دوران دیگر شاهان، چهرههای برجستهای از رصدخانه مراغه بازدید کردهاند که از این جمله میتوان به «الغبیک» نوه «تیمورلنگ» اشاره کرد. الغبیک خود از منجمان برجسته بود که رصدخانه سمرقند بعدها به همت او ساخته شد و البته غیاثالدین جمشید کاشانی نیز از همکاران او در رصدخانه سمرقند محسوب میشد.
روایتها و افسانههایی پیرامون خواجه
یکی از قسمتهای جالب زندگی انسانهای بزرگ، روایتها و حکایتهایی است که مردم از زندگی آنها میگویند. برخی از این حکایتها، افسانههایی ناشی از ذوق و داستانپردازی مردم است و برخی دیگر حقایقی که سینه به سینه نقل میشوند. فارغ از درست یا غلط بودن این روایات، وجود چنین داستانهایی بیانگر توجه و علاقه مردم به زندگی شخصیتهای برجسته است. از چنین روایاتی، پیرامون خواجه نصیرالدین طوسی نیز بسیار نقل شده است. در اینجا، تنها به بیان یکی از آنها به نقل از کتاب «احوال و آثار» که خود به نقل از روایت «شیخ مرتضی انصاری» از مجتهدان بزرگ شیعه نقل شده است، پرداخته میشود.
مشهور است که خواجه طوسی در یکی از مسافرتهای خود به آسیابی رسید و از آسیابان درخواست کرد که شب را در آنجا بیاساید و صبحگاه حرکت کند. آسیابان با ماندن خواجه در آنجا موافقت کرد. خواجه میخواست که به بالای آسیاب رود و در آنجا استراحت کند، آسیابان به خواجه گفت: امشب باران خواهد آمد. خوب است شب را در داخل آسیاب به سر برید، و در این امر اصرار ورزید. خواجه هر چه آسمان را نگاه کرد چیزی که دلیل بر آمدن باران باشد، ندید و قبول نکرد. شب را به بالای بام خوابید. نصف شب ناگهان باران سخت باریدن گرفت و خواجه مجبور شد که به درون آسیاب رود و آنجا استراحت کند. پس از آسیابان پرسید: از کجا دانستی امشب باران خواهد آمد. آسیابان گفت: هر وقت که هوا تغییر میکند، سگم در درون آسیاب میخوابد و بیرون نمیرود.
به نقل از کتاب «قصصالعلما» نوشته میرزا محمد تنکابنی، قصه پرداز دیگری پس از نقل این حکایت نوشته است:
خواجه پس از شنیدن حرف آسیابان فرمود که: افسوس عمر بسیاری فانی ساختیم و به قدر ادراک و فهم سگی تحصیل نکردیم.
مرگ خواجه نصیرالدین طوسی
فلک به مرقد پاکش به خاکبوسی شد
کبود جامه به مرگ نصیر طوسی شد
«مجد همگر، در سوگ خواجه نصیرالدین طوسی»
خواجه که پس از مرگ هلاکوخان، نزد آباغاخان، دیگر پادشاه مغول، زندگی میکرد، بسیار مورد احترام او بود و چیزی از منزلت و جایگاه خواجه در دوران او نیز کاسته نشد. خواجه در دوران آباغاخان به معالجه بیماریها نیز میپرداخت. البته، فعالیت در رصدخانه مراغه از مهمترین فعالیتهای او بود. در «جامعالتواریخ»، دوران زندگی خواجه در حکومت آباغاخان چنین توصیف شده است:
قریب صد دانشمند معتبر که از تلامذ (شاگردان) استادالبشر خواجه نصیرالدین طوسی رحمةالله که ملازم درگاه بودند، از انعام بهرهمند گردانید. و آنان را به ادامه کار در رصدخانه مراغه تشویق و ترغیب کرد.
خان مغول در برخی از سفرهای خود، خواجه را نیز به همراه میبرد. در سفر زمستانی آباغاخان به بغداد در سال ۶۷۲ هجری قمری، خواجه نصیر نیز او را همراهی میکرد. خواجه نصیر در این سفر به امور موقوفات رسیدگی میکرد. بنابر روایت ابنفوطی، حجم کارهای خواجه به قدری زیاد بود که نتوانست با آغاخان به پایتخت تابستانی ایلخان بازگردد. خواجه به مدت حدودا یک ماه در بغداد ماند و در همان مدت بیمار شد. تلاش بیوقفه جسمی و فکری، توان او را گرفته بود.
خواجه نصیرالدین طوسی، طی این مدت در هفتاد و پنجمین سال زندگی خود به سر میبرد و دریافته بود که مدت زیادی در قید حیات نخواهد بود. خواجه که ایراداتی را در «جدول زیج ایلخانی» (یکی از آثار خواجه نصیرالدین طوسی در حوزه ستارهشناسی) یافته بود، نگرانیهایی در این رابطه داشت. ولی نظر به اینکه فرزندش اصیلالدین و شاگردش قطبالدین شیرازی، میتوانستند به حل این مشکل بپردازند این دغدغه از او به نوعی رفع میشد. او که تا واپسین لحظههای زندگی خود در امور علمی و اجرایی رسالت بزرگ خود را به تمام به انجام رسانده بود، نگرانی دیگری نداشت. وصیت خواجه این بود که او را در جوار امام موسی کاظم (ع) دفن کنند.
هنگامی که خواجه در آستانه مرگ بود، آباغاخان و قطبالدین شیرازی بر بالین او حضور پیدا کردند. آباغاخان سخت نگران این بود که آیا جانشین مناسبی برای خواجه وجود دارد و آیا شاگردانش همه دانشهای خواجه را فرا گرفتهاند. قطبالدین به شاه مغول اطمینان لازم را در این رابطه داد. در کتاب «خواجه نصیرالدین طوسی، آسمان هنر و آفتاب زمین» به قلم «پناهی سمنانی»، روز مرگ خواجه چنین وصف شده است:
آفتاب روز دوشنبه، هجدهم ذیالجه سال ۶۷۲ هجری قمری، در شفق فرو میرفت که قلب مرد جاودانه تاریخ علم ایران از طپش بازماند. کالبد خواجه را در میان اندوه عام، در حالیکه بر دوش بزرگان و دانشمندان بغداد حمل میشد، بدرقه کردند. وزیر ایلخان، شمسالدین جوینی صاحب دیوان نیز جزو بدرقهکنندگان بود.
روایتهای جالبی از خاکسپاری خواجه نصیر بیان شده است. رشیدالدین فضلالله در کتاب «جوامعالتواریخ رشیدی»، در این رابطه چنین نوشته است:
خواجه نصیرالدین وصیت فرمود او را در جوار مزار فیض آثار امام بزرگوار موسی الکاظم علیهالسلام دفن کنند و در پای مرقد عطرنشان جهت او آغاز قبر کندن نمودند، ناگاه سردابهای کاشیکاری پیدا شد و بعد از جستوجو معلوم شد که آن گور را ناصربالله خلیفه عباسی برای خود ساخته بود و پسرش بر خلاف امر پدر او را در رصافه دفن کرده، آنجا خالی مانده بود. از غرایب اتفاقات آنکه تاریخ تمام شدن سردابه را روی سنگی کنده یافتند که روز یازدهم جمادالاولی سال ۵۷۹، همان روز تولد خواجه بود.
جمعبندی
خواجه نصرالدین طوسی، دانشمند، فیلسوف، ریاضیدان، حکیم و شاعر قرن هفتم هجری است. این اعجوبه دوران، بیش از ۱۹۰ کتاب و رساله در زمینههای گوناگون، از جغرافیا و نجوم گرفته تا فیزیک، طب و منطق دارد. خواجه نصیر، رصدخانه مراغه را بنا نهاد و سالهای زیادی در آن فعالیت کرد. آثار علمی خواجه، تحسین دانشمندان بسیاری از سراسر جهان را برانگیخته و توانسته اساسی برای تولیدات علمی دیگر باشد. در ایران، پنجم اسفند، روز تولد خواجه نصیرالدین طوسی، «روز مهندسی» نامگذاری شده است.
اگر نوشته بالا برای شما مفید بوده است، مطلب زیر نیز به شما پیشنهاد میشود:
درود بانو حصارکی گرامی،
خامه روان و گیرای شما را ستوده و از اینکه در گردآوری زندگانی خواجه بزرگ کوشش نموده اید، بی پایان سپاسگزارم…
از دادار هستی بخش مهربان، برای شما شادی و تندرستی، دانایی و توانایی بیشتر و فراوانی روز افزون را خواستارم، به زی دیر زی شادی فزون، همیشه ایرانی،
بپایاد ایران و ایرانی
سرتیپ دکتر مهندس ک. خواجه نصیری