اهمیت فرهنگ سازمانی چیست؟ – ۱۰ دلیل کلیدی و مهم


به احتمال فراوان، عبارت «فرهنگ سازمانی» را طی چند دهه اخیر بارها و بارها در کتابها و مقالات مختلفی که راجع به رهبری و مدیریت سازمانی نوشته شدهاند دیده باشید. اما اهمیت فرهنگ سازمانی در چیست و چطور بر موفقیت سازمان تاثیر میگذارد؟ اهمیت فرهنگ سازمانی در این است که اصلیترین فاکتور برای شناسایی عملکرد سازمان در ابعاد مختلف تجارت به حساب میآید. در واقع فرهنگ را احتمالا بتوان بزرگترین مزیت رقابتی شما در یک بازار شلوغ به حساب آورد، چرا که سختترین عنصر برای تقلید و کپی کردن خواهد بود.
از جمله موانعی که بر سر راه بسیاری از شرکتها قرار گرفته و از موفقیت جلوگیری میکنند میتوان به نرخ بالای استعفای نیروها، کمبود نوآوری، عدم تعامل از سوی کارمندان، نارضایتی مشتریان، تصمیمگیری ضعیف و نبود شفافیت و اعتبار در سازمان اشاره کرد. اما خبر خوب اینکه با پرورش یک فرهنگ سازمانی سالم که اهمیت دادن به نیروها را در اولویت قرار میدهد، میتوان بسیاری از این موانع را از میان برداشت و یا حتی در نطفه خفه کرد. ما پیش از این در مورد اینکه فرهنگ سازمانی چیست مفصل مطلبی را منتشر کردهایم، به مطالعه این مقاله ادامه دهید تا شما را با ۱۰ دلیلی آشنا کنیم که اهمیت فرهنگ سازمانی را به نمایش میگذارند.
۱. فرهنگ سازمانی اصلیترین مزیت رقابتی شما است

چه چیزی باعث میشود محصول یا سرویس رایج شرکت شما، مزیتی رقابتی به دست آورد؟ چه چیزی باعث میشود که متمایز از رقبا ظاهر شده و رهبری صنعت خود را به دست بگیرید؟ پاسخ هر دو سوال، فرهنگ سازمانی است. یک فرهنگ سازمانی قدرتمند، بیشمار مزیت مختلف با خود به همراه میآورد.
چه در حال صحبت راجع به جذب نیروهای با استعداد باشیم، چه در تعامل نگه داشتن کارمندان، چه افزایش آگاهی نسبت به برند و چه فراهم آوردن محیطی که نوآوری در آن امری رایج است، اهمیت فرهنگ سازمانی بیاندازه بوده و همان چیزیست که موفقیت شرکت را امکانپذیر میکند.
انبوهی شواهد مختلف داریم که نشان میدهند فرهنگ سازمانی سالم، یکی از اصلیترین انتظارات جویندگان شغل از شرکتهای کارفرمای بالقوه است. حتی در میانه پاندمی کووید-۱۹ که بسیاری از مردم در خانه کار میکردند هم شرایط دچار تغییر نشد.
گزارشها نشان میدهند که علیرغم افزایش شمار کارمندان دورکار در برهه پاندمی، فرهنگ سازمانی همچنان از اهمیت فراوان برای آنها برخوردار است. ۸۶ درصد از جویندگان کار میگویند که فرهنگ «اهمیتی نسبی دارد» و ۴۸ درصد هم آن را «بسیار مهم» به حساب میآورند.
۲. تقلید از فرهنگ زمان زیادی میبرد
رهبران کسبوکارها معمولا این را درک نمیکنند که تقلید از فرهنگ سازمانی میتواند سالها زمان ببرد. شرکتی که در صدد تقلید از فرهنگ یک سازمان موفق برمیآید، شاهد نتایجی مشابه به آنچه یک فرهنگ حقیقی به ارمغان میآورد، نخواهد بود.
مهمترین نکته راجع به اهمیت سازمانی این است که تنها وجه تمایز پایدار هر کسبوکاری نسبت به کسبوکار دیگر به حساب میآید. هرکسی میتواند از استراتژیهای تقلید و پیروی کند، اما هیچکس قادر به تقلید از فرهنگ نیست.
اگرچه تقلید از بسیاری از رویکردهای مدیریتی، استراتژیها و فرایندهای سازمانی آسان است، فرهنگ سازمانی را نمیتوان در همین دستهبندی قرار داد. فرهنگ تبدیل به بخشی از DNA شرکت میشود و به همین خاطر در هر سازمانی متفاوت است.
اگر رهبر سازمانی حقیقتا روی کارمندان خود سرمایهگذاری نکرده باشد، فرهنگ پرورش نمییابد و به صورت طبیعی به تکامل نمیرسد. در واقع اگر فرهنگ به صورت روزمره و با تکنیکهای رایج تمرین و پیادهسازی نشود، چشمانداز مد نظر سازمان هیچوقت محقق نخواهد شد.
با تمام این تفاسیر، ممکن است شرکت شما تا لبه نابودی برود و تنها آن موقع متوجه اشتباه مهلک خود شوید: اینکه نمیتوان فرهنگی سازمانی که به کارمندان ارزش میدهد را کپی کرد.
ماموریت، چشمانداز و ارزشهای هر شرکتی برای موفقیت آن ضروری به حساب میآیند و توانایی پیوند زدن تمامی اینها به فرهنگ است که باعث میشود شاهد اثرگذاری چشمگیر بر تمامی سطوح سازمانی باشیم.
۳. اهمیت فرهنگ سازمانی فراتر از کلمات دهانپرکن است

بسیاری از سازمانها در وبسایت رسمی خود، دفترچههای کوچکی که به کارمندان میدهند و همینطور در جریان جلسات سازمانی از کلماتی رمزنگاریشده برای صحبت راجع به فرهنگ استفاده میکنند. ممکن است حتی تجربه کار در یکی از آن شرکتهایی را داشته باشید که پوسترهای «ماموریت، چشمانداز و ارزشها» را به عنوان دکور اتاق استراحت استفاده کردهاند.
نوشتن یک بیانیه هوشمندانه راجع به ماموریتهای سازمانی کار سختی نیست، متحد کردن نیروها در مسیر دستیابی به همان ماموریتهاست که چالش اصلی را به همراه میآورد. گاهی از اوقات هنگام صحبت یا مطالعه راجع به فرهنگ سازمانی، شاهد تکرار شدن دوباره و دوباره برخی کلمات دهانپرکن هستیم و برخی سازمانها حتی زبان خاص خودشان را برای توصیف فرهنگ درونی به کار میگیرند. برای مثال عبارت «رهبری خدمتگذار» یکی از آن مواردی است که طی چند سال اخیر به محبوبیت فراوان رسیده.
از سوی دیگر عبارت «سازش فرهنگی» را هم خواهید شنید که بخشی رایج از فرایند استخدام بسیاری از کارفرمایان است. این کارفرمایان ابتدا جلساتی برای مصاحبه با کاندیداها ترتیب میدهند تا میزان سازشپذیری آنها با فرهنگ سازمانی سنجیده شود و سپس به صحبت راجع به اطلاعات جزییتر موقعیت شغلی میپردازند. شناسایی سطح سازش فرهنگی در فرایند استخدام از آن جهت اهمیت دارد که میتواند از اتلاف هزینههای ناشی از انتخابهای ضعیف در استخدام نیرو جلوگیری کند.
۴. فرهنگ تعیینکننده توانایی سازمان در پیادهسازی استراتژی است
برای اینکه یک شرکت بتواند با دستیابی به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت، چشمانداز غایی خود را محقق کند، نیازمند استراتژیهایی قدرتمند و اعضایی با استعداد و کوششگر در تیم است. با این حال اگر تیم شما با نوعی حس هدفمندی به اتحاد نرسیده باشد، بهترین استراتژی ممکن هم با شکست روبهرو خواهد شد.
یک فرهنگ سازمانی خوب بر ارزشمندی کارمندان تاکید دارد و از نقش مهمی که آنها در پیادهسازی و اجرای استراتژیها ایفا میکنند آگاه است. وقتی خبری از اعتماد، شفافیت و اعتبار نباشد و اضطراب و از کار افتادگی به مواردی رایج تبدیل شوند، محیط کاری هیچگاه شکلی سالم به خود نخواهد گرفت. تیمهایی که بهرهوری بالا دارند، خودشان را با استراتژی تطبیق میدهند. اما برای گردآوری تیمی با بهرهوری بالا، نیاز به فرهنگ سازمانی صحیح دارید. فرهنگ هر سازمانی باید بدین شکل باشد که هرآنچه تیم نیاز دارد تا به بهترین شکل ممکن کار کند را فراهم آورد.
رهبرانی که هم در کلام و هم در عمل به پرورش فرهنگ سازمانی سالم میپردازند، ابزارهای انگیزشی لازم برای موفقیت فردی و تیمی را در اختیار کارمندان خود میگذارند.
۵. فرهنگ منجر به جذب و حفظ استعدادها میشود

این روزها جذب و استخدام نیرو هم برای بسیاری از شرکتها تبدیل به چالشی بزرگ و میدان رقابتی دیگر شده و فرهنگ سازمانی همان چیزیست که برای جذب برترین استعدادها نیاز دارید. پژوهشها نشان میدهند که میان ذهنیت عمومی راجع به فرهنگ سازمانی و برندینگ سازمانی، ارتباطی تنگاتنگ برقرار است و همهچیز براساس اعتبار شرکت سنجیده میشود. سوالی که پیش میآید این است که این چه معنایی برای فرایند استخدام نیرو دارد؟
اگر فرهنگ سازمانی شما نظراتی مثبت در بیرون از شرکت پدید آورده باشد، کاندیداهای مستعد متوجه شرایط شده و خواستار همکاری با شما خواهند بود. بنابراین برای جذب بهترین نیروها، رهبران باید فرهنگ سازمانی را به شکلی واضح در برندینگ خود پیادهسازی کرده و به نمایش بگذارند.
برای داشتن دست بالا در میدان استخدام نیرو، شرکتها باید خودشان را از رقبا متمایز کنند. هرگونه فرهنگ سازمانی که به ارزش قائل شدن برای نیروها معروف باشد هم بیشترین توجه را به دست خواهد آورد. وقتی نیروهای علاقهمند به فرهنگ مثبت شرکت استخدام میشوند، فرهنگ را تقویت کرده و بار دیگر منجر به جذب کارمندانی میشوند که ارزشها و چشماندازهایی یکسان دارند.
اگر فرهنگ سازمانی را در اعتبار و برند شرکت خود پیادهسازی کرده باشید، کاندیداهای مستعد خواستار پیوستن به تیمتان خواهند بود. در واقع حتی پیش از اینکه اولین جلسه مصاحبه زمانبندی شود هم آنها با شرکت شما آشنایی خواهند داشت. کارمندان هر روز بیش از دیروز به دنبال تعادل میان کار و زندگی شخصی گشته و میخواهند در سازمانیهایی همسو با ارزشهای شخصی و حرفهای خود کار کنند.
همین ترند باعث شده کارفرمایان، فرهنگ را در هسته تلاشهای خود برای جذب نیرو قرار دهند. با بهبود نرخ استخدام نیروی مستعد، نرخ حفظ آنها و همینطور نرخ تعامل آنها، شرکت شما در برهههای دشوار باثبات باقی میماند، باعث از کار افتادگی نیروها نمیشود و آسیبپذیری کمتری در برابر زیان مالی خواهد داشت.
۶. فرهنگ تعاملات کارمندان را افزایش میدهد
میزان تعاملات کارمندان - یا عدم تعامل آنها - طی چند دهه اخیر به مشکلی بزرگ برای کسبوکارها تبدیل شده است. حتی بدتر از کارمندی که تعامل ندارد، کارمندی است که از خود رفع وظیفه میکند. چنین کارمندانی میتوانند آسیب جدی به بهرهوری شرکت وارد کنند، ثبات مالی آن را به خطر بیندازند و محیطی سمی برای سایر کارمندان پدید آورند.
فرهنگی که بر همدردی، اعتمادسازی و توانمندسازی کارمندان متمرکز باشد و در عین حال استقلال لازم برای موفقیت را در اختیار آنها بگذارد، نتایجی معرکه برای سازمان به همراه خواهد آورد. استقلال در واقع مهمترین چیزی است که یک رهبر دلسوز میتواند در اختیار کارمندان خود بگذارد.
بنابر نتایج پژوهشی که از سوی دانشگاه بیرمینگهام ترتیب داده شده، ارتباطی مستقیم میان استقلال کارمندان و نرخ رضایت شغلی و خوشحالی عمومی آنها وجود دارد. ناگفته نماند که رهبران باید از افتادن در یک تله بهخصوص اجتناب کنند: تله فرهنگ بدهبستانی که ارزش کارمندان را براساس کاری که برای شرکت انجام میدهند، تعیین میکند.
برای مثال، هیچیک از مزایای فرهنگی به ارمغان آورده شده برای کارمندان نباید وابسته به میزان درآمدزایی هر کارمند برای شرکت باشد. کارمند نباید احساس کند که تنها از طریق ۷۰ ساعت کار کردن در هفته میتواند تبدیل به عضوی ارزشمند از تیم شود.
۷. فرهنگ منجر به بهبود خدمترسانی به مشتریان میشود

ارتباطی ناگسستنی و تنگاتنگ میان میزان تعامل کارمندان و رضایت مشتریان وجود دارد. اگر کارمندان شما از وضعیت راضی نباشند، همین موضوع راجع به مشتریان هم مصداق خواهد کرد. اگر کارمندان به شما اعتماد نداشته و چشماندازی یکسان را دنبال نکنند، مشتریان هم چنین نخواهند کرد.
فرهنگی سالم از که ارتباطات آزادانه، محترمانه و صادقانه، چه در داخل و چه بیرون از سازمان، پشتیبانی میکند، به کارمندان کمک خواهد کرد که ارتباطی مستحکم با مشتریان برقرار کنند. از سوی دیگر شاهد شکلگیری محیطی خواهیم بود که خدمترسانی معرکه به مشتریان در آن رایج است و ابداعات متمرکز بر مشتریان نیز هر روز از راه میرسند.
۸. فرهنگ، نوآوری را میپروراند
اهمیت فرهنگ سازمانی را میتوان در طرق مختلفی که بر نوآوری تاثیر میگذارد دید. در بالاترین سطح، فرهنگی که ترس از شکست را پدید آورد، منجر به نوآوری نمیشود. اما در فرهنگی که خبری از ترس نباشد و در عوض بر اعتماد تاکید شود، نوآوری به شکلی بسیار بسیار آسانتر اتفاق میافتد. در هر شرکتی که فرهنگ سازمانی خوبی ندارد، خبری از نوآوری نیست.
به همین خاطر بسیار مهم است که کارمندان اجازه و جرات لازم برای مشارکت فعالانه در فرایندهای خلاقانه را داشته باشند، فرایندهایی که در آینده زمینه را برای نوآوری مداوم فراهم میکنند.
وقتی مدیران رده بالایی به نقطهنظرهای گوناگون اهمیت داده و کارمندان را در تمام سطوح سازمان به مشارکت در فرایندهای خلاقانه تشویق میکنند، آن موقع است که واقعا به کارمندان ارزش داده شده است.
اشتراکگذاری ایدهها و پیشنهادها برای پیشبرد نوآوری ضروری است. با داشتن فرهنگی که به خلاقیت سوخت میرساند، قادر به اتخاذ تصمیماتی آگاهانهتر در جلسات میان مدیران ردهبالایی خواهید بود.
۹. فرهنگ از کیفیت اطمینان حاصل میکند
یک شرکت میتواند روی کاغذ فرهنگی معرکه داشته باشد، اما مادامی که رویکردهای صحیح به صورت روزمره پیادهسازی نشوند، داریم راجع به فرهنگی بهدردنخور صحبت میکنیم.
شرکتها معمولا انبوهی زمان و انرژی را صرف فرهنگ خود میکنند، معمولا هم با پیروی از همان ادبیاتی که شرکتهای موفق به کار میگیرند. با این حال، پاداش نهایی حتی قابل مقایسه با پاداشی نیست که شرکتهای صاحب فرهنگ اصیل به دست میآورند.
وقتی «ادبیات» یک فرهنگ تبدیل به کارهایی واقعی نمیشوند، کیفیت خدمات و محصولاتی که به مشتریان ارائه میشود و همینطور کیفیت کار دریافت از سوی کارمندان به شکل قابل توجهی کاهش مییابد. بنابر پژوهشی که در ژورنال مدیریت و اقتصاد منتشر شده، فرهنگ سازمانی میتواند اثری مستقیم روی عملکرد سازمانی و کیفیت خروجیها بگذارد.
فرهنگی که ابزارهای لازم برای دستیابی به موفقیت را در اختیار کارمندان میگذارد، به آنها فضایی برای اشتراکگذاری ایدهها میدهد، استقلال لازم برای استفاده از پتانسیلها را فراهم میآورد و باعث میشود کارمندان کاملا روی موفقیت هر پروژه (و همینطور موفقیت کل سازمان) متمرکز باشند، سرویسهایی با کیفیت خلق خواهد کرد که مزایای فراوان برای مشتریان به همراه میآورند.
۱۰. فرهنگ میتواند بر انسانها اثر بگذارد

شرکتی که از طریق فرهنگ سازمانی خود قادر به فائق آمدن بر رقبا بوده، میزان اثرگذاری بر مشتریان و جامعهای که به آن خدمترسانی میکند را به بیشینه میرساند. این موضوع ارتباطی مستقیم به برندینگ و اعتبار ساخته شده دارد: دو فاکتوری که هیچوقت نباید از سوی رهبران شرکت دست کم گرفته شوند.
شرکتهایی که «اهمیت دادن» را به عنصری بنیادین در فرهنگ خود تبدیل میکنند، اثرگذاری حتی گستردهتر داشته و کارمندان را نیز به اهمیت دادن تشویق میکنند. این شرکتها اجازه میدهند کارمندان در ساعاتی انعطافپذیر مشغول به کار شوند و کارها را آنطوری به انجام برسانند که خود صحیح میپندارند.
علاوه بر این، وقتی رهبران به ساخت و حفظ فرهنگی مشغول میشوند که اعضای تیم را به پیشرفت مداوم ترغیب میکند، کاری که به انجام میرسانند نیز شکلی معنادارتر به خود میگیرد. بنابراین رهبران باید به جای «وارد کردن اعداد و ارقام» به صورت روزمره، به رشد انسانهایی ارزشمند کمک و جهان را با وجود خود به جای بهتری تبدیل کنند.
سخن پایانی راجع به اهمیت فرهنگ سازمانی و پاسخ به چند سوال
یک فرهنگ سازمانی سالم، رابطهای دوطرفه میان رهبران و تیمها پدید میآورد که نهتنها برای هر دو طرف سودمند است، بلکه منجر به شکلگیری محیطی مناسب برای رشد فردی و تیمی میشود. در این مقاله به بررسی ۱۰ دلیل اهمیت فرهنگ سازمانی پرداختیم و امیدواریم این دلایل، شما را به رهبری بهتر تبدیل کنند که فرهنگ سازمانی را جدی گرفته و تاثیری مثبت روی زندگی کارمندان و مشتریان خود میگذارد.
اهمیت فرهنگ سازمانی در چیست؟
با فراهم آوردن فرهنگی غنی، کسبوکارها میتوانند ثبات قدم و هدفمندی را برای خود به ارمغان آورند، تصمیمها و فعالیتها را در مسیر صحیح هدایت کنند و به نیروهای کاری اجازه دهند که به بیشینه پتانسیل خود دست یابند. اگرچه فرهنگ سازمانی بخشی کلیدی و حیاتی از ماهیت یک کسبوکار است، لزوما به چشم کارمندانی که برای مدتی طولانی در سازمان بودهاند نمیآید.
چرا هر شرکتی نیاز به فرهنگ سازمانی خاص خود دارد؟
فرهنگ موجود در سازمان شما، به انتظارات در قبال نحوه رفتار افراد، نحوه مشارکت آنها با یکدیگر و همینطور نحوه تعامل آنها به عنوان یک تیم شکل میدهد. بدین ترتیب، فرهنگ میتواند به شکلگیری حد و مرزهای درست در تیمهای از پیش شکل گرفته کمک کند، منجر به بهبود فرایند تصمیمگیری شود و در مجموع، شکلی بهینهتر به جریان کاری ببخشد.
فرهنگ سازمانی چطور بر محیط کار اثر میگذارد؟
اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم، فرهنگ کاری مثبت، کارمندان را به افزایش بهرهوری و تعاملات ترغیب میکند و اساسا تجربهای بهتر برای آنها رقم میزند. از سوی دیگر نیز محیطهای کاری تهاجمی را داریم که اثری منفی روی سطوح بهرهوری میگذارند، نرخ استعفا را افزایش میدهند و باعث میشوند کارمندان احساس کنند هیچ پیوندی با کار و محیط کار خود ندارند.