سری فوریه در معادلات دیفرانسیل — به زبان ساده (+ دانلود فیلم آموزش رایگان)
۲۴۱۸ بازدید
آخرین بهروزرسانی: ۲۱ تیر ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۱۱۱ دقیقه
در مطالب گذشته وبلاگ فرادرس سری فوریه را توضیح دادیم. سری فوریه به منظور حل نمونههای خاصی از معادلات دیفرانسیل مطرح شده است. بنابراین عجیب نیست که از این مفهوم به طور گسترده برای حل معادلات دیفرانسیل با مشتقات عادی و مشتقات جزئی استفاده شود. لذا در این مطلب قصد داریم تا در مورد کاربرد سری فوریه در معادلات دیفرانسیل صحبت کنیم. البته پیشنهاد میشود ابتدا به ساکن مطلب سری فوریه را مطالعه فرمایید.
فرض کنید k، عددی ثابت بوده و دوره تناوبِ f(x) نیز برابر با 2π باشد. در اولین قدم، تابع f(x) را برابر با سری فوریه زیر در نظر میگیریم.
f(x)=n=–∞∑∞cneinx
از طرفی ضرایب مختلط سری فرض شده در بالا، به صورت زیر تعریف میشوند.
cn=2π1–π∫πf(x)e–inxdx
پاسخِ y را نیز میتوان به شکل سری زیر در نظر گرفت.
y=n=–∞∑∞yneinx
در نتیجه مشتق y نیز برابر است با:
y′=n=–∞∑∞inyneinx
با قرار دادن این عبارتها در معادله اصلی، معادله به صورت زیر در خواهد آمد.
n=–∞∑∞inyneinx+kn=–∞∑∞yneinx=n=–∞∑∞cneinx
با توجه به این که رابطه فوق به ازای تمامی مقادیر n درست است، بنابراین میتوان رابطه زیر را بین ضرایب عنوان کرد.
inyn+kyn=cn⇒yn=in+kcn
با توجه به این که اعداد cn و k، مقادیری معلوم هستند، نهایتا تابع y را میتوان به شکل زیر عنوان کرد.
y(x)=n=–∞∑∞in+kcneinx
مثال ۳
معادله انتقال حرارت ناپایای یک بعدی به صورت زیر است. این معادله را با توجه به شرایط مرزی T(x=0)=T1، T(x=L)=T2 حل کنید. همچنین فرض کنید توزیع دما در لحظه اولیه برابر با T(x,0) باشد.
برای حل این معادله دیفرانسیل در اولین قدم باید توزیع دمای پایا را با توجه به شرایط مرزی بیان شده، بدست آورد. به منظور بدست آوردن شرایط پایا باید معادله k∂x2∂2T=0 حل شود. با انتگرالگیری از این معادله، توزیع دما در حالت پایا به صورت زیر بدست میآید.
T0(x)=C1+C2x
با استفاده از شرایط مرزی ارائه شده در صورت سوال، ضرایب C1=T1,C2=LT2−T1 بدست میآیند. بنابراین توزیع دما در حالت پایا برابر است با:
T0(x)=T1+(T2–T1)Lx
مسئله اصلی ارائه شده در صورت سوال، وابسته به زمان است. بنابراین برای حل آن، تابعی وابسته به زمان به صورت T(x,t) تعریف میکنیم. در نتیجه پاسخ معادله ناپایا را میتوان به صورت زیر نیز در نظر گرفت.
y(x,t)=T(x,t)–T0(x)
از طرفی شرایط مرزی برای تابع y(x,t) به صورت زیر است.
y(0,t)=y(L,t)=0
همچنین شرط اولیه، در لحظه t=0 برابر است با:
y(x,0)=f(x)–T0(x)=g(x)
از طرفی توزیع دما در لحظه اولیه را نیز میتوان بر حسب سری فوریه بیان کرد. این سری در ادامه بیان شده است.
g(x)=n=0∑∞bnsinLnπx
توجه داشته باشید که ضرایب bn نیز با استفاده از مفهوم توابع متعامد و به صورت زیر بدست میآید.
bn=L20∫Lg(x)sinLnπxdx
از طرفی پاسخ نهایی معادله را به صورت زیر در نظر میگیریم.
y(x,t)=n=0∑∞cn(t)sinLnπx
بدیهی است که دو شرط مرزی y(0,t)=0 و y(L,t)=0 در تمامی زمانها برقرارند، بنابراین میتوان شرایط اولیه برای cn(t) را به صورت زیر بیان کرد:
cn(0)=bn,n=0,1,2,…
با قرار دادن پاسخ فرض شده در معادله k∂x2∂2y=∂t∂y، معادله نهایی سری برابر میشود با:
در حالتی که n=m باشد، ضرایب cn (عبارت فوق) را میتوان به صورت زیر بازنویسی کرد.
cn(t)=Aexp(–L2kn2π2t)
در رابطه بالا A=eC0، نشان دهنده عددی ثابت است که وابسته به مقدار اولیه است. با توجه به مقدار اولیه cn(0)=bn، پاسخ cn(t) را میتوان به صورت زیر در نظر گرفت.
cn(t)=bnexp(–L2kn2π2t)
با بدست آمدن cn(t)، پاسخ نهایی توزیع دما، مطابق با رابطه زیر بدست خواهد آمد.
با توجه به ثابت بودن سیم در دو سمت، شرایط مرزی برای این مسئله را برابر با u(0,t)=u(L,t)=0 در نظر بگیرید. همچنین فرض کنید جابجایی و سرعت اولیه مطابق با روابط زیر تعریف شدهاند.
u(x,0)=f(x),∂t∂u(x,0)=g(x)
توجه داشته باشید که توابع f(x) و g(x) معلوم بوده و شرایط مرزی آنها نیز به صورت زیر است.
f(0)=f(L)=g(0)=g(L)=0
پاسخ: در این مسئله از روش جداسازی متغیرها استفاده میکنیم. البته در مطلب معادله لاپلاس، این روش به تفصیل توضیح داده شده است. در این روش پاسخ را به صورت حاصلضرب دو تابع وابسته به t و x در نظر میگیریم. در حقیقت شکل تابع به صورت زیر فرض میشود.
u(x,t)=X(x)⋅T(t)
در این صورت مشتقات جزئی تابع u به صورت زیر قابل بیان هستند.
∂t2∂2u=XT′′,∂x2∂2u=X′′T
در نتیجه با قرار دادن تابع فرض شده در معادله اصلی، به معادله زیر خواهیم رسید.
XT′′=a2X′′T⇒XX′′=a2TT′′
همانطور که میبینید تابع قرار گرفته در سمت چپ تنها وابسته به x و تابع سمت راست وابسته به t است. از طرفی با توجه به برابر بودن این دو تابع، میتوان نتیجه گرفت که نهایتا سمت راست معادله باید برابر با عدد ثابت α باشد. لذا معادله فوق را میتوان به صورت زیر بازنویسی کرد.
XX′′=a2TT′′=const=α
اگر مقدار α مثبت باشد در این صورت میتوان آن را به صورت α=λ2 در نظر گرفت. در نتیجه معادله T به صورت زیر در خواهد آمد.
T′′=a2λ2T
پاسخ عمومی معادله فوق برابر است با:
T(t)=asinh(aλt)+bcosh(aλt)
همانطور که میبینید، معادله بدست آمده، قالبی هذلولوی دارد. بنابراین مرتبا مقدار آن با زمان افزایش یافته و متناوب نیست. افزایش پیوسته تابع با موجی بودن پاسخ در تناقض است؛ لذا α=–λ2 را برابر با عددی منفی در نظر میگیریم. با این فرض دو معادله مربوط به X و T به صورت زیر بدست خواهد آمد.
X′′+λ2X=0,T′′+a2λ2T=0
بنابراین پاسخ X برابر است با:
X(x)=C1cosλx+C2sinλx
در رابطه فوق مقادیر C1 و C2، ثابتهای انتگرالگیری هستند. با توجه به شرایط مرزی، شرایط مرزی مربوط به X نیز به صورت زیر بدست میآید.
X(0)=X(L)=0
بنابراین رابطه مربوط به ثابتها نیز به صورت زیر بدست میآید.
X(0)=C1=0,X(L)=C2sinλL=0
با فرض C2=0، باید λL=πn را فرض کرد؛ در این صورت مقادیر ویژه به صورت زیر بدست میآیند.
λn=Lπn,n=1,2,3,…
توابع ویژه مرتبط با مقادیر فوق برابرند با:
Xn(x)=sinLπnx
با توجه به مقدار ویژه بدست آمده، توابع Tn نیز برابر با عبارات زیر بدست میآیند.
در این حالت ضرایب An و Bn باید با استفاده از شرایط اولیه و به صورت زیر محاسبه شود. توجه داشته باشید که توابع f(x) و g(x) باید با استفاده از توابعی متعامد بیان شوند. با استفاده از این مفهوم، ضرایب An و Bn به صورت زیر بدست میآیند.
این ناحیه بیانگر دیسکی است که در ادامه نشان داده شده است.
∂x2∂2u+∂y2∂2u=0
شرایط مرزی را روی مرز دایره به صورت زیر در نظر بگیرید.
u(x,y)∣x2+y2=1=f(x,y)
با توجه به دایرهای بودن ناحیه، بهتر آن است که معادله توصیف کننده آن در مختصات قطبی بیان شود. همانطور که پیشتر نیز بیان شده، رابطه بین مختصات دکارتی و قطبی به صورت زیر نشان داده میشود.
x=rcosφ,y=rsinφ
در ادامه تصویر ناحیهای که معادله روی آن حل میشود، نشان داده شده است.
در مختصات قطبی تابع u(x,y) به تابع u(r,ϕ) تبدیل میشود. بدیهی است که u(r,φ) تابعی با دوره تناوب 2π محسوب میشود (در این مسئله). تابع f(ϕ) نیز تابعی متناوب با دوره تناوب 2π محسوب میشود. توجه داشته باشید که معادله لاپلاس در مختصات قطبی به صورت زیر بدست میآید.
r2∂r2∂2u+r∂r∂u+∂φ2∂2u=0
در حقیقت ما به دنبال سری فوریهای به صورت u(r,φ)، به عنوان پاسخ معادله هستیم. همانطور که از معادله نیز میتوان دید ضرایب an(r) و bn(r) وابسته به شعاع r هستند. با مشتقگیری از تابع فرض شده در بالا نسبت به r و ϕ داریم:
با قرار دادن عبارتهای فوق در معادله لاپلاس، معادله دیفرانسیل ضرایب برابر میشوند با:
با توجه به اینکه عبارت فوق به ازای تمامی مقادیر r و ϕ صفر هستند، بنابراین میتوان دو معادله زیر را به منظور بدست آوردن ضرایب نوشت.
r2an′′(r)+ran′(r)−n2an(r)=0,n=0,1,2,3,…
r2bn′′(r)+rbn′(r)−n2bn(r)=0,n=1,2,3,…
همانطور که میبینید با استفاده از روش به کار گرفته شده به جای حل یک معادله با مشتقات جزئی به معادلهای با مشتقات کامل رسیدهایم. مزیت کامل بودن مشتق این است که میتوان آنها به صورت مستقل نسبت به یکدیگر حل کرد. به طور مستقیم میتوان دید که توابعی به شکل زیر در معادله اصلی صدق میکنند.
an(r)=an(1)rn,bn(r)=bn(1)rn
در معادلات فوق، ضرایب an(1) و bn(1) با توجه به شرایط اولیه بدست میآیند. به منظور بدست آوردن شرایط اولیه، باید تابع f(φ)=u(1,φ) را به صورت سری فوریه بسط داد. در نتیجه شکل فوریه شرط مرزی برابر است با:
در رابطه فوق αn و βn اعدادی معلوم هستند که با توجه به شرایط مرزی تعیین میشوند. با قرار دادن αn و βn در رابطه بالا، شکل صریح این معادله برابر است با:
«مجید عوضزاده»، فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران است. فیزیک، ریاضیات و مهندسی مکانیک از جمله مباحث مورد علاقه او هستند که در رابطه با آنها تولید محتوا میکند.