شما در حال مطالعه نسخه آفلاین یکی از مطالب «مجله فرادرس» هستید. لطفاً توجه داشته باشید، ممکن است برخی از قابلیتهای تعاملی مطالب، مانند امکان پاسخ به پرسشهای چهار گزینهای و مشاهده جواب صحیح آنها، نمایش نتیجه آزمونها، پاسخ تشریحی سوالات، پخش فایلهای صوتی و تصویری و غیره، در این نسخه در دسترس نباشند. برای دسترسی به نسخه آنلاین مطلب، استفاده از کلیه امکانات آن و داشتن تجربه کاربری بهتر اینجا کلیک کنید.
در آموزشهای قبلی مجله فرادرس، روشهای مختلف انتگرالگیری نامعین را معرفی کردیم. همچنین با روشهای عددی انتگرالگیری مانند قاعده سیمپپسون و قاعده ذوزنقهای آشنا شدیم. از انتگرالگیری میتوان برای محاسبه مساحتها، نقاط مرکزی و بسیاری کاربردهای دیگر استفاده کرد. در این آموزش، «انتگرال معین» (Definite Integral) را معرفی و بسیاری از ویژگیهای آن را بیان میکنیم.
فرض کنید تابع f(x) را که در بازه [a,b] پیوسته است، به n زیربازه مساوی به عرض Δx تقسیم کرده و از هر زیربازه، نقطه xi∗ را انتخاب میکنیم. آنگاه انتگرال معین تابع f(x) از a تا b برابر است با:
عدد پایین نماد انتگرال، یعنی a، حد پایین و b حد بالای انتگرال نامیده میشود. همچنین هیچ اجباری وجود ندارد که a کوچکتر از b باشد. a و b بازه انتگرالگیری نامیده میشوند.
در اینجا مثالی با استفاده از سریها مقدار یک انتگرال معین را حساب میکنیم.
مثال ۱
با استفاده از تعریف انتگرال معین، مقدار انتگرال زیر را حساب کنید:
∫02x2+1dx
حل: برای آنکه از تعریف بالا استفاده کنیم، ابتدا باید برای هر بازه، نقاط xi∗ را تعیین کنیم. برای سادگی، نقاط انتهایی هر بازه را در نظر میگیریم. اگر تعداد زیربازهها را n فرض کنیم، اندازه هر زیربازه برابر است با:
برای محاسبه حد سری فوق، روشهای زیادی وجود دارد؛ برای مثال میتوانید آموزش حد در بینهایت را ببینید.
همانطور که دیدیم، اگر از تعریف انتگرال معین استفاده کنیم، یافتن انتگرال معین یک تابع ساده هم به محاسبات زیادی نیاز دارد. راه سادهتری برای محاسبه انتگرال معین وجود دارد که در ادامه آن را معرفی میکنیم. هدف اصلی این بخش، ارائه خصوصیات اصلی انتگرال معین و استفاده از آنها برای محاسبه حاصل انتگرال است.
ابتدا برخی ویژگیهای انتگرال معین را بیان میکنیم.
ویژگیهای انتگرال معین
۱. میتوانیم حدود هر انتگرال معینی را تعویض کرده و در ازای آن، علامت انتگرال را تغییر دهیم:
در این حالت، تنها متغیر انتگرالگیری تغییر کرده است؛ بنابراین، داریم:
∫02t2+1dt=∫02x2+1dx=314
مثال ۳
حاصل انتگرال معین زیر را به دست آورید:
∫130130x2+1x3−xsin(x)+cos(x)dx
حل: اگر به بازه انتگرالگیری این انتگرال توجه کنیم، میبینیم که نیازی به محاسبه آن نیست؛ زیرا حد بالا و پایین آن با هم برابر هستند و با توجه به ویژگی دوم، مقدار آن صفر خواهد بود:
∫130130x2+1x3−xsin(x)+cos(x)dx=0
مثال ۴
با فرض ∫6−10f(x)dx=23 و ∫−106g(x)dx=−9، مقدار انتگرال زیر را به دست آورید:
∫−1062f(x)−10g(x)dx
حل: در اینجا، باید با استفاده از ویژگی چهارم، انتگرال را به دو انتگرال بشکنیم و از ویژگی سوم استفاده کرده و از اعداد ثابت فاکتور بگیریم:
در ادامه، لازم است از ویژگی اول استفاده کرده و حدود بالا و پایین دو انتگرال را تغییر دهیم. بنابراین، حاصل انتگرال این مثال را میتوان به صورت زیر نوشت:
دو تفسیر برای انتگرال معین وجود دارد که در اینجا آنها را بیان میکنیم.
طبق تفسیر اول، انتگرال معین، همان مساحت خالص بین منحنی f(x) و محور x در بازه [a,b] است. مثلاً مساحت بین منحنی f(x)=x2+1 و محور x در بازه [0,2] برابر است با:
∫02x2+1dx=314
یک تفسیر دیگر وجود دارد که گاهی «قضیه تغییر خالص» (Net Change Theorem) نامیده میشود. این تفسیر میگوید که اگر f(x) یک کمیت باشد، آنگاه f′(x) نرخ تغییرات f(x) است. در نتیجه، انتگرالِ
∫abf′(x)dx=f(b)−f(a)
مجموع تغییرات خالص f(x) در بازه [a,b] است. به عبارت دیگر، برای به دست آوردن تغییرات خالص یک کمیت، انتگرال معین نرخ تغییر را حساب میکنیم. میتوان مشاهده کرد که مقدار انتگرال معین، یعنی f(b)−f(a)، در حقیقت تغییر خالص f(x) را به ما میدهد. به عنوان یک مثال ساده، اگر V(t) حجم آب درون یک مخزن باشد، آنگاه انتگرالِ
∫t1t2V′(t)dt=V(t2)−V(t1)
تغییرات خالص حجم از لحظه t1 تا t2 است.
به طریق مشابه، میدانیم اگر s(t) تابع موقعیت یک جسم در زمان t باشد، سرعت آن v(t)=s′(t) خواهد بود. بنابراین، جابهجایی جسم بین زمانهای t1 و t2 برابر است با:
∫t1t2v(t)dt=s(t2)−s(t1)
در این حالت، اگر v(t) هم مثبت و هم منفی باشد (یعنی جسم در هر دو جهت حرکت کند)، انتگرال بالا، مقدار کل مسافت طی شده را به دست نخواهد داد و فقط جابهجایی خالص را میدهد. برای آنکه کل مسافت طی شده را به دست آوریم، باید انتگرال زیر را محاسبه کنیم:
∫t1t2∣v(t)∣dt
بخش اول قضیه اساسی حسابان
در اینجا، بخش اول قضیه اساسی حسابان را بیان میکنیم. بخش اول قضیه حسابان بیان میکند که چگونه باید از انواع مشخص انتگرال معین، مشتق گرفت. این قضیه به این صورت بیان میشود که اگر f(x) در بازه [a,b] پیوسته باشد، آنگاه، تابعِ
در بازه [a,b] پیوسته و در (a,b) مشتقپذیر است و داریم:
g′(x)=f(x)
یک نوشتار جایگزین برای بخش مشتق، به صورت زیر است:
dxd∫axf(t)dt=f(x)
مثال ۶
مشتق هریک از توابع زیر را محاسبه کنید:
(الف) g(x)=∫−4xe2tcos2(1−5t)dt
با استفاده از قضیه اساسی حسابان میتوان نوشت:
g′(x)=e2xcos2(1−5x)
(ب) ∫x21t2+1t4+1dt
قبل از به کار بردن قضیه اساسی حسابان، باید مقداری عملیات ریاضی انجام دهیم. اولین کار این است که حد پایین انتگرال را به یک عدد ثابت و حد بالا را به یک متغیر تبدیل کنیم. بنابراین، با استفاده از قضایایی که در بالا بیان کردیم، داریم:
اکنون باید حد بالایی انتگرال را به x تبدیل کنیم و پس از آن از قضیه اساسی حسابان استفاده کنیم. این کار را با استفاده از قاعده زنجیرهای انجام میدهیم:
$$ \large \frac { d } { { d x } } \left ( { g \left ( u \right ) } \right ) = \frac { d } { { d u } } \left ( { g \left ( u \right ) } \right ) \, \, \frac { { d u } } { { d x } } { \mbox{ , }}\hspace {0.3in}u = f \left ( x \right ) $$
اگر تساوی u=x2 را در نظر بگیریم، با استفاده از قاعده زنجیرهای، داریم:
$$ \large \begin {align*} \frac { d } { { d x } } \int _ { { \, { x ^ 2 } } } ^ { { \, 1 } } { { \frac { { { t ^ 4 } + 1 } } { { { t ^ 2 } + 1 } } \, d t } } & = - \frac { d } { { d x } } \int _ { { \, 1 } } ^ { { \, { x ^ 2 } } } { { \frac { { { t ^ 4 } + 1 } } { { { t ^ 2 } + 1 } } \, d t } } \\ & = - \frac { d } { { d u } } \int _ { { \, 1 } } ^ { { \, u } } { { \frac { { { t ^ 4 } + 1 } } { { { t ^ 2 } + 1 } } \, d t } } \, \, \, \frac { { d u } } { { d x} } { \mbox { , }} \hspace {0.5in} u = { x ^ 2 } \\ & = - \frac { { { u ^ 4 } + 1 } } { { { u ^ 2 } + 1 } } \left ( { 2 x } \right ) \\ & = - 2 x \frac { { { u ^ 4 } + 1 } } { { { u ^ 2 } + 1 } } \end {align*} $$
با استفاده از قاعده زنجیرهای میتوانیم چند فرمول کلی را برای مسائل پیچیده استخراج کنیم. عبارت زیر، قاعده زنجیرهای برای دستهای از مسائل است:
dxd∫au(x)f(t)dt=u′(x)f(u(x))
همچنین، میتوان فرمولی برای انتگرالهایی نوشت که حد بالای آنها یک عدد ثابت و حد پایین آنها تابعی از x است. برای این کار میتوان حدود انتگرال بالا را جابهجا، و با قرار دادن یک منفی، اثر آن را خنثی کرد:
در نهایت، میتوان حالتی را بیان کرد که هر دو حد بالا و پایین انتگرال، تابعی از x باشند:
∫v(x)u(x)f(t)dt=∫v(x)af(t)dt+∫au(x)f(t)dt
به ازای هر مقداری از a میتوانیم انتگرال را بشکنیم. تنها لازم است توجه کنیم که f(a) وجود داشته باشد. بنابراین، با فرض وجود f(a)، بعد از شکستن انتگرال، میتوانیم به صورت زیر از آن انتگرال بگیریم:
سید سراج حمیدی دانشآموخته مهندسی برق است و به ریاضیات و زبان و ادبیات فارسی علاقه دارد. او آموزشهای مهندسی برق، ریاضیات و ادبیات مجله فرادرس را مینویسد.
۳ دیدگاه برای «انتگرال معین و محاسبه آن — از صفر تا صد»
بهارر
بازه انتگرلگیری را میتوان به دو زیربازه متصل به هم
[
a
,
c
]
و
[
c
,
b
]
شکست (لزومی ندارد
c
حتماً بین
a
و
b
باشد)
سلام وقتتون بخیر چطوری میتونه بینشون نباشه؟ اگه اینجوری باشه نباید کم کنیمشون از هم؟
شما در حال مطالعه نسخه آفلاین یکی از مطالب «مجله فرادرس» هستید. لطفاً توجه داشته باشید، ممکن است برخی از قابلیتهای تعاملی مطالب، مانند امکان پاسخ به پرسشهای چهار گزینهای و مشاهده جواب صحیح آنها، نمایش نتیجه آزمونها، پاسخ تشریحی سوالات، پخش فایلهای صوتی و تصویری و غیره، در این نسخه در دسترس نباشند. برای دسترسی به نسخه آنلاین مطلب، استفاده از کلیه امکانات آن و داشتن تجربه کاربری بهتر اینجا کلیک کنید.
بازه انتگرلگیری را میتوان به دو زیربازه متصل به هم
[
a
,
c
]
و
[
c
,
b
]
شکست (لزومی ندارد
c
حتماً بین
a
و
b
باشد)
سلام وقتتون بخیر چطوری میتونه بینشون نباشه؟ اگه اینجوری باشه نباید کم کنیمشون از هم؟
ممنونم از لطفتون
عالی بود .مرسی.