چگونه هدف گذاری کنیم تا به نتیجه برسیم؟
مقصد نهایی و مطلوب هر شخص نقطهای است که برای آن تلاش کرده باشد و با دستیابی به آن، موفقیت خودش را جشن بگیرد. به این نقطه نهایی هدف میگویند. افراد موفق تعریف مشخصی از هدف دارند و همواره فعالیتهای خود را در راستای رسیدن به آن تنظیم میکنند. در مقابل کسانی که هیچ هدفی ندارند با وجود تلاشهای بیوقفه به موفقیت چشمگیری نمیرسند. با توجه به اهمیت تعیین اهداف، در این مطلب از مجله فرادرس میآموزیم که برای مراحل مختلف زندگی نظیر کنکور، آینده شغلی، زندگی و... چگونه هدف گذاری کنیم. همچنین در انتها تاثیر انجام این کار و اهمیت آن را توضیح میدهیم و کتابهای مربوط به این حوزه را معرفی میکنیم.
چگونه در زندگی هدف گذاری کنیم؟
پیش از هر چیز این نکته را در نظر بگیرید که میخواهید به چه چیزی برسید. در این راستا لازم است که اهداف SMART داشته باشید. این نوع اهداف ۵ ویژگی اصلی دارند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- خاص (Specific)
- قابل اندازهگیری (Measurable)
- دستیافتنی (Attainable)
- مرتبط (Relevant)
- دارای محدودیت زمانی (Time-Bound)
اگر بدانیم که با روش اسمارت چگونه هدف گذاری کنیم انگیزه کافی برای دستیابی به آنها را خواهیم داشت. پس از انتخاب هدف گام بدی این است که برای آن برنامهریزی داشته باشیم و روی هرکدام از فعالیتهای درون برنامه متمرکز کار کنیم تا به نتیجه برسیم. هدفگذاری فرایند قدرتمندی از تفکر درباره آینده ایدهآل است و به شما انگیزه میدهد که برای تبدیل این رویا به واقعیت اقدامات درستی انجام دهید.
با تعیین این اهداف در واقع مشخص میکنید که چه درخواستها و نیازهایی دارید و به چه طریقی میتوانید به آنها پاسخ دهید. به این ترتیب درمییابید که باید روی چه نقطهای تمرکز کنید و هیچ عاملی شما را از این تمرکز دور نمیکند.
روش اسمارت ازجمله شیوههایی است که میتوانید از آن برای انتخاب تمام هدفهای زندگی خود استفاده کنید. در ادامه نکات مهمی در رابطه با انتخاب هدف برای موقعیتهای مختلف را عنوان میکنیم.
هدف گذاری چیست؟
متخصصان، هدفگذاری را فعالیتی در راستای انتخاب آرمان و مقصد نهایی معرفی میکنند که افراد آرزو دارند به آنها برسند. قبل از دانستن اینکه چگونه هدف گذاری کنیم ابتدا باید از خودمان بپرسیم که دستیابی به چه چیزی رضایتمان را جلب میکند. تعریف رضایتبخشی برای هر شخص متفاوت است و هر کس به فراخور موقعیت خود هدفگذاری انجام میدهد.
البته در نظر داشته باشید که رسیدن به هر هدف یعنی کنار گذاشتن هدفهای دیگر بنابراین باید در این مرحله با کمک قدرت تصمیمگیری خود انتخاب همهجانبه و هوشمندانهای داشته باشید. حتی گاهی برای دستیابی به آن نیاز است که از تفریحات زیادی بگذرید و بسیاری از کارهای همیشگی روزانه را از برنامه حذف کنید تا بتوانید به آن نقطه مد نظر برسید.
بنابراین سوال هدفگذاری میتواند اینطور مطرح شود: «حاضر هستید برای رسیدن به چه نقطهای سختیها را تحمل کنید؟» هر هدفی که تعیین کنید سختیهای خودش را دارد و باید ظرفیت لازم را برای پذیرش آنها داشته باشید.
برخی افراد در زندگی همواره بهسختی کار میکنند اما هرگز به جای ارزشمندی نمیرسند. علت اصلی این شرایط این است که آنها هرگز زمان کافی صرف فکر کردن به آینده نکردهاند و نمیدانند که از حضور در مسیر فعلی میخواهند به کدام نقطه برسند. اینها کسانی هستند که هرگز هدفی را برای خودشان تعریف نکردند. شما نیز در جنبههای مختلف زندگی باید مطابق هدفهایتان تلاش کنید و برنامه داشته باشید.مثلا اگر میخواهید در کنکور رتبه تکرقمی کسب کنید باید از بیشتر کارهای متفرقه دور شوید اما اگر قبولی در دانشگاهی متوسط شما را راضی میکند و اولویتهای دیگری دارید باید برنامهریزی داشته باشید و این فعالیتهای غیرکنکوری را به حداقل برسانید اما همچنان هفتهای یک یا دو بار میتوانید از این فضا فاصله بگیرید.
نتیجه در نهایت این است که انتخاب شما هر چه باشد با وجود تلاش و پشتکار به همان میرسید اما میزان سختیهای هر کدام از این هدفها با دیگری متفاوت است.
اصول هدف گذاری چیست؟
بهطور کلی از سال ۱۹۹۰ برای هدفگذاری ۵ اصل معرفی شده است که با کمک آنها درمییابیم که چگونه هدف گذاری کنیم.
- اصل تعهد
- اصل شفافیت
- اصل چالشبرانگیز
- اصل پیچیدگی کار
- اصل بازخورد
در ادامه به معرفی این اصول میپردازیم.
۱. اصل تعهد
تعهد به درجهای از تلاش برای دستیابی به اهداف گفته میشود. این اصل از هدفگذاری بیان میکند که با وجود چالشهای پیشرو نباید در مسیر اهداف از تلاش دست بدارید و باید با مهارت حل مسئله از آنها عبور کنید و در نهایت به موفقیت برسید. هر چقدر احساس تعهد شما بیشتر باشد احتمال دستیابی به اهدافتان افزایش مییابد. مخصوصا اگر این هدفها دشوار باشند وجود تعهد از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
در صورتی که متعهد به انجام امور و دستیابی به آرمانهایتان باشید در مواجهه با مسائل از تفکر تحلیلی کمک میگیرید و این طرز تفکر به شما در رفع مشکلات و تغییر استراتژی کمک میکند.
حال اگر احساس تعهد شما نسبت به هدفتان کم باشد به احتمال زیاد در مواجهه با مشکلات پیشرو خیلی زود از ادامه مسیر سر باز میزنید و ترجیح میدهید که هدف دیگری را انتخاب کنید. در صورتی که به اصل اول هدفگذاری پایبند نباشید به هیچ هدفی نمیرسید زیرا دستیابی به هر چیز باارزشی نیاز به تلاش و گذر از سختیها دارد.
برخی از عوامل، روی میزان تعهد ما تاثیر میگذارند. بهطور مثال باید بدانیم که چگونه هدف گاری کنیم و رسیدن به مقصد نهایی چه ارزشی برایمان دارد. در این حالت احتمال اینکه به آن پایبند بمانیم افزایش مییابد.
۲. اصل شفافیت
اهداف خاص و مشخص، شما را در مسیر مستقیمی قرار میدهند. اگر هدف مبهمی داشته باشید انگیزه کافی برای رسیدن به آن نخواهید داشت. در نظر داشته باشید که اهداف واضح مخصوصا برای موفقیتهای کاری خیلی مفید هستند. بنابراین با توجه به اصل دوم هدفگذاری بهتر است که نقاط عطف مشخص، دقیق و بدون ابهامی را برای خود تعریف کنید.
شفاف بودن این نقاط هدف باعث میشود که ذهن شما رسیدن به آنها را تصویرسازی کند و دستیابی به آن را امکانپذیر بدانید. در این حالت دقیقا آگاهید که باید چه کارهایی را در جدول زمانی خودتان قرار دهید و کدام کارها را حذف کنید.
۳. اصل چالشبرانگیز
اهداف باید در کنار اینکه در دسترس هستند چالشبرانگیز هم باشند. وقتی هدفی سخت و چالشی را برای خود انتخاب میکنید عملکردتان را بهبود میدهید و از خودتان راضی میشوید. همین امر اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد و برای رفع این چالشها به اندازه کافی احساس قدرت میکنید.
همچنین در این حالت انگیزه کافی برای تفکر استراتژیک و یافتن راهحلهای خلاقانه را خواهید داشت. بهطور کلی میتوانیم بگوییم که هدفهای فراتر از ظرفیت و توانایی ما هدفهای مناسبی نیستند و احساس نارضایتی درونی و کمبود اعتماد به نفس را در ما ایجاد میکنند.
انگیزه کافی زمانی به دست میآید که بدانیم چگونه هدف گذاری کنیم و هدفهای دردسترسی را انتخاب کنیم. در این حالت اگر در جریان چالشهای متناسب با تواناییهای خود باشیم برای حل آنها انگیزه بیشتری خواهیم داشت و بهشدت تمایل داریم که آنها را به بهترین نحو به اتمام برسانیم.
۴. اصل پیچیدگی کار
تحقیقات نشان میدهند که اگر وظایف شما بیش از حد پیچیده باشند تاثیر هدفگذاری را از بین میبرند. در مجموع اگر کارهای مربوط به هدف بیش از حد توان باشند تاثیرات منفی زیادی روی روحیه و حتی هدفگذاریهای بعدی شما میگذارند. همچنین این امر بهرهوری شما را کاهش میدهد و نمیتوانید با انگیزه فعالیتهایتان را ادامه دهید.
با وجود این نکات، اما اصل پیچیدگی کار بر این باور است که مدتزمان تعیین شده برای دستیابی به هدف باید واقعی باشد. وقتی فرصت کافی در اختیار افراد قرار میگیرد این امکان را دارند که مسئله را از جنبههای مختلفی نگاه کنند و بخش پیچیدگی کار را از بین ببرند.
به یاد داشته باشید که حتی باانگیزهترین افراد در برابر کارهای بیش از حد پیچیده ناامید میشوند اما شاید امکانات و فرصتهای کافی کمک کند که هدفهای غیرممکن را محقق کنند.
۵. اصل بازخورد
اگر هدفگذاری همراه با دریافت بازخورد باشد اثربخشی بیشتری دارد. بازخورد داخلی یعنی بهشکل واضح و بدون ابهام سطح فعلی را بررسی کنید و دریابید که چطور این سطح را بالاتر ببرید تا به هدف برسید. وقتی کارهای خود را ارزیابی میکنید سطح عملکرد شما مشخص میشود.
بهطور مثال ممکن است به این نتیجه برسید که تاکنون از سطح استاندارد پایینتر بودهاید. در این حالت باید برنامه و نوع فعالیتها را تغییر دهید تا بازخوردهای بعدی بهتر باشند. حتی ممکن است با توجه به همین اصل دریابید که هدف اشتباهی را انتخاب کردهاید و لازم است که آن را تغییر دهید.
چگونه برای آینده هدف گذاری کنیم؟
هدفها اساسا برای آینده طراحی شدهاند. کسی نمیتواند برای گذشته یا زمان حال، هدفی را تعیین کنید به همین علت باید از حالا تلاش کنیم تا در آینده به جایگاه مد نظرمان برسیم. در ادامه توضیح میدهیم که برای آینده باید چگونه هدف گذاری کنیم و مراحل امکانپذیر آن را یکییکی طی میکنیم.
- نوشتن اهداف
- انتخاب هدفهای خاص
- تعیین اهداف کوتاهمدت
- تعیین اهداف واقعی
- وجود هدفهای دورهای
- تعریف تاریخ دقیق دستیابی به اهداف
- داشتن انگیزه برای رسیدن به اهداف
- قابل اندازهگیری بودن اهداف
- طراحی برنامه عملیاتی
- شناسایی خطاهای ذهنی
- مدیریت زمان
- نظارت بر پیشرفت
۱. نوشتن اهداف
اولین نکته برای هدفگذاری این است که آن را یادداشت کنید زیرا وقتی آنها را مینویسید دیگر دور از ذهن نیستند و قابلیت دستیابی به آنها را در درونتان احساس میکنید.
همچنین در کنار نوشتن اهداف، برنامه دستیابی به آنها را یادداشت کنید زیرا هدف بدون برنامه کارایی لازم را ندارد. در این راستا میتوانید از انواع برنامهریزی بهره ببرید. پس از نوشتن هدفها و برنامههای مرتبط با آنها این کاغذ را جایی قرار دهد که روزانه نگاهتان به آن برخورد کند و بهنوعی برای افزایش انگیزه و متمرکز ماندن یاریتان دهد.
۲. انتخاب هدفهای خاص
پیش از این توضیح دادیم که برای دانستن اینکه چگونه هدف گذاری کنیم باید جایگاه خاصی را در نظر بگیریم و دقیقا برای رسیدن به همان نقطه اقدامات خود را تنظیم کنیم. در این رابطه میتوانید با تصویرسازی ذهنی لحظه رسیدن به نتیجه نهایی را ترسیم کنید. این کار رسیدن به هدف را برایتان امکانپذیر میکند. همچنین با اندیشیدن به آن درمییابید که در این راستا چه روشی برای اقدام بهتر خواهد بود.
بهطور مثال هدف شما این است که مدیر ارشد سازمان خود شوید. برای رسیدن به این هدف در کنار نوشتن آن روی کاغذ باید درباره خصوصیاتش نیز بیندیشید. برای اجرای بهتر این کار میتوانید به سوالات زیر پاسخ دهید تا ذهنتان از پیچیدگیها خارج شود.
- دقیقترین اقدامات در راستای دستیابی به این هدف چه هستند؟
- چقدر زمان نیاز دارید تا به این اهداف برسید؟
- زندگی شما پس از رسیدن به این هدف چه تغییراتی خواهد کرد؟
۳. تعیین اهداف کوتاهمدت
حالا که به صورت تقریبی میدانید که جایگاه آرمانی و هدف نهایی شما در چند سال آینده چیست شروع کنید به تعیین اهداف کوتاهمدت تا در مسیر هدف اصلی قرار بگیرید. با انتخاب هدف در واقع مسئولیت انجام کاری درون خود میپذیرید. برای اینکه بدانید در این راه مسئولیتپذیری چیست مدت نهایی رسیدن به هر کدام از این هدفهای کوتاهمدت را نیز مشخص کنید.
بهیاد داشته باشید که مدت رسیدن به این نقاط عطف نباید بیشتر از یک سال باشد. همانطور که پیش از این اشاره کردیم بهتر است تمامی هدفهای کوچک و بزرگ را یادداشت کنید تا از انجام آنها سر باز نزنید. این کار همچنین پایبندی و وفاداری شما نسبت به هدف نهایی را افزایش میدهد. بهطور مثال برای اینکه وزن خود را کاهش دهید در ماه جاری روی کاهش ۲ کیلوگرم از آن تمرکز کنید.
یا مثلا اگر هدفتان این است که کسب وکار خودتان را راهاندازی کنید و کتابفروشی داشته باشید باید یک دوره کتابداری بگذرانید و به اصول آن آگاه شوید و بعد به دنبال مکان مناسبی برای تاسیس این فروشگاه بگردید.
این دو مورد مثالهایی از اهداف کوتاهمدت هستند که با اتمام آنها بخش بزرگی از هدف اصلی خود را پیش میبرید. اگر دیگران پرسیدند که چگونه هدف گذاری کنیم به آنها تعیین اهداف کوچک و کوتاهمدت را بیاموزید و بعد توضیح دهید که انجام این کارهای ساده در نهایت آنها را به همان نقطه نهایی میرساند و نباید ناامید شوند.
۴. تعیین اهداف واقعی
خیلی مهم است که برای هدفگذاری به شرایط خود توجه کنید و اهدافی واقعی انتخاب کنید. در این حالت میتوانید تمام افکار خود را یادداشت کنید و از بین آنها هدفهای واقعیتر را بردارید. بقیه اهداف ممکن است در آینده امکان تحقق داشته باشند اما در حال حاضر اگر آنها را به عنوان هدف اصلی در نظر بگیرید با نرسیدن به آن نقطه دچار کمبود عزت نفس میشوید و دیگر انگیزهای برای هدفگذاری مجدد نخواهید داشت.
آنچه برای رسیدن به نقطه مد نظرتان نیاز دارید عبارت است از مهارت، منابع، زمان و دانش. اگر این موارد را نداشته باشید و هدفتان به وجود آنها وابسته باشد هدفگذاری شما اشتباه است. زیرا این نوع هدفها غیرواقعی هستند و همواره در قالب یک رویای دور از دسترس باقی میمانند.
وقتی از خود میپرسیم که چگونه هدف گذاری کنیم در پاسخ باید مهارتهای خود را ارزیابی کنیم و پس از آن دریابیم که چه منابعی برای استفاده در دست داریم. مثلا اگر مهارت تعمیرات موبایل را یاد گرفتهایم باید به فکر استفاده صحیح از این مهارت باشیم.
در این موقعیت هدف نهایی میتواند گسترش کسب و کار در این زمینه باشد اما پیش از آن باید بودجه خود را در نظر بگیریم و اگر توان خرید یا اجاره فروشگاه خود را نداریم باید برای کوتاهمدت هدفمان را تغییر دهیم. به این ترتیب لازم است برای مدت زمانی مشخص با دیگران در این زمینه همکاری کنیم و پس از تامین منابع موردنیاز به سراغ هدف نهایی خود برویم.
۵. تعیین هدفهای دورهای
ممکن است در ابتدای مسیر به نظرتان بیاید که برنامههای کاملی دارید و هدفهای کوچک و بزرگ درستی را برای خود انتخاب کردهاید. اما کمی بعد و با توجه به شرایط نیاز است که ارزیابی مجددی داشته باشید و برخی از این هدفهای کوچک را تغییر دهید. در این بین لازم است که انعطافپذیر باشید تا بتوانید تغییرات را قبول کنید. اولویتهای شما باید کاملا منطبق بر اهدافتان باشند و در غیر این صورت باید تغییر کنند.
بهطور مثال تصمیم میگیرید که در طول یک سال مدرک زبان آیلتس را دریافت کنید و در برنامه روزانه خود زمانی را به مطالعه دروس مربوط به هدفتان اختصاص میدهید اما کمی بعد شرایط تغییر میکند و زمان بیشتری در اختیارتان قرار میگیرد.
در این حالت ممکن است در عرض ۸ ماه به هدف خود برسید. این در حالی است که اگر روی برنامه قبلی خود اصرار داشته باشید توانایی بهبود آن را نخواهید داشت. عکس این موضوع نیز در مواقع زیادی صدق میکند. بنابراین در نظر بگیرید که همهچیز تحت کنترل شما نیست و اگر اتفاقی رخ داد باید تغییرات لازم را روی برنامههای خود پیاده کنید و حتی گاهی هدف را تغییر دهید.
۶. تعیین تاریخ دقیق دستیابی به هدف
وقتی تاریخ دقیقی را برای رسیدن به هدف تعیین میکنید این امکان را به خود میدهید که اهداف را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنید و برای رسیدن به هر کدام زمان مشخصی رادر نظر بگیرید. با وجود این نقاط عطف میتوانید عملکرد خود را بهتر و سادهتر کنترل کنید و از مسیر هدفتان دور نشوید.
در این گام لازم است یک تاریخ دقیق را برای خود در نظر بگیرید. بهطور مثال بهجای اینکه بگویید تا تابستان امثال در آزمون آیلتس شرکت میکنید دقیقا تعیین کنید که در هفته اول مرداد این آزمون را خواهید داد. به این ترتیب تمام برنامههایتان مطابق با همین تاریخ تنظیم میشوند و در این بین زمانهای دیگری را برای شرکت در آزمونهای مقدماتی تعیین میکنید و به این ترتیب خود را ملزم به انجام آن کار و افزایش تمرکز در مطالعه میکنید.
۷. مشخص کردن انگیزه رسیدن به این اهداف
اگر دلیلهای کافی برای تلاش کردن و رسیدن به هدفهایتان دارید انگیزه لازم را نیز خواهید داشت. هر چقدر این هدفها ارزش بیشتری داشته باشند برای دنبال کردن آنها بیشتر تلاش میکنید.
بهطور مثال فرض کنید پس از درک این نکته که چگونه هدف گذاری کنیم، تصمیم گرفتیم هدف را روی به دست آوردن یک میلیون دلار در یک سال تنظیم کنیم. در اینجا علتی که پشت هدف دستیابی به این مبلغ است انگیزه ایجاد میکند و حاضر میشویم که برای آن تلاش کنیم و اگر این علت ارزش چندانی نداشت هدف ما نیز خیلی زود بیاهمیت میشود و کنار میرود.
در ادامه برخی از انگیزههای ارزشمند متداول را نام میبریم که ممکن است منطبق با ارزشهای شما باشند.
- رسیدن به آزادی
- صرف زمان بیشتر با خانواده
- کمک به تغییرات مهم اجتماعی
- کمک مالی به اعضای خانواده
۸. انتخاب اهداف قابل اندازهگیری
هر چقدر هدفهایتان قابلیت اندازهگیری بیشتری داشته باشند شانس شما برای رسیدن به آنها افزایش مییابد زیرا به این ترتیب میتوانید بررسی کنید که تاکنون چه کارهایی انجام دادهاید و چه کارهای دیگری را میتوانید انجام دهید.
در صورتی که این امکان فراهم بود معیاری را برای ارزیابی میزان پیشرفت خو در نظر بگیرید تا دریابید که در حال حاضر تا رسیدن به هدف اصلی خود چقدر فاصله دارید. این معیار سنجش میتواند مانند یکی از گزینههای زیر باشد.
- پول
- زمان
- اندازه
- تعداد محصولات
بهطور مثال اگر تلاش میکنید که مبلغ خاصی را در مدت زمان مشخصی به دست بیاورید میتوانید معیار سنجش خود را مقایسه مقدار پول فعلی و آینده قرار دهید و با هر میزان افزایش درآمد، درصد پیشرفت خود را در مسیر اهدافتان حساب کنید. در این راستا میتوانید با مدیریت مالی شخصی جلوی خرجهای اضافه را بگیرید و پول بیشتری پسانداز کنید.
۹. طراحی برنامه عملیاتی بزرگی
طراحی برنامهریزی عملیاتی راهحلی اثربخش برای افزایش شانس شما در دسترسی به هدفهایتان است. این برنامه به شما کمک میکند که در مسیر خود همواره متمرکز باشید و از عوامل حواسپرتی دوری کنید.
وقتی که در حال طراحی برنامه عملیاتی خود هستید تمامی جزئیات را در نظر بگیرید و در طرح نهایی درج کنید زیرا قرار است که استراتژی مناسبی برای رسیدن به هدف داشته باشید و این استراتژی مبتنی بر جزئیاتی است که در برنامه به آنها اشاره میکنید. هر چه زمان بیشتری صرف برنامهریزی کنید اثربخشی آن افزایش مییابد و میتوانید از آن در هر گام خود راهنمایی بگیرید تا دچار سردرگمی نشوید.
۱۰. شناسایی ایرادهای ذهنی
ایرادهاو اشکالات ذهنی افکار پرچالشی هستند که میخواهند شما را از حرکت در مسیر هدفها بازدارند. از اینرو باید آنها را شناسایی کنید و پس از آن راهی برای غلبه بر آنها بیابید. بسیاری از افراد میپرسند که چگونه هدف گذاری کنیم در حالی که همواره از هدفهای مختلف خود و دیگران ایراد میگیرند و به خودشان فرصت موفق شدن نمیدهند.
بهترین راه برای مقابله با این قبیل افکار این است که آنها را شناسایی و یادداشت کنید. سپس برای هر کدام از این افکار جملهای بنویسید که ایراد موجود را خنثی کند. مثلا با خود میگویید که در مصاحبه شغلی یک شرکت خاص شرکت کردهاید اما تصورتان این است که قبولی در آن محال است.
در این حالت روبهروی این ایراد ذهنی چند نمونه از موفقیتها در موقعیت مشابه را یادداشت کنید تا به یاد داشته باشید که لایق حضور در چنین سازمانی هستید. انجام این کار به شما کمک میکند که احساسات خود را کنترل کنید و اجازه ندهید که افکار منفی مانع از موفقیت شما شوند.
۱۱. مدیریت زمان
یکی از مهمترین بخشها در رسیدن به اهداف داشتن مهارت مدیریت زمان است. داشتن این توانایی کمک میکند که همواره در حال پیشرفت باشید. برای رسیدن به بهترین نتیجه میتوانید از برخی از اثربخشترین تکنیکهای مدیریت زمان استفاده کنید. در ادامه به بعضی از این روشها اشاره کردهایم.
- تکنیک پومودورو
- استفاده از زمانسنج
- استفاده از چکلیست
- کمک گرفتن از دوستان مسئولتپذیر
- استفاده از جدول مدیریت زمان
با توجه به اینکه برای مدیریت زمان تکنیکهای بسیار زیادی وجود دارند با انتخاب چند مورد از آنها بسنجید که کدامشان برای شما کارایی بیشتری دارد و از همان برای هدفگذاری استفاده کنید. بنابراین با توجه به اهمیت مدیریت زمان میتوانیم به این نتیجه برسیم که پیش از یادگیری این مهارت که چگونه هدف گذاری کنیم باید نحوه مدیریت کردن زمان خود را بیاموزیم.
۱۲. نظارت بر میزان پیشرفت خود
در حین تلاش برای دستیابی به اهداف ممکن است با تغییراتی مواجه شوید. از اینرو بهترین کار این است که در هر مرحله از کار فعالیتهای خود را ارزیابی کنید و رویکردتان را دوباره تنظیم کنید تا فرایندها دچار مشکل نشوند.
در این مرحله در نظر بگیرید که چه کارهایی در جهت پیشرفت شما هستند و انجام کدام کارهای داخل برنامه دیگر ضرورتی ندارد. در واقع لازم است که برنامه عملیاتی خود را مرور کنید و برخی از فعالیتهای موجود در آن را تغییر دهید. حتی گاهی شرایط طوری تغییر میکند که دیگر هدف پیشرو برایتان ارزشی ندارد و خواستههای دیگری دارید. در این حالت باید هدفگذاری را دوباره انجام دهید.
چگونه برنامه ریزی و هدف گذاری کنیم؟
برنامهریزی برای اهداف بسته به نوع هدف متفاوت است. ما در ابعاد مختلف زندگی هدفهای مختلفی داریم و گاهی نمیدانیم که چگونه باید هدف گذاری کنیم. این موارد اغلب عبارتاند از اهداف خانوادگی، شغلی، تحصیلی و سلامتی. در ادامه برخی از نمونههای این هدفها را برای هر گروه نام میبریم تا اگر در ابتدای مسیر هدفگذاری هستید از آنها کمک بگیرید.
اهداف خانوادگی
این اهداف تنوع بسیار زیادی دارند که در ادامه بعضی از آنها را نام میبریم.
- میخواهم حداقل هفتهای دو مرتبه با خانوادهام شام بخورم.
- حداقل یک بار در هفته میخواهم از اعضای خانوادهام قدردانی کنم.
- میخواهم هر بار که برای خانواده غذا میپزم سالادهای متنوعی برایشان تهیه کنم تا از دیدن میز شام لذت ببرند.
اهداف کاری
اهداف کاری ازجمله هدفهای بسیار مهمی هستند که رسیدن به آنها نیاز به تلاش و پشتکار زیادی دارد. در زیر به بعضی از آنها اشاره کردهایم.
- میخواهم هفتهای یک بار برای یافتن شغل جدید تلاش کنم.
- میخواهم که مسئولیتهای بیشتری را در محیط کار بپذیرم تا به مرور مدیران با کشف توانمندیها رتبهام را بالاتر ببرند.
- میخواهم ماهی یک بار افراد بانفوذ را به قهوه دعوت کنم و ارتباط موثری را با آنها برقرار کنم.
اهداف تحصیلی
اهداف تحصیلی فقط به مدرسه و دانشگاه مربوط نمیشوند. بسیاری از افراد در خارج از دورههای معمول و در دورههای خصوصی و آزاد شرکت میکنند و در رشته مد نظرشان مهارت به دست میآورند. از اینرو میتوانیم این هدفها را در دسته هدفهای همگانی و متداول قرار دهیم. برخی از آنها را در زیر آوردهایم.
- هدف من این است که تا پایان تابستان طراحی سایت یاد بگیرم.
- میخواهم کمی زبان اسپانیایی یاد بگیرم تا در این کشور مشکلی نداشته باشم.
- میخواهم برای دریافت مدرک از این موسسه درس بخوانم.
اهداف سلامتی
سلامتی نیز یکی دیگر از پارامترهای مهم زندگی است که گاهی دستیابی به آن سخت میشود و لازم است که بدانیم چگونه هدف گذاری کنیم تا جسم سالمی داشته باشیم. در ادامه به برخی از این نوع اهداف اشاره میکنیم.
- میخواهم هر آخر هفته به مدت ۱۰ دقیقه مدیتیشن انجام دهم تا بهمرور به ذهن آگاهی برسم.
- میخواهم شروع به کوهنوردی کنم و اگر در این زمینه علاقه داشتم به شکل حرفهای آن را دنبال کنم.
- از این به بعد دسر را از برنامه غذایی خود حذف میکنم تا در پایان ماه حدود ۲ کیلوگرم از وزن خود را کاهش دهم.
چگونه به اهدافمان برسیم؟
پس از آنکه دریافتیم چگونه هدف گذاری کنیم باید بیاموزیم که به این هدفهای تعیین شده برسیم. پیش از این گفتیم که دستیابی به اهداف با برنامهریزی صحیح امکانپذیر است. در ادامه نکات مهم دیگری را نیز عنوان میکنیم که با انجام آنها راحتتر از همیشه به هدفهای خود میرسید.
۱. تصویرسازی ذهنی
روی هر کاری تمرکز کنید انرژی شما صرف انجام همان کار میشود. تصویرسازی ذهنی یکی از تاثیرگذارترین کارها برای تحقق اهداف است. وقتی هدفهایتان را به صورت روزانه تصور میکنید در ذهن خود به آن نقطه میرسید و حس شیرین این موفقیت در خاطرتان میماند. به این ترتیب ارزش هدف را بیش از پیش درک میکنید و برای رسیدن به آن انرژی بیشتری میگذارید.
همه افراد موفق از این تکنیک برای دستیابی به اهدافشان استفاده میکنند. حتی میتوانید برای تصویرسازی بهتر عکس آن نقطه مد نظر را روی دیوار اتاقتان نصب کنید. مثلا اگر سال کنکور است و میخواهید در دانشگاه تهران قبول شوید عکس ورودی دانشگاه را چاپ کنید و روی آینه اتاق بچسبانید. هر بار که تصور میکنید که این عکس در دانشگاه شما است، انگیزه بیشتری برای مطالعه و قبولی در دانشگاه میگیرید.
۲. اشتراکگذاری اهداف
با یکی از دوستان یا اقوامتان درباره این هدفها صحبت کنید تا در جریان فعالیتهایتان باشند. این کار برای شما تعهد ایجاد میکند و بهراحتی از فعالیت در راستای اهدافتان شانه خالی نمیکنید. همچنین با به اشتراک گذاشتن فهرست اهداف، از دیگران نیز در این رابطه کمک میگیرد تا موانع پیشرویتان را بردارید. یک همراه خوب میتواند فرصتهای مناسبی را برایتان فراهم کند و همچنین در ارزیابی روند پیشرفت یاریتان دهد.
۳. پیگیری فرایندها
برنامه تنظیم شدهای داشته باشید و در آن هدفهای کوتاهمدت و بلندمدت خود را قرار دهید. این کار در ارزیابی روند کارتان به شما کمک میکند. در این حالت درمییابید که چه فعالیتهایی را انجام دادهاید و کدام کارها از نگاهتان پنهان مانده است. خیلی مهم است که زمان مناسب اعمال تغییرات را دریابید.
در واقع برای تصمیمگیری باید مصمم باشید اما بهتر است که انعطاف لازم را برای ایجاد تغییرات داشته باشید زیرا همانطور که پیش از این اشاره کردیم همهچیز تحت کنترل شما نیست. همچنین ممکن است پس از مدتی تغییراتی در طرز تفکر شما به وجود بیاید و ارزش هدف نهایی برایتان کمرنگ شود. در این حالت لازم است که با تغییر فرایندها هدفگذاری جدیدی انجام دهید.
۴. جشن گرفتن برای موفقیت
افرادی که میپرسند چگونه هدف گذاری کنیم اغلب تصور میکنند که هدفگذاری و تلاش برای آن امری خشک و خشن است و سختیهای زیادی را باید تحمل کنند تا به نقطه مد نظرشان برسند. اما اگر تمام مسیر هدف در این حد دشوار باشد انگیزهای برای دستیابی به آن نمیماند.
از اینرو در حین برنامهریزی همواره زمانی را برای جشنگرفتن در نظر بگیرید. در واقع اگر هر روز برای هدف خود فعالیتی انجام دهید در دورههای زمانی مختلف بخشی از فرایند آن را به اتمام میرسانید و در این موقعیتها است که باید برای خود جشن بگیرید تا این موفقیتهای کوچک در ذهنتان ثبت شوند و اعتماد به نفس کافی را برای ادامه دادن به مسیر اهدافتان داشته باشید.
چگونه برای کنکور هدف گذاری کنیم؟
کنکور از جمله نقاط عطفی است که در زندگی بسیاری از نوجوانان اهمیت زیادی دارد. رقابت در این آزمون زیاد است و فقط افرادی در آن به نتیجه میرسند که هدف مشخصی برای خود تعیین کردهاند. همانطور که پیش از این اشاره کردیم این هدفها باید با توجه به مهارتها و منابع در دسترس باشند و اگر در کنکور به این تواناییهای خود آگاه نباشید هرگز موفق نمیشوید.
یکی از سوالات کنکوریها این است که چگونه هدف گذاری کنیم و امتحان موفقی داشته باشیم. در این راستا بهترین کار این است که آزمونی اولیه از خود بگیرند تا بدانند که در حال حاضر سطح دانش آنها چقدر است.
پس از تعیین سطح باید هدف خود را مطابق با آن تعیین کنند و به این سوال پاسخ دهند که چگونه برنامهریزی کنند. بهطور مثال شخص کنکوری به این نتیجه میرسد که با این میزان توانایی میتواند در دانشگاه دولتی شهر خود قبول شود و تحصیلاتش را ادامه دهد اما کمی بعد مطالعه صحیح دروس را یاد میگیرد و تواناییهایش در یادگیری و بهخاطر سپردن مطالب افزایش مییابد. در این حالت ممکن است اهداف او تغییر کند و برای قبولی در دانشگاههای بهتر تلاش کند. بنابراین میتوانیم اینطور نتیجه بگیریم که میزان تواناییها و تلاشهای افراد است که هدف آنها در آزمون کنکور را تعیین میکند.
تفاوت سیستم با هدف
گاهی برخی افراد سیستم را با هدف اشتباه میگیرند و تصورشان این است که این دو یکسان هستند. در حالی که با هم تفاوتهایی دارند. برای درک بهتر این مسئله یک قایق پارویی را تصور کنید. هدفهای شما مانند سکان آن قایق هستند. در واقع آنها هستند که مسیر شما را مشخص میکنند. اگر هدف خود را انتخاب کنید سکان شما روی جهت خاصی تنظیم میشود و به همان سمت حرکت میکند.
اگر نتوانید هدفگذاری درستی داشته باشد و دائم هدف نهایی خود را تغییر دهید قایق شما دور یک دایره بیپایان و بیمقصد میچرخد. به عبارتی دیگر، با داشتن چندین هدف دچار سردرگمی میشوید و به هیچ کدام از آنها نمیرسید.
نکته دیگر این قایق، پاروهای آن هستند که گاهی از سکان هم اهمیت بیشتری دارند. در واقع اگر اهداف را سکان قایق بدانیم پاروهای قایق فرایندی هستند که برای دستیابی به آن اهداف به کار میروند. در واقع جهت، توسط سکان تعیین میشود و فرایند توسط پاروها. این مثال قایق پارویی تفاوت میان سیستمها و اهداف را به وضوح بیان میکند. در ادامه مثالهایی را عنوان میکنم تا تفاوت این دو مبحث برایتان روشن شود.
- اگر مربیگری گروهی از ورزشکاران را برعهده دارید هدف شما این است که در یک مسابقه برنده شوید و سیستم تمرینهایی است که گروهتان روزانه انجام میدهند.
- اگر نویسنده باشید هدف شما نوشتن کتاب و سیستم همان برنامه نوشتنی است که بهصورت هفتگی برای خود تعیین میکنید.
- اگر دونده هستید هدف شما برنده شدن در مسابقه آتی است و سیستم همان تمرینهایی است که به صورت روزانه تعریف میکنید.
اهمیت هدف گذاری
تمامی قهرمانان المپیک، افراد موفق در کسب و کار و تمام کسانی که در زمینههای مختلف به موفقیت رسیدند پیش از رسیدن به نقطه نهایی برای خودشان هدفگذاری کردهاند. تعیین هدف به شما دید وسیعی درباره آینده میدهد و با استفاده از آن انگیزههای کوتاهمدت و بلندمدت زیادی برای خود پیدا میکنید.
در این راستا تمرکز اصلی هدفگذاری روی کسب دانش است و به شما کمک میکند که زمان و منابع خود را مدیریت کنید. همین امر نیز برای بهبود شرایط آینده کافی است.
برای اینکه بدانیم چگونه هدف گذاری کنیم ابتدا باید هدف خود را کاملا واضح تعیین کنیم این تعیین هدف باید بهگونهای باشد که با پیمودن هر گام میزان پیشرفت خود را اندازهگیری کنیم و دریابیم که چند درصد از مسیر باقی مانده است. به این ترتیب آنچه در گذشته به نظر غیرممکن بود پس از مدتی امکانپذیر میشود.
به این ترتیب اعتماد به نفس ما به میزان قابل توجهی افزایش مییابد و میتوانیم با این روحیه تا انتهای مسیر ادامه دهیم.
در ادامه برخی نکات پراهمیت دیگر در هدفگذاری را معرفی میکنیم.
- با داشتن اهداف روشن درمییابید که در زندگی شخصی و حرفهای خود میخواهید به چه جایگاهی برسید.
- هدفگذاری انگیزه شما را برای اهداف بلندمدت و کوتاهمدت افزایش میدهد.
- داشتن اهداف به شما در اولویتبندی کارها کمک میکند زیرا نشان میدهد که چه کارهایی مهم و چه کارهایی کماهمیت هستند.
- هدفگذاری باعث میشود که روی انتخابهای خود کنترل بیشتری داشته باشید و به این ترتیب قدرت تصمیمگیری شما را افزایش میدهد زیرا در مواجهه با هر دوراهی، انتخاب شما راهی است که به سمت هدفهایتان باشد.
- وقتی هدف بزرگی برای خود تعیین میکنید و خود را لایق رسیدن به آن میدانید ناخودآگاه این مسئله تاثیر مثبتی روی رفتارهای شما میگذارد و عزت نفس بیشتری خواهید داشت.
- تلاش برای دستیابی به اهداف و رسیدن به آنها اعتماد به نفس کلی شما را در تمام ابعاد زندگی اعم از کاری و تحصیلی و عاطفی و... افزایش میدهد.
هدف گذاری چه تاثیری در زندگی ما دارد؟
برخی افراد اهمیتی به هدفگذاری نمیدهند و تصور میکنند که سرنوشت مشخص است و لزومی ندارد که برای مقصد خاصی تلاش کنند. اما حقایق زیادی وجود دارند که نشاندهنده تاثیر بسیار زیاد هدفگذاری هستند. وقتی میپرسیم که چگونه هدف گذاری کنیم منظورمان رسیدن به این تاثیرات است. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
- هدفگذاری باعث پیشرفت تحصیلی میشود. حدود ۲۵ درصد از دانشجویانی که در مقطع کارشناسی تحصیل میکنند پیش از اتمام دوره ۴ ساله دانشگاه، آن را رها میکنند و علت اصلی این اتفاق نداشتن هدفی روشن است. در مقابل، افرادی که کاملا هدفمند وارد دانشگاه میشوند تا پایان به تحصیلات خود ادامه میدهند و دریافت مدرک را امری ارزشمند میدانند.
- هدفها برای افزایش انگیزه مفید هستند و عکس این موضوع نیز صادق است. اغلب تعاریف مربوط به انگیزه با هدف و هدفگذاری ارتباط نزدیک دارند. بهطور مثال انگیزه میل یا خواستهای است که به رفتار هدفمند افراد انرژی و جهت میدهد.
- هدفگذاری برای بهینهسازی شرایط بسیار کارآمد است. وقتی هدف شما هم چالشبرانگیز است و هم متناسب با سطح تواناییهایتان تعریف شده است اهرمی قدرتمند برای رساندن شما به نقطه غایی مد نظرتان به حساب میآید.
معرفی کتاب برای هدف گذاری
یکی از بهترین راهها برای پرورش مهارتهای نرم این است که در این راستا آموزشهای لازم را ببینیم. مطالعه کتابهای حوزه هدفگذاری نیز برای این که بدانیم چگونه هدف گذاری کنیم مفید هستند و مهارتهای ما را افزایش میدهند. از اینرو در ادامه قصد داریم برخی از بهترین کتابهای مرتبط با آن را معرفی کنیم.
۱. کتاب عادتهای اتمی
عادتهای روزانه نقش اصلی را در رسیدن شما به اهدافتان دارند. با مطالعه این کتاب پرفروش میآموزید که برای رسیدن به هدفها لازم است برخی عادتهای خود را تغییر دهید. تغییر عادتهای اشتباه زندگی و جایگزین کردن آنها با عادتهای همراستا با اهداف بهمرور زمان شما را به هدفهایتان میرساند.
این کتاب یکی از محبوبترین آثار در حوزه عادتسازی است که برای موفقیت و رسیدن به هدفهای زندگی بسیار مفید است و میتواند روی کل زندگی شما تاثیرات چشمگیری اعمال کند. ترجمه فارسی این اثر نیز موجود است و میتوانید از آن برای تغییر سبک زندگی خود بهره ببرید.
۲. کتاب The Third Door
این کتاب در واقع حاصل مطالعات ۱۸ ساله نویسنده، پیرامون افراد موفق است. در واقع او طی پژوهشهای خود تلاش میکند که ویژگیهای مشترکی را در بین افراد موفق بیابد و تجربههای آنها را در اختیار خوانندگان خود قرار دهد. یکی از مهمترین ویژگیهای مشترک میان این افراد برنده، داشتن اهداف صحیح است. بنابراین اگر بخواهیم بیاموزیم که چگونه هدف گذاری کنیم مطالعه این کتاب یکی از بهترین گزینهها خواهد بود.
در این اثر به «در سوم» اشاره میکند که ما را به مهمانی افراد موفق وارد میکند. این اثر داستان محور با عنوان کردن ماجراهای سرگرمکننده بدون اینکه کتاب را به سمت کلیشه ببرد کمک میکند که مخاطب مفاهیم مربوط به هدفگذاری و انتخاب هدف را آموزش ببیند و در نهایت مسیر موفقیت خود را هموار کند.
۳. کتاب The Book of Mistakes
در این کتاب ۹ راز موفقیت عنوان میشود و مطالعه آنها میتواند تاثیر چشمگیری بر روند موفقیت شما بگذارد. اگر کمی به دیگران دقت کنید درمییابید که افراد موفق همواره موفق میشوند و افراد شکستخورده دائما شکست های دیگری را تجربه میکنند. در این کتاب به معرفی علت این تکرارها میپردازد و برای خواننده مشخص میکند که دقیقا چه عواملی سد راه او در مسیر موفقیتهایش شده است. در این اثر نویسنده با توصیف یک داستان، مراحل خروج از شکستهای پیاپی و رسیدن به موفقیت را میآموزد. با مطالعه این اثر یاد میگیریم که چگونه هدف گذاری کنیم و به این هدفها برسیم.
۴. کتاب Create Your Best Life
در این اثر نویسنده برای هدفگذاری از تکنیک SMART استفاده کرده است که پیش از این درباره این متد توضیح دادیم. تجربه افرادی که از این روش برای انتخاب هدف استفاده کردهاند در این کتاب جمعآوری شده است و نشان میدهد که اثرگذاری این روش تا چه حد است. همچنین مطالعه این کتاب به شما دیدگاه تازهای درباره رسیدن به اهداف زندگی ارائه میکند.
در بخشی از آن آمده است: «زندگی شما سفری مقدس است که به تغییر، پیشرفت، اکتشاف، حرکت، انتقال، دیدگاه شما درباره مسائل امکانپذیر و... میپردازد. در این سفر میآموزید که چگونه عمیق و شفاف به مسائل بنگرید و به درونتان توجه کنید. به این ترتیب میتوانید شجاعت کافی برای گام برداشتن در مسیر اهدافتان را به دست بیاورید.» در این اثر به این موضوع اشاره می کند که پس از هدفگذاری، دیگر در مسیر درستی قرار گرفتهاید و میتوانید رسیدن به آن نقطه نهایی را برای خود امکانپذیر کنید و تمامی احساسات مورد انتظارتان را تجربه کنید.
۵. کتاب Hard Goals
این کتاب نیز به بررسی زندگی افراد موفق میپردازد و در نهایت نتیجه میگیرد که ویژگی مشترک تمام آنها هدفگذاری صحیح بوده است. در پاسخ به سوال ما که میپرسیم چگونه هدف گذاری کنیم میگوید که باید هدفهایی را انتخاب کنید و این هدفها باید حد تواناییهای شما را محک بزنند. یعنی نباید بیش از حد نزدیک یا خیلی دور از دسترستان باشند. بلکه باید کمی شما را به چالش بکشند تا به اندازه کافی تلاش کنید و به نتیجه نهایی برسید.
نتایج موجود در این کتاب نشان میدهند که افراد با هدفهای دشوار ۷۵ درصد بیشتر از افراد با هدفهای ساده به نتیجه مطلوب خود میرسند. واقعیت انسان این است که بسیاری از تواناییهایش را انکار و پنهان میکند اما برای رسیدن به هدفها باید دست از انکار بردارد و آنها را تقویت کند.
جمع بندی
همه افراد در زندگی خود هدفهایی را انتخاب میکنند اما گاهی این هدفها اثربخشی لازم را ندارند و فرد را به ناامیدی یا کسالت میکشانند. با توجه به اهمیت این موضوع در این مطلب از مجله فرادرس آموختیم که چگونه هدف گذاری کنیم. این آموزشها در راستای انواع هدفگذاری برای زندگی شخصی و حرفهای و همچنین سال کنکور ارائه شد و همچنین نحوه رسیدن به اهداف نیز توضیح داده شد.
مطالعه توضیحات موجود در این متن کمک میکند که تغییرات لازم را در سبک زندگی خود به وجود بیاورید و به هدفهای خود دست یابید. همچنین در پایان کتابهای مرتبط با این حوزه معرفی شد تا راهنمایهای مناسبی را برای هدفگذاریهای بعدی در اختیار داشته باشید.
سوالات متداول
در ادامه برخی از سوالات متداول درباره هدفگذاری را مطرح میکنیم و به آنها پاسخ میدهیم.
بهترین هدف زندگی چیست؟
هر کسی با توجه به ارزشهای زندگی خود هدفی را والاتر از اهداف دیگر خود میداند. برای برخی افراد تشکیل خانواده بهترین است و برخی دیگر تحصیل در مدارج علمی بالا را بزرگترین هدف زندگی خود میدانند. در راستای بهترین هدف لازم است ابتدا ارزشمندترین مسائل زندگی خود را کشف کنید و مطابق با آن هدفتان را برگزینید.
چرا باید هدفگذاری انجام دهیم؟
تلاشهای بیهدف اغلب افراد را به موفقیت نمیرساند اما کسانی که هدفی مشخص میکنند و تلاشهایشان را در همان راستا تنظیم میکنند در بیشتر مواقع به موفقیت مد نظرشان میرسند. از اینرو برای دستیابی به اهداف باید بدانیم که چگونه هدف گذاری کنیم.