تصمیم گیری چه مراحلی دارد؟ – از صفر تا صد مسیر تصمیم گیری
موقعیتهای مختلفی در زندگی وجود دارند که ما را وادار به تصمیمگیری میکنند. انواع تصمیم گیری در مدیریت و زندگی نیاز به دانش و مهارت خاص خود را دارند و برای رسیدن به بهترین انتخاب باید مراحل این کار را آموخت. در این مطلب توضیح میدهیم که تصمیم گیری چه مراحلی دارد و چطور میتوانید در مواجهه با دوراهی یا چندراهیهای زندگی مطابق اصول این مهارت بهترین انتخاب را داشته باشید.
فرایند تصمیم گیری چیست؟
فرایند تصمیم گیری به مراحلی گفته میشود که برای انتخاب راهحل نهایی طی میکنید. پس از آنکه دانستید تصمیم گیری چه مراحلی دارد این امکان را دارید که از آنها برای تصمیمهای بلندمدت و کوتاهمدت استفاده کنید.
در محیط کار و زندگی گاهی با چندین انتخاب روبهرو میشوید و لازم است با کمک تصمیم گیری چند معیاره انتخاب کنید. این انتخابها معمولا تاثیر زیادی در ادامه شرایط کاری یا زندگی میگذارند بنابرین یادگیری این مهارت اهمیت بسیار زیادی دارد.
پس از آنکه دانستید تصمیم گیری چه مراحلی دارد در هرکدام از این مراحل میتوانید به ارزیابی تصمیم خود بپردازید. به این ترتیب راهحلهای مختلف را بررسی میکنید و در میانه راه اگر متوجه شدید که انتخاب خوبی نکردید قبل از آنکه دیر شود فرصت تغییر آن را خواهید داشت.
تفاوت مهارت حل مسئله با تصمیم گیری چیست؟
مهارت حل مسئله یا تحلیل مسئله، فرایندی است که طی آن برای مشکلی پیچیده راهحل مناسبی مییابید. حل مسئله و تصمیمگیری دو مهارت مکمل هستند اما معمولا تصمیمگیری پس از مراحل حل مسئله آغاز میشود و شخص در این بخش با علم به اینکه تصمیم گیری چه مراحلی دارد انتخاب نهایی را با هدف مد نظر خود تنظیم میکند.
تفاوت دیگر این مهارت این است که در فرایند حل مسئله جنبههای مختلفی از مشکل را بررسی میکنید. در حالی که در تصمیمگیری پس از انتخاب یکی از راهحلها، مراحل اجرای آن را پیش میبرید.
تصمیم گیری چه مراحلی دارد؟
هر زمان با موقعیتی مواجه شدید که نیاز داشتید از میان گزینههای موجود یک مورد را انتخاب کنید با علم به این که تصمیم گیری چه مراحلی دارد این ۸ گام را طی کنید تا به بهترین انتخاب برسید. البته برخی از انتخابها اهمیت چندانی ندارند.
به طور مثال انتخاب بین رفتن به محل کار با دوچرخه یا ماشین صرفا انتخابی ساده است که با در نظر گرفتن یک الی دو نکته میتوانید به پاسخ نهایی برسید. اما در انتخابهای مهم زندگی نظیر انتخاب رشته، شغل، شریک زندگی، محل سکونت و... حتما طبق اصول تصمیمگیری پیش بروید. زیرا اشتباه در این مسائل کل سرنوشت و آینده شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
۱. شناسایی مسئله
شناسایی و درک مسئله کمک میکند که به شکل همهجانبه به مشکل بنگرید و درگیر بخش کوچکی از آن نشوید. برای مثال برخی افراد در کسب و کار خود دچار مشکل میشوند و به میزان فروش مورد انتظارشان نمیرسند. در این حالت بسیاری از افراد برای رفع مشکل به تبلیغات روی میآورند در حالی که باید به ارزیابی کل فرایند کسب و کار بپردازند تا ریشه مشکل اصلی را شناسایی و درک کنند. استفاده از تبلیغات در این مرحله صرفا موجب افزایش هزینه این افراد میشود و نرخ فروش همچنان پایین میماند.
۲. انجام تحقیقات کامل
در مرحله دوم تصمیمگیری باید تحقیقات کاملی درباره مشکل و راهحلهای موجود انجام دهید و هر اطلاعات مهمی را در اختیار داشته باشید. در واقع نباید هیچ نقطه پنهانی در ذهن شما باقی بماند. حتی اگر در آن حیطه متخصص باشید و تجربه کافی کسب کرده باشید باز هم گاهی با مسائلی روبهرو میشوید که حل آنها پیچیده و دشوار است و انتخاب هرکدام از راهحلها مزایا و معایب خاص خودشان را دارند.
تحقیق کامل درباره راهحلهای مختلف گاهی شما را با روش حل متفاوتی روبهرو میکند که در گذشته به آن فکر نکرده بودید. در این مرحله تا حد امکان با افراد متخصص دیگر مشورت کنید تا آنها نیز راهحلهای خود را به شما ارائه بدهند. هرچه دید گستردهتری داشته باشید مزایا و معایب بیشتری را میبینید و در نتیجه انتخاب بهتری خواهید داشت.
به طور مثال در انتخاب رشته تحصیلی بسیاری از افراد بین دو رشته ریاضی و تجربی مردد میشوند. در این حالت مکالمه با دبیران مدرسه، افراد موفق در هر دو شاخه تحصیلی و ملاحظه میزان تواناییها و علاقهمندیها به شما نگاهی همهجانبه برای انتخاب بهتر میدهد.
۳. ساخت فهرستی از راهحلهای بادوام
وقتی با چندراهی مواجه میشوید و میدانید که تصمیم گیری چه مراحلی دارد در گام سوم راهحلهای موجود را به شکل فهرست مینویسید. در این فهرست پس از آنکه روشهای تایید شده در مرحله قبل را یادداشت کردید روبهروی هرکدام مزایا و معایبشان را بنویسید. بهتر است که در این فهرست صرفا راهحلهایی را قرار دهید که اثربخشی آنها بیشتر از دیگر روشها است و انتخاب آنها ضرری به شما نمیزند. بسته به میزان حساسیت تصمیم خود در این مرحله ممکن است زمان زیادی را صرف اندیشیدن به جوانب کنید. همچنین امکان دارد با کمی تفکر استراتژیک و تفکر انتقادی به پاسخ درست برسید.
۴. استفاده از اعضای دیگر تیم
اگر در موقعیتی قرار گرفتهاید که به تنهایی توان تصمیمگیری ندارید از اعضای گروه خود کمک بگیرید. وقتی از افراد دیگر درباره موضوعی سوال میکنید آنها از زاویههای مختلفی به موضوع نگاه میکنند و با ایدههایی که میدهند دید وسیعی به شما برای تصمیمگیری بهتر ارائه میکنند و همچنین باعث افزایش قدرت تصمیم گیری شما میشوند. مخصوصا وقتی مسئله مربوط به موضوعی است که در آن تخصص کافی ندارید حضور افراد بخشهای مختلف به شما کمک شایانی میکند.
وقتی درمییابید که تصمیم گیری چه مراحلی دارد دیگر در برابر کمک گرفتن از دیگران مقاومتی نمیکنید زیرا مهم این است که به تصمیم درستی برسید و برای دستیابی به این نقطه باید از تمام منابع خود استفاده بهینه کنید.
همچنین این روش باعث میشود که همکاران و همگروهیها بهخوبی تصمیم شما را درک کنند و در راه اجرای آن انتخاب، همکاری بیشتری با شما صورت دهند. از طرفی این نوع همکاری باعث تقویت مهارت های ارتباطی میان اعضای گروه نیز میشود.
به طور مثال وقتی بهتازگی در شرکتی استخدام میشوید و چند نفر به عنوان اعضای تیم شما انتخاب میشوند این افراد قدیمی تجربه بیشتری دارند و در برخی جنبهها اطلاعات آنها از شما کاملتر است. در این حالت اگر با مسئلهای روبهرو شوید که نیاز به تصمیمگیری داشته باشد بهترین کار این است که جلسهای تشکیل دهید و از اعضای گروه بخواهید نقطهنظرات خود را اعلام کنند و برای هر راهحلی که ارائه میدهند مزایا و معایب آن انتخاب را نیز بررسی کنند. به این ترتیب احتمال تصمیمگیری اشتباه شما تا حد زیادی کاهش مییابد.
۵. ارزیابی ایدهها بر اساس تاثیرشان
تک تک ایدههایی را که در مراحل قبل یادداشت کردید بر اساس تاثیر آنها ارزیابی کنید. به طور مثال گاهی میزان بودجه مصرفی برای حل یک مسئله اهمیت زیادی دارد و باید راهحلی را انتخاب کنید که مشکل را به طور کامل ریشهکن نمیکند اما در این لحظه مقرونبهصرفه است و انتخاب آن آسیبی به سیستم نمیزند.
سنجه ارزیابی دیگر برای تصمیمگیری، موضوع محدودیت زمان است. گاهی با استفاده از تکنیک های مدیریت زمان لازم است تصمیم به انتخاب راهی بگیرید که معایبی دارد اما در آن لحظه مشکل شما را رفع میکند. در واقع اولویت با سرعت است نه با معایب دیگر آن.