کالوکیشن های انگلیسی چیست؟ — پرکاربردترین ها + لیست با معنی
زبان انگلیسی از واژگان متعددی تشکیل شده که هر یک با توجه به موقعیتهای مختلف، معانی متفاوتی به خود میگیرند. به همین دلیل لازم است بدانیم که هر یک در کنار یکدیگر چه مفهومی را منتقل میکنند. به کلمههایی که در زبان انگلیسی اغلب کنار یکدیگر قرار میگیرند، کالوکیشن گفته میشود. یادگیری کالوکیشنها کار سختی نیست؛ بهتر است از سادهترین آنها شروع کنیم، به مرور با انواع آنها آشنا شویم و با تمرین زیاد آنها را یاد بگیریم. در این مطلب قصد داریم کالوکیشن های انگلیسی را معرفی کنیم و انواع پرکاربرد آنها را به کمک مثال و تمرین آموزش دهیم.
کالوکیشن چیست ؟
«کالوکیشنها» (Collocations) کلمههایی هستند که اغلب در کنار هم قرار میگیرند. به همین دلیل کالوکیشن در زبان انگلیسی به گروهی از دو یا چند کلمه گفته میشود که در گفتار یا نوشتار اغلب در کنار هم قرار میگیرند. یادگیری کالوکیشن های انگلیسی اهمیت زیادی دارد، زیرا در کنار هم معنی پیدا میکنند. برای اینکه بدانیم چه کلمههایی در زبان انگلیسی کنار یکدیگر قرار میگیرند، باید به خوبی آنها را بشناسیم و مدام در جملههای خود به کار ببریم. انواع متعددی از کالوکیشنها در زبان انگلیسی وجود دارد که با تمرین کردن میتوانیم آنها را یاد بگیریم. به مثالهای زیر توجه کنید.
Pay attention
fast food
make an effort
powerful engineer
در تکتک این مثالها از کالوکیشن استفاده شده است. برای مثال، کلمه «attention» با فعل «pay» همراه شده یا کلمه «effort» با فعل «make» آمده است. در مثال آخر نیز «powerful» صفتی است که با «engineer» همراه میشود و کالوکیشن آن را میسازد.
کالوکیشنها به ما نشان میدهند که هر کلمهای با چه کلمه یا کلمههای دیگری همراه میشود. برخی از این کلمهها میتوانند فعل باشند، برخی میتوانند صفت یا اسم باشند و حتی ممکن است حرف اضافه مشخصی در ترکیب با آنها به کار برود. در هر صورت، باید بتوانیم ترکیببندی این کلمهها را در جمله حدس بزنیم و این کار فقط با یاد گرفتن کالوکیشن میسر میشود.
برای مثال، «fast train» به معنای قطار سریعالسیر است و کلمه «train» اگر بخواهد با صفت همراه شود، «fast» برای آن به کار میرود نه «quick». در صورتی که هر دو به معنی سریع هستند. اما کلمههای «shower» و «meal» با صفت «quick» به کار میروند نه «fast». بنابراین «quick shower» و «quick meal» درست است.
استفاده از کالوکیشنها در زبان انگلیسی از تکرار بیش از حد برخی از کلمهها یا ایجاد ابهام در جمله جلوگیری میکند. برای مثال، کلمههایی مانند «very»، «nice» یا «beautiful» جزو دستهای از کلمهها به شمار میروند که در قالب متن بهتر درک میشوند و معنی شفافتری دارند. با استفاده از کالوکیشن های انگلیسی میتوانیم طوری از جملهها استفاده کنیم که مانند یک انگلیسیزبان به نظر برسد.
در این آموزش قصد داریم با انواع کالوکیشن های پرکاربرد انگلیسی آشنا شویم و هر یک را با مثال توضیح دهیم. اما قبل از آن اهمیت یادگیری کالوکیشن های انگلیسی را توضیح خواهیم داد.
اهمیت یادگیری کالوکیشن های انگلیسی
زبان انگلیسی سرشار از کلمههایی است که در کنار هم به جمله معنا و مفهوم زیباتری میدهند. بنابراین لازم است نحوه کنار هم قرار گرفتن این کلمهها را یاد بگیریم. کالوکیشنها نقش مهمی در انتقال معنی دارند. از طرف دیگر، دانستن آنها به منزله تسلط بیشتر بر زبان انگلیسی و استفاده درستتر از کلمهها و دستور زبان است. به طور کلی، ضرورت آشنایی با کالوکیشنهای انگلیسی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد.
- یادگیری کالوکیشن باعث میشود که زبان انگلیسی را روانتر صحبت کنیم و فهم آن برای دیگران آسانتر شود.
- با یادگیری کالوکیشن های انگلیسی میتوانیم روشهای مختلفی را برای بیان نظرات و عقاید خود امتحان کنیم.
- به یاد آوردن و استفاده از زبان به صورت عبارت یا جملهواره، به مراتب آسانتر از به خاطر سپردن آنها در قالب کلمههای مجزا است.
مثال کالوکیشن های انگلیسی
برای درک بهتر کالوکیشن های انگلیسی به چند مثال اشاره کردهایم که در آنها از فعلهای رایج و کاربردی انگلیسی مانند فعلهای زیر استفاده شده است:
- take
- get
- do
- make
- go
He had intended to take a holiday in New York.
او تمایل داشت در نیویورک به تعطیلات برود.
He wanted to see if he could get a job.
او میخواست ببیند که میتواند شغل را از آن خودش کند.
I might take a lesson from you.
شاید از شما آموزش ببینم.
My goals were to go back to school and get a degree.
اهداف من برگشتن به مدرسه و گرفتن مدرک بود.
I’ll take a look at the website and let you know what I think.
من به وبسایت نگاهی میاندازم و شما را در جریان نظر خود قرار میدهم.
He was beginning to get angry.
او داشت عصبانی میشد.
Couldn’t you do a favor and leave me alone?
ممکن است لطف کنی و مرا تنها بگذاری؟
She should make a right choice.
او باید انتخاب درستی انجام دهد.
Could you do a report for me?
ممکن است برای من گزارش تهیه کنی؟
We are to make a contract for a supply of raw silk with the company.
باید برای تأمین ابریشم خام با شرکت قرارداد ببندیم.
I like to do homework.
دوست دارم تکلیف انجام دهم.
We need to make a deal for this project.
باید برای این پروژه معامله کنیم.
The company is about to go bankrupt.
شرکت در شرف ورشکست شدن است.
انواع کالوکیشن های انگلیسی
وقتی به این نکته پی بردیم که زبان انگلیسی از کالوکیشنهای بیشماری تشکیل شده است، میتوانیم هر یک از آنها را در دستهبندیهای متفاوتی قرار دهیم. البته، در این مطلب نمیتوانیم به طور کامل به همه این دستهبندیها بپردازیم، زیرا انواع متعددی برای آنها تعریف شده است و امکان آموزش و به خاطر سپردن همه وجود ندارد. اما میتوانیم نحوه یادگیری کالوکیشن های انگلیسی را بیاموزیم و با تعدادی از پرکاربردترین آنها آشنا شویم. در ادامه این مطلب به هر یک از این دستهبندیها به طور مفصل اشاره میکنیم.
قید و صفت
این کالوکیشنها برای نحوه توصیف چیزی به طور ویژه به کار میروند. در زبان انگلیسی کلمههای دیگری نیز وجود دارد که همان معنی را میرساند، اما نمیتوانیم بهجای آنها به کار ببریم. به مثال زیر توجه کنید.
happily married: این کالوکیشن از قید «happily» و صفت «married» تشکیل شده و برای توصیف ازدواجی موفق یا سعادتمند به کار میرود. معادل «happily» در زبان انگلیسی «joyfully» است، اما نمیتوانیم آن را با «happily» به کار ببریم و بگوییم «joyfully married».
اگر از چنین عبارتی استفاده کنیم، ممکن است شخص مقابل متوجه منظور ما بشود، اما در زبان انگلیسی هرگز چنین کالوکیشنی استفاده نمیشود و حتی ممکن است به گوش شنونده عجیب به نظر برسد. برخی دیگر از کالوکیشن های انگلیسی قید و صفت را در جدول زیر مشاهده میکنید.
جدول کالوکیشن های قید + صفت | ||
highly probable | highly controversial | fully aware |
بسیار محتمل | بسیار بحثبرانگیز | کاملاً آگاه |
highly profitable | highly effective | happily married |
بسیار سودمند | بسیار مؤثر | ازدواج موفق [داشتن] |
اسم و فعل
وقتی بخواهیم ویژگیهای فعل را به اسم ربط دهیم، برخی از عبارتها اغلب در ترکیب با یکدیگر به کار میروند. بنابراین، در این حالت از کالوکیشن استفاده میشود، زیرا نشاندهنده ترکیب فعل و اسم در جمله است. برای درک بهتر به مثالی توجه کنید.
Lions roar: وقتی بخواهیم توصیف کنیم که شیرها در حالت تهاجم چه کاری انجام میدهند، میتوانیم از فعل «roar» به معنای «غرش کردن» استفاده کنیم. اما نمیتوانیم بهجای «roar» از «shout» استفاده کنیم، یا برای توصیف خرسها از «roar» استفاده کنیم و بگوییم «bears roar»، زیرا «roar» برای «bear» به کار نمیرود. بنابراین، باید کالوکیشنهایی که برای اسم و فعل استفاده میشود را به خوبی یاد بگیریم. در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنهای اسم و فعل اشاره شده است.
کالوکیشنهای اسم + فعل | ||
.A bomb explodes | .A plane takes off | .Snow falls |
بمب منفجر میشود. | هواپیما از روی زمین بلند میشود. | برف میبارد. |
Children play. | Water evaporates. | .Birds sing |
بچهها بازی میکنند. | آب تبخیر میشود. | پرندگان آواز میخوانند. |
فعل و اسم
این کالوکیشن مانند مثال قبلی است، با این تفاوت که ابتدا فعل و سپس اسم میآید. عبارتهایی در زبان انگلیسی وجود دارند که وقتی با هم ترکیب میشوند بیشتر از بقیه معنی را منتقل میکنند، مانند مثال زیر:
Booming economy: اگر بخواهیم درباره اقتصاد یک کشور صحبت کنیم و بگوییم که در حال حاضر خیلی خوب پیش میرود، میتوانیم «Booming economy» را به کار ببریم. اما اگر بخواهیم بهجای «booming» از «flourishing» استفاده کنیم، ممکن است منظور خود را منتقل کنیم، اما چنین کالوکیشنی در زبان انگلیسی معمول نیست. در جدول زیر میتوانید تعدادی از کالوکیشنهای فعل و اسم را مشاهده کنید.
کالوکیشنهای فعل + اسم | ||
have a fit | go on foot | go on a date |
خیلی خشمگین شدن | پیاده رفتن | قرار ملاقات عاشقانه گذاشتن |
have a game | have a fight | on a picnic |
مهارت داشتن | دعوا کردن | به گردش رفتن |
take/give an exam | keep records | keep quiet |
امتحان دادن/گرفتن | چیزی را یادداشت کردن | ساکت ماندن |
فعل و حرف اضافه
این نوع کالوکیشنها در مقایسه با سایر کالوکیشن های انگلیسی کمی پیچیدهتر به نظر میرسند. در واقع، اطلاعاتی را درباره احساسات شخص به ما میدهند. به مثال زیر توجه کنید.
Filled with horror: این کالوکیشن به ما میگوید که شخصی ترسیده است، اما با استفاده از فعل «filled» و حرف اضافه «with» این مفهوم منتقل میشود. «filled with horror» به معنای احساس وحشت کردن است و مترادف «horror» در زبان انگلیسی «nervousness» است، اما نمیتوانیم آن را با «filled with» به کار ببریم. به جدول زیر و تعدادی از کالوکیشنهای فعل و حرف اضافه توجه کنید.
کالوکیشنهای فعل و حرف اضافه | |
object to | allow for |
اعتراض کردن؛ مخالفت کردن | در نظر گرفتن |
pray to | apologize for |
دعا کردن | عذرخواهی کردن |
prefer to | ask for |
ترجیح دادن | درخواست کردن |
فعل و قید
کالوکیشنهایی که از فعل و قید ساخته شدهاند، برای توصیف نحوه انجام کار استفاده میشوند، اما در این حالت دیگر از حرف اضافه استفاده نمیکنیم. به مثال زیر توجه کنید.
Cry hysterically: اگر کسی خیلی ناراحت باشد، میتوانیم این کالوکیشن را برای او به کار ببریم. اما نمیتوانیم بهجای «hysterically» از «frantically» استفاده کنیم. بنابراین، با وجود اینکه «frantically» مترادف «hysterically» است، «cry frantically» در زبان انگلیسی کاربردی ندارد. در جدول زیر میتوانید تعدادی از کالوکیشنهای فعل و قید را همراه با معنی مشاهده کنید.
کالوکیشن های فعل + قید | ||
hit hard | go upstairs | go far |
به شدت تحت فشار قرار دادن | از پلهها بالا رفتن | مسافت زیادی را پیمودن؛ موفق شدن |
judge harshly | guess correctly | go first |
سختگیرانه قضاوت کردن | درست حدس زدن | اول شدن |
know well | ||
به خوبی دانستن |
اسم و اسم
در بسیاری از مواقع، اسمها در کنار یکدیگر قرار میگیرند و کالوکیشن میسازند. مانند مثال زیر:
Sense of pride: این کالوکیشن به معنای «احساس غرور» است . اگر بخواهیم جای اسم دوم را عوض کنیم، باید این را در نظر بگیریم که هر اسمی نمیتواند در کنار «sense» کالوکیشن تشکیل بدهد. به عنوان مثال، برای بیان احساس شرمندگی نمیتوانیم «sense of shame» را به کار ببریم، زیرا این ترکیب در زبان انگلیسی کاربردی ندارد. در جدول زیر تعدادی از کالوکیشنهای اسم و اسم را همراه با معنی مشاهده میکنید.
کالوکیشنهای اسم + اسم | ||
accounting system | creation science | core values |
سیستم حسابداری | علم آفرینش | ارزشهای بنیادین |
action movie | credit bureau | corporate finance |
فیلم اکشن | مؤسسه اعتباری | امور مالی شرکتی |
bank rate | credit union | cottage industry |
نرخ بانکی | بنگاه تعاونی | کارگاه خانگی |
سایر کالوکیشن های انگلیسی
در این دستهبندی به انواع دیگری از کالوکیشن های انگلیسی اشاره کردهایم که شامل موارد زیر میشود:
- قید + قید: only just, pretty well, quite a lot, quite enough, quite often, right away…
- قید و فعل: badly damaged, deeply rooted (in), never knew, quite agree…
- صفت و حرف اضافه: comfortable with, concerned with, nasty of, nervous of, nice of, furious about, guilty about…
- اسم و حرف اضافه: date with, dealing with, difficulty with, debate on, information on, hold on…
در ادامه این مطلب، به تعدادی از کالوکیشن های انگلیسی در جمله اشاره کردهایم و ترجمه آنها را نیز آوردهایم.
He’s brilliant at football.
او در فوتبال درخشان است.
They are excellent at planning fun parties.
آنها در برنامهریزی مهمانیهای سرگرمکننده عالی هستند.
The teacher was surprised at the student’s question.
معلم از سؤال دانشآموز تعجب کرد.
There was no change in the patient’s condition overnight.
هیچ تغییری در وضعیت بیمار طی ۲۴ ساعت ایجاد نشد.
I need some lessons in how to set up a website.
من در مورد نحوه راهاندازی وبسایت به آموزش نیاز دارم.
I congratulate you on your new job!
بهخاطر شغل جدیدتان به شما تبریک میگویم!
I insist on Peter’s studying every day for two hours.
اصرار دارم که «پیتر» هر روز دو ساعت درس بخواند.
Can we rely on this old car to get us there?
میتوانیم به این ماشین قدیمی اعتماد کنیم تا ما را به آنجا برساند؟
I feel very proud to be a part of the team.
از اینکه بخشی از تیم هستم، احساس غرور میکنم.
People are scared to use the buses late at night.
مردم میترسند آخر شب از اتوبوس استفاده کنند.
It’s nice to know you.
خوشحالم که شما را میشناسم.
You are blessed with many talents.
شما استعدادهای فراوانی دارید.
Don’t be careless with your ATM card.
نسبت به کارت خودپرداز خود بیتوجه نباشید.
The fall in retail sales is directly connected with the decline in employment.
کاهش خردهفروشی ارتباط مستقیمی با کاهش اشتغال دارد.
نحوه یادگیری کالوکیشن های انگلیسی
اگر میخواهید خود را در دسته افرادی نشان دهید که از عبارتها و اصطلاحهای رایج انگلیسی به درستی استفاده میکند، آموختن کالوکیشن ها اهمیت بیشتری پیدا میکنند. بهترین راه برای یادگیری آنها، صحبت کردن با افراد انگلیسیزبان و خواندن آثار دیگران است. در صحبتها یا نوشتههای آنها، برخی از کلمهها بیشتر از بقیه استفاده میشوند، بنابراین با تمرین و تکرار میتوانید کلمههایی را به کار ببرید که در کنار هم قرار میگیرند و «درست به نظر میرسند».
از طرفی، به مرور یاد میگیرید که کلمههایی که «اشتباه به نظر میرسند» را کنار هم به کار نبرید. یکی از فواید گفتوگو با افراد انگلیسیزبان این است که وقتی چیزی را بهاشتباه استفاده میکنید، آنها متوجه میشوند و بهجای آن، معادل درست را به شما پیشنهاد میدهند. در ادامه این مطلب، به فهرستی از انواع کالوکیشن های انگلیسی با معنی اشاره کردهایم و به کمک مثالهای متعدد، کاربرد آنها را در جمله توضیح دادهایم.
لیست کالوکیشن های انگلیسی با معنی
در معرفی پرکاربردترین کالوکیشن ها موارد زیر را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد.
- لیست کالوکیشن های فعل و اسم
- سایر کالوکیشن های فعل و اسم
- لیست کالوکیشن های اسم و حرف اضافه
- لیست کالوکیشن های صفت و حرف اضافه
- لیست کالوکیشن های فعل و حرف اضافه
- لیست کالوکیشن های قید و فعل
- لیست کالوکیشن های فعل و فعل
- لیست کالوکیشن های فعل و قید
- لیست کالوکیشن های اسم و اسم
- کالوکیشن های کسبوکار
- کالوکیشن های زمان
لیست کالوکیشن های فعل و اسم
در ادامه مطلب به فهرستی از کالوکیشنهای فعل و اسم اشاره کردهایم.
کالوکیشن با ask
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «ask» اشاره شده است.
ask for something | ask after somebody | ask a favor |
درخواست چیزی کردن | سراغ کسی را گرفتن | خواهش کردن |
ask permission | ask for advice | ask a question |
اجازه گرفتن | مشاوره خواستن | سؤال مطرح کردن |
ask if/whether | ask for directions | ask about |
پرسیدن درباره چیزی | آدرس پرسیدن | پرسیدن درباره چیزی |
کالوکیشن با break
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «ask» اشاره شده است.
break news | break a record | break an arm |
خبر فوری دادن | رکورد جدید زدن | شکستن دست |
break one's heart | break a window | break a code |
قلب کسی را شکستن | پنجره را شکستن | رمزگشایی کردن |
break the ice | break even | break a habit |
سر صحبت را باز کردن | مساوی شدن | ترک عادت کردن |
break the rules | break free | break a promise |
از قوانین سرپیچی کردن | مساوی کردن | زیر قول زدن |
کالوکیشن با catch
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «catch» اشاره شده است.
catch you later! | catch someone red-handed | catch (on) fire |
بعداً میبینمت! | مچ کسی را گرفتن | مشتعل شدن |
catch one's breath | catch someone's attention | catch a ball |
نفس تازه کردن؛ نفس خود را حبس کردن | توجه کسی را جلب کردن | توپ را در هوا گرفتن |
catch someone in the act | catch someone's eyes | catch a cold |
مچ کسی را حین انجام کاری گرفتن | جلب توجه کردن | سرما خوردن |
catch sight of | catch the flu | catch a thief |
یک نظر دیدن | آنفولانزا گرفتن | دزد را دستگیر کردن |
کالوکیشن با come
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «come» اشاره شده است.
come to an end | come last | come clean about |
به پایان رسیدن | آخر شدن | اعتراف کردن؛ حقیقت را گفتن |
come to life | come to a decision | come close |
بههوش آمدن | تصمیم گرفتن | نزدیک شدن |
come to terms with | come to a realization | come early |
پذیرفتن شرایط سخت یا دردناک | کمکم متوجه شدن | زود آمدن |
come up with | come to an agreement | come first |
پیشنهاد کردن؛ یافتن | به توافق رسیدن | اولویت اول را داشتن |
کالوکیشن با do
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «do» اشاره شده است.
do crosswords | do a report | do a course |
جدول حل کردن | گزارش دادن | دوره آموزشی برداشتن/گذراندن |
do exercise | do anything/something | do a deal |
ورزش کردن | کاری را انجام دادن | قرارداد بستن |
do good | do badly | do a favor |
خوب عمل کردن | بد عمل کردن | لطف کردن |
do harm | do better | do a good job |
آسیب رساندن؛ زیان زدن | بهتر کار کردن | خوب کار کردن |
do the paperwork | do the cooking | do nothing |
مقاله انجام دادن | آشپزی کردن | هیچ کاری نکردن |
do well | do the dishes | do research |
موفق شدن | ظرفها را شستن | تحقیق کردن |
کالوکیشن با get
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «get» اشاره شده است.
get dark | get a job | get a call |
تاریک شدن | کار پیدا کردن | تماس دریافت کردن |
get divorced | get a tan | get a chance |
طلاق گرفتن | برنزه شدن | فرصت داشتن |
get dressed | get a ticket | get a cold |
لباس پوشیدن | بلیت گرفتن | سرما خوردن |
get into trouble | get angry | get a degree |
به دردسر افتادن | عصبانی شدن | مدرک گرفتن |
get stuck in traffic jam | get ready for | get permission |
در ترافیک گیر کردن | آماده شدن | اجازه گرفتن |
get tired | get started | get pregnant |
خسته شدن | شروع کردن | باردار شدن |
کالوکیشن با give
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «give» اشاره شده است.
give sb a chance | give an opinion | give a call |
به کسی فرصت دادن | نظر دادن | تماس گرفتن |
give sb a lift | give birth | give a chance |
کسی را [با ماشین] به جایی رساندن | زایمان کردن | فرصت دادن |
give the permission | give credit | give a choice |
اجازه دادن | تعریف کردن [از کسی یا چیزی] | فرصت انتخاب دادن |
give up | give evidence | give a damn |
تسلیم شدن | مدرک ارائه دادن | اعتنا نکردن |
give up hope | give priority | give a hug |
امید را از دست دادن | اولویت دادن | در آغوش گرفتن |
give away | give sb a call | give an idea |
فاش کردن | با کسی تماس گرفتن | ایده دادن |
کالوکیشن با go
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «go» اشاره شده است.
go on foot | go crazy | go abroad |
پیاده رفتن | عصبانی شدن | به خارج از کشور رفتن |
go overseas | go deaf | go bad |
به خارج از کشور رفتن | ناشنوا شدن | فاسد شدن مواد غذایی |
go out of fashion | go on a date | go bankrupt |
از مد افتاده | قرار ملاقات عاشقانه گذاشتن | ورشکست شدن |
go overseas | go on a picnic | go blind |
به خارج از کشور رفتن | به گردش رفتن | نابینا شدن |
کالوکیشن با have
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «have» اشاره شده است.
have a discussion | have a busy day | have a baby |
بحث کردن | روز پرمشغلهای داشتن | بچه داشتن |
have a doubt | have a goal | have a headache |
شک داشتن | هدف داشتن | سردرد داشتن |
have a dream | have a chat | have a bad fall |
خواب دیدن | گپ زدن | زمین خوردن بدی داشتن |
have a good time | have a cold | have a birthday |
اوقات خوبی داشتن | سرما خوردن | [جشن] تولد گرفتن |
have a haircut | have a competition | have a bite |
مو کوتاه کردن | رقابت داشتن | لقمه را گاز زدن |
have a holiday | have a cup of tea/coffee | have a break |
تعطیلی داشتن | یک فنجان چای/قهوه خوردن | استراحت کردن |
have a nap | have a look | have a listen |
چرت زدن | نگاه کردن | گوش دادن |
have an accident | have a plan | have a nightmare |
تصادف کردن | برنامه داشتن | کابوس دیدن |
have an effect | have an argument | have an appointment with |
تأثیر داشتن | بحث کردن | قرار ملاقات با کسی داشتن |
have an idea | have an excuse | have an exam |
ایده داشتن | بهانه داشتن | امتحان داشتن |
have food | have difficulty | have breakfast/lunch/dinner |
غذا خوردن | مشکل داشتن | صبحانه/ناهار/شام خوردن |
have self-esteem | have no education | have fun |
عزت نفس داشتن | تحصیلاتی نداشتن | خوش بودن؛ خوش گذراندن |
have sympathy | have success | have skills |
همدردی کردن | موفق شدن | مهارت داشتن |
have work | have trouble | have time |
کار داشتن | مشکل داشتن | وقت داشتن |
کالوکیشن با keep
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «keep» اشاره شده است.
keep a secret | keep a promise | keep a diary |
رازی را نگه داشتن | سر قول ماندن | خاطرات خود را نوشتن |
keep control of | keep calm | keep an appointment |
کنترل چیزی را در دست داشتن | آرام ماندن | به وعده خود عمل کردن |
keep the change | keep quiet | keep in touch |
بقیه پول برای خودتان | ساکت بودن | در تماس بودن |
keep the face | keep one's balance | keep someone's place |
ظاهر را حفظ کردن؛ به روی خود نیاوردن | تعادل خود را حفظ کردن | جای کسی را نگه داشتن |
کالوکیشن با pay
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «pay» اشاره شده است.
pay a visit | pay a fine | pay a bill |
[به کسی] سر زدن | جریمه پرداخت کردن | صورتحساب را پرداخت کردن |
pay cash | pay by credit card | pay attention |
نقدی پرداخت کردن | با کارت اعتباری پرداخت کردن | توجه کردن |
pay someone a compliment | pay one's respects | pay interest |
تعارف کردن | ادای احترام کردن | سود پرداخت کردن |
pay for the tickets | pay in dollars/euros | pay someone a visit |
پول بلیتها را پرداخت کردن | به دلار/یورو پرداخت کردن | به کسی سر زدن |
کالوکیشن با save
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «save» اشاره شده است.
save someone's life | save energy | save electricity |
جان کسی را نجات دادن | صرفهجویی در مصرف انرژی | صرفهجویی در مصرف برق |
save someone a seat | save one's strength | save money |
برای کسی جا گرفتن | حفظ قدرت | پول پسانداز کردن |
save space | save something | save time |
صرفهجویی در فضا | چیزی را ذخیره کردن | در زمان صرفهجویی کردن |
کالوکیشن با say
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «say» اشاره شده است.
say sorry | say hello | say a few words |
ابراز تأسف کردن | سلام کردن | چند کلمه گفتن |
say yes/no | say no more | say a word |
بله/خیر گفتن | چیز بیشتری نگفتن | حرف زدن |
have something to say | say nothing | say good morning/afternoon |
حرفی برای گفتن داشتن | چیزی نگفتن | صبح بهخیر/عصربهخیر گفتن |
say something | say goodbye | |
چیزی گفتن | خداحافظی کردن |
کالوکیشن با take
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «take» اشاره شده است.
take a chance | take a break | take sb to court |
ریسک کردن | استراحت کردن | کسی را به دادگاه کشاندن |
take a class | take a call | take (sb's) temperature |
کلاس برداشتن | جواب تلفن دادن | درجه حرارت [کسی را] گرفتن |
take a lesson | take a break | take a bite |
کلاس رفتن | استراحت کردن | لقمه گاز زدن |
take a nap | take part | take a bow |
چرت زدن | سهیم شدن | تعظیم کردن |
take a photo/picture | take a message | take a look |
عکس گرفتن | پیغام دریافت کردن | نگاهی انداختن |
take a seat | take a risk | take a rest |
نشستن | رسیک کردن | استراحت کردن |
take action | take a test | take a shower |
اقدام کردن | آزمون دادن | دوش گرفتن |
take an opportunity | take advice | take advantage (of) |
از فرصت به نحو احسن استفاده کردن | به نصیحت [کسی] عمل کردن | بهره بردن |
take medicine | take charge | take care of |
دارو مصرف کردن | [کاری] را به عهده گرفتن | مراقبت کردن |
کالوکیشن با tell
در جدول زیر به تعدادی از کالوکیشنها با فعل «tell» اشاره شده است.
tell the difference | tell a joke |
تفاوت را تشخیص دادن | لطیفه گفتن |
tell the future | tell a lie |
آینده را پیشبینی کردن | دروغ گفتن |
tell the time | tell a secret |
ساعت را خواندن | رازی را گفتن |
tell the truth | tell a story |
حقیقت را گفتن | داستان گفتن |
کالوکیشن با make
در جدول زیر تعدادی از کالوکیشنها با فعل «make» اشاره شده است.
make a mistake | make a suggestion | make a promise |
اشتباه کردن | پیشنهاد دادن | قول دادن |
make an effort | make peace | make friends |
تلاش کردن | صلح کردن؛ آشتی کردن | دوست شدن |
make a noise | make a mess | make the bed |
سروصدا کردن | خرابکاری کردن | تخت را مرتب کردن |
make a complaint | make a fortune | make a visit |
اعتراض کردن | ثروتی به هم زدن | ملاقات کردن |
make a speech | make a comment | make a change |
سخنرانی کردن | نظر دادن | تغییر کردن |
make a profit | make a bite to eat | make coffee |
فایده بردن | لقمهای گاز زدن | قهوه درست کردن |
make arrangements | make a plan | make a phone call |
تدارک دیدن | برنامهریزی کردن | تماس تلفنی برقرار کردن |
سایر کالوکیشن های فعل و اسم
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای فعل و اسم اشاره کردهایم.
accept a challenge | accept (a) defeat | take place |
پذیرفتن چالش | پذیرفتن شکست | اتفاق افتادن |
accept responsibility | accept an invitation | accept an apology |
پذیرفتن مسئولیت | دعوتی را قبول کردن | عذرخواهی را پذیرفتن |
against the law | admit defeat | achieve a goal |
برخلاف قانون عمل کردن | به شکست اعتراف کردن | به هدف رسیدن |
take a nap | answer a questions | catch an eye |
چرت زدن | سؤالی را پاسخ دادن | توجه کسی را جلب کردن |
take a photo/picture | take a message | take a look |
عکس گرفتن | پیغام دریافت کردن | نگاهی انداختن |
take a seat | take a risk | take a rest |
نشستن | ریسک کردن | استراحت کردن |
take action | take a test | take a shower |
اقدام کردن | آزمون دادن | دوش گرفتن |
take an opportunity | take advice | take advantage (of) |
از فرصت به نحو احسن استفاده کردن | به نصیحت [کسی] عمل کردن | بهره بردن |
take medicine | take charge | take care of |
دارو مصرف کردن | [کاری] را به عهده گرفتن | مراقبت کردن |
take a chance | take part | take notes |
ریسک کردن؛ شانس خود را امتحان کردن | [کاری] را به عهده گرفتن | یادداشتبرداری کردن |
کالوکیشن های انگلیسی فعل و اسم با مثال
برای اینکه بتوانید کالوکیشنهای فعل و اسم را یاد بگیرید، بهتر است کاربرد آنها در جمله آشنا شوید. در ادامه برخی از کالوکیشنهای فوق را در قالب مثال و ترجمه ارائه کردهایم.
He asked her out to dinner.
از او خواست برای شام برویم.
You get wet in the rain.
زیر باران خیس میشوی.
I get tired of mountain climbing.
از کوهنوردی خسته میشوم.
It’s important to get sleep so don’t stay up too long.
مهم است که بخوابید، بنابراین زیاد بیدار نمانید.
He always gives a hand to anyone in difficulty.
او همیشه به هر کسی که مشکلی دارد، دست یاری میرساند.
I’ve got to get into town. Can you give me a ride?
من باید وارد شهر شوم. میتوانی من را برسانی؟
He gave an idea for a new project so he got a promotion.
او ایدهای برای پروژه جدید ارائه کرد، به همین دلیل ترفیع گرفت.
It’s easy to make a mistake.
اشتباه کردن آسان است.
We can’t undertake that you will make a profit.
ما نمیتوانیم تعهد بدهیم که شما سود خواهید کرد.
My mom always makes me a sandwich to school.
مادرم همیشه برای مدرسه من، ساندویچ درست میکند.
We need to make an effort to do well in this competition.
باید تلاش کنیم تا در این رقابتها عملکرد خوبی داشته باشیم.
The committee has made serious objections to that plan.
کمیته اعتراضهای جدی به آن طرح داشته است.
The old man is going to go crazy.
پیرمرد دارد عصبانی میشود.
As for myself, I doubt I’ll ever go on a date.
در مورد خودم شک دارم که اصلاً قرار ملاقات عاشقانهای داشته باشم.
I’ll just go online and look up her address.
من الآن آنلاین میشوم و به دنبال آدرس او میگردم.
I want to go sailing.
میخواهم به قایقرانی بروم.
I wanted to take a break and work on some things.
میخواستم استراحت کنم و روی بعضی چیزها کار کنم.
We will take a chance to have the party outdoors.
برای برگزاری مهمانی در فضای باز، شانس خود را امتحان خواهیم کرد.
He had intended to take a holiday in New York.
او قصد داشت تعطیلاتش را در نیویورک بگذراند.
I might take a lesson from you.
شاید از شما درس بگیرم.
I’ll take a look at the website and let you know what I think.
من به وبسایت نگاهی میاندازم و نظرم را به شما اعلام میکنم.
Take a rest from your hard work.
بعد از کار سخت خود، استراحت کنید.
Take a seat while I get you something to drink.
بنشین تا برایت نوشیدنی بیاورم.
I take a step into the center of the circle.
قدمی بهسوی مرکز دایره برمیدارم.
We don’t have to take advice from him.
مجبور نیستیم به نصیحت او عمل کنیم.
Her mental scars will take time to heal.
زمان میبرد تا زخمهای روحی او التیام یابد.
Whatever you do, slow down and take your time.
هر کاری میکنید، آهسته انجام دهید و عجله نکنید.
We came to say hello as we were passing through.
داشتیم رد میشدیم که آمدیم تا سلامی بکنیم.
Why should I say sorry when it’s not my fault?
چرا باید معذرتخواهی کنم وقتی تقصیر من نیست؟
Can I trust you to keep a secret?
میتوانم به شما اعتماد کنم تا رازی را نگه دارید؟
My mother likes to keep control of everything.
مادرم دوست دارد کنترل همهچیز را به دست بگیرد.
Please, keep quiet when I’m on the phone.
خواهش میکنم وقتی با تلفن صحبت میکنم، ساکت باشید.
We have to keep scoring the points in the fourth quarter.
ما باید در کوارتر چهارم به کسب امتیاز ادامه دهیم.
You must learn to keep your balance in skating.
شما باید یاد بگیرید که موقع اسکیتسواری، تعادل خود را حفظ کنید.
“You and me, today we’re going to break a record, ” he said.
او گفت: «من و شما امروز قرار است رکورد بزنیم.»
Luckily, a bush broke his fall.
خوشبختانه بوته مانع از افتادن او شد.
His son could catch a ball coming toward his left or right.
پسرش میتوانست توپی را بگیرد که بهسمت چپ یا راست او میآمد.
I caught her eye and smiled.
من توجه او را جلب کردم و لبخند زدم.
See you again. Catch you later.
دوباره میبینمت. بعداً به شما ملحق میشم.
لیست کالوکیشن های اسم و حرف اضافه
در ادامه مطلب به فهرستی از کالوکیشنهای اسم و حرف اضافه اشاره کردهایم.
کالوکیشن اسم + of
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + of اشاره کردهایم.
address of | a photograph of | a cause of |
آدرسِ | عکسِ | دلیلِ |
disadvantage of | awareness of | advantage of |
ضررِ | آگاهی از | سودِ |
fear of | experience of | exhibition of |
ترس از | تجربهٔ | نمایشِ |
member of | knowledge of | habit of |
عضوِ | دانشِ | عادتِ |
problem of | possibility of | method of |
مشکلِ | احتمالِ | شیوهٔ |
cause of | risk of | process of |
علتِ | خطرِ | فرایندِ |
relevance of | way of | example of |
ارتباطِ | راه و روشِ | مثالِ |
کالوکیشن اسم + for
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + for اشاره کردهایم.
admiration for | reason for | a check for |
تحسینِ | دلیلِ | چکی برای... |
arguments for | approval for | advertisement for |
بحث درباره... | تأییدیهٔ | آگاهی برای... |
cure for | credit for | case for |
درمانِ | اعتبارِ | نمونهٔ |
need for | desire for | demand for |
نیاز به... | تمایل به... | نیاز به... |
respect for | reputation for | preference for |
احترام گذاشتن به... | شهرت برای... | ارجحیت به... |
talent for | search for | room for |
استعدادِ | تحقیق درباره... | اتاق خالی برای... |
کالوکیشن اسم + with
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + with اشاره کردهایم.
connection with | concern with | arguments with |
ارتباط با... | نگرانی از... | بحث با... |
difficulty with | involvement with | contact with |
مشکل داشتن با... | مداخله با... | تماس با... |
relationship with | meeting with | sympathy with |
رابطه با... | ملاقات با... | همدردی با... |
کالوکیشن اسم + in
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + in اشاره کردهایم.
a rise in | a fall in | a decrease in |
افزایشِ | سقوطِ | کاهشِ |
change in | belief in | an increase in |
تغییر در... | ایمان داشتن به... | افزایش در... |
success in | delay in | course in |
موفقیت در... | تأخیر در... | دورهٔ |
experience in | difficulty in | difference in |
تجربه در... | مشکل در... | تفاوت در... |
participation in | interest in | growth in |
مشارکت در... | علاقه به... | افزایش در... |
کالوکیشن اسم + on
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + on اشاره کردهایم.
hold on | information on | debate on |
صبر کردن | اطلاعات درمورد... | بحث کردن درباره... |
congratulations on | ban on | agreement on |
تبریک به... | منع کردن | موافقت درباره... |
| report on | decision on |
گزارش درباره... | تصمیمگیری درباره... |
کالوکیشن اسم + at
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + at اشاره کردهایم.
attempt at | age at |
تلاش برای... | سن در... |
anger at | point at |
خشم از... | اشاره به... |
کالوکیشن اسم + to
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + to اشاره کردهایم.
an invitation to | addiction to | access to |
دعوت به... | اعتیاد به... | دسترسی به... |
concern to | change to | approach to |
نگرانی درمورد... | تغییر در... | رویکردی برای... |
dedication to | damage to | contribution to |
اختصاص دادن به... | زیان به... | سهیم شدن در... |
reaction to | invitation to | desire to |
واکنش به... | دعوت به... | تمایل به... |
response to | resistance to | reference to |
پاسخ به... | مقاومت در برابر... | مراجعه به... |
visit to | threat to | solution to |
ملاقاتِ... | تهدید به... | راححل برای... |
کالوکیشن اسم + about
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + about اشاره کردهایم.
anxiety about | agreement about |
نگرانی درباره... | توافق درباره... |
decision about | debate about |
تصمیم درمورد... | مذاکره درباره... |
information about | confusion about |
اطلاعات درباره... | سردرگمی درمورد... |
کالوکیشن اسم + into
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای اسم + into اشاره کردهایم.
investigation into | inquiry into |
تحقیق درباره... | بازرسی درباره... |
translation into | research into |
ترجمه به... | پژوهش درمورد... |
کالوکیشن های اسم و حرف اضافه با مثال
برای اینکه بتوانید کالوکیشنهای اسم و حرف اضافه را یاد بگیرید، بهتر است کاربرد آنها در جمله آشنا شوید. در ادامه برخی از کالوکیشنهای فوق را در قالب مثال و ترجمه ارائه کردهایم.
The school has decided to adopt a different approach to discipline.
مدرسه تصمیم گرفته رویکرد متفاوتی برای نظم و انضباط در نظر بگیرد.
She was concerned to write about situations that everybody could identify with.
او نگران بود که در مورد موقعیتهایی بنویسد که همه بتوانند با آنها همذاتپنداری کنند.
I really admire Sarah for her dedication to her family.
من واقعاً سارا را بهخاطر تعهد به خانوادهاش تحسین میکنم.
The invitation to the reception at the embassy arrived the next day.
دعوتنامه پذیرایی در سفارت، روز بعد رسید.
The book is full of references.
کتاب مملو از ارجاعات است.
We received an encouraging response to our advertisement.
ما پاسخ دلگرمکنندهای به آگهیمان دریافت کردیم.
He will remain head of state during the period of transition to democracy.
او در دوره موقت تغییر به دموکراسی، رئیس دولت باقی خواهد ماند.
David has a close connection with my family.
«دیوید» ارتباط نزدیکی با خانواده من دارد.
I’ve got a dinner date with Tommy on Saturday.
من شنبه با تامی قرار شام دارم.
He spoke openly about his involvement with the singer.
او با صراحت از ارتباط خود با خواننده صحبت کرد.
Tony left after a quarrel with his wife.
«تونی» بعد از مشاجره با همسرش رفت.
She received approval for the proposal from the shareholders.
او برای این پیشنهاد از سهامداران، تأییدیه گرفت.
At least give her credit for trying.
دستکم بهخاطر تلاش کردن، او را تشویق کنید.
He felt nothing but hatred for his attacker.
او چیزی جز نفرت نسبت به مهاجم خود احساس نمیکرد.
I’m aware of John’s reputation for being late.
میدانم «جان» به دیر کردن معروف است.
We went to see an exhibition of Viking jewelry.
برای دیدن نمایشگاهی از جواهرات «وایکینگها» رفتیم.
His habit of smoking in restaurants caused many problems.
عادت او به کشیدن سیگار در رستورانها باعث ایجاد مشکلات زیادی شد.
He was the first to see the possibilities of the plan.
او اولین کسی بود که امکانات این طرح را دید.
He pleaded the cause of the local fishermen.
او دلیل ماهیگیران محلی را [در دادگاه] مطرح کرد.
لیست کالوکیشن های صفت و حرف اضافه
در ادامه مطلب به فهرستی از کالوکیشنهای صفت و حرف اضافه اشاره کردهایم.
کالوکیشن صفت + with
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + with اشاره کردهایم.
annoyed with | angry with | acquired with |
ناراحت از... | عصبانی از... | اکتسابی از طریق... |
bored with | content with | associated with |
خسته از... | راضی از... | همراه با... |
clever with | careless with | busy with |
باهوش درمورد... | بیدقت نسبت به... | مشغول با... |
connected with | concerned with | comfortable with |
مرتبط با... | نکران از... | راحت با... |
familiar with | delighted with | coordinated with |
آشنا به... | مشعوف از... | هماهنگ با... |
happy with | disgusted with | fed up with |
خوشحال از... | بیزار از... | خسته از... |
crowded with | popular with | pleased with |
مملو از... | محبوبِ... | خرسند از... |
کالوکیشن صفت + of
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + of اشاره کردهایم.
ashamed of | afraid of | accused of |
شرمنده از... | ترسیده از... | متهم به... |
certain of | capable of | aware of |
مطمئن از... | قادر به... | آگاه از... |
fond of | envious of | clever of |
طرفدارِ... | حسود نسبت به... | باهوش نسبت به... |
generous of | full of | frightened of |
بخشنده درمورد... | سرشار از... | وحشتزده از... |
in charge of | hopeful of | guilty of |
مسئولِ... | امیدوار به... | گناهکار نسبت به... |
jealous of | innocent of | in favor of |
حسود نسبت به... | بیگناه در رابطه با.... | به نفعِ... |
tired of | proud of | kind of |
خسته از... | مفتخر از... | تا حدی |
کالوکیشن صفت + for
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + for اشاره کردهایم.
late for | eager for | eligible for |
دیر برای... | مشتاق به... | واجد شرایطِ... |
concerned for | thankful for | mean for |
نگران برای... | سپاسگزار از... | بدجنس نسبت به... |
bad for | true for | happy for |
بد برای... | صحیح برای... | خوشحال برای... |
ready for | prepared for | grateful for |
حاضر برای... | آماده برای... | متشکر از... |
famous for | suitable for | responsible for |
معروف به... | مناسب برای... | مسئول برای... |
کالوکیشن صفت + about
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + about اشاره کردهایم.
anxious about | annoyed about | angry about |
نگران درمورد... | ناراحت از... | عصبانی درباره... |
certain about | careless about | careful about |
مطمئن درمورد... | بیاحتیاط نسبت به... | بااحتیاط نسب به... |
enthusiastic about | depressed about | concerned about |
شگفتزده از... | افسرده از... | نگران درباره... |
happy about | guilty about | excited about |
خوشحال درباره... | گناهکار درباره... | هیجانزده درباره... |
optimistic about | nervous about | hopeful about |
خوشبین نسبت به... | مضطرب درمورد... | امیدوار درباره... |
serious about | sensitive about | pessimistic about |
جدی درمورد... | حساس درمورد... | بدبین نسبت به... |
wrong about | worried about | upset about |
نادرست درباره... | نگران درباره... | ناراحت درباره... |
کالوکیشن صفت + at
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + at اشاره کردهایم.
annoyed at | angry at | amazed at |
ناراحت از... | عصبانی از... | شگفتزده از... |
clever at | brilliant at | bad at |
باهوش نسبت به... | بااستعداد/فوقالعاده در... | بیمهارت در... |
excellent at | disappointed at | delighted at |
عالی در... | ناامید از... | مشعوف از... |
hopeless at | good at | excited at |
ناامید از... | بامهارت در... | هیجان زده از... |
successful at | skilled at | presented at |
موفق در... | بامهارت در... | ارائهشده در... |
slow at | terrible at | surprised at |
کُند در... | افتضاح در... | غافلگیر از... |
کالوکیشن صفت + by
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + by اشاره کردهایم.
disturbed by | delighted by | amazed by |
پریشانخاطر از... | مشعوف از... | شگفتزده از... |
impressed by | fascinated by | excited by |
تحت تأثیرِ... قرار گرفته | مجذوبِ... | هیجانزده از... |
shocked by | selfish by | inspired by |
بهتزده از... | متکبر از... | الهامگرفته از... |
کالوکیشن صفت + in
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + in اشاره کردهایم.
disappointed in | connected in | comfortable in |
مأیوس از.... | وصل به... | راحت در... |
polite/impolite in | interested in | experienced in |
مؤدب/بیادب نسبت به... | علاقمهمند به... | باتجربه در... |
slow in | skilled in | present in |
کُند در... | بامهارت در... | حاضر در... |
talented in | successful in | |
بااستعداد در... | موفق در... |
کالوکیشن صفت + from
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + from اشاره کردهایم.
safe from | different from |
ایمن از... | متفاوت از... |
free from | protected from |
آزاد/رها از... | محافظت شده از... |
کالوکیشن صفت + to
در جدول زیر به تعداد دیگری از کالوکیشنهای صفت + to اشاره کردهایم.
familiar to | delighted to | happy to |
آشنا نسبت به... | مشعوف درمورد... | خوشحال درمورد... |
addicted to | accustomed to | nice to |
معتاد به... | خو گرفته با... | مهربان با... |
attached to | opposed to | allergic to |
ضمیمهشده به... | برخلافِ/در مقابلِ | حساسیت به... |
eager to | cruel to | beneficial to |
مشتاق به... | بیرحم نسبت به... | مفید برای... |
related to | indifferent to | exposed to |
مرتبط با... | بیتفاوت نسبت به... | در معرضِ... |
similar to | sensitive to | relevant to |
مشابه با... | حساس به... | مرتبط با... |
کالوکیشن های صفت و حرف اضافه با مثال
برای اینکه بتوانید کالوکیشنهای صفت و حرف اضافه را یاد بگیرید، بهتر است با کاربرد آنها در جمله آشنا شوید. در ادامه برخی از کالوکیشنهای فوق را در قالب مثال و ترجمه ارائه کردهایم.
The drought has made farmers anxious about the harvest.
خشکسالی، کشاورزان را نگران برداشت محصول کرده است.
He was quite certain about his attacker’s identity.
او در مورد هویت مهاجم خود کاملاً مطمئن بود.
They were very curious about the people who lived upstairs.
آنها در مورد افرادی که در طبقه بالا زندگی میکردند بسیار کنجکاو بودند.
He is brilliant at football.
او در فوتبال درخشان است.
They are excellent at planning fun parties.
آنها در ترتیب دادن مهمانیهای سرگرمکننده، عالی هستند.
Please don’t be mad at me!
لطفاً از دست من عصبانی نشو!
Dustin is terrible at texting.
«داستین» در ارسال پیامک بسیار بد است.
He’s got no manners – he’s rude to everyone.
او اخلاق ندارد – با همه بیادب است.
It’s good to see you again.
خوشحالم که دوباره شما را میبینم.
Sally had grown accustomed to his long absences.
«سالی» به غیبتهای طولانی او عادت کرده بود.
I’ve never seen two people so attached to each other.
من هرگز دو نفر را ندیده بودم که اینقدر به هم وابسته باشند.
Everyone in the class seemed eager to learn.
به نظر میرسید همه در کلاس مشتاق یادگیری بودند.
Her dress is almost identical to mine.
لباس او تقریباً شبیه لباس من است.
It’s too late to start complaining now.
برای شکایت کردن خیلی دیر است.
How are you related to him? Is he your cousin?
چه نسبتی با او دارید؟ پسرعموی شماست؟
It was generous of him to offer to pay for us both.
او خیلی سخاوتمند بود که پیشنهاد داد هزینههای هر دوی ما را پرداخت کند.
You are in danger of being robbed.
شما در خطر ربوده شدن هستید.
A crane is a kind of bird with very long legs and neck.
دُرنا نوعی پرنده با پاها و گردن بسیار بلند است.
It was nice of you to give me a present.
لطف کردید که به من هدیه دادید.
I’m sick of the way you’ve treated me.
از رفتاری که با من کردهای خسته شدهام.
I’m sick and tired of all the arguments.
از همه بحثها خسته شدهام.
It was unkind of you to take his toy away.
کملطفی کردید که اسباببازی او را گرفتید.
The kids are busy with their homework.
بچهها مشغول انجام تکالیف خود هستند.
My mother is very clever with her hands.
مادرم بسیار زبردست است.
The airport is crowded with stranded travelers.
فرودگاه پر از مسافران سرگردان است.
He’s fed up with his job. He wants to quit.
او از کارش خسته شده است. میخواهد استعفا دهد.
She was very gentle with the children.
او با بچهها بسیار مهربان بود.
لیست کالوکیشن های قید و فعل
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای قید و فعل اشاره کردهایم.
never know | deeply rooted | badly damage |
هرگز ندانستن | عمیقاً ریشه داشتن | به شدت آسیب دیدن |
strongly recommend | strongly argue | quite agree |
به شدت توصیه کردن | به شدت بحث کردن | تقریباً موافق بودن |
strongly dislike | strongly condemn | strongly support |
به شدت متنفر بودن | به شدت محکوم کردن | به شدت حمایت کردن |
کالوکیشن های قید و فعل با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای قید و فعل توجه کنید.
At least nine cars were badly damaged.
دستکم ۹ خودرو بهشدت آسیب دیدند.
Its people and its culture are deeply rooted in the earth.
مردم و فرهنگ آن عمیقاً در کره زمین ریشه دارند.
I never knew George was married. I thought he was single.
من هرگز نمیدانستم «جورج» ازدواج کرده است. فکر میکردم مجرد است.
I quite agree with your answer.
من کاملاً با پاسخ شما موافقم.
I am not going to strongly argue this point.
من قصد ندارم در این مورد بحث کنم.
We strongly condemn this wild and cruel act.
ما این اقدام وحشیانه و بیرحمانه را به شدت محکوم میکنیم.
Your classmates will strongly dislike you.
همکلاسیهایتان به شدت از شما بدشان میآید.
Doctors who run programs offering the operation strongly object.
پزشکانی که برنامههای توصیه به عمل جراحی را پیاده میکنند، به شدت مخالف هستند.
If you can, I would strongly recommend buying.
اگر میتوانید خرید را به شدت توصیه میکنم.
It’s a change I strongly support.
این تغییری است که من به شدت از آن حمایت میکنم.
لیست کالوکیشن های قید و قید
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای قید و قید اشاره کردهایم.
all over | all along | all alone |
سرتاسر | تمام مدت | کاملاً تنها |
dead ahead | any more | almost certainly |
دقیقاً پیش رو | دیگر؛ بیش از این | تقریباً صددرصد |
pretty well | nowhere near | not necessarily |
تقریباً خوب | اصلاً و ابداً | نه ضرورتاً |
quite often | quite enough | quite a lot |
اغلب اوقات | تقریباً کافی | بهنسبت زیاد |
right now | right away | |
همین حالا | بلافاصله |
کالوکیشن های قید و قید با مثال
برای درک بهتر کالوکیشن های قید و قید، به چند مثال و ترجمه آنها توجه کنید.
I was scared because I was all alone.
میترسیدم چون تنها بودم.
She lectures to audiences all over the world.
او برای مخاطبان در سراسر جهان سخنرانی میکند.
Almost certainly he will be suited up for the game.
بدون شک او تقریباً برای بازی مناسب خواهد بود.
I don’t want any more, thanks. I’ve already eaten too much food.
من دیگر نمیخواهم، ممنون. قبلاً زیاد غذا خوردهام.
The school is dead ahead about two miles from here.
مدرسه دقیقاً حدود دو مایلی اینجا است.
I have a similar problem, though nowhere near as serious.
من مشکل مشابهی دارم، هر چند اصلاً جدی نیست.
She knows pretty well everything there is to know on the subject.
او به خوبی همه چیز را درباره موضوع میداند.
They drank quite a lot of orange juice.
آنها خیلی آبپرتقال نوشیدند.
If I get the job, I can start right away.
اگر این شغل را به دست بیاورم، میتوانم بلافاصله شروع کنم.
I’m sorry, but I can’t talk right now.
متأسفم، اما نمیتوانم در حال حاضر صحبت کنم.
Do it right now!
همین الآن آن را انجام بده!
لیست کالوکیشن های قید و صفت
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای قید و صفت اشاره کردهایم.
quite amazed | absolutely alone | absolutely necessary |
کاملاً شگفتزده | کاملاً تنها | کاملاً ضروری |
absolutely fantastic | really devastated | absolutely beautiful |
واقعاً جالب | واقعاً ویران | فوقالعاده زیبا |
absolutely ridiculous | quite impossible | really furious |
کاملاً مزخرف | تقریباً غیرممکن | واقعاً خشمگین |
badly hurt | actively involved | absolutely wrong |
به طور جدی آسیبدیده | درگیر به طور فعال | کاملاً اشتباه |
completely amazed | bitterly criticized | bitterly cold |
کاملاً شگفتزده | به شدت مورد انتقاد قرار گرفته | خیلی سرد |
dead tired | completely strong | completely fantastic |
به شدت خسته | کاملاً اشتباه | کاملاً جالب |
deeply concerned | deeply committed | deeply affected |
عمیقاً نگران | عمیقاً متعهد | عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفته |
highly probable | highly controversial | be happily married |
بسیار محتمل | به شدت بحثبرانگیز | ازدواج موفق [داشتن] |
quite sure | quite good | pretty good |
تقریبا مطمئن | تقریباً خوب | خیلی خوب |
کالوکیشن های قید و صفت با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای قید و صفت توجه کنید.
The police are advising motorists to travel only if their journey is absolutely necessary.
پلیس به رانندگان توصیه میکند فقط در صورت لزوم سفر کنند.
He’s not just anti-social; he’s absolutely alone.
او فقط ضد اجتماعی نیست؛ او کاملاً تنها است.
I’m absolutely amazed as a basketball coach, he said.
او گفت که به عنوان مربی بسکتبال کاملاً شگفتزده است.
She always looks absolutely beautiful.
او همیشه واقعاً زیبا به نظر میرسد.
I was not absolutely convinced that the match was perfectly done.
من کاملاً متقاعد نشدم که مسابقه خیلی خوب تمام شد.
He is absolutely furious and he wants to get even.
او کاملاً خشمگین است و میخواهد انتقام بگیرد.
It is absolutely ridiculous and totally absurd.
کاملاً مزخرف و کاملاً پوچ است.
“You’d be absolutely stupid to vote for me because of my name,” she says.
او میگوید: «اگر به خاطر شهرتم به من رأی بدهید، خیلی نادانید.»
The detention of children is absolutely wrong.
زندانی کردن کودکان کاملاً اشتباه است.
The decision was bitterly criticized by the Sydney press.
این تصمیم به شدت مورد انتقاد مطبوعات سیدنی قرار گرفت.
The train system has been deeply affected.
سیستم قطار به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است.
Just because he doesn’t devote all his time to you doesn’t mean he doesn’t deeply care about you.
اینکه او تمام وقت خود را به شما اختصاص نمیدهد، به این معنی نیست که عمیقاً به شما اهمیت نمیدهد.
Success is highly probable.
موفقیت بسیار محتمل است.
This coal pipeline has been highly successful.
این خط لوله زغالسنگ بسیار موفق بوده است.
He’s been actively involved in the competition.
او به طور فعال در رقابت شرکت داشته است.
That’s a completely different subject.
این موضوعی کاملاً متفاوت است.
I am dead tired.
من خیلی خستهام.
I am fully aware that there are serious problems.
من کاملاً آگاهم که مشکلات جدی وجود دارد.
Your script was pretty good, but I have some suggestions.
فیلمنامه شما خیلی خوب بود، اما من چند پیشنهاد دارم.
لیست کالوکیشن های صفت و اسم
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای صفت و اسم اشاره کردهایم.
alphabetical order | active ingredient | absolute despair |
بهترتیب الفبا | مواد فعال | ناامیدی محض |
back road | alternative medicine | alternative energy |
جاده فرعی | داروی جایگزین | انرژی جایگزین |
bad habit | bad diet | back street |
عادت بد | رژیم [غذایی] بد | کوچهپشتی |
bad temper | bad mood | bad loser |
خلقوخوی بد | وضع روحی بد | بازنده بد |
big brother/sister | best friends | balanced diet |
برادر/خواهر ارشد | بهترین دوستان | رژیم غذایی متعادل |
big dreamer | big decision | big deal |
بسیار خیالباف | تصمیم بزرگ | معامله بزرگ |
casual clothes | big surprise | big eater |
لباس راحتی | شگفتانه بزرگ | شکمو |
daily life | complete agreement | certain amount |
زندگی روزمره | توافق کامل | مقدار مشخص |
early days | deep sleep | dead end |
اوایل | خواب عمیق | بنبست |
false teeth | economic growth | easy answer |
دندان مصنوعی | رشد اقتصادی | پاسخ آسان |
good luck | front seat | front door |
اقبال خوب | صندلی جلو | درِ ورودی |
great skill | great sensitivity | great disappointment |
مهارت عالی | حساسیت زیاد | ناامیدی زیاد |
hard work | hard life | happy ending |
کار سخت | زندگی دشوار | پایان خوش |
high quality | heavy traffic | heavy rain |
کیفیت سخت | ترافیک سنگین | باران شدید |
کالوکیشن های صفت و اسم با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای صفت و اسم توجه کنید.
I can’t remember the last time I traveled in such absolute despair.
یادم نمیآید آخرین باری را که با ناامیدی کامل به سفر رفتم.
The only active ingredient in this medicine is aspirin.
تنها ماده فعال در این دارو آسپرین است.
The names are listed in alphabetical order.
اسامی بهترتیب حروف الفبا ذکر شده است.
She is in favor of exploring alternative energy sources in the state.
او طرفدار کشف منابع انرژی جایگزین در ایالت است.
Alternative medicine has been gaining credence in recent years.
طب جایگزین در سالهای اخیر اعتبار پیدا کرده است.
If you are missing an arm or leg, an artificial limb can sometimes replace it.
اگر یک دست یا پای خود را از دست دادهاید، بعض وقتها عضو مصنوعی میتواند جایگزین آن شود.
Kadi tried a back road, but his mother died on the way.
«کادی» جاده فرعی را امتحان کرد، اما مادرش در راه مرد.
Cruising the back streets, we found the kind of place we liked.
با گشتوگذار در کوچههای پشتی، مکانی را پیدا کردیم که دوست داشتیم.
Smoking gives you bad breath.
سیگار باعث بوی بد دهان میشود.
Biting your nails is a bad habit.
ناخن جویدن عادت بدی است.
You’re just a bad loser Alex, that’s your problem.
شما فقط بازنده بدی هستید «الکس»، مشکل شما این است.
The news had put him in a bad mood.
این خبر او را در وضع روحی بدی قرار داده بود.
Kelly ruled by his bad temper.
«کِلی» با خلقوخوی بدش حکومت کرد.
It is important to have a balanced diet.
داشتن یک رژیم غذایی متعادل مهم است.
We only had the bare essentials.
ما فقط وسایل ضروری را داشتیم.
Fiona was my best friend.
«فیونا» بهترین دوست من بود.
Jake was my big brother and I admired him.
«جیک» برادر بزرگ من بود و من او را تحسین میکردم.
This audition is a big deal for Joey.
این آزمون برای «جوئی» معامله بزرگی است.
Marriage is a big decision.
ازدواج تصمیم بزرگی است.
Do you know I’m a big dreamer?
میدانی که من خیالباف قهاری هستم؟
She wrote in her diary that he was not a big eater.
او در دفتر خاطرات خود نوشت که آدم شکمویی نیست.
The result of the test showed a big improvement.
نتیجه آزمون پیشرفت بزرگی را نشان داد.
They made a big mistake.
آنها اشتباه بزرگی کردند.
Abani is a first novelist with a very bright future.
«ابانی» اولین رماننویسی است که آینده بسیار روشنی دارد.
Students were able to wear casual clothes.
دانشآموزان میتوانستند لباسهای راحتی بپوشند.
You have a certain amount of freedom to explore new techniques.
برای کشف تکنیکهای جدید، آزادی مشخصی دارید.
Most of the countries of South America share a common language: Spanish.
اکثر کشورهای آمریکای جنوبی یک زبان مشترک دارند: اسپانیایی.
She took a deep breath.
او نفس عمیقی کشید.
She was woken from a deep sleep by a ring at the door.
با [صدای] زنگ در از خواب عمیق بیدار شد.
That’s an easy answer.
این پاسخ سادهای است.
That’s a really easy question.
این سؤال واقعا آسانی است.
The newspaper report was on the front page.
گزارش روزنامه در صفحه اول بود.
The one in the front seat pressed a gun to her chest.
کسی که در صندلی جلو نشسته بود، اسلحه را به سینهاش فشار داد.
It would be a good idea to call before we leave.
بهتر است قبل از حرکت تماس بگیریم.
Good luck! I hope it goes well.
موفق باشید! امیدوارم به خوبی و خوشی پیش برود.
Mike and I shared some really good times.
من و «مایک» لحظات بسیار خوبی را با هم سهیم شدیم.
He would describe it in great detail.
او آن را با جزئیات زیاد توصیف میکرد.
This is a story with a happy ending.
این داستانی با پایان خوش است.
It’s been a long hard day and I’ve been working very hard.
روز سختی طولانی بود و من خیلی سخت کار کردم.
It was a hard exam and the final question was really hard.
امتحان دشواری بود و سؤال آخر واقعاً سخت بود.
The match was played in heavy rain.
این مسابقه در باران شدید برگزار شد.
These are leather goods of high quality.
این محصولات چرمی کیفیت بالایی دارند.
We aim to maintain high standards of customer care.
هدف ما حفظ استانداردهای بالای خدمات مشتری است.
All these people are innocent victims.
همه این افراد قربانیان بیگناه هستند.
She died after suffering serious damage to internal organs.
او پس از آسیب جدی به اندامهای داخلی، جان خود را از دست داد.
The report recognized the key role of teachers.
این گزارش، نقش کلیدی معلمان را به رسمیت شناخت.
A large proportion of the islands of Asia are mountainous.
بخش بزرگی از جزایر آسیا کوهستانی هستند.
I first met Jennifer a long time ago.
من اولین بار «جنیفر» را خیلی وقت پیش دیدم.
These are all main course salads.
اینها همه سالادهای غذای اصلی هستند.
They are a newly married couple.
آنها تازهعروس و داماد هستند.
The center provides help for people suffering from mental illness.
این مرکز به افرادی کمک میکند که از بیماری روانی رنج میبرند.
For the spoken language, students are taught by native speakers.
برای انگلیسی گفتاری، دانشآموزان توسط انگلیسیزبانها آموزش داده میشوند.
I’m thinking of applying for a new job.
من به درخواست کار جدیدی فکر میکنم.
It has opening hours from 5:30 a.m. to 11:00. p.m.
ساعت کاری آن از 5:30 صبح الی ۱۱:00 شب است.
He had been in poor health since suffering a stroke last year.
او از سال گذشته، پس از سکته مغزی، ناخوشاحوال شده بود.
لیست کالوکیشن های فعل و فعل
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای فعل و فعل اشاره کردهایم.
can't help | can't stand |
دست خود آدم نبودن؛ چارهای جز...نداشتن | بیزار بودن؛ تحمل نکردن |
cut and paste | come to expect |
کات و پیست کردن (برش و چسباندن) | انتظار داشتن |
come close (to) | copy and paste |
نزدیک شدن [به چیزی یا کسی] | کپی و پیست کردن |
کالوکیشن های فعل و فعل با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای فعل و فعل توجه کنید.
If you can't stand the heat, get out of the kitchen.
اگر نمیتوانید گرما را تحمل کنید، از آشپزخانه خارج شوید.
I can't help thinking of my happy childhood.
نمیتوانم به دوران کودکی شادم فکر نکنم.
All good things come to those who wait.
همه چیزهای خوب نصیب کسانی میشود که منتظر میمانند.
Cut and paste the picture into a new file.
عکس را کات و در فایل جدیدی پیست کنید.
He'd come close to death.
مرگ در کمینش بود.
لیست کالوکیشن های فعل و قید
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای فعل و قید اشاره کردهایم.
behave properly | arrive on time | act naturally |
درست رفتار کردن | بهموقع رسیدن | طبیعی رفتار کردن |
come first/last | come along | come alive |
اول/آخر شدن | موافقت کردن؛ جلو رفتن | سرحال آمدن |
do badly | divide equally | distribute widely |
بد عمل کردن | به طور مساوی تقسیم کردن | به طور گسترده توزیع کردن |
exercise regularly | eat quickly | drive safely |
به طور منظم ورزش کردن | تند [غذا] خوردن | مطمئن رانندگی کردن |
go upstairs | go far | get up early |
از پلهها بالا رفتم | موفق شدن | زود از خواب بیدار شدن |
rain heavily | overlook completely | listen carefully |
بارش شدید باران | کاملاً چشمپوشی کردن | با دقت گوش دادن |
work perfectly | try hard | solve easily |
بیعیبونقص کار کردن | سخت تلاش کردن | به آسانی حل شدن |
کالوکیشن های فعل و قید با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای فعل و قید توجه کنید.
We try hard to keep our customers happy.
ما سخت میکوشیم تا مشتریان خود را راضی نگه داریم.
Without respect, love cannot go far.
بدون احترام، عشق نمیتواند دور از انتظار باشد.
She got up early and had breakfast.
او زود بیدار شد و صبحانه خورد.
It rained heavily last night.
دیشب باران شدیدی بارید.
Although this is a first offense it cannot be overlooked completely.
اگرچه این اولین بیاحترامی است، نمیتوان آن را به طور کامل نادیده گرفت.
See if you can solve this riddle easily.
ببینید میتوانید این معما را بهراحتی حل کنید.
Fatigue may adversely affect drivers’ alertness and ability to drive safely.
خستگی ممکن است بر هوشیاری و توانایی رانندگان برای رانندگی ایمن، تأثیر منفی بگذارد.
He did badly on the exam and was worried to death.
او در امتحان بد عمل کرد و تا حد مرگ نگران بود.
You’ll lose weight if you exercise regularly.
اگر به طور منظم ورزش کنید، وزن کم خواهید کرد.
لیست کالوکیشن های اسم و اسم
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای اسم و اسم اشاره کردهایم.
action movie | accounting system | a sense of pride |
فیلم اکشن | سیستم حسابداری | احساس غرور |
bar of soap | bank rate | automaker |
قالب صابون | نرخ بانکی | شرکت خودروسازی |
business activity | board game | beauty salon |
فعالیت تجاری | بازی تخته | سالن زیبایی |
car park | call center | cable car |
پارکینگ ماشین | مرکز ارتباط | تلهکابین |
child care | center of attention | case study |
مراقبت از کودک | مرکز توجه | مورد پژوهشی |
business organization | border security | cheesecake |
سازمان کسبوکار | امنیت مرز | چیزکیک |
government agency | eating disorder | defense lawyer |
نماینده دولت | اختلال تغذیهای | وکیل مدافع |
کالوکیشن های اسم و اسم با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای اسم و اسم توجه کنید.
That's only one part of an accounting system which is in deep trouble.
آن فقط یک بخش از سیستم حسابداری است که با مشکل عمیقی مواجه شدهاند.
I love watching action movies.
من عاشق تماشای فیلمهای اکشن هستم.
An advertising agency buys advertising time for an advertiser.
یک آژانس تبلیغاتی، زمان آگهی را برای تبلیغکننده خریداری میکند.
Sales at some other large automakers fell or were flat.
فروش در برخی دیگر از شرکتهای خودروسازی بزرگ، کاهش یافته یا ثابت بود.
I’d like to buy two bars of soap please.
دو قالب صابون میخواهم.
Let us not rely too much on loans to support business activities.
اجازه دهید برای حمایت از فعالیتهای تجاری، بیش از حد به وامها اعتماد نکنیم.
Adam had a job at a call center during his college years.
«آدام» در دوران کالج در یک مرکز ارتباطات، مشغول به کار بود.
I’m looking for a car park.
من دنبال پارکینگ میگردم.
It turned out to be a case study in how to win.
معلوم شد که این مورد پژوهشی در مورد نحوه برنده شدن است.
She really loves cheesecake.
او واقعاً چیزکیک دوست دارد.
Defense lawyers said they would push for it to be closed.
وکلای مدافع گفتند که برای بسته شدن آن [پرونده] تلاش خواهند کرد.
My driving license expires in March.
[اعتبار] گواهینامه رانندگی من در ماه مارس تمام میشود.
The commission is the government agency that would police cable channels.
این کمیسیون یک سازمان دولتی است که شبکه کابلی را کنترل میکند.
Our telephone lines are open during normal office hours.
خطوط تلفن ما در ساعات اداری عادی باز است.
لیست کالوکیشن های کسبوکار
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای مربوط به کسبوکار اشاره کردهایم.
bear in mind | annual turnover |
به خاطر سپردن | گردش مالی سالانه |
draw one's attention | draw a conclusion |
توجه کسی را جلب کردن | نتیجهگیری کردن |
market forces | launch a new product |
نیروهای بازار | محصول جدید روانه بازار کردن |
sales figures | come to the point |
آمار و ارقام فروش | رفتن سر اصل مطلب |
Go into partnership | go bankrupt |
وارد شراکت شدن | ورشکست شدن |
کالوکیشن های کسبوکار با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای مربوط به کسبوکار توجه کنید.
The company had an annual turnover which was introduced in 2011.
این شرکت دارای گردش مالی سالانه بود که در سال 2011 معرفی شد.
Bear in mind that the authors of these books also have agendas.
در نظر داشته باشید که نویسندگان این کتابها نیز دستور کار دارند.
I told her not to come back until she closed a deal.
به او گفتم تا زمانی که معامله را نهایی نکرده، برنگردد.
It has come to the point where communication relies on technology.
به جایی رسیده است که ارتباطات بر فناوری تکیه میکند.
“I want to draw your attention to one absolutely fundamental fact”, he said.
او گفت: «میخواهم توجه شما را به حقیقتی کاملاً بنیادین جلب کنم.»
I am afraid that most of the small farmers will go bankrupt.
میترسم اکثر کشاورزان خردهپا، ورشکست شوند.
Tom went into partnership with Smith to form the firm in 1990.
«تام» برای تشکیل شرکت در سال 1990 با «اسمیت» وارد شراکت شد.
If we launch a new product, we won’t see people lining up at the door, he added.
او افزود که اگر محصول جدیدی را عرضه کنیم، [دیگر] شاهد صف کشیدن مردم پشت در نخواهیم بود.
لیست کالوکیشن های زمان
در جدول زیر به فهرستی از کالوکیشنهای زمان اشاره کردهایم.
From dawn till dusk | Free time | Dead on time |
از طلوع تا غروب (از صبح تا شب) | اوقات فراغت | رأس ساعت؛ دقیقاً بهموقع |
Past few weeks | Great deal of time | Make time for |
چند هفته اخیر | مدت زمان زیاد | وقت معینی را در نظر گرفتن |
Save time | Run out of time | Right on time |
در زمان صرفهجویی کردن | وقت کم آوردن | درست بهموقع |
Take your time | Spend some time | Spare time |
عجله نکن! | وقت گذاشتن | اوقات فراغت |
Waste time | Time passes | as time goes by |
اتلاف وقت | زمان [بهسرعت] میگذرد | با گذشت زمان |
کالوکیشن زمان با مثال
در ادامه، به چند مثال با کالوکیشنهای مربوط به زمان توجه کنید.
The stock is healthy, having consolidated the past few weeks.
سهام سالم است و در چند هفته گذشته ادغام شده است.
I left dead on time at 11.50pm.
رأس ساعت 11:50 شب رفتم.
He worked from dawn till dusk.
از صبح تا غروب کار کرد.
She makes time for her scheduler, her cabinet and her closest advisers.
او برای برنامهریز، کابینه و نزدیکترین مشاورانش وقت میگذارد.
Adelson began spending a great deal of time in London.
«ادلسون» وقت زیادی را در لندن سپری کرد.
The trial lawyer was right on time for his next case.
وکیل دادگستری بهموقع برای پرونده بعدی خود آمد.
Only once did I start pondering nuances and run out of time.
فقط یک بار به نکتههای ظریف فکر کردم و وقت کم آوردم.
It saves time and it is free of charge.
آن باعث صرفهجویی در وقت میشود و شارژش رایگان است.
She also picked some oranges on a farm in her spare time.
او همچنین در اوقات فراغت خود تعدادی پرتقال از مزرعه چید.
As time goes by, you get more and more experienced.
با گذشت زمان، باتجربهتر میشوید.
معرفی کتاب کالوکیشن های انگلیسی
برای یادگیری کالوکیشن های انگلیسی یکی از بهترین راهها مراجعه به دیکشنری است. اما علاوه بر دیکشنری هایی که ذکر شد، کتابهایی نیز در بازار وجود دارد که برای یادگیری کالوکیشن های انگلیسی مفید هستند و طرفداران زیادی دارند. به همین دلیل در ادامه این مطلب سعی کردهایم به معرفی بهترین کتاب های کالوکیشن انگلیسی بپردازیم.
کتاب Oxford Collocations Dictionary
کتاب «Oxford Collocations Dictionary» با نشان دادن کلمههایی که در انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی کنار هم قرار میگیرند، باعث بهتر و درستتر صحبت کردن زبانآموزان میشود. این دیکشنری به ما میآموزد که کدام کلمات با هم ترکیب میشوند و باعث روانی کلام و طبیعی به نظر رسیدن صحبتهای زبانآموزان خواهد شد. بنابراین، منبعی کاربردی برای کسانی است که برای آزمونهای بینالمللی نظیر آیلتس، تافل یا دولینگو آماده میشوند.
برای پیدا کردن کالوکیشنها، کافیست کلمه مدنظر را جستوجو کنید. در ادامه توضیحات مربوط به آن، کالوکیشنهایی توصیف شده است که قبل و بعد از کلمه میآیند تا به آن معنی دهند و کاربرد صحیحی از آن را در جمله نشان بدهند. برای مثال، افعالی که با هم ترکیب میشوند تا کالوکیشن جدید را خلق کنند. زبانآموزان میتوانند معنی هر کلمه ناآشنا را در این دیکشنری جستوجو کنند.
کتاب English Collocations in Use
کاولکیشنها ترکیبی از کلمات هستند که اغلب با هم ظاهر میشوند. این کتاب حاوی توضیحات و تمرین کالوکیشن های انگلیسی برای زبانآموزان سطح پیشرفته (C1 تا C2) زبان انگلیسی است و هم مناسب آموزش در کلاسهای درسی و هم مطالعه به صورت خودآموز است.
کتاب «English Collocations in Use» با موضوعات مختلفی ازجمله نوشتن مقاله، تکالیف و گزارش، کالوکیشنها را توضیح میدهد. بهلطف پژوهشهای کمبریج در مورد نحوه صحبت کردن و نوشتن به زبان انگلیسی، از آموزشها مطمئن میشوید و نکتههای مهمی را یاد خواهید گرفت. این کتاب همچنین برای آماده شدن برای امتحانات کمبریج و آیلتس مناسب است که در بیشتر موارد، تسلط بر کالوکیشنها را ارزیابی میکند.
کتاب 1000 English Collocations in 10 Minutes a Day
یکی از راههای خوب برای نشان دادن میزان تسلط فرد به زبان انگلیسی، یادگیری کالوکیشن های انگلیسی است. کالوکیشنها گروهی از کلمههایی هستند که اغلب توسط انگلیسیزبانهای بومی مورد استفاده قرار میگیرند. هنگامی که ترکیببندی کلمهها را یاد میگیریم، میتوانید به راحتی جمله بسازیم و زبان انگلیسی ما حالت طبیعی و روانتری به خود میگیرد.
در کتاب الکترونیکی «1000 English Collocations in 10 Minutes a Day» که نسخه الکترونیکی آن در بازار موجود است، میتوانید کالوکیشنهای رایج و پرکاربرد انگلیسی را به سرعت و به راحتی بیاموزید. برای این کتاب، ۵۰ درس و ۵۰ کوئیز مختلف طراحی شده تا به کمک آن بتوانید زبان انگلیسی خود را بهبود بخشید و به سرعت به آن تسلط پیدا کنید، حتی اگر زمان کمی برای مطالعه داشته باشید. بنابراین، از همین امروز شروع به یادگیری کنید.
کتاب List Of Collocations
اگر میخواهید انگلیسی روانتری داشته باشید یا در موقعیتهای مختلف از کلمهها به درستی استفاده کنید، بهترین کار استفاده از ترفندهایی برای یادگیری بهتر کالوکیشنهای انگلیسی است. علاوه بر مکالمه، برای نوشتن به زبان انگلیسی نیز بدون شک به آموختن کالوکیشنهای رایج نیاز دارید تا متنی درست بنویسید. همچنین، اگر قصد دارید نمره بهتری در دانشگاه به دست بیاورید، آموختن کالوکیشن های انگلیسی میتواند کمک زیادی به شما بکند.
برای این منظور، کتاب «List Of Collocations» را به شما پیشنهاد میکنیم که به عنوان مرجعی ضروری و راهنمای قابلاعتماد در یادگیری کالوکیشنها به شما کمک خواهد کرد. در این کتاب طرز استفاده درست از کالوکیشنها را یاد خواهید گرفت و برای کسب نمره خوب در امتحاناتی نظیر Cambridge FCE ،CAE ،CPE و IELTS منبع مناسبی به شمار میرود. همچنین میتوانید با اصطلاحات مربوط به موفقیت و کسبوکار آشنا شوید و در مدت زمان کوتاهی آن را یاد بگیرید و از آن استفاده کنید.
کتاب Advanced English Vocabulary and Collocations
اگر مدتی است که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد میگیرید، ممکن است احساس کنید زبان انگلیسی شما در حدی است که میتوانید در موقعیتهای مختلف تا حدی از عهده خود برآیید. با این حال، همچنان به منبعی نیاز دارید که دایره لغات شما را از سادگی دربیاورد و به تعداد اصطلاحات جدید بیفزاید. برای این منظور کتاب «Advanced English Vocabulary and Collocations» را پیشنهاد میکنیم.
شاید برای تقویت دایره لغات خود روشهای مختلفی را امتحان کرده باشید. برای مثال، متنهای متنوعی بخوانید یا به مقاله و روزنامه رجوع کرده باشید، اما همچنان احساس کنید که پیشرفت اندکی داشتهاید. همچنین ممکن است مقالهای را به طور کامل مطالعه کرده باشید یا حتی زمان زیادی را صرف یاد گرفتن کلمهها یا اصطلاحات آن کرده باشید، اما در نهایت پی ببرید که یادگیری کمی حاصل شده است یا برای مدتی طولانی در خاطرتان نمانده باشد. ممکن است یک مقاله کامل بخوانید و فقط چند کلمه جدید یاد بگیرید.
از طرف دیگر، شاید زبانآموزان تصور کنند که اکثر برنامههای یادگیری انگلیسی و درسهای آنلاین برای آنها بسیار ساده هستند، زیرا کلماتی را آموزش میدهند که از قبل با آنها آشنایی داشتهاند. بنابراین، به منبعی نیاز دارند که سطح واژگان آنها را افزایش دهد و اصطلاحات جدید را آموزش دهد.
برای این کار نیازی به مطالعه طولانی در طول روز نیست. به علاوه، کلمههایی که کاربرد زیادی ندارند از فهرست یادگیری شما حذف میشوند و در عوض، کلمههای پیشرفتهتر و کاربردیتری را یاد خواهید گرفت. همچنین میتوانید به مرور لغات جدید را در کنار هم قرار دهید و کالوکیشن های انگلیسی را مانند زبان مادری خود یاد بگیرید. به کمک این کتاب میتوانید واژگان جدیدی را تمرین کنید و آنها را به خاطر بسپارید.
نکات مهم درباره کالوکیشن های انگلیسی
برای یاد گرفتن کالوکیشن های انگلیسی بهتر است موارد زیر را رعایت کنیم.
- با کالوکیشن های انگلیسی آشنا شوید و سعی کنید موقع دیدن یا شنیدن جمله، آنها را تشخیص دهید.
- به کالوکیشن های انگلیسی به عنوان واحدهای مجزای زبان نگاه کنید. آنها را به عنوان بخشهای جداگانهای در نظر بگیرید، یعنی به صورت «strongly support» یاد بگیرید نه «strongly + support».
- زمانی که کلمه جدیدی را یاد میگیرید، کلمه دیگری که با آن ترکیب میشود را نیز کنار آن یادداشت کنید، مانند مثالهای زیر:
remember rightly
remember distinctly
remember vaguely
remember vividly
- تا جایی که میتوانید متنهای انگلیسی بخوانید. خواندن و درک مطلب یکی از راههای مؤثر در یادگیری واژگان و کالوکیشنها به شمار میرود. زیرا با دیدن آنها در متن با کاربردشان بیشتر آشنا خواهید شد.
- آنچه را که مطالعه میکنید، به طور پیوسته بازخوانی و مرور کنید. سپس کاربرد هر یک از کالوکیشن های انگلیسی را در متن یاد بگیرید و تمرین کنید.
- سعی کنید پرکاربردترین کالوکیشن های انگلیسی را یاد بگیرید. کالوکیشن های جدید را بلافاصله بعد از مشاهده در متن بیاموزید.
- میتوانید از دیکشنری برای یادگیری کالوکیشن های رایج انگلیسی کمک بگیرید. معمولاً در انتهای توضیحاتی که برای هر کلمه ارائه شده است، بخشی به نام «Collocations» وجود دارد که کلمههای همراهشونده با کلمه اصلی را توضیح میدهد.
سوالات رایج درباره کالوکیشن های انگلیسی
ممکن است برای بسیاری از زبانآموزان این سؤال پیش آمده باشد که ضرورت یادگیری کالوکیشن های انگلیسی چست و چطور میتوانیم آنها را در جمله تشخیص دهیم. برای پاسخ دادن به پرسشهایی مانند اینها، در ادامه این مطلب سعی کردهایم به سؤالهای رایج پیرامون کالوکیشن های انگلیسی پاسخ دهیم.
چطور میتوانیم کالوکیشنها را تشخیص دهیم؟
«کالوکیشنها» (Collocations) دو یا چند کلمه هستند که اغلب در کنار هم استفاده میشوند. ترکیب این کلمهها به گوش انگلیسیزبانها آشناست، زیرا همواره آنها را در جملههای خود به کار میبرند. از طرف دیگر، سایر ترکیبها ممکن است «غیرعادی» به نظر برسند یا اشتباه باشند. بنابراین راه تشخیص کالوکیشنها مطالعه و تمرین زیاد، گوش دادن به مکالمههای افراد انگلیسیزبان، گوش دادن به پادکستهای انگلیسی و تمرین کردن با استادان مجرب است.
هدف از به کار بردن کالوکیشن های انگلیسی چیست؟
کالوکیشنها محدودیتهایی در به کار بردن کلمهها در کنار یکدیگر ایجاد میکنند. آنها جزو دستور زبان انگلیسی به شمار نمیروند، بلکه به صورت قوانین مشخص و ثابتی شناخته شدهاند. در واقع، کالوکیشن، نمونههایی از نحوه قرار گرفتن کلمههای انگلیسی کنار یکدیگر است.
هدف از به کار بردن کالوکیشن های انگلیسی درستتر و روانتر صحبت کردن است. افرادی که کالوکیشنهای درستی را در صحبتها یا نوشتههای خود به کار میبرند، تسلط بیشتری بر زبان انگلیسی دارند و بیشتر شبیه بومیها صحبت میکنند. در نتیجه، با یادگیری کالوکیشنها میتوانیم سطح زبان انگلیسی خود را به افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی است نزدیکتر کنیم و در زمینه کاری و تحصیلی موفقیتهای بیشتر به دست بیارویم.
قوانین کالوکیشن های انگلیسی چیست؟
کالوکیشنها میتوانند از هر کلمهای با اجزای کلام مختلف ساخته شوند، مانند اسم، فعل، قید و صفت. قوانین مشخصی برای کالوکیشن های انگلیسی وجود ندارد؛ فقط ترکیبی از کلمههایی هستند که میبایست با آنها آشنا شویم و به درستی استفاده کنیم.
پرکاربردترین کالوکیشن ها کدام است؟
کالوکیشنها انواع مختلفی دارند و به همین دلیل کاربردهای متفاوتی برای آنها تعریف شده است. از میان آنها میتوان به چند مورد زیر به عنوان کالوکیشن های رایج انگلیسی اشاره کرد. این کالوکیشنها فعل هستند و همراه با کلمههای دیگر در جمله کاربرد دارند.
کالوکیشن های پرکاربرد انگلیسی | ||
pay | do | take |
miss | get | go |
lost | go | make |
break | catch | have |
keep | save | come |
چطور کالوکیشن های انگلیسی را یاد بگیریم؟
برای یاد گرفتن کالوکیشنهای انگلیسی، بهترین روش این است که ابتدا با کالوکیشنهای ساده و پرکاربرد شروع کنیم. برای مثال، میتوانیم توجه زبانآموز را به کلمههای کلیدی و کلمههایی که با «go» همراه میشوند جلب میکنیم. سپس کالوکیشنهای آنها را آموزش دهیم. بعد به تدریج کالوکیشنهای پیچیدهتر را میآموزیم. اما در مجموع، با تمرین و تکرار پیوسته و یادداشت کردن آنها میتوانیم به فرایند یادگیری سرعت بیشتر بدهیم.
تمرین کالوکیشن های انگلیسی
تمرین اول
جاهای خالی را با توجه به زمان جمله، با کلمههای «do»، «have» و «make» پر کنید.
Q1: I hope to ______ my own business one day.
Answer: I hope to have my own business one day.
Q2: I don't ______ many hobbies.
Answer: I don't have many hobbies.
Q3: My wife usually ______ the bed, rather than me.
Answer: My wife usually makes the bed, rather than me.
Q4: Many countries ______ problems with obesity.
Answer: Many countries have problems with obesity.
Q5: I ______ a mistake in my IELTS reading last time I took the test.
Answer: I made a mistake in my IELTS reading last time I took the test.
Q6: I ______ my break at work at 3:15.
Answer: I have my break at work at 3:15.
Q7: Reading a lot ______ a real difference to your IELTS score.
Answer: Reading a lot makes a real difference to your IELTS score.
Q8: I’m planning to ______ a holiday in June or July.
Answer: I’m planning to have a holiday in June or July.
Q9: I ______ my shopping at the weekends.
Answer: I do my shopping at the weekends.
Q10: I don’t ______ much sympathy with students who fail because they did not study.
Answer: I don’t have much sympathy with students who fail because they did not study.
تمرین دوم
جاهای خالی را با کالوکیشن های انگلیسی مناسب پر کنید.
Q1: Do we have any idea what the _____ cause is of this issue?
(key/base/basic/root)
Answer: Do we have any idea what the root cause is of this issue?
Q2: My son _____ an experiment in his science class today. (two possible answers)
Answer: My son did/conducted an experiment an experiment in his science class today.
Note: for a child’s experiment, “did” sounds more natural than “conduct.”
Q3: Initially, my wife and I couldn’t agree ___ a name for our daughter.
Answer: Initially, my wife and I couldn’t agree on a name for our daughter.
Q4: Could you ____ me a favor and take these documents to Monica?
(make/do)
Answer: Could you do me a favor and take these documents to Monica?
Q5: The _____ majority of Americans have never been to Europe.
(big/huge/vast)
Answer: The vast majority of Americans have never been to Europe.
Q6: If you promise something to someone, you should _______ your word.
(sustain/hold/keep/maintain)
Answer: If you promise something to someone, you should keep your word.
Q7: I do the cooking, and my wife _____ the grocery shopping.
Answer: I do the cooking, and my wife does the grocery shopping.
Q8: He expressed his dissatisfaction _____ the service he received.
Answer: He expressed his dissatisfaction with the service he received.
Q9: I ____ my mother a promise that I would graduate college on time.
Answer: I made my mother a promise that I would graduate college on time.
Q10: The goal of the campaign is to ______ awareness of pollution and overfishing in the area.
(produce/generate/draw/raise)
Answer: The goal of the campaign is to raise awareness of pollution and overfishing in the area.
تمرین سوم
از بین کالوکیشن های انگلیسی مربوط به کسبوکار، کالوکیشن نامناسب را پیدا کنید.
Q1: consensus: reach, do, achieve, arrive at
Answer: do
Q2: bonus: give, award, provide, pay, receive, earn
Answer: provide
Q3: contract: have, haggle, draw up, write, negotiate, sign
Answer: haggle
Q4: controversy: cause, fuel, stir up, avoid, induce
Answer: induce
Q5: customer: deal with, drop, serve, attract, entice, lose
Answer: drop
Q6: attention: put, direct, give, pay, turn
Answer: put
Q6: attention: put, direct, give, pay, turn
Answer: put
Q6: attention: put, direct, give, pay, turn
Answer: put
Q7: responsibility: dispense, take, shoulder, share, delegate
Answer: dispense
Q8: risk: take, face, run, minimize, reduce, avoid, knock down, outweigh
Answer: knock down
Q9: appointment: have, make, keep, place, cancel, break
Answer: place
Q10: deal: agree to, arrange, close, draft, negotiate, reach, sign, seal
Answer: draft
تمرین چهارم
گزینه درست را انتخاب کنید.
جمعبندی
در این آموزش یاد گرفتیم که بسیاری از کلمههای انگلیسی باید در کنار هم قرار بگیرند تا معنی واضحی را منتقل کنند و به شکل درستی در جمله مورد استفاده قرار بگیرند. به این کلمهها در زبان انگلیسی کالوکیشن گفته میشود. به همین دلیل، با انواع کالوکیشن های انگلیسی آشنا شدیم و اهمیت یادگیری آنها را توضیح دادیم. همچنین به تعدادی از پرکاربردترین کالوکیشنهای انگلیسی اشاره کردیم و در قالب مثال توضیح دادیم. علاوه بر این، به معرفی تعدادی از کتاب های کالوکیشن انگلیسی پرداختیم. در بخش جمعبندی این مطلب، مروری بر انواع کالوکیشن های انگلیسی خواهیم داشت.
- قید + صفت:
Invading that country was an utterly stupid thing to do.
حمله به آن کشور کار بسیار احمقانهای بود.
We entered a richly decorated room.
وارد اتاقی شدیم که خیلی تزیین شده بود.
Are you fully aware of the implications of your action?
آیا از پیامدهای عمل خود کاملاً آگاهی؟
- صفت + اسم:
The doctor ordered him to take regular exercise.
دکتر به او دستور داد که به طور منظم ورزش کند.
The Titanic sank on its maiden voyage.
کشتی تایتانیک در اولین سفر خود غرق شد.
He was writhing on the ground in excruciating pain.
از شدت درد، روی زمین، به خود میپیچید.
- اسم + اسم:
Let's give Mr. Jones a round of applause.
بیایید «آقای جونز» را یک دور تشویق کنیم.
The ceasefire agreement came into effect at 11am.
توافق آتشبس از ساعت 11 صبح به اجرا گذاشته شد.
I'd like to buy two bars of soap please.
لطفاً دو قالب صابون به من بدهید.
- اسم + فعل:
The lion started to roar when it heard the dog barking.
شیر با شنیدن پارس سگ شروع به غرش کرد.
Snow was falling as our plane took off.
وقتی هواپیمای ما [از روی زمین] بلند شد، برف میبارید.
The bomb went off when he started the car engine.
وقتی موتور ماشین را روشن کرد، بمب منفجر شد.
- فعل + اسم:
The prisoner was hanged for committing murder.
این زندانی به جرم ارتکاب قتل، به دار آویخته شد.
I always try to do my homework in the morning, after making my bed.
همیشه سعی میکنم صبحها بعد از مرتب کردن تختم، تکالیفم را انجام دهم.
He has been asked to give a presentation about his work.
از او خواسته شده است که درباره کارش ارائه دهد.
- فعل + حرف اضافه:
We had to return home because we had run out of money.
مجبور شدیم به خانه برگردیم، چون پولمان تمام شده بود.
At first her eyes filled with horror, and then she burst into tears.
اول چشمهایش پر از وحشت شد و بعد ناگهان زد زیر گریه.
Their behavior was enough to drive anybody to crime.
رفتار آنها برای سوق دادن هر کسی بهسمت جنایت کافی بود.
- فعل + قید:
She placed her keys gently on the table and sat down.
کلیدهایش را به آرامی روی میز گذاشت و نشست.
Mary whispered softly in John's ear.
مریم آهسته با «جان» درگوشی حرف زد.
I vaguely remember that it was growing dark when we left.
به شکلی مبهم خاطرم هست که وقتی رفتیم هوا رو به تاریکی بود.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ
درود بر شما
منظور شما از Booming economy در واقع Blooming economy است؟
با سلام؛
هر دو درست است اما به عنوان لغت تخصصی، مورد اول کاربرد بیشتری دارد.
عالی بود زحمت خیلی زیادی کشیده شده بود.
عالی
بهتر از این نمیشد توضیح داد