افعال مرکب در انگلیسی – راهنمای کامل

She ran into her old friend at the supermarket.

او به طور اتفاقی دوست قدیمی‌اش را در سوپرمارکت دید.

(فعل مرکب از run «فعل اصلی» و into «حرف اضافه» تشکیل شده است.)

They set up a small studio in their garage.

آن‌ها یک استودیوی کوچک در پارکینگ خود راه‌اندازی کردند.

(فعل مرکب از set «فعل اصلی» و up «قید» تشکیل شده است.)

He gave up smoking last year.

او سال گذشته سیگار را ترک کرد.

(فعل مرکب از give «فعل اصلی» و up «قید» تشکیل شده است.)

The students looked forward to their summer vacation.

دانش‌آموزان مشتاقانه منتظر تعطیلات تابستان بودند.

(فعل مرکب از look «فعل اصلی» و forward to «قید + حرف اضافه» تشکیل شده است.)

This car breaks down all the time!

این ماشین همیشه خراب می‌شود!

She woke up at 6:00.

او ساعت ۶ از خواب بیدار شد.

She looked up the word in the dictionary.

او کلمه را در دیکشنری جست‌وجو کرد.

He handed her the keys.

او (مذکر) کلید را به او (مؤنث) داد.

(در این مثال، فعل دو مفعول دارد، یکی «her» و دیگری «the keys» است. )

She turned off the lights before leaving.

She turned the lights off before leaving.

او قبل از رفتن چراغ‌ها را خاموش کرد.

(هر دو حالت امکان‌پذیر است.)

She looked after the children while their parents were away.

وقتی والدینشان بیرون بودند، او از بچه‌ها مراقبت کرد.

(فعل مرکب «look after» جدانشدنی است و مفعول بعد از آن آمده است.)

​They put off the meeting.

They put the meeting off.

(این جمله فعل مرکب جداشدنی دارد و می‌توان مفعول را بین فعل هم آورد. پس هر دو حالت فوق درست است.)

They put it off. The assistant wrote them down.

آن‌ها آن را به تعویق انداختند. دستیار همه را یادداشت کرد.

(فعل جمله مرکب جداشدنی است.)

Please hold on.

لطفاً صبر کنید.

(فعل مرکب این جمله از نوع لازم است و به مفعول نیاز ندارد.)

I’ll look into this matter.

این موضوع را بررسی می‌کنم.

(فعل این جمله جدانشدنی است.)

I ran into my old colleague at the cafeteria.

به‌طور اتفاقی همکار قدیمی‌ام را در کافه‌تریا دیدم.

(فعل این جمله مرکب جدانشدنی است.)

The packaging machine broke down last week.

دستگاه بسته‌بندی هفتهٔ گذشته خراب شد.

(فعل مرکب این جمله لازم است.)

She got over her illness very quickly.

او خیلی سریع از بیماری‌اش بهبود یافت.

(فعل این جمله مرکب جدانشدنی است.)

The dentist took off my tooth today.

دندان‌پزشک امروز دندان من را کشید.

He ran out of his room.

او از اتاقش دوید بیرون.

She put on her coat before going outside.

او قبل از بیرون رفتن، پالتوی خود را پوشید.

The cat jumped off the table.

گربه از روی میز پرید پایین.

We ran out of milk so quickly.

ما خیلی سریع شیر تمام کردیم.

Don’t forget to take out holiday insurance before you leave.

فراموش نکنید قبل از رفتن، بیمه مسافرتی تهیه کنید.

I put in 10 hours a day of work at my current job.

من در شغل فعلی‌ام روزانه ۱۰ ساعت کار می‌کنم.

​I can’t put up with all this noise anymore.

من دیگر نمی‌توانم تحمل این همه سر و صدا را داشته باشم.

All the members of the team get along well with each other.

تمام اعضای تیم با هم رابطه خوبی دارند.

It’s hard to keep up with him when he walks as he’s got long legs.

سخت است که هنگام راه رفتن او را همراهی کنید، چون گام‌های بلندی دارد.

Look out for pickpockets when you go to very touristy areas.

در مناطق گردشگری بسیار مراقب جیب‌بُرها باشید.

I’ve decided not to put up with all their angry arguments.

تصمیم گرفته‌ام دیگر بحث‌های آن‌ها را تحمل نکنم.

We’ve run out of paper in the photocopier.

کاغذ دستگاه فتوکپی تمام شده است.

The finance department has asked us to cut down on extra expenses.

بخش مالی از ما خواسته است که هزینه‌های اضافی را کاهش دهیم.

They’ve decided to do away with paper files.

آن‌ها تصمیم گرفته‌اند پرونده‌های کاغذی را حذف کنند.

Our manager can never face up to his responsibilities.

مدیر ما هرگز نمی‌تواند با مسئولیت‌هایش روبه‌رو شود.

I’ll take you up on your offer.

من پیشنهادت را قبول می‌کنم.

The shop quickly sold out of the new line of mobile phones.

فروشگاه سریع تمام گوشی‌های جدید را فروخت.

I called in the local builder to help us.

من بنّای محل را صدا زدم تا به ما کمک کند.

I need to call on my neighbor for details.

باید از همسایه‌ام کمک بگیرم.

He has to call out for them.

او باید با صدای بلند آن‌ها را صدا بزند.

My father dropped me off next to your building.

پدرم مرا کنار ساختمان شما پیاده کرد.

My brother dropped out in high school.

برادرم در دوران دبیرستان ترک تحصیل کرد.

My grandparents drew up a new will.

پدربزرگ و مادربزرگم وصیت‌نامه جدیدی تنظیم کردند.

I fell behind in a few classes.

در چند کلاس عقب افتادم.

He had fallen out with his sister.

او با خواهرش قهر کرده بود.

Our plans fell through.

برنامه‌هایمان به نتیجه نرسید.

I have to fill in these documents today.

باید امروز این فرم‌ها را پر کنم.

Your sister and I get along very well.

من و خواهرت خیلی خوب با هم کنار می‌آییم.

The new bus helps me get around easily.

اتوبوس جدید باعث می‌شود راحت‌تر رفت‌وآمد کنم.

We have to get into the new museum.

باید وارد موزه جدید شویم.

You should get off the train now.

باید الآن از قطار پیاده شوی.

Your siblings seem to get on well.

 به‌ نظر می‌رسد خواهر و برادرهایت خوب با هم کنار می‌آیند.

You need to get rid of this trash.

باید از شر این زباله خلاص شوی.

I can’t get through to him.

نمی‌توانم با او تماس بگیرم.

You need to get to the office soon.

باید زود به اداره برسی.

She has to get up early tomorrow.

او باید فردا صبح زود بیدار شود.

He finally gave in.

او بالاخره تسلیم شد.

I could never give up on my pets.

هرگز حیواناتم را رها نمی‌کنم.

They had to go around the neighborhood.

آن‌ها مجبور شدند تمام محله را بگردند.

Let’s go out tonight.

بیا امشب بیرون برویم.

Can we go over the contract again?

ممکن است قرارداد را دوباره مرور کنیم؟

The cost of gas is going up.

قیمت بنزین دارد افزایش می‌یابد.

I am having my in-laws over tonight.

امشب خانواده همسرم را دعوت کرده‌ام.

I can’t keep up with this job.

نمی‌توانم با این کار ادامه دهم.

I left my phone behind.

گوشی‌ام را جا گذاشتم.

Leave out the mayonnaise, please.

لطفاً مایونز را حذف کن.

My dog was locked in the apartment.

سگم در آپارتمان حبس شده بود.

I got locked out of my house.

پشت در خانه ماندم.

The criminal has to be locked up.

آن مجرم باید زندانی شود.

Look at my new dress!

لباس جدیدم را ببین!

Look for strawberries at the store.

در فروشگاه دنبال توت‌فرنگی بگرد.

I look forward to hearing from you.

مشتاق شنیدن خبر از شما هستم.

You have to look in on your parents.

باید هر روز به والدینت سر بزنی.

I will look into your application.

درخواستت را بررسی می‌کنم.

Look out for thieves.

مواظب دزدها باش.

Can you pass along the olives?

می‌شود زیتون‌ها را بدهی؟

Life is passing by quickly.

زندگی زود می‌گذرد.

I was passed over for that job.

برای آن شغل نادیده گرفته شدم.

Bill is passing through your neighborhood.

«بیل» دارد از محله شما عبور می‌کند.

You should put off that assignment.

باید آن کار را عقب بیندازی.

Katie decided to settle down.

«کتی» تصمیم گرفت رام بگیرد.

Sign off your resignation paper.

نامه استعفا را امضا و کار را تمام کن.

David agreed to sign on the new project.

«دیوید» قبول کرد که به پروژه جدید بپیوندد.

We have to sign out before leaving.

قبل از رفتن باید خروج را ثبت کنیم.

We need to sign up for that class.

باید در آن کلاس ثبت‌نام کنیم.

Slow down while driving.

وقتی رانندگی می‌کنی، سرعتت را کم کن.

I had to take in the information.

باید اطلاعات را درک می‌کردم.

The airplane will take off at 6.

هواپیما ساعت ۶ بلند می‌شود.

Let’s take this party out to the garden.

بیایید مهمانی را در باغ برگزار کنیم.

I had to take over dinner.

مجبور شدم مسئولیت شام را به عهده بگیرم.

Your cat has taken to sleeping on my bed.

گربه‌ات عادت کرده روی تخت من بخوابد.

This game takes up a lot of space.

این بازی فضای زیادی اشغال می‌کند.

Amy turned down my offer.

«ایمی» پیشنهادم را رد کرد.

They set off early.

آن‌ها صبح زود راه افتادند.

My wife wrote off the tickets.

همسرم بلیت‌ها را لغو کرد.

The students have to write out all the exercises.

دانش‌آموزان باید همه تمرین‌ها را کامل بنویسند.

I need someone to look after my cat while I’m away.

(در این مثال، فعل مرکب از نوع لازم و inseparable است و نیاز به مفعول دارد.)

Please turn off the lights before leaving.

(فعل مرکب از نوع لازم و separable است و می‌توان مفعول را بین فعل و حرف اضافه آورد.)

She decided to give up smoking last year.

(فعل مرکب از نوع لازم و separable است و برای نشان دادن ترک چیزی به کار می‌رود.)

I ran into an old friend at the market yesterday.

(فعل مرکب از نوع لازم و inseparable است و برای برخورد یا ملاقات غیرمنتظره استفاده می‌شود.)

Can you pick up the kids from school?

(فعل مرکب از نوع لازم و separable است و می‌توان مفعول را بین فعل و حرف اضافه آورد.)

I usually wake up at 7 a.m.

(فعل مرکب از نوع لازم و separable است و به معنای از خواب بیدار شدن به کار می‌رود.)

The car broke down on the highway.

(فعل مرکب از نوع لازم و inseparable است و برای وسیله‌ای که از کار می‌افتد استفاده می‌شود.)

They had to call off the meeting due to the rain.

(فعل مرکب از نوع لازم و separable است و برای لغو رویداد یا برنامه استفاده می‌شود.)

I’m looking forward to the holiday next month.

(فعل مرکب از نوع لازم و inseparable است و همیشه با یک اسم یا اسم مصدر بعد از آن می‌آید.)

I came across an interesting article online.

(فعل مرکب از نوع لازم و inseparable است و برای یافتن یا مواجه شدن با چیزی به طور اتفاقی به کار می‌رود.)

carry on / bring up / break down / check out / call for / carry out / break in / break up / come on / come out