اضافه استعاری چیست؟ + روش تشخیص، مثال و تمرین

در آموزشهای پیشین مجله فرادرس، با آرایههای تشبیه و استعاره آشنا شدیم. همچنین انواع ترکیبهای اضافی و ویژگیهای آنها را بیان کردیم. در این آموزش، با اضافه استعاری آشنا میشویم که استعارهای است در شکل یک ترکیب اضافی.
تشبیه و ارکان آن
تشبیه یکی از آرایههای ادبی است که ساختار آن در دو قالب بیان میشود. یکی در قالب جمله و بهصورت گسترده و دیگری بهصورت ترکیب اضافی. در حالت گسترده و کامل، تشبیه از چهار بخش تشکیل میشود که به هریک از آنها رکن میگویند و ارکان تشبیه نام دارند. ارکان تشبیه عبارتاند از:
- مشبه: کلمه یا جملهای است که به چیزی تشبیه و مانند میشود.
- مشبهبه: کلمه یا جملهای است که مشبه به آن تشبیه میشود.
- وجه شبه: صفت و وجه مشترک بین مشبه و مشبهبه است.
- ادات تشبیه: کلمهای است که شباهت بین مشبه و مشبهبه را برقرار میکند.
با یک مثال ساده این ارکان را مشخص میکنیم. به این جمله دقت کنید: «اراده احمد مانند کوه، استوار است.» در این جمله، اراده احمد به کوه تشبه شده است. پس تا اینجا میدانیم که مشبه اراده احمد است و مشبهبه کوه. اما وجه شبه چیست؟ در جمله به استواری اشاره شده است و منظور شباهت اراده احمد و کوه از نظر استواری و محکم بودن است. پس وجه شبه استوار بودن است. ادات تشبیه نیز کلمه «مانند» است که مشبه و مشبهبه را به هم وصل کرده است.
استعاره
اما از بین ارکان تشبیه، دو رکن مشبه و مشبهبه پایههای اصلی هستند و طرفین تشبیه نام دارند. اگر یکی از این دو رکن حذف شود، آرایه تشبیه به استعاره تبدیل میشود. در طرف مقابل، وجه شبه و ادات تشبیه از ارکان اصلی تشبیه نیستند و گاهی بهطور کامل حذف میشوند و اتفاقاً حذف آنها شعر را زیباتر و خیالانگیزتر میکند. در آموزش «استعاره چیست و چه انواعی دارد؟ — به زبان ساده و با مثال» بهطور کامل به استعاره پرداختهایم.
مثال بخش قبل را بررسی میکنیم. فرض کنید مشبه «اراده احمد» و مشبهبه «کوه» باشد.
در دو حالت تشبیه و استعاره خواهیم داشت:
- تشبیه: اراده احمد از نظر استوار و محکم بودن شبیه کوه است.
- استعاره: اراده احمد کوه است.
نکته مهمی که درباره آرایه استعاره باید بدانیم، این است که باید قرینه و نشانهای در جمله برای استعاره وجود داشته باشد، زیرا در غیر این صورت استعاره بودن کلمه واضح نمیشود. مثلاً فرض کنید شخصی بگوید ماه را دیدم. اگر قرینه و نشانهای وجود نداشته باشد، مخاطب فکر میکند ماه آسمان منظور گوینده است. اما اگر مثلاً بگوید ماه را در خانهام دیدم، شنونده چنین در مییابد که منظور از ماه شخصی است که در خانه است.
در استعاره مصرحه فقط مشبهبه وجود دارد و مشبه حذف شده است. مثلاً سرو استعاره از قد بلند و نرگس استعاره از چشم است. در استعاره مصرحه، مشبهبه همواره حسی است. منظور از حسی بودن این است که با یکی از حواس پنجگانه چشایی، بینایی، لامسه، شنوایی و بویایی قابل درک باشند. منظور از عقلی امری است که با حواس پنجگانه قابل درک نباشد. در استعاره مصرحه یکی از ویژگیها (ملائمات) مشبه ذکر میشود.
در اصطلاح ادبی، استعاره مکنیه نوعی استعاره است که در آن، مشبهبه حذف میشود، اما یکی از نشانهها و ویژگیهای مشبهبه (وجه شبه) میآید.
برای آشنایی با موضوعات زبان و ادبیات فارسی مدرسه، پیشنهاد میکنیم به مجموعه آموزشهای دروس دبیرستان و پیش دانشگاهی فرادرس مراجعه کنید که لینک آن در ادامه آورده شده است.
- برای مشاهده مجموعه آموزشهای دروس دبیرستان و پیش دانشگاهی + اینجا کلیک کنید.
ترکیب اضافی چیست؟
ترکیب اضافی یا همان مضاف و مضافالیه شامل دو بخش است. گاهی اسمی به اسم دیگر اضافه میشود و توضیح به آن میافزاید. این ترکیب را ترکیب اضافی میگوییم.
اضافه استعاری چیست؟
در این بخش، با تکیه بر مقاله «نگاهی به اضافه استعاری» نوشته «محمدرضا نیکزاد»، به معرفی مفهوم اضافه استعاری میپردازیم. اضافه استعاری یکی از موضوعات علم بیان و از صور خیال است. دیدیم که استعاره نوعی تشبیه است که یکی از طرفین آن حذف شده باشد. اگر مشبه حذف شود، استعاره مصرحه داریم و اگر مشبهبه حذف شود، استعاره مکنیه.
به بیت زیر دقت کنید:
تا نگرید طفل کی جوشد لبن؟
تا نگرید ابر کی خندد چمن؟
«گریستن برای ابر» و «خندیدن چمن» استعاره مکنیه هستند، زیرا ابر به یک انسان غمگین تشبیه شده که گریه از خصوصیات اوست. همچنین، چمن به انسان شاد تشبیه شده که خنده از ویژگیهای اوست.
اضافه استعاری یکی از انواع استعاره مکنیه است. یعنی «نگرید ابر» و «خندد چمن» اگر بهصورت «گریه ابر» و «خنده چمن» بیان شوند، اضافه استعاری هستند.
اما دلیلی استعاری بودن این دو ترکیب اضافی چیست؟ وقتی از دو ترکیب گریه ابر و خنده چمن استفاده میکنیم، میدانیم که رابطه واقعی بین گریه و ابر و همچنین، خنده و چمن وجود ندارد، اما مضاف و مضافالیه بودن آنها یک رابطه ساخته است که مجازی و غیرواقعی است. در واقع، رابطه واقعی گریه با انسان غمگین و ارتباط واقعی خنده با انسان شاد است.
اگر بخواهیم این مورد را بهصورت تشبیه بیان کنیم، میتوانیم بگوییم خنده و گریه مانند امانت هستند که امانتدهنده (انسان، مشبهبه محذوف) آنها را به امانتگیرنده (مشبه، ابر و چمن) داده است. نمودار زیر این ارتباط را نشان میدهد.

یک مثال دیگر را بررسی میکنیم. بیت زیر را در نظر بگیرید.
مستست چشم نرگس و خندان دهان باغ
از کر و فر و رونق و لطف و کمال گل
در این بیت، «دهان باغ» یک اضافه استعاری است. اولاً اینکه این ترکیب یک ترکیب اضافی است، ثانیاً باغ به انسانی تشبیه شده که دهان داشتن از ویژگیهای اوست. تصویر زیر این موضوع را بهخوبی نشان میدهد.

تفاوت اضافعه استعاری و اضافه تشبیهی
چنانکه از نام اضافه تشبیهی برمیآید، از دو کلمه اضافه و تشبیه تشکیل شده است. از این نام میتوان چنین دریافت که با چیزی مواجهیم که هم ترکیبی اضافی است و هم تشبیه در آن وجود دارد.
در اصطلاح ادبی، اضافه تشبیهی یک تشبیه است که از اضافه شدن مشبهبه به مشبه ساخته میشود.
در آموزش «اضافه تشبیهی چیست؟ + روش تشخیص و مثال» بهطور کامل به اضافه تشبیهی پرداختهایم. اضافه تشبیهی را خود میتوان به دو دسته تقسیم کرد که در ادامه، آنها را معرفی میکنیم.
دسته اول اضافات تشبیهیای هستند که در آنها هم مشبه و هم مشبهبه حسی و محسوس هستند. در این دسته اضافه استعاری، وجه شبه از ویژگیهای دو طرف تشبیه است که محسوس است. چنین است که از ترکیب اضافی میتوان وجه شبه را شناخت.
در دسته دوم، مشبه محسوس و مشبهبه عقلی و نامحسوس است. در اضافات تشبیهی این دسته، مضاف که در انجا همان مشبهبه است، چیزی محسوس است، چیزی مانند یکی از عناصر طبیعت یا اجسام مربوط به زندگی انسان.
تفاوت اضافه تشبیهی و اضافه استعاری در این است که در اضافه تشبیهی مشبه و مشبهبه ترکیب اضافی میسازند، اما در اضافه استعاری مشبهبه حذف شده و مشبه همراه با لوازمی از مشبهبهِ حذف شده میآید. در واقع، در اضافه استعاری نوعی تشبیه وجود دارد و مضاف در معنای غیرحقیقی خود به کار میرود.
بهعنوان مثال، در بیت زیر، «پای اوهام» اضافه استعاری است:
تا به جایی رسی که می نرسد
پای اوهام و پایه افکار
و در بیت زیر، «دزد گیتی» اضافه تشبیهی است:
از آن بُرد گنج مرا دزد گیتی
که در خواب بودم گه پاسبانی
مثالهای اضافه استعاری
در این بخش و بخش بعد، مثالهایی را از اضافه استعاری بررسی میکنیم که در مقاله «نگاهی به اضافه استعاری» بیان شدهاند.
در بیت زیر، خس به انسانی تشبیه شده که آغوش دارد:
عبث مرغ چمن بر آب و آتش میزند خود را
گل بی شرم از آغوش خس بیرون نمیآید
در بیت زیر، عرش به خانهای تشبیه شده که بام داردو پرندهای روی آن نشسته و آواز میخواند:
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بامِ عرش میآید صَفیرم
صائب تبریزی در بیت زیر غرور را مانند ترازویی دانسته که دارای پله و کفه است و ارزش دل را میسنجد:
در پله غرور تو دل گرچه بیبهاست
ارزان مده ز دست که یوسف خریدهای
در بیت زیر، هاتف آسمان را به انسانی تشبیه کرده فلج شده است:
رعشه گرفت آنچنان خاک که از هول آن
یافت تن آسمان فالج و اختر خدر
در بیت زیر، ماهی به انسانی تشبیه شده که توبه از ویژگیهای اوست:
توبه ما جان عمو توبه ماهی است ز جو
از دل و جان توبه کند هیچ تن ای شیخ اجل
در بیت زیر، آسمان به انسانی تشبیه شده که جیب دارد:
ترک سر کردم ز جیب آسمان سر برزدم
بی گره چون رشته گشتم غوطه در گوهر زدم
در بیت زیر، آینه مانند انسانی در نظطر گرفته شده که چشم دارد:
تو را مانند گل گفتم ز داغ شرم میسوزم
ز چشم آینه دیدم که تو بر خویش مانندی
تمرینهای اضافه استعاری
در این بخش، مثالهایی را از اضافه استعاری در ادبیات فارسی آوردهایم و آنها را مشخص کردهایم. سعی کنید تشبیه را برای خودتان بازسازی کنید و دلیل اضافه استعاری بودن را بیابید.
عزیزا چشم دل بگشا و گوش جان به گفتارم
چو جان و دل تو این معنی درون جان و دل بنشان
***
در این دو هفته که مهمان این چمن بودم
ز شور ناله من چشم شبنمی نغنود
***
تو در وی همان عیب دیدی که هست
ز چندان هنر چشم عقلت ببست
***
عرق چهره خورشید جهانتاب شوند
شبنمی چند که در دامن گل ننشستند
***
ز دامان نسیم صبح پیدا شد دم عیسی
ز جیب روشن فجر آشکارا شد کف موسی
***
دامن فکر بلند آسان نمی آید به دست
زرد شد تا مطلعی را کرد رنگین آفتاب
***
گیریم دامن گل و همراه گل شویم
رقصان همیرویم به اصل و نهال گل
***
برآی ای آفتابِ صبحِ امّید
که در دستِ شبِ هجران اسیرم
***
اول کسی که خاک شود جرعه را منم
چون دست صبح قرعه صهبا برافکند
***
آن بیشه ها كه دستِ طبیعت به خارهسنگ
گلها نشانده بی مددِ باغبان و كود
***
ز تیغ برق دل ابر چاکچاک شده است
به حسن شوخ سپرداری حیا چه کند؟
***
دلِ هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
***
مست است چشم نرگس و خندان دهان باغ
از کر و فر و رونق و لطف و کمال گل
***

دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟
***
رویِ نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخِ مهتاب میزدم
***
بنگر بدان درخش کز ابر کبود فام
برجست و روی ابر به ناخن همی شخود
***
روی خاک و موی گردان چرخ را
این سیه پرده نقاب است و خضاب
***
چون بر فلک دعای تو گوید همی فلک
اندر جهان ثنای تو گوید زبان ملک
***
کس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقاب
تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند
***
جواهری که بیفتد ز ساعد قلمش
برند دست به دستش برای گردن حور
***
دست رد بر سینه دریا گذارد چون صدف
هر که صائب آشنای عالم بالا
***
دولت جوانی رایگان ز کف دادم
سر کشد ز دل اکنون شعله پشیمانی
***
پریشان گیسوی شمشاد و افتان طره سنبل
نه از نامحرمان شرم و نه از بيگانگان پروا
***
عنان نفس ندادم چو غافلان از دست
کنون به دست توانا دو صد عنان دارم
***
فروغ صحبت روشندلان غنیمت دان
پیاله گیر که شبگیر میکند مهتاب
***
عارفان از سخن سرد پریشان نشوند
عمر گل در قدم باد سحر میگذرد
***
دو چشمم را ته خون پالا کنی ته
کلاه عقلم از سر وا کنی ته
اگر لیلی بپرسه حال مجنون
نظر او را سوی صحرا کنی ته
***
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادهست
***
خنده ما را حکایت روشن است
گریه بلبل ندانستم ز چیست
***
سوسن زبان گشاده و گفته به گوش سرو
اسرار عشق بلبل و حسن خصال گل
***
پريشان گيسوي شمشاد و افشان طره سنبل
نه از نامحرمان شرم و نه از بيگانگان پروا
***
لباس ماتم بلبل همیشه آماده است
به هر چمن که در او زاغی آشیان دارد
***
بدین شکرانه میبوسم لبِ جام
که کرد آگه ز رازِ روزگارم
***
دانی که داد بلبل شیدا به دست کیست
از دست آن که کرد لب غنچه را خموش
***
روی خاک و موی گردان چرخ را
این سیه پرده نقاب است و خضاب
جمعبندی
در این آموزش از مجله فرادرس، با اضافه استعاری آشنا شدیم و ضمن بیان تفاوتهای ان با اضافه تشبیهی، مثالهای متنوعی را ارائه کردیم.
خیلی عالی بود
من واقعا با خوندنش چیزی رو که یاد نداشتم یاد گرفتم