کاربرد More و Most در زبان انگلیسی — مثال + تمرین و تلفظ
more و most از پرکاربردترین کلمات زبان انگلیسی هستند که چه در موقعیتهای رسمی و چه در موقعیتهای غیررسمی بسیار مورد استفاده قرار میگیرند. این کلمات میتوانند نقشهای دستوری زیادی بگیرند و با توجه به آن در جمله جایگاههای مختلفی داشته باشند تا معانی متفاوتی را انتقال دهند. در این مطلب از «مجله فرادرس» ابتدا کاربرد more و most به عنوان صفت تفضیلی و عالی را به طور کامل توضیح میدهیم، سپس سایر کاربردهای این دو کلمه را با ذکر مثال بررسی میکنیم و در آخر توضیحاتی در مورد تفاوت آنها با عبارتهایی مثل more of/most of و the more/the most را ارائه میکنیم.
کاربرد more و most
اگرچه بین more و most تفاوتهای بارزی وجود دارند که آنها را از هم به طور کامل متمایز میکند، کاربرد more و most اغلب میتواند برای افراد غیر بومی که انگلیسی زبان مادری آنها نیست گیجکننده باشد. به طور کلی، هنگامی که میخواهیم به درجه یا مقدار بیشتری از چیزی اشاره کنیم از more استفاده میکنیم. از سوی دیگر، most زمانی به کار میرود که به بیشترین مقدار یا درجه از چیزی اشاره میکنیم. تفاوت کلیدی بین کاربرد more و most در این مسئله خلاصه میشود که more نوعی «صفت تفضیلی» (Comparative Adjective) به حساب میآید، اما most «صفت عالی» (Superlative Adjective) است.
در طول این مطلب ابتدا نگاه دقیقتری به مفهوم صفت تفضیلی و صفت عالی خواهیم انداخت و سپس کاربرد more و most در زبان انگلیسی را به طور جامعتری توضیح میدهیم.
مقایسه صفت تفضیلی و عالی
ما با کمک صفتها میتوانیم دو چیز یا بیش از دو چیز را با هم مقایسه کنیم. در واقع به این وسیله میفهمیم که این دو چیز از چه جهاتی مشابه و متفاوت هستند. یکی از روشهای مقایسه نیز استفاده از صفت تفضیلی و عالی است. در ادامه این دو صفت را با ذکر مثال با هم مقایسه خواهیم کرد.
صفت تفضیلی
یکی از راههای توصیف اسم افراد، اشیاء، حیوانات و غیره در انگلیسی، مقایسه آنها با چیز دیگری است. هنگام مقایسه دو چیز، احتمالاً از صفاتی مانند smaller، more interesting یا less expensive استفاده کنید. به پسوند «er-» در انتهای کلمه و همچنین کلمات more و less توجه کنید. استفاده نادرست از صفتهای تفضیلی اشتباهی است که ممکن است چه از زبانآموزان مبتدی و چه از افراد بومی زبان انگلیسی سر بزند. به طور مثال به مثال زیر توجه کنید.
His cat is more large than my dog. (نادرست)
His cat is larger than my dog. (درست)
گربه او از سگ من گندهتر است.
به نظر شما چه چیزی باعث نادرست بودن جمله اول و درست بودن جمله دوم میشود؟ علت آن تعداد سیلاب کلمه large است. در ادامه این موضوع به طور کامل توضیح داده خواهد شد.
صفت تفضیلی تک هجایی
به واحد صدا در زبان «هجا» یا «سیلاب» (Syllable) گفته میشود. هجاهای زبان انگلیسی از ترکیب حروف صدادار و بیصدا به وجود میآیند. هجاهای انگلیسی میتوانند چه با حرف صدادار و چه با حرف بیصدا یا مصوت شروع شوند. برای ساختن صفت تفضیلی با کلمات تک هجایی کافی است به انتهای صفت پسوند er- اضافه شود. در جدول زیر نمونههایی از کلمات تک هجایی و صفت تفضیلی آن همراه با ترجمه فارسی ارائه شده است.
صفت تفضیلی تک هجایی | |
صفت | شکل تفضیلی |
small | smaller |
کوچک | کوچکتر |
cold | colder |
سرد | سردتر |
light | lighter |
روشن | روشنتر |
wide | wider |
عریض | عریضتر |
hot | hotter |
گرم | گرمتر |
همانطور که در جدول بالا مشاهده کردید، برای تبدیل کلماتی مانند wide که به حرف e ختم میشوند به صفت تفضیلی، فقط کافی است به انتهای آن حرف r اضافه کنید. به عبارت دیگر کلمه wideer نادرست است و نیازی نیست حرف e را دوباره تکرار کنید.
همچنین هنگامی که صفت به حرف مصوت ختم میشود، معمولا آن حرف مصوت را دوبار مینویسیم. فرمول این کلمات به شکل زیر است.
consonant + short vowel + consonant (C + V + C)
برای درک بهتر صفتهای تفضیلی تک هجایی به مثالهای زیر توجه کنید.
London is bigger than Santiago.
لندن از «سانتیاگو» بزرگتر است.
Mike is taller than John.
«مایک» از «جان» بلندتر است.
She is two years older than me.
او از من دو سال بزرگتر است.
New York is much bigger than Boston.
نیویورک از بوستون بسیار بزرگتر است.
He is a better player than Ronaldo.
او نسبت به «رونالدو» بازیکن بهتری است.
France is a bigger country than Britain.
فرانسه کشوری بزرگتر از انگلیس است.
John is 1m 80. He is tall. But Chris is 1m 85. He is taller than John.
قد «جان» 1 متر و 80 سانت است. او قدبلند است. اما قد کریس 1 متر و 85 سانت است. او از جان بلندتر است.
همانطور که در مثالهای بالا مشاهده کردید، برای مقایسه دو فرد یا دو چیز، همیشه بعد از صفتهای تفضیلی کلمه than میآید.
صفت تفضیلی دو هجایی مختوم به Y
برای تبدیل کلمات دو هجایی که به Y ختم میشوند به صفت تفضیلی، فقط کافی است که Y آخر کلمه را حذف کنید و بهجای آن پسوند ier- بگذارید. در جدول زیر میتوانید چند نمونه از این کلمات را مشاهده کنید.
صفت تفضیلی دو هجایی مختوم به Y | |
صفت مختوم به Y | شکل تفضیلی |
crazy | crazier |
دیوانه | دیوانهتر |
happy | happier |
خوشحال | خوشحالتر |
early | earlier |
زود | زودتر |
angry | angrier |
عصبانی | عصبانیتر |
busy | busier |
شلوغ | شلوغتر |
برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
John is happier today than he was yesterday.
«جان» امروز شادتر از دیروز است.
My joke was funnier than yours.
لطیفه من از مال تو خندهدارتر بود.
This section is easier than the rest.
این بخش از بقیه راحتتر است.
They are both fighting, but Max is angrier than Mary.
آنها هر دو در حال دعوا هستند، اما «مکس» از «مری» عصبانیتر است.
My mom is shorter than my dad.
مادرم از پدرم قدکوتاهتر است.
The weather is cloudier today than it was yesterday.
هوای امروز از دیروز ابریتر است.
My car is nice, but hers is much nicer.
ماشین من قشنگ است، اما ماشین او قشنگتر است.
For many students, learning calculus is significantly harder than learning algebra.
یادگیری حساب دیفرانسیل و انتگرال برای بسیاری از دانشآموزان به طور قابل توجهی سختتر از یادگیری جبر است.
Ishan is my younger brother.
«ایشان» برادر کوچکتر من است.
A feather is lighter than a bowling ball.
پر از توپ بولینگ سبکتر است.
America is big. But Russia is bigger.
«آمریکا» بزرگ است، اما «روسیه» بزرگتر است.
صفت تفضیلی چند هجایی
برای تبدیل صفتهای دو یا چند هجایی (که به Y ختم نمیشوند) به صفت تفضیلی، از کلمه more استفاده میکنیم. به جدول زیر توجه کنید.
صفت تفضیلی چند هجایی | |
صفت مختوم به Y | شکل تفضیلی |
handsome | more handsome |
خوشتیپ | خوشتیپتر |
nervous | more nervous |
مضطرب | مضطربتر |
enthusiastic | more enthusiastic |
هیجانزده | هیجانزدهتر |
generous | more generous |
سخاوتمند | سخاوتمندتر |
important | more important |
مهم | مهمتر |
برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
John is more generous than Jack.
«جان» از «جک» سخاوتمندتر است.
Health is more important than money.
سلامتی از پول مهمتر است.
Are women more intelligent than men?
آیا زنان باهوشتر از مردان هستند؟
My pet is more beautiful than yours.
حیوان خانگی من از مال تو زیباتر است.
Alex is more intelligent than you.
«الکس» از تو باهوشتر است.
I want to have a more powerful computer.
میخواهم کامپیوتر قویتری داشته باشم.
Is French more difficult than English?
آیا زبان فرانسه از انگلیسی دشوارتر است؟
صفت تفضیلی بیقاعده
برخی از صفتهای انگلیسی قاعده خاصی را دنبال نمیکنند و تنها روش یادگیری شکل تفضیلی آنها، حفظ کردن است. چند نمونه از صفات انگلیسی و شکل تفضیلی آنها را میتوانید در جدول زیر مشاهده کنید.
صفت تفضیلی بیقاعده | |
صفت | شکل تفضیلی |
good/well | better |
خوب | بهتر |
bad/badly | worse |
بد | بدتر |
far | further, farther |
دور | دورتر |
little | less |
کم | کمتر |
much | more |
زیاد | بیشتر |
به مثالهای زیر توجه کنید.
You play tennis better than I do.
تو بهتر از من تنیس بازی میکنی.
This sweater is less expensive than that one.
این سوئيشرت از آن یکی ارزانتر است.
I ran pretty far yesterday, but I ran even farther today.
من دیروز دیروز خیلی دویدم، اما امروز بیش از قبل دویدم.
صفت عالی
صفت عالی بیانگر شدت زیاد یا بالاترین درجه چیزی است. ما از صفت عالی برای توصیف کیفیت بالای چیز در میان گروهی از چیزهای دیگر استفاده میکنیم. به عبارت دیگر، ما هنگام مقایسه سه یا چند شخص یا چیز، از صفت عالی استفاده میکنیم. به طور مثال تصور کنید سه خطکش دارید که به ترتیب 10 سانت، 20 سانت و 30 سانت هستند. در میان این خطکشها، خطکشی که 30 سانت را اندازهگیری میکند بلندترین خطکش است. همچنین، خطکشی که 10 سانت را اندازهگیری میکند کوچکترین خطکش به حساب میآید. برای بیان عالی بودن صفتی در زبان فارسی از پسوند «ترین» و در زبان انگلیسی از پسوند «est-» استفاده میکنیم. به طور مثال به جمله نادرست زیر توجه کنید.
Martha is the elder of the four sisters. (نادرست)
«مارتا» بزرگترین دختر از میان چهار خواهر است.
اگر در حال مقایسه دو خواهر با هم بودیم، میتوانستیم در اینجا صفت تفضیلی «elder» را به کار ببریم. اما از آنجا که در حال مقایسه چهار خواهر هستیم، به صفت عالی نیاز داریم.
Martha is the eldest of the four sisters. (درست)
«مارتا» بزرگترین دختر از میان چهار خواهر است.
در ادامه انواع روشهای تبدیل کلمات به صفات عالی را توضیح خواهیم داد.
صفت عالی تک هجایی
همانطور که قبلتر توضیح داده شد، برای ساختن صفت عالی با کلمات تک هجایی کافی است به انتهای کلمه پسوند est- اضافه کنید. در جدول زیر میتوانید چند نمونه از صفتهای چند هجایی و شکل عالی آنها را مشاهده کنید.
صفت عالی | |
صفت | شکل عالی |
small | the smallest |
کوچک | کوچکترین |
cold | the coldest |
سرد | سردترین |
light | the lightest |
روشن | روشنترین |
wide | the widest |
عریض | عریضترین |
hot | the hottest |
گرم | گرمترین |
برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
Yesterday was the hottest day of the year.
دیروز گرمترین روز سال بود.
It is the oldest building in the village.
آن قدیمیترین ساختمان روستا بود.
Of all of John's victims, Max is the angriest.
«مکس» عصبانیترین قربانی از میان تمام قربانیان «جان» بود.
My house is the largest one in our neighborhood.
خانه من بزرگترین خانه در محله ما است.
This is the smallest box I've ever seen.
این کوچکترین جعبهای است که تابهحال دیدهام.
Your dog ran the fastest of any dog in the race.
سگ تو سریعترین سگی بود که در مسابقه دوید.
We all threw our rocks at the same time. My rock flew the highest.
همه ما سنگهایمان را همزمان پرتاب کردیم. سنگ من تا بالاترین حد پرتاب شد.
Out of all of her paintings, I think this one is Diana’s best work.
به نظر من این نقاشی «دایانا» بهترین اثر او است.
He is the oldest one at the country club.
او مسنترین فرد کلوپ است.
That is the thinnest dog in the kennel.
او لاغرترین سگ در لانه است.
You have the curliest hair I have ever seen.
تو فرفریترین موهایی را داری که تابهحال دیدهام.
She was the nicest person there.
او مهربانترین فرد آنجا بود.
Those are the simplest instructions.
آن سادهترین دستورالعمل است.
صفت عالی دو هجایی
با افزودن پسوند est- یا اضافه کردن کلمه most به کلمات دو هجایی میتوان صفت عالی ساخت. تشخیص زمان به کار بردن هر کدام از این موارد قاعده خاصی ندارد و باید به خاطر سپرده شود، اما هنگامی که نمیتوانید تشخیص دهید اضافه کردن کدامیک از این دو به کلمه صحیح است، میتوانید محض اطمینان از most استفاده کنید. در جدول زیر نمونههایی از کلمات دو هجایی و صفت عالی آن همراه با ترجمه فارسی ارائه شده است.
صفت عالی دو هجایی | |
صفت | شکل عالی |
happy | happiest |
خوشحال | خوشحالترین |
simple | simplest |
ساده | سادهترین |
busy | busiest |
مشفول | مشفولترین |
tilted | most tilted |
کج | کجترین |
tangled | most tangled |
پیچیده | پیچیدهترین |
همانطور که در جدول مشاهده کردید، درست مثل صفتهای تفضیلی، در صفتهای عالی نیز هنگامی که کلمهای به Y ختم میشود باید Y آخر کلمه را حذف و بهجای آن پسوند iest- را به کلمه اضافه کرد. به مثال زیر توجه کنید.
That is the sleepyest puppy of the litter. (نادرست)
That is the sleepiest puppy of the litter. (درست)
این تولهسگ خوابآلودترین تولهسگ است.
در ادامه مثالهای از صفات عالی دو هجایی در قالب جمله برای درک بهتر شما ارائه شده است.
This road is the narrowest of all the roads in California.
این جاده باریکترین جاده در بین تمام جادههای کالیفرنیا است.
Of all the dogs in the world, English Mastiffs are the gentlest.
«ماستیفهای انگلیسی» آرامترین سگهای دنیا هستند.
Bears are hungriest when waking up from hibernation.
خرسها پس از بیدار شدن از خواب زمستانی، از گرسنهترین موجودات هستند.
This essay was my longest one yet.
این مقاله طولانیترین مقاله من بود.
Mary is the most gullible person I know.
«مری» ساده لوحترین آدمی است که میشناسم.
Pavarotti was the most famous singer of the past century.
«پاواروتی» مشهورترین خواننده قرن گذشته بود.
صفت عالی چند هجایی
هنگامی که میخواهیم کلمهای چند هجایی را تبدیل به صفت عالی کنیم، باید صرفا قبل از آن کلمه most بگذاریم. در جدول زیر نمونههایی از کلمات چند هجایی و صفت عالی آن همراه با ترجمه فارسی ارائه شده است.
صفت عالی چند هجایی | |
صفت | شکل عالی |
important | most important |
مهم | مهمترین |
expensive | most expensive |
گران | گرانترین |
generous | most generous |
سخاوتمند | سخاوتمندترین |
intelligent | most intelligent |
باهوش | باهوشترین |
beautiful | most beautiful |
زیبا | زیباترین |
برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
John is the most generous of all the people I know.
«جان» سخاوتمندترین کسی است که میشناسم.
Of all the people I know, Max is the most important.
«مکس» مهمترین فرد از بین تمام افرادی است که میشناسم.
Mary is the most intelligent person I've ever met.
«مری» باهوش ترین آدمی است که میشناسم.
صفت عالی بیقاعده
درست مثل صفات تفضیلی، برخی از قیدها و صفتهای عالی از هیچ قاعده و قانون بهخصوصی پیروی نمیکنند. از این رو، به خاطر سپردن تنها روش یادگیری آنها محسوب میشود. تعدادی از رایجترین صفات بیقاعده و شکل عالی آنها به همراه ترجمه در جدول زیر ارائه شده است.
صفت عالی بیقاعده | |
صفت | شکل عالی |
good/well | best |
خوب | بهترین |
bad/badly | worst |
بد | بدترین |
far | the farthest, the furthest |
دور | دورترین |
little | least |
کوچک | کوچکترین |
much | most |
زیاد | زیادترین |
در ادامه چند جمله با صفات یا قیدهای عالی برای درک بهتر شما ارائه شده است.
Today I had the best time touring the city.
امروز هنگام گشتوگذار در شهر بهترین اوقات را داشتم.
You bought the least attractive pair of socks at the store.
تو زشتترین جورابهای مغازه را خریدی.
He can run the farthest of his classmates, but that’s only once around the track.
او میتواند از همه همکلاسیهایش بیشتر بدود، اما فقط در حد یک دور حول پیست.
This is the least expensive sweater in the store.
این ارزانترین سوئیشرت مغازه است.
Today is the worst day I've had in a long time.
امروز بدترین روزی است که بعد از مدتها تجربه کردهام.
حالا که با صفات تفضیلی و عالی تا حدی آشنا شدید، وقت آن است که به کاربرد more و most بپردازیم و این دو مقوله را ابتدا به صورت مجزا و سپس به صورت مقایسهای توضیح دهیم.
کاربرد more
همانطور که قبلا توضیح داده شد، more به میزان، درجه یا تعداد بیشتر از چیزی اشاره دارد. در ادامه میتوانید چند مثال از کاربرد more در جمله را مشاهده کنید. توجه داشته باشید که در مثالهای پایین از کلمه more به عنوان صفتی استفاده شده است که به مقدار، درجه یا عدد بیشتری اشاره دارد.
I think you should have brought more chairs.
به نظرم باید صندلیهای بیشتری میآوردیم.
We need more food.
ما به غذای بیشتری احتیاج داریم.
He expected more support and understanding from the family, and he was thoroughly disappointed at their reaction.
او از خانوادهاش انتظار درک و حمایت بیشتری داشت و از واکنش آنها کاملاً ناامید شد.
You must give her more money.
باید به او پول بیشتری بدهی.
کلمه more همچنین میتواند برای تشکیل قیدها و صفتهای تفضیلی نیز مورد استفاده قرار گیرد. به مثالهای تفضیلی زیر توجه کنید.
It was more crowded than I imagined.
شلوغتر از چیزی بود که تصور میکردم.
The paper was more difficult that the children were disappointed with themselves.
مقاله سختتر بود، تا جدی که بچهها از خودشان ناامید شده بودند.
You should sleep more than you do at the moment.
تو باید زمان خوابت را بیشتر از الان کنی.
I need more time to finish the work.
من برای تمام کردن کار به وقت بیشتری احتیاج دارم.
She has become more beautiful over the years.
او در طول سالها زیباتر شده است.
Can you speak more loudly?
ممکن است بلندتر صحبت کنید؟
She listened more attentively than the others.
او بادقتتر از بقیه گوش میداد.
She participated more enthusiastically than her friends.
او در مقایسه با دوستانش با اشتیاق بیشتری مشارکت میکرد.
یکی از رایجترین کاربردهای more در انگلیسی به عنوان اسم در جمله است. به مثالهای زیر توجه کنید.
The more he spoke, the more I became aware of all the lies.
هر چه بیشتر صحبت میکرد، بیشتر متوجه همه دروغهایش میشدم.
The more you try to cover it up, the more it becomes apparent to others.
هر چه بیشتر سعی کنید روی آن سرپوش بگذارید، بیشتر برای دیگران آشکار میشود.
علاوه بر این، more میتواند معنای «دوباره» نیز بدهد. به مثالهای زیر توجه کنید.
Do it once more.
یکبار دیگر انجامش بده.
I don't want to go there any more.
من دیگر دلم نمیخواهد به آنجا بروم.
کاربرد most
از سوی دیگر کلمه most زمانی استفاده میشود که میخواهیم به بیشترین تعداد، مقدار یا درجه چیزی اشاره کنیم. کلمه most میتواند در جمله به عنوان صفت مورد استفاده قرار گیرد. به مثالهای زیر توجه کنید.
Most girls like to play with dolls.
دخترهایم دوست دارند عروسکبازی کنند.
Although it was a difficult choice to make, most women agreed.
اگرچه انتخاب سختی بود، اکثریت زنان موافقت کردند.
Most folks believe in superstitions.
اکثر مردم به خرافات اعتقاد دارند.
همانطور که میدانید، یکی دیگر از کاربردهای کلمه most به عنوان صفت عالی است. به عبارت دیگر، هنگامی که سه یا چند چیز را با هم مقایسه میکنیم، صفت عالی را برای بیان برتریت چیزی به کار میبریم. به مثالهای زیر توجه کنید.
Jake is the most intelligent boy in the class.
«جیک» باهوشترین پسر کلاس است.
She was the most beautiful creature I have ever seen.
او زیباترین موجودی بود که تابهحال دیده بودم.
They were the most successful businessmen in the country.
آنها موفقترین تاجران کشور بودند.
It was the most picturesque view I have seen.
زیباترین منظرهای بود که تابهحال دیده بودم.
It was a most advantageous marriage.
پرمنفعتترین ازدواج بود.
Those who have the most money are not always the happiest.
کسانی که بیشترین پول را دارند همیشه شادترین افراد نیستند.
Susie found the most strawberries.
«سوزی» بیشترین میزان توتفرنگی را پیدا کرد.
علاوه بر این، هنگامی که قصد مقایسه نداریم، most میتواند بدون حرف تعریف the به عنوان ضمیر و مترادف «the majority of» برای اشاره به تعدادهای بیشتر نیز به کار برود. به عبارت دیگر، هنگامی که در مورد اکثریت چیزی به طور کلی صحبت میکنیم، قبل از اسم کلمه most میآید، اما هنگامی که میخواهیم در مورد اکثریت مجموعه خاصی از چیزی صحبت کنیم، قبل از اسم عبارت most of the به کار میرود. به طور مثال به جمله زیر توجه کنید.
Most desserts are sweet.
اکثر دسرها شیرین هستند.
در جمله بالا در مورد صحرا به طور کلی صحبت کردهایم. در نتیجه، قبل از اسم desert کلمه most آمده است. حالا به جمله زیر نگاه کنید.
The food at the party was delicious. He’d made most of the desserts himself.
غذای مهمانی خوشمزه بود. او بیشتر دسرها را خودش درست کرده بود.
در جمله بالا در مورد مجموعه خاصی از دسرها صحبت شده است. بنابراین، قبل از اسم desserts عبارت most of the نوشته میشود. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
Most of the people denied the truth.
اکثر مردم حقیقت را انکار کردند.
Most of the awards were won by James.
«جیمز» برنده اکثر جوایز شد.
Most Indians understand Hindi.
اکثر هندیها زبان هندی را میفهمند.
Most people like babies.
اکثر مردم نوزادان را دوست دارند.
She plays tennis most mornings.
او اکثر صبحها تنیس بازی میکند.
Most tap water is drinkable.
اکثر آبهای لولهکشی قابل شرب است.
علاوه بر این، most میتواند در جمله مترادف «very» باشد و معنای «بسیار» بدهد.
This is a most interesting book.
این جالبترین کتاب است.
Which aspects of the job do you most enjoy?
از کدام جنبههای این شغل بیشتر لذت میبری؟
Which restaurant do you like most?
کدام رستوران را بیشتر دوست داری؟
I find this job most exciting!
این شغل برایم بسیار هیجانانگیز است!
در بخش بعدی کاربرد more و most را به طور خلاصهوار و مقایسهای بررسی خواهیم کرد.
مقایسه کاربرد more و most
more قبل از برخی از صفتها یا قیدها برای مقایسه دو چیز استفاده میشود. بنابراین، برای ساختن قیدها یا صفتهای مقایسهای از more استفاده میکنیم. به مثالهای زیر از صفت و قید با more توجه کنید.
She was more intelligent than her sister.
او از خواهرش باهوشتر بود.
Can't it be done more quickly?
آیا ممکن است سریعتر انجام شود؟
I like pink flowers more than red flowers.
من 'گل صورتی را بیشتر از گل قرمز دوست دارم.
اما most برای مقایسه دو یا چند چیز، قبل از برخی از صفتها و قیدها قرار میگیرد و قید و صفت عالی تشکیل میدهد. به مثالهای زیر از صفت و قید با most توجه کنید.
She is the most beautiful woman I have ever seen.
او زیباترین زنی است که تابهحال دیدهام.
We shall find out which system works most effectively.
ما پی خواهیم برد که کدام سیستم موثرتر عمل میکند.
A: Which do you like most: red jacket, blue jacket or yellow jacket?
B: I like pink jacket the most.
A: کدامیک را بیشتر دوست داری؛ کت قرمز، کت آبی یا کت زرد؟
B: من کت صورتی را از همه بیشتر دوست دارم.
در جدول زیر میتوانید کاربرد more و most و علاوه بر آن تفاوتها و شباهتهای میان آنها را به طور خلاصهوار مشاهده کنید.
مقایسه کاربرد more و most | ||
more | most | |
تعریف | به میزان، درجه یا تعداد بیشتر از چیزی اشاره دارد. | به بیشترین تعداد، مقدار یا درجه از چیزی اشاره دارد. |
نقش | میتواند به عنوان صفت، صفت تفضیلی و اسم مورد استفاده قرار بگیرد. | میتواند به عنوان صفت، صفت عالی و ضمیر مورد استفاده قرار بگیرد. |
میزان | برای بیان برتر بودن به کار میرود. | برای بیان برترین بودن چیزی به کار میرود. |
کاربرد more of و most of
عبارت more of قبل از یک عبارت اسمی با معنای مشابه به کار میرود. به مثالهای زیر توجه کنید.
More of his manners has become unbearable recently.
بیشتر رفتارهای او اخیرا غیر قابلتحمل شد است.
More of our problems are being solved since we met the new therapist.
بیشتر مشکلات ما از زمانی که با درمانگر جدیدمان آشنا شدیم در حال حل شدن است.
He is more of a fool than I thought.
او بیشتر از چیزی که فکر میکردم نادان است.
Three more of the missing miners have been found.
سه معدنچی گمشده دیگر پیدا شدند.
عبارت most of قبل از عبارتهای اسمی با معنای مشابه به کار میرود. در واقع، هنگامی که کلمه most قبل از ضمیر، حرف تعریف، ضمایر اشاره، ضمایر ملکی میآید، باید بعد از آن of بگذاریم. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
I have lost most of my friends.
من اکثر دوستانم را از دست دادهام.
She spends most of her time with Jimmy.
او بیشتر وقت خود را با «جیمی» سپری میکند.
Most of the people here are farmers.
اکثر مردم اینجا کشاورز هستند.
Most of us like to watch a good movie.
اکثر ما تماشای فیلمی خوب را دوست داریم.
They sold most of their apartments quite quickly.
آنها اکثر آپارتمانهای خود را به سرعت فروختند.
کاربرد the more و the most
عبارت the more برای بیان این مفهوم به کار میرود که اگر مقدار چیزی افزایش یابد، در نتیجه آن چیز دیگری تغییر میکند.
The more I earn, the more I spend.
هر چه بیشتر درآمد داشته باشم، بیشتر خرج میکنم.
The more I practice, the less I remember.
هر چه بیشتر تمرین میکنم کمتر به یاد میآورم.
Sure! The more, the merrier.
حتما! هر چه بیشتر، بهتر.
The more I talk, the less you listen.
هر چه بیشتر صحبت میکنم کمتر گوش میدهی.
The longer they waited, the more anxious they became.
هر چه بیشتر منتظر ماندند، بیشتر مضطرب شدند.
The more time you spend with Faradars Magazine, the more money you can save on English classes.
هر چه زمان بیشتری را با «مجله فرادرس» سپری کنید، میتوانید در هزینه کلاسهای زبان انگلیسی بیشتر صرفهجویی کنید.
The more games the U.S. soccer team won, the more attention they got on social media.
هر چه تیم فوتبال ایالات متحده در بازیهای بیشتری برنده شد، توجه به آنها در رسانههای اجتماعی بیشتر شد.
The more music he performs, the better.
هر چه بیشتر موسیقی اجرا کند، بهتر است.
The more you plan, the better your experiences.
هر چه بیشتر برنامهریزی کنید، تجربیات بهتری خواهید داشت.
The more input we have, the better our conversations.
هر چه اطلاعات ورودی بیشتری داشته باشیم، مکالماتمان بهتر میشود.
The better you sleep, the more rested your mind.
هر چقدر خواب مفید بیشتری داشته باشید، ذهن شما بیشتر استراحت میکند.
اما عبارت the most زمانی استفاده میشود که یک شخص یا چیزی را با بقیه چیزها مقایسه میکنید. در واقع most شکل عالی کمیتسنجهای many و much است. کلمه most میتواند به همراه اسم، یا فعل به کار برود. برای درک بهتر به مثالهای زیر دقت کنید.
This is the most interesting job.
این جالبترین شغل است.
They’re using the most advanced technology in the world.
آنها از پیشرفتهترین تکنولوژی دنیا استفاده میکنند.
Scafell Pike is the most easily identifiable peak in the Lake District.
«اسکفل پایک» قابلتشخیصترین قله در منطقه «لیک» است.
Ian earns the most money in our family.
در خانواده ما «ایان» بیشترین درآمد را دارد.
He didn’t tell the best jokes but he told the most.
بهترین جوکها مال او نبودند، اما از همه بیشتر جوک میگفت.
They all cried, but Claire cried the most.
همه آنها گریه کردند، اما «کلیر» از همه بیشتر گریه کرد.
سوالات رایج درباره کاربرد more و most
در ادامه این مطلب، برای درک بهتر کاربرد more و most به تعدادی از پرسشهای رایج در این خصوص پاسخ دادهایم.
تفاوت کاربرد more و most چیست؟
more قبل از برخی از صفتها یا قیدها برای مقایسه دو چیز استفاده میشود. بنابراین، برای ساختن قیدها یا صفتهای مقایسهای از more استفاده میکنیم. اما most برای مقایسه دو یا چند چیز، قبل از برخی از صفتها و قیدها قرار میگیرد و قید و صفت عالی تشکیل میدهد. کلمه more به میزان، درجه یا تعداد بیشتر از چیزی اشاره دارد و همچنین میتواند برای تشکیل قیدها و صفتهای تفضیلی نیز مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر کلمه most زمانی استفاده میشود که میخواهیم به بیشترین تعداد، مقدار یا درجه چیزی اشاره کنیم. کلمه most میتواند در جمله به عنوان صفت مورد استفاده قرار گیرد.
علاوه بر این، هنگامی که قصد مقایسه نداریم، most میتواند بدون حرف تعریف the به عنوان ضمیر و مترادف «the majority of» برای اشاره به تعدادهای بیشتر نیز به کار برود. به عبارت دیگر، هنگامی که در مورد اکثریت چیزی به طور کلی صحبت میکنیم، قبل از اسم کلمه most میآید، اما هنگامی که میخواهیم در مورد اکثریت مجموعه خاصی از چیزی صحبت کنیم، قبل از اسم عبارت most of the به کار میرود.
تفاوت کاربرد the more و the most چیست؟
عبارت the more برای بیان این مفهوم به کار میرود که اگر مقدار چیزی افزایش یابد، در نتیجه آن چیز دیگری تغییر میکند. اما عبارت the most زمانی استفاده میشود که یک شخص یا چیزی را با بقیه چیزها مقایسه میکنید. در واقع most شکل عالی کمیتسنجهای many و much است. کلمه most میتواند به همراه اسم، یا فعل به کار برود.
تفاوت صفت تفضیلی و عالی چیست؟
یکی از راههای توصیف اسم افراد، اشیاء، حیوانات و غیره در انگلیسی، مقایسه آنها با چیز دیگری است. هنگام مقایسه دو چیز، احتمالاً از صفاتی مانند smaller، more interesting یا less expensive استفاده کنید. صفت عالی بیانگر شدت زیاد یا بالاترین درجه چیزی است. ما از صفت عالی برای توصیف کیفیت بالای چیز در میان گروهی از چیزهای دیگر استفاده میکنیم. به عبارت دیگر، ما هنگام مقایسه سه یا چند شخص یا چیز، از صفت عالی استفاده میکنیم. برای بیان عالی بودن صفتی در زبان فارسی از پسوند «ترین» و در زبان انگلیسی از پسوند «est-» استفاده میکنیم.
تمرین کاربرد more و most
برای درک بهتر کاربرد more و most به تمرینهای زیر و پاسخ آنها توجه کنید.
تمرین اول
با توجه به کلمات داده شده، جاهای خالی را با صفت تفضیلی یا عالی مناسب پر کنید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «آموزش گرامر زبان انگلیسی – به زبان ساده» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- حرف اضافه در انگلیسی چیست ؟ — به زبان ساده و کامل — آموزش Prepositions
- گرامر used to — از صفر تا صد
- انواع جملات شرطی در انگلیسی – از صفر تا صد با مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- فرمول زمان حال ساده در انگلیسی — راهنمای سریع و کاربردی
- افعال ing دار چیست و چه زمانی فعل ing می گیرد ؟ — به زبان ساده + مثال و تمرین
- گرامر Too و Enough — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Going to – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- افعال نقل قول در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- گرامر if در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- نقل قول در انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- آموزش گرامر Did – به زبان ساده و با مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- کلمات پرکاربرد مخفف در انگلیسی — به همراه معنی
- گرامر Wish و کاربرد Wish – به زبان ساده + مثال و تمرین
- ماضی بعید در انگلیسی – به زبان ساده + فرمول و مثال
- آموزش زمانهای انگلیسی | به زبان ساده و سریع
- آموزش گرامر Do و Does – با مثال + تمرین و تلفظ
- افعال بی قاعده در زبان انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- افعال جدا نشدنی در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- افعال جداشدنی در انگلیسی — به زبان ساده
- جملات سوالی زمان حال ساده در زبان انگلیسی + تمرین و مثال
- جملات شرطی نوع اول در انگلیسی – با مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر Would have been — به زبان ساده و با مثال
- متمم در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- گرامر ماضی نقلی در انگلیسی – با مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- پسوندهای اسم ساز در انگلیسی – فهرست کامل با مثال
- افعال عبارتی در زبان انگلیسی – کامل + مثال و تمرین
- کاربرد was و were – چه زمانی از was و were استفاده می کنیم ؟
- جمله گذشته ساده در انگلیسی + ترجمه، تمرین و نمونه سوال
- علائم گذشته ساده در انگلیسی چه هستند؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین
- چه زمانی از ing استفاده می کنیم ؟ – راهنمای کامل + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- مصدر بدون to در زبان انگلیسی چیست ؟ + مثال و تمرین
- انواع گذشته در انگلیسی و مرور سریع افعال گذشته — راهنمای کامل
- گرامر to به زبان ساده و کامل + مثال و تمرین
- تست زمان حال ساده انگلیسی با جواب — نمونه سوال و پاسخ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- کمیت سنج ها در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- جمع بستن اسم در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- وجه التزامی در انگلیسی – روش ساخت به زبان ساده + مثال و تمرین
- آینده در گذشته کامل در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- افعال to be در انگلیسی چیست ؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین
- فرق بین Will و Going to – به زبان ساده + مثال و تمرین
- سوم شخص مفرد در انگلیسی – به زبان ساده + مثال
- گرامر Have Got — توضیح به زبان ساده + مثال
- کاربرد do در انگلیسی و جملات انگلیسی — با مثال و به زبان ساده
- جملات آرزویی در انگلیسی یا چطور با Wish جمله بسازیم؟ + مثال و تمرین
- جمله با Could you و توضیح گرامر Could you please + مثال های متنوع
- افعالی که Ing نمی گیرند — توضیح و لیست افعال
- انواع جمله در انگلیسی — ساختار جملات با مثال
- انواع زمان حال در انگلیسی — توضیح + مثال و تلفظ
- جایگاه فعل در زبان انگلیسی — توضیح به زبان ساده + مثال و تلفظ
- حروف ندا در انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با Whose — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با Going to — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با What – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سوال ساختن با Who – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- فاعل در انگلیسی چیست ؟ — به زبان ساده و با مثال
- کاربرد On و In در زبان انگلیسی — راهنمای کامل + مثال
- گرامر How many — توضیح به زبان ساده + تمرین و مثال
- نشانه های حال ساده در انگلیسی — کامل و با مثال
- گرامر as as – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر As if – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- اجزای جمله در زبان انگلیسی — ترتیب قرار گرفتن + مثال
- ساختارهای موازی در زبان انگلیسی – توضیح گرامر + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- اسامی ملکی در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- گرامر Either و Too — توضیح + مثال و تلفظ
- پسوندهای قیدساز در انگلیسی – فهرست کامل با مثال و تمرین
- جملات امری در انگلیسی — با مثال و به زبان ساده
- جایگاه قید در جمله انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- سوال ساختن با افعال To be — کامل و با مثال
- زمان حال جاری در انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سوال ساختن با Can — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Not only But also — توضیح به زبان ساده + مثال
- گرامر Would like در زبان انگلیسی — توضیح کاربرد با مثال
- سوال ساختن با Will — گرامر سوال پرسیدن + مثال
- گرامر Could — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Get — به زبان ساده و با مثال
- گرامر Already و Just — توضیح کامل و مثال
- جمله خبری به انگلیسی – به زبان ساده، با مثال و تلفظ صوتی
- گرامر How much – توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سوال ساختن در انگلیسی – تکنیک ها و فرمول ها + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- ماضی بعید استمراری در انگلیسی – توضیح + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- افعال حسی در زبان انگلیسی — آموزش گرامر به زبان ساده + مثال
- افعال لازم و متعدی در انگلیسی – توضیح + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- پیشوند در انگلیسی چیست ؟ – به زبان ساده + مثال و تمرین
- کلمات پرسشی در انگلیسی – توضیح گرامر و ساختار + مثال و معنی
- کاربرد Let’s در زبان انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- کاربرد When و While در گذشته استمراری – توضیح تفاوتها + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- گرامر Hope — توضیح گرامر + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- گرامر Either Neither – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- گرامر So و Such — کامل + مثال و تلفظ
- گرامر There is و There are + کاربرد در انگلیسی با مثال
- تبدیل صفت به قید در انگلیسی — راهنمای کامل + تمرین و مثال
- مجهول حال استمراری در انگلیسی — توضیح و با مثال
- کاربرد مصدر انگلیسی — به زبان ساده و با مثال
- کاربرد it در انگلیسی — توضیح به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- کاربرد Make در انگلیسی — توضیح و مثال + تمرین
- کاربرد so that در انگلیسی چیست ؟ — توضیح + مثال، تمرین و تلفظ
- کاربرد some و any — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر How Often — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- گرامر No Matter — به زبان ساده + مثال کاربردها، تمرین و تلفظ
- فعل بودن در انگلیسی – کاربرد و گرامر به زبان ساده + مثال
- کاربرد Usually در زبان انگلیسی و جمله + مثال، تمرین و تلفظ
- اول شخص مفرد در انگلیسی – به زبان ساده + مثال
- سوال با Where – نحوه و فرمول ساخت + مثال، تمرین و تلفظ
- پیشوندهای منفی ساز در انگلیسی — آموزش کامل + نکات، مثال و تمرین
- انواع ضمایر در انگلیسی — توضیح و مثال
- پسوند ful در انگلیسی — توضیح کاربردها به زبان ساده
- عبارت حرف اضافه ای در زبان انگلیسی — توضیح و آموزش عبارت ها به زبان ساده
- کاربرد a lot of و lots of در زبان انگلیسی + مثال و تمرین
- حرف اضافه at در انگلیسی و کاربردهای آن + مثال و تمرین
- تفاوت صفات ملکی با ضمایر ملکی در انگلیسی — به زبان ساده
- گرامر Although — به زبان ساده و با مثال + تمرین
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- کاربرد as در زبان انگلیسی — آموزش از صفر تا صد + مثال و تمرین
- گرامر Whether – توضیح به زبان ساده + تلفظ، تمرین و مثال
- کاربرد Would در زبان انگلیسی – توضیح ساده و کاربردی + مثال و تمرین
- پسوند tion در انگلیسی — توضیح کاربردها به زبان ساده + مثال
- ضمایر شخصی در زبان انگلیسی + توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- تست ضمایر انگلیسی + جواب و آزمون رایگان
- کاربرد کاما در انگلیسی – نحوه استفاده در جملات + مثال و تمرین
- تفاوت Since و For — به زبان ساده + مثال
- کاربرد done - به زبان ساده + مثال و تلفظ و تمرین
- گرامر However در زبان انگلیسی – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- تفاوت While و During در انگلیسی – به زبان ساده + مثال و تمرین
- S مالکیت در انگلیسی — توضیح گرامر + مثال، تمرین و تلفظ
- چه زمانی فعل ed می گیرد؟ – گرامر ed گرفتن فعل + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- منفی کردن جمله در انگلیسی — توضیح کامل + مثال و تمرین
- گذشته فعل های انگلیسی – لیست کامل و کاربردی + تمرین و تلفظ
- صرف فعل در زبان انگلیسی — اصول و روش ها به زبان ساده
- قید مکان در انگلیسی — آموزش Adverbs of Place — به زبان ساده
واقعا عالی بود همه چیز رو علاوه بر یاد دادن بامثال و تمرین خیلی خوب یاد میداد عالییی بود