خودشکوفایی چیست؟ — به زبان ساده
انسان در طول زندگی نیازهای مختلفی دارد که یکی از آنها خودآگاهی است. افرادی که از نیازهای روزمره عبور میکنند و به شناخت خود میپردازند به بالاترین هرم مازلو یعنی خودشکوفایی میرسند. رسیدن به این نقطه دستنیافتنی نیست و فقط باید برخی روشها را به شکل عادتهای همیشگی در زندگی جاری کنید. در این مطلب درباره خودشکوفایی در هرم مازلو و روشهای رسیدن به این مرحله توضیح میدهیم و آن را از دیدگاه بزرگان روانشناسی این حوزه نیز بررسی میکنیم.
خودشکوفایی چیست؟
تعریف «دکتر آبراهام مازلو» (Dr. Abraham Maslow) روانشناس مشهور، درباره خودشکوفایی این است که: «مرحله «خودشکوفایی» (Self-Actualization) یعنی فرد با استفاده از بیشترین ظرفیت خود میل به بالفعل شدن داشته باشد. این تمایل را میتوانید میل به تبدیل شدن آن فرد به هر چیز امکانپذیری تعبیر کنید.»
مازلو سلسلهمراتبی را تعریف کرد که نشاندهنده نیازهای مختلف بشر هستند و رفتار انسان را تعریف میکنند. این سلسلهمراتب اغلب به صورت هرم نمایش داده میشود که پایینترین سطوح نشاندهنده نیازهای اساسی و اولیه انسان هستند و هرچه به سطحهای بالاتر هرم میروید با نیازهای پیچیدهتری مواجه میشوید.
در بالاترین سطح این هرم، خودشکوفایی قرار دارد. سلسلهمراتب مازلو توضیح میدهد که اگر نیازهای پیش از خودشکوفایی را برآورده کنید میتوانید برای دستیابی به این مرحله تمرکز کنید و از پتانسیل کامل درون خودتان بهره ببرید. این نکته را در نظر داشته باشید که خودشکوفایی به معنای کامل بودن یا دستیابی به تمام هدفهای زندگی شما نیست. این مرحله حالتی از ذهن است که به پذیرش و درک درستی از مشکلات، روابط و نیازها میرسید. در ادامه بیشتر توضیح میدهیم که خوشکوفایی چیست و چطور میتوانید با کمک آن به بالاترین حد پتانسیل خود برسید.
نظریه خودشکوفایی و سلسله مراتب نیازها
پیش از توضیح درباره نحوه رسیدن به خودشکوفایی خوب است نگاهی بر هرم مازلو و مراحل آن بیندازیم. مازلو بر این عقیده بود که انگیزه انسانی باید فراتر از محدوده معاصر رفتارگرایی در نظر گرفته شود و باید بیشتر انسانمحور باشد تا حیوانمحور.
او سلسله مراتب نیازها و انگیزههای انسانی را در سال ۱۹۴۳ در قالب مقالهای به چاپ رساند. نیازهایی مطرحشده او عبارتاند از:
- نیازهای فیزیولوژیکی
- نیازهای ایمنی
- نیاز به عشق
- عزت نفس
- خودشکوفایی
در ادامه هرکدام از این نیازها را توضیح میدهیم.
- نیازهای فیزیولوژیکی: به نیازهایی گفته میشود که برای بقای انسان ضروری هستند. به طور مثال هوا، آب و غذا در این دسته از نیازها قرار میگیرند و بدون آنها انسان زنده نمیماند.
- نیازهای ایمنی: این قبیل نیازها به شما احساس امنیت و سلامتی میدهند. به طور مثال مراقبتهای بهداشتی، سالم بودن آب مصرفی و شستشو و… نیازهای ایمنی شما به حساب میآیند. همچنین داشتن سرپناه امن یا حضور در گروه بزرگی از افراد امن جامعه نیازهای ایمنی هستند.
- نیازهای عشقی: احساس دوست داشتن، دوست داشته شد و پذیرش توسط دیگران این دسته از نیازهای شما را برآورده میکند. اعتماد به نفس انسان نیز از طریق تامین این نیازها به دست میآید.
- عزت نفس: احترام و ارج نهادن به خود همان عزت نفس است که در صورت باارزش دانستن خود میتوانید این نیاز را تامین کنید.
- خودشکوفایی: آخرین مرحله، نیاز خودشکوفایی است و فقط در صورتی برآورده میشود که با انگیزههای درونی به خودسازی و رشد و توسعه فردی بپردازید و با افزایش بهره وری از بیشترین حد ظرفیت و تواناییهای خودتان استفاده کنید.
خو شکوفایی فرایند روانشناختی با هدف بیشترین استفاده از تواناییهای شخص است. در نظر داشته باشید که این فرایند ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. این تمرکز روی انگیزههای فردی بخش کلیدی کار و در واقع وجه تمایز مازلو نسبت به دیگر روانشناسان انگیزشی معاصر است.
مطابق عقیده مازلو، شما در هرکدام از سطوح نیاز که قرار دارید ابتدا باید آن را به طور کامل برآورده کنید و سپس به سطح بعدی بروید. بنابراین برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیکی پیشنیاز برآورده شدن نیازهای ایمنی شما خواهد بود. به همین ترتیب برای رفع نیازهای عشقی باید نیازهای ایمنی را برطرف کنید. بالاترین سطح، برآورده کردن خودشکوفایی است و تنها زمانی برآورده میشود که نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، عشق و احترام از قبل برآورده شده باشند.
تحقیقات انجام شده پس از مازلو نشان دادند که ترتیب این نیازها انعطافپذیر است. به طور مثال برخی از بیخانمانها در اوج گرسنگی همچنان عزت نفس دارند و برای خودشکوفایی تلاش میکنند. اما به طور کلی اگر تمام مراحل پیشنیاز را از قبل برآورده کنید رسیدن به خودشکوفایی برایتان سادهتر خواهد بود.
مفهوم خودشکوفایی با روانشناسی مثبتگرا ارتباط مستقیم دارد. کسانی که در این سطح قرار دارند معمولا در رفاه اجتماعی بسیار خوبی هستند. در علم روانشناسی خودشکوفایی فرایندی است که طی آن فرد به پتانسیل کامل خودش میرسد.
افراد خودشکوفا در بالاترین حد سلامت روان هستند و به بیماریهای روانی متداول نظیر افسردگی مبتلا نمیشوند. زیرا که با رسیدن به این درجه در بالاترین سطح اعتماد به نفس، عزت نفس و بینیازی قرار دارند، از کمک کردن به دیگران لذت میبرند و از تنهاشدن با خود حس بدی نمیگیرند. این توانایی ازجمله علومی است که روانشناسان در حال کشف ابعاد جدید دیگری از آن هستند و به دنبال مراحل فراتر میگردند.
در هر صورت واقعیت این است که وقتی نمیدانید آیا وعده غذای دیگری دارید یا خیر به احتمال زیاد به این موضوع میاندیشید و برای تهیه آن تلاش میکنید. در این موقعیت به اینکه مردم چقدر به شما احترام میگذارند اهمیتی نمیدهید و همچنین زمانی را برای خودشکوفایی صرف نخواهید کرد. به همین علتها است که بسیاری از افراد هرگز به خودشکوفایی نمیرسند و در تمام طول عمر خود درگیر ۴ نیاز قبل از آن هستند.
مثال خودشکوفایی
در ادامه به برخی از مثالهای خودشکوفایی میپردازیم تا این مرحله از هرم مازلو را راحتتر درک کنید. تمامی موقعیتهایی که در زیر به آنها اشاره میکنیم نمونههایی از خودشکوفایی هستند.
- هنرمندی که هرگز از هنرش سودی نبرده است اما همچنان نقاشی میکشد زیرا این هنر او را شاد میکند.
- خانم خانهداری که به سرگرمی خاصی علاقه دارد و در کنار انجام کارهای روزمره بدون داشتن هدفی خاص و صرفا به خاطر علاقهاش، وقتی را برای تسلط به این سرگرمی اختصاص میدهد.
- پدری که در حین تربیت فرزندانش احساس خوبی دارد و با انجام این کار نقش خود را در جهان پررنگتر میبیند.
- کارمندی که در سازمانی معمولی مشغول فعالیت است اما با افزایش بهره وری و مهارتهای فردی شرایط زندگی خود را هر روز بهبود میدهد.
ویژگی افراد خودشکوفا
پیش از این گفتیم که خودشکوفایی چیست. این مرحله از سلسله مراتب نیازهای معرفی شده توسط مازلو، به معنای تحقق پتانسیل کامل یک فرد است و بیشتر مردم به خاطر درگیری با نیازهای اساسیتر هرگز به این مرحله نمیرسند. افراد خودشکوفا اغلب دارای ویژگیهای مشترکی هستند و این ویژگیها به آنها امکان میدهد که به کاملترین حالت وجودی خودشان برسند. محققان با در نظر گرفتن هرم مازلو این ویژگیها را گسترش دادند و جمعآوری کردند. برخی از کلیدیترین نشانههای افراد خودشکوفا را در ادامه معرفی میکنیم.
۱. اوج احساسات را تجربه کردهاند
بیشتر افراد خوشکوفا کسانی هستند که تجربه اوج احساساتی نظیر وجد و شادی و شگفتی زیاد را در زندگی خود داشتهاند. معمولا در این لحظات فرد زمان را از دست میدهد و بدون توجه به چیزهای دیگر متوجه میشود که احساس فعلی مهم، ارزشمند و منحصربهفرد است.
این نوع تجربهها ممکن است باعث تحولات درونی شخص نیز بشوند. برخی از افراد با تجربه چنین حسهایی به طور کلی بینش جدیدی درباره خود و جهان اطرافشان به دست میآورند. به عبارت دیگر تجربههای عمیق لحظاتی از تعالی هستند که در آن فرد دچار تغییر و دگرگونی میشود و توانایی لازم برای خودشکوفایی را به دست میآورد.
۲. همواره قدردان هستند
خودشکوفایی در افرادی بیشتر رخ میدهد که دیدگاه تازه خود را نسبت به زندگی حفظ میکنند. به طور مثال به جای اینکه موقعیتهای روزمره را پیشپاافتاده و تکراری ببینند در برابر همین اتفاقات ساده احساس شگفتی و شادی دارند و برای هر چیز خوبی موجود در زندگی خود قدردان هستند. مهم نیست که آن حس را برای چندمین بار تجربه میکنند. مسئله این است که هنوز از نعمت وجود آن برخوردار هستند. مثلا همین که هر روز صبح در کمال سلامتی از خواب برمیخیزند و به محل کار خود میروند برایشان نشانه خوشبختی است.
۳. قدرت پذیرش خوبی دارند
یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی خودشکوفایی توانایی پذیرش خود و دیگران است. در واقع این افراد عزت نفس بالایی دارند و خودسرزنشی نمیکنند. همچنین مدام در تلاش برای تغییر دیگران نیستند. آنها تواناییهای خود و بقیه را پذیرفتهاند و بدون احساس گناه نسبت به نقصهایشان از زندگی لذت میبرند.
افراد درگیر کمالگرایی برای رسیدن به خودشکوفایی باید بیش از دیگران تلاش کنند زیرا هرگز نمیتوانند نقصهایشان را بپذیرند و حتی نقاط قوت خود را کم و ناچیز میدانند.
در مقابل، افراد خودشکوفا علاوه بر خود، دیگران را نیز میپذیرند، به گذشته آنها توجه نمیکنند و وضعیت فعلی آنها را مد نظر قرار میدهند. همچنین این افراد تبعیضهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را برای آنها قائل نمیشوند.
۴. واقع بین هستند
یکی دیگر از ویژگیهای افراد خودشکوفا واقعگرایی آنها است. این افراد از چیزهای متفاوت و ناشناخته نمیترسند و به شکل منطقی به همهچیز مینگرند. به همین علت هرچیزی را آنطور که هست میبینند و درگیر توهمات و تصورات اشتباه نمیشوند.
۵. توانایی حل مسئله دارند
این افراد اغلب بسیار خلاق و مسئولیتپذیر هستند و از مهارت حل مسئله خود در موقعیتهای زندگی استفاده میکنند.
آنها از حل مشکلات دیگران لذت میبرند و با این کار کیفیت زندگی خودشان را بهبود میبخشند.
به طور مثال اگر یکی از دوستان فرد خودشکوفا در زندگی یا محل کار با مشکلی مواجه شود او با استفاده از روشهای حل مسئله کمک میکند تا شرایط دوست خود را بهبود دهد.
۶. مستقل هستند
کسانی که به خودشکوفایی رسیدهاند بهشدت مستقل هستند. ایدههایشان با دیگران متفاوت است و برای شادی و رضایت از زندگی مانند بقیه نمیاندیشند. به همین علت در لحظه زندگی میکنند و برای هر تجربه زندگی خود قدردان هستند.
۷. برای حریم خصوصی ارزش زیادی قائل میشوند
افراد خودشکوفا همواره حریم خصوصی خود را حفظ میکنند و از تنهایی لذت میبرند. در عین حال اگر در جامعه حضور داشته باشند از انواع مهارت های ارتباطی برای تعامل با دیگران بهره میبرند. در واقع این افراد نیازمند حضور دیگران نیستند.
۸. دارای احساس طنز فلسفی هستند
آنها شوخ طبعی جالبی دارند. برای مثال درباره خودشان از عبارتهای طنزآلود استفاده میکنند و به خودشان میخندند اما هرگز دیگران را مورد تمسخر قرار نمیدهند و احساسات آنها را زیر سوال نمیبرند.
۹. ذهنی باز دارند
افرادی که به خودشکوفایی میرسند اغلب تمایل به رهایی دارند. در جامعه هنجارهای زیادی وجود دارد که مردم باید به آنها پایبند باشند. اما این چارچوبها برای آنها مانند سد عمل میکنند و محدودشان میسازند. بنابراین ویژگی دیگر آنها تمایل به رهایی از قید و بندهای تعریف شده توسط دیگر انسانها است.
۱۰. هدفمند هستند
خودشکوفایی با هدفمند بودن ارتباط مستقیم دارد. محققان دریافتهاند که افراد خودشکوفا اغلب احساس میکنند که مأموریت، وظیفه یا مسئولیت خاصی در زندگی دارند.
این هدفها اغلب ماهیت انسان دوستانه دارند. آنها به طرز عمیقی با افراد دیگر ارتباط غیر کلامی و همچنین کلامی دارند و همدلی فوقالعادهای را برای مشکلات دیگران از خود نشان میدهند. این حس همدلی قوی اغلب آنها را وادار می کند تا برای بهتر کردن جهان تلاش کنند.
۱۱. برای مسیر اهمیت زیادی قائل هستند
با توجه به این که افراد خودشکوفا اهداف مشخصی دارند، هر چیزی را وسیلهای برای رسیدن به هدفهایشان نمیدانند. سفر به سمت دستیابی به یک هدف به همان اندازه برای آنها مهم و لذتبخش است. در واقع حتی ممکن است به هدف نهایی نرسند اما چون از مسیر کمال استفاده را کردهاند در پایان چیزی را از دست نمیدهند.
به طور مثال شخصی که به خودشکوفایی رسیده است در مسیر یادگیری موسیقی هدف خود را حضور در ارکستر بزرگی قرار میدهد اما در طول یادگیری خود را از لذت نواختن آهنگهای غیرکلاسیک محروم نمیکند. در نهایت حتی اگر وارد یک گروه بزرگ موسیقی نشود باز هم میتواند از این مهارت خود بهدرستی استفاده کند.
جالب است بدانید که بر اساس مطالعهای در سال ۲۰۱۸ که به ویژگیهای شخصیتی مرتبط با خودشکوفایی بیشتر میپرداخت، بسیاری از افراد خودشکوفا پس از رسیدن به این مرحله در آن متوقف نشدند و به دنبال مراحلی هستند که مازلو هرگز آنها را در هرم خود عنوان نکرد.
با این حال فارغ از سلسله مراتب هرم، مازلو تعالی را به عنوان وضعیتی عالی توصیف میکند که در آن افراد فراتر از نگرانیها و دیدگاههای خود را میبینند و به حالتی از احساس یکپارچگی با جهان و دیگران میرسند که خودشان را با جهان یکی میبینند.
چگونه به خودشکوفایی برسیم؟
خوشبختانه متدهایی وجود دارند که اگر آنها را انجام دهید به درجهای از توان میرسید که زندگی واقعیتری خواهید داشت و حس هدف و معنا را در سراسر زندگی خود ایجاد میکنید.
در ادامه چند گام ساده اما کاربردی برای رسیدن به خودشکوفایی را معرفی میکنیم.
خود واقعیتان را ببینید
به عنوان یک انسان، بیرون رفتن از قالب خود و داشتن نگاه خارج از این قالب کار سادهای نیست. اما اگر میخواهید به خودشکوفایی برسید باید بدانید که به طور واضح خودتان را چطور میبینید و فکر میکنید چه ظرفیتهایی دارید. برای موفقیت در این کار میتوانید تصویر ذهنی خودتان را با توجه به انگیزههای درونی،نقاط قوت، ارزشها و تجربههایتان بسازید. در این مرحله خوب است که خودتان را یک کارآگاه در زندگی بدانید. برای رسیدن به این مرحله مهارت تصویر سازی ذهنی را تمرین کنید.
برای ساختن تصویر درستی از خود میتوانید به سوالات زیر پاسخ دهید.
- نقاط قوت: در چه چیزی عالی هستم؟
- لذت بردن از کار: به چه کاری واقعا علاقه دارم و ترجیح میدهم در زمانهای خالی روز انجامش دهم؟
- جریان کار: چه زمانهایی آنقدر درگیر کار میشوم که زمان را از دست میدهم؟
- هدف: چه احساس وظیفهای به من در کار یا زندگی انگیزه میدهد؟
- موانع: در چه مواقعی متوقف میشوم و نمیتوانم ادامه دهم؟
- خرابکاریها: چطور میتوانم با دوری از اشتباهات در مسیر هدفهایم بمانم؟
- ارزشها: در زندگی چه ارزشهایی دارم که برای حفظ آنها تلاش میکنم؟
- گذشته: کدام تجربه زندگی باعث شکل گرفتن منِ فعلی شد؟ کجا رشد فردی خود را حس کردم؟
- آینده: حقیقت چه شکلی است؟ چه چیزی و چه کسانی بخشی از آن خواهند بود؟
- میراث: دوست دارم در مراسم تشییع جنازهام با چه صفاتی مرا به یاد بیاورند؟
اینها و بسیاری از سوالات دیگر را میتوانید بپرسید تا به درک بهتری از خود واقعیتان برسید. فقط با شناختن بهترتان میتوانید به مرحله خودشکوفایی برسید. بنابراین از این مرحله بهسادگی عبور نکنید.
عقاید محدود کننده را از هدفهایتان دور کنید
برخی از عقاید، شما را محدود میکنند و فرصت رشد را میگیرند. این الگوهای تکرارشونده عادتهای بسیاری را در ما شکل میدهند که تغییر این عادتها کار بسیار دشواری است. به طور مثال ضربالمثل رایجی وجود دارد که میگوید: «سنگ بزرگ علامت نزدن است.» این اصطلاح را بسیاری از افراد برای کسانی به کار میبرند که ایدههای بزرگی دارند. خیلی از کسانی که ایدههای بزرگ و قابل اجرایی دارند با اعتقاد به این اصطلاح قدیمی خود را لایق اجرای ایدههایشان نمیبینند.
اگر میخواهید به خودشکوفایی برسید باید از محدودیتهای ذهنی خود و دیگران جدا شوید و با نگرشی نو به همه چیز بیندیشید.
به دنبال فرصتهای جدید بگردید
یکی از توصیههای رایج این است که از دایره امن خود خارج شوید زیرا در شرایط کنونی تمام فرصتهای موجود را دیدهاید، برخی از آنها را پذیرفتید و بقیه را رد کردید. بنابراین در فضای فعلی فرصت دیگری وجود ندارد. برای آنکه به خودشکوفایی برسید باید محیطهای جدید را تجربه کنید تا با موقعیتهای متفاوت مواجه شوید.
وقتی چالش جدیدی را میپذیرید یا با موقعیتی مواجه میشوید که باید از خود انعطاف نشان دهید چیزهای ارزشمندی میآموزید و اعتماد به نفس زیادی از آن میگیرید زیرا به خودتان ثابت میشود که توانایی تحمل این شرایط دشوار را داشتهاید.
وقتی به عزت نفس میرسید یعنی نیازهای قبلی موجود در هرم مازلو تامین شده است و این امکان را دارید که برای خودشکوفایی تلاش کنید.
برای رشد کردن وقت بگذارید
یکی از فلسفههای پشت عقاید مازلو این است که پتانسیل رشد خود را به طور کامل دریابید. در علوم قدیم عقیده داشتند که باید روی نقاط ضعف تمرکز کنید و آنها را تقویت کنید. اما تحقیقات نشان میدهند که تمرکز روی تواناییها و نقاط قوت نتایج بسیار بهتری دارد. بنابراین اگر ذهن خود را آماده رشد و پیشرفت کنید دیگر محدود نمیشود و میتوانید از کل ظرفیت خود استفاده کنید.
مجبور نیستید که تنهایی انجامش دهید
این طبیعت انسان است که از کمک گرفتن بترسد. اما حقیقت این است که بسیاری از کارها را نمیتوانیم به تنهایی انجام دهیم. وقتی به خودشکوفایی میاندیشید گویی فرایندی کاملا مستقل است و هر کس باید آن را بهتنهایی انجام دهد در حالی که میتوانید در این راستا با برخی افراد همگروه شوید یا از مشاور و روانشناس خود کمک بگیرید تا با سرعت بیشتری نیازهای متداول را رفع کنید و به مرحله نهایی هرم برسید.
روان درمانی میتواند به شما کمک کند که به درک عمیقتری از خود و احساس رضایت بیشتر دست یابید. همه ما از کودکی دچار آسیبهای روانی شدهایم که این آسیبهای کوچک ممکن است مانعی بر سر راه خودشکوفایی ما شوند. برای از بین بردن این موانع با مشاور یا رواندرمانگر حاذقی در ارتباط باشید تا مشکلات ریشهای را بهمرور از بین ببرید و پس از طی کردن مراحل هرم مازلو در نهایت به خودشکوفایی عمیق دست یابید.
مکث و تامل کنید
برخی افراد بر این عقیدهاند که باید به جایی خلوت نظیر بیابان و جنگل بروند و به خوشکوفایی برسند در حالی که اغلب این مرحله طی تجربههای روزانه و پاسخ به سوالات هرروزه به دست میآید.
برای شروع میتوانید هر روز با انجام کاری کوچک در مسیر خودشکوفایی قدم بردارید. یکی از بهترین راهها پیادهروی در شهر است. با این کار با محیط اطراف خود بیشتر توجه میکنید و به تجربههای جدیدی دست مییابید. همچنین میتوانید پاسخ برخی از سوالات فلسفی خود را در همین پیادهرویهای روزانه بیابید.
پذیرا باشید
روی پذیرش بیشتر خود و اطرافیانتان کار کنید. عصبانی شدن کار سختی نیست و هرکسی میتواند بیاهمیت به موقعیت، خشم خود را بروز دهد. اما اگر میخواهید خیلی زود به مرحله خودشکوفایی برسید باید سعی کنید که با مهربانی به هر فرد و موقعیت نگاه کنید و مدیریت خشم را در خود تقویت کنید.
ذهن آگاهی را تمرین کنید
ذهن آگاهی تمرینی است که شامل یادگیری تمرکز بر لحظه حال با پذیرش است. ذهن آگاهی کمک میکند که از خود و دنیای اطراف خود آگاهتر شوید. این تمرین ذهن شما را فعالتر میکند و در هنگام انجام تمرینهای ذهن آگاهی به حقایق بیشتری دست مییابید.
روی همدلی خود کار کنید
نشان دادن همدلی و شفقت به دیگران برای خودشکوفایی مهم است. افرادی که به اوج سلسله مراتب مازلو میرسند به دیگران اهمیت میدهند. میتوانید با تصور کردن خود در موقعیتهای دیگران، داوطلب شدن برای اهدافی که به بهبود جهان کمک میکند و گشتن به دنبال راههایی برای تبدیل جامعه به مکان بهتری برای زندگی، روی ایجاد همدلی خود کار کنید.
بسیاری از افراد همواره به دنبال منافع خودشان هستند و به هر قیمتی که شده خواستههایشان را برآورده میکنند. در این راه برایشان اهمیتی ندارد که حق کسی را پایمال کنند یا به دیگران آسیبی بزنند. این افراد قدرت همدلی ندارند و در برقراری ارتباط موثر ضعیف هستند. از این رو هرگز به خودشکوفایی نمیرسند.
داشتن تفکر انتقادی را تمرین کنید
افراد خودشکوفا میتوانند با ایدههای تازه به دنیا نگاه کنند، نظرات دیگر را در نظر بگیرند و با ذهنی باز به دنیا نزدیک شوند. تقویت تفکر انتقادی به شما کمک کند چیزهایی در مورد جهان و خودتان بیاموزید که دیگران هرگز به آن زاویههای پنهان موضوع توجه نکردهاند.
به طور مثال برخی افراد در زندگی به چند نفر اعتماد دارند و هر حرفی که این چند نفر بیان کنند برای آنها قابل قبول است. در حالی که هرکسی ممکن است دچار خطا شود و این اعتماد تمام و کمال نشانه ناتوانی در تفکر مستقل و انتقادی فرد است. اگر میخواهید به خودشکوفایی برسید باید هر موضوعی را از جنبههای مختلف آن نگاه کنید تا ذهن بازی برای پذیرش ایدههای جدید داشته باشید و تجربههای تازهای در زندگی خود کسب کنید.
خود شکوفایی در کودکان
در جامعه امروزی نیازی نیست که برای در امان ماندن از طاعون، حفظ محصولات کشاورزی از خشکسالی، معاوضه مرغها با غلات دیگران، یا جلوگیری از ریختن سقف خانههایمان مبارزه میکنیم. بیشتر مردم به غیر از قشر درگیر مشکلات شدید اقتصادی، اغلب امنیت، سلامتی و درآمد دارند.
مازلو اظهار داشت: «من انسان خودشکوفا را نه به عنوان یک انسان معمولی با چیزی اضافه شده، بلکه بیشتر به عنوان یک انسان معمولی که چیزی از او حذف نشده است، میبینم.» میتوانیم تمام نیازهای اساسی بچههای معمولیمان را فراهم کنیم تا بتوانند کارهای خارقالعادهای در دنیای ما انجام دهند. بنابراین آنها این فرصت را دارند که از کودکی به خودشکوفایی برسند. بدیهی است که شما به فرزندان خود غذا میدهید، لباس میپوشانید و حمام میکنید و آنها در کنار شما در امنیت کامل به سر میبرند و هیچ نوع دغدغهای در این باره ندارند. همچنین شما آنها را عمیقا به خاطر خودشان دوست دارید و این نیاز هرم مازلو را نیز ناخدآگاه برایشان برطرف کردهاید.
در این مرحله خوب است که با حمایت از انتخابهایشان (حتی اگر بخواهند لباسهای عجیب بپوشند) به افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس آنها کمک کنید و باعث افزایش قدرت تصمیم گیری آنها شوید.
در ادامه برخی روشهای افزایش خودشکوفایی در کودکان را ارائه کردهایم تا روند مناسبی را طی کنید و موانع آنها را برای رسیدن به خودشکوفایی از میان بردارید.
شخصیت آنها را تحسین کنید
برای اینکه در همین سن پایین به خودشکوفایی برسند شخصیت آنها را تأیید کنید. به فرزندان خود یادآوری کنید که آنها ارزشمند، باهوش، شایسته، منحصر به فرد، شجاع، ماجراجو و... هستند. جمله: «به شما افتخار میکنم که لباسهای خودتان را انتخاب کردید.» یا «شما همیشه شجاع هستید ایستادن در مقابل دانشآموز قلدری که دوست شما را مسخره میکند آسان نیست.» و جملههای دیگری از این قبیل فرزندان شما را به مسیر رسیدن به این حد از قدرت و توانایی میرساند و بهمرور به بینیازی میرسد.
آنها را از نظر ذهنی به چالش بکشید
از فرزندان خود بپرسید که چرا کار خاصی را انجام میدهند. به طور مثال سوال کنید: «چرا دوست داری ناهار خودت را بستهبندی کنی؟» یا «چرا بیشتر از سُر خوردن روی سرسره دوست داری تاب بخوری؟». این سوالهای ساده باعث میشود روی افکارشان کنترل و تمرکز بیشتری داشته باشند و هر کاری را با علتی مشخص انجام دهند. همچنین آنها برای پاسخ دادن به این پرسشهای ساده در بسیاری از مواقع تصویر سازی ذهنی انجام میدهند که به پرورش این مهارت در آنها کمک میکند.
روابط دوستانه آنها را تشویق کنید
برحسب تجربه اکنون میدانیم که برخی از دوستان میآیند و میروند اما برخی دیگر از دوستیها یک عمر دوام میآورند. واقعیت این است که اگر دوستان نبودند هیچکدام از ما انسان کنونی نبودیم. روابط دوستانه فرزندتان را طوری تقویت کنید که گویی دوست شماست. برای این کار ممکن است پذیرای مهمانیهای دخترانه فرزندتان باشید یا یک جشن تولد پرهیایو برای پسرتان بگیرید. مهم این است که فرزندان را برای داشتن این روابط زیر سوال نبرید و شوق و ذوقشان را خاموش نکنید.
وقتی این موارد را در طول دوران کودکی و نوجوانی فرزند خود رعایت کنید او فرصت رشد پیدا میکند و با عبور از نیازهای سطحی، به نیازهای عمیقتری میرسد که در نهایت او را به سمت خودشکوفایی سوق میدهد.
خودشکوفایی تحصیلی
یکی از مهمترین هدفهای معلمان این است که به دانشآموزان کمک کنند تا از بیشترین پتانسیلشان بهره ببرند و استعدادهایشان کشف شود. اما برای موفقیت در این امر باید دید که چه چیزی میتواند این دانشآموزان را به این حد از اشتیاق و توانایی راغب کند تا به مطالعه صحیح و یادگیری عمیق روی بیاورند.
در ادامه بهترین روشهای خودشکوفایی تحصیلی را معرفی میکنیم تا با استفاده از آنها فرزندان یا دانشآموزان خود را به اوج قدرت یادگیری برسانید.
برای دانش آموزان احساس تعلق ایجاد کنید
با درک اولیه از خودشکوفایی، برای اینکه دانشآموزان را به این درجه برسانید با دادن حس تعلق به آنها شروع کنید. این امر ضروری است، زیرا تعلق یکی از نیازهای سطح پایینی است که طبق نظریه مازلو قبل از اینکه فرد بتواند خودشکوفایی کند باید این نیاز در او برآورده شود.
برای ایحاد حس تعلق میتوانید فرهنگ استقبال از مدرسه را در آنها پرورش دهید. یک راه ساده برای انجام این کار، ایجاد ارتباط موثر با دانشآموزان و تشویق آنها به ایجاد دوستی با یکدیگر است.
این نکته بهویژه در محیطهای آموزش الکترونیکی و مجازی اهمیت ویژهای دارد زیرا ممکن است هرگز دانشآموزان به صورت فیزیکی با یکدیگر تعامل نداشته باشند. بنابراین این کار باعث تقویت مهارت های ارتباطی آنها نیز میشود.
همچنین باید آنها را تحسین و تجلیل کنید تا احساس دوستداشته شدن و تشویق شدن کنند. با اختصاص زمان و منابع، روی آنها سرمایهگذاری کنید و نشان دهید که اطمینان شما را جلب کردهاند.
به آموزش الکترونیکی توجه کنید
هنگامی که به دانش آموزان کمک میکنید تا به مرحله خودشکوفایی برسند، از آموزش الکترونیکی غافل نشوید زیرا وسیلهای موثر برای هدفهای شما است. در نگاه اول ممکن است این طور به نظر نرسد، اما محیطهای یادگیری آموزش های آنلاین میتوانند کمبودهای دانشآموز را از طریق فعالیتهای اضافی و تکالیف مدرسه برطرف میکنند. این نوع آموزش نیازهای رشد آنها را نیز برآورده کنند.
هنگامی که دروس خود را طراحی میکنید یا دوره آموزشی الکترونیکی ایجاد میکنید، فعالیتها و تمرینهایی را در نظر بگیرید که به دانشآموزان فرصت دستیابی به اهدافشان را میدهد. طوری برناممهریزی کنید که در یک تیم کار کنند و درگیر چالشهای ذهنی شوند.
همچنین، تدریس خود را در مسیر اهداف دانشآموزان قرار دهید تا مطمئن شوند که هدفی وجود دارد و اگر در مسیر آن قدم بردارند به موفقیت میرسند. به طور مثال اگر مدرس کنکور هستید هدف اصلی دانشآموزان را میدانید. آنها میخواهند به رتبه خوبی در کنکور برسند و ممکن است هنوز تواناییهایشان را شکوفا نکرده باشند. در این حالت دورههای آموزش الکترونیک خود را دقیقا مطابق با هدف نهایی آنها طراحی کنید تا در مسیر خود با شما همراه شوند.
به آنها راه رسیدن به هدف هایشان را بیاموزید
بخش بزرگی از خودشکوفایی، تعیین اهداف و پیگیری میزان پیشرفت است. اما زمانی که دانش آموزان به نقطه آمادگی برای خودشکوفایی میرسند، با وجود داشتن انگیزه دستیابی به اهداف، نمیدانند که چگونه این کار را انجام دهند. اینجا لحظهای است که شما به عنوان معلم میتوانید آنها را در طول راه راهنمایی کنید.
با آموزش آنها درباره اهمیت هدفگذاری در زندگی و تحصیل، کار خود را آغاز کنید. به طور مثال، ممکن است آنها با استفاده از توانایی خود در تصمیم گیری بخواهند که تبدیل به مدیران بهتری شوند. میتوانید آنها را تشویق کنید که برای رسیدن به آن هدف به گروههای ورزش بپیوندند یا در یک محیطهای گروهی کاری ایجاد کنید و به آنها فرصتی برای ایفای نقش مدیریت آن گروه را ارائه دهید.
همچنین ضروری است که به آنها نظارت بر میزان پیشرفتشان را یاد بدهید. حتما به آنها بیاموزید که باید قبل از حرکت به سمت نقطه پیشرفت بعدی، پیروزیهای قبلی خود را جشن بگیرند.
عزت نفس آنها بسازید
گام بعدی برای کمک به خودشکوفایی دانشآموزان این است که در آنها عزت نفس ایجاد کنید. یکی از راهها برای ایجاد عزت نفس در آنها این است که از خودتان ابراز همدردی بیشتری نشان دهید. وقتی همدلی خود را به نمایش میگذارید و از مهارت گوش دادن خود استفاده میکنید روابط بهترین میان شما و دانشآموزان شکل میگیرد.
وقتی دانشآموزان احساس کنند که توسط معلم خود درک و شنیده شدهاند فضای آموزش کلاس مثبت میشود. به این ترتیب آنها درمییابند که افراد مهمی هستند و احساس راحتی بیشتری با شما و درسهایشان خواهند داشت.
روش دیگر برای ایجاد عزت نفس در دانشآموزان این است که به آنها شانس بروز خلاقیتهایشان را بدهید. بعضی از محیطهای تحصیلی آنچنان خشک و رسمی هستند که دانشآموز را از نمایش استعدادها و خلاقیتهایش بازمیدارند.
اگر به دنبال خودشکوفایی دانشآموزان هستید و میخواهید که به آنها برای رسیدن به بیشترین تواناییهایشان یاری برسانید به آنها اجازه بدهید تا خودشان را بهتر بشناسند و با این کشف درونی خلاقیتهایشان را به نمایش بگذارند. در این حالت قطعا این افراد عزت نفس خوبی به دست میآورند و دیگر احساس بیارزشی نخواهند کرد.
علاوه بر کشف استعدادها، دانشآموزان با استفاده از این تکنیکها به روش های درس خواندن سریع مسلط میشوند و بهترین نمرات را در طول دوران تحصیل خود کسب میکنند.
خودشکوفایی یونگ
مفهوم خودشکوفایی «کارل یونگ» (Carl Jung) به نظریه اراده انسان اشاره دارد. مطابق نظریه روانشناسی یونگ در نهایت انسان باید خودش را به عنوان تثبیتکننده نهایی بشناسد.
این طرز تفکر ما را به مسیر تحقق خودمان راهنمایی میکند. یونگ دریافت که اگر به دنبال کشف ماهیت خود هستیم، وجود نمادها و کهن الگوها ضروری است.
در ادامه مروری کوتاه بر فرآیند دستیابی یونگ به فردیت ارائه کردهایم. این سه بخش از طریق روانشناسی تحلیلی رشد یونگ به وجود میآیند.
فرآیند آن به این صورت است:
- نفس
- ناخودآگاه شخص
- ناخودآگاه جمعی
او از خود به عنوان «کهن الگوی تمامیت متعالی» صحبت میکرد و در واقع خودش را یک کهن الگو میدانست که این موضوع نشان میدهد با توجه به نشانههای هرم مازلو یونگ به خودشکوفایی رسیده بود. در واقع اشتیاق برای رسیدن به خود واقعی همان خودشکوفایی است که او در نظریههای روانشناسیاش و در بخش ناخودآگاه شخصی و جمعی آنها را به وضوح توضیح داده است.
تجربه خودشکوفایی
احتمالاً افراد کمی در جهان وجود دارند که ادعا میکنند به احساس خودشکوفایی رسیدهاند.
صرف نظر از این مسئله، وقتی احساس عمیقتری از خودآگاهی را دنبال میکنید و به پتانسیل واقعی خود دست مییابید احتمالا احساسات زیر را تجربه خواهید کرد:
- برقراری روابط قویتر، چه با اعضای خانواده، چه دوستان و چه همکاران
- رضایت بیشتر از خود، عزت نفس، اعتماد به نفس، رشد شخصی، رضایت از زندگی
- استفاده از استعدادهای خود برای کمک به دیگران به شکل واقعی
- لذت بیشتر از زندگی، با استرس و تشویش کمتر
مزایای خودشکوفایی
روانشناسان معتقدند که افراد خودشکوفا مزیتهایی نسبت به دیگر افراد دارند. برخی از این مزیتها در زیر آمدهاند.
- با رسیدن به خودشکوفایی به درک بهتری از واقعیت میرسند.
- اشتباه و خطاهای خود را میپذیرند.
- ارزشگذاری درستتری خواهند داشت. یعنی برای موضوعات مهم انرژی بیشتر و برای موضوعات کماهمیت انرژی کمتری صرف میکنند. یکی از مشکلات شایع در میان بقیه افراد این است که نمیتوانند تفاوتی میان این دو موضوع قائل شوند و برای هردو بیش از اندازه انرژی صرف میکنند.
- مشکلی با تنها شدن ندارند.
- به دیگران محبت بیشتری میکنند و مهواره احساس همدلانهای نسبت به آنها دارند.
- به سادگی تحت تاثیر مدهای فرهنگی و نظرات جمعی قرار نمیگیرند.
- برای همه ارزش و شخصیت قائل هستند و به کسی بیاحترامی نمیکنند.
- تعداد دوستانشان زیاد نیست ولی دوستیهای عمیقی دارند.
- درک بهتری درباره روابط میان موضوعات دارند و به همین علت با کمک تفکر استراتژیک خود موضوعات را حل میکنند.
پیشینه نظری خودشکوفایی
جالب است بدانید که خودشکوفایی اغلب با مازلو در ارتباط است اما واقعیت این است که این اصطلاح اولین بار توسط «کرت گلدشتاین» (Kurt Goldstein) ابداع شد. او خودشکوفایی را به فرد یا فرایندی میگوید که «خود» کلینگر است. منظور این است که فرد توجه میشود خودش و محیط اطرافش دو قطعه از یک کل بزرگتر هستند.
در آن زمان صحبتهای گلدشتاین در این باره چندان مورد توجه قرار نگرفت اما کمی بعد مازلو خودشکوفایی را در نظریه خود در میان سلسله مراتب نیازهای انسانی قرار داد و از آن پس، این مفهوم رواج پیدا کرد. او در رابطه با انگیزه انسانی خودشکوفایی را با بیان این جمله که «انسان چه میتواند باشد، چه باید باشد» عنوان کرد و اسم «خودشکوفایی» را روی آن قرار داد.
جمع بندی
در این مطلب گفتیم که خودشکوفایی تحقق کامل پتانسیل و بهرهوری در زمینههای فکری، اجتماعی و خلاقیت انسان است که انگیزههای درونی باعث آن میشود. از آنجایی که خود شکوفایی بر پایه تواناییهای فرد برای دستیابی به بیشترین حد پتانسیل خود است این فرایند کاملا فردی محسوب میشود و نمیتوانیم آن را در همه افراد به یک حد تصور کنیم بنابراین برای هرکس متفاوت است. اما این افراد اغلب پس از شکوفایی ویژگیهای مشترکی دارند که به آنها در این متن اشاره کردیم و همچنین مثالها و راههای رسیدن به خودشکوفایی را ارائه دادیم تا با مطالعه آنها به بالاترین حد هرم مازلو دست یابید و حتی از آن نیز فراتر بروید.
سوالات متداول
در ادامه به برخی از سوالات متداول در زمینه خودشکوفایی میپردازیم.
آیا مسیر خودشکوفایی همه یکسان است؟
هرکسی تواناییهای و ظرفیت متفاوتی نسبت به بقیه دارد. از این رو مسیر رسیدن به شکوفایی برای هرکس متفاوت با دیگری است.
آیا میتوانیم بدون رعایت سلسله مراتب مازلو به خودشکوفایی برسیم؟
بله. تحقیقات نشان دادهاند که گاهی میشود بدون برآورده کردن برخی از نیازهای قبلی، به خودشکوفایی رسید.
چقدر خوب گفتید