اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید – ۱۵۰ اصطلاح کلیدی + مثال، تمرین و تلفظ
یکی از موضوعات مهم هنگام سفر به کشورهای انگلیسی زبان، خرید کردن است. دانستن شیوه درست بیان خواسته خود و درک منظور فروشنده، به ما کمک زیادی میکند تا سفری آسان و خوش داشته باشیم. به همین دلیل در این آموزش به اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید کردن میپردازیم و به فهرستی از مهمترین کلمات و عبارات در این مورد اشاره میکنیم. علاوه بر این با ارائه مثالهای مختلف، روشهای درست برای استفاده از این اصطلاحها را در جمله یاد میگیریم.
اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید کردن
وقتی به کشوری انگلیسی زبان سفر میکنید، چه برای تفریحی کوتاه و چه به قصد کار یا تحصیل و برای مدتی طولانی به سفر رفته باشید، حتما نیاز پیدا میکنید برای خرید به مغازهای بروید. خرید کردن در هر شرایطی نیاز به پرسیدن سوالهای زیادی دارد تا اطلاعات کافی در مورد جنس مدنظر خود پیدا کنیم. در این مطلب قصد داریم با دستهبندی این سوال و جوابها، یادگیری آنها را سادهتر کنیم.
اصلاحات مربوط به پیدا کردن مغازه
در کشورهای انگلیسیزبان بهتر است برای پیدا کردن مغازه یا فروشگاهی که قصد خرید از آن را داریم، از اصطلاحها و فعلهای رایج برای آدرس پرسیدن و پیدا کردن جهت مسیر درست استفاده کنیم. در ادامه به تعدادی از مهمترین سوالها در مورد پیدا کردن مغازه و پاسخهای احتمالی مخاطب به آنها اشاره کردهایم.
سوال
Can you recommend a good toy / clothes shop?
میتوانید اسباببازی فروشی / لباسفروشی خوبی معرفی کنید؟
Is there a chemists / supermarket in the area?
این اطراف داروخانه / سوپرمارکتی هست؟
Where can I get toothpaste / pet food?
کجا میتوانم خمیر دندان / غذای حیوان خانگی بخرم؟
Where's the nearest shopping centre?
نزدیکترین مرکز خرید کجاست؟
جواب
There's a really good bookshop just around the corner.
کتابفروشی بسیار خوبی سر نبش است.
You can buy that here in the hotel.
میتوانی آن را همینجا در هتل بخری.
The best toy shop is in the shopping centre.
بهترین اسباببازی فروشی در مرکز خرید است.
The nearest one is a few miles away.
نزدیکترین مغازه چند مایل دورتر است.
اصطلاحات مربوط به ساعت کار فروشگاه
هنگام سفر به کشوری انگلیسیزبان، حتما در مورد ساعات کاری فروشگاههایی که میخواهید از آنها خرید کنید برای شما سوال پیش میآید. این سوالها هم در مورد ساعت و هم روزهای هفته باز بودن مغازه اشاره دارد و برای درک پاسخ آن باید با معنی اصطلاحها و کلمات مربوط آشنا باشید. در ادامه به روشهای سوال پرسیدن در این مورد اشاره میکنیم و پاسخهای احتمالی را نیز مرور میکنیم.
سوال
What time do you open, please?
چه ساعتی باز میکنید؟
What time do you close, please?
چه ساعتی مغازه را میبندید؟
What are your opening hours?
ساعات کاری شما چند تا چند است؟
Are you open all day?
تمام روز باز هستید؟
Are you open on Sundays?
یکشنبهها باز هستید؟
جواب
We're open 24/7. (24 hours a day, 7 days a week)
ما ۲۴۷ باز هستیم. (بیست و چهار ساعت روز، هفت روز هفته)
We're closed at lunchtime, between 12 and 2pm.
ما ساعت ناهار، بین دوازده تا دو ظهر میبندیم.
We're open from 9am till 6pm, Monday to Friday.
ما نه صبح تا شش بعدازظهر، از دوشنبه تا جمعه باز هستیم.
اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید لباس
هنگام خریدن لباس در هر جایی از دنیا، سوالهای زیادی در مورد قیمت، اندازه، جنس پارچه، رنگ و موارد دیگر برای ما پیش میآید. در ادامه به چند نمونه از این سوالها و پاسخهای احتمالی فروشنده میپردازیم.
سوال
Could you help me, please?
لطفا میتوانید به من کمک کنید؟
Could you tell me where the... department is?
می توانید به من بگویید بخش... کجاست؟
Excuse me, I'm looking for a... .
ببخشید من به دنبال... میگردم.
Is there somewhere I can try this on, please?
جایی هست که بتوانم این لباس را پرو کنم؟
Does it suit me?
این لباس به من میآید؟
Do you have this in a larger/smaller size / different colour, please?
این لباس را در اندازه بزرگتر / کوچکتر / رنگی دیگر دارید؟
Do you do alterations?
تعویض میکنید؟
Do you have a refund policy?
شرایط برگرداندن خرید و بازپرداخت دارید؟
Is this in the sale?
این لباس تخفیف دارد؟
Can I try this on please? This doesn’t fit.
میتوانم این را بپوشم؟ این یکی اندازه نیست.
Can I try this in a different/bigger / smaller size?
میتوانم یک سایز متفاوت / بزرگتر / کوچکتر بپوشم؟
Can you tell me where the fitting/changing room is?
میتوانید بگویید اتاق پرو کجاست؟
Do you accept returns?
لباس را پس میگیرید؟
I am size… Could I exchange this, please?
من سایز... هستم. میتوانم این را عوض کنم؟
I take a size…
میتوانم سایز... بردارم؟
Can I get a refund?
میتوانم هزینه خود را پس بگیرم؟
What is this made from?
جنس این چیست؟
What time does this shop close?
فروشگاه چه ساعتی میبندد؟
Is this item in the sale?
این وسیله در حراج است؟
جواب
It's too long / short.
بیس از حد بلند / کوتاه است.
It's too tight / loose.
زیادی تنگ / گشاد است.
The ladies / gents changing rooms are over there.
اتاق پرو خانمها / آقایان آنجاست.
You can bring it back and exchange it or get a refund within 2 weeks if you keep the receipt.
اگر رسید را نگه دارید میتوانید آن را برگردانید و عوض کنید یا پس بدهید و پول خود را پس بگیرید.
Would you like to try it on? That colour suits you.
دوست دارید این لباس را بپوشید؟ رنگش به شما میآید.
What size are you / what size do you take?
چه سایزی هستید؟ چه سایزی میپوشید؟
Would you like to try a different size?
سایز متفاوتی میخواهید؟
How does that feel? Is that a good fit?
چه احساسی دارید؟ اندازه است؟
Any good? You can use the fitting room.
خوب است؟ میتوانید از اتاق پرو استفاده کنید.
هنگام خرید لباس در کشوری انگلیسیزبان، به تابلوها و نوشتههایی برخورد میکنید که برای آسانتر کردن خرید شما و پیدا کردن مسیر درست در فروشگاه نصب شدهاند. علاوه بر این، ممکن است روی لباس نیز اطلاعات مهمی در مورد آن نوشته شده باشد. در جدول زیر به تعدادی از مهمترین نوشتههای مربوط به خرید لباس در فروشگاه اشاره کردهایم.
نوشتههای مربوط به خرید لباس | |
اتاق پرو | Changing room / Fitting room |
حراج | Sale |
پرداخت و بستهبندی / اینجا پرداخت کنید | Cash and wrap / Pay here |
تا ۲۸ روز دیگر برگردانید تا هزینه خود را کامل پس بگیرید | Return within 28 days for a full refund |
لباس حاملگی | Maternity wear |
قابل شستوشو با ماشین لباسشویی | Machine washable |
خشک کردن با خشککن ممنوع | No tumble drying |
فقط خشکشویی | Dry clean only |
بازپرداخت نداریم | No refunds / returns |
تعویض نداریم | No exchanges |
فقط تعویض | Exchange only |
اصطلاحات مربوط به پرداخت هزینه
مرحله آخر خریدن هر چیزی، پرسیدن قیمت و روش پرداخت هزینه آن است. توجه داشته باشید این سوالها در زبان انگلیسی به صورت مستقیم و واضح پرسیده میشوند اما میتوان از عباراتی مانند could you و can I برای سوال پرسیدن استفاده کرد. تعدادی از سوالهایی که میتوان برای پرداخت آسانتر پرسید در ادامه آمدهاند.
سوالات خریدار از فروشنده
Do you take credit cards?
کارت اعتباری قبول میکنید؟
Do you give credit?
اعتباری به حساب واریز میکنید؟
Do you have a loyalty card?
کارت مشتری دارید؟
Does it have a warranty?
ضمانت بازگشت دارد؟
Can I pay by cheque?
میتوانم با چک هزینه را بپردازم؟
Do you offer a cash discount?
برای پرداخت نقدی تخفیفی دارید؟
Could I have a VAT receipt, please?
ممکن است فاکتور مالیاتی در اختیارم قرار بدهید؟
Could I leave my bags here and pick them up later?
میتوانم کیسههای خود را اینجا بگذارم و بعدا بردارم؟
جوابهای فروشنده
We take all the major credit cards.
همه کارتهای اعتباری معتبر را قبول میکنیم.
We only accept cheques with a cheque card.
فقط اگر کارت شناسایی بانک داشته باشید چک قبول میکنیم.
We are offering 6 months free credit with no deposit.
شش ماه اعتبار رایگان بدون پسانداز ارائه میکنیم.
Sorry, no.
متاسفانه نه.
Yes, certainly.
بله حتما.
سوالهای فروشنده یا صندوقدار
Are you in the queue?
شما در صف هستید؟
Who’s next?
نفر بعد کیست؟
Next, please!
بعدی لطفا!
How would you like to pay?
دوست دارید چطور پرداخت کنید؟
Will that be cash or credit?
نقدی پرداخت میکنید یا کارت اعتباری؟
Would you like a bag?
کیسه میخواهید؟
Can I help you with anything else?
کمک دیگری از من برمیآید؟
Will that be all?
همینها کافیست؟
Would you like a gift receipt for that?
برای این محصول رسید هدیه ميخواهید؟
Would you like me to gift wrap it for you?
میخواهید آن را کادو کنم؟
Would you like that gift wrapped?
دوست دارید کادو شود؟
Would you like any cashback?
بازپرداخت نقدی میخواهید؟
Put your card into the machine, please.
لطفا کارت خود را در دستگاه بگذارید.
Enter your PIN, please.
رمز خود را وارد کنید.
That comes to ….(price), please.
جمع قیمتش میشود... .
The total is….(price).
قیمت نهایی میشود... .
That’s… (price), please.
قیمت آن... میشود.
روش های بیان قیمت
به طور کلی در زبان انگلیسی دو روش برای بیان قیمت وجود دارد. یکی از این روشها یا استفاده از واحد پولی کشور مد نظر است و دیگری، با بیان دو عدد پشت سر هم انجام میشود که اولی واحد پولی بزرگتر و دومی واحد پول خرد است. در ادامه به چند مثال از این روش اشاره میکنیم تا با آن بهتر آشنا شوید.
£5.99 = Five pounds and ninety-nine pence
پنج پوند و نود و نه پنس
***
£5.99 = Five, ninety-nine
پنج و نود و نه
$12.75 = Twelve dollars and seventy-five cents
دوازده دلار و هفتاد و پنج سنت
***
$12.75 = Twelve seventy-five
دوازده و هفتاد و پنج
€3.20 = Three euros and twenty cents
سه یورو و بیست سنت
***
€3.20 = Three twenty
سه و بیست
اصطلاحات انگلیسی در مورد برگرداندن خرید
گاهی اوقات پس از خرید چیزی، متوجه میشوید سایز یا رنگ آن برای شما مناسب نیست، یا متوجه اشکالی در جنس میشوید و قصد دارید آن را به فروشگاه پس بدهید یا تعویض کنید. برای این کار باید بتوانید منظور خود را واضح و مستقیم، همچنین به شکلی کاملا محترمانه بیان کنید. به همین دلیل در ادامه به روشهای بیان شکایت یا درخواست پس دادن کالا به انگلیسی اشاره میکنیم.
سوال یا درخواست خریدار
Who can I speak to about making a complaint?
برای مطرح کردن یک شکایت با چه کسی میتوانم حرف بزنم؟
Could I have a refund please?
میتوانم هزینه این جنس را پس بگیرم؟
Can I speak to the manager please?
لطفا میتوانم با مدیر صحبت کنم؟
I’d like to return this please.
میخواهم این جنس را پس بدهم.
I’d like to make a complaint.
میخواهم شکایتی کنم.
I’d like to change this for a different size please.
میخواهم این را عوض کنم و سایز متفاوتی بگیرم.
سوال یا پاسخ فروشنده
Do you have the original receipt?
رسید اصلی را دارید؟
Did you buy it from one of our other stores?
آن را از یکی از فروشگاههای دیگر ما خریدهاید؟
Can I ask why you’re returning it please?
میتوانم بپرسم چرا میخواهید آن را پس بدهید؟
Can I ask why you’ve changed your mind, please?
ممکن است بپرسم چرا نظرتان عوض شده است؟
پاسخ خریدار
It doesn’t work.
کار نمیکند.
It doesn’t fit.
اندازه نیست.
It was a gift, but I don’t like it.
هدیه بوده و من از آن خوشم نمیآید.
It was a gift, but the person I bought it for doesn’t like it.
هدیه بود اما کسی که آن را برایش خریدم ازش خوشش نمیآید.
اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید غذا
خریدن غذا یکی از نیازهای روزمره است که حتما در هر سفری، چه سفر کاری، چه سفر تفریحی یا حتی سفر تحصیلی به آن نیاز پیدا میکنید. در ادامه به سوالهایی و پاسخهایی برای خرید غذا در رستوران یا خرید مواد اولیه غذا مانند میوهها و سبزیجات، پرسیدن اطلاعات لازم، برگرداندن خوراکیهای خریدهشده و دیگر موارد مربوط به خرید غذا اشاره میکنیم.
سوال
Can I have another carrier bag, please?
میتوانم یک کیسه دیگر بگیرم؟
I’d like to use this voucher.
میخواهم از این کوپن تخفیف استفاده کنم.
Could you tell me where the meat section is?
میتوانید به من بگویید بخش گوشت کجاست؟
This fruit is bruised.
این میوه لک شده است.
I’ll have half a kilo of apples, please.
لطفا نیم کیلو سیب بدهید.
Can I pay by credit card?
میتوانم با کارت اعتباری بپردازم؟
Could you prepare the fish for me, please?
میتوانید لطفا ماهی را برایم آماده کنید؟
Where are the trolleys?
چرخدستیهای خرید کجا هستند؟
Could I have some help packing?
میتوانید برای بستهبندی به من کمک کنید؟
Where is the fresh produce?
بخش محصولات تازه کجاست؟
جواب
How much would you like?
چقدر میخواهید؟
Are you being served?
کسی به کار شما رسیدگی میکند؟
That will be ten pounds fifty pence, please.
پنج پوند و پنجاه پنس میشود لطفا.
Do you need any help packing?
برای بستهبندی به کمک نیاز دارید؟
That’s ten pounds fifty.
میشود شش پوند و پنجاه.
Please enter your pin.
لطفا رمز خود را وارد کنید.
Would you like that sliced?
دوست دارید آن را تکه کنم؟
علاوه بر سوالها و جوابهایی که در مکالمه با فروشنده و مغازهدار برای خرید غذا مطرح میشود، به تابلوها و نوشتههایی نیز برخورد میکنید. در جدول زیر به معنی تعدادی از مهمترین نوشتههای مربوط به غذا اشاره کردهایم که ممکن است هنگام خرید به آنها برخورد کنید.
نوشتههای مربوط به غذا | |
فقط سبد | Baskets only |
تسویهحساب فوری | Express checkout |
فقط نقد | Cash only |
ده کالا یا کمتر | 10 items or less |
یکی بخر دو تا ببر | Buy one get one free (BOGOF) |
شستهشده و آماده خوردن | Washed and ready to eat |
از قبل شسته شده | Pre-washed |
فضای آزاد (بخشی از فروشگاه با هوای آزاد برای نگهداری مواد غذایی) | Free range |
صف اینجاست | Queue here |
تسویهحساب شخصی | Self-checkout |
بهترین تاریخ مصرف | Best before date |
تاریخ مصرف / تاریخ فروش | Use by date / Sell by date |
سه تا به قیمت دو تا | 3 for the price of 2 |
یکی بخرید یکی به نصف قیمت بگیرید | Buy one get one half price |
این سمت را بالا قرار دهید سپس باز کنید | Open this way up |
بخش لبنیات | Dairy section |
مکالمه های انگلیسی در مورد خرید
همانطور که میدانید یاد گرفتن کلمات و اصطلاحات مربوط به خرید در انگلیسی، به تنهایی برای یادگیری عمیق این موضوع مهم مکالمه کافی نیست. به همین علت در ادامه چند نمونه مکالمه با تعداد زیادی از این اصطلاحها در اختیار شما قرار دادهایم تا با کاربرد آنها در زندگی روزمره نیز آشنا شوید.
مکالمه اول
A: We are having a summer sale. Everything is 50% off the normal price.
B: Really? Everything?
A: Yes. Everything is on sale, including jeans, sandals, and belts. All the summer shirts are on sale, too.
B: I do need some new glasses. I lost mine when I went to the beach this summer. Oh, these are really nice. What is the price of these? There is no price tag on them.
A: Well, sir, there’s no price tag on those sunglasses because they are mine!
B: Really? I would like to get a pair of sunglasses just like these. Where did you get them?
A: Actually, I got them for $15 at a Quicksilver store.
B: There is a Quiksilver store in this mall, isn’t there?
A: Yes, but let me show you the ones we have on sale.
B: No, thanks. I think I’ll just go to Quiksilver!
ترجمه مکالمه اول
B: واقعا؟ همهچیز؟
A: بله همهچیز، شلوارهای جین، صندلها و کمرندها. تمام پیرهنهای تابستانه هم در حراج هستند.
B: من عینک جدید لازم دارم. تابستان امسال که به ساحل رفتم عینکم را گم کردم. وای این خیلی زیباست. قیمتش چقدر است؟ برچسب قیمت ندارد.
A: خب آقا، روی این عینک آفتابی برچسب عینکی نیست چون عینک من است!
B: واقعا؟ من عینکی دقیقا شبیه به همین میخواهم. آن را از کجا خریدید؟
A: راستش آنها را پانزده دلار از فروشگاه کوییکسیلور خریدم.
B: در این پاساژ شعبهای از فروشگاه کوییکسیلور هست، مگر نه؟
A: بله ولی اجازه بدهید عینکهای تخفیفخورده خودمان را به شما نشان بدهم.
B: نه ممنون. فکر کنم سری به فروشگاه کوییکسیلور بزنم.
مکالمه دوم
Salesperson: Can I help you?
Gloria: Yes, I’m looking for a sweater — in a size medium.
Salesperson: Let’s see… here’s a nice white one. What do you think?
Gloria: I think I’d rather have it in blue.
Salesperson: OK… here’s blue, in a medium. Would you like to try it on?
Gloria: OK… yes, I love it. It fits perfectly. How much is it?
Salesperson: It’s $50. It will be $53 with tax.
Gloria: Perfect! I’ll take it.
ترجمه مکالمه دوم
گلوریا: بله. دنبال سوییشرتی میگردم، سایز مدیوم.
فروشنده: بگذارید ببینم... اینجا یک سوییشرت سفید زیبا داریم. نظرتان چیست؟
گلوریا: فکر کنم ترجیح میدهم آبی باشد.
فروشنده: خب... این هم آبی، سایز مدیوم. میخواهید آن را پرو کنید؟
گلوریا: خب... بله. خیلی دوستش دارم. کاملا اندازه است. قیمتش چقدر است؟
فروشنده: پنجاه دلار است. با مالیا پنجاه و سه دلار.
گلوریا: عالی است. همین را میخرم.
مکالمه سوم
Shop assistant: May I help you?
Customer: Yes, I'm looking for a sweater.
Shop assistant: What size are you?
Customer: I'm an extra large.
Shop assistant: Would you like a plain sweater or something else?
Customer: I'm looking for a plain blue sweater.
Shop assistant: How about this one?
Customer: Yes, that's nice. Could I try it on?
Shop assistant: Certainly, the changing rooms are over there.
Customer: Thank you. (goes into a changing room to try on the sweater)
Shop assistant: How does it fit?
Customer: It's too large. Do you have a large one?
Shop assistant: Yes, here you are. Would you like to try it on to see if it fits?
Customer: No that's Okay. Thank you. I'll take it. I'm also looking for some nice slacks.
Shop assistant: Great. We have some very nice wool slacks over here. Would you like to take a look?
Customer: Yes, thanks for your help.
Shop assistant: What are your measurements?
Customer: I'm a 38'' waist and a 32" inseam.
Shop assistant: What do you think about these?
Customer: They're nice, but I'd prefer cotton trousers if you have them.
Shop assistant: Certainly, our summer slacks collection is over here. How about these?
Customer: Yes, I like those. Do you have them in grey as well?
Shop assistant: Yes, here's a pair. You said the measurements are 38" by 32", didn't you?
Customer: Yes, that's correct. I'll go try them on.
Shop assistant: Let me know if you need any help.
Customer: Thank you. (comes back) These are great. So, that makes one sweater and a pair of grey slacks.
Shop assistant: OK, how would you like to pay?
Customer: Do you take credit cards?
Shop assistant: Yes, we do. Visa, Master Card, and American Express.
Customer: OK, here's my Visa.
Shop assistant: Thank you. Have a nice day!
Customer: Thank you, goodbye.
ترجمه مکالمه سوم
فروشنده: میتوانم کمکی کنم؟
خریدار: بله دنبال سوییشرت میگردم.
فروشنده: چه سایزی هستید؟
خریدار: ایکس لارج.
فروشنده: سوییشرتی ساده میخواهید یا چیزی دیگر؟
خریدار: به دنیال یک سوییشرت آبی ساده هستم.
فروشنده: این یکی چطور است؟
خریدار: بله خوب است. میتوانم آن را پرو کنم؟
فروشنده: حتما، اتاقهای پرو آنجا هستند.
خریدار: ممنونم. (وارد یکی از اتاقهای پرو میشود و سوییشرت را میپوشد.)
فروشنده: اندازه است؟
خریدار: زیادی بزرگ است. سایز لارج ندارید؟
فروشنده: بله بفرمایید. میخواهید آن را بپوشید تا ببینید اندازه هست یا نه؟
خریدار: نه مسئلهای نیست. میخرمش. شلوار پارچهای خوبی هم میخواهم.
فروشنده: عالی. چند شلوار پارچهای پشمی اینجا داریم. میخواهید نگاهی بیندازید؟
خریدار: بله، از کمک شما ممنونم.
فروشنده: اندازه لباستان چیست؟
خریدار: اندازه کمر ۳۸ و اندازه درز داخلی ۳۲.
فروشنده: نظرتان راجع به این چیست؟
خریدار: خوب است اما اگر شلوار کتان دارید آن را ترجیح میدهم.
فروشنده: حتما. مجموعه شلوارهای پارچهای تابستانیمان اینجاست. این چطور است؟
خریدار: بله ازش خوشم میآید. رنگ خاکستری آن را هم دارید؟
فروشنده: بله اینجاست. گفتید اندازه لباستان ۳۸ و ۳۲ است، درست است؟
خریدار: بله درست است. میروم آن را پرو کنم.
فروشنده: اگر کمکی خواستید به من اطلاع بدهید.
خریدار: ممنونم. (برمیگردد) عالی است. خب پس یک سوییشرت و یک شلوار خاکستری.
فروشنده: خب، چطور میخواهید هزینهاش را بپردازید؟
خریدار: کارت اعتباری قبول میکنید؟
فروشنده: بله قبول میکنیم. کارت ویزا، مستر کارت و امریکن اکسپرس.
خریدار: خیلیخب. این هم کارت ویزای من.
فروشنده: ممنونم. روز خوبی داشته باشید!
خریدار: ممنونم، خداحافظ.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید
درزبان انگلیسی عبارتها و اصطلاحهایی وجود دارد که برای حرف زدن در مورد خرید به کار میروند. این اصطلاحها معمولا در معنی تحتالفظی خود به کار نمیروند و هر کدام کاربرد بهخصوصی دارند. استفاده از اصطلاحهای مناسب حین صحبت کردن در زبان انگلیسی باعث میشود افراد بومی منظور شما را بهتر متوجه شوند. به همین دلیل در ادامه به تعدادی از مهمترین اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید اشاره کردهایم.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید |
Bargain hunting |
Spend time in the shops looking for items to buy at the lowest price. |
به دنبال جنس ارزان گشتن |
Do the shopping |
Go shopping regularly to buy food and other necessities. |
خرید مایحتاج |
Go shopping |
Go to the shops to buy things. |
خرید کردن |
Fitting room |
A place to try on clothes to see if they fit or suit you. |
اتاق پرو |
.I can't afford it |
Not have enough money to buy something. |
نمیتوانم هزینه آن را بپردازم. |
.In stock/out of stock |
Be available or unavailable in a shop or store. |
موجود / ناموجود |
It costs a fortune! |
Be very expensive. |
هزینه زیادی دارد |
It costs an arm and a leg! |
Cost a lot of money; be very expensive. |
خیلی گران است! |
It's a steal! |
So cheap that it’s almost as if you haven't paid anything for it. |
خیلی ارزان است! |
It's good value for money. |
Worth the money spent on it. |
ارزش قیمتش را دارد |
Price tag |
A label showing the price of an article. |
برچسب قیمت |
UK: Receipt / US: sales slip |
A piece of paper given in a shop as proof that you have paid for an article. |
رسید |
Refund |
Money paid back to a customer who is not satisfied with an article purchased. |
بازپرداخت، پولی که فروشگاه بعد از پس گرفتن جنس به مشتری برمیگرداند |
Summer or Winter sales |
A period in the year when articles are sold at a reduced price. |
حراج تابستانه یا زمستانه |
Shop around |
Visit a number of shops selling similar articles in order to compare the prices. |
مقایسه قیمتها |
Shop assistant |
A person who serves customers in a shop. |
فروشنده |
Shop till you drop |
Go shopping for a very long time, until you are exhausted. |
خرید کردن تا مرز خستگی |
Shopaholic |
Love shopping so much that it is like an addiction |
معتاد به خرید |
Shopping spree |
Enjoy a lively outing, usually with much spending of money. |
تمام پول خود را خرج خرید کردن |
Shopping therapy |
The idea that buying things can make you feel better. |
خرید درمانی |
Spend money |
Use money to purchase an article or service |
پول خرج کردن |
Splash out on something |
Buy something even though it costs a lot of money |
ولخرجی کردن |
Take something back |
Return something that you have bought |
برگرداندن جنس |
That's a bargain! |
Said when an article is well below the usual price. |
جنس ارزانی است! |
That's a bit pricey! |
It's a bit expensive. |
کمی گران است! |
That's dirt cheap! |
It costs very little |
خیلی ارزان است! |
That's a rip-off! |
Is much more expensive that it should be |
خیلی گران است! |
Window shopping |
Look at things in shop windows, without actually purchasing anything. |
تماشای مغازهها بدون خرید کردن |
On sale |
For sale at a reduced price |
در حراجی |
In cash / by card |
Use cash or credit card to purchase something |
نقد / با کارت |
Outlet / mall |
Both have many stores in one location. |
فروشگاه حراجی / پاساژ |
Spend money on something |
Use the money to buy something or pay something |
پول خرج چیزی کردن |
Grocery shopping |
Shopping for food items |
خرید خواروبار، خرید مواد غذایی |
A good deal |
If something is a good deal, paid a low price |
قیمت مناسب |
Waste money on something |
Unnecessarily spend money on something |
پول برای چیزی هدر دادن |
به مثالهای زیر از کاربرد این عبارتها و اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید دقت کنید.
During the sales I go bargain hunting with my friends!
موقع حراجها من با دوستانم به دنبال جنس ارزان میگردیم.
Jack and I generally do the shopping together on Saturday mornings.
من و «جک» معمولا شنبهها صبح با همدیگر به خرید مایحتاج خانه میرویم.
She's gone shopping - I've no idea when she'll be back!
او برای خرید بیرون رفته است، اصلا نمیدانم کی برمیگردد.
I need your opinion. Will you come with me to the fitting room?
نظر تو را لازم دارم. با من به اتاق پرو میآیی؟
I'd love that jacket but I can't afford it!
من عاشق این ژاکتم اما نمیتوانم هزینه آن را بپردازم.
I'm very sorry. I'm afraid the coulor you want is out of stock.
خیلی متاسفم. متاسفانه رنگی که شا میخواهید در انبار موجود نیست.
Look at the price of that bag - it costs a fortune!
قیمت آن کیف را ببین، چقدر گران است!
The diamond engagement ring cost an arm and a leg!
آن حلقه نامزدی الماس خیلی گران است!
At that price it's a steal. You won't find one cheaper in any other shop.
با این قیمت مفت است. در هیچ مغازه دیگری از این ارزانتر پیدا نمیکنید.
The quality is excellent so it's good value for money.
کیفیت آن عالی است، به همین خاطر ارزش هزینهاش را دارد.
Before I try it on I must find the price tag, just to be safe!
قبل از اینکه آن را پرو کنم باید محض اطمینان برچسب قیمت را پیدا کنم.
If you keep the receipt you'll be able to exchange the article.
اگر رسید را نگه دارید میتوانید جنس را عوض کنید.
You must produce the receipt if you want to get a refund.
اگر میخواهید هزینه جنس را پس بگیرید باید رسید را تحویل دهید.
The kids need new winter coats but I'll try and wait until the sales to buy them.
بچهها پالتوی زمستانی جدید نیاز دارند اما تلاش میکنم تا شروع حراجیها صبر کنم و بعد آنها را بخرم.
The Internet makes it easier nowadays to shop around before buying anything.
اینترنت این روزها باعث میشود قبل از خرید هر چیزی، راحتتر بتوان به دنبال قیمت ارزانتر آن گشت.
The shop assistant was extremely patient while my mother tried on several pairs of shoes.
وقتی مادرم چندین جفت کفش را امتحان کرد، فروشنده بسیار صبور رفتار کرد.
If you go to London with Ashley, you'll shop till you drop, so take comfortable shoes!
اگر با «اشلی» به لندن بروی، تا سر حد مرگ خرید میکنی، پس کفشهای راحت ببر.
Sophie's favourite pastime is shopping - she's a complete shopaholic!
تفریح محبوب «سوفی» خرید کردن است، او عاشق خرید است!
Liza is planning to go on a shopping spree as soon as she gets her bonus.
«لیسا» برنامه دارد به محض گرفتن افزایش حقوقش به خریدی طولانی برود.
A little shopping therapy can usually cheer up bored teenagers.
کمی خریددرمانی معمولا نوجوانها را سرحال میکند.
We spent a lot of money on excursions during our trip.
ما در سفر خود پول زیادی خرج تورهای تفریحی کردیم.
When he got a promotion Andy splashed out on a brand new car.
وقتی «اندی» ارتقا گرفت، برای خرید ماشینی نو ولخرجی کرد.
The hair dryer didn't work properly so she took it back to the shop.
سشوار خوب کار نمیکرد به همین علت آن را به مغازه برگرداند.
That handbag goes beautifully with the dress, and at that price, it's a bargain!
آن کیف دستی خیلی به آن پیرهن میآید، قیمت بسیار مناسبی هم دارد.
Their clothes are a bit pricey but they have a wonderful selection.
لباسهایشان کمی گرانقیمت است اما مجموعهای فوقالعاده دارند.
80% off! That's incredible - it's dirt cheap at that price.
هشتاد درصد تخفیف! چه عالی! با این قیمت خیلی ارزان است.
$10 for orange juice? That's a rip-off!
ده دلار برای یک آب پرتقال؟ خیلی گران است!
I haven't been paid yet, so I can only go window shopping.
هنوز حقوق نگرفتهام، به همین خاطر فقط میتوانم ویترین مغازهها را تماشا کنم.
There are some nice apples on sale in that shop.
سیبهای خوبی در آن فروشگاه در حراج هستند.
I would appreciate it if you paid in cash.
اگر نقد پرداخت کنید متشکر میشوم.
The outlet / mall is a lot cheaper than stores downtown.
پاساژ از فروشگاههای مرکز شهر ارزانتر است.
He is a tightwad because he doesn’t like to spend money on anything.
او خسیس است چون دوست ندارد پول خرج هیچچیزی کند.
We need to go grocery shopping – do you have the checkbook?
باید به خرید خواروبار برویم دستهچک پیش توست؟
It cost a good deal, I can tell you.
میتوانم بگویم قیمت مناسبی دارد.
Why waste money on clothes you don’t need?
چرا پول خرج لباسهایی کنی که نیاز نداری؟
سوالات رایج اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید
در ادامه به چند سوال پرکابرد از اصلاحات انگلیسی در مورد خرید پاسخ میدهیم.
چطور قیمت چیزی را به انگلیسی بپرسیم؟
برای پرسیدن قیمت چیزی پیش از خریدن آن، روشهای مختلفی وجود دارد. بهترین روش استفاده از عبارت «How much is it» است. اگر به چند کالا اشاره داشته باشیم، یا قصد خرید کالایی را داشته باشیم که در انگلیسی به صورت اسم جمع به آن اشاره میشود میتوانیم از عبارت «How much are those» استفاده کنیم.
روش خریدن لباس به انگلیسی چیست؟
مهمترین نکته برای خریدن لباس به زبان انگلیسی، اشاره به سایز لباسی است که میخواهیم. برای بیان به سایز میتوان از عبارت «I'm size...» استفاده کرد و به جای سه نقطه سایز مد نظر خود را اضافه کرد. همچنین اگر سایز لباس اندازه ما نبود میتوانیم از جمله «Can I try this in a bigger / smaller size» استفاده کنیم تا اندازه کوچکتر یا بزرگتری را نیز امتحان کنیم.
تمرین اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید
در ادامه به چند نمونهسوال از اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید اشاره کردهایم.
تمرین اول اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید
با توجه به عبارتهایی که در ادامه آمده، جملههای زیر را کامل کنید.
for the bill, it is half-price, for a larger one, for bargains, extra if you use a credit card if I needed help
Q1: I've asked the waiter _____.
Answer: I've asked the waiter for the bill.
Q2: The shop assistant asked me _____.
Answer: The shop assistant asked me if I needed help.
Q3: I exchanged the shirt _____.
Answer: I exchanged the shirt for a larger one.
Q4: They charge you _____.
Answer: They charge you extra if you use a credit card.
Q5: I love shopping in the sales _____.
Answer: I love shopping in the sales for bargains.
Q6: I'm going to buy this dress while _____.
Answer: I'm going to buy this dress while it is half-price.
تمرین دوم اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید
مکالمه زیر را با کلمههای مناسب کامل کنید.
Q1: Store clerk: Hello, _____ I help you find anything?
Customer: Yes, I'm looking _____ a blouse and some matching trousers.
Store clerk: Great. What _____ would you like?
Customer: I'm _____ for a white blouse and black trousers. They're for an important job interview.
Store clerk: Okay. Please follow me to the business apparel section.
Customer: Thanks for your help.
Store clerk: It's my pleasure. Do you see anything you like?
Customer: Yes, that blouse looks nice.
Store clerk: What _____ are you?
Customer: I'm a small. Now, let's take a look at the pants.
Store clerk: These are nice. Would you like to _____ them on?
Customer: Do you have anything else?
Store clerk: Yes, we also have these trousers.
Customer: I like those, I'll try those _____ .
Store clerk: What are your _____ ?
Customer: I have a 26" waist and 32" inseam.
Store clerk: Here's a pair. Would you like to try them on?
Customer: Yes, where's the _____ ?
Store clerk: You can try them on over there.
Customer: Thank you. (tries the clothing on, and walks out of the changing room to show the store clerk) What do you think?
Store clerk: You look fantastic! I'm sure you'll get that job!
Customer: Thanks! I'll take them.
Store clerk: Would you like to _____ by cash or by credit card?
Customer: _____ , please. Here's my visa card.
Store clerk: Thank you. That will be $145.
Answer: Store clerk: Hello, may/could/can I help you find anything?
Customer: Yes, I'm looking for a blouse and some matching trousers.
Store clerk: Great. What color would you like?
Customer: I'm looking for a white blouse and black trousers. They're for an important job interview.
Store clerk: Okay. Please follow me to the business apparel section.
Customer: Thanks for your help.
Store clerk: It's my pleasure. Do you see anything you like?
Customer: Yes, that blouse looks nice.
Store clerk: What size are you?
Customer: I'm a small. Now, let's take a look at the pants.
Store clerk: These are nice. Would you like to try them on?
Customer: Do you have anything else?
Store clerk: Yes, we also have these trousers.
Customer: I like those, I'll try those on.
Store clerk: What are your measurements?
Customer: I have a 26" waist and 32" inseam.
Store clerk: Here's a pair. Would you like to try them on?
Customer: Yes, where's the changing room?
Store clerk: You can try them on over there.
Customer: Thank you. (tries the clothing on, and walks out of the changing room to show the store clerk) What do you think?
Store clerk: You look fantastic! I'm sure you'll get that job!
Customer: Thanks! I'll take them.
Store clerk: Would you like to pay by cash or credit card?
Customer: credit card, please. Here's my visa card.
Store clerk: Thank you. That will be $145.
جمعبندی
در این مطلب اصطلاحات انگلیسی در مورد خرید کردن را دستهبندی کردیم و برای هر کدام مثالهای متعددی از روش سوال پرسیدن و پاسخ دادن به این سوالها ارائه کردیم. علاوه بر این به معنی تابلوها و نوشتههایی که در فروشگاهها دیده میشوند اشاره کردیم. در نهایت به چند نمونه مکالمه با استفاده از تعدادی از این اصطلاحات پرداختیم و نمونهسوالهای مربوطی در اختیار زبانآموزان قرار دادیم.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ