وسایل خانه به انگلیسی – لیست کامل + تلفظ صوتی و ترجمه فارسی
لغات کاربردی زیادی در مورد لوازم خانگی به انگلیسی وجود دارد که در مکالمههای روزمره میتوان از آنها استفاده کرد. در این مطلب قصد داریم به کلمهها و اصطلاحهای مربوط به وسایل خانه به انگلیسی بپردازیم. برای درک بهتر و یادگیری عمیقتر این کلمه، آنها را در دستهبندیهای مختلفی بر حسب اتاقهای خانه قرار دادهایم تا بتوانید به کمک آنها دایره لغات خود را افزایش بدهید.
نام وسایل خانه به انگلیسی
امروزه در دنیای مدرن وسایل خانه تنوع بسیار زیادی دارند و هر روزه نیز تعداد بیشتری اختراع و تولید میشوند. هنگام صحبت کردن در کشوری انگلیسیزبان و با افراد بومی آن کشور، استفاده از اسم درست لوازم خانگی به انگلیسی میتواند مکالمه را برای شما بسیار آسانتر کند. برای مثال اگر قصد داشته باشید از هماتاقی خود بپرسید اتو کجاست میتوانید بگویید «do you know where the iron is?» اما بدون اشاره مستقیم به نام اتو شاید برای توصیف وسیلهای که نیاز دارد دچار مشکلاتی شوید. در این جدول قصد داریم به نام وسایلی اشاره کنیم که معمولا در تمام خانهها پیدا میشوند.
نام وسایل خانه به انگلیسی | |
قهوهساز | Coffee maker |
توستر | Toaster |
پلوپز | Rice cooker |
اجاق | Stove |
فانوس | Lantern |
دریل برقی | Electric drill |
دستگاه تصفیه آب | Water purifier |
جاروبرقی | Vacuum cleaner |
دستگاه تهویه هوا | Air conditioner |
تلویزیون | Television |
ماشین لباسشویی | Washing machine |
مخلوطکن | Blender |
مایکروفر | Microwave |
زودپز | Pressure cooker |
لامپ | Lamp |
چراغقوه | Torch |
کتری | Kettle |
هود آشپزخانه | Kitchen hood |
پنکه | Electric fan |
اجاق | Oven |
اسپیکر | Speaker |
یخچال | Refrigerator |
همزن | Mixer |
آرامپز | Crockpot |
کبابپز | Bachelor griller (U.K)/ Grill (U.S) |
لامپ | Light bulb |
اتو | Clothes iron |
کتری برقی | Water cooker (U.K)/ Electric kettle/ Hot pot (U.S) |
گیتار الکتریک | Electric guitar |
کولر آبی | Evaporative cooler |
ماشین لباسشویی | Dishwasher |
خشککن لباس | Clothes dryer |
به مثالهای زیر دقت کنید تا با معنی این اسامی بهتر آشنا شوید.
Clarissa ran out and bought a large electric coffee maker for $40 before dinner.
«کلاریسا» قبل از شام با عجله بیرون رفت و یک قهوهساز برقی چهل دلاری خرید.
Pour over dry ingredients, cover and whirl in blender for about 1 minute.
آن را روی مواد غذایی خشک بریزید، درش را ببندید و یک دقیقه در مخلوطکن هم بزنید.
Beat eggs and sugar with an electric mixer.
تخممرغها و شکر را با همزن برقی هم بزنید.
She had been the first to buy a toaster.
او اولین نفری بود که توستر نان خرید.
She has a microwave, but uses it mainly for defrosting bread.
او مایکروفر دارد اما از آن بیشتر برای باز کردن یخ نان استفاده میکند.
Many of your favorite dishes can be altered to slow cooking in a crockpot.
خیلی از غذاهایی که دوست دارید را میتوانید در خوراکپز با سرعت کمتری آماده کنید.
Rice may also cooked using a gas stove or rice cooker.
برنج را میتوان روی اجاق گاز یا اجاق برنجپزی درست کرد.
The pressure cooker reduces the cooking time.
زودپز زمان پخت غذا را کم میکند.
I have a bachelor griller.
من کبابپز دارم.
The soup is warming up on the stove.
سوپ روی اجاق در حال گرم شدن است.
He switched on the bedside lamp.
او لامپ کنار تخت را روشن کرد.
The light bulb needs renewing.
لامپ باید عوض شود.
The lantern hung from the roof.
فانوس از سقف آویزان بود.
She flashed the torch as a signal.
او چراغقوه را به عنوان سیگنال روشن کرد.
I scorched my dress with the clothes iron.
لباسم را با اتو سوزاندم.
Can you work an electric drill?
میتوانی با دریل برقی کار کنی؟
I’ll put the kettle on and make us some tea.
من کتری را روشن کردم تا برای خودمان کمی چای درست کنم.
I don’t like the design of this electric kettle.
من از طراحی این قوری برقی خوشم نمیآید.
He wants to sell water purifiers.
او میخواهد دستگاه تسویه آب بفروشد.
My sister is cleaning the kitchen hood.']
خواهرم مشغول تمیز کردن هود آشپزخانه است.
I started to play the electric guitar in high school.
من در دبیرستان نواختن گیتار الکتریکی را شروع کردم.
He could hear the whirr of a vacuum cleaner.
او صدای وزوز جاروبرقی را میشنید.
There is an electric fan in our room.
در اتاق ما پنکه برقی هست.
Another way to keep food fresh is to use an evaporative cooler.
روش دیگری برای تازه نگه داشتن غذا، استفاده از کولر آبی است.
The room is cooled with an air conditioner.']
اتاق با دستگاه تهویه هوا خنک شده است.
Bread is baked in an oven.
نان در اجاق پخته میشود.
We bought the dishwasher on credit.
ما با کارت اعتباری ماشین ظرفشویی خریدیم.
We stayed up late to see the film on television.
ما تا دیروقت بیدار ماندیم تا در تلویزیون فیلمی تماشا کنیم.
I need a new speaker.
من اسپیکر جدیدی لازم دارم.
The clothes dryer gets very hot.
خشککن لباس خیلی داغ میشود.
Throw your dirty clothes in the washing machine.
لباسهای کثیف خود را در ماشین لباسشویی بیندازد.
The refrigerator keeps your food at a constant temperature.
یخچال غذا را در دمای مشخصی نگه میدارد.
لوازم کاربردی خانگی به انگلیسی
ابزارها و لوازم بسیاری هستند که روزانه در هر خانهای از آنها استفاده میکنیم. به همین دلیل در بسیاری از مکالمههای روزانه از این کلمات استفاده میشود و یادگیری نام اصلی آنها میتواند به ما کمک کند به جای توصیف و توضیح ابزاری که قصد اشاره به آن را داریم، به سادگی در مورد آن صحبت کنیم و منظورم خود را دقیقتر و عمیقتر برسانیم. در جدول زیر به نام تعدادی از لوازم کاربردی خانگی به انگلیسی اشاره شده است.
لوازم کاربردی خانگی به انگلیسی | |
دربازکن نوشابه | Beverage opener |
غلتک | Roller |
ساعت دیواری | Clock |
مایکروفر | Microwave oven |
پنکه | Fan |
مخلوطکن | Blender |
تردمیل | Treadmill |
لوستر تک | Hanging pendant |
تلفن | Telephone |
فرزن | Hair iron (U.K)/ Curling iron (U.S.) |
اجاق | Stove |
جاروبرقی | Vacuum cleaner |
آبمیوهگیری | Juicer |
تله موش | Mousetrap |
لامپ | Bulb |
چراغ مطالعه | Anglepoise lamp |
کنترل از راه دور | Remote |
قلممو | Paintbrush |
سشوار | Hair dryer |
اجاق رومیزی | Small oven |
چرخ خیاطی | Sewing machine |
اتو | Clothes iron |
نردبان | Stepladder |
فانوس دیواری | Wall lantern |
شمعدان | Candleholder |
شمع معطر | Aroma lamp |
به مثالهای زیر از لوازم خانگی به انگلیسی دقت کنید تا با کاربرد این کلمات بهتر آشنا شوید.
There is an aroma lamp over the table.
شمعی عطری روی میز است.
I bought a beverage opener yesterday.
دیروز دربازکن نوشابه خریدم.
She’s a dab hand with a paintbrush.
او در کار با قلمو مهارت دارد.
Apply the wallpaper paste with a roller.
چسب کاغذدیواری را با غلتک بزن.
I need to borrow your curling iron.
باید فرزن تو را قرض بگیرم.
She bought an electric hair dryer.
او سشواری برقی خرید.
I saw the Olympic Games on television.
من بازیهای المپیک را از تلویزیون تماشا کردم.
My mother has a gas stove for cooking.
مادرم اجاق گازی برای پخت و پز دارد.
Put the meat into the small oven to roast.
گوشت را در فر رومیزی بگذارد تا بریان شود.
They heat up the food in a microwave oven.
آنها غذا را در مایکروفر گرم میکنند.
Can we turn the air conditioner on?
میتوانیم تهویه هوا را روشن کنیم؟
My vacuum cleaner has very good suction.
جاروبرقی من کاملا سالم است.
Everybody likes to talk about the weather around the water cooler.
همه دوست دارند کنار آبسردکن در مورد آب و هوا حرف بزنند.
I forbid anyone to touch that clock.
من به هیچکس اجازه نمیدهم به آن ساعت دست بزند.
She sewed the dresses on the sewing machine.
او با چرخ خیاطی پیراهن مجلسی میدوزد.
It’s so hot please turn the fan on.
هوا خیلی گرم است لطفا پنکه را روشن کن.
Mary is messing with the broken juicer and trying to fix it.
«ماری» مشغول سروکله زدن با آبمیوهگیری شکسته است تا آن را درست کند.
They’re easy to grind in a blender or coffee grinder.
اینها را به راحتی میتوان در مخلوطکن یا آسیاب قهوه آسیاب کرد.
They bait the mousetrap with stale cheese.
آنها پنیر مانده را به عنوان طعمه در تله موش گذاشتند.
Cook under a hot grill until brown and crispy.
آن را زیر گریل داغ بپز تا قهوهای و ترد شود.
My mother taught me how to operate the washing machine.
مادرم به من یاد داد چطور با ماشین لباسشویی کار کنم.
We have two refrigerators in the kitchen.
ما در آشپزخانه خود دو یخچال داریم.
I can’t reach the top shelf unless I use a stepladder.
من نمیتوانم به رف بالایی برسم مگر اینکه از نردبان استفاده کنم.
The treadmill has a heart rate monitor.
این تردمیل مانیتوری برای بررسی ضربان قلب دارد.
How did Edison make the light bulb?
ادیسون چطور لامپ را اختراع کرد؟
Let’s turn on the wall lantern, it’s dark outside.
بیا فانوس دیواری را روشن کنیم، بیرون خیلی تاریک است.
The room is decorated by beautiful hanging pendant.
اتاق با لوسترهای تک زیبا تزئین شده است.
I need the artificial light of a large red anglepoise lamp on the writing table.
من به نور مصنوعی چراغ مطالعه قرمز بزرگ روی میز تحریرم نیاز دارم.
Candleholder is a device for holding one or more lit candles.
جاشمعی وسیلهای برای نگه داشتن یک یا تعدادی شمع است.
A telephone belongs in every home.
تلفن در هر خانهای لازم است.
How do you operate the remote control unit?
چطور با کنترل از راه دور کار میکنی؟
She cooled herself with a fan.
او با بادبزنی خود را خنک کرد.
وسایل خانه به انگلیسی برای نظافت
در ادامه این مطلب قصد داریم به بخش دیگری از لوازم خانگی به انگلیسی، یعنی به وسایل نظافت بپردازیم. این وسایل که هم در خانه کاربرد دارند و هم در محل کار و هر مکان دیگری استفاده میشوند، در بسیاری از گفتوگوهای روزانه به زبان انگلیسی به کار میروند. برای مثال چه در خانه بخواهید برای نظافت تقسیم وظایف کنید و چه در محل کار خود وسیله نظافت خاصی را لازم داشته باشید، یا برای خرید ابزاری برای نظافت و شستوشو به مغازهای رفته باشید، دانستن نام درست وسایل نظافت خانه به انگلیسی برای شما بسیار مفید خواهد بود. در جدول زیر به نام تعدادی از این ابزارها اشاره شده است.
وسایل نظافت خانه به انگلیسی | |
حوله آشپزخانه | Dish towel |
فرچه | Scrub brush |
مایع شوینده |
Laundry soap / Laundry detergent |
دستکش پلاستیکی | Rubber gloves |
خاکانداز | Dustpan |
شلنگ | Hose |
اتو | Iron |
پارچه | Cloth |
سفیدکننده | Bleach |
سطل زباله | Trash can |
تی | Mop |
سطل | Bucket |
میز اتو | Ironing board |
ابر اسفنجی | Sponge |
صابون مایع | Liquid soap |
جارو | Broom |
تی اسفنجی | Squeegee mop |
سبد لباسشویی | Laundry basket |
به مثالهای زیر توجه کنید تا معنی اسامی مربوط به وسایل نظات خانه به انگلیسی بهتر یاد بگیرید.
Drain potato sticks and lay out on dish towels to dry.
خلالهای سیب زمینی را خشک کنید و روی حوله آشپزخانه بگذارید تا خشک شوند.
The iron was too hot and he scorched the shirt.
اتو زیادی داغ بود و پیراهن را سوزاند.
She stood at the ironing board running the iron over her uniform blouse.
او پشت میز اتو ایستاد و بلوز یونیفرم خود را اتو کرد.
Scrub the floor with a scrub brush.
کف زمین را با فرچه بساب.
There were waiters with trays and starched cloth.
پیشخدمتهایی با سینی و دستمالی آهاردار آنجا بودند.
This sponge doesn’t soak up water very well
این اسفنج آب را خیلی خوب جمع به داخل نمیکشد.
I ran to the store to buy laundry detergent.
من با عجله به فروشگاه رفتم تا شوینده لباس بخرم.
They used bleach to kill any germs in the sink and drain.
آنها از سفیدکننده برای کشتن تمام جرمهای داخل روشویی و زهکش استفاده کردند.
The wool must be clean. Leave it overnight in water and liquid soap.
پارچه پشمی باید تمیز باشد. آن را شب تا صیح در مخلوط آب و صابون مایع بگذار.
I need a pair of rubber gloves to clean my house.
من یک جفت دستکش پلاستیکی لازم دارم تا خانه خود را تمیز کنم.
The trash can overflowed with soda bottles.
سطل آشغال پر بود از بطری نوشابه.
She is sweeping with a broom.
او با جارویی مشغول جارو زدن است.
I’ve just broken a cup – have you got a dustpan and brush?
من فنجانی را شکستم، جارو و خاکانداز داری؟
The old man wiped the floor with a mop.
پیرمرد زمین را با تی تمیز کرد.
The cleaner put down his squeegee mop and sat down.
نطافتچی تی ؟زمینشوی خود را کنار گذاشت و نشست.
He washed the car down with a hose.
او ماشین را با شلنگی شست.
I filled the bucket with water.
من سطل را با آب پر کردم.
Pick up your socks and put them in the laundry basket.
جورابهای خود را بردار و در سبد لباسشویی بینداز.
When our washing machine broke, our neighbours let us use theirs.
وقتی ماشین لباسشویی ما خراب شد، همسایههایمان اجازه دادند از مال آنها استفاده کنیم.
وسایل اتاق بچه به انگلیسی
یکی دیگر از موضوعات مکالمههای روزانه در مورد اعضای خانواده و به خصوص کودکان است. به همین علت یادگیری کلمههای مربوط به وسایل بچه و اتاق او در زبان انگلیسی، نه تنها دایره لغات شما را افزایش میدهد، بلکه باعث میشود هنگام صحبت کردن با بسیاری افراد با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنید. در جدول زیر به تعدادی از وسایل اتاق بچه به انگلیسی اشاره شده است.
وسایل اتاق بچه به انگلیسی | |
لوسیون بچه | Baby lotion |
پیشبند بچه | Bib |
پوشک | Diaper |
پازل | Puzzle |
صندوق اسباببازی | Toy chest |
خرس عروسکی | Teddy bear |
بطری شیر | Baby bottle |
عروسک | Doll |
پستونک |
Pacifier (U.S)/ Dummy (U.K) |
خانه عروسکی | Doll’s house |
سنجاق قفلی | Safety pin |
مکعب اسباببازی | Block |
گهواره | Bassinet |
جغجغه | Rattle |
آویز اسباببازی | Mobile |
گهواره |
Cot (U.K) / Crib (U.S) |
کالسکه | Stroller (U.S)/ Pram (U.K) |
مثالهای زیر را از کاربرد کلمات بالا در نظر بگیرید.
Erin uses Johnson’s Baby Lotion to cleanse and moisturize.
«ارین» از لوسیون بچه جانسون برای پاکسازی و مرطوب کردن پوست استفاده میکند.
She was feeding from a baby bottle and eating standard baby food.
او با بطری شیر میخورد و غذای استاندارد بچه میخورد.
The baby was sleeping in a bassinet the boys allegedly tipped over.
بچه در گهواره خواب بود که طبق گفتهها پسرها به آن برخورد کردند.
The baby was slobbering all over her bib.
آب دهان بچه روی تمام پیشبندش ریخته بود.
The little girl is playing with a doll.
دختربچه با عروسکی بازی میکند.
The baby was waving around plastic rattles.
نوزاد جغجغههای پلاستیکی را این طرف و آن طرف میگرداند.
The baby had soiled her diaper again.
نوزاد دوباره پوشک خود را کثیف کرده بود.
Her baby was sucking on a pacifier.
بچه او داشت پستانکی را میمکید.
She bought a new mobile yesterday.
او دیروز آویز کودک جدیدی خرید.
Another piece of the puzzle fell into place.
تکه دیگری از پازل در جای خود قرار گرفت.
She gave her baby a doll’s house.
او خانهای عروسکی به بچه خود داد.
Harry outgrew his cot when he was about two.
«هری» وقتی حدودا دو ساله بود آنقدر بزرگ شد که دیگر در تخت نوزاد خود جا نمیشد.
This is the playroom, with a great big toy chest.
اینجا اتاق بازی است و صندوق اسباببازی بزرگ و خوبی دارد.
Please give me a safety pin.
لطفا یک سنجاق قفلی به من بده.
A woman with a baby in a stroller was looking at clothes.
زنی با نوزادی در کالسکه به لباسها نگاه میکرد.
Emily hugged her teddy bear tightly to her chest.
«امیلی» خرس عروسکی خود را محکم در آغوش گرفت و به سینه فشرد.
Polly was playing with blocks.
«پالی» داشت با معکبهای اسباببازی خود بازی میکرد.
وسایل اتاق خواب به انگلیسی
در ادامه این مطلب قصد داریم به بخش دیگری از لوازم خانگی، یعنی به وسایل اتاقخواب به انگلیسی بپردازیم. یکی از موضوعات پایهای که برای مکالمه در کلاسهای یادگیری زبان انگلیسی مطرح میشود، توصیف اتاقخواب است. چراکه معمولا افراد وقت زیادی را در اتاقخواب خود میگذرانند و شیوه چیدمان آن، به شخصیت و سلیقه هر کس بستگی دارد.
علاوه بر این اگر به کشوری انگلیسیزبان سفر کنید و قصد خرید کردن یا توصیف وسایل اتاق خود را داشته باشید، میتوانید از این کلمهها استفاده کنید. در جدول زیر به تعدادی از کلمات مهم مربوط به وسایل اتاقخواب به انگلیسی اشاره شده است.
وسایل اتاقخواب به انگلیسی | |
دستگاه تهویه هوا | Air-conditioner |
چراغ مطالعه |
Anglepoise lamp / Balanced-arm lamp |
میز پاتختی | Bedside table |
دراور |
Chest of drawers (U.K) / Dresser (U.S) |
کلاهآویز | Hat stand |
آینه | Mirror |
تلویزیون | Television |
قاب عکس | Picture |
جالباسی | Clothes valet |
تخت نوزاد |
Cot (U.K)/ Crib (U.S) |
کتابخانه | Bookshelf |
ساعت دیواری | Clock |
میز آرایش | Dressing table |
پرده | Curtains |
تلفن | Telephone |
میز پاتختی | Nightstand |
تخت | Bed |
پافر تخت | Upholstered bench |
میز کار |
Bureau (U.K) / Desk (U.S) |
بالش | Pillow |
لامپ رومیزی | Table lamp |
میز اتو | Ironing board |
به مثالهای زیر دقت کنید تا با روش توصیف اتاقخواب در انگلیسی آشنا شوید.
Though the air-conditioner gave off warm air, he felt cold.
با وجود اینکه دستگاه تهویه هوای گرم بیرون میداد، او سردش بود.
She bought a new clothes valet to hang her clothes.
او جالباسی جدیدی خرید تا لباسهای خود را آویزان کند.
He felt too lazy to get out of bed.
او آنقدر احساس تنبلی میکرد که نمیتوانست از تخت بیرون بیاید.
The baby is fast asleep in his cot.
بچه خیلی زود در گهواره خود به خواب میرود.
We sat down on the upholstered bench.
ما روی پاف تخت نشستیم.
Ginny groped for her glasses on the bedside table.
«جینی» عینک خود را از روی میز کنار تخت قاپید.
Jack edged the dictionary in on the bookshelf.
«جک» دیکشنری را روی لبه کتابخانه گذاشت.
He deposited the books on the desk.
او کتابها را روی میز قرار داد.
He bought a dresser, a pair of night tables, two and bookcases for his books and records.
او یک میز کشودار، دو میز پاتختی، و دو کتابخانه برای کتابها و مدارک خود خرید.
I rest my head on a soft pillow filled with feather.
سرم را روی بالش نرمی میگذارم که با پر پُر شده است.
Hang your hat on the hat stand.
کلاه خود را روی کلاهآویز آویزان کن.
I left it on her dressing table with a note.
آن را با یادداشتی روی میز آرایش او گذاشتم.
I sat down and he turned on a table lamp.
من نشستم و لامپ رومیزی را روشن کردم.
She was looking at her reflection in the mirror.
او به انعکاس تصویر خود در آینه نگاه میکرد.
She blinked when I opened the curtains.
وقتی پردهها را باز کردم او پلک زد.
I need to buy a new ironing board.
باید میز اتوی جدیدی بخرم.
The telephone rang and interrupted my train of thought.
تلفن زنگ خورد و رشته افکارم را پاره کرد.
She wanted a famous artist to paint her picture.
او میخواست نقاش مشهوری تصویرش را بکشد.
Books are always in his suitcase or on his nightstand.
همیشه چند کتاب در چمدانی روی میز پاتختی او هست.
وسایل اتاق نشیمن به انگلیسی
اگر به کشوری انگلیسیزبان سفر کرده باشید و بخواهید لوازم خانگی جدیدی بخرید، یا اگر قصد داشته باشید وسایل خانه خود را برای دوستانتان توصیف کنید، دانستن نام وسایل خانه به انگلیسی برای شما بسیار مفید خواهد بود. با یادگیری این لغات نه تنها کلمات تازهای یاد میگیرید بلکه میتوانید در مورد موضوعات بسیاری که به خانه مربوط میشود صحبت کنید.
اتاق نشیمن (Living Room) در زبان انگلیسی، معمولا بزرگترین اتاق خانه است که از آن برای دور هم جمع شدن و گفتوگو استفاده میشود. این اتاق وسایلی مانند کاناپه، صندلی، میز، کتابخانه، لامپ، فرش و دیگر وسایل دارد که در این بخش نام انگلیسی آنها را یاد میگیریم. در جدول زیر به نام تعدادی از این کلمات اشاره شده است.
وسایل اتاق نشیمن به انگلیسی | |
مبل راحتی | Wing chair |
کوسن | Cushion |
اسپیکر | Speaker |
شومینه | Fireplace |
لامپ پایهدار | Floor lamp |
پرده کرکرهای | Blinds |
گلدان شیشهای | Vase |
میز تلویزیون | TV stand |
تلفن | Telephone |
میز پیشدستی | End table |
کنترل از راه دور | Remote |
فرش | Carpet |
پرده | Curtains |
ساعت شماطهدار | Grandfather clock |
کاناپه | Sofa |
تلویزیون | Television |
سرویس چای | Tea set |
پنکه | Fan |
میز | Table |
عکس | Picture |
مثالهای زیر را در نظر بگیرید تا با معنی این کلمات آشنا شوید.
He was sitting in a wing chair.
او روی مبل راحتی تکنفره نشسته بود.
The TV was put on the TV stand.
تلویزیون روی میز تلویزیون قرار گرفته بود.
I sat down on the sofa next to Barbara.
من روی کاناپه کنار «باربارا» نشستم.
He lay on the sofa with a cushion under his head.
او روی کاناپه دراز کشیده و بالشی زیر سرش بود.
The telephone rang and Pat answered it.
تلفن زنگ زد و «پت» به آن جواب داد.
Last night they stayed at home and watched television.
دیشب آنها در خانه ماندند و تلویزیون تماشا کردند.
She has already bought a new speaker.
او همین حالا هم اسپیکر جدیدی خریده است.
There is a phone on the end table.
تلفنی روی میز کنار کاناپه قرار دارد.
What is the price of this tea set?
قیمت این سرویس چایخوری چقدر است؟
He is reading beside the fireplace.
او کنار شومینه مشغول کتاب خواندن است.
Have you seen the remote control for the TV anywhere?
کنترل تلویزیون را جایی دیدهای؟
It’s so hot please turn the fan on.
هوا خیلی گرم است لطفا پنکه را روشن کن.
I bought a floor lamp in the store.
من آباژور پایهداری از مغازه خریدهام.
The floor is covered with a red carpet.
زمین با فرش قرمزی پوشیده شده است.
He set a vase of flowers on the table.
او گلدان گلی روی میز گذاشت.
The buyers don’t want to buy blinds.
خریدارها نمیخواهند پرده کرکرهای بخرند.
The curtains had faded in the sun.
رنگ پردهها زیر آفتاب پریده بود.
I like this picture.
من از این نقاشی خوشم میآید.
I’ll replace the vase as soon as possible.
به محض اینکه بتوانم این گلدان را جایگزین میکنم.
He sat listening to the tick of the grandfather clock.
او نشست و به صدای تیکتاک ساعت پاندولی قدی گوش داد.
وسایل حمام به انگلیسی
وقتی نوبت حرف زدن در مورد وسایل خانه به انگلیسی باشد، یکی از مهمترین بخشهای آن کلمات مربوط به حمام و سرویس بهداشتی است. یادگیری این دسته کلمات کاربردی، وقتی در هتل یا مسافرخانهای در کشوری انگلیسیزبان هستید بسیار مفید خواهد بود. برای مثال شاید بخواهید وسایل مورد نیازتان در حمام را برای شما بیاورند یا چیزی در دستشویی و حمام نیاز به تعمیر یا تعویض داشته باشد.
علاوه بر این اگر در خانه یا خوابگاهی زندگی میکنید که دیگر اعضای آن انگلیسیزبان هستند، دانستن این کلمات در مکالمههای روزمره برای شما مفید است. در این بخش کلمات متعددی یاد میگیریم که دایره لغات کاربردی شما را افزایش میدهد.
حمام اتاقی در هر خانه است که برای بهداشت شخصی استفاده میشود و معمولا دوش یا وان یا هر دو در آن هستند. در بعضی کشورها سرویس بهداشتی نیز در همین اتاق قرار دارد اما بسیاری از فرهنگها این روش را غیربهداشتی محسوب میکنند و اتاق دیگری را به این بخش اختصاص میدهند. در جدول زیر به تعدادی از کلمات مربوط به حمام و دستشویی به انگلیسی اشاره شده است.
وسایل حمام به انگلیسی | |
خمیردندان | Toothpaste |
گیره لباس |
Clothes peg (U.K)/ Clothespin (U.S) |
شامپو | Shampoo |
دستمال توالت | Toilet paper |
دوش حمام | Shower |
سطل | Bucket |
پودر شوینده |
Washing powder (U.K)/ Detergent (U.S) |
روشویی | Sink |
سبد لباسشویی | Laundry basket |
خمیر ریشتراشی | Shaving cream |
برس مو | Hair brush |
ترازو | Scale |
شیر آب | Faucet |
مسواک | Toothbrush |
چوبلباسی | Hanger |
پولیش | Polish |
حوله | Towel |
وان حمام | Bathtub |
تی | Mop |
کیسه زباله | Trash bag |
توالت، دستشویی | Toilet |
تیغ خودتراش | Razor |
دهانشویه | Mouthwash |
شانه | Comb |
دستمال کاغذی | Tissue |
آینه | Mirror |
صابون | Soap |
سشوار | Hair dryer |
برس | Brush |
بند رخت | Clothesline |
شوینده لباس | Laundry detergent |
آبصابون | Soapy water |
سطل زباله | Trash can |
ماشین لباسشویی | Washing machine |
ریشتراش برقی | Electric razor |
گوش پاککن | Q-tip |
ژل شستوشو | Cleanser |
اسباببازی حمام | Bath toys |
پادری حمام | Bath mat |
به مثالهای زیر از کاربرد این کلمات دقت کنید.
He squeezed the last bit toothpaste out.
او آخرین ذره خمیردندان را با فشار بیرون آورد.
He put his toothbrush down and rinsed his mouth out.
او مسواکش را زمین گذاشت و دهانش را آب کشید.
There’s no soap in the bathroom!
در حمام هیچ صابونی نیست!
He snored so loud we had to stop him, so we put a clothes peg on his nose.
او آنقدر بلند خرخر میکرد که مجبور شدیم جلویش را بگیریم، به همین خاطر گیره رختی به بینیاش زدیم.
I hung my coat up on a hanger.
من کتم را به چوبلباسی آویزان کردم.
Can I borrow a hair dryer?
میتوانم سشواری قرض بگیرم؟
What kind of shampoo do you use?
از چه شامپویی استفاده میکنی؟
She loved the scent of wax polish in the house.
او از بوی جلاسنج که خانه را پر کرده بود خوشش میآمد.
She used the soap, but not the scrubbing brush.
او از صابون استفاده کرد اما از فرچه نه.
He asked me to get some toilet paper.
او از من خواست چند دستمال توالت بیاورم.
Hang your towel on that hook.
حوله خود را به آن قلاب آویزان کن.
I hung the T-shirt on the clothesline to air them out.
من تیشرت را روی بند رخت پهن کردم تا هوا بخورد.
I’m going to take a shower.
میخواهم دوش بگیرم.
I need to clean the bathtub.
باید وان حمام را تمیز کنم.
I ran to the store to buy some laundry detergent.
با عجله به فروشگاه رفتم و مایع شوینده خریدم.
She bought a new white mop.
او تی سفید رنگ جدیدی خرید.
Lisa tossed Gina a towel and plunged her hands into the soapy water in the sink.
«لیسا» حولهای را به سمت «جینا» پرت کرد و بعد دستهایش را در آب صابونی داخل روشویی فرو برد.
The washing powder bleached my sweater.
پودر لباسشویی رنگ سوییشرت من را برد.
There was a trash bag down on the ground.
کیسه زبالهای روی زمین بود.
I’m sorry but I couldn’t find a trash can.
ببخشید اما نتوانستم سطل زباله پیدا کنم.
He filled the sink with hot water.
او روشویی را از آب داغ پر کرد.
I need to go to the toilet.
باید به دستشویی بروم.
I often run the washing machine more than once a day.
من معمولا ماشین لباسشویی را بیشتر از روزی یک بار روشن میکنم.
He takes the laundry to the laundry basket.
او لباسهای کثیف را در سبد لباسها میاندازد.
I forgot to pack my razor.
فراموش کردم تیغ خودتراش خود را در چمدانم بگذارم.
I want to buy an electric razor this weekend.
میخواهم آخر این هفته ریشتراش برقی بخرم.
I presented him with a tube of shaving cream.
یک قوطی خمیر اصلاح به او هدیه دادم.
I use a mouthwash to keep my breath fresh.
من از دهانشویه استفاده میکنم تا دهانم بوی خوشی داشته باشد.
She had cleaned her ears with a Q-tip.
او گوشهای خود را با گوش پاککن تمیز کرد.
Your hair brush is too spiky for me.
برس تو برای من زیادی تیز است.
We use a comb to tidy our hair.
ما از شانهای برا مرتب کردن موهای خود استفاده میکنیم.
I use cleanser on my face every night.
من هر شب ژل شستوشو به صورت خود میزنم.
I weighed myself on the bathroom scale.
من خود را روی ترازوی آشپزخانه وزن کردم.
She handed me a tissue just as I sneezed.
درست همان موقع که عطسه کردم او دستمالی به من داد.
The children were wrangling over the new bath toys.
بچهها داشتند سر اسباببازیهای جدید حمام مشاجره میکردند.
When I turn a faucet on, water comes out of my shower.
وقتی شیر آبی را باز میکنم، آب از دوش حمامم بیرون میآید.
She was looking at her reflection in the mirror.
او به انعکاس تصویر خود در آینه نگاه کرد.
My mother cleans the bath mat every week.
مادرم هر هفته پادری حمام را تمیز میکند.
وسایل آشپزخانه به انگلیسی
اگر قصد داشته باشید غذای جدیدی را از روی دستورالعملهای اینترنتی یا کتابهای آشپزی درست کنید، علاوه بر اسم سبزیجات و دیگر مواد غذایی، با کلمههای جدیدی روبهرو میشوید که به وسایل آشپزخانه اشاره دارند. همچنین یادگیری کلمات انگلیسی در دستهبندیهای مختلف به شما کمک میکند با سرعت و دقت بیشتری آنها را یاد بگیرید و به خاطر بسپارید. به همین علت در ادامه این مطلب به تعدادی از کلمههای پرکاربرد مربوط به وسایل آشپزخانه به زبان انگلیسی اشاره کردهایم.
آشپزخانه اتاقی در خانه یا رستوران است که از آن برای تهیه غذا و نگهداری خوراکیهای مختلف استفاده میشود، دانستن لغات مربوط به آن نه تنها دایره لغات شما را افزایش میدهد، بلکه باعث میشود با روشهای تهیه و نگهداری غذا بهتر آشنا شوید.
وسایل آشپزخانه به انگلیسی | |
چایساز | Tea maker |
همزن | Mixer |
کابینت | Cabinet |
مایکروفر | Microwave |
میز غذاخوری | Dinner table |
گریل | Grill |
توستر | Toaster |
یخچال | Refrigerator |
قفسه آشپزخانه | Cupboard |
مایع ظرفشویی | Dish soap |
ترازوی آشپزخانه | Kitchen scale |
کشو | Drawer |
کتری | Kettle |
مخلوطکن | Blender |
هود آشپزخانه |
Cooker hood (U.K)/ range hood (U.S) |
پیشخان آشپزخانه | Kitchen counter |
سطل پدالی | Pedal bin |
به مثالهای زیر توجه کنید تا با کلمات مربوط به آشپزخانه در انگلیسی بهتر آشنا شوید.
Guests enjoy use of a tea maker and bathtub.
مهمانها دوست دارند از چایساز و وان حمام استفاده کنند.
Do you want to exchange this toaster for another or do you want your money back?
میخواهید این توستر را با یکی دیگر عوض کنید یا پول خود را پس میخواهید؟
Could you plug in the electric kettle, please?
میتوانی لطفا کتری برقی را به برق بزنی؟
You can take the mixer apart to clean it.
میتوانی بخشهای مختلف مخلوطکن را از هم جدا کنی تا آن را تمیز کنی.
My parents can’t even afford a new refrigerator.
پدر و مادر من نمیتوانند هزینه یخچال جدیدی را بدهند.
The two liquids were homogenized in the blender.
دو مایع در مخلوطکن همگن شدند.
He looked at the display cabinet with its gleaming sets of glasses.
او به ویترین و مجموعه لیوانهای درخشانش نگاه کرد.
A cupboard stands in the corner of the room.
قفسهای گوشه اتاق قرار دارد.
I’ll heat it up in the microwave.
آن را در مایکروفر گرم میکنم.
If you need to clean your bicycle chain, then you can use a degreaser or dish soap.
اگر میخواهی زنجیر دوچرخه خود را تمیز کنی باید از چربی زدا یا مایع ظرفشویی استفاده کنی.
She leaned against the kitchen counter.
او به پیشخوان آشپزخانه تکیه داد.
She was gathering flowers for dinner table.
او مشغول جمع کردن گل برای میز شام بود.
A kitchen scale is one of the handiest tools a cook can have.
ترازوی آشپزخانه مفیدترین ابزاری است که آشپز میتواند داشته باشد.
She emptied the ashtray into the pedal bin.
او جاسیگاری را در سطل پدالی خالی کرد.
You can heat it up under the grill or microwave it.
میتوانی آن را زیر کبابپز گرم کنی یا در مایکروفر قرار بدهی.
She slid a coin into the drawer.
او سکهای را داخل کشو انداخت.
انواع صندلی به انگلیسی
صندلیها انواع مختلفی دارند که شاید موقع صحبت کردن با فردی انگلیسیزبان بخواهید در مورد یکی از مدلهای بهخصوص آن صحبت کنید. در این صورت دانستن نام انواع مختلف آن برای شما بسیار مفید خواهد بود. با این کار هم میتوانید کلمات ساده بیشتری را یاد بگیرید و هم به شکل روانتری به زبان انگلیسی صحبت کنید. صندلی در بیشتر اتاقهای هر خانهای و حتی در اتاقهای محل کارهای مختلف پیدا میشوند و دانستن نام آنها میتواند به درک کارایی هر کدام کمک کند. در جدول زیر به نام تعدادی از انواع صندلی به انگلیسی اشاره شده است.
انواع صندلی به انگلیسی | |
کاناپه | Sofa |
صندلی دستهدار | Armchair |
صندلی استخری | Deck chair |
صندلی کارمندی | Operator chair |
صندلی کارگردان | Director’s chair |
صندلی تاشو | Folding chair |
چهارپایه | Stool |
صندلی اتاق انتظار | Waiting room seat |
صندلی اتاق غذاخوری | Dining room chair |
نیمکت پارک | Park bench |
صندلی کنفرانسی | Cantilever chair |
صندلی میز کامپیوتر | Desk chair |
تخت پادشاهی | Throne |
صندلی چوبی دستهدار | Windsor chair |
صندلی چوبی فضای باز |
Wooden outdoor chair/ Adirondack chair (U.S.) |
صندلی چوبی |
Wood chair |
پاف تخت | Upholstered bench |
صندلی آرایشگاه |
Barber chair/ Salon chair |
صندلی باغچه | Garden chair |
صندلی | Chair |
ویلچر | Wheelchair |
صندلی آموزشی | Student chair |
به مثالهای زیر توجه کنید تا با کاربرد این وسایل خانه به انگلیسی آشنا شوید. همچنین میتوانید به حرف اضافه مناسب برای اشاره به هر نوع صندلی و افعال مختلف آنها نیز دقت کنید.
He lies in the sofa asleep.
او روی کاناپه دراز کشیده و خوابیده است.
We sat on a park bench and talked.
ما روی نیمکت پارکی نشستیم و صحبت کردیم.
There are two upholstered benches in her bedroom.
دو پاف تخت در اتاقخواب او هست.
He ensconced himself in the armchair.
او خود را روی صندلی دستهدار جا داد.
Do you like this cantilever chair?
از این صندلی کنفرانسی خوشتان میآید؟
She knocked and opened the door and saw Patrick asleep in his wing chair.
او تقهای زد و در را باز کرد و «پاتریک» را دید که در مبل راحتی تکنفره خود به خواب رفته است.
I spent Sunday reclining in a deck chair.
من یکشنبه را لمیده روی صندلی استخری گذراندم.
She slung her coat over her desk chair.
او کت خود را به صندلی کارمندیاش آویزان کرد.
She went to the hair salon and sat on the salon chair then.
او به آرایشگاه رفت و روی صندلی آرایشگری نشست.
We’ll need operator chairs.
ما صندلی چرخدار لازم خواهیم داشت.
Tom went back to his executive chair and sat down.
«تام» به سمت صندلی گیمینگ خود برگشت و نشست.
She ordered a garden chair for her husband.
او صندلی باغچهای برای شوهر خود سفارش داد.
The old man sat in the director’s chair with his eyes closed.
پیرمرد با چشمهای بسته روی صندلی کارگردان نشسته بود.
He was sitting in a chair.
او روی صندلی نشسته بود.
He likes to bring the folding chair with him when he goes fishing.
او دوست دارد وقتی به ماهیگیری میرود صندلی تاشو خود را ببرد.
He sits on the throne.
او روی تخت شاهی خود نشسته است.
He was perched on a bar stool, ordering a soda.
او روی چهارپایه اپن نشسته بود و نوشابه سفارش میداد.
Mary sat down in her Windsor chair.
«ماری» روی صندلی چوبی دستهدار خود نشست.
He’s been confined to a wheelchair since the accident.
او از زمان تصادف اسیر ویلچر شده است.
I feel uncomfortable in this waiting room seat.
من روی صندلی این اتاق انتظار احساس ناخوشایندی دارم.
I leaned back in the wooden outdoor chair and stretched.
من به پشتی صندلی چوبی فضای باز تکیه دادم و خود را کشوقوس دادم.
Susan sat down on the student chair to study.
«سوزان» روی صندلی آموزشی نشست تا درس بخواند.
Could you move this dining room chair a bit?
میتوانی این صندلی ناهارخوری را کمی جابهجا کنی؟
The wood chair is expensive.
این صندلی چوبی خیلی گران است.
انواع میز به انگلیسی
میزها انواع زیادی دارند و هر کدام از آنها در زبان انگلیسی معادل مخصوص به خود را دارد. اگر قصد دارید دایره لغات خود را افزایش بدهید یادگیری اسم انواع مختلف میز روش آسان و مفیدی است.
یادگیری این کلمات در موقعیتهای بسیاری مفید است، مثلا هنگام مکالمه در خانه یا مدرسه یا محل کار و وقتی مشغول توصیف میزی و اشیای روی آن هستیم. علاوه بر این اگر بخواهید در کشوری انگلیسیزبان میز جدیدی بخرید و دوست داشته باشید معنی کلماتی را که دیگران استفاده میکنند بدانید، یادگیری این کلمات به شما کمک میکند. در جدول زیر به اسم تعدادی از انواع مختلف میز در انگلیسی اشاره شده است.
انواع میز به انگلیسی | |
میز تحریر | Writing desk |
میز کنفرانس | Conference table |
میز کار / میز کامپیوتر | Desk |
میز آرایش | Dressing table |
میز پیکنیک | Picnic table |
میز پاتختی | Bedside table |
میز کامپیوتر | Computer desk |
میز پیشدستی | End table |
میز حیاطخلوت | Patio table |
میز تنیس | tennis table |
میز کارتبازی | Card table |
میز کار | Work table |
میز ناهارخوری | Dining room table |
میز اپن | Bar table |
به مثالهای زیر دقت کنید تا با کاربرد این وسایل خانه به انگلیسی بهتر آشنا شوید.
I want to move the writing desk, but it’s too heavy.
میخواهم میز تحریر را جابهجا کنم اما زیادی سنگین است.
He crossed to the bedside table and put out the light.
او به سمت میز پاتختی رفت و چراغ را خاموش کرد.
They sat around the card table on old chairs.
آنها دور میز کارتبازی و روی صندلیهای قدیمی نشسته بودند.
We thrashed out our differences round the conference table.
ما اختلافهای خود را بر سر میز کنفرانس حل کردیم.
Tom was caught with his hand in the cookie jar when he was sitting at my computer desk reading my files last night.
«تام» دیشب که پشت میز کامپیوتر من نشسته بود و فایلهایم را میخواند، با دستی که در شیشه کلوچه گیر کرده بود گیر افتاد.
This is my sofa and this is my work table.
این کاناپه و این میز کارم است.
He was sitting at his desk when I entered.
وقتی من وارد شدم او پشت میز خود نشسته بود.
Is there a coffee table or an end table beside each chair or sofa?
کنار هم صندلی یا مبل میز پیشدستی هست یا میز عسلی؟
They sat down at the dining room table.
آنها پشت میز ناهارخوری نشستند.
She went to the dressing table.
او به سمت میز آرایش رفت.
Dining spaces will include patio tables.
فضای غذاخوری شامل میزهای حیاطخلوت هم میشود.
Shoppers rest at a picnic table with a bottle of cold water.
خریدارها با بطری آبی در دست پشت میزهای پیکنیک استراحت میکنند.
There are many tennis tables at the college.
میزهای تنیس زیادی در دانشکده هست.
لوازم باغبانی به انگلیسی
بسیاری از خانههای روستایی و حومه شهر باغ یا باغچه کوچکی دارند که اهالی خانه میتوانند در آن گیاههای محبوب خود را بکارند و به آنها رسیدگی کنند. بسیاری از افراد مدت زیادی از وقت روزانه خود را در باغچه خانه میگذرانند و مشغول باغبانی، استراحت و بازی کردن هستند. به همین علت کلمههای مربوط به این بخش از خانه در بسیاری از مکالمههای انگلیسی کاربرد دارد و میتوان آنها را جزوی از وسایل خانه به انگلیسی محسوب کرد. در جدول زیر به تعدادی از کلمههای ساده و پرکاربرد مربوط به وسایل خانه به انگلیسی برای باغبانی اشاره شده است.
لوازم باغبانی به انگلیسی | |
پرچین | Hedge |
گوسفند | Sheep |
سطل بازیافت |
Wheelie bin (U.K)/ Recycling bin (U.S.) |
آبپاش | Watering can |
جارو | Broom |
چنگک | Hoe |
فرغون | Wheelbarrow |
حیوان | Animal |
گل | Flower |
گلدان | Flowerpot |
دستکش باغبانی | Gardening gloves |
چنگک باغبانی | Gardening fork |
چکمه | Boots |
بیل | Shovel |
شیر آب | Tap |
ماشین چمنژنی | Lawn mower |
درخت | Tree |
حصار | Fence |
گلدان | Pot |
شلنگ باغچه | Garden hose |
کود | Fertilizer |
دستکش | Gloves |
باغچه سبزیجات | Vegetable garden |
چمن | Grass |
برکه | Pond |
بستر گل | Flower bed |
شنکش | Rake |
باغبان | Gardener |
قیچی باغبانی |
Pruners/ pruning shears |
گاو | Cow |
گیاه | Plant |
سطل | Bucket |
خاک | Soil |
بیل | Shovel |
بسته بذر | Seed packet |
شیر آب | Faucet |
تبر | Axe |
قیچی باغبانی | Hedge shears |
گلدان | Plant pot |
اره هرس | Pruning saw |
دانه، بذر | Seeds |
مثالهای زیر را در نظر بگیرد تا با معنی و کاربرد این کلمات بهتر آشنا شوید.
He hid the bicycle in the hedge.
او دوچرخه را در پرچین پنهان کرد.
He tried to climb the tree, but he could not.
او سعی کرد از درخت بالا برود اما نتوانست.
The cow flicked the flies away with its tail.
گاو مگسها را با دم خود کنار زد.
We fenced in the garden to keep the sheep out.
ما باغ را حصارکشی کردیم تا جلوی ورود گوسفند را بگیریم.
My friend threw the ball back over the fence.
دوستم توپ را دوباره سمت حصار پرت کرد.
The plant needs some water because it’s starting to droop.
این گیاه نیاز به آب دارد چراکه در حال پژمرده شدن است.
I dumped the newspapers in the recycling bin.
من روزنامه را در سطل بازیافت انداختم.
I think I need a pot.
فکر کنم گلدانی نیاز دارم.
He filled the bucket with water.
او سطل را از آب پر کرد.
You’ll find the lizards behind the watering can.
مارمولکها پشت آبپاش هستند.
I ran for the garden hose and filled the watering can.
من به سمت شلنگ باغبانی دویدم و آبپاش را پر کردم.
I can’t wade in these boots.
نمیتوانم با آن چکمهها در آب و گل راه بروم.
Get some more fertilizer for the garden.
برو کمی کود بیشتر برای باغچه بیاور.
The soil here is very poor.
خاک اینجا خیلی ضعیف است.
She bought herself a hoe and a sickle.
او برای خود چنگک و داسی خرید.
I threw away the gloves.
من دستکشها را دور انداختم.
He was working with a pick and shovel.
او مشغول کار کردن با بیل و کلنگ بود.
She trundled the wheelbarrow down the garden.
او چرخدستی را در باغ روی زمین میکشید.
They planned to visit a vegetable garden.
آنها برنامه ریختند تا از باغ سبزیجاتی دیدن کنند.
I use the directions on the seed packet.
من از دستورالعمل روی بسته بذرها استفاده میکنم.
There are animals in there, cow, pig, …
حیوانهای زیادی آنجا هستند مثل گاو، خوک...
The grass was wet with dew.
چمن از شبنم خیس بود.
We need a lawn mower to cut the grass.
برای کوتاه کردن چمنها به ماشین چمنزنی نیاز داریم.
The flower garden was tastefully laid out.
باغچه گل با سلیقه چیده شده بود.
There is a small pond in his yard.
برکه کوچکی در حیاط او هست.
Just turn on the faucet and fill it up.
فقط شیر آب را باز کن و آن را پر کن.
The water drained out of the flowerpot through the hole in the bottom.
آب از سوراخ کف گلدان خارج شد.
The dog made a leap over the fence.
سگ از روی حصار پرید.
The window looked out at a flower bed.
پنجره مشرف به بستر گلی بود.
Be careful with that sharp axe.
موقع کار کردن با آن تبر تیز مراقب باش.
I put on my gardening gloves and dig in the soil.
دستکش باغبانی خود را دست کرده و خاک را کندم.
In the spring I use the rake to make a good seed bed.
در بهار من از شنکش استفاده میکنم تا بستر خوبی برای بذرها درست کنم.
He decorated the tree with hedge shears.
او درخت را با قیچی باغبانی تزیین کرد.
A gardening fork is used for loosening, lifting and turning over soil in gardening and farming.
چنگک باغبانی برای شل کردن، بلند کردن و برگرداندن خاک در باغبانی و کشاورزی کاربرد دارد.
The gardener began to heap up the fallen leaves.
باغبان شروع کرد به جمع کردن برگهای ریخته در یک جا.
We put our wheelie bin out to be emptied every Thursday morning.
ما صبح پنجشنبه هر هفته سطل بازیافت را بیرون میگذاریم تا خالی شود.
He wiped his boots dry with an old rag.
او چکمههای خود را با پارچهای کهنه خشک کرد.
I dilute the fertilizer in my watering can and sprinkle it over plants and soil.
من کود را در آبپاش خود رقیق میکنم و روی گیاهها و خاک میپاشم.
Let’s make a hole in the bottom of each plant pot to let the water drain out.
بیا سوراخی زیر هر گلدان درست کنیم تا آب آن بتواند خارج شود.
An old gardener was upon the lawn, with a pair of pruners/pruning shears, looking after some bushes.
باغبان پیری با قیچی باغبانی در دست روی چمنها بود و به چند بوته رسیدگی میکرد.
He had a chainsaw and loppers. I brought along gloves and a curved pruning saw.
او اره برقی و هرسکننده داشت. من هم دستکش و اره هرس خمیده بردم.
There was a tap at the door.
شیر آبی کنار در بود.
The seeds will sprout in a few days.
بذرها تا چند روز دیگر جوانه میزنند.
If we fill the wheelbarrow with sand in the pit, it’s too heavy to lift out.
اگر فرغون را در چالهای از شن پر کنیم، سنگینتر از آن میشود که بتوان آن را بلند کرد و بیرون کشید.
The organic fertilizer shall keep the soil in good heart.
کود ارگانیک، خاک را در وضعیت خوبی نگه میدارد.
اصطلاحات مربوط به وسایل خانه به انگلیسی
اصطلاحها و ضربالمثلهای زیادی در زبان انگلیسی وجود دارند که به وسایل مختلف خانه اشاره دارند و در مکالمههای روزمره افراد بومیزبان استفاده میشوند.
همانطور که میدانید اصطلاحها جملههایی هستند که معنای اصلی آنها با معنایی که در ظاهر دارند تفاوت دارد. به همین دلیل یادگیری این موارد میتواند باعث شود به شکلی سلیستر به زبان انگلیسی حرف بزنید و صحبتهای بومیزبانهای انگلیسی را نیز بهتر و عمیقتر درک کنید. در جدول زیر به تعدادی از اصطلاحهای مربوط به وسایل خانه به انگلیسی اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به وسایل خانه به انگلیسی |
(No) Strings Attached |
Without additional obligations, without conditions |
بدون قید و شرط |
(Searching for) A Needle in a Haystack |
Trying to find something that is mixed in with many similar items |
به دنبال سوزن در انبار کاه گشتن |
(With a) Fine-Toothed Comb |
Very closely scrutinized. Generally used with a verb like “examine.” |
مو را از ماست بیرون کشیدن |
Another Nail In One’s Coffin |
Something that leads to someone’s death, literally or figuratively. |
چیزی که یک قدم فرد را به مرگ نزدیکتر میکند |
Basket Case |
So upset or stunned that one is unable to function; in a hopeless condition |
دستپاچه |
Cutting-Edge |
Very novel, innovative |
بسیار نوین، بدیع |
Go to the Mattresses |
To go to into battle |
وارد جنگ و بحث شدن |
Greasy Spoon |
An inexpensive restaurant that fries foods on a grill |
رستورانی با غذاهای چرب |
In the Hot Seat |
Undergoing criticism or scrutiny; under pressure publicly |
روی صندلی داغ |
In the Toilet |
In disastrous condition |
در وضعیتی بسیار بد |
Iron Out (Problems, Difficulties) |
To resolve |
حل و فصل کردن مشکل |
On Tenterhooks |
Tensely awaiting a decision or development |
روی پا بند نشدن |
Pot Calling the Kettle Black |
Accusing someone of something of which you are also guilty; being hypocritical |
دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه است |
Push the Envelope |
Go beyond common ways of doing something, be innovative |
کار بدیعی انجام دادن |
Storm in a Teacup |
A commotion that dies down quickly, about something unimportant |
مشکلی که زود حل میشود |
Sweep Under the Rug |
Attempt to temporarily conceal a problem or error |
پنهان کردن مشکل |
Tempest in a Teapot |
A commotion about something unimportant |
از کاه کوه ساختن |
Turn the Tables |
Reverse a situation |
تغییر وضعیت |
Under the Table |
Without being officially recorded |
غیر رسمی |
Wake Up on the Wrong Side of the Bed |
Be grumpy or ill-humored. Generally used in past tense |
از دنده چپ بیدار شدن |
به مثالهای زیر توجه کنید تا با کاربرد این اصطلاحها در زبان انگلیسی بهتر آشنا شوید.
I’m giving you the money. Pay me back if you can, but don’t worry about it. There are no strings attached.
من پول را به تو میدهم. اگر توانستی بعدا آن را پس بده اما نگرانش نباش. هیچ قید و شرطی نیست.
There must be 300 bags on this carousel. We’ll be searching for a needle in a haystack.
سیصد کیسه روی این ریل باربری است. باید به دنبال سوزن در انبار کاه بگردیم.
I’d like to thank Patricia for going over my presentation with a fine-toothed comb. She really made it better.
میخواهم از «پاتریشیا» تشکر کنم که با دقت بیرون کشیدن مو از ماست، ارائه من را بررسی کرد. واقعا باعث بهبود آن شد.
OK, buy another pack of cigarettes. It’s another nail in your coffin.
باشد، یک بسته سیگار دیگر بخر. یک قدم دیگر به سمت مرگ برو.
After Elena’s fiancee broke up with her, she was a basket case. But she’s finally getting back to normal.
بعد از اینکه نامزد «النا» رابطهاش را با او تمام کرد او واقعا نابود شد. اما بالاخره کمکم به حالت عادی برمیگردد.
Cutting-edge musical styles often originate in Britain.
شکلهای موسیقی نوین ریسه در بریتانیا دارد.
The President supports an increase in the minimum wage, but he’s not willing to go to the mattresses for it.
رئیسجمهور از افزایش حداقل دستمزد حمایت میکند اما خیال ندارد برای آن وارد جنگ شود.
The place is just a greasy spoon, but it has great breakfasts.
این رستوران از روغن زیادی استفاده میکند اما صبحانههای محشری دارد.
Our CEO is in the hot seat. He was questioned by a Congressional committee today about price-fixing conspiracies.
مدیر عامل ما روی صندلی داغ است. کمیتهای از کنگره امروز در مورد توطئههای تثبیت قیمت از او سوال و جواب میکند.
Sales have been in the toilet all year. What can we do to make people want to buy our products?
فروش تمام سال در وضعیت بسیار بدی بوده. چه کار میتوانیم انجام دهیم تا مردم محصولات ما را بخرند؟
I’m on tenterhooks waiting to hear whether I’ve been admitted to the university.
من روی پا بند نمیشوم تا بفهمم در دانشگاه قبول شدهام یا نه.
You’re telling me I’m too impatient? That’s the pot calling the kettle black.
تو به من میگویی زیادی بیصبرم؟ دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه است.
Vera Wang has become well known because her clothing designs consistently push the envelope.
«ورا ونگ» به خاطر طراحیهای لباسش که مرزها را درنوردیدهاند بسیار مشهور شده است.
There was a big argument at the meeting over what mousepads to buy but it was a storm in a teacup. By afternoon everyone had forgotten all about it.
There was a big argument at the meeting over what mousepads to buy, but it was a tempest in a teapot. By afternoon everyone had forgotten about it.
دعوا بر سر اینکه چه نوع موسپدی بخریم بحث کوچکی بود که زود تمام شد. تا بعد از ظهر همه کل ماجرا را فراموش کرده بودند.
You can sweep your mistake under the rug, but the audit will make clear what you did.
میتوانی اشتباهات خود را از نظر مردم پنهان کنی اما بازرسی نشان میدهد چه کاری کردی.
Man United turned the tables on Real Madrid, coming back from a three-goal deficit to win.
«منچستر یونایتد» همهچیز را مقابل «رئال مادرید» عوض کرد و با اینکه سه گل عقب بود برنده شد.
Legally I’m not supposed to work in this country, but the boss pays me under the table.
از نظر قانونی من اجازه ندارم در این کشور کار کنم اما رئیسم به شکلی غیررسمی به من حقوق میدهد.
Wow, you’ve been unpleasant this morning. Did you wake up on the wrong side of the bed?
وای امروز چه بداخلاق شدهای. از دنده چپ بیدار شدی؟
سوالات رایج درباره وسایل خانه به انگلیسی
در ادامه این مطلب به چند سوال پرکاربرد در مورد وسایل خانه به انگلیسی پاسخ دادهایم.
بهترین روش یادگیری وسایل خانه به انگلیسی چیست؟
برای یادگیری این اسامی در زبان انگلیسی سعی کنید آنها را در دستهبندیهای مختلف قرار دهید. همچنین میتوانید به هر کدام از وسایل خانه خود اشاره کنید و نام انگلیسی آنها را بگویید. روشهای دیگر برای یادگیری سریع و آسان شامل استفاده از فلشکارت و یادگیری لغات مربوط با بازیهای گروهی است.
کاربرد یادگیری وسایل خانه به انگلیسی چیست؟
یادگیری این کلمات علاوه بر افزایش دایره لغات، به شما کمک میکند بتوانید در مورد موضوعات متنوعتری حرف بزنید. همچنین وقتی به وسیلهای نیاز دارید یا قصد خرید لوازم خانگی دارید، میتوانید منظور خود را واضح و دقیق به مخاطب برسانید.
چند مورد از وسایل نظافت به انگلیسی چیست؟
وسایل نظافت یکی از بخشهای پرکاربرد لوازم خانگی به انگلیسی است. از بین این وسایل میتوان به Cloth به معنی پارچه، Broom به معنی جارو، Soap به معنی صابون و Sponge به معنی ابر اسفنجی اشاره کرد.
چند مورد از وسایل اتاق خواب به انگلیسی چیست؟
مهمترین وسایل اتاقخواب به انگلیسی شامل Bed به معنی تخت، Bedside table به معنی میز پاتختی، Pillow به معنی بالش و Mirror به معنی آینه میشود.
چند مورد از وسایل اتاق نشیمن به انگلیسی چیست؟
وسایل مختلفی در اتاق نشیمن قرار میگیرند که چند مورد از آنها عبارتند از: Sofa به معنی کاناپه، Television به معنی تلویزیون، Carpet به معنی فرش و Curtains به معنی پرده.
تمرین وسایل خانه به انگلیسی
در ادامه این مطلب چند نمونهسوال برای خودآزمایی از مطلب وسایل خانه به انگلیسی تهیه کردهایم.
تمرین اول وسایل خانه به انگلیسی
جملههای زیر از وسایل خانه به انگلیسی را با حرف اضافه مناسب کامل کنید.
Q1: I study ___ my desk for three hours every day.
Answer: I study at my desk for three hours every day.
Q2: She's been sitting ___ the sofa watching Jerry Springer for ages!
Answer: She's been sitting on the sofa watching Jerry Springer for ages!
Q3: I'm so tired. I'm already ___ bed.
Answer: I'm so tired. I'm already in bed.
Q4: Jessica, please sit __ the table and get ready for dinner.
Answer: Jessica, please sit at the table and get ready for dinner.
Q5: The book you need is ___ the shelf above the oven.
Answer: The book you need is on the shelf above the oven.
Q6: Please can I borrow the pink dress that's ___ your wardrobe?
Answer: Please can I borrow the pink dress that's in your wardrobe?
Q7: If I don't have a glass of water beside me ___ my bedside cabinet, I can't sleep.
Answer: If I don't have a glass of water beside me on my bedside cabinet, I can't sleep.
تمرین دوم وسایل خانه به انگلیسی
با توجه به اسم وسایل خانه به انگلیسی که در ادامه آمده، جملههای زیر را کامل کنید.
kettle - dishwasher- washing machine - iron - microwave - fridge - blender - oven -freezer - toaster
Q1: The _____ is broken so we have to wash the dishes by hand
Answer: The dishwasher is broken so we have to wash the dishes by hand
Q2: You'll need a _____ to mix all the ingredients if you want to make "Gazpacho".
Answer: You'll need a blender to mix all the ingredients if you want to make "Gazpacho".
Q3: In great Britain, they use a _____ to boil the water for the tea.
Answer: In great Britain they use a kettle to boil the water for the tea.
Q4: You'll need to preheat the _____ for 10 minutes before putting the pizza in it!
Answer: You'll need to preheat the oven for 10 minutes before putting the pizza in it!
Q5: I was going to have my hot glass of milk when I realized it was freezing cold, so I had to put it in the _____ for 3 minutes.
Answer: I was going to have my hot glass of milk when I realized it was freezing cold, so I had to put it in the microwave for 3 minutes.
Q6: Please Helen, put all your dirty clothes in the _____ as soon as you can!
Answer: Please Helen, put all your dirty clothes in the washing machine as soon as you can!
Q7: I'll have to use the _____ to remove all these wrinkles from my new blouse!
Answer: I'll have to use the iron to remove all these wrinkles from my new blouse!
Q8: I was going to put all the yogurts in the _____ when suddenly the phone rang and I completely forgot about them!
Answer: I was going to put all the yoghurts in the fridge when suddenly the phone rang and I completely forgot about them!
Q9: I was talking to William while the slice of bread was in the _____ and now it's all burnt!
Answer: I was talking to William while the slice of bread was in the toaster and now it's all burnt!
Q10: A: I'd love to have some ice cream, Mom!
B: OK! Go and take some from the _____.
Answer: A: I'd love to have some ice cream, Mom!
B: OK! Go and take some from the freezer.
جمعبندی
در این مطلب به نام انواع مختلف وسایل خانه به انگلیسی پرداختیم. همچنین برای درک بهتر این کلمات، آنها را در دستهبندیهای مختلف بر اساس اتاقهای خانه مانند اتاقخواب، آشپزخانه و حمام تقسیم کردیم و برای هر کدام مثالهای متعددی در اختیار زبانآموزان قرار دادیم. علاوه بر این به نام انواع دو جزو مهم از اثانیه خانه یعنی انواع مختلف میز و صندلی در انگلیسی پرداختیم که تقریبا در تمام اتاقهای خانه پیدا میشوند و هر مدل از آنها کاربرد متفاوتی دارد.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ